گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
1.5K subscribers
1.01K photos
321 videos
191 files
1.62K links
این‌جا گاهی مطالبی می بینید که شاید در زندگیِ عملی‌تانْ مفید باشند.


در صورت مفید دیدن، لطفا کانال را معرفی کنید.


کتاب ها در سایت عدم خشونت:
ghkeshani.com
و
t.me/ahestegisadegi

t.me/ghkesh : تماس
Download Telegram
گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
گاهی بردن عین باخت و باخت عین برد 🍃🌺🍃 📌همراهان عزیز جمعه‌ها در کانال به جز #داستان_کوتاه پستی منتشر نمی‌شود. هر پیشنهاد و انتقادی دارید برای ما بنویسید. #جمعه یک روز بدون شبکه های اجتماعی ۱۴۰۱/۳/۲۰ با سپاس @book_tips 🐞
روان‌شناسیِ زرد
========ه
نظر گاه‌ فرستاده:
به نظر شما مشتریان و مخاطبان روان‌شناسیِ زرد (بحث ویدئوی بالا) بیشتر چه گروه یا گروه های اجتماعی اند؟

==========ه
فوروارد کردن از یک منبع به معنای تایید یا ردّ یک یا همه‌ی مطالب آن منبع نیست، مثلا منبع بالا.
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5324

هیچ کس، هیچ چک سفیدی را نباید به دست هیچ تنابنده‌ای و هیچ عقیده و ایدئولوژی‌ای بدهد.
========ه
پاسخ یک خواننده گرامی:

این ویدیو در مورد کشورهای جهان سوم و فقیر زیاد صدق نمیکنه یعنی من ایرانی که بزرگترین دغدغه م غم نانه و پرکردن سفره ی روزانه ی خونواده م نمیتونم حتی اگر بخوام به تفریح و سفر و تجربه های جدید فکر کنم.
گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
دولت‌شهرِ موازی و برنامه‌ی سازنده‌ 👆 دو راه‌حلِ مکمل برای تخفیف یا خاموش‌کردن زبانه‌ی آتش انفجاری اند که این روزها معلوم شده که هر لحظه در انتظار ما است. (فرهاد میثمی) این آتش هیچ کس، از جمله خودِ شما را در امان نخواهد گذاشت. بنیان‌برافکن است. هیچ حرکتی…
نوشته‌ای بسیار راهبردی و حیاتی به‌قلمِ فرهاد میثمی

خلاصه کتاب بومی‌شده‌ی

قدرت بی‌قدرتان، اثر واسلاو هاول


لطفا به لینک پیوست‌شده‌ی بالا و فرسته‌ی زیر آن در گاه‌ فرست هم توجه کنید.
===========ه

چه باید کرد؟

این سوالی است که خیلی مردم از خودشان می‌پرسند. سوالی سخت و حیاتی. در تلاش برای پیدا کردن جوابی به این سوال، یا حداقل بازکردن بحثی پیرامون آن، فرهاد میثمی از زندان رجائی‌شهر خلاصه‌ای از کتاب «قدرت بی‌قدرتان» فراهم کرده است.
میثمی در مقدمه این متن می‌نویسد: «در وضعیتی که تنگنای معیشتی مردمان تا بدانجا رسیده که دیگر مشکل اصلی نه حتی «بی‌فردایی» بلکه بسیار حادتر از آن، یعنی همین «بی‌امروزی» است و گروه بزرگی از مردم در تأمین نان روزانه‌ی سفره‌هاشان هم مانده‌اند و صدای خرد شدن استخوان‌هایشان زیر فشارهای روزافزون اقتصادی و اجتماعی به وضوح شنیده می‌شود، آیا در چنین شرایطی صحبت از متن و کتاب و گفتگو و مباحثه و ... زیادی شیک نیست؟!»
برای پاسخ او به این پرسش و بحث درباره قدرت بی‌قدرتان به فایل این متن رجوع کنید که به صورت پی‌دی‌اف در زیر ضمیمه شده است:

کتاب قدرت بی‌قدرتان،‌ به روایت فرهاد میثمی👇:

https://t.me/farhadmeysami_news/229

برای اطلاع بیشتر نک: https://t.me/GahFerestGhKeshani/5314
Forwarded from خرد منتقد
🔵 سقوط به عصر قبیله‌گرایی

جامعه‌ی ایران، برای شکل‌گیری انقلاب، همه‌ی تفاوت‌های دینی و مذهبی و سایر تفاوت‌ها را نادیده گرفت. همگی (بدون در نظر گرفتن تفاوت در ارزش‌ها، باورها و اعتقادات و ...) در کنار یک‌دیگر دست به انقلاب بردند و نظام مستقر را به زیر کشیدند. در آن زمان دین‌دار و بی‌دین، با حجاب و بی‌حجاب (در معنای مصطلح آن)، زن و مرد، شهری و روستایی، روحانی و غیرروحانی، شیعه و سنی و... مطرح نبود. همگی شهروندانی بودند که در کنار یک‌دیگر مسئولیت اجتماعی ظهور یک انقلاب را بر دوش می‌کشیدند. به سخن دیگر، انسجام و هماهنگی ناشی از کنار نهادن همه‌ی تفاوت‌هایی بود که در جامعه وجود داشت و اجتناب‌ناپذیر هم بود. چنین شد که انقلاب با حضور همگان و با حضور اکثری اهالی کشور رخ داد و فصل جدیدی در سرنوشت این مرز و بوم آغاز گردید.

وقتی انقلاب به سرانجام رسید و نظام جدید مستقر گردید، به سرعت و کاملا به نحو عجیب، تفاوت‌هایی که تا آن زمان نادیده انگاشته می‌شدند، پررنگ گردید و تا جایی که به عنوان معیار و قاعده‌‌ای برای تصمیم‌گیری سیاسی، حقوقی و ساختاری قرار گرفت. در همان ابتدا، موضوع زنان و سپس مذهبی و غیرمذهبی بودن و آن‌گاه با حجاب و بی‌حجاب مطرح گردید. شهروندان متحد، گروه گروه شدند. انشقاق اجتماعی از اختلاف بر سر تفاوت‌ها شروع شد. با طرح تعهد در برابر تخصص، دانشگاه‌ها و بعد سایر دستگاه‌ها، پاکسازی گردید. این فرایند تا جایی پیش رفت که حتی پوشش ظاهری، داشتن ریش و یا آن چه حجاب اسلامی نام‌گذاری شده بود، ضرورتی برای شغل و ارتقا در درجات بالای پست‌ها و مقام‌ها گردید.

دستگاه مدیریت سیاسی در یک عمل تناقض‌آمیز، از یک سو شعار امت اسلامی و وحدت امت را سر می‌داد و از سوی دیگر، شهروندان خود را در فرماسیون‌های متفاوت با برچسب‌هایی مختلف صور‌بندی کرده و نظام تنبیه و پاداش و یا نظام توزیع امتیازات،منافع، و فرصت‌های اجتماعی را مبتنی بر این تقسیم‌بندی طراحی می‌کرد. بعد از این بود که برای مشارکت اجتماعی و بهره‌بردن از امتیازات و فرصت‌ها و سرمایه‌ها، ایرانی بودن، فقط شرط لازم بود و اما شرط کافی محسوب نمی‌شد. دستگاه مدیریت کشور، تصمیم گرفته بود که با مرزگذاری میان شهروندان، برخی‌ها را خودی و دیگران را بیرون از دایره‌ی خودی قرار دهد. تشکیل امت واحده‌ی جهانی، صریحا با انشقاق داخلی در تعارض بود. تعارض در جایی بود که نظام مرزگذاری را درونی کرده و نیروهای خود را با آن معیارها به اردوگاه‌های مختلف تقسیم می‌کرد. و این روند تا جایی پیش رفت که در میان اردوگاه "خودی"‌ها نیز شکاف‌ها و گسست‌های متعددی رخ داد و هر بار نیروهایی از متن به حاشیه پرتاب شدند. در نتیجه، قبیله‌هایی با این نام‌ها شکل گرفت: لیبرال/مذهبی، حزب‌الهی/غیرحزب‌الهی، انقلابی/غیرانقلابی، ولایی/غیرولایی، باحجاب/بدحجاب، ارزشی/غیر ارزشی و از این قرار نمونه‌های دیگر.

چنین شد که "شهروند"، جای خود را به عضو قبیله بودن تنزل دادند. از آن پس، مهم این بود که عضو کدام قبیله باشی. زیرا نظام ارزش‌گذاری، توزیع مناصب و فرصت‌ها، اعطای پست و مقام‌های سیاسی، و حتی نظام دادگری و قضاوت، عموما (و نه مطلقا)، به قبیله‌ی افراد نگاه می‌کرد. این شیوه از فرماسیون سیاسی در بدنه‌ی اجتماع و گروه‌های اجتماعی تسری پیدا کرد و بتدریج، ساکنان جامعه نیز با تاسیس اردوگاه‌ها و کولونی‌ها متعدد، به همان کاری مشغول شدند که نظام مدیریت کشور پرداخته بود. وقتی یک روحانی عادی و غیرسیاسی نمی‌تواند به آسانی و با برخورداری از امنیت در سطح شهر تردد کند، این، یعنی حالا که از قبیله‌ی روحانیت هستی، پس عضو قبیله‌ی ما نیستی و از این رو مستحق هر گونه رفتار خشن و ناشایست هم می‌شوی. کما این که بانویی که تصمیم می‌گیرد حجاب از سر بردارد، گروه دیگری از جامعه، او را از قبیله‌ی خود نمی‌دانند و با او رفتاری ناشایست و گاه خشونت‌بار انجام می‌دهند.

هر گروه و قبیله، قبیله‌ی دیگر را عامل و مسبب بدبختی و سیه روزی خود معرفی می‌کند. با احیا قبیله‌گرایی، نفرت و کم‌حوصلگی در روابط و مناسبات اجتماعی رواج یافت. تنفر، لبه‌های شکاف‌های اجتماعی را تیز‌تر می‌شود. کاهش همکاری، انسجام، و از سوی دیگر، رشد بی تفاوتی نسبت به سرنوشت کشور و کاهش تعلق سرزمینی، افزایش خشونت‌های اجتماعی و رشد بالای ناهنجاری‌ها و به ویژه فساد مالی، نشانه‌های روشن روح قبیله‌گرایی است.

ادامه 👇👇
Forwarded from خرد منتقد
بدین صورت، انقلاب، اکثر تفاوت‌های اجتماعیِ اجتناب‌ناپذیر را به "مسئله‌ی بعضا حاد اجتماعی"، تبدیل کرد. تفاوت‌هایی که در میان همه‌ی ساکنان روی زمین به نحو طبیعی وجود دارد و نظام‌های سیاسی تلاش می‌کنند آن‌ها را ترمیم نمایند و یا دست کم از تبدیل شدن‌‌شان به مسئله‌ی اجتماعی و سیاسی جلو‌گیری کنند. اما در این جا بر همین شکاف‌ها و گسست‌ها و تفاوت‌ها سرمایه‌گذاری شد و در دفاع از خود، مورد بهره‌برداری قرار گرفت. در انتها به جایی رسیده‌ایم که هم برای نظام سیاسی و هم برای اغلب ساکنان این مرز و بوم، عضو کدام نحله و قبیله بودن اهمیت بالا و در برخی مواقع تنها معیار سنجش و رابطه شده است.

به صورت کلی دو گونه قبیله‌گرایی را می‌توان از یک‌دیگر تفکیک کرد:

الف) "قبیله‌گرایی سیاسی"
ب) "قبیله‌گرایی اجتماعی"

قبیله‌گرایی سیاسی، حیات سیاسی جامعه را تحت تاثیر قرار داده و نسبت و رابطه‌ی شهروند و نظام سیاسی را تغییر می‌دهد. اما در قبیله‌گرایی اجتماعی، روابط و مناسبت اجتماعی میان شهروندان دچار فرسایش می‌گردد. از میان این دو، به نظر می‌رسد قبیله‌گرایی اجتماعی آثار و تبعات منفی‌تری به دنبال داشته باشد. زیرا "جامعه" را به "اجتماع" و شهروند را به وضعیت پیشامدرن عقب می‌راند. در نتیجه، ساختار اجتماعی از بنیان تخریب گشته و حس پیوند و تعلق به دیگران و احساس هم‌سرنوشتی میان افراد را از آنان می‌ستاند. یکی از نشانه‌های جدی و آشکار فرسایش ساختار اجتماعی و وجود بحران، این است که افراد، پیش از آن که خود را یک "شهروند"(به معنای موسع و دقیق آن)، بیابند، خود را عضو یک گروه و قبیله‌ی خاص احساس می‌کنند.

🔻 " جاشوا گرین"(در کتاب قبیله‌های اخلاقی)، بر این باور است که با رشد قبیله‌گرایی، شش اتفاق رخ می‌دهد.

۱. ترجیح قبیله‌ی خود بر دیگری. (ترجیح "ما" بر "آن‌ها")
۲. اختلاف نظر عمیق در باره‌ی این که جامعه باید چگونه سامان‌دهی شود.
۳. تعهدات اخلاقی متمایز در برابر دیگران. به ویژه از نوع مذهبی آن، رشد می‌کند.
۴. اعضا قبیله‌ها مستعد سوگیری در انصاف می‌شوند.
۵. اعتقادات قبیله‌ای به آسانی دچار سوگیری می‌گردد.
۶. روشی که با استفاده از آن، وقایع اجتماعی را تحلیل می‌کنند، ممکن است باعث شود آسیبی را که به دیگران می‌زنند، دست کم بگیرند.
به نظر می‌رسد بر این فهرست می‌توان افزود. مانند: کاهش حس همدلی، کاهش حس اعتماد تعمیم‌یافته، گسترش فضای سوءتفاهم، جنگ منافع، افزایش خشونت، و برخی دیگر از تبعات دیگر.

✔️ برای خروج از وضعیت نابسامان کنونی، راهی نیست جز این که قبیله‌گرایی را کنار نهیم و به عصر امروزین دولت - ملت بازگردیم. و این البته ابتدای راه ولی شرط لازم است.

✍️ علی زمانیان.........۱۴۰۱/۰۳/۱۴
@kherade_montaghed
Forwarded from هزار خط ناتمام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
زندگی خود را تغییر دهید – یک قدم کوچک در هر نوبت
#زندگی، #Kurzgesagt

▪️مترجم: حمیدرضا بیدار
▫️آرشیو ویدئوها در آپارات
🌱
Forwarded from Gholamali Keshani
معرفی گروه " مدرسه محوری / مدرسه زدایی "
=================ه
گروهی فقط برای طرح صورت مسئله‌ی راه‌های
- آموزش‌‌ِ آزادانه‌ی نسل‌های امروز و فردا؛
- مدرسه محوری؛
- مدرسه زدایی،
- آموزش در خانه؛
- آموزشِ آزاد؛
- آموزش در طبیعت، و انواعِ دیگرِ آموزش‌های نوینِ مَدرِسی و غیر مدرسی ... .

در این گروه نیازی به چت‌کردنِ فوری نیست.اعضا یا منابع، مقالات و نوشته‌هایی را معرفی می‌کنند یا نظرِ تخصصی یا شخصیِ خود را می‌دهند یا نقدِ نظر می‌کنند و یا فقط می‌خوانند و از بحث‌ها، نظرات و منابعِ معرفی‌شده‌ استفاده می‌کنند.
========================ه
برای شروع آشنایی با هر یک از آموزش‌های بالا می‌توانید به ویکی پدیا و سایت‌های معتبرِ معرفی شده در آیت‌العلمِ گوگل (ترجیحا انگلیسی) پناه ببرید.

https://t.me/joinchat/SIHQUM1DO8I2Tx4X
📍آیا مدرسه زنده خواهد ماند؟

گفت‌وگو پیرامون چالش کارآمدی و رضایت‌آفرینی نظام آموزشی

زمان: سه‌شنبه ۱۹:۳۰

با حضور؛

▫️مرتضی نظری
عضو انجمن فلسفه تعلیم و تربیت
و
▫️صدرا علیبک
کارگردان و مستندساز

▫️نشانی لایو👇
https://instagram.com/mortezanazari_edu

🌏تربیت و توسعه| چالش رضایت‌آفرینی
@IranHumanDevelopment2
✳️ مشاوره همچون پیامبریِ دوران مدرن!

جامعه‌ی از هر نظر مصیبت‌زده‌ی ما نیاز شدیدی به مشاور خوب هم دارد.

مشاوره چیست؟

برای چه به مشاوره احتیاج داریم؟

مشاور خوب کیست؟

نتیجه‌ی مشاوره چه باید باشد؟

نسل جدید (کودک و نوجوان) از مشاوره‌ چه سودی می‌برد؟

نقش مشاوره در آموزش چیست؟

والدین چه نقشی در سلامتیِ کودک با استفاده از مشاوره دارند؟


✳️ در نوشته‌ی زیر تلاش می‌شود به بخشی از این پرسش‌ها پاسخی کوتاه داده شود:


https://ghkeshani.com/counseling-as-a-modern-prophecy/
Forwarded from گاه‌ فرست غلامعلی کشانی (Gholamali Keshani)
کارزارِ ملیِ پذیرایی فقط با آب
و
اینترنتی کردنِ مراسم سنتیِ سوم و هفتم و چهلم!

🌅🌅🌅🌅🌅🌅🌅

کارزارِ پذیرایی فقط آب در مراسم تشییع، ختم و ترحیم، و لغو پذیرایی ناهار و شام توسط بازماندگان و نخوردن غذا و نگرفتن بسته‌هایی ‌که درمجالس ترحیم باب شده و تشریفاتی نمودن مجالس و همچنین نصب پارچه مشکی و بنرهای زیاد و ... توسط مهمانان و شرکت کنندگان.
🌅🌅🌅🌅🌅🌅🌅
هم‌ وطن گرامی؛ بیایید با هم یک رسم غلط را در جامعه ریشه کن کنیم ...

ادامه در 👇
ادامه‌ی 👆
کارزارِ ملیِ پذیرایی فقط با آب
و
اینترنتی کردنِ مراسم سنتیِ سوم و هفتم و چهلم!

در لینک زیر:


https://t.me/GahFerestGhKeshani/5342

=====================ه

در قدیم همسایه‌ها و فاميل‌ها تا چند روز در منزل خود غذا پخته و برای خانواده عزادار می‌بردند که متأسفانه در جامعه ما به شکلی اشتباه تغییر یافته که خانواده عزادار علاوه بر غم و غصه‌ی فقدان عزیز از دست رفته، همزمان باید به فکر تدارک پذیرایی از مهمان‌ها هم باشند که با وضعیت اقتصادی فعلی برای بسیاری از خانواده‌ها بار مضاعفی است که باید در آن شرایط بحرانیِ روحی و روانی به دوش بکشند. حتی اگر مشکل مالی هم نداشته باشند بار روانی تدارک دیدن و آبرومند ظاهر شدن در انظار هم در آن شرایط یک بار اضافه است.

علاوه بر این، خوردن غذایی که با این شرایط روحی و گاهی هم با نارضایتی و قرض و قوله، تدارک دیده شده (غذای مرده، مرده‌خوری)، خوردن‌اش نمی‌تواند خیلی هم لذت‌بخش باشد.


با پیام دادن قبلی به صاحبان عزا مبنی بر برگزاری بی‌تکلفِ مراسم، و نخوردن غذا در این نوع مراسم، به تدریج این قضیه عمومیت پیدا می‌کند و انگیزه‌ی تدارک غذای مراسم ترحیم کاهش یافته و به مرور این رسم برچیده می‌شود و دعای خیر خانواده‌ای که مشکل مالی دارد شامل حال همه خواهد بود.


خدا را شکر سطح سواد جامعه آنقدر بالا رفته که تقریباً همه می‌دانند که روح فرد متوفی اگر به چیزی نیاز داشته باشد به انرژی معنویِ دعا احتیاج دارد نه غذا و ...

🌅🌅🌅🌅🌅🌅🌅

از طرفی دیگر، می‌توان مراسم ختم و هفت و چهلم را به صورت مجازی و با همین موبایلی که بیشتر مردم دارند برگزار کرد، آن‌هم به‌شکلی که همه‌ی افراد از دوردست بدون زحمتِ راه شرکت داشته باشند و علاوه بر آن از شرکت در مراسم کسالت‌بار و گوش‌خراشِ باسمه‌ای و کلیشه‌ای فعلی راحت شوند. در این نوع مراسم، محتوای برنامه را خودِ نزدیکان و دوستان تعیین می‌کنند و به شرح خاطرات، یادها، شادی‌ها و رنج‌های عزیزشان می‌پردازند و با هم گفتگو می‌کنند و به خانواده ی عزادار به صورت نوشتاری، صوتی و تصویری تسلیت می‌گویند یا پیامی با معنا و ارزشمند و مفید در باره‌ی مرگ‌آگاهی، پس‌زدن ترس از مرگ، و زندگی‌ِ دوباره‌ی پرشورتر و با معناتر می‌دهند.


طبعا این نوع مراسم خیلی بهتر از مراسمی است که همه‌ی شرکت‌کنندگان دوست دارند هر چه زودتر آن را ترک کنند و فقط خودشان را به صاحبان مجلس نشان بدهند که بله! ما آمده‌ایم.

🌅🌅🌅🌅🌅🌅🌅
بعضی سنت‌های ما خوب و مفید اند. اما بسیاری از مشکلات ما، ریشه در سنت‌های غلط دارند. با از میان برداشتن سنت‌های غلط، زندگیِ تازه‌ای در جامعه جاری می‌شود و بر روی باقیِ سنت‌های غلط و متصلب تاثیر اصلاحی می‌گذارد.

از طرف دیگر، می‌توان هزینه‌های این مراسم‌ها را صرف امور نیازهای خیریه‌ای کرد که در سرزمین مصیبت‌زده‌ی ما تنوع بسیار گسترده‌ای دارند، از خیرات فردی تا خیرات جمعی، از تامین بخشی از هزینه‌های زندگی یک خانواده تا ایجاد بنیادی کوچک و ماندگار برای تامین معاش و شغل افراد و جماعت‌ها، یا بنیادی ماندگار برای تغییر و اصلاح جامعه و تقویت جامعه‌ی مدنی.

🌅🌅🌅🌅🌅🌅🌅
از خودمان شروع کنیم و با معرفیِ این کارزار به دیگران، آن را تبدیل به یک فرهنگ کنیم.

ممنون بابت اندیشه و کردار نوینی که می‌سازید!

برای آشنایی بیشتر با افراط‌‌ها در این مراسم به گزارش خبرگزاری مهر در زیر می‌توان نگاه کرد: https://tinyurl.com/yc5c9pbv
✳️ پادکست چیست و چه دردی از ما دوا می‌کند؟

یکی از هدیه‌های خوبی که دنیای دیجیتال به بشر داده (جدا از مشکلاتِ محیط‌زیستیِ جانبیِ تولیدِ این دنیا و پس‌ماند‌های آن)، دموکراسیِ رسانه‌ای است. به‌طور نسبی، حالا دیگر هر کس می‌تواند رسانه‌ی خودش را بسازد و اگر حرفی داشته باشد، با آنْ حرف خودش را به گوش شنوندگانِ دوستدار آن برساند. حالا دیگر رسانه در انحصار سرمایه و قدرت نیست. عابرانِ ساده‌ی پیاده‌رو‌ها هم می‌توانند حرف بزنند.

یکی از ابزارهای تازه‌ی رسانه‌ای پادکست است.

پادکست به معنای فضایی است برای رادیوهای مستقل مختلف با سلیقه‌ها و تنوع موضوعی گوناگون در سراسر جهان.

شما می توانید با آن‌ها سرگرم شوید و شادمان، به تفکر عمیق بپردازید، زندگی‌تان را از نو بسازید، و حتی فرزندتان را بهتر تربیت کنید، بدون آن که تحت فشار و تحت تاثیرِ افراد یا سازمان‌های ناصالح و برنامه‌ریزان حقوق‌بگیرِ ناشناخته‌ای باشید که حقوق می‌گیرند تا حرفِ سرمایه‌گذار رسانه‌ای یا قدرت حاکم را بزنند و یا ایدئولوژیِ حاکم را در کله‌ی شما فرو کنند؛ بدون آن‌که با رسانه‌های خبری‌ای روبرو بشوید که کارشان فقط ایجاد وحشت و ترس از اتفاقاتِ تازه است و چیزی به شما اضافه نمی‌کنند یا راه‌حلی برای مشکلات واقعی و ملموس زندگیِ واقعی شما مطرح نمی‌کنند.

گفته شد که پادکست مثل رادیو عمل می‌کند، یعنی می تواند شنیده شود. لذا مجبور نیستید که مثل تلویزیون، جلوی موبایل یا کامپیوتر بنشینید. پس می‌توانید در ماشین و در وقتِ پیاده روی وکار در آشپزخانه به آن گوش کنید.

البته، اگر جز گوش دادن عمیق به آن، کار دیگری نکنید، قطعا بهتر است.

برای پیدا کردن و گوش دادن به این‌ها، می‌توانید از خود گوگل استفاده کنید، یعنی آدرس را کلیک کنید تا گوگل (یا هر مرورگرِ دیگری) آدرس را باز کند. اما راه راحت‌تر و با امکانات بیشتر، داشتن پادکست گیر روی موبایل تان است.

سه تا از مشهورترین آن‌ها در این‌جا می‌آیند: Radio fm/ Castbox
Podcast eddict

هر سه را از گوگل پلی و گوگل استور می‌توانید روی موبایل‌تان نصب کنید.
در کامپیوتر می‌توانید آدرس را کلیک کنید. کامپیوتر صفحه را برای‌تان باز می‌کند.

هر یک از پادکست‌ها قطعه‌هایی دارند به اسم اپیزود. تولیدکننده‌ی پادکست معمولا به سراغ یک سری موضوعات با محتوای مشترک می‌رود. شما که شنونده‌ اید، اگر این اپیزود‌ها را مفید دیدید، به‌ آن‌ها گوش می‌دهید، و در غیر این صورت پادکست دیگری را انتخاب می‌کنید.

یکی از بهداشتی ترین پادکست‌ها، مدرسه زندگی فارسی است که کانال تلگرامی هم دارد:
https://t.me/dr_iman_fani

اسم پادکست‌های مختلف را با گوگل کردن می‌توانید شناسایی کنید و به سلیقه‌ی خود آن‌ها را گوش بدهید.
نامیلک اسم یکی از سایت‌هایی است که پادکست معرفی می‌کند. سایت‌های دیگری هم وجود دارند که کارشان معرفی پادکست‌ها است.

به‌عنوان نمونه، دو اپیزود زیر، اگر چه به تربیت کودک اختصاص ندارند، و برای همه‌ی سنین اند؛ اما نکات بسیار مهمی مستقیما برای تربیت کودک و شخصیت او برای تمام عمر دارند:

نیروی پنهان دوستی و رفاقت:
کودک و نوجوان حتما و حتما نیاز به دوستان و تعامل با آنان دارد تا زندگی کردن و مبارزه با مشکلات را یاد بگیرد و روان‌ی سالم کسب کند:
https://castbox.fm/vb/451046407

پادشکننده:
کودک و نوجوان را پادشکننده تربیت کنیم، یعنی طوری تربیت کنیم که ضربهْ روح و روان آنان را تقویت و سالم‌تر کند نه این که تخریب کند و بشکند. این مفهوم (پادشکننده) با نشکن هم فرق زیادی دارد:
https://castbox.fm/vb/458353210

جستجوی پادکست‌های فارسی در گوگل:
shorturl.at/vwL78

https://bit.ly/3y5NbdC
پادکست چیست و چه دردی از ما دوا می‌کند؟



لطفا به این فرسته نگاه کنید:

https://t.me/GahFerestGhKeshani/5346
گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
دوستان گرامی، نمونه ای از برگزاریِ ساد‌ه‌ی‌مراسم چهلم در اینترنت را در آدرس زیر می‌توانید ببینید: https://bit.ly/3Rjfk9Q
نظر جناب آقای نقش‌تبریزی، مترجم گرانقدر و کنش‌‌‌گر در زمینه‌‌ی ترجمه‌‌ی کتاب‌های برگزیده‌ی خود در زمینه‌‌ی عدم خشونت و گاندی در این مورد (در نظرگاه این کانال) و پاسخ این کمترین:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام خدمت شما جناب کشانی.

برای ایده بسیار جالب برگزاری یادبود و گرامیداشت به صورت اینترنتی - و به خصوص برای به عمل درآوردن این ایده - تبریک میگم.
شکستن سنت های بی معنایی که در طی عصرها و نسل ها در تار و پود فرهنگ ما رسوخ و نفوذ کرده و هرروز شدت یافته و فزونی گرفته و ریشه گسترده و کمتر ذهنی آنها را به زیر سوال برده و کمتر زبانی آنها را به چالش گرفته و کمتر کسی جرات یا توان عمل برخلاف آنها را از خود نشان داده نیازمند شجاعتی است که نمی شود آن را نستود؛ چرا که در عین آگاهی از تعبیرها و تلقی ها و حرف ها و حدیث های مرسوم و متداولی انجام شده که می دانیم و می دانید.

فرهنگ پول زده ی ما - آن هم در میانه ی این اقتصاد ورشکسته و به گل نشسته ی امروز - گمان می کند ارزش و اعتبار عزیزان درگذشته مان بر ترازویی محک می خورد که در کفه ی دیگرش "صفر"های مبلغی سنگینی می کند که برای سالن و تزئین و میوه و خرما و اکو و مداح و هزینه ایاب ذهاب و گروه نوازندگان و سلف سرویس متنوع و سنگ مزاری مرغوب و قبری گران قیمت صرف شده است.
شگفتا که از "فرصت" فقدان عزیزانمان هم - بی آن که خود بدانیم - برای تفاخر بهره می گیریم. دریافت کنندگان "احسان" ما عموما افراد بی نیاز از چنین احسانی هستند.

تبریک دیگر من به خاطر تصمیم شماست برای نضج این اندیشه که تمامی تصورات بالا جز توهمی برساخته ی ذهن شرطی شده ی ما نیست؛ ذهنی که آموخته شده تا هرچیز و همه چیز - حتی ارزش عزیزان فقیدمان - را با واحد پول رایج کشور محک بزند. به این ترتیب - بی آن که خود بدانیم - هم اعتبار و ارزش عزیز از دست رفته مان را تابعی از ارزش پول می پنداریم و هم در ذهن کسان دیگری که به سوگ عزیزی نشسته اند ولی توان مالی "ارزش گذاری" برای او را ندارند، این اندیشه ی موهوم و باطل را می نشانیم که ارزش عزیز از دست رفته ی آنها کمتر از ارزش عزیز درگذشته ی ماست....
و زدودن چنین توهمی نیازمند صبری است و همتی.

باید پذیرفت که تغییر باورهای معوج و ناموجهی که به روزگاران در ذهن و ضمیر ما بذر فشانده و ریشه دوانده میسر نیست الا به روزگاران.
.========================ه
جناب آقای نقش تبریزی،
درود بر شما،

هر چه زبان من بسته، زبان شما گویا و صریح!
آن‌چه در ذهن داشتم تا بگویمْ شما به دقت و صراحت گفتید.
بله، الا به روزگاران!
البته همانطور که تصریح کردید باید کسانی پا پیش بگذارند تا ترس و توهم و ابهام مردم از عمل درست تر «در طی روزگاران» فرو بریزد.


اتفاقا در همین عمر کوتاه خودمان شاهد محو خودبخودی یک سری از رسم‌های دست‌وپاگیر بوده ایم، مثل شیربها در ازدواج، یا تغییر شدید، اما تدریجیِ شکل عزاداریِ عاشورا به طرق متعدد در طی عمر شصت و اندی ساله‌‌ی من یا تغییر شکل سریع عزاداری در دوران کرونا.

من به چشم خود شاهد بودم که دو برادر از عزیزان خانوادگی‌مان در عرض یک هفته در اثر کرونا درگذشتند، اما هر یک از نزدیکان و تسلیت‌گویان، صرفا با یک یا چند تماس تلفنی، نهایت همدلیِ خود را با مصیبت‌زدگان ابراز کردند.

در واقع این نشان می‌دهد که سنت‌ها می‌توانند خود را با شرایط اجتماعی (حتی به سرعت) تطبیق بدهند و باز هم بتوانند کارکرد خود را (در این‌جا همدلیِ واقعی و نه تصنعی و نه تکلفی و نه تجملی) داشته باشند.

یادم هست که در دهه‌ی 60، پای ارگ الکترونیک و نی به دسته‌ها و هیئت‌ها باز شد، که با احساسِ خطرِ همیشگیِ پارانوئیدیِ نظام، آن‌ها را ممنوع کردند.

یعنی این «روزگاران» در بعضی موارد می‌تواند خیلی سریع اتفاق بیفتد و سنت قبلی به کلی فراموش بشود.

کیفیت عمر بسیار بسیار مهم تر از کمیت آن است و از آن مهم‌تر حفظ مهارت و هنر باستانی کنار آمدن با دردِ بیماری‌ها، کهولت و مرگ است. چیزی که به‌قول ایوان ایلیچ، مدیکالیزیشنِ (بیماری‌افروزیِ) صنعت پزشکی مدرن آن را از ما دریغ کرده است. وظیفه‌ی اصلی، مراقبت از یکدیگر و بیماران، مخصوصا بیمارانِ بی‌کس است در زمان زنده بودن. این مراسم به‌جز همدلیِ عمیق و واقعی و معنادار در روزهای نخست نسبت به بازماندگان، گرهی از کار آنان باز نمی‌کند.

بعضی از مرگ‌ها داغ اند و باعث "روان‌زخمِ تنشِ پس از ضربه‌ی روحی (PTSD) " می‌شوند. وظیفه‌ی دلسوزانِ آگاه این است که از بازماندگانِ این داغ‌ها به‌شدت مراقبت کنند، به آنان سر بزنند، گریه‌شان را مانع نشوند، صبوری کنند، رهایشان نکنند و مشکلات روانیِ آنان را با کمک‌گرفتن از متخصصِ روان حل کنند و ‌گرنه، باقی همه مراسم و تکلف و تجمل خواهد بود و خواهد ماند و خدمتی به آنان نخواهد بود.
گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
دوستان گرامی، نمونه ای از برگزاریِ ساد‌ه‌ی‌مراسم چهلم در اینترنت را در آدرس زیر می‌توانید ببینید: https://bit.ly/3Rjfk9Q
Forwarded from T Ahrar

این نظر در زیر مطلب پیوست بالا از سوی خواننده‌ی بزرگوار، ط. احرار، مطرح شده که عیناً نقل می‌شود. از مخاطبان گرامی، دعوت می‌شود که نظرات‌شان را در مورد هر یک از مطالب با زدن دکمه‌ی سمت چپ پایین هر مطلب،‌به شکل بلند یا کوتاه مطرح کنند.
=========================ه

عرض سلام و احترام جناب کشانی عزیز،

واقعاً مطلب ارزنده و مورد غفلت واقع شده ای را مطرح فرمودید.

خدا بیامرز پدرم حتی سال ها پیش که فخر-فروشی با دارایی ها (حتی) در مراسمِ ترحیم مثل امروز گسترده و افراطی نبود، بارها این موضوع را برایم تعریف کرده بودند که در اسلام و رسمِ مسلمانی توصیه شده به افرادی که عزیزی را از دست داده اند با حضورتان تسلی بدهید و غذا برای آن ها از منزل خود تهیه کنید و ببرید تا در میانه این مصیبت نگران تهیه غذا نباشند به خصوص اگر پای یتیم در میان باشد ابداً نباید از داراییِ متوفی به چیزی لب زد که حقی از یتیم زایل نشود و غیر از این رویّه را مردود می دانستند.

این توصیه در جان من نشسته بود و عقل سلیم من آن را می پذیرفت به همین دلیل از همان ایام تا امروز این معضل جامعه در چشمم نمودار بود و قدم های کوچکی برداشته بودم و در گوشه و کنار در زمان مناسب با دیگران مطرح می‌کردم و حالا چقدر خوشحالم که این پیام با ارزشْ مرا بیش از گذشته تشویق کرد تا به اشتراک بگذارم و انجام دهم.


دوم این که، شاید تغییر رویه تا این درجه که فقط به لیوان آبی اکتفا شود، برای عده ای در جامعه حالِ حاضر کمی دشوار باشد (دور شدن از عادت ها و نگران قضاوت مردم بودن) و شاید بتوان به نوعی این رویه را تدریجی تر کرد و چند پیشنهاد ساده ارائه داد که برای افرادِ نگران کمی قابل پذیرش باشد. برای مثال ظرف خرمایی و شربت گلاب‌ی و همین و بس. یا این که هر فردی بسته به بستر و خانواده‌ای که در آن زندگی می کند قدم هایی برای هرچه ساده تر کردن این مراسم بردارد و مبلغی را صرف امور خیر و غیره کند.


نکته‌ی با اهمیتِ آخرِ بررسی این موضوع از دیدگاه محیط زیستی هست، چرا که پس از برگزاری چنین مراسمی متاسفانه کوهی از لیوان پلاستیکی بطری آب یکبار مصرف، بشقاب های پلاستیکی، بسته بندی های پلاستیکی و مانند این ها با صرفِ هزینه زیاد بر جا گذاشته می شود. دیدگاه کل-نگر این هست که از بُعد محیط زیستی حذف چنین مراسمی حتی باعث حذف مصرف آب و شوینده، عدم تولید پساب سمی و بسیاری آسیب‌‌های دیگر می شود.

پ.ن. از دیدگاه کلّی منظور از "هزینه" خرج شدنِ پول، زمان، انرژی، تاثیر بر منابع (آب، خاک، هوا و ..)، سلامتیِ جسمی و روانی و مانند این هاست.

متشکرم از همه مطالب مفید و انگیزه بخش جنابعالی.
گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
#معرفی_فیلم سکوت دیگران چهل جایزه‌ی بین‌المللی! خیلی خوب و به‌جا گفته‌اند که «سکوت دیگران»، بهترین مستندِ ۸۰ سال اخیر است. باید با دوستان و خانواده ببینید و بارها بازنشر کنید. همه آشنا هستند. «سکوت دیگران»، صدای گذشته‌ را به گوشمان رساند. صدایش می‌شویم. اگر…
فیلم سکوت دیگران 👆در باره‌ی چشم‌‌های هنوز نگران مادران و بستگانی است که هنوز منتظر حتی یک تکه استخوانِِ بازمانده از عزیزان‌شان هستند، در اسپانیا و آرژانتین و ...

کمیسیون حقیقت و آشتی، به دستور ماندلا، به ریاست اسقف دزموند توتو و به کمکِ همه‌ی مردم کشور توانست آفریقای جنوبی را از حمام خونِ نژادی نجات بدهد. از همین‌ راه مردم توانستند زندگیِ تازه‌ای را به‌دور از "همیشه چشم به در بودن" و "دردِ در گلو داشتن" ادامه دهند.
دل‌نگرانی و چشم‌نگرانی و در گلو ماندنِ درد آیا در همه‌جا نمی‌تواند تمام شود؟

اما و اما، این بار از خودمان هم بشنویم:

روایت فاصله‌ای که اعدام‌های سیاسی دهه شصت بین بازماندگان و دیگران به وجود آورده،

روایتِ چشم‌هایی که هنوز به در دوخته‌‌شده‌اند یا عمقِ درد‌های دل‌شان را هیچ کس نشنیده و رنج‌شان به رسمیت شناخته نشده‌. نه خداحافظی با عزیز، نه خاک‌سپاری، نه سوگواری و نه مزاری.

روایتی حرفه‌ای، واقعی، عمیق و بدون سوگیریِ سیاسی، از رنج دیگران:

"[مادرها]همین‌طوری یکی‌یکی دارن [پیر می‌شوند و] از بین می‌رن و این خیلی حیفه"

https://radiomarz.libsyn.com/dhw75nx3ei9s


https://castbox.fm/vb/475807464

=======================ه
رادیو مرز پادکستی است که هدف خود را معرفیِ مرزهایی می‌داند که بین آدم‌ها کشیده شده است.

این بازماندگان هم سال‌هاست که رنج مرز را چشیده‌اند.

راننده کامیون، رفتگر، زن مطلقه، فرد ناشنوا، زنِ خشونت‌دیده، مبتلا به سرطان و ... همگی حس می‌کنند مرزی میان آنان با مردم وجود دارد. به همین خاطر احساس بی‌کسی، تنهایی یا آزردگی می‌کنند.

رادیو مرز ما را با این حس‌ها آشنا می‌کند:

https://castbox.fm/va/1475573

لینک دانلود فایل همین اپیزود



==================ه
معرفی و دانلود «فیلم سکوت دیگران»
زنان ایستاده بر پای خود و بزرگداشت آنان!

پادکستِ "نوبت زنان ایرانی"
اما اول مردان گوش کنند تا زنان را بیشتر بفهمند:

https://player.fm/series/2500275
===============ه
پادکست راوی هم:
https://castbox.fm/va/4863934

روایت‌گر تلاش ها و قهرمانی های زنان ایرانی است که با زنجیره‌‌های نابرابری ها و فلاکت تحمیلی از طرف خانواده و نزدیکان و پدرسالاری و عرف ها و سنت های ضد زن، قوانین ضد زن و فلاکت های سیاسی و اجتماعی زندانی اند.
=============ه
پادکست «رادیو مثلث»

https://castbox.fm/va/2704773
هم به تجاوز و آزار جنسی نسبت به زنان و کودکان می‌پردازد. روایت‌هایی آگاهی‌بخش برای زنان و کودکان و والدین و کل اجتماع.
===========ه
پادکست روزن پادکست دیگری است که تلاش‌اش بر روی آگاهی زنان از توانایی‌های خود متمرکز است‌:

https://castbox.fm/va/2043852

اگر لینک ها باز نشدند، با گوگل اسم پادکست راوی (با عکس یک صندلی)
و
نوبت زن ایرانی و
رادیو مثلث و
روزن
را جستجو کنید و گوش کنید.
Forwarded from هزار خط ناتمام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شکوفایی از نگاه ارسطو
از مجموعۀ «چگونه خوب زندگی کنیم؟»
#فلسفه، #زندگی_خوب، #ارسطو، #BBCRadio4

▪️مترجم: حسین محمدی‌زاده
▫️آرشیو ویدئوها در آپارات
🌱