🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
93.7K subscribers
28.6K photos
3.08K videos
10 files
1.98K links
‍▒ ارائه روایات معتبر دینے به شیوه نوین
▓ اگر دعا معتقدانه و خالصانه خوانده نشود بے‌اثرست
▒ اعتقادے به دعانویسے و سرڪتاب نداریم
▓ ڪُپے بدون ذڪر منبع ضمان‌آور است
Download Telegram
🖍تقوا چیست؟

🍃شاگردی از عابدی پرسید: تقوا را برایم توصیف کن

🌱عابد گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود، مجبور به گذر شدی چه میکنی؟
شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه میروم تا خود را حفظ کنم
عابد گفت: در دنیا نیز چنین کن! تقوا همین است

از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند.!!



‌➣ @ganje_arsh ❤️
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
#حاجات_مهم

✍🏻هر کس در هر روز این اذکار را بخواند و به حضرت امام محمد باقر علیه السلام هدیه کند به هر حاجتی که دارد نائل می گردد :

💠شنبه هزار مرتبه
⚡️  یا قَاضِيَ‏ الْحَاجَاتِ‏⚡️
💠یک شنبه هزار مرتبه
⚡️یا مفتاح الابواب⚡️
💠دوشنبه هزار مرتبه
⚡️يَا مُسَبِّبَ‏ الْأَسْبَابِ‏⚡️
💠سه شنبه هزار مرتبه
⚡️يَا حَيُ‏ يَا قَيُّومُ‏ بِرَحْمَتِكَ‏ أَسْتَغِيثُ⚡️
💠چهارشنبه هزار مرتبه
⚡️ يَا بَدِيعَ‏ السَّمَوَاتِ‏ وَ الْأَرْضِ⚡️
💠پنج شنبه هزار مرتبه
⚡️ يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ⚡️
💠جمعه هزار مرتبه
⚡️  لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ

👈و هر روز صد مرتبه بگوید
⚡️ اللَّهُمَ‏ صَلِ‏ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ‏ مُحَمَّدٍ به عدد اسماء الحسنی

📚 گلهای ارغوان جلد ۱ صفحه ۳۸

🦋@Ganje_arsh ❤️
🍃🍁
💙🍃🦋


🌺خدایا🙏
با تو درد و دل میکنم
تمام دردهایم را میدانی
میدانم که همیشه برایم
خیر میخواهی و بس🌷
پس چه آرامشی بالاتر از
ذکر و یاد خدایی که همیشه
و در همه حال در کنار بنده اش است🙂🍃


‌➣ @ganje_arsh ❤️
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋


#ختم_آیه_مبارڪه_بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#جهترفع_هر_بلاوحاجتی

💠✍🏻سلام به همه عزیزان. روز شنبه همه شما دوستان به خیر و خوشی ختمی ڪه امروز در این پست قرار میدم براے رفع هر گونه بلا و حوادث هولناڪ و براے هر حاجات سنگین است
منوط بر اینڪه آداب ختم را رعایت ڪنید و ختم را بدون ڪم وڪاست و به صورت منظم انجام دهید

▪️✔️آداب این ختم:
▪️✔️خواندن نمازهاے یومیه
▪️✔️ترہ گناه
▪️✔️گوشت قرمز و پیاز و سیر در این مدت نخورید
▪️✔️حتما در این مدت ختم هر شب جمعه براے امواتتون فاتحه و دو رڪعت نماز به نیتشون بخونید
▪️✔️دائم الوضو باشید

💠✍🏻طریقه ختم:
شما به مدت ۱۴ روز هر روز باید بعد از هر نماز واجب ۱۹ بار ذڪر زیر را بخوانید

🍃🍂نِجاهَ مِنکَ یا سَیِّدَالکَریمَ نَجِّنا
وَخَلِّصنا بِحَقِّ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🍂🍃

💠✍🏻منظور از بعد از هر نماز واجب,یعنی بعد از نماز صبح و بعد از نماز عصر و بعد از نماز عشا ڪه سه بار در روز میشودو شما باید ازصبح روز جمعه شروع به این ختم ڪنید و بعد از ۱۴ روز در شب جمعه ڪه آخر روز پنج شنبه هست تمام ڪنید.در آخرین روز , ڪه روز پنج شنبه هست بین نماز مغرب و عشا باید ۷۸۶ بار همین ذڪر را بگویید,بدون این ڪه ما بین ذڪر حتی تڪلمی ڪنید. و تحت هیچ شرایطی ذڪر را قطع نڪنید.

💠✍🏻بعد از ختم ذڪر باید نماز عشا را بخوانید و بعد از نماز عشا فقط بجاے ۱۹ بار, فقط هفت بار این ذڪر را بخوانید
توجه ڪنید که این هفت بار فقط براے روز چهاردهم بعد از نماز عشا هست.
در واقع شما در طی این ۱۴ روز دو تا ۷۸۶ بار این ذڪر را ختم میڪنید .یڪی مجموعه این ۱۴ روز و یڪی هم در شب جمعه روز آخرو هر روز بعد از ختم باید حاجات خود را بیان ڪنیداین ختم فوق العاده مجرب و ڪارگشاست و حتما این ختم را یڪ بار هم شده در زندگیتون انجام دهید

#اتمام_ختم
#هرچنلی_ختمهاےویژه
#ڪانال_دعاهاےمشڪل_گشارااسڪی_ڪنه
#توےچنل_سنجاق_میشه
#نگی_نگفتیシ


🦋  ➢ @Ganje_arsh ❤️
🍃🍁
💙🍃🦋
🍃💐🍃

🍃❤️خدای خوبی داریم
آنقدر خوب که با هر مقدار بار سنگین گناه،
اگر پشیمان شویم و توبه کنیم
باز هم مهربانانه ما را می‌بخشد.
و آنقدر بخشنده است که باز فرصت جبران را
در اختیارمان می‌گذارد.😇

🍃❤️آری خدای خوبی داریم ...
خدایی که مشتاقانه ما را می‌نگرد…
با چنین خدای بخشنده و مهربانی ،
ناامیدی از درگاهش معنایی ندارد ...👌


@Ganje_arsh ❤️
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
🌻‍ بیست جمله کوتاه و ناب 🌻

۱- خوشبختی خانه در خدا پرستی است.
۲- عزت خانه در دوستی است.
۳- ثروت خانه در شادی است.
۴- زیبایی خانه در پاکیزگی است.
۵- پاکی خانه در تقوا است.
۶- نیاز خانه در معنویات است.
۷- استحکام خانه در تربیت است.
۸- گرمی خانه در محبت است.
۹- صفای خانه درمحبت است.
۱۰- پیشرفت خانه در قناعت است.
۱۱- لذت خانه در سازگاری است.
۱۲- سعادت خانه در امنیت است.
۱۳- روشنایی خانه در آرامش است.
۱۴- رفاه خانه در حرمت و تفاهم است.
۱۵- ارزش خانه در اعتماد و اطمینان است.
۱۶- سلامتی خانه در نظافت و پاکیزگی است.
۱۷- صفت خانه در انصاف و گذشت است.
۱۸- شرافت خانه در لقمه حلال است.
۱۹- زینت خانه در ساده بودن است.
۲۰- آسایش خانه در انجام وظیفه است.

🦋  ➢ @Ganje_arsh ❤️
🍃🍁
💙🍃🦋
🦋ﻣﻼﮎ "ﺩﻭﺳﺘﯽ" ﺑﻪ ﺭﻧﮓ
⚪️ﻭ ﻗﺪ ﻧﯿﺴﺖ
🦋ﻣﻌﯿﺎﺭ ﺩﻭﺳﺘﯽ "ﺻﺪﺍﻗﺘﯽ"
⚪️ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ
🦋ﺩﺭ ﺻﻨﺪﻭﻗﭽﻪ ﺩﻟﺶ
⚪️ﺫﺧﯿﺮﻩ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ..

🦋ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺗﻤﻠﮏ ﺗﻮ ﺑﺮ ﮐﺴﯽ
⚪️ﯾﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ
🦋ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻣﺜﻞ "ﺑﻮﯾﯿﺪﻥ"
⚪️ﯾﮏ ﺳﯿﺐ ﺍﺳﺖ،
🦋ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﮔﺎﺯﯼ ﺑﺰﻧﯽ...


