درمان سالاری یا بیماری افروزی
======================== این 👆دکتر شوایتزر است
این هنر و شگردهای کلاهبرداری صنایع بسیار کوچک تا بسیار بزرگ و همهی کاسبکارانی است که در جهت منافع خود، ظاهرا مدعیاند برای انسان دردمند نسخه می پیچند و او را درمان میکنند. پزشک و درمانگر و یاریگرِ صالح و سالم و همدل یا دلسوز هم وجود دارد، اما رفتارش جز این است. نمونههایش را در جهان و سرزمینمان داشتهایم، و هنوز هم داریم. اینان سلبریتی نیستند، ممکن است گمنام بمانند، اما انسان را در نظر دارند، دکتر شوایتزر، نورالحکما و دکتر محمد حسین مرندیان دو نمونهی از آنان هستند.
اما دریغا که نه پزشکی امروز در صنعتِ جهانیِ پزشکی، محلی به این نمونههای ارجمند انسانی میگذارد، و نه شرایط محلهی بلازدهی ما امکان رواج این اخلاق و رفتار را میدهد.
درست تر آن است که قبل از هر چیز پیشنهاد ایوان ایلیچ را بهخاطر بسپاریم و عمل کنیم تا کمتر اسیر دامچالههای صنعت پزشکی امروز بشویم، مگر در موارد بسیار خاص، اضطراری و نادر. او میگفت:
برای ادامهْ لطفا کلیک کنید:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4287
======================== این 👆دکتر شوایتزر است
این هنر و شگردهای کلاهبرداری صنایع بسیار کوچک تا بسیار بزرگ و همهی کاسبکارانی است که در جهت منافع خود، ظاهرا مدعیاند برای انسان دردمند نسخه می پیچند و او را درمان میکنند. پزشک و درمانگر و یاریگرِ صالح و سالم و همدل یا دلسوز هم وجود دارد، اما رفتارش جز این است. نمونههایش را در جهان و سرزمینمان داشتهایم، و هنوز هم داریم. اینان سلبریتی نیستند، ممکن است گمنام بمانند، اما انسان را در نظر دارند، دکتر شوایتزر، نورالحکما و دکتر محمد حسین مرندیان دو نمونهی از آنان هستند.
اما دریغا که نه پزشکی امروز در صنعتِ جهانیِ پزشکی، محلی به این نمونههای ارجمند انسانی میگذارد، و نه شرایط محلهی بلازدهی ما امکان رواج این اخلاق و رفتار را میدهد.
درست تر آن است که قبل از هر چیز پیشنهاد ایوان ایلیچ را بهخاطر بسپاریم و عمل کنیم تا کمتر اسیر دامچالههای صنعت پزشکی امروز بشویم، مگر در موارد بسیار خاص، اضطراری و نادر. او میگفت:
برای ادامهْ لطفا کلیک کنید:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4287
درمان سالاری یا بیماری افروزی
==================
🔹 یک کارکرد معمولی بدن را در نظر بگیرید و طوری وانمود کنید که مشکلی در آن وجود دارد که نیازمند درمان است.
🔹 رنجی که ضرورتاً وجود ندارد را تشریح کنید.
🔹 بخش بزرگی از جمعیت جامعه را به عنوان کسانی معرفی کنید که محتملاً از «بیماری» مورد نظرتان رنج میبرند.
🔹 شرایطی را تعریف کنید که به صورت «بیماری کمبود» یا «بیماری عدم توازن هورمونی» جلوه کند.
🔹 پزشکانی را اجیر کنید تا پیامی معین دربارهٔ بیماری مورد نظرتان را تکرار و ترویج کنند.
🔹 به کمک استفادهٔ گزینشی از آمارها دربارهٔ مزایای درمان مورد نظرتان اغراق کنید.
🔹 درمان مورد نظرتان را بیخطر جلوه دهید.
🔹 یک نشانهٔ معمولی که به هر دلیلی میتواند به وجود آمده باشد را در نظر بگیرید و طوری دربارهاش حرف بزنید که اینطور به نظر برسد که نشانهٔ یک بیماری جدی است.
(تصویر بالا👆، پزشک بدون مرز، در برابر چشمانی دردمند)
برای خواندن متن کامل:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4287
==================
🔹 یک کارکرد معمولی بدن را در نظر بگیرید و طوری وانمود کنید که مشکلی در آن وجود دارد که نیازمند درمان است.
🔹 رنجی که ضرورتاً وجود ندارد را تشریح کنید.
🔹 بخش بزرگی از جمعیت جامعه را به عنوان کسانی معرفی کنید که محتملاً از «بیماری» مورد نظرتان رنج میبرند.
🔹 شرایطی را تعریف کنید که به صورت «بیماری کمبود» یا «بیماری عدم توازن هورمونی» جلوه کند.
🔹 پزشکانی را اجیر کنید تا پیامی معین دربارهٔ بیماری مورد نظرتان را تکرار و ترویج کنند.
🔹 به کمک استفادهٔ گزینشی از آمارها دربارهٔ مزایای درمان مورد نظرتان اغراق کنید.
🔹 درمان مورد نظرتان را بیخطر جلوه دهید.
🔹 یک نشانهٔ معمولی که به هر دلیلی میتواند به وجود آمده باشد را در نظر بگیرید و طوری دربارهاش حرف بزنید که اینطور به نظر برسد که نشانهٔ یک بیماری جدی است.
(تصویر بالا👆، پزشک بدون مرز، در برابر چشمانی دردمند)
برای خواندن متن کامل:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4287
شاره جان، سهراب محمدی، زبانْ کردیِ کُرمانجیِ خراسان (مشترک با کُرمانجیِ ترکیه)
شارهجان، راویِ رنجی است که جنگ (یا همان بازیِ بزرگان) در کنار هزاران رنجِ دیگر، به جان و روحِ عابرانِ پیاده میاندازد.
ترانهْ روایتگرِِ جنگ در منطقهی بجنورد قدیم بوده و از جداییها میگوید در دو طرفِ خطها و مرزها!
موسیقیای بس استثنایی و بارها شنیدنی!
=======================
من که امروز غمگین و ناراحتم، ای جان، شاره جان
چشم و ابروت رو، ای جان، ببینم شاره جان
خودم رو از کجا، ای جان، به تو برسونم، شاره جان
زخم دل رو درمان کن
من همیشه اینجا نمی آیم، ای جان، شاره جان
این حرفها رو باور نمی کنم، ای جان، شاره جان
زخم دل رو درمان کن
امروز که گفتن یار رو دادن
تا به چشم نبینم، به حرف باور نمی کنم
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4294 👇
==================
اینها را هم در خلوت بشنوید تا جانتان تازه شود:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4147
https://t.me/GahFerestGhKeshani/2698
https://t.me/GahFerestGhKeshani/3564
👇
شارهجان، راویِ رنجی است که جنگ (یا همان بازیِ بزرگان) در کنار هزاران رنجِ دیگر، به جان و روحِ عابرانِ پیاده میاندازد.
ترانهْ روایتگرِِ جنگ در منطقهی بجنورد قدیم بوده و از جداییها میگوید در دو طرفِ خطها و مرزها!
موسیقیای بس استثنایی و بارها شنیدنی!
=======================
من که امروز غمگین و ناراحتم، ای جان، شاره جان
چشم و ابروت رو، ای جان، ببینم شاره جان
خودم رو از کجا، ای جان، به تو برسونم، شاره جان
زخم دل رو درمان کن
من همیشه اینجا نمی آیم، ای جان، شاره جان
این حرفها رو باور نمی کنم، ای جان، شاره جان
زخم دل رو درمان کن
امروز که گفتن یار رو دادن
تا به چشم نبینم، به حرف باور نمی کنم
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4294 👇
==================
اینها را هم در خلوت بشنوید تا جانتان تازه شود:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4147
https://t.me/GahFerestGhKeshani/2698
https://t.me/GahFerestGhKeshani/3564
👇
Share Jan
Sohrab Mohammadi
شاره جان، سهراب محمدی، زبانْ کردیِ کُرمانجیِ خراسان (مشترک با کُرمانجیِ ترکیه)
شارهجان، راویِ رنجی است که جنگ (یا همان بازیِ بزرگان) در کنار هزاران رنجِ دیگر، به جان و روحِ عابرانِ پیاده میاندازد.
ترانهْ روایتگرِِ جنگ در منطقهی بجنورد قدیم بوده و از جداییها میگوید در دو طرفِ خطها و مرزها!
موسیقیای بس استثنایی و بارها شنیدنی!
=======================
من که امروز غمگین و ناراحتم، ای جان، شاره جان
چشم و ابروت رو، ای جان، ببینم شاره جان
خودم رو از کجا، ای جان، به تو برسونم، شاره جان
زخم دل رو درمان کن
من همیشه اینجا نمی آیم، ای جان، شاره جان
این حرفها رو باور نمی کنم، ای جان، شاره جان
زخم دل رو درمان کن
امروز که گفتن یار رو دادن
تا به چشم نبینم، به حرف باور نمی کنم.
