#مانوه #سولیمو ، گرامی ترین #والار نزد #ایلوواتار ، برادر #ملکور و پادشاه #آردا. او آلت سترگ نغمه ی دوم در آهنگ #آینور بود که ایلوواتار بر ضد ناسازی ملکور برکشید.
@Gondolin_ir
@Gondolin_ir
Forwarded from قلمرو خیال (wolfheart)
اولین شماره از سری ماهنامه های قلمرو خیال، مهر 97
تقدیم به دوست عزیزی که یک سال است از میان ما رفته... بردیا نادری💔
کیفیت بالا - 26مگ:
yon.ir/hwyce
کیفیت پایین - 7مگ:
yon.ir/G765V
@FictionRealm
تقدیم به دوست عزیزی که یک سال است از میان ما رفته... بردیا نادری💔
کیفیت بالا - 26مگ:
yon.ir/hwyce
کیفیت پایین - 7مگ:
yon.ir/G765V
@FictionRealm
#اولمو، خداوندگار آبهای #آردا.
اولمو خداوند آب هاست. او تنهاست. هیچگاه زمانی دراز یک جا درنگ نمیکند، هرگاه اراده کند در تمامی آبهای ژرف گرد زمین یا زیرزمین جابهجا میشود.
پس از #مانوه تواناترین #والار اوست، و پیش از پدید آمدن #والینور در دوستی با او صمیمیترین بود؛ اما ازآنپس به ندرت در انجمن والار شرکت میجست، مگر آنکه امری بس مهم درمیان میبود، زیرا اولمو پروای همهٔ آردا را داشت، و او را نیازی به جای آسودن نیست. افزون بر این، اولمو گام نهادن بر روی زمین را دوست نمیدارد، و به ندرت به رسم همتایانش خود را به کالبدی میآراید.
هرگاه فرزندان #ارو چشم شان بر او میافتاد، دلهاشان از وحشتی عظیم مالامال میگشت؛ چرا که برآمدن شاه دریا دهشتناک بود، همچون موجی اوج گیرنده که به ساحل میتازد، کلاهخودی تیره و کف نشان بر سر و زرهی پرتلألؤ به رنگ سیم با ته رنگی از سایههای سبز بر تن. نوای شیپورهای مانوه بلند است، اما آوای اولمو ژرف است، همچون ژرفای اقیانوس که تنها خود او دیدهاست.
با این حال اولمو، هم الفها و هم آدمیان را دوست میدارد، و هیچ گاه آنان را به حال خویش رها نکرده، حتی آنگاه که والار بر ایشان خشم گرفتهاند. گاه و بی گاه نادیده به کرانههای سرزمین میانه میآید، یا از شاخابههای دریا در میان خشکی میگذرد، و آنجا از کرناهای بزرگش، اولوموری که سالمار مایا برای او از صدفهای سفید ساختهاست، آهنگی برمی آورد؛ و آنکه این آهنگ میشنود از آن پس همیشه این نفیر را به گوش جان مینیوشد، و عشق به دریا هیچ گاه رهایش نمیسازد.
اولمو بیشتر با ساکنان سرزمین میانه به آوایی سخن میگوید که فقط به سان آهنگ آب شنیده میشود. چرا که تمامی دریاها، دریاچهها، رودها، آبگیرها، چشمهها در فرمان اوست؛ از این روی الفها میگویند روح اولمو در رگهای جهان جاری است. بدین گونه خبرها به اولمو میرسد، حتی در ژرفناها، خبر جمله نیازها و رنجهای آردا، که اگر جز این بود از مانوه پنهان میماند.
در ژرفناها به آهنگی عظیم و هولناک میاندیشد؛ و طنین آن آهنگ، اندوهگین و شاد در سرتاسر رگهای جهان در جریان است؛ زیرا اگرچه برآمدن چشمه در برابر آفتاب شادی بخش است، سر منشأ آن از چاههای اندوه ناپیمودهای است که در بنیاد زمین واقع است. #تلهری بسی چیزها از اولمو آموختند، و به همین دلیل آهنگ شان اندوه و سرور را یک جا در خود داشت.
#سالمار با او به آردا آمد، و نیز #اوسه و #اوئینن، که به آنان حکمرانی بر موجها و جنبشهای دریاهای درونی را بخشید، و علاوه بر اینان بسیاری مینویان دیگر.
به قدرت اولمو بود که حتی در تاریکی ملکور زندگی هنوز در بسیاری رگههای پنهان جریان داشت، و زمین نمرد؛ و برای جمله کسانی که در آن تاریکی ره گم کرده یا دور از روشنایی والار سرگردان بودند، اولمو گوشی شنوا داشت؛ و او هیچگاه سرزمین میانه را فراموش نکردهاست، و از آن هنگام هر آنچه از ویرانی و دگرگونی رخ دادهاست، از اندیشه اش دست باز نداشته، و تا به فرجام روزگاران، باز نخواهد داشت.
اولمو در حق الفها و آدمیان نیکیهای بسیار کردهاست، او بود که جزیره بالار را برای بردن الفها به والینور به ساحل سرزمین میانه آورد، او بود که آدمیان را در بدو ورود یاری میداد، او بود که فکر ساختن #نارگوتروند و #گوندولین را در ذهن #فینرود و #تورگون، در هنگام خواب، گذاشت، او بود که #تور پسر #هور را برای آگاه ساختن تورگون فرستاد ، او بود که #الوینگ را از آب های سیریون نجات داد، او بود که در حلقه داوری از #ائارندیل در مقابل خشم #ماندوس دفاع کرد و هزاران کار دیگر که شمارش آن خارج از توان است.
منبع: دانشنامه والیمار
@Gondolin_ir
اولمو خداوند آب هاست. او تنهاست. هیچگاه زمانی دراز یک جا درنگ نمیکند، هرگاه اراده کند در تمامی آبهای ژرف گرد زمین یا زیرزمین جابهجا میشود.
پس از #مانوه تواناترین #والار اوست، و پیش از پدید آمدن #والینور در دوستی با او صمیمیترین بود؛ اما ازآنپس به ندرت در انجمن والار شرکت میجست، مگر آنکه امری بس مهم درمیان میبود، زیرا اولمو پروای همهٔ آردا را داشت، و او را نیازی به جای آسودن نیست. افزون بر این، اولمو گام نهادن بر روی زمین را دوست نمیدارد، و به ندرت به رسم همتایانش خود را به کالبدی میآراید.
هرگاه فرزندان #ارو چشم شان بر او میافتاد، دلهاشان از وحشتی عظیم مالامال میگشت؛ چرا که برآمدن شاه دریا دهشتناک بود، همچون موجی اوج گیرنده که به ساحل میتازد، کلاهخودی تیره و کف نشان بر سر و زرهی پرتلألؤ به رنگ سیم با ته رنگی از سایههای سبز بر تن. نوای شیپورهای مانوه بلند است، اما آوای اولمو ژرف است، همچون ژرفای اقیانوس که تنها خود او دیدهاست.
با این حال اولمو، هم الفها و هم آدمیان را دوست میدارد، و هیچ گاه آنان را به حال خویش رها نکرده، حتی آنگاه که والار بر ایشان خشم گرفتهاند. گاه و بی گاه نادیده به کرانههای سرزمین میانه میآید، یا از شاخابههای دریا در میان خشکی میگذرد، و آنجا از کرناهای بزرگش، اولوموری که سالمار مایا برای او از صدفهای سفید ساختهاست، آهنگی برمی آورد؛ و آنکه این آهنگ میشنود از آن پس همیشه این نفیر را به گوش جان مینیوشد، و عشق به دریا هیچ گاه رهایش نمیسازد.
اولمو بیشتر با ساکنان سرزمین میانه به آوایی سخن میگوید که فقط به سان آهنگ آب شنیده میشود. چرا که تمامی دریاها، دریاچهها، رودها، آبگیرها، چشمهها در فرمان اوست؛ از این روی الفها میگویند روح اولمو در رگهای جهان جاری است. بدین گونه خبرها به اولمو میرسد، حتی در ژرفناها، خبر جمله نیازها و رنجهای آردا، که اگر جز این بود از مانوه پنهان میماند.
در ژرفناها به آهنگی عظیم و هولناک میاندیشد؛ و طنین آن آهنگ، اندوهگین و شاد در سرتاسر رگهای جهان در جریان است؛ زیرا اگرچه برآمدن چشمه در برابر آفتاب شادی بخش است، سر منشأ آن از چاههای اندوه ناپیمودهای است که در بنیاد زمین واقع است. #تلهری بسی چیزها از اولمو آموختند، و به همین دلیل آهنگ شان اندوه و سرور را یک جا در خود داشت.
#سالمار با او به آردا آمد، و نیز #اوسه و #اوئینن، که به آنان حکمرانی بر موجها و جنبشهای دریاهای درونی را بخشید، و علاوه بر اینان بسیاری مینویان دیگر.
به قدرت اولمو بود که حتی در تاریکی ملکور زندگی هنوز در بسیاری رگههای پنهان جریان داشت، و زمین نمرد؛ و برای جمله کسانی که در آن تاریکی ره گم کرده یا دور از روشنایی والار سرگردان بودند، اولمو گوشی شنوا داشت؛ و او هیچگاه سرزمین میانه را فراموش نکردهاست، و از آن هنگام هر آنچه از ویرانی و دگرگونی رخ دادهاست، از اندیشه اش دست باز نداشته، و تا به فرجام روزگاران، باز نخواهد داشت.
