⛔️ قضیه پیشیِ بی‌نهایت ⛔️
2.02K subscribers
4.3K photos
604 videos
27 files
304 links
In loving memory of her smile; We will always love you.
شاید این قرن یک قرن دلوزی باشد.

Contact the idiot @Terra_134
Download Telegram
شغل داشتن، مرگ سوبژکتیویتی می‌باشد; بی‌جهت نیست که در مقالات زندگی‌نامه افراد در ویکی‌پدیا، بلافاصله بعد از بخش Career بخش Death می‌آید.

- Terra M. Cioran from the book No mom i don't want to work 😭: 250 short aphorisms on the absurdity of the human condition in the modern age
Oh you naive futurism
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
I don't really think Kant enjoyed a sex life Jackie.
ای کاش علی لاریجانی، آن نئو کانتی ایران زمین، تایید صلاحیت می‌شد تا در کارزار انتخاباتی‌اش برای او چنین یقه‌ای جر می‌دادم:
https://www.youtube.com/watch?v=iOk6HB609po
⛔️ قضیه پیشیِ بی‌نهایت ⛔️
اینم سه تا کارت امروز همستر. بخرید تا برنده 3:33 تا کوین بشید.
سه کارت امروز همستر:

Deleuze and Guattari write, “Spinoza is the Christ of philosophers, and
the greatest philosophers are hardly more than apostles who distance
themselves or draw near this mystery.” If Spinoza is the Christ among
Deleuze’s philosophers, then Bergson is the Father, and Nietzsche
the Holy Ghost. Spinoza offers us immanence, difference made flesh.
Bergson offers us the temporality of duration, without which immanence cannot be born. And the spirit of Nietzsche, of the active and
the creative affirmation of difference without recoupment into some
form of identity, pervades the entire project.

- Todd May
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Jason Reza Jorjani sheds some light on the origin of جوک رشتی بی‌غیرت
میازاکی، در سال ۲۰۰۱، انیمه‌ای به نام بی‌روح‌شده (شهر اشباح / Spirited Away) را ساخت. فیلم ماجرای چیهیرو، دختری ده ساله است که پس از ورود به یوبا، مرکز ورزشی-تفریحی عالم ارواح که به جادوگری به نام یوبابا تعلق دارد، در آن جا گرفتار می‌شود. تنها راه زنده ماندن چیهیرو در این عالم متوسل شدن به کار و فعالیت بدنی است. مردمی که در یوبا زندگی می‌کنند، برای آن که ثابت کنند ارزش زنده‌بودن را دارند باید کار کنند. گواهش این که یکی از کارگران در توضیح یوبابا به چیهیرو می‌گوید:«اگر کاری برای خودت دست و پا نکنی، یوبابا تو رو به شکل حیوون در میاره.»

«چهیرو مجبور است برای رسیدن به آنچه می‌خواهد از نیروی کار خود استفاده کند، از این رو فیلم او را به عنوان کارگری از طبقه کارگر نشان می‌دهد که کودکی‌اش از وی ربوده شده است.» (سوزوکی آیومی (۲۰۰۹) ترجمه مصطفی بیات، «کابوس سرمایه‌داری در ژاپن: بی‌روح شده»)

انگار لال شده بودم - سپیده سالاروند
ادامه 👇🏻
⛔️ قضیه پیشیِ بی‌نهایت ⛔️
میازاکی، در سال ۲۰۰۱، انیمه‌ای به نام بی‌روح‌شده (شهر اشباح / Spirited Away) را ساخت. فیلم ماجرای چیهیرو، دختری ده ساله است که پس از ورود به یوبا، مرکز ورزشی-تفریحی عالم ارواح که به جادوگری به نام یوبابا تعلق دارد، در آن جا گرفتار می‌شود. تنها راه زنده ماندن…
اما یوبابا فقط به استفاده از نیروی کار چیهیرو راضی نیست و وقتی چیهیرو قرارداد کار را امضا می‌کند، نام او را می‌گیرد و نامی جعلی برایش برمی‌گزیند.
در بی‌روح شده، نسیان به واسطه فقدانِ نام از تمهیدات اصلی داستان به شمار می‌رود؛ همانطور که در تریلر فیلم نیز تاکید می‌شود:
«آیا چیهیرو دوباره به نام خود می‌رسد؟ ‌آیا دوباره به راه خود را به عالم انسان‌ها می‌یابد؟»
«چیهیرو دختری ده ساله که نامش از وی گرفته شده است... در شهری که هیچ شباهتی به دیگر شهرها ندارد مشغول کار می‌شود.»
میازاکی با دست گذاشتن بر روی اهمیتِ داشتن اسمِ خاص به ما هشدار می‌دهد که امکان دارد هویت‌مان در عالم پسامدرن از بین رود. بعدا هاکو به چیهیرو توضیح می‌دهد که یوبابا با ربودن نام افراد آن‌ها را کنترل می‌کند. داستان حول محور این فرض شکل می‌گیرد که اگر چیهرو نام اصلی‌اش را فراموش کند، گذشته‌اش را فراموش خواهد کرد و دیگر هیچ‌گاه قادر نخواهد بود به محل زندگی‌اش بازگردد.

انگار لال شده بودم - سپیده سالاروند
⛔️ قضیه پیشیِ بی‌نهایت ⛔️
اما یوبابا فقط به استفاده از نیروی کار چیهیرو راضی نیست و وقتی چیهیرو قرارداد کار را امضا می‌کند، نام او را می‌گیرد و نامی جعلی برایش برمی‌گزیند. در بی‌روح شده، نسیان به واسطه فقدانِ نام از تمهیدات اصلی داستان به شمار می‌رود؛ همانطور که در تریلر فیلم نیز…
این تغییر نام به همراه ناگزیری کار برای زنده ماندن چیهیرو، مضمون اصلی فیلم را می‌سازد: ورود به سیستم سرمایه‌داری مردم را دچار آشفتگی و سرگردانی می‌کند، زیرا این سیستم آنچه به هویت مردم تعیّن می‌بخشد را متغیر نگاه می‌دارد. در این سیستم مردم باید هویت خود را در جامعه و بر اساس آنچه دارا هستند و آن چه تولید می‌کنند، تعیین کنند. طرح داستانِ فیلم، این جمله مشهور مارکس را به یاد می‌آورد: «این آگاهی انسان‌ها نیست که به هستی‌شان تعیّن می‌بخشد، بلکه کاملا برعکس، هستی اجتماعی آن‌ها به آگاهی‌شان تعّین می‌بخشد.»
علاوه بر این، ربودن نام خانوادگی چیهیرو توسط یوبابا اهداف دیگری نیز با خود همراه دارد؛ یوبابا می‌خواهد طبقه حاکم را از آدم‌های عادی جدا سازد و شان و منزلت چیهیرو را از وی بگیرد. در ژاپن، تا ظهور عصر میجی به غیر از طبقه حاکم هیچ‌کس حق نداشت در جمع از نام خانوادگی خود استفاده کند
یوبابا با نمایش قدرت خود در ربودن نام چیهیرو، عضویت خود در طبقه‌ای بالاتر را به رخ می‌کشد؛ او با تنزل‌دادن جایگاه چیهیرو از عضویت در یک خانواده به مادونی ناچیز و پست، که برده مافوق است، او را تحقیر می‌کند.
انگارلال شده بودم سپیده سالاروند
⛔️ قضیه پیشیِ بی‌نهایت ⛔️
این تغییر نام به همراه ناگزیری کار برای زنده ماندن چیهیرو، مضمون اصلی فیلم را می‌سازد: ورود به سیستم سرمایه‌داری مردم را دچار آشفتگی و سرگردانی می‌کند، زیرا این سیستم آنچه به هویت مردم تعیّن می‌بخشد را متغیر نگاه می‌دارد. در این سیستم مردم باید هویت خود را…
نام‌گذاری قرار است رابطه‌ای دو طرفه بین جامعه و فرد باشد. جامعه از این طریق وجود فرد را تایید می‌کند و مسئولیت‌هایش در برابر آن فرد را می‌شناسد و کودک با نامش از دیگران متمایز می‌شود. به علاوه جامعه می‌تواند با کودک به عنوان کسی که احتیاجات و احاساتش با دیگران متفاوت است ارتباط برقرار کند. از طریق نام است که فرد بخشی از تاریخ یک جامعه می‌شود.
جمعه‌گل کلمه «جمع» را راحت‌تر می‌خواند چون مثل اسمش است. ظاهر، که فقط حروف را کم و بیش بلد است، توی روزنامه چشمش می‌خورد به «ظاهرا» و با تعجب می‌گوید: «اسمم رو نوشته.» اهمیت نام به این حد است که تلفظ اشتباه نام ما توسط دیگران آزارمان می‌دهد. اگر این اشتباه سهوی باشد آن را می‌پذیریم اما اشتباه تلفظ‌کردن عمدی را نوعی اهانت می‌دانیم. فروید معنایی روان‌شناختی از تلفظ اشتباه و تصادفی نام افراد برداشت می‌کند. او در کتاب روان‌پزشکی زندگی روزمره می‌گوید متوجه شده آریستوکرات‌ها معمولا نام پزشکشان را اشتباه تلفظ می‌کنند. برداشت فروید از این اشتباه این است که آریستوکرات‌ها می‌خواهند پزشک‌ها را کوچک شمارند و به آن‌ها یادآوری کنند که ممکن است قدرتی بر زندگی و مرگ مریض‌هایشان داشته باشند اما نمی‌توانند با آن‌ها در پرستیز اجتماعی و نفوذ سیاسی رقابت کنند و با تلفظ اشتباه نامشان به آن‌ها یادآور می‌شوند که آنقدر مهم نیستند که تلاش کنند نامشان را درست تلفظ کنند.
ما ایرانیان فرادست، اما از این هم فراتر رفته‌ایم. دیگر روان‌کاوی لازم نیست تا نیت پنهانی‌مان را کشف کند. نام بچه‌ها را عوض می‌کنیم و دنیایی ساخته‌ایم که آن‌ها از عیان کردن هویت خودشان بترسند و کم کم خودشان هویت‌شان را عوض کنند و با نام‌های جعلی راحت‌تر باشند.

انگار لال شده بودم - سپیده سالاروند