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4292
==================
اینها را هم در خلوت بشنوید تا جانتان تازه شود:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4147
https://t.me/GahFerestGhKeshani/2698
https://t.me/GahFerestGhKeshani/3564
شارهجان، راویِ رنجی است که جنگ (یا همان بازیِ بزرگان) در کنار هزاران رنجِ دیگر، به جان و روحِ عابرانِ پیاده میاندازد.
ترانهْ روایتگرِِ جنگ در منطقهی بجنورد قدیم بوده و از جداییها میگوید در دو طرفِ خطها و مرزها!
موسیقیای بس استثنایی و بارها شنیدنی!
=======================
من که امروز غمگین و ناراحتم، ای جان، شاره جان
چشم و ابروت رو، ای جان، ببینم شاره جان
خودم رو از کجا، ای جان، به تو برسونم، شاره جان
زخم دل رو درمان کن
من همیشه اینجا نمی آیم، ای جان، شاره جان
این حرفها رو باور نمی کنم، ای جان، شاره جان
زخم دل رو درمان کن
امروز که گفتن یار رو دادن
تا به چشم نبینم، به حرف باور نمی کنم.
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4292
==================
اینها را هم در خلوت بشنوید تا جانتان تازه شود:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4147
https://t.me/GahFerestGhKeshani/2698
https://t.me/GahFerestGhKeshani/3564
Forwarded from هزار خط ناتمام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
صنعت خودیاری - مارک مٓنسون
#روانشناسی، #خودیاری، #مارک_منسون، #هنر_بیخیالی
▪️مترجم: حسین محمدیزاده
▫️لینک ویدئو با کیفیت بالا در آپارات
🍂
#روانشناسی، #خودیاری، #مارک_منسون، #هنر_بیخیالی
▪️مترجم: حسین محمدیزاده
▫️لینک ویدئو با کیفیت بالا در آپارات
🍂
Forwarded from هزار خط ناتمام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فلسفه - باروخ اسپینوزا
#مدرسه_زندگی، #فلسفه، #اسپینوزا، #دین_سنتی، #خدا، #وحدت_وجود، #اخلاق
▪️مترجم: حسین محمدیزاده
▫️لینک ویدئو با کیفیت بالا در آپارات
🍂
#مدرسه_زندگی، #فلسفه، #اسپینوزا، #دین_سنتی، #خدا، #وحدت_وجود، #اخلاق
▪️مترجم: حسین محمدیزاده
▫️لینک ویدئو با کیفیت بالا در آپارات
🍂
گاه فرست غلامعلی کشانی
🎥 فلسفه – باروخ اسپینوزا ✍️ حسین محمدی زاده 🔅 باروخ اسپینوزا، زادهی ۲۴ نوامبر ۱۶۳۲ و درگذشتهی ۲۱ فوریه ۱۶۷۷، فیلسوف مشهور هلندی است. وی یکی از بزرگترین خردگرایان فلسفهی قرن هفدهم و زمینهساز ظهور نقد مذهبی و همچنین عصر روشنگری در قرن هجدهم بهشمار میرود.…
دو گزارش خوب، ودر بارهی یکی از شریفترین و امروزیترین فیلسوفان دورهی روشنگری. در باره ی اسپینوزا مطالب دیگری میتوانید در این کانال ببینید و به زودی هم گزارشی در سایتِ عدم خشونت خواهید دید:
تصویر کوچک بالا سمت چپ را هم لطفا کلیک کنید.
هر دو کار با ترجمهی حسین محمدی زاده.
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4297
تصویر کوچک بالا سمت چپ را هم لطفا کلیک کنید.
هر دو کار با ترجمهی حسین محمدی زاده.
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4297
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
فلسفه - باروخ اسپینوزا
#مدرسه_زندگی، #فلسفه، #اسپینوزا، #دین_سنتی، #خدا، #وحدت_وجود، #اخلاق
▪️مترجم: حسین محمدیزاده
▫️لینک ویدئو با کیفیت بالا در آپارات
🍂
#مدرسه_زندگی، #فلسفه، #اسپینوزا، #دین_سنتی، #خدا، #وحدت_وجود، #اخلاق
▪️مترجم: حسین محمدیزاده
▫️لینک ویدئو با کیفیت بالا در آپارات
🍂
"اگر روزگار صاحبی داشت"
برای "مریم میرزاخانی"ها و موتزارتهایی که «تازه به دنیا آمده» از دست میروند!
نوشتهای تازه در سایت عدم خشونت برای تامل آهسته و همدلانه:
ghkeshani.com/ifanyguardiantobe
امروز سالگرد درگذشت مریم میرزاخانی بود!
برای "مریم میرزاخانی"ها و موتزارتهایی که «تازه به دنیا آمده» از دست میروند!
نوشتهای تازه در سایت عدم خشونت برای تامل آهسته و همدلانه:
ghkeshani.com/ifanyguardiantobe
امروز سالگرد درگذشت مریم میرزاخانی بود!
Forwarded from مدرسه زندگی فارسی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کمی پادزهر برای تلخی های زمانه!
مدرسه زندگی👆، تا حالا به ما چیز یاد داده، البته به همت ایمان فانی هم، که کلیپ هاش رو با صدای آرامش بخش و زیباش، برامون ترجمه و روایت می کنه!
مدرسه زندگی👆، تا حالا به ما چیز یاد داده، البته به همت ایمان فانی هم، که کلیپ هاش رو با صدای آرامش بخش و زیباش، برامون ترجمه و روایت می کنه!
Forwarded from کانون فکر آتن
4_5873102412725617335.pdf
1.9 MB
فایل کتاب
دارندگی در بسندگی است
اقتصاد جایگزین ثورو
سَمْیُوئِل الگزاندِر
ترجمه
غلامعلی کشانی
#آتن
#کانون_فکر_آتن
@athens_institution
دارندگی در بسندگی است
اقتصاد جایگزین ثورو
سَمْیُوئِل الگزاندِر
ترجمه
غلامعلی کشانی
#آتن
#کانون_فکر_آتن
@athens_institution
Forwarded from کانون فکر آتن
📣📣📣#آتن برگزار می کند :
🔹نشست رونمایی و نقد و بررسی کتاب "دارندگی در بسندگی است “
تالیف:سیموئل الگزاندر
☑️ویرایش و مقدمه :" #مصطفی_ملکیان
☑️ باحضور مترجم اثر : #غلامعلی_کشانی
🕕شنبه ١٢\۵\٩٨
🕕ساعت ١٩
🔹🔹
🗺میدان انقلاب، خیابان کارگر شمالی _نرسیده به نصرت_ کوچه طباطبایی پلاک ۴ طبقه سوم( ورود برای عموم آزاد است)
#آتن
#کانون_فکر_آتن
@athens_institution
🔹نشست رونمایی و نقد و بررسی کتاب "دارندگی در بسندگی است “
تالیف:سیموئل الگزاندر
☑️ویرایش و مقدمه :" #مصطفی_ملکیان
☑️ باحضور مترجم اثر : #غلامعلی_کشانی
🕕شنبه ١٢\۵\٩٨
🕕ساعت ١٩
🔹🔹
🗺میدان انقلاب، خیابان کارگر شمالی _نرسیده به نصرت_ کوچه طباطبایی پلاک ۴ طبقه سوم( ورود برای عموم آزاد است)
#آتن
#کانون_فکر_آتن
@athens_institution
Forwarded from هزار خط ناتمام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سوگیریهای شناختی - لنگر انداختن
#روانشناسی_شناختی #سوگیری_شناختی، #لنگر_انداختن، #لاری_سانتوس
▪️مترجم: حسین محمدیزاده
▫️لینک ویدئو با کیفیت بالا در آپارات
🍂
#روانشناسی_شناختی #سوگیری_شناختی، #لنگر_انداختن، #لاری_سانتوس
▪️مترجم: حسین محمدیزاده
▫️لینک ویدئو با کیفیت بالا در آپارات
🍂
Forwarded from آهستگی سادگی (Gholamali Keshani)
DigitalMinimalism.pdf
214.5 KB
مینیمالیسم دیجیتالی (با ترجمه ی فرزانه پارسی نژاد) از معنابخشیِ بیشتر به عمر و زندگیِ مان صحبت می کند و راه هایی را نشان می دهد برای مایی که در فناوری دیجیتالی خود را غرقه می بینیم و راه نجات می طلبیم!
گاه فرست غلامعلی کشانی
DigitalMinimalism.pdf
از رنج هایی که می کشیم!
=========================
علیاصغر سیدآبادی در کانال خود مینویسد:
"- اسکرین تایمت رو بیار!
:این دیگه چیه؟
-حالا تو بیارش!
راهنمایی میکند و اسکرین تایم رو باز میکنم و از حجم وقتی که هر روز پای شبکههای اجتماعی تلف میکنم وحشت میکنم و از مقایسهاش با وقتی که برای خواندن/دیدن/شنیدن جدی صرف میکنم شرمنده میشوم، اما آیا تاثیری دارد این شرمندگی؟"
https://t.me/Seidabadii
================
وحشتِ بهجایی است!
باید فهرستِ جدیهای او را اینطور تنظیم و تکمیلتر کرد:
کار/دیدار/دیدن/ شنیدن/خواندن و آخرِ همهْ "گفتنِ" جدی و عمیق!
- منظور از کار، میتواند کار برای نانِ خود یا نان و جان و روحِ دیگرانی باشد که شخصا نمیشناسیمشان.
- منظور از دیدار میتواند دیدار آن تک و توک یارانی باشد که با شنیدنِ خبرِ رفتنِ ما، قند و چایِ در دستشان حتما به زمین میافتند یا دیدار جانهایی باشد که نقشِ خود را بر دلهای آگاه زدهاند و در روزگار خود نقشآفرینی کوچک یا بزرگ به نفع دیگران هم داشتهاند، چه آنکه سلمانیای فرزانه و شریف باشد یا سوادداری نامآور، اما فرزانه و شریف.
- منظور از آخر بودنِ گفتن، احتیاطی است که میگوید:
سکوتْ طلاست و سخنگفتنِ درستْ نقره (زبانزدِ انگلیسی) و
دوچیز طَیْرِهی عقل است، دم فروبستن - به وقتِ گفتن،
و گفتنْ به وقتِ خاموشی (سعدی)
=============
چند کلمهی بالا در ادامهی همان فرستهی قبلی است که از کمینهگراییِ دیجیتالی صحبت کرده است.
و هر دو بازهم مرتبط اند با فرستهای که در بالای این کانال میخکوب شده.
کانال گاه فرست ممکن است اصلا مطلب تازهای نداشته باشد، یا ممکن است ماهی-سالی یکبار نوشتهای در آن بیاید. هیچ تعجیل و اصراری نیست که واجب کند حتما باید حرفی زده شود. حرفهایی که من در این کانال زدهام، اگر بعضیهاشان را بخواهم عمل کنم (که قطعا برای خودم واجبترند)، ممکن است اصلا وقت نکنم که به تلگرام سر بزنم. لازم نیست هر روز یا هر هفته چیز تازهای در اینجا ببینیم. کافی است روی همان چیزهایی دوباره تامل کنیم که قبلا مطرح شده.
راستاش اینکه به قول «مادر ترزا» خبری نیست، جز همان خبرهای دیروزی.
اما حکمتها همیشگیاند و همیشه عملکردنی.
این کانالْ به قدرِ تواناییِ خود، از حکمتها و تیزبینیهای دیگرانی خبرهایی داده که شاید عمل به آنها، همهی وقتِ "جدی و عمیقِ" من و شما را بگیرد و فایده هم برساند.
اما رسانهها چه؟
آن ها کارشان ایجاد وحشت است، وحشتی که ما به آن معتادشدهایم و با کلیککردنهایمان دائما خود را با آن قلقلک میدهیم.
بیماریِ بدی است!
بهتر است به همان پیشنهادات اول این نوشته برگردیم که:
برای
کار/
دیدار/
دیدن/
شنیدن/
خواندن و آنگاه در آخرِ همهْ
دهان بازکردنِ "جدی و عمیق!"
وقت بگذاریم!
==========
اگر این مطلب را مفید می بینید، لطفا به نزدیکان معرفی کنید.
==========
=========================
علیاصغر سیدآبادی در کانال خود مینویسد:
"- اسکرین تایمت رو بیار!
:این دیگه چیه؟
-حالا تو بیارش!
راهنمایی میکند و اسکرین تایم رو باز میکنم و از حجم وقتی که هر روز پای شبکههای اجتماعی تلف میکنم وحشت میکنم و از مقایسهاش با وقتی که برای خواندن/دیدن/شنیدن جدی صرف میکنم شرمنده میشوم، اما آیا تاثیری دارد این شرمندگی؟"
https://t.me/Seidabadii
================
وحشتِ بهجایی است!
باید فهرستِ جدیهای او را اینطور تنظیم و تکمیلتر کرد:
کار/دیدار/دیدن/ شنیدن/خواندن و آخرِ همهْ "گفتنِ" جدی و عمیق!
- منظور از کار، میتواند کار برای نانِ خود یا نان و جان و روحِ دیگرانی باشد که شخصا نمیشناسیمشان.
- منظور از دیدار میتواند دیدار آن تک و توک یارانی باشد که با شنیدنِ خبرِ رفتنِ ما، قند و چایِ در دستشان حتما به زمین میافتند یا دیدار جانهایی باشد که نقشِ خود را بر دلهای آگاه زدهاند و در روزگار خود نقشآفرینی کوچک یا بزرگ به نفع دیگران هم داشتهاند، چه آنکه سلمانیای فرزانه و شریف باشد یا سوادداری نامآور، اما فرزانه و شریف.
- منظور از آخر بودنِ گفتن، احتیاطی است که میگوید:
سکوتْ طلاست و سخنگفتنِ درستْ نقره (زبانزدِ انگلیسی) و
دوچیز طَیْرِهی عقل است، دم فروبستن - به وقتِ گفتن،
و گفتنْ به وقتِ خاموشی (سعدی)
=============
چند کلمهی بالا در ادامهی همان فرستهی قبلی است که از کمینهگراییِ دیجیتالی صحبت کرده است.
و هر دو بازهم مرتبط اند با فرستهای که در بالای این کانال میخکوب شده.
کانال گاه فرست ممکن است اصلا مطلب تازهای نداشته باشد، یا ممکن است ماهی-سالی یکبار نوشتهای در آن بیاید. هیچ تعجیل و اصراری نیست که واجب کند حتما باید حرفی زده شود. حرفهایی که من در این کانال زدهام، اگر بعضیهاشان را بخواهم عمل کنم (که قطعا برای خودم واجبترند)، ممکن است اصلا وقت نکنم که به تلگرام سر بزنم. لازم نیست هر روز یا هر هفته چیز تازهای در اینجا ببینیم. کافی است روی همان چیزهایی دوباره تامل کنیم که قبلا مطرح شده.
راستاش اینکه به قول «مادر ترزا» خبری نیست، جز همان خبرهای دیروزی.
اما حکمتها همیشگیاند و همیشه عملکردنی.
این کانالْ به قدرِ تواناییِ خود، از حکمتها و تیزبینیهای دیگرانی خبرهایی داده که شاید عمل به آنها، همهی وقتِ "جدی و عمیقِ" من و شما را بگیرد و فایده هم برساند.
اما رسانهها چه؟
آن ها کارشان ایجاد وحشت است، وحشتی که ما به آن معتادشدهایم و با کلیککردنهایمان دائما خود را با آن قلقلک میدهیم.
بیماریِ بدی است!
بهتر است به همان پیشنهادات اول این نوشته برگردیم که:
برای
کار/
دیدار/
دیدن/
شنیدن/
خواندن و آنگاه در آخرِ همهْ
دهان بازکردنِ "جدی و عمیق!"
وقت بگذاریم!
==========
اگر این مطلب را مفید می بینید، لطفا به نزدیکان معرفی کنید.
==========
Telegram
علیاصغر سیدآبادی
درباره همه چيز از جمله فرهنگ و سياست و
زندگی
aliseidabadi.ir
زندگی
aliseidabadi.ir
SARVODAYAtranslated.pdf
8 MB
ساروُدایا، گاندی، غلامعلی کشانی، دو جلدی، شهریور ۱۳۹۸
دوستان گرامی خواننده،
سلام عرض می کنم.
دو فرسته ی بالا، به کناره جوییِ سنجیده از دیجیتالیسم شایع در هستی محیط بر ما اشاره داشتند و به «اعتنا به خود» و مسائل واقعیِ و ملموسِ خود تأکید می کردند.
خوشبختانه، عمل به این توصیه برای نگارنده فایده ای عملی داشت:
کتاب ساروُدایا که مجموعه ای خام از انبوهِ مطالب پژوهیده و ترجمه شدهی "سنجیده و پر اهمیت برای مردمِ ما" بود، الان به یک کتابِ با نظم و نَسَقِ بیشتر تبدیل شده، البته با عرقریزانِ روح و جسم، و دستِ تنها.
تقدیم به شما
و
به خردسالان، زنان و مردانِ مزدبگیر؛
و به مزددهندگان؛
باشد تا بهروزیِ شایسته ی انسان بیافرینند!
===================
👇👇👇 کتاب:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4309
دو فرستهی بالاتر:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4306
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4307
سلام عرض می کنم.
دو فرسته ی بالا، به کناره جوییِ سنجیده از دیجیتالیسم شایع در هستی محیط بر ما اشاره داشتند و به «اعتنا به خود» و مسائل واقعیِ و ملموسِ خود تأکید می کردند.
خوشبختانه، عمل به این توصیه برای نگارنده فایده ای عملی داشت:
کتاب ساروُدایا که مجموعه ای خام از انبوهِ مطالب پژوهیده و ترجمه شدهی "سنجیده و پر اهمیت برای مردمِ ما" بود، الان به یک کتابِ با نظم و نَسَقِ بیشتر تبدیل شده، البته با عرقریزانِ روح و جسم، و دستِ تنها.
تقدیم به شما
و
به خردسالان، زنان و مردانِ مزدبگیر؛
و به مزددهندگان؛
باشد تا بهروزیِ شایسته ی انسان بیافرینند!
===================
👇👇👇 کتاب:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4309
دو فرستهی بالاتر:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4306
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4307
Forwarded from کافه ایونت
📢 #کافه_جامعه
✍️ جمعیت و محیط زیست، چالش ها و راهکارها
✅ آیا جهان باید به سمت تک فرزندی برود؟
👈 با حضور #مهدی_دولتی: جامعه شناس
🗓 #پنجشنبه ۱۴ شهریورماه
⏰ ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۱
✍️ فرزندآوری که در گذشته به عنوان یک حق و ضامن ادامه نسل بشر شناخته میشد، حالا با سوالها و چالشهای بسیاری مواجه شده. عده ای در مفهوم فرزنداوری به عنوان یک حق تشکیک کردن و عده ای بحث هایی رو در اخلاقی یا غیراخلاقی بودن فرزندآوری داشتن. به نظر میرسه عملی که ضامن ادامه نسل بشر بوده حالا باید بتونه در سطح جامعه به انتقادها و چالشهای پیش رو پاسخ بده. چالشهای محیط زیستی از جمله همون چالشها هستن. اینکه اگه رشد جمعیت جهان ادامه داشته باشه تا کی محیط زیست میتونه برای زندگی مناسب باشه؟ این اصلی ترین سوالی ست که در این جلسه میخوایم در موردش گفتگو کنیم.
✍️ مهدی دولتی فوقلیسانس جامعهشناسی از دانشگاه تهران داره و اخیرا داره روی مبحث ارتباط جمعیت و محیط زیست کار میکنه.. در این دورهمی مهدی حضور داره تا باهاش درباره موضوعات زیر گفتگو کنیم. این رویداد به صورت گفتگومحور برگزار میشه و همگی ما میتونیم درباره مباحث مطرح شده اظهار نظر بکنیم.
✔️اینده رشد جمعیت جهان، خطر جمعیت 27میلیاردی در سال 2100
✔️ انفجار جمعیت در کشورهای افریقایی طی 30سال اینده
✔️ جمعیت بهینه و مطلوب برای جهان و هر کشور چه تعداد است؟
✔️ اثرات رشد جمعیت بر تخریت محیط زیست و از بین رفتن تنوع زیستی
✔️ منابع محدود و جمعیت نامحدود ( نظریه مالتوس و نومالتوسین ها)
✔️ آیا تک فرزندی برای جهان خوب و لازم است؟ در بعد خانواده چطور؟
✔️ آیا فرزندخواندگی میتواند جایگزینی برای فرزنداوری باشد؟
✔️ سرمایه داری و کاهش جمعیت (کوچک شدن بازار، گران شدن نیروی کار)
✔️ پویش های جهانی برای توقف رشد بی رویه جمعیت
✔️ منابع مطالعاتی پیرامون افزایش جمعیت و نگرانیهای مرتبط با آن
✔️ منابع مطالعاتی پیرامون افزایش جمعیت و نگرانیهای مرتبط با آن
✍️ مهدی مقالات و مطالب مرتبط با جمعیت و محیط زیست رو تو کانال زیر گرداوری میکنه که مطالعه اونها قبل از حضور در جلسه خالی از لطف نیست:
https://t.me/zehnemayoob
📍مكان: خیابان انقلاب، نزدیک میدان فردوسی، بین خیابان نجاتالهی (ویلا) و پل کالج، کوچه سمنان، پلاک ۳، #کافه_ایونت
🍹 حداقل ١٠ هزار تومان بابت هزینه مکان و پذیرایی به کافه ایونت پرداخت می کنیم.
