🔶💠🔶 آشنایی با سیر فلسفی ارتباط میان نفس و مزاج (63)
💢تأثیرات متقابل نفس و مزاج (جلسه 6)
⭕️ تأثیرات نفس بر مزاج (قسمت اول)
علاوه بر تأثیراتی که شرایط مزاجی بر احوال نفسانی دارند، حالات نفسانی نیز تأثیرات بسزایی در مزاج بدنی داشته و بدن به سرعت از حالات نفس منفعل می گردد.
📚 جناب شیخ الرئیس ابوعلی سینا در «طبیعیات شفا» نحوۀ این انفعال و تأثیر را چنین توضیح می دهند:
▫️و نحن نقول بالجملة إن من شأن النفس أن يحدث منها فى العنصر البدنى استحالة مزاج تحصل من غير فعل و انفعال جسمانى فتحدث حرارة لا عن حار، و برودة لا عن بارد، بل إذا تخيلت النفس خيالا و قوى فى النفس لم يلبث أن يقبل العنصر البدنى صورة مناسبة لذلك أو كيفية.
یعنی: یکی از شئون نفس، توانایی آن در استحالۀ مزاج بدن است، بطوری که این استحاله از فعل و انفعال جسمانی ناشی نشده باشد، که در نتیجۀ آن حرارت و برودتی در بدن ایجاد می گردد که از مواد حار و بارد منشأ نگرفته اند [بلکه منشأ گرفته از حالات نفس هستند]، لذا هنگامی که خیال یا تصوری در نفس قدرت بگیرد، [طبیعتِ بدن خود را ناچار به پاسخگویی به آن می بیند و] چیزی نمی گذرد که عنصر بدنی، صورت و کیفیتی مناسب با آن حالت نفسانی را در خود قبول می کند [و مناسب با آن، مزاج بدن استحاله یافته و تغییر می کند].
💡 پس هنگامی که حالی نفسانی در نفس پدید می آید، مزاج عارضیِ بدن، متناسب با آن حالِ نفسانی، تغییر خواهد کرد و این مزاجِ ایجاد شده، خود را به مزاج جبلّی تحمیل کرده و آن را تحت تأثیر قرار می دهد. لذا در اثر آن واکنش هایی در بدن ظاهر می شود که متفاوت با حالات عادی شخص است.
🔻جهت بررسی این موضوع، حالات مختلف نفسانی را در سه دستۀ: تصورات نفسانی، اعراض نفسانی و امراض نفسانی تقسیم کرده و تأثیرات هریک از این حالات را بر مزاج بدن، توضیح خواهیم داد.
💠 1- تأثیر تصورات نفسانی بر مزاج
هر تصویری که در ذهن انسان نقش می بندد، اعم از تخیلات، تفکرات، توهمات، ظنیات، تصورات و تصدیقات، باعث پدید آمدن حالاتی در نفس می گردند که از آن به «هیئت نفسانی»، «هیئت عقلی» یا «حالات نفسانی» تعبیر می کنند و به هر میزان که این تصورات در نفس استحکام یابند امکان تأثیر گذاری آن ها در مزاج بدن بیشتر خواهد شد.
👈 ابن سینا در «اشارات و تنبیهات» مثال می زند که گاهی انسان از تفکر در عظمت خدا، به جایی میرسد که هیأتی عقلی از خوف در نفس او حاصل می گردد و بر اثر آن موهای بدن او سیخ می شود و بدین ترتیب، اثر امری نفسانی در ظاهرِ بدن نمود پیدا می کند.
👈 مثال مشهور دیگر که جناب مولوی آن را به شعر در آورده است، این است که اگر انسان توهّم کند که بر روی شاخۀ درخت یا پلی باریک که در هوا قرار دارد و زیر آن آتش است، راه میرود، به علت ترس از سقوط، بدن او شروع به لرزیدن می کند و بسیار آرام و با احتیاط قدم برمی دارد و چه بسا سقوط کند، در حالی که اگر بداند آن پل یا شاخه روی زمین است و آتشی هم زیر آن نیست، آن لرزش رفع می شود و براحتی روی آن راه می رود.
عقل جزوی آفتش وهمست و ظن
زانکه در ظلمات شد او را وطن
بر زمین گر نیم گز راهی بود
آدمـی بـی وهـم آمـن مـی رود
بر سر دیوار عالی گر روی
گر دو گز عرضش بود کژ می شوی
بلکه می افتی ز لرز دل به وهم
ترس وهمی را نکو بنگر بفهم
📖 دفتر سوم مثنوی معنوی
🔻توهمات، تخیلات و تصورات نفسانی توانایی این را دارند که باعث تحریک اخلاط بدن شوند و آثاری متناسب با حالات خود را در مزاج و بدن ظاهر کنند. بر این اساس، ابن سینا شخصی را که دچار خونریزی از بینی شده، از خیره شدن به اشیاء قرمز منع می کند زیرا معتقد است که نگریستن به اشیاء قرمز باعث حرکت خون(خلط دم) در بدن می شود. این بدان سبب است که حکما معتقدند که رنگها اثر تکوینی در حالات انسان دارند و همانطور که لباس سفيد طبيب، سبب شكفتگى و حس بهتر بيمار مى شود رنگ سیاه، موجب گرفتگى وى خواهد شد و به سبب ارتباط وثیقی که بین نفس و بدن برقرار است، این حالات نفسانی به مزاج تسری پیدا می کند و آن را تحت تأثیر قرار می دهد.
ادامه در پست بعدی👇👇👇👇👇👇
#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#مزاج
.
💢تأثیرات متقابل نفس و مزاج (جلسه 6)
⭕️ تأثیرات نفس بر مزاج (قسمت اول)
علاوه بر تأثیراتی که شرایط مزاجی بر احوال نفسانی دارند، حالات نفسانی نیز تأثیرات بسزایی در مزاج بدنی داشته و بدن به سرعت از حالات نفس منفعل می گردد.
📚 جناب شیخ الرئیس ابوعلی سینا در «طبیعیات شفا» نحوۀ این انفعال و تأثیر را چنین توضیح می دهند:
▫️و نحن نقول بالجملة إن من شأن النفس أن يحدث منها فى العنصر البدنى استحالة مزاج تحصل من غير فعل و انفعال جسمانى فتحدث حرارة لا عن حار، و برودة لا عن بارد، بل إذا تخيلت النفس خيالا و قوى فى النفس لم يلبث أن يقبل العنصر البدنى صورة مناسبة لذلك أو كيفية.
یعنی: یکی از شئون نفس، توانایی آن در استحالۀ مزاج بدن است، بطوری که این استحاله از فعل و انفعال جسمانی ناشی نشده باشد، که در نتیجۀ آن حرارت و برودتی در بدن ایجاد می گردد که از مواد حار و بارد منشأ نگرفته اند [بلکه منشأ گرفته از حالات نفس هستند]، لذا هنگامی که خیال یا تصوری در نفس قدرت بگیرد، [طبیعتِ بدن خود را ناچار به پاسخگویی به آن می بیند و] چیزی نمی گذرد که عنصر بدنی، صورت و کیفیتی مناسب با آن حالت نفسانی را در خود قبول می کند [و مناسب با آن، مزاج بدن استحاله یافته و تغییر می کند].
💡 پس هنگامی که حالی نفسانی در نفس پدید می آید، مزاج عارضیِ بدن، متناسب با آن حالِ نفسانی، تغییر خواهد کرد و این مزاجِ ایجاد شده، خود را به مزاج جبلّی تحمیل کرده و آن را تحت تأثیر قرار می دهد. لذا در اثر آن واکنش هایی در بدن ظاهر می شود که متفاوت با حالات عادی شخص است.
🔻جهت بررسی این موضوع، حالات مختلف نفسانی را در سه دستۀ: تصورات نفسانی، اعراض نفسانی و امراض نفسانی تقسیم کرده و تأثیرات هریک از این حالات را بر مزاج بدن، توضیح خواهیم داد.
💠 1- تأثیر تصورات نفسانی بر مزاج
هر تصویری که در ذهن انسان نقش می بندد، اعم از تخیلات، تفکرات، توهمات، ظنیات، تصورات و تصدیقات، باعث پدید آمدن حالاتی در نفس می گردند که از آن به «هیئت نفسانی»، «هیئت عقلی» یا «حالات نفسانی» تعبیر می کنند و به هر میزان که این تصورات در نفس استحکام یابند امکان تأثیر گذاری آن ها در مزاج بدن بیشتر خواهد شد.
👈 ابن سینا در «اشارات و تنبیهات» مثال می زند که گاهی انسان از تفکر در عظمت خدا، به جایی میرسد که هیأتی عقلی از خوف در نفس او حاصل می گردد و بر اثر آن موهای بدن او سیخ می شود و بدین ترتیب، اثر امری نفسانی در ظاهرِ بدن نمود پیدا می کند.
👈 مثال مشهور دیگر که جناب مولوی آن را به شعر در آورده است، این است که اگر انسان توهّم کند که بر روی شاخۀ درخت یا پلی باریک که در هوا قرار دارد و زیر آن آتش است، راه میرود، به علت ترس از سقوط، بدن او شروع به لرزیدن می کند و بسیار آرام و با احتیاط قدم برمی دارد و چه بسا سقوط کند، در حالی که اگر بداند آن پل یا شاخه روی زمین است و آتشی هم زیر آن نیست، آن لرزش رفع می شود و براحتی روی آن راه می رود.
عقل جزوی آفتش وهمست و ظن
زانکه در ظلمات شد او را وطن
بر زمین گر نیم گز راهی بود
آدمـی بـی وهـم آمـن مـی رود
بر سر دیوار عالی گر روی
گر دو گز عرضش بود کژ می شوی
بلکه می افتی ز لرز دل به وهم
ترس وهمی را نکو بنگر بفهم
📖 دفتر سوم مثنوی معنوی
🔻توهمات، تخیلات و تصورات نفسانی توانایی این را دارند که باعث تحریک اخلاط بدن شوند و آثاری متناسب با حالات خود را در مزاج و بدن ظاهر کنند. بر این اساس، ابن سینا شخصی را که دچار خونریزی از بینی شده، از خیره شدن به اشیاء قرمز منع می کند زیرا معتقد است که نگریستن به اشیاء قرمز باعث حرکت خون(خلط دم) در بدن می شود. این بدان سبب است که حکما معتقدند که رنگها اثر تکوینی در حالات انسان دارند و همانطور که لباس سفيد طبيب، سبب شكفتگى و حس بهتر بيمار مى شود رنگ سیاه، موجب گرفتگى وى خواهد شد و به سبب ارتباط وثیقی که بین نفس و بدن برقرار است، این حالات نفسانی به مزاج تسری پیدا می کند و آن را تحت تأثیر قرار می دهد.
ادامه در پست بعدی👇👇👇👇👇👇
#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#مزاج
.
👆👆👆👆👆👆 ادامۀ جلسۀ 63:
در منابع روایی نقل شده که حضرت موسی عليه السلام در زمانی که چوپان حضرت شعيب عليه السلام بود، با او قرار گذاشت که آن سال تمام گوسفندان ابلق (سياه و سفيد) که در گلۀ گوسفندان متولد می شوند، به عنوان مزد به حضرت موسی داده شود. پس از قرار داد، حضرت موسی يک عبای ابلق به عصای خود آويزان کرد و آن را در چراگاه گوسفندان نصب نمود و گوسفندان در اوقات مختلف و از جمله در هنگام آميزش به آن نگاه می کردند. در آخر سال که روز گرفتن مزد بود حضرت شعيب مشاهده کرد که اکثر بچه های گوسفندان، ابلق شده اند و علت را پرسيد. حضرت موسی عليه السلام توضیح دادند که در اثر ديدن آن عبای ابلق در هنگام آميزش، وضع گوسفندان بدين شرح تغيير می کند.
👈 در واقع، نگاه مستمر گوسفندان به پارچۀ ابلق، باعث شد که هیئت نفسانی آن در نفس ایشان مستحکم شود تا جایی که اثر آن در هنگام آمیزش در نطفۀ گوسفندان نیز نمایان شد و چه بسا استحکام این هیئت نفسانی در گوسفندان ماده هنگام بارداری نیز در ظاهر بره ها تأثیر گذاشته باشد.
💡لذا ابن سینا معتقد است که اگر کسی در هنگام جماع، صورت شخصی را در خیال خود تصور کند، فرزندی که از آن حاصل می شود به لحاظ صورت و رنگ شبیه آن شخص خواهد بود و نیز معتقد است که فراوان بودن اختلاف ظاهری در میان انسان ها نسبت به حیوان ها به این دلیل است که تخیّلات و افکار در میان انسانها بیشتر از حیوانات است و در میان حیوانات نیز حیوانات اهلی دارای احساس و تخیّل بیشتری هستند و به این سبب، اختلاف ظاهری در میان ایشان بیشتر است.
📚به همین دلیل، حکما حالات نفسانی والدین در هنگام انعقاد نطفه را در جبلّت نوزاد بسیار مؤثر می دانند و علامه حسن زاده آملی در «هزار و یک کلمه» در این باره می فرماید:
خوى والدين و حتى أحوال آنها در اوقات و نيّات آنها در گاهِ انعقاد نطفه و غذاى مادر در زمان حمل چون ديگر اوصافِ روانى و جسمانى او، همه را تأثيرى خاص در مزاج طفل است.
🔻در قضاوت های امیر المومنین علیه السلام آمده است: والدین سفیدپوست فـرزندی سیاه بدنیا آوردند و مرد گمان می کرد که این بچه مـال او نیست. امام علی علیه السلام ضمن تحقیق متوجه می شوند که در اتاقی که انعقاد نطفه در آن انجام شده تصویر شخص سیاهی وجـود داشته است. پس به والدین نوزاد فرمودند: در آن هنگام، توجه مرد یا زن به آن تصویر بوده است و این توجه روی نطفه اثر گذاشته و چهرۀ فرزند ایشان را سیاه کرده اسـت.
از اینرو پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلّم) ضمن سفارشات بسیاری به امام علی(علیه السلام) یکی از آداب هنگام زناشویی را چنین بیان فرمودند:
▪️یا عَلِیُّ لَاتُجَامِعِ امْرَأَتَکَ بِشَهْوَةِ امْرَأَةِ غَیْرِکَ فَإِنِّی أَخْشَى إِنْ قُضِیَ بَیْنَکُمَا وَلَدٌ أَنْ یَکُونَ مُخَنَّثاً أَوْ مُؤَنَّثاً مُخَبَّلاً.
▫️یا علی، هنگام زناشویی، خیال زن دیگرى را در خاطر نیاور که میترسم اگر فرزند پسری متولد شود دارای صفات و روحیات زنانه شود و اگر فرزند دختری متولد شود، معلول ذهنی یا جسمی شود.
🔻اثرات تصورات نفسانی در مزاج در زندگی روزمره دارای شواهد بسیاری است، به عنوان مثال اگر کسی به یک خوراکی ترش مثل لیمو فکر کند باعث ترشح بزاق دهانش می گردد و یا هرگاه انسان تصور کند که فلان شخص، موذی یا خیانتکار است از این تصور، غضبی در او ایجاد می گردد که باعث افزایش حرارت در مزاج و بدن او می شود.
👈 همچنین اثر تلقین و تکرارِ برخی تصورات باعث می شود که در نفس هیئتی ایجاد گردد که مزاج را تحت تأثیر قرار دهد.
📚 لذا ابن سینا در «اشارات و تنبیهات» می گوید:
▫️و يتبع أوهام النّاس تغيّر مزاج مدرّجا أو دفعة، و ابتداء أمراض أو إفراق منها.
یعنی: توهم می تواند باعث تغییر تدریجی یا ناگهانی در مزاج انسان شود، و [گاهی این تغییر به حدی است که] باعث بیمار شدن انسان سالم یا بالعکس رفع بیماری نیز می گردد.
🔻 جناب مولانا در دفتر سوم مثنوی داستانی را در همین معنا روایت کرده است که شاگردان یک مكتب که از درس و بحث خسته شده بودند نقشه می کشند تا استاد را مدتی مجبور به تعطیلی کلاس کنند؛ پس هر یک از آنها در هنگام ورود به کلاس از رنگ زرد و حال خراب استاد اظهار شگفتی می کنند تا اینکه القاى مستمر بیماری از طریق يك يك آنها در وهم استاد اثر کرده و گمان می کند که واقعاً بیمار است و در بستر بیماری می افتد!
