ایمان ضیائی
204 subscribers
243 photos
187 videos
41 files
766 links
☆ افکار مرا بخوانید و نقد کنید تا سیاهش سپید شود.

☆ ارتباط با من: @Iman_Ziaei
Download Telegram
- 2/2
تقارن ۲۲ بهمن و شهادت حضرت زهرا صلوات‌الله‌علیها در کلام آیت‌الله علوی بروجردی دام‌ظله
@Iman_Ziaee
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شهادت حضرت زهرا صلوات‌الله‌علیها را تسلیت عرض می‌کنم.

در این شب شهادت بفرمایید روضه گوش کنید:

از بیان نورانی حضرت آیت‌الله سید حسن ابطحی اعلی‌الله‌مقامه‌الشریف

برداشت از کانال زلال حکمت
@Iman_Ziaee
ریشه تفرقه ما مسلمانان از کجا آب می خورد؟!

حضرت فاطمه زهرا صلوات الله علیها در خطبه فدکیه که عامه و خاصه آن را قبول دارند و در منابع اهل سنت مانند "بلاغات النساء" هم نقل شده است می فرمایند:

"طاعتَنا نظاما للْملَّةِ و امامتَنا اَمانًا للْفُرْقَةِ"

یعنی خدای تعالی اطاعت ائمه اطهار علیهم السلام را برای نظام صحیح ملتها و امامت آنها را برای جلوگیری و پرهیز از تفرقه و اختلاف و جدایی قرار داده است.

پس ریشه اختلافات و تفرقه چه در توحید و خداشناسی و چه در فقه و سیاست و اجتماع و فرهنگ و ... همه و همه، غصب خلافت امیرالمومنین، علی بن ابیطالب صلوات الله علیه است که وضعیت اسلام و مسلمانان را به این شکل امروزی درآورده است.

درمان غده سرطانی تفرقه و رسیدن به وحدت هیچ راهی جز پذیرش ولایت و امامت و خلافت بلافصل امیرالمومنین علی علیه السلام ندارد. این مسیری است که خدای تعالی مقرر فرموده است.

به امید ظهور امام عصر ارواحنافداه و حاکمیت ولایت اهل بیت علیهم السلام.
@Iman_Ziaee
سند حقانیت ما

از پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله درخواست اجر رسالت کردند آیه نازل شد: مزد رسالتم مودت به ذی‌القربی است که قدر مسلم فاطمه‌ی زهرا صلوات‌الله‌علیها است.

اگر مسلمانان صدر اسلام اجر رسالت را پرداختند؛

۱. پس چرا تنها دختر و فرزند باقی‌مانده‌ی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله کمتر از صد روز پس از پدر زنده بود؟!

۲. علت شهادت او در سن هجده سالگی چه بوده است؟!

۳. چرا تاریخ شهادت او دقیقا مشخص نیست؟!

۴. چرا مراسم غسل و تدفین آن بانو شبانه و بدون حضور مسلمانان برگزار شده است؟!

۵. چرا خلیفه‌ی ادعایی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در این مراسم حضور نداشته است؟!

۶. آیا او برای پرداخت اجر رسالت نباید از همه پیش‌قدم‌تر باشد؟!

۷. چرا کسی از محل دفن او اطلاعی ندارد؟!

۸. اگر خود او این‌طور وصیت فرموده باشد، چرا این‌گونه غضب کرده است؟! آن‌هم به خلیفه؟!‌ مگر غضب او غضب خدا نیست و رضایت او رضایت خدا؟!

۹. اگر قبر او مخفی نیست، چرا امروزه محل زیارت و اظهار محبت به او که اجر رسالت باشد نیست؟!

۱۰. ما مسلمانان امروزه اجر رسالت را چگونه باید بپردازیم؟!

۹۵/۱۲/۲
@Iman_Ziaee
من امروز خوشحالم

من‌‌ امروز خوشحالم چون بالاخره مساله محیط زیست و تنفس هموطنانم به چشم بزرگان حوزه علمیه آمد. هرچند ممکن است مقصود چیز دیگری باشد ولی همین که به چشم آمد مرا خوشحال کرد.

آیت‌الله حسین نوری همدانی مرجع تقلید:
🔹در خوزستان گرد و غبار و ریزگردها زندگی ساکنان این استان را تباه کرده و در آبادان و اهواز با درختکاری و امثال آن باید از ورود ریزگردها جلوگیری شود.
🔹هر کسی به وضعیت مسلمانان اهمیت ندهد مسلمان نیست.
🔹مردم در زیر فشار اقتصادی و بیکاری هستند و باید کاهش تورم را لمس کنند.
🔹ربا و دیرکرد حرام است، روزی نیست که نامه‌ای در زمینه دیرکرد نداشته باشیم حتی به ما می‌گویند چرا این قدر بیان می‌کنید،‌ اما اینقدر می‌گوییم که دیگر این امر صورت نگیرد.
@QomNews


۹۵/۱۲/۴
@Iman_Ziaee
به مناسبت اولین سال درگذشت حضرت آیت‌اللّه سیدحسن ابطحی اعلی‌اللّه‌مقامه‌الشریف (۱)

حق دفاع

یکی از مهم‌ترین مشکلاتی که کشور ما بر خلاف اسلامی بودنش دارد، کم بودن فضای نقد و گفتگو است و بر عکس تا دلمان بخواهد فضای تهمت و تخریب و شایعه و دشمن خواندن طرف مقابل بسیار حاکم است. به این فضا، مسائل امنیتی و ضدیت با نظام و اسلام و ولایت را هم اضافه کنید آن وقت آش همین می‌شود و کاسه همین. نمونه‌هایش از نخستین سال‌های انقلاب بسیار است. همیشه امکانات و رسانه و تریبون در اختیار طرف مقابل بوده و او هرچه خواسته برای طرف دیگر گفته و آن طرف هم هیچ‌گاه فرصت دفاع از خود را پیدا نکرده است.

حق دفاع، حداقل حقوقی است که هر شخصی باید داشته باشد. بزرگانی همچون مرحومان آیات الهی شریعتمداری یا منتظری یا قمی و غیره از علماء و مراجع اگر هم تمام تقصیر با آنها بوده باشد، اما هیچ‌گاه فرصت دفاع از خود را پیدا نکردند و مردم حرفهای آنها را نشنیدند. در بین سیاسیون هم نمونه هایش کم نیست.

اگر فضای نقد و گفتگو حاکم بود و به هر صاحب نظر یا اندیشمندی یا هر شخصی اجازه داده می‌شد تا تفکرش را بیان کند و صاحب‌نظران دیگر او را به نقد و چالش می‌کشیدند، نیازی به این دسته‌بندی‌ها و خودی و غیر خودی کردن‌ها نبود. نیازی به دشمن‌تراشی و سرمایه‌های علمی و فکری و انسانی را محبوس و محصور کردن و آن‌ها را عامل دشمن خواندن نبود. مردم که امروزه شگفتی ساز و باشعورترین و عاقل‌ترین و بافرهنگ‌ترین و هزاران، ترینِ دیگر خوانده می‌شوند به خوبی درباره‌ی ادعا یا اندیشه دیگری به قضاوت می‌نشستند و اذهان آن‌ها مشوّش نمی‌شد و به خوبی کذب را از صدق تشخیص می‌دادند و نیازی به این همه هزینه برای پاسداری از افکار مردم نبود که آنها را از ضلالت و گمراهی نجات دهیم.

اگر در مناظرات و احتجاجات ائمه اطهار علهیم‌السلام و بزرگان دین دقت کنیم به این منش بسیار بر می‌خوریم که آن‌ها به طرف مقابلشان که منکر حقانیت و ولایت آنها و بالاتر منکر خدا و حقیقت بوده‌اند، اجازه می‌دادند تا بدون هیچ واهمه‌ای آنچه را که در دل دارد به زبان بیاورد و در یک روایت پیدا نمی‌کنیم آن بزرگواران آن شخص را به دلیل این‌کار مذمت کرده باشند. بلکه بالعکس اگر کسی از اصحاب مانع می‌شد امام علیه‌السلام با او برخورد می‌کردند. قضایای فراوان و مشهوری در این‌باره به‌ویژه در دوران حکومت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام هست که برای رعایت اختصار از بیانش می‌گذرم.

اما یکی از قربانیان این فضا که حق دفاع نیز از او سلب شد و فرصتش به او داده نشد، مرحوم آیت‌الله سیدحسن ابطحی اعلی‌الله‌مقامه‌الشریف است.

قصد من معرفی و تمجید از یک فرد یا مظلوم‌نمایی درباره‌ی یک شخصیت محبوبم نیست، چراکه آن مرحوم از تعریف و تمجید بنده و امثال بنده بی نیاز است، (ضمن اینکه شاید ادعای شاگردی آن بزرگوار از جانب من توهین به مقام والای علمی و معنوی آن استاد عزیز محسوب شود و لذا چنین ادعایی هم نداشته و ندارم) بلکه می‌خواهم تفکر و اندیشه‌ای که یا عرضه نشده و یا نادرست جلوه داده شده است را در حد فهم خویش بیان کنم.

هیچ‌وقت ندیدم کسی منصفانه آرای ایشان را نقد کند، هر کس را دیدم به محض شنیدن اسمشان جبهه گرفت و تا توانست ایشان را کوبید. حتی در بین علما و مراجع هم ندیدم که کسی با ایشان به گفتگو بنشیند و نظریاتشان را به چالش بکشد که مثلا این مبنای شما با فلان مبنای دینی منافات دارد به این دلایل. نه اینکه ایشان معرّف حضور آن بزرگواران نباشد بلکه اگر نگویم با همه‌ی آنها، با اکثر آنها از دوران طلبگی رفاقت و صمیمیت و رفت و آمد داشته‌اند.

در این بیست سال اخیر تا توانستند انواع تهمت‌ها را از ادعای ارتباط با امام زمان علیه‌السلام و ضدیت با نظام و ولایت فقیه تا نشر اکاذیب و ادعای مرجعیت و سرکردگی انجمن حجتیه و غیره به آن مرحوم زدند و جو جامعه را بر علیه‌شان مسموم کردند آن هم بدون کوچکترین امکان دفاعی.

در دوران سازندگی و اصلاحات هم از طرف حاکمیت و دستگاه‌های امنیتی به آن بزرگوار فشارهایی آمده بود و اموالی از ایشان مصادره یا غصب شد ولی در دوران گفتمان عدالت و آزادیِ تقریبا مطلق (دولت نهم)، که فضای بگیر و ببند بهتر فراهم بود در تاریخ عصر یکشنبه، ۲۸ خردادماه ۱۳۸۵، آن مرحوم را ابتدا زندانی و بعد خانه نشین و صدایشان را خاموش و جلسات درس اخلاقشان را تعطیل و اموالشان را مصادره و غصب کردند و نهایتا سال گذشته، مثل امروزی (۲۶ جمادی الاولی ۱۴۳۷، ۱۶ اسفند ۱۳۹۴) پس از تحمل یک دوره دهساله غربت و مظلومیت و خانه‌نشینی، در اثر سکته قلبی به کما رفتند و پس از دوازده روز از این زندان دنیا آزاد شدند.

ادامه دارد...

به امید ظهور امام عصر ارواحنافداه و برقراری صلح و عدالت جهانی.

۹۵/۱۲/۶
@Iman_Ziaee
تعظیم فاطمیه

آیت الله وحید خراسانی مد ظله العالی:

اسلام وابسته به سيد الشهداء و عاشوراست. مناقشه در شعائر حسينيه، خيانت به اسلام است؛ چون اسلام قائم به عاشوراست و عاشورا قائم به اين شعائر است.

اما نسبت به فاطميه؛ همان طوری كه اسلام و خاتم النبيين وابسته به سيدالشهداء است، مذهب و اميرالمؤمنين وابسته به صديقۀ كبری است.

تضعيف شعائر فاطميه، خيانت به مذهب و جنايت به اميرالمؤمنين است.

کتاب حلقه وصل رسالت و امامت، ص۲۳۰
@setadefatemieh

۹۵/۱۲/۸
@Iman_Ziaee
اسکار "فروشنده" مبارک باشد

اهل سینما نیستم ولی به عنوان یک ایرانی میهن دوست از اینکه ایران و هنرش در عرصه جهانی درخشید، خوشحالم. آن هم در فضای ایران هراسی و شیعه هراسی.

یادمان باشد هرچه نام ایران به نیکی بدرخشد، علاوه بر غرور ملی به نفع تشیع و مکتب اهل بیت علیهم السلام هم هست چراکه در حال حاضر ایران، نماد تشیع است.

۹۵/۱۲/۹
@Iman_Ziaee
به یاد هفت سال پیش، ۸۸/۱۲/۹ ...

@Iman_Ziaee
به مناسبت اولین سال درگذشت حضرت آیت‌الله سیدحسن ابطحی اعلی‌اللّه‌مقامه‌الشریف (۲)

چهارچوبه و مبنای فکری حضرت استاد، بخش اول:

یک. زیربنایی‌ترین مبنای حضرت استاد، اعجاز قرآن بود.

توضیح‌ آنکه: مرسوم و معمول در علم کلام و عقاید این است که ابتدا وجود خدای‌تعالی را از براهین مختلف مانند برهان نظم یا علت و معلول یا وجوب و امکان یا حدوث اثبات می‌کنند و سپس درباره کُتب آسمانی و این که قرآن کلام پروردگار متعال و معجزه است بحث می‌کنند.

اما امتیاز و ابتکار منحصر به‌فرد حضرت استاد (که بنده نمونه‌ی آن را در بین کلمات علمای دیگر در طول تاریخ ندیده‌ام و چه بسا باشد ولی حقیر پس از تتبع چنین مطلبی را از هیچ عالِمی ندیدم) این بود که نخست پیش از هر بحث کلامی و اعتقادی، اعجاز قرآن را ثابت می‌کردند و می‌فرمودند با اثبات اعجاز قرآن، وجود خدا ثابت می‌شود چراکه این قرآن معجزه است و معجزه یعنی بسیار ناتوان‌کننده، یعنی چیزی که دیگران از آوردن آن عاجز و ناتون باشند و وقتی جن و انس که دو گروه عاقل و متفکر عالم خلقت‌اند پشت به پشت هم بدهند از آوردن چنین قرآنی عاجز هستند پس به طریق أولی بقیه موجودات عالم خلقت که مادون آنها هستند و اهل علم و فکر نیستند نمی‌توانند کتابی مثل قرآن را بیاورند و قرآن هم خودش چنین ادعایی دارد و با آیات تحدی می‌گوید: "من معجزه‌ام و کسی غیر از خدا نمی‌تواند مثل مرا به‌وجود آورد".

بنابراین اگر ما بتوانیم معجزه بودن قرآن را همان‌گونه که خود قرآن مدّعی است ثابت کنیم، طبعا خدا را ثابت نموده و یکی از دلائل محکم اثبات وجود خدا را بیان کرده‌ایم. زیرا اگر ثابت شود که هیچ نیرویی در عالم خلقت نمی‌تواند این پدیده را به‌وجود آورد و حال آنکه به‌وجود آمده، پس باید به نیرویی مافوق طبیعت که دانا و حیکم است و می‌تواند قرآنی را که دانشمندان جنّ و انس از آوردنش عاجزند ایجاد کند، معقتد شد و آن قدرت دانا و توانا جز خدای‌تعالی نمی‌تواند چیز دیگری باشد.

همچنین با اثبات اعجاز قرآن، حقانیت رسالت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله هم ثابت می‌شود زیرا ممکن نیست خدای‌تعالی یک چنین قدرت‌نمائی فوق‌العاده‌ای را در اختیار کسی بگذارد که او به دروغ ادّعای رسالت کرده باشد.

و دیگر آنکه محتوا و علوم قرآن مجید به‌طور کلّی حجیّت پیدا می‌کند و باب علوم واقعی به روی ما باز می‌شود و با توجّه به آنکه قرآن بیان کننده‌ی همه علوم و معارف و حقایق است طبعا ثروت علمی بی‌نهایت خوبی و باب معارف قرآن مجید از همین‌جا به روی ما باز می‌شود.

نتیجه آنکه با اثبات اعجاز قرآن سه فایده به‌دست می‌آید؛ اوّل، اثبات وجود خدا، دوم، حقانیت رسالت رسول خدا صلی‌اللّه‌علیه‌وآله و سوم حجیّت تمام محتوای قرآن.

حضرت استاد این موضوع را به‌طور کامل و مفصل در یک مقاله به عنوان اثبات اعجاز قرآن کریم در کنفرانسی که در زمان حیات مرحوم آیت‌اللّه گلپایگانی قدس سره در دارالقرآن الکریم برگزار شده بود مطرح کردند که در مجموعه مقالات آن کنفرانس و نیز کتاب دو مقاله منتشر شده است. همچنین در دروس عقایدی که در طی سی جلسه آن را تدریس فرمودند، در ابتدا بحث اعجاز قرآن و فوائد آن را طرح کردند و بر همین اساس بقیه معارف و حقایق و مباحث کلامی و اعتقادی را درس دادند.

یکی از نتایج مهم این روش علاوه بر ایجاد سکون و آرامش قلبی نسبت به وجود خدای‌تعالی و زدودن هرگونه شک و تردید و ایجاد یقین در قلب، این بود که همین قرآن می‌تواند معرّف خدا باشد و ما خدا را از طریق آن بشناسیم بر خلاف دیگر ادلّه اثبات وجود خدا که فقط وجود خدا را برای ما ثابت می‌کند اما از توصیف و شناساندن آن وجود مقدس ساکت است.