@Ganje_arsh ❤️ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
#حتما_بخونید

عبيد بن زراره مےگويد:
از امام صادق علیه السلام پرسيدم:

گناهان ڪبيره ڪدام اند؟

آن حضرت فرمودند:
گناهاטּ ڪبيره در نوشتار
علے بن ابی طالب (ع) هفت چيز است:

1》 ڪفر به خداوند،
2》 ڪشتن انسان،
3》 عاق پدر و مادر شدטּ،
4》 ربا گرفتن،
5》 خوردטּ مال يتيم به ناحق،
6》 فرار از جهاد
7》 و تعرب بعد از هجرت

عبيد میگويد : از امام پرسيدم:
گناه يك درهم از مال يتيم خوردن بزرگتر
است يا ترک نماز؟حضرت فرمودند:ترڪ نماز

عرض ڪردم: شما ترڪ نماز را
از گناهاטּ ڪبيره به حساب نياورديد!!!

حضرت فرمودند:
اولين گناه ڪبيره چه بود؟
عرض ڪردم : ڪفر به خداوند فرمودند:
شڪے نيست ڪه تارڪ نماز ڪافراست.

📚وسائل‌الشيعه_ج۱۱_ص۲۵۴

🦋  ➢ @Ganje_arsh ❤️
🍃🍁
💙🍃🦋
💙مهم‌ نیست چه چیز
🤍به یک ""زن"" بدهی،
💙هر چه بدهی
🤍آنرا "بهتر" می‌سازد.

💙خانه‌ای به او بده،
🤍از آن "کاشانه‌ای"
💙خواهد ساخت...

🤍"لبخندی" به او بده
💙قلبش را
🤍به تو خواهد بخشید...


@Ganje_arsh ❤️ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
🔴دوری از خصلت ابلیس

✍️شخصی گوید: من در مکه بین صفا و مروه بودم که مردى را مشاهده کردم که سوار بر استرى شده و اطراف وى را غلامانى گرفته اند و مردم را کنار مى زنند تا او حرکت کند.

پس از مدتى که به بغداد رفتم ، روزى بر روى پلى حرکت مى کردم چشمم به مردى افتاد که لباس هاى کهنه پوشیده و پابرهنه است .

خوب به او نگاه کردم و در چهره اش خیره شدم و به فکر فرو رفتم که این مرد را در کجا دیده ام ؟! آن مرد گفت : چرا این گونه به من نگاه مى کنى ؟! گفتم : تو را شبیه مردى دیدم که او را در مکه مشاهده کردم و شروع کردم صفات او را ذکر کردم . گفت : من همان مرد هستم . گفتم : چرا خداوند با تو این چنین کرد؟

🔺گفت : من در جایى که همه مردم در آن (مکه ) تواضع مى کنند تکبر کردم خداوند هم مرا در جایى (جامعه ) که همه براى خود رفعت و شأنى دارند، ذلیل کرد.

🦋  ➢ @Ganje_arsh ❤️
🍃🍁
💙🍃🦋
🌺من برای کسی که بحث
🌸و جدل را رها کند،
🌺هر چند "حق با او" باشد،
🌸دروغ را هر چند به
🌺شوخی "ترک" کند،
🌸و خوش اخلاق باشد....

🌺خانه ای را در حومه بهشت
🌸و خانه ای در وسط بهشت
🌺و خانه ای در بالای "بهشت"
🌸""ضمانت"" میکنم.....

♡حضرت محمد (ص)♡


@Ganje_arsh ❤️ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
📖 مهربانی با یتیم

در اطراف بصره مردی فوت کرد و چون بسیار آلوده به معصیت بود کسی برای حمل و تشییع جنازه او حاضر نگشت. همسرش چند نفر را به عنوان کارگر گرفت و جنازه او را برای دفن به خارج از شهر بردند. در آن نواحی زاهدی بود بسیار مشهور که همه به صدق و صفا و پاکدلی او اعتقاد داشتند زاهد را دیدند که منتظر جنازه است. همین که بر زمین گذاشتند زاهد پیش آمد و گفت آماده نماز شوید و خودش نماز خواند. این خبر به شهر رسید و مردم دسته دسته برای اعتقادی که به آن زاهد داشتند از جهت نیل به ثواب می آمدند و نماز بر جنازه می خواندند و همه از این پیش آمد در شگفت بودند. شخصی از زاهد پرسید که چگونه شما اطلاع از آمدن این جنازه پیدا کردید؟ گفت در خواب به من گفتند برو در فلان محل بایست جنازه ای می آورند که فقط یک زن همراه اوست بر او نماز بخوان که آمرزیده شده. زاهد از زن پرسید شوهر تو چه عملی می کرد که سبب آمرزش او شده؟ زن گفت شبانه روز او به آلودگی و شرب خمر می گذشت. پرسید آیا عمل خوبی هم داشت؟ زن جواب داد آری سه کار خوب انجام میداد ، شب وقتی از مستی به خود می آمد گریه می کرد و می گفت خدایا کدام گوشه جهنم مرا جای خواهی داد؟ صبح که میشد لباس تمیز می‌پوشید ، وضو می گرفت نماز می‌خواند و هیچگاه خانه او خالی از دو ، سه یتیم نبود آنقدر که به یتیمان مهربانی و شفقت میکرد به اطفال خود نمی کرد.

📚منبع کشکول شیخ بهائی

🦋  ➢ @Ganje_arsh ❤️
🍃🍁
💙🍃🦋
🌷یک تکه محبت
🍃دو فنجان مکث
🌷یک لحظه سکوت
🍃به "احترام دوست"...

🌷آنان که ز ما "دور"
🍃ولی در "دل" و جانند
🌷بسیار گرامی تر از
🍃آنند که دانند
🌷گفتیم که شاید
🍃ندانند بدانند..

🌷خدمت شما دوستان
🍃و سروران دوست داشتنی


@Ganje_arsh ❤️ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
🌹طرح شبانه انس با قرآن🌹

👈هر شب یک صفحه از قران کریم هدیه به روح پدران و مادران از دست رفته، آمرزش گناهان و سلامتی امام زمان (عج)

قـرائت امشـب👇
سوره #مرسلات۵۸۰

@Ganje_arsh ❤️
🌹طرح شبانه انس با قرآن🌹

👈هر شب یک صفحه از قران کریم هدیه به روح پدران و مادران از دست رفته، آمرزش گناهان و سلامتی امام زمان (عج)


@Ganje_arsh ❤️
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃

✫⇠ #پایی_که_جا_ماند
✫⇠قسمت :8⃣9⃣
به روایت سید ناصرحسینی پور


برای آزادی لحظه‌شماری می‌کردیم. ساعت‌ها و روزها خیلی دیر می‌گذشت. سخت‌تر از روزهایی که خبر از آزادی نبود. عراقی‌ها برای آزادی‌مان امروز و فردا می‌کردند. روزانه حدود هزار اسیر از دو کشور آزادی می‌شدند. قبل‌ازظهر، یکی از اسرای عراقی که گویا ده، دوازده روز قبل از ایران آزاد شده بود، آمده بود بیمارستان. به زبان فارسی مسلط بود. نامش امجد بود. از قیافه‌اش پیدا بود در ایران به او خوش گذشته است. کت و شلوار سرمه‌ای رنگی که ایرانی‌ها هنگام تبادل اسرا به او داده بودند، تنش بود. ایرانی‌ها به اسرای عراقی کت و شلوار و پیراهن‌های شیک داده بودند و عراقی‌ها به ایرانی‌ها لباس‌های نظامی آستین کوتاه خاکی که در انبارهایشان خاک می‌خورد! گویا قبل از اسارت در این بیمارستان کار می‌کرده. آمده بود سری بزند به محل کار قبلی‌اش. وارد بیمارستان که شده بود، همکارانش به او گفته بودند: تعدادی از اسرای معلول ایرانی این جا هستند! سراغ‌مان آمد. وقتی گفت ایران اسیر بودم، احساس کردم بوی ایران می‌دهد. امجد گفت: وقتی فهمیدم تعدادی اسیر ایرانی این جاست، گفتم بیام سری بهتون بزنم و از ایران براتون بگم. هر کس سؤالی از او می‌پرسید. همه تشنه‌‌ی شنیدن اخبار ایران بودیم. در عملیات آزادسازی خرمشهر به اسارت نیروهای ایرانی در آمده بود. به امام و مقام معظم رهبری ابراز محبت می‌‌کرد. بچه‌ها دوست داشتند او از ایران بیشتر صحبت کند. نام بیشتر مقامات ایرانی را بلد بود. به دور‌ و برش نگاه کرد، عراقی‌ها که نبودند، گفت: ما تو خرمشهر به شما ایرانی‌ها خیلی ظلم کردیم. اسرای ما تو اردوگاه از جنایات جنگی عراق تو خرمشهر و هویزه و سوسنگرد حرف‌های زیادی به خبرنگار شما گفتند. امجد گفت: البته من تو واحد بهداری کار می‌کردم. محاصره شدم و بعد اسیر شدم. خدایی تو جنایت عراقی‌ها دست نداشتم. تو اردوگاه هم مصاحبه نکردم، اما دوستانم بدون این که بترسند همه چی رو گفتن. امجد گفت: چند روز پیش که آزاد شدیم، بعثی‌ها کسانی را که مصاحبه کرده بودند لو دادند، اونایی که حرف زده بودند رو بردن استخبارات... چند روزی که قرنطینه بودیم، افسر بخش اطلاعات و امنیت تهدیدمان کرد فعلاً از آزاد شدن اونا به کسی چیزی نگید. پرسیدم: چه کارشون می‌کنند؟ کفت: خدا می‌دونه! بعد ادامه داد: افسر استخبارات گفت اگر خانواده‌هاشون پیشتون اومدند و سراغ این اسرار رو گرفتن، شما اظهار بی اطلاعی کنید! بعد‌ها شنیدم صدام گفته من با اسرای عراقی که در ایران مصاحبه کرده‌اند و با آبروی عراق در برابر مجوس‌های ایرانی بازی کرده‌اند، حساب‌ها دارم! گفتم: از این که واقعیت رو به مصاحبه‌گر ایرانی گفته بودند، پشیمان نبودند؛ نگفتند ای کاش هیچی نمی‌گفتیم تا حالا می‌رفتیم خونه‌مون و گرفتار استخبارات نمی‌شدیم؟! مکثی کرد و آهی از ته دل کشید و گفت: این چند سالی که ایران بودیم، خیلی چیزها برامون روشن شد. اسیرهای ما پشیمون نبودند، ایران حقیقت رو گفتند، بعضی وقت‌ها هم آدم رو برای گفتن حقیقت می‌کشند، زندان می‌کنند، کتک می‌زنند، تو عراق که این جوریه، این چیزا تو تاریخ عراق زیاده!
انگار که با یک اسیر ایرانی حرف می‌زدم. قسم‌مان داد چند روزی که در عراق هستیم از آن چه برای‌مان گفته، مخصوصاً به پرسنل بیمارستان که بعضی از آن‌ها همکارانش بودند، حرفی نزنیم. امجد ایرانی‌ها را آدم‌های با صداقت و راز نگه‌داری می‌دانست. به ما اعتماد کرده بود‌. امجد گفت: چون ایرانی هستید این حرف‌ها را بهتون گفتم، اگه عراقی بودید، بهتون اعتماد نمی‌کردم! آن طور که می‌گفت گویا در قرنطینه‌ی استخبارات دنبال اسرایی می‌گشتند که در سال ۱۳۶۲ در تظاهرات سراسری اسرای عراقی در خیابان‌های تهران علیه صدام شعار داده بودند. عراقی‌ها از روی فیلم تظاهرات آن روز عده‌ای از اسرای عراقی را شناسایی و به استخبارات بره بودند. امجد گفت: وارد عراق که شدیم، افسران عراقی گفتند: بعضی از شماها در ایران با آبروی عراق و رئیس القائد بازی کردید. بعثی‌ها سراغ اسرای عراقی که آن سال‌ها در نماز جمعه‌ی تهران شرکت می‌کردند‌ نیز رفته بودند. حرف که می‌زد، نمی‌توانست جلوی گریه‌اش را بگیرد. وقتی از وضعیت اسرای عراقی در ایران از او پرسیدم، گفت: شما بوی ایران می‌دهید، دلم برای ایران تنگ می‌شه، الان که عراق هستم، قدر ایران رو بهتر می‌دونم!

ادامه دارد...✒️

🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃

🦋  ➢ @Ganje_arsh ❤️
🍃🍁
💙🍃🦋
💜"زندگۍ" را با ڪسانۍ
💞احاطہ ڪنید...

💜ڪہ دوستتان دارند
💞و بہ شما انگیزه مۍدهند

💜تشویقتان مۍڪنند
💞و باعث مۍشوند

💜از اینڪہ خودتان هستید،
💞حس خوبۍ داشتہ باشید..


@Ganje_arsh ❤️ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
#حکایت_بهلول_عاقل

روزی سوداگری بغدادی از بهلول سوال نمود من چه بخرم تا منافع زیاد ببرم؟ بهلول جواب داد آهن و پنبه. آن مرد رفت و مقداری آهن و پنبه خرید و انبار نمود اتفاقا" پس از چند ماهی فروخت و سود فراوان برد.

باز روزی به بهلول بر خورد. این دفعه گفت بهلول دیوانه من چه بخرم تا منافع ببرم؟ بهلول این دفعه گفت پیازبخر و هندوانه.

سوداگر این دفعه رفت و سرمایه خود را تمام پیاز خرید و هندوانه انبار نمود و پس از مدت کمی تمام پیاز وهندوانه های او پوسید و از بین رفت و ضرر فراوان نمود. فوری به سراغ بهلول رفت و به او گفت در اول که از تو مشورت نموده، گفتی آهن بخر و پنبه، نفعی برده. ولی دفعه دوم این چه پیشنهادی بود کردی؟

تمام سرمایه من از بین رفت. بهلول در جواب آن مرد گفت روز اول که مرا صدا زدی گفتی آقای شیخ بهلول و چون مرا شخص عاقلی خطاب نمودی من هم از روی عقل به تو دستور دادم . ولی دفعه دوم مرا بهلول دیوانه صدا زدی، من هم از روی دیوانگی به تو دستور دادم . مرد از گفته دوم خجل شد و مطلب را درک نمود.

🦋  ➢ @Ganje_arsh ❤️
🍃🍁
💙🍃🦋
🍁از حضرت علی (؏) سوال کردند:
🌼سنگین‌تر از آسمان چیست؟
🍁فرمود: "تهمت به انسان بےگناه"...
🌼از زمین پهناورتر چیست؟
🍁فرمود: "دامنه حق" که خدا
🌼همه جا هست و بر
🍁همه چیز مسلط است....
🌼از دریا پهناورتر چیست؟
🍁فرمود: "قلب انسان قانع"...

🌼از "سنگ سخت‌تر" چیست؟
🍁فرمود: قلب مردم منافق....
🌼از آتش سوزان‌تر چیست؟
🍁فرمود: رؤسای ستمکارے
🌼که ملت را به خود
🍁وا مے گذارند و هیچ فکر
🌼"تربیت" آنها نیستند.....


@Ganje_arsh ❤️ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
🌼در خدمت مادر

✍️در زمان های قدیم، مردمی بادیه نشین زندگی می کردند که در بین آنها مردی بود که مادرش دچار آلزایمر و نسیان بود و می خواست در طول روز، پسرش کنارش باشد. این امر، مرد را آزار می داد و فکر می کرد در چشم مردم کوچک شده است. هنگامی که موعد کوچ رسید، مرد به همسرش گفت مادرم را نیاور، بگذار اینجا بماند. مقداری غذا هم برایش بگذار تا اینجا بماند و از شرش راحت شوم تا گرگ او را بخورد یا بمیرد. همسرش گفت باشد، آنچه می گویی انجام می دهم.

همه آماده کوچ شدند. زن هم مادرِ شوهرش را گذاشت و مقداری آب و غذا در کنارش قرار داد و کودک یک ساله خود را هم پیش زن گذاشت و رفتند. آنها فقط همین یک کودک را داشتند که پسر بود و مرد به پسرش علاقه فراوانی داشت و اوقات فراغت با او بازی می کرد و از دیدنش شاد می شد. وقتی مسافتی را رفتند، هنگام ظهر برای استراحت ایستادند و مردم همه مشغول استراحت و غذا خوردن شدند.

مرد به زنش گفت پسرم را بیاور تا با او بازی کنم. زن به شوهرش گفت او را پیش مادرت گذاشتم. مرد به شدت عصبانی شد و داد زد که چرا این کار را کردی؟ همسرش پاسخ داد ما او را نمی خواهیم، زیرا بعد ها او تو را همان طور که مادرت را گذاشتی و رفتی، خواهد گذاشت تا بمیری. حرف زن مانند صاعقه به قلب مرد خورد و سریع اسب خود را سوار شد و به سمت مادرش و فرزندش رفت، زیرا پس از کوچ همیشه گرگان به سمت آنجا می آمدند تا از باقی مانده وسایل، شاید چیزی برای خوردن پیدا کنند.

مرد وقتی رسید، دید مادرش فرزند را بلند کرده و گرگان دور آنها هستند. پیرزن به سمتشان سنگ پرتاب می کند و تلاش می کند که کودک را از گرگ ها حفظ کند. مرد گرگ ها را دور کرده و مادر و فرزندش را باز می گرداند و از آن به بعد موقع کوچ، اول مادرش را سوار بر شتر می کرد و خود با اسب دنبالش روان می شد و از مادرش مانند چشمش مواظبت می کرد و زنش در نزدش، مقامش بالا رفت.

🦋  ➢ @Ganje_arsh ❤️
🍃🍁
💙🍃🦋