👈 تلقین بیماری به استاد باعث شد که صورت بیماری در وهم او منقّش شود و با استمرار تلقین، این صورت در نفس او مستحکم شده و مزاج بدن از این هیئت نفسانی منفعل گشته و حالت بیماری به خود می گیرد و استاد واقعاً بیمار می شود.
#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#مزاج
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
در منابع روایی نقل شده که حضرت موسی عليه السلام در زمانی که چوپان حضرت شعيب عليه السلام بود، با او قرار گذاشت که آن سال تمام گوسفندان ابلق (سياه و سفيد) که در گلۀ گوسفندان متولد می شوند، به عنوان مزد به حضرت موسی داده شود. پس از قرار داد، حضرت موسی يک عبای ابلق به عصای خود آويزان کرد و آن را در چراگاه گوسفندان نصب نمود و گوسفندان در اوقات مختلف و از جمله در هنگام آميزش به آن نگاه می کردند. در آخر سال که روز گرفتن مزد بود حضرت شعيب مشاهده کرد که اکثر بچه های گوسفندان، ابلق شده اند و علت را پرسيد. حضرت موسی عليه السلام توضیح دادند که در اثر ديدن آن عبای ابلق در هنگام آميزش، وضع گوسفندان بدين شرح تغيير می کند.
👈 در واقع، نگاه مستمر گوسفندان به پارچۀ ابلق، باعث شد که هیئت نفسانی آن در نفس ایشان مستحکم شود تا جایی که اثر آن در هنگام آمیزش در نطفۀ گوسفندان نیز نمایان شد و چه بسا استحکام این هیئت نفسانی در گوسفندان ماده هنگام بارداری نیز در ظاهر بره ها تأثیر گذاشته باشد.
💡لذا ابن سینا معتقد است که اگر کسی در هنگام جماع، صورت شخصی را در خیال خود تصور کند، فرزندی که از آن حاصل می شود به لحاظ صورت و رنگ شبیه آن شخص خواهد بود و نیز معتقد است که فراوان بودن اختلاف ظاهری در میان انسان ها نسبت به حیوان ها به این دلیل است که تخیّلات و افکار در میان انسانها بیشتر از حیوانات است و در میان حیوانات نیز حیوانات اهلی دارای احساس و تخیّل بیشتری هستند و به این سبب، اختلاف ظاهری در میان ایشان بیشتر است.
📚به همین دلیل، حکما حالات نفسانی والدین در هنگام انعقاد نطفه را در جبلّت نوزاد بسیار مؤثر می دانند و علامه حسن زاده آملی در «هزار و یک کلمه» در این باره می فرماید:
خوى والدين و حتى أحوال آنها در اوقات و نيّات آنها در گاهِ انعقاد نطفه و غذاى مادر در زمان حمل چون ديگر اوصافِ روانى و جسمانى او، همه را تأثيرى خاص در مزاج طفل است.
🔻در قضاوت های امیر المومنین علیه السلام آمده است: والدین سفیدپوست فـرزندی سیاه بدنیا آوردند و مرد گمان می کرد که این بچه مـال او نیست. امام علی علیه السلام ضمن تحقیق متوجه می شوند که در اتاقی که انعقاد نطفه در آن انجام شده تصویر شخص سیاهی وجـود داشته است. پس به والدین نوزاد فرمودند: در آن هنگام، توجه مرد یا زن به آن تصویر بوده است و این توجه روی نطفه اثر گذاشته و چهرۀ فرزند ایشان را سیاه کرده اسـت.
از اینرو پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلّم) ضمن سفارشات بسیاری به امام علی(علیه السلام) یکی از آداب هنگام زناشویی را چنین بیان فرمودند:
▪️یا عَلِیُّ لَاتُجَامِعِ امْرَأَتَکَ بِشَهْوَةِ امْرَأَةِ غَیْرِکَ فَإِنِّی أَخْشَى إِنْ قُضِیَ بَیْنَکُمَا وَلَدٌ أَنْ یَکُونَ مُخَنَّثاً أَوْ مُؤَنَّثاً مُخَبَّلاً.
▫️یا علی، هنگام زناشویی، خیال زن دیگرى را در خاطر نیاور که میترسم اگر فرزند پسری متولد شود دارای صفات و روحیات زنانه شود و اگر فرزند دختری متولد شود، معلول ذهنی یا جسمی شود.
🔻اثرات تصورات نفسانی در مزاج در زندگی روزمره دارای شواهد بسیاری است، به عنوان مثال اگر کسی به یک خوراکی ترش مثل لیمو فکر کند باعث ترشح بزاق دهانش می گردد و یا هرگاه انسان تصور کند که فلان شخص، موذی یا خیانتکار است از این تصور، غضبی در او ایجاد می گردد که باعث افزایش حرارت در مزاج و بدن او می شود.
👈 همچنین اثر تلقین و تکرارِ برخی تصورات باعث می شود که در نفس هیئتی ایجاد گردد که مزاج را تحت تأثیر قرار دهد.
📚 لذا ابن سینا در «اشارات و تنبیهات» می گوید:
▫️و يتبع أوهام النّاس تغيّر مزاج مدرّجا أو دفعة، و ابتداء أمراض أو إفراق منها.
یعنی: توهم می تواند باعث تغییر تدریجی یا ناگهانی در مزاج انسان شود، و [گاهی این تغییر به حدی است که] باعث بیمار شدن انسان سالم یا بالعکس رفع بیماری نیز می گردد.
🔻 جناب مولانا در دفتر سوم مثنوی داستانی را در همین معنا روایت کرده است که شاگردان یک مكتب که از درس و بحث خسته شده بودند نقشه می کشند تا استاد را مدتی مجبور به تعطیلی کلاس کنند؛ پس هر یک از آنها در هنگام ورود به کلاس از رنگ زرد و حال خراب استاد اظهار شگفتی می کنند تا اینکه القاى مستمر بیماری از طریق يك يك آنها در وهم استاد اثر کرده و گمان می کند که واقعاً بیمار است و در بستر بیماری می افتد!
👈 تلقین بیماری به استاد باعث شد که صورت بیماری در وهم او منقّش شود و با استمرار تلقین، این صورت در نفس او مستحکم شده و مزاج بدن از این هیئت نفسانی منفعل گشته و حالت بیماری به خود می گیرد و استاد واقعاً بیمار می شود.
#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#مزاج
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
🔶💠🔶 آشنایی با سیر فلسفی ارتباط میان نفس و مزاج (64)
💢تأثیرات متقابل نفس و مزاج (جلسه 7)
⭕️ تأثیرات نفس بر مزاج (قسمت دوم)
💠 تأثیر اعراض نفسانی بر مزاج
حالات نفسانی همچون غضب، شادی، غم، فزع، همّ، خجالت، لذّت، ایمنی، ترس، امید، ناامیدی و امثال آن را در علم طب، «اعراض نفسانی» می نامند. اطباء قدیم معتقد بودند که اعراض نفسانی بیشترین اثر را جهت حفظ سلامتی، درمان بیماری ها و نیز ابتلا به بیماری ها بر عهده دارند، زیرا مزاج انسان به سرعت از حالات روانی تأثیر می پذیرد، در حالی که تدابیر دیگر درمانی و اصول حفظ سلامتی، برای اثر بخشی نیاز به زمان دارند.
🔻ابن سینا حالات روانی مذکور را اولاً و بالذّات از عوارض نفس می داند، که از حیث تعلّقی که نفس به بدن دارد بر او عارض می شوند. بدین معنا که اموری همچون شادی و غم، در ابتدا برای نفس حاصل می شوند و عارض بر نفس می گردند، اما عارض شدن این امور بر نفس، از جهت تعلقی است که نفس به بدن دارد؛ سپس در ادامه این حالات نفسانی به بدن نیز تسری یافته و مزاج بدن در اثر آن حالات نفسانی استحاله می یابد و با تغییر مزاج، نشانه های این عوارض در بدن آشکار می گردند. مثلاً هنگام عصبانیت، رنگ صورت سرخ می گردد و هنگام ترس، رنگ بدن می پرد و ضربان قلب سریعتر می شود؛ شخصی که غمگین باشد، اشتهایش را از دست می دهد و اشتهای شخص خوشحال افزایش می یابد.
👈 هر یک از اعراض نفسانی، کیفیت خاصی را بر مزاج بدن عارض می کنند که در کتب طبی نمونه های متعددی از آن ذکر شده است. به عنوان مثال، «خشم و هیجان» گرم و خشک اند، «نگرانی» گرم و تر، «ترس» سرد و تر، و «غم و افسردگی» سرد و خشک اند. بر این اساس، مثلاً اندوه می تواند سبب پيدايش بيمارى غم باد (گواتر) شود.
🔻اثرات اعراض نفسانی بر حالات مزاجی بسیار قوی است و از این رو، اطباء جهت درمان بیماری ها به روش های گوناگونی از این قابلیت خاص بهره برده اند.
📚 ابن عربی در «فتوحات مکیه» با اشاره به مواردی از این نوع درمان آن را «طب روحانی» دانسته و می گوید:
▫️بعض الأطباء يأمرون المرضى لأمراض خاصة باستعمال سماع الألحان المطربة و الأماكن المستحسنة المتنوعة الأزهار و خرير المياه و تغاريد الطير كالبلبل و أمثاله كل ذلك طب روحاني يؤدي إلى صلاح المزاج.
یعنی: بعضی از اطباء به بیمارانی با امراض خاص، دستوراتی می دهند از قبیل: گوش دادن به الحان طرب انگیز، مشاهدۀ مکان های زیبا و رنگارنگ، و شنیدن صدای آب جاری و گوش سپردن به آوازخوانی پرندگانی همچون بلبل و امثال این ها که این موارد از سنخ طب روحانی می باشند [و از اموری هستند که به فراخور طبع بیمار] باعث اصلاح مزاج او از انحراف می گردند [و از طریق ایجاد کردن حالات نفسانی خاص، مزاج را تحت تأثیر قرار داده و آن را اصلاح می کنند].
💡باید توجه داشت که استفاده از حالات نفسانی در درمان بیماری ها لزوماً به معنای القاء بهجت، طرب، شادی، امید و امثال آن به بیمار نیست بلکه با توجه به مزاجی که به بیمار عارض شده است، ممکن است که از حالات نفسانی همچون خشم، خجالت، ترس و ... در درمان بهره برد.
📖 به عنوان نمونه در منابع آمده است که در زمان زکریای رازی، پزشک مشهور، والی خراسان دچار بیماری «وجع مفاصل» شد و از شدت ابتلاء قادر به راه رفتن نبود بطوری که حاذقترین اطبای آن زمان از علاج او عاجز شدند، در نهایت جناب رازی را جهت درمان احضار کردند و او نیز هرچه کرد موفق به درمان بیماری نشد تا در آخر چاره ای اندیشید و والی را تنها به حمام برد و منتظر ماند تا حرارت حمام در بدن او اثر کند، سپس با کاردِ کشیده در برابر او ظاهر شد و با تندیِ بسیار با او سخن گفت و تهدید کرد که او را خواهد کشت. والی که از قبل در اثر حرارت حمام مشتعل شده بود از این حرکت رازی به شدت عصبانی شد و بی اختیار از جایش جهید! زكريای رازی نیز در حالی که جهت حفظ جانش از حمام بيرون می دويد، در حال فرار نسخۀ مکتوبی را به يكى از نزدیکان والی داد که با عمل به آن بیماری بطور کامل مرتفع گردید.
ادامه در پست بعدی👇👇👇👇👇👇
#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#مزاج
.
💢تأثیرات متقابل نفس و مزاج (جلسه 7)
⭕️ تأثیرات نفس بر مزاج (قسمت دوم)
💠 تأثیر اعراض نفسانی بر مزاج
حالات نفسانی همچون غضب، شادی، غم، فزع، همّ، خجالت، لذّت، ایمنی، ترس، امید، ناامیدی و امثال آن را در علم طب، «اعراض نفسانی» می نامند. اطباء قدیم معتقد بودند که اعراض نفسانی بیشترین اثر را جهت حفظ سلامتی، درمان بیماری ها و نیز ابتلا به بیماری ها بر عهده دارند، زیرا مزاج انسان به سرعت از حالات روانی تأثیر می پذیرد، در حالی که تدابیر دیگر درمانی و اصول حفظ سلامتی، برای اثر بخشی نیاز به زمان دارند.
🔻ابن سینا حالات روانی مذکور را اولاً و بالذّات از عوارض نفس می داند، که از حیث تعلّقی که نفس به بدن دارد بر او عارض می شوند. بدین معنا که اموری همچون شادی و غم، در ابتدا برای نفس حاصل می شوند و عارض بر نفس می گردند، اما عارض شدن این امور بر نفس، از جهت تعلقی است که نفس به بدن دارد؛ سپس در ادامه این حالات نفسانی به بدن نیز تسری یافته و مزاج بدن در اثر آن حالات نفسانی استحاله می یابد و با تغییر مزاج، نشانه های این عوارض در بدن آشکار می گردند. مثلاً هنگام عصبانیت، رنگ صورت سرخ می گردد و هنگام ترس، رنگ بدن می پرد و ضربان قلب سریعتر می شود؛ شخصی که غمگین باشد، اشتهایش را از دست می دهد و اشتهای شخص خوشحال افزایش می یابد.
👈 هر یک از اعراض نفسانی، کیفیت خاصی را بر مزاج بدن عارض می کنند که در کتب طبی نمونه های متعددی از آن ذکر شده است. به عنوان مثال، «خشم و هیجان» گرم و خشک اند، «نگرانی» گرم و تر، «ترس» سرد و تر، و «غم و افسردگی» سرد و خشک اند. بر این اساس، مثلاً اندوه می تواند سبب پيدايش بيمارى غم باد (گواتر) شود.
🔻اثرات اعراض نفسانی بر حالات مزاجی بسیار قوی است و از این رو، اطباء جهت درمان بیماری ها به روش های گوناگونی از این قابلیت خاص بهره برده اند.
📚 ابن عربی در «فتوحات مکیه» با اشاره به مواردی از این نوع درمان آن را «طب روحانی» دانسته و می گوید:
▫️بعض الأطباء يأمرون المرضى لأمراض خاصة باستعمال سماع الألحان المطربة و الأماكن المستحسنة المتنوعة الأزهار و خرير المياه و تغاريد الطير كالبلبل و أمثاله كل ذلك طب روحاني يؤدي إلى صلاح المزاج.
یعنی: بعضی از اطباء به بیمارانی با امراض خاص، دستوراتی می دهند از قبیل: گوش دادن به الحان طرب انگیز، مشاهدۀ مکان های زیبا و رنگارنگ، و شنیدن صدای آب جاری و گوش سپردن به آوازخوانی پرندگانی همچون بلبل و امثال این ها که این موارد از سنخ طب روحانی می باشند [و از اموری هستند که به فراخور طبع بیمار] باعث اصلاح مزاج او از انحراف می گردند [و از طریق ایجاد کردن حالات نفسانی خاص، مزاج را تحت تأثیر قرار داده و آن را اصلاح می کنند].
💡باید توجه داشت که استفاده از حالات نفسانی در درمان بیماری ها لزوماً به معنای القاء بهجت، طرب، شادی، امید و امثال آن به بیمار نیست بلکه با توجه به مزاجی که به بیمار عارض شده است، ممکن است که از حالات نفسانی همچون خشم، خجالت، ترس و ... در درمان بهره برد.
📖 به عنوان نمونه در منابع آمده است که در زمان زکریای رازی، پزشک مشهور، والی خراسان دچار بیماری «وجع مفاصل» شد و از شدت ابتلاء قادر به راه رفتن نبود بطوری که حاذقترین اطبای آن زمان از علاج او عاجز شدند، در نهایت جناب رازی را جهت درمان احضار کردند و او نیز هرچه کرد موفق به درمان بیماری نشد تا در آخر چاره ای اندیشید و والی را تنها به حمام برد و منتظر ماند تا حرارت حمام در بدن او اثر کند، سپس با کاردِ کشیده در برابر او ظاهر شد و با تندیِ بسیار با او سخن گفت و تهدید کرد که او را خواهد کشت. والی که از قبل در اثر حرارت حمام مشتعل شده بود از این حرکت رازی به شدت عصبانی شد و بی اختیار از جایش جهید! زكريای رازی نیز در حالی که جهت حفظ جانش از حمام بيرون می دويد، در حال فرار نسخۀ مکتوبی را به يكى از نزدیکان والی داد که با عمل به آن بیماری بطور کامل مرتفع گردید.
ادامه در پست بعدی👇👇👇👇👇👇
#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#مزاج
.
👆👆👆👆👆👆 ادامۀ جلسۀ 64:
💡روش درمانی زکریای رازی، مبتنی بر اعراض نفسانی است که بسیار قدرتمندتر از روش های دارویی رایج است. بیماری والی، وجع مفصلیِ ناشی از بلغم (خلط سرد و تر) بود، پس جناب رازی ابتدا با گرم کردن بدن او در حمام، و سپس با استعانت از حرارت شدیدی که به دلیل غضب در والی ایجاد شد، آن بلغم را به سرعت تحلیل برد و از حالت حاد و علاج ناپذیر خارج کرد تا پس از آن به تدریج با درمان های دارویی بهبود یابد.
📚 لذا ابن سینا که خود فیلسوفی طبیب است می گوید:
▫️إذا تأكدت الصورة فى نفسه و فى وهمه انفعل منها عنصره فكانت الصحة أو المرض، و يكون ذلك أبلغ مما يفعله الطبيب بآلات و وسائط.
یعنی: انفعالی که عنصر و مزاج بدن از صورتِ استحکام یافته در نفس می پذیرد، و باعث درمان و یا بیماری می گردد، موثّرتر از آن روش هایی است که طبیب با ابزار و آلات پزشکی انجام می دهد.
👈 از اینرو حکما گفته اند که سخن طبيب بلكه نگاه و نشاط و انبساط و انقباض و دگر حالات روانی وى در بيمار اثری بسزا دارند.
آدمى را فربهى هست از خيال
گر خيالاتش بود صاحب جمال
ور خيالاتش نمايد ناخـوشی
مى گدازد همچو موم از آتشى
(مولانا)
💠 تأثیر امراض نفسانی بر مزاج
امراض نفسانی (همچون حسد، جنون، کبر و اعتقادات فاسد و ...) نیز بر همان نحوه ای که بیان شد بر حالات مزاجی مؤثرند و باعث فساد مزاج می شوند و اثرات آن حتی می تواند از طریق والدین به جنین یا طفل شیرخوار نیز سرایت کند و علاوه بر خود انسان، خلقت انسانی دیگر را نیز دستخوش آسیب کند.
👈 لذا هم در شرع مقدس و هم در بیان حکما توصیه های مختلفی در این باب وارد شده است. از جمله اینکه خلق و خوى شيردهنده و ظاهر وى از طریق شير در كودك اثر مى گذارد زيرا كه بنیه و مزاجش از آن شير است.
از جمله سخنان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) دراینباره چنین است:
▪️تخَیرُوا لِلرَّضَاعِ کمَا تَتَخَیرُونَ لِلنِّکاحِ، فَإِنَّ الرَّضَاعَ یغَیرُ الطِّبَاع.
یعنی: در امر دایه و شیر دادن کودک دقت کنید و بهترین افراد را انتخاب کنید، همان گونه که در انتخاب همسر دقت میکنید؛ زیرا شیر دادن، طبیعت کودک را تغییر میدهد.
📚 بر این اساس جناب شیخ الرئیس ابو علی سینا در کتاب شریف «قانون» در مورد خلقیات زن شیرده می گوید:
▫️زن شیرده باید متخلّق به اخلاق حسنۀ محموده باشد و در برابر انفعالات نفسانی ناپسند از قبیل خشم، اندوه، ترس و امثال آن زود واکنش ندهد، زیرا همۀ این امور باعث فساد مزاج می شود و امکان دارد که این حالت به طفل شیرخوار سرایت کند، و به این دلیل است که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ مجنون را از دایگی منع کرده است.
💢 با نظر به موارد مطرح شده در باب تأثیرات متقابل نفس و مزاج، از جلسۀ بعد به نقش مزاج در مباحث اخلاقی و سلوک عرفانی خواهیم پرداخت ...
#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#مزاج
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
💡روش درمانی زکریای رازی، مبتنی بر اعراض نفسانی است که بسیار قدرتمندتر از روش های دارویی رایج است. بیماری والی، وجع مفصلیِ ناشی از بلغم (خلط سرد و تر) بود، پس جناب رازی ابتدا با گرم کردن بدن او در حمام، و سپس با استعانت از حرارت شدیدی که به دلیل غضب در والی ایجاد شد، آن بلغم را به سرعت تحلیل برد و از حالت حاد و علاج ناپذیر خارج کرد تا پس از آن به تدریج با درمان های دارویی بهبود یابد.
📚 لذا ابن سینا که خود فیلسوفی طبیب است می گوید:
▫️إذا تأكدت الصورة فى نفسه و فى وهمه انفعل منها عنصره فكانت الصحة أو المرض، و يكون ذلك أبلغ مما يفعله الطبيب بآلات و وسائط.
یعنی: انفعالی که عنصر و مزاج بدن از صورتِ استحکام یافته در نفس می پذیرد، و باعث درمان و یا بیماری می گردد، موثّرتر از آن روش هایی است که طبیب با ابزار و آلات پزشکی انجام می دهد.
👈 از اینرو حکما گفته اند که سخن طبيب بلكه نگاه و نشاط و انبساط و انقباض و دگر حالات روانی وى در بيمار اثری بسزا دارند.
آدمى را فربهى هست از خيال
گر خيالاتش بود صاحب جمال
ور خيالاتش نمايد ناخـوشی
مى گدازد همچو موم از آتشى
(مولانا)
💠 تأثیر امراض نفسانی بر مزاج
امراض نفسانی (همچون حسد، جنون، کبر و اعتقادات فاسد و ...) نیز بر همان نحوه ای که بیان شد بر حالات مزاجی مؤثرند و باعث فساد مزاج می شوند و اثرات آن حتی می تواند از طریق والدین به جنین یا طفل شیرخوار نیز سرایت کند و علاوه بر خود انسان، خلقت انسانی دیگر را نیز دستخوش آسیب کند.
👈 لذا هم در شرع مقدس و هم در بیان حکما توصیه های مختلفی در این باب وارد شده است. از جمله اینکه خلق و خوى شيردهنده و ظاهر وى از طریق شير در كودك اثر مى گذارد زيرا كه بنیه و مزاجش از آن شير است.
از جمله سخنان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) دراینباره چنین است:
▪️تخَیرُوا لِلرَّضَاعِ کمَا تَتَخَیرُونَ لِلنِّکاحِ، فَإِنَّ الرَّضَاعَ یغَیرُ الطِّبَاع.
یعنی: در امر دایه و شیر دادن کودک دقت کنید و بهترین افراد را انتخاب کنید، همان گونه که در انتخاب همسر دقت میکنید؛ زیرا شیر دادن، طبیعت کودک را تغییر میدهد.
📚 بر این اساس جناب شیخ الرئیس ابو علی سینا در کتاب شریف «قانون» در مورد خلقیات زن شیرده می گوید:
▫️زن شیرده باید متخلّق به اخلاق حسنۀ محموده باشد و در برابر انفعالات نفسانی ناپسند از قبیل خشم، اندوه، ترس و امثال آن زود واکنش ندهد، زیرا همۀ این امور باعث فساد مزاج می شود و امکان دارد که این حالت به طفل شیرخوار سرایت کند، و به این دلیل است که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ مجنون را از دایگی منع کرده است.
💢 با نظر به موارد مطرح شده در باب تأثیرات متقابل نفس و مزاج، از جلسۀ بعد به نقش مزاج در مباحث اخلاقی و سلوک عرفانی خواهیم پرداخت ...
#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#مزاج
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
🔶💠🔶 آشنایی با سیر فلسفی ارتباط میان نفس و مزاج (65)
💢تأثیرات متقابل نفس و مزاج (جلسه 8)
⭕️ تأثیر مزاج بر اخلاق نفسانی (قسمت اول)
💠 خلق و اخلاق نفسانی
نفس ناطقه، جوهری بسیط و واحد است که دارای دو جهت عالی و دانی است. جهت عالی او متوجه مبادی عالیه و ارتباط با عقل فعال است که توسط عقل نظری انجام می گیرد و از این طریق علوم مختلف متولد می شوند؛ و جهت دانی او از حیث ارتباط و تعلقش به بدن است که توسط عقل عملی انجام می گیرد و از این طریق به تدبیر بدن و قوای آن می پردازد که از آن «اخلاق» متولد می گردد.
🔻واژۀ اخلاق در لغت، جمع خُلق است و «خُلق» از منظر حکما ملکه ای نفسانی است که باعث می شود صدور افعال از نفس به آسانی و بدون نیاز به تفکر و تأمل انجام پذیرد. منظور از «مَلَکه» حالت و کیفیت نفسانی است که از تعامل میان نفس و بدن ایجاد گشته و سپس بر اثر تکرار و ریاضت، تبدیل به عادت شده و به صورت هیئتی پایدار در نفس در آمده است و به سختی از لوح نفس پاک می شود و لذا انسان جهت انجام امور مرتبط با آن نیازی به توجه و کوشش فراوان ندارد و از روی عادت و به آسانی آن را بروز می دهد. مانند شخصی که بر اثر ریاضت و تهذیب نفس، موفق به کسب ملکۀ حِلم شده است و در هنگام مواجهه با اموری که مستلزم عصبانیت و هیجان است، برخوردی نرم و آرام دارد، بدون اینکه دچار سختی و مشقت گردد.
📚 خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب «اخلاق ناصری» می فرماید:
▫️ «خُلق» ملكه ای بوَد كه نفس را مقتضىِ سهولتِ صدورِ فعلى بوَد از او بى احتياجِ تفكرى و رؤيتى و در حكمت نظرى روشن شده كه از كيفيات نفسانى، آنچه سريع الزوال بود آنرا «حال» خوانند و آنچه بطیء الزوال بود آنرا «ملكه» گويند.
🔻بنابراین، اخلاق عبارتست از ظهور ملکات نفسانی، که از نحوۀ ارتباط نفس و بدن پدید می آید، اعم از اینکه زیبا و پسندیده باشد (اخلاق فاضله) یا قبیح و ناپسند (اخلاق رذیله) و علم اخلاق در پی آن است که با شناسایی این ملکات، نفس را از ورطۀ رذایل اخلاقی بیرون کشیده و موانع توجه او به عالم غیب را برطرف نماید تا نفس ناطقه متوجه حقیقتِ معقول خود گردد و به ذات اصلی خویش رجوع کند.
📚 ابرقوهی در «مجمع البحرین» در این باره می گوید:
▫️بدان که باطن دو جهت دارد: یکی به طرف سفلی، و آن بدن است که عالم محسوس و شهادت گویند، و دیگر به طرف علوی، و آن روح است که عالم معقول و غیب گویند؛ و در فطرت، یکی مصفا و نورانی افتاده و دیگری مکدر و ظلمانی، و به واسطۀ مجاورتِ [این دو بُعد انسانی]، روح از عالم غیب اکتساب علوم و اقتباس انوار نمیتواند کرد، لیکن چون بدن از کدورتِ قوت های شهوی و غضبی پاک و صافی شود و هر دو طرف پاک باشد هرچه در عالم علوی و جهتِ غیب و سطح اعلی باشد در باطن سالک ظاهر شود، مانند دو آیینۀ صافی که در محاذات یکدیگر باشند، هرچه در آن باشد درین پیدا شود و هرچه در این پیدا شود در آن ظاهر باشد.
👈 همانطور که اشاره کردیم، ملکات نفسانی از نحوۀ تعامل میان نفس و بدن پدید می آیند و لذا در مسیر تهذیب نفس و کسب ملکات فاضله، «مزاج» و اقتضائات آن همواره حضور دارند و تأثیرات شرایط مزاجی بر حالات نفسانی، نقش بسزایی در چگونگی طی این مسیر دارند.
💠 وجوه اثرگذاری مزاج بر اخلاق
نحوۀ اثرگذاری مزاج بدنی، بر اخلاق نفسانی و به عبارتی نحوۀ ارتباط میان مزاج و اخلاق را می توان از وجوه مختلف مورد بررسی قرار داد.
🔹 حکما سبب پیدایش خلقیات نفسانی را از دو چیز میدانند: اول طبیعت و دوّم عادت.
💠 وجه اول: خُلق طبیعی
منظور از خُلق طبیعی، اقتضائات نفسانی است که از اصل مزاج ناشی شده است، بدین معنا که طبیعتِ یک شخص او را مستعد خلقیاتی کند که اقتضای مزاج او باشد.
در مباحث پیشین (تأثیرات مزاج بر نفس) به مصادیقی از این سنخ اقتضائات اشاره شد، همچون خشم و هیجانی که جزو شخصیت و جبلّت یک فرد گرم مزاج است.
📚 خواجۀ طوسی در کتاب «اخلاق ناصری» برخی مصادیق خلق طبیعی را چنین مثال می زند:
▫️مانند كسی كه كمتر سببى تحريكِ قوتِ غضبى او كند، يا كسی كه از اندك آوازى كه بگوش او رسد يا از خبر مكروهى ضعيف كه بشنود خوف و بد دلى بر او غالب شود، يا كسی كه از اندك حركتى كه موجب تعجب بوَد خندۀ بسيار بى تكلف بر او غلبه كند، يا كسی كه از كمتر سببى قبض و اندوه بافراط بر او درآيد.
ادامه در پست بعدی👇👇👇👇👇👇
#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#اخلاق
#مزاج
.
💢تأثیرات متقابل نفس و مزاج (جلسه 8)
⭕️ تأثیر مزاج بر اخلاق نفسانی (قسمت اول)
💠 خلق و اخلاق نفسانی
نفس ناطقه، جوهری بسیط و واحد است که دارای دو جهت عالی و دانی است. جهت عالی او متوجه مبادی عالیه و ارتباط با عقل فعال است که توسط عقل نظری انجام می گیرد و از این طریق علوم مختلف متولد می شوند؛ و جهت دانی او از حیث ارتباط و تعلقش به بدن است که توسط عقل عملی انجام می گیرد و از این طریق به تدبیر بدن و قوای آن می پردازد که از آن «اخلاق» متولد می گردد.
🔻واژۀ اخلاق در لغت، جمع خُلق است و «خُلق» از منظر حکما ملکه ای نفسانی است که باعث می شود صدور افعال از نفس به آسانی و بدون نیاز به تفکر و تأمل انجام پذیرد. منظور از «مَلَکه» حالت و کیفیت نفسانی است که از تعامل میان نفس و بدن ایجاد گشته و سپس بر اثر تکرار و ریاضت، تبدیل به عادت شده و به صورت هیئتی پایدار در نفس در آمده است و به سختی از لوح نفس پاک می شود و لذا انسان جهت انجام امور مرتبط با آن نیازی به توجه و کوشش فراوان ندارد و از روی عادت و به آسانی آن را بروز می دهد. مانند شخصی که بر اثر ریاضت و تهذیب نفس، موفق به کسب ملکۀ حِلم شده است و در هنگام مواجهه با اموری که مستلزم عصبانیت و هیجان است، برخوردی نرم و آرام دارد، بدون اینکه دچار سختی و مشقت گردد.
📚 خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب «اخلاق ناصری» می فرماید:
▫️ «خُلق» ملكه ای بوَد كه نفس را مقتضىِ سهولتِ صدورِ فعلى بوَد از او بى احتياجِ تفكرى و رؤيتى و در حكمت نظرى روشن شده كه از كيفيات نفسانى، آنچه سريع الزوال بود آنرا «حال» خوانند و آنچه بطیء الزوال بود آنرا «ملكه» گويند.
🔻بنابراین، اخلاق عبارتست از ظهور ملکات نفسانی، که از نحوۀ ارتباط نفس و بدن پدید می آید، اعم از اینکه زیبا و پسندیده باشد (اخلاق فاضله) یا قبیح و ناپسند (اخلاق رذیله) و علم اخلاق در پی آن است که با شناسایی این ملکات، نفس را از ورطۀ رذایل اخلاقی بیرون کشیده و موانع توجه او به عالم غیب را برطرف نماید تا نفس ناطقه متوجه حقیقتِ معقول خود گردد و به ذات اصلی خویش رجوع کند.
📚 ابرقوهی در «مجمع البحرین» در این باره می گوید:
▫️بدان که باطن دو جهت دارد: یکی به طرف سفلی، و آن بدن است که عالم محسوس و شهادت گویند، و دیگر به طرف علوی، و آن روح است که عالم معقول و غیب گویند؛ و در فطرت، یکی مصفا و نورانی افتاده و دیگری مکدر و ظلمانی، و به واسطۀ مجاورتِ [این دو بُعد انسانی]، روح از عالم غیب اکتساب علوم و اقتباس انوار نمیتواند کرد، لیکن چون بدن از کدورتِ قوت های شهوی و غضبی پاک و صافی شود و هر دو طرف پاک باشد هرچه در عالم علوی و جهتِ غیب و سطح اعلی باشد در باطن سالک ظاهر شود، مانند دو آیینۀ صافی که در محاذات یکدیگر باشند، هرچه در آن باشد درین پیدا شود و هرچه در این پیدا شود در آن ظاهر باشد.
👈 همانطور که اشاره کردیم، ملکات نفسانی از نحوۀ تعامل میان نفس و بدن پدید می آیند و لذا در مسیر تهذیب نفس و کسب ملکات فاضله، «مزاج» و اقتضائات آن همواره حضور دارند و تأثیرات شرایط مزاجی بر حالات نفسانی، نقش بسزایی در چگونگی طی این مسیر دارند.
💠 وجوه اثرگذاری مزاج بر اخلاق
نحوۀ اثرگذاری مزاج بدنی، بر اخلاق نفسانی و به عبارتی نحوۀ ارتباط میان مزاج و اخلاق را می توان از وجوه مختلف مورد بررسی قرار داد.
🔹 حکما سبب پیدایش خلقیات نفسانی را از دو چیز میدانند: اول طبیعت و دوّم عادت.
💠 وجه اول: خُلق طبیعی
منظور از خُلق طبیعی، اقتضائات نفسانی است که از اصل مزاج ناشی شده است، بدین معنا که طبیعتِ یک شخص او را مستعد خلقیاتی کند که اقتضای مزاج او باشد.
در مباحث پیشین (تأثیرات مزاج بر نفس) به مصادیقی از این سنخ اقتضائات اشاره شد، همچون خشم و هیجانی که جزو شخصیت و جبلّت یک فرد گرم مزاج است.
📚 خواجۀ طوسی در کتاب «اخلاق ناصری» برخی مصادیق خلق طبیعی را چنین مثال می زند:
▫️مانند كسی كه كمتر سببى تحريكِ قوتِ غضبى او كند، يا كسی كه از اندك آوازى كه بگوش او رسد يا از خبر مكروهى ضعيف كه بشنود خوف و بد دلى بر او غالب شود، يا كسی كه از اندك حركتى كه موجب تعجب بوَد خندۀ بسيار بى تكلف بر او غلبه كند، يا كسی كه از كمتر سببى قبض و اندوه بافراط بر او درآيد.
ادامه در پست بعدی👇👇👇👇👇👇
#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#اخلاق
#مزاج
.
👆👆👆👆👆👆 ادامۀ جلسۀ 65:
🔻یکی از موضوعاتی که شایسته است در این بحث به آن توجه شود، خُلقیاتی است که از مزاج اعضاء رئیسه در نفس ظاهر می گردد. از آنجایی که اعضاء رئیسه (قلب، مغز و کبد) محل ارواح سه گانۀ بخاری هستند و این ارواح، هرکدام حامل قوای خاصی از نفس می باشند، غلبۀ مزاجِ هریک از اعضاء رئیسۀ بدن بر دو عضو دیگر، به معنای غلبۀ علامات آن عضو و قوۀ صادره از آن بر سایر قوا می باشد.
💡بر این اساس، حکما معتقدند که اگر مزاج مغز (که مبدأ قوۀ نفسانی است) بر دو عضو دیگر (که مبدأ قوای حیوانی و طبیعی هستند) فائق آید، شخص حلیم، عادل و عفیف خواهد شد و اگر مزاج قلب غالب شود، شخص خشمگین، شجاع، متکبّر و اهل نبرد می گردد و اگر اخلاق نیکو و تهذیب نفس نداشته باشد فردی بیرحم و هرج و مرج طلب خواهد شد. حال اگر مزاج کبد (جگر) غالب آید، از آنجا که سبب غلبۀ قوۀ طبیعی بر قوای دیگر می گردد، شخص پرخور و اهل لذائذ شهوانی و کم همّت و پذیرندۀ ستم و خواری می گردد.
👈 این مطلب که بر اساس نگرش علم طب از مبحث قوا بیان شده است، قابل قیاس با نگرشی است که در فلسفه، با نظر به خصائص نفوس سه گانۀ نباتی، حیوانی و انسانی مطرح می گردد.
📚 چنانکه اخوان الصفا در رسائل خود می نویسند:
▫️ترجمه: ای برادر! بدان که نفس، آنطور که حکما و فلاسفه می گویند سه گونه است و معشوقات آنها نیز بر سه گونه هستند: یکی نفس نباتیِ شهوانی است، و عشق او رسیدن به مأکولات و مشروبات و لذائذ شهوانی است؛ و دیگری نفس غضبیۀ حیوانی است، و عشق او خشم و غلبه و حبّ ریاست است؛ و دیگری نفس ناطقه است که عشق او رسیدن به معارف و اکتساب فضائل است. و بدان که نیست احدی از مردم که خارج باشد از یکی از این انواع ثلاثه ای که ذکر کردیم، یا بهره ای از یکی از این ها نبرده باشد، چه کم و چه زیاد، و علت آن این باشد که همانا از شئون نفس، پیروی کردنِ او از مزاج بدن است در اظهار افعال و اخلاق و معارف خویش، و بخصوص پیروی از آنچه در مزاج غالب و در اصلِ ترکیبِ آن قوی تر است.
💠 ارتباط مزاج با شاکلۀ انسان
پس مزاج، اقتضائات رفتاری خود را در نفس ظاهر می سازد و بدین گونه خُلقیات طبیعی در نفس شکل می گیرند. بر این اساس، علامه طباطبایی در تفسیر آیۀ «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ (اسراء/84)؛ هر کس بر اساس شاکله و ساختار وجودی خود عمل می کند» شاکله را همان خُلق و خوی و اخلاق دانسته است و معتقد است که از اموری که در شکل گیری شخصیت و شاکله مؤثر است، نوع خلقت و ترکیب مزاج افراد است زیرا برخی از اعمال و رفتار انسان ــ مثل غضب و انتقام و امور شهوانی و... ــ از مزاج او، نشأت می گیرد.
📚فیض کاشانی نیز معتقد است که انسان جهت رسیدن به کمالات فطری خود بر اقتضای شاکله اش عمل می کند و این شاکله را مبتنی بر طبیعت و مزاج او دانسته است:
▫️لكنه ممنوع بمقتضيات نشأته التى جبّل عليها... لتشاكله على ما يقضتيه مزاجه و طبيعته بحسب الغالب من قواه و موجب طينته و هواه، كما قال: «قل كل يعمل على شاكلته»؛ إذ كل مزاج يناسب قوة دون أخرى، و يسهل له فعل بعضها مما يلائم حالها دون بعض.
یعنی: لکن انسان [در جهت رسیدن به کمالاتش] محصور به مقتضیات آن نشأت و ذاتی است که بر آن سرشته شده است... چون بر آنچه مزاج و طبیعتش اقتضاء می کند شکل یافته است، به حسب قوا و کیفیت غالب بر آن، و آنچه طینت و هوای او ایجاب می کند. همانطور که خداوند متعال می فرماید: «قل كل يعمل على شاكلته»؛ چون هر مزاجی مناسب قوه ایست غیر از قوای دیگر، و تسهیل می کند برای آن قوه بعضی افعال را که مناسب حال آن قوه هستند، سوای قوای دیگر.
👈 در مباحث آینده در مورد شاکلۀ حقیقیِ انسان و ارتباط آن با مزاج مطالب عمیقتری بیان خواهد شد.
پس یکی از اسبابی که موجب ظهور ملکات نفسانی می شود، مزاجی است که جبلّت شخص بر آن بنا نهاده شده است و در این مورد، مزاج و طبیعت شخص، بطور مستقیم در ظهور خَلقیات نفسانی دخیل هستند و لذا به آن «خُلق طبیعی» گفته می شود.
💢 در جلسۀ بعد سایر وجوه اثرگذاری مزاج بر اخلاق بیان خواهد شد...
#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#اخلاق
#مزاج
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
🔻یکی از موضوعاتی که شایسته است در این بحث به آن توجه شود، خُلقیاتی است که از مزاج اعضاء رئیسه در نفس ظاهر می گردد. از آنجایی که اعضاء رئیسه (قلب، مغز و کبد) محل ارواح سه گانۀ بخاری هستند و این ارواح، هرکدام حامل قوای خاصی از نفس می باشند، غلبۀ مزاجِ هریک از اعضاء رئیسۀ بدن بر دو عضو دیگر، به معنای غلبۀ علامات آن عضو و قوۀ صادره از آن بر سایر قوا می باشد.
💡بر این اساس، حکما معتقدند که اگر مزاج مغز (که مبدأ قوۀ نفسانی است) بر دو عضو دیگر (که مبدأ قوای حیوانی و طبیعی هستند) فائق آید، شخص حلیم، عادل و عفیف خواهد شد و اگر مزاج قلب غالب شود، شخص خشمگین، شجاع، متکبّر و اهل نبرد می گردد و اگر اخلاق نیکو و تهذیب نفس نداشته باشد فردی بیرحم و هرج و مرج طلب خواهد شد. حال اگر مزاج کبد (جگر) غالب آید، از آنجا که سبب غلبۀ قوۀ طبیعی بر قوای دیگر می گردد، شخص پرخور و اهل لذائذ شهوانی و کم همّت و پذیرندۀ ستم و خواری می گردد.
👈 این مطلب که بر اساس نگرش علم طب از مبحث قوا بیان شده است، قابل قیاس با نگرشی است که در فلسفه، با نظر به خصائص نفوس سه گانۀ نباتی، حیوانی و انسانی مطرح می گردد.
📚 چنانکه اخوان الصفا در رسائل خود می نویسند:
▫️ترجمه: ای برادر! بدان که نفس، آنطور که حکما و فلاسفه می گویند سه گونه است و معشوقات آنها نیز بر سه گونه هستند: یکی نفس نباتیِ شهوانی است، و عشق او رسیدن به مأکولات و مشروبات و لذائذ شهوانی است؛ و دیگری نفس غضبیۀ حیوانی است، و عشق او خشم و غلبه و حبّ ریاست است؛ و دیگری نفس ناطقه است که عشق او رسیدن به معارف و اکتساب فضائل است. و بدان که نیست احدی از مردم که خارج باشد از یکی از این انواع ثلاثه ای که ذکر کردیم، یا بهره ای از یکی از این ها نبرده باشد، چه کم و چه زیاد، و علت آن این باشد که همانا از شئون نفس، پیروی کردنِ او از مزاج بدن است در اظهار افعال و اخلاق و معارف خویش، و بخصوص پیروی از آنچه در مزاج غالب و در اصلِ ترکیبِ آن قوی تر است.
💠 ارتباط مزاج با شاکلۀ انسان
پس مزاج، اقتضائات رفتاری خود را در نفس ظاهر می سازد و بدین گونه خُلقیات طبیعی در نفس شکل می گیرند. بر این اساس، علامه طباطبایی در تفسیر آیۀ «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ (اسراء/84)؛ هر کس بر اساس شاکله و ساختار وجودی خود عمل می کند» شاکله را همان خُلق و خوی و اخلاق دانسته است و معتقد است که از اموری که در شکل گیری شخصیت و شاکله مؤثر است، نوع خلقت و ترکیب مزاج افراد است زیرا برخی از اعمال و رفتار انسان ــ مثل غضب و انتقام و امور شهوانی و... ــ از مزاج او، نشأت می گیرد.
📚فیض کاشانی نیز معتقد است که انسان جهت رسیدن به کمالات فطری خود بر اقتضای شاکله اش عمل می کند و این شاکله را مبتنی بر طبیعت و مزاج او دانسته است:
▫️لكنه ممنوع بمقتضيات نشأته التى جبّل عليها... لتشاكله على ما يقضتيه مزاجه و طبيعته بحسب الغالب من قواه و موجب طينته و هواه، كما قال: «قل كل يعمل على شاكلته»؛ إذ كل مزاج يناسب قوة دون أخرى، و يسهل له فعل بعضها مما يلائم حالها دون بعض.
یعنی: لکن انسان [در جهت رسیدن به کمالاتش] محصور به مقتضیات آن نشأت و ذاتی است که بر آن سرشته شده است... چون بر آنچه مزاج و طبیعتش اقتضاء می کند شکل یافته است، به حسب قوا و کیفیت غالب بر آن، و آنچه طینت و هوای او ایجاب می کند. همانطور که خداوند متعال می فرماید: «قل كل يعمل على شاكلته»؛ چون هر مزاجی مناسب قوه ایست غیر از قوای دیگر، و تسهیل می کند برای آن قوه بعضی افعال را که مناسب حال آن قوه هستند، سوای قوای دیگر.
👈 در مباحث آینده در مورد شاکلۀ حقیقیِ انسان و ارتباط آن با مزاج مطالب عمیقتری بیان خواهد شد.
پس یکی از اسبابی که موجب ظهور ملکات نفسانی می شود، مزاجی است که جبلّت شخص بر آن بنا نهاده شده است و در این مورد، مزاج و طبیعت شخص، بطور مستقیم در ظهور خَلقیات نفسانی دخیل هستند و لذا به آن «خُلق طبیعی» گفته می شود.
💢 در جلسۀ بعد سایر وجوه اثرگذاری مزاج بر اخلاق بیان خواهد شد...
#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#اخلاق
#مزاج
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
🔶💠🔶 آشنایی با سیر فلسفی ارتباط میان نفس و مزاج (66)
💢تأثیرات متقابل نفس و مزاج (جلسه 9)
⭕️ تأثیر مزاج بر اخلاق نفسانی (قسمت دوم)
💠 وجه دوم: خُلق تأدیبی(عادت)
منظور از خُلق تأدیبی، حالی است که ابتدا به واسطۀ تمرین و عادت و از روی اراده و اختیار و فکر به دست می آید و سپس به طور متوالی و با کوشش استمرار می یابد تا ملکه و خُلقی شود که بدون فکر و به آسانی از سوی نفس صادر می گردد.
🔻اما این «خُلق تأدیبی» در عین اینکه حاصل اعمال و عادات انسان است، ارتباط معناداری هم با مزاج جبلّی او دارد. زیرا خُلقی که قرار است بصورت تأدیبی کسب گردد، اگر موافق اقتضائات مزاج شخص باشد، به آسانی کسب می شود اما اگر این خُلق، مخالف اقتضائات مزاج باشد، کسب آن را دشوار می سازد.
💡مثلاً فردی که مزاج بسیار گرمی دارد و از این جهت مستعد عصبانیت است، اگر بخواهد این رذیلۀ اخلاقی را از طریق تأدیب و عادت اصلاح کند، سختی این کار برای او بیشتر از یک فرد سرد مزاج خواهد بود که بر مبنای مزاجش به ندرت خشمگین می شود؛ و بر همین اساس، برای هر مزاجی که جبلّت او خارج از اعتدال باشد، اقتضائات خاصِ همان مزاج حاکم است، که کسب برخی خُلقیات را آسان و کسب برخی دیگر را دشوار می سازد.