همچنین اگر در تاریخ انبیا نیک بنگریم می‌بینیم که آن بزرگواران نیز وجود خدا را از طریق معجزه ثابت می‌کردند و رسول خدا صلی‌اللّه‌علیه‌وآله هم وجود خدای‌تعالی را از طریق اعجاز قرآن ثابت می‌کردند و به تبع آن رسالت خودشان نیز ثابت می‌شد و مردم محتوای قرآن را نیز بر خودشان حجّت می‌دانستند. پس این روش حضرت استاد کاملا منطبق بر روش انبیا و رسول خدا صلی‌اللّه‌علیه‌وآله است و این استفاده‌ای بود که تنها این عالِم بزرگوار از اعجاز قرآن کردند که متاسفانه در مجامع علمی توجهی به آن نشد.

روشی که می‌توانست و می‌تواند نه تنها داروی تقویت ایمان و عقیده مسلمانان که بلکه می‌تواند زبان گویای امروز علمای اسلام در مجامع علمی بین‌المللی باشد و پیروان دیگر ادیان و مذاهب را در برابر حقانیت اسلام و قرآن به زانو در بیاورد.

به‌راستی اگر امروز عصای حضرت موسی در دست یهود بود و اژدها می‌شد آنها چه می‌کردند؟! که ما قرآن معجزه‌مان را رها نموده‌ایم و در باتلاق افکار بشری دست و پا می‌زنیم؟!

به امید ظهور امام عصر ارواحنافداه و شنیدن معارف و حقایق و علوم قرآن و اهل بیت علیهم‌السلام از آن دو لب مبارک.

ادامه دارد...

سه‌شنبه، ۱/ جمادی الثانیة/ ۱۴۳۸

۹۵/۱۲/۱۰
@Iman_Ziaee
به مناسبت اولین سال درگذشت حضرت آیت‌اللّه سیدحسن ابطحی اعلی‌اللّه‌مقامه‌الشریف (۳)

چهارچوبه و مبنای فکری حضرت استاد، بخش دوم:

دو. زیربنای مهم دیگر مبانی حضرت استاد، تفسیر آیات قرآن به‌وسیله روایات خاندان عصمت و طهارت علیهم‌السلام بود.

توضیح آنکه وقتی اعجاز قرآن ثابت شد و محتوای آن حجیّـت پیدا کرد و الزام آور شد، طبعا بیان معارف و حقایق و علوم قرآن بدون تفسیر و تأویل آن ممکن نیست چرا که آیات قرآن، محکم و متشابه دارد و حتما باید تفسیر شود.

ایشان به‌جدّ معتقد بودند و مکرّر در مکرّر تأکید می‌فرمودند ما در تفسیر قرآن حق نداریم از دایره کلمات خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام خارج شویم و تفسیر آیات باید منحصرا از طریق روایات باشد و یک مقاله مفصل در این موضوع در کنفرانس قرآن کریم با عنوان منهج تفسیر قرآن کریم که در زمان حیات مرحوم آیت الله گلپایگانی قدس سره در دارالقرآن الکریم برگزار شد که در همان کنفرانس نیز منتشر شد، ارائه کردند که تمام علماء و دانشمندان و نخبگانی که در آن کنفرانس حضور داشتند و بعضی از آنها اینک از مراجع عظام تقلید هستند به این منهج تفسیری اعتراض و ایرادی وارد نکردند و حتی برخی هم استقبال کردند.

خلاصه این روش آن است که ما یک موضوع از قرآن کریم مانند توحید را در نظر می‌گیریم و بعد آیات قرآن و روایاتی که در آن موضوع وارد شده است را بررسی می‌کنیم. یعنی دقیقا همان کاری را که فقهاء در فقه انجام می‌دهند مثلا نماز و احکامش را از طریق آیات و روایات بررسی می‌کنند و فتوا می‌دهند ما هم در تفسیر دیگر موضوعات قرآن از همین روش استفاده می‌کنیم. یعنی تفسیر موضوعی آیات به وسیله‌ی روایات. در حقیقت رساله‌ی توضیح المسائل تفسیر آیات احکام قرآن است و ما در تفسیر آیات اخلاقی و اعتقادی هم باید همین روش را به کار بریم. و در آن مقاله به طور مشروح دیگر مناهج تفسیری را نقد کرده‌اند که یا اصلا تفسیر به حساب نمی‌آیند و یا تفسیر کامل و جامعی نیستند در حالی‌که ما باید در پی روشی باشیم که بدون نقص و کامل و جامع باشد و آن تفسیر موضوعی آیات بوسیله روایات است.

حضرت استاد قائل بودند اینطور نیست که قرآن روش تفسیری نداشته باشد و ما الان در جستجوی یک روش باشیم بلکه آن روش موجود هست و آن تفسیر اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام است که ما باید آن را اجتهاد و استنباط کنیم و چون از این روش تا کنون پیروی نشده است لذا یک روش بدیع و بکر در تفسیر قرآن است که باز هم تنها این عالِم بزرگوار آن را بیان کردند.

خلاصه آنکه از نظر ایشان تفسیر قرآن توقیفی است و کسی غیر از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام حق تفسیر قرآن را ندارد و علماء هم باید از زبان آنها تفسیر قرآن را برای مسلمانان نقل کنند. در حقیقت تفسیر قرآن از شئونات امام علیه السلام است. و هر کس هرچه در تفسیر قرآن می‌خواهد بگوید باید در دایره کلمات آن بزرگواران باشد. و خود حضرت استاد هم هیچ‌گاه به خودشان نسبت مفسر یا تفسیر کردن قرآن نمی‌دادند حتی کتابی را هم که تألیف کردند به عنوان توضیح آیات قرآن کریم بود و نه تفسیر.

دلایل و مباحث این موضوع بسیار است و بنده تنها در صدد اشاره‌ای بودم تا بگویم ایشان هرچه می‌فرمودند و عمل می‌کردند تنها در همین چهارچوبه بود.

نتیجه آنکه چهارچوبه و مبنای فکری حضرت استاد آیت‌الله سیدحسن ابطحی اعلی‌اللّه‌مقامه‌الشریف این بود که باید بیان معارف دین در محدوده آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام باشد.

برای آشنایی بیشتر با این مبانی به کتاب دومقاله تألیف ایشان، مراجعه کنید.

اما شگفتا که در عصر ما تیرهای سمی تهمت و شایعه و تبلیغات آنچنان شخصیت این بزرگوار را ترور کرده که گویا به جای این مبانی محکم و غیرقابل خدشه، خواب و رویا و مکاشفه و امثال اینها مبنای ایشان بوده است.

اگر صرف نقل خواب و مکاشفه و ملاقات با امام زمان علیه‌السلام آن هم تنها برای بیان ساده معارف عمیق الهی، موجب استخفاف و ندیدن این مبانی محکم باشد که اشکال بیشتر از همه به خود خدای‌تعالی وارد است و در مظان اتهام است چراکه در کتابش با نقل داستانهای گذشتگان و مثلهای حکمت آمیز و معجزه و کرامت و حتی نقل خواب و رویا، حقایق را برای ما بیان فرموده است.

به امید ظهور امام عصر ارواحنافداه و شنیدن معارف و حقایق و علوم قرآن و اهل بیت علیهم‌السلام از آن دو لب مبارک.

ادامه دارد...

چهار‌شنبه، ۲/ جمادی الثانیة/ ۱۴۳۸

۹۵/۱۲/۱۱
@Iman_Ziaee
باسلام و عرض تسلیت شهادت حضرت زهرا صلوات الله علیها.

در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها دعاگوی شما عزیزان بودم.

التماس دعای فرج امام عصر ارواحنافداه.

@Iman_Ziaee
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
روضه شهادت حضرت فاطمه زهرا س از زبان مرحوم استاد سیدحسن ابطحی. (از کانال @zolalehekmat)

اگر عقده دل گشودید از دعا برای فرج منتقم ‌آن خون سینه بین در و دیوار فراموش نکنید.

@Iman_Ziaee
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فاطمیه سند حقانیت تشیع است که در دفترخانه وحدت اعتباری ندارد...

@Iman_Ziaee
☑️ تصویر بالایی را پسر سه ساله و نیمه ام دیده است، وقتی برایش توضیح دادم که چیست، شروع کرده به فوت کردن آتش...

آیا مسلمانانی که این صحنه ها را دیدند و خم به ابرو نیاوردند، چه بر سر فطرتشان آمده بود؟!

@Iman_Ziaee
آیا فاطمه زهرا صلوات‌اللّه‌علیها به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است؟!

شیعه و سنیّ متواترا، روایت کرده‌اند که رسول خدا صلی‌اللّه‌علیه‌وآله با این مضامین فرموده است:

"هرکسی بمیرد و امام زمانش را نشناسد یا بیعت امامی بر گردنش نباشد به مرگ جاهلیت مرده است".

فاطمه زهرا صلوات‌اللّه‌علیها یا امام زمانش را نمی‌شناخته و از دنیا رفته یا می‌شناخته است. اگر بگوییم نمی‌شناخته پس باید معتقد باشیم که سرور زنان عالم هستی، و پاره وجود رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و کسی که در شأن او آیه تطهیر و سوره هل‌ أتی و سوره کوثر نازل شده و مودت به او اجر رسالت است، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.

این فرض که منتفی است و هیچ مسلمان با انصافی نیست که چنین چیزی را معتقد باشد. پس باید معقد باشیم که آن مظلومه شهیده، امام زمانش را می‌شناخته است.

امّا امام زمان او که بوده است؟!

اگر بگوییم ابوبکر، پس چطور آن حضرت بر او غضبناک بوده است؟! چون در خود منابع اهل سنت مثل صحیح بخاری روایت شده است که فاطمه زهرا صلوات‌اللّه‌علیها از دنیا رفت در حالی که بر ابوبکر و عمر غضبناک بود.

نتیجه آنکه:

۱. ما یا باید به مرگ جاهلیتِ دختر پیغمبر خدا صلی‌اللّه‌علیه‌وآله که مودّت به او اجر رسالت است، معتقد باشیم.

۲. یا بگوییم ابوبکر، امام و خلیفه برحق رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نبوده و بلکه غاصب خلافت بوده و به همین دلیل مغضوب آن بانوی دو عالم بوده و امام زمانِ فاطمه زهرا صلوات‌اللّه‌علیها، امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب صلوات‌الله‌علیه بوده است که جانش را برای دفاع از ولایت و امامت او نثار کرد.

ما شیعیان دومی را برگزیدیم و قلبمان مملوّ از محبت فاطمه زهرا صلوات‌الله‌علیهاست، شما اهل سنّت و پیروان ابوبکر هم خودتان می‌دانید و روز قیامت و پاسخ پیامبرتان.

به امید ظهور داوزدهمین خلیفه پیامبر، امام عصر ارواحنافداه و ریشه‌کن شدن ستم‌ و ستمگران.

۵شنبه، ۳/جمادی الثانیه/۱۴۳۸

۹۵/۱۲/۱۲
@Iman_Ziaee
به مناسبت اولین سال درگذشت حضرت آیت الله سیدحسن ابطحی اعلی الله مقامه الشریف (۴)

مراحل تزکیه نفس، ابتکار مهم حضرت استاد

گزافه نیست اگر بگویم مهم‌ترین ابتکار حضرت استاد و هیاهویی که درباره‌ی ایشان به پا شد، ارائه مراحل تزکیه نفس آن هم در سطح عمومی جامعه بود.

از نظر حضرت استاد، تنها راه موفقیت و رستگاری در دنیا، تزکیه نفس است چرا که خدای تعالی در قرآن کریم در سوره‌ی شمس پس از یازده قسم مهم می‌فرماید: "قد افلح من زکاها" به تحقیق کسی که نفسش را تزکیه کند رستگار شده است.

ایشان معتقد بودند؛ تنها راه بندگی که هدف آفرینش انسان است، تزکیه نفس است چراکه هر رذیله یک حجاب بین انسان و خدا است و مانع عبودیت او است.

حضرت استاد قائل بودند تا انسان روحش را از رذائل اخلاقی پاک نکند محال است که او را در بهشت راه بدهند چراکه طبق روایات اگر کسی ذره‌ای تکبر در وجودش باشد از کیلومترها راه بوی بهشت را نمی‌فهمد یا او را در بهشت راه نمی‌دهند برای همین جلمه‌ی قصار زیبایی به این مضمون داشتند که اگر می‌خواهید شما را جهنم نبرند اعتقاداتتون را درست کنید و اگر می‌خواهید در قیامت معطل نمانید و به بهشت بروید نفستان را از رذائل پاک کنید. چرا که اگر کوچکترین رذیله‌ای در روح کسی باشد و بخواهد در بهشت برود همین رذائل موجب اختلاف و تفرقه و معصیت و گناه می‌شود و این، با بهشت و بهشتیان منافات دارد.

از نظر ایشان هر صفت رذیله‌ای در وجود انسان مانند یک مرض است که باید فورا معالجه شود و گرنه ممکن است موجب بدبختی و سقوط انسان در دره‌ی شقاوت شود.

ایشان مکرر در مکرر تاکید داشتند: شما برای این دنیا آفریده نشدید و این دنیا در برابر آنچه که بوده‌اید و خواهید بود یک لحظه است. این دنیا تنها یک جلسه‌ی امتحان است که باید امتحان را بدهید و بروید و تنها راه موفقیت در این امتحان تزکیه نفس است.

مبنای حضرت استاد درباره روح این بود که روح کاملا مستقل و مجزا از بدن است و رابطه آن با بدن مانند سوار بر مرکب است.

ایشان قائل بودند بشر پیش از این دنیا عوالمی را طی کرده است و ارواح تمام بشر (به استثنای انوار مقدسه معصومین علیهم که اول مخلوق پروردگارند) یکجا با هم خلق شده است و ما انسانها در عالم ارواح تحت تعالیم معصومین علیهم السلام بوده ایم و از این تعالیم به فطرت و عقل تعبیر می فرمودند و بعد از آن در عالم ذر بر پایبندی به این تعالیم و عدم تبعیت از شیطان متعهد شده ایم و در این دنیا باید امتحان بدهیم.

حضرت استاد تزکیه نفس را در حقیقت مقدمه برای کسب کمالات روحی و وسیله‌ای برای رسیدن به مقام خلیفة اللّهی، می دانستند.

ایشان به این مضمون می‌فرمودند: همان‌قدری که روح بر بدن اهمیت دارد، امراض روحی هم بر امراض بدنی اهمیت دارد و همان‌‌گونه که شما برای درمان امراض بدنی‌تان به پزشک مراجعه می‌کنید و تا بهبود پیدا نکنید دست از درمان بر نمی‌دارید، باید برای درمان امراض روحی هم به طبیب روح مراجعه کنید و تمام همتتان را به‌کار بگیرید تا شفای روح‌تان را بگیرید. لذا همان‌طور که آیات قرآن اشاره دارد، این قرآن شفا و نور و هدایت و رحمت است. داروی درمان امراض روحی است. همچنین اذکار و ادعیه‌ای که از معصومین علیهم السلام رسیده است. لذا یک طبیب روح باید در درجه‌ی اول مرض شما را تشخیص دهد و سپس از سوره‌های قرآن و اذکار و ادعیه آنچه که مناسب حال شما و باعث درمان شما می‌شود را تجویز کند و شما هم مداومت کنید تا درمان شوید. لذا تحت تربیت یک استاد الهی بودن از واجبات و لوازم تزکیه نفس است.

حضرت استاد تاکید می کردند: تزکیه نفس زمینه سازی برای ظهور امام عصر ارواحنا فداه است و کسانی که می‌خواهند آن حضرت را یاری کنند و در صف سربازان آن آقا باشند باید تزکیه نفس کنند. چرا که محال است کسی که در وجودش صفات رذیله است سرباز و یاور کسی باشد که مظهر صفات خدا است. لذا باید با آن حضرت سنخیت روحی پیدا کنیم که این‌کار جز با تزکیه نفس حاصل نمی‌شود.

حضرت استاد، از طلاب حوزه های علمیه که باید سربازان امام زمان علیه السلام باشند چنین انتظاری داشتند و کسی را روحانی می دانستند که روح و صفات و امراض آن را شناخته باشد و بعد راه معالجه امراض روحی را بداند و نخست امراض روحی خودش را درمان کرده باشد و سپس امراض روحی دیگران را مداوا کند.

ایشان برای کسانی که می خواهند در جمهوری اسلامی مسئولیت به عهده بگیرند از ریاست جمهوری تا دیگر مناصب حکومتی، تزکیه نفس را شرط لازم می دانستند. چراکه وقتی اسلام برای امامت نماز جماعت که چند دقیقه ای اعمال بندگان را به عهده دارد، عدالت را شرط می داند چطور می شود برای چهار سال زمام امور کشور و مردم مسلمان و شیعه را به دست کسانی سپرد که تزکیه نفس نکرده اند و دارای صفات رذیله ای مانند حب دنیا یا حب جاه و مقام یا ریاست طلبی یا حرص و طمع و حسد و تنگ نظری و عُجب و خودپسندی و کبر و غرور و غیره هستند؟!
مبنای ایشان این بود که تزکیه نفس با انجام واجبات و ترک محرمات فرق دارد. انجام واجبات و ترک محرمات تزکیه عمل است ولی تزکیه نفس پاک کردن روح از صفات رذیله است. ممکن است کسی واجبات را انجام دهد و محرمات را ترک کند ولی در عین حال حب دنیا یا حسادت داشته باشد. انجام واجبات و ترک محرمات اولین قدم تزکیه نفس است که تا کسی این قدم را برندارد نمی‌‌تواند موفق به تزکیه نفس شود.

و بالأخره برای اولین بار در طول تاریخ تشیع، آیت الله سیدحسن ابطحی به عنوان اولین روحانی برنامه‌ای جامع را برای تزکیه نفس که قابل اجرا بر روی تکاتک مردم بود، ارائه دادند که نه تنها مورد استقبال واقع نشد و نه تنها در مقابل این موفقیت چشم‌گیر و این ابتکار بسیار جالب سکوت نکردند بلکه همه همتشان را برای سرکوب کردن و کوبیدن و تخریب به کار گرفتند تا شد آنچه که نباید می‌شد.

ایشان با تحقیق و اجتهاد بسیار از بین آیات قرآن و روایات خاندان عصمت علیهم السلام و مطالعه درباره‌‌ی شناخت روح و امراض آن و طریق مداوای آن امراض که نهایتا بین هفتاد تا هشتاد صفت رذیله مانند حسد و بخل و حرص و طمع و ریا و حب دنیا و ریاست طلبی و عجب و تکبر و ... وجود دارد، مراحل هفت‌گانه تزکیه نفس را که شامل دو مرحله‌ی مقدماتی و پنج مرحله‌ی اصلی است، ارائه دادند.

در طول نزدیک به سی سال از چند نفر اندک تا چهار هزار نفر تحت تربیت این برنامه قرار گرفتند که نتایج و تجربه‌های بسیار خوبی به دست آمد و این برنامه امتحان خودش را پس داد که چقدر مطمئن و مفید و دقیق است. اگر کسی جدی و کوشا بود و دستورات هر مرحله را دقیق و درست و به موقع انجام می‌داد به طور متوسط در طی هفت تا ده سال موفق به تزکیه نفس می‌شد. البته این مدت بسته به نوع استعداد و ظرفیت و صفات روحی افراد متفاوت است. در هر مرحله‌ای تعدادی از صفات رذیله رفع و تعدادی از صفات حسنه تثبیت می‌شود.

راه تزکیه نفسی که ایشان ارائه دادند بسیار سهل الوصول بود. هر کسی از هر قشری با هر استعدادی می‌توانست آن را بپیماید و به این موفقیت بزرگ که روح پاکی داشته باشد، برسد.

اما در این مملکتی که ادعای آزادی اندیشه‌اش گوش فلک را کر کرده است دریغ از یک نقد و یک بررسی علمی درباره‌ی برنامه‌ی ایشان که حرف حسابشان چیست؟

امروز طلاب ما در حوزه های علمیه که عهده دار تربیت دینی مردم هستند باید از چنین برنامه های تزکیه نفس محروم باشند و گرفتار عرفان های منحرف از مکتب اهل بیت علیهم السلام باشند و از طرف دیگر بخاطر عدم تزکیه نفس مسئولان، در جمهوری اسلامی شاهد فساد اقتصادی و اداری باشیم و فساد و فحشاء و گناه و معصیت، ما و جوانان ما را با خود ببرد. اما ایشان در گوشه عزلت با غربت و مظلومیت از دنیا بروند و افکار بلندشان با خودشان دفن بشود.

واقعا کسانی که اینگونه راه خدا را بستند و جامعه را از ایشان و برنامه هایشان محروم کردند چه جوابی و حجتی برای خدای تعالی دارند؟!

یادم نمی‌رود که یک‌روز در سایتشان که هنوز مسدود نشده بود، نوشتند:

"اگر در این کشور جوان هجده ساله‌ای وسیله‌ای را اختراع کند که به درد دنیای مردم بخورد، او را در رسانه‌ها علم می‌کنند و از او تقدیر و تشکر می‌شود ولی من که کشفی از بین آیات و روایات برای مهم‌ترین مسأله‌ی زندگی بشر یعنی سلامتی روحش کردم که هم به درد دنیا و هم به درد آخرت می خورد، حتی کوچک‌ترین سؤالی از من درباره‌ی این برنامه‌‌ام نشد. با خودم فکر می‌کردم شاید چون اوائل کار است و هنوز نتیجه را ندیده‌اند این‌طور است اما سال‌ها گذشت و نتیجه این برنامه هم مشخص شد و هیچ پرس و جو و تقدیری که نشد بماند بلکه بسیار سنگ اندازی هم شد و موانع گوناگونی را برای من ایجاد کردند. اینجاست که باید بگویم مرا به خیر تو امیدی نیست شر مرسان". (نقل به مضمون).

برای آشنایی با مبانی حضرت استاد درباره روح و تزکیه نفس به کتابهای در محضر استاد و سیر الی الله و عالم عجیب ارواح، از تالیفات ایشان مراجعه کنید.

به امید ظهور امام عصر ارواحنافداه و پاک شدن روح تمام انسانها.

ادامه دارد...

جمعه، ۴/جمادی الثانیه/۱۴۳۸

۹۵/۱۲/۱۳
@Iman_Ziaee
به مناسبت اولین سال درگذشت حضرت آیت‌اللّه سیدحسن ابطحی اعلی‌اللّه‌مقامه‌الشریف، (بخش پایانی)

سالروز عروج

امروز شانزدهم اسفندماه، تلاقی عجیبی است، پارسال حضرت استاد، مثل امروزی از نظر شمسی در اثر سکته قلبی به کما رفتند و مثل فردایی هشتم جمادی الثانیة از نظر قمری، پس از دوازده روز کما، از این دنیای فانی عروج کردند.

آری؛ فردا سالروز عروج مردی است که مانند رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در راه تبلیغ دین صدمه‌ها دید و آزار و اذیت‌ها چشید.

همچون مادرش فاطمه‌ی اطهر صلوات‌اللّه‌علیها اموالش غصب شد و در این دنیا قدرش مجهول ماند.

همچون جدّش علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السلام خانه‌نشین شد و علی‌گونه استخوان لای زخم گذاشت تا وحدت جامعه اسلامی بَر هم نخورد.

همچون صاحب نامش امام حسن مجتبی علیه‌السلام شخصیتش تیرباران شد و آماج تیرهای سمّی تهمت قرار گرفت.

همچون ابی‌عبدالله‌الحسین علیه‌السلام از هر طرفی به او حمله کردند تا شخصیتش ترور شود و با نعلهای تازه شده‌ی کینه و حسد با اسب قدرت، بر شخصیتش تاختند.

مانند امام سجاد علیه‌السلام که بردگان را تربیت می‌نمود، به تربیت ایتام آل محمد در زمان غیبت همت گمارد و راه و رسم مناجات با خدا را آموخت.

همچون امام باقر و امام صادق علیهماالسلام سعی در ترویج معارف قرآن و علوم اهل بیت علیهم‌السلام داشت.

مانند جدّش حضرت موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام زندانی شد و دم بَر نیاورد.

مانند علی‌بن‌موسی‌الرضا علیهما‌السلام کوشید تا دوست و دشمن از او راضی باشند.

همچون امام جواد علیه‌السلام، بخشنده و دست‌باز بود.

مانند امام حسن عسکری و امام هادی علیهماالسلام زیر ذرّه‌بین، روزگار گذراند.

و بالاخره غربت و مظلومیت هزار و دویست ساله‌ی مولا و اربابش، حجةبن‌الحسن ارواحنافداه را می‌شد در او دید چرا که همه همّ و غمّش زنده کردن نام و یاد و معرفت آن آقا و تلاش برای فرج آن حضرت بود، ولی ما مردم همان کاری را با او کردیم که قرنهاست با امام زمانمان کرده‌ایم، او را طرد کردیم و تنها و غریب رها ساختیم و هیچگاه او و افکار بلندش را جدی نگرفتیم.

او بر خلاف ما ظهور امام عصر ارواحنافداه را دور نمی‌دید و آن را مربوط به آیندگان و قرنهای آینده نمی‌دانست.

او دعای برای فرج را تنها کافی نمی‌دانست و تلاش و همّت برای تبدیل غیبت به ظهور را اصل کار قرار داده بود و دست و آستین را بالا زده بود و یکی یکی موانع ظهور را برطرف می‌کرد. و چه مانعی بالاتر از گناه و معصیت و صفات رذیله؟! که او با مشقّات فراوان برای هر فردی وقت و انرژی می‌گذاشت تا گرهی از فرج امام عصر ارواحنافداه را باز کند.

هرچند روزگاری که هیچ صحبتی و یاد و نامی از امام زمان علیه‌السلام نمی‌شد و خبری از دعا برای فرج نبود، او این پرچم را بَر افراشت.

باید مشهد پیش از انقلاب را بدانی چه بوده تا بفهمی تبدیل محله‌ی بهایی‌ها به محله‌ی صاحب‌الزمان ارواحنافداه یعنی چه؟!

باید در حوزه علمیه شیعه باشی تا ببینی او چه کرد؟! هنوز که هنوز است در این حوزه مقدسه، حرف از ملاقات با امام زمان علیه‌السلام در راستای خرافات و قشری‌گری و عوام‌گرایی است ولی او شخصیتش و حیثیتش را فدا کرد تا ما مردم بدانیم و بفهمیم می‌شود امام زمان علیه‌السلام را دید و از وجودش بهره بُرد.

روزگاری که نام بردن از امام زمان علیه‌السلام مساوی بود با حجّتیه‌ای بودن، او منادی غربت مولایش شد و تنها به گرفتن سهم امام و کسب آبرو و اعتبار از جانب امام زمان علیه‌السلام اکتفا نکرد بلکه حقّ نمک را هم به‌جا آورد و همه چیزش را فدای خدمتگزاری به آن آستان مقدّس کرد.

امروز را نبینیم که در صدا و سیما به‌راحتی اسم حضرت ولی عصر اروحنافداه می‌آید و دعای فرج خوانده و مراسم دعای ندبه پخش می‌شود و در هر کوی و برزن نام امام زمان علیه‌السلام است و بر روی منابر برای آن حضرت دعا و نامشان ذکر می‌شود. باید دهه شصت و هفتاد شمسی را چشیده باشی یا مثل من پرس‌وجو کرده باشی تا بدانی او چه کرد؟! و کتاب ملاقات با امام زمان علیه‌السلام در آن سالها نوشتن یعنی چه؟! و او چه فضایی را به چه فضایی تغییر داد؟!

بگذریم سخن بسیار است و مجال اندک و نمی شود با چند جمله، کاری را که او برای امام زمانش کرد، توصیف نمود. آن هم از قلم و بیان ناتوانی مثل من. باشد تا وقت دگر...

اما واقعا که در چه زمانه‌ای نفس می‌کشیم، مردمانی که اینچنین سرمایه‌های خود را از بین می‌بریم و طلبکارانه از خدای‌تعالی و معصومین علیهم‌السلام راه چاره می‌جوییم.
از ماست که بر ماست...

به امید ظهور امام عصر ارواحنافداه و پایان تمام غربت‌ها...

دوشنبه، ۷/جمادی الثانیة/۱۴۳۸

۹۵/۱۲/۱۶
@Iman_Ziaee
تمثال مبارک حضرت استاد، آیت الله سیدحسن ابطحی اعلی الله مقامه الشریف.

به شدت دلتنگ این نگاه و لبخندم...

برای علوّ درجاتشان، سوره قدر فراموش نشود.

ایمان ضیائی

@Iman_Ziaee