گفتمان طب اسلامی
512 subscribers
59 photos
13 videos
8 files
81 links
این کانال به بررسی مسائل مختلف فکری و اعتقادی، پیرامون «طب اسلامی» میپردازد ... قطعا نظرات مطرح شده در این کانال مصون از خطا نیست و قابل نقد خواهند بود.

👈 ارتباط با مدیر کانال: @Hre_Rahimi
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔶💠🔶 آشنایی با ابوالقاسم زهراوی - طبیب و دانشمند بزرگ اسلامی

💢 قسمت 17 برنامه ایران - شبکه 2 سیما - کارشناس: دکتر ولایتی

•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
🔶💠🔶 علوم ماتقدم علم طب از زبان زهراوی

ابوالقاسم زهراوی دانشمند شهیر اسلامی در بارۀ سیر علمی مورد نیاز برای رسیدن به درجه ای که آمادگی لازم برای آموختن علم طب پیدا شود مینویسد:

▫️نوجوان به معلم دینِ فاضلِ شیرین سخن سپرده میشد تا نخست کتاب خدا و سنت رسولش را به او بیاموزد و سپس علم نحو و لغت عرب را؛ اگر در علم دین اتقان میافت به او ریاضیات، سپس نجوم و بعد علم موسیقی می آموختند؛ اگر در این علوم استادی میافت او را فلسفه و منطق تعلیم میدادند و اگر در این علوم متبحّر میشد علم طب را می آموخت.

💢پ.ن:

با توجه به آنچه جناب زهراوی بیان کرده اند، یک طبیب در آن دوران کسی بوده که در علم دین اتقان میافته و در منطق و فلسفه تبحر داشته است نه اینکه فقط آشنایی سطحی با این علوم داشته باشد. مقایسه کنید با برخی طبیبانِ خود حکیم خواندۀ امروزی! که نه زبان عرب میدانند نه علم دین خوانده اند و نه منطق و فلسفه میدانند و در عین حال متاسفانه از منظر جامعه به عنوان معیار و شاخصی جهت سطح علمی طب سنتی شناخته میشوند.

#سخن_بزرگان
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTe
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔶💠🔶 فرازی از دعای عرفه

▫️يا مَنْ دَعَوْتُهُ مَريضاً فَشَفانى
اى آنکه در هنگام بیمارى خواندمش، پس شفایم داد...

•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTe
🔶💠🔶 آشنایی با سیر فلسفی ارتباط میان نفس و مزاج

💢سیر تکوّن مزاج (جلسه 32)

💠 تکوّن موجودات عالم طبیعت

گفتیم که تمام موجودات عالم طبیعت از ترکیب عناصر اربعه پدید می آیند و همچنین بیان کردیم که ترکیب عناصر اربعه مستلزم فعل و انفعال میان کیفیات متضادۀ موجود در این عناصر است که در انتها به ایجاد «مزاج» منتهی میشود. پس هر موجودی در عالم طبیعت مزاجی دارد که تابع ترکیب جسمانی اوست.

اما این ترکیب جسمانی بر اثر چه عواملی در عالم طبیعت صورت میپذیرد؟

جهت پاسخ به این سؤال باز هم به ارتباط میان عوالم جسمانی باز میگردیم. همانطور که ذکر شد، عالم اجسام دارای دو مرتبۀ «فلکی» و «عنصری» است و در حکمت قدیم، تکوّن موجودات عالم طبیعت را حاصل تأثیر و تأثر بین این دو عالم دانسته اند. بدین گونه که «عالم عنصری» تحت تأثیر «عالم فلکی» قرار دارد و لذا افلاک در تکوین موجودات عالمِ طبیعت و نحوۀ وقوعِ حوادث این جهان نقش عمده‌ای را ایفا میکنند.

عبدالرزاق لاهيجی در اشاره به اين موضوع مینويسد:

▪️عالم اجسام بر دو گونه است، يكی عالم فلكيّات و ديگری عالم عنصريّات. و خدای تعالی فلكيات را مؤثر آفريده و عنصريات را متأثر، و جميع تغيّرات و تجددات كه در اين عالم واقع شود، همه از تأثير افلاك و تابش كواكب بود. و چون فلكيات هميشه در حركتند و اوضاع ايشان در قياس به عنصرياتْ مختلف، و تأثير ايشان به وساطت اوضاع، لهذا تأثير فلكيات در عنصريات مختلف شود هم به حسب مكان و هم به حسب زمان.

💡توضیح: در واقع، عناصر اربعه که متأثر از افلاکند، در زمان ها و مکان های مختلف، از اوضاع متغیّر فلکی و حرکات اجرام سماوی، تأثیرات متفاوتی را دریافت مینمایند که در اثر آن در نسبت های گوناگون با یکدیگر ترکیب میشوند و به تبع آن «مزاج» های گوناگونی تشکیل میگردد. پس از شکل گیری مزاجها، «عقل فعّال» صورت نوعیۀ متناسب با هر مزاج را به آن افاضه میکند (که بدان خواهیم پرداخت) و بدین ترتیب، از ترکیبات متفاوت عناصر بسیط با یکدیگر، اجسام مرکب ایجاد میگردند که در انواع مختلف جماد و نبات و حیوان (موالید ثلاث) در پهنۀ وسیع طبیعت گسترش مییابند.

👈 پس حرکت افلاک همانگونه که استعداد هیولا را متنوع میکند (جلسات 21و22) باعث تنوع ترکیب میان عناصر اربعه نیز میشود و این تنوع در ترکیب به تنوع در مزاج منجر میگردد که استعداد شیء را در قبول صورت نوعیه مشخص میکند و بر اساس آن از فیض عقل فعال بهره مند میگردد و صورت نوعیۀ متناسب خود را دریافت میکند. و بدین گونه موجودات مختلف عالم طبیعت از همکاری میان عوالم جسمانی متولد میگردند.

💠 آباء و امهات طبیعت

در حکمت قدیم، تعبیر زیبایی از ارتباط میان عوالم جسمانی شده است. ایشان عالم طبیعت را محصول عشق میان فلکیات و عنصریات میدانستند، بدین معنا که گویی افلاک از لحاظ فعل و تأثیر، به منزلۀ پدران (آباء) ‌اند و عناصر اربعه از حیث انفعال و پذیرندگی به مثابۀ مادران (اُمّهات) كه از نكاح و ازدواج تكوينى و طبيعى آنها فرزندانی پدید می آیند (مَوالید) که همان موجودات عالم طبیعتند.

🔹بدین ترتیب افلاک را «آباء عِلوي» میخوانند که در «اُمّهات اربعه» تأثير کرده و سبب پيدايش «موالید ثلاث» که انواع معدن، نبات و حيوان (ناطق و غیر ناطق) است میشوند.

🔹در آثار مختلف به جای «آباء عِلوي» اصطلاحات ديگری از قبيل: آباء فلكي، آباء اثيري، آباء ثمانيه (فلك ثوابت و هفت سيّاره)، آباء سبعه (هفت سيّاره) و يا هفت آباء نيز به كار رفته است، ولی نحوۀ توجيه مطلب به همان صورتی است كه ذکر شد.

#مزاج
#تکون_مزاج

•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
🔶💠🔶 حواشی جلسۀ 32 (آباء و امهات طبیعت)

ناصر خسرو قبادیانی، در ابیات زیر به آباء و امهات عالم طبیعت اشاره می نماید:

چو پیوستند عقل و نفس باهم
ازیشان زاد اجرام مجسّم

یکی گردونِ اعظم آن که یکسر
بدو گردند هشت افلاک دیگر

از ايشان گشت ظاهر چار عنصر
ز من بشنو تو اين معنى چون درّ

اثير و پس هوا پس آب و پس خاك
كه زادستند اين هر چار زافلاك‏

حكيمان اين چنين گفتند با ما
كه اين چار امهاتند آن نُه آباء

از اين چار و از آن نُه اى برادر
بشد موجود سه فرزند ديگر

معادن پس نبات آنگاه حيوان
بهم بستند يكسر را خوشى جان

💢پ.ن:

▫️جناب ناصر خسرو در بیت اول اشاره به ایجاد افلاک مجسّمه از عقل و نفس افلاک دارد.
▫️در بیت دوم نیز اشاره به این دارند که فلک الافلاک، گردانندۀ هشت فلک پایینی خود است.
▫️در بیت سوم بیان میکنند که چهار عنصر از گردش افلاک ایجاد شده اند که در جلسات قبلی بیان کردیم که هیولای عالم طبیعت که دارای استعداد عام است از حرکات افلاک که وجه اختلافی افلاک با یکدیگر است استعداد خاص میابد و صورت نوعیۀ عنصری را دریافت میکند.
▫️از بیت چهارم به بعد به اسامی عناصر اربعه و آباء و امهات طبیعت و موالید آن ها اشاره میکند.

#مزاج
#تکون_مزاج

•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Audio
🔶💠🔶 تأثیر نیّت بر غذای انسان

▫️بیاناتی از استاد مروجی سبزواری (استاد عرفان اسلامی)

#تغذیه
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTe
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔶💠🔶 آشنایی با سیر فلسفی ارتباط میان نفس و مزاج

💢سیر تکوّن مزاج (جلسه 33)

💠 اعتدال مزاج (1) - اعتدال حقیقی

گفتیم که واهب الصّور(عقل فعّال) پس از شکل گیری مزاج، صورت نوعیۀ مناسب آن مزاج را افاضه میکند و موجودی شکل میگیرد.

اما چرا شأن موجودات با یکدیگر متفاوت است و برخی در مرتبۀ جمادی و برخی در مراتب بالاتر تا مرتبۀ انسانی قرار میگیرند؟

پاسخ این سوال، ریشه در حقیقتی دارد که به تدریج و طی جلسات آتی به آن دست خواهیم یافت اما این حقیقت مربوط به ویژگی خاصی میشود که در مفهوم «اعتدال کیفیت مزاجیه» نهفته است. در این مفهوم سرّی نهفته است که معیّنِ شرافت موجودات و علّت بُعد و قرب مراتب مخلوقات از عالم قدس و ملکوت است. لذا اثرِ اعتدال مزاج و درجاتِ آن در كمال موجودات از مرتبۀ جمادى به نباتى و حيوانى و در نهایت، وصول به مرتبۀ اشرف انسانى در آراء طبيعىِ قدما سهم بسزایی داشته است.

⭕️ در واقع، قاعده بر این اساس است که:

▫️ واهب الصّور بنا بر میزان دوری و نزدیکیِ هر مزاج از حد «اعتدال»، صورتی مناسبِ شأن او را افاضه میکند.

👈 پس ابتدا باید با معنای اعتدال در مزاج آشنا شویم.

اما اعتدال مزاج، در دو معنا به کار برده میشود:

1️⃣ اعتدال حقیقی(مطلق)
2️⃣ اعتدال فرضی(طبّی)

💠 اعتدال حقیقی:

اگر در یک ترکیب، اجزاءِ عناصر و طبایع (کیفیاتِ اربعه) در کم و کیف به میزانی باشند که از لحاظ تأثیر و تأثری که بر یکدیگر دارند به مرتبۀ تساوی برسند، و یا به عبارت دیگر مقدار قوای کیفیتهای ناهمساز (متضاد) عناصر در آن ترکیب به نحوی باشد که یکی بر دیگری یا بر دیگران غلبه نداشته باشد، از این ترکیب کیفیتی حاصل میشود که آن را مزاج معتدل حقیقی(مطلق) گویند. یعنی میزان کیفیت های متضادۀ عناصر اربعه در ترکیب به گونه ای باشد که گرمی برابر سردی و خشکی برابر تری باشد.

👈 توضیح جناب ابن سینا در طبیعیات شفا، در بارۀ مزاج معتدل مطلق اینگونه است:

▫️إما أن يكون الحار من البسائط يسخن البارد مقدار ما يبرد البارد الحار، حتى يحصل أمر متوسط بين حميتى البرد و الحر، و كذلك بين حميتى الرطوبة و اليبوسة، فيسمى هذا الامتزاج معتدلا مطلقا.

در واقع، درجۀ کمال و مرتبۀ موجودات مختلف، به سبب قرب و بعد مزاج ایشان از همین اعتدال که اعتدال حقیقی(مطلق) است تعیین میگردد و معیار کلی در رتبه بندی موجودات بر اساس این مفهوم شکل میگیرد؛ بدین معنا که هرچه مزاج موجودِ مرکب، به اعتدال حقیقی نزدیکتر باشد، صورتی کاملتر از جانب واهب الصّور به او افاضه خواهد شد.

💠 عدم وجود مزاج معتدل حقیقی در خارج

اما حکما در مکاتب مختلف فلسفی، بر این عقیده اند که خودِ مزاج معتدل حقیقی در خارج نمیتواند موجود شود زیرا مکان طبیعی برای او وجود نخواهد داشت.

💡توضیح مطلب این است که در جسمی که مرکب از اجزای متساویه است، عناصر اربعه به گونه ای مجتمع شده اند که مقادير قواى کیفی ايشان نیز در آن متساوى باشد، لذا همانقدر که عنصر ناری میل به کشاندن جسم به سمت بالا ـ که مکان طبیعی اوست ـ دارد، به همان میزان نیز عنصر خاکی میل به کشاندن جسم به سمت پایین دارد، و چون هر دو ميل، متساوى فرض شده است، بايد جسم مركّب نه در زمين باشد، و نه در آسمان و به همین دلیل، چون سایر عناصر نیز میل متساوی در کشاندن جسم به سمت حیّزِ خود خواهند داشت، در چنین شرایطی اگر جسم ميل به يكى از احیاز (مکانهای طبیعی) کند، مصداق ترجيح بلا مرجّح (یا تخصيص بى‏مخصص) خواهد بود.

👈 و اگر این جسم در یکی از مکانهای طبیعیِ عناصر واقع شود، پس باید که کیفیتِ آن عنصر بر او غلبه پیدا کرده باشد و دیگر معتدل مطلق نخواهد بود.

👈 و همچنین اگر مکان این جسم در جایی غير از مكان های طبیعی بسايط باشد لازم است که قبل از حدوثِ آن مركّب، در آن مکان خلأ وجود داشته باشد و طبق نظر حکما وجود خلاء محال است.

💢 بر این اساس، اعتدال در مزاج برای موجوداتی که در خارج وجود دارند، معنایی دیگر خواهد داشت و آن اعتدال فرضی(طبّی) است که در جلسه بعد به آن خواهیم پرداخت.

#مزاج
#اعتدال_مزاج
#تکون_مزاج

•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔶💠🔶 مکاشفه ای از صورت های مثالی حکمای یونانی و اسلامی

🔹شیخ عبدالحمید مروجی سبزواری از شاگردان مرحوم آیت الله پهلوانی، فقیه و عارف وارسته، مکاشفه ای را از عالم مثال نقل کرده اند که ذکری از حکمای یونانی و اسلامی نیز در آن وجود دارد... ایشان میفرماید:

اولین تجربه‌ام از عالم مثال در قوس نزول در آن شب برایم واقع شد. عالم هورِقلیا، و شهرهای جابرسا و جابلقا. در میان شهری راه می‌رفتم با دیوارهای بلند و قصرهای سر به فلک کشیده. آن‌چه را بعدها در کتاب آثولوجیا اثر افلوطین اسکندری (و نه ارسطو) خواندم، به این مضمون که در عوالم مثالی شهرهایی وجود دارند که همه‌ی اجزای آن‌ها حیّ و زنده هستند. آتش آن‌جا دارای فهم و شعور است و حتی حشرات در آن‌جا از درکی بسیار قوی برخوردارند، همه‌ی این مطالب را در آن شب در آن عوالم مثالی دیدم و تجربه نمودم.

در بالکن بعضی از آن قصرها، یا پشت‌‌بام بعضی خانه‌ها، یا در میان خیابان‌ها به مثال‌های افرادی برمی‌خوردم که قیافه‌هایی شکوهمند، ولی مهیب داشتند. مردان و زنانی که در لباس و هیئت فیلسوفان و حکیمان یونان و روم باستان بودند، یا در لباس و هیئت فیلسوفان و حکیمان اسلام، و بسیار دارای وقار و هیبت عجیبی بودند، که هم از فرط جمال، دوست داشتی نگاهت را به آن‌ها بدوزی و چشم از رویشان برنداری، و هم از شدت جلال و جبروت جرأت نمی‌کردی چشم از روی زمین برداری و نگاهشان کنی.

از کنار این مثال‌ها با وحشت و اضطرابی که تمام اعماق وجودم را فراگرفته بود عبور می‌کردم، و چون از کنار هرکدام می‌گذشتم، متوجه من می‌شدند و با کلماتی که تُن بالایی داشتند و گویی در میان سالنی خالی ادا می‌شدند می‌گفتند: «چون به نزدیک شیخ علی پهلوانی رسیدی، سلام مرا برسان و از او برای من طلب همت کن».

... از خواب برخاستم و بسیار متحیر و پریشان بودم. به‌راستی این شیخ علی پهلوانی کیست که افرادی چون افلاطون، سقراط، ارسطو، خواجه نصیرالدین طوسی، شیخ الرئیس، میرداماد و بزرگانی که از هیبت‌های عجیب و عظیمی برخوردار بودند از او طلب همت می‌کردند؟ و ای عجب‌تر این‌که من حقیر و ناتوان را واسطه در این طلب قرار داده بودند؟ ....

#سخن_بزرگان
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
🔶💠🔶 سلسله جلسات مکتوب «آشنایی با سیر فلسفی ارتباط میان نفس و مزاج»

🔹آشنایی با سیر فلسفی تکوّن مزاج ذیل سلسله مراتب طولی عالم خلقت
🔹آشنایی با تأثیرات متقابل نفس و مزاج در دیدگاه حکما و عرفای اسلامی
🔹تعالی نفس در اثر اعتدال مزاج بدن
🔹 و...

👈 در کانال «گفتمان طب اسلامی»

#تکون_مزاج
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
🔶💠🔶 تعابیر بلند شیخ الرئیس در رثای امیرالمؤمنین علیه السّلام:

🔹جناب شیخ الرئیس ابن سینا در رسالۀ معراجیه می گوید:

▫️عزیزترین انبیا و خاتم رسولان- صلّی اللّه علیه و آله و سلم- چنین گفت با «مرکز حکمت» و «فلک حقیقت» و «خزینۀ عقل» امیر المؤمنین- علیه السلام- که:
"یا علی! إذا رأیت الناس یتقربون الی خالقهم بانواع البرّ تقرّب الیه بانواع العقل تسبقهم"
و این چنین خطاب جز با چون او بزرگی راست نیامدی که او در میان خلق آن چنان بود که معقول در میان محسوس. (رسالۀ معراجیه، ص15)

▫️ترجمه: یا علی! وقتی می ‌بینی مردم به انواع برّ و نیکی ‌ها به سوی خالق‌شان تقرّب می‌جویند، تو سعی کن با انواع عقل (و ادراک معقول) به خدایت تقرب بجویی که از آنان سبقت خواهی گرفت.

👈 حضرت آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) در شرح این عبارت می فرمایند:

مرحوم بوعلی سينا وقتی می ‌خواهد از وجود مبارك حضرت امير به عظمت ياد كند، تعبيری كه ابن ‌سينا نسبت به وجود مبارك حضرت امير دارد، آن است كه می ‌خواهد بفرمايد، پيامبر حديثی را به علی‌ بن‌ ابی ‌طالب گفت؛ اما وقتی می ‌خواهد علی بن ‌ابی طالب را معرفی كند، می‌گويد: «أعزّ الأنبياء»؛ يعنی وجود مبارك حضرت[رسول اکرم]، به «أعزّ الأولياء» وجود مبارك حضرت امير «الذي هو بين الخلق كالمعقول بين المحسوس» چنين فرمود.

فرمود علی در بين بشر، مثل عقل است در بين حس. اين اعضا و جوارح حسّی ما نياز به عقل دارند، عقل اينها را رهبری می ‌كند، فرمود: علی عقل است و ديگران دست و پا و چشم و گوش هستند. بوعلی وقتی بخواهد علی را معرفی كند كه به جريان خندق و عمرو بن عبدود و امثال آن معرفی نمی‌كند؛ يك منشأ عقلانی، كسی كه رئيس عقلای فكری است می ‌گويد: علی در بين جوامع بشری، عقل است و ديگران چشم و گوش: «الذي هو بين الخلق أو الأصحاب كالمعقول بين المحسوس». اين [گونه] وجود مبارك حضرت امير [را] آمده برای ما معرفی كرده.

📖 جلسه درس اخلاق (1393/10/18)

#سخن_بزرگان
#ابن_سینا
•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔶💠🔶 شکل1: نمودار قوای کیفیات اربعه

#مزاج
#اعتدال_مزاج
#تکون_مزاج

•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
🔶💠🔶 شکل 2: اعتدال فرضی(طبی) در موجودات مختلف

#مزاج
#اعتدال_مزاج
#تکون_مزاج

•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
گفتمان طب اسلامی
🔶💠🔶 شکل 2: اعتدال فرضی(طبی) در موجودات مختلف #مزاج #اعتدال_مزاج #تکون_مزاج •┈✾🔷💠🔷✾┈• @GoftemaneTeb
.

🔶💠🔶 آشنایی با سیر فلسفی ارتباط میان نفس و مزاج

💢سیر تکوّن مزاج (جلسه 34)

💠 اعتدال مزاج (2) - اعتدال طبّی

گفتیم که «اعتدال مزاج» دارای دو معنا می باشد و در جلسۀ قبل یکی از این معانی را که «اعتدال حقیقی» بود مورد بررسی قرار دادیم.

🔻آنچه در مورد اعتدال حقیقی باید مورد توجه قرار بگیرد این است که این معنا از اعتدال مزاج، فقط و فقط شامل یک نقطۀ واحد می گردد، زیرا اعتدال حقیقی در جایی اتفاق می افتد که قوای کیفیات اربعه به حد تساوی میرسد و با هم برابر میشود و این حالت در هیچ شرایط دیگری تکرار نمیشود زیرا هر نقطه ای خارج از این حالت، به معنای عدم تساوی در قوای کیفیت ها می باشد و لذا اعتدال حقیقی نخواهد بود.

💡مثال آن، نقطۀ مرکزی یک دایره است که فاصلۀ آن با همۀ نقاطی که بر روی محیط دایره قرار دارند یکسان است اما هر نقطه ای جز این نقطه، نسبت های متفاوتی با نقاط روی محیط برقرار میکند و لذا هیچ مرکزی جز همان یک نقطه نمیتوان برای دایره در نظر گرفت.

💡 جهت کمک به فهم این موضوع میتوان نموداری از شدت قوای کیفیات اربعه رسم کرد (همانند تصویر شکل1) بطوریکه کیفیت های متضاد در مقابل یکدیگر قرار گیرند (زیرا هر دو با هم نمیتوانند در یک جسم غالب شوند). در این نمودار هرچه از مرکز به سمت پیرامون حرکت کنیم، قوت کیفیت ها افزایش میابد و هر منطقه از مناطق چهارگانۀ مشخص شده، محل غلبۀ دو کیفیت از کیفیات اربعه است (مثلاً در منطقۀ 1، حرارت و یبوست غالب است) و نقاطی که روی محورهای مختصات (کیفیات مفرده) واقع شوند محل غلبۀ یک کیفیت واحد است. حال در این نمودار، هر نقطه ای که انتخاب شود، یک یا دو کیفیت در آن غالب خواهد بود و تنها در مرکز این نمودار که محورهای کیفیات مفرده به یکدیگر میرسند، میزان قوای کیفیات اربعه با یکدیگر یکسان میگردد و نقطۀ مرکزی این نمودار، جایی است که اعتدال حقیقی در آن برقرار است.

🔻با این توضیحات، حتی اگر مزاج معتدل حقیقی وجود میداشت، مخصوص به یک موجود خاص میشد، اما در عالم طبیعت موجودات فراوانی متولد میگردند که نشان از وجود امزجۀ گوناگون دارد. و از سویی دیگر، شرط افاضۀ صورت نوعیه به موجودات، رسیدن مزاج ایشان به حد تعادل است. یعنی ابتدا باید تعادل خاصی در مزاجِ یک ترکیب جسمانی ایجاد شود، و سپس بر اساس آن تعادل، صورت نوعیۀ مناسب را دریافت نماید. پس اگر اعتدال مزاج، فقط به معنای اعتدال حقیقی بود، هیچ موجودی پدید نمی آمد چون چنین اعتدالی در واقع وجود خارجی ندارد و اگر هم داشته باشد فقط شامل یک موجود می گردد.

👈 پس معنای اعتدال مزاج در موجودات عالم طبیعت، معنای دیگری دارد که اعتدال طبّی یا فرضی نام دارد.

💠اعتدال طبّی(فرضی)

بر خلاف اعتدال حقیقی که به معنای تساوی عناصر و کیفیات اربعه در ترکیب جسم بود، اعتدال طبّی در مزاجِ هر نوع از انواع مواليد به معنای برخورداری از آن مقدار عناصر و کیفیات اربعه در مزاج است که باعث فزونیِ کمیات و کیفیاتِ عناصر در جهتی گردد که صدور آثار و اعمال آن موجود، به بهترین و شایسته ترین حالت انجام گیرد.

💡به عبارت دیگر، مزاج معتدل طبی، به معنای تساوی کیفیات اربعه نیست بلکه هر موجودی به فراخور استعدادها و غایات خلقت خود نیاز به ترکیب بدنی خاصی دارد که میزان عناصر اربعه در آن به گونه ای باشد که قوای کیفیات اربعه در جهت خاصی غالب گردند که شایسته ترین حالت را جهت صدور افعال و آثار مخصوص به آن موجود ایجاد کنند.

💡بعنوان مثال، در حیوانات، خصوصیت شیر به گونه ای است که شایستۀ جرئت و دلیری است و شغال سزاوار بزدلی و فرار است. لذا مزاجِ شیر در اعتدالِ خود اقتضای غلبۀ حرارت را دارد و مزاجِ شغال غلبۀ برودت را میطلبد و هر دوی آنها اگر در مزاج مخصوص به خود معتدل باشند، آثار و افعال ویژۀ خود را به بهترین حالت بروز خواهند داد.

📚 به قول جناب شیخ الرئیس در طبیعیات شفا، منظور از اعتدال در طب، توازنِ بالسّویه نیست بلکه عدلِ در قسمت است:

▫️و يجب أن تعلم أن المعتدل الذي يستعمله الأطباء في مباحثهم، فإنه ليس مشتقا من التعادل الذي هو التوازن بالسوية، بل كأنه مشتق من العدل في القسمة.

👈 لذا همانگونه که در ((شکل 2 )) ملاحظه می نمایید، موجود (الف) دارای غلبۀ حرارت و یبوست در مزاج خود است اما این مزاجی است که مناسب خلقت ویژۀ اوست و اگر در این مزاج باشد، بهترین شرایط را برای انجام افعال خاص خود دارد و موجودات دیگر مانند (ب) و (ج) نیز هر یک اعتدالی مخصوص به خلقت خود را دارا هستند که بهترین حالت مزاجی برای ایشان است. اما با این حال، موجود (ب) نسبت به دو موجود دیگر به اعتدال حقیقی نزدیکتر است و این باعث بروز آثار خاصی در او میگردد که مربوط به دوری یا نزدیکی به اعتدال حقیقی است که در جلسات بعد به آن خواهیم پرداخت.


#مزاج
#اعتدال_مزاج
#تکون_مزاج

•┈✾🔷💠🔷✾┈•
@GoftemaneTeb
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM