جمهوریاسلامی کارخانهٔ تولید استرس
ناصر دانشفر
در این دیار از روزی که خودمان را کم و بیش میشناسیم، استرس جزء اصلی و اساسی زندگیمان میشود. میترسیم که
- در امتحان مدرسهمان موفق نشویم و مورد بازخواست والدین و دیگر افراد جامعه قرار گیریم.
- در ترافیک گرفتار شویم و به محل کار یا مدرسه و دانشگاهمان سر وقت نرسیم.
- در کنکور نمرهٔ قبولی کسب نکنیم و با آمال و آرزوهایمان خداحافظی کنیم.
- پس از فارغالتحصیلی شغل مورد علاقهٔ خود را نتوانیم پیدا کنیم و همهٔ زحماتمان بر باد رود.
- دخل و خرجمان با هم نخواند و از پس مخارج زندگی برآییم.
- برایت کارت عروسی یکی از بستگان نزدیک را بیاورند، انگاه به جای آنکه از خوشحالی سر از پا نشناسی، فوری ذهنت متوجه مخارج سرسامآور شرکت در این مجلس، اعم از هزینهٔ لباس، آرایشگاه و کادو گشته و از نگرانی روح و روانت نابود شود.
- به بیماری صعب العلاج و یا پرهزینهای مبتلا گردیم و از زندگی ساقط شویم.
خوانندگان محترم خود با چند لحظه تأمل در مورد محیط زیست، مسائل اقتصادی، امنیت، محیط کار و دیگر معضلات اجتماعی به سادگی میتوانند دهها مورد دیگر به این لیست اضافه کنند. پس این سخن تازهای نیست که بنا باشد نگارندهٔ این سطور أن را قلمی کند. آنچه که بنده بنا دارم روی آن تکیه کرده و نظر دوستان خود را بدان جلب نمایم این موضوع است که نظام در تولید مسائل استرسزا استاد تمام و نمونه است.
تقریباً روزی نمیتوان سراغ گرفت که در خانه یا محل کار نشسته باشی و با یک اتفاق غیرمنتظره که فشار روانی کم یا زیادی را متوجه شما نماید، مواجه نشوید.
- به کوه میروی، با خانواده سری به پل طبیعت میزنی و یا برای تفریح عزم بوستانی از پارکهای شهر میکنی و به هر جا که چشم میچرخانی، افغانی میبینی و در این اثناء خبر می رسد که بناست آنان را شناسنامهدار کنند.
- برای کسب خبر و اطلاع از خبرهای روز سری به چند سایت و کانال میاندازی و به یکباره چشمت به کلیپی میافتد که مسئول مربوطه در رابطه با به کما رفتن یک دانشآموز و تبرئهٔ نظام در این رخداد توضیح میدهد.
- خبر میرسد که از مهرماه مولدسازی به شکل جدی وارد فضای عملیاتی میشود.
- برای دیدن یک مسابقهٔ ورزشی پس از روزها تلویزیون ایران را میگیری و مسابقه هنوز شروع نشده، تمام میشود. چیزی نمیگویند و تو میدانی که اتفاقی افتاده و باید به سرعت به سراغ فضای مجازی بروی و متوجه شوی که موضوع از چه قرار بوده است.
- وزیر خارجهٔ ساده لوح کشورت با خوشخیالی خبر از برگزاری بازی سپاهان و الاتحاد میدهد.
- برای منحرف ساختن ذهن جامعه بازی بانوی اول و دوم راه انداختهاند.
- طالبان رفیق شفیق نظام صحبت از فتح دو روزهٔ اصفهان میدهند.
- آذربایجان به قرهباغ تاخته و نظام حاکم بر کشورت با در کمال درماندگی و عجز به مواجههٔ این مسئلهٔ حیاتی رفته است.
اینها تنها چند نمونه از موضوعات استرسزایی است که در همین چند روزهٔ اخیر به وقوع پیوسته است. این یعنی اینکه نظام همه جوره از صبح تا به شام در پی بیمار ساختن جامعه است.
این ادعا نیست که عین واقعیت است، مگر نه اینکه استرس باعث اضطراب و بیقراری، افسردگی، حملات پانیک، احساس غم و ناراحتی، درد قفسهٔ سینه، سردرد، سرگیجه، لرزش، خستگی، اختلاف خواب، فشارخون، مشکلات گوارشی، معده و حتی ضعف سیستم ایمنی بدن میشود؟
این کارخانه چیزی نمیگذرد که از ما ملتی مریض میسازد که برای ترمیم وضعیت حال و هوای روحی و جسمی مان، نیاز به سالها درمان داریم. پیر شدیم، زندگیمان را بر باد دادید، خدا از سر تقصیراتتان نگذرد.
#فرهیختگان راهی به رهایی
ناصر دانشفر
در این دیار از روزی که خودمان را کم و بیش میشناسیم، استرس جزء اصلی و اساسی زندگیمان میشود. میترسیم که
- در امتحان مدرسهمان موفق نشویم و مورد بازخواست والدین و دیگر افراد جامعه قرار گیریم.
- در ترافیک گرفتار شویم و به محل کار یا مدرسه و دانشگاهمان سر وقت نرسیم.
- در کنکور نمرهٔ قبولی کسب نکنیم و با آمال و آرزوهایمان خداحافظی کنیم.
- پس از فارغالتحصیلی شغل مورد علاقهٔ خود را نتوانیم پیدا کنیم و همهٔ زحماتمان بر باد رود.
- دخل و خرجمان با هم نخواند و از پس مخارج زندگی برآییم.
- برایت کارت عروسی یکی از بستگان نزدیک را بیاورند، انگاه به جای آنکه از خوشحالی سر از پا نشناسی، فوری ذهنت متوجه مخارج سرسامآور شرکت در این مجلس، اعم از هزینهٔ لباس، آرایشگاه و کادو گشته و از نگرانی روح و روانت نابود شود.
- به بیماری صعب العلاج و یا پرهزینهای مبتلا گردیم و از زندگی ساقط شویم.
خوانندگان محترم خود با چند لحظه تأمل در مورد محیط زیست، مسائل اقتصادی، امنیت، محیط کار و دیگر معضلات اجتماعی به سادگی میتوانند دهها مورد دیگر به این لیست اضافه کنند. پس این سخن تازهای نیست که بنا باشد نگارندهٔ این سطور أن را قلمی کند. آنچه که بنده بنا دارم روی آن تکیه کرده و نظر دوستان خود را بدان جلب نمایم این موضوع است که نظام در تولید مسائل استرسزا استاد تمام و نمونه است.
تقریباً روزی نمیتوان سراغ گرفت که در خانه یا محل کار نشسته باشی و با یک اتفاق غیرمنتظره که فشار روانی کم یا زیادی را متوجه شما نماید، مواجه نشوید.
- به کوه میروی، با خانواده سری به پل طبیعت میزنی و یا برای تفریح عزم بوستانی از پارکهای شهر میکنی و به هر جا که چشم میچرخانی، افغانی میبینی و در این اثناء خبر می رسد که بناست آنان را شناسنامهدار کنند.
- برای کسب خبر و اطلاع از خبرهای روز سری به چند سایت و کانال میاندازی و به یکباره چشمت به کلیپی میافتد که مسئول مربوطه در رابطه با به کما رفتن یک دانشآموز و تبرئهٔ نظام در این رخداد توضیح میدهد.
- خبر میرسد که از مهرماه مولدسازی به شکل جدی وارد فضای عملیاتی میشود.
- برای دیدن یک مسابقهٔ ورزشی پس از روزها تلویزیون ایران را میگیری و مسابقه هنوز شروع نشده، تمام میشود. چیزی نمیگویند و تو میدانی که اتفاقی افتاده و باید به سرعت به سراغ فضای مجازی بروی و متوجه شوی که موضوع از چه قرار بوده است.
- وزیر خارجهٔ ساده لوح کشورت با خوشخیالی خبر از برگزاری بازی سپاهان و الاتحاد میدهد.
- برای منحرف ساختن ذهن جامعه بازی بانوی اول و دوم راه انداختهاند.
- طالبان رفیق شفیق نظام صحبت از فتح دو روزهٔ اصفهان میدهند.
- آذربایجان به قرهباغ تاخته و نظام حاکم بر کشورت با در کمال درماندگی و عجز به مواجههٔ این مسئلهٔ حیاتی رفته است.
اینها تنها چند نمونه از موضوعات استرسزایی است که در همین چند روزهٔ اخیر به وقوع پیوسته است. این یعنی اینکه نظام همه جوره از صبح تا به شام در پی بیمار ساختن جامعه است.
این ادعا نیست که عین واقعیت است، مگر نه اینکه استرس باعث اضطراب و بیقراری، افسردگی، حملات پانیک، احساس غم و ناراحتی، درد قفسهٔ سینه، سردرد، سرگیجه، لرزش، خستگی، اختلاف خواب، فشارخون، مشکلات گوارشی، معده و حتی ضعف سیستم ایمنی بدن میشود؟
این کارخانه چیزی نمیگذرد که از ما ملتی مریض میسازد که برای ترمیم وضعیت حال و هوای روحی و جسمی مان، نیاز به سالها درمان داریم. پیر شدیم، زندگیمان را بر باد دادید، خدا از سر تقصیراتتان نگذرد.
#فرهیختگان راهی به رهایی
Telegram
attach 📎
قساوت تازه رهبری!
آرمیتا گراوند
افکار عمومی از احمد زیدآبادی انتظار دارد بجهت ادعای آزادی رسانه، کار خبررسانی فرزند مظلوم ملت آرمیتا گراوند را هرچه زودتر برعهده بگیرد!
#فرهیختگان راهی به رهایی
آرمیتا گراوند
افکار عمومی از احمد زیدآبادی انتظار دارد بجهت ادعای آزادی رسانه، کار خبررسانی فرزند مظلوم ملت آرمیتا گراوند را هرچه زودتر برعهده بگیرد!
#فرهیختگان راهی به رهایی
مادر آرمیتا گراوند بازداشت شد.
شهین احمدی، مادر آرمینا گراوند عصر روز گذشته ۱۲ مهر توسط ماموران جمهوری اسلامی در محوطهی بیمارستان فجر تهران بازداشت شده است. یک منبع مطلع به ههنگاو گفته بازداشت شهین احمدی همراه با خشونت بوده و خانواده تهدید شدند که از رسانهای کردن این خبر خودداری کنند. تا این لحظه اطلاعی از محل نگهداری وی در دسترس نیست. پیشتر ماموران او و همسرش را در محوطهی بیمارستان و با فشار و حضور پرتعداد نیروهای امنیتی مجبور مصاحبه با رسانههای حکومتی کرده بودند.
روز گذشته نیز شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان خبر داده بود که رئیس حراست وزارت آموزش و پرورش با حضور در مدرسهی محل تحصیل آرمیتا، معلمان را تهدید کردند که در صورت انتشار هرگونه خبر و یا عکسی توسط معلمان این دانشآموز، معلم خاطی جریمه سنگینی خواهد داشت و مستقیم اخراج خواهد شد. پیش از آن نیز اخباری مبنی بر تهدید دانشآموزان و همکلاسیهای آرمیتا در خصوص اطلاعرسانی در خصوص وضعیت او منتشر شده بود. همچنین دوستان آرمیتا در روز حادثه نیز به شدت تحت فشار قرار گفتند که از اطلاعرسانی در خصوص حادثه خودداری کنند و مقابل دوربین بروز هرگونه حادثه برای او را منکر شوند.
راه نجات ما از خیابان میگذرد
#فرهیختگان راهی به رهایی
شهین احمدی، مادر آرمینا گراوند عصر روز گذشته ۱۲ مهر توسط ماموران جمهوری اسلامی در محوطهی بیمارستان فجر تهران بازداشت شده است. یک منبع مطلع به ههنگاو گفته بازداشت شهین احمدی همراه با خشونت بوده و خانواده تهدید شدند که از رسانهای کردن این خبر خودداری کنند. تا این لحظه اطلاعی از محل نگهداری وی در دسترس نیست. پیشتر ماموران او و همسرش را در محوطهی بیمارستان و با فشار و حضور پرتعداد نیروهای امنیتی مجبور مصاحبه با رسانههای حکومتی کرده بودند.
روز گذشته نیز شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان خبر داده بود که رئیس حراست وزارت آموزش و پرورش با حضور در مدرسهی محل تحصیل آرمیتا، معلمان را تهدید کردند که در صورت انتشار هرگونه خبر و یا عکسی توسط معلمان این دانشآموز، معلم خاطی جریمه سنگینی خواهد داشت و مستقیم اخراج خواهد شد. پیش از آن نیز اخباری مبنی بر تهدید دانشآموزان و همکلاسیهای آرمیتا در خصوص اطلاعرسانی در خصوص وضعیت او منتشر شده بود. همچنین دوستان آرمیتا در روز حادثه نیز به شدت تحت فشار قرار گفتند که از اطلاعرسانی در خصوص حادثه خودداری کنند و مقابل دوربین بروز هرگونه حادثه برای او را منکر شوند.
راه نجات ما از خیابان میگذرد
#فرهیختگان راهی به رهایی
تفقه فیض
علی طبیعتپور
فقه حداقلی و دوری از بدعت های مجتهدین نه تنها رویکرد اصلی امامیه در دوران حضور تا اوایل دوران غیبت بوده است، بلکه پس از آن هم توسط گروهی از فقها دنبال می شده است. گر چه این رویکرد همواره توسط جریان مسلط بر حوزه های علمیه با انگهای قول شاذ و عجیب به حاشیه رانده شده است. یکی از فقهای برجسته ی این رویکرد حداقلی "ملا محسن فیض کاشانی" است.
ملا محسن متوفای ۱۰۹۱ قمری است و در قرن ۱۱ و دوران سلسله صفویه می زیسته است. وی داماد ملاصدرا بود و لقب فیض را از او ستانده است. وی علیرغم این که دستی در فلسفه و عرفان داشت، بشدت از تسری دادن این علوم در فقه پرهیز می کرد. وی مولف جامع حدیثی "الوافی" است که بعد از کتب اربعه اولیه(کافی و من لا یحضر و تهذیب و استبصار) جزء سه جامع حدیثی ثانویه(وافی و وسایل الشیعه و بحار الانوار) است.
ملا محسن در فقه گرایش اخباری داشت و مانند دیگر اخباریون دارای یک نقطه ضعف و یک نقطه قوت بود. نقطه ضعف وی این بود که تقریبا تمام روایات کتب اربعه را معتبر می دانست، مگر این که روایتی با ادله رد می شد. و نقطه قوتش این بود که با "تقلید" مخالف بود و معتقد بود فقه آنقدر کم حجم است که هر فرد می تواند و باید فقیه خود باشد.(معتصم الشیعه، مقدمه و نیز الوافی، مقدمه اول) به عبارت دیگر وی معتقد به "تعمیم فقاهت" به تمام افراد جامعه بود.
ذیلا پاره ای از آرای وی را که موجب کوچکی فقه می شود، از کتاب "مفاتیح الشرایع" با شماره مفتاح هر یک، مرور می کنیم :
نجاست امری عرفی است که با زدودن عین نجاست بر طرف می شود خواه این زدودن با آب باشد یا با آب مضاف خواه هر وسیله دیگر. همین قدر که عرف بدان اطلاق زدودن کند کافیست و شستشوی با آب ضروریتی ندارد.(۸۷)
تماس جسم به متنجس، آن را نجس نمی کند.(۸۴)
شراب و فقاع و مسکرات و اهل کتاب نجس نیستند.(۷۵ و ۷۹)
تفاوتی بین آب قلیل و آب کر نیست و تنها ملاک برای پاک کنندگی آب آن است که مقدارش بر آلاینده ها غلبه داشته باشد یعنی در تماس با آلودگی ها، رنگ و بو و مزه اش تغییر نکند و عرف همچنان آن را آب پاکیزه بداند.
واضح است که موارد فوق چقدر کار را برای مومنین راحت و ضمنا یک سوم از کلاس های درسی حوزه های علمیه را تعطیل می کند. زیرا طلاب این حوزه ها یک سوم از عمر خود را صرف کتاب "طهارت" در فقه می کنند.
در شکیات رکعات نماز، باید بنا بر اقل گذاشته شود و نماز را ادامه داد. مگر در مواردی که آنقدر شک بین رکعات خلاف عرف باشد که باید نماز را شکست و از ابتدا اعاده کرد. ملاک در اینجا تشخیص خود فرد است.(۲۰۲)
مورد فوق هم از مواردی است که کار مومنین را بسیار راحت و ضمنا فقه را کم حجم تر می سازد.
خمس بر درآمد و ارباح مکاسب، بخشیده شده است و لزومی به پرداخت آن نیست.(۲۵۴ و ۲۶۰)
گوشت ذبح شده توسط اهل کتاب حلال است.(۶۵۰)
صیغه ی ازدواج و طلاق لزومی ندارد به عربی خوانده شوند.(۷۱۹ و ۷۸۰)
نیت در عبادات چون نماز و روزه و حج نیازی نیست بر زبان و دل جاری شود و همین که اراده ی شخص به انجام فعل عبادی تعلق گرفت، به معنای نیت است.(۵۴)
در غسل ترتیبی، بعد از شستن سر، رعایت ترتیب طرفین بدن الزامی نیست.(۶۱)
در وضو برای شستن صورت و دستها جهت از بالا به پایین واجب نیست و حداکثر از روایات استحباب نتیجه می شود. همین طور در مسح سر و پاها جهت شرط نیست. مسح پا هم از سر انگشتان است تا مفصل مچ پا(کعبین دو برآمدگی طرفین مفصل مچ پا را گویند نه برآمدگی روی پا را)(۴۹)
واضح است که فتوای فوق چقدر موجب نزدیکی شیعه و سنی می شود.
خوردن تمام آبزیان، با پولک و بدون پولک، حلال است.(۶۳۹)
غناء فی نفسه حرام نیست.(۴۶۵)
هر معامله عقلایی جایز است.(۸۹۸)
وی در بعضی از موارد فوق، علیرغم بیان فتوای خود، باز از سر احتیاط تسلیم قول مشهور شده است حال یا از سر فشار روانی (وسواس بر این که مبادا قول مشهور دلیلی داشته است که او ندیده است) یا از سر فشار هنجاری و اجتماعی(بیم این که مبادا او را لاابالی و منکر ضروریات دین بخوانند و از هستی ساقط نمایند چنان که با پدر زنش کردند)
توجه داشته باشیم که فتاوای فوق نه از قول یک روشنفکر غربزده و سکولار بلکه از جانب کسی با گرایش اخباری است. یعنی محوریت را به روایات می داده است و قطعا با اشراف تمام بر آیات و روایات، این فتاوا را بیان کرده است. او با قاطعیت قول مخالف را فاقد دلیل معتبر روایی می داند که صرفا به استناد شهرت در نزد فقهای گذشته صادر شده است.
عمده ای از فتاوای فوق، در بین متقدمین (شیخ صدوق و ابن ابی عقیل و ابن جنید و شیخ مفید و سید مرتضی) نظر غالب بوده است و از زمان شیخ طوسی به حاشیه رانده شده اند. مع الوصف از بعد وی کسانی چون ابن ادریس حلی و مقدس اردبیلی و محقق سبزواری و فیض کاشانی و پیروان آنها بدان متمایل بوده اند.
#فرهیختگان راهی به رهایی
علی طبیعتپور
فقه حداقلی و دوری از بدعت های مجتهدین نه تنها رویکرد اصلی امامیه در دوران حضور تا اوایل دوران غیبت بوده است، بلکه پس از آن هم توسط گروهی از فقها دنبال می شده است. گر چه این رویکرد همواره توسط جریان مسلط بر حوزه های علمیه با انگهای قول شاذ و عجیب به حاشیه رانده شده است. یکی از فقهای برجسته ی این رویکرد حداقلی "ملا محسن فیض کاشانی" است.
ملا محسن متوفای ۱۰۹۱ قمری است و در قرن ۱۱ و دوران سلسله صفویه می زیسته است. وی داماد ملاصدرا بود و لقب فیض را از او ستانده است. وی علیرغم این که دستی در فلسفه و عرفان داشت، بشدت از تسری دادن این علوم در فقه پرهیز می کرد. وی مولف جامع حدیثی "الوافی" است که بعد از کتب اربعه اولیه(کافی و من لا یحضر و تهذیب و استبصار) جزء سه جامع حدیثی ثانویه(وافی و وسایل الشیعه و بحار الانوار) است.
ملا محسن در فقه گرایش اخباری داشت و مانند دیگر اخباریون دارای یک نقطه ضعف و یک نقطه قوت بود. نقطه ضعف وی این بود که تقریبا تمام روایات کتب اربعه را معتبر می دانست، مگر این که روایتی با ادله رد می شد. و نقطه قوتش این بود که با "تقلید" مخالف بود و معتقد بود فقه آنقدر کم حجم است که هر فرد می تواند و باید فقیه خود باشد.(معتصم الشیعه، مقدمه و نیز الوافی، مقدمه اول) به عبارت دیگر وی معتقد به "تعمیم فقاهت" به تمام افراد جامعه بود.
ذیلا پاره ای از آرای وی را که موجب کوچکی فقه می شود، از کتاب "مفاتیح الشرایع" با شماره مفتاح هر یک، مرور می کنیم :
نجاست امری عرفی است که با زدودن عین نجاست بر طرف می شود خواه این زدودن با آب باشد یا با آب مضاف خواه هر وسیله دیگر. همین قدر که عرف بدان اطلاق زدودن کند کافیست و شستشوی با آب ضروریتی ندارد.(۸۷)
تماس جسم به متنجس، آن را نجس نمی کند.(۸۴)
شراب و فقاع و مسکرات و اهل کتاب نجس نیستند.(۷۵ و ۷۹)
تفاوتی بین آب قلیل و آب کر نیست و تنها ملاک برای پاک کنندگی آب آن است که مقدارش بر آلاینده ها غلبه داشته باشد یعنی در تماس با آلودگی ها، رنگ و بو و مزه اش تغییر نکند و عرف همچنان آن را آب پاکیزه بداند.
واضح است که موارد فوق چقدر کار را برای مومنین راحت و ضمنا یک سوم از کلاس های درسی حوزه های علمیه را تعطیل می کند. زیرا طلاب این حوزه ها یک سوم از عمر خود را صرف کتاب "طهارت" در فقه می کنند.
در شکیات رکعات نماز، باید بنا بر اقل گذاشته شود و نماز را ادامه داد. مگر در مواردی که آنقدر شک بین رکعات خلاف عرف باشد که باید نماز را شکست و از ابتدا اعاده کرد. ملاک در اینجا تشخیص خود فرد است.(۲۰۲)
مورد فوق هم از مواردی است که کار مومنین را بسیار راحت و ضمنا فقه را کم حجم تر می سازد.
خمس بر درآمد و ارباح مکاسب، بخشیده شده است و لزومی به پرداخت آن نیست.(۲۵۴ و ۲۶۰)
گوشت ذبح شده توسط اهل کتاب حلال است.(۶۵۰)
صیغه ی ازدواج و طلاق لزومی ندارد به عربی خوانده شوند.(۷۱۹ و ۷۸۰)
نیت در عبادات چون نماز و روزه و حج نیازی نیست بر زبان و دل جاری شود و همین که اراده ی شخص به انجام فعل عبادی تعلق گرفت، به معنای نیت است.(۵۴)
در غسل ترتیبی، بعد از شستن سر، رعایت ترتیب طرفین بدن الزامی نیست.(۶۱)
در وضو برای شستن صورت و دستها جهت از بالا به پایین واجب نیست و حداکثر از روایات استحباب نتیجه می شود. همین طور در مسح سر و پاها جهت شرط نیست. مسح پا هم از سر انگشتان است تا مفصل مچ پا(کعبین دو برآمدگی طرفین مفصل مچ پا را گویند نه برآمدگی روی پا را)(۴۹)
واضح است که فتوای فوق چقدر موجب نزدیکی شیعه و سنی می شود.
خوردن تمام آبزیان، با پولک و بدون پولک، حلال است.(۶۳۹)
غناء فی نفسه حرام نیست.(۴۶۵)
هر معامله عقلایی جایز است.(۸۹۸)
وی در بعضی از موارد فوق، علیرغم بیان فتوای خود، باز از سر احتیاط تسلیم قول مشهور شده است حال یا از سر فشار روانی (وسواس بر این که مبادا قول مشهور دلیلی داشته است که او ندیده است) یا از سر فشار هنجاری و اجتماعی(بیم این که مبادا او را لاابالی و منکر ضروریات دین بخوانند و از هستی ساقط نمایند چنان که با پدر زنش کردند)
توجه داشته باشیم که فتاوای فوق نه از قول یک روشنفکر غربزده و سکولار بلکه از جانب کسی با گرایش اخباری است. یعنی محوریت را به روایات می داده است و قطعا با اشراف تمام بر آیات و روایات، این فتاوا را بیان کرده است. او با قاطعیت قول مخالف را فاقد دلیل معتبر روایی می داند که صرفا به استناد شهرت در نزد فقهای گذشته صادر شده است.
عمده ای از فتاوای فوق، در بین متقدمین (شیخ صدوق و ابن ابی عقیل و ابن جنید و شیخ مفید و سید مرتضی) نظر غالب بوده است و از زمان شیخ طوسی به حاشیه رانده شده اند. مع الوصف از بعد وی کسانی چون ابن ادریس حلی و مقدس اردبیلی و محقق سبزواری و فیض کاشانی و پیروان آنها بدان متمایل بوده اند.
#فرهیختگان راهی به رهایی
حمیدرضا:
«ندیدم جایی در سوابق فردوس کاویانی به حضورش در کارگاه نمایش اشاره کنند.
تا جایی هم که خوندم و شنیدم کاویانی از معدود افرادی بود که برای حیات و بقای عباس نعلبندیان بسیار تلاش کرد و متاسفانه موفق هم نشد.
در این عکس که بهمن جلالی در نوروز ۵۲ از اعضای کارگاه نمایش برداشته، کاویانی در ردیف سوم، اولین نفر از سمت راست نشسته.»
نفرات حاضر در عکس به نقل از اینجا (از پایین به بالا، از راست):
ردیف اول: بیژن مفید، خسرو شکری، محمد نوازی، بیژن صفاری، فریدون آو، علیرضا مجلل، محمد شریفی، ولی کشاورز
ردیف دوم: هوشنگ توکلی، نسرین رهبری، فریده سپاهمنصور، صدرالدین زاهد، سوسن تسلیمی، لرتا هایراپطیان، پرویز پورحسینی، محمدباقر غفاری
ردیف سوم: فردوس کاویانی، جمیله ندائی، رضا رویگری، شهناز صاحبی، فریدون یوسف، فهیمه راستکار، مهین جهانبگلو (تجدد)، آربی اوانسیان
ردیف پنجم: محمدمهدی ستوده، اکبر رحمتی، شاهرخ الهی، مرتضی اردستانی، محمد ژیان، میترا قمصری
ردیف ششم: رضا قاسمی، رضا ژیان، شکوه نجمآبادی، عباس نعلبندیان، علی جاویدان، اسماعیل خلج.
.
از کانال بهمن دارالشفایی
#فرهیختگان راهی به رهایی
«ندیدم جایی در سوابق فردوس کاویانی به حضورش در کارگاه نمایش اشاره کنند.
تا جایی هم که خوندم و شنیدم کاویانی از معدود افرادی بود که برای حیات و بقای عباس نعلبندیان بسیار تلاش کرد و متاسفانه موفق هم نشد.
در این عکس که بهمن جلالی در نوروز ۵۲ از اعضای کارگاه نمایش برداشته، کاویانی در ردیف سوم، اولین نفر از سمت راست نشسته.»
نفرات حاضر در عکس به نقل از اینجا (از پایین به بالا، از راست):
ردیف اول: بیژن مفید، خسرو شکری، محمد نوازی، بیژن صفاری، فریدون آو، علیرضا مجلل، محمد شریفی، ولی کشاورز
ردیف دوم: هوشنگ توکلی، نسرین رهبری، فریده سپاهمنصور، صدرالدین زاهد، سوسن تسلیمی، لرتا هایراپطیان، پرویز پورحسینی، محمدباقر غفاری
ردیف سوم: فردوس کاویانی، جمیله ندائی، رضا رویگری، شهناز صاحبی، فریدون یوسف، فهیمه راستکار، مهین جهانبگلو (تجدد)، آربی اوانسیان
ردیف پنجم: محمدمهدی ستوده، اکبر رحمتی، شاهرخ الهی، مرتضی اردستانی، محمد ژیان، میترا قمصری
ردیف ششم: رضا قاسمی، رضا ژیان، شکوه نجمآبادی، عباس نعلبندیان، علی جاویدان، اسماعیل خلج.
.
از کانال بهمن دارالشفایی
#فرهیختگان راهی به رهایی
جهانیان و گربۀ ما
مهدی تدینی
همین ایران کنونی، ایران جمهوری اسلامی، مطلوبترین ایران برای جهانیان است. توافق عجیبی در دنیا سر ما وجود دارد ــ ما یعنی وضع کنونی مردم ایران. بعید میدانم کشوری در جهان پیدا شود که جهانیان اینقدر از وضع موجودش راضی باشند. به هر حال، موضع و نظر مردم ایران برای هیچکس ــ به معنی واقعی کلمه، هیچکس! ــ در این دنیا اهمیت ندارد و هر کشوری، چه دور و چه نزدیک، از شرایط موجود ایران راضی است
بیایید موضع همسایگان و کشورهای دور و نزدیک را مرور کنیم. ایران کنونی بهترین ایران برای روسیه است: ایرانی که دائم میکوشد در مسائل استراتژیک موضعی نزدیک به روسیه داشته باشد، در خاورمیانه دائم با آمریکا و متحدان آمریکا درگیر باشد، در مهمترین مسئله، یعنی نفت و گاز، مسیری را در پیش گیرد که منافع روسیه تهدید نشود. ایرانی که با درگیری سر مسئلۀ هستهای، همیشه خود را وامدار کمک و همراهی روسیه کرده باشد. ایرانی که در برابر روسیه لبخند از لبش نمیافتد.
ایران کنونی آنقدر مطلوب چین است که هر توضیحی دربارۀ آن، فقط توضیح واضحات است. ایرانی که توازن در روابط خارجیاش چنین یکسویه و شرقگرایانه است، مطلوبترین ایران برای چین است. ایرانِ قرارداد بیستوپنجساله... ایرانی که در رقابت میان چین و آمریکا، لیدر تشویقکنندگان چین است
اسرائیل در خواب نمیدید بتواند به کشورهای عرب نزدیک شود. اسرائیلی که چند دهه با پشتیبانی آمریکا کشورهای عرب را تحقیر کرد و شکست داده بود. نسل جوان عربها باید با کینۀ اسرائیل در دل بزرگ میشدند، اما امروز اسرائیل یکی یکی کشورهای عرب را به صف متحدان خود اضافه میکند. حتی عربستان، قدرت محوری کشورهای عربی، فقط از سر رودربایستی و ظاهرسازی هنوز روابطش را با عربستان عادیسازی نکرده و هر نظارهگر هوشیاری میفهمد عربستان و اسرائیل در خفا روابط خوبی دارند. اگر چنین ایرانی وجود نداشت، اسرائیل در خواب هم نمیدید، بتواند با راهبردیترین دشمنانش همپیمان شود! اصلاً در غیاب چنین ایرانی، اسرائیل چگونه توجهات را از عملکرد خود منحرف سازد و به هر بهانهای مظلومنمایی کند؟
کشورهای عربی... درست است که عربستان و کشورهای حوزۀ خلیج فارس سر برخی مسائل دائم از سیاستهای ایران مینالند، اما همین ایران را به ایران دیگری که ممکن است متحد آمریکا باشد و صادرات نفت و گازش را با سرعت افزایش دهد، ترجیح میدهند. عربستان با بهرهگیری از شرایط نامناسب ایران در بازار نفت و گاز صادراتش را به بیش از دوازده میلیون بشکه در روز رسانده. وجود ایران عربستان را برای غرب به متحدی گرانبهاتر تبدیل کرده
امارات از این بیمیلی و بیتفاوتیِ دیرینۀ ایران نسبت به تجارت آزاد، نهایت بهره را برد و ساحل جنوبی خلیج فارس را به بزرگترین مرکز ترانزیت و کانون اصلی تجارت منطقه تبدیل کرد
ایدئالترین ایران برای ترکیه همین ایران کنونی است. موج سرمایهای که از ایران به سوی ترکیه سرازیر میشود را به چشم ببینید.چه موج توریستها که با این وضع پاسپورت ایرانی، یکی از معدود مقاصد مطلوبی که دارند، ترکیه است و هم مهاجران ایرانی... وضع موجود باعث شده است هزاران ایرانی جلای وطن کنند و برای رهیدن از استرس و فشار و داشتن سبک زندگی مطلوب خود، به ترکیه پناه برند
غرب به مدد وجود ایرانِ جمهوری اسلامی است که از عربها باج میگیرد، و به ویژه میتواند تسلیحات فراوانی به آنها بفروشد. ایران، با این توان موشکی و داشتن برنامۀ هستهای که غربیها را ترسانده است، عربها را نمیترساند؟ اصلاً اینهمه بزرگ جلوه دادن توان نظامی ایران برای این نیست که برخی مسائل خاورمیانه به سمتی برود که اروپا و آمریکا دوست دارد؟ با این ایران، حمایت یکجانبۀ آنها از اسرائیل لاپوشانی میشود، عربها در زمینۀ انرژی بهتر همکاری میکنند و برای خرید اسلحه هم زودتر و بیشتر سر کیسه را شل میکنند
میماند متحدان ریز و درشت ایران در منطقه، از حزبالله و انصارالله و حماس تا بشار اسد و حشد شعبی... ایران عزیز آنهاست و به اینکه متحد ایرانند، افتخار میکنند. ایران، با همین شرایط امروزش، برای هر کسی در این دنیا، به نحوی و از جهتی مطلوب است. فقط کمی بابت مسئلۀ هستهای نگرانند، زیرا آنها ایران ابرقدرت نمیخواهند، ایرانی میخواهند که زورمند به نظر رسد، ولی در مقابل دستوپایش به طور کامل از جهت سیاسی و اقتصادی بسته باشد. ایرانی که هم ترسناک باشد و هم قابلمهار.
وضع موجود ما، مطلوب جهانیان است ــ جهانیان، به معنای دقیق کلمه!
#فرهیختگان راهی به رهایی
مهدی تدینی
همین ایران کنونی، ایران جمهوری اسلامی، مطلوبترین ایران برای جهانیان است. توافق عجیبی در دنیا سر ما وجود دارد ــ ما یعنی وضع کنونی مردم ایران. بعید میدانم کشوری در جهان پیدا شود که جهانیان اینقدر از وضع موجودش راضی باشند. به هر حال، موضع و نظر مردم ایران برای هیچکس ــ به معنی واقعی کلمه، هیچکس! ــ در این دنیا اهمیت ندارد و هر کشوری، چه دور و چه نزدیک، از شرایط موجود ایران راضی است
بیایید موضع همسایگان و کشورهای دور و نزدیک را مرور کنیم. ایران کنونی بهترین ایران برای روسیه است: ایرانی که دائم میکوشد در مسائل استراتژیک موضعی نزدیک به روسیه داشته باشد، در خاورمیانه دائم با آمریکا و متحدان آمریکا درگیر باشد، در مهمترین مسئله، یعنی نفت و گاز، مسیری را در پیش گیرد که منافع روسیه تهدید نشود. ایرانی که با درگیری سر مسئلۀ هستهای، همیشه خود را وامدار کمک و همراهی روسیه کرده باشد. ایرانی که در برابر روسیه لبخند از لبش نمیافتد.
ایران کنونی آنقدر مطلوب چین است که هر توضیحی دربارۀ آن، فقط توضیح واضحات است. ایرانی که توازن در روابط خارجیاش چنین یکسویه و شرقگرایانه است، مطلوبترین ایران برای چین است. ایرانِ قرارداد بیستوپنجساله... ایرانی که در رقابت میان چین و آمریکا، لیدر تشویقکنندگان چین است
اسرائیل در خواب نمیدید بتواند به کشورهای عرب نزدیک شود. اسرائیلی که چند دهه با پشتیبانی آمریکا کشورهای عرب را تحقیر کرد و شکست داده بود. نسل جوان عربها باید با کینۀ اسرائیل در دل بزرگ میشدند، اما امروز اسرائیل یکی یکی کشورهای عرب را به صف متحدان خود اضافه میکند. حتی عربستان، قدرت محوری کشورهای عربی، فقط از سر رودربایستی و ظاهرسازی هنوز روابطش را با عربستان عادیسازی نکرده و هر نظارهگر هوشیاری میفهمد عربستان و اسرائیل در خفا روابط خوبی دارند. اگر چنین ایرانی وجود نداشت، اسرائیل در خواب هم نمیدید، بتواند با راهبردیترین دشمنانش همپیمان شود! اصلاً در غیاب چنین ایرانی، اسرائیل چگونه توجهات را از عملکرد خود منحرف سازد و به هر بهانهای مظلومنمایی کند؟
کشورهای عربی... درست است که عربستان و کشورهای حوزۀ خلیج فارس سر برخی مسائل دائم از سیاستهای ایران مینالند، اما همین ایران را به ایران دیگری که ممکن است متحد آمریکا باشد و صادرات نفت و گازش را با سرعت افزایش دهد، ترجیح میدهند. عربستان با بهرهگیری از شرایط نامناسب ایران در بازار نفت و گاز صادراتش را به بیش از دوازده میلیون بشکه در روز رسانده. وجود ایران عربستان را برای غرب به متحدی گرانبهاتر تبدیل کرده
امارات از این بیمیلی و بیتفاوتیِ دیرینۀ ایران نسبت به تجارت آزاد، نهایت بهره را برد و ساحل جنوبی خلیج فارس را به بزرگترین مرکز ترانزیت و کانون اصلی تجارت منطقه تبدیل کرد
ایدئالترین ایران برای ترکیه همین ایران کنونی است. موج سرمایهای که از ایران به سوی ترکیه سرازیر میشود را به چشم ببینید.چه موج توریستها که با این وضع پاسپورت ایرانی، یکی از معدود مقاصد مطلوبی که دارند، ترکیه است و هم مهاجران ایرانی... وضع موجود باعث شده است هزاران ایرانی جلای وطن کنند و برای رهیدن از استرس و فشار و داشتن سبک زندگی مطلوب خود، به ترکیه پناه برند
غرب به مدد وجود ایرانِ جمهوری اسلامی است که از عربها باج میگیرد، و به ویژه میتواند تسلیحات فراوانی به آنها بفروشد. ایران، با این توان موشکی و داشتن برنامۀ هستهای که غربیها را ترسانده است، عربها را نمیترساند؟ اصلاً اینهمه بزرگ جلوه دادن توان نظامی ایران برای این نیست که برخی مسائل خاورمیانه به سمتی برود که اروپا و آمریکا دوست دارد؟ با این ایران، حمایت یکجانبۀ آنها از اسرائیل لاپوشانی میشود، عربها در زمینۀ انرژی بهتر همکاری میکنند و برای خرید اسلحه هم زودتر و بیشتر سر کیسه را شل میکنند
میماند متحدان ریز و درشت ایران در منطقه، از حزبالله و انصارالله و حماس تا بشار اسد و حشد شعبی... ایران عزیز آنهاست و به اینکه متحد ایرانند، افتخار میکنند. ایران، با همین شرایط امروزش، برای هر کسی در این دنیا، به نحوی و از جهتی مطلوب است. فقط کمی بابت مسئلۀ هستهای نگرانند، زیرا آنها ایران ابرقدرت نمیخواهند، ایرانی میخواهند که زورمند به نظر رسد، ولی در مقابل دستوپایش به طور کامل از جهت سیاسی و اقتصادی بسته باشد. ایرانی که هم ترسناک باشد و هم قابلمهار.
وضع موجود ما، مطلوب جهانیان است ــ جهانیان، به معنای دقیق کلمه!
#فرهیختگان راهی به رهایی
محمود ساک به دست و ساعت ها معطلی!
اجلال قوامی
🔸محمود احمدی نژاد که در انتخابات ۱۳۸۸ مردم معنرض به نتیجه انتخابات را خس و خاشاک نامید و رهبری نظر خود را به نظر او نزدیک تر دانست؛ به جایی می رسد که دیگر محبوب نظام نیست و گذرنامه اش برای چند ساعت توقیف می شود و ساعت ها در فرودگاه منتظر می ماند تا بالاخره با پس دادن گذرنامه اش راهی گواتمالا شود.آن سوتر مهدی کروبی از محصوران انتخابات پر سرو صدای ۸۸ هم بر روی تخت بیمارستان است.این داستان محمود محبوب و مهدی کروبی است.با این تفاوت که محمود دیگر محبوب نظام نیست اما مهدی کروبی دیر وقتی است،از قطار نظام پیاده شده، هر چند هنوز به اصلاح و تغییر در چارچوب همین نظام امیدوار است.
🔸از فرودگاه بین المللی امام خمینی تا بیمارستانی که مهدی کروبی در آن بستری است شاید فاصله ای نباشد، اما فاصله این دو کاندیدای انتخابات ۱۳۸۸ با نظام بیشتر از هر زمان دیگری است.محمود احمدی نژاد هر چند در این سال ها در قد و قامت اپوزیسیون سخن می گوید اما نتوانست برای خود پایگاه اجتماعی قابل توجهی دست و پا کند و همچنان در همان حد و قواره پیشین باقی ماند و در جلب اعتماد افکار عمومی نتوانستکامیاب باشد.
https://t.me/arshivefarhikhtegan/1353
#فرهیختگان راهی به رهایی
اجلال قوامی
🔸محمود احمدی نژاد که در انتخابات ۱۳۸۸ مردم معنرض به نتیجه انتخابات را خس و خاشاک نامید و رهبری نظر خود را به نظر او نزدیک تر دانست؛ به جایی می رسد که دیگر محبوب نظام نیست و گذرنامه اش برای چند ساعت توقیف می شود و ساعت ها در فرودگاه منتظر می ماند تا بالاخره با پس دادن گذرنامه اش راهی گواتمالا شود.آن سوتر مهدی کروبی از محصوران انتخابات پر سرو صدای ۸۸ هم بر روی تخت بیمارستان است.این داستان محمود محبوب و مهدی کروبی است.با این تفاوت که محمود دیگر محبوب نظام نیست اما مهدی کروبی دیر وقتی است،از قطار نظام پیاده شده، هر چند هنوز به اصلاح و تغییر در چارچوب همین نظام امیدوار است.
🔸از فرودگاه بین المللی امام خمینی تا بیمارستانی که مهدی کروبی در آن بستری است شاید فاصله ای نباشد، اما فاصله این دو کاندیدای انتخابات ۱۳۸۸ با نظام بیشتر از هر زمان دیگری است.محمود احمدی نژاد هر چند در این سال ها در قد و قامت اپوزیسیون سخن می گوید اما نتوانست برای خود پایگاه اجتماعی قابل توجهی دست و پا کند و همچنان در همان حد و قواره پیشین باقی ماند و در جلب اعتماد افکار عمومی نتوانستکامیاب باشد.
https://t.me/arshivefarhikhtegan/1353
#فرهیختگان راهی به رهایی
Telegram
آرشیو
نرگس محمدی برنده جایزه صلح نوبل شد.
افتخاری تاریخی و جدید برای زنان ایران
و جنبش زن، زندگی، آزادی./ مرتضی کاظمیان
کمیته صلح نوبل امروز در اسلو پایتخت نروژ با شعار «زن زندگی آزادی» جایزه صلح نوبل امسال را به نرگس محمدی، فعال حقوق بشر زندانی در ایران اهدا کرد.
#فرهیختگان راهی به رهایی
افتخاری تاریخی و جدید برای زنان ایران
و جنبش زن، زندگی، آزادی./ مرتضی کاظمیان
کمیته صلح نوبل امروز در اسلو پایتخت نروژ با شعار «زن زندگی آزادی» جایزه صلح نوبل امسال را به نرگس محمدی، فعال حقوق بشر زندانی در ایران اهدا کرد.
#فرهیختگان راهی به رهایی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لحظه اعلام نام نرگس محمدی بهعنوان برنده جایزه صلح نوبل با شعار «زن، زندگی، آزادی»
#فرهیختگان راهی به رهایی
#فرهیختگان راهی به رهایی
سؤالی به نام احمدینژاد
ناصر دانشفر
به احتمال زیاد عزیزان خواننده در جریان هستند که معجزهٔ هزارهٔ سوم دیروز برای شرکت در سمپوزیم بینالمللی منابع آب، قصد عزیمت به گواتمالا را داشتند که با ممانعت نظام مواجه گشته و با ماندن در فرودگاه و اصرار به خروج، عازم این سفر شدند.
پرسش این است که سمبهٔ احمدینژاد پرزور است و یا اینکه حاکمیت خواب دیگری برای مردم دیده است؟
فراز و فرود احمدینژاد را همگان شاهد بودهایم. این فرد از جایگاه معتمدترین فرد نظام که حتی نگاهش از هاشمی یار دیرین حضرتآقا هم به معظمله نزدیکتر بود، تا بریدن از نظام و ایراد تندترین نقدهای بیمهابا نوسان داشته است. نوع موضعگیریهای وی پس از جدایی ظاهری از هستهٔ قدرت، همواره این سؤال را در برابر آحاد جامعه قرار داده که چرا؟ چرا حاکمیتِ که خیلی کمتر از اینها را از دیگر کنشگران تحمل نمیکند، در برابر حملات براندازانهٔ او صبوری مینماید؟
به گمان بنده از سه حال خارج نیست،
- وی در طول زمان مسئولیت به اشکالات ساختاری نظام آگاه گردیده و به عنوان یک شهروند متعهد در پی اصلاح واقعی نظام است.
- در مدت عهدهداری چند روزهٔ وزارت اطلاعات به اسنادی دست پیدا کرده که نظام به ناچار با وی به صورت کجدار و مریز رفتار میکند.
- هنوز عامل حکومت است و همانگونه که در هشت سالهٔ ریاست جمهوری به بهترین وجه نقش خود را ایفا نموده و باعث حذف بسیاری از دگراندیشان و منتقدین نظام گردیده است، اکنون نیز با موضعگیریهای اینچنینی آمادهٔ به عهده گرفتن مسئولیتی است که برای روز مبادا برای او در نظر گرفتهاند.
آنچه که این حقیر بر آن باور دارد این است که این مرد به هیچوجه قابل اعتماد نیست و با ریسمان او به ته چاه رفتن عین حماقت میباشد. خساراتی که او متوجه این کشور کرد، کمتر از آسیبهایی که چنگیز و اعراب به ایران عزیز تحمیل نمودند نیست. من یکی حاضر نیستم که برای رفتن به بهشت دست در دست او بگذارم.
دلیل قابل استنادی ندارم، اما تقریباً یقین دارم که او مهرهٔ نظام است و در آیندهای نه چندان دور، حکومت دوباره از او به بهترین وجه ممکن استفاده خواهد کرد.
من فقط از این جهت که مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید هم میترسد، از این موجود هراس ندارم که با توجه به جمیع جهات کنشهای وی یقین دارم که نظام او را برای موقعیت مناسب در آب نمک خوابانده تا به بهترین شکل ممکن از او بهره برد.
این فرض که او به اسرار نظام آگاه است و حاکمیت از ترس افشای آن به خواری تحمل وی تن داده، به دو دلیل منطق ندارد. اول آنکه نظام مثل آب خوردن احتمال حذف فیزیکی و به خصوص معنوی وی را دارد. حکومت میتواند دهها مستند از خرابکاریهای وی تهیه و در صدا و سیمای میلی پخش کند، تا او برای همیشه از صحنهٔ سیاسی کشور کنار رود. اما دلیل دوم من آن است که حاکمیت مدتهاست از قصهٔ بیآبرویی عبور کرده و مقبولیت، محبوبیت و حتی مشروعیت مسئلهٔ آنان نیست. پس ماندن او در سپهر سیاست آن هم به فرمان ولیامر مسلمینجهان یک دلیل بیشتر نمیتواند داشته باشد و آن هم این است که او عامل رژیم باشد.
ما یادمان نرفته که او مار میکشید و میگفت این واژه را اینگونه کتابت میکنند، ما فراموش نکردهایم که در چشم مردمان زل میزد و دروغ میگفت. احمدینژاد نمیتواند بفهمد که اعتماد مقولهای نیست که وقتی از دست برود، به سادگی قابلیت برگشت داشته باشد، چه رسد به اینکه با دهها قرینه این موضوع را مورد تردید قرار دهی و باز توقعی چنین غیرمعقول و مغایر منطق داشته باشی.
دوباره عرض میکنم که حتی اگر او در کمال صداقت پای در این مسیر گذاشته باشد، باز هم حاضر نیستم چند قدمی با او همراه شوم. جناب احمدینژاد
ما را به خیر تو امید نیست، شر مرسان
عزت زیاد
#فرهیختگان راهی به رهایی
ناصر دانشفر
به احتمال زیاد عزیزان خواننده در جریان هستند که معجزهٔ هزارهٔ سوم دیروز برای شرکت در سمپوزیم بینالمللی منابع آب، قصد عزیمت به گواتمالا را داشتند که با ممانعت نظام مواجه گشته و با ماندن در فرودگاه و اصرار به خروج، عازم این سفر شدند.
پرسش این است که سمبهٔ احمدینژاد پرزور است و یا اینکه حاکمیت خواب دیگری برای مردم دیده است؟
فراز و فرود احمدینژاد را همگان شاهد بودهایم. این فرد از جایگاه معتمدترین فرد نظام که حتی نگاهش از هاشمی یار دیرین حضرتآقا هم به معظمله نزدیکتر بود، تا بریدن از نظام و ایراد تندترین نقدهای بیمهابا نوسان داشته است. نوع موضعگیریهای وی پس از جدایی ظاهری از هستهٔ قدرت، همواره این سؤال را در برابر آحاد جامعه قرار داده که چرا؟ چرا حاکمیتِ که خیلی کمتر از اینها را از دیگر کنشگران تحمل نمیکند، در برابر حملات براندازانهٔ او صبوری مینماید؟
به گمان بنده از سه حال خارج نیست،
- وی در طول زمان مسئولیت به اشکالات ساختاری نظام آگاه گردیده و به عنوان یک شهروند متعهد در پی اصلاح واقعی نظام است.
- در مدت عهدهداری چند روزهٔ وزارت اطلاعات به اسنادی دست پیدا کرده که نظام به ناچار با وی به صورت کجدار و مریز رفتار میکند.
- هنوز عامل حکومت است و همانگونه که در هشت سالهٔ ریاست جمهوری به بهترین وجه نقش خود را ایفا نموده و باعث حذف بسیاری از دگراندیشان و منتقدین نظام گردیده است، اکنون نیز با موضعگیریهای اینچنینی آمادهٔ به عهده گرفتن مسئولیتی است که برای روز مبادا برای او در نظر گرفتهاند.
آنچه که این حقیر بر آن باور دارد این است که این مرد به هیچوجه قابل اعتماد نیست و با ریسمان او به ته چاه رفتن عین حماقت میباشد. خساراتی که او متوجه این کشور کرد، کمتر از آسیبهایی که چنگیز و اعراب به ایران عزیز تحمیل نمودند نیست. من یکی حاضر نیستم که برای رفتن به بهشت دست در دست او بگذارم.
دلیل قابل استنادی ندارم، اما تقریباً یقین دارم که او مهرهٔ نظام است و در آیندهای نه چندان دور، حکومت دوباره از او به بهترین وجه ممکن استفاده خواهد کرد.
من فقط از این جهت که مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید هم میترسد، از این موجود هراس ندارم که با توجه به جمیع جهات کنشهای وی یقین دارم که نظام او را برای موقعیت مناسب در آب نمک خوابانده تا به بهترین شکل ممکن از او بهره برد.
این فرض که او به اسرار نظام آگاه است و حاکمیت از ترس افشای آن به خواری تحمل وی تن داده، به دو دلیل منطق ندارد. اول آنکه نظام مثل آب خوردن احتمال حذف فیزیکی و به خصوص معنوی وی را دارد. حکومت میتواند دهها مستند از خرابکاریهای وی تهیه و در صدا و سیمای میلی پخش کند، تا او برای همیشه از صحنهٔ سیاسی کشور کنار رود. اما دلیل دوم من آن است که حاکمیت مدتهاست از قصهٔ بیآبرویی عبور کرده و مقبولیت، محبوبیت و حتی مشروعیت مسئلهٔ آنان نیست. پس ماندن او در سپهر سیاست آن هم به فرمان ولیامر مسلمینجهان یک دلیل بیشتر نمیتواند داشته باشد و آن هم این است که او عامل رژیم باشد.
ما یادمان نرفته که او مار میکشید و میگفت این واژه را اینگونه کتابت میکنند، ما فراموش نکردهایم که در چشم مردمان زل میزد و دروغ میگفت. احمدینژاد نمیتواند بفهمد که اعتماد مقولهای نیست که وقتی از دست برود، به سادگی قابلیت برگشت داشته باشد، چه رسد به اینکه با دهها قرینه این موضوع را مورد تردید قرار دهی و باز توقعی چنین غیرمعقول و مغایر منطق داشته باشی.
دوباره عرض میکنم که حتی اگر او در کمال صداقت پای در این مسیر گذاشته باشد، باز هم حاضر نیستم چند قدمی با او همراه شوم. جناب احمدینژاد
ما را به خیر تو امید نیست، شر مرسان
عزت زیاد
#فرهیختگان راهی به رهایی
کنایه مهاجری به تغییر ۲۰ هزار مدیر مدرسه: آقای وزیر! خداوکیلی اینکاره نیستید / بروید جلوی محمدعلی نجفی زانو بزنید و اولیه ترین فوتوفنهای وزارت را یاد بگیرید
محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا در کنایه ای به وزیر آموزش و پرورش نوشت:
بیش از ۲۳هزار کلاس معلم ندارد و شما در این وانفسا برای اینکه مشکل کمبود معلم را حل کنید ۲۰هزار مدیر مدرسه را عوض کردید. خداوکیلی مجسمه تدبیر هستید. خنده دارتر از این کارتان اینکه وقتی خورشید وسط آسمان است میگویید شب است. یعنی گفتهاید هیچ کلاسی بی معلم نیست و بعدش بلافاصله بیان داشتهاید بر فرض هم که بی معلم باشد معلمهای کلاسهای دیگر می روند سر کلاسهای بی معلم! حرفتان خندهدار است ولی جا دارد ما مردم بر آن گریه کنیم.
مردمی که هنوز یادشان نرفته فرزندانشان را دست وزیری داده اند که معنی دربی را نمی داند و در عین حال ادعا کرده در دانشگاهها و مدارس دهها کشور خارجی تدریس داشته، و حالا در آستانه اول مهر خبرندارد چه بر سر وزارتخانه اش امده، چه اعصابی برایشان میماند؟
بعید و بلکه محال میدانم از دست شما کاری بربیاید.نه توان علمیاش را دارید نه تجربهاش را و نه بین فرهنگیان محبوبیتی دارید و نه افکار عمومی شما را دوست دارد. لااقل بروید سراغ وزیران پیشین و از آنها بپرسید چه میکردند که روز اول مهر ، مجبور نشوید «کاسهچهکنم» دست بگیرید. لااقل بروید سراغ محمدعلی نجفی که موفقترین وزیر آموزش و پرورش بعد از انقلاب است، جلویش زانو بزنید و اولیه ترین فوتوفنهای وزارت را یاد بگیرید.
اگر این کارها را بلد نیستید یا اجازه ندارید اجرایش کنید چمدانهایتان را ببندید و بروید به یکی از همان دهها کشوری که به کار کردن در آنها افتخار می کنید . ببینید چندتا کلاس شان معلم ندارد! با این کار این فرصت را به رئیس جمهور بدهید که شاید سومین وزیر آموزش و پرورش کابینه اش مثل دوتای قبلی نباشد.
#فرهیختگان راهی به رهایی
محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا در کنایه ای به وزیر آموزش و پرورش نوشت:
بیش از ۲۳هزار کلاس معلم ندارد و شما در این وانفسا برای اینکه مشکل کمبود معلم را حل کنید ۲۰هزار مدیر مدرسه را عوض کردید. خداوکیلی مجسمه تدبیر هستید. خنده دارتر از این کارتان اینکه وقتی خورشید وسط آسمان است میگویید شب است. یعنی گفتهاید هیچ کلاسی بی معلم نیست و بعدش بلافاصله بیان داشتهاید بر فرض هم که بی معلم باشد معلمهای کلاسهای دیگر می روند سر کلاسهای بی معلم! حرفتان خندهدار است ولی جا دارد ما مردم بر آن گریه کنیم.
مردمی که هنوز یادشان نرفته فرزندانشان را دست وزیری داده اند که معنی دربی را نمی داند و در عین حال ادعا کرده در دانشگاهها و مدارس دهها کشور خارجی تدریس داشته، و حالا در آستانه اول مهر خبرندارد چه بر سر وزارتخانه اش امده، چه اعصابی برایشان میماند؟
بعید و بلکه محال میدانم از دست شما کاری بربیاید.نه توان علمیاش را دارید نه تجربهاش را و نه بین فرهنگیان محبوبیتی دارید و نه افکار عمومی شما را دوست دارد. لااقل بروید سراغ وزیران پیشین و از آنها بپرسید چه میکردند که روز اول مهر ، مجبور نشوید «کاسهچهکنم» دست بگیرید. لااقل بروید سراغ محمدعلی نجفی که موفقترین وزیر آموزش و پرورش بعد از انقلاب است، جلویش زانو بزنید و اولیه ترین فوتوفنهای وزارت را یاد بگیرید.
اگر این کارها را بلد نیستید یا اجازه ندارید اجرایش کنید چمدانهایتان را ببندید و بروید به یکی از همان دهها کشوری که به کار کردن در آنها افتخار می کنید . ببینید چندتا کلاس شان معلم ندارد! با این کار این فرصت را به رئیس جمهور بدهید که شاید سومین وزیر آموزش و پرورش کابینه اش مثل دوتای قبلی نباشد.
#فرهیختگان راهی به رهایی
شیرین عبادی، نخستین برنده ایرانی صلح نوبل، در پیامی، جایزه نوبل نرگس محمدی را «افتخاری بزرگ برای کانون مدافعان حقوق بشر» خواند و خواستاری آزادی بیقید و شرط خانم محمدی شد.
در پیامی که خانم عبادی منتشر کرده آمده است: «پس از۲۰ سال، کمیته نوبل، بار دیگر یک ایرانی را برای اهدای جایزه برگزید. نرگس محمدی، سخنگوی شریف کانون مدافعان حقوق بشر، به درستی سزاوار دریافت این جایزه بود. او سالها عمر و زندگی خود را برای مبارزه در راه آزادیخواهی، برابری طلبی و پاسداری از حقوق بشر صرف کرد، و امروز به جای این که بتواند دستاوردهای مبارزهاش را ببیند پشت میلههای زندان است.»
او با اشاره به تاسیس کانون مدافعان حقوق بشر، که نرگس محمدی سخنگوی آن است، افزوده است: «زمانی که در سال ۱۳۸۱ کانون مدافعان حقوق بشر را تاسیس میکردیم، به درستی میدانستیم که قدم در چه راه پر مخاطرهای گذاشتهایم، اما حکومت ایران هر روز با جنایتهایی از پی یکدیگر، به ما ثابت کرد که سیاهی استبداد جمهوری اسلامی را پایانی نیست.»
#فرهیختگان راهی به رهایی
در پیامی که خانم عبادی منتشر کرده آمده است: «پس از۲۰ سال، کمیته نوبل، بار دیگر یک ایرانی را برای اهدای جایزه برگزید. نرگس محمدی، سخنگوی شریف کانون مدافعان حقوق بشر، به درستی سزاوار دریافت این جایزه بود. او سالها عمر و زندگی خود را برای مبارزه در راه آزادیخواهی، برابری طلبی و پاسداری از حقوق بشر صرف کرد، و امروز به جای این که بتواند دستاوردهای مبارزهاش را ببیند پشت میلههای زندان است.»
او با اشاره به تاسیس کانون مدافعان حقوق بشر، که نرگس محمدی سخنگوی آن است، افزوده است: «زمانی که در سال ۱۳۸۱ کانون مدافعان حقوق بشر را تاسیس میکردیم، به درستی میدانستیم که قدم در چه راه پر مخاطرهای گذاشتهایم، اما حکومت ایران هر روز با جنایتهایی از پی یکدیگر، به ما ثابت کرد که سیاهی استبداد جمهوری اسلامی را پایانی نیست.»
#فرهیختگان راهی به رهایی
اعلام شد که نرگس محمدی برنده صلح نوبل شد. بسیار بسیار خرسندم که اولا این بار نیز برنده صلح نوبل یک ایرانی است و ثانیا باز یک بانوی ایرانی است که درخور چنین جایزه ای بوده است. در واقع در فاصله کمتر از سه دهه دو ایرانی و آن هم زن و آن هم از «کانون مدافعان حقوق بشر» برای صلح انتخاب شده اند. این نشان می دهد که هم ایرانیان در ذهنیت عمومی و تاریخی شان صلح خواه و و مدافع صلح و آشتی اند و هم به ویژه در زمانه ما زنان مسلمان ایرانی مدافع صلح و صلح خواهی هستند. خانم شیرین عبادی و خانم نرگس محمدی دو بانوی منادی حقوق بشر و صلح و آزادی و عدالت اند. به ویژه نرگس محمدی در این سال های دشوار و سخت حتی در زندان نیز حتی یک لحظه از پیکار برای عدالت و صلح و آزادی تمامی ایرانیان تن نزد. با این همه این انتخاب بیش از همه مدیون جنبش اخیر «زن، زندگی، آزادی» است. بی گمان نرگس محمدی یکی از پدیدآورندگان و مبلغانش بوده است. به او تبریک می گویم و همین طور به فرزندانش و همسرش. امیدوارم این انتخاب نیز به سهم خود به رهایی مردم ایران از استبداد دینی حاکم و به بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران و به صلح در جهان کمک کند.
حسن یوسفی اشکوری
#فرهیختگان راهی به رهایی
حسن یوسفی اشکوری
#فرهیختگان راهی به رهایی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تقی رحمانی، فعال سیاسی ایرانی و همسر نرگس محمدی در واکنش به اعطای جایزه نوبل صلح به او با اشاره به اهمیت حمایت جهانی از آزادیخواهی و دموکراسی در ایران گفت که نرگس و همفکرانش، مبارزه را به عنوان یک سبک زندگی انتخاب کردند.
#فرهیختگان راهی به رهایی
#فرهیختگان راهی به رهایی
انصافا هیچ فرد دیگری سزاوار تر از بانو «نرگس محمدی» نبود.
صادق زیباکلام ۱۴مهر۱۴۰۲
هر قدر فکر میکنم که چه کسی میتوانست محقتر ، شایستهتر و سزاوارتر از بانو نرگس محمدی برای دریافت جایزه صلح نوبل باشد؛ هیچ فرد دیگری بنظرم نمیرسد. فقط نگاهی به کارنامه او در دفاع از حقوق بشر و زندانیان سیاسی در زندان بیاندازیم.
واقعا کسی سزاوارتر از او نبود.
#فرهیختگان راهی به رهایی
صادق زیباکلام ۱۴مهر۱۴۰۲
هر قدر فکر میکنم که چه کسی میتوانست محقتر ، شایستهتر و سزاوارتر از بانو نرگس محمدی برای دریافت جایزه صلح نوبل باشد؛ هیچ فرد دیگری بنظرم نمیرسد. فقط نگاهی به کارنامه او در دفاع از حقوق بشر و زندانیان سیاسی در زندان بیاندازیم.
واقعا کسی سزاوارتر از او نبود.
#فرهیختگان راهی به رهایی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
علی رحمانی، پسر نرگس محمدی، درگفتگو با بهمن کلباسی، خبرنگار بیبیسی فارسی از حس خود زمانی که شنید مادرش برنده جایزه صلح نوبل شده گفته است.
او گفته که به مادرش افتخار میکند و این جایزه برای همه مردم ایران است.
#فرهیختگان راهی به رهایی
او گفته که به مادرش افتخار میکند و این جایزه برای همه مردم ایران است.
#فرهیختگان راهی به رهایی
نرگس دومین فردی است که از داخل زندان این جایزه را میبرد
طاها پارسا
نرگس محمدی نوبل صلح را برد، حالا جنبش زنان یک رهبر دارد. نرگس برای رهبری این جنبش چیزی کم نداشت و اهدای جایزه نوبل به او اعترافی رسمی و مهر تأییدی بر این شایستگی بود.
رفتار جمهوری اسلامی در قبال پذیرش این جایزه قابل پیشبینی است. قاعدتا نعل وارونه میزند که سیاسی است و جایزه نوبل را به نرگس دادهاند تا رهبری جنبش زنان باشد و نمیگوید که چون شایستگی این رهبری را داشت به او نوبل دادهاند. جابهجا کردن رابطه علت و معلول سیاست همیشگی و رمز غلبهی موقت جمهوری اسلامی بر معترضان و مخالفان است.
اما احتمالا اینبار موفق نخواهد شد. پس از برنده چینی، نرگس دومین فردی است که از داخل زندان این جایزه را میبرد. یعنی نرگس همین الان داخل زندان است و فرصتی برای حصر و زندانی شدن او وجود ندارد. اینجا دست حریف خالی است.
از طرفی دیگر، جنبش «زن، زندگی، آزادی» علائم حیاتی دارد و این علائم حیاتی مخصوصا در عرصه رسانه و شبکههای اجتماعی غلبهی چشمگیری بر جمهوری اسلامی دارد. یعنی حکومت نمیتواند روایت و قاعدهی خود را به مخاطبان بفروشد.
نرگس محمدی برای خیلیها یادآور شایستهترین نام برای این جایزه و این رهبری است. حتی فراتر از جنبش زنان جایی استوار و قابل اطمینان هم برای نرگس در رهبری جنبش اعتراضی ایرانیان علیه جمهوری اسلامی وجود دارد و رهبری او گامی مطمئن به سوی پیروزی است. این جایزه بر همه مبارک است مخصوصا بر نرگس محمدی، تقی رحمانی، علی و کیانا.
#فرهیختگان راهی به رهایی
طاها پارسا
نرگس محمدی نوبل صلح را برد، حالا جنبش زنان یک رهبر دارد. نرگس برای رهبری این جنبش چیزی کم نداشت و اهدای جایزه نوبل به او اعترافی رسمی و مهر تأییدی بر این شایستگی بود.
رفتار جمهوری اسلامی در قبال پذیرش این جایزه قابل پیشبینی است. قاعدتا نعل وارونه میزند که سیاسی است و جایزه نوبل را به نرگس دادهاند تا رهبری جنبش زنان باشد و نمیگوید که چون شایستگی این رهبری را داشت به او نوبل دادهاند. جابهجا کردن رابطه علت و معلول سیاست همیشگی و رمز غلبهی موقت جمهوری اسلامی بر معترضان و مخالفان است.
اما احتمالا اینبار موفق نخواهد شد. پس از برنده چینی، نرگس دومین فردی است که از داخل زندان این جایزه را میبرد. یعنی نرگس همین الان داخل زندان است و فرصتی برای حصر و زندانی شدن او وجود ندارد. اینجا دست حریف خالی است.
از طرفی دیگر، جنبش «زن، زندگی، آزادی» علائم حیاتی دارد و این علائم حیاتی مخصوصا در عرصه رسانه و شبکههای اجتماعی غلبهی چشمگیری بر جمهوری اسلامی دارد. یعنی حکومت نمیتواند روایت و قاعدهی خود را به مخاطبان بفروشد.
نرگس محمدی برای خیلیها یادآور شایستهترین نام برای این جایزه و این رهبری است. حتی فراتر از جنبش زنان جایی استوار و قابل اطمینان هم برای نرگس در رهبری جنبش اعتراضی ایرانیان علیه جمهوری اسلامی وجود دارد و رهبری او گامی مطمئن به سوی پیروزی است. این جایزه بر همه مبارک است مخصوصا بر نرگس محمدی، تقی رحمانی، علی و کیانا.
#فرهیختگان راهی به رهایی