اولمو در حق الفها و آدمیان نیکیهای بسیار کردهاست، او بود که جزیره بالار را برای بردن الفها به والینور به ساحل سرزمین میانه آورد، او بود که آدمیان را در بدو ورود یاری میداد، او بود که فکر ساختن #نارگوتروند و #گوندولین را در ذهن #فینرود و #تورگون، در هنگام خواب، گذاشت، او بود که #تور پسر #هور را برای آگاه ساختن تورگون فرستاد ، او بود که #الوینگ را از آب های سیریون نجات داد، او بود که در حلقه داوری از #ائارندیل در مقابل خشم #ماندوس دفاع کرد و هزاران کار دیگر که شمارش آن خارج از توان است.
منبع: دانشنامه والیمار
@Gondolin_ir
Telegram
attach 📎
#فین_گون ، پسر #فین_گولفین و دوست صمیمی #مایدروس .
او پس از مرگ پدرش در دوئل با ملکور، پادشاه والا مقام #نولدور شد و در نبرد اشک های بیشمار تقریبآ پیروز شده بود که با خیانت گروهی از انسان ها، جریان جنگ به نفع سپاه #مورگوت تغییر کرد و در آخر فین گون به دست #گوتموگ ، فرمانده #بالروگ های #ملکور کشته شد.💔
پس از مرگ فین گون، برادرش #تورگون پادشاه والا مقام نولدور شد و #اکتلیون در نبرد سقوط #گوندولین، با کشتن چند بالروگ از جمله گوتموگ، انتقام مرگ فین گون را گرفت.
@Gondolin_ir
او پس از مرگ پدرش در دوئل با ملکور، پادشاه والا مقام #نولدور شد و در نبرد اشک های بیشمار تقریبآ پیروز شده بود که با خیانت گروهی از انسان ها، جریان جنگ به نفع سپاه #مورگوت تغییر کرد و در آخر فین گون به دست #گوتموگ ، فرمانده #بالروگ های #ملکور کشته شد.💔
پس از مرگ فین گون، برادرش #تورگون پادشاه والا مقام نولدور شد و #اکتلیون در نبرد سقوط #گوندولین، با کشتن چند بالروگ از جمله گوتموگ، انتقام مرگ فین گون را گرفت.
@Gondolin_ir
Gondolin.ir | ارباب حلقهها
#فین_گون ، پسر #فین_گولفین و دوست صمیمی #مایدروس . او پس از مرگ پدرش در دوئل با ملکور، پادشاه والا مقام #نولدور شد و در نبرد اشک های بیشمار تقریبآ پیروز شده بود که با خیانت گروهی از انسان ها، جریان جنگ به نفع سپاه #مورگوت تغییر کرد و در آخر فین گون به دست…
... در اثنای نبرد در غرب، #فینگون و #تورگون با تهاجم موجی از خصم، سهبار بزرگتر از قوایی که برای ایشان باقی مانده بود، روبرو شدند. #گوتموگ، فرمانروای #بالروگ ها، سرفرماندهٔ #آنگباند نیز به آنجا آمده بود؛ و او نُک پیکان حملهٔ پلیدش را در میان سپاهیان الف فرو برد، و شاه فینگون را در محاصره گرفت، و تورگون و #هورین را به سوی باتلاق سرخ راند. آنگاه رو به سوی فینگون گرداند. برخودی مهیب درگرفت. سرانجام فینگون با قراولانش مرده بر گرد او، یکه و تنها ایستاد؛ و با گوتموگ پیکار کرد، تا آنکه بالروگی دیگر از پس پشت رسید و دوال آتشیناش را دور او انداخت. آنگاه گوتموگ با تبر سیاهش شاه را از پا درآورد، و شعلهای سپید از کلاهخود فینگون آنگاه که میشکافت، بیرون جست. بدین سان شاه برین #نولدور جان سپرد، و دشمنانش با ضربت گرزهای خود او را به خاک انداختند، و بیرق آبی و سیم گونش در برکهٔ خون او لگدمال گشت...
#متن_کتاب #سیلماریلیون
نبرد اشک های بیشمار : #نیرنایت_آرنویدیاد
@Gondolin_ir
#متن_کتاب #سیلماریلیون
نبرد اشک های بیشمار : #نیرنایت_آرنویدیاد
@Gondolin_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نمایی زیبا از دهکده ی ماتاماتا در نیوزلند که هابیتون و شایر رو اونجا ساختن و فیلمبرداری کردن❤️
@Gondolin_ir
@Gondolin_ir
#فئانور در کنار پیکر بی جان مادرش، #میریل.
او در هنگام تولد انرژی بسیار زیادی از مادرش گرفت و باعث شد که میریل نتواند به مانند قبل زندگی کند و به لورین برود و سرانجام در آنجا روحش از بدنش بیرون آمد و جان داد.
@Gondolin_ir
او در هنگام تولد انرژی بسیار زیادی از مادرش گرفت و باعث شد که میریل نتواند به مانند قبل زندگی کند و به لورین برود و سرانجام در آنجا روحش از بدنش بیرون آمد و جان داد.
@Gondolin_ir