📚 خواجۀ طوسی در «اخلاق ناصری» می فرماید:
▫️مردم را چنان آفريده اند كه هر خُلق كه میخواهد میگيرد به آسانى يا به دشوارى؛ آنچه از آن موافق اقتضاى مزاج بوَد به آسانى، و آنچه برخلاف آن بوَد به دشوارى، و سبب هر خلقى كه بر طبيعت صنفى از اصناف مردم غالب ميشود در ابتدا ارادتى بوده باشد و به مداومت و ممارست ملكه گشته... چه به عيان مشاهده مى افتد كه كودكان و جوانان به پرورش و مجالستِ كسانى كه به خُلقى موسومند يا به ملابست و ملازمتِ افعالِ ايشان، آن خلق را فرا ميگيرند هرچند پيشتر به خُلقى ديگر موسوم بوده اند.
🔹از این بحث دو نتیجۀ مهم به دست می آید:
1️⃣ اول: اینکه اقتضائات برآمده از مزاج ـ خوب یا بد ـ توسط تمرین و ممارست قابل تغییر و مهارشدنی است؛ در بحث «تأثیرات نفس بر مزاج» نیز بیان شد که از شئون نفس، استحالۀ مزاج بدن است و این قابلیتِ نفس در علم اخلاق، کارآیی ویژه ای پیدا می کند و این توهّم را که خُلقیاتِ انسانی لامحاله بر اقتضای مزاج شکل می گیرد برطرف می سازد.
2️⃣ دوم: از طرفی، اثرات ناشی از طبیعت جبلّی انسان بر خُلقیات او نیز قابل انکار نیست و این امر نتیجۀ بسیار مهمی را در سلوک عملی انسان پدیدار می سازد و آن توجه به این واقعیت است که نحوۀ سلوک افراد، بر اساس مزاج ایشان متفاوت است و این موضوع هم در علم اخلاق و هم در مبانی سلوک عرفانی مورد توجه قرار گرفته است.
ادامه در پست بعدی👇👇👇👇👇👇
#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#اخلاق
#مزاج
.
💢تأثیرات متقابل نفس و مزاج (جلسه 9)
⭕️ تأثیر مزاج بر اخلاق نفسانی (قسمت دوم)
💠 وجه دوم: خُلق تأدیبی(عادت)
منظور از خُلق تأدیبی، حالی است که ابتدا به واسطۀ تمرین و عادت و از روی اراده و اختیار و فکر به دست می آید و سپس به طور متوالی و با کوشش استمرار می یابد تا ملکه و خُلقی شود که بدون فکر و به آسانی از سوی نفس صادر می گردد.
🔻اما این «خُلق تأدیبی» در عین اینکه حاصل اعمال و عادات انسان است، ارتباط معناداری هم با مزاج جبلّی او دارد. زیرا خُلقی که قرار است بصورت تأدیبی کسب گردد، اگر موافق اقتضائات مزاج شخص باشد، به آسانی کسب می شود اما اگر این خُلق، مخالف اقتضائات مزاج باشد، کسب آن را دشوار می سازد.
💡مثلاً فردی که مزاج بسیار گرمی دارد و از این جهت مستعد عصبانیت است، اگر بخواهد این رذیلۀ اخلاقی را از طریق تأدیب و عادت اصلاح کند، سختی این کار برای او بیشتر از یک فرد سرد مزاج خواهد بود که بر مبنای مزاجش به ندرت خشمگین می شود؛ و بر همین اساس، برای هر مزاجی که جبلّت او خارج از اعتدال باشد، اقتضائات خاصِ همان مزاج حاکم است، که کسب برخی خُلقیات را آسان و کسب برخی دیگر را دشوار می سازد.
📚 خواجۀ طوسی در «اخلاق ناصری» می فرماید:
▫️مردم را چنان آفريده اند كه هر خُلق كه میخواهد میگيرد به آسانى يا به دشوارى؛ آنچه از آن موافق اقتضاى مزاج بوَد به آسانى، و آنچه برخلاف آن بوَد به دشوارى، و سبب هر خلقى كه بر طبيعت صنفى از اصناف مردم غالب ميشود در ابتدا ارادتى بوده باشد و به مداومت و ممارست ملكه گشته... چه به عيان مشاهده مى افتد كه كودكان و جوانان به پرورش و مجالستِ كسانى كه به خُلقى موسومند يا به ملابست و ملازمتِ افعالِ ايشان، آن خلق را فرا ميگيرند هرچند پيشتر به خُلقى ديگر موسوم بوده اند.
🔹از این بحث دو نتیجۀ مهم به دست می آید:
1️⃣ اول: اینکه اقتضائات برآمده از مزاج ـ خوب یا بد ـ توسط تمرین و ممارست قابل تغییر و مهارشدنی است؛ در بحث «تأثیرات نفس بر مزاج» نیز بیان شد که از شئون نفس، استحالۀ مزاج بدن است و این قابلیتِ نفس در علم اخلاق، کارآیی ویژه ای پیدا می کند و این توهّم را که خُلقیاتِ انسانی لامحاله بر اقتضای مزاج شکل می گیرد برطرف می سازد.
2️⃣ دوم: از طرفی، اثرات ناشی از طبیعت جبلّی انسان بر خُلقیات او نیز قابل انکار نیست و این امر نتیجۀ بسیار مهمی را در سلوک عملی انسان پدیدار می سازد و آن توجه به این واقعیت است که نحوۀ سلوک افراد، بر اساس مزاج ایشان متفاوت است و این موضوع هم در علم اخلاق و هم در مبانی سلوک عرفانی مورد توجه قرار گرفته است.
ادامه در پست بعدی👇👇👇👇👇👇
#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#اخلاق
#مزاج
.
👆👆👆👆👆👆 ادامۀ جلسۀ 66:
💠 مزاج و اختلاف در سلوک اخلاقی
آنچه مسلّم است، اصل تهذیب نفس و رعایت تقوا در سلوک اخلاقی بر همگان واجب است اما عاملی که باعث اختلاف در روش انجام این اصل مشترک می گردد، تفاوت در مزاج سالکان است. زیرا هر مزاجی که جبلّتِ آن از دایرۀ اعتدال خارج باشد، اقتضائاتی را برای صاحب مزاج پیش می آورد که در اثر آن به رذایل اخلاقی خاصی مرتبط با آن اقتضائات متمایل می شود. لذا لازم است که سالک، ابتدا مزاج خود را بشناسد تا مبتنی بر این شناخت، با تمرین و ممارست، خود را از ارتکاب به خُلقیات سوئی که برآمده از آن است محفوظ بدارد.
💡مثلا شخصی که دارای مزاج جبلّی «گرم و خشک» است، باید در کنترل خشم خود زحمت بیشتری بکشد و با تمرین و مجاهدت ملکۀ کظم غیظ را در خود ایجاد نماید و این امر برای او تهذیب نفس و پرهیزگاری به حساب می آید؛ در حالیکه شخصِ دارای مزاج «سرد و تر» به طور ذاتی مستعد عصبانیت نیست و برای فروخوردن خشم خود به زحمت و تمرین نیاز ندارد، لذا این حالت برای او فضیلت اخلاقی خاصی به حساب نمی آید و تهذیب نفس برای او در ابعاد دیگری که بر خلاف طبع اوست رقم می خورد؛ مثلاً تلاش در جهت رهایی از حالت خمودگی و کسالت و تنبلی از جمله اموری است که باید بر آن ممارست نماید.
به همین ترتیب شخصِ «گرم و تر» باید در کنترل شهوات جنسی سعی و کوشش بیشتری نسبت به سایر مزاج ها داشته باشد و شخصِ «سرد و خشک» که به کینه توزی یا سوء ظن متمایل است، باید خود را از این حالات حفظ، و تقوا پیشه کند.
👈 تأثیر مزاج بر نحوۀ سلوک، شامل امور مختلفی می گردد که مواردی از آن در این بحث به عنوان مقدمه ذکر گردید و در ادامه در بحث سلوک عرفانی به مطالب دیگری نیز اشاره خواهیم کرد.
💠 تأثیر اعتدال روح بخاری بر خُلق تأدیبی
از آنجا که اخلاق، از حیث ارتباط و تعلقی که نفس به بدن دارد موضوعیت پیدا می کند، کیفیت این ارتباط، در خُلقیات نفسانی مؤثر خواهد بود.
🔻شخصی که می خواهد از طریق خُلق تأدیبی، اقتضائات مزاجیِ خود را تعدیل نماید، به دنبال این است که با قدرت نفسانیِ خود، مزاج بدنی را تحت تأثیر قرار داده و انحرافات جبلّیِ آن را تصحیح نماید. پس آنچه در این بین اهمیت می یابد، عملکرد درگاه ارتباطی میان نفس و بدن است که همان روح بخاری است (جلسه49). زیرا هرچه روح بخاری در برقراری ارتباط میان نفس و بدن موفق باشد، شدت تأثیر نفس بر مزاج بیشتر شده و با قدرت بیشتری می تواند آن را استحاله نماید.
👈 حکما معتقدند که افاضۀ قوا توسط نفس، به قدر قابلیت ارواح است و اعتدال در مزاجِ روح بخاری باعث می شود که آثار نفس و افعال آن در اندام مختلف بدن قویتر و بیشتر باشد که در اثر آن تهذیب نفس به سهولت بیشتر انجام گرفته و استعداد شخص جهت قبول ملکات فاضله ارتقاء می یابد.
📚 علامه حسن زاده آملی در کتاب «هزار و یک کلمه» می فرماید:
▫️تعلق روح مجرد با جسم كثيف، بى واسطۀ جسم لطيف، معقول و ممكن نيست، و هر چه اعتدال روح بخارى بيشتر و بهتر باشد آثار نفس قويتر و نورانى تر است، فتدبر.
👈 اما اگر روح بخاری از اعتدال مناسب برخوردار نباشند (بر اثر غذای نامناسب و سبک زندگی غلط و ...) کیفیت آن کدر و ظلمانی شده و نفس در ارتباط خود با بدن دچار کندی و اشکال می گردد و با ضعیف شدن اثر نفس بر بدن، قدرت استحالۀ مزاج نیز کاهش یافته و تهذیب نفس مشکل می شود.
💢در جلسۀ آینده به اثرات متقابل مزاج و اخلاق خواهیم پرداخت...
#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#اخلاق
#مزاج
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
💠 مزاج و اختلاف در سلوک اخلاقی
آنچه مسلّم است، اصل تهذیب نفس و رعایت تقوا در سلوک اخلاقی بر همگان واجب است اما عاملی که باعث اختلاف در روش انجام این اصل مشترک می گردد، تفاوت در مزاج سالکان است. زیرا هر مزاجی که جبلّتِ آن از دایرۀ اعتدال خارج باشد، اقتضائاتی را برای صاحب مزاج پیش می آورد که در اثر آن به رذایل اخلاقی خاصی مرتبط با آن اقتضائات متمایل می شود. لذا لازم است که سالک، ابتدا مزاج خود را بشناسد تا مبتنی بر این شناخت، با تمرین و ممارست، خود را از ارتکاب به خُلقیات سوئی که برآمده از آن است محفوظ بدارد.
💡مثلا شخصی که دارای مزاج جبلّی «گرم و خشک» است، باید در کنترل خشم خود زحمت بیشتری بکشد و با تمرین و مجاهدت ملکۀ کظم غیظ را در خود ایجاد نماید و این امر برای او تهذیب نفس و پرهیزگاری به حساب می آید؛ در حالیکه شخصِ دارای مزاج «سرد و تر» به طور ذاتی مستعد عصبانیت نیست و برای فروخوردن خشم خود به زحمت و تمرین نیاز ندارد، لذا این حالت برای او فضیلت اخلاقی خاصی به حساب نمی آید و تهذیب نفس برای او در ابعاد دیگری که بر خلاف طبع اوست رقم می خورد؛ مثلاً تلاش در جهت رهایی از حالت خمودگی و کسالت و تنبلی از جمله اموری است که باید بر آن ممارست نماید.
به همین ترتیب شخصِ «گرم و تر» باید در کنترل شهوات جنسی سعی و کوشش بیشتری نسبت به سایر مزاج ها داشته باشد و شخصِ «سرد و خشک» که به کینه توزی یا سوء ظن متمایل است، باید خود را از این حالات حفظ، و تقوا پیشه کند.
👈 تأثیر مزاج بر نحوۀ سلوک، شامل امور مختلفی می گردد که مواردی از آن در این بحث به عنوان مقدمه ذکر گردید و در ادامه در بحث سلوک عرفانی به مطالب دیگری نیز اشاره خواهیم کرد.
💠 تأثیر اعتدال روح بخاری بر خُلق تأدیبی
از آنجا که اخلاق، از حیث ارتباط و تعلقی که نفس به بدن دارد موضوعیت پیدا می کند، کیفیت این ارتباط، در خُلقیات نفسانی مؤثر خواهد بود.
🔻شخصی که می خواهد از طریق خُلق تأدیبی، اقتضائات مزاجیِ خود را تعدیل نماید، به دنبال این است که با قدرت نفسانیِ خود، مزاج بدنی را تحت تأثیر قرار داده و انحرافات جبلّیِ آن را تصحیح نماید. پس آنچه در این بین اهمیت می یابد، عملکرد درگاه ارتباطی میان نفس و بدن است که همان روح بخاری است (جلسه49). زیرا هرچه روح بخاری در برقراری ارتباط میان نفس و بدن موفق باشد، شدت تأثیر نفس بر مزاج بیشتر شده و با قدرت بیشتری می تواند آن را استحاله نماید.
👈 حکما معتقدند که افاضۀ قوا توسط نفس، به قدر قابلیت ارواح است و اعتدال در مزاجِ روح بخاری باعث می شود که آثار نفس و افعال آن در اندام مختلف بدن قویتر و بیشتر باشد که در اثر آن تهذیب نفس به سهولت بیشتر انجام گرفته و استعداد شخص جهت قبول ملکات فاضله ارتقاء می یابد.
📚 علامه حسن زاده آملی در کتاب «هزار و یک کلمه» می فرماید:
▫️تعلق روح مجرد با جسم كثيف، بى واسطۀ جسم لطيف، معقول و ممكن نيست، و هر چه اعتدال روح بخارى بيشتر و بهتر باشد آثار نفس قويتر و نورانى تر است، فتدبر.
👈 اما اگر روح بخاری از اعتدال مناسب برخوردار نباشند (بر اثر غذای نامناسب و سبک زندگی غلط و ...) کیفیت آن کدر و ظلمانی شده و نفس در ارتباط خود با بدن دچار کندی و اشکال می گردد و با ضعیف شدن اثر نفس بر بدن، قدرت استحالۀ مزاج نیز کاهش یافته و تهذیب نفس مشکل می شود.
💢در جلسۀ آینده به اثرات متقابل مزاج و اخلاق خواهیم پرداخت...
#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#اخلاق
#مزاج
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
🔶💠🔶 آشنایی با سیر فلسفی ارتباط میان نفس و مزاج (67)
💢تأثیرات متقابل نفس و مزاج (جلسه 10)
⭕️ تأثیرات متقابل اخلاق و مزاج (قسمت اول)
در ابتدای این فصل بیان کردیم که رابطۀ میان نفس و مزاج، رابطه ای انعکاسی و رفت و برگشتی است. در مباحث اخیر نیز مشاهده کردیم که اگر شخص در کسب خُلقیات تأدیبی در حالِ تغییر خُلقیاتِ برآمده از مزاج باشد، در همان حال به استحالۀ مزاج نیز مشغول است چون ملکات نفسانی باعث تغییر مزاج در جهتی مناسب حال خود می شوند. یعنی نفس و مزاج همچون آیینه ای می مانند که احوال یکدیگر را منعکس می کنند و با تغییر یکی، دیگری نیز تغییر می کند.
👈 بر این اساس، اگر مزاج تغییر کند خلقیات نفسانی نیز تغییر خواهند کرد، و تغییر خلقیات نیز باعث تغییر مزاج می شود. لذا حکما جهت ایجاد تعادل مطلوب انسانی، هر دو راه را مد نظر قرار داده اند که در ادامه به آن می پردازیم.
💠 تغییر اخلاق در اثر تغییر مزاج
مزاج بدن، در دو حالت اثرات منفی خود را به نفس القاء می کند:
1️⃣ اول در حالت سوء مزاج، که مزاج بدن از اعتدال شخصیِ خود خارج شده باشد و در این حالت، تغییر مزاج به معنای بازگرداندن اعتدال شخصی به مزاج می باشد و با این تدبیر، سوء خُلقی که در اثر سوء مزاج ایجاد شده است برطرف می گردد.
2️⃣ اما حالت دوم، مربوط به اقتضائات بر آمده از مزاج جبلّیِ نامعتدل است. اگر مزاجِ شخص در یکی از 8 گروه نامعتدل قرار گیرد، هرچند که به لحاظ شخصی در حالت اعتدال باشد، اما چون این اعتدالِ شخصی در نسبت با معتدلِ حقیقی، نامعتدل محسوب می شود، به ناچار اثرات سوء خود را بر خُلقیات نمایان می سازد (همانطور که در مباحث اخیر بیان شد). در اینجا منظور از تغییر مزاج، تغییر مزاج جبلّی است که امر آسانی نیست.
🔻برخی از حکما معتقدند که تغییر مزاج جبلّی ممکن نیست، همانطور که نمی توان طبع آتش را تغییر داد و بسیاری نیز تغییر آن را ممکن می دانند اما با تحمل سختی و ممارست بسیار. این ممکن است که مزاج مادرزادیِ یک شخص، در اثر شرایط مختلفی به مرور تغییر کند. مثلاً عوض شدن محل زندگی شخص و ساکن شدن او در شرایط کاملاً متفاوت از محل زندگیِ اولیه برای مدت طولانی و یا تغییر شغل شخص، بطوری که شرایط خاصی را برای مدت طولانی به بدن و روحیۀ او وارد کند و مواردی از این دست.
👈 اما در اینجا منظور ما تغییر آگاهانۀ مزاج جبلّی از حالت نامعتدل به سوی اعتدال است تا در اثر آن، تمایلات سوء نفسانی که ناشی از انحراف مزاج است برطرف گردد. این کار نیاز به طبیبی حاذق دارد که بر موازین حکمت و به تدریج مزاج شخص را به سوی اعتدال سوق دهد، بطوری که آسیبی به او وارد نشود و بدین ترتیب با تصحیح و تبدیل مزاج، شخص به دایرۀ اعتدال نوعیِ انسان وارد می گردد و راه او در جهت تهذیب نفس هموارتر می شود.
ادامه در پست بعدی👇👇👇👇👇👇
#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#اخلاق
#مزاج
.
💢تأثیرات متقابل نفس و مزاج (جلسه 10)
⭕️ تأثیرات متقابل اخلاق و مزاج (قسمت اول)
در ابتدای این فصل بیان کردیم که رابطۀ میان نفس و مزاج، رابطه ای انعکاسی و رفت و برگشتی است. در مباحث اخیر نیز مشاهده کردیم که اگر شخص در کسب خُلقیات تأدیبی در حالِ تغییر خُلقیاتِ برآمده از مزاج باشد، در همان حال به استحالۀ مزاج نیز مشغول است چون ملکات نفسانی باعث تغییر مزاج در جهتی مناسب حال خود می شوند. یعنی نفس و مزاج همچون آیینه ای می مانند که احوال یکدیگر را منعکس می کنند و با تغییر یکی، دیگری نیز تغییر می کند.
👈 بر این اساس، اگر مزاج تغییر کند خلقیات نفسانی نیز تغییر خواهند کرد، و تغییر خلقیات نیز باعث تغییر مزاج می شود. لذا حکما جهت ایجاد تعادل مطلوب انسانی، هر دو راه را مد نظر قرار داده اند که در ادامه به آن می پردازیم.
💠 تغییر اخلاق در اثر تغییر مزاج
مزاج بدن، در دو حالت اثرات منفی خود را به نفس القاء می کند:
1️⃣ اول در حالت سوء مزاج، که مزاج بدن از اعتدال شخصیِ خود خارج شده باشد و در این حالت، تغییر مزاج به معنای بازگرداندن اعتدال شخصی به مزاج می باشد و با این تدبیر، سوء خُلقی که در اثر سوء مزاج ایجاد شده است برطرف می گردد.
2️⃣ اما حالت دوم، مربوط به اقتضائات بر آمده از مزاج جبلّیِ نامعتدل است. اگر مزاجِ شخص در یکی از 8 گروه نامعتدل قرار گیرد، هرچند که به لحاظ شخصی در حالت اعتدال باشد، اما چون این اعتدالِ شخصی در نسبت با معتدلِ حقیقی، نامعتدل محسوب می شود، به ناچار اثرات سوء خود را بر خُلقیات نمایان می سازد (همانطور که در مباحث اخیر بیان شد). در اینجا منظور از تغییر مزاج، تغییر مزاج جبلّی است که امر آسانی نیست.
🔻برخی از حکما معتقدند که تغییر مزاج جبلّی ممکن نیست، همانطور که نمی توان طبع آتش را تغییر داد و بسیاری نیز تغییر آن را ممکن می دانند اما با تحمل سختی و ممارست بسیار. این ممکن است که مزاج مادرزادیِ یک شخص، در اثر شرایط مختلفی به مرور تغییر کند. مثلاً عوض شدن محل زندگی شخص و ساکن شدن او در شرایط کاملاً متفاوت از محل زندگیِ اولیه برای مدت طولانی و یا تغییر شغل شخص، بطوری که شرایط خاصی را برای مدت طولانی به بدن و روحیۀ او وارد کند و مواردی از این دست.
👈 اما در اینجا منظور ما تغییر آگاهانۀ مزاج جبلّی از حالت نامعتدل به سوی اعتدال است تا در اثر آن، تمایلات سوء نفسانی که ناشی از انحراف مزاج است برطرف گردد. این کار نیاز به طبیبی حاذق دارد که بر موازین حکمت و به تدریج مزاج شخص را به سوی اعتدال سوق دهد، بطوری که آسیبی به او وارد نشود و بدین ترتیب با تصحیح و تبدیل مزاج، شخص به دایرۀ اعتدال نوعیِ انسان وارد می گردد و راه او در جهت تهذیب نفس هموارتر می شود.
ادامه در پست بعدی👇👇👇👇👇👇
#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#اخلاق
#مزاج
.
👆👆👆👆👆👆 ادامۀ جلسۀ 67:
📚در این باره به نظر شیخ الرئیس ابو علی سینا استناد می کنیم که می فرماید:
▫️و قد تبين فى العلوم الطبيعية أن الأخلاق و العادات تابعة لمزاج البدن، حتى إنّ من استولى البلغم على مزاجه استولى عليه السكون و الوقار و الحلم، و من استولت الصفراء على مزاجه استولى عليه الغضب، و من استولت عليه السوداء استولى عليه سوء الخلق؛ فلا شك أن المزاج قابل للتبديل، فتكون الأخلاق أيضا قابلة للتبديل بواسطة تبديل المزاج، فتعين على ذلك استعمال الرياضة المذكورة فى كتب الأخلاق. فمهما اعتدل مزاج الإنسان تهذبت أخلاقه بسهولة، فالاعتدال مزاجه أثر فى ذلك.
ترجمه: در علوم طبیعی تبیین شده که اخلاق و عادات، تابع مزاج بدن می باشند به طوری که اگر بلغم به مزاج کسی غلبه کند، سکون و وقار و حلم در او بسیار شود و هر کس که صفرا در او زیاد گردد، زیاد عصبانی می شود و کسی که سودا در او زیاد باشد، بداخلاق می شود. پس شکی نیست که مزاج، قابل تبدیل است و درنتیجه با تغییر مزاج، اخلاق نیز قابل تغییر می باشد و به کار گرفتن ریاضت هایی که در کتب اخلاقی ذکر شده در این امر کمک می کند. بنابراین، هرگاه مزاج انسان معتدل شود اخلاق او به سهولت پسندیده می گردد. پس اعتدال مزاج انسان در تهذیب اخلاق مؤثر است.
📚 ابن سهلان ساوى در شرح «رسالة الطير» ابن سینا عباراتی دارد که در واقع شرح سخن جناب شیخ الرئیس است:
▫️و حكماء چون اشارت كنند به تهذيب اخلاق و تبديل آن از بد به نيك، بدان وجه كنند كه بوَد كسى را در اصل آفرينش، مزاج و استعداد نبوَد كه خُلقِ نيكو و بلكه فاضل او را حاصل آيد و لكن به رياضت و افعالِ خوب كردن او را استعداد اين خلقِ نيكو حاصل شود ... و در علم طبيعى و اصول طب درست شده است كه مزاج را تبديل توان كرد و ليكن به تدريج و اندك اندك و به روزگار دراز، تا آنكه مزاج بدل شود و چون مزاج را تبديل افتاد، ناچار اخلاق را تبديل افتد. چه خُلق تبع مزاج بوَد و چون مزاج بد به نيك بدل شود. و اين دشوارتر باشد. امّا افعال جميله كردن محصل استعداد است و اگر كسى بود كه نتواند افعال جميله كردن، لابد تبديل مزاج ببايد كردن، اگر تقدير مساعدت كند.
👈 نظر ابن سهلان این است که هم تغییر در خُلقیات می تواند باعث حصول استعداد مزاجی شود و هم تغییر در مزاج می تواند باعث تغییر خُلقیات گردد و این حالت دوم دشوارتر است و اگر کسی به هیچ طریقی از جهت مزاجش استعداد انجام افعال پسندیده نداشته باشد، چاره ای جز تغییر مزاج ندارد.
🔻لذا تغییر مزاج جبلّی کاری غیر معمول و نادر، اما به هر حال ممکن است؛ اگر کسی بتواند از طریقی حکیمانه، مزاج جبلّیِ خود را به اعتدال حقیقی نزدیک کند، کمال او در مرتبه ای بالاتر شکل خواهد گرفت، زیرا تهذیب نفس در بستر اعتدال شخصی، باعث بروز کمالات انسانی در مرتبۀ شخصی می گردد و شخص به کمالی که در آن مرتبۀ مزاجی ممکن است نائل می شود. اما مزاج معتدل انسانی، اوج اعتدالی است که در نوع انسانی محقق می شود و هر قدر که مزاج جبلّی به این مزاج نزدیکتر شود، صاحب آن امکان نزدیک شدن به «کمال نوعی» انسان را خواهد داشت.
💢 در جلسۀ بعد، به تغییر مزاج در اثر تغییر اخلاق خواهیم پرداخت...
#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#اخلاق
#مزاج
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
📚در این باره به نظر شیخ الرئیس ابو علی سینا استناد می کنیم که می فرماید:
▫️و قد تبين فى العلوم الطبيعية أن الأخلاق و العادات تابعة لمزاج البدن، حتى إنّ من استولى البلغم على مزاجه استولى عليه السكون و الوقار و الحلم، و من استولت الصفراء على مزاجه استولى عليه الغضب، و من استولت عليه السوداء استولى عليه سوء الخلق؛ فلا شك أن المزاج قابل للتبديل، فتكون الأخلاق أيضا قابلة للتبديل بواسطة تبديل المزاج، فتعين على ذلك استعمال الرياضة المذكورة فى كتب الأخلاق. فمهما اعتدل مزاج الإنسان تهذبت أخلاقه بسهولة، فالاعتدال مزاجه أثر فى ذلك.
ترجمه: در علوم طبیعی تبیین شده که اخلاق و عادات، تابع مزاج بدن می باشند به طوری که اگر بلغم به مزاج کسی غلبه کند، سکون و وقار و حلم در او بسیار شود و هر کس که صفرا در او زیاد گردد، زیاد عصبانی می شود و کسی که سودا در او زیاد باشد، بداخلاق می شود. پس شکی نیست که مزاج، قابل تبدیل است و درنتیجه با تغییر مزاج، اخلاق نیز قابل تغییر می باشد و به کار گرفتن ریاضت هایی که در کتب اخلاقی ذکر شده در این امر کمک می کند. بنابراین، هرگاه مزاج انسان معتدل شود اخلاق او به سهولت پسندیده می گردد. پس اعتدال مزاج انسان در تهذیب اخلاق مؤثر است.
📚 ابن سهلان ساوى در شرح «رسالة الطير» ابن سینا عباراتی دارد که در واقع شرح سخن جناب شیخ الرئیس است:
▫️و حكماء چون اشارت كنند به تهذيب اخلاق و تبديل آن از بد به نيك، بدان وجه كنند كه بوَد كسى را در اصل آفرينش، مزاج و استعداد نبوَد كه خُلقِ نيكو و بلكه فاضل او را حاصل آيد و لكن به رياضت و افعالِ خوب كردن او را استعداد اين خلقِ نيكو حاصل شود ... و در علم طبيعى و اصول طب درست شده است كه مزاج را تبديل توان كرد و ليكن به تدريج و اندك اندك و به روزگار دراز، تا آنكه مزاج بدل شود و چون مزاج را تبديل افتاد، ناچار اخلاق را تبديل افتد. چه خُلق تبع مزاج بوَد و چون مزاج بد به نيك بدل شود. و اين دشوارتر باشد. امّا افعال جميله كردن محصل استعداد است و اگر كسى بود كه نتواند افعال جميله كردن، لابد تبديل مزاج ببايد كردن، اگر تقدير مساعدت كند.
👈 نظر ابن سهلان این است که هم تغییر در خُلقیات می تواند باعث حصول استعداد مزاجی شود و هم تغییر در مزاج می تواند باعث تغییر خُلقیات گردد و این حالت دوم دشوارتر است و اگر کسی به هیچ طریقی از جهت مزاجش استعداد انجام افعال پسندیده نداشته باشد، چاره ای جز تغییر مزاج ندارد.
🔻لذا تغییر مزاج جبلّی کاری غیر معمول و نادر، اما به هر حال ممکن است؛ اگر کسی بتواند از طریقی حکیمانه، مزاج جبلّیِ خود را به اعتدال حقیقی نزدیک کند، کمال او در مرتبه ای بالاتر شکل خواهد گرفت، زیرا تهذیب نفس در بستر اعتدال شخصی، باعث بروز کمالات انسانی در مرتبۀ شخصی می گردد و شخص به کمالی که در آن مرتبۀ مزاجی ممکن است نائل می شود. اما مزاج معتدل انسانی، اوج اعتدالی است که در نوع انسانی محقق می شود و هر قدر که مزاج جبلّی به این مزاج نزدیکتر شود، صاحب آن امکان نزدیک شدن به «کمال نوعی» انسان را خواهد داشت.
💢 در جلسۀ بعد، به تغییر مزاج در اثر تغییر اخلاق خواهیم پرداخت...
#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#اخلاق
#مزاج
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
🔶💠🔶 آشنایی با سیر فلسفی ارتباط میان نفس و مزاج (68)
💢تأثیرات متقابل نفس و مزاج (جلسه 11)
⭕️ تأثیرات متقابل اخلاق و مزاج (قسمت دوم)
💠 تغییر مزاج در اثر تغییر اخلاق
در مباحث اخیر روشن شد که نفس در مواجهه با مزاج، گاهی موضعی انفعالی گرفته و از مزاج متأثر می گردد و گاهی در مقام اثرگذاری قرار گرفته و باعث استحالۀ مزاج می شود.
👈 اما جنبۀ اثرگذاریِ نفس بر مزاج، بسیار قوی تر از جنبۀ اثرپذیریِ آن از مزاج است و از همین جهت است که تأثیر خُلقیات نفسانی بر مزاج، نمایان تر از تأثیری است که مزاج بر خُلقیات نفسانی دارد.
📚 این موضوع، ریشه در اصلی دارد که جناب ملاصدرای شیرازی در «الحاشية على الإلهيات» بیان فرموده اند:
▫️أن الشيء كلما كان أشد وجودا و أقوى تحصلا كان أكثر فعلا و أقل انفعالا و كلما كان أضعف وجودا و أنقص تحصلا كان أكثر انفعالا.
ترجمه: هر چیزی از حيث وجودی شدیدتر و قوی تر باشد، فعلش بیشتر و انفعالش کمتر خواهد بود و هرچه از این لحاظ ضعیف تر و ناقص تر باشد انفعالش بیشتر [و فعلش کمتر] خواهد بود.
👈 بر این اساس، چون نفس از حیث وجودی کامل تر از بدن عنصری است، بیشتر از اینکه از بدن تأثیر بپذیرد، بر آن اثرگذار است؛ لذا حضرات حکما نفس را حاکم بر جسم دانسته اند و بطور کلّی از منظر حکمت، روحانیات اقوی از جسمانیات هستند و بر آن ها احاطه دارند.
🔻این مشخص است که نفس ناطقه از جنس عالم روحانی است و نسبت به بدن عنصری در مرتبه ای بالاتر قرار دارد اما اگر نظر خود را به عالم جسمانی معطوف و محدود کنیم، ترتیب و توالی مذکور، در این عالم نیز مشاهده می شود و اینبار مرتبۀ وجودی بر مبنای میزان لطافت اجزاء، رتبه بندی می گردد؛ یعنی هرقدر لطافتِ جسمانی در عضوی بیشتر باشد، فعل او شدیدتر بوده و بر اجزاء مادون خود سیطره خواهد داشت.
📚 ملاصدرا در کتاب شریف «اسفار» می فرماید:
▫️إذ درجات الوجود متتالية مترتبة في اللطافة و الكثافة فيما يتصف بهما كما أنها مترتبة في الشرف و الخسة ففي الحيوان الواحد جزء هو ألطف أجزائه و هو الروح المحويبالشرايين...و لا شك أن ألطفها أبين فعلا و أقل انفعالا- و أكثفها بعكس ذلك
ترجمه: همان طور که وجودات از نظر خست و شرافت، ترتیبی دارند موجودات جسمانی هم در لطافت و کثافت (چگال بودن) ترتیبی دارند. پس در وجود حیوانات هم روح بخاری الطف اجزای بدن است و شکی نیست که هر چه جسم لطیف تر باشد تاثیرش بیشتر است و بعکس، هر چه غلیظ تر و چگال تر باشد تأثر و انفعالش بیشتر است.
👈 در واقع، همانطور که نفس ناطقه، به علت اشتداد وجودیِ خود بر بدن مادی احاطه دارد، خلیفۀ او در بدن نیز باید حاکم بر تمام اعضا باشد؛ پس نیاز است که روح بخاری در شدت لطافت، سرآمد اجزاء بدن باشد تا حاکمیتِ او مظهر خلافت نفس در ارضِ بدن باشد.
🔹(در اینجا بار دیگر اهمیت لطافت روح بخاری نمایان می گردد و معلوم می شود که هر قدر این لطافت بیشتر باشد، اثرگذاریِ آن بر اجزاء مختلف بدن بیشتر خواهد بود و به تبع آن، افعال نفس ناطقه در بدن ظهوری بیشتر و بهتر خواهند داشت.)
🔻آثار ملکات و خُلقیات نفسانی نیز از مجرای روح بخاری بر بدن مادی وارد می شود و چون جهت آن از مرتبۀ بالاتر به سوی مراتب مادون است، تأثیر حالات نفسانی بر مزاج بدن، قوی تر از اثرات حالات مزاجی است که در جهت عکس و از سمت بدن به نفس منتقل می گردد.
📚در نتیجه حکیم جرجانی در کتاب ذخیره خوارزمشاهی می نویسد:
▫️به نزدیک طبیبان چنان است که همچنان که اعراض نفسانی، مزاجها و حالهای تن را بگرداند، مزاجِ تن، حالهای نفس را بگرداند، لکن از بهر آنکه نفس بر تن مسلط است تغییر حالهای تن به سبب تغییر حالهای نفس، قویتر باشد و تغییر حالهای نفس به سبب تغییر حالهای تن، ضعیف تر باشد. و از بهر این است که گرم و تر گشتنِ مزاج تن به سبب شادیِ نفس فزون از شاد گشتنِ نفس باشد به سبب گرمی و تری مزاج تن، و همچنین سرد و خشک گشتن مزاج تن به سبب اندوهمندیِ نفس، فزون از اندوهمندیِ نفس باشد به سبب سردی و خشکیِ مزاج تن.
👈 شخصی که به تهذیب نفس مشغول است، به دنبال مهار کردن خُلق و خوی های ناپسندِ برآمده از مزاج خویش است و هنگامی که موفق به این امر شود، مزاجِ او بر اثر ملکاتِ ایجاد شده در نفس، استحاله یافته و انحرافی که از اعتدال دارد اصلاح می گردد.
ادامه در پست بعدی👇👇👇👇👇👇
#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#اخلاق
#مزاج
.
💢تأثیرات متقابل نفس و مزاج (جلسه 11)
⭕️ تأثیرات متقابل اخلاق و مزاج (قسمت دوم)
💠 تغییر مزاج در اثر تغییر اخلاق
در مباحث اخیر روشن شد که نفس در مواجهه با مزاج، گاهی موضعی انفعالی گرفته و از مزاج متأثر می گردد و گاهی در مقام اثرگذاری قرار گرفته و باعث استحالۀ مزاج می شود.
👈 اما جنبۀ اثرگذاریِ نفس بر مزاج، بسیار قوی تر از جنبۀ اثرپذیریِ آن از مزاج است و از همین جهت است که تأثیر خُلقیات نفسانی بر مزاج، نمایان تر از تأثیری است که مزاج بر خُلقیات نفسانی دارد.
📚 این موضوع، ریشه در اصلی دارد که جناب ملاصدرای شیرازی در «الحاشية على الإلهيات» بیان فرموده اند:
▫️أن الشيء كلما كان أشد وجودا و أقوى تحصلا كان أكثر فعلا و أقل انفعالا و كلما كان أضعف وجودا و أنقص تحصلا كان أكثر انفعالا.
ترجمه: هر چیزی از حيث وجودی شدیدتر و قوی تر باشد، فعلش بیشتر و انفعالش کمتر خواهد بود و هرچه از این لحاظ ضعیف تر و ناقص تر باشد انفعالش بیشتر [و فعلش کمتر] خواهد بود.
👈 بر این اساس، چون نفس از حیث وجودی کامل تر از بدن عنصری است، بیشتر از اینکه از بدن تأثیر بپذیرد، بر آن اثرگذار است؛ لذا حضرات حکما نفس را حاکم بر جسم دانسته اند و بطور کلّی از منظر حکمت، روحانیات اقوی از جسمانیات هستند و بر آن ها احاطه دارند.
🔻این مشخص است که نفس ناطقه از جنس عالم روحانی است و نسبت به بدن عنصری در مرتبه ای بالاتر قرار دارد اما اگر نظر خود را به عالم جسمانی معطوف و محدود کنیم، ترتیب و توالی مذکور، در این عالم نیز مشاهده می شود و اینبار مرتبۀ وجودی بر مبنای میزان لطافت اجزاء، رتبه بندی می گردد؛ یعنی هرقدر لطافتِ جسمانی در عضوی بیشتر باشد، فعل او شدیدتر بوده و بر اجزاء مادون خود سیطره خواهد داشت.
📚 ملاصدرا در کتاب شریف «اسفار» می فرماید:
▫️إذ درجات الوجود متتالية مترتبة في اللطافة و الكثافة فيما يتصف بهما كما أنها مترتبة في الشرف و الخسة ففي الحيوان الواحد جزء هو ألطف أجزائه و هو الروح المحويبالشرايين...و لا شك أن ألطفها أبين فعلا و أقل انفعالا- و أكثفها بعكس ذلك
ترجمه: همان طور که وجودات از نظر خست و شرافت، ترتیبی دارند موجودات جسمانی هم در لطافت و کثافت (چگال بودن) ترتیبی دارند. پس در وجود حیوانات هم روح بخاری الطف اجزای بدن است و شکی نیست که هر چه جسم لطیف تر باشد تاثیرش بیشتر است و بعکس، هر چه غلیظ تر و چگال تر باشد تأثر و انفعالش بیشتر است.
👈 در واقع، همانطور که نفس ناطقه، به علت اشتداد وجودیِ خود بر بدن مادی احاطه دارد، خلیفۀ او در بدن نیز باید حاکم بر تمام اعضا باشد؛ پس نیاز است که روح بخاری در شدت لطافت، سرآمد اجزاء بدن باشد تا حاکمیتِ او مظهر خلافت نفس در ارضِ بدن باشد.
🔹(در اینجا بار دیگر اهمیت لطافت روح بخاری نمایان می گردد و معلوم می شود که هر قدر این لطافت بیشتر باشد، اثرگذاریِ آن بر اجزاء مختلف بدن بیشتر خواهد بود و به تبع آن، افعال نفس ناطقه در بدن ظهوری بیشتر و بهتر خواهند داشت.)
🔻آثار ملکات و خُلقیات نفسانی نیز از مجرای روح بخاری بر بدن مادی وارد می شود و چون جهت آن از مرتبۀ بالاتر به سوی مراتب مادون است، تأثیر حالات نفسانی بر مزاج بدن، قوی تر از اثرات حالات مزاجی است که در جهت عکس و از سمت بدن به نفس منتقل می گردد.
📚در نتیجه حکیم جرجانی در کتاب ذخیره خوارزمشاهی می نویسد:
▫️به نزدیک طبیبان چنان است که همچنان که اعراض نفسانی، مزاجها و حالهای تن را بگرداند، مزاجِ تن، حالهای نفس را بگرداند، لکن از بهر آنکه نفس بر تن مسلط است تغییر حالهای تن به سبب تغییر حالهای نفس، قویتر باشد و تغییر حالهای نفس به سبب تغییر حالهای تن، ضعیف تر باشد. و از بهر این است که گرم و تر گشتنِ مزاج تن به سبب شادیِ نفس فزون از شاد گشتنِ نفس باشد به سبب گرمی و تری مزاج تن، و همچنین سرد و خشک گشتن مزاج تن به سبب اندوهمندیِ نفس، فزون از اندوهمندیِ نفس باشد به سبب سردی و خشکیِ مزاج تن.
👈 شخصی که به تهذیب نفس مشغول است، به دنبال مهار کردن خُلق و خوی های ناپسندِ برآمده از مزاج خویش است و هنگامی که موفق به این امر شود، مزاجِ او بر اثر ملکاتِ ایجاد شده در نفس، استحاله یافته و انحرافی که از اعتدال دارد اصلاح می گردد.
ادامه در پست بعدی👇👇👇👇👇👇
#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#اخلاق
#مزاج
.
👆👆👆👆👆👆 ادامۀ جلسۀ 68:
به عبارت دیگر، وقتی که سجایا و ملکات نفسانی بر اثر تمرین به عادت تبدیل شوند، این عادت بر جای طبیعت اولیۀ فرد می نشیند و طبیعت جدیدی را برای او ایجاد می نماید و به قول مولانا: «عادت چو كُهن شود طبيعت گردد». حال، این طبیعتِ جدید است که جزو شاکلۀ فرد شده و مزاج جدیدی به او می دهد که مناسب با افعال و خصلت های او می باشد.
این طبیعت جدید را «طبیعت ثانوی» می گویند که طبیعتی کسبی است و مزاج جبلّی اوّلیه، توسط آن مهار شده و مزاجی ثانویه در شخص پدید می آورد. این مَثل مشهور است که: «العادة كالطبيعة الثانية» و امام علی علیه السلام نیز می فرمایند:
▪️العادة طبع ثان.
عادت، طبیعت دوم است.
💡شاید بتوان گفت که این طبیعت ثانویه، مزاجی است که در تعامل بین نفس و بدن ایجاد می شود و به این معنا نیست که مزاج جبلّی فرد در اثر آن معدوم گردد، بلکه برخی اقتضائات آن، تحت حاکمیت نفس ناطقه مهار می گردد و در مجموع، مزاج [و استعداد] جدیدی شکل می گیرد. مانند شخصی که دارای مزاج جبلّی گرم است اما بر اثر قدرت نفسانیِ حاصل از ملکۀ حِلم، خشمگین نمی گردد چون سردی و بَرد حِلم، حرارت خشم را فرو می نشاند و باعث ظهور اعتدال می شود. از این جهت ممکن است افراد بسیاری را مشاهده نماییم که رفتاری هماهنگ با مزاج جبلّی خویش ندارند، زیرا اقتضائات این مزاج توسط خُلق تأدیبی مهار شده و فرد بر اساس طبیعت ثانوی خود عمل می کند.
👈 اما اگر انسان به هر دلیلی، از تربیت و تهذیب نفس غافل گردد، افسار نفس به دست طبع خواهد افتاد و اقتضائات برآمده از مزاج تبدیل به عادت شده و شخص بر اساس طبع خود عمل می کند.
📚 بیان خواجه نصیر الدین طوسی در توضیح این مطلب چنین است:
اگر كسى به نظرِ اعتبار در حالِ كودكان و اخلاقِ ايشان تأمل كند اين معنى او را روشن گردد [که] كودك در ابتداى فطرت، مقتضاى طبيعت اظهار كند. چه قوت رؤيتِ او بدان درجه نرسيده باشد كه احوال و ارادۀ خويش را به حيله و خديعه پوشيده گرداند. چنانكه ديگر اصناف كه اصحاب تميز و فكر باشند تا آنچه قبيح شمرند مخفى دارند و به تكلّف آنچه مستحسن دانند فرانمايند؛ و در كودكان ظاهر است كه بعضى مستعد قبول آداب باشند به آسانى و برخى به دشوارى و جمعى را طبع از قبول آن متنفّر بود و مقتضياتِ امزجۀ ايشان چون حيا و وقاحت و سخا و ضنت و قساوت و رقت و ديگر احوال از ايشان صادر شود و بعد از آن بعضى سهل الانقياد باشند در قبول اضدادِ آن حالات و برخى عسرالانقياد... و اگر اهمال تأديب و سياست كنند و زمام هركس بدست طبع او دهند همۀ عمر بر حالتی كه مقتضاى مزاج او بُوَد در اصل با آنچه عارض شده باشد به اتفاق بماند، و بعضى در قيد غضب و برخى در حبالۀ شهوت و گروهى اسير حرص و جمعى مبتلا به تكبر.
💡در مجموع، با توجه به ارتباط میان اخلاق و مزاج، می توان اینطور گفت که در هنگام ظهور خُلقیات ناپسند، اگر این خُلقیات برآمده از سوء مزاج باشند، باید مزاج جسمانی فرد، توسط طبیب اصلاح شده و به تعادل شخصیِ خود بازگردد. اما اگر با وجود اعتدال در مزاج، باز هم خُلقیات ناپسندی مشاهده شد، دلیل آن، انحراف جبلّتِ مزاج از اعتدال است که علاج آن را باید در تهذیب نفس و علم اخلاق جستجو کرد.
👈 با توجه به مباحث مطروحه، معلوم می شود که افراد معتدل المزاج در مقایسه با سایر افراد راه آسانتری در پیش دارند و این نکتۀ مهمی است که والدین در انشاء صورت فرزند خویش باید بدان توجه وافری نمایند.
📚 علامه حسن زاده آملی (حفظه الله تعالی) در «شرح فارسى اسفار اربعه» اهمیت این موضوع را چنین بیان می نمایند:
▫️ مى دانيد كه اشخاص به حسب استعدادات اوّلى و عقل غريزى و فطرى تفاوت دارند و مى دانيد در استعدادهاى ثانوىِ كسبى هم تفاوت پيش مى آيد. البته آن اوّلى خيلى شيرين است. هر چه كه مزاج معتدل تر بوده باشد نفس شريف تر و لطيف تر است. آن ها زود پيش مى روند، ولى دومى كسبى است. البته سرانجام در كسبى [هم] شخص به جايى مى رسد، لكن [به هر حال] كسبى است، جان كندن و زحمت كشيدن دارد. پس هر كس غريزۀ جبلّى و نبوغ و فطرت وى پر بركت تر و شريف تر باشد «طوبى لَهُ و حُسن مآب» تا به نفس مُكتفى مى رسيم...كه نفس مكتفى، غريزى اش «إذا شاؤوا إن علموا علموا» است [یعنی هرگاه بخواهند به چیزی علم پیدا کنند، به آن عالم می شوند]... «دولت آن است كه بى خون دل آيد به كنار». پس تفاوت مردم در هوش و نبوغ تا صاحبان نفوس مكتفى، كه سفراى الهى هستند، فراوان است.
💢از جلسۀ بعد وارد در مبحث اثرات مزاج بر سلوک عرفانی خواهیم شد...
#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#اخلاق
#مزاج
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
به عبارت دیگر، وقتی که سجایا و ملکات نفسانی بر اثر تمرین به عادت تبدیل شوند، این عادت بر جای طبیعت اولیۀ فرد می نشیند و طبیعت جدیدی را برای او ایجاد می نماید و به قول مولانا: «عادت چو كُهن شود طبيعت گردد». حال، این طبیعتِ جدید است که جزو شاکلۀ فرد شده و مزاج جدیدی به او می دهد که مناسب با افعال و خصلت های او می باشد.
این طبیعت جدید را «طبیعت ثانوی» می گویند که طبیعتی کسبی است و مزاج جبلّی اوّلیه، توسط آن مهار شده و مزاجی ثانویه در شخص پدید می آورد. این مَثل مشهور است که: «العادة كالطبيعة الثانية» و امام علی علیه السلام نیز می فرمایند:
▪️العادة طبع ثان.
عادت، طبیعت دوم است.
💡شاید بتوان گفت که این طبیعت ثانویه، مزاجی است که در تعامل بین نفس و بدن ایجاد می شود و به این معنا نیست که مزاج جبلّی فرد در اثر آن معدوم گردد، بلکه برخی اقتضائات آن، تحت حاکمیت نفس ناطقه مهار می گردد و در مجموع، مزاج [و استعداد] جدیدی شکل می گیرد. مانند شخصی که دارای مزاج جبلّی گرم است اما بر اثر قدرت نفسانیِ حاصل از ملکۀ حِلم، خشمگین نمی گردد چون سردی و بَرد حِلم، حرارت خشم را فرو می نشاند و باعث ظهور اعتدال می شود. از این جهت ممکن است افراد بسیاری را مشاهده نماییم که رفتاری هماهنگ با مزاج جبلّی خویش ندارند، زیرا اقتضائات این مزاج توسط خُلق تأدیبی مهار شده و فرد بر اساس طبیعت ثانوی خود عمل می کند.
👈 اما اگر انسان به هر دلیلی، از تربیت و تهذیب نفس غافل گردد، افسار نفس به دست طبع خواهد افتاد و اقتضائات برآمده از مزاج تبدیل به عادت شده و شخص بر اساس طبع خود عمل می کند.
📚 بیان خواجه نصیر الدین طوسی در توضیح این مطلب چنین است:
اگر كسى به نظرِ اعتبار در حالِ كودكان و اخلاقِ ايشان تأمل كند اين معنى او را روشن گردد [که] كودك در ابتداى فطرت، مقتضاى طبيعت اظهار كند. چه قوت رؤيتِ او بدان درجه نرسيده باشد كه احوال و ارادۀ خويش را به حيله و خديعه پوشيده گرداند. چنانكه ديگر اصناف كه اصحاب تميز و فكر باشند تا آنچه قبيح شمرند مخفى دارند و به تكلّف آنچه مستحسن دانند فرانمايند؛ و در كودكان ظاهر است كه بعضى مستعد قبول آداب باشند به آسانى و برخى به دشوارى و جمعى را طبع از قبول آن متنفّر بود و مقتضياتِ امزجۀ ايشان چون حيا و وقاحت و سخا و ضنت و قساوت و رقت و ديگر احوال از ايشان صادر شود و بعد از آن بعضى سهل الانقياد باشند در قبول اضدادِ آن حالات و برخى عسرالانقياد... و اگر اهمال تأديب و سياست كنند و زمام هركس بدست طبع او دهند همۀ عمر بر حالتی كه مقتضاى مزاج او بُوَد در اصل با آنچه عارض شده باشد به اتفاق بماند، و بعضى در قيد غضب و برخى در حبالۀ شهوت و گروهى اسير حرص و جمعى مبتلا به تكبر.
💡در مجموع، با توجه به ارتباط میان اخلاق و مزاج، می توان اینطور گفت که در هنگام ظهور خُلقیات ناپسند، اگر این خُلقیات برآمده از سوء مزاج باشند، باید مزاج جسمانی فرد، توسط طبیب اصلاح شده و به تعادل شخصیِ خود بازگردد. اما اگر با وجود اعتدال در مزاج، باز هم خُلقیات ناپسندی مشاهده شد، دلیل آن، انحراف جبلّتِ مزاج از اعتدال است که علاج آن را باید در تهذیب نفس و علم اخلاق جستجو کرد.
👈 با توجه به مباحث مطروحه، معلوم می شود که افراد معتدل المزاج در مقایسه با سایر افراد راه آسانتری در پیش دارند و این نکتۀ مهمی است که والدین در انشاء صورت فرزند خویش باید بدان توجه وافری نمایند.
📚 علامه حسن زاده آملی (حفظه الله تعالی) در «شرح فارسى اسفار اربعه» اهمیت این موضوع را چنین بیان می نمایند:
▫️ مى دانيد كه اشخاص به حسب استعدادات اوّلى و عقل غريزى و فطرى تفاوت دارند و مى دانيد در استعدادهاى ثانوىِ كسبى هم تفاوت پيش مى آيد. البته آن اوّلى خيلى شيرين است. هر چه كه مزاج معتدل تر بوده باشد نفس شريف تر و لطيف تر است. آن ها زود پيش مى روند، ولى دومى كسبى است. البته سرانجام در كسبى [هم] شخص به جايى مى رسد، لكن [به هر حال] كسبى است، جان كندن و زحمت كشيدن دارد. پس هر كس غريزۀ جبلّى و نبوغ و فطرت وى پر بركت تر و شريف تر باشد «طوبى لَهُ و حُسن مآب» تا به نفس مُكتفى مى رسيم...كه نفس مكتفى، غريزى اش «إذا شاؤوا إن علموا علموا» است [یعنی هرگاه بخواهند به چیزی علم پیدا کنند، به آن عالم می شوند]... «دولت آن است كه بى خون دل آيد به كنار». پس تفاوت مردم در هوش و نبوغ تا صاحبان نفوس مكتفى، كه سفراى الهى هستند، فراوان است.
💢از جلسۀ بعد وارد در مبحث اثرات مزاج بر سلوک عرفانی خواهیم شد...
#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#اخلاق
#مزاج
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
🔶💠🔶 السلام علیک یا شمس الشّموس و یا انیس النّفوس المدفون بارض طوس، السلام علیک یا غریب الغربا یا معین الضعفاء و الفقرا، السلطان یا ابالحسن، یا علی بن موسی ایها الرضا و رحمه الله و برکاته...
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
🔶💠🔶 آشنایی با سیر فلسفی ارتباط میان نفس و مزاج (69)
💢تأثیرات متقابل نفس و مزاج (جلسه 12)
⭕️ تأثیر مزاج بر سلوک عرفانی (قسمت اول)
💠 عرفان از منظر حکمت
معشوق حقیقیِ نفس ناطقه، عقلِ مدبّری است که مفیضِ کمالات اوست و نفس از حیث مرتبۀ عالی و ذاتیِ خود مستفیضِ انواری است که از جانب مبادیِ ایجادی اش بر او اشراق می گردد تا در سیری استکمالی به معرفت حقیقی و یقینی نائل شود. اما نفس از حیثِ دانی و سافلِ خود محجوب به ماده و متعلّق به طبیعت است و تا چنین باشد، آن بُعدِ عالیِ او مجال ظهور نخواهد داشت.
▪️ به قول مولانا:
جان ز هجر عرش اندر فاقهای
تن ز عشق خاربن چون ناقهای
جان گشاید سوی بالا بال ها
تن زده اندر زمین چنگال ها
🔻پس عقل عملی که ناظم افعال و قوای بدن است، آستین همت را بالا زده و با برقراری تعادل در قوای ظاهری و باطنی به واسطۀ مجاهده و سلوک اخلاقی، نفس را از قفس طبع و طبیعت آزاد می کند تا عقل نظری با رجوع به حقیقت باطنیِ خود متوجه عوالم عِلوی و مبادی عالیه اش گردد و تحقق این حالت، همان مرتبۀ «قلب» است که یکی از لطائف و بطون سبعۀ عرفانی است که پس از مراتب «طبع» و «نفس» ظاهر می شود (جلسه41) و سالک در این مرتبه لایق مشاهده و مکاشفۀ انوار حق می گردد و «عرفان» نیز همان شناخت قلبی و معرفت شهودی است.
📚 آیت الله جوادی آملی می فرماید:
▫️عقل عملی آنگاه که در مسیر تزکیه قرار گرفت و دو نیروی شهوت و غضب را تعدیل کرد و به بارگاه نیت و عزم راه یافت و از تجلیه و تخلیه و تحلیه گذر کرد و به فنا رسید، به شهود خدا که یک کار عملی است، دست مییابد و این عرفان شهودی است و این حقیقت عرفان است که به علم حضوری شهودی بر میگردد.
💡«قلب» مقام ظهور و بروز معارف حقۀ الهيه است و این همان مقامی است که نزد حکما و فلاسفه به «عقل مستفاد» مشهور است.
📚 قيصری در «شرح فصوص الحكم» مینويسد:
▫️هرگاه نفس ناطقه به آن مرحله از كمال برسد كه بخواهد و بتواند معانی جزئی و كلی اشيا را مشاهده نمايد، عنوان «قلب» میگيرد. اين مرتبه همان است كه نزد اهل حكمت «عقل مستفاد» خوانده می شود.
👈 فلاسفه، استکمال نفس ناطقه را ترقیِ وی از مرتبۀ عقل هیولانی تا مرتبۀ عقل مستفاد و فراتر از آن (عقل قدسی) می دانند (جلسه40) و عارف از این منظر، کسی است که عقل جزئیِ خویش را به مرتبۀ عقلِ مؤیّد به نور الهی برساند و به آن درجه از کمال رسیده باشد که مستقیماً از عقل فعال کسب فیض نماید و در این مرحله است که اشراقات الهی و افاضات رحمانی بر او وارد و نازل می گردد و پرده ها از جلوی چشم کنار می رود تا جهان عقلی و عالم غیبِ ملکوت برای اهل سلوك همچون جهان عينی آشكار شود (الحكمة صيرورة الإنسان عالماً عقلياً مضاهياً لعالم العيني) و نیل به این مقام جز از طریق سیر و سلوک و گشوده شدن باب مکاشفه و شهود و اشراق امکان پذیر نیست.
📚 لذا ابن سینا عارف را کسی می داند که فکر و نظر خود را متوجه قدسِ جبروت ساخته و همواره از تابش نور حق در سِرّ خود بهره مند می گردد:
▫️و المتصرف بفکره إلی قدس الجبروت مستدیماً لشروق نورالحق فی سرّه یخصّ باسم العارف.
(الاشارات والتنبیهات)
👈 اما سالکی که می خواهد پرتو حضرت حق در دلش جلوه گر شود، باید بستر لازم برای حضور آن نور مطلق را فراهم نماید و اینجاست که بار دیگر پای «مزاج» به میان می آید و این بار از منظر معرفت عرفانی و به مدد نظرات عمیق عرفا و حکمای الهی، سرّ مکتوم مزاج برملا می شود و اهمیت اعتدال آن در پهنه ای به وسعت سلوک عرفانی نمایان می گردد.
💢 جلسۀ بعد در این باره صحبت خواهیم کرد...
#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#عرفان
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
💢تأثیرات متقابل نفس و مزاج (جلسه 12)
⭕️ تأثیر مزاج بر سلوک عرفانی (قسمت اول)
💠 عرفان از منظر حکمت
معشوق حقیقیِ نفس ناطقه، عقلِ مدبّری است که مفیضِ کمالات اوست و نفس از حیث مرتبۀ عالی و ذاتیِ خود مستفیضِ انواری است که از جانب مبادیِ ایجادی اش بر او اشراق می گردد تا در سیری استکمالی به معرفت حقیقی و یقینی نائل شود. اما نفس از حیثِ دانی و سافلِ خود محجوب به ماده و متعلّق به طبیعت است و تا چنین باشد، آن بُعدِ عالیِ او مجال ظهور نخواهد داشت.
▪️ به قول مولانا:
جان ز هجر عرش اندر فاقهای
تن ز عشق خاربن چون ناقهای
جان گشاید سوی بالا بال ها
تن زده اندر زمین چنگال ها
🔻پس عقل عملی که ناظم افعال و قوای بدن است، آستین همت را بالا زده و با برقراری تعادل در قوای ظاهری و باطنی به واسطۀ مجاهده و سلوک اخلاقی، نفس را از قفس طبع و طبیعت آزاد می کند تا عقل نظری با رجوع به حقیقت باطنیِ خود متوجه عوالم عِلوی و مبادی عالیه اش گردد و تحقق این حالت، همان مرتبۀ «قلب» است که یکی از لطائف و بطون سبعۀ عرفانی است که پس از مراتب «طبع» و «نفس» ظاهر می شود (جلسه41) و سالک در این مرتبه لایق مشاهده و مکاشفۀ انوار حق می گردد و «عرفان» نیز همان شناخت قلبی و معرفت شهودی است.
📚 آیت الله جوادی آملی می فرماید:
▫️عقل عملی آنگاه که در مسیر تزکیه قرار گرفت و دو نیروی شهوت و غضب را تعدیل کرد و به بارگاه نیت و عزم راه یافت و از تجلیه و تخلیه و تحلیه گذر کرد و به فنا رسید، به شهود خدا که یک کار عملی است، دست مییابد و این عرفان شهودی است و این حقیقت عرفان است که به علم حضوری شهودی بر میگردد.
💡«قلب» مقام ظهور و بروز معارف حقۀ الهيه است و این همان مقامی است که نزد حکما و فلاسفه به «عقل مستفاد» مشهور است.
📚 قيصری در «شرح فصوص الحكم» مینويسد:
▫️هرگاه نفس ناطقه به آن مرحله از كمال برسد كه بخواهد و بتواند معانی جزئی و كلی اشيا را مشاهده نمايد، عنوان «قلب» میگيرد. اين مرتبه همان است كه نزد اهل حكمت «عقل مستفاد» خوانده می شود.
👈 فلاسفه، استکمال نفس ناطقه را ترقیِ وی از مرتبۀ عقل هیولانی تا مرتبۀ عقل مستفاد و فراتر از آن (عقل قدسی) می دانند (جلسه40) و عارف از این منظر، کسی است که عقل جزئیِ خویش را به مرتبۀ عقلِ مؤیّد به نور الهی برساند و به آن درجه از کمال رسیده باشد که مستقیماً از عقل فعال کسب فیض نماید و در این مرحله است که اشراقات الهی و افاضات رحمانی بر او وارد و نازل می گردد و پرده ها از جلوی چشم کنار می رود تا جهان عقلی و عالم غیبِ ملکوت برای اهل سلوك همچون جهان عينی آشكار شود (الحكمة صيرورة الإنسان عالماً عقلياً مضاهياً لعالم العيني) و نیل به این مقام جز از طریق سیر و سلوک و گشوده شدن باب مکاشفه و شهود و اشراق امکان پذیر نیست.
📚 لذا ابن سینا عارف را کسی می داند که فکر و نظر خود را متوجه قدسِ جبروت ساخته و همواره از تابش نور حق در سِرّ خود بهره مند می گردد:
▫️و المتصرف بفکره إلی قدس الجبروت مستدیماً لشروق نورالحق فی سرّه یخصّ باسم العارف.
(الاشارات والتنبیهات)
👈 اما سالکی که می خواهد پرتو حضرت حق در دلش جلوه گر شود، باید بستر لازم برای حضور آن نور مطلق را فراهم نماید و اینجاست که بار دیگر پای «مزاج» به میان می آید و این بار از منظر معرفت عرفانی و به مدد نظرات عمیق عرفا و حکمای الهی، سرّ مکتوم مزاج برملا می شود و اهمیت اعتدال آن در پهنه ای به وسعت سلوک عرفانی نمایان می گردد.
💢 جلسۀ بعد در این باره صحبت خواهیم کرد...
#تاثیرات_متقابل_نفس_و_مزاج
#عرفان
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb