گفتمان طب اسلامی
506 subscribers
59 photos
13 videos
8 files
81 links
این کانال به بررسی مسائل مختلف فکری و اعتقادی، پیرامون «طب اسلامی» میپردازد ... قطعا نظرات مطرح شده در این کانال مصون از خطا نیست و قابل نقد خواهند بود.

👈 ارتباط با مدیر کانال: @Hre_Rahimi
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔶💠🔶 آشنایی با سیر فلسفی ارتباط میان نفس و مزاج (58)

💢تأثیرات متقابل نفس و مزاج (جلسه 1)

💠 مقدمه فصل

تأثیر و تأثرات میان نفس مجرد و بدن عنصری، از مباحث ویژه ایست که از حیات زمینی انسان آغاز شده و در شعاعی بینهایت، پهنه ای به وسعتِ ابدیتِ انسان را در بر می گیرد، و چنانکه خواهیم گفت حکما بیان می دارند که هر کمالی که بعد از مفارقت انسان از نشئۀ طبیعت برای او حاصل می شود از نتایج مصاحبت نفس ناطقه با مزاج طبیعیِ او است و آنچه در علم طب از تأثیرات متقابلِ این دو بُعد انسانی بیان گشته است، دارای آثاری است که در مراتبی بالاتر، در کیفیت و نحوۀ سلوک انسانی ظاهر گشته و جایگاه حقیقی علم طب را در بسترسازیِ ویژۀ او جهت تعالی و ارتقاء معنویِ نفس ناطقه عیان می سازد.

در این فصل به حول و قوۀ الهی با جوانب مختلفی از این موضوع آشنا خواهیم شد.

💠 اهمیت شناخت مزاج

آنطور که در مباحث حکمت اثبات شده است، نفس که در حقیقتِ خود، جوهری مجرد و روحانی است، در دوران حیات مادی انسان، بدن عنصری را به خدمت می گیرد و از طریق تعاملات فراوانی که با او دارد به استکمال می رسد. در طی این مدت، احوال هر یک از این دو بُعد وجودیِ انسان در تعاملی دوسویه، بر دیگری اثر می گذارد و اهمیت شناخت مزاج از اینجا معلوم می شود که فهم چگونگیِ این تعامل و اثرگذاری از دریچۀ شناخت مزاج و نحوۀ ارتباط آن با نفس و بدن ممکن می گردد، بخصوص اینکه مزاج روح بخاری که زبده و خلاصۀ مزاج اندام بدن است، به عنوان واسطۀ میان نفس و بدن، معیّنِ کیفیت ارتباط میان این دو است و هر اثری که از سوی نفس یا بدن به دیگری وارد می شود ابتدا در مزاج روح بخاری اثر می گذارد و از طریق آن به سوی دیگر انتقال می یابد.

لذا اشخاص، مطابق کیفیات نفسانی و مزاجیِ خود دارای خُلقیات و حالات روانی و جسمی گوناگون می شوند و این موضوع در انسانی که ابعادِ وجودی او درهمتنیده و پیوسته است به این معناست که تأثیرات متقابل نفس و مزاج در همۀ هستیِ انسان جاری و ساری است و این موضوع از زوایای مختلف در آثار فلسفی، طبی، اخلاقی، عرفانی و دینی مورد توجه قرار گرفته است.

📚ارتباط میان نفس و مزاج در «رسالۀ ذهبیه» منسوب به امام رضا علیه السلام اینطور بیان گشته است:

▫️و اعْلَمْ... أَنَّ قُوَّةَ النُّفُوسِ تَابِعَةٌ لِأَمْزِجَةِ الْأَبْدَان.
بدان که قوت نفوس آدمی تابع مزاج های بدن است.

📚ابن عربی نیز با رویکردی مشابه در «فتوحات مکیه» تکامل و رشد انسان را مرتبط با این موضوع دانسته و در قالب شعر می گوید:

من المزاج قوى الانسان أجمعها
روحاً و جسماً فلا تعدل عن الرشد

👈یعنی: همۀ قوای انسان، چه روحی و چه جسمی، از مزاج است، پس از راه رشد منصرف نشو .


💠 رابطۀ انعکاسی نفس و مزاج

باید توجه داشت که از آنجایی که مزاج انسان در ارتباطی گسترده و پیوسته با بدن و نفسِ او می باشد، یک مزاج خاص، هم در اثر حالات بدنی و نفسانیِ خاص ایجاد می گردد و هم موجب پدید آمدن حالات نفسانی و بدنیِ خاص می شود و به تعبیر دقیقتر، رابطه ای انعکاسی و رفت و برگشتی میان مزاج با بدن و نفس وجود دارد.

💡به عنوان مثال، طبق نظر ابن سینا همان گونه که سوءمزاج باعث بدخلقی و بدرفتاری می گردد، عادت کردن به بدخویی نیز باعث پدید آمدن سوءمزاج می شود و همان طور که بیماری های روانی مانند وسواس، سوء ظن، ترس و افسردگی باعث غلبۀ خلط سودا می شود، افزایش سودای بدن نیز متقابلاً باعث ظهور این بیماری ها در فرد می گردد.

📚لذا جناب شیخ الرئیس در کتاب نفس از «طبیعیات شفا» با اشاره به اموری همچون غم، شهوت و ترس که بر نفس وارد می شوند می فرماید:

▫️إن هذه الأفعال و الأعراض هى من العوارض التي تعرض للنفس... فإنها تستحيل معها أمزجة الأبدان. و تحدث هى أيضا مع حدوث أمزجة الأبدان، فإن بعض الأمزجة يتبعه الاستعداد للغضب، و بعض الأمزجة يتبعه الاستعداد للشهوة، و بعض الأمزجة يتبعه الجبن و الخوف.

👈 یعنی حالاتی که بر نفس عارض می شوند، باعث استحالۀ مزاج بدن شده [و آن را به حالتی که مناسب آن کیفیتِ نفسانی است تبدیل می کنند، مثلاً در هنگام ترس، مزاج بدن به گونه ای تغییر می یابد که خلط سوداء بر آن غالب می گردد] و همچنین این حالات نفسانی می توانند در اثر حدوث مزاج خاص در بدن نیز ایجاد گردند، همانطور که برخی از مزاج ها، مستعد خشم و غضب و برخی مستعد شهوت و برخی دیگر مستعد ایجاد خوف و ترس در شخص می باشند.

⭕️ با این وجود در نگاهی کلّی و در مقام تفکیک، می توان تأثیرات متقابل نفس و مزاج را از دو جنبه مورد بررسی قرار داد:

1️⃣ تأثیرات مزاج بر نفس
2️⃣ تأثیرات نفس بر مزاج

هرچند که در هر حال نباید فراموش کرد که این تأثیر و تأثرات، حالت انعکاسی دارند و یکسویه نیستند.

💢 ادامه در جلسۀ بعد..

#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#مزاج
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
🔶💠🔶 برنامۀ تلویزیونی «زندگی پس از زندگی»

در ایام ماه مبارک رمضان ، هر شب ساعت ۱۹، برنامه ای به نام «زندگی پس از زندگی» از شبکۀ 4 سیما پخش میشه که مصاحبه با افرادی است که مرگ تقریبی را تجربه کرده اند (به اصطلاح تجربۀ نزدیک به مرگ داشته اند) و این افراد البته ایرانی هستند. برنامۀ بسیار خوبی است و نظر کارشناسان نیز مطرح می شود. دوستانی که علاقه مند هستن میتونن در این کانال برنامه های پخش شده را ببینند: @ZamaniNDE
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔶💠🔶 آشنایی با سیر فلسفی ارتباط میان نفس و مزاج (59)

💢تأثیرات متقابل نفس و مزاج (جلسه 2)

💠 مزاج و اعتدالِ آن در انسان

در فصل اول، در سیر آشنایی با تکوّن مزاج در عالم طبیعت دانستیم که «مزاج» کیفیتِ متوسطۀ متشابهه ایست که از تفاعل کیفیات متضادۀ موجود در عناصر اربعه ایجاد می شود. (جلسه30).

🔻این تعریف، اگرچه در مورد مزاج انسانی نیز صادق است، اما از جهت اینکه «مزاج» نقشی محوری در سلامت جسمی و روانی انسان دارد، به چهارچوبی نیاز است که از طریق آن، معیاری جهت سنجش اعتدال مزاج در بدن داشته باشیم تا در مقام عمل بتوانیم این اعتدال را حفظ کنیم و در صورتی که از دست رفت، با تصرف در مزاج، دوباره آن را به بدن باز گردانیم.

👈 این چهارچوب در نظامی مدوّن و مبسوط و مبتنی بر حکمت طبیعی و الهیِ قدیم، تنظیم شده و در قالب علم طب ارائه گشته است.

👈 بر این اساس، علم طب، بنیان جسمیِ عالم صغیر انسانی را بر ارکان اربعه ای قرار می دهد که نمودارِ عناصر اربعه در عالم کبیر است و شاکلۀ جسمی انسان از ترکیبات مختلف این ارکان اربعه ایجاد می گردد.

🔹ارکان اربعۀ تشکیل دهندۀ بدن انسان در علم طب، شامل چهار خِلط است که هر کدام از این اخلاط، نظیر یکی از عناصر اربعه و دارای کیفیت و طبعی همانند آن می باشد:

▫️خلط صفرا: طبع گرم و خشک که نظیر آتش عنصری است.
▫️خلط دَم(خون): طبع گرم و تر که نظیر هوای عنصری است.
▫️خلط بَلغَم: طبع سرد و تر که نظیر آب عنصری است.
▫️خلط سودا: طبع سرد و خشک که نظیر خاک عنصری است.

💡این اخلاط همانند عناصر اربعه بسیط نیستند بلکه خود ترکیبی از عناصر اربعه ای هستند که در یکدیگر فعل و انفعال نموده اند و در نهایت همانند آنچه در مورد عناصر اربعه نیز بیان کردیم (جلسه30) دو کیفیت از کیفیات اربعه (گرمی، سردی،تری و خشکی) بر هرکدام از آن ها غالب گشته و طبع هرکدام را نظیر طبع یکی از عناصر نموده و آن را رکنی از ارکان اربعۀ بدن می نماید؛ اما برخلاف عناصر که اجسام بسیط هستند ـ و بدین لحاظ لفظ مزاج در مورد آن ها بکار نمی رود ـ اخلاط اربعه دارای مزاج هستند که معادلِ همان طبع و طبیعتِ ایشان است.

📚لذا علامه حسن زاده آملی در کتاب « ممد الهمم در شرح فصوص الحكم‏» در توضیح عبارتی از ابن عربی که ارکان اربعۀ نشئۀ عنصری انسان را اخلاط می داند می فرماید:

▫️جهت اينكه اركان اربعه را در جسد انسان «اخلاط» ناميده است اين است كه اركان اربعه در انسان، عناصر اربعۀ فعل و انفعال شده ‏اند و الّا از مجردِ انضمام اركان اربعه يعنى صِرف عناصر، مزاج‏ حاصل نمی ‏شود و روح به آن تعلق نمی ‏گيرد و جسم مُركب، حيات نمی ‏يابد.

ادامه در پست بعدی👇👇👇👇👇👇

#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#اعتدال_مزاج
#مزاج
.
👆👆👆👆👆👆 ادامۀ جلسۀ 59:

در واقع، عناصر اربعه در قالب ترکیبات غذایی وارد بدن انسان شده و طی عبور از دستگاه هاضمه و اندام مختلف بدن، بصورت اخلاط اربعه ظهور می یابند و جهت ساخت و ترمیم هر عضوی از اعضای بدن، به نسبت های گوناگون با هم ترکیب می شوند و این نسبت، مزاج آن عضو را تعیین می کند. بر این اساس، هرکدام از اندام بدن، دارای مزاج خاصی است که از ترکیب اخلاط اربعه به نسبت خاصی که مناسب آن عضو است حاصل شده است و این مزاج، مناسب ترین مزاج برای آن عضو است تا بتواند افعال خود را به درستی انجام دهد. لذا هر عضوی ـ مشابه آنچه در جلسۀ 34 بیان شد ـ در مزاجِ مخصوص خود به «اعتدال طبی» می رسد که به آن «اعتدال عضوی» گفته می شود.

این اندام با اینکه هرکدام دارای مزاجی مناسبِ خود هستند، اما اعتدال انسانی با این امزجه فاصله دارد، لذا اندام مختلف با کیفیات مزاجیِ خود در اندام دیگر اثر کرده و یکدیگر را متعادل می کنند و از برآیند این فعل و انفعالات، مزاج عمومی بدن ایجاد می گردد که نسبت به مزاج هریک از اندام، دارای اعتدالی نزدیک تر به «اعتدال حقیقی» (جلسه33) است و منظور از اعتدال مزاج در انسان، این اعتدال است.

📚جناب شیخ الرئیس ابو علی سینا در کتاب گرانقدر خود «قانون فی الطب» می فرماید:

▫️وهَذَا الإنْسَانُ أيْضاً إنَّمَا يَقْرُبُ مِنَ الاعْتِدَالِ الْحَقِيقِىِّ الْمَذْكُورِ، لا كَيْفَ اتَّفَقَ، وَ لَكِنْ تَتَكَافَأُأَعْضَاؤُهُ الْحَارَّةُ كَالْقَلْبِ، وَ الْبَارِدَةُ كَالدِّمَاغِ، وَ الرَّطْبَةُ كَالْكَبِدِ، وَ الْيَابِسَةُ كَالْعِظَامِ، فَإذَا تَوَازَنَتْ وَ تَعَادَلَتْ، قَرُبَتْ مِنَ الاعْتِدَالِ الْحَقِيقِىِّ، وَ أمَّا بِاعْتِبَارِ كُلِّ عُضْوٍ فِى نَفْسِهِ، فَكَلا...

ترجمه: اين انسان، با اين خصوصيت از اعتدال مزاج به اعتدال حقيقىِ ياد شده نزديك است، نه هرطور كه باشد، بلكه به اين صورت كه اعضاى گرم او، مانند: قلب، و سرد او، مانند: مغز و تر او، مانند: كبد و خشك او، مانند: استخوان‏ها، با يكديگر در تعامل باشند، پس هرگاه به تعادل و برابرى رسيدند، به اعتدال حقيقى نزديك شده ‏اند. ليكن اگر اعتدال مزاج به اعتبار خودِ عضو در نظر باشد، هرگز آن اعتدال بر قرار نبوده‏...

🔻همانطور که قبلاً بیان کردیم، اعتدال طبی در موجودات، بر خلاف اعتدال حقیقی، توازن بالسّویه میان کیفیات اربعه نیست، بلکه عدل در قسمت است (جلسه34) تا آن موجود را جهت افعال خاصِ خود آماده کند.

📚 لذا علامه حسن زاده آملی در «شرح الاشارات و التنبيهات» می فرمایند:

▫️و اعلم أن الاعتدال المزاجي الحقيقي غير الاعتدلال الحقيقي العنصري، و الأول اعتدال طبي صحيح بخلاف الثاني.

یعنی بدان که «اعتدال مزاجی حقیقی»، غیر از «اعتدال حقیقی عنصری» است و اوّلی همان اعتدال طبی است که امری صحیح و مقبول است، برخلاف دوّمی که در خارج موجود نیست.

📚اما این اعتدال در انسانِ معتدل، بسیار به اعتدال حقیقی نزدیک است تا جایی که جناب ابن سینا در «طبیعیات شفا» بیان می دارد که این اعتدال از فرط نزدیکی به اعتدال حقیقی، کأنه غیر از آن نیست:

▫️قد يعرض أن تكون هذه القسمة التي تتوفر على جملة الإنسان المعتدل، قريباً جدّاً من المعتدل الحقيقى. و كأنه ليس ذلك لغيره.

💡در میان انواع موجودات، مزاج نوع انسان به اعتدال حقیقی نزدیک تر است و این اعتدال را «اعتدال نوعی» می گویند و به عقیدۀ حقّ حکما، معتدلترین مزاج انسانی، از آن نبیّ اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ است و در هر عصری این مزاج متعلق به انسان کامل (امام عصر) می باشد که قطب و کانونِ مرکزیِ سایر مزاج‏ها و دارای اعتدال مزاجیِ حقیقی است که همه به دور او طواف می کنند و بر معیار و میزان او سنجه می شوند.

💢 ادامه در حلسۀ بعد....

#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#اعتدال_مزاج
#مزاج
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔶💠🔶 نکتۀ طبی و طبیعی

⭕️ توجه به تفاوت میان مزاج جوهری و مزاج دارویی

بر طبق نظر حکما در بحث مکان طبیعی (که در جلسۀ 20 از جلسات سیر تکوّن مزاج توضیح داده ایم) هر شیء مرکب ـ که امتزاجی از عناصر اربعه است ـ بر اساس اینکه کدام عنصر در ترکیب و مزاج آن غالب باشد، مکان طبیعی خاص خود را پیدا میکند. مثلاً در ترکیب بدن انسان (و سایر حیوانات)، عنصر خاکی غالب است و لذا بر روی زمین ساکن است و بدن او بطور طبیعی بسوی زمین میل می کند.

👈 اما در مبحث داروها، با داروهایی سروکار داریم که معتقدیم دارای مزاج گرم و خشک(ناری)، و یا گرم و تر(هوایی) هستند ولی مانند سایر اشیاء بر روی زمین ساکن اند، در حالی که طبق مزاجی که دارند باید بسوی آسمان میل کنند و در هوا معلق شوند.

💡بعنوان مثال، در بارۀ زنجبیل در منابع طبی ذکر شده است که دارای مزاج «گرم و خشک» است. پس انتظار می رود که میل او به سمت مکان طبیعی آتش (حیّز ناری) باشد.

اما چرا چنین نیست؟

🔻در پاسخ به این سوال، باید توجه داشت که در اینجا با دو مزاج سر و کار داریم:

1️⃣ منظور از مزاج در علم طبیعی، کیفیت متوسطی است که در ترکیب یک شیء ایجاد شده است. به عبارت دیگر، جسم یا جوهر هر شیء، دارای مزاجی می باشد که حاصل برهم کنش میان کیفیت های متضادی است که در عناصر اربعۀ تشکیل دهندۀ آن وجود دارد. در این مطلب به این مزاج می گوییم «مزاج جوهری».

2️⃣ اما در علم طب، آن مزاجی را که به داروها نسبت می دهیم، مزاج جوهری آن ها نیست، بلکه کیفیتی است که بعد از استعمال آن دارو در بدن ایجاد می شود. اجازه دهید که در این مطلب به این مزاج «مزاج دارویی» بگوییم.

📚جهت توضیح بیشتر به کتاب «قانون فی الطب» مراجعه کرده و این موضوع را از منظر شیخ الرئیس ابوعلی سینا پی می گیریم. ایشان در بحث مزاج ها در مورد مزاج داروها به نکاتی اشاره می کنند از جمله می فرمایند:

▪️إذا قلنا للدواء أنه معتدل، فلسنا نعني بذلك... أنه معتدل بالاعتدال الإنساني في مزاجه، وإلا لكان من جوهر الإنسان بعينه‏.

یعنی: هرگاه مى ‏گوييم دارويى معتدل است مقصود ما این نیست که در جوهر خود دارای اعتدالی مانند اعتدال انسانی است، وگرنه از جوهر انسان شمرده مى ‏گرديد و نه دارو.

👈 در اینجا جناب شیخ الرئیس، تذکر می دهند که اگر منظور از اعتدال در مزاج یک دارو، اعتدال در مزاج جوهریِ آن دارو باشد، از آنجایی که در علم حکمت مبرهن شده است که صور نوعیه، به حسب اعتدال در مزاجِ اشیاء به ایشان افاضه می گردد، لذا صورتی که به این دارو افاضه می شود باید صورت انسانی باشد، چون در مزاج خود به اعتدال انسانی رسیده است؛ و چنین شیئی دیگر آن دارو نخواهد بود بلکه انسان خواهد بود!

در ادامه می فرماید:

▪️وكذلك إذا قلنا أنه حار أو بارد، فلسنا نعني أنه في جوهره بغاية الحرارة أو البرودة، ولا أنه في جوهره أحر من بدن الإنسان، أو أبرد

یعنی: همچنين اگر مى ‏گوييم دارويى گرم يا سرد است، نه بدين معناست كه آن دارو در جوهر خود به نهايت گرمى يا سردى مى ‏رسد و نه اين كه آن دارو در جوهر خويش گرم‏تر يا سردتر از بدن انسان است.

👈 جناب شیخ، همانند مطلب قبل، اشاره می نماید که منظور از گرمی و سردی در مزاج دارو، این نیست که جوهر و ترکیبِ جسمانیِ آن دارو، دارای چنین کیفیتی است و حتی منظور این نیست که کیفیت غالب در ترکیب و جوهرِ این دارو، به نسبت بدن انسان گرم تر یا سردتر است تا از این راه توجیه نماییم که مثلاً چون زنجبیل از حیث جوهرِ خود در مقایسه با بدن انسان گرم تر و خشک تر است و عنصر ناری در ترکیب آن بیشتر از بدن انسان بکار رفته است، پس مزاج آن را گرم و خشک در نظر می گیریم.

پس منظور از مزاج در داروها چیست؟

جناب شیخ پس از توضیحات فوق منظور از مزاج در داروها را چنین بیان می کند:

▪️ولكنا نعني به أنه يحدث منه في بدن الإنسان حرارة أو برودة فوق اللتين له.

یعنی: پس مقصود از داروى گرم يا سرد، ايجاد گرمى يا سردى فراتر از آنچه در بدن بوده، به وسيلۀ آن دارو، مى ‏باشد.

👈 در واقع، ایشان می گویند که منظور از مزاجی که در مورد داروها ذکر می شود، آن کیفیتی است که پس از استعمال آن دارو در بدن ایجاد می گردد. مثلاً پس از خوردن زنجبیل، مزاج بدن گرم تر و خشک تر از آنچه بود خواهد شد و از اینرو مزاج این دارو را «گرم و خشک» می دانیم. اما همین زنجبیل، در جوهر و ترکیبِ جسمی خود، بیشتر ازاینکه عنصر ناری داشته باشد، از عناصر سنگین تر یعنی آبی و خاکی تشکیل شده است. لذا مکان طبیعی او در زمین است.

💢 پس مزاج جوهریِ زنجبیل بیشتر از عناصر آبی و خاکی است اما همین زنجبیل وقتی توسط انسان خورده شود، مزاج انسان را به سوی گرمی و خشکی می کشاند که مزاجِ ناری است و این مزاج داروییِ زنجبیل است و نه مزاج جوهریِ آن.

#مزاج
#نکات_طبی
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
🦠 «تعطیلی حرم‌های مطهر و کوئید19»

💡حرفی نو در نسبتِ
تعطیلی حرم‌های مطهر
کوئید19، علوم تجربی و علوم مجرّد

📘 «دارالشفاء» کتابی جدید از دروس خارج حجت‌الاسلام والمسلمین استاد وکیلی +دانلود

▫️آیا واقعا بازبودن اماکن مذهبی خطر جانی قابل توجه دارد؟
▫️بررسی ادله حرمت تعطیلی حرمهای مطهر
▫️آیا اماکن مذهبی شفابخش است؟
▫️نظام اسباب و علل استثناپذیر است یا نه؟
▫️ضریب اهمیت زیارت از منظر اسلام چه مقدار است؟
▫️چالش‌های دانش پزشکی مدرن کجاست؟
▫️اعتبار نداشتن آراء پزشکان در خارج از حیطه تجربه


📥 #دانلود این کتاب 256 صفحه ای به صورت #رایگان: towhid.org/1339/book
👆👆👆 آقای وکیلی در این کتاب با ذکر مصادیق مختلف عقلی، علمی و نقلی، بستن اماکن مذهبی و حرم های مطهر را به چالش کشیده اند
👇👇👇
متن کتاب دارالشفاء.pdf
3.9 MB
📘 دانلود «دارالشفاء» کتابی جدید از دروس خارج حجت‌الاسلام والمسلمین استاد وکیلی

💡حرفی نو در نسبتِ
تعطیلی حرم‌های مطهر
کوئید19، علوم تجربی و علوم مجرّد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔶💠🔶 شکل جلسۀ 60: اقسام مزاج انسانی

#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#اعتدال_مزاج
#مزاج
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
🔶💠🔶 آشنایی با سیر فلسفی ارتباط میان نفس و مزاج (60)

💢تأثیرات متقابل نفس و مزاج (جلسه 3)

💠 تقسیم بندی مزاج ها

گفتیم که مزاج معتدل در انسان، بسیار نزدیک به اعتدال حقیقی است و این مزاج معتدل در نوع انسان، به عنوان مبنا و معیار قرار می گیرد، و سایر مزاج ها نسبت به آن سنجیده می شوند.

📚جناب ابن رشد، فیلسوف مشهور اندلسی در شرح خود بر ارجوزۀ ابن سینا می گوید:

▫️امتزجت الأسطقسات في هذا المزاج المعتدل على مقدار سواء، فكان هذا المزاج مسبارا تسبر به سائر الأمزجة، فمتى وجدنا مزاجا قد خالف هذا المزاج وصفناه بالكيفية التي خالفه فيها، فإن كان أكثر حرارة منه قلنا إنه حار، و إن كان أكثر يبسا قلنا فيه إنه يابس، فصار المزاج المعتدل به يعرف المعتدل و غير المعتدل.

یعنی امتزاج عناصر اربعه در مزاج معتدل انسانی به مقدار مساوی و شایسته انجام می گیرد و این مزاج، معیار و شاخصی می شود که سایر امزجه نسبت به آن سنجیده می شوند. بدین صورت که اگر مزاجی را یافتیم که دارای اعتدال نبود، آن مزاج را با آن کیفیتی که از حد اعتدال خارج شده است نامگذاری و دسته بندی می کنیم. مثلاً اگر آن مزاج در کیفیت حرارت، بیش از مزاج معتدل بود آن را مزاج حارّ (گرم) می نامیم و اگر کیفیت یبوست در آن بیشتر بود آن را مزاج یابس(خشک) می نامیم. پس مزاج معتدل، مزاجی است که همۀ امزجۀ معتدل و غیر معتدل نسبت به آن شناخته می شوند.

🔻بر این اساس، حکما برای دسته بندی مزاج ها، آن را با مزاج معتدل می سنجند و اگر خارج از اعتدال باشد، دو حالت کلی بر آن حاکم است:

1️⃣ یا خروج از تعادل به واسطۀ غلبۀ یک کیفیت از کیفیات اربعه است که آن را «مزاج مفرد» می خوانند.

2️⃣و یا خروج از اعتدال به واسطۀ غلبۀ دو کیفیت از کیفیات اربعه است که آن را «مزاج مرکب» می گویند.


💡جهت توضیح این موضوع می توانیم از نمودار کیفیات اربعه که در جلسۀ 34 رسم کردیم استفاده نماییم. (شکل ضمیمۀ این جلسه)

اینبار این نمودار را در محدودۀ مزاج انسانی در نطر می گیریم که نوع انسان در آن امکان ظهور خواهد داشت. این محدوده را «عَرْض مزاج طبی نوع انسانی» می نامند که همان محدوده ایست که در جلسۀ 35، مرتبۀ انسانی را از سایر موجودات جدا می کرد (شکل مربوطه).

البته برخلاف نمودار قبلی، در قسمت مرکزیِ این نمودار، مزاج معتدل انسانی قرار دارد که دارای اعتدال حقیقیِ مزاجی است (نه اعتدال حقیقیِ عنصری). هر نقطه ای در نمودار که خارج از مرکز باشد، دارای «مزاج نامعتدل» خواهد بود و این انحراف از اعتدال در دو حالت کلی رخ می دهد:

1️⃣ در حالت اول، انحراف فقط در یکی از کیفیات اربعه است که در این صورت آن مزاج بر روی محورِ همان کیفیت و به میزان شدت انحرافِ خود از مرکز فاصله خواهد گرفت. در شکل ضمیمه شده، شخص (الف) فقط در کیفیت یبوست(خشکی) از اعتدال انحراف دارد و لذا مزاج این شخص را بر همین مبنا «مزاج یابس» می نامیم و بر این اساس، وجود چهار مزاج مفرد در این نمودار امکان پذیر است که عبارتند از:

▫️حارّ (گرم)
▫️بارِد (سرد)
▫️رطب (تر)
▫️یابِس (خشک)

2️⃣ در حالت دوم، انحراف در دو کیفیت از کیفیات اربعه رخ می دهد که در این صورت، آن مزاج بین دو محور از نمودار کیفیات قرار می گیرد که شامل چهار ناحیه می گردد. به عنوان مثال، در شکل ضمیمه شده، مزاج شخص (ب) در ناحیه ای که تحت تأثیر حرارت و یبوست است قرار گرفته است و بر این مبنا، مزاج این شخص را «حار یابس» یا «گرم و خشک» می نامیم که مزاجی مرکب از دو کیفیت است و مزاج شخص (ج) نیز «گرم و تر» می باشد. پس مشخص می شود که امزجۀ مرکب، امکان حضور در چهار دسته را خواهند داشت که عبارتند از:

▫️حارّ رطب (گرم و تر)
▫️حارّ یابس (گرم و خشک)
▫️بارد رطب (سرد و تر)
▫️بارد یابس (سرد و خشک)

👈 پس امزجۀ انسانی، شامل نه مزاج کلّی می گردد که عبارتند از: مزاج معتدل و 8 قسم نامعتدل؛ و اقسام نامعتدل شامل چهار مزاج مفرد و چهار مزاج مرکب می گردد.

💢 ادامه در حلسۀ بعد....

#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#اعتدال_مزاج
#مزاج
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔶💠🔶 آشنایی با سیر فلسفی ارتباط میان نفس و مزاج (61)

💢تأثیرات متقابل نفس و مزاج (جلسه 4)

💠 مزاج جبلّی

همانطور که در جلسۀ 34 بیان کردیم، هر موجودی به فراخور استعدادها و غایات خلقتِ خود دارای مزاجی ویژه می باشد که اعتدالِ مناسب او در همان مزاج تحقق می یابد.

🔻بر همین مبنا هر انسانی به تناسب ویژگی های شخصیتی و شاکلۀ نفسانی خود دارای مزاجی مخصوص می باشد و اعتدال او در همین مزاج شخصی محقق خواهد شد که به آن «مزاج معتدل شخصی» گفته می شود. این مزاج، مزاجی است که بر اثر فرایندهای مختلف طبیعی و روحانی، از ابتدای خلقت انسان از جانب خداوند حکیم برای او مقدّر شده و به او تعلق می گیرد.

مقدِّرى كه به گُل نكهت و به گِل جان داد
به هركس آنچه سزا بود حكمتش آن داد

🔻شاکلۀ هر انسان با این مزاج مرتبط است و شخص در عرصه های مختلف حیات خود بر مبنای این مزاج و خصوصیاتِ برآمده از آن عمل می کند، و به عبارتی، انسان در افعال خود از حیثی به آن مجبول و مجبور است و از این جهت به آن «مزاج جِبِلّی» نیز گفته می شود.

📚 علامه حسن زاده آملی در کتاب «خير الاثر در رد جبر و قدر» در این باره می فرماید:

چيزهايى كه غريزى و جبلّىِ چيزى يعنى طبيعت و سرشت وى است گويند: «بر آن مجبول است» ... كيفياتِ نفسانى و مزاجى، و احوال ظاهر و باطن والدين در كيفيت مزاجى و حصول استعدادِ نطفۀ انسانى سخت دخيلند، و اشخاص، مطابق همان كيفيات داراى اخلاق و احوال گوناگون مى ‏شوند، چنان كه داراى اشكال گوناگونند، همچنان كه مبادىِ طين آنان از ناحيۀ اختلاف آفاق و اوضاعِ اجرام عِلوى و احوال كائنات سِفلى همه دخيلند و نطفه، به خوئى و روئى منعقد مى ‏شود؛ ذلك تقدير العزيز العليم. و هر چه لياقت و قابليت او بود، از مبدأ فياض مى ‏گيرد، و به مَثَل نطفۀ آدمى لوح محفوظ اوست كه هر چه بدواً در وى نوشته شده است، بر آن مجبول است، و مطابق همان استعداد در افعالِ خود مختار است. و به مَثَل چون درختى [می ماند] كه در تخمى نهفته است و آن متن و فشردۀ درخت بتدريج به فعليت رسد و درخت بالفعل گردد.

👈 این مزاج به نام های دیگر نیز خوانده می شود از جمله: مزاج سرشتی، مادرزادی، مولودی، اصلی، ذاتی، طبیعی و طبعی.

💡باید توجه داشت که هرچند 8 قسم از مزاج های نه گانه، به عنوان «مزاج نامعتدل» شناخته می شوند اما این نامگذاری در مقایسه با مزاج معتدل انجام پذیرفته که بسیار نزدیک به اعتدال حقیقی است و مزاج جبلّیِ هر شخص ـ که می تواند هرکدام از این مزاج های نه گانه باشد ـ برای آن شخص، مزاج طبیعیِ او محسوب می شود و صحّت و نشاط او در این مزاج فراهم می گردد. یعنی مزاج جبلّیِ شخص می تواند معتدل یا «گرم و خشک» یا «سرد و تر» یا... باشد و هرچند که در مقایسه با مزاج معتدل، نامعتدل قلمداد شود اما در مقایسه با احوال شخص، معتدل محسوب می شود.

👈 یعنی مثلاً اگر مزاج یک شخص عادی با مزاج انبیاء الهی سنجیده شود، چون نسبت به ایشان از اعتدال حقیقی دورتر است، در این قیاس، نامعتدل محسوب می گردد اما در عین حال می تواند اعتدالی مناسب با شأن و جبلّتِ خود داشته باشد.

💠 سوء مزاج

با توجه به مطالب فوق، می توان فهمید که داشتن مزاج نامعتدل به معنای بیمار بودن شخص نیست، بلکه بیماری هنگامی پدید می آید که مزاج یک شخص، از «اعتدال شخصی» که مناسبِ آن شخص است انحراف یابد که به این حالت «سوء مزاج» گفته می شود.

💡مثلاً اگر مزاج جبلّی یک شخص «گرم و تر» بود، به این معنا نیست که آن شخص بیمار است هرچند که مزاج او در مقایسه با مزاجِ معتدل در نوعِ انسان (معتدل نوعی) نامعتدل باشد، بلکه بیماریِ او زمانی حادث می گردد که اثرات ناشی از سوء مزاج، این مزاج جبلّی را که بهترین حالتِ مزاجیِ اوست منحرف نماید. فرضاً این فرد که دارای طبع «گرم و تر» است، اگر تحت شرایطی قرار گیرد که حرارت و رطوبت مزاجش بیشتر از حد طبیعی اش گردد، دچار سوء مزاجِ «گرم و تر» شده است. پس آن مزاجِ گرم و تری که مزاجِ جبلّیِ او بود، باعث سلامتی و آن سوء مزاجِ گرم و تری که عارض او شد، باعث بیماری او می گردد.

ادامه در پست بعدی👇👇👇👇👇👇

#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#اعتدال_مزاج
#مزاج
.
👆👆👆👆👆👆 ادامۀ جلسۀ 61:

💠 نسبت میان مزاج جبلّی و اعتدال حقیقی

هرچند که مزاج جبلّی از حیث شخصی، معتدل محسوب می گردد و به لحاظ طبی مقارن صحّت است، اما به هر حال، این مزاج از حیث دوری و نزدیکی از اعتدال حقیقی می تواند به درجاتِ مختلفی خارج از اعتدال محسوب شود، زیرا هر انسانی که مزاج جبلیِ او به این اعتدال نزدیکتر باشد، در قیاس با سایر افراد انسان دارای مزاجی معتدلتر می باشد. به عنوان مثال در شکل ضمیمۀ جلسۀ قبل، مزاج شخص (ج) نسبت به مزاج شخص (ب) به مزاج معتدل و اعتدال حقیقی نزدیکتر است، لذا با اینکه هرکدام اعتدال شایستۀ مربوط به خود را دارند اما شخص (ج) در مجموع دارای اعتدالی بیشتر در مزاج خود است.

حال سؤال این است که این عدم اعتدالی که در قیاس با اعتدال حقیقی(یا مزاج معتدل) به مزاج انسان نسبت داده می شود، آیا موجب اثراتی در او می گردد یا اثرات مزاجی، منحصر در آثار مربوط به مزاج جبلّی است؟

👈 با توجه به آنچه از آراء حکما به دست می آید می توان گفت که علاوه بر آثاری که از قرب و بُعد مزاج انسان از طبیعت جبلّی اش برای او حاصل می شود، درجات قرب و بعد انسان از اعتدال حقیقی نیز در احوالات او مؤثر می باشد. در واقع، نزدیکیِ مزاج به اعتدال حقیقی باعث می شود که نفسی که به آن مزاج تعلق می گیرد شریفتر باشد و انسان در مسیر استکمالیِ خود با موانع کمتری مواجه شده و راه خود را سریعتر طی نماید و آسانتر از سایر افراد به فهم حقایق نائل گردد. (در جلسات آبنده به این موضوع خواهیم پرداخت)

💠 معانی اعتدال مزاج در آثار حکما

همانطور که در ادامه خواهیم دید، در بسیاری از کتب فلسفی، طبی، اخلاقی و عرفانی به فراخور موضوع، بحث از مزاج معتدل و آثار آن و تبعات انحراف از آن به میان می آید اما باید توجه داشت که برخی از این موارد مربوط به «اعتدال شخصی» است و برخی دیگر متوجه درجۀ نزدیکی به «اعتدال حقیقی» است.

🔻معمولاً در مواردی که به اهمیت کسب اعتدال در مزاج، توسط خودِ شخص اشاره می شود و یا آثار مخرب خروج از این اعتدال بر حالات نفسانی و جسمانی بیان می گردند، منظور از اعتدال مزاج، تحقق «اعتدال شخصی» است، که مبتنی بر حفظ مزاج جبلّی است و منظور از انحراف مزاج، «سوء مزاج» است که انحراف از مزاج جبلّی می باشد.

📚 برای نمونه، احمد هروی در «شرح حکمت الاشراق» بیان می دارد:

در زمان انحرافِ مزاج از اعتدال، نفس مشغول حفظ بدن مى ‏شود و ادراك معقولات نمى‏ تواند كرد. و بعضى اوقات در زمان انحراف مزاج، به سبب غلبۀ قوت جسمانيه، به موهومات مبتلا شده از تفكر در الهيات باز مى ‏ماند.

🔻از طرفی، حکما بر این عقیده اند که تغییر در مزاج جبلّی غیر ممکن و یا بسیار سخت است، لذا در جایی که کسب مزاج معتدل و یا تغییر مزاج توسط خود شخص منتفی باشد ـ مثلاً در هنگام حدوث نفس و قبل از آن که والدین در ایجاد مزاج و اعتدال آن نقش دارند ـ منظور از اعتدال مزاج، درجۀ نزدیکی به «اعتدال حقیقی» است که مزاج جبلّیِ فرد، بصورت فطری و ذاتی از ابتدای تولد دارای آن شده است و در طول حیات و توسط خود شخص حاصل نشده است.

📚 به عنوان مثال، علامه حسن زاده در «هزار و یک کلمه» می نویسد:

خوى والدين و حتى أحوال آنها در اوقات و نيّات آنها، بلكه احوالِ نفسِ اوقات، در گاهِ انعقاد نطفه و غذاى مادر در زمان حمل چون ديگر اوصافِ روانى و جسمانى او، همه را تأثيرى خاص در [اعتدال] مزاج‏ طفل است.

💢با در نظر داشتن این مقدمات به بحث تأثیرات متقابل نفس و مزاج ورود می کنیم...

#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#اعتدال_مزاج
#مزاج
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔶💠🔶 ماجرای ویزیت کودک مسیحی توسط حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام

تا گوهر اشکم سر بازار نیاید
کالای مرا هیچ خریدار نیاید

خوارم من و در سینه من عشق شکفته است
تا خلق نگویند گل از خار نیاید

ای حجت هشتم که خدا خوانده رضایت
مدح تو جز از خالق دادار نیاید

نومیدی و درگاه تو بی سابقه باشد
هر کار ز تو آید و این کار نیاید

دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت
جایی ننوشته است گنهکار نیاید

شاعر: ذبیح الله احمدی

#طب_روحانی

•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹

🔸چرا روزۀ عید فطر حرام است؟ | حرمت روزه، یک مانور است!🔸

در روز اول شوال، روزه حرام است. این یک #مانور است. می دانید چرا؟ چون می خواهد بگوید: «خوردنشان به امر من است؛ نخوردنشان هم به امر من است»

اگر روزۀ اول شوال را حرام نمی کردند، عده زیادی روز اول شوال را روزه می گرفتند و می گفتند: «می خواهیم بدرقه ماه رمضان برویم»! خداوند چون می خواهد همه [با هم] دست بکشند، روزه را حرام کرده.

امام صادق(علیه السلام) درباره روز عید فطر و تشخیص آن می فرمایند: «دست #امام_مسلمین است»؛ اگر امام مسلمین گفت: «عید است»، همه باید افطار کنند و نماز عید بخوانند. اگر امام مسلمین گفت: «این آخر رمضان است»، بر همه واجب است روزه بگیرند.
چرا این را برای امام مسلمین گذاشته؟ برای اینکه اینجور نشود که زن مقلد این آقاست و آقا می گوید برای من ثابت نشده که امروز آخر رمضان است؛ شوهر مقلد دیگری است؛ او گفته برای من ثابت شده امروز عید بگیریم. اگر بعضی روزه باشند و بعضی روزه نباشند، در خانه چه اتفاقی می افتد؟ روزی که باید جشن بشود، روز عیش باشد، روز سرور باشد، روز خوشحالی باشد، روز حزن می شود.

[اعیاد رسمی مسلمین یعنی] عید فطر و عید قربان را برای این خاطر روزه اش را حرام کردند که #وحدت ایجاد بشود؛ یعنی همه «با هم» دست بکشند از روزه. خود این وحدت یک ابهتی دارد، اسلام را در نظر دشمنان با مهابت می کند.

@haerishirazi

♦️کانال تذکره الاولیاء
@tezkar
🔹💠🔹 نظر رهبر انقلاب در خصوص اختلاف نظر مراجع در زمینه اعلام عید فطر

در قضیه‌‌ی این عید فطر هم که فرمودند، به نظر من اینی که ما بگوئیم باید جوری بشود که همه، در یک روز عقیده‌‌ی به عید پیدا کنند، این نشدنی است؛ یعنی طبق مبانی فقهی ما نشدنی است؛ همه‌‌ی فقها بر یک فتوا متفق بشوند؛ خوب، نمیشود. بالاخره یک فقیهی ممکن است پیدا بشود که نظرش چیز دیگری باشد؛ بنابراین اختلاف به وجود خواهد آمد. ما این اختلاف را خیلی بزرگ نکنیم؛ چه اهمیتی دارد؟ چه اشکالی دارد؟ یک نفری است، فتوائی دارد یا مقلدینی هم دارد، یا ندارد و طبق فتوای خودش عمل میکند. منتها البته امسال هم مشاهده کردید، با اینکه بعضی از آقایان بزرگ و محترم و مراجع عظام نظرشان نظر دیگری بود، هیچ تظاهری به این نظر مخالف انجام نگرفت؛ شما ملاحظه کردید. این خیلی چیز مهمی است؛ این خیلی چیز عظیمی است؛ خیلی باید قدردانی کرد. اینجور نبود که حالا یک نماز عید روز یکشنبه تشکیل بشود مثلاً در اصفهان یا در مشهد یا در تهران یا جای دیگر، یک نماز عید هم روز دوشنبه. همچین کاری اتفاق نیفتاد؛ این خیلی مهم است. خوب، بزرگان انصافاً همینطور که همیشه‌‌ی عقیده‌‌ی ما بوده و الان هم هست، به مصالح نظام، به مبانی نظام خیلی پایبندند، خیلی معتقدند؛ انسان اینها را میبیند؛ و واقعاً باید قدردانی کرد، شکرگزاری کرد. بنده خیلی از آقایان محترم و بزرگی که فتوایشان هم غیر از آن چیزی بود که مبنای حکم ما بود، متشکرم، اما در عین حال، به مخالفت تظاهری نکردند؛ این خیلی چیز مهمی است. دشمن البته ممکن است یک کلمه حرف بزند و این را بزرگ کنند و جنجال کنند و هیاهو کنند؛ ما تابع نغمه‌‌ی دشمن که نیستیم. ان‌‌شاءالله خداوند همه‌‌مان را موفق و مؤید بدارد.

🗓 بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری _ ۵ شوال ۱۴۳۰