پس لرزههای انتخاباتی
بازداشت فعالین مدنی آذربایجان
✍حجت الهامی⬇️⬇️⬇️
پس از پروسه انتخابات مجلس شورای اسلامی بازداشت حداقل دو شخصیت از فعالین مدنی آذربایجان مرتبط با این موضوع قابل تأملی است.
در حاليكه تحریم و مشاركت پایین مردم در انتخابات موجب نگرانی مسئولین بود: جه بسا فعالیت و دعوت این عزیزان از مردم برای جضور در پای صندوقهای رأى شايسته قدردانى هم بود.
کریم اسماعیلزاده به عنوان یک قهرمان ورزشی با خصایص پهلواني و محبوب مردمی یكى از اين کنشگران و فعالین شاخص آذربایجانی است که در اتفاقات ریز و درشت بارها شاهد واکنش و حضور فعال وی در صحنههای مختلف بودیم.
بخصوص در جریان سیل مصیبتبار ترکمن صحرا وی با تاسی از مرام پهلوانی مثل تختی آستینها را بالا زده و سیل کمکهای مردمی را جمع آوری و هر روز به مناطق آسیب دیده میفرستاد ...
هر چند معتقدم گفتمان اجتماعی وی بالاخره مانند یک سیاستمدار با تحصیلات عالی نیست و ممکن است گافهای بزند که از نظر قانون دلیل بر مچگیری از او شود اما شاید هم برای برخی دشمنان قسم خورده آذربایجان همین ادبیات بهتر قابل فهم میشود!
دیروز خبر بازداشت خانم ملیحه برقی صدقیانی نیز رسانهای شد وی نیز یکی از فعالین فرهنگی و مدنی آذربایجان ، خبرنگار و مدیر مسئول سایت یورد سس میباشد.
اتهام وی را بصورت کلی اخلال در نظم عمومی نوشته بودند اتهامی که به مانند آشوبهای خیابانی و تظاهرات ضد حکومتی و... به هیچ وجه در مورد خانم برقی صدق نمیکرد
اما دغدغه من بیشتر متوجه فعالیتهای انتخاباتی و رسانهای وی بود تا اینکه
امروز سایت ضد آذربایجانی و پانایراتیستی آذریها پرونده این خانم را هم با ادبیات منفور خودش رو کرد!
گویا این خانم در اصل به خاطر فعالیتهای خبری و تهیه گزارش در روز اخذ رای جلوی عمارت شهرداری اورمیه متهم شده و مورد بازداشت قرار گرفتند.
شعبه شهرداری بصورت سنتی یکی از مراکز سیاسی و مهم اخذ رای اورمیه بوده و همیشه مورد توجه خبرنگاران صدا وسیما و روزنامهها و سایتهای مختلف هست و اصولا حضور خانم برقی به عنوان خبرنگار و تهیه گزارش در آن مکان نمیتواند توجیه مناسبی بر اتهام اخلال در نظم عمومی باشد....
گفتنی است در سالهای اخیر پس از هر انتخاباتی متاسفانه احضار و بازداشت فعالین مدنی آذربایجان و بخصوص در اورمیه صورت میگیرد که تنها برخی از این موارد رسانهای میشود و بنابر ملاحظاتی بیشتر این برخوردها هم محفوظ نگه داشته میشوند.
احتمالا روند این بازداشتیهای اخیر ادامه نیز داشته باشد.
در واقع جرم این عزیزان مشارکت فعال در امر انتخابات و دعوت از مردم برای حضور حداکثری بوده و بخاطر تلاشهای قانونی و مرسومی که در این زمینه انجام میدهند تحت تعقیب قرار میگیرند.
در کشوری که سؤ مديريتها و تخلفات گسترده و اختلاسگران و محتکران بزرگی که دمار از روزگار مردم در میآورند و آسوده میگردند اگر و اگر هم در حین انتخابات و فعالیتهای انتخاباتی در چارچوب قانون احیانا سهوی از این فعالین فرهنگی و اجتماعی مشاهده شود بیتردید سزاوار گذشت و رأفت اسلامى هستند.
که اگر در شهر و استان ما شور و شعور این عزیزان نبود مانند تهران و استان کردستان مشارکت بیش از ۲۵ درصد رقم نمیخورد و این وجه خوبی برای نظام نیست.
روی دیگر سخنم با منتخبین محترمی است که نیک میدانتد این عزیزان به خاطر مصالح شهر و کشور دارند جانفشانی میکنند و هزاران رأى بنام شما با تبليغات بىمنت اینان در برگهها نوشته شد.
اینک وقت آن است که شما هم به عنوان قدردانی در آزادی خانم برقی صدقیانی پیش قدم شوید.
#خانم_برقی_آزاد_اولسون
@azerbey
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
@Galajayinyolu
بازداشت فعالین مدنی آذربایجان
✍حجت الهامی⬇️⬇️⬇️
پس از پروسه انتخابات مجلس شورای اسلامی بازداشت حداقل دو شخصیت از فعالین مدنی آذربایجان مرتبط با این موضوع قابل تأملی است.
در حاليكه تحریم و مشاركت پایین مردم در انتخابات موجب نگرانی مسئولین بود: جه بسا فعالیت و دعوت این عزیزان از مردم برای جضور در پای صندوقهای رأى شايسته قدردانى هم بود.
کریم اسماعیلزاده به عنوان یک قهرمان ورزشی با خصایص پهلواني و محبوب مردمی یكى از اين کنشگران و فعالین شاخص آذربایجانی است که در اتفاقات ریز و درشت بارها شاهد واکنش و حضور فعال وی در صحنههای مختلف بودیم.
بخصوص در جریان سیل مصیبتبار ترکمن صحرا وی با تاسی از مرام پهلوانی مثل تختی آستینها را بالا زده و سیل کمکهای مردمی را جمع آوری و هر روز به مناطق آسیب دیده میفرستاد ...
هر چند معتقدم گفتمان اجتماعی وی بالاخره مانند یک سیاستمدار با تحصیلات عالی نیست و ممکن است گافهای بزند که از نظر قانون دلیل بر مچگیری از او شود اما شاید هم برای برخی دشمنان قسم خورده آذربایجان همین ادبیات بهتر قابل فهم میشود!
دیروز خبر بازداشت خانم ملیحه برقی صدقیانی نیز رسانهای شد وی نیز یکی از فعالین فرهنگی و مدنی آذربایجان ، خبرنگار و مدیر مسئول سایت یورد سس میباشد.
اتهام وی را بصورت کلی اخلال در نظم عمومی نوشته بودند اتهامی که به مانند آشوبهای خیابانی و تظاهرات ضد حکومتی و... به هیچ وجه در مورد خانم برقی صدق نمیکرد
اما دغدغه من بیشتر متوجه فعالیتهای انتخاباتی و رسانهای وی بود تا اینکه
امروز سایت ضد آذربایجانی و پانایراتیستی آذریها پرونده این خانم را هم با ادبیات منفور خودش رو کرد!
گویا این خانم در اصل به خاطر فعالیتهای خبری و تهیه گزارش در روز اخذ رای جلوی عمارت شهرداری اورمیه متهم شده و مورد بازداشت قرار گرفتند.
شعبه شهرداری بصورت سنتی یکی از مراکز سیاسی و مهم اخذ رای اورمیه بوده و همیشه مورد توجه خبرنگاران صدا وسیما و روزنامهها و سایتهای مختلف هست و اصولا حضور خانم برقی به عنوان خبرنگار و تهیه گزارش در آن مکان نمیتواند توجیه مناسبی بر اتهام اخلال در نظم عمومی باشد....
گفتنی است در سالهای اخیر پس از هر انتخاباتی متاسفانه احضار و بازداشت فعالین مدنی آذربایجان و بخصوص در اورمیه صورت میگیرد که تنها برخی از این موارد رسانهای میشود و بنابر ملاحظاتی بیشتر این برخوردها هم محفوظ نگه داشته میشوند.
احتمالا روند این بازداشتیهای اخیر ادامه نیز داشته باشد.
در واقع جرم این عزیزان مشارکت فعال در امر انتخابات و دعوت از مردم برای حضور حداکثری بوده و بخاطر تلاشهای قانونی و مرسومی که در این زمینه انجام میدهند تحت تعقیب قرار میگیرند.
در کشوری که سؤ مديريتها و تخلفات گسترده و اختلاسگران و محتکران بزرگی که دمار از روزگار مردم در میآورند و آسوده میگردند اگر و اگر هم در حین انتخابات و فعالیتهای انتخاباتی در چارچوب قانون احیانا سهوی از این فعالین فرهنگی و اجتماعی مشاهده شود بیتردید سزاوار گذشت و رأفت اسلامى هستند.
که اگر در شهر و استان ما شور و شعور این عزیزان نبود مانند تهران و استان کردستان مشارکت بیش از ۲۵ درصد رقم نمیخورد و این وجه خوبی برای نظام نیست.
روی دیگر سخنم با منتخبین محترمی است که نیک میدانتد این عزیزان به خاطر مصالح شهر و کشور دارند جانفشانی میکنند و هزاران رأى بنام شما با تبليغات بىمنت اینان در برگهها نوشته شد.
اینک وقت آن است که شما هم به عنوان قدردانی در آزادی خانم برقی صدقیانی پیش قدم شوید.
#خانم_برقی_آزاد_اولسون
@azerbey
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
@Galajayinyolu
پوتین - بشار اسد و خنجر نامرئی! روس
📝جوهر دودایف قهرمان چچنی مبارزه با روسها یک بار گفته بود که هر عهدی که با روسها بسته می شود مثل نوشته ای بر آب است.
عملیات «سپر بهار» ارتش ترکیه در سوریه و تنها ماندن این کشور جنگزده در برابر دومین ارتش قدرتمند ناتو و یکی از بزرگترین ارتش های جهان و نابودی بخش اعظمی از ماشین جنگی آن در دو روز (۲ فروند هواپیما، ۸ فروند هلی کوپتر، بیش از صد تانک و دهها خودروی زرهی و...) یکبار دیگر ثابت کرد که هیچگاه، هیچ کشوری نباید به روسها اعتماد کند. آنها همیشه خنجری در دست دارند تا از پشت بر دوستان خود بزنند. آسایش و آرامش کشورهای منطقه در درک متقابل نگرانی های خود این کشورها است.
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
📝جوهر دودایف قهرمان چچنی مبارزه با روسها یک بار گفته بود که هر عهدی که با روسها بسته می شود مثل نوشته ای بر آب است.
عملیات «سپر بهار» ارتش ترکیه در سوریه و تنها ماندن این کشور جنگزده در برابر دومین ارتش قدرتمند ناتو و یکی از بزرگترین ارتش های جهان و نابودی بخش اعظمی از ماشین جنگی آن در دو روز (۲ فروند هواپیما، ۸ فروند هلی کوپتر، بیش از صد تانک و دهها خودروی زرهی و...) یکبار دیگر ثابت کرد که هیچگاه، هیچ کشوری نباید به روسها اعتماد کند. آنها همیشه خنجری در دست دارند تا از پشت بر دوستان خود بزنند. آسایش و آرامش کشورهای منطقه در درک متقابل نگرانی های خود این کشورها است.
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
1_5109896478097146003.mp4
12.3 MB
🛑سخنرانی پرشور ایلهان عمر، عضو مسلمان کنگره آمریکا، در حمایت از برنی سندرز در ویرجینیا:
✅ "متاسفم که میگویند "برنی" عصبی است انگار که چیز بدی باشد.
✅میخواهم برنی خشمگین باشد چون چیز های زیادی هست که باید علیهاش خشمگین باشیم. چون الان وقت خشم مصلحانه است.
✅بایـد عصبـانی باشیم از این کـه در آمـریکا کـودکانی هستند کـه بدون صبحانه و شام به مدرسه میروند و نمیدانیم شب را کجا خوابیدهاند.
می خـواهم رئیس جمهورم از این عصبـانی باشد. می گـویند "برنی" عصبانی است. بله عصبـانی است کـه دخـتران و پسران جـوان را برای کشته شدن در جنگ یک نفر دیگر به خارج اعزام میکنیم.
✅باید عصبانی باشد ازهزینههای گزاف برای نظامیگری و نبود بودجه برای تغذیه کودکان، مسکن مردم، تحصیل بچهها و خدمات درمانی برای بیماران. ما خشمگین و خسته و ناراحتیم اما برانگیخته، فعال و سازمان یافته هم هستیم تا فردای متفاوتی بسازیم"
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
@Galajayinyolu
✅ "متاسفم که میگویند "برنی" عصبی است انگار که چیز بدی باشد.
✅میخواهم برنی خشمگین باشد چون چیز های زیادی هست که باید علیهاش خشمگین باشیم. چون الان وقت خشم مصلحانه است.
✅بایـد عصبـانی باشیم از این کـه در آمـریکا کـودکانی هستند کـه بدون صبحانه و شام به مدرسه میروند و نمیدانیم شب را کجا خوابیدهاند.
می خـواهم رئیس جمهورم از این عصبـانی باشد. می گـویند "برنی" عصبانی است. بله عصبـانی است کـه دخـتران و پسران جـوان را برای کشته شدن در جنگ یک نفر دیگر به خارج اعزام میکنیم.
✅باید عصبانی باشد ازهزینههای گزاف برای نظامیگری و نبود بودجه برای تغذیه کودکان، مسکن مردم، تحصیل بچهها و خدمات درمانی برای بیماران. ما خشمگین و خسته و ناراحتیم اما برانگیخته، فعال و سازمان یافته هم هستیم تا فردای متفاوتی بسازیم"
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
@Galajayinyolu
Forwarded from ترکان خراسان (Ebrahim Saadatmand)
✅ضرب المثل های تورکی رایج در روستای زیبای #ارکان
کور کورِِه ، سو چُقُّرِه
ینابابینا و نابینا با نابینا
قازان گُزِیَه ، قَپاقِنِه تاپِیَه
دیگ می گرده درخودش رو پیدا می کنه
خدا یِرِنِه گِریَه، قارِنِه یاقِیَه
خدا جاش و می بینه ، برفشو می باره
قَرِّه سِقِر سَنَم یات ، مَنَم یاتِم، باخَی قَرض دار گَلَر کِمِه اِرتَر
کنایه از تنبل بودن گاو صاحب خانه
گاو پیر تو هم بخواب من هم می خوابم ، ببینیم طلبکار که آمد ، کی را باخودش می برد؟
ییدی، ایشدی، گیزدن دیشدی
خوردیم ، نوشیدیم ، از چشم افتادیم
سَمان سَنکِه دَیِه، سَمان خانَه کِه سَنکِه دِه
کاه از تو نیست ، کاه دان که از توست
کنایه از اینکه؛ ملاحظه ی مال مردم نمی کنی ، ملاحظه ی شکم خودت را که بکن
یاخشی زادِم تَیکِه لِینجَه ، یَمان قارنِم یِرتِن سِن
آج نَمَه یَه، توخ نَمَه دِیَه
نَه اوغلاغ اوتدَن دُؤیَر ، نَه باش - بوش سیزدَن
آج قارنَه، اَجَّه اَیران
اوغلان ،آته سِنه باخَر، میدان آچَر، قِز، اَنه سِنَه باخَر ، سُفره آچَر
قِزِمَه دِییم ، گلنِم ایشِدسِن
ایت اَیَّه سِنَه گئتمَه سِن، حَرام دِه
چوپان ایستَه سِن ، تَکَه دَن سیت ساغَر
تُلکِه ایوِنَه سِغمِیردِه ، قُویرِقِنَه سِپِرگَه باقلِیردِه
#آتاباباسووزلری
#خوراسان_تورکلری
#ارکان_لهجه_سی
غیرتلی خوراسان تورکلرینین کانالی
http://t.me/turkanxorasan
کور کورِِه ، سو چُقُّرِه
ینابابینا و نابینا با نابینا
قازان گُزِیَه ، قَپاقِنِه تاپِیَه
دیگ می گرده درخودش رو پیدا می کنه
خدا یِرِنِه گِریَه، قارِنِه یاقِیَه
خدا جاش و می بینه ، برفشو می باره
قَرِّه سِقِر سَنَم یات ، مَنَم یاتِم، باخَی قَرض دار گَلَر کِمِه اِرتَر
کنایه از تنبل بودن گاو صاحب خانه
گاو پیر تو هم بخواب من هم می خوابم ، ببینیم طلبکار که آمد ، کی را باخودش می برد؟
ییدی، ایشدی، گیزدن دیشدی
خوردیم ، نوشیدیم ، از چشم افتادیم
سَمان سَنکِه دَیِه، سَمان خانَه کِه سَنکِه دِه
کاه از تو نیست ، کاه دان که از توست
کنایه از اینکه؛ ملاحظه ی مال مردم نمی کنی ، ملاحظه ی شکم خودت را که بکن
یاخشی زادِم تَیکِه لِینجَه ، یَمان قارنِم یِرتِن سِن
آج نَمَه یَه، توخ نَمَه دِیَه
نَه اوغلاغ اوتدَن دُؤیَر ، نَه باش - بوش سیزدَن
آج قارنَه، اَجَّه اَیران
اوغلان ،آته سِنه باخَر، میدان آچَر، قِز، اَنه سِنَه باخَر ، سُفره آچَر
قِزِمَه دِییم ، گلنِم ایشِدسِن
ایت اَیَّه سِنَه گئتمَه سِن، حَرام دِه
چوپان ایستَه سِن ، تَکَه دَن سیت ساغَر
تُلکِه ایوِنَه سِغمِیردِه ، قُویرِقِنَه سِپِرگَه باقلِیردِه
#آتاباباسووزلری
#خوراسان_تورکلری
#ارکان_لهجه_سی
غیرتلی خوراسان تورکلرینین کانالی
http://t.me/turkanxorasan
Telegram
ترکان خراسان
《خراسان مهد تمدن تُرکان خراسان》
◇تنها رسانه خبری ترکان خراسان
◇اهداف: زبان و فرهنگ ترکان خراسان و سایر مناطق ترکنشین ایران و جهان
◇تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران🇮🇷
◇تنها رسانه خبری ترکان خراسان
◇اهداف: زبان و فرهنگ ترکان خراسان و سایر مناطق ترکنشین ایران و جهان
◇تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران🇮🇷
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💯گور چاتمیشیق هاردان هارا❗️❗️❗️
💯گور چاتمیشیق هاردان هارا❗️❗️
💯گور چاتمیشیق هاردان هارا❗️
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
@Galajayinyolu
💯گور چاتمیشیق هاردان هارا❗️❗️
💯گور چاتمیشیق هاردان هارا❗️
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
@Galajayinyolu
Forwarded from anjoman_sarab انجمن سراب
🔴آخرین توصیه WHO(سازمان بهداشت جهانی) برای پیشگیری از کرونا
🖌ارسالی از جناب دکتر عابدینی
۱- ویروس کرونا از پوست سالم رد نمیشود و تا ده دقیقه روی پوست زنده است پس اگر دستکش ندارید نگران نباشید فقط نباید دستهای خود را به بینی و دهان خود بزنید.
۲- ویروس کرونا در سطوح پارچه ای تا ۶-۱۲ ساعت و فلزی ۱۲- ۲۰ساعت و در سطح استیل تا ۲۰ روز زنده است.
۳- این ویروس تا ۶۰- درجه سانتیگراد زنده ولی در دمای ۳۰ درجه سانتیگراد به بالا میمیرد، پس بهتر است شستشوها و نظافت ها را با آب گرم انجام داد.
۴- کرونا ویروس با آب گرم و مواد شوینده خانگی از بین میرود.
۵- لباس ها را زیر نور مستقیم خورشید یا روی شوفاژ ها خشک کنید.
۶- با آب گرم حمام کنید.
۷- بهیچوجه آب سرد و غذای سرد نخورید، آب گرم (چای گرم ، قهوه گرم ، و دمنوشهای گرم) بنوشید.
۸- کلونی ( اجتماع) اصلی این ویروس در بینی است، پس مرتب بینیتان را با آب گرم شستشو دهید.
۹- اگر به نوشیدنی گرم دسترسی ندارید آدامس بجوید تا گلویتان مرتب با آب دهانتان مرطوب و شستشو شود.
۱۰-محل زندگی و کارتان تهویه مناسب داشته باشد.
۱۱-** مهم** در طول روز چندین مرتبه بمدت ۱۰-۱۵ ثانیه نفستان را نگهدارید و سپس بازدم انجام دهید، اگر سرفه پیدا کردید و یا تنگی نفس حتما به مراکز درمانی مراجعه کنید. نگذارید به مشکل تنفسی دچار شوید و سپس به دکتر مراجعه کنید چون شاید دیر باشد.
۱۲- اگر به بیرون از خانه میروید( کارمند، کارگر، مغازه دار و...)هستید، اولا : فاصله ۱/۵متری از دیگران را مراعات کنید و دوما: مهم بعلت اینکه این ویروس سنگین است (حدود۴۰۰-۵۰۰ نانومتر ) و به زمین می افتد پس کفشهایتان منبع مهم آلودگی است بهیچوجه آنرا داخل خانه نیاورید .
۱۳- موقع عطسه کردن تا جائیکه امکان دارد از دیگران فاصله بگیرید و محکم با هر چیزی که در دسترس شما هست جلوی دهان و بینی خود را بگیرید و برای چند ثانیه ول نکنید تا تمام ترشحات جذب شود و پراکنده نشود.
۱۴- بعلت درشت بودن این ویروس هر ماسکی میتواند در محیط آلوده محفوظ کننده باشد( پارچه ای ، ویبریلی، با دستمال کاغذی و... )بشرطیکه خشک باشد یعنی باید ماسکها را مرتبا عوض کرد .
۱۵- لزومی ندارد همه ی لباسهاییکه میپوشیم را بشوریم بلکه روی شوفاژ یا نور مستقیم خورشید آنرا پاک میکند.
۱۶- پس از شستشوی دستها وقتی به جای آلوده نمیرویم دستهایمان را با کرم یا وازلین مرطوب کنیم تا به مرور زمان به اگزما دچار نشویم .
#همه_با_هم_برای_شکست_کرونا
با ما همراه باشید....
وطن سسی 💎
@vatansesi1
🖌ارسالی از جناب دکتر عابدینی
۱- ویروس کرونا از پوست سالم رد نمیشود و تا ده دقیقه روی پوست زنده است پس اگر دستکش ندارید نگران نباشید فقط نباید دستهای خود را به بینی و دهان خود بزنید.
۲- ویروس کرونا در سطوح پارچه ای تا ۶-۱۲ ساعت و فلزی ۱۲- ۲۰ساعت و در سطح استیل تا ۲۰ روز زنده است.
۳- این ویروس تا ۶۰- درجه سانتیگراد زنده ولی در دمای ۳۰ درجه سانتیگراد به بالا میمیرد، پس بهتر است شستشوها و نظافت ها را با آب گرم انجام داد.
۴- کرونا ویروس با آب گرم و مواد شوینده خانگی از بین میرود.
۵- لباس ها را زیر نور مستقیم خورشید یا روی شوفاژ ها خشک کنید.
۶- با آب گرم حمام کنید.
۷- بهیچوجه آب سرد و غذای سرد نخورید، آب گرم (چای گرم ، قهوه گرم ، و دمنوشهای گرم) بنوشید.
۸- کلونی ( اجتماع) اصلی این ویروس در بینی است، پس مرتب بینیتان را با آب گرم شستشو دهید.
۹- اگر به نوشیدنی گرم دسترسی ندارید آدامس بجوید تا گلویتان مرتب با آب دهانتان مرطوب و شستشو شود.
۱۰-محل زندگی و کارتان تهویه مناسب داشته باشد.
۱۱-** مهم** در طول روز چندین مرتبه بمدت ۱۰-۱۵ ثانیه نفستان را نگهدارید و سپس بازدم انجام دهید، اگر سرفه پیدا کردید و یا تنگی نفس حتما به مراکز درمانی مراجعه کنید. نگذارید به مشکل تنفسی دچار شوید و سپس به دکتر مراجعه کنید چون شاید دیر باشد.
۱۲- اگر به بیرون از خانه میروید( کارمند، کارگر، مغازه دار و...)هستید، اولا : فاصله ۱/۵متری از دیگران را مراعات کنید و دوما: مهم بعلت اینکه این ویروس سنگین است (حدود۴۰۰-۵۰۰ نانومتر ) و به زمین می افتد پس کفشهایتان منبع مهم آلودگی است بهیچوجه آنرا داخل خانه نیاورید .
۱۳- موقع عطسه کردن تا جائیکه امکان دارد از دیگران فاصله بگیرید و محکم با هر چیزی که در دسترس شما هست جلوی دهان و بینی خود را بگیرید و برای چند ثانیه ول نکنید تا تمام ترشحات جذب شود و پراکنده نشود.
۱۴- بعلت درشت بودن این ویروس هر ماسکی میتواند در محیط آلوده محفوظ کننده باشد( پارچه ای ، ویبریلی، با دستمال کاغذی و... )بشرطیکه خشک باشد یعنی باید ماسکها را مرتبا عوض کرد .
۱۵- لزومی ندارد همه ی لباسهاییکه میپوشیم را بشوریم بلکه روی شوفاژ یا نور مستقیم خورشید آنرا پاک میکند.
۱۶- پس از شستشوی دستها وقتی به جای آلوده نمیرویم دستهایمان را با کرم یا وازلین مرطوب کنیم تا به مرور زمان به اگزما دچار نشویم .
#همه_با_هم_برای_شکست_کرونا
با ما همراه باشید....
وطن سسی 💎
@vatansesi1
VID-20200303-WA0103.mp4
20.2 MB
🛑جلسه ی استیضاح وزیر امنیت ملی آمریکا در مجلس سنای آمریکا در رابطه با ویروس کرونا و آمادگی دولت برای جلوگیری از این بیماری
✅ دیدن این فیلم را به مخاطبین گرامی پیشنهاد میکنیم.
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
@Galajayinyolu
✅ دیدن این فیلم را به مخاطبین گرامی پیشنهاد میکنیم.
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
@Galajayinyolu
.
💯مجلس باید فعالتر باشد نه اینکه تعطیل شود
✍️ عیسی پیلهور⬇️⬇️⬇️
1- مجلس دموکراتیکترین نهاد سراسری کشور است و (علیرغم همه نظراتی که در قبال آن ابراز میشود) امکان بیبدیلی در انعکاس نظرات اقشار مختلف مردم از شهرهای مختلف کشور دارد و محل بیبدیلی برای تعاملات و تصمیمگیری نمایندگان مردم است.
2- در حال حاضر، ما بیشترین مسائل و مشکلات را داریم و بیش از هر چیزی به تبادل نظر نمایندگان مردم و به تصمیمگیریهای مجلس نیاز داریم.
3- رعایت مسائل بهداشتی در مجلس برای جلوگیری از سرایت ویروس کووید-۱۹ سخت نیست و با تمهیدات و پروتکلهای نسبتا سادهای قابل انجام است. حتی در صورت شیوع بیماریهایی خطرناکتر از کووید-۱۹ هم تامین بهداشت مجلس کار سختی نیست.
4- نباید در سختترین لحظات ملت، مجلس تعطیل شود و نمایندگان از انجام وظیفه خود در قبال مردم و کشور باز بمانند.
5- بدون جلسات فعال و مکرر مجلس، تصمیمگیری عملا در اختیار شوراهایی قرار میگیرد که یکهزارم صلاحیت و ظرفیت قانونی و دموکراتیک مجلس را ندارند و هیچوقت نخواهند داشت.
6- اهمیت و کارکرد اصلی مجلس در جلسات آن و در مصوبات و نظارت آن است. اقدامات انفرادی نمایندگان، هر چقدر هم که مثبت بنظر برسد، به اندازه یک "میلیونیم" تداوم جلسات "معمولی" آن، فایده و ارزش نخواهد داشت.
7- نه تنها مجلس، بلکه شوراهای شهرها و روستاها هم (به علل و دلائل مشابه) باید فعالتر باشند تا مسائل و مشکلات اقشار مردم را بررسی و جمعبندی کنند و تصمیمات لازم را بگیرند.
8- اگر به فرض محال، تشکیل جلسات حضوری ناممکن باشد، جلسات میتواند آنلاین برگزار شود یا نظرات نمایندگان بصورت مکتوب دریافت و جمعبندی شود.
9- مجلس باید فعالتر باشد نه اینکه تعطیل شود.
.
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
@Galajayinyolu
💯مجلس باید فعالتر باشد نه اینکه تعطیل شود
✍️ عیسی پیلهور⬇️⬇️⬇️
1- مجلس دموکراتیکترین نهاد سراسری کشور است و (علیرغم همه نظراتی که در قبال آن ابراز میشود) امکان بیبدیلی در انعکاس نظرات اقشار مختلف مردم از شهرهای مختلف کشور دارد و محل بیبدیلی برای تعاملات و تصمیمگیری نمایندگان مردم است.
2- در حال حاضر، ما بیشترین مسائل و مشکلات را داریم و بیش از هر چیزی به تبادل نظر نمایندگان مردم و به تصمیمگیریهای مجلس نیاز داریم.
3- رعایت مسائل بهداشتی در مجلس برای جلوگیری از سرایت ویروس کووید-۱۹ سخت نیست و با تمهیدات و پروتکلهای نسبتا سادهای قابل انجام است. حتی در صورت شیوع بیماریهایی خطرناکتر از کووید-۱۹ هم تامین بهداشت مجلس کار سختی نیست.
4- نباید در سختترین لحظات ملت، مجلس تعطیل شود و نمایندگان از انجام وظیفه خود در قبال مردم و کشور باز بمانند.
5- بدون جلسات فعال و مکرر مجلس، تصمیمگیری عملا در اختیار شوراهایی قرار میگیرد که یکهزارم صلاحیت و ظرفیت قانونی و دموکراتیک مجلس را ندارند و هیچوقت نخواهند داشت.
6- اهمیت و کارکرد اصلی مجلس در جلسات آن و در مصوبات و نظارت آن است. اقدامات انفرادی نمایندگان، هر چقدر هم که مثبت بنظر برسد، به اندازه یک "میلیونیم" تداوم جلسات "معمولی" آن، فایده و ارزش نخواهد داشت.
7- نه تنها مجلس، بلکه شوراهای شهرها و روستاها هم (به علل و دلائل مشابه) باید فعالتر باشند تا مسائل و مشکلات اقشار مردم را بررسی و جمعبندی کنند و تصمیمات لازم را بگیرند.
8- اگر به فرض محال، تشکیل جلسات حضوری ناممکن باشد، جلسات میتواند آنلاین برگزار شود یا نظرات نمایندگان بصورت مکتوب دریافت و جمعبندی شود.
9- مجلس باید فعالتر باشد نه اینکه تعطیل شود.
.
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
@Galajayinyolu
یوْلو Gәlәcәğin Yolu (راه آینده)گلهجهگین pinned «💯اعتدال در مسلخ ❗️ «اعتراض رسمی به دستگیری های اخیر فعالان مدنی آزربايجان» ✍طاهر نقوی ⬇️⬇️⬇️ فعالان مدنی وسیاسی آزربايجان در کشور، از کوچک وبزرگ جملگی بر فعالیت و کنشگریِ سیاسیِ قانونی واعتدالی تکیه وتاکید داشته ودارند! پهنه ی سیاسی کشور بعد از انقلاب…»
Forwarded from یئکن سسی کانالی ) yekansasi (QAZAN)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from امتداد
✅زرتشتیان یزد برای "سلامتی ایران"، آیین نیایش برگزار میکنند
📌رییس انجمن « همازور » زرتشتیان یزد:
📌امشب زرتشتیان این استان برای سلامتی ایران و بازگشت آرامش به مردم،آیین نیایش برگزار می کنند.
📌زرتشتیان روزهای خاص و مقدسی دارند که یکی از آنها ساعات و روزهایی است که پر انرژی محسوب شده و آنها به دور هم جمع می شوند تا به دیگران انرژی بدهند.
#امتداد
@emtedadnet
📌رییس انجمن « همازور » زرتشتیان یزد:
📌امشب زرتشتیان این استان برای سلامتی ایران و بازگشت آرامش به مردم،آیین نیایش برگزار می کنند.
📌زرتشتیان روزهای خاص و مقدسی دارند که یکی از آنها ساعات و روزهایی است که پر انرژی محسوب شده و آنها به دور هم جمع می شوند تا به دیگران انرژی بدهند.
#امتداد
@emtedadnet
💯جهل وخرافات «اسلام» و «زرتشت» نمیشناسد!
✍طاهر نقوی ⬇️⬇️⬇️
✅تجمع در هر جا تحت هر نامی در این شرایط عامل شیوع و پخش ویروس کرونا وبیماریست! وباید جلوگیری شود!
متأسفانه اخیرا مواردی مشاهده گردید کسانی برای اثبات شفابخش بودن حرمین در هر شرایطی، حرمین را در این شرایط شیوع ویروس کرونا میلیسند ومیبوسند! که این عمل با اعتراض مراکز علمی وحتی دینی وبزرگان دین مواجه گردید! واین موضوع با مدیریت خود مذهبیون کنترل گردید!
با کمال تعجب امروز در خبرها آمده که قرار است «زرتشتیان یزدی برای «سلامتی ایران» ! امشب آیین نیایش برگزار نمایند!
✅واقعا ماندیم با برخی از این «تاجران دین» چه کنیم؟
برادران وخواهران زرتشتی دراین شرایط بهتر نیست که در خانه بنشینید و برای سلامتی ایران وایرانی دعا نمایید؟ وپس از دفع بلای ویروس مراسم نیایش بجای آورید؟
✅بزرگترین لطفی که هر ایرانی اعم از زرتشتی ومسلمان شیعی وسنی و مسیحی وکلیمی و... در این روزها برای سلامتی وآرامش ایران و ایرانی انجام دهد، اینست که هیچ کاری انجام ندهد وخود را در منزل حبس نماید! ماندن در خانه بزرگترین لطف به ایرانی وایران است!
واگر خواهان برگزاری مراسمی مذهبی هستند به تنهایی در منزل به جای آورند ایران سپاسگذار آنها خواهد بود!
✅آیا واقعا درک این موضوع تا این میزان سخت است که ویروس کرونا دیندار و بی دین نمیشناسد و تمامی کشورهای کمونیستی ومسیحی واسلامی وشیعی وبودایی... همه را گرفتار ساخته است؟
✅کسانیکه زیارت وحضور در حرمین را خرافات میدانند امروز «آیین نیایش زرتشتیان» را تبليغ میکنند! باید بدانند جهالت از نوع زرتشتی نیز میتواند عامل سیه روزی وبیماری و گرفتاری بشر گردد!
✅بهتر آن است در این شرایط حساس مسئولان امر برای جلوگیری از پخش ذویروس کرونا» بسان دیگر مراسم دینی اسلامی، این «مراسم زرتشتی» و مراسم مشابه نیز لغو گردد!
✅فاشیزم دینی در هر قالبی ونام والقابی باشد خطرناک است چه از نوع اسلام داعشی باشد وچه از نوع زرتشتی ومسیحی باشد و چه ازنوع هندو!!! که امروز جنایاتی علیه مسلمانان به راه انداخته اند...
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
@Galajayinyolu
✍طاهر نقوی ⬇️⬇️⬇️
✅تجمع در هر جا تحت هر نامی در این شرایط عامل شیوع و پخش ویروس کرونا وبیماریست! وباید جلوگیری شود!
متأسفانه اخیرا مواردی مشاهده گردید کسانی برای اثبات شفابخش بودن حرمین در هر شرایطی، حرمین را در این شرایط شیوع ویروس کرونا میلیسند ومیبوسند! که این عمل با اعتراض مراکز علمی وحتی دینی وبزرگان دین مواجه گردید! واین موضوع با مدیریت خود مذهبیون کنترل گردید!
با کمال تعجب امروز در خبرها آمده که قرار است «زرتشتیان یزدی برای «سلامتی ایران» ! امشب آیین نیایش برگزار نمایند!
✅واقعا ماندیم با برخی از این «تاجران دین» چه کنیم؟
برادران وخواهران زرتشتی دراین شرایط بهتر نیست که در خانه بنشینید و برای سلامتی ایران وایرانی دعا نمایید؟ وپس از دفع بلای ویروس مراسم نیایش بجای آورید؟
✅بزرگترین لطفی که هر ایرانی اعم از زرتشتی ومسلمان شیعی وسنی و مسیحی وکلیمی و... در این روزها برای سلامتی وآرامش ایران و ایرانی انجام دهد، اینست که هیچ کاری انجام ندهد وخود را در منزل حبس نماید! ماندن در خانه بزرگترین لطف به ایرانی وایران است!
واگر خواهان برگزاری مراسمی مذهبی هستند به تنهایی در منزل به جای آورند ایران سپاسگذار آنها خواهد بود!
✅آیا واقعا درک این موضوع تا این میزان سخت است که ویروس کرونا دیندار و بی دین نمیشناسد و تمامی کشورهای کمونیستی ومسیحی واسلامی وشیعی وبودایی... همه را گرفتار ساخته است؟
✅کسانیکه زیارت وحضور در حرمین را خرافات میدانند امروز «آیین نیایش زرتشتیان» را تبليغ میکنند! باید بدانند جهالت از نوع زرتشتی نیز میتواند عامل سیه روزی وبیماری و گرفتاری بشر گردد!
✅بهتر آن است در این شرایط حساس مسئولان امر برای جلوگیری از پخش ذویروس کرونا» بسان دیگر مراسم دینی اسلامی، این «مراسم زرتشتی» و مراسم مشابه نیز لغو گردد!
✅فاشیزم دینی در هر قالبی ونام والقابی باشد خطرناک است چه از نوع اسلام داعشی باشد وچه از نوع زرتشتی ومسیحی باشد و چه ازنوع هندو!!! که امروز جنایاتی علیه مسلمانان به راه انداخته اند...
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
@Galajayinyolu
✳️ « آذربایجاندا دگیشیک لیکلر »
✍بهنام کیانی⬇️⬇️⬇️
🔹آذربایجان تورکچه سینده یازیلانلار مضمون جهتیندن چوخلو شعرایدی.
70 و 80-نجی ایللرده « شب شعر » گئجهسی تئهراندا چوغلو شئعیرلر اوخونوردو و موسیقیلر سسلنیردی.
بعضا من چوخ کدرلنیردئؤیم کی نیه باشقا موضوعلار اؤزونه یئر توتمور ، بو موضوعلاری دوستلارلا آرایا قویوردوق و اونلار دا بونو تصدیق ائدیردیلر.
🔻90- نجی ایللرده جاوان یازیچیلار رمان یازماغا باشلادیلار البته رمان اوندان قاباخلار دا یازیلیردی اما نئجه دئیللر هله واختی دییل دیر و بیز آرتیق موختلف موضوعلاردا رمانین ایزینی ادبیاتیمیزدا گؤروروک و یانسیلایریق .
🔸اما تخمینا بئش آلتی ایل دیر کی سیاسی موضوعلار اساسلی اؤزونه یئر توتوب و جاوان سیاستچیلرمیز سیاست قونوسوندا ،مئیدانا گلیب و قلم چالیرلار و بو چوخ اؤنملی و دگرلی بیر حقیقت دیر.
بیر مدت دیر سینما ساحهسینده ده آذربایجان اؤز سؤزونو دئمهیه باشلامیش و بو بیر داها گؤستریر کی آذربایجان بؤیوک بیر دگشیکلیگه حاضیرلاشیر و بو اومودو وئریر کی نهایت بیز اؤز حاقلاریمیزین دوغرولماسینا یاخینلاشمشیق.
@b5m2k
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
@Galajayinyolu
✍بهنام کیانی⬇️⬇️⬇️
🔹آذربایجان تورکچه سینده یازیلانلار مضمون جهتیندن چوخلو شعرایدی.
70 و 80-نجی ایللرده « شب شعر » گئجهسی تئهراندا چوغلو شئعیرلر اوخونوردو و موسیقیلر سسلنیردی.
بعضا من چوخ کدرلنیردئؤیم کی نیه باشقا موضوعلار اؤزونه یئر توتمور ، بو موضوعلاری دوستلارلا آرایا قویوردوق و اونلار دا بونو تصدیق ائدیردیلر.
🔻90- نجی ایللرده جاوان یازیچیلار رمان یازماغا باشلادیلار البته رمان اوندان قاباخلار دا یازیلیردی اما نئجه دئیللر هله واختی دییل دیر و بیز آرتیق موختلف موضوعلاردا رمانین ایزینی ادبیاتیمیزدا گؤروروک و یانسیلایریق .
🔸اما تخمینا بئش آلتی ایل دیر کی سیاسی موضوعلار اساسلی اؤزونه یئر توتوب و جاوان سیاستچیلرمیز سیاست قونوسوندا ،مئیدانا گلیب و قلم چالیرلار و بو چوخ اؤنملی و دگرلی بیر حقیقت دیر.
بیر مدت دیر سینما ساحهسینده ده آذربایجان اؤز سؤزونو دئمهیه باشلامیش و بو بیر داها گؤستریر کی آذربایجان بؤیوک بیر دگشیکلیگه حاضیرلاشیر و بو اومودو وئریر کی نهایت بیز اؤز حاقلاریمیزین دوغرولماسینا یاخینلاشمشیق.
@b5m2k
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
@Galajayinyolu
✅ جناب رائفی پور باید متعادل حرکت کنیم اینکه ما بیاییم منافع ملی امروزی خودمان را فدای جنگ های پانصد سال قبل کنیم نه به مصلحت نظام است نه ملت نه عموم مسلمین جهان.
ترکیه در طی یکی دو دهه اخیر تقریبا از قابل اعتمادترین کشورها نسبت به کشورمان بوده است شکی نیست که منافع ملی ایجاب میکند دنبال روابط سازنده بخصوص با کشورهای بزرگ اسلامی خصوصا در این ایامی که جامعه مسلمین در کشورهای مختلف حتی با مشکل زیستن روبرو هستند دست در دست هم داده تا از تضییع هرچه بیشتر حقوق مسلمانان به مانند آنچه در قره باغ و چین و هند و فلسطین بر سر مسلمانان آمده تا حدودی بکاهد.
جناب رئوفی پور تنها و تنها اتحاد اسلامی میتواند جهان اسلام را از این گرفتاری عظیم نجات دهد.
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
ترکیه در طی یکی دو دهه اخیر تقریبا از قابل اعتمادترین کشورها نسبت به کشورمان بوده است شکی نیست که منافع ملی ایجاب میکند دنبال روابط سازنده بخصوص با کشورهای بزرگ اسلامی خصوصا در این ایامی که جامعه مسلمین در کشورهای مختلف حتی با مشکل زیستن روبرو هستند دست در دست هم داده تا از تضییع هرچه بیشتر حقوق مسلمانان به مانند آنچه در قره باغ و چین و هند و فلسطین بر سر مسلمانان آمده تا حدودی بکاهد.
جناب رئوفی پور تنها و تنها اتحاد اسلامی میتواند جهان اسلام را از این گرفتاری عظیم نجات دهد.
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
✅ معامله ادلب با قره باغ!
🖌 جواد حسین زاده⬇️⬇️⬇️
جنگ پر غوغا در ادلب ادامه دارد. روسیه یارای توقف ابر قدرت نوظهور پهپادی جهان را ندارد. روسیه ی پر غرور نمی خواهد با سومین ارتش ناتو در افتد. شاید اسد برای پوتین ارزش در افتادن با اردوغان را نداشته باشد اما حیثیت ابرقدرتی روس زیر سئوال رفته است.
جنگ بزرگ آغاز شده است. جنگی که بنظر می رسد پشت پرده های بسیار دارد.
ایران قاطعیت همیشگی در دفاع از اسد را به نمایش نمی گذارد. شاید بدلیل تحریم هایی است که نمی خواهد ترکیه را از دست دهد و شاید بخشی از پشت پرده هاست.
نرمش در رفتار سوریه نیز مشهود است. امروز بشار اسد از منافع مشترک زیادی گفت که با ترکیه دارد و اینکه منطقی نیست که با این کشور اختلافاتی داشته باشد.
برگردیم به یک روز قبل از عملیات سپر بهار . اردوغان به باکو رفت و همان روز به آنکارا بازگشت. فردای آن روز جنگ آغاز شد.
جنگ تا امروز ادامه دارد. هواپیماهای بدون سرنشین ترکیه از سیستم های دفاع هوایی روسی سوریه عبور می کنند و هر جنبنده ای را هدف قرار می دهند. اهدافی که باید به حساب روس ها نوشت . روس هایی که قیومیت دفاع از سوریه را بر عهده گرفته اند.
شاید این همان فرصت تاریخی است. فرصت آچمز کردن ارمنستان. اردوغان در راه مسکو است و سیاستمداران ارمنی پریشان از معامله ادلب با قره باغ، و آن را پنهان نمی کنند.
بخشی از نگرانی آنها را در اسپوتنیک ارمنستان خواندم.
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
🖌 جواد حسین زاده⬇️⬇️⬇️
جنگ پر غوغا در ادلب ادامه دارد. روسیه یارای توقف ابر قدرت نوظهور پهپادی جهان را ندارد. روسیه ی پر غرور نمی خواهد با سومین ارتش ناتو در افتد. شاید اسد برای پوتین ارزش در افتادن با اردوغان را نداشته باشد اما حیثیت ابرقدرتی روس زیر سئوال رفته است.
جنگ بزرگ آغاز شده است. جنگی که بنظر می رسد پشت پرده های بسیار دارد.
ایران قاطعیت همیشگی در دفاع از اسد را به نمایش نمی گذارد. شاید بدلیل تحریم هایی است که نمی خواهد ترکیه را از دست دهد و شاید بخشی از پشت پرده هاست.
نرمش در رفتار سوریه نیز مشهود است. امروز بشار اسد از منافع مشترک زیادی گفت که با ترکیه دارد و اینکه منطقی نیست که با این کشور اختلافاتی داشته باشد.
برگردیم به یک روز قبل از عملیات سپر بهار . اردوغان به باکو رفت و همان روز به آنکارا بازگشت. فردای آن روز جنگ آغاز شد.
جنگ تا امروز ادامه دارد. هواپیماهای بدون سرنشین ترکیه از سیستم های دفاع هوایی روسی سوریه عبور می کنند و هر جنبنده ای را هدف قرار می دهند. اهدافی که باید به حساب روس ها نوشت . روس هایی که قیومیت دفاع از سوریه را بر عهده گرفته اند.
شاید این همان فرصت تاریخی است. فرصت آچمز کردن ارمنستان. اردوغان در راه مسکو است و سیاستمداران ارمنی پریشان از معامله ادلب با قره باغ، و آن را پنهان نمی کنند.
بخشی از نگرانی آنها را در اسپوتنیک ارمنستان خواندم.
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
🚨 #خبر_خوب / دو نوع متفاوت از ویروس جدید #کرونا وجود دارد / در مجموع قدرت تهاجمی ویروس کاهش یافته است
به گفته پژوهشگران چینی، تا ابتدای ژانویه ۲۰۲۰ نوع مهاجمتری از ویروس جدید #کرونا در ووهان، مرکز استان هوبئی چین غالب بوده، اما بعدتر نوع دیگر ویروس غالب شده است که قدرت تهاجمی آن کمتر است.
سرایت هر دو ویروس از آنفلوانزای سالانه کمتر است. در تحقیقات جدید مشخص شده است که قدرت تهاجمی ویروس کاهش یافته است.
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
به گفته پژوهشگران چینی، تا ابتدای ژانویه ۲۰۲۰ نوع مهاجمتری از ویروس جدید #کرونا در ووهان، مرکز استان هوبئی چین غالب بوده، اما بعدتر نوع دیگر ویروس غالب شده است که قدرت تهاجمی آن کمتر است.
سرایت هر دو ویروس از آنفلوانزای سالانه کمتر است. در تحقیقات جدید مشخص شده است که قدرت تهاجمی ویروس کاهش یافته است.
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
Forwarded from توپلومسال بیلینج(Toplumsal bilinc)
ترک عادت موجب مرض است!
آقای رائفی پور چند روز پیش بخاطر گرایش و خصومت حزبی که با دولت روحانی دارند با ابزار قرار دادن مسئله قاراباغ به سیاستهای روحانی در قبال ارمنستان روحانی را به باد انتقاد گرفتند که چون از درد ما آزربایجانیها حرف به میان آورده بود تحسین مارا نسبت به خودش برانگیخته بود اما اظهار نظر ضد ترکی ایشان در مورد ترکیه در مسئله ادلب و سوریه نشان می دهد ایشان به قول ما ترکها "دین دردی یوخدور بلکه دن دردی واریدیر"
رائفی پور با زرنگی تمام با آوردن اتفاق تاریخی، جنگ بین صفوی و عثمانی می خواهد ترکهای ایران را که بارها از سیاستهای ترکیه در منطقه حمایت نموده اند و بیشتر از پش بین مردمان هر دوکشور علاقه بی نظیری برقرار شده نسبت به ترکیه بدبین کند!
آقای زرنگ شما که دم از حمایت از خوجالی و قاراباغ می زدید چطور شد الان اردوغان و تورکیه ای را که حامی صادق مظلومان اسلام می باشد جانی معرفی می کنید و در کنار روسیه ای که جنایتها و خیانتهایش برای همه ایرانیها ثابت شده است می ایستید!!
در ضمن شعور سیاسی ترکهای ایران آنقدر انکشاف نموده که با این چرندیات چیزی را بین ترکها با ترکیه عوض نخواهد کرد
@Toplumsalbulinj
آقای رائفی پور چند روز پیش بخاطر گرایش و خصومت حزبی که با دولت روحانی دارند با ابزار قرار دادن مسئله قاراباغ به سیاستهای روحانی در قبال ارمنستان روحانی را به باد انتقاد گرفتند که چون از درد ما آزربایجانیها حرف به میان آورده بود تحسین مارا نسبت به خودش برانگیخته بود اما اظهار نظر ضد ترکی ایشان در مورد ترکیه در مسئله ادلب و سوریه نشان می دهد ایشان به قول ما ترکها "دین دردی یوخدور بلکه دن دردی واریدیر"
رائفی پور با زرنگی تمام با آوردن اتفاق تاریخی، جنگ بین صفوی و عثمانی می خواهد ترکهای ایران را که بارها از سیاستهای ترکیه در منطقه حمایت نموده اند و بیشتر از پش بین مردمان هر دوکشور علاقه بی نظیری برقرار شده نسبت به ترکیه بدبین کند!
آقای زرنگ شما که دم از حمایت از خوجالی و قاراباغ می زدید چطور شد الان اردوغان و تورکیه ای را که حامی صادق مظلومان اسلام می باشد جانی معرفی می کنید و در کنار روسیه ای که جنایتها و خیانتهایش برای همه ایرانیها ثابت شده است می ایستید!!
در ضمن شعور سیاسی ترکهای ایران آنقدر انکشاف نموده که با این چرندیات چیزی را بین ترکها با ترکیه عوض نخواهد کرد
@Toplumsalbulinj
🛑 بهشت موعود آنان جهنم ما است!
✍عظیم حسن زاده⬇️⬇️⬇️
📌 پیام های از دغدغه مندان برای هشدار از بلوغ فاشیسم در تهمانده های امید برای تجربهی حیاتی انسانیتر در مدعیان آزادی و دموکراسی در این چند روز دریافت کردهام که از لزوم آگاهی بخشی سخن به میان آوردهاند. در وانفسای پاییز بهم ریخته که به اسفند نفسگیر هراس جمعی کرونایی فعلا ختم گردیده است مشاهدهی موج سواری ها بر این تراژدی هراس فراگیر در این گوشه و آن گوشه به یک سو، هشدارهای آزادگان به این موج سواری ها از دیگر سو و هم اکنون مصادره به مطلوب این رنج همگانی به یک گفتمان فاشیستی به همراه سادهلوحی برخی مرا بر آن داشت که در اوج فشارهای حادثه پس از حادثه این چند کلمه را بسیار واضح به رشته تحریر در آورم.
🔵 کار از هشدار و ایما و اشاره گذشته است. آنان یکبار دیگر پس از قرنی نشان دادند که «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ»! که حقیقتا آنها کر و گنگ و کورند و از گمراهی خویش بر نمی گردند.
📌 آنها نسبتی با انسان و آنچه به کرامت و شان و شرافتش مربوط می شود ندارند. آنها انسان را نه برای رهایی از هر ضرورت منقادگر و آزادی اش در نحوهای که مختارانه بتواند خود را شکوفا کند، بل همچون بردگانی در خدمت رویاهای روان نژندی شان، در خدمت توهمات روانی هزارهشان و در خدمت چپاول رویاهای انسانی دیگران میخواهند.
📌 امید به چیزی بنام دموکراسی بر مبنای مطالبات حقوق انسانی چیزی است که آنها عمیقا از آن بیبهره اند. مسئله این نیست که آنها فقط خود را «انسان» میپندارند. مسئله این است که آنها از درد و رنجهای انسان زدودگی از #ما لذت میبرند. احساس فتح می کنند و انتقام ترومای تاریخ هزارساله خود را یکجا از دین و دنیای ما می گیرند. آنها برای بازسازی سازمان توحش نژادی خود به تمام تجربهی یکصد سال درد و رنج های متفاوت و مشترکمان چشم بستهاند و برای برپایی آن دست به دامان هرزه ترین نیروهای سیاسی صدسال اخیر شده اند.
📌 آنچه خشم و عصیان مقاومت در برابر بهشت سراسر دروغ آنها را در ما هر دم شعلهور تر می سازد همدستی سربازان و پیاده نظام های بومی است که برای کسب قدرتی چند روزه همدست با آنها به تحقیر و اضمحلال هستی ما کمر همت بسته اند.
📌 این هشدار به تمام کسانیکه است که به هر دلیلی از وضع موجود ناخرسندند و بحق باید هم باشند. مثل دولت، اپوزسیون دولتی و اپوزسیون دست نشان دهندهی خارجی همه و همه با تمام عوامل و ایادی و رگ و ریشههایشان مثل قرآن های بر سرنیزه عمر و عاصی است که هشدار برای برادرکشی می دهند حالیکه با تزویر تمام و با خشم از متانت مدنی #ما هر روزه با دم و دستگاه های دولتی تا فیک_رسانههای مجازی شان از ما انتقام میگیرند و مترصد فرصتی هستند تا بهشت خود را بر گدازههای جهنمی برپا سازند که آتش تهیهی آن از فرزندان آزادهی ما خواهد بود. و چه بسیارند ساده لوحانی که تصور می کنند با کرنش در برابر باطل به کیمیای تسلیم و همراهی از جنس شیطانی آنان چهرهای رحمانی هبوط خواهد کرد. آنها که محو تماشای غزلیات زیبای این دروغ گویان آزادی و دموکراسی شدهاند، یا تاریخ را دوباره بخوانند یا قلمی که رسالت خود را در بند زدن بر پاهای نیمه جان ما تعریف کرده است را صباحی در قلمدان بردباری غلاف کنند تا روند امور در دو راهی ضرورت های اجتماعی و سیاسی چهرهی عیانی از شیطان صفتی، دروغ و دغل کاری ایشان را به تصویر در بیاورد. با تمام توان خطاب به این ساده لوحان قلم بدست البته اگر هنوز جرات اندیشیدن روشنگرایانه را دارند، میگویم: آنان که تاریخ را نمیفهمند، صدباره تکرارشان خواهند کرد.
🔵 از آذریها (در اینجا) تا تاجزاده (در اینجا) قصه یکی است بهشت موعود آنان جهنم ما است.
🆔@AzimHassanzadeh
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
@Galajayinyolu
✍عظیم حسن زاده⬇️⬇️⬇️
📌 پیام های از دغدغه مندان برای هشدار از بلوغ فاشیسم در تهمانده های امید برای تجربهی حیاتی انسانیتر در مدعیان آزادی و دموکراسی در این چند روز دریافت کردهام که از لزوم آگاهی بخشی سخن به میان آوردهاند. در وانفسای پاییز بهم ریخته که به اسفند نفسگیر هراس جمعی کرونایی فعلا ختم گردیده است مشاهدهی موج سواری ها بر این تراژدی هراس فراگیر در این گوشه و آن گوشه به یک سو، هشدارهای آزادگان به این موج سواری ها از دیگر سو و هم اکنون مصادره به مطلوب این رنج همگانی به یک گفتمان فاشیستی به همراه سادهلوحی برخی مرا بر آن داشت که در اوج فشارهای حادثه پس از حادثه این چند کلمه را بسیار واضح به رشته تحریر در آورم.
🔵 کار از هشدار و ایما و اشاره گذشته است. آنان یکبار دیگر پس از قرنی نشان دادند که «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ»! که حقیقتا آنها کر و گنگ و کورند و از گمراهی خویش بر نمی گردند.
📌 آنها نسبتی با انسان و آنچه به کرامت و شان و شرافتش مربوط می شود ندارند. آنها انسان را نه برای رهایی از هر ضرورت منقادگر و آزادی اش در نحوهای که مختارانه بتواند خود را شکوفا کند، بل همچون بردگانی در خدمت رویاهای روان نژندی شان، در خدمت توهمات روانی هزارهشان و در خدمت چپاول رویاهای انسانی دیگران میخواهند.
📌 امید به چیزی بنام دموکراسی بر مبنای مطالبات حقوق انسانی چیزی است که آنها عمیقا از آن بیبهره اند. مسئله این نیست که آنها فقط خود را «انسان» میپندارند. مسئله این است که آنها از درد و رنجهای انسان زدودگی از #ما لذت میبرند. احساس فتح می کنند و انتقام ترومای تاریخ هزارساله خود را یکجا از دین و دنیای ما می گیرند. آنها برای بازسازی سازمان توحش نژادی خود به تمام تجربهی یکصد سال درد و رنج های متفاوت و مشترکمان چشم بستهاند و برای برپایی آن دست به دامان هرزه ترین نیروهای سیاسی صدسال اخیر شده اند.
📌 آنچه خشم و عصیان مقاومت در برابر بهشت سراسر دروغ آنها را در ما هر دم شعلهور تر می سازد همدستی سربازان و پیاده نظام های بومی است که برای کسب قدرتی چند روزه همدست با آنها به تحقیر و اضمحلال هستی ما کمر همت بسته اند.
📌 این هشدار به تمام کسانیکه است که به هر دلیلی از وضع موجود ناخرسندند و بحق باید هم باشند. مثل دولت، اپوزسیون دولتی و اپوزسیون دست نشان دهندهی خارجی همه و همه با تمام عوامل و ایادی و رگ و ریشههایشان مثل قرآن های بر سرنیزه عمر و عاصی است که هشدار برای برادرکشی می دهند حالیکه با تزویر تمام و با خشم از متانت مدنی #ما هر روزه با دم و دستگاه های دولتی تا فیک_رسانههای مجازی شان از ما انتقام میگیرند و مترصد فرصتی هستند تا بهشت خود را بر گدازههای جهنمی برپا سازند که آتش تهیهی آن از فرزندان آزادهی ما خواهد بود. و چه بسیارند ساده لوحانی که تصور می کنند با کرنش در برابر باطل به کیمیای تسلیم و همراهی از جنس شیطانی آنان چهرهای رحمانی هبوط خواهد کرد. آنها که محو تماشای غزلیات زیبای این دروغ گویان آزادی و دموکراسی شدهاند، یا تاریخ را دوباره بخوانند یا قلمی که رسالت خود را در بند زدن بر پاهای نیمه جان ما تعریف کرده است را صباحی در قلمدان بردباری غلاف کنند تا روند امور در دو راهی ضرورت های اجتماعی و سیاسی چهرهی عیانی از شیطان صفتی، دروغ و دغل کاری ایشان را به تصویر در بیاورد. با تمام توان خطاب به این ساده لوحان قلم بدست البته اگر هنوز جرات اندیشیدن روشنگرایانه را دارند، میگویم: آنان که تاریخ را نمیفهمند، صدباره تکرارشان خواهند کرد.
🔵 از آذریها (در اینجا) تا تاجزاده (در اینجا) قصه یکی است بهشت موعود آنان جهنم ما است.
🆔@AzimHassanzadeh
به کانال گله جه گین یولو بپیوندید 🔰🔰
@Galajayinyolu
@Galajayinyolu
Forwarded from اتچ بات
داستان
🔴 پایان قضاوت ، آغاز وکالت !
🖌عیسی نظری قاضی سابق دادگستری
و وکیل دادگستری
🔸له له زدن سگ را دیدن ، آنچنان مهم نبود ، اما له له زدن مردی با هیکلی تنومند و به دنبال آن سگ ، مهم بود .
شاید هم بدان خاطر روی از آن بر نداشتم ، سگ خسته نبود و آنچه را که در دهانش گرفته بود ، شاید مانع دیده شدن خستگی اش می شد ، به آرامی و با بی تفاوتی از کنارم گذشت ، بدون هیچ ترس و واهمه ای ، آنچنان هیکل آراسته و بر گردنش آویزی بسته داشت که می شد فهمید که اولا صاحب دارد و صاحبش هم لابد از آن دارا های سگ دار
و عجیب اینکه سگ با اعتماد به نفسی ، ماورای اعتماد یک سگ ، از هیبت و عظمت برخوردار بود .
اما آن کس که پشت سرش له له می زد ، اگر هم هیبتی داشته است ، می شد حدس زد که دیگر از آن هیبت و عظمت هیچ نشانه ای نمانده است ، خسته و درمانده با چشمانی از حدقه درآمده و سر تا پا ترس و وحشت ، اشاره ا ی به من کرد و حتی کلمه ای گفت ، متوجه نشدم ، به نظرم راجع به سگ گفت .
به سوی سگ برگشتم ، رفته بود ، لابد از
دیوار کوتاه پریده و به باغ همسایه رفته بود ، راه دیگری نبود ، حتی دهانش یک چیزی بود فقط نفهمیدم چی !
🔸سگ عجله ای برای فرار نداشت ، اما فرار کرده و رفته بود و داغ نمی دانم چی را و چه چیزی را بر گردن این مرد گذاشته بود و آن داغ هر چه بوده ، لابد می توانسته یک کوه را آب نماید ، که این مرد را آب کرده بود .من مرد را میشناختم، آنهایی که کارهای پولساز و با پول پاروکن مرتکب می شدند معمولا در گذر یکانیها دیده می شدند ، یکانیها بیشتر صراف هستند و این نوع آدم ها بیشتر با صراف های یکانی کار می کنند تا با بانک ها ، اعتماد به نفر و عدم اعتماد به موسسات مدرن از جمله بانک ، امری سنتی در زمانه مدرن است .
بگذریم ....
🔸مرد وقتی به پیش من رسید ، دقیقا پایان یک عظمت بود ، آنچنان هراسان بود که وحشت را به طور کامل می شد در تمامی اعضای بدنش حس کرد .
انگاری مرد در یک ساعت گذشته ، اندازه ده سال پیر شده بود ، هنوز خودش را جمع و جور نکرده بود که چندین جوان با عجله تمام سر رسیدند و مرد با نومیدی تمام به آنها دستور تعقیب داد و به آنها گفت : از این دیوار پرید ، شاید هنوز داخل باغ همسایه باشد ، بروید و بدون آن بر نگردید و بلافاصله روی سکوی باغ من ولو شد ، حتی به نظرم افتاد .بلافاصله کمک کردم تا بنشیند و لیوانی آب تعارف کردم ، همچون خرسی گرسنه و تشنه آب را بلعید چشمانش را که همچون شکافی بی نور بنظرمی رسید ، به طرف من بر گرداند و با تمام وجودش آهی کشید .عذر خواست و دراز کشید و در حالیکه به طرف من غلت می زد ، ادامه داد :شما را می شناسم ، شما قاضی هستید !جواب دادم : نه نیستم ، قبلا قاضی بودم الان بازنشست شده ام و وکالت می کنم .
گفت : آقای نظری دستم به دامنت ، کمکم کن !عمویت حاج محمد مرا می شناسد -- عمویم نیست ولی فامیل هستیم ، موضو ع چیه ؟ من اگر ماجرا را ندانم نمی توانم کمکی بکنم !
🔸با تردید اسرار خود را آغاز کرد ، و گفت : آقای وکیل از شما چه پنهان ، آن موقع جوان بودم ، پدرم جرئت نکرده بود که از روستا دل بکند ، ولی من دل کندم بیست و خورده ای سال داشتم ، جنگ تازه تمام شده بود ، وضعیت مناسب بود من کار میکردم ، بانک من حاج محمد بود حسابی پول داشتم ، احساس می کردم وقتش رسیده خلاف را کنار بگذارم ، یک باغ پشت کوچه سرو خریدم و یک خانه در خیابان دانشکده و یک مغازه طلا فروشی هم برای خودم و پسرم راه انداختم ، کار خلاف را هم بوسیدم و کنار گذاشتم ، از تو چه پنهان وضع عالی بود ، درآمد خوب و از همه بهتر درآمد قانونی بود و دیگر ترس امروز می گیرند و فردا اعدام می کنند ، نبود .یک روز توی مغازه طلافروشی نشسته بودم ، حاجی افندی از استانبول آمد ، دوست دوران خلاف کاری ، اونهم کنار گذاشته بود ، دیگر خلاف نمی کرد ، او هم صرافی باز کرده بود ، در استانبول !تعجب کردم ، چه اتفاقی افتاده که بی خبر آمده است .
بعد خوش و بش گفت باید برویم مشهد ، قبلا دوستی در آنجا داشتیم
آنهم دوست دوران کارهای خلاف بود ،
مات مانده بودم حاجی افندی چرا یاد او و مشهد افتاده است مغازه را بستم کمی گوشت و مخلفات گرفتم و حاجی را به باغ بردم .حاجی عاشق باغ بود ، مخصوصا از هوای شامگاه باغ کیفور می شد ، از ماشین پیاده شدم اول به سراغ سگ غول پیکرم رفتم و برایش غذا دادم
حاجی افندی وقتی سگم را دید ، قاه قاه
خندید و با صدای بلندی پرسید :
🔻ادامه مطلب در پایین صفحه👇
@navidazerbaijan
🔴 پایان قضاوت ، آغاز وکالت !
🖌عیسی نظری قاضی سابق دادگستری
و وکیل دادگستری
🔸له له زدن سگ را دیدن ، آنچنان مهم نبود ، اما له له زدن مردی با هیکلی تنومند و به دنبال آن سگ ، مهم بود .
شاید هم بدان خاطر روی از آن بر نداشتم ، سگ خسته نبود و آنچه را که در دهانش گرفته بود ، شاید مانع دیده شدن خستگی اش می شد ، به آرامی و با بی تفاوتی از کنارم گذشت ، بدون هیچ ترس و واهمه ای ، آنچنان هیکل آراسته و بر گردنش آویزی بسته داشت که می شد فهمید که اولا صاحب دارد و صاحبش هم لابد از آن دارا های سگ دار
و عجیب اینکه سگ با اعتماد به نفسی ، ماورای اعتماد یک سگ ، از هیبت و عظمت برخوردار بود .
اما آن کس که پشت سرش له له می زد ، اگر هم هیبتی داشته است ، می شد حدس زد که دیگر از آن هیبت و عظمت هیچ نشانه ای نمانده است ، خسته و درمانده با چشمانی از حدقه درآمده و سر تا پا ترس و وحشت ، اشاره ا ی به من کرد و حتی کلمه ای گفت ، متوجه نشدم ، به نظرم راجع به سگ گفت .
به سوی سگ برگشتم ، رفته بود ، لابد از
دیوار کوتاه پریده و به باغ همسایه رفته بود ، راه دیگری نبود ، حتی دهانش یک چیزی بود فقط نفهمیدم چی !
🔸سگ عجله ای برای فرار نداشت ، اما فرار کرده و رفته بود و داغ نمی دانم چی را و چه چیزی را بر گردن این مرد گذاشته بود و آن داغ هر چه بوده ، لابد می توانسته یک کوه را آب نماید ، که این مرد را آب کرده بود .من مرد را میشناختم، آنهایی که کارهای پولساز و با پول پاروکن مرتکب می شدند معمولا در گذر یکانیها دیده می شدند ، یکانیها بیشتر صراف هستند و این نوع آدم ها بیشتر با صراف های یکانی کار می کنند تا با بانک ها ، اعتماد به نفر و عدم اعتماد به موسسات مدرن از جمله بانک ، امری سنتی در زمانه مدرن است .
بگذریم ....
🔸مرد وقتی به پیش من رسید ، دقیقا پایان یک عظمت بود ، آنچنان هراسان بود که وحشت را به طور کامل می شد در تمامی اعضای بدنش حس کرد .
انگاری مرد در یک ساعت گذشته ، اندازه ده سال پیر شده بود ، هنوز خودش را جمع و جور نکرده بود که چندین جوان با عجله تمام سر رسیدند و مرد با نومیدی تمام به آنها دستور تعقیب داد و به آنها گفت : از این دیوار پرید ، شاید هنوز داخل باغ همسایه باشد ، بروید و بدون آن بر نگردید و بلافاصله روی سکوی باغ من ولو شد ، حتی به نظرم افتاد .بلافاصله کمک کردم تا بنشیند و لیوانی آب تعارف کردم ، همچون خرسی گرسنه و تشنه آب را بلعید چشمانش را که همچون شکافی بی نور بنظرمی رسید ، به طرف من بر گرداند و با تمام وجودش آهی کشید .عذر خواست و دراز کشید و در حالیکه به طرف من غلت می زد ، ادامه داد :شما را می شناسم ، شما قاضی هستید !جواب دادم : نه نیستم ، قبلا قاضی بودم الان بازنشست شده ام و وکالت می کنم .
گفت : آقای نظری دستم به دامنت ، کمکم کن !عمویت حاج محمد مرا می شناسد -- عمویم نیست ولی فامیل هستیم ، موضو ع چیه ؟ من اگر ماجرا را ندانم نمی توانم کمکی بکنم !
🔸با تردید اسرار خود را آغاز کرد ، و گفت : آقای وکیل از شما چه پنهان ، آن موقع جوان بودم ، پدرم جرئت نکرده بود که از روستا دل بکند ، ولی من دل کندم بیست و خورده ای سال داشتم ، جنگ تازه تمام شده بود ، وضعیت مناسب بود من کار میکردم ، بانک من حاج محمد بود حسابی پول داشتم ، احساس می کردم وقتش رسیده خلاف را کنار بگذارم ، یک باغ پشت کوچه سرو خریدم و یک خانه در خیابان دانشکده و یک مغازه طلا فروشی هم برای خودم و پسرم راه انداختم ، کار خلاف را هم بوسیدم و کنار گذاشتم ، از تو چه پنهان وضع عالی بود ، درآمد خوب و از همه بهتر درآمد قانونی بود و دیگر ترس امروز می گیرند و فردا اعدام می کنند ، نبود .یک روز توی مغازه طلافروشی نشسته بودم ، حاجی افندی از استانبول آمد ، دوست دوران خلاف کاری ، اونهم کنار گذاشته بود ، دیگر خلاف نمی کرد ، او هم صرافی باز کرده بود ، در استانبول !تعجب کردم ، چه اتفاقی افتاده که بی خبر آمده است .
بعد خوش و بش گفت باید برویم مشهد ، قبلا دوستی در آنجا داشتیم
آنهم دوست دوران کارهای خلاف بود ،
مات مانده بودم حاجی افندی چرا یاد او و مشهد افتاده است مغازه را بستم کمی گوشت و مخلفات گرفتم و حاجی را به باغ بردم .حاجی عاشق باغ بود ، مخصوصا از هوای شامگاه باغ کیفور می شد ، از ماشین پیاده شدم اول به سراغ سگ غول پیکرم رفتم و برایش غذا دادم
حاجی افندی وقتی سگم را دید ، قاه قاه
خندید و با صدای بلندی پرسید :
🔻ادامه مطلب در پایین صفحه👇
@navidazerbaijan
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
🔻ادامه مطلب(4/2)"پایان قضاوت آغاز وکالت"👇
🔸راستی چطوری زنت را قانع کردی که سگ نگه داری ، من فکر می کردم ، طلاق می گیرد ولی به سگ رضا نمی دهد .
منهم خندیدم ، واقعا هم آن طور بود
گفتم : حاجی افندی بگذار ، کباب ها را اماده کنم ، ریز ماجرا را خواهم گفت
اول تو بگو این بی خبر امدن چه معنی دارد ؟ لابد خواستی بگی مسئله خیلی مهم است -- آره مسئله خیلی مهمه،مهمتر از آنکه در تلفن خبرش را بدهم.باید برویم مشهد.اوه یواش بزرگم هستی که هستی عزیز من که هستی ، اما من کار خلاف را کنار گذاشته ام ، کاری هم با مشهد ندارم .
-- حاجی خُل ، شما خُل می گویید نه ؟
ما می گیم دَلی یعنی دیوانه ، مگر من کار خلاف را ترک نکرده ام ؟
جانم اینکار خلاف ملاف نیست ، یک مجموعه سنگ ، نمی دانم چه ولی تاریخی - شخصی - فروشی ، باید بخریم و برگردیم .
-- به این سادگی ؟
-- به این سادگی هم نیست !
🔸الحق هم چیز ساده ای نبود ، آن را داخل یک کیسه چرمی به دست آوردیم ، با این تفاوت که درست پنج سال طول کشید دقیقا من و افندی دار و ندارمان را دادیم الان که به گذشته نگاه می کنم ، فقط یار مشهدی ضرری نکرد ، درست پنج سال زحمت کشید ، دم به دم از ما پذیرایی کرد ، با دهها نفر سرو کله زدیم ، آخرش مال به دست ما رسید ، یار مشهدی نقد هفده میلیارد تومان سهم خود را برداشت و جنس را تحویل داد .
بگذریم و برگردیم به همان شب ، بالکن باغ من و حاجی افندی هر دو دراز کشیده بودیم گفتم : حاجی تو از استانبول آمدی باهم برویم از مشهد جواهر بخریم ؟
حاجی گفت : بله ، ائوئت ، چند بار بگم !
گفتم : ولی من از جواهر هیچ اطلاعاتی
ندارم !گفت : منهم اطلاعی ندارم ، مطلع توی لندن نشسته ، ما هر وقت جنس را دیدیم او می آید و اگر اوکی داد ما پول را می دهیم و جنس را تحویل می گیریم ، از MR لندنی پولمان را که گرفتیم ، تحویل می دهیم .
تو فقط هر چه پول داری روی هم به ریز ، مقداری من دارم ، مشهدی هم دارد از MR لندنی هم می گیریم ، اگر مطمئن شود ، جنس را پیدا کرده ایم ، صد میلیارد هم بخواهیم می دهد
گفتم : حاجی این جواهرات چیه ، کجاست ؟ دست کیه ؟
گفت : منهم زیاد نمی دانم ، بعضی وقت ها لندنی می گوید حاج افندی نفس عمیقی کشید و ساکت شد ولی بعد چند لحظه ادامه داد : حالا تو بگو ، چطور زنت راضی شد سگ نگهداری ؟
-- اینهم حکایتش طولانی است
-- چند سالشه ؟
-- دوسال و یازده ماه ، سه سالشه ، هر وقت نگاهم می کند تنم می لرزد ، اما فدائی واقعی است ، وقتی نوه ام به استخر افتاد ، در یک چشم به هم زدن از استخر بیرون آورد و از آن روز عزیز
خانواده شد ، حتی زنم مومن و مسلمان است و الا برایش بوس هم می داد .
🔸تقریبا سه سال پیش بود ، یک روز باغ آمدم ، وقتی درب باغ را باز کردم تا اتوموبیل تو بیاورم ، سگی وارد باغ شده بود ، یک سگ حامله بود ، دلم به رحم آمد و برایش غذا دادم و بعد هرچه کردم
نتوانستم بیرونش کنم ، حتی کتک اش زدم ، سگ مثل خرس ناله میکرد ولی از جایش تکان نمی خورد ، مجبور شدم بگذارم گوشه باغ بماند ، وقتی به شهر می رفتم سگ خودش را همچون سنگی به باغ بسته بود ، مثل سنگی که یخ بزند رفتم چند روز دیگر آمدم ، حالا دیگر یک سگ نبود یک سگ و چند تا توله بود ، انگاری سگ مادر حین زایمان مجروح شده بود ، شش توله به جان نیمه جان سگ تقریبا مرده افتاده بودند و مک می زدند ، صحنه دلخراشی بود .
حتی برای من که می توانستم ده ها جسد را اینور و آنور کنم ، ده ها بار که جنازه های فراری ها در کوه پیدا می شد مرا صدا میکردند ، هیچکس دلش نمی امد که جسد چسبیده به یخ صخره ها را ، جدا بکنه ، حتی بنظرم رسید که سگ مرده است و توله ها به جان بیجان او افتاده و مک می زدند
بلافاصله از باغ فرار کردم ، اگر زنم می فهمید در باغ چه اتفاقی افتاده است ، محال بود ، پایش را به آنجا بگذارد .
فردای آن روز زنم خواست که او را به باغ ببرم ، برای بعد از ظهر وقت تعیین کردم ، تا آن موقع می توانستم ، باغ را از وجود آنها پاکسازی کنم ، صبح زود مقداری نان گرفتم و به باغ رفتم ، باید
سگ و توله هایش را بیرون می انداختم
چاره دیگری نبود ، و الا سر پیری طلاق و معرکه گیری راه می انداختم
من نمی دانم این سگ ها چه هیزم تری به این مومنین و مومنات فروخته اند .
ایکاش باغ نمی رفتم ، اینبار سگ مرده بود و توله ها هم دو تا همچنان به سینه مادر مرده مک می زدند حتی دو تا از توله ها هم روی مادر مرده بودند ، تنهایکی از توله ها به کناری رفته و به طرز بیرحمانه ای به این صحنه می نگریست ، دیگر هیچ کاری نمانده بود باید مرده ها را چال میکردم ، بلافاصله گودالی کندم ، نعش توله ها و مادر را به گودال انداختم ، سه و یا دوتا توله هنوز
زنده بودند
🔻ادامه مطلب در پایین صفحه👇
@navidazerbaijan
🔸راستی چطوری زنت را قانع کردی که سگ نگه داری ، من فکر می کردم ، طلاق می گیرد ولی به سگ رضا نمی دهد .
منهم خندیدم ، واقعا هم آن طور بود
گفتم : حاجی افندی بگذار ، کباب ها را اماده کنم ، ریز ماجرا را خواهم گفت
اول تو بگو این بی خبر امدن چه معنی دارد ؟ لابد خواستی بگی مسئله خیلی مهم است -- آره مسئله خیلی مهمه،مهمتر از آنکه در تلفن خبرش را بدهم.باید برویم مشهد.اوه یواش بزرگم هستی که هستی عزیز من که هستی ، اما من کار خلاف را کنار گذاشته ام ، کاری هم با مشهد ندارم .
-- حاجی خُل ، شما خُل می گویید نه ؟
ما می گیم دَلی یعنی دیوانه ، مگر من کار خلاف را ترک نکرده ام ؟
جانم اینکار خلاف ملاف نیست ، یک مجموعه سنگ ، نمی دانم چه ولی تاریخی - شخصی - فروشی ، باید بخریم و برگردیم .
-- به این سادگی ؟
-- به این سادگی هم نیست !
🔸الحق هم چیز ساده ای نبود ، آن را داخل یک کیسه چرمی به دست آوردیم ، با این تفاوت که درست پنج سال طول کشید دقیقا من و افندی دار و ندارمان را دادیم الان که به گذشته نگاه می کنم ، فقط یار مشهدی ضرری نکرد ، درست پنج سال زحمت کشید ، دم به دم از ما پذیرایی کرد ، با دهها نفر سرو کله زدیم ، آخرش مال به دست ما رسید ، یار مشهدی نقد هفده میلیارد تومان سهم خود را برداشت و جنس را تحویل داد .
بگذریم و برگردیم به همان شب ، بالکن باغ من و حاجی افندی هر دو دراز کشیده بودیم گفتم : حاجی تو از استانبول آمدی باهم برویم از مشهد جواهر بخریم ؟
حاجی گفت : بله ، ائوئت ، چند بار بگم !
گفتم : ولی من از جواهر هیچ اطلاعاتی
ندارم !گفت : منهم اطلاعی ندارم ، مطلع توی لندن نشسته ، ما هر وقت جنس را دیدیم او می آید و اگر اوکی داد ما پول را می دهیم و جنس را تحویل می گیریم ، از MR لندنی پولمان را که گرفتیم ، تحویل می دهیم .
تو فقط هر چه پول داری روی هم به ریز ، مقداری من دارم ، مشهدی هم دارد از MR لندنی هم می گیریم ، اگر مطمئن شود ، جنس را پیدا کرده ایم ، صد میلیارد هم بخواهیم می دهد
گفتم : حاجی این جواهرات چیه ، کجاست ؟ دست کیه ؟
گفت : منهم زیاد نمی دانم ، بعضی وقت ها لندنی می گوید حاج افندی نفس عمیقی کشید و ساکت شد ولی بعد چند لحظه ادامه داد : حالا تو بگو ، چطور زنت راضی شد سگ نگهداری ؟
-- اینهم حکایتش طولانی است
-- چند سالشه ؟
-- دوسال و یازده ماه ، سه سالشه ، هر وقت نگاهم می کند تنم می لرزد ، اما فدائی واقعی است ، وقتی نوه ام به استخر افتاد ، در یک چشم به هم زدن از استخر بیرون آورد و از آن روز عزیز
خانواده شد ، حتی زنم مومن و مسلمان است و الا برایش بوس هم می داد .
🔸تقریبا سه سال پیش بود ، یک روز باغ آمدم ، وقتی درب باغ را باز کردم تا اتوموبیل تو بیاورم ، سگی وارد باغ شده بود ، یک سگ حامله بود ، دلم به رحم آمد و برایش غذا دادم و بعد هرچه کردم
نتوانستم بیرونش کنم ، حتی کتک اش زدم ، سگ مثل خرس ناله میکرد ولی از جایش تکان نمی خورد ، مجبور شدم بگذارم گوشه باغ بماند ، وقتی به شهر می رفتم سگ خودش را همچون سنگی به باغ بسته بود ، مثل سنگی که یخ بزند رفتم چند روز دیگر آمدم ، حالا دیگر یک سگ نبود یک سگ و چند تا توله بود ، انگاری سگ مادر حین زایمان مجروح شده بود ، شش توله به جان نیمه جان سگ تقریبا مرده افتاده بودند و مک می زدند ، صحنه دلخراشی بود .
حتی برای من که می توانستم ده ها جسد را اینور و آنور کنم ، ده ها بار که جنازه های فراری ها در کوه پیدا می شد مرا صدا میکردند ، هیچکس دلش نمی امد که جسد چسبیده به یخ صخره ها را ، جدا بکنه ، حتی بنظرم رسید که سگ مرده است و توله ها به جان بیجان او افتاده و مک می زدند
بلافاصله از باغ فرار کردم ، اگر زنم می فهمید در باغ چه اتفاقی افتاده است ، محال بود ، پایش را به آنجا بگذارد .
فردای آن روز زنم خواست که او را به باغ ببرم ، برای بعد از ظهر وقت تعیین کردم ، تا آن موقع می توانستم ، باغ را از وجود آنها پاکسازی کنم ، صبح زود مقداری نان گرفتم و به باغ رفتم ، باید
سگ و توله هایش را بیرون می انداختم
چاره دیگری نبود ، و الا سر پیری طلاق و معرکه گیری راه می انداختم
من نمی دانم این سگ ها چه هیزم تری به این مومنین و مومنات فروخته اند .
ایکاش باغ نمی رفتم ، اینبار سگ مرده بود و توله ها هم دو تا همچنان به سینه مادر مرده مک می زدند حتی دو تا از توله ها هم روی مادر مرده بودند ، تنهایکی از توله ها به کناری رفته و به طرز بیرحمانه ای به این صحنه می نگریست ، دیگر هیچ کاری نمانده بود باید مرده ها را چال میکردم ، بلافاصله گودالی کندم ، نعش توله ها و مادر را به گودال انداختم ، سه و یا دوتا توله هنوز
زنده بودند
🔻ادامه مطلب در پایین صفحه👇
@navidazerbaijan
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
🔻ادامه مطلب(4/3)" پایان قضاوت آغاز وکالت"👇
🔸ولی میدانستم که به هر حال می میرند ، توله ای که در کناری ایستاده بود ، با گوشه بیل به طرف گودال هلش دادم ، انگاری معنی آن را میدانست در حالیکه ناله میکرد ، از گودال و گود
و از اینکه هنوز هم برای چال کردنش اصرار میکردم ، بیشتر ناله میکرد و آن نگاه عمیق که تا قلب انسان را می شکافت .مرده ها -- زنده ها و نیم مرده ها و نیم زنده ها همگی توی چاله ولو بودند صدای اتوموبیل پسرم را شنیدم ، لابد مادرش منتظر بعد از ظهر نمانده و به باغ آمده است ، با عجله خاک ها را روی آنها ریختم و در عرض چند دقیقه و شاید کمتر ، هیچ صدایی شنیده نمی شد و فقط آن توله کناری به من زل زده و نگاهم میکرد ، دیگر ناله هم نمی کرد .
زنم وارد باغ شد ، لابد بوی سگ به دماغش خورد ، چون مثل سگ شد
خرد و خمیر بودم ، هنوز هم نگاه آن توله
اعماق وجودم را می درید ، برای اولین بار در عمرم زار زار گریستم .
زنم دیگر واقعا ترسیده بود ، با عجله به طرف من آمد و پرسید چه اتفاقی افتاده است ؟
گفتم : اتفاقی نیافتاده ، این توله را زیر گرفتم ، فکر می کنم مادرش مرده ، شاید هم گم شده است ، به یک ادم می زدم
اینقدر ناراحت نمی شدم .
زنم فریب خورد ، حتی رضایت داد بهش شیر بدهیم ، پسرم لابد منتظر این لحظه
بود ، هم شیر خرید و هم شیشه و منهم برایش شیر دادم .
🔸قرار شد تا مدتی در باغ بماند تا کمی جان بگیرد و دنبال مادرش بگردد .
این قول و قرار تا زمانی بود که نوه ها آن را ندیده بودند ، وقتی نوه ها ان را دیدند ، توله جزئی از خانواده بود .
حاجی جان !
چند بار از دیوار دیده بودم ، وقتی من نبودم در همان جایی می خوابید که مادر و خواهر و برادرانش را در آن چاله دفن کرده بودم ولی وقتی مرا می دید ، انجا را ترک میکرد و پای مرا می لیسید ، همچون یک بت مرا می بوئید ، می بوسید ، انگاری یکی به او اداب عشق ورزیدن و دوست داشت می داد .
روز به روز قدرت می گرفت ، نامش هم شده بود ( ریکوز ) و ترسی مبهم سرا پایم را فرا می گرفت ، انگاری یک ادم
کشته بودم و یکی آن را دیده بود ، احساس میکردم ، جنایت چال کردن
آن حیوانات زنده و مرده ، کم از جنایت و آدمکشی نبوده است و این توله شاهد
ماجرا بود ، به خصوص وقتی به نقطه ای زل می زد ، انگاری صحنه چال کردن آنها را به خاطر می آورد .
🔸چند بار مرض سگ ها را یادآوری کردم ، گویا پسرم به دامپزشک برده و برایش دفتر چه سلامت گرفته بودند ، چند بار قدرت گیری وی را یاد آوری کردم ، ممکن است کسی را گاز بگیرد ، بالاخره حیوان است ، تقریبا راضی شده بودند که آن واقعه اتفاق افتاد
همه سر حوض نشسته بودیم ، در یک لحظه ریکوز همین توله مثل جانوری وحشی به استخر کوبید و بلا فاصله هم در حالیکه نوه ام ( لاوین ) را به دندان
گرفته بود ، از آب بیرون آمد
همه اینها در یک لحظه اتفاق افتاد ، توله انگاری منتظر این فرصت طلایی بود
حتی زن مومنه و مسلمانم او را بغل کرد و بوسید ، سگ انگاری پرواز میکرد
دیگر یک فدایی شده بود ، اگر با یک نفر
دعوا بکنم ، تنها در آن صورت زنجیرش را پاره می کند ، شاید سگ ها حافظه ندارند شاید مرگ خانواده اش را فراموش کرده است
اما حاجی جان من از او می ترسم ، همان زل زدن به جسد مادرش ، در وجودش مانده است .
حاج افندی این سگ الان بخشی از خانواده ما است ، فقط بعضی وقت ها زل می زند به من و یا به گوشه ای ، احساس می کنم ، چال کردن مادر و برادر و خواهر هایش را به یاد می آورد .
🔸حاج افندی با اوقات تلخی جواب داد : چقدر بدبین هستی ، این سگ خودش را کشته تا وفاداریش را ثابت کند ، دیگه چکار کند راضی شوی ، ول کن ترا بخدا !
-- تو چرا مشهد را ول نمی کنی ؟
-- عزیز مشهد یک کار نیست ، انجام یک رسالت است ، سفر اخرمان است ، خدایی خیلی به MR لندنی بدهکارم
-- من اگر مشهد بیام ، باید مغازه را تعطیل کنم به این بچه اعتماد ندارم
-- تعطیل کن ، همه چی را تعطیل کن
وقتی داستانش را بگویم ، می بینی که می ارزد ، بعضی وقت ها فکر می کنم دریای نور و یا کوه نور است که دنبالشیم
-- اگر هم انها نباشند لابد اقیانوس نور ، خدارا چه دیدی ! انگلیسی جماعت همین جوری به آب نمی زنند !
🔻ادامه مطلب در پایین صفحه👇
@navidazerbaijan
🔸ولی میدانستم که به هر حال می میرند ، توله ای که در کناری ایستاده بود ، با گوشه بیل به طرف گودال هلش دادم ، انگاری معنی آن را میدانست در حالیکه ناله میکرد ، از گودال و گود
و از اینکه هنوز هم برای چال کردنش اصرار میکردم ، بیشتر ناله میکرد و آن نگاه عمیق که تا قلب انسان را می شکافت .مرده ها -- زنده ها و نیم مرده ها و نیم زنده ها همگی توی چاله ولو بودند صدای اتوموبیل پسرم را شنیدم ، لابد مادرش منتظر بعد از ظهر نمانده و به باغ آمده است ، با عجله خاک ها را روی آنها ریختم و در عرض چند دقیقه و شاید کمتر ، هیچ صدایی شنیده نمی شد و فقط آن توله کناری به من زل زده و نگاهم میکرد ، دیگر ناله هم نمی کرد .
زنم وارد باغ شد ، لابد بوی سگ به دماغش خورد ، چون مثل سگ شد
خرد و خمیر بودم ، هنوز هم نگاه آن توله
اعماق وجودم را می درید ، برای اولین بار در عمرم زار زار گریستم .
زنم دیگر واقعا ترسیده بود ، با عجله به طرف من آمد و پرسید چه اتفاقی افتاده است ؟
گفتم : اتفاقی نیافتاده ، این توله را زیر گرفتم ، فکر می کنم مادرش مرده ، شاید هم گم شده است ، به یک ادم می زدم
اینقدر ناراحت نمی شدم .
زنم فریب خورد ، حتی رضایت داد بهش شیر بدهیم ، پسرم لابد منتظر این لحظه
بود ، هم شیر خرید و هم شیشه و منهم برایش شیر دادم .
🔸قرار شد تا مدتی در باغ بماند تا کمی جان بگیرد و دنبال مادرش بگردد .
این قول و قرار تا زمانی بود که نوه ها آن را ندیده بودند ، وقتی نوه ها ان را دیدند ، توله جزئی از خانواده بود .
حاجی جان !
چند بار از دیوار دیده بودم ، وقتی من نبودم در همان جایی می خوابید که مادر و خواهر و برادرانش را در آن چاله دفن کرده بودم ولی وقتی مرا می دید ، انجا را ترک میکرد و پای مرا می لیسید ، همچون یک بت مرا می بوئید ، می بوسید ، انگاری یکی به او اداب عشق ورزیدن و دوست داشت می داد .
روز به روز قدرت می گرفت ، نامش هم شده بود ( ریکوز ) و ترسی مبهم سرا پایم را فرا می گرفت ، انگاری یک ادم
کشته بودم و یکی آن را دیده بود ، احساس میکردم ، جنایت چال کردن
آن حیوانات زنده و مرده ، کم از جنایت و آدمکشی نبوده است و این توله شاهد
ماجرا بود ، به خصوص وقتی به نقطه ای زل می زد ، انگاری صحنه چال کردن آنها را به خاطر می آورد .
🔸چند بار مرض سگ ها را یادآوری کردم ، گویا پسرم به دامپزشک برده و برایش دفتر چه سلامت گرفته بودند ، چند بار قدرت گیری وی را یاد آوری کردم ، ممکن است کسی را گاز بگیرد ، بالاخره حیوان است ، تقریبا راضی شده بودند که آن واقعه اتفاق افتاد
همه سر حوض نشسته بودیم ، در یک لحظه ریکوز همین توله مثل جانوری وحشی به استخر کوبید و بلا فاصله هم در حالیکه نوه ام ( لاوین ) را به دندان
گرفته بود ، از آب بیرون آمد
همه اینها در یک لحظه اتفاق افتاد ، توله انگاری منتظر این فرصت طلایی بود
حتی زن مومنه و مسلمانم او را بغل کرد و بوسید ، سگ انگاری پرواز میکرد
دیگر یک فدایی شده بود ، اگر با یک نفر
دعوا بکنم ، تنها در آن صورت زنجیرش را پاره می کند ، شاید سگ ها حافظه ندارند شاید مرگ خانواده اش را فراموش کرده است
اما حاجی جان من از او می ترسم ، همان زل زدن به جسد مادرش ، در وجودش مانده است .
حاج افندی این سگ الان بخشی از خانواده ما است ، فقط بعضی وقت ها زل می زند به من و یا به گوشه ای ، احساس می کنم ، چال کردن مادر و برادر و خواهر هایش را به یاد می آورد .
🔸حاج افندی با اوقات تلخی جواب داد : چقدر بدبین هستی ، این سگ خودش را کشته تا وفاداریش را ثابت کند ، دیگه چکار کند راضی شوی ، ول کن ترا بخدا !
-- تو چرا مشهد را ول نمی کنی ؟
-- عزیز مشهد یک کار نیست ، انجام یک رسالت است ، سفر اخرمان است ، خدایی خیلی به MR لندنی بدهکارم
-- من اگر مشهد بیام ، باید مغازه را تعطیل کنم به این بچه اعتماد ندارم
-- تعطیل کن ، همه چی را تعطیل کن
وقتی داستانش را بگویم ، می بینی که می ارزد ، بعضی وقت ها فکر می کنم دریای نور و یا کوه نور است که دنبالشیم
-- اگر هم انها نباشند لابد اقیانوس نور ، خدارا چه دیدی ! انگلیسی جماعت همین جوری به آب نمی زنند !
🔻ادامه مطلب در پایین صفحه👇
@navidazerbaijan
Telegram
attach 📎