روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی دوشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌«همدلی» گزارش میدهد:
تب کریمه کنگو و آبله میمونی پشت درهای ایران
#اجتماعی
در روزهایی که رفتهرفته کرونا از جهان محو میشود، ویروس آبله میمونی در تعدادی از کشورهای جهان گزارش شده است. باوجودآنکه بسیاری از کارشناسان معتقدند این ویروس بهشدت کووید نیست اما تا کنون در 21کشور جهان پیدا شده است و این احتمال وجود دارد که دیر یا زود نیز وارد ایران شود. علاوه بر آن با گرم شدن هوا موارد ابتلا به تب کریمه کنگو نیز افزایش پیدا میکند. در سال 1401 تا کنون یک نفر به خاطر این بیماری جان باخته است. مضاف بر گرما عراق که از اصلیترین مقاصد سفرهای خارجی ایرانیهاست میتواند سوغات این ویروس باشد.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
تب کریمه کنگو و آبله میمونی پشت درهای ایران
#اجتماعی
در روزهایی که رفتهرفته کرونا از جهان محو میشود، ویروس آبله میمونی در تعدادی از کشورهای جهان گزارش شده است. باوجودآنکه بسیاری از کارشناسان معتقدند این ویروس بهشدت کووید نیست اما تا کنون در 21کشور جهان پیدا شده است و این احتمال وجود دارد که دیر یا زود نیز وارد ایران شود. علاوه بر آن با گرم شدن هوا موارد ابتلا به تب کریمه کنگو نیز افزایش پیدا میکند. در سال 1401 تا کنون یک نفر به خاطر این بیماری جان باخته است. مضاف بر گرما عراق که از اصلیترین مقاصد سفرهای خارجی ایرانیهاست میتواند سوغات این ویروس باشد.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
Telegraph
تب کریمه کنگو و آبله میمونی پشت درهای ایران
«همدلی» گزارش میدهد: در روزهایی که رفتهرفته کرونا از جهان محو میشود، ویروس آبله میمونی در تعدادی از کشورهای جهان گزارش شده است. باوجودآنکه بسیاری از کارشناسان معتقدند این ویروس بهشدت کووید نیست اما تا کنون در 21کشور جهان پیدا شده است و این احتمال وجود…
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی دوشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌«همدلی» وضعیت ساختمانهای ناایمن پایتخت را بررسی کرد
متروپلهای آماده ریزش؛ از پایتخت تا شهرهای کوچک
#ستاره_لطفی
#اجتماعی
برج ۱۲طبقه متروپل آبادان دوشنبه دوم خردادماه افتتاح نشده، فروریخت و بار دیگر زنگ خطر ساختمانهای ناایمن در کشور را به صدا درآورد. بعد از هر حادثه ناگوار ناشی از عدم ایمنی ساختمانها پرونده خاک گرفته ایمنسازی ساختمانها از زیر میز به روی میز میآید تا شاید طلسم رسیدگی به ساختمانهای ناایمن شکسته شود، اما طبق معمول با اعلام چند سناریوی تکراری از سوی مسئولان، باز تب ماجرا فرومینشیند و موضوع ساختمانهای ناایمن تا حادثه دیگری فراموش میشود. اکنون فروریختن برج متروپل آبادان که منجر به کشته شدن دهها نفر و مصدومیت تعداد زیادی از هموطنان شده است، یکبار دیگر ساختمانهای ناایمن را سر زبانهها انداخته و مسئولان را به تکاپو واداشته است. رئیسجمهور به وزارت کشور و سازمان نظاممهندسی و شهرداریها مأموریت داده ساختمانهای ساختهشده ناایمن و در معرض آسیب را شناسایی و معرفی کنند. مهدی چمران، رئیس شورای اسلامی شهر تهران نسبت به ساختمانهای فرسوده تهران ابراز نگرانی کرده و گفته «متأسفانه تعداد ساختمانهای ناایمن زیاد است و نباید فقط به اخطار کفایت کرد و باید فراتر رفت؛ شهرداری، اما فقط میتواند برای ساختمانهای ناایمن اخطار صادر کند.» بهارستانیها نیز موضعهای مشابهی گرفتهاند و نسبت به وضعیت ناایمنی ساختمانها ابراز نگرانی کردهاند.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
متروپلهای آماده ریزش؛ از پایتخت تا شهرهای کوچک
#ستاره_لطفی
#اجتماعی
برج ۱۲طبقه متروپل آبادان دوشنبه دوم خردادماه افتتاح نشده، فروریخت و بار دیگر زنگ خطر ساختمانهای ناایمن در کشور را به صدا درآورد. بعد از هر حادثه ناگوار ناشی از عدم ایمنی ساختمانها پرونده خاک گرفته ایمنسازی ساختمانها از زیر میز به روی میز میآید تا شاید طلسم رسیدگی به ساختمانهای ناایمن شکسته شود، اما طبق معمول با اعلام چند سناریوی تکراری از سوی مسئولان، باز تب ماجرا فرومینشیند و موضوع ساختمانهای ناایمن تا حادثه دیگری فراموش میشود. اکنون فروریختن برج متروپل آبادان که منجر به کشته شدن دهها نفر و مصدومیت تعداد زیادی از هموطنان شده است، یکبار دیگر ساختمانهای ناایمن را سر زبانهها انداخته و مسئولان را به تکاپو واداشته است. رئیسجمهور به وزارت کشور و سازمان نظاممهندسی و شهرداریها مأموریت داده ساختمانهای ساختهشده ناایمن و در معرض آسیب را شناسایی و معرفی کنند. مهدی چمران، رئیس شورای اسلامی شهر تهران نسبت به ساختمانهای فرسوده تهران ابراز نگرانی کرده و گفته «متأسفانه تعداد ساختمانهای ناایمن زیاد است و نباید فقط به اخطار کفایت کرد و باید فراتر رفت؛ شهرداری، اما فقط میتواند برای ساختمانهای ناایمن اخطار صادر کند.» بهارستانیها نیز موضعهای مشابهی گرفتهاند و نسبت به وضعیت ناایمنی ساختمانها ابراز نگرانی کردهاند.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
Telegraph
متروپلهای آماده ریزش؛ از پایتخت تا شهرهای کوچک
«همدلی» وضعیت ساختمانهای ناایمن پایتخت را بررسی کرد برج ۱۲طبقه متروپل آبادان دوشنبه دوم خردادماه افتتاح نشده، فروریخت و بار دیگر زنگ خطر ساختمانهای ناایمن در کشور را به صدا درآورد. بعد از هر حادثه ناگوار ناشی از عدم ایمنی ساختمانها پرونده خاک گرفته…
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی دوشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌خوانشی از «بوی سوختن گوزن» شعر تازه سید علی صالحی
🔹برایمان تا ابد رَختِ عزا بیار
🖊فیض شریفی (منتقد و پژوهشگر ادبیات)
بوی سوختنِ گوزن
«آبادا…آبادا/خرابْ آبادِ خوزایِ من! بیا و تماشا کن/عَبدل برایت چه باغی خریده است: - هزار و یکی شکوفه از سنگ و بلوک و مَدفَنِ ملاط!/آبادا، آبادا، آبادانِ بیعبود/آبادانِ بیعذار/اووف…اووف از دستِ این روزگار/دریا ناخن به رخسار کشیده سینه میزند بیعبود/دریا ناخن به رخسار کشیده سینه میزند بیعذار/هی مهزیار… مهزیار! برایمان تا ابد رَختِ عزا بیار!»
این سروده شعر تازهای است از سید علی صالحی که در رثای آبادان و مردم ستم کشیدهی این خراب آباد سروده شده است. عنوان شعر (بوی سوختن گوزن) بسیار هوشیارانه انتخاب شده است. این عنوان که بر پیشانی شعر آمده است خود یک شعر بلند است و یادآور یک فاجعه دردناک است که در هنگام اکران فیلم گوزنهای کیمیایی اتفاق افتاد. عنوان، خود، یک شعر بلند است. گوزنها به خاطر شاخههای پرشکوه و پر شوکت خود، شاخهایشان در جنگل گیر میکند و همانجا ايستاده، تشنه و گرسنه دردناکانه میمیرند. نصرت رحمانی شعری به همین نام دارد: «گوزنها»: «تلخم مپیچ ای دوست تلخ ام/آری رهایم کن در این مرداب جانکاه/ناگاه تیری از کمان جست/بنشست تا پر در میان سينه من/صیاد من کیست/ جز شاخههای سرکش، پر شوکت من/بگذار و بگذر/بگذار در این واپسین دم/با لیسیدن خوناب زخم ام سرگرم باشم.»
صالحی با اشاره به سوختن گوزنهای ماده و نر، از این فاجعه پردهبرداری میکند. باید تو از خراب آباد خوزای و خوزستان باشی تا بدانی بر تو چه میگذرد، این درد را نمیتوان تماشا کرد، باید در آتش خشم و بیداد باشی، باشی تا بدانی بر تو چه میگذرد و چه گذشته است: «بیا و تماشا کن عبدل برایت چه باغی خريده است: - هزار و یکی شکوفه/از سنگ و بلوک و مدفن ملاط ...آبادان بی عبود آبادان بی عذار اووف از دست این روزگار ...» گوزنها شاخهایشان در جنگل سنگ و بلوک و ملاط گیر کرده است. چه باغی! «خانهات آباد ای ویرانی سبز عزیز من» گوتیک و گروتسک و تناقض وحشتناکی است. زوجهای اسطورهای نه از دل باغ و بوستان که در دل آتش، بلوک و ملاط دفن میشوند. خدای آب، دریا مثل مادران عزادار در عزای این فاجعهی دهشتناک ناخن به رخسار میکشد و شاعر از تمی تغزلی به مرثيه میپیوندد و مثل دریا رخ عزا بر تن میکند و سينه میزند، نیما میگوید: «هنگام که گریه میدهد ساز/این دود سرشت ابر بر پشت/هنگام که نیل چشم دریا/از خشم به روی میزند مشت ...» تصویرها در هم میلولند و متراکم میشوند و مردم در دریای سنگ و بلوک و ملاط غرق میشوند. در شعر «بوی سوختن گوزن» تمام واژهها و اسامی خاص سایهدار میشوند. مثلاً شاعر در یک کار زبانی برجسته از «عبدل» و «باغی» که همان «عبدالباقی» صاحب ساختمان فرو ریخته است هنرمندانه کار گرفته است. با این حساب واژگان دیگر هم به همین شکل در یکبار و بارم کرشمه ساز فرو میروند تا فاجعه تکرار بشود.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
🔹برایمان تا ابد رَختِ عزا بیار
🖊فیض شریفی (منتقد و پژوهشگر ادبیات)
بوی سوختنِ گوزن
«آبادا…آبادا/خرابْ آبادِ خوزایِ من! بیا و تماشا کن/عَبدل برایت چه باغی خریده است: - هزار و یکی شکوفه از سنگ و بلوک و مَدفَنِ ملاط!/آبادا، آبادا، آبادانِ بیعبود/آبادانِ بیعذار/اووف…اووف از دستِ این روزگار/دریا ناخن به رخسار کشیده سینه میزند بیعبود/دریا ناخن به رخسار کشیده سینه میزند بیعذار/هی مهزیار… مهزیار! برایمان تا ابد رَختِ عزا بیار!»
این سروده شعر تازهای است از سید علی صالحی که در رثای آبادان و مردم ستم کشیدهی این خراب آباد سروده شده است. عنوان شعر (بوی سوختن گوزن) بسیار هوشیارانه انتخاب شده است. این عنوان که بر پیشانی شعر آمده است خود یک شعر بلند است و یادآور یک فاجعه دردناک است که در هنگام اکران فیلم گوزنهای کیمیایی اتفاق افتاد. عنوان، خود، یک شعر بلند است. گوزنها به خاطر شاخههای پرشکوه و پر شوکت خود، شاخهایشان در جنگل گیر میکند و همانجا ايستاده، تشنه و گرسنه دردناکانه میمیرند. نصرت رحمانی شعری به همین نام دارد: «گوزنها»: «تلخم مپیچ ای دوست تلخ ام/آری رهایم کن در این مرداب جانکاه/ناگاه تیری از کمان جست/بنشست تا پر در میان سينه من/صیاد من کیست/ جز شاخههای سرکش، پر شوکت من/بگذار و بگذر/بگذار در این واپسین دم/با لیسیدن خوناب زخم ام سرگرم باشم.»
صالحی با اشاره به سوختن گوزنهای ماده و نر، از این فاجعه پردهبرداری میکند. باید تو از خراب آباد خوزای و خوزستان باشی تا بدانی بر تو چه میگذرد، این درد را نمیتوان تماشا کرد، باید در آتش خشم و بیداد باشی، باشی تا بدانی بر تو چه میگذرد و چه گذشته است: «بیا و تماشا کن عبدل برایت چه باغی خريده است: - هزار و یکی شکوفه/از سنگ و بلوک و مدفن ملاط ...آبادان بی عبود آبادان بی عذار اووف از دست این روزگار ...» گوزنها شاخهایشان در جنگل سنگ و بلوک و ملاط گیر کرده است. چه باغی! «خانهات آباد ای ویرانی سبز عزیز من» گوتیک و گروتسک و تناقض وحشتناکی است. زوجهای اسطورهای نه از دل باغ و بوستان که در دل آتش، بلوک و ملاط دفن میشوند. خدای آب، دریا مثل مادران عزادار در عزای این فاجعهی دهشتناک ناخن به رخسار میکشد و شاعر از تمی تغزلی به مرثيه میپیوندد و مثل دریا رخ عزا بر تن میکند و سينه میزند، نیما میگوید: «هنگام که گریه میدهد ساز/این دود سرشت ابر بر پشت/هنگام که نیل چشم دریا/از خشم به روی میزند مشت ...» تصویرها در هم میلولند و متراکم میشوند و مردم در دریای سنگ و بلوک و ملاط غرق میشوند. در شعر «بوی سوختن گوزن» تمام واژهها و اسامی خاص سایهدار میشوند. مثلاً شاعر در یک کار زبانی برجسته از «عبدل» و «باغی» که همان «عبدالباقی» صاحب ساختمان فرو ریخته است هنرمندانه کار گرفته است. با این حساب واژگان دیگر هم به همین شکل در یکبار و بارم کرشمه ساز فرو میروند تا فاجعه تکرار بشود.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی دوشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌تاریخ قضاوت خواهد کرد؛ یعنی چه؟
🖊جهانگیر ایزدپناه (فعال اجتماعی)
#صفحه_آخر
بهراستی از خود پرسیدهایم که چرا و در چه شرایطی داوری و قضاوت نهایی را به تاریخ میسپاریم و فلسفه اصطلاح تاریخ قضاوت خواهد کرد چیست؟ تاریخ بررسی و روایت گذشتههاست. چه عواملی باعث میشود که قضاوت همزمان یک موضوع یا واقعه را که در شرایط و زمانه حال رویداده است به بعد واگذار کنیم تا بهعنوان یک رویداد گذشته تاریخ به قضاوت آن بنشیند؟ مانعان و به بیراهه کشان قضاوت درست حادثه یا واقعه کیاناند. قضاوت و تاریخنگاری در چه محیط و شرایط و حاکمیتی بهدوراز واقعیت است. در چه شرایطی قضاوتها تبلیغات محسوب میشود و اعتبار و ارزش آن دیرینه پا و ماندگار نیست و با پایان عمر همان شرایط یا حاکمیت همان اعتبار کاذب تبلیغات کالای بنجل گونه را هم از دست میدهد؟ چرا در حاکمیتهای غیر دمکراتیک ممدوحان و محمودان و معبودان امروز، منفوران، مذمومان و مطرودان فردایند و بالعکس مغضوبین و مطرودین امروز ممدوحین و قهرمانان فردایند؟ در هر شرایطی قضاوت به فرصت کنکاش و بررسی نیازمند است اما اصطلاح کنایه گونه «تاریخ قضاوت خواهد کرد.» حکایت دیگری است که نشان از تحریف و دگرگونه نشان دادن وقایع توسط حاکمان وفرمانروایان دارد. کسانی که منافع خود را در قلب و وارونه نشان دادن ماهیت رویدادها میدانند و در این را از هیچ ترفند و دسیسه و تبلیغ دروغینی ابا ندارند. مستبدان قائل بهضرورت پویایی و تکامل جامعه نیستند و نمیخواهند بپذیرند که عقلانیت ناقص جامعه موجود تکافوی شرایط جدید را نمیدهد و وضعیت فعلی جامعه با آنچه ازنظر عقلانی باید باشد مطابقت ندارد و جامعه نیازمند مرتبه عالیتر و تکاملیافتهتری از عقلانیت و تدبیر اداره امور جامعه است. تاریخ حاصل کار مورخان است. برخلاف دوران پیشاتاریخ که متکی بر باستانشناسی است مورخ با اتکا به اسناد مکتوب، منابع و شواهد رویدادهای گذشته را بررسی و روایت میکند. موضوع تاریخ گذشتهها دارای اهمیت است. این اهمیت میتواند در سطح جهان، ملی یا محلی مطرح باشد. اهمیت را هم اعمال و افعال شخصیتها، گروهها، جریانها یا ممالکی مشخص میکنند که بر سیر تحولات جوامع وجهان تأثیر مثبت یا منفی بهجای بگذارند. گرچه تاریخنویسی نوین همانند تاریخنویسی سنتی بهطور عمده معطوف به اقدام حاکمان و فرمانروایان و جنگ و ستیز و سرگذشت آنها نیست و حیطه و گستره وسیعتری یافته و عقاید و نظرات و اجتماع و عواملی که بر زندگی مردم و جامعه تأثیر میگذارد نیز در برگرفته است اما باز این اصطلاح «تاریخ قضاوت خواهد کرد.» بیشتر اعمال و افعال حاکمان و فرمانروایان و مقتدران در سطوح گوناگون را در نظر دارد که با استفاده از اقتدار و امکانات اجرایی و تبلیغی خود به تحریف و دگرگونه جلوه دادن حقایق پرداختهاند اما امید است که بهمرورزمان سیر حوادث و تاریخ که رسالت آن محرز ساختن حقایق امر و واقعیتهاست خلاف آن را به اثبات برساند. گرچه تاریخ نوعی درک شهودی و ذهنی و تصوری است و حب و بغض و تعصب و شخصیت و نگرش مورخ در اثر تاریخیاش تأثیرگذار است اما در جوامع استبدادی مورخان و وقایعنگاران فزون بر آن مشکل بزرگ دیگری هم دارند. شرایط و ساختار سیاسی اجتماعی و اقتصادی در جوامع دیکتاتوری امکان وقایعنگاری و تاریخنویسی و قضاوت راستین تاریخی را دشوار مینماید. اوضاع بهگونهای است که مورخ اجازه بررسی نقادانه و قضاوت عینی را نمییابد و برای درج حقایق و واقعیتها با اعمال فشار و تطمیعها روبهروست. مورخ و وقایعنگار نمیتواند آزادانه و نقادانه به درج حقایق تاریخی بپردازد و آثار کنترلشده و فرمایشی هم که نگاشته میشوند ارزش ماندگار تاریخی ندارند و عمر و دوام و اعتبار ناچیزشان بهزحمت به درازای عمر همان نوع حکومتهاست؛ بنابراین قضاوت و تاریخنویسی قابل استناد به آینده و شرایط مناسب دیگری واگذار میشود که در چارچوب همان اصطلاح «تاریخ قضاوت خواهد کرد» قرار میگیرد. تاریخ در نزد مستبدان جنبه تبلیغ و مدح و ستایش دارد و بیانکننده امیال، خواستهها و نظرات آنهاست که حتی سعی در وارونه نشان دادن وقایع گذشته هم دارند.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
🖊جهانگیر ایزدپناه (فعال اجتماعی)
#صفحه_آخر
بهراستی از خود پرسیدهایم که چرا و در چه شرایطی داوری و قضاوت نهایی را به تاریخ میسپاریم و فلسفه اصطلاح تاریخ قضاوت خواهد کرد چیست؟ تاریخ بررسی و روایت گذشتههاست. چه عواملی باعث میشود که قضاوت همزمان یک موضوع یا واقعه را که در شرایط و زمانه حال رویداده است به بعد واگذار کنیم تا بهعنوان یک رویداد گذشته تاریخ به قضاوت آن بنشیند؟ مانعان و به بیراهه کشان قضاوت درست حادثه یا واقعه کیاناند. قضاوت و تاریخنگاری در چه محیط و شرایط و حاکمیتی بهدوراز واقعیت است. در چه شرایطی قضاوتها تبلیغات محسوب میشود و اعتبار و ارزش آن دیرینه پا و ماندگار نیست و با پایان عمر همان شرایط یا حاکمیت همان اعتبار کاذب تبلیغات کالای بنجل گونه را هم از دست میدهد؟ چرا در حاکمیتهای غیر دمکراتیک ممدوحان و محمودان و معبودان امروز، منفوران، مذمومان و مطرودان فردایند و بالعکس مغضوبین و مطرودین امروز ممدوحین و قهرمانان فردایند؟ در هر شرایطی قضاوت به فرصت کنکاش و بررسی نیازمند است اما اصطلاح کنایه گونه «تاریخ قضاوت خواهد کرد.» حکایت دیگری است که نشان از تحریف و دگرگونه نشان دادن وقایع توسط حاکمان وفرمانروایان دارد. کسانی که منافع خود را در قلب و وارونه نشان دادن ماهیت رویدادها میدانند و در این را از هیچ ترفند و دسیسه و تبلیغ دروغینی ابا ندارند. مستبدان قائل بهضرورت پویایی و تکامل جامعه نیستند و نمیخواهند بپذیرند که عقلانیت ناقص جامعه موجود تکافوی شرایط جدید را نمیدهد و وضعیت فعلی جامعه با آنچه ازنظر عقلانی باید باشد مطابقت ندارد و جامعه نیازمند مرتبه عالیتر و تکاملیافتهتری از عقلانیت و تدبیر اداره امور جامعه است. تاریخ حاصل کار مورخان است. برخلاف دوران پیشاتاریخ که متکی بر باستانشناسی است مورخ با اتکا به اسناد مکتوب، منابع و شواهد رویدادهای گذشته را بررسی و روایت میکند. موضوع تاریخ گذشتهها دارای اهمیت است. این اهمیت میتواند در سطح جهان، ملی یا محلی مطرح باشد. اهمیت را هم اعمال و افعال شخصیتها، گروهها، جریانها یا ممالکی مشخص میکنند که بر سیر تحولات جوامع وجهان تأثیر مثبت یا منفی بهجای بگذارند. گرچه تاریخنویسی نوین همانند تاریخنویسی سنتی بهطور عمده معطوف به اقدام حاکمان و فرمانروایان و جنگ و ستیز و سرگذشت آنها نیست و حیطه و گستره وسیعتری یافته و عقاید و نظرات و اجتماع و عواملی که بر زندگی مردم و جامعه تأثیر میگذارد نیز در برگرفته است اما باز این اصطلاح «تاریخ قضاوت خواهد کرد.» بیشتر اعمال و افعال حاکمان و فرمانروایان و مقتدران در سطوح گوناگون را در نظر دارد که با استفاده از اقتدار و امکانات اجرایی و تبلیغی خود به تحریف و دگرگونه جلوه دادن حقایق پرداختهاند اما امید است که بهمرورزمان سیر حوادث و تاریخ که رسالت آن محرز ساختن حقایق امر و واقعیتهاست خلاف آن را به اثبات برساند. گرچه تاریخ نوعی درک شهودی و ذهنی و تصوری است و حب و بغض و تعصب و شخصیت و نگرش مورخ در اثر تاریخیاش تأثیرگذار است اما در جوامع استبدادی مورخان و وقایعنگاران فزون بر آن مشکل بزرگ دیگری هم دارند. شرایط و ساختار سیاسی اجتماعی و اقتصادی در جوامع دیکتاتوری امکان وقایعنگاری و تاریخنویسی و قضاوت راستین تاریخی را دشوار مینماید. اوضاع بهگونهای است که مورخ اجازه بررسی نقادانه و قضاوت عینی را نمییابد و برای درج حقایق و واقعیتها با اعمال فشار و تطمیعها روبهروست. مورخ و وقایعنگار نمیتواند آزادانه و نقادانه به درج حقایق تاریخی بپردازد و آثار کنترلشده و فرمایشی هم که نگاشته میشوند ارزش ماندگار تاریخی ندارند و عمر و دوام و اعتبار ناچیزشان بهزحمت به درازای عمر همان نوع حکومتهاست؛ بنابراین قضاوت و تاریخنویسی قابل استناد به آینده و شرایط مناسب دیگری واگذار میشود که در چارچوب همان اصطلاح «تاریخ قضاوت خواهد کرد» قرار میگیرد. تاریخ در نزد مستبدان جنبه تبلیغ و مدح و ستایش دارد و بیانکننده امیال، خواستهها و نظرات آنهاست که حتی سعی در وارونه نشان دادن وقایع گذشته هم دارند.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌لزوم پرهیز از دامهای عنکبوتی
🖊حمید بابلی مؤخر ( فعال اجتماعی)
#صفحه_یک
#یادداشت
زهرا امیرابراهیمی برنده جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم کن در فرانسه شد. این انتخاب به دلیل بازی امیرابراهیمی در فیلمی با عنوان «عنکبوت مقدس» بوده است؛ فیلمی در ژانر درام دلهرهآور و جنایت واقعی است که به داستان قتلهای زنجیرهای سعید حنایی معروف به قاتل عنکبوتی پرداخته که از مرداد ۱۳۷۹ تا فروردین ۸۰ به مدت حدوداً هشت ماه ۱۶زن را با شال و روسری خفه کرده است. مقتولان زنانی بودهاند که سعید حنایی با این توجیه که عامل فساد در جامعه هستند آنها را به قتل رسانده بود. در بررسیها مشخصشده که مقتولان به خریدوفروش موادمخدر و فساد و فحشا متهم بودهاند.
سعید یک کارگر ساختمانی بوده که در محله فقیرنشين مشهد سکونت داشت. مادرش خیاط بوده و زنان و دختران زیادی همیشه به خانواده او رفتوآمد داشتند ولی سعید هرگز به آنها به چشم بد نگاه نمیکرد و عقیده داشت آنها امانت مردم هستند در خانواده او.
یکشب که از محل کارش برگشته بود خراشی بر صورت زنش مشاهده کرد و متوجه شد که زنش هنگام برگشتن به خانه با یک ماشین مسافرکش شخصی سوار شده که راننده قصد تعرض به او را داشته که وی با خاطی درگیر شده و در نتیجه صورتش خراش برداشته بود.
سعید عامل این اتفاق را زنان موادفروش و خیابانی میدانست که موجب گسترش فحشا و فساد در جامعه میشوند و به همین دلیل تصمیم به پاکسازی جامعه از این افراد گرفته بود. قاتل عنکبوتی در روزهای محاکمه گفته بود هرگز از اقدام خود پشیمان نیست و تصمیم داشت ۱۵۰زن خیابانی را با روسری خودشان به قتل برساند.چند دهه بعدازاین اتفاق البته جامعه ایرانی جنایتهای دیگری را که احتمالاً ریشه در موضوعات اخلاقی داشته است تجربه کرد. رومینا اشرفی و داستان جنایت مربوط به او و البته چرخاندن وحشتناک سر بریده دختر اهوازی در محل، موارد دیگری از برخورد با انحرافات احتمالی اخلاقی در جامعه ایران است که نشان میدهد در خانوادههای ایرانی خط قرمزی در ارتباط با مسائل اخلاقی وجود دارد.
اما اینکه فیلم عنکبوت مقدس که توسط علی عباسی، کارگردان ایرانی ساکن دانمارک ساختهشده با چه نگاهی تنظیمشده و اینکه آیا این فیلم بهنقد دیدگاه سنتی-مذهبی پرداخته و این مسئله را عامل چنین جنایتی دانسته که احتمالاً همینطور نیز هست، به برداشت و تفسیر او و مجموعهاش نسبت به اعتقادات مذهبی و فرهنگی و به عبارتی انتظار او به نوع نگاه جامعه ایران به این مسائل بستگی دارد؛ اما اینکه راهکارهای مذهبی، روانشناسی و جامعهشناسی مقابله با فساد و فحشا در جامعه چیست موضوعی است که طبیعتاً متخصصان حوزههای مرتبط باید پاسخگو باشند. ضمن اینکه مهاجرت بازیگران زن، کشف حجاب و گاه بازی آنها در فیلمهایی بهدوراز معیارهای نظام سیاسی و از طرفی اعتراف بازیگران بزرگ به تعرض به آنها اتفاقات نگرانکنندهای است که در هسته فرهنگی جامعه یعنی سینما که خود باید محلی برای تقویت اخلاقیات و نشر آن در جامعه باشد دیده و شنیده میشود.درحالیکه این بازیگران متهم کننده و متهم شونده میتوانند الگوهایی برای جامعه جوان ایران باشند وضعیت نگرانکنندهای را برای هر خانواده مقید به حفظ اصالتهای ایرانی-اسلامي به همراه دارد. این در حالی است که در بنیانهای تمدنی ایران چه قبل و چه بعد از ورود اسلام حفظ کرامت و نگاه اخلاقی به زن همواره حائز اهمیت بوده است. اکنون نیز مسائل اخلاقی و تهدید ناشی از گسترش فساد در جامعه چالشی است که بهشدت بنیاد خانواده را به خطر میاندازد. تهدید ناشی از این موضوع با گسترش وسایل ارتباطی سمعی و بصری در دنیای امروز جدیتر شده و مسئولیت خانوادهها را دوچندان کرده است.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
🖊حمید بابلی مؤخر ( فعال اجتماعی)
#صفحه_یک
#یادداشت
زهرا امیرابراهیمی برنده جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم کن در فرانسه شد. این انتخاب به دلیل بازی امیرابراهیمی در فیلمی با عنوان «عنکبوت مقدس» بوده است؛ فیلمی در ژانر درام دلهرهآور و جنایت واقعی است که به داستان قتلهای زنجیرهای سعید حنایی معروف به قاتل عنکبوتی پرداخته که از مرداد ۱۳۷۹ تا فروردین ۸۰ به مدت حدوداً هشت ماه ۱۶زن را با شال و روسری خفه کرده است. مقتولان زنانی بودهاند که سعید حنایی با این توجیه که عامل فساد در جامعه هستند آنها را به قتل رسانده بود. در بررسیها مشخصشده که مقتولان به خریدوفروش موادمخدر و فساد و فحشا متهم بودهاند.
سعید یک کارگر ساختمانی بوده که در محله فقیرنشين مشهد سکونت داشت. مادرش خیاط بوده و زنان و دختران زیادی همیشه به خانواده او رفتوآمد داشتند ولی سعید هرگز به آنها به چشم بد نگاه نمیکرد و عقیده داشت آنها امانت مردم هستند در خانواده او.
یکشب که از محل کارش برگشته بود خراشی بر صورت زنش مشاهده کرد و متوجه شد که زنش هنگام برگشتن به خانه با یک ماشین مسافرکش شخصی سوار شده که راننده قصد تعرض به او را داشته که وی با خاطی درگیر شده و در نتیجه صورتش خراش برداشته بود.
سعید عامل این اتفاق را زنان موادفروش و خیابانی میدانست که موجب گسترش فحشا و فساد در جامعه میشوند و به همین دلیل تصمیم به پاکسازی جامعه از این افراد گرفته بود. قاتل عنکبوتی در روزهای محاکمه گفته بود هرگز از اقدام خود پشیمان نیست و تصمیم داشت ۱۵۰زن خیابانی را با روسری خودشان به قتل برساند.چند دهه بعدازاین اتفاق البته جامعه ایرانی جنایتهای دیگری را که احتمالاً ریشه در موضوعات اخلاقی داشته است تجربه کرد. رومینا اشرفی و داستان جنایت مربوط به او و البته چرخاندن وحشتناک سر بریده دختر اهوازی در محل، موارد دیگری از برخورد با انحرافات احتمالی اخلاقی در جامعه ایران است که نشان میدهد در خانوادههای ایرانی خط قرمزی در ارتباط با مسائل اخلاقی وجود دارد.
اما اینکه فیلم عنکبوت مقدس که توسط علی عباسی، کارگردان ایرانی ساکن دانمارک ساختهشده با چه نگاهی تنظیمشده و اینکه آیا این فیلم بهنقد دیدگاه سنتی-مذهبی پرداخته و این مسئله را عامل چنین جنایتی دانسته که احتمالاً همینطور نیز هست، به برداشت و تفسیر او و مجموعهاش نسبت به اعتقادات مذهبی و فرهنگی و به عبارتی انتظار او به نوع نگاه جامعه ایران به این مسائل بستگی دارد؛ اما اینکه راهکارهای مذهبی، روانشناسی و جامعهشناسی مقابله با فساد و فحشا در جامعه چیست موضوعی است که طبیعتاً متخصصان حوزههای مرتبط باید پاسخگو باشند. ضمن اینکه مهاجرت بازیگران زن، کشف حجاب و گاه بازی آنها در فیلمهایی بهدوراز معیارهای نظام سیاسی و از طرفی اعتراف بازیگران بزرگ به تعرض به آنها اتفاقات نگرانکنندهای است که در هسته فرهنگی جامعه یعنی سینما که خود باید محلی برای تقویت اخلاقیات و نشر آن در جامعه باشد دیده و شنیده میشود.درحالیکه این بازیگران متهم کننده و متهم شونده میتوانند الگوهایی برای جامعه جوان ایران باشند وضعیت نگرانکنندهای را برای هر خانواده مقید به حفظ اصالتهای ایرانی-اسلامي به همراه دارد. این در حالی است که در بنیانهای تمدنی ایران چه قبل و چه بعد از ورود اسلام حفظ کرامت و نگاه اخلاقی به زن همواره حائز اهمیت بوده است. اکنون نیز مسائل اخلاقی و تهدید ناشی از گسترش فساد در جامعه چالشی است که بهشدت بنیاد خانواده را به خطر میاندازد. تهدید ناشی از این موضوع با گسترش وسایل ارتباطی سمعی و بصری در دنیای امروز جدیتر شده و مسئولیت خانوادهها را دوچندان کرده است.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
متروپل یک حادثه نیست یک بحران است
🖊رجبعلی کرد (کنشگر اجتماعی)
#صفحه_یک
#یادداشت
اخبار و تصاویر فاجعه اسفبار فروریزی ساختمان متروپل آبادان با سرعت به اقصی نقاط ایران و جهان مخابره شد و قلب میلیونها انسان را جریحهدار کرد. اصولاً پس از هر واقعه و رخدادی خبرها و تحلیلها در مورد آن حادثه نوشته میشود. به مدد فضای مجازی زوایای این حادثه ناگوار هر روز بیشتر و بیشتر موردبررسی قرار میگیرد؛ اما این نوشتار بر آن است که فقط و فقط خطا و قانونشکنی یک فرد به نام عبدالباقی نیست.
هر ساله در تمام دنیا حوادث ناگوار و بغرنج با خسارات مالی و جانی رخ میدهد و خبر آن نیز به سراسر جهان مخابره میشود. علاوه بر حوادثی طبیعی مثل سیل و زلزله و طوفان، حوادثی دلخراش که ناشی از سوءمدیریت یا عوامل انسانی است نیز رخ میدهد و جان دهها انسان بیگناه را میگیرد؛ مانند حمله مسلحانه یک فرد به یک جمع فرهیخته آنهم در محلی به نام دانشگاه. در کشور ما نیز حوادث دلخراش دیگری نیز رخداده و نمونه عوامل طبیعی آن در چند دهه پیش زلزله بم و در چند سال پیش سیلهای ویرانگر در یک بازه زمانی کوتاه و همزمان در چندین استان بود.
حوادثی مشابه برجهای متروپل که عامل آن طبیعی و قهری نیست، جای بسی تأسف و تأمل دارد و ریشهها و عوامل مختلف انسانی آن را باید شناخت و شناساند و مورد تجزیهوتحلیل و نقد و بررسی قرار داد. این حادثه اولین نبوده و اگر در بر همان پاشنه بچرخد و شیوه حکمرانی و مدیریت کشور به همین شیوه باشد، آخرین هم نخواهد بود.
در مورد حوادث ریزودرشتی که بر اثر عوامل انسانی در کشور ما رخ میدهد بررسیهای دقیقتر و جامعتر لازم است. ضروری است که صاحبنظران و صاحبان فن و تحلیل و بررسی دقیق و کاربردی از این قبیل حوادث داشته باشند تا در آینده شاهد این حوادث فجیع و دلخراش نباشیم. بررسی کنید ببینید هر جا که چنین حوادثی رخ میدهد صاحبان و مالکان و مدیران این مجموعهها و اماکن و ساختمانها چه کسانی هستند و به چه کسانی متصلاند و با چه کسانی حشرونشر دارند و چه کسانی آنها را پشتیبانی و سفارش میکنند؟
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
🖊رجبعلی کرد (کنشگر اجتماعی)
#صفحه_یک
#یادداشت
اخبار و تصاویر فاجعه اسفبار فروریزی ساختمان متروپل آبادان با سرعت به اقصی نقاط ایران و جهان مخابره شد و قلب میلیونها انسان را جریحهدار کرد. اصولاً پس از هر واقعه و رخدادی خبرها و تحلیلها در مورد آن حادثه نوشته میشود. به مدد فضای مجازی زوایای این حادثه ناگوار هر روز بیشتر و بیشتر موردبررسی قرار میگیرد؛ اما این نوشتار بر آن است که فقط و فقط خطا و قانونشکنی یک فرد به نام عبدالباقی نیست.
هر ساله در تمام دنیا حوادث ناگوار و بغرنج با خسارات مالی و جانی رخ میدهد و خبر آن نیز به سراسر جهان مخابره میشود. علاوه بر حوادثی طبیعی مثل سیل و زلزله و طوفان، حوادثی دلخراش که ناشی از سوءمدیریت یا عوامل انسانی است نیز رخ میدهد و جان دهها انسان بیگناه را میگیرد؛ مانند حمله مسلحانه یک فرد به یک جمع فرهیخته آنهم در محلی به نام دانشگاه. در کشور ما نیز حوادث دلخراش دیگری نیز رخداده و نمونه عوامل طبیعی آن در چند دهه پیش زلزله بم و در چند سال پیش سیلهای ویرانگر در یک بازه زمانی کوتاه و همزمان در چندین استان بود.
حوادثی مشابه برجهای متروپل که عامل آن طبیعی و قهری نیست، جای بسی تأسف و تأمل دارد و ریشهها و عوامل مختلف انسانی آن را باید شناخت و شناساند و مورد تجزیهوتحلیل و نقد و بررسی قرار داد. این حادثه اولین نبوده و اگر در بر همان پاشنه بچرخد و شیوه حکمرانی و مدیریت کشور به همین شیوه باشد، آخرین هم نخواهد بود.
در مورد حوادث ریزودرشتی که بر اثر عوامل انسانی در کشور ما رخ میدهد بررسیهای دقیقتر و جامعتر لازم است. ضروری است که صاحبنظران و صاحبان فن و تحلیل و بررسی دقیق و کاربردی از این قبیل حوادث داشته باشند تا در آینده شاهد این حوادث فجیع و دلخراش نباشیم. بررسی کنید ببینید هر جا که چنین حوادثی رخ میدهد صاحبان و مالکان و مدیران این مجموعهها و اماکن و ساختمانها چه کسانی هستند و به چه کسانی متصلاند و با چه کسانی حشرونشر دارند و چه کسانی آنها را پشتیبانی و سفارش میکنند؟
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
Telegraph
متروپل یک حادثه نیست یک بحران است
اخبار و تصاویر فاجعه اسفبار فروریزی ساختمان متروپل آبادان با سرعت به اقصی نقاط ایران و جهان مخابره شد و قلب میلیونها انسان را جریحهدار کرد. اصولاً پس از هر واقعه و رخدادی خبرها و تحلیلها در مورد آن حادثه نوشته میشود. به مدد فضای مجازی زوایای این حادثه…
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌از القائات براندازان تا بیتدبیری مسئولان
مردم آبادان را تحریک نکنید!
#سیاست
همدلی| عزاداری مردم آبادان و همدردی مردم سایر شهرها با آنان ادامه دارد. درعینحال مردم این شهرها از برخی بیتوجهیها و رفتارهای تحریکآمیز عصبانی هستند. رئیس سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری اهواز گفته به دلیل سست بودن و ناایمن بودن سازه متروپل، هر لحظه احتمال ریزش آن وجود دارد و اگر موارد ایمنی رعایت نشود حادثهای سنگینتر رخ خواهد داد. مردم از نوع برخورد با عزاداریها عصبانی هستند. تصاویر منتشرشده از مراسمهای چند شب گذشته نشان میدهد که اعتراض مردم آبادان در مواردی به خشونت کشیده شده است. خبرگزاری فارس نوشت برخی از حاضران به دوربین صداوسیما حمله کردند.
درعینحال دولت با تأخیر پنجروزه عزای عمومی اعلام کرد. برخی میگویند که این نوعی نادیده گرفتن وضعیت مردم خوزستان بوده است. درعینحال گزارشهای رسمی از اعتراضات مردم آبادان بهشدت محدود است. در بین خبرگزاریهای مختلف کشور تنها خبرگزاری فارس است که تابهحال دو بار این اعتراضات را بهصورت محدود گزارش داده است. بااینحال بعد از گذشت تقریباً یک هفته حالا مسئولان کمکم در تلاش هستند تا مردم عزادار آبادان را آرام کنند.
روز شنبه آیتالله جنتی رئیس مجلس خبرگان رهبری مردم را دعوت به آرامش کرد. غروب یکشنبه نیز امامجمعه آبادان تلاش کرد تا با برگزاری یک مراسم ترحیم از پیش اعلامشده با مردم عزادار این شهر ابراز همدردی کند؛ اما این مراسم خیلی خوب پیش نرفت و با اعتراض مردم تقریباً ناتمام ماند. این وضعیت در حالی است که همچنان تصاویر منتشرشده از نوعی بیتدبیری در برخورد انتظامی با اعتراض و عزاداری مردم آبادان حکایت میکند که باعث جریحهدار شدن احساسات عمومی مردم سایر شهرها شده است.
خبرگزاری فارس در تشریح وضعیت شهرآبادان در هفتمین شب حادثه متروپل گزارشی منتشر کرد. این خبرگزاری در گزارش خود نوشت: «در مراسمی که در هفتمین شب حادثه متروپل در آبادان برگزار شد، در ابتدای سخنرانی آیتالله حیدری نماینده خوزستان در مجلس خبرگان، عدهای با کف زدن و شعار دادن مانع ایراد سخنرانی شدند.»
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
مردم آبادان را تحریک نکنید!
#سیاست
همدلی| عزاداری مردم آبادان و همدردی مردم سایر شهرها با آنان ادامه دارد. درعینحال مردم این شهرها از برخی بیتوجهیها و رفتارهای تحریکآمیز عصبانی هستند. رئیس سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری اهواز گفته به دلیل سست بودن و ناایمن بودن سازه متروپل، هر لحظه احتمال ریزش آن وجود دارد و اگر موارد ایمنی رعایت نشود حادثهای سنگینتر رخ خواهد داد. مردم از نوع برخورد با عزاداریها عصبانی هستند. تصاویر منتشرشده از مراسمهای چند شب گذشته نشان میدهد که اعتراض مردم آبادان در مواردی به خشونت کشیده شده است. خبرگزاری فارس نوشت برخی از حاضران به دوربین صداوسیما حمله کردند.
درعینحال دولت با تأخیر پنجروزه عزای عمومی اعلام کرد. برخی میگویند که این نوعی نادیده گرفتن وضعیت مردم خوزستان بوده است. درعینحال گزارشهای رسمی از اعتراضات مردم آبادان بهشدت محدود است. در بین خبرگزاریهای مختلف کشور تنها خبرگزاری فارس است که تابهحال دو بار این اعتراضات را بهصورت محدود گزارش داده است. بااینحال بعد از گذشت تقریباً یک هفته حالا مسئولان کمکم در تلاش هستند تا مردم عزادار آبادان را آرام کنند.
روز شنبه آیتالله جنتی رئیس مجلس خبرگان رهبری مردم را دعوت به آرامش کرد. غروب یکشنبه نیز امامجمعه آبادان تلاش کرد تا با برگزاری یک مراسم ترحیم از پیش اعلامشده با مردم عزادار این شهر ابراز همدردی کند؛ اما این مراسم خیلی خوب پیش نرفت و با اعتراض مردم تقریباً ناتمام ماند. این وضعیت در حالی است که همچنان تصاویر منتشرشده از نوعی بیتدبیری در برخورد انتظامی با اعتراض و عزاداری مردم آبادان حکایت میکند که باعث جریحهدار شدن احساسات عمومی مردم سایر شهرها شده است.
خبرگزاری فارس در تشریح وضعیت شهرآبادان در هفتمین شب حادثه متروپل گزارشی منتشر کرد. این خبرگزاری در گزارش خود نوشت: «در مراسمی که در هفتمین شب حادثه متروپل در آبادان برگزار شد، در ابتدای سخنرانی آیتالله حیدری نماینده خوزستان در مجلس خبرگان، عدهای با کف زدن و شعار دادن مانع ایراد سخنرانی شدند.»
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
Telegraph
مردم آبادان را تحریک نکنید!
از القائات براندازان تا بیتدبیری مسئولان عزاداری مردم آبادان و همدردی مردم سایر شهرها با آنان ادامه دارد. درعینحال مردم این شهرها از برخی بیتوجهیها و رفتارهای تحریکآمیز عصبانی هستند. رئیس سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری اهواز گفته به دلیل سست…
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌روابط میان ایران - تاجیکستان با نزدیکیهای فرهنگی و تاریخی مناسب نیست
غفلت از اعجاز همزبانی
#سیاست
همدلی| این روزها و در آغاز ۳۰سالگی برقراری روابط دیپلماتیک بین دو کشور ایران و تاجیکستان، رئیسجمهور تاجیکستان میهمان تهران است. فارغ از مناسبات سیاسی و روابط اقتصادی دو کشور، شاید آنچه بیشتر در ملاقات روسای جمهور دو کشور به چشم میآید، صحبت کردنِ دو رئیسجمهور به یکزبان و بدون نیاز به مترجم است. این مسئله اگر چه شاید بهواسطه درک پیشینه تاریخی تاجیکستان و وابستگیهایی که مردمان این کشور از سرزمین اصلی خود به ارث بردهاند، چندان دور از ذهن به نظر نیاید،اما نباید فراموش کرد که بهواقع، همواره از زبان مشترک بهعنوان یکی از شاخصههای مهم برای ایجاد روابطی نزدیکتر یادشده است. حال باید پرسید که در پرتو این عامل مهم فرهنگی، دولتمردان ایرانی تا چه اندازه توانستهاند از ظرفیتهای موجود برای تحکیم بیشتر روابط و استفاده از مزایای سیاسی و اقتصادی آن بهره جویند؟اگر چه ایران، اولین کشوری بوده که استقلال تاجیکستان را به رسمیت شناخته و نخستین مراکز دیپلماتیک را در این جمهوری افتتاح کرده است و حتی رئیسجمهور این کشور، از تعبیر گوشت و ناخن، برای توصیف روابط میان ایران و تاجیکستان استفاده کرده است، اما به نظر میرسد از ظرفیتهای موجود بین دو کشور استفاده مناسبی نشده است. این در حالی است که افزایش مناسبات بین دو کشور در چند سال گذشته تنها به اقداماتی نظیر تبادل هیاتهای علمی، فرهنگی و هنری و مشارکت در تولید فیلم، موسیقی و نمایشگاههای چاپ و توزیع کتاب، محدودشده است.ایران و تاجیکستان بهواسطه زبان مشترک فارسی در کنار اشتراکات گوناگون تاریخی، فرهنگی و هویتی و همچنین نزدیکی جغرافیایی که با یکدیگر دارند، نسبت به سایر کشورهای منطقه که اغلب ترکزبان یا عربزبان هستند، احساس نزدیکی بیشتری با هم دارند. این نزدیکی به حدی است که بسیاری از مردمان دو کشور، همواره دیگری را بهعنوان بخشی از وطن فرهنگی خود بهحساب آورده و به روشهای گوناگون سعی در تعمیق روابط بین دو کشور دارند. وجود چنین ظرفیت عظیمی باعث شده تا ایران و تاجیکستان بهطور طبیعی تبدیل به یکی از مهمترین بسترهای بالقوهای شوند که میتوانند بهواسطه ارتقای سطح و حجم همکاریها، توسعه همهجانبه روابط را به نحو مطلوبی میان دو کشور طرحریزی کرده و از این طریق زمینههای همگرایی بیشتری را در عرصههای مختلف سیاست خارجی فراهم کنند.جمهوری تاجیکستان بهمثابه چراغ راه و پل ارتباطی ایران برای ورود به آسیای میانه بهحساب میآید که در صورت توجه کافی و گسترش روابط میتواند سکوی پرتاب و نفوذ اقتصادی ایران در جمهوریهای همجوار به وسعت چهار میلیون کیلومترمربع و با جمعیتی بالغ بر ۱۶۰میلیون نفر بوده و بازار بسیار مناسب و آسانی را برای کشورمان فراهم آورد. اهمیت این مسئله هنگامی افزونتر میشود که متقابلاً ایران نیز بتواند نقش عمدهای را بهعنوان کریدور و شاهراه اصلی دسترسی به آبهای آزاد برای تاجیکستان و سایر جمهوریهای اطراف که در تنگنای ژئوپلیتیکی قرار دارند، بر عهده گیرد.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
غفلت از اعجاز همزبانی
#سیاست
همدلی| این روزها و در آغاز ۳۰سالگی برقراری روابط دیپلماتیک بین دو کشور ایران و تاجیکستان، رئیسجمهور تاجیکستان میهمان تهران است. فارغ از مناسبات سیاسی و روابط اقتصادی دو کشور، شاید آنچه بیشتر در ملاقات روسای جمهور دو کشور به چشم میآید، صحبت کردنِ دو رئیسجمهور به یکزبان و بدون نیاز به مترجم است. این مسئله اگر چه شاید بهواسطه درک پیشینه تاریخی تاجیکستان و وابستگیهایی که مردمان این کشور از سرزمین اصلی خود به ارث بردهاند، چندان دور از ذهن به نظر نیاید،اما نباید فراموش کرد که بهواقع، همواره از زبان مشترک بهعنوان یکی از شاخصههای مهم برای ایجاد روابطی نزدیکتر یادشده است. حال باید پرسید که در پرتو این عامل مهم فرهنگی، دولتمردان ایرانی تا چه اندازه توانستهاند از ظرفیتهای موجود برای تحکیم بیشتر روابط و استفاده از مزایای سیاسی و اقتصادی آن بهره جویند؟اگر چه ایران، اولین کشوری بوده که استقلال تاجیکستان را به رسمیت شناخته و نخستین مراکز دیپلماتیک را در این جمهوری افتتاح کرده است و حتی رئیسجمهور این کشور، از تعبیر گوشت و ناخن، برای توصیف روابط میان ایران و تاجیکستان استفاده کرده است، اما به نظر میرسد از ظرفیتهای موجود بین دو کشور استفاده مناسبی نشده است. این در حالی است که افزایش مناسبات بین دو کشور در چند سال گذشته تنها به اقداماتی نظیر تبادل هیاتهای علمی، فرهنگی و هنری و مشارکت در تولید فیلم، موسیقی و نمایشگاههای چاپ و توزیع کتاب، محدودشده است.ایران و تاجیکستان بهواسطه زبان مشترک فارسی در کنار اشتراکات گوناگون تاریخی، فرهنگی و هویتی و همچنین نزدیکی جغرافیایی که با یکدیگر دارند، نسبت به سایر کشورهای منطقه که اغلب ترکزبان یا عربزبان هستند، احساس نزدیکی بیشتری با هم دارند. این نزدیکی به حدی است که بسیاری از مردمان دو کشور، همواره دیگری را بهعنوان بخشی از وطن فرهنگی خود بهحساب آورده و به روشهای گوناگون سعی در تعمیق روابط بین دو کشور دارند. وجود چنین ظرفیت عظیمی باعث شده تا ایران و تاجیکستان بهطور طبیعی تبدیل به یکی از مهمترین بسترهای بالقوهای شوند که میتوانند بهواسطه ارتقای سطح و حجم همکاریها، توسعه همهجانبه روابط را به نحو مطلوبی میان دو کشور طرحریزی کرده و از این طریق زمینههای همگرایی بیشتری را در عرصههای مختلف سیاست خارجی فراهم کنند.جمهوری تاجیکستان بهمثابه چراغ راه و پل ارتباطی ایران برای ورود به آسیای میانه بهحساب میآید که در صورت توجه کافی و گسترش روابط میتواند سکوی پرتاب و نفوذ اقتصادی ایران در جمهوریهای همجوار به وسعت چهار میلیون کیلومترمربع و با جمعیتی بالغ بر ۱۶۰میلیون نفر بوده و بازار بسیار مناسب و آسانی را برای کشورمان فراهم آورد. اهمیت این مسئله هنگامی افزونتر میشود که متقابلاً ایران نیز بتواند نقش عمدهای را بهعنوان کریدور و شاهراه اصلی دسترسی به آبهای آزاد برای تاجیکستان و سایر جمهوریهای اطراف که در تنگنای ژئوپلیتیکی قرار دارند، بر عهده گیرد.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
Telegraph
غفلت از اعجاز همزبانی
روابط میان ایران - تاجیکستان با نزدیکیهای فرهنگی و تاریخی مناسب نیست این روزها و در آغاز ۳۰سالگی برقراری روابط دیپلماتیک بین دو کشور ایران و تاجیکستان، رئیسجمهور تاجیکستان میهمان تهران است. فارغ از مناسبات سیاسی و روابط اقتصادی دو کشور، شاید آنچه بیشتر…
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌بیژن عبدالکریمی در نشست نقد و بررسی فیلم مستند «داستان هزار و یک روز»:
هم دختران «سلام فرمانده» و هم پسران «متروپل» فرزند ایران هستند
#علی_نامجو
#فرهنگ_و_هنر
نام فیلم « داستان هزار و یک روز» شاید گرهخورده باشد با ماجرای جنجال تعدادی از مثلاً معترضان به حضور پرویز پرستویی در آمریکا برای اکران این فیلم برای ایرانیان ساکن این کشور و البته مشتی که این بازیگر نامدار بر چهره کسی که چهرهاش را پیشتر در دوران انتخابات ریاست جمهوری دیده بودیم؛ جایی که داشت سر خانوادهای که از محل رأیگیری بیرون میآمدند فریاد میکشید و آنها را به خاطر حضور در انتخابات ریاست جمهوری کشورمان تهدید میکرد. این مستند به کارگردانی حبیب احمدزاده اما حرفهایی بسیار متفاوت با آنچه در آمریکا رخ داد برای گفتن داشت و آمده بود تا روای یک کلمه مهم در این جهان بیسرانجامی باشد؛ صلح؛ همانکه در مقابل جنگ مینشیند و تعریف کردنش بدون تصور مفهوم جنگ و ویرانی و خونریزی غیرقابلتصور است. بههرحال اما هنرمندانی که برای حضور در اکران این فیلم راهی امریکا شده بودند به ایران بازگشتند و حالا نوبت اکران این مستند سینمایی در سالن استاد شهناز شد و البته جلسه نقد و بررسی آنکه یکشنبه در خانه هنرمندان ایران برگزارش کردند. محمدرضا تقیپور؛ مدیر موزه صلح، بیژن عبدالکریمی؛ استاد دانشگاه، حجتالاسلاموالمسلمین محمد کیانی؛ معاون فرهنگی حوزه علمیه قم، حبیب احمدزاده؛ کارگردان فیلم در این نشست حاضر بودند و کیوان کثیریان؛ منتقد نامآشنای کشورمان که مدیریت روابط عمومی خانه هنرمندان را هم بر عهده دارد در این جلسه بهعنوان مجری و کارشناس حضور داشت. احمدزاده در ابتدای این نشست گفت: ما از طریق موزه صلح با عزیزانی همچون خانم سویا، پرفسور فرانکلین و… آشنا شدیم. احساس کردیم آن دو عزیز خارجی حق زیادی بر گردن ما دارند، حس کردم وجهی دارند که ما بهعنوان انسان آن وجه را فراموش کردهایم و آن وجه دوست داشتن انسانهاست. این عزیزان به ایران آمده و به مناطق جنگزده ما هم رفته بودند، آنها بدون هیچ وجهه سیاسی جانبازان ما را ریکاوری میکردند. به همین ترتیب من هم شیفته شدم بدانم آنها چگونه از آن سر دنیا آمدند و این کار را کردند. تمام قصد ما این بود که از آنها تشکر کنیم. وقتی با خانم سویا ساخت این فیلم را مطرح کردیم گفت برای حضور چند شرط دارم؛ اینکه فیلم داستانی باشد و من محوریت نباشم، یکی از دلایلی که در فیلم چند نفر محور داستان هستند، همین بود؛ و شرط دیگرش هم این بود فیلمی ساخته شود که افرادی که آن را میبینند بعد از تماشا به این فکر کنند که چگونه میتوانند افراد بهتری شوند، البته این را هم باید بگویم که ما راش مستند داشتیم و تصمیم گرفتیم فیلم را به این شکل بسازیم. تمام دغدغه ما این بود که این سه فرد از سه جای جهان را در فیلم داشته باشیم. در ادامه بیژن عبدالکریمی ضمن بیان این مطلب که به دلیل حوادث آبادان سیاهپوش است و با مردم آبادان همدردی میکند، اظهار کرد: من همواره در مقام معلم در مواجهه با این پرسش قرار میگیرم که آینده این کشور چه میشود؟ به کدام مسیر پیش میرویم؟ قرار است چه اتفاقی رخ دهد؟ در شرایط کنونی چهکاری میتوانیم بکنیم؟ فکر میکنم این موضوعات به درونمایه فیلم بیربط نیست. او افزود: ما تحت شدیدترین فشارهای جهانی، شکاف اجتماعی، فاصله دهک پایین و بالا، رشد حاشیهنشینی، نابودی طبقه متوسط، بحران ناکارآمدی و… هستیم، همه اینها ما را با این پرسش مواجه کرده که وظیفه ما چیست؟ وقتی آقای احمدزاده از من برای این مراسم دعوت کرد گفتم فرصت غنیمت است تا ازاینجا درباره مهمترین مسائل صحبت کنم. امشب یک اتفاق ساده رخ داد که مورد تأمل من بود. این موضوع مطرح شد که در این شرایط تاریخی که با خطر فروپاشی روبهرو هستیم باید راهی را بیاییم.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
هم دختران «سلام فرمانده» و هم پسران «متروپل» فرزند ایران هستند
#علی_نامجو
#فرهنگ_و_هنر
نام فیلم « داستان هزار و یک روز» شاید گرهخورده باشد با ماجرای جنجال تعدادی از مثلاً معترضان به حضور پرویز پرستویی در آمریکا برای اکران این فیلم برای ایرانیان ساکن این کشور و البته مشتی که این بازیگر نامدار بر چهره کسی که چهرهاش را پیشتر در دوران انتخابات ریاست جمهوری دیده بودیم؛ جایی که داشت سر خانوادهای که از محل رأیگیری بیرون میآمدند فریاد میکشید و آنها را به خاطر حضور در انتخابات ریاست جمهوری کشورمان تهدید میکرد. این مستند به کارگردانی حبیب احمدزاده اما حرفهایی بسیار متفاوت با آنچه در آمریکا رخ داد برای گفتن داشت و آمده بود تا روای یک کلمه مهم در این جهان بیسرانجامی باشد؛ صلح؛ همانکه در مقابل جنگ مینشیند و تعریف کردنش بدون تصور مفهوم جنگ و ویرانی و خونریزی غیرقابلتصور است. بههرحال اما هنرمندانی که برای حضور در اکران این فیلم راهی امریکا شده بودند به ایران بازگشتند و حالا نوبت اکران این مستند سینمایی در سالن استاد شهناز شد و البته جلسه نقد و بررسی آنکه یکشنبه در خانه هنرمندان ایران برگزارش کردند. محمدرضا تقیپور؛ مدیر موزه صلح، بیژن عبدالکریمی؛ استاد دانشگاه، حجتالاسلاموالمسلمین محمد کیانی؛ معاون فرهنگی حوزه علمیه قم، حبیب احمدزاده؛ کارگردان فیلم در این نشست حاضر بودند و کیوان کثیریان؛ منتقد نامآشنای کشورمان که مدیریت روابط عمومی خانه هنرمندان را هم بر عهده دارد در این جلسه بهعنوان مجری و کارشناس حضور داشت. احمدزاده در ابتدای این نشست گفت: ما از طریق موزه صلح با عزیزانی همچون خانم سویا، پرفسور فرانکلین و… آشنا شدیم. احساس کردیم آن دو عزیز خارجی حق زیادی بر گردن ما دارند، حس کردم وجهی دارند که ما بهعنوان انسان آن وجه را فراموش کردهایم و آن وجه دوست داشتن انسانهاست. این عزیزان به ایران آمده و به مناطق جنگزده ما هم رفته بودند، آنها بدون هیچ وجهه سیاسی جانبازان ما را ریکاوری میکردند. به همین ترتیب من هم شیفته شدم بدانم آنها چگونه از آن سر دنیا آمدند و این کار را کردند. تمام قصد ما این بود که از آنها تشکر کنیم. وقتی با خانم سویا ساخت این فیلم را مطرح کردیم گفت برای حضور چند شرط دارم؛ اینکه فیلم داستانی باشد و من محوریت نباشم، یکی از دلایلی که در فیلم چند نفر محور داستان هستند، همین بود؛ و شرط دیگرش هم این بود فیلمی ساخته شود که افرادی که آن را میبینند بعد از تماشا به این فکر کنند که چگونه میتوانند افراد بهتری شوند، البته این را هم باید بگویم که ما راش مستند داشتیم و تصمیم گرفتیم فیلم را به این شکل بسازیم. تمام دغدغه ما این بود که این سه فرد از سه جای جهان را در فیلم داشته باشیم. در ادامه بیژن عبدالکریمی ضمن بیان این مطلب که به دلیل حوادث آبادان سیاهپوش است و با مردم آبادان همدردی میکند، اظهار کرد: من همواره در مقام معلم در مواجهه با این پرسش قرار میگیرم که آینده این کشور چه میشود؟ به کدام مسیر پیش میرویم؟ قرار است چه اتفاقی رخ دهد؟ در شرایط کنونی چهکاری میتوانیم بکنیم؟ فکر میکنم این موضوعات به درونمایه فیلم بیربط نیست. او افزود: ما تحت شدیدترین فشارهای جهانی، شکاف اجتماعی، فاصله دهک پایین و بالا، رشد حاشیهنشینی، نابودی طبقه متوسط، بحران ناکارآمدی و… هستیم، همه اینها ما را با این پرسش مواجه کرده که وظیفه ما چیست؟ وقتی آقای احمدزاده از من برای این مراسم دعوت کرد گفتم فرصت غنیمت است تا ازاینجا درباره مهمترین مسائل صحبت کنم. امشب یک اتفاق ساده رخ داد که مورد تأمل من بود. این موضوع مطرح شد که در این شرایط تاریخی که با خطر فروپاشی روبهرو هستیم باید راهی را بیاییم.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
Telegraph
هم دختران «سلام فرمانده» و هم پسران «متروپل» فرزند ایران هستند
بیژن عبدالکریمی در نشست نقد و بررسی فیلم مستند «داستان هزار و یک روز»: نام فیلم « داستان هزار و یک روز» شاید گرهخورده باشد با ماجرای جنجال تعدادی از مثلاً معترضان به حضور پرویز پرستویی در آمریکا برای اکران این فیلم برای ایرانیان ساکن این کشور و البته مشتی…
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌گزارش «همدلی» از گرایش بخشی از مردم به مصرف محصولات باغی لکهدار و مچاله شده
میوههای دست چندم در سبد خانوار
#فاطمه_آقایی_فرد
#اقتصاد
پسری میوههای خراب و نهچندان تازه را با قیمت پایینتر به حراج گذاشته، مردی وارد میشود؛ بدون اینکه نگاهی به میوههای سالم و دستچین داخل فروشگاه بیندازد، سراغ همین میوههای گندیده و لهشده میرود، کیسه نایلونیاش را پر میکند از همینها؛ ترازو عدد 26هزار تومان را نشان میدهد؛ برمیگردد؛ چند عدد سیب گندیده دیگر اضافه میکند تا به قول خودش بیشتر از این شرمنده خانواده نباشد؛ حالا باید برای همین میوههای مگسزده، 50هزار تومان پول پرداخت کند. در گوشه دیگری از این همین میدان ترهبار در یکی از مناطق غربی پایتخت، پیرزنی تا کمر خمشده داخل سطل زباله میوهفروشیها؛ به آدمهای اطرافش میگوید برای لواشک میبرم؛ انگار اما کسی باور نمیکند؛ یک فعال بازار میگوید: «امسال حجم خرید میوههای دست چندم یا آن چیزی که حتی بازارهای میوه و ترهبار هم در غرفههایشان نمیتوانند بفروشند، حسابی بالا رفته؛ این میوهها که بهاصطلاح دمدری یا به شغال میوه معروفاند فقط اسم میوه را یدک میکشند؛ یا له شدهاند یا کرمزده، یا لکهدار و مچالهشده؛ درهرحال بیکیفیت؛ اما دیگر کسی از کیفیت آنها گلایه نمیکند. به گفته فروشندهها، امسال گرایش زیادی به مصرف میوههای کرمخورده در سطح شهر مشاهده میشود؛ درست مثل همین مثل قدیمی که میگوید لنگهکفش هم در بیابان غنیمت است، گرایش به مصرف میوههای خراب به دلیل افزایش عجیب قیمتها بیشتر شده است. خیلی از فروشندهها میگویند، تعداد زیادی از مردم اصلاً نمیتوانند میوه بخرند یا اگر بتوانند گرایششآنهمین دستههای خراب و لهشده است. انگار در جایی که مرغ و گوشت از سفره خیلیها حذفشده، نوبت به حذف میوه و سبزی هم رسیده است. تحت چنین شرایطی، گزارشهای میدانی و غیررسمی از افزایش تمایل اقشار ضعیف جامعه برای خرید میوههای درجه چندم حکایت دارد، اما در گزارشهای رسمی میتوان رد پای کاهش مصرف میوه را دید. چند روز پیش بود که رئیس اتحادیه بارفروشان از کاهش 20 تا 30درصدی مصرف میوه و سبزیجات در میان مردم خبر داد؛ اما این آمارها دیگر برای مردم آبونان نمیشود،
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
میوههای دست چندم در سبد خانوار
#فاطمه_آقایی_فرد
#اقتصاد
پسری میوههای خراب و نهچندان تازه را با قیمت پایینتر به حراج گذاشته، مردی وارد میشود؛ بدون اینکه نگاهی به میوههای سالم و دستچین داخل فروشگاه بیندازد، سراغ همین میوههای گندیده و لهشده میرود، کیسه نایلونیاش را پر میکند از همینها؛ ترازو عدد 26هزار تومان را نشان میدهد؛ برمیگردد؛ چند عدد سیب گندیده دیگر اضافه میکند تا به قول خودش بیشتر از این شرمنده خانواده نباشد؛ حالا باید برای همین میوههای مگسزده، 50هزار تومان پول پرداخت کند. در گوشه دیگری از این همین میدان ترهبار در یکی از مناطق غربی پایتخت، پیرزنی تا کمر خمشده داخل سطل زباله میوهفروشیها؛ به آدمهای اطرافش میگوید برای لواشک میبرم؛ انگار اما کسی باور نمیکند؛ یک فعال بازار میگوید: «امسال حجم خرید میوههای دست چندم یا آن چیزی که حتی بازارهای میوه و ترهبار هم در غرفههایشان نمیتوانند بفروشند، حسابی بالا رفته؛ این میوهها که بهاصطلاح دمدری یا به شغال میوه معروفاند فقط اسم میوه را یدک میکشند؛ یا له شدهاند یا کرمزده، یا لکهدار و مچالهشده؛ درهرحال بیکیفیت؛ اما دیگر کسی از کیفیت آنها گلایه نمیکند. به گفته فروشندهها، امسال گرایش زیادی به مصرف میوههای کرمخورده در سطح شهر مشاهده میشود؛ درست مثل همین مثل قدیمی که میگوید لنگهکفش هم در بیابان غنیمت است، گرایش به مصرف میوههای خراب به دلیل افزایش عجیب قیمتها بیشتر شده است. خیلی از فروشندهها میگویند، تعداد زیادی از مردم اصلاً نمیتوانند میوه بخرند یا اگر بتوانند گرایششآنهمین دستههای خراب و لهشده است. انگار در جایی که مرغ و گوشت از سفره خیلیها حذفشده، نوبت به حذف میوه و سبزی هم رسیده است. تحت چنین شرایطی، گزارشهای میدانی و غیررسمی از افزایش تمایل اقشار ضعیف جامعه برای خرید میوههای درجه چندم حکایت دارد، اما در گزارشهای رسمی میتوان رد پای کاهش مصرف میوه را دید. چند روز پیش بود که رئیس اتحادیه بارفروشان از کاهش 20 تا 30درصدی مصرف میوه و سبزیجات در میان مردم خبر داد؛ اما این آمارها دیگر برای مردم آبونان نمیشود،
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
Telegraph
میوههای دست چندم در سبد خانوار
گزارش «همدلی» از گرایش بخشی از مردم به مصرف محصولات باغی لکهدار و مچاله شده پسری میوههای خراب و نهچندان تازه را با قیمت پایینتر به حراج گذاشته، مردی وارد میشود؛ بدون اینکه نگاهی به میوههای سالم و دستچین داخل فروشگاه بیندازد، سراغ همین میوههای گندیده…
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌از بین پنج تا هشت هزار مرگ مغزی در سال، اعضای هزار نفر اهدا میشود
تأثیر برنامه رسانه ملی در کاهش اهدای عضو
#اجتماعی
همدلی| در دوران شیوع کرونا تعداد مرگ در بین افراد نیازمند دریافت عضو دو برابر شد. این در حالی است که سالانه بین پنج تا هشت هزار مرگ مغزی در سال رخ میدهد اما در نهایت اعضای هزار نفر از افرادی که دچار مرگ مغزی شدهاند به افراد نیازمند اهدا میشود. بنا بر اظهارات مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان، پیش از شیوع کرونا شاخص اهدای عضو در ایران به ازای هر یکمیلیون نفر معادل 14.3 بود که در دوران کرونا به نصف خود رسید. حالا که وضعیت مقداری بهتر شده، این شاخص به 10.7 رسیده است. در روزهای گذشته نیز قائممقام واحد فراهم آوری اعضا و نسوج پیوندی دانشگاه شهید بهشتی از کاهش ۷۵درصدی اهدای عضو در کشور به خاطر یک برنامه تلویزیونی خبر داده بود.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
تأثیر برنامه رسانه ملی در کاهش اهدای عضو
#اجتماعی
همدلی| در دوران شیوع کرونا تعداد مرگ در بین افراد نیازمند دریافت عضو دو برابر شد. این در حالی است که سالانه بین پنج تا هشت هزار مرگ مغزی در سال رخ میدهد اما در نهایت اعضای هزار نفر از افرادی که دچار مرگ مغزی شدهاند به افراد نیازمند اهدا میشود. بنا بر اظهارات مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان، پیش از شیوع کرونا شاخص اهدای عضو در ایران به ازای هر یکمیلیون نفر معادل 14.3 بود که در دوران کرونا به نصف خود رسید. حالا که وضعیت مقداری بهتر شده، این شاخص به 10.7 رسیده است. در روزهای گذشته نیز قائممقام واحد فراهم آوری اعضا و نسوج پیوندی دانشگاه شهید بهشتی از کاهش ۷۵درصدی اهدای عضو در کشور به خاطر یک برنامه تلویزیونی خبر داده بود.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
Telegraph
تأثیر برنامه رسانه ملی در کاهش اهدای عضو
از بین پنج تا هشت هزار مرگ مغزی در سال، اعضای هزار نفر اهدا میشود در دوران شیوع کرونا تعداد مرگ در بین افراد نیازمند دریافت عضو دو برابر شد. این در حالی است که سالانه بین پنج تا هشت هزار مرگ مغزی در سال رخ میدهد اما در نهایت اعضای هزار نفر از افرادی که…
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌12هزار کلاس درس کانکسی، خشتی و سنگی در کشور وجود دارد
تحصیل زیر سایه اضطراب
#ستاره_لطفی
#اجتماعی
در سده بیستویکم میلادی و در کشوری که از حیث برخورداری از منابع نفت و گاز، از ثروتمندترین کشورهای جهان به شمار میآید، هنوز مدارس کانکسی، خشتی و سنگی وجود دارد. آنهم درحالیکه دنیا به سمت مدارس الکترونیکی و هوشمند شدن کلاسهای درس پیش میرود. «در ایران 12هزار مدارس کانکسی، خشتی و سنگی وجود دارد.» آمار این مدارس فاقد استانداردهای آموزشی را دیروز وزیر آموزشوپرورش اعلام کرد. یوسف نوری ظهر دوشنبه در حاشیه افتتاح یک مدرسه ۱۲کلاسه در بجنورد، در جمع خبرنگاران اظهار کرد: در سطح کشور ۱۲هزار کلاس کانکسی، خشتی و سنگی وجود دارد. وی از عزم دولت برای جمعآوری این مدارس در سه سال آینده یعنی تا پایان دولت سیزدهم خبر داد.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
تحصیل زیر سایه اضطراب
#ستاره_لطفی
#اجتماعی
در سده بیستویکم میلادی و در کشوری که از حیث برخورداری از منابع نفت و گاز، از ثروتمندترین کشورهای جهان به شمار میآید، هنوز مدارس کانکسی، خشتی و سنگی وجود دارد. آنهم درحالیکه دنیا به سمت مدارس الکترونیکی و هوشمند شدن کلاسهای درس پیش میرود. «در ایران 12هزار مدارس کانکسی، خشتی و سنگی وجود دارد.» آمار این مدارس فاقد استانداردهای آموزشی را دیروز وزیر آموزشوپرورش اعلام کرد. یوسف نوری ظهر دوشنبه در حاشیه افتتاح یک مدرسه ۱۲کلاسه در بجنورد، در جمع خبرنگاران اظهار کرد: در سطح کشور ۱۲هزار کلاس کانکسی، خشتی و سنگی وجود دارد. وی از عزم دولت برای جمعآوری این مدارس در سه سال آینده یعنی تا پایان دولت سیزدهم خبر داد.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
Telegraph
تحصیل زیر سایه اضطراب
12هزار کلاس درس کانکسی، خشتی و سنگی در کشور وجود دارد در سده بیستویکم میلادی و در کشوری که از حیث برخورداری از منابع نفت و گاز، از ثروتمندترین کشورهای جهان به شمار میآید، هنوز مدارس کانکسی، خشتی و سنگی وجود دارد. آنهم درحالیکه دنیا به سمت مدارس الکترونیکی…
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌با وجود توضیحات وزارت ارشاد تکرار ادعای سانسور خاطرات هاشمی
اگرچه چندی پیش وزارت ارشاد اعلام کرده بود که تغییرات در خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی محدود و با رضایت محسن هاشمی فرزند وی بوده است، محسن هاشمی موضوع سانسور در خاطرات هاشمی را تکرار کرد. وی در گفتوگو با ایسنا، در مورد انتشار خاطرات روزنوشت آیتالله هاشمی رفسنجانی در سال 1378 پس از انجام ممیزی گفت: پس از تعامل با وزارت ارشاد و کاهش قابلتوجه حجم ممیزیهای انجام شده و مشورت با بزرگان و اساتید نسبت به انتشار خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی تصمیم گرفته شد. رئیس هیات مدیره دفتر نشر معارف انقلاب گفت: روال ما در طول ۲۲سالی که از انتشار خاطرات روزنوشت آیت هاشمی رفسنجانی میگذرد این بوده است که پس از آمادهسازی و تدوین نهایی خاطرات، نسخهای از آن را تقدیم رهبر معظم انقلاب مینمودیم و نسخهای را هم جهت صدور مجوز نشر به وزارت ارشاد ارائه میکردیم و مجوز کتاب بدون ممیزی صادر میشد. محسن هاشمی با بیان روال انتشار خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی، اضافه کرد: نوشتن خاطرات ایشان از ابتدای سال ۱۳۶۰ تا روز واپسین حیات در دیماه ۱۳۹۵، به مدت ۳۶سال مداوم و بدون یک روز کاستی انجام شده بود، تصمیم گرفته شد که خاطرات با فاصله زمانی مناسب با زمان نگارش منتشر گردد که با کاهش حساسیتها و شرایط زمانی، کمترین میزان سانسور و حذفیات را داشته باشد و به همین علت فاصله حدود ۲۰ساله بین نگارش و انتشار خاطرات وجود دارد و پیش از انتشار نیز معمولاً ایشان مواردی را که به آبروی افراد یا اسرار کشور آسیب میرساند در خاطرات تصحیح میکردند و البته این موارد معمولاً بسیار ناچیز بود. وی در مورد ممیزی صورت گرفته در خاطرات امسال گفت: اگرچه اعمال ممیزی و سانسور در اسناد تاریخی و روایتهای اولیه از حوادث که بهعنوان منبع و سند دستاول مورداستفاده و استناد پژوهشگران قرار میگیرد، قابلپذیرش نبوده و موجب آسیب دیدن صحت و اصالت روایتهای تاریخی میشوند، اما امسال، خاطرات روزنوشت آیتالله هاشمی رفسنجانی، بهعنوان سندی منحصربهفرد و دستاول از تاریخ معاصر و ثبت انقلاب اسلامی، دچار ممیزی محدود گردید. هاشمی توضیح داد: پس از حدود چهار ماه از ارسال نسخه خاطرات روزنوشت سال 1378 آیتالله هاشمی رفسنجانی برای دریافت مجوز، به دفتر نشر معارف انقلاب، بهعنوان متولی انتشار این خاطرات اصلاحیهای ابلاغ شد که طی آن حدود صد مورد ممیزی شامل حذف کلی یک موضوع شامل چند پاراگراف یا سانسور و اصلاح بخشی از عبارتهای مندرج در این کتاب درجشده بود که نیمی از این موارد مربوط به متن خاطرات و نیم دیگر مربوط به مقدمه ناشر، پاورقیهای ویراستار و پینوشتهای مرتبط برگرفته از خاطرات سرکار خانم عفت مرعشی، همسر آیتالله هاشمی رفسنجانی که نقش پررنگی در خاطرات این سال دارند، بود. وی ادامه داد: دفتر نشر معارف انقلاب رایزنیهای لازم را جهت کاهش این موارد و صدور مجوز انتشار این خاطرات انجام داد و پس از تعاملات و گفتوگوهای مشروح در سطوح مختلف، از ریاست جمهوری تا مراکز عالی نظام و وزارت ارشاد، میزان این ممیزیها به حدود 19 مورد در متن خاطرات در حد یک کلمه تا یک جمله و 28مورد در مقدمه و پاورقیها کاهش یافت و براین اساس مجوز انتشار خاطرات صادر شد که در نوع خود دستاورد جدیدی در دولت آقای رئیسی است. هاشمی افزود: پس از صدور این مجوز، تصمیمگیری برای انتشار یا عدم انتشار خاطرات با این شرایط، تصمیمی پیچیده و دشوار بود که هر تصمیمی میتوانست هزینهها و منافع متفاوتی را به همراه آورد. بهصورت طبیعی چهار گزینه پیش روی دفتر نشر معارف انقلاب قرار داشت؛ نخست خودداری از انتشار خاطرات در اعتراض به ممیزی صورت گرفته و منوط کردن چاپ کتاب به لغو ممیزیها. دوم: انتشار خاطرات بهصورت کامل و بدون ممیزی در خارج از کشور که نیاز به مجوز از وزارت ارشاد نداشته باشد. سوم: پذیرش ممیزیها و اعمال ممیزیها دو نوع حذفیات و تعدیل عبارتها را شامل میشدند. چهارم: انتشار خاطرات تنها با حذف مطالب سانسور شده بهگونهای که مشخص باشد که کدام بخش از متن مورد سانسور قرارگرفته است تا در آینده که پس از کاهش حساسیتها، امکان انتشار تصویر نسخه دستنویس آیتالله هاشمی رفسنجانی، فراهم شود، پژوهشگران امکان تطبیق متن منتشر شده و علاقهمندان با سند دستنویس و پی بردن به بخشهای سانسور شده را داشته باشند.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
اگرچه چندی پیش وزارت ارشاد اعلام کرده بود که تغییرات در خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی محدود و با رضایت محسن هاشمی فرزند وی بوده است، محسن هاشمی موضوع سانسور در خاطرات هاشمی را تکرار کرد. وی در گفتوگو با ایسنا، در مورد انتشار خاطرات روزنوشت آیتالله هاشمی رفسنجانی در سال 1378 پس از انجام ممیزی گفت: پس از تعامل با وزارت ارشاد و کاهش قابلتوجه حجم ممیزیهای انجام شده و مشورت با بزرگان و اساتید نسبت به انتشار خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی تصمیم گرفته شد. رئیس هیات مدیره دفتر نشر معارف انقلاب گفت: روال ما در طول ۲۲سالی که از انتشار خاطرات روزنوشت آیت هاشمی رفسنجانی میگذرد این بوده است که پس از آمادهسازی و تدوین نهایی خاطرات، نسخهای از آن را تقدیم رهبر معظم انقلاب مینمودیم و نسخهای را هم جهت صدور مجوز نشر به وزارت ارشاد ارائه میکردیم و مجوز کتاب بدون ممیزی صادر میشد. محسن هاشمی با بیان روال انتشار خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی، اضافه کرد: نوشتن خاطرات ایشان از ابتدای سال ۱۳۶۰ تا روز واپسین حیات در دیماه ۱۳۹۵، به مدت ۳۶سال مداوم و بدون یک روز کاستی انجام شده بود، تصمیم گرفته شد که خاطرات با فاصله زمانی مناسب با زمان نگارش منتشر گردد که با کاهش حساسیتها و شرایط زمانی، کمترین میزان سانسور و حذفیات را داشته باشد و به همین علت فاصله حدود ۲۰ساله بین نگارش و انتشار خاطرات وجود دارد و پیش از انتشار نیز معمولاً ایشان مواردی را که به آبروی افراد یا اسرار کشور آسیب میرساند در خاطرات تصحیح میکردند و البته این موارد معمولاً بسیار ناچیز بود. وی در مورد ممیزی صورت گرفته در خاطرات امسال گفت: اگرچه اعمال ممیزی و سانسور در اسناد تاریخی و روایتهای اولیه از حوادث که بهعنوان منبع و سند دستاول مورداستفاده و استناد پژوهشگران قرار میگیرد، قابلپذیرش نبوده و موجب آسیب دیدن صحت و اصالت روایتهای تاریخی میشوند، اما امسال، خاطرات روزنوشت آیتالله هاشمی رفسنجانی، بهعنوان سندی منحصربهفرد و دستاول از تاریخ معاصر و ثبت انقلاب اسلامی، دچار ممیزی محدود گردید. هاشمی توضیح داد: پس از حدود چهار ماه از ارسال نسخه خاطرات روزنوشت سال 1378 آیتالله هاشمی رفسنجانی برای دریافت مجوز، به دفتر نشر معارف انقلاب، بهعنوان متولی انتشار این خاطرات اصلاحیهای ابلاغ شد که طی آن حدود صد مورد ممیزی شامل حذف کلی یک موضوع شامل چند پاراگراف یا سانسور و اصلاح بخشی از عبارتهای مندرج در این کتاب درجشده بود که نیمی از این موارد مربوط به متن خاطرات و نیم دیگر مربوط به مقدمه ناشر، پاورقیهای ویراستار و پینوشتهای مرتبط برگرفته از خاطرات سرکار خانم عفت مرعشی، همسر آیتالله هاشمی رفسنجانی که نقش پررنگی در خاطرات این سال دارند، بود. وی ادامه داد: دفتر نشر معارف انقلاب رایزنیهای لازم را جهت کاهش این موارد و صدور مجوز انتشار این خاطرات انجام داد و پس از تعاملات و گفتوگوهای مشروح در سطوح مختلف، از ریاست جمهوری تا مراکز عالی نظام و وزارت ارشاد، میزان این ممیزیها به حدود 19 مورد در متن خاطرات در حد یک کلمه تا یک جمله و 28مورد در مقدمه و پاورقیها کاهش یافت و براین اساس مجوز انتشار خاطرات صادر شد که در نوع خود دستاورد جدیدی در دولت آقای رئیسی است. هاشمی افزود: پس از صدور این مجوز، تصمیمگیری برای انتشار یا عدم انتشار خاطرات با این شرایط، تصمیمی پیچیده و دشوار بود که هر تصمیمی میتوانست هزینهها و منافع متفاوتی را به همراه آورد. بهصورت طبیعی چهار گزینه پیش روی دفتر نشر معارف انقلاب قرار داشت؛ نخست خودداری از انتشار خاطرات در اعتراض به ممیزی صورت گرفته و منوط کردن چاپ کتاب به لغو ممیزیها. دوم: انتشار خاطرات بهصورت کامل و بدون ممیزی در خارج از کشور که نیاز به مجوز از وزارت ارشاد نداشته باشد. سوم: پذیرش ممیزیها و اعمال ممیزیها دو نوع حذفیات و تعدیل عبارتها را شامل میشدند. چهارم: انتشار خاطرات تنها با حذف مطالب سانسور شده بهگونهای که مشخص باشد که کدام بخش از متن مورد سانسور قرارگرفته است تا در آینده که پس از کاهش حساسیتها، امکان انتشار تصویر نسخه دستنویس آیتالله هاشمی رفسنجانی، فراهم شود، پژوهشگران امکان تطبیق متن منتشر شده و علاقهمندان با سند دستنویس و پی بردن به بخشهای سانسور شده را داشته باشند.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌ابوالفضل پورعرب؛ بازیگر شناخت هشده سینما:
🔹تلویزیون دیگر ما را دوست ندارد
همدلی| ابوالفضل پورعرب با انتقاد از حضور برخی بازیگران در تبلیغات تلویزیونی بیان کرد که چرا بازیگران باید سراغ تبلیغات چای بروند؟ این بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون که پس از سالها فیلم «چند میگیری گریه کنی؟۲» را بهعنوان بازیگر بر پرده سینماها دارد، درباره حضور در این فیلم گفت: قسمت اول این فیلم در دفتر آقای توکلنیا ساخته شده بود و قرار شد قسمت دوم آنهم ساخته شود که ماجرای کرونا پیش آمد که شرایطش برای همه ناآشنا و غریب بود. در همین وضعیت این فیلم ساخته شد و در نوبت اکران قرار گرفت تا کرونا تمام شود. این شرایط نهفقط فیلم «چند میگیری گریه کنی؟ ۲» که سایر فیلمها را هم تحتالشعاع قرار داد. ویروسی که از چین آمد و تمام سینما، تمام جامعه و تمام دنیا تحت تأثیر آن قرار گرفت. او افزود: با تمام اینها فیلم حالا به اکران رسیده، سؤال این است که حالا تکلیف چیست؟ آیا نباید این فیلم تبلیغ داشته باشد؟ آیا نباید اطلاعرسانی شود که کرونا تا حدود زیادی مهار شده و میتوان در سینماها به تماشای فیلم نشست؟ چه تبلیغاتی امروز در این زمینه میشود؟ بحث این است که سینمای ما امروز چه تأثیری در جامعه دارد؟ چه من بازی کنم چه نکنم. سریالها چگونه ساخته میشود و متعلق به کیست؟ به من هم پیشنهاد میشود اما رویم نمیشود برخی از آنها را قبول کنم. البته غیر از تلویزیون که زیاد از من خوشش نمیآید و مدیرانش خیلی علاقهای به بنده ندارند.
پورعرب ادامه داد: بالاخره امروز عدهای مثل من خیلی کم کار شدهاند و فرقی نمیکند در سینما و یا تئاتر کاری داشته باشیم یا نه. عدهای اما هستند که در تمام شبکههای تلویزیون هم حضور دارند و به قول برخی زندگی لاکچری هم دارند. بچههای قدیمیتر که سالهای سال تجربه بازیگری داشتند اما کجا هستند؟ آیا باید سراغ تبلیغ چایی بروند؟ من از این وضعیت خجالت میکشم و اگر میبینید که هرازگاهی در فیلمی بازی میکنم به دلیل اصرار دوستان است. او با تأکید بر اینکه قصه مناسبی در فیلمها و سریالهای امروز نیست و مدام همه به دنبال اسپانسر برای کار هستند گفت: بیلبوردهای سینمایی امروز دست کیست؟ همین فیلمهای سینمایی که الان در حال اکران است، تبلیغات مناسب ندارند. مدیران سینمایی و فرهنگی کشور هم گویی در خواب هستند. ما از مردم خود هم عقب افتادهایم. مردم جلوتر از ما میروند. از همه خواهش میکنم قدری به فکر مردم و فرهنگ این جامعه هم باشید. همهاش که نمیشود وقت و انرژی صرف اختلاس و آقازادهها بشود! این بازیگر با اشاره به گزیدهکاری خود افزود: سن و سال من بالا رفته و دیگر نمیتوانم نقش جوان ۲۰ساله را بازی کنم! توان جسمی برای بازی در فیلمهای زیاد را ندارم و در عین اینکه دیگر اشتیاقی هم برای این کار ندارم. کدام فیلم میخواهد نظر من را به خود جلب کند؟ شما فکر میکنید من کم پیشنهاد داشته و دارم؟ فیلمها هم دیگر فیلمهای قدیم نیست که ریشهای داشته باشند، البته نه همه فیلمها. بیشتر فیلمها دیگر از جنس فیلمهایی که ما در قدیم بازی میکردیم و فرهنگ و سرگرمی همزمان در آنها بود، نیست. بازیگر «غریبانه» درباره تجربه حضور خود در سریال «شهرزاد» و موضعش نسبت به پرونده مالی تهیهکنندگان این سریال هم گفت: من هنوز بالغ بر ۱۰۰میلیون تومان از این پروژه طلبکارم و شکایتی هم بابت آن نکردهام. به رویشان هم نیاوردم. اگر کسی راست میگوید پولهای اختلاس شده را بهحساب بیتالمال بازگرداند، چرا به دنبال دستمزد هنرمندان هستید؟ چرا کسی سراغ اینترپل را نمیگیرد تا پولهای اختلاسشده خارج از کشور بهحساب مردم بازگردد؟ چرا وقتی میتوانید ریگی را در آسمان شکار کنید، اختلاسگران را به کشور برنمیگردانید؟ حالا همه زورشان به هنرمندان رسیده که از آنها مطالبه کنند؟ هیچچیز سر جای خودش نیست. کدام پول بهحساب مردم بازگشته است؟ پورعرب درباره وضعیت هنرمندان پیشکسوت هم بیان کرد: رسیدگی به شرایط همه مردم در دوران بازنشستگی وظیفه دولت است اما من خودم هنوز بیمه نیستم! الحمدالله نیازی هم بهجایی ندارم و همه مریضی و سرطانی را که گرفتارش شدم، هم با بودجه خودم درمان کردم. نیازی به هیچکس هم نداشتم. میدانستم اگر بخواهند کمک کنند، منت کارشان را بر سرم میگذارد. هنرمندان پیشکسوتی که زمانی دستمزد بالا میگرفتند هم باید فکر این ایام خود را هم میکردند. این بازیگر پیشکسوت درباره احساس خود نسبت به دنیای بازیگری در سالهای اخیر اظهار کرد: حس و حال اجتماعیام خوب نیست. نهفقط برای من که برای اکثر دوستان همینگونه است و وقتی حس و حال خوبی نداشته باشی نمیتوانی شادباشی و درست حرکت کنی. خداراشکر که من نیازمند نیستم و بهاندازه خودم دارم اما شرایط اجتماعی خوب نیست
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
🔹تلویزیون دیگر ما را دوست ندارد
همدلی| ابوالفضل پورعرب با انتقاد از حضور برخی بازیگران در تبلیغات تلویزیونی بیان کرد که چرا بازیگران باید سراغ تبلیغات چای بروند؟ این بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون که پس از سالها فیلم «چند میگیری گریه کنی؟۲» را بهعنوان بازیگر بر پرده سینماها دارد، درباره حضور در این فیلم گفت: قسمت اول این فیلم در دفتر آقای توکلنیا ساخته شده بود و قرار شد قسمت دوم آنهم ساخته شود که ماجرای کرونا پیش آمد که شرایطش برای همه ناآشنا و غریب بود. در همین وضعیت این فیلم ساخته شد و در نوبت اکران قرار گرفت تا کرونا تمام شود. این شرایط نهفقط فیلم «چند میگیری گریه کنی؟ ۲» که سایر فیلمها را هم تحتالشعاع قرار داد. ویروسی که از چین آمد و تمام سینما، تمام جامعه و تمام دنیا تحت تأثیر آن قرار گرفت. او افزود: با تمام اینها فیلم حالا به اکران رسیده، سؤال این است که حالا تکلیف چیست؟ آیا نباید این فیلم تبلیغ داشته باشد؟ آیا نباید اطلاعرسانی شود که کرونا تا حدود زیادی مهار شده و میتوان در سینماها به تماشای فیلم نشست؟ چه تبلیغاتی امروز در این زمینه میشود؟ بحث این است که سینمای ما امروز چه تأثیری در جامعه دارد؟ چه من بازی کنم چه نکنم. سریالها چگونه ساخته میشود و متعلق به کیست؟ به من هم پیشنهاد میشود اما رویم نمیشود برخی از آنها را قبول کنم. البته غیر از تلویزیون که زیاد از من خوشش نمیآید و مدیرانش خیلی علاقهای به بنده ندارند.
پورعرب ادامه داد: بالاخره امروز عدهای مثل من خیلی کم کار شدهاند و فرقی نمیکند در سینما و یا تئاتر کاری داشته باشیم یا نه. عدهای اما هستند که در تمام شبکههای تلویزیون هم حضور دارند و به قول برخی زندگی لاکچری هم دارند. بچههای قدیمیتر که سالهای سال تجربه بازیگری داشتند اما کجا هستند؟ آیا باید سراغ تبلیغ چایی بروند؟ من از این وضعیت خجالت میکشم و اگر میبینید که هرازگاهی در فیلمی بازی میکنم به دلیل اصرار دوستان است. او با تأکید بر اینکه قصه مناسبی در فیلمها و سریالهای امروز نیست و مدام همه به دنبال اسپانسر برای کار هستند گفت: بیلبوردهای سینمایی امروز دست کیست؟ همین فیلمهای سینمایی که الان در حال اکران است، تبلیغات مناسب ندارند. مدیران سینمایی و فرهنگی کشور هم گویی در خواب هستند. ما از مردم خود هم عقب افتادهایم. مردم جلوتر از ما میروند. از همه خواهش میکنم قدری به فکر مردم و فرهنگ این جامعه هم باشید. همهاش که نمیشود وقت و انرژی صرف اختلاس و آقازادهها بشود! این بازیگر با اشاره به گزیدهکاری خود افزود: سن و سال من بالا رفته و دیگر نمیتوانم نقش جوان ۲۰ساله را بازی کنم! توان جسمی برای بازی در فیلمهای زیاد را ندارم و در عین اینکه دیگر اشتیاقی هم برای این کار ندارم. کدام فیلم میخواهد نظر من را به خود جلب کند؟ شما فکر میکنید من کم پیشنهاد داشته و دارم؟ فیلمها هم دیگر فیلمهای قدیم نیست که ریشهای داشته باشند، البته نه همه فیلمها. بیشتر فیلمها دیگر از جنس فیلمهایی که ما در قدیم بازی میکردیم و فرهنگ و سرگرمی همزمان در آنها بود، نیست. بازیگر «غریبانه» درباره تجربه حضور خود در سریال «شهرزاد» و موضعش نسبت به پرونده مالی تهیهکنندگان این سریال هم گفت: من هنوز بالغ بر ۱۰۰میلیون تومان از این پروژه طلبکارم و شکایتی هم بابت آن نکردهام. به رویشان هم نیاوردم. اگر کسی راست میگوید پولهای اختلاس شده را بهحساب بیتالمال بازگرداند، چرا به دنبال دستمزد هنرمندان هستید؟ چرا کسی سراغ اینترپل را نمیگیرد تا پولهای اختلاسشده خارج از کشور بهحساب مردم بازگردد؟ چرا وقتی میتوانید ریگی را در آسمان شکار کنید، اختلاسگران را به کشور برنمیگردانید؟ حالا همه زورشان به هنرمندان رسیده که از آنها مطالبه کنند؟ هیچچیز سر جای خودش نیست. کدام پول بهحساب مردم بازگشته است؟ پورعرب درباره وضعیت هنرمندان پیشکسوت هم بیان کرد: رسیدگی به شرایط همه مردم در دوران بازنشستگی وظیفه دولت است اما من خودم هنوز بیمه نیستم! الحمدالله نیازی هم بهجایی ندارم و همه مریضی و سرطانی را که گرفتارش شدم، هم با بودجه خودم درمان کردم. نیازی به هیچکس هم نداشتم. میدانستم اگر بخواهند کمک کنند، منت کارشان را بر سرم میگذارد. هنرمندان پیشکسوتی که زمانی دستمزد بالا میگرفتند هم باید فکر این ایام خود را هم میکردند. این بازیگر پیشکسوت درباره احساس خود نسبت به دنیای بازیگری در سالهای اخیر اظهار کرد: حس و حال اجتماعیام خوب نیست. نهفقط برای من که برای اکثر دوستان همینگونه است و وقتی حس و حال خوبی نداشته باشی نمیتوانی شادباشی و درست حرکت کنی. خداراشکر که من نیازمند نیستم و بهاندازه خودم دارم اما شرایط اجتماعی خوب نیست
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌به بهانه انتشار «شعر زمان ما» هوشنگ چالنگی
🔹موتیف بیوطنی انسان بر روی خاک
🖊فیض شریفی (منتقد و پژوهشگر ادبیات)
هوشنگ چالنگی هر اندازه از سر آرمانخواهی، رسالت خود را در مقام شاعر سنگینتر گرفت، زندگی روزانه و شعرش بیشتر در بحران فرو رفت. یکی از موتیفهای اشعار چالنگی بیوطنی آدمی بر این خاک پوک است. او جهان را میدان و عرصه گاه آزمون میدانست و در سلوک، انتظار در راه بازگشت به سرزمین موعود را فضیلتی بزرگ میدانست و اگر برای او بازگشت ممکن نبود از خواب و رؤیا برای بازگشت بهره میگرفت. «خواب» در اشعار هوشنگ چالنگی در این دفتر «بخش سوم» پربسامدترین واژه است و او میخواهد در عالم خاک به سرزمین موعود برسد: «اینجا پيش هیولای نامم به خواب رفتهام .../ای زمین/که ستارهای کور/در کمرگاهت به خواب رفته است...»(همان، ص ۱۴۰) یا: «پرههای خواب در فرود فربهات/که تن به خاراندن میبری...» (همان، ص) ۱۴۱ یا: «خواب ای سقف جزیرههای سوخته و رفتار کوه/که زیبا میکند تن ماران را ...» (همان، ص.) ۱۴۲یا: «اینجا بودیم و لرستان میرفتیم/همان جای غمانگیز/مثل این بود حرفهای قدیم در خوابهای قدیم ...» (همان، ص ۱۴۹) موضوع شعرهای گاهوبیگاه هوشنگ چالنگی در سالیان طولانی جنون بود، با توصیفهای پیوسته و تکرارهای یکسانی بهویژه از فصول پاییز و زمستان، و بازگشتی به ایل و دوران کودکی: «اینجا چيزی به نام می هست/در پیش رو نهاده/با خود میآیی یکلحظه/ آبادی از او/این شکل آه این شکل/دیدار برگ و باران/دیدار ابر و جان/ این شکل آه این شکل.» چالنگی پریشاناحوال در این دوران به کهنه بارویی که در دوران قدیم به خواب میبیند مینگرد و تصویرهای پیچیده و چندلایه و ایهام آفریناش را تصویر میکند: «گفتن راه و تنهایی و ماه/راه دانستن سوی اشیا/کهنه بارویی ست اندوه قدیم/ماه و مهتابی با خرمنها/چشم گردیدن اندوه شگفت/پهنهها باز همانگونه بهجا/کیست در پیش درختان پنهان/مرو تا پیش درختان تنها.»(همان، ص17)
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
🔹موتیف بیوطنی انسان بر روی خاک
🖊فیض شریفی (منتقد و پژوهشگر ادبیات)
هوشنگ چالنگی هر اندازه از سر آرمانخواهی، رسالت خود را در مقام شاعر سنگینتر گرفت، زندگی روزانه و شعرش بیشتر در بحران فرو رفت. یکی از موتیفهای اشعار چالنگی بیوطنی آدمی بر این خاک پوک است. او جهان را میدان و عرصه گاه آزمون میدانست و در سلوک، انتظار در راه بازگشت به سرزمین موعود را فضیلتی بزرگ میدانست و اگر برای او بازگشت ممکن نبود از خواب و رؤیا برای بازگشت بهره میگرفت. «خواب» در اشعار هوشنگ چالنگی در این دفتر «بخش سوم» پربسامدترین واژه است و او میخواهد در عالم خاک به سرزمین موعود برسد: «اینجا پيش هیولای نامم به خواب رفتهام .../ای زمین/که ستارهای کور/در کمرگاهت به خواب رفته است...»(همان، ص ۱۴۰) یا: «پرههای خواب در فرود فربهات/که تن به خاراندن میبری...» (همان، ص) ۱۴۱ یا: «خواب ای سقف جزیرههای سوخته و رفتار کوه/که زیبا میکند تن ماران را ...» (همان، ص.) ۱۴۲یا: «اینجا بودیم و لرستان میرفتیم/همان جای غمانگیز/مثل این بود حرفهای قدیم در خوابهای قدیم ...» (همان، ص ۱۴۹) موضوع شعرهای گاهوبیگاه هوشنگ چالنگی در سالیان طولانی جنون بود، با توصیفهای پیوسته و تکرارهای یکسانی بهویژه از فصول پاییز و زمستان، و بازگشتی به ایل و دوران کودکی: «اینجا چيزی به نام می هست/در پیش رو نهاده/با خود میآیی یکلحظه/ آبادی از او/این شکل آه این شکل/دیدار برگ و باران/دیدار ابر و جان/ این شکل آه این شکل.» چالنگی پریشاناحوال در این دوران به کهنه بارویی که در دوران قدیم به خواب میبیند مینگرد و تصویرهای پیچیده و چندلایه و ایهام آفریناش را تصویر میکند: «گفتن راه و تنهایی و ماه/راه دانستن سوی اشیا/کهنه بارویی ست اندوه قدیم/ماه و مهتابی با خرمنها/چشم گردیدن اندوه شگفت/پهنهها باز همانگونه بهجا/کیست در پیش درختان پنهان/مرو تا پیش درختان تنها.»(همان، ص17)
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌کتابها، صفحه دیجیتال و تفاوت نسلها
🖊علی داریا (جستارنویس)
کتاب خواندن به سفر میماند سفری راز آمیز به لایهلایه هستی نویسنده، نه حریم خصوصیاش و جایی که پردهای آویخته است در تقابل آفتاب و باران و نگاه خیره، کنجکاو و گاها فضول غریبهها و در امان ماندن از نیش پشهها ...
اما کتاب خواندن راه یافتن به جهان ذهن نویسنده است، مخاطب کتاب مهمان خاص، خیلی خاص نویسنده است که با او در ژرفا و با نوعی گشودگی ویژه سخن میگوید گویی نویسنده روحش را برای خواننده کتابش عریان میکند و به مخاطبش میگوید: بخوان! مرا ژرف بخوان، ورقورق، لایهلایه، سطر به سطر بخوان، مراقب باش چیزی را جا نیندازی، بخوان حتی سفید و برچسبی سطور را، با من به گفتگو و گاه در نجوا باش، من دارم عرق ریزی روحم را در قالب کلمات، داستان، شعر یا تاریخ و سفرنامه برای تو روایت میکنم با من به اعماق، ژرفاها و دوردستهای زندگی سفر کن، این بوطیقای دیگری است کاغذ را میگویم: کاهی یا سفید از جنگل و درخت میآید و درختان از خاک رستهاند در خاک ریشه داشتهاند و آوندهایشان از آبهای زیرزمینی سیراب شدهاند و به هنگام نوشیدن با شیره خاک سرشتهاند مثل خود من که با خاک مأنوسم، با خاک سرشتهاند مرا، چونان درخت در خاک رستهام بالیدهام و چه بازی کودکانهای که با خاک داشته و سرانجام به خاک فروشده، خاک خواهم شد و روزی دوباره در خاک خواهم رست و این الفت من به کتاب و کاغذ نوشته و نوشتن است و این خاصیت تبدیل شوندگی کاغذ به پرندههای آسمان و قایقها در دریاست با طعم پرواز و شناوری است در دریا و آبهای بینشان و نشانه ...بازمیگردم به کتاب و دفتر و قلم که از نیستانش بریدهاند و سر قصه کردن فراقش ابدی است.
اینهمه را گفتم که گفته باشم: اگر خانه و خاک خانه و آشیانه تن من است کتاب و نوشته همسفر جان، روح و اندیشه من است که با آن پر میکشم به دوردستها ...اما صفحه نوری دیجیتال کجای این قصه است و تفاوت نسلها در کجای داستان؟!
دیجیتال و صفحه نوریاش نیز نه نفی کردنی است نه قهر کردنی آنهم کنج تاریکی از هستی مرا روشن میسازد بخشی از جهان من در مجاز همین جهان معنا میشود این صفحه جادو نیز همچون کاغذ سپید اما نه به عمق و معنا و ژرفای آن بخش دیگری از پازل جهان مرا میسازد گاه به من خبر میرساند گاه موسیقی و شعر میدهد با آن به مادرم میگویم حالم چندان بد نیست به خواهرانم نیز به فرزندان و دوستانم ...
گاه دفتر کارم میشود و چه بسیار که ساعت بهوقت کرونا مفهومی از دورکاری را برایم به اجرا درآورد و چه بسیار که گردش بیهدف در فضایش تنهایی فلسفیام را درمان میکند واقعیت داستان این است هرچند در این جهان دیجیتال بهاندازه کافی: کاربلد، چابک، هوشمند و توانمند نیستم و با بسیاری از ظرایف آن غریبهام اما هرچند نه دودستی، با یک انگشت حتی بر صفحه آن مینویسم.اما اگر مورد این پرسش قرار بگیرم که از این دو جهان کدام جهان واقعی من است خواهم گفت کتاب و نوشته گو که غبارآلود و آشفته باشد معشوق جان من و جهان مجازی ابزار گذران روزمرگی است شاید، فقط شاید بتوانم نتیجه بگیرم در یک وزن دهی با سنجههایی کیفی ممکن است برای نسل من در کلیت خودش ممکن است بشود این حس دلبستگی عمیق هرچند نوستالژیک را شاید بتوان تعمیم داد.اما بیگمان برای نسل نوآمده حتماً این وزن دهی متفاوت است یک دلیل آن شاید این باشد که نسل جدید خود ایده پرداز، طراح و سازنده این جهان تازه، شگفتانگیز، روشن، به گستردگی اقیانوسها اما فاقد عمق و ژرفاست دراینباره باز هم سخن خواهم گفت.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
🖊علی داریا (جستارنویس)
کتاب خواندن به سفر میماند سفری راز آمیز به لایهلایه هستی نویسنده، نه حریم خصوصیاش و جایی که پردهای آویخته است در تقابل آفتاب و باران و نگاه خیره، کنجکاو و گاها فضول غریبهها و در امان ماندن از نیش پشهها ...
اما کتاب خواندن راه یافتن به جهان ذهن نویسنده است، مخاطب کتاب مهمان خاص، خیلی خاص نویسنده است که با او در ژرفا و با نوعی گشودگی ویژه سخن میگوید گویی نویسنده روحش را برای خواننده کتابش عریان میکند و به مخاطبش میگوید: بخوان! مرا ژرف بخوان، ورقورق، لایهلایه، سطر به سطر بخوان، مراقب باش چیزی را جا نیندازی، بخوان حتی سفید و برچسبی سطور را، با من به گفتگو و گاه در نجوا باش، من دارم عرق ریزی روحم را در قالب کلمات، داستان، شعر یا تاریخ و سفرنامه برای تو روایت میکنم با من به اعماق، ژرفاها و دوردستهای زندگی سفر کن، این بوطیقای دیگری است کاغذ را میگویم: کاهی یا سفید از جنگل و درخت میآید و درختان از خاک رستهاند در خاک ریشه داشتهاند و آوندهایشان از آبهای زیرزمینی سیراب شدهاند و به هنگام نوشیدن با شیره خاک سرشتهاند مثل خود من که با خاک مأنوسم، با خاک سرشتهاند مرا، چونان درخت در خاک رستهام بالیدهام و چه بازی کودکانهای که با خاک داشته و سرانجام به خاک فروشده، خاک خواهم شد و روزی دوباره در خاک خواهم رست و این الفت من به کتاب و کاغذ نوشته و نوشتن است و این خاصیت تبدیل شوندگی کاغذ به پرندههای آسمان و قایقها در دریاست با طعم پرواز و شناوری است در دریا و آبهای بینشان و نشانه ...بازمیگردم به کتاب و دفتر و قلم که از نیستانش بریدهاند و سر قصه کردن فراقش ابدی است.
اینهمه را گفتم که گفته باشم: اگر خانه و خاک خانه و آشیانه تن من است کتاب و نوشته همسفر جان، روح و اندیشه من است که با آن پر میکشم به دوردستها ...اما صفحه نوری دیجیتال کجای این قصه است و تفاوت نسلها در کجای داستان؟!
دیجیتال و صفحه نوریاش نیز نه نفی کردنی است نه قهر کردنی آنهم کنج تاریکی از هستی مرا روشن میسازد بخشی از جهان من در مجاز همین جهان معنا میشود این صفحه جادو نیز همچون کاغذ سپید اما نه به عمق و معنا و ژرفای آن بخش دیگری از پازل جهان مرا میسازد گاه به من خبر میرساند گاه موسیقی و شعر میدهد با آن به مادرم میگویم حالم چندان بد نیست به خواهرانم نیز به فرزندان و دوستانم ...
گاه دفتر کارم میشود و چه بسیار که ساعت بهوقت کرونا مفهومی از دورکاری را برایم به اجرا درآورد و چه بسیار که گردش بیهدف در فضایش تنهایی فلسفیام را درمان میکند واقعیت داستان این است هرچند در این جهان دیجیتال بهاندازه کافی: کاربلد، چابک، هوشمند و توانمند نیستم و با بسیاری از ظرایف آن غریبهام اما هرچند نه دودستی، با یک انگشت حتی بر صفحه آن مینویسم.اما اگر مورد این پرسش قرار بگیرم که از این دو جهان کدام جهان واقعی من است خواهم گفت کتاب و نوشته گو که غبارآلود و آشفته باشد معشوق جان من و جهان مجازی ابزار گذران روزمرگی است شاید، فقط شاید بتوانم نتیجه بگیرم در یک وزن دهی با سنجههایی کیفی ممکن است برای نسل من در کلیت خودش ممکن است بشود این حس دلبستگی عمیق هرچند نوستالژیک را شاید بتوان تعمیم داد.اما بیگمان برای نسل نوآمده حتماً این وزن دهی متفاوت است یک دلیل آن شاید این باشد که نسل جدید خود ایده پرداز، طراح و سازنده این جهان تازه، شگفتانگیز، روشن، به گستردگی اقیانوسها اما فاقد عمق و ژرفاست دراینباره باز هم سخن خواهم گفت.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌داستان این روزها
🖊خیام واحدیان (نویسنده)
پیمانکار خط لوله مدام تذکر میداد که نیاز نیست خیلی خودت را اذیت کنی و همراه کارگران و مهندسان و رانندهها در این گرما و صحرا معطل شوی، چراکه آنها کارشان را خوب بلدند و حضور شما خیلی لازم نیست. منم که بنا به تجربه متوجه منظور تعارفات شده بودم با طنز و کنایه میگفتم اشکال ندارد بگذار گرما بر همه ما به یکسان بتابد چون همه باید از این پروژه نان بخوریم و درست نیست که من به کارگاه بروم و در زیر کولر استراحت کنم و بعد سر برج همه با هم حقوق بگیریم. این اصرارهای فراوان و گاه با طعنه و جدیت چند روز دیگر هم ادامه یافت و آخر سر از زبان مدیران اداره هم تکرار شد. من هم شب موقع استراحت برای تا این جای کار گزارشی نوشتم و در سه نسخه آماده کردم و یکی را نزد خودم نگه داشتم برای روز مبادا با عکسهایی که گرفته بودم. صبح که برای سرکشی به خط لوله رفتم دیدم این بار با تحکم و جدیت پیمانکار و مسئول فنی اداره میگویند تو فقط گاهی بیا و گزارشهای ما را امضا کن و نیاز نیست همیشه حضور داشته باشی. گفتم با این شرایط من نمیتوانم کار کنم چون هم از عاقبت کار و خرابکاری میترسم و هم اینکه این لوله قرار است گاز را به روستاهای زیادی برساند و با این وضعیت امیدی به سلامت کار نیست. پیمانکار و مسئولان که معلوم بود زیاد همدیگر را دیدهاند و از کم و کیف هم خبر دارند عذر مرا خواستند و به بهانههای مختلفی گفتند ما دیگر به نیروی ایمنی نیاز نداریم و پروژه قرار است چند روز دیگر متوقف شود و بعداً حتماً خودمان خبرت میکنیم. من که میدانستم این حرفها از کجا میآید بدون از هیچ مقاومتی و با رضایت قلبی وسایلم را جمع کرده و همان اول صبح از کارگران خداحافظی کردم. فردای آن روز برای اینکه کاری انجام داده باشم گزارشی را که نوشته بودم به همراه عکسها تحویل اداره کل دادم و کپی آن را نزد خودم نگه داشتم تا در صورت نیاز روزی آنها را ارائه کنم. میدانستم این کارها بهجایی نمیرسد و کسی به آنها توجهی نمیکند اما نمیتوانستم بیتفاوت بنشینم. شش هفت ماهی بعد از افتتاح پروژه از کارگران همان خط انتقال شنیدم که در چند نقطه از خط اشکالاتی پیشآمده که مربوط به رعایت نکردن موارد ایمنی بود.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
🖊خیام واحدیان (نویسنده)
پیمانکار خط لوله مدام تذکر میداد که نیاز نیست خیلی خودت را اذیت کنی و همراه کارگران و مهندسان و رانندهها در این گرما و صحرا معطل شوی، چراکه آنها کارشان را خوب بلدند و حضور شما خیلی لازم نیست. منم که بنا به تجربه متوجه منظور تعارفات شده بودم با طنز و کنایه میگفتم اشکال ندارد بگذار گرما بر همه ما به یکسان بتابد چون همه باید از این پروژه نان بخوریم و درست نیست که من به کارگاه بروم و در زیر کولر استراحت کنم و بعد سر برج همه با هم حقوق بگیریم. این اصرارهای فراوان و گاه با طعنه و جدیت چند روز دیگر هم ادامه یافت و آخر سر از زبان مدیران اداره هم تکرار شد. من هم شب موقع استراحت برای تا این جای کار گزارشی نوشتم و در سه نسخه آماده کردم و یکی را نزد خودم نگه داشتم برای روز مبادا با عکسهایی که گرفته بودم. صبح که برای سرکشی به خط لوله رفتم دیدم این بار با تحکم و جدیت پیمانکار و مسئول فنی اداره میگویند تو فقط گاهی بیا و گزارشهای ما را امضا کن و نیاز نیست همیشه حضور داشته باشی. گفتم با این شرایط من نمیتوانم کار کنم چون هم از عاقبت کار و خرابکاری میترسم و هم اینکه این لوله قرار است گاز را به روستاهای زیادی برساند و با این وضعیت امیدی به سلامت کار نیست. پیمانکار و مسئولان که معلوم بود زیاد همدیگر را دیدهاند و از کم و کیف هم خبر دارند عذر مرا خواستند و به بهانههای مختلفی گفتند ما دیگر به نیروی ایمنی نیاز نداریم و پروژه قرار است چند روز دیگر متوقف شود و بعداً حتماً خودمان خبرت میکنیم. من که میدانستم این حرفها از کجا میآید بدون از هیچ مقاومتی و با رضایت قلبی وسایلم را جمع کرده و همان اول صبح از کارگران خداحافظی کردم. فردای آن روز برای اینکه کاری انجام داده باشم گزارشی را که نوشته بودم به همراه عکسها تحویل اداره کل دادم و کپی آن را نزد خودم نگه داشتم تا در صورت نیاز روزی آنها را ارائه کنم. میدانستم این کارها بهجایی نمیرسد و کسی به آنها توجهی نمیکند اما نمیتوانستم بیتفاوت بنشینم. شش هفت ماهی بعد از افتتاح پروژه از کارگران همان خط انتقال شنیدم که در چند نقطه از خط اشکالاتی پیشآمده که مربوط به رعایت نکردن موارد ایمنی بود.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
«صفحه یک روزنامه همدلی
چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت