روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی» چهارشنبه 24 دی ۱۳۹۹ www.hamdelidaily.ir
مفاسد اقتصادی، حرکتی انقلابی میطلبد
✍🏻محمدهادی جعفرپور (وکیل دادگستری)
#صفحه_یک
#یادداشت
برابر با 6/2/68بنا به درخواست نمایندگان ولی فقیه در رسیدگی به اموال وابستگان به رژیم سابق و در راستای اصل 49قانون اساسی، آقایان کروبی و صانعی طی مرقومهای از حضرت امام (ره) تقاضا کردند تا جهت تسریع در رسیدگی به موضوعات مذکور ترتیبی اتخاذ فرمایند تا ضمن حفظ بیتالمال، اطاله دادرسی به چنین موضوعاتی موجب تضییع حقوق مردم نشود. لذا حضرت امام (ره) در تاریخ28/2/68حجتالاسلام نیری را به عنوان مسئول مستقیم رسیدگی به چنین پروندههایی به حضرت آیت ا...اردبیلی معرفی و مقرر فرمودند ایشان در کنار حجتالاسلام معرفت در دادگاه عالی انقلاب اسلامی به پروندههای مطروحه بنا بر موازین شرعی رسیدگی کنند. این فرمان حضرت امام(ره) سرآغاز تاسیس نهادی قضایی در قالب دادگاه اصل 49قانون اساسی در نظام قضایی ایران شد که تا به امروز در محاکم انقلاب اسلامی تحت عنوان شعبهای ویژه وظیفه اجرای مفاد اصل49را بر عهده دارد.گرچه مجلس شورای اسلامی مقارن با 25/6/63قانون نحوه اجرای اصل 49قانون اساسی را در 14ماده تصویب کرده بود، اما با توجه به فضای سیاسی-اجتماعی آن مقطع زمانی دایره شمول مقررات مذکور بیشتر حول محور دارایی و عملکرد مقامات لشکری-کشوری مربوط به رژیم گذشته بود، اما آنچه که از مفاد اصل مذکور و تاکیدات رهبر فقید انقلاب استنباط میشد رسیدگی به هر قسم و شکل، تحصیل مال از طرق نامشروعی مانند ربا، غصب، رشوه و...در مقاطعهکاریها و معاملات دولتی که امروز با عنوان رانت میتوان از آن یاد کرد بوده.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
✍🏻محمدهادی جعفرپور (وکیل دادگستری)
#صفحه_یک
#یادداشت
برابر با 6/2/68بنا به درخواست نمایندگان ولی فقیه در رسیدگی به اموال وابستگان به رژیم سابق و در راستای اصل 49قانون اساسی، آقایان کروبی و صانعی طی مرقومهای از حضرت امام (ره) تقاضا کردند تا جهت تسریع در رسیدگی به موضوعات مذکور ترتیبی اتخاذ فرمایند تا ضمن حفظ بیتالمال، اطاله دادرسی به چنین موضوعاتی موجب تضییع حقوق مردم نشود. لذا حضرت امام (ره) در تاریخ28/2/68حجتالاسلام نیری را به عنوان مسئول مستقیم رسیدگی به چنین پروندههایی به حضرت آیت ا...اردبیلی معرفی و مقرر فرمودند ایشان در کنار حجتالاسلام معرفت در دادگاه عالی انقلاب اسلامی به پروندههای مطروحه بنا بر موازین شرعی رسیدگی کنند. این فرمان حضرت امام(ره) سرآغاز تاسیس نهادی قضایی در قالب دادگاه اصل 49قانون اساسی در نظام قضایی ایران شد که تا به امروز در محاکم انقلاب اسلامی تحت عنوان شعبهای ویژه وظیفه اجرای مفاد اصل49را بر عهده دارد.گرچه مجلس شورای اسلامی مقارن با 25/6/63قانون نحوه اجرای اصل 49قانون اساسی را در 14ماده تصویب کرده بود، اما با توجه به فضای سیاسی-اجتماعی آن مقطع زمانی دایره شمول مقررات مذکور بیشتر حول محور دارایی و عملکرد مقامات لشکری-کشوری مربوط به رژیم گذشته بود، اما آنچه که از مفاد اصل مذکور و تاکیدات رهبر فقید انقلاب استنباط میشد رسیدگی به هر قسم و شکل، تحصیل مال از طرق نامشروعی مانند ربا، غصب، رشوه و...در مقاطعهکاریها و معاملات دولتی که امروز با عنوان رانت میتوان از آن یاد کرد بوده.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
Telegraph
مفاسد اقتصادی، حرکتی انقلابی میطلبد
برابر با 6/2/68بنا به درخواست نمایندگان ولی فقیه در رسیدگی به اموال وابستگان به رژیم سابق و در راستای اصل 49قانون اساسی، آقایان کروبی و صانعی طی مرقومهای از حضرت امام (ره) تقاضا کردند تا جهت تسریع در رسیدگی به موضوعات مذکور ترتیبی اتخاذ فرمایند تا ضمن حفظ…
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی» چهارشنبه 24 دی ۱۳۹۹ www.hamdelidaily.ir
غافلگیری برقی
🔻از مشاغل آنلاین تا امتحانات دانشآموزان و دانشجویان؛ قطع برق، زندگی مردم را تعطیل کرد
#صفحه_یک
روز 15تیرماه 99 بود که روزنامه همدلی در گزارشی با عنوان «خاموشیهای سراسری زیر سر بیتکوین» به مصایب استخراج ارز دیجیتال از دستگاههای پر مصرف«ماینر» میپرداخت. در آن روز میانه تابستان اگرچه گرمای هوا و مصرف بیش از حد برق توسط دستگاههای خنککننده، متهم اصلی قطع برق در برخی شهرها بود، اما روز گذشته ودر اوج سرمای زمستانی نیز تهران وبرخی شهرهای اطراف قطعی برق را تجربه کردند، به نحوی که زندگی و کار بسیاری از شهروندان با اختلال مواجه شد.اخبار و گزارشهای رسیده به روزنامه همدلی نشان میدهد که مردم مناطق مختلف تهران وبرخی شهرهای اطراف با قطع برق با مشکلات عدیدهای مواجه شدهاند.
« از 8 صبح تا 11 در یک دفترخانه ثبت اسناد منتظر نشستیم تا برق بیاید و بتوانیم کارهای ثبت خود را انجام دهیم. در حالی کسی در شهرستان منتظر ثبت یک وکالتنامه از سوی من است تا یک کار اداری که امروز آخرین مهلت آن است را انجام دهد.»
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
🔻از مشاغل آنلاین تا امتحانات دانشآموزان و دانشجویان؛ قطع برق، زندگی مردم را تعطیل کرد
#صفحه_یک
روز 15تیرماه 99 بود که روزنامه همدلی در گزارشی با عنوان «خاموشیهای سراسری زیر سر بیتکوین» به مصایب استخراج ارز دیجیتال از دستگاههای پر مصرف«ماینر» میپرداخت. در آن روز میانه تابستان اگرچه گرمای هوا و مصرف بیش از حد برق توسط دستگاههای خنککننده، متهم اصلی قطع برق در برخی شهرها بود، اما روز گذشته ودر اوج سرمای زمستانی نیز تهران وبرخی شهرهای اطراف قطعی برق را تجربه کردند، به نحوی که زندگی و کار بسیاری از شهروندان با اختلال مواجه شد.اخبار و گزارشهای رسیده به روزنامه همدلی نشان میدهد که مردم مناطق مختلف تهران وبرخی شهرهای اطراف با قطع برق با مشکلات عدیدهای مواجه شدهاند.
« از 8 صبح تا 11 در یک دفترخانه ثبت اسناد منتظر نشستیم تا برق بیاید و بتوانیم کارهای ثبت خود را انجام دهیم. در حالی کسی در شهرستان منتظر ثبت یک وکالتنامه از سوی من است تا یک کار اداری که امروز آخرین مهلت آن است را انجام دهد.»
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
Telegraph
غافلگیری برقی
از مشاغل آنلاین تا امتحانات دانشآموزان و دانشجویان؛ قطع برق، زندگی مردم را تعطیل کرد روز 15تیرماه 99 بود که روزنامه همدلی در گزارشی با عنوان «خاموشیهای سراسری زیر سر بیتکوین» به مصایب استخراج ارز دیجیتال از دستگاههای پر مصرف«ماینر» میپرداخت. در آن روز…
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی» چهارشنبه 24 دی ۱۳۹۹ www.hamdelidaily.ir
بازي با سرمايههاي خانگي مردم
🔻چشم دلار و بورس به دنبال پسانداز خانوارهاست
#اقتصاد
مهمترين بازارهاي پايتخت اين روزها در انتظار تحولات داخلي و البته بينالمللي هستند. پرونده باز بودجه سال آينده روي ميز سكانداران اقتصادي از يك سو، كشمكشها بر سر آزادسازي منابع بلوكه شده در كشورهاي خريدار نفت از قبيل كره جنوبي و مهمتر از همه زمزمههاي بازگشت برجام و احتمال از بين رفتن تحريمها با روي كار آمدن رئيس جمهور منتخب آمريكا، همگي در تحولات اخير چهارراه استانبول، جمهوري و حافظ تاثيرگذار هستند. چند روزي بيشتر تا مراسم تحليف جوبايدن باقي نمانده و در اين ميان بازي دلار، سكه و شاخص كل بورس با سرمايههاي خرد و خانگي شدت گرفته است. در سهشنبهاي كه گذشت، شاخص كل بورس براي دومين بار در هفته جاري به كانال يك ميليون و ٢٠٠ هزار واحدي عقبگرد كرد، يكي از دو صندوق عرضه شده در بازار سرمايه، سودها را سوزاند و ديگري سرمايهها را؛ دارايكم كه مدتها در وضعيت كفشكني و سقوط بود با تاثير گرفتن از نمادهاي بانكي سير نزولي به خود گرفت و يك كانال مهم ديگر را از دست داد. ورود اين صندوق دولتي براي اولين بار به كانال ١٢٠هزار ريالي در حالي بود كه بازدهي اين صندوق واسطهگري مالي يكم از ارديبهشت تاكنون ٢٩درصد بود، اما از هفتههاي گذشته تاكنون اين روند كاهشي همچنان ادامه يافته است. در اين ميان اما خريداران صندوق پالايشي يكم يكبار ديگر شاهد سقوط ارزش سرمايههاي خود بودند. بر اساس برآوردها اين سهامداران از شهريور تا همين ديروز بيش از ٣٦درصد ضرر كردند.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
🔻چشم دلار و بورس به دنبال پسانداز خانوارهاست
#اقتصاد
مهمترين بازارهاي پايتخت اين روزها در انتظار تحولات داخلي و البته بينالمللي هستند. پرونده باز بودجه سال آينده روي ميز سكانداران اقتصادي از يك سو، كشمكشها بر سر آزادسازي منابع بلوكه شده در كشورهاي خريدار نفت از قبيل كره جنوبي و مهمتر از همه زمزمههاي بازگشت برجام و احتمال از بين رفتن تحريمها با روي كار آمدن رئيس جمهور منتخب آمريكا، همگي در تحولات اخير چهارراه استانبول، جمهوري و حافظ تاثيرگذار هستند. چند روزي بيشتر تا مراسم تحليف جوبايدن باقي نمانده و در اين ميان بازي دلار، سكه و شاخص كل بورس با سرمايههاي خرد و خانگي شدت گرفته است. در سهشنبهاي كه گذشت، شاخص كل بورس براي دومين بار در هفته جاري به كانال يك ميليون و ٢٠٠ هزار واحدي عقبگرد كرد، يكي از دو صندوق عرضه شده در بازار سرمايه، سودها را سوزاند و ديگري سرمايهها را؛ دارايكم كه مدتها در وضعيت كفشكني و سقوط بود با تاثير گرفتن از نمادهاي بانكي سير نزولي به خود گرفت و يك كانال مهم ديگر را از دست داد. ورود اين صندوق دولتي براي اولين بار به كانال ١٢٠هزار ريالي در حالي بود كه بازدهي اين صندوق واسطهگري مالي يكم از ارديبهشت تاكنون ٢٩درصد بود، اما از هفتههاي گذشته تاكنون اين روند كاهشي همچنان ادامه يافته است. در اين ميان اما خريداران صندوق پالايشي يكم يكبار ديگر شاهد سقوط ارزش سرمايههاي خود بودند. بر اساس برآوردها اين سهامداران از شهريور تا همين ديروز بيش از ٣٦درصد ضرر كردند.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
Telegraph
بازي با سرمايههاي خانگي مردم
چشم دلار و بورس به دنبال پسانداز خانوارهاست مهمترين بازارهاي پايتخت اين روزها در انتظار تحولات داخلي و البته بينالمللي هستند. پرونده باز بودجه سال آينده روي ميز سكانداران اقتصادي از يك سو، كشمكشها بر سر آزادسازي منابع بلوكه شده در كشورهاي خريدار نفت از…
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی» چهارشنبه 24 دی ۱۳۹۹ www.hamdelidaily.ir
نظام حقوقی انتخابات معیوب است
🔻حسن رسولی در گفتوگو با همدلی:
#سیاست
احزاب و تشکلهای سیاسی از هر دو جناح سیاسی در اوضاع و احوال انتخابات ریاست جمهوری کمترین نقش را دارند، اما به هرحال تلاش جمعی خود را معطوف بر شکلگیری جبهههای موقتی و زودبازده برای انتخابات میکنند. در بسیاری از موارد هم کارکردی جز معرفی کاندیدا ندارند و گاهی حتی تلاش برای معرفی کاندیدای واحد نیز به نتیجه نمیرسد.
حزب سیاسی در ایران حتی به لحاظ عملکردی و نقشه سیاسی و اقتصادی ضعیف و غیرقابل اتکا است. از آنجا که احزاب سیاسی قوی وجود ندارند، انتقادات نیز صرفاً جنبه فردی پیدا میکنند و جریانهای سیاسی از عملکرد نادرست چهرههای نزدیک به خود در سمتهای مختلف شانه خالی میکنند. در حوزه اقتصادی با اینکه شرایط ویژه سقوط معیشت جمعیت بالایی از مردم مطابق آمار و ارقام محرز شده است، کلیاتی جز شعارهای انتخاباتی درباره شایستهسالاری و کارآمدی نمیشنویم و متر و معیاری برای سنجش آن نیز وجود ندارند. چهرههایی که زمانی با رای بخشی از جامعه رئیس جمهور میشوند، غالباً در پایان دوره دوم تبدیل به چهرههایی منفور میشوند. این مسئله درباره تمام روسای جمهور و دورههای مختلف مجلس شورای اسلامی برقرار است.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
🔻حسن رسولی در گفتوگو با همدلی:
#سیاست
احزاب و تشکلهای سیاسی از هر دو جناح سیاسی در اوضاع و احوال انتخابات ریاست جمهوری کمترین نقش را دارند، اما به هرحال تلاش جمعی خود را معطوف بر شکلگیری جبهههای موقتی و زودبازده برای انتخابات میکنند. در بسیاری از موارد هم کارکردی جز معرفی کاندیدا ندارند و گاهی حتی تلاش برای معرفی کاندیدای واحد نیز به نتیجه نمیرسد.
حزب سیاسی در ایران حتی به لحاظ عملکردی و نقشه سیاسی و اقتصادی ضعیف و غیرقابل اتکا است. از آنجا که احزاب سیاسی قوی وجود ندارند، انتقادات نیز صرفاً جنبه فردی پیدا میکنند و جریانهای سیاسی از عملکرد نادرست چهرههای نزدیک به خود در سمتهای مختلف شانه خالی میکنند. در حوزه اقتصادی با اینکه شرایط ویژه سقوط معیشت جمعیت بالایی از مردم مطابق آمار و ارقام محرز شده است، کلیاتی جز شعارهای انتخاباتی درباره شایستهسالاری و کارآمدی نمیشنویم و متر و معیاری برای سنجش آن نیز وجود ندارند. چهرههایی که زمانی با رای بخشی از جامعه رئیس جمهور میشوند، غالباً در پایان دوره دوم تبدیل به چهرههایی منفور میشوند. این مسئله درباره تمام روسای جمهور و دورههای مختلف مجلس شورای اسلامی برقرار است.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
Telegraph
نظام حقوقی انتخابات معیوب است
حسن رسولی در گفتوگو با همدلی: احزاب و تشکلهای سیاسی از هر دو جناح سیاسی در اوضاع و احوال انتخابات ریاست جمهوری کمترین نقش را دارند، اما به هرحال تلاش جمعی خود را معطوف بر شکلگیری جبهههای موقتی و زودبازده برای انتخابات میکنند. در بسیاری از موارد هم کارکردی…
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی» چهارشنبه 24 دی ۱۳۹۹ www.hamdelidaily.ir
ادامه نامهنگاری «هاشمیها»
🔻فائزه پاسخ محسن را داد و یاسر پاسخ فائزه را
#سیاست
دعوای سیاسی و خانوادگی فرزندان مرحوم هاشمی رفسنجانی ادامه دارد. یک طرف فائزه دختر جنجالی آیتالله ایستاده و طرف دیگر محسن و یاسر و جمعی از اصلاحطلبان که طی روزهای اخیر از فائزه انتقاد کردهاند. بعد از انتشار سخنان فائزه درباره ترامپ، محسن؛برادر بزرگترش دست به کار شد و طی نامهای علنی از او انتقاد کرد. این نامه نشان میداد که بین اعضای خانواده اختلافات سیاسی پررنگتر شده است. ضمن این که این تحلیل نیز با پاسخ فائزه تقویت شد با این اقدام، محسن احتمالا میخواست راه خود را رسما از فائزه جدا کند و به مخالفان بگوید سخنان فائزه را به پای او ننویسند. دیروز اما نامهنگاریهای علنی ادامه یافت و فائزه هاشمی در نامهای پاسخ محسن را داد. او نوشت: «اگر مسائل شخصی انگیزهای برای مشی من بود آیا عقل سلیم حکم نمیکند که از ۳۰ سال گذشته تاکنون ساکت و در امنیت باشم و از منافع نزدیکی به قدرت بهتر و بیشتر بهرهمند شوم؟»
او در بخش دیگری از نامه خود با ابراز خرسندی از نگارش نامه از سوی برادرش گفته:«به او حق میدهم چون برای خودش آیندهای ترسیم کرده و دنبال حذف موانع است.» وی ادامه داد:«رأی ندادن به ترامپ اگر آمریکایی بودم» به دلیل چهره خطرناک ترامپ است. چرا «برای ایران او را ترجیح میدادم؟» چون بخشهایی و افرادی خطرناکتر از ترامپ در قلدری و عدم پایبندی به اصول و قواعد و مقررات با عملکرد و بعضاً سیاستهای نادرست، کشور را در سراشیبی ناکارآمدیها، سوءمدیریتها، بیکفایتیها، دگماندیشیها و حتی گاهی تا مرز تلاشی پیش بردهاند، به مطالبات عمومی نه تنها توجهی ندارند، بلکه در خاموش کردن آن از هم سبقت میگیرند. حفظ اصل انقلاب و اصل نظام ایجاب میکند از تذکر و تلاش باز نایستیم و از هر چیزی که برگشت به اهداف انقلاب از این مسیر اشتباه را ممکن میکند استقبال کنیم. اگر دغدغه ما توسعه کشور، حقوق مردم، آزادی و دموکراسی است و نه بقا. شاهد انحرافات بسیار عمیقتر از انحراف ایجاد شده توسط آقای احمدینژاد در این دوران هستیم که وظیفه تکتک ما را از دوران آقای هاشمی سنگینتر میکند.»
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
🔻فائزه پاسخ محسن را داد و یاسر پاسخ فائزه را
#سیاست
دعوای سیاسی و خانوادگی فرزندان مرحوم هاشمی رفسنجانی ادامه دارد. یک طرف فائزه دختر جنجالی آیتالله ایستاده و طرف دیگر محسن و یاسر و جمعی از اصلاحطلبان که طی روزهای اخیر از فائزه انتقاد کردهاند. بعد از انتشار سخنان فائزه درباره ترامپ، محسن؛برادر بزرگترش دست به کار شد و طی نامهای علنی از او انتقاد کرد. این نامه نشان میداد که بین اعضای خانواده اختلافات سیاسی پررنگتر شده است. ضمن این که این تحلیل نیز با پاسخ فائزه تقویت شد با این اقدام، محسن احتمالا میخواست راه خود را رسما از فائزه جدا کند و به مخالفان بگوید سخنان فائزه را به پای او ننویسند. دیروز اما نامهنگاریهای علنی ادامه یافت و فائزه هاشمی در نامهای پاسخ محسن را داد. او نوشت: «اگر مسائل شخصی انگیزهای برای مشی من بود آیا عقل سلیم حکم نمیکند که از ۳۰ سال گذشته تاکنون ساکت و در امنیت باشم و از منافع نزدیکی به قدرت بهتر و بیشتر بهرهمند شوم؟»
او در بخش دیگری از نامه خود با ابراز خرسندی از نگارش نامه از سوی برادرش گفته:«به او حق میدهم چون برای خودش آیندهای ترسیم کرده و دنبال حذف موانع است.» وی ادامه داد:«رأی ندادن به ترامپ اگر آمریکایی بودم» به دلیل چهره خطرناک ترامپ است. چرا «برای ایران او را ترجیح میدادم؟» چون بخشهایی و افرادی خطرناکتر از ترامپ در قلدری و عدم پایبندی به اصول و قواعد و مقررات با عملکرد و بعضاً سیاستهای نادرست، کشور را در سراشیبی ناکارآمدیها، سوءمدیریتها، بیکفایتیها، دگماندیشیها و حتی گاهی تا مرز تلاشی پیش بردهاند، به مطالبات عمومی نه تنها توجهی ندارند، بلکه در خاموش کردن آن از هم سبقت میگیرند. حفظ اصل انقلاب و اصل نظام ایجاب میکند از تذکر و تلاش باز نایستیم و از هر چیزی که برگشت به اهداف انقلاب از این مسیر اشتباه را ممکن میکند استقبال کنیم. اگر دغدغه ما توسعه کشور، حقوق مردم، آزادی و دموکراسی است و نه بقا. شاهد انحرافات بسیار عمیقتر از انحراف ایجاد شده توسط آقای احمدینژاد در این دوران هستیم که وظیفه تکتک ما را از دوران آقای هاشمی سنگینتر میکند.»
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
Telegraph
ادامه نامهنگاری «هاشمیها»
فائزه پاسخ محسن را داد و یاسر پاسخ فائزه را دعوای سیاسی و خانوادگی فرزندان مرحوم هاشمی رفسنجانی ادامه دارد. یک طرف فائزه دختر جنجالی آیتالله ایستاده و طرف دیگر محسن و یاسر و جمعی از اصلاحطلبان که طی روزهای اخیر از فائزه انتقاد کردهاند. بعد از انتشار سخنان…
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی» چهارشنبه 24 دی ۱۳۹۹ www.hamdelidaily.ir
ترامپ به تلگرام پناه برد
🔻پیامدهای اخراج رئیسجمهور آمریکا از شبکههای اجتماعی
#سیاست
#محسن_رفیق
حذف دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا از صحنه رسانههای اجتماعی این کشور، بسیار زودتر از ترک کاخ سفید از سوی او، کلید خورده است. این در حالی است که این شبکهها، یکی پس از دیگری، صفحه شخصی دونالد ترامپ را با وجود انبوهی از دنبال کنندگان، مسدود کرده و امکان تعامل او با حامیان خودش را از بین بردهاند. با این وجود به عقیده ناظران سیاسی، جدا از قدرتنمایی رسانهها به عنوان یکی از بازوهای اصلی سیاستورزی در برابر بالاترین قدرت اجرایی و همچنین یکهتازی آنان در بسترهای فراهم آمده از مفاهیم دموکراسی، این مسئله رسوایی بزرگی را برای دونالد ترامپ فراهم آورده و حقارت دور از انتظاری را بدرقه خروج او از کاخ سفید کرده است.
پیش از این، پرنده آبی توئیتر بهترین مکان ممکن برای بلندپروازیهای ترامپ بود. او در طول دوران ۴ ساله ریاست جمهوری خود، بسیاری از تصمیمات و مواضع مهم سیاسی خود را از طریق این شبکه اعلام کرده بود. ترامپ با اختلاف زیاد، بیشترین دنبال کنندگان را در بین همه رهبران سیاسی جهان در این شبکه داشت. او رکوردهای زیادی را در صفحه خود، به دست آورده بود و به عنوان نمونه توانسته بود با پست کردن ۱۴۲ توئیت و ریتوئیت در یک بازه زمانی ۱۸ساعته، حتی رکورد خودش را در عرصه فعالیت در فضای مجازی در دوران حضور در کاخ سفید بشکند.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
🔻پیامدهای اخراج رئیسجمهور آمریکا از شبکههای اجتماعی
#سیاست
#محسن_رفیق
حذف دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا از صحنه رسانههای اجتماعی این کشور، بسیار زودتر از ترک کاخ سفید از سوی او، کلید خورده است. این در حالی است که این شبکهها، یکی پس از دیگری، صفحه شخصی دونالد ترامپ را با وجود انبوهی از دنبال کنندگان، مسدود کرده و امکان تعامل او با حامیان خودش را از بین بردهاند. با این وجود به عقیده ناظران سیاسی، جدا از قدرتنمایی رسانهها به عنوان یکی از بازوهای اصلی سیاستورزی در برابر بالاترین قدرت اجرایی و همچنین یکهتازی آنان در بسترهای فراهم آمده از مفاهیم دموکراسی، این مسئله رسوایی بزرگی را برای دونالد ترامپ فراهم آورده و حقارت دور از انتظاری را بدرقه خروج او از کاخ سفید کرده است.
پیش از این، پرنده آبی توئیتر بهترین مکان ممکن برای بلندپروازیهای ترامپ بود. او در طول دوران ۴ ساله ریاست جمهوری خود، بسیاری از تصمیمات و مواضع مهم سیاسی خود را از طریق این شبکه اعلام کرده بود. ترامپ با اختلاف زیاد، بیشترین دنبال کنندگان را در بین همه رهبران سیاسی جهان در این شبکه داشت. او رکوردهای زیادی را در صفحه خود، به دست آورده بود و به عنوان نمونه توانسته بود با پست کردن ۱۴۲ توئیت و ریتوئیت در یک بازه زمانی ۱۸ساعته، حتی رکورد خودش را در عرصه فعالیت در فضای مجازی در دوران حضور در کاخ سفید بشکند.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
Telegraph
ترامپ به تلگرام پناه برد
پیامدهای اخراج رئیسجمهور آمریکا از شبکههای اجتماعی حذف دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا از صحنه رسانههای اجتماعی این کشور، بسیار زودتر از ترک کاخ سفید از سوی او، کلید خورده است. این در حالی است که این شبکهها، یکی پس از دیگری، صفحه شخصی دونالد…
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی» چهارشنبه 24 دی ۱۳۹۹ www.hamdelidaily.ir
به 40 میلیون دوز واکسن کرونا نیاز فوری داریم
🔻یک اپیدمیولوژیست در گفتوگو با همدلی:
#اجتماعی
این روزها همهجا، از گردهماییهای تخصصی گرفته تا محافل خانوادگی درباره واکسن کرونا صحبت میشود. نکته جالب اینکه در میان همه دوگانههای مرسوم جامعه ایرانی، مانند یا هوای سالم یا برق، درخصوص واکسن کرونا هم چنین دوگانهای شکل گرفت. در مرحله اول صحبت از واکسن ایرانی-خارجی مطرح شد، و در مرحله دوم پای اینکه از کدام شرکت خارجی واکسن خریده شود بهمیان کشیده شد، آن هم نه فقط میان افراد متخصص بلکه در کف خیابان و در لابهلای زندگی روزمره مردم، درچنین شرایطی گروهی از متخصصان معتقدند مسئله سلامت سیاسی شده درحالیکه نباید اینگونه شود. چراکه ادامه تداوم این وضعیت سبب برهم خوردن آرامش جامعه و البته بروز مشکلاتی در اجرای برنامهریزیهای انجام شده میشود. خبرنگار روزنامه همدلی دراینباره گفتوگویی با «مسعود یونسیان»، اپیدمیولوژیست و استاد دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران داشته که شرح آن در ادامه آمده است.
آقای دکتر، طبق اطلاعرسانیهای انجام شده مطالعه روی چند واکسن کرونای ایرانی درحال انجام هست که مسئولین هم نسبت بهنتایج آن ابراز امیدواری میکنند، اما گروهی از کارشناسان معتقدند در چنین شرایطی همچنان خرید واکسن کرونای خارجی ضروری است، نظر شما دراینباره چیست و چرا این ضرورت احساس میشود؟
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
🔻یک اپیدمیولوژیست در گفتوگو با همدلی:
#اجتماعی
این روزها همهجا، از گردهماییهای تخصصی گرفته تا محافل خانوادگی درباره واکسن کرونا صحبت میشود. نکته جالب اینکه در میان همه دوگانههای مرسوم جامعه ایرانی، مانند یا هوای سالم یا برق، درخصوص واکسن کرونا هم چنین دوگانهای شکل گرفت. در مرحله اول صحبت از واکسن ایرانی-خارجی مطرح شد، و در مرحله دوم پای اینکه از کدام شرکت خارجی واکسن خریده شود بهمیان کشیده شد، آن هم نه فقط میان افراد متخصص بلکه در کف خیابان و در لابهلای زندگی روزمره مردم، درچنین شرایطی گروهی از متخصصان معتقدند مسئله سلامت سیاسی شده درحالیکه نباید اینگونه شود. چراکه ادامه تداوم این وضعیت سبب برهم خوردن آرامش جامعه و البته بروز مشکلاتی در اجرای برنامهریزیهای انجام شده میشود. خبرنگار روزنامه همدلی دراینباره گفتوگویی با «مسعود یونسیان»، اپیدمیولوژیست و استاد دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران داشته که شرح آن در ادامه آمده است.
آقای دکتر، طبق اطلاعرسانیهای انجام شده مطالعه روی چند واکسن کرونای ایرانی درحال انجام هست که مسئولین هم نسبت بهنتایج آن ابراز امیدواری میکنند، اما گروهی از کارشناسان معتقدند در چنین شرایطی همچنان خرید واکسن کرونای خارجی ضروری است، نظر شما دراینباره چیست و چرا این ضرورت احساس میشود؟
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
Telegraph
به 40 میلیون دوز واکسن کرونا نیاز فوری داریم
یک اپیدمیولوژیست در گفتوگو با همدلی: این روزها همهجا، از گردهماییهای تخصصی گرفته تا محافل خانوادگی درباره واکسن کرونا صحبت میشود. نکته جالب اینکه در میان همه دوگانههای مرسوم جامعه ایرانی، مانند یا هوای سالم یا برق، درخصوص واکسن کرونا هم چنین دوگانهای…
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی» چهارشنبه 24 دی ۱۳۹۹ www.hamdelidaily.ir
در سالگشت دوست، آرمین رهبین
✍🏻فیض شریفی (نویسنده)
داستان دکترا گرفتن هم درد مضاعفی است که به دل آدم چنگ میزند. آرمین را که دیدم گفتم : «نرو! این همه از شیراز به همدان؟ شیراز، خود، کان هنر و ادبیات است. تئاتر که دکترا نمیخواهد. مگر چند کتاب نمایش تاکنون چاپ شده است. همینها را که بخوانی استاد میشوی.
اصلا استادی...» خندید و گفت:«این به جای خود درست، اما من مدیر گروه هنر هستم، نمیشود از یکی دو تا دکتر دیگر عقب بمانم...». آخر مگر علوم انسانی دکترا دارد؟ کدام یک از بزرگان نمایش دکترا داشتند؟ اصلا به من بگو کدام شاعر و نویسنده بزرگ امروز دکترا دارند؟
حالا که عشق دکترا به سرت زده، برو. همت والایی داشت. رفت و در یکی از این رفتنها اتوبوس خونش را مکید. عجب سعادت غمناکی! فقط یکی در اتوبوس به دیار باقی برود و آن هم آرمین؟ من زیاد با استاد رهبین اخت نبودم. نبودم که با او باشم.
مدتی در توکیو و مالزی ایرانشناسی درس میدادم. اگر هم بودم، آرمین رهبین در ریل من نبود، ولی آدم خوبی بود. او به من مجله میداد و من کتاب.
آن روز که برای دیدن نمایش «نقطه سر خط» رفته بودیم، یک ساعتی در پارک، کنار سالن تئاتر حرف زدیم و از کتاب رمان و نمایش «غم دونده» ام حرف زد و گفت: «نفهمیدهاند هم سیاسی است و هم اروتیک، شما چه جور این نمایش را به اجرا بردید؟» گفتم: «نمایشنامه حسنک وزیر را هم علمی و فرهنگی چاپ میکند.
هفت کتاب دیگر هم که «نمایشنامههای من و مامت» است هم چاپ میشود. کمی حسنک برای او خواندم که مادر یکی از دانشجویان میخش شد که دخترم، چند واحد کم دارد و استاد آرمین گفت: «اگر میشد از این دانشکده بیدر و پیکر بروم خیلی خوب بود...». ادامه نداد. گفتم: «مگر شما استاد روحانی هم دارید؟
یک مصاحبه از یکی در مجلهتان دیدم». گفت: «باید با آنها گفت و گو کنیم که پولی به ما بدهند». بحث کرک انداخته بود که ما را به سالن دعوت کردند و نمایشنامه «نقطه سر خط» را به ما تقدیم کردند.
میخواستیم از سالن بیرون بیاییم که از ما خواستند با کارگردان و بازیگران عکسی به یادگار بگیریم. در عکس من و هدیه کازرونی، بازیگر توانا و استاد آرمین رهبین هستیم. وقتی برای تنفس بیرون خزیدیم، استاد گفت: «به نظرت این نمایش خوب بود؟»
همیشه وقتی از چیزی خوشش نمیآمد همین را میگفت. من به سمت راست رفتم و او به سمت چپ. شعری هنگام بدرود برایش خواندم: «من نوشتم از راست/تو نوشتی از چپ/وسط سطر رسیدیم به هم». ما هیچ وقت به هم نرسیدیم. باید همیشه فکر کنیم دیدار آخر است و همدیگر را تنگ در آغوش بگیریم وگرنه پشیمان خواهیم شد و لب به دندان میگزیم.
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
✍🏻فیض شریفی (نویسنده)
داستان دکترا گرفتن هم درد مضاعفی است که به دل آدم چنگ میزند. آرمین را که دیدم گفتم : «نرو! این همه از شیراز به همدان؟ شیراز، خود، کان هنر و ادبیات است. تئاتر که دکترا نمیخواهد. مگر چند کتاب نمایش تاکنون چاپ شده است. همینها را که بخوانی استاد میشوی.
اصلا استادی...» خندید و گفت:«این به جای خود درست، اما من مدیر گروه هنر هستم، نمیشود از یکی دو تا دکتر دیگر عقب بمانم...». آخر مگر علوم انسانی دکترا دارد؟ کدام یک از بزرگان نمایش دکترا داشتند؟ اصلا به من بگو کدام شاعر و نویسنده بزرگ امروز دکترا دارند؟
حالا که عشق دکترا به سرت زده، برو. همت والایی داشت. رفت و در یکی از این رفتنها اتوبوس خونش را مکید. عجب سعادت غمناکی! فقط یکی در اتوبوس به دیار باقی برود و آن هم آرمین؟ من زیاد با استاد رهبین اخت نبودم. نبودم که با او باشم.
مدتی در توکیو و مالزی ایرانشناسی درس میدادم. اگر هم بودم، آرمین رهبین در ریل من نبود، ولی آدم خوبی بود. او به من مجله میداد و من کتاب.
آن روز که برای دیدن نمایش «نقطه سر خط» رفته بودیم، یک ساعتی در پارک، کنار سالن تئاتر حرف زدیم و از کتاب رمان و نمایش «غم دونده» ام حرف زد و گفت: «نفهمیدهاند هم سیاسی است و هم اروتیک، شما چه جور این نمایش را به اجرا بردید؟» گفتم: «نمایشنامه حسنک وزیر را هم علمی و فرهنگی چاپ میکند.
هفت کتاب دیگر هم که «نمایشنامههای من و مامت» است هم چاپ میشود. کمی حسنک برای او خواندم که مادر یکی از دانشجویان میخش شد که دخترم، چند واحد کم دارد و استاد آرمین گفت: «اگر میشد از این دانشکده بیدر و پیکر بروم خیلی خوب بود...». ادامه نداد. گفتم: «مگر شما استاد روحانی هم دارید؟
یک مصاحبه از یکی در مجلهتان دیدم». گفت: «باید با آنها گفت و گو کنیم که پولی به ما بدهند». بحث کرک انداخته بود که ما را به سالن دعوت کردند و نمایشنامه «نقطه سر خط» را به ما تقدیم کردند.
میخواستیم از سالن بیرون بیاییم که از ما خواستند با کارگردان و بازیگران عکسی به یادگار بگیریم. در عکس من و هدیه کازرونی، بازیگر توانا و استاد آرمین رهبین هستیم. وقتی برای تنفس بیرون خزیدیم، استاد گفت: «به نظرت این نمایش خوب بود؟»
همیشه وقتی از چیزی خوشش نمیآمد همین را میگفت. من به سمت راست رفتم و او به سمت چپ. شعری هنگام بدرود برایش خواندم: «من نوشتم از راست/تو نوشتی از چپ/وسط سطر رسیدیم به هم». ما هیچ وقت به هم نرسیدیم. باید همیشه فکر کنیم دیدار آخر است و همدیگر را تنگ در آغوش بگیریم وگرنه پشیمان خواهیم شد و لب به دندان میگزیم.
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی» چهارشنبه 24 دی ۱۳۹۹ www.hamdelidaily.ir
برگی از دفتر «حافظانهها» (۳۰)
محمدحسن علایی (دکترای جامعه شناسی)
شنیدم از شاعر داستانمان که از شاهدی شگرف سخن میگفت اما نه از شاهدی هر جایی، که از شاهدی قدسی «اي شاهد قدسي که کشد بند نقابت /و اي مرغ بهشتي که دهد دانه و آبت» و از روح القدس استمداد میجوید «فيض روح القدس ار باز مدد فرمايد/ديگران هم بکنند آن چه مسيحا مي کرد»
او پای طایری قدسی را هم به میان میکشد «اگر آن طاير قدسي ز درم بازآيد/عمر بگذشته به پيرانه سرم بازآيد» و از او همت میطلبد «همتم بدرقه راه کن اي طاير قدس/که دراز است ره مقصد و من نوسفرم».
همراه شاعر پیشتر که میرویم متوجه میشویم که او این تعبیر را در خصوص خود نیز به کار میبندد «طاير گلشن قدسم چه دهم شرح فراق/که در اين دامگه حادثه چون افتادم» یا «مژده وصل تو کو کز سر جان برخيزم/طاير قدسم و از دام جهان برخيزم».
شاعر رفته رفته حرف از عالمی دیگر به میان میآورد که از آن به عالم قدس یاد میکند «تويي آن گوهر پاکيزه که در عالم قدس/ذکر خير تو بود حاصل تسبيح ملک» یا «چگونه طوف کنم در فضاي عالم قدس/که در سراچه ترکيب تخته بند تنم» و خود را نیز صوفی صومعه آن عالم معرفی میکند «صوفي صومعه عالم قدسم ليکن/حاليا دير مغان است حوالتگاهم».
آیا مخاطب از همه جا بیخبر امروزی حق ندارد از خود بپرسد که این چه شاهدی است که قدسی است؟! این چه طایری است که قدسی است؟! این چه عالمی است که قدسی است؟! اساسا ما همه به عنوان انسان روزگار مدرن حق داریم که از اساس معنا و مفهوم «قدس» را زیر سوال ببریم، اما آیا این حق را نیز داریم که از بیخ پی آن را بزنیم تنها به این دلیل که در روزگار ما واژه بیگانه و نامانوسی است؟!
ختم کنیم به بیتی از شاعر داستانمان شمسالدین محمد شیرازی، و با پایانی باز باقی روایت قصه زندگی او را به خوانندگان پیگیر او در طول اعصار بسپاریم «دوش باد از سر کويش به گلستان بگذشت/اي گل اين چاک گريبان تو بي چيزي نيست».
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
محمدحسن علایی (دکترای جامعه شناسی)
شنیدم از شاعر داستانمان که از شاهدی شگرف سخن میگفت اما نه از شاهدی هر جایی، که از شاهدی قدسی «اي شاهد قدسي که کشد بند نقابت /و اي مرغ بهشتي که دهد دانه و آبت» و از روح القدس استمداد میجوید «فيض روح القدس ار باز مدد فرمايد/ديگران هم بکنند آن چه مسيحا مي کرد»
او پای طایری قدسی را هم به میان میکشد «اگر آن طاير قدسي ز درم بازآيد/عمر بگذشته به پيرانه سرم بازآيد» و از او همت میطلبد «همتم بدرقه راه کن اي طاير قدس/که دراز است ره مقصد و من نوسفرم».
همراه شاعر پیشتر که میرویم متوجه میشویم که او این تعبیر را در خصوص خود نیز به کار میبندد «طاير گلشن قدسم چه دهم شرح فراق/که در اين دامگه حادثه چون افتادم» یا «مژده وصل تو کو کز سر جان برخيزم/طاير قدسم و از دام جهان برخيزم».
شاعر رفته رفته حرف از عالمی دیگر به میان میآورد که از آن به عالم قدس یاد میکند «تويي آن گوهر پاکيزه که در عالم قدس/ذکر خير تو بود حاصل تسبيح ملک» یا «چگونه طوف کنم در فضاي عالم قدس/که در سراچه ترکيب تخته بند تنم» و خود را نیز صوفی صومعه آن عالم معرفی میکند «صوفي صومعه عالم قدسم ليکن/حاليا دير مغان است حوالتگاهم».
آیا مخاطب از همه جا بیخبر امروزی حق ندارد از خود بپرسد که این چه شاهدی است که قدسی است؟! این چه طایری است که قدسی است؟! این چه عالمی است که قدسی است؟! اساسا ما همه به عنوان انسان روزگار مدرن حق داریم که از اساس معنا و مفهوم «قدس» را زیر سوال ببریم، اما آیا این حق را نیز داریم که از بیخ پی آن را بزنیم تنها به این دلیل که در روزگار ما واژه بیگانه و نامانوسی است؟!
ختم کنیم به بیتی از شاعر داستانمان شمسالدین محمد شیرازی، و با پایانی باز باقی روایت قصه زندگی او را به خوانندگان پیگیر او در طول اعصار بسپاریم «دوش باد از سر کويش به گلستان بگذشت/اي گل اين چاک گريبان تو بي چيزي نيست».
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی» چهارشنبه 24 دی ۱۳۹۹ www.hamdelidaily.ir
در باب شهرت شاعری و...
✍🏻امیر اصلان شکوهی (شاعر و نویسنده)
شاعرانی هستند که به دنبال کسب نام و شهرتاند و از ذوق و قریحه شاعری نیز بهرهای دارند؛ مانند میرزاده عشقی و عارف قزوینی و چند تن دیگر، اما در ادامه این راه شاعران دیگری هستند که شعر را به خاطر کیفیات روحی و تسکین آلام درونی و لذّت بردن از تبادل پیامهای عاطفی و عاشقانه میسرایند که زندگی خود شاعر نیز نُماد همین طرز تفکر است؛ مانند شهریار، رهی، ورزی و دیگران. و نیز کسانی هستند که از ذوق و قریحه خدادادی بیبهرهاند اما خود را در صف شاعران حقیقی قرار داده و در این جمع بعضی بیمایگان در مورد بزرگانی چون حافظ هم با دیدی انتقادی و عیبجویانه اظهارنظرهای منتقدانه بدون مصداق دارند که تعداد این عیبجویان کجاندیش متاسفانه چندین برابر شاعران بهذات است که به شدت شیفته نامجویی و شهرت هستند.
مطلب زیر را که به یک جوک میماند به عنوان خاطرهای از بیش از شش دهه پیش تقدیم خوانندگان ارجمند میکنم. در انجمن ادبی آذرآبادگان که در خیابان( امیریه) آن زمان و در منزل شادروان محمد دیهیم (وکیل آذربایجان) برگزار میشد، یک شب مرحوم کاظم رجوی این داستان را از پشت تریبون تعریف کرد: «چندین سال پیش روی رودخانه سن در پاریس کوهی از دو طرف رودخانه به هم متصل بوده و کشتیهای کوچک از زیر آن عبور میکردند؛ دولت فرانسه تعدادی مجسمهساز و معمار را با هزینه کلان استخدام میکند که این کوه را طوری بتراشند که کشتیهایی که عبور میکنند از دور مانند انسانی به نظر آید که یک پای خود را به یک طرف و پای دیگر را به طرف دیگر قرار داده است.
پس از چندین سال این طرح عملی و مجسمه به دلخواه شکل میگیرد و منظره خوبی برای تماشا بوده است. پس از مدتی یک شب مردم میخوابند صبح که بیدار میشوند میبینند مجسمه معروف را منفجر و به اعماق رود فرستادهاند.
پلیس فرانسه پس از مدتها کاوش عامل انفجار را دستگیر میکند و این شخص بعد از محاکمات متعدد اعتراف میکند و میگوید: من عاشق شهرت و معروفیت هستم و چون از هیچ راهی نتوانستم به این آرزو برسم گفتم با این انفجار شاید به آرزوی دیرینهام دست یابم.
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
✍🏻امیر اصلان شکوهی (شاعر و نویسنده)
شاعرانی هستند که به دنبال کسب نام و شهرتاند و از ذوق و قریحه شاعری نیز بهرهای دارند؛ مانند میرزاده عشقی و عارف قزوینی و چند تن دیگر، اما در ادامه این راه شاعران دیگری هستند که شعر را به خاطر کیفیات روحی و تسکین آلام درونی و لذّت بردن از تبادل پیامهای عاطفی و عاشقانه میسرایند که زندگی خود شاعر نیز نُماد همین طرز تفکر است؛ مانند شهریار، رهی، ورزی و دیگران. و نیز کسانی هستند که از ذوق و قریحه خدادادی بیبهرهاند اما خود را در صف شاعران حقیقی قرار داده و در این جمع بعضی بیمایگان در مورد بزرگانی چون حافظ هم با دیدی انتقادی و عیبجویانه اظهارنظرهای منتقدانه بدون مصداق دارند که تعداد این عیبجویان کجاندیش متاسفانه چندین برابر شاعران بهذات است که به شدت شیفته نامجویی و شهرت هستند.
مطلب زیر را که به یک جوک میماند به عنوان خاطرهای از بیش از شش دهه پیش تقدیم خوانندگان ارجمند میکنم. در انجمن ادبی آذرآبادگان که در خیابان( امیریه) آن زمان و در منزل شادروان محمد دیهیم (وکیل آذربایجان) برگزار میشد، یک شب مرحوم کاظم رجوی این داستان را از پشت تریبون تعریف کرد: «چندین سال پیش روی رودخانه سن در پاریس کوهی از دو طرف رودخانه به هم متصل بوده و کشتیهای کوچک از زیر آن عبور میکردند؛ دولت فرانسه تعدادی مجسمهساز و معمار را با هزینه کلان استخدام میکند که این کوه را طوری بتراشند که کشتیهایی که عبور میکنند از دور مانند انسانی به نظر آید که یک پای خود را به یک طرف و پای دیگر را به طرف دیگر قرار داده است.
پس از چندین سال این طرح عملی و مجسمه به دلخواه شکل میگیرد و منظره خوبی برای تماشا بوده است. پس از مدتی یک شب مردم میخوابند صبح که بیدار میشوند میبینند مجسمه معروف را منفجر و به اعماق رود فرستادهاند.
پلیس فرانسه پس از مدتها کاوش عامل انفجار را دستگیر میکند و این شخص بعد از محاکمات متعدد اعتراف میکند و میگوید: من عاشق شهرت و معروفیت هستم و چون از هیچ راهی نتوانستم به این آرزو برسم گفتم با این انفجار شاید به آرزوی دیرینهام دست یابم.
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی» چهارشنبه 24 دی ۱۳۹۹ www.hamdelidaily.ir
برخی ملاحظات پیرامون سنتگرایی و مدرنیته
✍🏻جهانگیر ایزدپناه (فعال اجتماعی)
از چگونگی طی مراحل قرون وسطایی درغرب و ظهور تجدد، مدرنیته یا نوگرایی و زمینههای پیدایش آن که خود بحثی است مفصل، بسی سخن گفته شده است میگذریم و به تعریف و مشخصات مدرنیته یا نوگرایی میپردازیم.
گرچه از مدرنیته در هر محفل و اجتماعی صحبت است ولی برای شناخت درست و اصولی این واژه (مدرنیته)، و چگونه راه یافتن آن در زندگی مردم و رواج یافتن آن در زبان فارسی باز جای سخن گفتن است.
مدرنیته یا نوگرایی، تغییر و تحول نوین یا مفهوم پویا و کنکاشگر در همه زمینههاست.
از صنعت و تکنولوژی، فلسفه، هنر و ادبیات تا شناخت جهان و دیگر رشتههای علوم، ساختار جامعه و نقش انسانها را در برمیگیرد و بر خلاف سنتگرایی بر فردگرایی، آزادیهای فردی و اجتماعی و توانایی انسانها در دگرگونسازی تاکید دارد.
در واقع نوگرایی نوعی انقلاب صنعتی، اجتماعی و علمی –فکری است، در مقابل موانع سنتگرایی و حافظان وضع موجود.
نوگرایی در پرتو خصلت دیالکتیکی خود انسانها و جامعه بشری را از مرحلهای از تکامل به مرحله دیگر سوق میدهد.
اما این نوگرایی امری نسبی است که نسبت به سنتگرایی و شرایط گذشته این مفهوم را یافته است و علیرغم مقاومت و مقابله سنتگرایی بر پایه توسعه همهجانبه ساختار جوامع شکل میگیرد.
گرچه مدرنیته ابتدا درغرب به وقوع پیوسته اما مختص غرب نیست و نباید برای حفظ وضع موجود، تحت لوای غربستیزی به مقابله با آن پرداخت.
این فرآیند همه جوامع را کمابیش در بر میگیرد زیرا پویایی و نوگرایی در سرشت انسان و جوامع بشری نهفته است.
نباید مدرنیته را به عمد یا به سهو با استعمارگری و امپریالیست یکی دانست و با آن مقابله کرد.
نوگرایی تقدیر زمانه خواست کل بشریت است و راه فراری از آن نیست. جوامعی که در روند نوگرایی پیشقدم بودهاند بسی قربانیان و مشکلات بیشتری را پشت سر گذاشتهاند که راه را برای رهروان بعدی (آن هم بسته به شرایط جامعهشان) آسانتر کردهاند.
بنابراین ما میتوانیم این روند را آسانتر و با هزینه کمتری پیش ببریم. علیرغم این مسائل در جوامعی که باورهای متافیزیکی و سنتگرایی ریشههای قوی دارد، نوگرایی باروند کندتری پیش میرود.
سنتگرایی که مقابل نوگرایی مقاومت میکند، خود در گذشته نسبت به جامعه ماقبل خود مدرن گونه بوده است. ایران زمان هخامنشیان و یونان عهد باستان نسبت به ممالک دیگر مدرنتر بودند.
یعنی نوگرایی امری نسبی است و حتی مدرنیته امروزین نسبت به جوامع آینده نوعی سنت گرایی محسوب خواهد شود.
یک مثال ساده زمانی اجتماع و خانواده تولید و اقتصادشان در حد احتیاجات خویش بود، بعد با رشد نیازها به تبادل کالا با کالا روی آوردند که نسبت به ما قبل آن حالت مدرن داشت، بعد مسکوکات طلا و نقره و اسکناس رایج شد و به تدریج این سیستم تبادلات هم دچار تحول و تغییر میشود و کمتر مورد استفاده قرار میگیرد.
یا زمانه انسانهای اولیه با ابزار سنگی و شکار جانوران امرار معاش میکردند و به تدریج به کشاورزی و تولید کالا روی آوردند.
پر واضح است که مدرن شدن نسبی است و فعلا نهایتی بر آن متصور نیست.
از پدیدههای گوناگون مثالهای زیادی میتوان زد که از آنها صرف نظر میکنیم.
توسعه لازمه نوینگرایی است، گرچه تجارب و ارتباطات جهانی تاثیرگذارند، اما تا ساختار، شرایط زندگی و طرز معیشت یک جامعه تغییر نکند، نباید انتظار چندانی برای نوگرایی داشت، زیرا نوگرایی نوعی تغییر و تکامل همه جانبه اقتصادی، اجتماعی، ساختاری، آموزشی، فرهنگی، فکری و اندیشهای است.
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
✍🏻جهانگیر ایزدپناه (فعال اجتماعی)
از چگونگی طی مراحل قرون وسطایی درغرب و ظهور تجدد، مدرنیته یا نوگرایی و زمینههای پیدایش آن که خود بحثی است مفصل، بسی سخن گفته شده است میگذریم و به تعریف و مشخصات مدرنیته یا نوگرایی میپردازیم.
گرچه از مدرنیته در هر محفل و اجتماعی صحبت است ولی برای شناخت درست و اصولی این واژه (مدرنیته)، و چگونه راه یافتن آن در زندگی مردم و رواج یافتن آن در زبان فارسی باز جای سخن گفتن است.
مدرنیته یا نوگرایی، تغییر و تحول نوین یا مفهوم پویا و کنکاشگر در همه زمینههاست.
از صنعت و تکنولوژی، فلسفه، هنر و ادبیات تا شناخت جهان و دیگر رشتههای علوم، ساختار جامعه و نقش انسانها را در برمیگیرد و بر خلاف سنتگرایی بر فردگرایی، آزادیهای فردی و اجتماعی و توانایی انسانها در دگرگونسازی تاکید دارد.
در واقع نوگرایی نوعی انقلاب صنعتی، اجتماعی و علمی –فکری است، در مقابل موانع سنتگرایی و حافظان وضع موجود.
نوگرایی در پرتو خصلت دیالکتیکی خود انسانها و جامعه بشری را از مرحلهای از تکامل به مرحله دیگر سوق میدهد.
اما این نوگرایی امری نسبی است که نسبت به سنتگرایی و شرایط گذشته این مفهوم را یافته است و علیرغم مقاومت و مقابله سنتگرایی بر پایه توسعه همهجانبه ساختار جوامع شکل میگیرد.
گرچه مدرنیته ابتدا درغرب به وقوع پیوسته اما مختص غرب نیست و نباید برای حفظ وضع موجود، تحت لوای غربستیزی به مقابله با آن پرداخت.
این فرآیند همه جوامع را کمابیش در بر میگیرد زیرا پویایی و نوگرایی در سرشت انسان و جوامع بشری نهفته است.
نباید مدرنیته را به عمد یا به سهو با استعمارگری و امپریالیست یکی دانست و با آن مقابله کرد.
نوگرایی تقدیر زمانه خواست کل بشریت است و راه فراری از آن نیست. جوامعی که در روند نوگرایی پیشقدم بودهاند بسی قربانیان و مشکلات بیشتری را پشت سر گذاشتهاند که راه را برای رهروان بعدی (آن هم بسته به شرایط جامعهشان) آسانتر کردهاند.
بنابراین ما میتوانیم این روند را آسانتر و با هزینه کمتری پیش ببریم. علیرغم این مسائل در جوامعی که باورهای متافیزیکی و سنتگرایی ریشههای قوی دارد، نوگرایی باروند کندتری پیش میرود.
سنتگرایی که مقابل نوگرایی مقاومت میکند، خود در گذشته نسبت به جامعه ماقبل خود مدرن گونه بوده است. ایران زمان هخامنشیان و یونان عهد باستان نسبت به ممالک دیگر مدرنتر بودند.
یعنی نوگرایی امری نسبی است و حتی مدرنیته امروزین نسبت به جوامع آینده نوعی سنت گرایی محسوب خواهد شود.
یک مثال ساده زمانی اجتماع و خانواده تولید و اقتصادشان در حد احتیاجات خویش بود، بعد با رشد نیازها به تبادل کالا با کالا روی آوردند که نسبت به ما قبل آن حالت مدرن داشت، بعد مسکوکات طلا و نقره و اسکناس رایج شد و به تدریج این سیستم تبادلات هم دچار تحول و تغییر میشود و کمتر مورد استفاده قرار میگیرد.
یا زمانه انسانهای اولیه با ابزار سنگی و شکار جانوران امرار معاش میکردند و به تدریج به کشاورزی و تولید کالا روی آوردند.
پر واضح است که مدرن شدن نسبی است و فعلا نهایتی بر آن متصور نیست.
از پدیدههای گوناگون مثالهای زیادی میتوان زد که از آنها صرف نظر میکنیم.
توسعه لازمه نوینگرایی است، گرچه تجارب و ارتباطات جهانی تاثیرگذارند، اما تا ساختار، شرایط زندگی و طرز معیشت یک جامعه تغییر نکند، نباید انتظار چندانی برای نوگرایی داشت، زیرا نوگرایی نوعی تغییر و تکامل همه جانبه اقتصادی، اجتماعی، ساختاری، آموزشی، فرهنگی، فکری و اندیشهای است.
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی» چهارشنبه 24 دی ۱۳۹۹ www.hamdelidaily.ir
فرهنگ گفتوگویمان زخم برداشته است
✍🏻بهزاد هراتی (نویسنده)
ایران، سرزمین بزرگان نیکوسخن، سخندانان و شاعران شیرینگفتاری است که در واژگان زیبا و نغز، سیر و سلوک کردهاند و بذر کلامشان درخاک عشق و مهرورزی با نور آگاهی و معرفت گرم شده و با چشمههای پاک جوشیده شده از بطن قلبهای بزرگ در طی دورانها همواره آبیاری شده است، سرزمینی که داراییهای معنویاش؛ خانوادههای ریشهدار، اصیل و تبارمند ایرانی است که تا سالهای نه چندان دور، واژهنامههای زبان گفتاریشان، سخنان استخواندار و سنجیدهای بود که در ژرفای آن هرسخن جایی و هر نکته مکانی ویژه برای خود داشت! به راستی که فرهنگ گفت وگوی دیروزمان چه ناب بود! ولی فرهنگ گفتوگوی امروزمان چهارنعل میرود و ترک تازی میکند! اکنون چه بر سر فرهنگ گفتوگویمان آمده است؟ چرا زبان گفت وگویمان دچار سنگینی واژههای نامأنوس و زشت شده است؟ این واژگان ناشایست امروز همچون میهمانی ناخوانده که با فرهنگ دیروزمان ناهمگون است، همنشین سفرههای فرهنگی دیرپایمان شده و بر اصالت مادریمان زبان درازی میکند! فرزندان امروز این مرز و بوم برای ابراز وجود کردن و به نمایش درآوردن هر چه بیشتر خود در میان یکدیگر با سبک امروزین! در گفتار خویش واژگانی با ساختارهای بیپایه و اساس و ساختگی نسل امروزشان را به کار میگیرند تا مُهر و برچسب به روز نبودن بر زبانشان زده نشود. افسوس که در دنیای مدرن جامعه امروز بسیاری از گفت وگوها، خوی و سرشت ماشینی به خود گرفتهاند و بهکار بردن واژگان و اصطلاحات؛ عاری از هرگونه چارچوب اخلاقی، مملو از دشنام و بد دهنی است.
کجاست آن گفت وگوهایی که شکل بیان کردنشان ارزش و اعتبار به گویندهاش میبخشید و آن را بندی از فرهنگ کهن این سرزمین کرده بود و اکنون جای خود را به بگو مگو کردنها و هتاکیها داده و در گامهای پس از آن با گرفتن مجوز ورود به بخشهای پستتر و پایینتر اخلاقی، وارد ضرب و جرحها که نقطه اوج رذالت و پستی برخی انسان نماهاست شده است. این کجرفتاریها و بیاخلاقیها آن قدر در ادبیات زندگیهای روزمرهمان ریشه دوانده و با آن خو گرفته و بخشی از فرهنگ کلامیمان شده که دیگر آن را به عنوان یک فعل و رفتار ناهنجار نمیبینیم و برای برخی از آنها لباسهایی به ظاهر آراسته دوختهایم تا قباحت آن را بپوشانیم.
به راستی این دگردیسیها از کجا نشأت میگیرند؟ سبب این پیشامدها و فرآیندهای چرکین چیست؟ آیا باید مشکلات فرهنگی - اجتماعی و در پی آن مسائل تربیتی را از دلایل آن برشمرد؟ آیا بایستی ورود ناخوانده و افسارگریخته فناوریهای روز دنیا بدون زیرساختهای مناسب در بسترهای فرهنگی سنتیمان را سبب این وارونگیها بدانیم؟ آیا راهکارهای کارشناسی و فرهنگساز در راستای مقابله و در پی آن از میان برداشتن این چالش و بحران در نظر گرفته شده است؟ آیا و چراهایی که بر همگان در این تاریکی فرهنگی به روشنی روز پیداست؛ چه بسا لازم است کارشناسان امر در سطحی بالاتر قرار گرفته تا وسعت و چرخش دیدشان به این پدیده گسترده شده تا بتوانند در رفع و درمان آن بکوشند.
آیا زبانشناسان، جامعهشناسان، معلمان و کارشناسان امور تربیتی، آستینها را نه در حرف و سخن بلکه به کردار و عمل بالا زدهاند؟ این دغدغه فکری؛ از هزاران چراهایی است که در ذهن ناخودآگاه یک جامعه شکل گرفته و نیاز است به آن پاسخهایی مناسب داده شود.
ای هممیهن؛ فرهنگ گفتوگویمان زخم برداشته؛ بیاییم به نوبه خود و در راستای زدودن تیرگیها و زنگارهایی که ناخواسته بر آینه دل پیشینیان و فرهنگمان نشاندهایم با اندیشه، گفتار و کردار نیک مرهمی بر این درد اجتماعیمان باشیم.
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
✍🏻بهزاد هراتی (نویسنده)
ایران، سرزمین بزرگان نیکوسخن، سخندانان و شاعران شیرینگفتاری است که در واژگان زیبا و نغز، سیر و سلوک کردهاند و بذر کلامشان درخاک عشق و مهرورزی با نور آگاهی و معرفت گرم شده و با چشمههای پاک جوشیده شده از بطن قلبهای بزرگ در طی دورانها همواره آبیاری شده است، سرزمینی که داراییهای معنویاش؛ خانوادههای ریشهدار، اصیل و تبارمند ایرانی است که تا سالهای نه چندان دور، واژهنامههای زبان گفتاریشان، سخنان استخواندار و سنجیدهای بود که در ژرفای آن هرسخن جایی و هر نکته مکانی ویژه برای خود داشت! به راستی که فرهنگ گفت وگوی دیروزمان چه ناب بود! ولی فرهنگ گفتوگوی امروزمان چهارنعل میرود و ترک تازی میکند! اکنون چه بر سر فرهنگ گفتوگویمان آمده است؟ چرا زبان گفت وگویمان دچار سنگینی واژههای نامأنوس و زشت شده است؟ این واژگان ناشایست امروز همچون میهمانی ناخوانده که با فرهنگ دیروزمان ناهمگون است، همنشین سفرههای فرهنگی دیرپایمان شده و بر اصالت مادریمان زبان درازی میکند! فرزندان امروز این مرز و بوم برای ابراز وجود کردن و به نمایش درآوردن هر چه بیشتر خود در میان یکدیگر با سبک امروزین! در گفتار خویش واژگانی با ساختارهای بیپایه و اساس و ساختگی نسل امروزشان را به کار میگیرند تا مُهر و برچسب به روز نبودن بر زبانشان زده نشود. افسوس که در دنیای مدرن جامعه امروز بسیاری از گفت وگوها، خوی و سرشت ماشینی به خود گرفتهاند و بهکار بردن واژگان و اصطلاحات؛ عاری از هرگونه چارچوب اخلاقی، مملو از دشنام و بد دهنی است.
کجاست آن گفت وگوهایی که شکل بیان کردنشان ارزش و اعتبار به گویندهاش میبخشید و آن را بندی از فرهنگ کهن این سرزمین کرده بود و اکنون جای خود را به بگو مگو کردنها و هتاکیها داده و در گامهای پس از آن با گرفتن مجوز ورود به بخشهای پستتر و پایینتر اخلاقی، وارد ضرب و جرحها که نقطه اوج رذالت و پستی برخی انسان نماهاست شده است. این کجرفتاریها و بیاخلاقیها آن قدر در ادبیات زندگیهای روزمرهمان ریشه دوانده و با آن خو گرفته و بخشی از فرهنگ کلامیمان شده که دیگر آن را به عنوان یک فعل و رفتار ناهنجار نمیبینیم و برای برخی از آنها لباسهایی به ظاهر آراسته دوختهایم تا قباحت آن را بپوشانیم.
به راستی این دگردیسیها از کجا نشأت میگیرند؟ سبب این پیشامدها و فرآیندهای چرکین چیست؟ آیا باید مشکلات فرهنگی - اجتماعی و در پی آن مسائل تربیتی را از دلایل آن برشمرد؟ آیا بایستی ورود ناخوانده و افسارگریخته فناوریهای روز دنیا بدون زیرساختهای مناسب در بسترهای فرهنگی سنتیمان را سبب این وارونگیها بدانیم؟ آیا راهکارهای کارشناسی و فرهنگساز در راستای مقابله و در پی آن از میان برداشتن این چالش و بحران در نظر گرفته شده است؟ آیا و چراهایی که بر همگان در این تاریکی فرهنگی به روشنی روز پیداست؛ چه بسا لازم است کارشناسان امر در سطحی بالاتر قرار گرفته تا وسعت و چرخش دیدشان به این پدیده گسترده شده تا بتوانند در رفع و درمان آن بکوشند.
آیا زبانشناسان، جامعهشناسان، معلمان و کارشناسان امور تربیتی، آستینها را نه در حرف و سخن بلکه به کردار و عمل بالا زدهاند؟ این دغدغه فکری؛ از هزاران چراهایی است که در ذهن ناخودآگاه یک جامعه شکل گرفته و نیاز است به آن پاسخهایی مناسب داده شود.
ای هممیهن؛ فرهنگ گفتوگویمان زخم برداشته؛ بیاییم به نوبه خود و در راستای زدودن تیرگیها و زنگارهایی که ناخواسته بر آینه دل پیشینیان و فرهنگمان نشاندهایم با اندیشه، گفتار و کردار نیک مرهمی بر این درد اجتماعیمان باشیم.
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی» چهارشنبه 24 دی ۱۳۹۹ www.hamdelidaily.ir
نیکوکاری
حسن صفرپور (داستان نویس)
چند دقیقهای از باز کردن مغازه نگذشته بود و هنوز مشغول تمیز کردن بودم که پسر جوانی با لباسهای مرتب و قدی کوتاه و سروصورتی سفید داخل شد و سلام کرد.
بعد از کمی برانداز کردن خودم و مغازه و احوالپرسی معمول، پرسیدم: «به نظر نمیاد مشتری باشی؟» پاسخ داد: «نه، اگر مزاحم نباشم و اجازه بدی میخوام چند دقیقهای وقتتون رو بگیرم».
تعارف کردم و روی صندلی نشست. شروع به حرف زدن درباره کارش کرد و اینکه برای انجمن خیریه سرطانیها کار میکند.
گفت: «داوطلبانه پول جمع میکنم برا کمک به بیماران سرطانی»، گفتم: «حالا چطور وارد این کار شدی؟» اشک از چشمانش سرازیر شد و با سرعت روی گونههایش افتاد و با بغض گفت: «حسابدار شرکتی هستم و در ماه پنج روز مرخصیام را به این کار به شکل رایگان اختصاص دادهام تا هم کمکی کرده باشم و هم بیکار نباشم».
وقتی پرسیدم دوست دارم نیتت از این کار را بفهمم، با صدایی آرام و بریده گفت: «خواهر کوچکم سرطان خون داشت اما توان مالی نداشتیم و مجبور شدیم همه داروندارمان را بفروشیم، خواهرم دوست داشت زندگی کنه و ما کاری از دستمون بر نیومد و از دستمون پر کشید. حالا نذر کردم تو خیریه کار کنم تا بتونم دیگرانی را که گرفتارند نجات دهم.» ناراحت شدم که بحث به اینجاها کشید و خواستم که از حالت بغض بیرون بیاید، به شوخی گفتم: «آدم خوبی هستی که برای دیگران وقت میگذاری و به فکر خودت نیستی.» خداحافظی کرد و به این فکر فرو رفتم که چقدر خوب است آدمها در هر دیدار خاطرهای خوب از خودشان به جای بگذارند.
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
حسن صفرپور (داستان نویس)
چند دقیقهای از باز کردن مغازه نگذشته بود و هنوز مشغول تمیز کردن بودم که پسر جوانی با لباسهای مرتب و قدی کوتاه و سروصورتی سفید داخل شد و سلام کرد.
بعد از کمی برانداز کردن خودم و مغازه و احوالپرسی معمول، پرسیدم: «به نظر نمیاد مشتری باشی؟» پاسخ داد: «نه، اگر مزاحم نباشم و اجازه بدی میخوام چند دقیقهای وقتتون رو بگیرم».
تعارف کردم و روی صندلی نشست. شروع به حرف زدن درباره کارش کرد و اینکه برای انجمن خیریه سرطانیها کار میکند.
گفت: «داوطلبانه پول جمع میکنم برا کمک به بیماران سرطانی»، گفتم: «حالا چطور وارد این کار شدی؟» اشک از چشمانش سرازیر شد و با سرعت روی گونههایش افتاد و با بغض گفت: «حسابدار شرکتی هستم و در ماه پنج روز مرخصیام را به این کار به شکل رایگان اختصاص دادهام تا هم کمکی کرده باشم و هم بیکار نباشم».
وقتی پرسیدم دوست دارم نیتت از این کار را بفهمم، با صدایی آرام و بریده گفت: «خواهر کوچکم سرطان خون داشت اما توان مالی نداشتیم و مجبور شدیم همه داروندارمان را بفروشیم، خواهرم دوست داشت زندگی کنه و ما کاری از دستمون بر نیومد و از دستمون پر کشید. حالا نذر کردم تو خیریه کار کنم تا بتونم دیگرانی را که گرفتارند نجات دهم.» ناراحت شدم که بحث به اینجاها کشید و خواستم که از حالت بغض بیرون بیاید، به شوخی گفتم: «آدم خوبی هستی که برای دیگران وقت میگذاری و به فکر خودت نیستی.» خداحافظی کرد و به این فکر فرو رفتم که چقدر خوب است آدمها در هر دیدار خاطرهای خوب از خودشان به جای بگذارند.
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی» دوشنبه 29 دی ۱۳۹۹ www.hamdelidaily.ir
پس از پایان مسئولیتم میتوانم واقعیات را بگویم
🔻روایت محمدجواد ظریف از گذشته و آینده خود در گفتوگو با همدلی:
🔹اگر استعفا نمیکردم در دنیا یک وزیر خارجه بیخاصیت معرفی میشدم.
🔹هنوز هم میگویم مردم ما مقاومت را انتخاب کردهاند.
🔹برخی بیش از ظرفیت سیاست خارجی کشور، به آن امید بستهاند.
🔹اگر نامهنگاریهایم منتشر شود میبینید که گاه از برخی منتقدین هم تندتر انتقاد کردهام.
🔹خارج از کشور از همه نظام دفاع میکنم، حتی از اطلاعات سپاه که «گاندو» را علیه من ساخت.
🔹هیچگاه خلاف واقعی را به جهت خوشامد مسئولین نگفتهام.
🔹بعید میدانم که با این شرایط، فرد دیگری میتوانست بهتر از من عمل کند.
🔹برخی علاقه دارند من را در موضعی بگذارند که مردم از من دلخور شوند.
🔹سیاست خارجی حوزه قربانی شدن است، نه قهرمان شدن.
🔹چگونه بگویم که نامزد انتخابات نمیشوم؟
🔹ترجیحم برای آینده تدریس است، اما تسلیم تقدیرم.
#سیاست
✍🏻فضل الله یاری سوق - سید محمدجواد سعیدی نسب
محمدجواد ظریف وقتی در قامت یک دولتمرد به جامعه ایرانی بیشتر معرفی شد در مرداد 92 و در جریان معرفی به عنوان وزیر امور خارجه دولت اول حسن روحانی بود که با تن صدایی قدرتمند و کلماتی محکم و البته چهرهای متفاوت با دولتمردان جمهوری اسلامی. او در آن جلسه پر تنش نه تنها تلاش نمیکرد که نمایندگان را به هر وسیلهای برای رای اعتماد به خودش متقاعد کند، بلکه حتی گفته بود:« من طالب این مسوولیت نبودم و تلاش فراوان کردم تا برادر بزرگوار خود آقای روحانی را متقاعد کنم که این وظیفه را بر عهده من قرار ندهد.» مردی که اگرچه سالها در نمایندگی ایران در سازمان ملل حضور داشت و در یکی از مقاطع مهم تاریخ ایران یعنی مسایل مربوط به پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ ایران وعراق، حضوری تاثیرگذار داشت. با این همه آشنایی بیشتر ملت با او از آنروز گرم مردادماه شروع شد. اما خیلی زود از میان دولتمردانی که چندین دهه سابقه حضور در ذهن و زبان ایرانیان را داشتند، به شخصیتی محبوب بدل شد، اگرچه به همان اندازه در میان برخی گروههای تندرو و محافل افراطی و بیتوجه به منافع ملی، نیز چهرهای نامحبوب بود. اما مذاکرات نفسگیر و البته مقتدرانه او با وزرای خارجه 6 کشور قدرتمند جهان در جریان«برجام» از او یک «برند» ساخته بود؛ برای نشان دادن مذاکره، عزت، اعتماد بهنفس و ترجیح منافع ملی بر خواستههای شخصی و جناحی. در کنار این ویژگیها که هر روزه از سوی رسانههای داخلی و خارجی به بیرون از سالنهای و میزهای مذاکره مخابره میشد، نقل قول برخی از دیپلماتهای خارجی به ویژه آمریکایی درباره او و مهارتهایش برسر میز مذاکره براین شهرت و محبوبیت افزود، موضوعی که به امضای برجام به عنوان قراردادی میان ایران و6 کشور بزرگ جهان منجر شد و به دنبال آن رفع بسیاری از تحریمهای چندسال قبل از آن را سبب شده بود و اثرات این رفع تحریمها در بخشهایی از زندگی مردم خود را نشان داد.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
🔻روایت محمدجواد ظریف از گذشته و آینده خود در گفتوگو با همدلی:
🔹اگر استعفا نمیکردم در دنیا یک وزیر خارجه بیخاصیت معرفی میشدم.
🔹هنوز هم میگویم مردم ما مقاومت را انتخاب کردهاند.
🔹برخی بیش از ظرفیت سیاست خارجی کشور، به آن امید بستهاند.
🔹اگر نامهنگاریهایم منتشر شود میبینید که گاه از برخی منتقدین هم تندتر انتقاد کردهام.
🔹خارج از کشور از همه نظام دفاع میکنم، حتی از اطلاعات سپاه که «گاندو» را علیه من ساخت.
🔹هیچگاه خلاف واقعی را به جهت خوشامد مسئولین نگفتهام.
🔹بعید میدانم که با این شرایط، فرد دیگری میتوانست بهتر از من عمل کند.
🔹برخی علاقه دارند من را در موضعی بگذارند که مردم از من دلخور شوند.
🔹سیاست خارجی حوزه قربانی شدن است، نه قهرمان شدن.
🔹چگونه بگویم که نامزد انتخابات نمیشوم؟
🔹ترجیحم برای آینده تدریس است، اما تسلیم تقدیرم.
#سیاست
✍🏻فضل الله یاری سوق - سید محمدجواد سعیدی نسب
محمدجواد ظریف وقتی در قامت یک دولتمرد به جامعه ایرانی بیشتر معرفی شد در مرداد 92 و در جریان معرفی به عنوان وزیر امور خارجه دولت اول حسن روحانی بود که با تن صدایی قدرتمند و کلماتی محکم و البته چهرهای متفاوت با دولتمردان جمهوری اسلامی. او در آن جلسه پر تنش نه تنها تلاش نمیکرد که نمایندگان را به هر وسیلهای برای رای اعتماد به خودش متقاعد کند، بلکه حتی گفته بود:« من طالب این مسوولیت نبودم و تلاش فراوان کردم تا برادر بزرگوار خود آقای روحانی را متقاعد کنم که این وظیفه را بر عهده من قرار ندهد.» مردی که اگرچه سالها در نمایندگی ایران در سازمان ملل حضور داشت و در یکی از مقاطع مهم تاریخ ایران یعنی مسایل مربوط به پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ ایران وعراق، حضوری تاثیرگذار داشت. با این همه آشنایی بیشتر ملت با او از آنروز گرم مردادماه شروع شد. اما خیلی زود از میان دولتمردانی که چندین دهه سابقه حضور در ذهن و زبان ایرانیان را داشتند، به شخصیتی محبوب بدل شد، اگرچه به همان اندازه در میان برخی گروههای تندرو و محافل افراطی و بیتوجه به منافع ملی، نیز چهرهای نامحبوب بود. اما مذاکرات نفسگیر و البته مقتدرانه او با وزرای خارجه 6 کشور قدرتمند جهان در جریان«برجام» از او یک «برند» ساخته بود؛ برای نشان دادن مذاکره، عزت، اعتماد بهنفس و ترجیح منافع ملی بر خواستههای شخصی و جناحی. در کنار این ویژگیها که هر روزه از سوی رسانههای داخلی و خارجی به بیرون از سالنهای و میزهای مذاکره مخابره میشد، نقل قول برخی از دیپلماتهای خارجی به ویژه آمریکایی درباره او و مهارتهایش برسر میز مذاکره براین شهرت و محبوبیت افزود، موضوعی که به امضای برجام به عنوان قراردادی میان ایران و6 کشور بزرگ جهان منجر شد و به دنبال آن رفع بسیاری از تحریمهای چندسال قبل از آن را سبب شده بود و اثرات این رفع تحریمها در بخشهایی از زندگی مردم خود را نشان داد.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
Telegraph
پس از پایان مسئولیتم میتوانم واقعیات را بگویم
روایت محمدجواد ظریف از گذشته و آینده خود در گفتوگو با همدلی: اگر استعفا نمیکردم در دنیا یک وزیر خارجه بیخاصیت معرفی میشدم. هنوز هم میگویم مردم ما مقاومت را انتخاب کردهاند. برخی بیش از ظرفیت سیاست خارجی کشور، به آن امید بستهاند. اگر نامهنگاریهایم…
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی» دوشنبه 29 دی ۱۳۹۹ www.hamdelidaily.ir
مذاکره در پشت خاکریزها
✍🏻فضلالله یاری (سردبیر)
#سرمقاله
در تاریخ سیاسی ایران شاید هیچگاه دستگاه دیپلماسی کشور این اندازه در کانون توجهات نبوده که در هفت سال گذشته بوده است. در این دوره، کوچکترین تحرک مردان وزارت خارجه در معرض توجه، تحلیل و گمانهزنی افکار عمومی بود، به گونهای که این موضوع تخصصی به یک مفهوم عام در ذهن و زبان ایرانیان تبدیل شده بود و از پایتخت تا دورترین نقاط جغرافیایی کشور و البته ایرانیانی که در سراسر کره خاکی پراکنده بودند، چشم به میزی دوخته بودند که مردان دیپلماسی ایران دور آن، مشغول چانهزنی بر سر منافع ملی ایرانیان با نمایندگان شش کشور قدرتمند، حریص و مصمم بودند. نزدیک به بیست ماه نفسگیر ایرانیان مذاکرات را به مانند مسابقهای در مرحله فینال پیگیری میکردند و با هر خبری که از دل آن مذاکرات بیرون میآمد هیجانی متناسب با آن، نشان میدادند. این مذاکرات اما یک ویژگی عمده داشت وآن این بود که کانالی مستقیم از دل خیمه نظام با آن برقرار بود و از این منظر، مذاکرات نظام جمهوری اسلامی بود و نه دولت موسوم به تدبیر وامید. در این مدت فشرده، میز مذاکرات تیم دیپلماسی ایران با کشورهای بزرگ جهان، به درستی از سوی نظام، خاکریزی تلقی میشد که مذاکره کنندگان سربازانی برای دفاع بودند. دفاع از خاکریزی که پشت آن عزت، قدرت، معیشت و سایر جنبههای لازم برای یک زندگی شرافتمندانه بود و تیم ایران مشغول دفاع از بخشی، و کسب بخشی دیگر از این مفاهیم مهم بود.
نتایج به دست آمده آن قدری بود که حتی مخالفان دولت در دور دوم انتخابات وهنگام رقابت با رئیس این دولت، به آن استناد میکردند و میخواستند از این نمد کلاهی از محبوبیت برای خود دست وپا کنند. موازی با این اتفاقات، ایران در بخشی از کشورهای همپیمان درگیر با چالشی نظامی بود که در آینده میتوانست برای ایران نیز تهدیداتی به دنبال داشته باشد. در آن جبهه نیز مردانی از ایران در پشت خاکریزی مشغول به رصد تحرکات دشمنانی بودند که نماد آنان سردار شهید «حاج قاسم سلیمانی» بود. در همان زمان از سردار سلیمانی و محمدجواد ظریف به فرماندهان جناح نظامی و دیپلماسی ایران تعبیر میشدند که بخش مهمی از استراتژی دفاعی ایران بودند. در همان روزها «محمود دولتآبادی» به عنوان نویسندهای دور از همه گرایشهای سیاسی گفته بود:«هم به ظریف نیاز داریم و هم به سلیمانی.» با این همه، آن مذاکرات اگرچه نتایج مطلوبی برای ملت ایران داشت، اما با ظهور یک تاجر سودجو و یک چهره بیتعهد به معاهدات بینالمللی و تحت تاثیر دشمنان ایران در راس هیات حاکمه آمریکا و البته تحریکات برخی محافل داخلی، این نتایج ادامه نداشت و«برجام» آنگونه که مورد نظر دولت و نظام بود، ادامه پیدا نکرد. اما اتفاق مهم درعرصه داخلی آن بود که فرمانده تیم دیپلماسی ایران در حالی که هنوز جبهههای دیگری در سطح بینالملل پیشرو داشت، با حملات متعددی از پشت خاکریز خودی مواجه شد که بخش مهمی از انرژی این تیم صرف دفع این حملات میشد. این هجمهها آن قدر شدید بود که اتهامات این سربازان تا حد خیانت نیز در فضای عمومی طرح شد. این در حالی است در دفاع مقدس نیز شکستهای متعددی در کارنامه سرداران و فرماندهان جنگ دیده میشود، اما آیا آنان به خیانت متهم شدند؟ پاسخ منفی است؛ چرا که دفاع مقدس به عنوان یک پدیده فراجناحی و ملی تلقی میشود، اما علیرغم اینکه ارکان نظام نیز تحرکات دستگاه دیپلماسی را به عنوان دفاعیات نظام میدانند، اما به نظر میرسد برخی از محافل سیاسی و حتی برخی مراجع رسمی با این اندیشه همداستان نیستند و در چندسال اخیر تیم دیپلماسی ایران را با فرسودگی بسیار مواجه کردند. این تلقی هیچ تناسبی با منافع ملی ندارد و درست مثل این است که سربازان مرزبانی جمهوری اسلامی را حافظ بخشی از سرزمینهایی بدانیم که ساکنان آن به یک جناح تمایل دارند. این به مثابه زهری است که میتواند در شریانهای کشور جاری شود و کمکم آن را به مرگی تدریجی مبتلا کند. شاید بتوان این نحوه برخورد با دستگاه دیپلماسی کشور را با وضعیت ارتش در ابتدای جنگ مقایسه کرد که بر اثر تصفیه برخی از نیروهای کاردان و منخصص آن - که از نظر زمانی بازمانده ارتش زمان پهلوی بودند – به ارتشی ضعیف تبدیل شده بود و نمیتوانست کارآیی یک ارتش آماده را در برابر تهاجم صدام حسین داشته باشد. اکنون نیز باید به مخالفان تیم دیپلماسی فعلی گفت، وزارت خارجه، ارتش یک نظام سیاسی است که خاکریز دفاع از کشور را بر سر میز مذاکرات و درون راهروهای سازمانهای بینالمللی بنا کردهاند وسربازان این خاکریز پیش از آن که به جناحی تعلق داشته باشند، مدافعان کشور و مردماند.
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
✍🏻فضلالله یاری (سردبیر)
#سرمقاله
در تاریخ سیاسی ایران شاید هیچگاه دستگاه دیپلماسی کشور این اندازه در کانون توجهات نبوده که در هفت سال گذشته بوده است. در این دوره، کوچکترین تحرک مردان وزارت خارجه در معرض توجه، تحلیل و گمانهزنی افکار عمومی بود، به گونهای که این موضوع تخصصی به یک مفهوم عام در ذهن و زبان ایرانیان تبدیل شده بود و از پایتخت تا دورترین نقاط جغرافیایی کشور و البته ایرانیانی که در سراسر کره خاکی پراکنده بودند، چشم به میزی دوخته بودند که مردان دیپلماسی ایران دور آن، مشغول چانهزنی بر سر منافع ملی ایرانیان با نمایندگان شش کشور قدرتمند، حریص و مصمم بودند. نزدیک به بیست ماه نفسگیر ایرانیان مذاکرات را به مانند مسابقهای در مرحله فینال پیگیری میکردند و با هر خبری که از دل آن مذاکرات بیرون میآمد هیجانی متناسب با آن، نشان میدادند. این مذاکرات اما یک ویژگی عمده داشت وآن این بود که کانالی مستقیم از دل خیمه نظام با آن برقرار بود و از این منظر، مذاکرات نظام جمهوری اسلامی بود و نه دولت موسوم به تدبیر وامید. در این مدت فشرده، میز مذاکرات تیم دیپلماسی ایران با کشورهای بزرگ جهان، به درستی از سوی نظام، خاکریزی تلقی میشد که مذاکره کنندگان سربازانی برای دفاع بودند. دفاع از خاکریزی که پشت آن عزت، قدرت، معیشت و سایر جنبههای لازم برای یک زندگی شرافتمندانه بود و تیم ایران مشغول دفاع از بخشی، و کسب بخشی دیگر از این مفاهیم مهم بود.
نتایج به دست آمده آن قدری بود که حتی مخالفان دولت در دور دوم انتخابات وهنگام رقابت با رئیس این دولت، به آن استناد میکردند و میخواستند از این نمد کلاهی از محبوبیت برای خود دست وپا کنند. موازی با این اتفاقات، ایران در بخشی از کشورهای همپیمان درگیر با چالشی نظامی بود که در آینده میتوانست برای ایران نیز تهدیداتی به دنبال داشته باشد. در آن جبهه نیز مردانی از ایران در پشت خاکریزی مشغول به رصد تحرکات دشمنانی بودند که نماد آنان سردار شهید «حاج قاسم سلیمانی» بود. در همان زمان از سردار سلیمانی و محمدجواد ظریف به فرماندهان جناح نظامی و دیپلماسی ایران تعبیر میشدند که بخش مهمی از استراتژی دفاعی ایران بودند. در همان روزها «محمود دولتآبادی» به عنوان نویسندهای دور از همه گرایشهای سیاسی گفته بود:«هم به ظریف نیاز داریم و هم به سلیمانی.» با این همه، آن مذاکرات اگرچه نتایج مطلوبی برای ملت ایران داشت، اما با ظهور یک تاجر سودجو و یک چهره بیتعهد به معاهدات بینالمللی و تحت تاثیر دشمنان ایران در راس هیات حاکمه آمریکا و البته تحریکات برخی محافل داخلی، این نتایج ادامه نداشت و«برجام» آنگونه که مورد نظر دولت و نظام بود، ادامه پیدا نکرد. اما اتفاق مهم درعرصه داخلی آن بود که فرمانده تیم دیپلماسی ایران در حالی که هنوز جبهههای دیگری در سطح بینالملل پیشرو داشت، با حملات متعددی از پشت خاکریز خودی مواجه شد که بخش مهمی از انرژی این تیم صرف دفع این حملات میشد. این هجمهها آن قدر شدید بود که اتهامات این سربازان تا حد خیانت نیز در فضای عمومی طرح شد. این در حالی است در دفاع مقدس نیز شکستهای متعددی در کارنامه سرداران و فرماندهان جنگ دیده میشود، اما آیا آنان به خیانت متهم شدند؟ پاسخ منفی است؛ چرا که دفاع مقدس به عنوان یک پدیده فراجناحی و ملی تلقی میشود، اما علیرغم اینکه ارکان نظام نیز تحرکات دستگاه دیپلماسی را به عنوان دفاعیات نظام میدانند، اما به نظر میرسد برخی از محافل سیاسی و حتی برخی مراجع رسمی با این اندیشه همداستان نیستند و در چندسال اخیر تیم دیپلماسی ایران را با فرسودگی بسیار مواجه کردند. این تلقی هیچ تناسبی با منافع ملی ندارد و درست مثل این است که سربازان مرزبانی جمهوری اسلامی را حافظ بخشی از سرزمینهایی بدانیم که ساکنان آن به یک جناح تمایل دارند. این به مثابه زهری است که میتواند در شریانهای کشور جاری شود و کمکم آن را به مرگی تدریجی مبتلا کند. شاید بتوان این نحوه برخورد با دستگاه دیپلماسی کشور را با وضعیت ارتش در ابتدای جنگ مقایسه کرد که بر اثر تصفیه برخی از نیروهای کاردان و منخصص آن - که از نظر زمانی بازمانده ارتش زمان پهلوی بودند – به ارتشی ضعیف تبدیل شده بود و نمیتوانست کارآیی یک ارتش آماده را در برابر تهاجم صدام حسین داشته باشد. اکنون نیز باید به مخالفان تیم دیپلماسی فعلی گفت، وزارت خارجه، ارتش یک نظام سیاسی است که خاکریز دفاع از کشور را بر سر میز مذاکرات و درون راهروهای سازمانهای بینالمللی بنا کردهاند وسربازان این خاکریز پیش از آن که به جناحی تعلق داشته باشند، مدافعان کشور و مردماند.
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی» دوشنبه 29 دی ۱۳۹۹ www.hamdelidaily.ir
🔻مادر پدرش
✍🏻جعفر رحمانزاده (فعال سیاسی)
#صفحه_یک
#یادداشت
مادر پدرش، برگردان فارسی «ام ابیها» است که از مرحوم استاد سیدجعفر شهیدی وام گرفتهام. در میان اسامی، القاب وکنیههای فاطمه(س)، این واژگان از درخشش بالایی بر خوردار است. پیامبر که خود آن را برای دخترش بر گزیده بود، از کاربرد و تکرارش بسیار شادمان میشد؛ مادر پدرش. بهراستی آیا این خطاب تنها ازسر علاقه و احساس و عاطفه پدر- فرزندی است؟ و یا اینکه چون محمد(ص) در کودکی مادرش را از دست داده بود،دوست میداشت که دخترش را بدین لقب بخواند؟ بیتردید پیامبر در مقام پدر در زمانهای که جاهلیت شبه جزیره، وجود دختر را موجب نحوست زندگی میخواند، سرشار از علاقه، محبت وعشق است. اما تاریخ گواه آن است که نوع رفتارش با فاطمه(س) فراتر از مناسبات پدر- دختری است.
آن هم از سوی پدری که بار سنگین «نبوت» را بردوش میکشد و مسئولیتهای پرشمار دینی، تربیتی، اجتماعی، سیاسی و حتی نظامی بر عهده اوست. پیامبر بدون استثناء، از آن هنگام که فاطمه به خانه علی رفت، هرروز به دیدارش میرود. و آنگاه که از سفر، یا غزوه و سریه به مدینه بر میگردد پیش از آنکه به خانه همسرانش در آید نزد فاطمه میرفت و بر دستان و رخسارهاش بوسه میزد. مکرر نه در خلوت که در اجتماع پیروانش و از منبر و تریبونهای رسمی میگفت:«ابوه فداها.» تعبیری شگرف و رمزآلود و معنادار. در نوبتی دیگر او را قطعهای از وجود خویش میخواند:«فاطمه بضعتی ....» او پارهای از پیکرم است. این همه اشارههای لطیف و ظریف ازعمق شناخت پیامبر به شخصیت دخترش حکایت دارد.چرا که بیش از همه این اوست که در تربیت و شکلگیری کمالش اهتمام ورزیده است. وآگاه بود که فاطمه تحت هدایت و نظارت او صاحب چه مراتبی از فضیلت، اندیشگی، نجابت، اخلاق وایمان است. گویی که او تنها پارهای از تن و جسم او نیست که جزئی از هویت، رسالت و آرمان بلند پیامبر هم هست. بیجهت نیست که به هنگام مواجهه با سختیها و دشواریهای راه و خستگیهای آزاردهنده ناشی از مسئولیتهایش، تنها در کنار فاطمه به آرامش و قرار میرسد. و این دختر جوان چونان مادری مهربان در همه فراز وفرودهای رسالت پیامبراندوه و خستگی از جان وتن او میزداید. و اما علی، که خود نیز در خانه پیامبر و در کنار او اکنون نمونهای از انسانیت، دانش، فضیلت و یک روح بلند و آسمانی است، چون مرادش محمد به او مینگرد. در نگاه علی، فاطمه نه تنها یک همسر به مفهومی که در میان اعراب شبه جزیره فهم میشد، بلکه یک روح بزرگ، یک همراه صمیمی، یک مسئولیت مشترک در راه آرمانهای مترقی بود؛ هویت و شخصیتی مستقل در کنار علی.
به خوانش زیبای مرحوم شریعتی:«وقتی علی پس از فاطمه همسرانی اختیار میکند و از آنها صاحب فرزندانی میشود، فرزندان علی از فاطمه را «بنو فاطمه» و از دیگر همسران به «بنو علی» شناخته میشوند.» یعنی در مقابل شأن و جایگاه بلند و متعالی وکمنظیر علی، چهره مستقل و هویت فاطمی حضور و نمود دارد. و از شگفتی روزگار است که چه گونه با همه نشانهها و اشارههای روشن رفتار بزرگانی از صحابی با تنها یادگار بهجا مانده از پیامبر را باید توجیه کرد. استدلالی سست که از کژاندیشی آنان سر باز میکرد؛دفع فتنه!
به بهایی که محبوب و پاره تن و جان و اندیشه و رسالت محمد را آن چنان آزردند که همانگونه پیامبر در بستر مرگ به او وعده داد که اولین کس از خاندانش خواهد بود که به او ملحق میشود.
اگر چه او پیش از آن، و آن هنگام که پدر آن وعده را در گوشش نجوا کرده بود، شادمانی خود را پنهان نکرده بود، اما خانه علی با رفتن او کانون اندوه، اشک، آه، فراق، صبوری و رنجوری شده بود. و علی آنگاه که به سفارش او پیکرش را دور از حضور و اطلاع صحابه نامدار و در غربت و تنهایی به خاک میسپرد، سروده است:«لکل اجتماع من خلیلین فرقه/ وکل الذی دون الفراق قلیل/ وان افتقادی فاطمه بعد احمد/ دلیل علی ان لا یدوم خلیل.» یعنی:«پایان جمع هر دو دوست جدایی خواهد بود و هر چیزی جز مرگ کوچک و بیمقدار است. و اینکه فاطمه پس از پیامبر از نزد من رفت، نشانه آن است که دوستیها پایدار و ابدی نیستند.» سلام بر او. و بر پدر بلند جایگاهش و بر شوی بزرگش علی و بر فرزندان فرزانه و مطهرش.
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
✍🏻جعفر رحمانزاده (فعال سیاسی)
#صفحه_یک
#یادداشت
مادر پدرش، برگردان فارسی «ام ابیها» است که از مرحوم استاد سیدجعفر شهیدی وام گرفتهام. در میان اسامی، القاب وکنیههای فاطمه(س)، این واژگان از درخشش بالایی بر خوردار است. پیامبر که خود آن را برای دخترش بر گزیده بود، از کاربرد و تکرارش بسیار شادمان میشد؛ مادر پدرش. بهراستی آیا این خطاب تنها ازسر علاقه و احساس و عاطفه پدر- فرزندی است؟ و یا اینکه چون محمد(ص) در کودکی مادرش را از دست داده بود،دوست میداشت که دخترش را بدین لقب بخواند؟ بیتردید پیامبر در مقام پدر در زمانهای که جاهلیت شبه جزیره، وجود دختر را موجب نحوست زندگی میخواند، سرشار از علاقه، محبت وعشق است. اما تاریخ گواه آن است که نوع رفتارش با فاطمه(س) فراتر از مناسبات پدر- دختری است.
آن هم از سوی پدری که بار سنگین «نبوت» را بردوش میکشد و مسئولیتهای پرشمار دینی، تربیتی، اجتماعی، سیاسی و حتی نظامی بر عهده اوست. پیامبر بدون استثناء، از آن هنگام که فاطمه به خانه علی رفت، هرروز به دیدارش میرود. و آنگاه که از سفر، یا غزوه و سریه به مدینه بر میگردد پیش از آنکه به خانه همسرانش در آید نزد فاطمه میرفت و بر دستان و رخسارهاش بوسه میزد. مکرر نه در خلوت که در اجتماع پیروانش و از منبر و تریبونهای رسمی میگفت:«ابوه فداها.» تعبیری شگرف و رمزآلود و معنادار. در نوبتی دیگر او را قطعهای از وجود خویش میخواند:«فاطمه بضعتی ....» او پارهای از پیکرم است. این همه اشارههای لطیف و ظریف ازعمق شناخت پیامبر به شخصیت دخترش حکایت دارد.چرا که بیش از همه این اوست که در تربیت و شکلگیری کمالش اهتمام ورزیده است. وآگاه بود که فاطمه تحت هدایت و نظارت او صاحب چه مراتبی از فضیلت، اندیشگی، نجابت، اخلاق وایمان است. گویی که او تنها پارهای از تن و جسم او نیست که جزئی از هویت، رسالت و آرمان بلند پیامبر هم هست. بیجهت نیست که به هنگام مواجهه با سختیها و دشواریهای راه و خستگیهای آزاردهنده ناشی از مسئولیتهایش، تنها در کنار فاطمه به آرامش و قرار میرسد. و این دختر جوان چونان مادری مهربان در همه فراز وفرودهای رسالت پیامبراندوه و خستگی از جان وتن او میزداید. و اما علی، که خود نیز در خانه پیامبر و در کنار او اکنون نمونهای از انسانیت، دانش، فضیلت و یک روح بلند و آسمانی است، چون مرادش محمد به او مینگرد. در نگاه علی، فاطمه نه تنها یک همسر به مفهومی که در میان اعراب شبه جزیره فهم میشد، بلکه یک روح بزرگ، یک همراه صمیمی، یک مسئولیت مشترک در راه آرمانهای مترقی بود؛ هویت و شخصیتی مستقل در کنار علی.
به خوانش زیبای مرحوم شریعتی:«وقتی علی پس از فاطمه همسرانی اختیار میکند و از آنها صاحب فرزندانی میشود، فرزندان علی از فاطمه را «بنو فاطمه» و از دیگر همسران به «بنو علی» شناخته میشوند.» یعنی در مقابل شأن و جایگاه بلند و متعالی وکمنظیر علی، چهره مستقل و هویت فاطمی حضور و نمود دارد. و از شگفتی روزگار است که چه گونه با همه نشانهها و اشارههای روشن رفتار بزرگانی از صحابی با تنها یادگار بهجا مانده از پیامبر را باید توجیه کرد. استدلالی سست که از کژاندیشی آنان سر باز میکرد؛دفع فتنه!
به بهایی که محبوب و پاره تن و جان و اندیشه و رسالت محمد را آن چنان آزردند که همانگونه پیامبر در بستر مرگ به او وعده داد که اولین کس از خاندانش خواهد بود که به او ملحق میشود.
اگر چه او پیش از آن، و آن هنگام که پدر آن وعده را در گوشش نجوا کرده بود، شادمانی خود را پنهان نکرده بود، اما خانه علی با رفتن او کانون اندوه، اشک، آه، فراق، صبوری و رنجوری شده بود. و علی آنگاه که به سفارش او پیکرش را دور از حضور و اطلاع صحابه نامدار و در غربت و تنهایی به خاک میسپرد، سروده است:«لکل اجتماع من خلیلین فرقه/ وکل الذی دون الفراق قلیل/ وان افتقادی فاطمه بعد احمد/ دلیل علی ان لا یدوم خلیل.» یعنی:«پایان جمع هر دو دوست جدایی خواهد بود و هر چیزی جز مرگ کوچک و بیمقدار است. و اینکه فاطمه پس از پیامبر از نزد من رفت، نشانه آن است که دوستیها پایدار و ابدی نیستند.» سلام بر او. و بر پدر بلند جایگاهش و بر شوی بزرگش علی و بر فرزندان فرزانه و مطهرش.
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
روزنامه همدلی
«صفحه یک روزنامه همدلی» دوشنبه 29 دی ۱۳۹۹ www.hamdelidaily.ir
کاری نکنید کرونا جشن تکثیر بگیرد
✍🏻محمدهادی جعفرپور (وکیل دادگستری)
#صفحه_یک
#یادداشت
حدود یکسال از پنهانکاریها و بیتدبیری برخی مدیران در مواجهه با خبر انتشار ویروس کرونا نگذشته که حضرات قصد دارند سالگرد ندانمکاریهای خویش را با عادیسازی شرایط جشن بگیرند. همین دی ماه گذشته بود که زمزمه ورود مهمان ناخواندهای به نام ویروس کرونا به میهن، نقل محافل خانوادگی و اجتماعی شد و به موازات این موضوع، پزشکان و برخی متخصصان دلسوز که بر خلاف مدیران محترم، نگرانِ سلامتی مردم بودند به هر طریق و شکلی که بود ضمن تذکر ورود ویروس به کشور سعی میکردند موارد بهداشتی را به مردم آموزش داده، خطرات ویرانگر ابتلا به کرونا را به مسئولین گوشزد کنند، اما به موازات این حس مسئولیتپذیری قابل ستایش، مدیران ناکاربلد با اعتماد به نفس کاذب پشت سر هم لاینقطع در تکذیب چنین اتفاقی مصاحبه کرده، بیانیه میدادند که خبر ورود کرونا به کشور شایعهای بیش نیست تا اینکه اوایل اسفندماه آمار مبتلایان و مرگ و میر هموطنان عزیز به حدی شد که پرده از پنهانکاریها کنار رفته همان مدیرانی که حدوث چنین اتفاقی را شایعه میدانستند با همان اعتماد به نفس کاذب فرمودند چند مورد ابتلا به کرونا رویت شده،گویی حضرت کرونا با چهرهای مبدل در سطح شهر پرسه میزده که آقایان وی را ملاقات کردهاند. ازروزی که خبر ورود ویروس کرونا رسما اعلام شد تا همین دو ماه گذشته ملت شاهد افزایش مبتلایان و خانوادهها شاهد مرگ عزیزان خویش بودند که یکباره حس مسئولیتپذیری آقایان گل کرد نبوغ به خرج داده با منع ترددهای شبانه و کنترل ورودی –خروجی شهرها تدبیری که یکسال پیشتر باید اتخاذ میکردند به کار گرفتند و همین اتفاق ساده همراه با رعایت 80درصدی پروتکلهای بهداشتی توسط مردم موجب کنترل انتشار ویروس و کاهش آمار مبتلایان و کشتهشدگان شد. اما هنوز آثار نسبتاً مثبت این امر بارور نشده که اظهارات وزیر آموزش و پرورش راجع به بازگشایی مدارس و خبر فعالیت تالارهای پذیرایی همراه با فرمایش برخی مقامات در عادی نشان دادن شرایط حجم سنگینی از دلهره و نگرانی بر مردم تحمیل کرده، چنین اظهار نظرهایی سبب این ظن و گمان میشود که گویی تست کردن انواع روشها با موضوع سلامتی و جان مردم فرصتی برای آزمون و خطای مدیران است! معادله منع تردد شبانه با مجوز فعالیت تالارهای پذیرایی را با چه فرمولی حل میکنید؟کدام جشن عروسی و... است که قبل از 9شب پایان یابد که هم تردد بعداز ساعت21را منع میکنید هم مجوز برگزاری عروسی و جشنها را صادر میکنید؟اینکه وزیر محترم داد سخن میدهند که مدارس را در بهمن بازگشایی میکنیم به این موضوع فکر کردهاند که چطور به کودکان دبستانی مفهوم رعایت پروتکلهای بهداشتی را منتقل کنند؟
هر چند که شماها برای بچههای دلبندتان مدرسه میسازید، حتما برایشان مدرسهای ضد کرونا تاسیس کردهاید؟ با این شیوه مدیریت توقع دارید باور کنیم که جان و سلامتی فرزندان خردسال ملت برایتان محلی از اعراب داشته باشد؟ برخی اظهار نظرها و رفتار برخی مدیران به گونهایست که آدم احساس میکند انگار دل مدیران محترم برای افزایش آمار مرگ و میر وافزایش مبتلایان کرونا تنگ شده، چشم دیدن منفی شدن آمار مبتلایان کرونایی را ندارند. گویی قرار است بهمن ماه امسال نیز با تصمیمات مدبرانه ایشان مجددا با افزایش آمار مبتلایان و فوتیهای کرونایی نوروز هموطنان با لباس سیاه برگزار شود. مدیران محترم آگاه باشند که کرونا با جان مردم شوخی ندارد. ملت تازه به شرایط فعلی خو گرفته به قولی سالی ساختهاند و ماهی هم خواهند ساخت. ادامه محدودیتهای فعلی تا پایان سال هیچ فایدهای که نداشته باشد، لااقل سبب تثبیت وضعیت فعلی و کنترل اوضاع میشود.کاری نکنید که برخی تبلیغ کنند به بهانه کاهش آمار کرونا فقط به دنبال برخی امور حاکمیتی مثلا جشن انقلاب هستید. شما را به خدا سوگند کاری نکنید تا عید نوروز امسال نیز مردم عزادار و سیاهپوش باشند. در این چند ماه مردم عادت کردند در پیشگیری از هجوم ویروس کرونا و یاد گرفتند تا خودشان مراقب خودشان باشند، همانطوری که خودشان در صف روغن میایستند و به حد وسع و سهم خانواده خویش خرید میکنند و هوای همدیگر را دارند، همانطور که خودشان در روزهای ابتدایی هجوم کرونا ماسک و اسپری ضدعفونی تولید کردند، همانطور که خودشان درد معیشتشان را به شکم میبندند.
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
✍🏻محمدهادی جعفرپور (وکیل دادگستری)
#صفحه_یک
#یادداشت
حدود یکسال از پنهانکاریها و بیتدبیری برخی مدیران در مواجهه با خبر انتشار ویروس کرونا نگذشته که حضرات قصد دارند سالگرد ندانمکاریهای خویش را با عادیسازی شرایط جشن بگیرند. همین دی ماه گذشته بود که زمزمه ورود مهمان ناخواندهای به نام ویروس کرونا به میهن، نقل محافل خانوادگی و اجتماعی شد و به موازات این موضوع، پزشکان و برخی متخصصان دلسوز که بر خلاف مدیران محترم، نگرانِ سلامتی مردم بودند به هر طریق و شکلی که بود ضمن تذکر ورود ویروس به کشور سعی میکردند موارد بهداشتی را به مردم آموزش داده، خطرات ویرانگر ابتلا به کرونا را به مسئولین گوشزد کنند، اما به موازات این حس مسئولیتپذیری قابل ستایش، مدیران ناکاربلد با اعتماد به نفس کاذب پشت سر هم لاینقطع در تکذیب چنین اتفاقی مصاحبه کرده، بیانیه میدادند که خبر ورود کرونا به کشور شایعهای بیش نیست تا اینکه اوایل اسفندماه آمار مبتلایان و مرگ و میر هموطنان عزیز به حدی شد که پرده از پنهانکاریها کنار رفته همان مدیرانی که حدوث چنین اتفاقی را شایعه میدانستند با همان اعتماد به نفس کاذب فرمودند چند مورد ابتلا به کرونا رویت شده،گویی حضرت کرونا با چهرهای مبدل در سطح شهر پرسه میزده که آقایان وی را ملاقات کردهاند. ازروزی که خبر ورود ویروس کرونا رسما اعلام شد تا همین دو ماه گذشته ملت شاهد افزایش مبتلایان و خانوادهها شاهد مرگ عزیزان خویش بودند که یکباره حس مسئولیتپذیری آقایان گل کرد نبوغ به خرج داده با منع ترددهای شبانه و کنترل ورودی –خروجی شهرها تدبیری که یکسال پیشتر باید اتخاذ میکردند به کار گرفتند و همین اتفاق ساده همراه با رعایت 80درصدی پروتکلهای بهداشتی توسط مردم موجب کنترل انتشار ویروس و کاهش آمار مبتلایان و کشتهشدگان شد. اما هنوز آثار نسبتاً مثبت این امر بارور نشده که اظهارات وزیر آموزش و پرورش راجع به بازگشایی مدارس و خبر فعالیت تالارهای پذیرایی همراه با فرمایش برخی مقامات در عادی نشان دادن شرایط حجم سنگینی از دلهره و نگرانی بر مردم تحمیل کرده، چنین اظهار نظرهایی سبب این ظن و گمان میشود که گویی تست کردن انواع روشها با موضوع سلامتی و جان مردم فرصتی برای آزمون و خطای مدیران است! معادله منع تردد شبانه با مجوز فعالیت تالارهای پذیرایی را با چه فرمولی حل میکنید؟کدام جشن عروسی و... است که قبل از 9شب پایان یابد که هم تردد بعداز ساعت21را منع میکنید هم مجوز برگزاری عروسی و جشنها را صادر میکنید؟اینکه وزیر محترم داد سخن میدهند که مدارس را در بهمن بازگشایی میکنیم به این موضوع فکر کردهاند که چطور به کودکان دبستانی مفهوم رعایت پروتکلهای بهداشتی را منتقل کنند؟
هر چند که شماها برای بچههای دلبندتان مدرسه میسازید، حتما برایشان مدرسهای ضد کرونا تاسیس کردهاید؟ با این شیوه مدیریت توقع دارید باور کنیم که جان و سلامتی فرزندان خردسال ملت برایتان محلی از اعراب داشته باشد؟ برخی اظهار نظرها و رفتار برخی مدیران به گونهایست که آدم احساس میکند انگار دل مدیران محترم برای افزایش آمار مرگ و میر وافزایش مبتلایان کرونا تنگ شده، چشم دیدن منفی شدن آمار مبتلایان کرونایی را ندارند. گویی قرار است بهمن ماه امسال نیز با تصمیمات مدبرانه ایشان مجددا با افزایش آمار مبتلایان و فوتیهای کرونایی نوروز هموطنان با لباس سیاه برگزار شود. مدیران محترم آگاه باشند که کرونا با جان مردم شوخی ندارد. ملت تازه به شرایط فعلی خو گرفته به قولی سالی ساختهاند و ماهی هم خواهند ساخت. ادامه محدودیتهای فعلی تا پایان سال هیچ فایدهای که نداشته باشد، لااقل سبب تثبیت وضعیت فعلی و کنترل اوضاع میشود.کاری نکنید که برخی تبلیغ کنند به بهانه کاهش آمار کرونا فقط به دنبال برخی امور حاکمیتی مثلا جشن انقلاب هستید. شما را به خدا سوگند کاری نکنید تا عید نوروز امسال نیز مردم عزادار و سیاهپوش باشند. در این چند ماه مردم عادت کردند در پیشگیری از هجوم ویروس کرونا و یاد گرفتند تا خودشان مراقب خودشان باشند، همانطوری که خودشان در صف روغن میایستند و به حد وسع و سهم خانواده خویش خرید میکنند و هوای همدیگر را دارند، همانطور که خودشان در روزهای ابتدایی هجوم کرونا ماسک و اسپری ضدعفونی تولید کردند، همانطور که خودشان درد معیشتشان را به شکم میبندند.
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت