👆🏻سبك مورال
نقاشى جالب با اسپرى روي شيشه!
#مورال ها چون در اكثر مواقع مجاز كشيده ميشوند معمولا زير مجموعه اى از #استريت_آرت هستن تا #گرافيتى
#mural #streetart @graffitiiranmagazine
نقاشى جالب با اسپرى روي شيشه!
#مورال ها چون در اكثر مواقع مجاز كشيده ميشوند معمولا زير مجموعه اى از #استريت_آرت هستن تا #گرافيتى
#mural #streetart @graffitiiranmagazine
میخواهیم به مسئله تفاوت بین " #هنر_خیابانی " و " #گرافیتی " بپردازیم. قطعا پرداختن به این موضوع بخاطر سنگین بودن و طولانی بودنش باعث ریز مخاطب ما در چنل خواهد شد، ولی ما خوش بین هستیم که با تزریق مخاطب های حرفه ای تر در آینده این مسئله جبران شود.
ما تفاوت این موضوع را از زبان هنرمندی بیان میکنیم که در ابتدا با گرافیتی( به شکل سنتی یعنی اعتراضی و وندالیستی) شروع کرد و بعد از گذشته چند ده امروز خود را غرق در "هنر خیابانی" می بیند!
نوشته پیش رو بخشی از یادداشتی از #کریستین_گویمی یکی از مشهورترین گرافیتی کاران جهان هست-ترجمه آرش وحدتی:
ما تفاوت این موضوع را از زبان هنرمندی بیان میکنیم که در ابتدا با گرافیتی( به شکل سنتی یعنی اعتراضی و وندالیستی) شروع کرد و بعد از گذشته چند ده امروز خود را غرق در "هنر خیابانی" می بیند!
نوشته پیش رو بخشی از یادداشتی از #کریستین_گویمی یکی از مشهورترین گرافیتی کاران جهان هست-ترجمه آرش وحدتی:
مقدمه:
"مدت زمانی است که – به خصوص از وقتی هنرمند انگلیسی بنكسی، به شهرت و موفقیت جهانی رسیده است – هفتهای نیست كه در رسانه ها خبری درباره هنر شهری منتشر نشود، فرقی نمی كند این خبر درباره نمایشگاه هنر خیابانیدر فلان گالری باشد یا حراج گرافیتی یا نمایش در فضای باز موزه ها و یا حتی خبری درباره دستگیری و سركوب یكحركت وندالیستی.
كاملا روشن است كه هنر شهری در میان مردم و رسانه ها به اوج شهرت رسیده و به نهایت محبوبیت در بین عموممردم و رسانه ها دست یافته است. این در حالیست كه من بهت زده هستم از اینكه در این میان هیچ سخنی از تمایز وتفاوت بین تجربه ها و كوشش هایی كه هنر شهری را می سازند، به میان نمی آید. این كه تمام این تجربه ها را درونیك كیسه بزرگ بریزیم و برچسب هنر شهری به آن بزنیم، نه تنها كمكی به شناسایی و طبقه بندی آنها نمی كند بلكهبیشتر ابهام آفرین است."
"مدت زمانی است که – به خصوص از وقتی هنرمند انگلیسی بنكسی، به شهرت و موفقیت جهانی رسیده است – هفتهای نیست كه در رسانه ها خبری درباره هنر شهری منتشر نشود، فرقی نمی كند این خبر درباره نمایشگاه هنر خیابانیدر فلان گالری باشد یا حراج گرافیتی یا نمایش در فضای باز موزه ها و یا حتی خبری درباره دستگیری و سركوب یكحركت وندالیستی.
كاملا روشن است كه هنر شهری در میان مردم و رسانه ها به اوج شهرت رسیده و به نهایت محبوبیت در بین عموممردم و رسانه ها دست یافته است. این در حالیست كه من بهت زده هستم از اینكه در این میان هیچ سخنی از تمایز وتفاوت بین تجربه ها و كوشش هایی كه هنر شهری را می سازند، به میان نمی آید. این كه تمام این تجربه ها را درونیك كیسه بزرگ بریزیم و برچسب هنر شهری به آن بزنیم، نه تنها كمكی به شناسایی و طبقه بندی آنها نمی كند بلكهبیشتر ابهام آفرین است."
گرافیتی، سبك زندگی برای نسل سرخورده ای بود كه قصد داشت فضای عمومی را بازپس بگیرد. هنرمندهای نسل اول گرافیتی، فكر خصوصی كردن فضای عمومی و تبدیل كردن دیوارها به ملك شخصی را به چالش كشیدند. به همین دلیل هم مقامات رسمی به سرعت انگ خرابكاری به گرافیتی زدند و هنر اولین نسل گرافیتی را به بهانه آسیب زدن به ملكدیگران و نادیده گرفتن هنجار های مورد پسند عموم مردم، وندالیسم نامیدند.
به دنبال آن، در سالهای پایانی دهه ١٩٩٠، موج سنگین سركوب و دستگیری علیه این نوع بیان هنری در اروپا شروع شدو گرافیتی مورد تقبیح و سرزنش افكار عمومی قرار گرفت. گرافیتی كار باسابقه فرانسوی، “Oclock” یك بار به من گفت ،“اگر یك روز تگ زدن قانونی بشود، من دست از این كار می كشم”. این نگرش، وندالیسم ناب است.
اینترنت و نسل هنر خیابانی
حول و حوش سال ٢٠٠٠، یك سری نوآوری های تكنولوژیك پیدا شدند كه فضاهای جدیدی را بروی هنرمندها گشودند. اول از همه كامپیوتر و استودیوی خانگی، و به دنبال آن اینترنت، نو آوری های بسیار پر اهمیتی بودند كه از اساس جهانرسانه ای را متحول كردند.
به این ترتیب، از سال ٢٠٠٠ به این طرف است كه نوجوانان نیزدر فرهنگ رسانه های گرافیتی بزرگ شدند، و قانون ها وعناصر بصری آن را هم به خوبی شناختند. همه جا پر از نوجوانانی شده كه در هنرستان ها گرافیك خوانده اند و خوابهنرمند شدن می بینند، فكر و سلیقه این ها آنقدر با زیبایی شناسی گرافیتی آغشته شده، كه گرافیتی و عناصر بصری آن را وارد آثار خودشان كرده اند.
و چندی نمی گذرد كه با این ادعا كه هنرمندهای حرفه ای هستند، و با دزدیدن عناصر بصری گرافیتی شروع می كنندبه شیادی و می خواهند سبك ها و زیبایی شناسی گرافیتی را وسیله ای برای تجارت كنند .
هنرمند های استاد در بازاریابی ویروسی
این حقه بازی جدید هنرمندهای جوان را ترغیب كرد كه از فرهنگ گرافیتی فاصله گرفته و به طرف بازار متمایل شوند، و بااین ترفند است كه هنرمندها خودشان را آگاهانه سانسور می كنند تا بتوانند كارشان را به بیشترین تعداد مشتریبفروشند. به همین منظور است كه این شیادها می بایست جنبش گرافیتی را مردم پسند می كردند و این كار را ازاینترنت شروع كردند. حالا آثار هنری با رنگ و لعاب هنر خیابانی تولید و عرضه می شوند كه با نیاز و تقاضای بازار دراینترنت هماهنگ هستند، و این آثار با امكانات جدید تكنولوژی باز تولید و پخش می شوند، همین ها خوراك شبكه هایاجتماعی هستند.
سر دسته این ها بنكسی است، و حالا بسیاری از همین تازه واردها استاد بازاریابی ویروسی شده اند و در این فضایجدید، كه همان اینترنت باشد، مشغول بازتولید، تقلب و دستكاری رسانه ای هستند.
حالا با هنری مواجه هستیم كه قصد اعتراض و ضربه زدن به فكر حاكم بر اجتماع را ندارد و نمی خواهد جامعه را ازخودش ناراضی كند. امروزه مردم با كمال میل در پروژه های هنری كه چاپلوسی جامعه را می كنند، شركت می كنند،مثلا “جی ار” با پروژه “از درون به بیرون” و یا بنكسی و اینستالیشن های خیابان ای اش تحت عنوان “Selfie”، نمونههایی از این پروژه ها هستند.
هركسی می تواند از هنر خیابانی عكس بگیرد و بفرستد روی اینترنت تا برای شبكه های اجتماعی جدید، خوراك فراهمكند. تازه كارها و آماتورهای زیادی هستند كه از هنر خیابانی عكس می گیرند و آن را آنلاین به اشتراك می گذارند و دراین توهم به سر می برند كه دارند در یك جنبش به ظاهر رهایی بخش فعالیت می كنند. در واقع این افراد، چیزی بیشتراز تبلیغاتچی برای این هنرمندهای شیاد نیستند.
ن نسل جدید برای تسخیر بازار و همچنین به دست آوردن حمایت جامعه، باید مفهوم گرافیتی را به كلی وارونه نشاندهد. گرافیتی به دنبال نارضایتی مردم و فكر حاكم بر اجتماع بود، در حالیكه این هنرمندهایی كه هر روز مثل قارچ سبزمی شوند، به دنبال كسب رضایت حداكثر مردم هستند .
در حالی كه هنرمندهای واقعی صحنه گرافیتی، همچنان نقاب پوش مانده اند، نسل جدید “هنر خیابانی” آزادانه به پیشمی تازد، و فقط تظاهر به ناشناس بودن می كند. نسل “گرافیتی” از اینكه در بین مردم محبوب نبود لذت می برد، درحالیكه نسل “هنر خیابانی” منفعت اش را در شهرت در اجتماع می بیند.
هنرمندهای نسل گرافیتی، در جست و جوی بی اعتبار كردن دیوارها بودند، ولی هدف هنرمندهای نسل “هنر خیابانی” بالا بردن قیمت دیوارها است و برای همین هم بسیاری از آنها در پروژه هایی كه به منظور “امروزی تر” كردن ساختمان هادر شهر ها و محله های همسایه شان انجام می شود، شركت داده می شوند.
درحالیكه نسل گرافیتی به هیچ وجه دنباله روی بازار نبود، هنرمند های خیابانی با عجله به طرف منفعت طلبی میشتابند، این هنرمندها برای عشق و حال با گالری ها و موزه ها و برای افتخارات رنگ و وارنگ له له می زنند. من درفرانسه هنرمند شناخته شده ای هستم و اعتبار دارم، اما متاسفانه خود من نمونه ای از همین گرایش هستم.
به دنبال آن، در سالهای پایانی دهه ١٩٩٠، موج سنگین سركوب و دستگیری علیه این نوع بیان هنری در اروپا شروع شدو گرافیتی مورد تقبیح و سرزنش افكار عمومی قرار گرفت. گرافیتی كار باسابقه فرانسوی، “Oclock” یك بار به من گفت ،“اگر یك روز تگ زدن قانونی بشود، من دست از این كار می كشم”. این نگرش، وندالیسم ناب است.
اینترنت و نسل هنر خیابانی
حول و حوش سال ٢٠٠٠، یك سری نوآوری های تكنولوژیك پیدا شدند كه فضاهای جدیدی را بروی هنرمندها گشودند. اول از همه كامپیوتر و استودیوی خانگی، و به دنبال آن اینترنت، نو آوری های بسیار پر اهمیتی بودند كه از اساس جهانرسانه ای را متحول كردند.
به این ترتیب، از سال ٢٠٠٠ به این طرف است كه نوجوانان نیزدر فرهنگ رسانه های گرافیتی بزرگ شدند، و قانون ها وعناصر بصری آن را هم به خوبی شناختند. همه جا پر از نوجوانانی شده كه در هنرستان ها گرافیك خوانده اند و خوابهنرمند شدن می بینند، فكر و سلیقه این ها آنقدر با زیبایی شناسی گرافیتی آغشته شده، كه گرافیتی و عناصر بصری آن را وارد آثار خودشان كرده اند.
و چندی نمی گذرد كه با این ادعا كه هنرمندهای حرفه ای هستند، و با دزدیدن عناصر بصری گرافیتی شروع می كنندبه شیادی و می خواهند سبك ها و زیبایی شناسی گرافیتی را وسیله ای برای تجارت كنند .
هنرمند های استاد در بازاریابی ویروسی
این حقه بازی جدید هنرمندهای جوان را ترغیب كرد كه از فرهنگ گرافیتی فاصله گرفته و به طرف بازار متمایل شوند، و بااین ترفند است كه هنرمندها خودشان را آگاهانه سانسور می كنند تا بتوانند كارشان را به بیشترین تعداد مشتریبفروشند. به همین منظور است كه این شیادها می بایست جنبش گرافیتی را مردم پسند می كردند و این كار را ازاینترنت شروع كردند. حالا آثار هنری با رنگ و لعاب هنر خیابانی تولید و عرضه می شوند كه با نیاز و تقاضای بازار دراینترنت هماهنگ هستند، و این آثار با امكانات جدید تكنولوژی باز تولید و پخش می شوند، همین ها خوراك شبكه هایاجتماعی هستند.
سر دسته این ها بنكسی است، و حالا بسیاری از همین تازه واردها استاد بازاریابی ویروسی شده اند و در این فضایجدید، كه همان اینترنت باشد، مشغول بازتولید، تقلب و دستكاری رسانه ای هستند.
حالا با هنری مواجه هستیم كه قصد اعتراض و ضربه زدن به فكر حاكم بر اجتماع را ندارد و نمی خواهد جامعه را ازخودش ناراضی كند. امروزه مردم با كمال میل در پروژه های هنری كه چاپلوسی جامعه را می كنند، شركت می كنند،مثلا “جی ار” با پروژه “از درون به بیرون” و یا بنكسی و اینستالیشن های خیابان ای اش تحت عنوان “Selfie”، نمونههایی از این پروژه ها هستند.
هركسی می تواند از هنر خیابانی عكس بگیرد و بفرستد روی اینترنت تا برای شبكه های اجتماعی جدید، خوراك فراهمكند. تازه كارها و آماتورهای زیادی هستند كه از هنر خیابانی عكس می گیرند و آن را آنلاین به اشتراك می گذارند و دراین توهم به سر می برند كه دارند در یك جنبش به ظاهر رهایی بخش فعالیت می كنند. در واقع این افراد، چیزی بیشتراز تبلیغاتچی برای این هنرمندهای شیاد نیستند.
ن نسل جدید برای تسخیر بازار و همچنین به دست آوردن حمایت جامعه، باید مفهوم گرافیتی را به كلی وارونه نشاندهد. گرافیتی به دنبال نارضایتی مردم و فكر حاكم بر اجتماع بود، در حالیكه این هنرمندهایی كه هر روز مثل قارچ سبزمی شوند، به دنبال كسب رضایت حداكثر مردم هستند .
در حالی كه هنرمندهای واقعی صحنه گرافیتی، همچنان نقاب پوش مانده اند، نسل جدید “هنر خیابانی” آزادانه به پیشمی تازد، و فقط تظاهر به ناشناس بودن می كند. نسل “گرافیتی” از اینكه در بین مردم محبوب نبود لذت می برد، درحالیكه نسل “هنر خیابانی” منفعت اش را در شهرت در اجتماع می بیند.
هنرمندهای نسل گرافیتی، در جست و جوی بی اعتبار كردن دیوارها بودند، ولی هدف هنرمندهای نسل “هنر خیابانی” بالا بردن قیمت دیوارها است و برای همین هم بسیاری از آنها در پروژه هایی كه به منظور “امروزی تر” كردن ساختمان هادر شهر ها و محله های همسایه شان انجام می شود، شركت داده می شوند.
درحالیكه نسل گرافیتی به هیچ وجه دنباله روی بازار نبود، هنرمند های خیابانی با عجله به طرف منفعت طلبی میشتابند، این هنرمندها برای عشق و حال با گالری ها و موزه ها و برای افتخارات رنگ و وارنگ له له می زنند. من درفرانسه هنرمند شناخته شده ای هستم و اعتبار دارم، اما متاسفانه خود من نمونه ای از همین گرایش هستم.
پس به اینجا كه می رسیم می بینیم شكل و ظاهر گرافیتی حفظ شده است، اما خود گرافیتی استحاله شده و بهواسطه سازشكاری با سیستم حاكم در محل، به چیزی به غیر از خودش بدل شده است. حتی می شود دید كه جنبههای حسی گرافیتی را هم حفظ كرده اند، نوع لباس پوشیدن، وسایل مورد استفاده در نقاشی، گرافیك و عناصر بصریهم تغیر نكرده اند. ادعا دارند برای كشیدن نقاشی ریسك می كنند، ادعا می كنند كه غیر قانونی نقاشی می كنند ومی گویند نقاشی هایشان برانگیزاننده جامعه است. تمام این ها را برای پول درآوردن و كسب منفعت بیشتر انجام میدهند . این شیادها برای كسب حداكثر مقبولیت در میان اجتماع، گرافیتی را از معنای آن تهی كرده اند
وانمود می كنند كه قصد دارند پیام های معنی داری را در آثارشان به نمایش بگذارند، و با این كار قدرت اثرگذاری گرافیتیرا آن قدر تنزل می دهند كه پیام های سیاسی متعلق به نسل “هنر خیابانی”، اگر نگوییم عوام فریبانه، محدود به جملاتبی محتوی و بی ضرر برای سیستم دولت و اجتماع هستند.
این نسل “هنر خیابانی” تظاهر به انتقاد از سیستم می كند و این طور وانمود می كند كه با آن درافتاده است، اماهنرمندهای خیابانی اش آنقدر به همین سیستم نزدیك هستند، كه با یكدیگر اشتباه گرفته می شوند، و آنقدر با همینسیستم پیوندهای تنگاتنگ دارند كه بازشناختن آنها از هم كار دشواریست.
درست برعكس اینها، بازیگران صحنه گرافیتی فریب نخوردند و از ” هنرخیابانی” متنفر و بیزار هستند، آنها با چشمان خودشاهد این هستند كه تجربه هایی كه متعلق به آنها بوده است چه طور رو به انحطاط رفته و به حدی تنزل داده شده اندكه “هنرمند خیابانی” با دست آوردهای جنبش گرافیتی، كاسبی به راه انداخته است.
نكته مهم در همین جاست، نباید فراموش كرد كه – هنر خیابانی جایگزین و بدل گرافیتی است – و منظور و هدف از “هنرخیابانی” كاسبی و تجارت محض است. می شود این قضیه را با یك فرمول كوتاه بیان كرد، هنر خیابانی نسبت بهگرافیتی، مثل نسبت مایكل جكسون است به ” بلك پنترز”.
وانمود می كنند كه قصد دارند پیام های معنی داری را در آثارشان به نمایش بگذارند، و با این كار قدرت اثرگذاری گرافیتیرا آن قدر تنزل می دهند كه پیام های سیاسی متعلق به نسل “هنر خیابانی”، اگر نگوییم عوام فریبانه، محدود به جملاتبی محتوی و بی ضرر برای سیستم دولت و اجتماع هستند.
این نسل “هنر خیابانی” تظاهر به انتقاد از سیستم می كند و این طور وانمود می كند كه با آن درافتاده است، اماهنرمندهای خیابانی اش آنقدر به همین سیستم نزدیك هستند، كه با یكدیگر اشتباه گرفته می شوند، و آنقدر با همینسیستم پیوندهای تنگاتنگ دارند كه بازشناختن آنها از هم كار دشواریست.
درست برعكس اینها، بازیگران صحنه گرافیتی فریب نخوردند و از ” هنرخیابانی” متنفر و بیزار هستند، آنها با چشمان خودشاهد این هستند كه تجربه هایی كه متعلق به آنها بوده است چه طور رو به انحطاط رفته و به حدی تنزل داده شده اندكه “هنرمند خیابانی” با دست آوردهای جنبش گرافیتی، كاسبی به راه انداخته است.
نكته مهم در همین جاست، نباید فراموش كرد كه – هنر خیابانی جایگزین و بدل گرافیتی است – و منظور و هدف از “هنرخیابانی” كاسبی و تجارت محض است. می شود این قضیه را با یك فرمول كوتاه بیان كرد، هنر خیابانی نسبت بهگرافیتی، مثل نسبت مایكل جكسون است به ” بلك پنترز”.
شرمنده كه اين مطلب يه كم طولاني شد، ولي فكر ميكنم اگر به گرافيتي علاقه مند باشيد، براتون جالب باشه❤️
از فردا شب كانال آپارات مجله فعال خواهد شد كه شما ميتوانيد ويديوهاي جالب از گرافيتى جهان رو با كيفيت مناسب ببينيد.
كانال آپارات مجله فعال شد وشما ميتوانيدبهترين ويديوهاى مربوط به گرافيتى رو ازطريق اين كانال دريافت كنيد:www.aparat.com/graffitiiranmagazine
كانال آپارات مجله با ويديويي ويديوگرافى از دير_Dare ، پدرخوانده استايلِ گرافيتى آپلود شد.
http://www.aparat.com/v/YjdCs
http://www.aparat.com/v/YjdCs
آپارات
گرافیتی از دیر - پدر خوانده استایل
ویدیوگرافی از Dare را مشاهده میکنید که به پدرخوانده استایل در گرافیتی شهره است او در سال 2010 بر اثر بیماری سرطان درگذشت. روحش شاد و یادش گرامی
برای کسب اطلاع بیشتر از این هنرمند به صفحات ما در اینستاگرام و تلگرام مراجعه کنید:
instagram.com/graffitiiranmagazine…
برای کسب اطلاع بیشتر از این هنرمند به صفحات ما در اینستاگرام و تلگرام مراجعه کنید:
instagram.com/graffitiiranmagazine…
اگر چند روزه فعاليتمون كم شده به زودى جبران ميكنيم داريم يه سري كارها انجام ميديم كه نتيجش رو در آينده مي بينيد، از همراهى و صبر شما سپاس گذاريم ❤️