Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کنشگری مبارزان راه رهایی میهن در درون مرز
پیکار تا سرنگونی ضحاک ادامه دارد

پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
حمله رائفی پور تازی، پسر یاسر عرفات تازی و دیگر باند اهریمنی عرازشه اش به مهربانو آناهید خواننده راک متال گروه مستر آف پرشیا.
چنین دیوانگانی کشور ما را 41 سال است که به اشغال درآورده اند و می‌چرخانند.
صدای آناهید تمام ستون رژیم ضحاک را بلرزه درآورد.
پاینده ایران 🔥
#جاویدشاه 💎
.
واکنش شهریار ایرانزمین رضا شاه دوم پهلوی سوم رضا پهلوی به قتل رومینا اشرافی :

‏قتل فجیع و غم‌انگیز ‎#رومینا_اشرفی به دست پدرش، با پشتوانه قوانین واپسگرایانه رژیم حاکم بر ایران انجام گرفته است. قوانینی که از خشونت خانگی و "قتل ناموسی" تا کودک‌آزاری و کودک‌همسری را مجاز می‌شمارد یا تسهیل می‌کند، متعلق به قرن بیست‌ویکم نیست. راه چاره، بازگشت به قوانین عرفی است.

پاینده ایران 🔥
#جاویدشاه 💎
قتل #رومینا_اشرفی دخترک بیگناه ایرانی بدست پدر سنگدلی انجام گرفت که نامش کربلایی رضا است !
کربلایی به چم مسلمانی ست که مرقد شهدای کربلا را زیارت کرده است پس بدون رفتن به گور آن حسین تازی نمیتواند این نام را برای خود برگزیند گوری که میگویند اگر به دیدارش بروی از هر نگر پاک خواهی گشت و در روحیه و حالت ات کارای نیک خواهد داشت اما ... !! پس چه شد ؟
یک مسلمان و مسلمان زاده خرد باخته و پیرو سنت پیامبران و چهارده معصوم ( !! ) تازی اش که اصلازنده به گور کردن و قتل دختران بیگناه در هزار و چهارصد سال پیش از آداب و رسوم و روزمره گی شان بشمار میرفت بیشک نمی تواند دوستی فرزند دخترش را با یک جنس مخالف بر بتابد چون شریعت اش آنرا ناروا ( حرام ) دانسته است !
همان سنتی که امروز هوادارانش داعش و طالبان و حزب الله اند که با افتخار سر انسانی را با فریاد الله اکبر از تن جدا میکنند .
به هر روی
قتل این دخترک بیگناه هیچگونه پیوندی با فرهنگ و سنت ایرانشهری که سراسر مهر و مهرورزی و شادزیستی و شادی آفرینی ست ندارد که امروز ملیجکان و خردباختگان راه افتاده اند این خشونت و سنگدلی برآمده از تفکر داعشی اسلام اهریمنی را به فرهنگ ایرانی پیوند می دهند !
بایست اینرا بپذیریم در کشوری اسلامزده که هیچگونه همگونی با شریعت تازیان ندارد دیدن و شنیدن اینچنین اخبار دلهره آور و غم انگیز در پیوند با آن منش تازی گری نبایست عجیب بنظر بیاید مگر آنکه یک بار برای همیشه از نحسی وجود این شریعت اهریمنی در سرزمین آریایی مان خلاصی یابیم وگر نه خوره اسلام چنان مغزها را می خورد که هیچ قانون و سلاحی یارای مقابله با آن را نخواهد داشت که نتیجه اش میشود بریدن گلوی فرزند !!

کثافت بر آن شریعت و کتاب و امام و مکتبی که از یک پدر چنین جلادی میسازد !

این را هم اضافه کنیم که بارها گفته ایم ضحاک برای زنده ماندن خون می خواهد پس این سریال قتل هایی اینچنین همچون سحر خدایاری ها و رومینا اشرافی ها و .. برای هر دلیلی که رژیم به آن نیازمند است ادامه خواهد داشت ..

خرد یارتان

پاینده ایران 🔥
#جاویدشاه 💎
جهت اطلاع

پاینده ایران 🔥
#جاویدشاه 💎
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وزیر کشور در جلسه با نمایندگان مجلس: فقط به سر شلیک نکردیم به پا هم زدیم !!
شهرام شارلاتان : خیلی مهمه که در این جریانات ( اعتراضات سراسری ) سپاه با مردم رودررو نشد !

اینچنین پست فطرتی ست این #شهرام_شارلاتان !!

#بخاطر_یک_مشت_دلار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برافراشتن پرچم ملی و میهنی شیر و خورشید نشان و بنر خاندان ایرانساز پهلوی
رضا شاه بزرگ
همایون محمد رضا پهلوی شاهنشاه آریامهر
شهریار ایران رضا شاه دوم رضا پهلوی
بر سر در خانه ای در #مشهد بدست فرزندان بهزادان پورونداد هرمز (ابومسلم خراسانی) و نادر شاه افشار

آنروز بسیار نزدیک است که همه گان سر درخانه هایمان را با پرچم شیر و خورشید نشان اراسته کنیم .
پیکار تا سرنگونی ضحاک ادامه دارد

#یک_پرچم_یک_ملت

پاینده ایران 🔥
#جاویدشاه 💎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چه دانی که ایران بی شاه چیست؟
حساب و کتابی درش هیچ نیست!
نباشد سخن جز یکی حرف راست
رضا شاه دوم شهنشاه ماست
که مارا نبوده جز شاه دوست
چه دیر و چه زود اخرش شاه اوست

#یک_پرچم_یک_ملت

پاینده ایران 🔥
#جاویدشاه 💎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سرود #یک_پرچم_یک_ملت
با سدای بلند گوش فرا دهید و به شکوهیدن اش از جا برخیزید و بایستید .

پاینده ایران 🔥
#جاویدشاه 💎
🔹قیام های ایرانیان -
قیام های ایرانیان بر ضد عباسیان - قیام سنباد سردار ایرانی (پس سندباد هزارو یک شب که بود؟)
(عاقبت خائنین به وطن-خودکشی اسپهبد خورشید خائن به وطن و این قیام)
سَندباد که به گونه سنباد هم نوشته می‌شود در فارسی پهلوی به معنای نیروی اندیشه همچنین به معنی بادی است که از سوی رود سند بوزد .همچنین نوشته اند که سندباد در اصل تند باد بوده که بصورت سند باد تحریف یا معرب شده است
حرکت "سنباد" نخستین عکس العمل در برابر کشته شدن ابومسلم بود. وی از اشراف نیشابور بود که به هنگام آشوب خراسان بر ضد امویان، مردم را به شورش بر ضد اعراب اموی ترغیب کرد، این حرکت وی موجب طرح دوستی بین او و ابومسلم شد و این رابطه چنان محکم و استوار شد که سنباد در خونخواهی ابومسلم سوگند یاد کرد که جان و مال خویش را برای خونخواهی او صرف کند.
محمد سهیل طقوش می‌نویسد: حرکت سنباد با سه انگیزه شناخته شده است، سیاسی عقیدتی و میهن پرستی. از جنبه سیاسی، سنباد تصمیم داشت از منصور خلیفه عباسی، قاتل ابومسلم، خوانخواهی کند. هدف او همچنین اعتراض به سیاست‌های خاص عباسیان بود که پس از پیروزی بر امویان نفوذ خراسانیان را محدود می‌کرد.
سنباد در جنبۀ عقیدتی از اصول خرمیان و مزدکیان قدیم پیروی می‌کرد .
پس از سرنگونی دستگاه خلافت امویه به دست ابومسلم و برقراری خلافت عباسیان در بغداد، نفوذ و قدرت ابومسلم در خراسان باعث هراس دومین خلیفه عباسی، المنصور، شد و به دستور خلیفه ابومسلم در بغداد فروگرفته شد. اهمیت ابومسلم به‌عنوان حلقه اتصال زنده حکومت مرکزی‌ای که در شرف پیدایی بود و ولایت خراسان که تامین‌کننده اصلی قدرت نظامی این حکومت بود هنگامی آشکار گردید که خراسان به دنبال قتل او دستخوش قیامها ی پیاپی شد. نخستین این قیام‌ها، قیام سنباد در سال ۱۳۸ ه. ق. - ۷۵۵ میلادی بود.
سنباد هفتاد روز پس از برافراشتن علم قیام بر ضد عباسیان کشته شد. اما نهضت وی مردم بسیاری را زیر علم خود گرد آورد. همچنین جنبش سنباد به تشکیل یک سازمان دینی مخفیانه برضد عباسیان به نام بومسلمیه که سال‌ها به پرورش احساسات ضد عباسیان می‌پرداخت کمک کرد.سندباد با حرکت از نیشابور قومس، ری و قم را متصرف شد و گروهی بسیار از مزدکیان طبرستان گرد او جمع شدند. سنباد در ری با کمک جمعی که به وی پیوسته بودند موفق به اعدام فرمانروای ری شدند. با پادشاه طبرستان، اسپهبد خورشید، رابطهٔ دوستانه برقرار کرد و بدین‌گونه از نیشابور تا طبرستان اجتماع را به‌شدت منقلب ساخت.
عده اتباع او را حدود ۱۰۰ هزار تن نوشته‌اند. قیام او فقط ۷۰ روز طول کشید و در این مدت فتوحات بسیار کرد. عاقبت یکی از سرداران منصور خلیفه به نام جمهور بن مرار عجلی او را در نزدیکی همدان شکست داد و ۶۰ هزار تن از اتباع او کشته شدند. این جنگ در صحرای بین ری و همدان اتفاق افتاد و گویند آمار کشته شدگان سپاه سنباد به حدی بود که تا سال ۳۰۰ ق/ ۹۱۲ میلادی استخوان‌های کشته شدگان در آن مکان باقی‌مانده بود. سنباد خود از اسپهبد خورشید پناه خواست و به این ترتیب روی به طبرستان نهاد. اما طوس، پسر عموی اسپهبد که از جانب او با ساز، مرکب، آلات و هدایا به استقبال سنباد رفته بود به خاطر بی حرمتی‌ای که در رفتار سنباد احساس می‌کرد(جهت توجیه خیانت آشکار اسپهبد خورشید به سنباد تاریخ نویسان دربار چنین نوشته اند ) او را کشت و بدین گونه نهضت سنباد شکست خورد.
سنباد پیش از قیام خود علیه عباسیان، بخشی از گنجینه‌های خود را به خورشید سپرد و سپس به جنگ شتافت ولی در جنگ شکست خورد.
دو روایت وجود دارد که در اولی سنباد در جنگ به قتل رسیده ولی در روایت دیگر وقتی به سمت طبرستان می‌آمد، پسرعموی خورشید، طوس، به استقبال او رفت و وقتی این دو به هم رسیدند، اختلافی بینشان به وجود آمد که باعث شد که طوس سنباد را بکشد. اسپهبد پس از ملامت طوس، سر سنباد را به بغداد، نزد خلیفهٔ عباسی، منصور دوانیقی، فرستاد که این باعث خشنودی خلیفه و نزدیکی او با خورشید شد.
سرانجام خیانتکاری اسپهبد خورشید چه شد؟ خودکشی
پس از نزدیکی منصور و خورشید، مهدی عباسی، ولیعهد منصور، موفق شد از اسپهبد برای ورود سپاهیانش به طبرستان و رفتن به خراسان از این راه اجازه بگیرد، ولی وقتی در سال ۷۵۹ میلادی سربازان عباسی وارد طبرستان شدند، به فتح منطقه پرداختند و کنترل شهرها را به‌دست گرفتند.
خورشید، زن و فرزندان خود را به همراه اموالش در غاری گذاشته و به سوی پلام در دیلم گریخت. در سال ۷۶۱ میلادی وقتی خورشید خبر پیروزی عرب‌ها بر پناهندگان غار و دستگیری خانواده‌اش را شنید، خودکشی کرد. این درحالی بود که به روایتی حدود پنجاه هزار سرباز در دیلم به او پیوسته بودند و همچنین از سوی دیگر، منصور عباسی راضی شده‌بود برایش امان‌نامه بفرستد.
از میهن پرستی انگیزۀ سنباد، زنده کردن حکومت ایرانی و تقویت عنصر ایرانی در برابر حکومت عربی بود به هر حال وی به برکت تدبیر و سیاست خود در مدت کوتاهی موفق به جذب سپاهیان زیادی شد. وی در جنگ با سپاه منصور در ۱۳۷ هـ ق مغلوب شد و سر سنباد برای خلیفه به بغداد فرستاده شد.
منابع مطالب فوق:
تاریخ پس از اسلام، عبدالحسین زرین کوب، بخش نهضت‌ها.
صدیقی، غلامحسین. «جنبش‌های دینی ایرانی در قرن‌های دوم و سوم هجری»، تهران: پاژنگ، ۱۳۷۵، فصل سوم (فیروز اسپهبد معروف به سنباد)= صص۱۶۸-۱۸۵
در روایتی دیگر اینچنین آمده است
در سال ۱۳۷ مردی به نام سنباد یا سپهبد فیروز در خراسان قیام کرد. او که زرتشتی و ثروتمند بود ، پیش از قیام ابومسلم در اطراف نیشابور زندگی میکرد. در روایتی آمده است که در پی اختلافات وی با امرای عرب آن منطقه ، اعراب پسر وی را کشتند و گوشت او را در غذایی به خورد سندباد دادند. میگویند پس از این واقعه همه موهای وی سپید شد. سند باد پس از این اتفاق به همراه برادرش در شبیخونی تمام اعراب نیشابور را کشت. چنین شد که سند باد کینه اعراب را به دل گرفت. و وقتی ابومسلم شورید ، به او پیوست. او به مقام سپه سالاری لشکر ابومسلم رسید و پس از کشته شدن ابومسلم ، ری، قزوین ، نیشابور و قومس را گرفت.در ری ، خزانه های ابومسلم را تحت اختیار خود درآورد.منابع قاتل وی را حاکم تطمیع شده طبرستان میدانند.همچنین در روایات آمده است که آثار جنگ سپاه وی با اعراب در نزدیکی ساوه تا سال ۳۰۰ هجری مشاهده میشده است…(تاریخ ایران کمبریج از فروپاشی ساسانیان تا سلجوقیان، ریچارد فرای)
روحش شاد سنباد سردار ایرانی (با سندباد شخصیت داستانی و دریانورد ایرانی اشتباه نشود)

🔹سندباد داستان هزارو یک شب و دریانورد ایرانی که بود
احتمالاً در نیمهٴ اول سدهٔ نهم میلادی سلیمان تاجر، دریانورد ایرانی به خاور دور سفری کرد و شرح سفر وی در ۸۵۱ میلادی به وسیلهٴ مؤلف ناشناسی نوشته شد. این قدیم‌ترین گزارش به زبان عربی از چین و بسیاری از نقاط ساحل اقیانوس هند است. بعدها مسلمان دیگری به نام ابن وهب در ۸۷۰ به چین سفر کرد و ابوزید (نیمهٴ اول سدهٴ دهم میلادی) شرح سفر او را نوشت. جلال ستاری در کتاب پژوهشی درحکایت‌های سند باد بحری با پژوهش در داستان‌های هزار و یک شب وسفرهای سند باد بحری می‌نویسد: «سند باد بازرگانی هوشمند ساکن بغداد است که در بندر سیراف به کشتی نشسته و به جزایر دور دست در دریای هند و چین سفر می‌کند... سیراف نیز در آن زمان شاید بزرگترین بندر خلیج فارس بود که از آن جا مروارید و پارچه‌های پنبه‌ای و ابریشم به هندوچین می‌بردند» از این سفرها که به‌طور غریبی مؤید روایات کهن بودند، تدوین مجموعه‌ای از قصه‌ها پیرامون نام سندباد بحری شکل گرفت.رضا طاهری در کتاب از مروارید تا نفت باعنوان سیراف شهرافسانه‌ای و شهر سندباد بحری می‌نویسد: «سندباد بحری و داستان‌های هزار و یکشب از دل برخی از افسانه‌ها و داستان‌های دوره ساسانی و برخی از سفرنامه‌های بازرگانان ایرانی قرن‌های اولیه اسلامی برگرفته شده است. بعدها در بازرگانی بصره و سیراف با کشورهای هند وچین و شروع ادبیات جدید، داستان‌هایی درآمیزش با فرهنگ عرب در دل هزار و یک شب جای گرفتند..»

📌تارنمای رسمی جنبش : https://iircf.com

دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#فیروز_جامگان 💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
قتل فجیع و غم‌انگیز #رومینا_اشرفی به دست پدرش با پشتوانه قوانین واپس‌گرایانه رژیم حاکم بر ایران انجام گرفته است. قوانینی که از خشونت خانگی و "قتل ناموسی" تا کودک‌آزاری و کودک‌همسری را مجاز می‌شمارد یا تسهیل می‌کند، متعلق به قرن بیست‌ویکم نیست. راه چاره، بازگشت به قوانین عرفی است.

@OfficialRezaPahlavi
مرد میدان ساحل را به بند کشاندند سکوت کردیم
مرد چهارراه استانبول نیز در چنگال ضحاک گرفتار آمد سکوت کردیم
حکم روی هم رفته صد سال برای ده کنشگر پادشاهی خواه بریدند بازهم سکوت کردیم
حال امروز #علیرضا_غلامپور مبارز ایرانگرا پادشاهی خواه که کاوه وار پرچم شیر و خورشید را بر سر در خانه اش برافراشت با خود به سیاهچاله های شان بردند و تا به اکنون خبری از او نیست و ما همچنان .... !!

این سکوت مرگبار امروز و فردا گریبان تک به تک ما را خواهد گرفت چه در روی زمین چه در آسمان و یا چه بر روی آب !

خرد یارتان

دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#فیروز_جامگان 💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
Forwarded from Master Of Persia
تویتر و Viral / وایرال شدن اجرای آناهید در تلویزیون #منوتو برنامه #منوتوپلاس
با سپاس از ملت باخرد و بزرگ ایران...
و ننگ بر اُمت همیشه در صحنه بی خرد..
https://twitter.com/meljior/status/1264860648225333248?s=09
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برخیز که هنگام رزم است 👊

دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#فیروز_جامگان 💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
🔹روز درگذشت خواجه نصيرالدين توسی حكيم، رياضيدان، فضا شناس و اديب.
وی براي انتقال مابقی كتب و ابزارهای رصدكردن ستارگان به بغداد رفته بود كه در آنجا در 28 ماه می سال 1273 ميلادی (مطابق سال 652 هجری خورشيدی) در 76 سالگی درگذشت.
ابوجعفر نصيرالدين (خواجه نصير الدين) در جهرود (استان قم) به دنيا آمده و در توس و نيشابور تحصيل كرده بود و سالها در آشيانه ها (دژهای كوهستانی) اسماعيليه می زيست. يكي از دلايل اقامت او در اين آشيانه ها به ويژه در ميمون دژ، مطالعه كتاب های موجود در اين دژها و استفاده از ابزارهای رصد ستارگان بود. به علاوه، ناصرالدين عبدالرحيم ابي منصور رئيس وقت اسماعيليه در قهستان از او خواسته بود كه چند كتاب را از عربی به فارسي ترجمه كند. يكي از اين كتابها كه تاليف ابوعلی مسكويه بود «الطهاره» عنوان داشت كه خواجه نصير الدين آن را پس از ترجمه و تفسير و افزودن مطلب، به «اخلاق ناصری» تغيير عنوان داد. تاليفات ديگر او عبارتند از: اساس الاقتباس (در علم منطق)، معيار الاشعار (در عروض و قافيه)، اوصاف الاشراف (در تصّوف)، تحرير اقليدس (در هندسه) و ....
ركن الدين خورشاه رئيس بعدی اسماعيليه پس از تسليم شدن به هلاگو خان، خواجه نصيرالدين را به اين ايلخان مغول معرفی كرد. خورشاه به اندرز خواجه، تسليم هلاگو شده بود تا خونريزي كمتري صورت گيرد و كتاب های موجود در دژها از ميان نرود. هلاگو خان كه همانند ساير سران مغول به مطالعه احوال ستارگان و نجوم علاقه داشت از خواجه خواست كه در مراغه، يك رصدخانه بسازد و آن را شخصا از محل درآمد اوقاف اداره كند كه اين رصدخانه به «زيج ايلخانی» معروف است. خواجه نصير 22 سال با مغولان همكاری داشت.
در غرب، خواجه نصير را به دليل وسعت معلومات «استاد بشر» لقب داده اند.

📌تارنمای رسمی جنبش : https://iircf.com

دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#فیروز_جامگان 💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
🔹هنر و پیشه ایرانی - سفیدگری؛ شعله‌های خاموش کوره‌ها
کار ساده‌ای بود و گره‌ای نداشت. نه کارآموزی دورودرازی می‌خواست، نه ابزار بسیاری. می‌شد فوت‌وفن آن را با اندکی بردباری آموخت و به کار بُرد. اما سر و کار داشتن پیوسته با کوره و اسید، ناخوش و بیمارشان می‌کرد و ریه‌ها را از کار می‌انداخت. با این همه، باید لِم کار دست‌شان می‌آمد و درمی‌یافتند ظرف‌ها را چه اندازه روی کوره تاب بدهند و بچرخانند. یا چگونه بسابند تا چربی‌ها و رنگ گرفتگی‌ها از میان برود.
کارگاه کوچک سفیدگرها انباشته از ظرف‌های کوچک و بزرگ مسی بود. آن‌ها با سر‌ورویی عرق‌چکان، در کنار کوره‌هایی که اکنون روبه خاموشی می‌رود، به کار سفیدکردن ظرف‌هایی می‌پرداختند که تیره‌رنگ و چرکین شده بودند.
کار پیشه‌ور سفیدگر، همان گونه که از نام آن پیداست، سفید کردن ظرف‌های مسی است که بر اثر گذر زمان تیره شده‌اند. این کار با کمک قلع انجام می‌شود. همه‌ی ظرف‌های مسی با گذشت یکی دو سال، رنگ اصلی خود را از دست می‌دهند و چرکین و آغشته به چربی می‌شوند. پختن غذا در ظرف‌های مسی، لکه‌های سیاهی درون آن‌ها پدید می‌آورَد. این از ویژگی فلز قلع است. پیداست آن‌ها را باید دوباره سفید کرد. زمانی هم که ظرف مسین از زیر دست پیشه‌وران مسگر بیرون می‌آید، سفیدگرها آن را سفید می‌کنند. این دو پیشه، مسگری و سفیدگری، از هم جداست؛ هرچند استادان مسگری هم هستند که کار سفیدگری را انجام می‌دهند.
سفیدگری نام دیگری هم دارد و به آن «قلاگری» می‌گویند. قلاگر همان سفیدگری است که با فلز قلع سر و کار دارد. قلع، یا ارزیز، فلز نقره‌ای رنگی است که پایداری بسیاری در برابر زنگ‌زدگی و فرسایش دارد. به همین سبب از این عنصر شیمیایی برای روکشی فلزات و جلوگیری از زنگ‌زدگی آن‌ها استفاده می‌شود.
سفیدگرها به دو شیوه کار سفیدگری را انجام می‌دادند. یا دوره‌گرد بودند، یا مغازه‌ای کوچک در راسته‌ی بازار مسگرها داشتند. در گذشته بیشتر سفیدگرها دوره‌گرد بودند و به روستاها آمدوشد می‌کردند. در شهر نیز، در زمان نیاز به آن‌ها، کنار کارگاه یا دکان مسگرها بساط خود را پهن می‌کردند و به سفید کردن ظرف‌هایی که آنان ساخته بودند، می‌پرداختند.
سفیدگرهای دوره گرد، چند روزی سر از روستاها درمی‌آوردند و در میدان‌گاه آنجا به کار سرگرم می‌شدند؛ بدین‌گونه که گودالی به ژرفای 30 سانتی‌متر و قطر 37 سانتی‌متر، در زمین می‌کندند. این گودال کوره‌ی سفیدگری آنان بود. سپس با کمک ابزاری که همراه داشتند، ظرف‌ها را با دم‌دستی روی آتش می‌گرفتند و به کمک دیزاب، که مایعی برای شستشو است، چربی‌ها را می زدودند. یا اینکه پوست بزغاله را کف ظرف‌ها می‌کشیدند و آن‌ها را می‌سابیدند. این‌گونه ظرف‌ها جرم‌زدایی می‌شد. سپس آن‌ها را می‌شستند و پس از خشک کردن، بار دیگر روی آتش می‌گرفتند و با نشادر و قلع، سفید می‌کردند.
اما روش سفیدگرها، یا قلاگرهایی که در شهر کارگاه داشتند، اندکی متفاوت بود یا دستِ کم شکل و شیوه‌ی تعریف شده‌تری داشت. آن‌ها هم در کار خود از قلع و پودر سفیدرنگ نشادر بهره می‌برند. قلع، ورق‌هایی است که برای انجام کار سفیدگری خُرد می‌شود. نشادر نیز از خود قلع به دست می‌آید.
نخستین گام در سفیدگری، دیزاب دادن ظرف‌های چربی گرفته است. دیزاب را در آبِ جوشانده هم می‌زنند و پس از آن که سرد شد، آن را روی ظرف مسینی می‌ریزند که با دمای آتش داغ شده است. سپس ظرف را با پارچه‌ای ضخیم پاک می‌کنند و شست‌وشو می‌دهند.
در گام دیگر، به کمک شن و پوست بز آن اندازه ظرف را می‌سابند و به بدنه‌ی ظرف می‌کشند تا به تمامی پاکیزه شود. آن‌گاه دوباره ظرف را شست‌وشو می‌دهند و آماده‌ی سفیدگری می‌شوند. برای سفیدگری باید ظرف را دوباره در کوره بگذارند و داغ کنند. تنها در آن زمان است که پودر نشادر را در ظرف می‌ریزند و به درون و بیرون آن می‌کشند. پس از فروبردن در آب، ظرف را خشک می‌کنند. بدین‌سان ظرف مسین، رنگ سفید و پاکیزه‌ای پیدا می‌کند.
دم‌های کوره‌ای که در گذشته سفیدگرها استفاده می‌کردند، پوستی بود. آن‌ها پوست دباغی شده‌ی گوسفند را به شکل مشک درمی‌آوردند. یک سر مشک که سوراخ شده بود به کمک لوله‌ای راه به کوره می‌بُرد و سر دیگر مشک با دو تخته‌ی کوبیده، شکل دستگیره به خود می‌گرفت. هنگامی که دو تخته را به هم می‌چسباندند، هوا از درون مشک به طرف کوره دمیده می‌شد. این کار چندبار تکرار می‌شد تا کار دمیدن انجام گیرد.
این روزها در اندک کارگاه‌های به‌جا مانده‌ی سفیدگری، ظرف‌ها و قابلمه‌های قرمز رنگ بیشتر دیده می شود تا سفید. گویا ظرف‌های رنگین بشتر پسندیده می‌شود تا سفیدشده‌ها. در گذشته قلع ارزان بود. از این‌رو مسگرها ظرف‌ها را ستبر می‌ساختند و هر دو روی آن‌ها را استادان سفیدگر سفید می‌کردند. اکنون فلز قلع گران است و ظرف‌ها نیز ضخامت گذشته را ندارند. این نیز یک سبب رواج رنگ قرمز در ساخت ظرف‌های مسی است.
دیر زمانی است که تفلون جای ظرف‌های مسین را گرفته است. پیداست پیشه‌ی سفیدگری نیز ارزش خود را از دست داده و شمار آن‌هایی که بدین کار می‌پرداختند و گذران می‌کردند، کمتر شده است. اکنون نشان سفیدگرها را به دشواری می‌توان به دست آورد؛ مگر در کوچه‌پس‌کوچه‌های قدیمی، تیمچه‌ها و کارگاه‌های دور افتاده و در نزد سالخوردگانی که به سفید کردن چند ظرف مسی دل، خوش کرده‌اند.

📌تارنمای رسمی جنبش : https://iircf.com

دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#فیروز_جامگان 💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شهریار ایرانزمین رضا شاه دوم پهلوی سوم رضا پهلوی و نقش پادشاه بعنوان یک مقام غیر مسئول سیاسی (یک نقش فرا حزبی و تکیه گاهی برای اتحاد و یکپارچگی ایرانشهر ) در پسا جمهوری اشغالگر اسلامی

پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#رنسانس_ایرانی 🌱