«خواب عمیق اصلاحات، و افولِ نسل طلاییِ رأیدهندگان»
مهدی تدینی⬇️⬇️⬇️
تنها کافی است آخرین مصاحبۀ سعید حجاریان را با دقت بخوانیم تا ببینیم اصلاحطلبان و جریان موسوم به اصلاحات چقدر با چیزهایی چون «برنامهریزی»، «هدفمندی»، «بلندنظری» و «انسجام» و حتا «پاسخگویی» بیگانهاند. همیشه میتوان به منتقدانِ اصلاحطلبان این ایراد را گرفت که «دیوار کوتاه پیدا کردهاند»، به این معنا که نقد کردن اصلاحطلبان و تاختن به آنها هیچ هزینهای ندارد. با این منطق حتا میتوان منتقدان اصلاحطلبان را در موضع اخلاقیِ مشکوک قرار داد. اما جریانی که مدعی است در پی بسط دموکراسی است باید بداند که نقدپذیری و نقد شدن عمیقترین ریشۀ دموکراسی است.
نقدهایی که مدتها پیش منتقدان در مورد اصلاحطلبان مطرح میکردند حالا از زبان بزرگان و پیشگامان اصلاحات بیان میشود. اما چرا تئوریپردازان اصلاحات باید جزء آخرین نفرهایی باشند که این نقدها به ذهنشان میرسد؟ حجاریان گفته است: «شاید بهتر بود... سرنوشت اصلاحات را به دولت روحانی گره نمیزدیم». آیا امروز برای فهمیدن این نکتۀ اساسی خیلی دیر نیست؟ اصلاحطلبان تازه یادشان افتاده است که هیچ ابزاری برای پیگیری مطالبات خود در دولت ندارند و اصلاً ـ به قول حجاریان ـ «دولت [یعنی روحانی] اساساً عقدی با اصلاحطلبان منعقد نکرد که بخواهد از آن عبور کند». این حرف یعنی اصلاحطلبان بدون هیچ پشتوانهای برای پیگیری مطالبات خود، مردم را دعوت کردهاند به روحانی رأی دهند.
آقای حجاریان نقدهای عمیقی مطرح میکند اما نتیجهای نامعقول میگیرد که با کل حرفهای خودش تناقض دارد. او میگوید:
«...زمانی که عرصه بر اصلاحات تنگ میشود «مردم به گزینههای دیگر فکر کنند، اما من معتقدم ریزش جدی از سمت اصولگرایان به سمت جریان اصلاحات خواهد بود، کمااینکه تاکنون اینگونه شده است؛ پس از ظرف اصلاحات چیزی کم نمیشود.»
نه، این طور نیست! ظرف اصلاحات روزبهروز خالیتر میشود. بزرگترین بازندۀ سیاسیِ امروز ایران اصلاحطلبانند. وقت آن رسیده که آنها حداقل حرفهای خودشان را جدی بگیرند و ببینند چطور با بازی نابجا و پرایراد خود آچمس شدهاند. با دو سه کیشِ دیگر مات خواهند شد. آرایش سیاسی و مناسبات اجتماعی هرگز به نفع آنها نیست و خودشان هم چنان دچار واقعیتگریزی، گسست، بیبرنامگی و توئیتبازیاند که بعید است تدبیر مفیدی برای نجات اصلاحطلبی در ایران بیابند. آینده هر چه باشد، بسیار بعید است اصلاحطلبان و اصلاحطلبی دیگر نقشی در آن داشته باشند.
مردمی که پای صندوقهای رأی میروند چه در ایران و چه در جاهای دیگر دنیا نه تحلیلگرانی چیرهدستند و نه فیلسوفانی دوراندیش. نفس دموکراسی چنین است که آدمها را درگیر تحلیلهای روزمره میکند. بعید میدانم دیگر هیچگاه نسلی فهیمتر، صبورتر و فرهیختهتر از نسلِ رأیدهندگانِ 84 تا 96 در آینده در ایران وجود داشته باشد. این نسل طلایی روبهافول است. جامعۀ ما به لحاظ فرهنگی دیگر رشدی نخواهد کرد و از این پس دائم روبهزوال خواهیم بود. پس اگر با وجود این نسل طلاییِ رأیدهندگان، احمدینژاد ظهور کرد، در آینده هم سرنوشتی بهتر این در انتظارمان نیست. و قطعاً یکی از مقصران اصلی این نسلسوزی اصلاحطلبانند...
در پایان بندهایی از صحبتهای حجاریان را بخوانید:
▪️«ما اگر میدانستیم از جانب نیروهای تمامیتخواه این همه سنگ پیش پای روحانی خواهد افتاد و از آنسو، دولت دست راستی مانند ترامپ بر سر کار خواهد آمد، شاید بهتر بود اساسا عطای انتخابات را به لقایش میبخشیدیم و سرنوشت اصلاحات را به دولت روحانی گره نمیزدیم».
▪️«... پروژه اصلی دولت برجام بود. در آن پروژه دیپلماسی نقش اول را ایفا میکرد و فیالواقع پروژهای الیتیستی (نخبهمحور) بود که به مردم احتیاج نداشت؛ بنابراین از ابتدا دولتِ خودتدبیرکرده را نیازی به اصلاحات نبود و بهکارگرفتن دو، سه وزیر اصلاحطلب در امور خدماتی برای کابینه کفایت میکرد.»
▪️«دولت اساسا عقدی با اصلاحطلبان منعقد نکرد که بخواهد از آن عبور کند؛ یعنی در سال ۹۲، بهقدری فرصت کم بود که اصلاحطلبان با دولت بر سر موضوعات خاص به ائتلاف نپرداختند و از این گذشته، روحانی برنامه ائتلافی نداشت؛ اما بخشی از شعارهای روحانی برآوردهکردن خواستههای اصلاحطلبان هم بود که به هیچیک از آنها وفادار نماند و بههمیندلیل شاید بتوان گفت: خودش از خودش عبور کرده است.»
#پاره_نوشته، #حجاریان، #اصلاحات
به کانال تحلیلی و سیاسی گله جه گین یولو بپیوندید⬇️⬇️⬇️⬇️👇👇👇👇👇👇
@Galajayinyolu
مهدی تدینی⬇️⬇️⬇️
تنها کافی است آخرین مصاحبۀ سعید حجاریان را با دقت بخوانیم تا ببینیم اصلاحطلبان و جریان موسوم به اصلاحات چقدر با چیزهایی چون «برنامهریزی»، «هدفمندی»، «بلندنظری» و «انسجام» و حتا «پاسخگویی» بیگانهاند. همیشه میتوان به منتقدانِ اصلاحطلبان این ایراد را گرفت که «دیوار کوتاه پیدا کردهاند»، به این معنا که نقد کردن اصلاحطلبان و تاختن به آنها هیچ هزینهای ندارد. با این منطق حتا میتوان منتقدان اصلاحطلبان را در موضع اخلاقیِ مشکوک قرار داد. اما جریانی که مدعی است در پی بسط دموکراسی است باید بداند که نقدپذیری و نقد شدن عمیقترین ریشۀ دموکراسی است.
نقدهایی که مدتها پیش منتقدان در مورد اصلاحطلبان مطرح میکردند حالا از زبان بزرگان و پیشگامان اصلاحات بیان میشود. اما چرا تئوریپردازان اصلاحات باید جزء آخرین نفرهایی باشند که این نقدها به ذهنشان میرسد؟ حجاریان گفته است: «شاید بهتر بود... سرنوشت اصلاحات را به دولت روحانی گره نمیزدیم». آیا امروز برای فهمیدن این نکتۀ اساسی خیلی دیر نیست؟ اصلاحطلبان تازه یادشان افتاده است که هیچ ابزاری برای پیگیری مطالبات خود در دولت ندارند و اصلاً ـ به قول حجاریان ـ «دولت [یعنی روحانی] اساساً عقدی با اصلاحطلبان منعقد نکرد که بخواهد از آن عبور کند». این حرف یعنی اصلاحطلبان بدون هیچ پشتوانهای برای پیگیری مطالبات خود، مردم را دعوت کردهاند به روحانی رأی دهند.
آقای حجاریان نقدهای عمیقی مطرح میکند اما نتیجهای نامعقول میگیرد که با کل حرفهای خودش تناقض دارد. او میگوید:
«...زمانی که عرصه بر اصلاحات تنگ میشود «مردم به گزینههای دیگر فکر کنند، اما من معتقدم ریزش جدی از سمت اصولگرایان به سمت جریان اصلاحات خواهد بود، کمااینکه تاکنون اینگونه شده است؛ پس از ظرف اصلاحات چیزی کم نمیشود.»
نه، این طور نیست! ظرف اصلاحات روزبهروز خالیتر میشود. بزرگترین بازندۀ سیاسیِ امروز ایران اصلاحطلبانند. وقت آن رسیده که آنها حداقل حرفهای خودشان را جدی بگیرند و ببینند چطور با بازی نابجا و پرایراد خود آچمس شدهاند. با دو سه کیشِ دیگر مات خواهند شد. آرایش سیاسی و مناسبات اجتماعی هرگز به نفع آنها نیست و خودشان هم چنان دچار واقعیتگریزی، گسست، بیبرنامگی و توئیتبازیاند که بعید است تدبیر مفیدی برای نجات اصلاحطلبی در ایران بیابند. آینده هر چه باشد، بسیار بعید است اصلاحطلبان و اصلاحطلبی دیگر نقشی در آن داشته باشند.
مردمی که پای صندوقهای رأی میروند چه در ایران و چه در جاهای دیگر دنیا نه تحلیلگرانی چیرهدستند و نه فیلسوفانی دوراندیش. نفس دموکراسی چنین است که آدمها را درگیر تحلیلهای روزمره میکند. بعید میدانم دیگر هیچگاه نسلی فهیمتر، صبورتر و فرهیختهتر از نسلِ رأیدهندگانِ 84 تا 96 در آینده در ایران وجود داشته باشد. این نسل طلایی روبهافول است. جامعۀ ما به لحاظ فرهنگی دیگر رشدی نخواهد کرد و از این پس دائم روبهزوال خواهیم بود. پس اگر با وجود این نسل طلاییِ رأیدهندگان، احمدینژاد ظهور کرد، در آینده هم سرنوشتی بهتر این در انتظارمان نیست. و قطعاً یکی از مقصران اصلی این نسلسوزی اصلاحطلبانند...
در پایان بندهایی از صحبتهای حجاریان را بخوانید:
▪️«ما اگر میدانستیم از جانب نیروهای تمامیتخواه این همه سنگ پیش پای روحانی خواهد افتاد و از آنسو، دولت دست راستی مانند ترامپ بر سر کار خواهد آمد، شاید بهتر بود اساسا عطای انتخابات را به لقایش میبخشیدیم و سرنوشت اصلاحات را به دولت روحانی گره نمیزدیم».
▪️«... پروژه اصلی دولت برجام بود. در آن پروژه دیپلماسی نقش اول را ایفا میکرد و فیالواقع پروژهای الیتیستی (نخبهمحور) بود که به مردم احتیاج نداشت؛ بنابراین از ابتدا دولتِ خودتدبیرکرده را نیازی به اصلاحات نبود و بهکارگرفتن دو، سه وزیر اصلاحطلب در امور خدماتی برای کابینه کفایت میکرد.»
▪️«دولت اساسا عقدی با اصلاحطلبان منعقد نکرد که بخواهد از آن عبور کند؛ یعنی در سال ۹۲، بهقدری فرصت کم بود که اصلاحطلبان با دولت بر سر موضوعات خاص به ائتلاف نپرداختند و از این گذشته، روحانی برنامه ائتلافی نداشت؛ اما بخشی از شعارهای روحانی برآوردهکردن خواستههای اصلاحطلبان هم بود که به هیچیک از آنها وفادار نماند و بههمیندلیل شاید بتوان گفت: خودش از خودش عبور کرده است.»
#پاره_نوشته، #حجاریان، #اصلاحات
به کانال تحلیلی و سیاسی گله جه گین یولو بپیوندید⬇️⬇️⬇️⬇️👇👇👇👇👇👇
@Galajayinyolu