شاهدخت نور پهلوی بهمراه هفت تن دیگر در مجله اِسِکس به عنوان رهبران الهام بخش آینده جهان معرفی شدند.
https://bit.ly/2TTmTbf
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
.
https://bit.ly/2TTmTbf
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برافراشتن پرچم میهنی شیر و خورشید یکی از راه های بسیار تاثیر گذار در راستای نافرمانی های مدنی است .
هر کجا که هستید پرچم های شیر و خورشید را برافراشته کنید و " جاوید شاه " را فریاد زنید .
پیکار تا سرنگونی ضحاک ادامه دارد .
#یک_پرچم_یک_ملت
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
هر کجا که هستید پرچم های شیر و خورشید را برافراشته کنید و " جاوید شاه " را فریاد زنید .
پیکار تا سرنگونی ضحاک ادامه دارد .
#یک_پرچم_یک_ملت
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
Forwarded from کانال ستاد مشترک مدیران پادشاهی خواه
🔴نوشتاری از سرورمحمدمرادی از حزب پان ایرانیست
دراین روزهازیاددرفضای مجازی ازچپی هاشنیدیم که شاه آخوند دوست واسلام پناه بوده.....پرسش اساسی این است که اگرشاه آخوند دوست واسلام پناه بوده چراشمایک اخوندرابه عنوان رهبرکاریزماتیک خودانتخاب کردیدواگرشاه اسلام پناه بودچراتبلیغ جمهوری اسلامی وتشویق مردم به رفراندوم کذایی میکردید؟ عملاشمابایدبه نسل ماپاسخ دهیدکه شماچه شگرداقتصادی ،سیاسی،فرهنگی،اجتماعی دراخوندها دیده بودیدکه درشاه ندیده بودید؟
ملت مابسیار زیرکتر و باهوشتراز ان است که شمابخواهیدباردیگرانها راتوسط ارتجاع سرخ وسیاه فریب دهید.....مادست تمام رسانه های بیگانه واپوزیسیون نماها ونهادهای جاسوسی بیگانه ونقش انان رابرای مردم ایران روخواهیم کرد.......ماحامیان پادشاهی خواه دهه سی و چهل وپنجاه نیستیم که بخواهیم درمقابل شماسکوت کنیم...بیشک دست تک تک شما وچهره اهریمنی شمارابرای ملت ایران به تصویرخواهیم کشید.....و مبارزه شمابافرهنگ ایرانی وتاریخ تمدن ایران باشکست بزرگی روبروخواهدشد....همانگونه که بیگانگانی ماننداعراب، مغول هادرمقابل این فرهنگ بزرگ سرتعظیم فروداوردند. .....کاری میکنیم که اربابانتان درمقابل امپراتوری ایران که درراه است سرتعظیم فروداورند. .......ازامروزبه جای تخریب به فکرآینده خودباشید....
#جاوید_شاه
#ایران_متحد
#ایران_یکپارچه
@Setademodiran
دراین روزهازیاددرفضای مجازی ازچپی هاشنیدیم که شاه آخوند دوست واسلام پناه بوده.....پرسش اساسی این است که اگرشاه آخوند دوست واسلام پناه بوده چراشمایک اخوندرابه عنوان رهبرکاریزماتیک خودانتخاب کردیدواگرشاه اسلام پناه بودچراتبلیغ جمهوری اسلامی وتشویق مردم به رفراندوم کذایی میکردید؟ عملاشمابایدبه نسل ماپاسخ دهیدکه شماچه شگرداقتصادی ،سیاسی،فرهنگی،اجتماعی دراخوندها دیده بودیدکه درشاه ندیده بودید؟
ملت مابسیار زیرکتر و باهوشتراز ان است که شمابخواهیدباردیگرانها راتوسط ارتجاع سرخ وسیاه فریب دهید.....مادست تمام رسانه های بیگانه واپوزیسیون نماها ونهادهای جاسوسی بیگانه ونقش انان رابرای مردم ایران روخواهیم کرد.......ماحامیان پادشاهی خواه دهه سی و چهل وپنجاه نیستیم که بخواهیم درمقابل شماسکوت کنیم...بیشک دست تک تک شما وچهره اهریمنی شمارابرای ملت ایران به تصویرخواهیم کشید.....و مبارزه شمابافرهنگ ایرانی وتاریخ تمدن ایران باشکست بزرگی روبروخواهدشد....همانگونه که بیگانگانی ماننداعراب، مغول هادرمقابل این فرهنگ بزرگ سرتعظیم فروداوردند. .....کاری میکنیم که اربابانتان درمقابل امپراتوری ایران که درراه است سرتعظیم فروداورند. .......ازامروزبه جای تخریب به فکرآینده خودباشید....
#جاوید_شاه
#ایران_متحد
#ایران_یکپارچه
@Setademodiran
🔹نبرد سرنوشت ساز تيسفون: شكست روميان و كشته شدن امپراتور روم
بيست و نهم ماه مي سال 363 ميلادی در كنار دجله، در محلی كه اينك در آنجا شهر بغداد واقع شده است و نه چندان دور از شهر تيسفونCtesiphon (مدائن) پايتخت امپراتوری ايران، جهان باستان شاهد نبرد سخت 60 هزار لژيونر رومی با 65 تا 80 هزار سرباز ايرانی به فرماندهی سپهبد «مرناMerena» بود. فرماندهی روميان را ژوليان (فلاويوس كلوديوس ژوليانوسFlavius Claudius Julianus) امپراتور روم شخصا برعهده داشت. ميدان اين جنگ، شش فرسنگی (36 کيلومتري) شمال تيسفون نوشته شده است.
مارسه ليوس Marcellinus مورخ يونانی (متولد 330 و متوفا در 391 ميلادی) كه به عنوان يك افسر ارتش روم ناظر صحنه های جنگ بود شرح نبرد، علل و نتايج آن را برنگاشته است. به نوشته وی، پس از درگذشت كنستانتين دوم در سوم نوامبر 361 در ترسوس Tarsus كه در قسطنطنيه دفن شد ژوليان جانشين او وارث مساعی او براي پيشگيری از ادامه تصرف قلمرو روميان در مشرق زمين توسط شاپور دوم (ذوالاكتاف) شاه وقت ايران از دودمان ساسانيان شده بود. وي پنجم مارس سال 363 ميلادی از فرصت دوربودن شاپور از پايتخت استفاده كرد و با 90 هزار لژيونر عازم ايران شد. شاپور دوم براي سركوب كردنِ گردنکشی هِپتال ها به تخارستان و منطقه فرارود (شمال رودِ آمو = آمو دریا) رفته بود. [هِپتال ها و اصطلاحا هون های سفید ـ گروهی از آرین ها بودند که به پارسی باستان سخن می گفتند ـ لهجه ای شبیه لهجهِ پُشتون و پاتان ها ـ عرب آنان را هیاطله می نویسد.]. شاپور قبلا دو بار دست به حمله نظامی به قلمرو كنستانتين دوم زده و دست روميان را از مناطق متعدد در آسياي غربی كوتاه كرده بود.
ژوليان در رسانيدن خود به پشت ديوارهای پايتخت ايران به قدري شتاب كرد كه منتظر پيوستن 30 هزار تن از نظاميانش نشد كه آنان را قبلا روانه ارمنستان ساخته بود. شاپور دوم پس از آگاه شدن از لشكركشی ژوليان، با عجله عزم بازگشت به پايتخت كرد و تا رسيدن خود با واحدهاي اصلی ارتش، سپاه اسپهبد «مرنا» مستقر در منطقه پایتخت را مامور متوقف ساختن ژوليان كرده بود. سپهبد مرنا در نبرد بيست و نهم ماه مه موفق به متوفق ساختن ژوليان شد كه قصد او تصرف پايتخت ايران زمين بود.
ژوليان که از طریق جاسوس های خود از نزديك شدن شاپور دوم با سواره نظام زره پوش و به نوشته مارسه ليوس، داراي زره و سلاحهايی به شكل «كاتافراكتCataphract (يونانی) و كليباناریClibanarii(رومی) و واحدهای فيل سوار زوبين انداز آگاه شده بود سام می دستور عقب نشينی به سامرا (سامره) را داد تا در آنجا منتظر نیروی کمکی سی هزار نفری خود شود و نبرد را از سرگيرد، ولي اسپهبد «مرنا» از تعقيب او دست برنداشت. سه هفته بعد شاپور دوم به او رسید و دو سپاه ایران 26 ژوئن (27 روز بعد) در حاشيه سامرا نيروهای رومی را پيش از اين كه به صورت هلال آرايش يابند به محاصره درآوردند.
در جريان این جنگ، ژوليان امپراطور روم نیز توسط يك سرباز ايرانی کشته شد.
📌تارنمای رسمی جنبش : https://iircf.com
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#فیروز_جامگان 💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
بيست و نهم ماه مي سال 363 ميلادی در كنار دجله، در محلی كه اينك در آنجا شهر بغداد واقع شده است و نه چندان دور از شهر تيسفونCtesiphon (مدائن) پايتخت امپراتوری ايران، جهان باستان شاهد نبرد سخت 60 هزار لژيونر رومی با 65 تا 80 هزار سرباز ايرانی به فرماندهی سپهبد «مرناMerena» بود. فرماندهی روميان را ژوليان (فلاويوس كلوديوس ژوليانوسFlavius Claudius Julianus) امپراتور روم شخصا برعهده داشت. ميدان اين جنگ، شش فرسنگی (36 کيلومتري) شمال تيسفون نوشته شده است.
مارسه ليوس Marcellinus مورخ يونانی (متولد 330 و متوفا در 391 ميلادی) كه به عنوان يك افسر ارتش روم ناظر صحنه های جنگ بود شرح نبرد، علل و نتايج آن را برنگاشته است. به نوشته وی، پس از درگذشت كنستانتين دوم در سوم نوامبر 361 در ترسوس Tarsus كه در قسطنطنيه دفن شد ژوليان جانشين او وارث مساعی او براي پيشگيری از ادامه تصرف قلمرو روميان در مشرق زمين توسط شاپور دوم (ذوالاكتاف) شاه وقت ايران از دودمان ساسانيان شده بود. وي پنجم مارس سال 363 ميلادی از فرصت دوربودن شاپور از پايتخت استفاده كرد و با 90 هزار لژيونر عازم ايران شد. شاپور دوم براي سركوب كردنِ گردنکشی هِپتال ها به تخارستان و منطقه فرارود (شمال رودِ آمو = آمو دریا) رفته بود. [هِپتال ها و اصطلاحا هون های سفید ـ گروهی از آرین ها بودند که به پارسی باستان سخن می گفتند ـ لهجه ای شبیه لهجهِ پُشتون و پاتان ها ـ عرب آنان را هیاطله می نویسد.]. شاپور قبلا دو بار دست به حمله نظامی به قلمرو كنستانتين دوم زده و دست روميان را از مناطق متعدد در آسياي غربی كوتاه كرده بود.
ژوليان در رسانيدن خود به پشت ديوارهای پايتخت ايران به قدري شتاب كرد كه منتظر پيوستن 30 هزار تن از نظاميانش نشد كه آنان را قبلا روانه ارمنستان ساخته بود. شاپور دوم پس از آگاه شدن از لشكركشی ژوليان، با عجله عزم بازگشت به پايتخت كرد و تا رسيدن خود با واحدهاي اصلی ارتش، سپاه اسپهبد «مرنا» مستقر در منطقه پایتخت را مامور متوقف ساختن ژوليان كرده بود. سپهبد مرنا در نبرد بيست و نهم ماه مه موفق به متوفق ساختن ژوليان شد كه قصد او تصرف پايتخت ايران زمين بود.
ژوليان که از طریق جاسوس های خود از نزديك شدن شاپور دوم با سواره نظام زره پوش و به نوشته مارسه ليوس، داراي زره و سلاحهايی به شكل «كاتافراكتCataphract (يونانی) و كليباناریClibanarii(رومی) و واحدهای فيل سوار زوبين انداز آگاه شده بود سام می دستور عقب نشينی به سامرا (سامره) را داد تا در آنجا منتظر نیروی کمکی سی هزار نفری خود شود و نبرد را از سرگيرد، ولي اسپهبد «مرنا» از تعقيب او دست برنداشت. سه هفته بعد شاپور دوم به او رسید و دو سپاه ایران 26 ژوئن (27 روز بعد) در حاشيه سامرا نيروهای رومی را پيش از اين كه به صورت هلال آرايش يابند به محاصره درآوردند.
در جريان این جنگ، ژوليان امپراطور روم نیز توسط يك سرباز ايرانی کشته شد.
📌تارنمای رسمی جنبش : https://iircf.com
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#فیروز_جامگان 💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
ImgBB
Iranian-Renaissance
Image Iranian-Renaissance hosted in ImgBB
شهريارى ايران زمين در شاهنامه
داستان رستم
شهریاری امری است در تقابل با بدسگالی اهریمن:هرجا که شهریاری به خطر میافتد و اختلالی در آن ایجاد میشود،انگشت اهرمن را در کار میبینیم.مانند داستان سیامک در عهد گیومرت یا داستان ضحّاک و همدست شدن او با اهرهمن برای سر به نیست کردن پدرش مهرداس در عهد جمشید و فراهم شدن زمینهء تسلط هزارسالهء بیداد و نامردمی بر ایران، یا داستان بیراه شدن کاووس از وسوسههای دیو و آسمانپیمایی وی و خواریهایی که دید، و...
شهریاری کاری است که مبنای ایزدی دارد:شاید به همین دلیل فردوسی از«فرّهء ایزدی» نام میبرد و گاه شهریاری را مترادف با«ره ایزدی»میگیرد،گوهر این مبنای ایزدی نیز چیزی جز ایمان داشتن به قدرت بیهمتای ایزد یکتار و عمل کردن به قانون مردمی،یعنی انسانیت، و راستی و داد در جهان نیست.
شهریار خادم ملت است از سوى اورمزد او یا چیزی در حدّ او در روی زمین اگر کسی گستاخی کند و مبنای ایزدی شهریاری را دستاویزی برای خداوندگاری در روی زمین بپندارد یا به بهانهء قدرتی که در دست اوست خود را در حدّ خدا بداند،دیگر گوهر شهریاری از او دور شده است.
فرّهء ایزدی از وی میگریزد و او به سرنوشت جمشید و ضحّحاک و خواریهای کاووس دچار میشود.
کار شهریاری اگرچه مبنایی ایزدی دارد امّا از کار شریعتداری جداست:دین و دولت در کنار یکدیگرند نه معاند هم یا آمیخته به هم.
جمشید،با آنکه،از لحاظ گستراندن تمدن و فرهنگ و سازمان دادن به جامعه،نمونهء یک شهریار خوب در شاهنامه است،به دلیل بر هم زدن اساس جدایی کار شهریاری از امر شریعتداری و یکی کردن«شهریاری و موبدی»در وجود خود به فرجامی شوم و عبرتآموز میرسد که حکمتی نمادین در آن نهفته است:به دستور ضحّاک با ارّه به دو نیم میشود.
در آغاز شاهنامه بدرستی معلوم نیست که چرا گیومرت به پادشاهی میرسد و«آیین تخت و کلاه»میآورد.فردوسی تنها به«فرّ شاهنشهی»او اشاره میکند که همگان را به اطاعت از او وا میداشته است.
امّا،از گیومرت تا منوچهر،روند گسترش شهریاری روند مشارکت شهریار در پیشبرد کار تمدن و فرهنگ و سازمان دادن به جامعه،در اثبات مشروعیت و حقانیت است .
شهریاری خود با جنگیدن به تن خویش در میدان عمل در برابر بیگانگان و متجاوزان و در حکم راندن به داد و دهش است.
فریدون،که عالیترین نمونهء اینگونه شهریار در شاهنامه است،کسی است که شهریاریاش بیشتر وابسته به هنرهای خود اوست تا زاییدهء پیوندهای خونیاش با خاندانهای شهریاری.به همین دلیل فردوسی دربارهء او میگوید:
فریدون فرخ فرشته نبود ز مُشک و ز عنبر سرشته نبود به داد و دهش یافت آن نیکویی تو داد و دهش کن فریدون تویی
فریدون تنها پادشاهی است که پس از هزار سال فرمانروایی ضحّاک بیگانه بر ایران به تن خویش با او جنگیده و در این کار از حمایت کامل مردم ایران برخوردار بوده است.
گسترش روند شهریاری تا روزگار فریدون در حقیقت معادل به ثمر رسیدن روند دیرانجام سازمانیابی سیاسی جامعه در قالب کشور است.از آن پس،کشوری داریم به نام ایران که درفشی خاص خود دارد به رنگ های سرخ و زرد و بنفش.
این درفش از درون مردم برخاسته و مظهر قیامی مردمی بر ضد پادشاهی بیدادگر است.
از این مرحله به بعد،طنین نام ایران و ایرانیان در ماجراهای شاهنامه به گونهای است که خواننده تردیدی ندارد که آنچه میخواند بیان سرگذشت یک ملت است،هرچند واژهء ملت را با بار معنایی کنونی آن،در شاهنامه نمیبینیم،امّا میتوان گفت که از پادشاهی فریدون به بعد روح قومی جای خود را آشکارا به روح ملی داده است.
واين نكته بسيار اساسى است روح ملى به معناى يك ملت واحد .
این روح ملی و آگاهی به آن حدّی قوی است که استناد به حرمت و حقانیت آن گویی حتی از استناد به حرمت عالیترین مرجع شهریاری آن روزگار،یعنی شخص پادشاه،هم بیشتر است.
در قضیهء گرفتاری کاوس در هاماوران و تاختوتاز ترکان و تازیان در ایران،بزرگان کشور برای نجات میهن دوباره به زابل میروند و به رستم میگویند:
«دریغ است ایران که ویران شود /کُنام پلنگان و شیران شود.»
یا در ماجرای آزرده شدن رستم از کاوس و روی برگرداندنش از او با خشم و تندی،بزرگان ایران همراه گیو به دنبال رستم میروند و برای آنکه وی را دوباره برگردانند و خطر تورانیان به سرکردگی سهراب را از کشور دفع کنند،گیو به رستم میگوید:
«تهمتن گر آزرده باشد ز شاه /مر ایرانیان را نباشد گناه.»
اين نكته بسيار اساسى وظريف است
يعنى اشتباه شاهان و ناراحتى رستم نبايد تماميت ارضى يك كشور را به خطر بيندازد .
یکی از کارکردهای سیاسی مهمّی که در قالب شهریاری تمایز مییابد،کارکرد جنگ و همراه با آن کارکرد صلح است.این دو خلاصهکنندهء چگونگی رابطهء یک کشور یا یک شهریاری با دیگر کشورها و دیگر شهریاریها هستند.
داستان رستم
شهریاری امری است در تقابل با بدسگالی اهریمن:هرجا که شهریاری به خطر میافتد و اختلالی در آن ایجاد میشود،انگشت اهرمن را در کار میبینیم.مانند داستان سیامک در عهد گیومرت یا داستان ضحّاک و همدست شدن او با اهرهمن برای سر به نیست کردن پدرش مهرداس در عهد جمشید و فراهم شدن زمینهء تسلط هزارسالهء بیداد و نامردمی بر ایران، یا داستان بیراه شدن کاووس از وسوسههای دیو و آسمانپیمایی وی و خواریهایی که دید، و...
شهریاری کاری است که مبنای ایزدی دارد:شاید به همین دلیل فردوسی از«فرّهء ایزدی» نام میبرد و گاه شهریاری را مترادف با«ره ایزدی»میگیرد،گوهر این مبنای ایزدی نیز چیزی جز ایمان داشتن به قدرت بیهمتای ایزد یکتار و عمل کردن به قانون مردمی،یعنی انسانیت، و راستی و داد در جهان نیست.
شهریار خادم ملت است از سوى اورمزد او یا چیزی در حدّ او در روی زمین اگر کسی گستاخی کند و مبنای ایزدی شهریاری را دستاویزی برای خداوندگاری در روی زمین بپندارد یا به بهانهء قدرتی که در دست اوست خود را در حدّ خدا بداند،دیگر گوهر شهریاری از او دور شده است.
فرّهء ایزدی از وی میگریزد و او به سرنوشت جمشید و ضحّحاک و خواریهای کاووس دچار میشود.
کار شهریاری اگرچه مبنایی ایزدی دارد امّا از کار شریعتداری جداست:دین و دولت در کنار یکدیگرند نه معاند هم یا آمیخته به هم.
جمشید،با آنکه،از لحاظ گستراندن تمدن و فرهنگ و سازمان دادن به جامعه،نمونهء یک شهریار خوب در شاهنامه است،به دلیل بر هم زدن اساس جدایی کار شهریاری از امر شریعتداری و یکی کردن«شهریاری و موبدی»در وجود خود به فرجامی شوم و عبرتآموز میرسد که حکمتی نمادین در آن نهفته است:به دستور ضحّاک با ارّه به دو نیم میشود.
در آغاز شاهنامه بدرستی معلوم نیست که چرا گیومرت به پادشاهی میرسد و«آیین تخت و کلاه»میآورد.فردوسی تنها به«فرّ شاهنشهی»او اشاره میکند که همگان را به اطاعت از او وا میداشته است.
امّا،از گیومرت تا منوچهر،روند گسترش شهریاری روند مشارکت شهریار در پیشبرد کار تمدن و فرهنگ و سازمان دادن به جامعه،در اثبات مشروعیت و حقانیت است .
شهریاری خود با جنگیدن به تن خویش در میدان عمل در برابر بیگانگان و متجاوزان و در حکم راندن به داد و دهش است.
فریدون،که عالیترین نمونهء اینگونه شهریار در شاهنامه است،کسی است که شهریاریاش بیشتر وابسته به هنرهای خود اوست تا زاییدهء پیوندهای خونیاش با خاندانهای شهریاری.به همین دلیل فردوسی دربارهء او میگوید:
فریدون فرخ فرشته نبود ز مُشک و ز عنبر سرشته نبود به داد و دهش یافت آن نیکویی تو داد و دهش کن فریدون تویی
فریدون تنها پادشاهی است که پس از هزار سال فرمانروایی ضحّاک بیگانه بر ایران به تن خویش با او جنگیده و در این کار از حمایت کامل مردم ایران برخوردار بوده است.
گسترش روند شهریاری تا روزگار فریدون در حقیقت معادل به ثمر رسیدن روند دیرانجام سازمانیابی سیاسی جامعه در قالب کشور است.از آن پس،کشوری داریم به نام ایران که درفشی خاص خود دارد به رنگ های سرخ و زرد و بنفش.
این درفش از درون مردم برخاسته و مظهر قیامی مردمی بر ضد پادشاهی بیدادگر است.
از این مرحله به بعد،طنین نام ایران و ایرانیان در ماجراهای شاهنامه به گونهای است که خواننده تردیدی ندارد که آنچه میخواند بیان سرگذشت یک ملت است،هرچند واژهء ملت را با بار معنایی کنونی آن،در شاهنامه نمیبینیم،امّا میتوان گفت که از پادشاهی فریدون به بعد روح قومی جای خود را آشکارا به روح ملی داده است.
واين نكته بسيار اساسى است روح ملى به معناى يك ملت واحد .
این روح ملی و آگاهی به آن حدّی قوی است که استناد به حرمت و حقانیت آن گویی حتی از استناد به حرمت عالیترین مرجع شهریاری آن روزگار،یعنی شخص پادشاه،هم بیشتر است.
در قضیهء گرفتاری کاوس در هاماوران و تاختوتاز ترکان و تازیان در ایران،بزرگان کشور برای نجات میهن دوباره به زابل میروند و به رستم میگویند:
«دریغ است ایران که ویران شود /کُنام پلنگان و شیران شود.»
یا در ماجرای آزرده شدن رستم از کاوس و روی برگرداندنش از او با خشم و تندی،بزرگان ایران همراه گیو به دنبال رستم میروند و برای آنکه وی را دوباره برگردانند و خطر تورانیان به سرکردگی سهراب را از کشور دفع کنند،گیو به رستم میگوید:
«تهمتن گر آزرده باشد ز شاه /مر ایرانیان را نباشد گناه.»
اين نكته بسيار اساسى وظريف است
يعنى اشتباه شاهان و ناراحتى رستم نبايد تماميت ارضى يك كشور را به خطر بيندازد .
یکی از کارکردهای سیاسی مهمّی که در قالب شهریاری تمایز مییابد،کارکرد جنگ و همراه با آن کارکرد صلح است.این دو خلاصهکنندهء چگونگی رابطهء یک کشور یا یک شهریاری با دیگر کشورها و دیگر شهریاریها هستند.
بدسگالی اهریمن و وسوسههای او یا آز و فزونخواهی افراد،از عوامل مخل در امر شهریاریاند که اغلب کار را به جنگ و ستیز و بیداد و ویرانی کشورها و شهریاریها میکشانند.
بهانهء لازم برای جنگ نیز اغلب پیمان شکنی و کینخواهی است.در نتیجه،برای نظارت بر کارکرد جنگ و تنظیم رابطهء صلح در کار شهریاری به«ابزاری معنوی»نیاز بود که این مسایل را در ارتباط با گوهر شهریاری حل
کند.
فردوسی این«ابزار معنوی»را در مفهوم«پیمان نگاه داشتن شهریار»خلاصه میکند و قالب اسطورهای اثبات این معنا را در سیمای آرمانی سیاوش میسازد.وجود سیاوش قالب اسطورهای حق یا حقیقت«پیمان»در ارتباط با گوهر شهریاری است.
سیاوش میگوید:
به کین باز گشتن،بریدن ز دین کشیدن سر از آسمان و زمین چنین کی پسندد ز من کردگار؟ کجا بردهد گردش روزگار؟
برای آنکه بدانیم فردوسی در ترسیم سیمای سیاوش و بیان اسطورهای معنای«پیمان»در وجود او به راستی از دیدگاه فلسفهء تاریخ میاندیشیده است کافی است به دو بیتی که به صورت گذرا در ضمنن داستان کاوس و سقوط او از آسمان و نمردنش به حکمت اورمزد میآورد،توجه کنیم.کاوس از آسمان میافتد،اما نمیمیرد.و فردوسی چنین توضیح میدهد:
نکردش تباه از شگفتی جهان همی بودنی داشت اندر نهان سیاوش از او خواست آمد پدید ببایست لختی چمید و چرید
به عبارت دیگر،میگوید کاوس نمرد،زیرا میبایست فرزندی به نام سیاوش از او به جهان آید تا با مرگ آگاهانهء خود ثابت کند که پیمان نگاه داشتن در کار شهریاری کرداری ضروری و برحق است.
سیاوش با پذیرش مرگ ثابت میکند که شهریاری با پیمانشکنی سازگار نیست،و اگر شهریار پیمان شکند،جنگ و بیداد و ویرانی کشور اجتنابناپذیر خواهد شد.
برای اثبات این معنا برپایهء مضامین شاهنامه کافی است به خواب افراسیاب و تعبیر موبدان از آن و نیز به پیشگوییهای خود سیاوش در باب کشته شدنش به دستور افراسیاب و پیامدهای آن،توجه کنیم .
يا به سخنان بسیار تندی که رستم پس از شنیدن خبر مرگ سیاوش به کیکاوس میگوید،بنگریم.
تا زمانی که پیمان،به عنوان تابعی از امر شهریاری،نگاه داشته میشود جنگ مجاز نیست.به همین دلیل،رستم،که نامبردارترین جهانپهلوانان شاهنامه در خدمت امر شهریاری است،پیش از کشته شدن سیاوش کاوس را از پیمانشکنی و تهیهء مقدمات جنگ با افراسیاب برحذر میدارد.
اما همینکه افراسیاب پیمان میشکند و سیاوش را بیگناه میکشد،همین رستم را میبینیم که خشمگین و دمان بر خانهء زین میجهد و آرام نمیگیرد تا خاک توران را به توبره کشد و دمار از روزگار تورانیان برآرد.
چرا؟برای اینکه پاسخ مناسب در برابر پیمانشکنی افراسیاب از سوی جهانپهلوانی که کمربستهء امر شهریاری است چیزی جز این نمیتواند باشد،و رستم در عمل کردن به ذات پهلوانی خود در خدمت امر شهریاری از کردار خویش در زمین توران و با تورانیان شرمنده نیست و از آن احساس گناه نمیکند.
-تنها به شرح چگونگی رفتار رستم اکتفا کرده و در نکوهش آن چیزی نگفته است؟برای این پرسش یک پاسخ بیشتر وجود ندارد و آن همان است که آوردیم:نه رفتار افراسیاب،یعنی پیمانشکنی او،امری از مقولهء اخلاق فردی است و نه رفتار رستم در پاسخ آن.هردو را باید در ارتباط با گوهر شهریاری،یعنی در قالب منطق سیاست.قرارداد و بر این مبنا دربارهء آنها داوری کرد.به عبارت دیگر،پیمانشکنی یک اقدام سیاسی است.با پیمانشکنی منطق صلح،یعنی اخلاق جاری فردی،جای خود را به منطق جنگ میدهد و جنگ معیارهای ارزشی خود را دارد که با موازین اخلاق به معنای جاری کلمه سازگار نیست.
برای زدودن هرگونه تردید در این زمینه بهتر است شاهد روشنی از شاهنامه بیاوریم.رستم در نبرد با پولادوند میگوید:
تهمتن جهانآفرین را بخواند... که ای برتر از گردش روزگار جهاندار و بینا و پروردگار گرین گردش جنگ من داد نیست روانم بدان گیتی آباد نیست روا دارم از دستِ پولادوند روان مرا بگسلاند ز بند
گر افراسیاب است بیدادگر تو مستان ز من جان و زور و هنر که گر من شدم کشته بر دست او به ایران نماند کسی جنگجو نه مرد کشاورز و نه پیشهور نه خاک و نه کشور نه بوم و نه بر
📌تارنمای رسمی جنبش : https://iircf.com
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#فیروز_جامگان 💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
بهانهء لازم برای جنگ نیز اغلب پیمان شکنی و کینخواهی است.در نتیجه،برای نظارت بر کارکرد جنگ و تنظیم رابطهء صلح در کار شهریاری به«ابزاری معنوی»نیاز بود که این مسایل را در ارتباط با گوهر شهریاری حل
کند.
فردوسی این«ابزار معنوی»را در مفهوم«پیمان نگاه داشتن شهریار»خلاصه میکند و قالب اسطورهای اثبات این معنا را در سیمای آرمانی سیاوش میسازد.وجود سیاوش قالب اسطورهای حق یا حقیقت«پیمان»در ارتباط با گوهر شهریاری است.
سیاوش میگوید:
به کین باز گشتن،بریدن ز دین کشیدن سر از آسمان و زمین چنین کی پسندد ز من کردگار؟ کجا بردهد گردش روزگار؟
برای آنکه بدانیم فردوسی در ترسیم سیمای سیاوش و بیان اسطورهای معنای«پیمان»در وجود او به راستی از دیدگاه فلسفهء تاریخ میاندیشیده است کافی است به دو بیتی که به صورت گذرا در ضمنن داستان کاوس و سقوط او از آسمان و نمردنش به حکمت اورمزد میآورد،توجه کنیم.کاوس از آسمان میافتد،اما نمیمیرد.و فردوسی چنین توضیح میدهد:
نکردش تباه از شگفتی جهان همی بودنی داشت اندر نهان سیاوش از او خواست آمد پدید ببایست لختی چمید و چرید
به عبارت دیگر،میگوید کاوس نمرد،زیرا میبایست فرزندی به نام سیاوش از او به جهان آید تا با مرگ آگاهانهء خود ثابت کند که پیمان نگاه داشتن در کار شهریاری کرداری ضروری و برحق است.
سیاوش با پذیرش مرگ ثابت میکند که شهریاری با پیمانشکنی سازگار نیست،و اگر شهریار پیمان شکند،جنگ و بیداد و ویرانی کشور اجتنابناپذیر خواهد شد.
برای اثبات این معنا برپایهء مضامین شاهنامه کافی است به خواب افراسیاب و تعبیر موبدان از آن و نیز به پیشگوییهای خود سیاوش در باب کشته شدنش به دستور افراسیاب و پیامدهای آن،توجه کنیم .
يا به سخنان بسیار تندی که رستم پس از شنیدن خبر مرگ سیاوش به کیکاوس میگوید،بنگریم.
تا زمانی که پیمان،به عنوان تابعی از امر شهریاری،نگاه داشته میشود جنگ مجاز نیست.به همین دلیل،رستم،که نامبردارترین جهانپهلوانان شاهنامه در خدمت امر شهریاری است،پیش از کشته شدن سیاوش کاوس را از پیمانشکنی و تهیهء مقدمات جنگ با افراسیاب برحذر میدارد.
اما همینکه افراسیاب پیمان میشکند و سیاوش را بیگناه میکشد،همین رستم را میبینیم که خشمگین و دمان بر خانهء زین میجهد و آرام نمیگیرد تا خاک توران را به توبره کشد و دمار از روزگار تورانیان برآرد.
چرا؟برای اینکه پاسخ مناسب در برابر پیمانشکنی افراسیاب از سوی جهانپهلوانی که کمربستهء امر شهریاری است چیزی جز این نمیتواند باشد،و رستم در عمل کردن به ذات پهلوانی خود در خدمت امر شهریاری از کردار خویش در زمین توران و با تورانیان شرمنده نیست و از آن احساس گناه نمیکند.
-تنها به شرح چگونگی رفتار رستم اکتفا کرده و در نکوهش آن چیزی نگفته است؟برای این پرسش یک پاسخ بیشتر وجود ندارد و آن همان است که آوردیم:نه رفتار افراسیاب،یعنی پیمانشکنی او،امری از مقولهء اخلاق فردی است و نه رفتار رستم در پاسخ آن.هردو را باید در ارتباط با گوهر شهریاری،یعنی در قالب منطق سیاست.قرارداد و بر این مبنا دربارهء آنها داوری کرد.به عبارت دیگر،پیمانشکنی یک اقدام سیاسی است.با پیمانشکنی منطق صلح،یعنی اخلاق جاری فردی،جای خود را به منطق جنگ میدهد و جنگ معیارهای ارزشی خود را دارد که با موازین اخلاق به معنای جاری کلمه سازگار نیست.
برای زدودن هرگونه تردید در این زمینه بهتر است شاهد روشنی از شاهنامه بیاوریم.رستم در نبرد با پولادوند میگوید:
تهمتن جهانآفرین را بخواند... که ای برتر از گردش روزگار جهاندار و بینا و پروردگار گرین گردش جنگ من داد نیست روانم بدان گیتی آباد نیست روا دارم از دستِ پولادوند روان مرا بگسلاند ز بند
گر افراسیاب است بیدادگر تو مستان ز من جان و زور و هنر که گر من شدم کشته بر دست او به ایران نماند کسی جنگجو نه مرد کشاورز و نه پیشهور نه خاک و نه کشور نه بوم و نه بر
📌تارنمای رسمی جنبش : https://iircf.com
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#فیروز_جامگان 💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
ImgBB
Iranian-Renaissance
Image Iranian-Renaissance hosted in ImgBB
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کسان که در دنیای سیاست و هنر و .... قارگوزی میکنند کم نیستند اما شگفت آور هوادارانی هستند که این قارگوزان را همراهی و پشتیبانی میکنند و بیخود بزرگ شان میکنند ..
این ویدیو را تا انتها ببینید
#رنسانس_ایرانی 🌱
این ویدیو را تا انتها ببینید
#رنسانس_ایرانی 🌱
نزدیک انتخابات امریکا و با احتمال پیروزی ترامپ، جورج سورس و دمکراتها توانستند با پروژه وحشت اغتشاش و نابسامانی را در امریکا تولید کنند تا بتوانند در انتخابات پیروز شوند. در این بین یک سیاه پوست بدبخت که پورن استار بوده است را قربانی و مردم را به جان هم انداختند. در تمام این مسائل نیک میبینم که فقط مردم قربانی میشوند.
حال رژیم ضحاک که خودش مترسک و گماشته همان سوروس و دمکراتها میباشند، در حال سینه زنی برای یک پورن استار هستند و احتمالا به زودی شاهد یک امام زاده جورج هم در ایران خواهیم بود.
مرگ هر انسانی در هر لباس و مسلکی محکوم است، بی گمان
اما چرا این رژیم پست فطرت از کشتارها و مرگ ایرانیان بدست خودش سخن نمیگوید، و اگر خود همین مردم بخواهند اعتراضی کنند، با شدت با انان برخوری میشود.
نکته مهم و پایانی این است که اگر نیک بنگریم، بخاطر مرگ یک تن تمام امریکا بر ضد حاکمیت بپاخواست و این میتواند درسی باشد از زندگی برای ما ایرانیان که در این ۴۱ سال هماره ایرانیان را کشتند و میبایست یکبار برای همیشه بپاخاست و بساط این زور و جهل و جنون را پایان داد.
📌تارنمای رسمی جنبش : https://iircf.com
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#فیروز_جامگان 💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
حال رژیم ضحاک که خودش مترسک و گماشته همان سوروس و دمکراتها میباشند، در حال سینه زنی برای یک پورن استار هستند و احتمالا به زودی شاهد یک امام زاده جورج هم در ایران خواهیم بود.
مرگ هر انسانی در هر لباس و مسلکی محکوم است، بی گمان
اما چرا این رژیم پست فطرت از کشتارها و مرگ ایرانیان بدست خودش سخن نمیگوید، و اگر خود همین مردم بخواهند اعتراضی کنند، با شدت با انان برخوری میشود.
نکته مهم و پایانی این است که اگر نیک بنگریم، بخاطر مرگ یک تن تمام امریکا بر ضد حاکمیت بپاخواست و این میتواند درسی باشد از زندگی برای ما ایرانیان که در این ۴۱ سال هماره ایرانیان را کشتند و میبایست یکبار برای همیشه بپاخاست و بساط این زور و جهل و جنون را پایان داد.
📌تارنمای رسمی جنبش : https://iircf.com
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#فیروز_جامگان 💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
ImgBB
Iranian Renaissance
George Floyd Shrine
نه جاعل اسکناس بود
نه بازیگر پورن
کارگر١٧ ساله ساختمان بود
برای ستاندن حقش به خیابان امد
برای میهن اشغال شده
انجا که
"ژن خوب و نژاد برتر" همان دزدزاده ها وپولشویان و اختلاسگران ند
انجا که
نه حق اعتراض داری نه حق فریاد
محسن محمدپور را کشتند
تا ایرانشهر هماره داغدار این فرزندخود بماند
روانش شاد و راهش پر رهرو باد
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
نه بازیگر پورن
کارگر١٧ ساله ساختمان بود
برای ستاندن حقش به خیابان امد
برای میهن اشغال شده
انجا که
"ژن خوب و نژاد برتر" همان دزدزاده ها وپولشویان و اختلاسگران ند
انجا که
نه حق اعتراض داری نه حق فریاد
محسن محمدپور را کشتند
تا ایرانشهر هماره داغدار این فرزندخود بماند
روانش شاد و راهش پر رهرو باد
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
#یک_پرچم_یک_ملت
در سرتاسر جهان، این یکی از راه های مناسب و مهم پیروزی است.
📌تارنمای رسمی جنبش : https://iircf.com
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#فیروز_جامگان 💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
.
در سرتاسر جهان، این یکی از راه های مناسب و مهم پیروزی است.
📌تارنمای رسمی جنبش : https://iircf.com
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#فیروز_جامگان 💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
.
🔹شکست تازیان از مازندرانیها
«حَجّاج» حاکم اموی کرمان و فارس ماموریت پشتیبانی از حمله نظامی به مازندران و تصرف این منطقه از ایران را داشت که هنوز به تسخیر تازیان در نیامده بود. چند ماه پس از مرگ حَجّاج، یزید ابن مهلب از سوی دمشق مامور این کار شده بود.
1306 سال پیش در چنین روزی، 10 خورداد سال 1273 شاهنشاهی برابر با 31 می سال 714 میلادی، ابن مهلب دست به یورش زد که از مازندرانیها شکست سختی خورد و عقبنشینی کرد.
ابن مهلب دو سال بعد دو واحد کوهستانی بر نیروی خود اضافه کرد و از سه نطقه به مازندران یورش بُرد که بازهم شکست خورد و با دادن کشتهی سنگین واپس نشست و با این دو تجربه برآن شد تا با گردهم آوری نیرو برای تازش نظامی دیگری آماده شود که در جریان یک توطئه داخلی کشته شد.
پیشتر گروهی از مازندرانیهای نگران از چیرگی تازیان که در دوران ساسانیان افسران ارتش ایران را تأمین میکردند و به اسپهبدان معروف بودند دست به کوچیدن از ایران زده بودند.
خاندان اسپهبدان و گروهی دیگر از ایرانیان پس از برچیده شدن ساسانیان برای این که به دست تازیان نیافتند به هند کوچ کردند. این ایرانیان در سال 716 میلادی به گجرات هند رسیدند و شهر سنجان (سنگان) را در این منطقه ایجاد کردند.
این ایرانیان مهاجر، در هند به «پارسیان» معروف شده اند که پس از گذشت 13 قرن همچنان به ایران و فرهنگ ایرانی وفادار مانده اند. پارسیان هند در قرن گذشته به صنعتی و تکنولوژیک شدن و کسب استقلال هند کمک موثر کردند و شوهر بانو ایندیرا یک پارسی به نام پیروز گاندی بود که پسرش راجیو نخست وزیر هند شد و بیوه او سونیا هم اکنون یک مقام حزبی دارد.
📌تارنمای رسمی جنبش : https://iircf.com
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#فیروز_جامگان 💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
«حَجّاج» حاکم اموی کرمان و فارس ماموریت پشتیبانی از حمله نظامی به مازندران و تصرف این منطقه از ایران را داشت که هنوز به تسخیر تازیان در نیامده بود. چند ماه پس از مرگ حَجّاج، یزید ابن مهلب از سوی دمشق مامور این کار شده بود.
1306 سال پیش در چنین روزی، 10 خورداد سال 1273 شاهنشاهی برابر با 31 می سال 714 میلادی، ابن مهلب دست به یورش زد که از مازندرانیها شکست سختی خورد و عقبنشینی کرد.
ابن مهلب دو سال بعد دو واحد کوهستانی بر نیروی خود اضافه کرد و از سه نطقه به مازندران یورش بُرد که بازهم شکست خورد و با دادن کشتهی سنگین واپس نشست و با این دو تجربه برآن شد تا با گردهم آوری نیرو برای تازش نظامی دیگری آماده شود که در جریان یک توطئه داخلی کشته شد.
پیشتر گروهی از مازندرانیهای نگران از چیرگی تازیان که در دوران ساسانیان افسران ارتش ایران را تأمین میکردند و به اسپهبدان معروف بودند دست به کوچیدن از ایران زده بودند.
خاندان اسپهبدان و گروهی دیگر از ایرانیان پس از برچیده شدن ساسانیان برای این که به دست تازیان نیافتند به هند کوچ کردند. این ایرانیان در سال 716 میلادی به گجرات هند رسیدند و شهر سنجان (سنگان) را در این منطقه ایجاد کردند.
این ایرانیان مهاجر، در هند به «پارسیان» معروف شده اند که پس از گذشت 13 قرن همچنان به ایران و فرهنگ ایرانی وفادار مانده اند. پارسیان هند در قرن گذشته به صنعتی و تکنولوژیک شدن و کسب استقلال هند کمک موثر کردند و شوهر بانو ایندیرا یک پارسی به نام پیروز گاندی بود که پسرش راجیو نخست وزیر هند شد و بیوه او سونیا هم اکنون یک مقام حزبی دارد.
📌تارنمای رسمی جنبش : https://iircf.com
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#فیروز_جامگان 💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
ImgBB
Iranian-Renaissance
Image Iranian-Renaissance hosted in ImgBB
توجه شما را به دیدن و پخش این برنامه مهم که مهربانو آناهید و مراج از گروه مستر آف پرشیا از کارها و مبارزات خود بعنوان یک گروه راک متال توضیح میدهند
پاینده ایران
#جاویدشاه
https://www.facebook.com/137941219943862/videos/3080216928699775/UzpfSTEzNzk0MTIxOTk0Mzg2MjpWSzozMDgwMjE2OTI4Njk5Nzc1/
پاینده ایران
#جاویدشاه
https://www.facebook.com/137941219943862/videos/3080216928699775/UzpfSTEzNzk0MTIxOTk0Mzg2MjpWSzozMDgwMjE2OTI4Njk5Nzc1/
Facebook Watch
Rastakhize Simorgh - رستاخیز سیمرغ
برنامه ی ویژه از رستاخیز سیمرغ با حضور میهمانانی عزیز و هنرمند.... با ما همراه باشید
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عشق و مهر به میهن را میبایست به گونه ای در دل فرزندان مان جاری و باقی کنیم تا بر نتابد هیچ ستیز و ستیزه گری که سودای تجاوز به سربلندی و یکپارچگی میهن را در سر می پروراند .
فردای میهن به نسلی میهن پرست و ایرانگرا و آگاه و خردگرا نیازدارد تا کیان میهن را نگاه بان باشد .
#یک_پرچم_یک_ملت
📌تارنمای رسمی جنبش : https://iircf.com
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#فیروز_جامگان 💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
فردای میهن به نسلی میهن پرست و ایرانگرا و آگاه و خردگرا نیازدارد تا کیان میهن را نگاه بان باشد .
#یک_پرچم_یک_ملت
📌تارنمای رسمی جنبش : https://iircf.com
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#فیروز_جامگان 💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
Forwarded from Reza Pahlavi - Official TG
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سخنانی کمتر شنیدهشده از پدرم، محمدرضا شاه پهلوی درباره ضرورت مدرن کردن صنایع و کارخانجات ایران، آموزش نیروی انسانی متخصص، حمایت از کارگر ایرانی، و لزوم توسعهی بخش صنعت ایران بهعنوان پیشنیاز توسعه اقتصادی و سیاسی کشور برای رسیدن به کشورهای پیشرفته جهان
او معتقد بود که ترقی و پیشرفت صنعتی و اقتصادی ایران بر اساس بردهکشی و استثمار کارگر ارزانقیمت نمیتواند بنا بشود. بلکه کارگر ایرانی به اندازه مهارتش باید مزد بگیرد.
پدرم در همین سخنانش درباره خانهسازی برای کارگران نیز میگوید: «دستور من به دولت این است که به شما زمین ۹۹ساله که درواقع مجانیست بدهد. پیش از هر چیز، این برای خود کارگر است که مانند همه افراد مملکت باید شرایط حداقل زندگی را داشته باشد. یکی از شرایط حداقل زندگی، داشتن خانه سالم و بهداشتی و روحپرور است.»
@OfficialRezaPahlavi
او معتقد بود که ترقی و پیشرفت صنعتی و اقتصادی ایران بر اساس بردهکشی و استثمار کارگر ارزانقیمت نمیتواند بنا بشود. بلکه کارگر ایرانی به اندازه مهارتش باید مزد بگیرد.
پدرم در همین سخنانش درباره خانهسازی برای کارگران نیز میگوید: «دستور من به دولت این است که به شما زمین ۹۹ساله که درواقع مجانیست بدهد. پیش از هر چیز، این برای خود کارگر است که مانند همه افراد مملکت باید شرایط حداقل زندگی را داشته باشد. یکی از شرایط حداقل زندگی، داشتن خانه سالم و بهداشتی و روحپرور است.»
@OfficialRezaPahlavi
🔹دخالت دين در دوران ساسانى
نخستین شاهان ساسانی، خود را از تبار ایزدان میخواندند. در کتیبهها و سکههایشان، از دوران اردشیر بابکان تا قرن چهارم میلادی، این نکته را میتوان فهمید. شاهان ساسانی از زمان اردشیر دوم (حکومت: ۳۷۹–۳۸۳ میلادی)، القاب دیگری برای خود برگزیدند که دیگر نشانی از پیوند آنان با خدایان نداشت. در پایان قرن چهارم میلادی، شاهان خود را فقط مزداپرست/مزدیسن و شاهان شاه میخواندند و نوشتههای روی سکههایشان، به علت نامعلومی، مختصرتر شد.
همینکه دستگاه دینی زرتشتی در دوره ساسانیان سازماندهی شد، قدرت سیاسی نشان داد و وزنه سنگین خود را در امور امپراتوری را محسوس ساخت. اعدام مانی به تحریک کرتیر در دوران بهرام دوم، نشانگر وابستگی حکومت به دستگاه دینی است.
تعقیب و آزار منظم زندیکان، یعنی تجدیدنظر طلبها (از جمله مانویان) و به ستوه آوردن مکرر یهودیان، بوداییان و مسیحیان گواه مساعی مستمر دستگاه دینی برای ادامه تسلط خود بر مردم است. با وجودی که دستگاه دینی و دولت ساسانی در ضروریات آشکار با یکدیگر متحد بودند، با اینهمه گهگاه کشاکشی میان آنها ظاهر میگشت که مایه اصلی آن قدرت و منافع آن بوده است. در منابع فارسی میانه و در گزارشهای عربی-فارسی، موبدان پیوسته در دربار حضور دارند و همواره مسموع القول هستند.
امان چنین نفوذ و هماهنگی مستمری را باید اغراقآمیز دانست. باید به خاطر داشته باشیم که موبدان بر کلام مکتوب، شدیداً اعمال نفوذ میکردند و دخالت ساسانیان در خوداینامگ قطعاً سوگیری دینی و روحانی داشته است. مثلاً پادشاهانی که از روحانیت حمایت میکردند، با الحادها و ارتدادها مبارزه مینمودند، یا آتشکدهها میساختند یا آنها را توسعه میدادند (مانند شاپور دوم، بهرام پنجم، و خسرو یکم) مورد ستایش فراوان قرار میگرفتند.
اما پادشاهانی که در برابر قدرت فزاینده دینی به سود دربار یا مردم میایستادند از آنها به بدی یاد میشده است. مثل نرسه (۲۹۳–۳۰۲ میلادی) که ظاهراً به کمک کرتیر موبد که میکوشید تاج و تخت را تصاحب کند، چندین بار برای براندازی او توطئه کرد. وی تعقیب و آزار مانویان و مسیحیان را متوقف ساخته بود.
هرگاه دست موبدان ساسانى انقدر باز گذاشت ميشد به خاطر قدرت حتى دست به كودتا بر عليه شاهنشاه ميزدند . مانند در به پادشاهى رسيدن بهرام گور كه وارث تاج تخت شاهى بود وچون پدرش با موبدان سخت ميگرفت موبدان پس از مرگ يزدگرد يكم خسرو نامى را انتخاب كردند كه به جا بهرام گور كه وارث تاج تخت شاهنشاهى بود به تخت بنشانند
حتى همين موبدان پا را فراتر ميگذاشتند و يزگرد يكم ملقب به رام شهر را بزه گر وفريبكار ميخواندند زيرا ايشان ايرانى حقيقى وحقوقى نميكرد وبين شهروند زرتشتى و شهروندان ديگر فرق نميگذاشت .
واين باعث خشم موبدان بود زيرا موبدان غير زرتشتى را شهروند حقيقى ايران زمين نميدانستند
البته اين تبعيض خارج از فرامين ايين زرتشت ودادگرى ايرانيان بوده است وفقط براى تسبيط قدرت خودشان بوده است
البته امروز هم شاهد ان هستيم كه عده اى انسان متعصب كه بن مايه اموزش هاى اشو زرتشت خردمند را درك نكرده اند وسخنان پدرايران زمين كوروش بزرگ را نشنيده اند كه همگان در پرستش خداى خود ازاد هستند از اين قبيل سخنان ميگويند.
قدرت زيادى در دست موبدان برخى اوقات باعث خطر براى شاهنشاهى ساسانى ايجاد ميكرد
موبدانى مانند كرتير در پى قدرت خود بودند كه حتى ادعاى معراج رفتن كردند در حضور اهورمزدا
برخى از موبدان ائين پاك زرتشت را دست اويزى براى قدرت خود كرده بودند
موبدانى زيادى هم بودند كه فقط در امور دينى وبه جا اورى مراسم دخالت داشتند وپاسدارى از ائين نياكنمان را وظيفه خود ميدانستند نه به دست اوردن قدرت
تاريخ را انچه كه بوده بايد به درستى باز گو كرد واز ان درس گرفت واستفاده كردنه مانند برخى دوستان طبق سليقه وميل شخصى تاريخ سازى كرد
📌تارنمای رسمی جنبش : https://iircf.com
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#فیروز_جامگان 💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
نخستین شاهان ساسانی، خود را از تبار ایزدان میخواندند. در کتیبهها و سکههایشان، از دوران اردشیر بابکان تا قرن چهارم میلادی، این نکته را میتوان فهمید. شاهان ساسانی از زمان اردشیر دوم (حکومت: ۳۷۹–۳۸۳ میلادی)، القاب دیگری برای خود برگزیدند که دیگر نشانی از پیوند آنان با خدایان نداشت. در پایان قرن چهارم میلادی، شاهان خود را فقط مزداپرست/مزدیسن و شاهان شاه میخواندند و نوشتههای روی سکههایشان، به علت نامعلومی، مختصرتر شد.
همینکه دستگاه دینی زرتشتی در دوره ساسانیان سازماندهی شد، قدرت سیاسی نشان داد و وزنه سنگین خود را در امور امپراتوری را محسوس ساخت. اعدام مانی به تحریک کرتیر در دوران بهرام دوم، نشانگر وابستگی حکومت به دستگاه دینی است.
تعقیب و آزار منظم زندیکان، یعنی تجدیدنظر طلبها (از جمله مانویان) و به ستوه آوردن مکرر یهودیان، بوداییان و مسیحیان گواه مساعی مستمر دستگاه دینی برای ادامه تسلط خود بر مردم است. با وجودی که دستگاه دینی و دولت ساسانی در ضروریات آشکار با یکدیگر متحد بودند، با اینهمه گهگاه کشاکشی میان آنها ظاهر میگشت که مایه اصلی آن قدرت و منافع آن بوده است. در منابع فارسی میانه و در گزارشهای عربی-فارسی، موبدان پیوسته در دربار حضور دارند و همواره مسموع القول هستند.
امان چنین نفوذ و هماهنگی مستمری را باید اغراقآمیز دانست. باید به خاطر داشته باشیم که موبدان بر کلام مکتوب، شدیداً اعمال نفوذ میکردند و دخالت ساسانیان در خوداینامگ قطعاً سوگیری دینی و روحانی داشته است. مثلاً پادشاهانی که از روحانیت حمایت میکردند، با الحادها و ارتدادها مبارزه مینمودند، یا آتشکدهها میساختند یا آنها را توسعه میدادند (مانند شاپور دوم، بهرام پنجم، و خسرو یکم) مورد ستایش فراوان قرار میگرفتند.
اما پادشاهانی که در برابر قدرت فزاینده دینی به سود دربار یا مردم میایستادند از آنها به بدی یاد میشده است. مثل نرسه (۲۹۳–۳۰۲ میلادی) که ظاهراً به کمک کرتیر موبد که میکوشید تاج و تخت را تصاحب کند، چندین بار برای براندازی او توطئه کرد. وی تعقیب و آزار مانویان و مسیحیان را متوقف ساخته بود.
هرگاه دست موبدان ساسانى انقدر باز گذاشت ميشد به خاطر قدرت حتى دست به كودتا بر عليه شاهنشاه ميزدند . مانند در به پادشاهى رسيدن بهرام گور كه وارث تاج تخت شاهى بود وچون پدرش با موبدان سخت ميگرفت موبدان پس از مرگ يزدگرد يكم خسرو نامى را انتخاب كردند كه به جا بهرام گور كه وارث تاج تخت شاهنشاهى بود به تخت بنشانند
حتى همين موبدان پا را فراتر ميگذاشتند و يزگرد يكم ملقب به رام شهر را بزه گر وفريبكار ميخواندند زيرا ايشان ايرانى حقيقى وحقوقى نميكرد وبين شهروند زرتشتى و شهروندان ديگر فرق نميگذاشت .
واين باعث خشم موبدان بود زيرا موبدان غير زرتشتى را شهروند حقيقى ايران زمين نميدانستند
البته اين تبعيض خارج از فرامين ايين زرتشت ودادگرى ايرانيان بوده است وفقط براى تسبيط قدرت خودشان بوده است
البته امروز هم شاهد ان هستيم كه عده اى انسان متعصب كه بن مايه اموزش هاى اشو زرتشت خردمند را درك نكرده اند وسخنان پدرايران زمين كوروش بزرگ را نشنيده اند كه همگان در پرستش خداى خود ازاد هستند از اين قبيل سخنان ميگويند.
قدرت زيادى در دست موبدان برخى اوقات باعث خطر براى شاهنشاهى ساسانى ايجاد ميكرد
موبدانى مانند كرتير در پى قدرت خود بودند كه حتى ادعاى معراج رفتن كردند در حضور اهورمزدا
برخى از موبدان ائين پاك زرتشت را دست اويزى براى قدرت خود كرده بودند
موبدانى زيادى هم بودند كه فقط در امور دينى وبه جا اورى مراسم دخالت داشتند وپاسدارى از ائين نياكنمان را وظيفه خود ميدانستند نه به دست اوردن قدرت
تاريخ را انچه كه بوده بايد به درستى باز گو كرد واز ان درس گرفت واستفاده كردنه مانند برخى دوستان طبق سليقه وميل شخصى تاريخ سازى كرد
📌تارنمای رسمی جنبش : https://iircf.com
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#فیروز_جامگان 💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
ImgBB
Iranian Renaissance
Image Iranian Renaissance in Hamed Azizi's images album
" حق گرفتنی است . به #خدا ربطی ندارد . "
پاسخ زیبای شهریار ایرانزمین رضا شاه دوم پهلوی سوم رضا پهلوی به کاربری که حقش را به جای آنکه خودش بستاند از خدایش درخواست کرده بود .
خرد یارتان
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
پاسخ زیبای شهریار ایرانزمین رضا شاه دوم پهلوی سوم رضا پهلوی به کاربری که حقش را به جای آنکه خودش بستاند از خدایش درخواست کرده بود .
خرد یارتان
پاینده ایران🔥
#جاویدشاه💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
بی گمان نبرد تمام ایرانگرایان و میهن پرستان نبردی 1400ساله است و تا پیروزی نهایی آرام نخواهیم نشست.
نکبت اسلام و الله شان که همان اهریمن است میبایست از این سرزمین اهورایی بیرون رود تا ایرانیان روز خوش ببینند.
پاینده ایران 🔥
#جاویدشاه 💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
نکبت اسلام و الله شان که همان اهریمن است میبایست از این سرزمین اهورایی بیرون رود تا ایرانیان روز خوش ببینند.
پاینده ایران 🔥
#جاویدشاه 💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
رژیم اشغالگر امروز در حال انجام مو به موی همان هدفیست که اصلا ایران را برای همان هدف به اشغال درآوردند و آن نابودی ایران مان است .
این را بنده نمیگویم خودشان میگویند !!
سکوت و بی تفاوتی پیشامدهای بسیار دهشتناکی برای میهن عزیز ما و تک به تک ما در بر خواهد داشت !
پانوشته : این اشتراک درست با روزهای آغازین خیزش سراسری دیماه پیوند دار است .
#زاگرس_در_آتش
پاینده ایران 🔥
#جاویدشاه 💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
این را بنده نمیگویم خودشان میگویند !!
سکوت و بی تفاوتی پیشامدهای بسیار دهشتناکی برای میهن عزیز ما و تک به تک ما در بر خواهد داشت !
پانوشته : این اشتراک درست با روزهای آغازین خیزش سراسری دیماه پیوند دار است .
#زاگرس_در_آتش
پاینده ایران 🔥
#جاویدشاه 💎
#رنسانس_ایرانی 🌱
Forwarded from ملی گرایان مردم گرا
برنامه زنده امشب: گفتگو با آناهید و معراج درباره موزیک متال و همچنین رفتن به مسابقه شبکه فاکس ترکیه
https://youtu.be/DZnGHsR53Uc
https://youtu.be/DZnGHsR53Uc
YouTube
گفتگو با آناهید و معراج درباره موزیک متال و همچنین رفتن به مسابقه شبکه فاکس ترکیه (9خرداد 2579)
Forwarded from Master Of Persia
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاسخ کوتاه آناهید به علی اکبر رائفی پور.
استاد خود پنداشته در صفحه اینستاگرام خود در مورد آناهید اظهار نظر کرده بود و امت همیشه در صحنه هم به جز توهین و تحقیر و تهدید... هیچ
در لینک اینستاگرام او میتوانید پست را ببینید
https://www.instagram.com/p/CAoAebsJs1X/
استاد خود پنداشته در صفحه اینستاگرام خود در مورد آناهید اظهار نظر کرده بود و امت همیشه در صحنه هم به جز توهین و تحقیر و تهدید... هیچ
در لینک اینستاگرام او میتوانید پست را ببینید
https://www.instagram.com/p/CAoAebsJs1X/