Forwarded from اَشا - دوستداران شاهنامه البرز
انجمن «دوستداران شاهنامه البرز»
برگزار میکند:
سومین نشست
💠«آدینههای ایرانشناسی»💠
🔸فرهنگ عامه و هویت ایرانی🔸
و
💠معرفی کتاب «درآمدی بر فولکلور ایران» نوشتهی دکتر محمد جعفری قنواتی
♦️نمایش بخشی از مستند «ز گفتار دهقان» ساختهی حمید جعفری با حضور و سخنرانی کارگردان.
💠گرامیداشت درگذشت استاد دبیرسیاقی
♦️سخنرانها:
◾️دکتر محمد جعفری قنواتی، بازتاب هویت ملی در ادبیات عامه.
◾️دکتر جواد رسولی، همگونیهای فولکلور ایرانیان پیش از دوره اسلامی و پس از آن.
◾️حمید جعفری، شاهنامهخوانی در قوم لر.
♦️پرسش و پاسخ
آدینه ۴ آبان ساعت ۱۷
کرج، گوهردشت، خ اصلی، خ هفتم شرقی(فاز۱)، پس از پارک، جنب اداره آب، کافه گپ.
0910 206 2732
0912 560 7963
@ShahnameAlborz
برگزار میکند:
سومین نشست
💠«آدینههای ایرانشناسی»💠
🔸فرهنگ عامه و هویت ایرانی🔸
و
💠معرفی کتاب «درآمدی بر فولکلور ایران» نوشتهی دکتر محمد جعفری قنواتی
♦️نمایش بخشی از مستند «ز گفتار دهقان» ساختهی حمید جعفری با حضور و سخنرانی کارگردان.
💠گرامیداشت درگذشت استاد دبیرسیاقی
♦️سخنرانها:
◾️دکتر محمد جعفری قنواتی، بازتاب هویت ملی در ادبیات عامه.
◾️دکتر جواد رسولی، همگونیهای فولکلور ایرانیان پیش از دوره اسلامی و پس از آن.
◾️حمید جعفری، شاهنامهخوانی در قوم لر.
♦️پرسش و پاسخ
آدینه ۴ آبان ساعت ۱۷
کرج، گوهردشت، خ اصلی، خ هفتم شرقی(فاز۱)، پس از پارک، جنب اداره آب، کافه گپ.
0910 206 2732
0912 560 7963
@ShahnameAlborz
Forwarded from اَشا - دوستداران شاهنامه البرز
سومین نشست «آدینههای ایرانشناسی» با موضوع:
فرهنگ عامه و هویت ایرانی
و بزرگداشت استاد دبیرسیاقی
۴ آبان ۹۷
دکتر جواد رسولی
@ShahnameAlborz
فرهنگ عامه و هویت ایرانی
و بزرگداشت استاد دبیرسیاقی
۴ آبان ۹۷
دکتر جواد رسولی
@ShahnameAlborz
گاهنویسهها | جواد رسولی
Audio
🌹گزارش سومین نشست آدینههای ایرانشناسی، ۴آبان۹۷
"فرهنگ عامه و هویت ایرانی"
(سمیرا ستاری)
[به نقل از انجمن دوستداران شاهنامه البرز @ShahnameAlborz]
.... دکتر رسولی با بیت:
" ما که ریگِ ته ِ رودیم و شما،آبِ روان/ساکن ِ کلبه ی خویشیم و شما،سرگردان" آغاز کردند و پس از تعریف فولکلور یا فرهنگ مردم، افزودند که گسترهی فولکلور،همهی سویههای زندگی انسان را دربر می گیرد: آیینها_مناسک_مراسم_ادبیات شفاهی؛خواه نثر و خواه شعر_ افسانه ها_معماری_ابزار کار و معیشت_پوشاک_خوراک_باورها و شگون ها_ و این ها همه، محدوده ی فرهنگ مردم را دربر می گیرد.
و این که خاستگاه فولکلور ،معیشت و مسیر گذران زندگی و این ها دانستن، افزون بر نیاز انسان به چیزهایی چون امنیت جسمی و روانی،یا آیین هایی که برای گذار مراحل گوناگون زندگی،مانند: دوران بلوغ در نظر گرفته می شود،همه ی این ها،باز افزون بر علاقه ی انسان ها به آیین داری می تواند،خاستگاه پدید آمدن باورها_مناسک_معماری و اوسنه ها و دیگر موارد در زندگی مردم باشد.
به فرمایش دکتر ژاله آموزگار
"مردم ما بیش از آن که دین دار باشند،آیین مدارَند" و
"بیشتر دلبستگی مردم به آیین هاست"؛
گستردگی باورهایی که از ایران باستان به امروز رسیده، آن اندازه فراوان است که تنها به پاره ای از آنها اشاره شد:
۱_فُرود فَرَوَهَرها یا ارواح پاک درگذشتگان است که پیش از اسلام و پس از اسلام،در آیین های گوناگون تکرار شده و همچنان ادامه دارد.
۲_شگون ها و باورها
۳_آیین های سوگواری و بخش زیادی از مراسم و مناسکی که امروزه نیز روایی دارد.
۴_پوشش ها،کلاه و...
پوشاندن سر به هنگام نیایش ها
۵_شایستها و نشایستها( بایدها و نبایدها) و تعیین تکلیف برایِ باورمندان ِ دینی
۶_باور به شخصیت هایی همچون خضر،که شخصیتی ایرانی است و در تفسیرهای قرآنی و داستان های اسلامی(قصص الانبیا) نمودار است
۷_آمدن واژگان و عباراتی در تعبیرهای دینی،همچون پل صراط(چینوَت پُل) نمونه ای دیگر است که در قرآن،چنین چیزی وجود ندارد.
۸_آرامگاه ها و توجه فراوان به آرامگاه پیران در آیین های کهن،چون پیر سبز و تجلی همین توجه در آیین های امروز به آرامگاه امامزادگان.
فرود فروهرها_
پیش از اسلام هم،این باور در ایران بوده که در پایان سال و همچنین در محدوده مهر،برای فرود آنها: کاشانه و شهر را آماده می کردند، گردگیری و شمع و آتش افروختن در درازای دو سه شبانه روز_ گستردن خوانی از خوراک برای فروهرها و پس از اسلام هم،این سنت به گونه ی دیگرجاری است ،مانند رفتن آدینه ی آخر سال به آرامگاه درگذشتگان.در خراسان،این آیین در نیمه ی شعبان برگزار می گردد و نام آن آیین هم_"چراغ برات" _است. چراغ و پیوند با نور و آتش بماند و برات به معنی چَک(حواله_برات)است که معنایش در اینجا، پروانه خروج مردگان و آمدن فروهرها به زمین است. در عربی هم بدان _"لیله الصک یا لیله الچک "گویند یا همان "لیله الرغائب". این آیین که پیش از فروردین،در محدوده همان پنجه دزدیده برگزار می شده و گاهی هم در هرمزد روز از ماه فروردین برقرار می شده،رنگ اسلامی به خود گرفت و امروزه هم،برخی از باورمندان بدین آیین،کوشیده اند که رنگ دینی بدان دهند،با این تفسیر که به هر روی،سر زدن به مردگان،کار پسندیده ای است.
در برخی شهرها هم،این آیین در آبان ماه (جشن آبانگان)برگزار می شده است. نیز باور گروهی از مردم بوده که نوشتن تقدیر و صورت کسانی که قرار است سال آینده ،جان به جان آفرین سپارند،در آن شب نوشته میشود.
بسیاری از سوگواری ها حتی به گونه گِل اندودن ،بر سر و سینه زدن و ... از فرهنگ خود ما گرفته شده و برای نمونه می توان به آیین سوگواری سیاوش اشاره نمود:
(سوگواری امام سوم گونه امروزین سوگ سیاوش).
باور به شایست و ناشایست که هنوز هم روایی دارد و نمونه کهن آن را در آموزههای مَزدیَسنا در سی روزه آذرپاد مارسپندان، که ایرانی بوده و رنگ اسلامی گرفته و روزها که نامی داشته و پس از اسلام به صورت هفته درآمده است.
شخصیت خرداد(هئوروتات) و اَمرداد،در تفاسیر در چهره خضر پدیدار می شود و دو ویژگی بی مرگی و سرسبزی در شخصیت وی می نشیند و در داستان موسی هم، نام ولی خدا،خضر گفته می شود.
نکته دیگر همسانی باور به سپندینگی آتش و عدم آلودن آن در دوران کهن، با باور امروزین بدین شکل که شمع را نباید با فوت خاموش کرد،بل باید با دست خاموش کرد چراکه کشتن آتش_خاموش کردن_ گناه است.
پایان بخش یکم
@ShahnameAlborz
"فرهنگ عامه و هویت ایرانی"
(سمیرا ستاری)
[به نقل از انجمن دوستداران شاهنامه البرز @ShahnameAlborz]
.... دکتر رسولی با بیت:
" ما که ریگِ ته ِ رودیم و شما،آبِ روان/ساکن ِ کلبه ی خویشیم و شما،سرگردان" آغاز کردند و پس از تعریف فولکلور یا فرهنگ مردم، افزودند که گسترهی فولکلور،همهی سویههای زندگی انسان را دربر می گیرد: آیینها_مناسک_مراسم_ادبیات شفاهی؛خواه نثر و خواه شعر_ افسانه ها_معماری_ابزار کار و معیشت_پوشاک_خوراک_باورها و شگون ها_ و این ها همه، محدوده ی فرهنگ مردم را دربر می گیرد.
و این که خاستگاه فولکلور ،معیشت و مسیر گذران زندگی و این ها دانستن، افزون بر نیاز انسان به چیزهایی چون امنیت جسمی و روانی،یا آیین هایی که برای گذار مراحل گوناگون زندگی،مانند: دوران بلوغ در نظر گرفته می شود،همه ی این ها،باز افزون بر علاقه ی انسان ها به آیین داری می تواند،خاستگاه پدید آمدن باورها_مناسک_معماری و اوسنه ها و دیگر موارد در زندگی مردم باشد.
به فرمایش دکتر ژاله آموزگار
"مردم ما بیش از آن که دین دار باشند،آیین مدارَند" و
"بیشتر دلبستگی مردم به آیین هاست"؛
گستردگی باورهایی که از ایران باستان به امروز رسیده، آن اندازه فراوان است که تنها به پاره ای از آنها اشاره شد:
۱_فُرود فَرَوَهَرها یا ارواح پاک درگذشتگان است که پیش از اسلام و پس از اسلام،در آیین های گوناگون تکرار شده و همچنان ادامه دارد.
۲_شگون ها و باورها
۳_آیین های سوگواری و بخش زیادی از مراسم و مناسکی که امروزه نیز روایی دارد.
۴_پوشش ها،کلاه و...
پوشاندن سر به هنگام نیایش ها
۵_شایستها و نشایستها( بایدها و نبایدها) و تعیین تکلیف برایِ باورمندان ِ دینی
۶_باور به شخصیت هایی همچون خضر،که شخصیتی ایرانی است و در تفسیرهای قرآنی و داستان های اسلامی(قصص الانبیا) نمودار است
۷_آمدن واژگان و عباراتی در تعبیرهای دینی،همچون پل صراط(چینوَت پُل) نمونه ای دیگر است که در قرآن،چنین چیزی وجود ندارد.
۸_آرامگاه ها و توجه فراوان به آرامگاه پیران در آیین های کهن،چون پیر سبز و تجلی همین توجه در آیین های امروز به آرامگاه امامزادگان.
فرود فروهرها_
پیش از اسلام هم،این باور در ایران بوده که در پایان سال و همچنین در محدوده مهر،برای فرود آنها: کاشانه و شهر را آماده می کردند، گردگیری و شمع و آتش افروختن در درازای دو سه شبانه روز_ گستردن خوانی از خوراک برای فروهرها و پس از اسلام هم،این سنت به گونه ی دیگرجاری است ،مانند رفتن آدینه ی آخر سال به آرامگاه درگذشتگان.در خراسان،این آیین در نیمه ی شعبان برگزار می گردد و نام آن آیین هم_"چراغ برات" _است. چراغ و پیوند با نور و آتش بماند و برات به معنی چَک(حواله_برات)است که معنایش در اینجا، پروانه خروج مردگان و آمدن فروهرها به زمین است. در عربی هم بدان _"لیله الصک یا لیله الچک "گویند یا همان "لیله الرغائب". این آیین که پیش از فروردین،در محدوده همان پنجه دزدیده برگزار می شده و گاهی هم در هرمزد روز از ماه فروردین برقرار می شده،رنگ اسلامی به خود گرفت و امروزه هم،برخی از باورمندان بدین آیین،کوشیده اند که رنگ دینی بدان دهند،با این تفسیر که به هر روی،سر زدن به مردگان،کار پسندیده ای است.
در برخی شهرها هم،این آیین در آبان ماه (جشن آبانگان)برگزار می شده است. نیز باور گروهی از مردم بوده که نوشتن تقدیر و صورت کسانی که قرار است سال آینده ،جان به جان آفرین سپارند،در آن شب نوشته میشود.
بسیاری از سوگواری ها حتی به گونه گِل اندودن ،بر سر و سینه زدن و ... از فرهنگ خود ما گرفته شده و برای نمونه می توان به آیین سوگواری سیاوش اشاره نمود:
(سوگواری امام سوم گونه امروزین سوگ سیاوش).
باور به شایست و ناشایست که هنوز هم روایی دارد و نمونه کهن آن را در آموزههای مَزدیَسنا در سی روزه آذرپاد مارسپندان، که ایرانی بوده و رنگ اسلامی گرفته و روزها که نامی داشته و پس از اسلام به صورت هفته درآمده است.
شخصیت خرداد(هئوروتات) و اَمرداد،در تفاسیر در چهره خضر پدیدار می شود و دو ویژگی بی مرگی و سرسبزی در شخصیت وی می نشیند و در داستان موسی هم، نام ولی خدا،خضر گفته می شود.
نکته دیگر همسانی باور به سپندینگی آتش و عدم آلودن آن در دوران کهن، با باور امروزین بدین شکل که شمع را نباید با فوت خاموش کرد،بل باید با دست خاموش کرد چراکه کشتن آتش_خاموش کردن_ گناه است.
پایان بخش یکم
@ShahnameAlborz
✅اسفندیار
به نقل از کانال دکتر مجید تفرشی https://t.me/majidtafreshi
آیت الله محمد جواد علوی بروجردی:
آقای لرزاده، معمار مسجد اعظم، برای من نقل میکرد که میخواستیم در مسجد اعظم چاه بزنیم. به ما گفتند متخصص این کار آقایی است به نام اسفندیار یگانگی که مؤسسه و بنگاهی در خیابان سعدی دارند و کارشان بسیار خوب است، اما زرتشتیاند.
با مرحوم آيت الله العظمى بروجردی مطرح کردیم و ایشان هم استقبال کرد. آنها هم اظهار آمادگی کردند. منتها ما وحشت داشتیم که در زمین وقف شده برای مسجد، زرتشتیها چاه بزنند. با موافقت آقای بروجردی آنها آمدند و چاه زدند و چاه خیلی خوبی هم از کار درآمد و از عجایب آن اینکه آب این چاه شیرینتر از چاههای اطرافش است.
چاههایی که داخل رودخانه است شور است، اما PH آب این چاه خیلی پایینتر است. این چاه را زدند و موتور گذاشتند و تا انتها کار را به نحو احسن انجام دادند. آقای لرزاده میگفت به سراغشان رفتم و گفتم صورت حساب بدهید، اما امروز و فردا میکردند.
تا این که یک روز خود اسفندیار، که مدیر بنگاه بود، گفت صورت حساب دادن ما یک شرط دارد. شرطش این است که ما آقای بروجردی را از نزدیک ملاقات کنیم. آقای لرزاده میگفت من نمیتوانستم از طرف ایشان قولی بدهم و بعید میدانستم که آقای بروجردی بپذیرند. با این حال پیش آقای بروجردی رفتم و ماجرا را به ایشان گفتم.
آقای بروجردی بسیار استقبال کرد و گفت چرا نگفتی بیایند. به هر حال با یگانگی خدمت آقای بروجردی رفتیم. ایشان در اتاق کناری زیر کرسی نشسته بود وچون بسیار پیر بود نمیتوانست به هنگام ورود افراد از جا بلند شود. یگانگی وارد شد و خدمت آقای بروجردی، که مرجع تقلید شیعه بود، رفت.
دست و پایش را گم کرده بود. به آقای بروجردی چسبید و پیشانی، گونهها و دستش را بوسید. لرزاده به من گفت که آقای بروجردی در این بوسیدنها نه خودش را عقب کشید و نه دستش را این طرف و آن طرف کرد که حاکی از آن باشد که ایشان کافر و نجس است. کاملاً مانند رفتاری که با مسلمانان داشت با او مواجه شد.
یگانگی کنار آقای بروجردی نشست و دست آقای بروجردی را گرفت. آقای بروجردی مطلقاً دستش را نکشید ومدتی دست در دست هم بودند. آقای بروجردی هم از ایشان تعریف کرد و گفت شنیدهام که کار خوبی کردی و آقای لرزاده از شما تعریف میکرد، اما چرا صورت حساب نمیدهی.
یگانگی گفت برای همین خواستم خدمت شما بیایم و عرض کنم که اجازه بدهید در کار خیری که شما کردهاید من هم سهیم باشم. شما مسجدی برای خدا ساختهاید. اجازه دهید ما هم به اندازه این چاه در بنایی که شما ساختهاید سهیم باشیم.
آقای بروجردی در گرفتن مبالغ کلان اخلاق خاصی داشتند و مخصوصاً از سهم امام در مسجد خرج نمیکردند و به راحتی به پیشنهاد افراد برای کمک کردن پاسخ مثبت نمیدادند. آقای لرزاده کاملاً با این روحیه آقای بروجردی آشنا بود. با این حال تا یگانگی این پیشنهاد را داد، آقای بروجردی پذیرفت.
آقای لرزاده میگفت برای من تازگی داشت که آقای بروجردی چنین چیزی را قبول کرد. مرحوم آقای میرزا ابوالحسن روحانی، به آقای بروجردی گفت حالا که آقای یگانگی این همه به شما اظهار ارادت دارد به او امر بفرمایید که مسلمان شود.
آقای لرزاده میگفت آقای بروجردی وقتی ناراحت وعصبانی میشدند صورت وگوش ایشان قرمز میشد. خود من هم دیده بودم. چون ایشان وقتی فوت شدند من ۱۰ سالم بود. آقای بروجردی از شنیدن آن حرف عصبانی شدند و سرشان را پایین انداختند وهیچ نگفتند. آقای اسفنديار یگانگی با این حرف قدری کوچک شد.
آقای بروجردی بعداز این که این حالتشان برطرف شد سرشان را بلند کردند و به ایشان گفتند: «آقای حاج میرزا ابوالحسن! من دعا میکنم خداوند اخلاص آقای یگانگی را به ما بدهد». تا حدی این وضعیت جبران شد.
بعد هم که آقای یگانگی میخواست برود آقای بروجردی با اینکه بسیار پیر بود و به سختی ميتوانست از جا بلند شود، برخاست و او را چند قدم بدرقه کرد تا جبران آن کلام را بکند.
این اصل قصه است و تتمهای هم دارد. بعدها این چاه، در زمان نوه آقای بروجردی، که متولی مسجد بود، خراب شده بود. ایشان میگفت در پروندهها گشتیم و آدرس بنگاه آنها را پیدا کردیم. در همان خیابان سعدی چند مغازه بود که نوشته بودند بنگاه اسفندیار یگانگی و پسران. به آنها گفتیم که چاه خراب شده است.
آنها گفتند که چاه را ما زدهایم و میآییم درست میکنیم. آمدند و چاه را تعمیر کردند و باز هم صورت حساب نمیدادند. به بنگاه آنها مراجعه کردیم. معلوم شد خود اسفندیار فوت شده و بچههایش متصدی بنگاه هستند.
یکی از پسرانش که مدیر عامل بنگاه بود، ملاقاتی با من گذاشت و پرونده راآورد و گفت پدر ما نوشته است که این چاه را ما برای آقای بروجردی و مسجد اعظم زدیم.
تا وقتی این بنگاه هست و شما بچهها هستید، هر کاری این چاه داره بدون دریافت پول موظفید انجام دهید و این وصیت من به شما است.
به نقل از کانال دکتر مجید تفرشی https://t.me/majidtafreshi
آیت الله محمد جواد علوی بروجردی:
آقای لرزاده، معمار مسجد اعظم، برای من نقل میکرد که میخواستیم در مسجد اعظم چاه بزنیم. به ما گفتند متخصص این کار آقایی است به نام اسفندیار یگانگی که مؤسسه و بنگاهی در خیابان سعدی دارند و کارشان بسیار خوب است، اما زرتشتیاند.
با مرحوم آيت الله العظمى بروجردی مطرح کردیم و ایشان هم استقبال کرد. آنها هم اظهار آمادگی کردند. منتها ما وحشت داشتیم که در زمین وقف شده برای مسجد، زرتشتیها چاه بزنند. با موافقت آقای بروجردی آنها آمدند و چاه زدند و چاه خیلی خوبی هم از کار درآمد و از عجایب آن اینکه آب این چاه شیرینتر از چاههای اطرافش است.
چاههایی که داخل رودخانه است شور است، اما PH آب این چاه خیلی پایینتر است. این چاه را زدند و موتور گذاشتند و تا انتها کار را به نحو احسن انجام دادند. آقای لرزاده میگفت به سراغشان رفتم و گفتم صورت حساب بدهید، اما امروز و فردا میکردند.
تا این که یک روز خود اسفندیار، که مدیر بنگاه بود، گفت صورت حساب دادن ما یک شرط دارد. شرطش این است که ما آقای بروجردی را از نزدیک ملاقات کنیم. آقای لرزاده میگفت من نمیتوانستم از طرف ایشان قولی بدهم و بعید میدانستم که آقای بروجردی بپذیرند. با این حال پیش آقای بروجردی رفتم و ماجرا را به ایشان گفتم.
آقای بروجردی بسیار استقبال کرد و گفت چرا نگفتی بیایند. به هر حال با یگانگی خدمت آقای بروجردی رفتیم. ایشان در اتاق کناری زیر کرسی نشسته بود وچون بسیار پیر بود نمیتوانست به هنگام ورود افراد از جا بلند شود. یگانگی وارد شد و خدمت آقای بروجردی، که مرجع تقلید شیعه بود، رفت.
دست و پایش را گم کرده بود. به آقای بروجردی چسبید و پیشانی، گونهها و دستش را بوسید. لرزاده به من گفت که آقای بروجردی در این بوسیدنها نه خودش را عقب کشید و نه دستش را این طرف و آن طرف کرد که حاکی از آن باشد که ایشان کافر و نجس است. کاملاً مانند رفتاری که با مسلمانان داشت با او مواجه شد.
یگانگی کنار آقای بروجردی نشست و دست آقای بروجردی را گرفت. آقای بروجردی مطلقاً دستش را نکشید ومدتی دست در دست هم بودند. آقای بروجردی هم از ایشان تعریف کرد و گفت شنیدهام که کار خوبی کردی و آقای لرزاده از شما تعریف میکرد، اما چرا صورت حساب نمیدهی.
یگانگی گفت برای همین خواستم خدمت شما بیایم و عرض کنم که اجازه بدهید در کار خیری که شما کردهاید من هم سهیم باشم. شما مسجدی برای خدا ساختهاید. اجازه دهید ما هم به اندازه این چاه در بنایی که شما ساختهاید سهیم باشیم.
آقای بروجردی در گرفتن مبالغ کلان اخلاق خاصی داشتند و مخصوصاً از سهم امام در مسجد خرج نمیکردند و به راحتی به پیشنهاد افراد برای کمک کردن پاسخ مثبت نمیدادند. آقای لرزاده کاملاً با این روحیه آقای بروجردی آشنا بود. با این حال تا یگانگی این پیشنهاد را داد، آقای بروجردی پذیرفت.
آقای لرزاده میگفت برای من تازگی داشت که آقای بروجردی چنین چیزی را قبول کرد. مرحوم آقای میرزا ابوالحسن روحانی، به آقای بروجردی گفت حالا که آقای یگانگی این همه به شما اظهار ارادت دارد به او امر بفرمایید که مسلمان شود.
آقای لرزاده میگفت آقای بروجردی وقتی ناراحت وعصبانی میشدند صورت وگوش ایشان قرمز میشد. خود من هم دیده بودم. چون ایشان وقتی فوت شدند من ۱۰ سالم بود. آقای بروجردی از شنیدن آن حرف عصبانی شدند و سرشان را پایین انداختند وهیچ نگفتند. آقای اسفنديار یگانگی با این حرف قدری کوچک شد.
آقای بروجردی بعداز این که این حالتشان برطرف شد سرشان را بلند کردند و به ایشان گفتند: «آقای حاج میرزا ابوالحسن! من دعا میکنم خداوند اخلاص آقای یگانگی را به ما بدهد». تا حدی این وضعیت جبران شد.
بعد هم که آقای یگانگی میخواست برود آقای بروجردی با اینکه بسیار پیر بود و به سختی ميتوانست از جا بلند شود، برخاست و او را چند قدم بدرقه کرد تا جبران آن کلام را بکند.
این اصل قصه است و تتمهای هم دارد. بعدها این چاه، در زمان نوه آقای بروجردی، که متولی مسجد بود، خراب شده بود. ایشان میگفت در پروندهها گشتیم و آدرس بنگاه آنها را پیدا کردیم. در همان خیابان سعدی چند مغازه بود که نوشته بودند بنگاه اسفندیار یگانگی و پسران. به آنها گفتیم که چاه خراب شده است.
آنها گفتند که چاه را ما زدهایم و میآییم درست میکنیم. آمدند و چاه را تعمیر کردند و باز هم صورت حساب نمیدادند. به بنگاه آنها مراجعه کردیم. معلوم شد خود اسفندیار فوت شده و بچههایش متصدی بنگاه هستند.
یکی از پسرانش که مدیر عامل بنگاه بود، ملاقاتی با من گذاشت و پرونده راآورد و گفت پدر ما نوشته است که این چاه را ما برای آقای بروجردی و مسجد اعظم زدیم.
تا وقتی این بنگاه هست و شما بچهها هستید، هر کاری این چاه داره بدون دریافت پول موظفید انجام دهید و این وصیت من به شما است.
Telegram
مجید تفرشی/ Majid Tafreshi
يادداشتهايى از ديروز و امروز و شايد مفيد براى فردا
نوشته شده يا برگزيده مجید تفرشی
تاريخ نگار، سندپژوه و پژوهشگر مسايل معاصر
Email: mtafreshi@gmail.com
Twitter: @majidtafreshi
نوشته شده يا برگزيده مجید تفرشی
تاريخ نگار، سندپژوه و پژوهشگر مسايل معاصر
Email: mtafreshi@gmail.com
Twitter: @majidtafreshi
✅ کتاب مرا با عنوان "فولکلور کودکان: هفت مقاله در فرهنگ عامه و ادبیات کودکان" انتشارات مدرسه (سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی وزارت آموزش و پروش) منتشر کرد.🌈 گویا این اولین و تنها کتاب در این موضوع به زبان فارسی است.
💥شیرینی همزمانی انتشار آن با 24 آبان (روز کتاب و کتابخوانی و آغازین روز ورود به 55 سالگی) خیلی به دلم نشست😉
#فولکلور_کودکان #هفت_مقاله_در_فرهنگ_عامه #ادبیات_شفاهی #جواد_رسولی #هفته_کتاب #تولد
💥شیرینی همزمانی انتشار آن با 24 آبان (روز کتاب و کتابخوانی و آغازین روز ورود به 55 سالگی) خیلی به دلم نشست😉
#فولکلور_کودکان #هفت_مقاله_در_فرهنگ_عامه #ادبیات_شفاهی #جواد_رسولی #هفته_کتاب #تولد
http://www.irna.ir/fa/News/83105075
✅«فولکلور کودکان» منتشر شد
تهران- ایرنا- «فولکلور کودکان؛ هفت مقاله در فرهنگ عامه و ادبیات شفاهی» عنوان اثری از جواد رسولی است که به صورت اختصاصی به ادبیات عامه و شفاهی کودکان می پردازد.
🔸به گزارش روز دوشنبه گروه فرهنگی ایرنا، این اثر دربردارنده هفت مقاله در حوزه فولکلور و ادبیات شفاهی کودکان است که توسط انتشارات مدرسه (سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی وزارت آموزش و پروش) روانه بازار نشر شده است.
«درآمدی بر شناخت شاخصها و انواع فولکلور کودکان»، «بگو دوچرخه (مخاطب در ادبیات شفاهی کودکان)»، «انواع ترانههای کودکان»، «نمودهای اساطیری و دینی در چند ترانه شفاهی کودکان»، «اسلوب زبان و ترانههای شفاهی کودکان»، «لالایی، از دیروز تا امروز» و «لذت خواندن در سایه سار فولکلور و ادبیات شفاهی» عناوین هفت مقاله مطرح شده در این کتاب است.
این کتاب در120 صفحه نوشته شده و با قیمت210 هزار ریال در دسترس علاقهمندان قرار میگیرد.
به گفته نویسنده کتاب «فولکلور کودکان»، این اثر در نوع خود اولین اثر در زبان فارسی محسوب میشود چرا که تاکنون کتابی اختصاصی درباره فولکلور کودکان منتشر نشده است.
رسولی مطالعه این اثر را به عموم، مربیان و علاقهمندان به زمینههای فولکلور، فرهنگ مردم، ادبیات شفاهی و ادبیات کودک و نوجوان توصیه کرد.
https://t.me/GahNevise
✅«فولکلور کودکان» منتشر شد
تهران- ایرنا- «فولکلور کودکان؛ هفت مقاله در فرهنگ عامه و ادبیات شفاهی» عنوان اثری از جواد رسولی است که به صورت اختصاصی به ادبیات عامه و شفاهی کودکان می پردازد.
🔸به گزارش روز دوشنبه گروه فرهنگی ایرنا، این اثر دربردارنده هفت مقاله در حوزه فولکلور و ادبیات شفاهی کودکان است که توسط انتشارات مدرسه (سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی وزارت آموزش و پروش) روانه بازار نشر شده است.
«درآمدی بر شناخت شاخصها و انواع فولکلور کودکان»، «بگو دوچرخه (مخاطب در ادبیات شفاهی کودکان)»، «انواع ترانههای کودکان»، «نمودهای اساطیری و دینی در چند ترانه شفاهی کودکان»، «اسلوب زبان و ترانههای شفاهی کودکان»، «لالایی، از دیروز تا امروز» و «لذت خواندن در سایه سار فولکلور و ادبیات شفاهی» عناوین هفت مقاله مطرح شده در این کتاب است.
این کتاب در120 صفحه نوشته شده و با قیمت210 هزار ریال در دسترس علاقهمندان قرار میگیرد.
به گفته نویسنده کتاب «فولکلور کودکان»، این اثر در نوع خود اولین اثر در زبان فارسی محسوب میشود چرا که تاکنون کتابی اختصاصی درباره فولکلور کودکان منتشر نشده است.
رسولی مطالعه این اثر را به عموم، مربیان و علاقهمندان به زمینههای فولکلور، فرهنگ مردم، ادبیات شفاهی و ادبیات کودک و نوجوان توصیه کرد.
https://t.me/GahNevise
ایرنا
«فولكلور كودكان» منتشر شد
تهران- ايرنا- «فولكلور كودكان؛ هفت مقاله در فرهنگ عامه و ادبيات شفاهي» عنوان اثري از جواد رسولي است كه به صورت اختصاصي به ادبيات عامه و شفاهي كودكان مي پردازد.
گاهنویسهها | جواد رسولی
✅سالهای پیش، پرویز خرسند (از شاگردان و یاران دکتر شریعتی) به مناسبت سالگرد فوت مرحوم مهدی اخوان ثالث به مشهد آمده بود. فرصتی دست داد تا با جمعی از دوستان گفتوشنودی با وی داشته باشیم. خرسند ازاینجا و آنجا سخن گفت و بسی خاطرهها را زنده کرد و در میان اینهمه،…
#اصحاب_کهف_اسطوره_جوانمردی_پرویز_خرسند#.pdf
258.4 KB
✅سومونی چیست؟
🙈واحد پول جدیدی که در صداوسیما خلق شده!
🔸شبکه تلویزیونی «ایران کالا» زیرنویس چرخان گذاشته و معادلهای ریال با دیگر پولهای جهان را هرلحظه اعلام می کند. یکی از ارزهایی که در این نوار چرخان نوشته «سومونی» است😳
به نظرتان واحد پول کدام کشور و به چه زبانی است؟
@GahNevise
🔸 افسوس ... کسی که کلمه سومونی را نوشته به خود زحمت نداده تا منابع دم دستی فارسی نوشته را نگاه کند یا تلفن کند به سفارت تاجیکستان و بپرسد واحد پولشان چه نام دارد و از این رو دچار این اشتباه مسخره و آبروبر شده.
◽️پ.ن: در خط سیریلیک (تاجیکی/روسی) حرف O نوشته ولی «آ» خوانده می شود.
#تاجیکستان #سامانی #سومونی #صداوسیما #ویراستاری
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/سامانی_(واحد_پول)
🙈واحد پول جدیدی که در صداوسیما خلق شده!
🔸شبکه تلویزیونی «ایران کالا» زیرنویس چرخان گذاشته و معادلهای ریال با دیگر پولهای جهان را هرلحظه اعلام می کند. یکی از ارزهایی که در این نوار چرخان نوشته «سومونی» است😳
به نظرتان واحد پول کدام کشور و به چه زبانی است؟
@GahNevise
🔸 افسوس ... کسی که کلمه سومونی را نوشته به خود زحمت نداده تا منابع دم دستی فارسی نوشته را نگاه کند یا تلفن کند به سفارت تاجیکستان و بپرسد واحد پولشان چه نام دارد و از این رو دچار این اشتباه مسخره و آبروبر شده.
◽️پ.ن: در خط سیریلیک (تاجیکی/روسی) حرف O نوشته ولی «آ» خوانده می شود.
#تاجیکستان #سامانی #سومونی #صداوسیما #ویراستاری
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/سامانی_(واحد_پول)
✅عرضه کتاب فولکلور کودکان در مشهد: انتشارات امام و پردیس کتاب👇
جوانی من
<unknown>
✅از دوست عزیزم حسن عطایی درخواست کردم اجازه بدهد این بازخوانی اش را منتشر کنم؛ گرچه راغب نبود ولی به اصرار من درخواستم را پذیرفت.
دلبستگی به این صدا شاید تجربه ای شخصی است ولی به نظرم نمی تواند خالی از حس مشترک با خواننده اش باشد.
◽️دوستان و آشنایان مشترک، ایشان را پیشکسوت ویراستاری و نشر کتاب در چهاردهه اخیر خراسان می دانند و بسیاری از ذوق موسیقیایی و آوازی اش بی خبرند.
برایش زندگی ای بلند و پر آواز و آوازه آرزومندم
@Gahnevise
🔸شعر از بانو سیمین بهبهانی است که خانم الهه خوانده بود.
دلبستگی به این صدا شاید تجربه ای شخصی است ولی به نظرم نمی تواند خالی از حس مشترک با خواننده اش باشد.
◽️دوستان و آشنایان مشترک، ایشان را پیشکسوت ویراستاری و نشر کتاب در چهاردهه اخیر خراسان می دانند و بسیاری از ذوق موسیقیایی و آوازی اش بی خبرند.
برایش زندگی ای بلند و پر آواز و آوازه آرزومندم
@Gahnevise
🔸شعر از بانو سیمین بهبهانی است که خانم الهه خوانده بود.
Forwarded from انجمن صنفی ویراستاران (Mrs Hassani)
گزارش بازدید از چاپخانۀ واژهپرداز اندیشه
دانشجویان دورۀ دوم آموزش ویرایش انجمن صنفی ویرستاران در تاریخ ۱۳ آذرماه ۹۷ از چاپخانه واژهپرداز اندیشه، واقع در جاده دماوند دیدار کردند. این بازدید در آخرین جلسۀ درس «آشنایی با تولید کتاب» با تدریس دکتر رسولی و بخش عملی کلاس بود. در این جلسه دانشجویان همراه با دکتر جواد رسولی از بخشهای این چاپخانه دیدن کردند.
ادامه گزارش این بازدید را در وبگاه انجمن بخوانید: http://anjomanvirastar.ir/2687
دانشجویان دورۀ دوم آموزش ویرایش انجمن صنفی ویرستاران در تاریخ ۱۳ آذرماه ۹۷ از چاپخانه واژهپرداز اندیشه، واقع در جاده دماوند دیدار کردند. این بازدید در آخرین جلسۀ درس «آشنایی با تولید کتاب» با تدریس دکتر رسولی و بخش عملی کلاس بود. در این جلسه دانشجویان همراه با دکتر جواد رسولی از بخشهای این چاپخانه دیدن کردند.
ادامه گزارش این بازدید را در وبگاه انجمن بخوانید: http://anjomanvirastar.ir/2687
✅جای سهراب سپهری خالیست که میگفت: ... چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست؟ ....▫️چشمها را باید شست😉
(بهانهای برای معرفی کانالی به دوستداران حیات وحش و محیط زیست)👇
https://t.me/mohitbani/11684
(بهانهای برای معرفی کانالی به دوستداران حیات وحش و محیط زیست)👇
https://t.me/mohitbani/11684
Telegram
روزمرّگیهای یک محیطبان
آقای ابراهیم امیرلو یکی از اهالی ویدر خرقان زرندیه است که لطف و مرحمتش همیشه شامل وحوش بی پناه میشود.
چندی قبل شغالی را که دستش شکسته بود به منزل آورده و پس از پرستاری و بهبود در طبیعت رهایش کرد.
و این بار نیز در روز دوشنبه ۱۹ آذر ۹۷ وقتی حافظان طبیعت ساوه…
چندی قبل شغالی را که دستش شکسته بود به منزل آورده و پس از پرستاری و بهبود در طبیعت رهایش کرد.
و این بار نیز در روز دوشنبه ۱۹ آذر ۹۷ وقتی حافظان طبیعت ساوه…
Forwarded from مرکز فرهنگی شهرکتاب
فولکلور کودکان، جواد رسولی، انتشارات مدرسه، چاپ اول ۱۳۹۷، ۱۲۰ صفحه، ۲۱۰۰۰ تومان
#ادبیات_کودکنوجوان
#فرهنگ_عامه
#انتشارات_مدرسه
@Bookcitycc
#ادبیات_کودکنوجوان
#فرهنگ_عامه
#انتشارات_مدرسه
@Bookcitycc
Forwarded from گاهنویسهها | جواد رسولی
Telegram
سرای اهل قلم
✅كل شيء يتجمد في الشتاء إلا العطر والحنين والذكريات وبعض الأمنيات...
همه چیز در زمستان یخ میزند؛ مگر عطر، اشتیاق، خاطرهها، و بعضی آرزوها...
( از: حکیم لاادری/ با سپاس از: ل.م)
همه چیز در زمستان یخ میزند؛ مگر عطر، اشتیاق، خاطرهها، و بعضی آرزوها...
( از: حکیم لاادری/ با سپاس از: ل.م)