This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ
ﺍﺯ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﯼ
ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﻣﯿﭽﯿﻨﺪ !ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﯼ
ﺟﺰ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺖ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪ...
شبتون آروم
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
ﺍﺯ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﯼ
ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﻣﯿﭽﯿﻨﺪ !ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﯼ
ﺟﺰ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺖ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪ...
شبتون آروم
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
رمان #داد_دل
قسمت 17
توی ذهنم هزاران سوال بی جواب رژه میرفت ولی جرات بیانشو حس بیانشو نداشتم:
-کجا بریم؟
دلم تنگش بود ولی صدای احسان احسان گفتن دختره یادم نمیرفت
برای همین بی تفاوت شونه ای بالا انداختم
بازهم همون پارک همیشگی رفتیم روبه روی رودخونه....
ازشدت استرس وسرمای بهمن ماه که توی استخون نفوذ میکرد منجمد شده بودم
بوی عطر خوشش روحمو نوازش میکرد
طاقت نیوردم ونگاهش کردم:
-توی این هوای سرد اومدیم رودخونه رو رصد کنیم؟؟
مثل اتش فشان فووران کرد:
-نخیر اومدیم دلیل کار خانمو بدونیم چرا نزدیک به یکماه ونیم تمام منو از خودت بیخبر گذاشتی؟
نیشخندی زدم:
-خودت چی؟چهار روز تموم منو توی بیخبری گذاشتی وبعدش هم که..
ادامه حرفمو قورت دادم
با حرص درجا گفت:
-بعدش چی؟؟
به لحن عصبی اش اهمیتی ندادم برخلاف درونم خونسرد جواب دادم:
-بعدشو خودت نمیدونی؟مهسا خانم؟به پات افتاده بود
برخلاف انتظارم خیلی خونسرد جواب داد:
-جریانش مفصله
-بگو بدونم
-مگه تو جریان اون مجید رو گفتی؟
توی اون عصبانیت خندم گرفت
با خم نیگام کرد:
-چرا میخندی؟مسخره میکنی غزال؟
-نه نه اصلا ولی این مجید نامزد خواهر عاطی بوده ولی اونجور که خیال میکردن نبود وتوزرد از آب دراومد
پوزخند تلخی زد:
-هه پس فکر کردید منم مثل اونم
-با حرفایی که شنیدم چی فکر کنم؟
-غزال تو واقعا درباره من چی خیال کردی؟؟!!
بهترین راهو انتخاب کردم سکوت...اونم سکوت کرد...
صدای رعد وبرق حاکی از این بود که بارشی در راهه!
-نمیدونم سامان چرا اون کارو کرد !!هنوز دلیلشو نفهمیدم خودش میگه نتونسته توی اون موقعیت اعتراضی کنه حرفی بزنه ولی میدونم که از قصد اینکارو کرده که تو بشنوی که تو بفهمی چون میدونست اگر من خودمم بیام بهت بگم باورت نمیشه!!
از حرفای عجیبش سردر نمیوردم!
-واضح حرف بزن احسان نمیفهمم!
دستاشو با حرص بهم کوبید:
-آخه چی بگم نمیدونم که چی بگم!از این بچه بازی.. خدا باعث وبانیشو...
ادامه نداد..نگاه به آسمون کردم لحظه به لحظه بیشتر سیاه میشدند و وحشناکتر!
-یکی از دوستام با یه دختری بود تقریبا میشه گفت به یه سال قبل از قبول شدنمون اینجا ،هردوشون وضع مالی خیلی خوبی نداشتن دختره از متوسط هم پایینتر بود نه پدری داشت نه برادری خودش بوده ویه مادر وخواهر!میشه گفت زیادی واسه یه دختر توی اون سن آزادبود
اوایل که مهراد اونو توی جمعمون میورد اعتراض میکردیم آخه از اینجور جمعها واکیپای دختر وپسری نبودیم ولی مهراد میگفت نامزدمه!تنها چیزی داشت زبون نرم وچرب وقشنگیش بود!جوری رفتارمیکرد که به مهراد حق میدادی غلام حلقه به گوشش بشه...
یه سال ونیمی که از حضورش میگذشت رابطه ی بینشون سرد شد چندماه قبل از اینکه توی قطار بیینمت یه شب دیدم بهم زنگ زد به نظرت کی بود؟
به چشمای منتظرش جوابی ندادم وخودش بی وقفه ادامه داد:
-همین مهسا بود میگفت که با مهراد بهم زده میگفت دیگه نمیتونسته جیب خالی مهراد رو تحمل کنه نمیتونسته مهراد رو چون نه چهره خیلی زیبایی داره نه جیب پر از پول تحمل کنه
گفتم به من ارتباطی نداره میدونی چی جواب داد؟گفت که اتفاقا خیلی به خودت ربط داره از وقتی تورو دیدم دنیام زیر ورو شده مرد رویاهای من تویی نه مهراد!شاید مهراد وسیله آشنایی من با توبوده!
بیچاره مهراد وقتی رامین بهش همه چیو گفت شکست غرورش شکست واسه همیشه از ما جداشد ورفت نتونست تحمل کنه که بخاطر چیزهایی که خودش حق انتخابی نداشته دست رد به سینه اش خورده !بدتر از اون دلیل دیگه اش که بخاطر دوستش،وضع مالی بهتر دوستش وشاید چهره عشقش ولش کرده!از همونموقع این مهسا موی دماغ من شد تا خطمو عوض کردمو راحت شدم
با صدای ضعیفی از ته گلو پرسیدم:
-پس اونشب اونجا چکار میکرد؟چه ربطی داشت که تو پیدات نبود؟
با لحن آرومی مثل همیشه مثل قبل گفت:
-الان بارون میگیره بریم توی ماشین
بی طاقت گفتم:
-نه نه بگو احسان تا جون به لب نشدم
ادامه دارد...
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
قسمت 17
توی ذهنم هزاران سوال بی جواب رژه میرفت ولی جرات بیانشو حس بیانشو نداشتم:
-کجا بریم؟
دلم تنگش بود ولی صدای احسان احسان گفتن دختره یادم نمیرفت
برای همین بی تفاوت شونه ای بالا انداختم
بازهم همون پارک همیشگی رفتیم روبه روی رودخونه....
ازشدت استرس وسرمای بهمن ماه که توی استخون نفوذ میکرد منجمد شده بودم
بوی عطر خوشش روحمو نوازش میکرد
طاقت نیوردم ونگاهش کردم:
-توی این هوای سرد اومدیم رودخونه رو رصد کنیم؟؟
مثل اتش فشان فووران کرد:
-نخیر اومدیم دلیل کار خانمو بدونیم چرا نزدیک به یکماه ونیم تمام منو از خودت بیخبر گذاشتی؟
نیشخندی زدم:
-خودت چی؟چهار روز تموم منو توی بیخبری گذاشتی وبعدش هم که..
ادامه حرفمو قورت دادم
با حرص درجا گفت:
-بعدش چی؟؟
به لحن عصبی اش اهمیتی ندادم برخلاف درونم خونسرد جواب دادم:
-بعدشو خودت نمیدونی؟مهسا خانم؟به پات افتاده بود
برخلاف انتظارم خیلی خونسرد جواب داد:
-جریانش مفصله
-بگو بدونم
-مگه تو جریان اون مجید رو گفتی؟
توی اون عصبانیت خندم گرفت
با خم نیگام کرد:
-چرا میخندی؟مسخره میکنی غزال؟
-نه نه اصلا ولی این مجید نامزد خواهر عاطی بوده ولی اونجور که خیال میکردن نبود وتوزرد از آب دراومد
پوزخند تلخی زد:
-هه پس فکر کردید منم مثل اونم
-با حرفایی که شنیدم چی فکر کنم؟
-غزال تو واقعا درباره من چی خیال کردی؟؟!!
بهترین راهو انتخاب کردم سکوت...اونم سکوت کرد...
صدای رعد وبرق حاکی از این بود که بارشی در راهه!
-نمیدونم سامان چرا اون کارو کرد !!هنوز دلیلشو نفهمیدم خودش میگه نتونسته توی اون موقعیت اعتراضی کنه حرفی بزنه ولی میدونم که از قصد اینکارو کرده که تو بشنوی که تو بفهمی چون میدونست اگر من خودمم بیام بهت بگم باورت نمیشه!!
از حرفای عجیبش سردر نمیوردم!
-واضح حرف بزن احسان نمیفهمم!
دستاشو با حرص بهم کوبید:
-آخه چی بگم نمیدونم که چی بگم!از این بچه بازی.. خدا باعث وبانیشو...
ادامه نداد..نگاه به آسمون کردم لحظه به لحظه بیشتر سیاه میشدند و وحشناکتر!
-یکی از دوستام با یه دختری بود تقریبا میشه گفت به یه سال قبل از قبول شدنمون اینجا ،هردوشون وضع مالی خیلی خوبی نداشتن دختره از متوسط هم پایینتر بود نه پدری داشت نه برادری خودش بوده ویه مادر وخواهر!میشه گفت زیادی واسه یه دختر توی اون سن آزادبود
اوایل که مهراد اونو توی جمعمون میورد اعتراض میکردیم آخه از اینجور جمعها واکیپای دختر وپسری نبودیم ولی مهراد میگفت نامزدمه!تنها چیزی داشت زبون نرم وچرب وقشنگیش بود!جوری رفتارمیکرد که به مهراد حق میدادی غلام حلقه به گوشش بشه...
یه سال ونیمی که از حضورش میگذشت رابطه ی بینشون سرد شد چندماه قبل از اینکه توی قطار بیینمت یه شب دیدم بهم زنگ زد به نظرت کی بود؟
به چشمای منتظرش جوابی ندادم وخودش بی وقفه ادامه داد:
-همین مهسا بود میگفت که با مهراد بهم زده میگفت دیگه نمیتونسته جیب خالی مهراد رو تحمل کنه نمیتونسته مهراد رو چون نه چهره خیلی زیبایی داره نه جیب پر از پول تحمل کنه
گفتم به من ارتباطی نداره میدونی چی جواب داد؟گفت که اتفاقا خیلی به خودت ربط داره از وقتی تورو دیدم دنیام زیر ورو شده مرد رویاهای من تویی نه مهراد!شاید مهراد وسیله آشنایی من با توبوده!
بیچاره مهراد وقتی رامین بهش همه چیو گفت شکست غرورش شکست واسه همیشه از ما جداشد ورفت نتونست تحمل کنه که بخاطر چیزهایی که خودش حق انتخابی نداشته دست رد به سینه اش خورده !بدتر از اون دلیل دیگه اش که بخاطر دوستش،وضع مالی بهتر دوستش وشاید چهره عشقش ولش کرده!از همونموقع این مهسا موی دماغ من شد تا خطمو عوض کردمو راحت شدم
با صدای ضعیفی از ته گلو پرسیدم:
-پس اونشب اونجا چکار میکرد؟چه ربطی داشت که تو پیدات نبود؟
با لحن آرومی مثل همیشه مثل قبل گفت:
-الان بارون میگیره بریم توی ماشین
بی طاقت گفتم:
-نه نه بگو احسان تا جون به لب نشدم
ادامه دارد...
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
Join➣ @Musicadeh
اقلا _ احمد سلو
اگر به دری برخوردید که سراسر قفل است
قبل از آنکه به فکر باز کردن قفل ها بیفتید
از خودتان بپرسید:
آیا درب دیگری وجود ندارد؟
همیشه درگیر شدن بهترین راه حل نیست.
👤 #وین_دایر
شبتون پرسـ🌟ــتاره
تادرودی دیگربدرود🌙🌟
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
قبل از آنکه به فکر باز کردن قفل ها بیفتید
از خودتان بپرسید:
آیا درب دیگری وجود ندارد؟
همیشه درگیر شدن بهترین راه حل نیست.
👤 #وین_دایر
شبتون پرسـ🌟ــتاره
تادرودی دیگربدرود🌙🌟
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✨با حب تو بر مذهب خود مینازم
❣️سر را بہ فداے مقدمت مےبازم
✨من فانے فے اللہ شوم وقتے ڪہ
❣️سجاده ے خود رو بہ تو مےاندازم
✨بسم اللہ الرحمن الرحیم✨
❣️الهے بہ امید تو❣️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❣️سر را بہ فداے مقدمت مےبازم
✨من فانے فے اللہ شوم وقتے ڪہ
❣️سجاده ے خود رو بہ تو مےاندازم
✨بسم اللہ الرحمن الرحیم✨
❣️الهے بہ امید تو❣️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سللام صبح سه شنبه تون بخیـر 🌻🌱
روزتون به زیبایی گل🌼🌱
لبخنـد بزن😇
چون سزاوار عشق و❤️
شـادی هستی
هرجا که هستی🌻
سهمِ امروزت یه بغل 🌼🌱
خوشبختی
و آرامش باشد
روزتـون پرانرژی🌻🌱
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
روزتون به زیبایی گل🌼🌱
لبخنـد بزن😇
چون سزاوار عشق و❤️
شـادی هستی
هرجا که هستی🌻
سهمِ امروزت یه بغل 🌼🌱
خوشبختی
و آرامش باشد
روزتـون پرانرژی🌻🌱
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☀️تا زمانی که خدا هر روز صبح تورو بیدار میکنه،
😊همچنان برات برنامه داره
💛بهش اعتماد کن
سه شنبه تون سرشار از موفقیت 🌼🍃
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
😊همچنان برات برنامه داره
💛بهش اعتماد کن
سه شنبه تون سرشار از موفقیت 🌼🍃
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✨💕✨
امروز...☀️
به احترام زندگی مهربان می مانم💕
هر جا قلبی مهربان
در حال تپیدن است،
بهشتی زیبا🌼
در حال روییدن است . . .🌸🍃
روزتون پر از مهربانی...💕
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
امروز...☀️
به احترام زندگی مهربان می مانم💕
هر جا قلبی مهربان
در حال تپیدن است،
بهشتی زیبا🌼
در حال روییدن است . . .🌸🍃
روزتون پر از مهربانی...💕
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
در این دنیا دو چیز بهترینند!
زندگی کردن از سر شوق؛
و خندیدن از ته دل؛
امروز هر دو را برایتان آرزومندم...🧡🌺🌼🪭
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
زندگی کردن از سر شوق؛
و خندیدن از ته دل؛
امروز هر دو را برایتان آرزومندم...🧡🌺🌼🪭
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
فواید تخم مرغ آب پز در صبحانه !
🔹عضله سازی
🔹کاهش چربی خون
🔹دریـافت کافی امگا 3
🔹بهبود وضعیت پوست و مو
🔹کم شدن خطر بیماری های قلبی
🔹 یکی دیگر از خواص تخم مرغ آب پز ساخت و ترمیم سلولهای بدن است. کولین موجود در آن به ترمیم سلولهای آسیب دیده کمک میکند
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
🔹عضله سازی
🔹کاهش چربی خون
🔹دریـافت کافی امگا 3
🔹بهبود وضعیت پوست و مو
🔹کم شدن خطر بیماری های قلبی
🔹 یکی دیگر از خواص تخم مرغ آب پز ساخت و ترمیم سلولهای بدن است. کولین موجود در آن به ترمیم سلولهای آسیب دیده کمک میکند
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
یادآوری:
۱. اگر یه آدم خوب پیدا کردی دنبال یه آدم عالی نگرد.
۲. با آدم خسیس مسافرت نرو.
۳. با آدم شکاک ازدواج نکن.
۴. همیشه نیاز نیست حرف گوش بدی.
۵. غریبه رو با ضمیر مفرد صدا نکن.
۶. کسی حق نداره با ذکر «جنبه داشته باش» و به بهونه شوخی بهت توهین کنه.
۷. وقتی ازت تعریف میکنن، خودتو نکوب، فقط تشکر کن.
۸. اون محبتی که با التماس بهت میرسه، مفت نمیارزه، توجه و محبت رو گدایی نکن.
۹. به قیافه نیست، به اخلاقم نیست، معلوم نیست به چیه.
۱۰. رابطهای که برای ادامهدار شدنش، مجبور بشی آرامشتو بفروشی، زندگیتو به فنا میده.
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
۱. اگر یه آدم خوب پیدا کردی دنبال یه آدم عالی نگرد.
۲. با آدم خسیس مسافرت نرو.
۳. با آدم شکاک ازدواج نکن.
۴. همیشه نیاز نیست حرف گوش بدی.
۵. غریبه رو با ضمیر مفرد صدا نکن.
۶. کسی حق نداره با ذکر «جنبه داشته باش» و به بهونه شوخی بهت توهین کنه.
۷. وقتی ازت تعریف میکنن، خودتو نکوب، فقط تشکر کن.
۸. اون محبتی که با التماس بهت میرسه، مفت نمیارزه، توجه و محبت رو گدایی نکن.
۹. به قیافه نیست، به اخلاقم نیست، معلوم نیست به چیه.
۱۰. رابطهای که برای ادامهدار شدنش، مجبور بشی آرامشتو بفروشی، زندگیتو به فنا میده.
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یعنی هنوز باور نکرده ای خداوند،
هر روز میلیون ها پروانه ی معجزه رااز درگاه عشقش،روانه ی زمین می سازد…
تا بر شانه ها و دست های ما بنشینند…
کافی ست شانه هامان، سبک باشندو دست هامان، رو به آسمان
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
هر روز میلیون ها پروانه ی معجزه رااز درگاه عشقش،روانه ی زمین می سازد…
تا بر شانه ها و دست های ما بنشینند…
کافی ست شانه هامان، سبک باشندو دست هامان، رو به آسمان
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پنجـره بگشای که صبـح
میدرخشد پسِ این پردهی تـار
👤هـوشنـگ_ابتهـاج
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
@DrAzartash
میدرخشد پسِ این پردهی تـار
👤هـوشنـگ_ابتهـاج
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
@DrAzartash
از کودکی به ما آموختهاند که عصبانی شدن و داد و فریاد راه انداختن کار آدمهای بیشخصیت و تربیت نشده است. اما من میگویم که این حرف بیپایه است.
مواردی هست که شما ناچارید فریاد بکشید و سروصدا راه بیندازید چراکه گاه این تنها راهی است که دیگران وادار میشوند به شما گوش دهند یا توجه کنند.
گاه اگر اجازه ندهید خشم و رنج درونتان بیرون ریخته شود و فشارهای روحی خود را چون دیگ بخاری که سرش بشدت و محکم بسته شده همچنان درون خود نگه دارید، باعث میشوید که این فشارها بشکل یک بیماری جسمی در جایی از بدن شما بروز کند.
- لیلیان گلاس
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
امیدوارم هر بار امیدت را گم کردی بلد باشی دوباره پیدایش کنی؛
جوری که کم ترین زمان را فدای نابلدی کنی.
برایت آرزو میکنم بالاخره با پوست و خونت عجین شود
که در این زندگیِ عجیب، هیچکس جز خودت به فریادت نمیرسد.
این لعنتی را ممکن کن:
«به خودت بیشتر از هرکس و هرچیز بِرِس!»
شاید در تنگناهای این مسیر تنها چیزی که به کارت بیاید
این باشد که به کولهات سر بزنی و در هر قدم تاکید کنی
«ادامه دادن کارِ زنده هاست!»
رویا ببافی و همزمان،
توقعت را از خودت و آسمان بالای سرت و زمین زیر پایت
در منطقی ترین سطحِ ممکن نگه داری
به معنای کاملِ این جمله: «مراقبت کن از خودَت...»
👤پریسا زابلی پور
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
" زن همچون ویولن، سازی روح انگیز و دلنواز است؛
اما بی شک قبل از آن لازم است تا بیاموزید که چگونه بر تارهایش زخمه زنید،
چگونه او را در بر گرفته و محکم نگاه دارید، پیچیدگی هایش را کشف کنید و در آخر درک کنید که چگونه با استادی تمام در وقت مناسب از آن یک موسیقی زیبا خلق کنید."..
درود به بانوان سرزمینم 🌹🌱
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
اما بی شک قبل از آن لازم است تا بیاموزید که چگونه بر تارهایش زخمه زنید،
چگونه او را در بر گرفته و محکم نگاه دارید، پیچیدگی هایش را کشف کنید و در آخر درک کنید که چگونه با استادی تمام در وقت مناسب از آن یک موسیقی زیبا خلق کنید."..
درود به بانوان سرزمینم 🌹🌱
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹
برای خودت وقت بگذار، گاهی با خودت کنجی خلوت کن و کارهایی که دوست داری را انجام بده. به خودت فکر کن، به دلت، به سلامتیت، به هر آن چیزهایی که دوست داری. کودک درونت را صدا کن، او را صمیمانه در آغوش بگیر و از او بپرس دوست دارد چهکار کنی؟ بپرس چه چیزهایی خوشحالش میکند؟
فیلم ببین، سرگرم باش، تفریح کن، ذوقزده شو.
گاهی خودت را محک بزن، ببین هنوز هم با چیزهای ساده خوشحال میشوی؟ هنوز هم یک فنجان قهوه حالت را خوب میکند؟ خریدن یک کتاب، یک مداد، یک شاخه گل. ببین هنوز هم یک دلخوشی ساده برای پیچیدگی جهانت کفایت میکند؟
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
برای خودت وقت بگذار، گاهی با خودت کنجی خلوت کن و کارهایی که دوست داری را انجام بده. به خودت فکر کن، به دلت، به سلامتیت، به هر آن چیزهایی که دوست داری. کودک درونت را صدا کن، او را صمیمانه در آغوش بگیر و از او بپرس دوست دارد چهکار کنی؟ بپرس چه چیزهایی خوشحالش میکند؟
فیلم ببین، سرگرم باش، تفریح کن، ذوقزده شو.
گاهی خودت را محک بزن، ببین هنوز هم با چیزهای ساده خوشحال میشوی؟ هنوز هم یک فنجان قهوه حالت را خوب میکند؟ خریدن یک کتاب، یک مداد، یک شاخه گل. ببین هنوز هم یک دلخوشی ساده برای پیچیدگی جهانت کفایت میکند؟
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
فرق بین عشق واقعی و عشق دروغی؛
عشق واقعی فداکاری میکنه
عشق دروغین هرچی که خودش بخواد همونه !
عشق واقعی باهات صداقت داره
عشق دروغین با عواطفت بازی میکنه
تا به خواسته اش برسه !
عشق واقعی بهت آزادی میده
عشق دروغین دائم میخواد کنترلت کنه !
عشق واقعی از چیزی که هستی سپاسگزاره عشق دروغین میخواد تو رو تبدیل به
فرد ایدهآلش بکنه ...!
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄
❤️ @Harf_zendegi ❤️
┄┄┅┅✿🍃❀🌸🌸❀🍃✿┅┅┄┄