شهادت جانباختگان حادثه جگرخراش پلاسکو تسلیت باد.
خدای تعالی مصدومان را شفا و بازماندگان را صبر و مسئولان را عقل و تدبیر دهد.
طبق روایات، شیعیانی که در این نوع حوادث می میرند، شهیدند.
@Iman_Ziaee
خدای تعالی مصدومان را شفا و بازماندگان را صبر و مسئولان را عقل و تدبیر دهد.
طبق روایات، شیعیانی که در این نوع حوادث می میرند، شهیدند.
@Iman_Ziaee
سوال:
آیا حوادثی از قبیل حادثه پلاسکو عذاب الهی است؟!
پاسخ:
خیر. متاسفانه درک ما از خدای تعالی قیاس به نفس است.
طبق روایات معتبره، ما امت رسول خدا صلی الله علیه و آله بخاطر آن وجود مقدس، امت مرحومه هستیم و این نوع عذابها و بلایا که در امت های پیشین بوده است، از ما برداشته شده است.
بد حجابی و ندادن خمس و زکات و گرانفروشی و ... نسبت به بی عدالتی و چپاول بیت المال و فراگیر شدن و نهادینه شدن دروغ و تهمت و غیبت در یک جامعه اسلامی آنقدر بزرگ نیست که عذاب الهی را به این صورت در پی داشته باشد.
شیعیانی که در این نوع حوادث از دنیا می روند، طبق روایات شهیدند، اگر بازماندگان و مصدومان نیز صبر نمایند به صریح آیات قرآن، صلوات و رحمت الهی بر آنها نازل می شود.
پس می بینیم آنچه از جانب پروردگار مهربان است، سراسر خیر و نیکی است.
بنابراین بهتر است کوتاهی ها و نواقص خودمان در اداره امور را به خدای تعالی نسبت ندهیم و به آن ذات مقدسی که رحمتش بر غضبش پیشی گرفته است، سوء ظن نداشته باشیم و با حسن ظن با او روبرو شویم.
به امید ظهور امام عصر ارواحنافداه و برقراری صلح و عدالت کامل.
T.me/Iman_Ziaee
آیا حوادثی از قبیل حادثه پلاسکو عذاب الهی است؟!
پاسخ:
خیر. متاسفانه درک ما از خدای تعالی قیاس به نفس است.
طبق روایات معتبره، ما امت رسول خدا صلی الله علیه و آله بخاطر آن وجود مقدس، امت مرحومه هستیم و این نوع عذابها و بلایا که در امت های پیشین بوده است، از ما برداشته شده است.
بد حجابی و ندادن خمس و زکات و گرانفروشی و ... نسبت به بی عدالتی و چپاول بیت المال و فراگیر شدن و نهادینه شدن دروغ و تهمت و غیبت در یک جامعه اسلامی آنقدر بزرگ نیست که عذاب الهی را به این صورت در پی داشته باشد.
شیعیانی که در این نوع حوادث از دنیا می روند، طبق روایات شهیدند، اگر بازماندگان و مصدومان نیز صبر نمایند به صریح آیات قرآن، صلوات و رحمت الهی بر آنها نازل می شود.
پس می بینیم آنچه از جانب پروردگار مهربان است، سراسر خیر و نیکی است.
بنابراین بهتر است کوتاهی ها و نواقص خودمان در اداره امور را به خدای تعالی نسبت ندهیم و به آن ذات مقدسی که رحمتش بر غضبش پیشی گرفته است، سوء ظن نداشته باشیم و با حسن ظن با او روبرو شویم.
به امید ظهور امام عصر ارواحنافداه و برقراری صلح و عدالت کامل.
T.me/Iman_Ziaee
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
حکومت و عدالت به سبک امیرالمومنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه
استاد بندانی نیشابوری دام عزه
@Iman_Ziaee
استاد بندانی نیشابوری دام عزه
@Iman_Ziaee
غیر معصوم را در همه حال تصدیق نکنیم
امام صادق علیه السلام به ابوحمزه ثمالی میفرمایند:
"از ریاست طلبی بر حذر باش.
از اینکه در پی مردم باشی و در مقابل آنها سر خم کنی بر حذر باش"
آن حضرت در توضیح دومی میفرمایند:
"از اینکه فردی را به غیر از حجت پروردگار برای خودت در نظر بگیری و او را در هرچه میگوید تصدیق کنی بر حذر باش"
من فکر میکنم عمل به این روایت میتواند درمان بسیاری از دردهای ما شیعیان باشد. ما به عنوان یک شیعهی امام صادق علیه السلام اگر بخواهیم مانند آن حضرت فکر کنیم باید:
۱. تنها و تنها پیرو حجت پروردگار باشیم و از پیروی غیر او بر حذر باشیم و فقط او را در هر آنچه میگوید تصدیق کنیم چه کلام او را بفهمیم و چه نفهمیم.
۲. غیر حجت را که طبعا عصمت هم ندارد در هر آنچه میگوید قابل تصدیق ندانیم.
۳. غیر از حجت پروردگار هر فردی که باشد ابتدا کلام او را بررسی و سپس اگر با کلام حجت خدا مطابق بود تصدیق یا رد کنیم. پس غیر حجت در بعضی موارد تصدیق می شود و در برخی دیگر خیر. پس نسبت به غیر حجت نباید متعصب باشیم. پس غیر حجت هم قابل نقد و بررسی است.
مؤید این معنا، آیه قرآن است که خدای تعالی میفرماید:
"به بندگانم بشارت بده، کسانی که ابتدا قول را استماع میکنند و سپس از بهترینش تبعیت میکنند خدا اینها را هدایت میکند و همینها صاحبان مغز و خرد هستند" (زمر/۱۸)
آدرس روایت: الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، باب ریاست طلبی، ص298
T.me/Iman_Ziaee
امام صادق علیه السلام به ابوحمزه ثمالی میفرمایند:
"از ریاست طلبی بر حذر باش.
از اینکه در پی مردم باشی و در مقابل آنها سر خم کنی بر حذر باش"
آن حضرت در توضیح دومی میفرمایند:
"از اینکه فردی را به غیر از حجت پروردگار برای خودت در نظر بگیری و او را در هرچه میگوید تصدیق کنی بر حذر باش"
من فکر میکنم عمل به این روایت میتواند درمان بسیاری از دردهای ما شیعیان باشد. ما به عنوان یک شیعهی امام صادق علیه السلام اگر بخواهیم مانند آن حضرت فکر کنیم باید:
۱. تنها و تنها پیرو حجت پروردگار باشیم و از پیروی غیر او بر حذر باشیم و فقط او را در هر آنچه میگوید تصدیق کنیم چه کلام او را بفهمیم و چه نفهمیم.
۲. غیر حجت را که طبعا عصمت هم ندارد در هر آنچه میگوید قابل تصدیق ندانیم.
۳. غیر از حجت پروردگار هر فردی که باشد ابتدا کلام او را بررسی و سپس اگر با کلام حجت خدا مطابق بود تصدیق یا رد کنیم. پس غیر حجت در بعضی موارد تصدیق می شود و در برخی دیگر خیر. پس نسبت به غیر حجت نباید متعصب باشیم. پس غیر حجت هم قابل نقد و بررسی است.
مؤید این معنا، آیه قرآن است که خدای تعالی میفرماید:
"به بندگانم بشارت بده، کسانی که ابتدا قول را استماع میکنند و سپس از بهترینش تبعیت میکنند خدا اینها را هدایت میکند و همینها صاحبان مغز و خرد هستند" (زمر/۱۸)
آدرس روایت: الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، باب ریاست طلبی، ص298
T.me/Iman_Ziaee
اقتدا به زینب کبری سلام الله علیها
امروز، اقتدا به حضرت زینب سلام الله علیها یعنی شیعه پیام غربت و مظلومیت هزار و دویست ساله امام زمانش را دریابد و آن را نشر دهد تا کاخ های ظلم و ستم ویران شود همانطوری که آن بانو، بنی امیه را با دستان بسته در شام دفن کرد.
میلاد عقیله بنی هاشم، زینب کبری سلام الله علیها مبارکباد.
به امید ظهور امام عصر ارواحنافداه و برقراری صلح و عدالت کامل
@Iman_Ziaee
امروز، اقتدا به حضرت زینب سلام الله علیها یعنی شیعه پیام غربت و مظلومیت هزار و دویست ساله امام زمانش را دریابد و آن را نشر دهد تا کاخ های ظلم و ستم ویران شود همانطوری که آن بانو، بنی امیه را با دستان بسته در شام دفن کرد.
میلاد عقیله بنی هاشم، زینب کبری سلام الله علیها مبارکباد.
به امید ظهور امام عصر ارواحنافداه و برقراری صلح و عدالت کامل
@Iman_Ziaee
یک حدیث سازنده
مرحوم علامه مجلسی در کتاب بحارالأنوار جلد ۷۵ صفحه ۷۱ از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل میفرمایند:
- بر تو باد که با مردم مدارا کنی
- و علما را اکرام نمایی
- و از لغزشهای برادرانت بگذری
چراکه پیامبراکرم صلی الله علیه و آله تو را با این قولش ادب فرموده:
- کسی که به تو ستم روا داشته را عفو کن
- و با کسی که با تو قطع رابطه کرده، رابطه برقرار کن
- و به کسی که تو را محروم کرده، عطا کن
این حدیث میزان خوبی است که تا چه حدی به فرهنگ و خلق و خوی اهل بیت علیهم السلام نزدیکیم.
T.me/Iman_Ziaee
مرحوم علامه مجلسی در کتاب بحارالأنوار جلد ۷۵ صفحه ۷۱ از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل میفرمایند:
- بر تو باد که با مردم مدارا کنی
- و علما را اکرام نمایی
- و از لغزشهای برادرانت بگذری
چراکه پیامبراکرم صلی الله علیه و آله تو را با این قولش ادب فرموده:
- کسی که به تو ستم روا داشته را عفو کن
- و با کسی که با تو قطع رابطه کرده، رابطه برقرار کن
- و به کسی که تو را محروم کرده، عطا کن
این حدیث میزان خوبی است که تا چه حدی به فرهنگ و خلق و خوی اهل بیت علیهم السلام نزدیکیم.
T.me/Iman_Ziaee
فاصله میان حق و باطل
از امام حسن مجتبی علیه السلام منقول است:
بین حقّ و باطل به اندازه چهار انگشت فاصله است، آنچه با چشمت ببینى حقّ است و چه بسا با گوش خود سخن باطل بسیارى را بشنوى. (تحف العقول، ص229)
اگر همه مردم مسلمان به این حدیث شریف عمل می کردیم و مراقب گوش و چشم و زبان خویش بودیم هیچ کس با هیچ تبلیغاتی نمی توانست در اذهان ما باطل را حق و حق را باطل جلوه دهد.
هیچ کس نمی توانست آبروی دیگران را بریزد و ما باور کنیم. بازار تهمت و شایعه و دروغ و تزویر و ریا و غیبت و... اینقدر داغ و شلوغ نبود. ترور شخصیت آسان و بی هزینه نبود.
اگر کسی درباره هر موضوعی به ویژه آنچه مربوط به آبروی افراد است حرفی زد که تنها استنادش شنیدن بود، باور نکنید.
باور کنید در دین ما حق الناس از حق الله مهمتر است. خدا از حق خودش می گذرد ولی از حق مردم نمی گذرد. با اکتفا به شنیده ها خودمان را گرفتار حق الناس نکنیم.
اگر در پی کسب رضایت خدای تعالی و اهل بیت علیهم السلام هستیم به این حدیث و احادیث دیگر عمل کنیم تا مزه زندگی به سبک آن بزرگواران را بچشیم.
T.me/Iman_Ziaee
از امام حسن مجتبی علیه السلام منقول است:
بین حقّ و باطل به اندازه چهار انگشت فاصله است، آنچه با چشمت ببینى حقّ است و چه بسا با گوش خود سخن باطل بسیارى را بشنوى. (تحف العقول، ص229)
اگر همه مردم مسلمان به این حدیث شریف عمل می کردیم و مراقب گوش و چشم و زبان خویش بودیم هیچ کس با هیچ تبلیغاتی نمی توانست در اذهان ما باطل را حق و حق را باطل جلوه دهد.
هیچ کس نمی توانست آبروی دیگران را بریزد و ما باور کنیم. بازار تهمت و شایعه و دروغ و تزویر و ریا و غیبت و... اینقدر داغ و شلوغ نبود. ترور شخصیت آسان و بی هزینه نبود.
اگر کسی درباره هر موضوعی به ویژه آنچه مربوط به آبروی افراد است حرفی زد که تنها استنادش شنیدن بود، باور نکنید.
باور کنید در دین ما حق الناس از حق الله مهمتر است. خدا از حق خودش می گذرد ولی از حق مردم نمی گذرد. با اکتفا به شنیده ها خودمان را گرفتار حق الناس نکنیم.
اگر در پی کسب رضایت خدای تعالی و اهل بیت علیهم السلام هستیم به این حدیث و احادیث دیگر عمل کنیم تا مزه زندگی به سبک آن بزرگواران را بچشیم.
T.me/Iman_Ziaee
من و دردِ دندان
دو روز است دندان درد شدیدی دارم و مشغول درمانم.
۱. با خودم فکر می کنم ما انسانها که واقعا به هیچی بند نیستیم و یک درد دندان ما را از پا در می آورد، پس چرا تکبر می ورزیم و خدای ناکرده معصیت می کنیم؟!
۲. به خدای تعالی می گویم برای ۳۱ دندان سالم ترا شکر نمی گویم ولی برای درد یک دندان، اینگونه می نالم.
۳. تا می توانید از دندانهایتان مراقبت کنید که گذر جیبتان به صندوق دندانپزشکی نیفتد.
@Iman_Ziaee
دو روز است دندان درد شدیدی دارم و مشغول درمانم.
۱. با خودم فکر می کنم ما انسانها که واقعا به هیچی بند نیستیم و یک درد دندان ما را از پا در می آورد، پس چرا تکبر می ورزیم و خدای ناکرده معصیت می کنیم؟!
۲. به خدای تعالی می گویم برای ۳۱ دندان سالم ترا شکر نمی گویم ولی برای درد یک دندان، اینگونه می نالم.
۳. تا می توانید از دندانهایتان مراقبت کنید که گذر جیبتان به صندوق دندانپزشکی نیفتد.
@Iman_Ziaee
- 2/2
تقارن ۲۲ بهمن و شهادت حضرت زهرا صلواتاللهعلیها در کلام آیتالله علوی بروجردی دامظله
@Iman_Ziaee
@Iman_Ziaee
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شهادت حضرت زهرا صلواتاللهعلیها را تسلیت عرض میکنم.
در این شب شهادت بفرمایید روضه گوش کنید:
از بیان نورانی حضرت آیتالله سید حسن ابطحی اعلیاللهمقامهالشریف
برداشت از کانال زلال حکمت
@Iman_Ziaee
در این شب شهادت بفرمایید روضه گوش کنید:
از بیان نورانی حضرت آیتالله سید حسن ابطحی اعلیاللهمقامهالشریف
برداشت از کانال زلال حکمت
@Iman_Ziaee
ریشه تفرقه ما مسلمانان از کجا آب می خورد؟!
حضرت فاطمه زهرا صلوات الله علیها در خطبه فدکیه که عامه و خاصه آن را قبول دارند و در منابع اهل سنت مانند "بلاغات النساء" هم نقل شده است می فرمایند:
"طاعتَنا نظاما للْملَّةِ و امامتَنا اَمانًا للْفُرْقَةِ"
یعنی خدای تعالی اطاعت ائمه اطهار علیهم السلام را برای نظام صحیح ملتها و امامت آنها را برای جلوگیری و پرهیز از تفرقه و اختلاف و جدایی قرار داده است.
پس ریشه اختلافات و تفرقه چه در توحید و خداشناسی و چه در فقه و سیاست و اجتماع و فرهنگ و ... همه و همه، غصب خلافت امیرالمومنین، علی بن ابیطالب صلوات الله علیه است که وضعیت اسلام و مسلمانان را به این شکل امروزی درآورده است.
درمان غده سرطانی تفرقه و رسیدن به وحدت هیچ راهی جز پذیرش ولایت و امامت و خلافت بلافصل امیرالمومنین علی علیه السلام ندارد. این مسیری است که خدای تعالی مقرر فرموده است.
به امید ظهور امام عصر ارواحنافداه و حاکمیت ولایت اهل بیت علیهم السلام.
@Iman_Ziaee
حضرت فاطمه زهرا صلوات الله علیها در خطبه فدکیه که عامه و خاصه آن را قبول دارند و در منابع اهل سنت مانند "بلاغات النساء" هم نقل شده است می فرمایند:
"طاعتَنا نظاما للْملَّةِ و امامتَنا اَمانًا للْفُرْقَةِ"
یعنی خدای تعالی اطاعت ائمه اطهار علیهم السلام را برای نظام صحیح ملتها و امامت آنها را برای جلوگیری و پرهیز از تفرقه و اختلاف و جدایی قرار داده است.
پس ریشه اختلافات و تفرقه چه در توحید و خداشناسی و چه در فقه و سیاست و اجتماع و فرهنگ و ... همه و همه، غصب خلافت امیرالمومنین، علی بن ابیطالب صلوات الله علیه است که وضعیت اسلام و مسلمانان را به این شکل امروزی درآورده است.
درمان غده سرطانی تفرقه و رسیدن به وحدت هیچ راهی جز پذیرش ولایت و امامت و خلافت بلافصل امیرالمومنین علی علیه السلام ندارد. این مسیری است که خدای تعالی مقرر فرموده است.
به امید ظهور امام عصر ارواحنافداه و حاکمیت ولایت اهل بیت علیهم السلام.
@Iman_Ziaee
سند حقانیت ما
از پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله درخواست اجر رسالت کردند آیه نازل شد: مزد رسالتم مودت به ذیالقربی است که قدر مسلم فاطمهی زهرا صلواتاللهعلیها است.
اگر مسلمانان صدر اسلام اجر رسالت را پرداختند؛
۱. پس چرا تنها دختر و فرزند باقیماندهی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله کمتر از صد روز پس از پدر زنده بود؟!
۲. علت شهادت او در سن هجده سالگی چه بوده است؟!
۳. چرا تاریخ شهادت او دقیقا مشخص نیست؟!
۴. چرا مراسم غسل و تدفین آن بانو شبانه و بدون حضور مسلمانان برگزار شده است؟!
۵. چرا خلیفهی ادعایی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در این مراسم حضور نداشته است؟!
۶. آیا او برای پرداخت اجر رسالت نباید از همه پیشقدمتر باشد؟!
۷. چرا کسی از محل دفن او اطلاعی ندارد؟!
۸. اگر خود او اینطور وصیت فرموده باشد، چرا اینگونه غضب کرده است؟! آنهم به خلیفه؟! مگر غضب او غضب خدا نیست و رضایت او رضایت خدا؟!
۹. اگر قبر او مخفی نیست، چرا امروزه محل زیارت و اظهار محبت به او که اجر رسالت باشد نیست؟!
۱۰. ما مسلمانان امروزه اجر رسالت را چگونه باید بپردازیم؟!
۹۵/۱۲/۲
@Iman_Ziaee
از پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله درخواست اجر رسالت کردند آیه نازل شد: مزد رسالتم مودت به ذیالقربی است که قدر مسلم فاطمهی زهرا صلواتاللهعلیها است.
اگر مسلمانان صدر اسلام اجر رسالت را پرداختند؛
۱. پس چرا تنها دختر و فرزند باقیماندهی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله کمتر از صد روز پس از پدر زنده بود؟!
۲. علت شهادت او در سن هجده سالگی چه بوده است؟!
۳. چرا تاریخ شهادت او دقیقا مشخص نیست؟!
۴. چرا مراسم غسل و تدفین آن بانو شبانه و بدون حضور مسلمانان برگزار شده است؟!
۵. چرا خلیفهی ادعایی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در این مراسم حضور نداشته است؟!
۶. آیا او برای پرداخت اجر رسالت نباید از همه پیشقدمتر باشد؟!
۷. چرا کسی از محل دفن او اطلاعی ندارد؟!
۸. اگر خود او اینطور وصیت فرموده باشد، چرا اینگونه غضب کرده است؟! آنهم به خلیفه؟! مگر غضب او غضب خدا نیست و رضایت او رضایت خدا؟!
۹. اگر قبر او مخفی نیست، چرا امروزه محل زیارت و اظهار محبت به او که اجر رسالت باشد نیست؟!
۱۰. ما مسلمانان امروزه اجر رسالت را چگونه باید بپردازیم؟!
۹۵/۱۲/۲
@Iman_Ziaee
من امروز خوشحالم
من امروز خوشحالم چون بالاخره مساله محیط زیست و تنفس هموطنانم به چشم بزرگان حوزه علمیه آمد. هرچند ممکن است مقصود چیز دیگری باشد ولی همین که به چشم آمد مرا خوشحال کرد.
آیتالله حسین نوری همدانی مرجع تقلید:
🔹در خوزستان گرد و غبار و ریزگردها زندگی ساکنان این استان را تباه کرده و در آبادان و اهواز با درختکاری و امثال آن باید از ورود ریزگردها جلوگیری شود.
🔹هر کسی به وضعیت مسلمانان اهمیت ندهد مسلمان نیست.
🔹مردم در زیر فشار اقتصادی و بیکاری هستند و باید کاهش تورم را لمس کنند.
🔹ربا و دیرکرد حرام است، روزی نیست که نامهای در زمینه دیرکرد نداشته باشیم حتی به ما میگویند چرا این قدر بیان میکنید، اما اینقدر میگوییم که دیگر این امر صورت نگیرد.
@QomNews
۹۵/۱۲/۴
@Iman_Ziaee
من امروز خوشحالم چون بالاخره مساله محیط زیست و تنفس هموطنانم به چشم بزرگان حوزه علمیه آمد. هرچند ممکن است مقصود چیز دیگری باشد ولی همین که به چشم آمد مرا خوشحال کرد.
آیتالله حسین نوری همدانی مرجع تقلید:
🔹در خوزستان گرد و غبار و ریزگردها زندگی ساکنان این استان را تباه کرده و در آبادان و اهواز با درختکاری و امثال آن باید از ورود ریزگردها جلوگیری شود.
🔹هر کسی به وضعیت مسلمانان اهمیت ندهد مسلمان نیست.
🔹مردم در زیر فشار اقتصادی و بیکاری هستند و باید کاهش تورم را لمس کنند.
🔹ربا و دیرکرد حرام است، روزی نیست که نامهای در زمینه دیرکرد نداشته باشیم حتی به ما میگویند چرا این قدر بیان میکنید، اما اینقدر میگوییم که دیگر این امر صورت نگیرد.
@QomNews
۹۵/۱۲/۴
@Iman_Ziaee
به مناسبت اولین سال درگذشت حضرت آیتاللّه سیدحسن ابطحی اعلیاللّهمقامهالشریف (۱)
حق دفاع
یکی از مهمترین مشکلاتی که کشور ما بر خلاف اسلامی بودنش دارد، کم بودن فضای نقد و گفتگو است و بر عکس تا دلمان بخواهد فضای تهمت و تخریب و شایعه و دشمن خواندن طرف مقابل بسیار حاکم است. به این فضا، مسائل امنیتی و ضدیت با نظام و اسلام و ولایت را هم اضافه کنید آن وقت آش همین میشود و کاسه همین. نمونههایش از نخستین سالهای انقلاب بسیار است. همیشه امکانات و رسانه و تریبون در اختیار طرف مقابل بوده و او هرچه خواسته برای طرف دیگر گفته و آن طرف هم هیچگاه فرصت دفاع از خود را پیدا نکرده است.
حق دفاع، حداقل حقوقی است که هر شخصی باید داشته باشد. بزرگانی همچون مرحومان آیات الهی شریعتمداری یا منتظری یا قمی و غیره از علماء و مراجع اگر هم تمام تقصیر با آنها بوده باشد، اما هیچگاه فرصت دفاع از خود را پیدا نکردند و مردم حرفهای آنها را نشنیدند. در بین سیاسیون هم نمونه هایش کم نیست.
اگر فضای نقد و گفتگو حاکم بود و به هر صاحب نظر یا اندیشمندی یا هر شخصی اجازه داده میشد تا تفکرش را بیان کند و صاحبنظران دیگر او را به نقد و چالش میکشیدند، نیازی به این دستهبندیها و خودی و غیر خودی کردنها نبود. نیازی به دشمنتراشی و سرمایههای علمی و فکری و انسانی را محبوس و محصور کردن و آنها را عامل دشمن خواندن نبود. مردم که امروزه شگفتی ساز و باشعورترین و عاقلترین و بافرهنگترین و هزاران، ترینِ دیگر خوانده میشوند به خوبی دربارهی ادعا یا اندیشه دیگری به قضاوت مینشستند و اذهان آنها مشوّش نمیشد و به خوبی کذب را از صدق تشخیص میدادند و نیازی به این همه هزینه برای پاسداری از افکار مردم نبود که آنها را از ضلالت و گمراهی نجات دهیم.
اگر در مناظرات و احتجاجات ائمه اطهار علهیمالسلام و بزرگان دین دقت کنیم به این منش بسیار بر میخوریم که آنها به طرف مقابلشان که منکر حقانیت و ولایت آنها و بالاتر منکر خدا و حقیقت بودهاند، اجازه میدادند تا بدون هیچ واهمهای آنچه را که در دل دارد به زبان بیاورد و در یک روایت پیدا نمیکنیم آن بزرگواران آن شخص را به دلیل اینکار مذمت کرده باشند. بلکه بالعکس اگر کسی از اصحاب مانع میشد امام علیهالسلام با او برخورد میکردند. قضایای فراوان و مشهوری در اینباره بهویژه در دوران حکومت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام هست که برای رعایت اختصار از بیانش میگذرم.
اما یکی از قربانیان این فضا که حق دفاع نیز از او سلب شد و فرصتش به او داده نشد، مرحوم آیتالله سیدحسن ابطحی اعلیاللهمقامهالشریف است.
قصد من معرفی و تمجید از یک فرد یا مظلومنمایی دربارهی یک شخصیت محبوبم نیست، چراکه آن مرحوم از تعریف و تمجید بنده و امثال بنده بی نیاز است، (ضمن اینکه شاید ادعای شاگردی آن بزرگوار از جانب من توهین به مقام والای علمی و معنوی آن استاد عزیز محسوب شود و لذا چنین ادعایی هم نداشته و ندارم) بلکه میخواهم تفکر و اندیشهای که یا عرضه نشده و یا نادرست جلوه داده شده است را در حد فهم خویش بیان کنم.
هیچوقت ندیدم کسی منصفانه آرای ایشان را نقد کند، هر کس را دیدم به محض شنیدن اسمشان جبهه گرفت و تا توانست ایشان را کوبید. حتی در بین علما و مراجع هم ندیدم که کسی با ایشان به گفتگو بنشیند و نظریاتشان را به چالش بکشد که مثلا این مبنای شما با فلان مبنای دینی منافات دارد به این دلایل. نه اینکه ایشان معرّف حضور آن بزرگواران نباشد بلکه اگر نگویم با همهی آنها، با اکثر آنها از دوران طلبگی رفاقت و صمیمیت و رفت و آمد داشتهاند.
در این بیست سال اخیر تا توانستند انواع تهمتها را از ادعای ارتباط با امام زمان علیهالسلام و ضدیت با نظام و ولایت فقیه تا نشر اکاذیب و ادعای مرجعیت و سرکردگی انجمن حجتیه و غیره به آن مرحوم زدند و جو جامعه را بر علیهشان مسموم کردند آن هم بدون کوچکترین امکان دفاعی.
در دوران سازندگی و اصلاحات هم از طرف حاکمیت و دستگاههای امنیتی به آن بزرگوار فشارهایی آمده بود و اموالی از ایشان مصادره یا غصب شد ولی در دوران گفتمان عدالت و آزادیِ تقریبا مطلق (دولت نهم)، که فضای بگیر و ببند بهتر فراهم بود در تاریخ عصر یکشنبه، ۲۸ خردادماه ۱۳۸۵، آن مرحوم را ابتدا زندانی و بعد خانه نشین و صدایشان را خاموش و جلسات درس اخلاقشان را تعطیل و اموالشان را مصادره و غصب کردند و نهایتا سال گذشته، مثل امروزی (۲۶ جمادی الاولی ۱۴۳۷، ۱۶ اسفند ۱۳۹۴) پس از تحمل یک دوره دهساله غربت و مظلومیت و خانهنشینی، در اثر سکته قلبی به کما رفتند و پس از دوازده روز از این زندان دنیا آزاد شدند.
ادامه دارد...
به امید ظهور امام عصر ارواحنافداه و برقراری صلح و عدالت جهانی.
۹۵/۱۲/۶
@Iman_Ziaee
حق دفاع
یکی از مهمترین مشکلاتی که کشور ما بر خلاف اسلامی بودنش دارد، کم بودن فضای نقد و گفتگو است و بر عکس تا دلمان بخواهد فضای تهمت و تخریب و شایعه و دشمن خواندن طرف مقابل بسیار حاکم است. به این فضا، مسائل امنیتی و ضدیت با نظام و اسلام و ولایت را هم اضافه کنید آن وقت آش همین میشود و کاسه همین. نمونههایش از نخستین سالهای انقلاب بسیار است. همیشه امکانات و رسانه و تریبون در اختیار طرف مقابل بوده و او هرچه خواسته برای طرف دیگر گفته و آن طرف هم هیچگاه فرصت دفاع از خود را پیدا نکرده است.
حق دفاع، حداقل حقوقی است که هر شخصی باید داشته باشد. بزرگانی همچون مرحومان آیات الهی شریعتمداری یا منتظری یا قمی و غیره از علماء و مراجع اگر هم تمام تقصیر با آنها بوده باشد، اما هیچگاه فرصت دفاع از خود را پیدا نکردند و مردم حرفهای آنها را نشنیدند. در بین سیاسیون هم نمونه هایش کم نیست.
اگر فضای نقد و گفتگو حاکم بود و به هر صاحب نظر یا اندیشمندی یا هر شخصی اجازه داده میشد تا تفکرش را بیان کند و صاحبنظران دیگر او را به نقد و چالش میکشیدند، نیازی به این دستهبندیها و خودی و غیر خودی کردنها نبود. نیازی به دشمنتراشی و سرمایههای علمی و فکری و انسانی را محبوس و محصور کردن و آنها را عامل دشمن خواندن نبود. مردم که امروزه شگفتی ساز و باشعورترین و عاقلترین و بافرهنگترین و هزاران، ترینِ دیگر خوانده میشوند به خوبی دربارهی ادعا یا اندیشه دیگری به قضاوت مینشستند و اذهان آنها مشوّش نمیشد و به خوبی کذب را از صدق تشخیص میدادند و نیازی به این همه هزینه برای پاسداری از افکار مردم نبود که آنها را از ضلالت و گمراهی نجات دهیم.
اگر در مناظرات و احتجاجات ائمه اطهار علهیمالسلام و بزرگان دین دقت کنیم به این منش بسیار بر میخوریم که آنها به طرف مقابلشان که منکر حقانیت و ولایت آنها و بالاتر منکر خدا و حقیقت بودهاند، اجازه میدادند تا بدون هیچ واهمهای آنچه را که در دل دارد به زبان بیاورد و در یک روایت پیدا نمیکنیم آن بزرگواران آن شخص را به دلیل اینکار مذمت کرده باشند. بلکه بالعکس اگر کسی از اصحاب مانع میشد امام علیهالسلام با او برخورد میکردند. قضایای فراوان و مشهوری در اینباره بهویژه در دوران حکومت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام هست که برای رعایت اختصار از بیانش میگذرم.
اما یکی از قربانیان این فضا که حق دفاع نیز از او سلب شد و فرصتش به او داده نشد، مرحوم آیتالله سیدحسن ابطحی اعلیاللهمقامهالشریف است.
قصد من معرفی و تمجید از یک فرد یا مظلومنمایی دربارهی یک شخصیت محبوبم نیست، چراکه آن مرحوم از تعریف و تمجید بنده و امثال بنده بی نیاز است، (ضمن اینکه شاید ادعای شاگردی آن بزرگوار از جانب من توهین به مقام والای علمی و معنوی آن استاد عزیز محسوب شود و لذا چنین ادعایی هم نداشته و ندارم) بلکه میخواهم تفکر و اندیشهای که یا عرضه نشده و یا نادرست جلوه داده شده است را در حد فهم خویش بیان کنم.
هیچوقت ندیدم کسی منصفانه آرای ایشان را نقد کند، هر کس را دیدم به محض شنیدن اسمشان جبهه گرفت و تا توانست ایشان را کوبید. حتی در بین علما و مراجع هم ندیدم که کسی با ایشان به گفتگو بنشیند و نظریاتشان را به چالش بکشد که مثلا این مبنای شما با فلان مبنای دینی منافات دارد به این دلایل. نه اینکه ایشان معرّف حضور آن بزرگواران نباشد بلکه اگر نگویم با همهی آنها، با اکثر آنها از دوران طلبگی رفاقت و صمیمیت و رفت و آمد داشتهاند.
در این بیست سال اخیر تا توانستند انواع تهمتها را از ادعای ارتباط با امام زمان علیهالسلام و ضدیت با نظام و ولایت فقیه تا نشر اکاذیب و ادعای مرجعیت و سرکردگی انجمن حجتیه و غیره به آن مرحوم زدند و جو جامعه را بر علیهشان مسموم کردند آن هم بدون کوچکترین امکان دفاعی.
در دوران سازندگی و اصلاحات هم از طرف حاکمیت و دستگاههای امنیتی به آن بزرگوار فشارهایی آمده بود و اموالی از ایشان مصادره یا غصب شد ولی در دوران گفتمان عدالت و آزادیِ تقریبا مطلق (دولت نهم)، که فضای بگیر و ببند بهتر فراهم بود در تاریخ عصر یکشنبه، ۲۸ خردادماه ۱۳۸۵، آن مرحوم را ابتدا زندانی و بعد خانه نشین و صدایشان را خاموش و جلسات درس اخلاقشان را تعطیل و اموالشان را مصادره و غصب کردند و نهایتا سال گذشته، مثل امروزی (۲۶ جمادی الاولی ۱۴۳۷، ۱۶ اسفند ۱۳۹۴) پس از تحمل یک دوره دهساله غربت و مظلومیت و خانهنشینی، در اثر سکته قلبی به کما رفتند و پس از دوازده روز از این زندان دنیا آزاد شدند.
ادامه دارد...
به امید ظهور امام عصر ارواحنافداه و برقراری صلح و عدالت جهانی.
۹۵/۱۲/۶
@Iman_Ziaee
تعظیم فاطمیه
آیت الله وحید خراسانی مد ظله العالی:
اسلام وابسته به سيد الشهداء و عاشوراست. مناقشه در شعائر حسينيه، خيانت به اسلام است؛ چون اسلام قائم به عاشوراست و عاشورا قائم به اين شعائر است.
اما نسبت به فاطميه؛ همان طوری كه اسلام و خاتم النبيين وابسته به سيدالشهداء است، مذهب و اميرالمؤمنين وابسته به صديقۀ كبری است.
تضعيف شعائر فاطميه، خيانت به مذهب و جنايت به اميرالمؤمنين است.
کتاب حلقه وصل رسالت و امامت، ص۲۳۰
@setadefatemieh
۹۵/۱۲/۸
@Iman_Ziaee
آیت الله وحید خراسانی مد ظله العالی:
اسلام وابسته به سيد الشهداء و عاشوراست. مناقشه در شعائر حسينيه، خيانت به اسلام است؛ چون اسلام قائم به عاشوراست و عاشورا قائم به اين شعائر است.
اما نسبت به فاطميه؛ همان طوری كه اسلام و خاتم النبيين وابسته به سيدالشهداء است، مذهب و اميرالمؤمنين وابسته به صديقۀ كبری است.
تضعيف شعائر فاطميه، خيانت به مذهب و جنايت به اميرالمؤمنين است.
کتاب حلقه وصل رسالت و امامت، ص۲۳۰
@setadefatemieh
۹۵/۱۲/۸
@Iman_Ziaee
اسکار "فروشنده" مبارک باشد
اهل سینما نیستم ولی به عنوان یک ایرانی میهن دوست از اینکه ایران و هنرش در عرصه جهانی درخشید، خوشحالم. آن هم در فضای ایران هراسی و شیعه هراسی.
یادمان باشد هرچه نام ایران به نیکی بدرخشد، علاوه بر غرور ملی به نفع تشیع و مکتب اهل بیت علیهم السلام هم هست چراکه در حال حاضر ایران، نماد تشیع است.
۹۵/۱۲/۹
@Iman_Ziaee
اهل سینما نیستم ولی به عنوان یک ایرانی میهن دوست از اینکه ایران و هنرش در عرصه جهانی درخشید، خوشحالم. آن هم در فضای ایران هراسی و شیعه هراسی.
یادمان باشد هرچه نام ایران به نیکی بدرخشد، علاوه بر غرور ملی به نفع تشیع و مکتب اهل بیت علیهم السلام هم هست چراکه در حال حاضر ایران، نماد تشیع است.
۹۵/۱۲/۹
@Iman_Ziaee
به مناسبت اولین سال درگذشت حضرت آیتالله سیدحسن ابطحی اعلیاللّهمقامهالشریف (۲)
چهارچوبه و مبنای فکری حضرت استاد، بخش اول:
یک. زیربناییترین مبنای حضرت استاد، اعجاز قرآن بود.
توضیح آنکه: مرسوم و معمول در علم کلام و عقاید این است که ابتدا وجود خدایتعالی را از براهین مختلف مانند برهان نظم یا علت و معلول یا وجوب و امکان یا حدوث اثبات میکنند و سپس درباره کُتب آسمانی و این که قرآن کلام پروردگار متعال و معجزه است بحث میکنند.
اما امتیاز و ابتکار منحصر بهفرد حضرت استاد (که بنده نمونهی آن را در بین کلمات علمای دیگر در طول تاریخ ندیدهام و چه بسا باشد ولی حقیر پس از تتبع چنین مطلبی را از هیچ عالِمی ندیدم) این بود که نخست پیش از هر بحث کلامی و اعتقادی، اعجاز قرآن را ثابت میکردند و میفرمودند با اثبات اعجاز قرآن، وجود خدا ثابت میشود چراکه این قرآن معجزه است و معجزه یعنی بسیار ناتوانکننده، یعنی چیزی که دیگران از آوردن آن عاجز و ناتون باشند و وقتی جن و انس که دو گروه عاقل و متفکر عالم خلقتاند پشت به پشت هم بدهند از آوردن چنین قرآنی عاجز هستند پس به طریق أولی بقیه موجودات عالم خلقت که مادون آنها هستند و اهل علم و فکر نیستند نمیتوانند کتابی مثل قرآن را بیاورند و قرآن هم خودش چنین ادعایی دارد و با آیات تحدی میگوید: "من معجزهام و کسی غیر از خدا نمیتواند مثل مرا بهوجود آورد".
بنابراین اگر ما بتوانیم معجزه بودن قرآن را همانگونه که خود قرآن مدّعی است ثابت کنیم، طبعا خدا را ثابت نموده و یکی از دلائل محکم اثبات وجود خدا را بیان کردهایم. زیرا اگر ثابت شود که هیچ نیرویی در عالم خلقت نمیتواند این پدیده را بهوجود آورد و حال آنکه بهوجود آمده، پس باید به نیرویی مافوق طبیعت که دانا و حیکم است و میتواند قرآنی را که دانشمندان جنّ و انس از آوردنش عاجزند ایجاد کند، معقتد شد و آن قدرت دانا و توانا جز خدایتعالی نمیتواند چیز دیگری باشد.
همچنین با اثبات اعجاز قرآن، حقانیت رسالت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله هم ثابت میشود زیرا ممکن نیست خدایتعالی یک چنین قدرتنمائی فوقالعادهای را در اختیار کسی بگذارد که او به دروغ ادّعای رسالت کرده باشد.
و دیگر آنکه محتوا و علوم قرآن مجید بهطور کلّی حجیّت پیدا میکند و باب علوم واقعی به روی ما باز میشود و با توجّه به آنکه قرآن بیان کنندهی همه علوم و معارف و حقایق است طبعا ثروت علمی بینهایت خوبی و باب معارف قرآن مجید از همینجا به روی ما باز میشود.
نتیجه آنکه با اثبات اعجاز قرآن سه فایده بهدست میآید؛ اوّل، اثبات وجود خدا، دوم، حقانیت رسالت رسول خدا صلیاللّهعلیهوآله و سوم حجیّت تمام محتوای قرآن.
حضرت استاد این موضوع را بهطور کامل و مفصل در یک مقاله به عنوان اثبات اعجاز قرآن کریم در کنفرانسی که در زمان حیات مرحوم آیتاللّه گلپایگانی قدس سره در دارالقرآن الکریم برگزار شده بود مطرح کردند که در مجموعه مقالات آن کنفرانس و نیز کتاب دو مقاله منتشر شده است. همچنین در دروس عقایدی که در طی سی جلسه آن را تدریس فرمودند، در ابتدا بحث اعجاز قرآن و فوائد آن را طرح کردند و بر همین اساس بقیه معارف و حقایق و مباحث کلامی و اعتقادی را درس دادند.
یکی از نتایج مهم این روش علاوه بر ایجاد سکون و آرامش قلبی نسبت به وجود خدایتعالی و زدودن هرگونه شک و تردید و ایجاد یقین در قلب، این بود که همین قرآن میتواند معرّف خدا باشد و ما خدا را از طریق آن بشناسیم بر خلاف دیگر ادلّه اثبات وجود خدا که فقط وجود خدا را برای ما ثابت میکند اما از توصیف و شناساندن آن وجود مقدس ساکت است.
همچنین اگر در تاریخ انبیا نیک بنگریم میبینیم که آن بزرگواران نیز وجود خدا را از طریق معجزه ثابت میکردند و رسول خدا صلیاللّهعلیهوآله هم وجود خدایتعالی را از طریق اعجاز قرآن ثابت میکردند و به تبع آن رسالت خودشان نیز ثابت میشد و مردم محتوای قرآن را نیز بر خودشان حجّت میدانستند. پس این روش حضرت استاد کاملا منطبق بر روش انبیا و رسول خدا صلیاللّهعلیهوآله است و این استفادهای بود که تنها این عالِم بزرگوار از اعجاز قرآن کردند که متاسفانه در مجامع علمی توجهی به آن نشد.
روشی که میتوانست و میتواند نه تنها داروی تقویت ایمان و عقیده مسلمانان که بلکه میتواند زبان گویای امروز علمای اسلام در مجامع علمی بینالمللی باشد و پیروان دیگر ادیان و مذاهب را در برابر حقانیت اسلام و قرآن به زانو در بیاورد.
بهراستی اگر امروز عصای حضرت موسی در دست یهود بود و اژدها میشد آنها چه میکردند؟! که ما قرآن معجزهمان را رها نمودهایم و در باتلاق افکار بشری دست و پا میزنیم؟!
به امید ظهور امام عصر ارواحنافداه و شنیدن معارف و حقایق و علوم قرآن و اهل بیت علیهمالسلام از آن دو لب مبارک.
ادامه دارد...
سهشنبه، ۱/ جمادی الثانیة/ ۱۴۳۸
۹۵/۱۲/۱۰
@Iman_Ziaee
چهارچوبه و مبنای فکری حضرت استاد، بخش اول:
یک. زیربناییترین مبنای حضرت استاد، اعجاز قرآن بود.
توضیح آنکه: مرسوم و معمول در علم کلام و عقاید این است که ابتدا وجود خدایتعالی را از براهین مختلف مانند برهان نظم یا علت و معلول یا وجوب و امکان یا حدوث اثبات میکنند و سپس درباره کُتب آسمانی و این که قرآن کلام پروردگار متعال و معجزه است بحث میکنند.
اما امتیاز و ابتکار منحصر بهفرد حضرت استاد (که بنده نمونهی آن را در بین کلمات علمای دیگر در طول تاریخ ندیدهام و چه بسا باشد ولی حقیر پس از تتبع چنین مطلبی را از هیچ عالِمی ندیدم) این بود که نخست پیش از هر بحث کلامی و اعتقادی، اعجاز قرآن را ثابت میکردند و میفرمودند با اثبات اعجاز قرآن، وجود خدا ثابت میشود چراکه این قرآن معجزه است و معجزه یعنی بسیار ناتوانکننده، یعنی چیزی که دیگران از آوردن آن عاجز و ناتون باشند و وقتی جن و انس که دو گروه عاقل و متفکر عالم خلقتاند پشت به پشت هم بدهند از آوردن چنین قرآنی عاجز هستند پس به طریق أولی بقیه موجودات عالم خلقت که مادون آنها هستند و اهل علم و فکر نیستند نمیتوانند کتابی مثل قرآن را بیاورند و قرآن هم خودش چنین ادعایی دارد و با آیات تحدی میگوید: "من معجزهام و کسی غیر از خدا نمیتواند مثل مرا بهوجود آورد".
بنابراین اگر ما بتوانیم معجزه بودن قرآن را همانگونه که خود قرآن مدّعی است ثابت کنیم، طبعا خدا را ثابت نموده و یکی از دلائل محکم اثبات وجود خدا را بیان کردهایم. زیرا اگر ثابت شود که هیچ نیرویی در عالم خلقت نمیتواند این پدیده را بهوجود آورد و حال آنکه بهوجود آمده، پس باید به نیرویی مافوق طبیعت که دانا و حیکم است و میتواند قرآنی را که دانشمندان جنّ و انس از آوردنش عاجزند ایجاد کند، معقتد شد و آن قدرت دانا و توانا جز خدایتعالی نمیتواند چیز دیگری باشد.
همچنین با اثبات اعجاز قرآن، حقانیت رسالت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله هم ثابت میشود زیرا ممکن نیست خدایتعالی یک چنین قدرتنمائی فوقالعادهای را در اختیار کسی بگذارد که او به دروغ ادّعای رسالت کرده باشد.
و دیگر آنکه محتوا و علوم قرآن مجید بهطور کلّی حجیّت پیدا میکند و باب علوم واقعی به روی ما باز میشود و با توجّه به آنکه قرآن بیان کنندهی همه علوم و معارف و حقایق است طبعا ثروت علمی بینهایت خوبی و باب معارف قرآن مجید از همینجا به روی ما باز میشود.
نتیجه آنکه با اثبات اعجاز قرآن سه فایده بهدست میآید؛ اوّل، اثبات وجود خدا، دوم، حقانیت رسالت رسول خدا صلیاللّهعلیهوآله و سوم حجیّت تمام محتوای قرآن.
حضرت استاد این موضوع را بهطور کامل و مفصل در یک مقاله به عنوان اثبات اعجاز قرآن کریم در کنفرانسی که در زمان حیات مرحوم آیتاللّه گلپایگانی قدس سره در دارالقرآن الکریم برگزار شده بود مطرح کردند که در مجموعه مقالات آن کنفرانس و نیز کتاب دو مقاله منتشر شده است. همچنین در دروس عقایدی که در طی سی جلسه آن را تدریس فرمودند، در ابتدا بحث اعجاز قرآن و فوائد آن را طرح کردند و بر همین اساس بقیه معارف و حقایق و مباحث کلامی و اعتقادی را درس دادند.
یکی از نتایج مهم این روش علاوه بر ایجاد سکون و آرامش قلبی نسبت به وجود خدایتعالی و زدودن هرگونه شک و تردید و ایجاد یقین در قلب، این بود که همین قرآن میتواند معرّف خدا باشد و ما خدا را از طریق آن بشناسیم بر خلاف دیگر ادلّه اثبات وجود خدا که فقط وجود خدا را برای ما ثابت میکند اما از توصیف و شناساندن آن وجود مقدس ساکت است.
همچنین اگر در تاریخ انبیا نیک بنگریم میبینیم که آن بزرگواران نیز وجود خدا را از طریق معجزه ثابت میکردند و رسول خدا صلیاللّهعلیهوآله هم وجود خدایتعالی را از طریق اعجاز قرآن ثابت میکردند و به تبع آن رسالت خودشان نیز ثابت میشد و مردم محتوای قرآن را نیز بر خودشان حجّت میدانستند. پس این روش حضرت استاد کاملا منطبق بر روش انبیا و رسول خدا صلیاللّهعلیهوآله است و این استفادهای بود که تنها این عالِم بزرگوار از اعجاز قرآن کردند که متاسفانه در مجامع علمی توجهی به آن نشد.
روشی که میتوانست و میتواند نه تنها داروی تقویت ایمان و عقیده مسلمانان که بلکه میتواند زبان گویای امروز علمای اسلام در مجامع علمی بینالمللی باشد و پیروان دیگر ادیان و مذاهب را در برابر حقانیت اسلام و قرآن به زانو در بیاورد.
بهراستی اگر امروز عصای حضرت موسی در دست یهود بود و اژدها میشد آنها چه میکردند؟! که ما قرآن معجزهمان را رها نمودهایم و در باتلاق افکار بشری دست و پا میزنیم؟!
به امید ظهور امام عصر ارواحنافداه و شنیدن معارف و حقایق و علوم قرآن و اهل بیت علیهمالسلام از آن دو لب مبارک.
ادامه دارد...
سهشنبه، ۱/ جمادی الثانیة/ ۱۴۳۸
۹۵/۱۲/۱۰
@Iman_Ziaee
به مناسبت اولین سال درگذشت حضرت آیتاللّه سیدحسن ابطحی اعلیاللّهمقامهالشریف (۳)
چهارچوبه و مبنای فکری حضرت استاد، بخش دوم:
دو. زیربنای مهم دیگر مبانی حضرت استاد، تفسیر آیات قرآن بهوسیله روایات خاندان عصمت و طهارت علیهمالسلام بود.
توضیح آنکه وقتی اعجاز قرآن ثابت شد و محتوای آن حجیّـت پیدا کرد و الزام آور شد، طبعا بیان معارف و حقایق و علوم قرآن بدون تفسیر و تأویل آن ممکن نیست چرا که آیات قرآن، محکم و متشابه دارد و حتما باید تفسیر شود.
ایشان بهجدّ معتقد بودند و مکرّر در مکرّر تأکید میفرمودند ما در تفسیر قرآن حق نداریم از دایره کلمات خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام خارج شویم و تفسیر آیات باید منحصرا از طریق روایات باشد و یک مقاله مفصل در این موضوع در کنفرانس قرآن کریم با عنوان منهج تفسیر قرآن کریم که در زمان حیات مرحوم آیت الله گلپایگانی قدس سره در دارالقرآن الکریم برگزار شد که در همان کنفرانس نیز منتشر شد، ارائه کردند که تمام علماء و دانشمندان و نخبگانی که در آن کنفرانس حضور داشتند و بعضی از آنها اینک از مراجع عظام تقلید هستند به این منهج تفسیری اعتراض و ایرادی وارد نکردند و حتی برخی هم استقبال کردند.
خلاصه این روش آن است که ما یک موضوع از قرآن کریم مانند توحید را در نظر میگیریم و بعد آیات قرآن و روایاتی که در آن موضوع وارد شده است را بررسی میکنیم. یعنی دقیقا همان کاری را که فقهاء در فقه انجام میدهند مثلا نماز و احکامش را از طریق آیات و روایات بررسی میکنند و فتوا میدهند ما هم در تفسیر دیگر موضوعات قرآن از همین روش استفاده میکنیم. یعنی تفسیر موضوعی آیات به وسیلهی روایات. در حقیقت رسالهی توضیح المسائل تفسیر آیات احکام قرآن است و ما در تفسیر آیات اخلاقی و اعتقادی هم باید همین روش را به کار بریم. و در آن مقاله به طور مشروح دیگر مناهج تفسیری را نقد کردهاند که یا اصلا تفسیر به حساب نمیآیند و یا تفسیر کامل و جامعی نیستند در حالیکه ما باید در پی روشی باشیم که بدون نقص و کامل و جامع باشد و آن تفسیر موضوعی آیات بوسیله روایات است.
حضرت استاد قائل بودند اینطور نیست که قرآن روش تفسیری نداشته باشد و ما الان در جستجوی یک روش باشیم بلکه آن روش موجود هست و آن تفسیر اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام است که ما باید آن را اجتهاد و استنباط کنیم و چون از این روش تا کنون پیروی نشده است لذا یک روش بدیع و بکر در تفسیر قرآن است که باز هم تنها این عالِم بزرگوار آن را بیان کردند.
خلاصه آنکه از نظر ایشان تفسیر قرآن توقیفی است و کسی غیر از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام حق تفسیر قرآن را ندارد و علماء هم باید از زبان آنها تفسیر قرآن را برای مسلمانان نقل کنند. در حقیقت تفسیر قرآن از شئونات امام علیه السلام است. و هر کس هرچه در تفسیر قرآن میخواهد بگوید باید در دایره کلمات آن بزرگواران باشد. و خود حضرت استاد هم هیچگاه به خودشان نسبت مفسر یا تفسیر کردن قرآن نمیدادند حتی کتابی را هم که تألیف کردند به عنوان توضیح آیات قرآن کریم بود و نه تفسیر.
دلایل و مباحث این موضوع بسیار است و بنده تنها در صدد اشارهای بودم تا بگویم ایشان هرچه میفرمودند و عمل میکردند تنها در همین چهارچوبه بود.
نتیجه آنکه چهارچوبه و مبنای فکری حضرت استاد آیتالله سیدحسن ابطحی اعلیاللّهمقامهالشریف این بود که باید بیان معارف دین در محدوده آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام باشد.
برای آشنایی بیشتر با این مبانی به کتاب دومقاله تألیف ایشان، مراجعه کنید.
اما شگفتا که در عصر ما تیرهای سمی تهمت و شایعه و تبلیغات آنچنان شخصیت این بزرگوار را ترور کرده که گویا به جای این مبانی محکم و غیرقابل خدشه، خواب و رویا و مکاشفه و امثال اینها مبنای ایشان بوده است.
اگر صرف نقل خواب و مکاشفه و ملاقات با امام زمان علیهالسلام آن هم تنها برای بیان ساده معارف عمیق الهی، موجب استخفاف و ندیدن این مبانی محکم باشد که اشکال بیشتر از همه به خود خدایتعالی وارد است و در مظان اتهام است چراکه در کتابش با نقل داستانهای گذشتگان و مثلهای حکمت آمیز و معجزه و کرامت و حتی نقل خواب و رویا، حقایق را برای ما بیان فرموده است.
به امید ظهور امام عصر ارواحنافداه و شنیدن معارف و حقایق و علوم قرآن و اهل بیت علیهمالسلام از آن دو لب مبارک.
ادامه دارد...
چهارشنبه، ۲/ جمادی الثانیة/ ۱۴۳۸
۹۵/۱۲/۱۱
@Iman_Ziaee
چهارچوبه و مبنای فکری حضرت استاد، بخش دوم:
دو. زیربنای مهم دیگر مبانی حضرت استاد، تفسیر آیات قرآن بهوسیله روایات خاندان عصمت و طهارت علیهمالسلام بود.
توضیح آنکه وقتی اعجاز قرآن ثابت شد و محتوای آن حجیّـت پیدا کرد و الزام آور شد، طبعا بیان معارف و حقایق و علوم قرآن بدون تفسیر و تأویل آن ممکن نیست چرا که آیات قرآن، محکم و متشابه دارد و حتما باید تفسیر شود.
ایشان بهجدّ معتقد بودند و مکرّر در مکرّر تأکید میفرمودند ما در تفسیر قرآن حق نداریم از دایره کلمات خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام خارج شویم و تفسیر آیات باید منحصرا از طریق روایات باشد و یک مقاله مفصل در این موضوع در کنفرانس قرآن کریم با عنوان منهج تفسیر قرآن کریم که در زمان حیات مرحوم آیت الله گلپایگانی قدس سره در دارالقرآن الکریم برگزار شد که در همان کنفرانس نیز منتشر شد، ارائه کردند که تمام علماء و دانشمندان و نخبگانی که در آن کنفرانس حضور داشتند و بعضی از آنها اینک از مراجع عظام تقلید هستند به این منهج تفسیری اعتراض و ایرادی وارد نکردند و حتی برخی هم استقبال کردند.
خلاصه این روش آن است که ما یک موضوع از قرآن کریم مانند توحید را در نظر میگیریم و بعد آیات قرآن و روایاتی که در آن موضوع وارد شده است را بررسی میکنیم. یعنی دقیقا همان کاری را که فقهاء در فقه انجام میدهند مثلا نماز و احکامش را از طریق آیات و روایات بررسی میکنند و فتوا میدهند ما هم در تفسیر دیگر موضوعات قرآن از همین روش استفاده میکنیم. یعنی تفسیر موضوعی آیات به وسیلهی روایات. در حقیقت رسالهی توضیح المسائل تفسیر آیات احکام قرآن است و ما در تفسیر آیات اخلاقی و اعتقادی هم باید همین روش را به کار بریم. و در آن مقاله به طور مشروح دیگر مناهج تفسیری را نقد کردهاند که یا اصلا تفسیر به حساب نمیآیند و یا تفسیر کامل و جامعی نیستند در حالیکه ما باید در پی روشی باشیم که بدون نقص و کامل و جامع باشد و آن تفسیر موضوعی آیات بوسیله روایات است.
حضرت استاد قائل بودند اینطور نیست که قرآن روش تفسیری نداشته باشد و ما الان در جستجوی یک روش باشیم بلکه آن روش موجود هست و آن تفسیر اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام است که ما باید آن را اجتهاد و استنباط کنیم و چون از این روش تا کنون پیروی نشده است لذا یک روش بدیع و بکر در تفسیر قرآن است که باز هم تنها این عالِم بزرگوار آن را بیان کردند.
خلاصه آنکه از نظر ایشان تفسیر قرآن توقیفی است و کسی غیر از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام حق تفسیر قرآن را ندارد و علماء هم باید از زبان آنها تفسیر قرآن را برای مسلمانان نقل کنند. در حقیقت تفسیر قرآن از شئونات امام علیه السلام است. و هر کس هرچه در تفسیر قرآن میخواهد بگوید باید در دایره کلمات آن بزرگواران باشد. و خود حضرت استاد هم هیچگاه به خودشان نسبت مفسر یا تفسیر کردن قرآن نمیدادند حتی کتابی را هم که تألیف کردند به عنوان توضیح آیات قرآن کریم بود و نه تفسیر.
دلایل و مباحث این موضوع بسیار است و بنده تنها در صدد اشارهای بودم تا بگویم ایشان هرچه میفرمودند و عمل میکردند تنها در همین چهارچوبه بود.
نتیجه آنکه چهارچوبه و مبنای فکری حضرت استاد آیتالله سیدحسن ابطحی اعلیاللّهمقامهالشریف این بود که باید بیان معارف دین در محدوده آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام باشد.
برای آشنایی بیشتر با این مبانی به کتاب دومقاله تألیف ایشان، مراجعه کنید.
اما شگفتا که در عصر ما تیرهای سمی تهمت و شایعه و تبلیغات آنچنان شخصیت این بزرگوار را ترور کرده که گویا به جای این مبانی محکم و غیرقابل خدشه، خواب و رویا و مکاشفه و امثال اینها مبنای ایشان بوده است.
اگر صرف نقل خواب و مکاشفه و ملاقات با امام زمان علیهالسلام آن هم تنها برای بیان ساده معارف عمیق الهی، موجب استخفاف و ندیدن این مبانی محکم باشد که اشکال بیشتر از همه به خود خدایتعالی وارد است و در مظان اتهام است چراکه در کتابش با نقل داستانهای گذشتگان و مثلهای حکمت آمیز و معجزه و کرامت و حتی نقل خواب و رویا، حقایق را برای ما بیان فرموده است.
به امید ظهور امام عصر ارواحنافداه و شنیدن معارف و حقایق و علوم قرآن و اهل بیت علیهمالسلام از آن دو لب مبارک.
ادامه دارد...
چهارشنبه، ۲/ جمادی الثانیة/ ۱۴۳۸
۹۵/۱۲/۱۱
@Iman_Ziaee