❎ برای اطلاع از سایر رویدادهای کافه ایونت عضو کانال زیر شوید 👇
🆔 کافه ایونت|
https://t.me/KafehEvent
✍️ جمعیت و محیط زیست، چالش ها و راهکارها
✅ آیا جهان باید به سمت تک فرزندی برود؟
👈 با حضور #مهدی_دولتی: جامعه شناس
🗓 #پنجشنبه ۱۴ شهریورماه
⏰ ساعت ۱۸:۳۰ تا ۲۱
✍️ فرزندآوری که در گذشته به عنوان یک حق و ضامن ادامه نسل بشر شناخته میشد، حالا با سوالها و چالشهای بسیاری مواجه شده. عده ای در مفهوم فرزنداوری به عنوان یک حق تشکیک کردن و عده ای بحث هایی رو در اخلاقی یا غیراخلاقی بودن فرزندآوری داشتن. به نظر میرسه عملی که ضامن ادامه نسل بشر بوده حالا باید بتونه در سطح جامعه به انتقادها و چالشهای پیش رو پاسخ بده. چالشهای محیط زیستی از جمله همون چالشها هستن. اینکه اگه رشد جمعیت جهان ادامه داشته باشه تا کی محیط زیست میتونه برای زندگی مناسب باشه؟ این اصلی ترین سوالی ست که در این جلسه میخوایم در موردش گفتگو کنیم.
✍️ مهدی دولتی فوقلیسانس جامعهشناسی از دانشگاه تهران داره و اخیرا داره روی مبحث ارتباط جمعیت و محیط زیست کار میکنه.. در این دورهمی مهدی حضور داره تا باهاش درباره موضوعات زیر گفتگو کنیم. این رویداد به صورت گفتگومحور برگزار میشه و همگی ما میتونیم درباره مباحث مطرح شده اظهار نظر بکنیم.
✔️اینده رشد جمعیت جهان، خطر جمعیت 27میلیاردی در سال 2100
✔️ انفجار جمعیت در کشورهای افریقایی طی 30سال اینده
✔️ جمعیت بهینه و مطلوب برای جهان و هر کشور چه تعداد است؟
✔️ اثرات رشد جمعیت بر تخریت محیط زیست و از بین رفتن تنوع زیستی
✔️ منابع محدود و جمعیت نامحدود ( نظریه مالتوس و نومالتوسین ها)
✔️ آیا تک فرزندی برای جهان خوب و لازم است؟ در بعد خانواده چطور؟
✔️ آیا فرزندخواندگی میتواند جایگزینی برای فرزنداوری باشد؟
✔️ سرمایه داری و کاهش جمعیت (کوچک شدن بازار، گران شدن نیروی کار)
✔️ پویش های جهانی برای توقف رشد بی رویه جمعیت
✔️ منابع مطالعاتی پیرامون افزایش جمعیت و نگرانیهای مرتبط با آن
✔️ منابع مطالعاتی پیرامون افزایش جمعیت و نگرانیهای مرتبط با آن
✍️ مهدی مقالات و مطالب مرتبط با جمعیت و محیط زیست رو تو کانال زیر گرداوری میکنه که مطالعه اونها قبل از حضور در جلسه خالی از لطف نیست:
https://t.me/zehnemayoob
📍مكان: خیابان انقلاب، نزدیک میدان فردوسی، بین خیابان نجاتالهی (ویلا) و پل کالج، کوچه سمنان، پلاک ۳، #کافه_ایونت
🍹 حداقل ١٠ هزار تومان بابت هزینه مکان و پذیرایی به کافه ایونت پرداخت می کنیم.
❎ برای اطلاع از سایر رویدادهای کافه ایونت عضو کانال زیر شوید 👇
🆔 کافه ایونت|
https://t.me/KafehEvent
جنون، اختلال شخصیت، بی مسئولیتی و جمعیت. 👆
=====================
اگر اختلال شخصیت نداشته باشیم، اگر جنون و شهوتِ مقابله با خانواده ها و قوم ها و ملت هایِ (مثلا) دشمن و رقیب نداشته باشیم، اصلا نمی توانیم قبول کنیم که
عددِ جمعیتِ خانوار، قوم، ملت و جهان را بالا ببریم.
این بحث، بحث دو دو تا چهار تاست!
دیروز پدری 50 ساله با ظاهری موقر با دو پسر بچه اش توی لبنیاتی گیر کرده بودند.
پدر نمی توانست بستنی ای گرانتر از دو هزارتومن بخرد.
یکی از پسر ها چهار هزار تومنی انتخاب کرده بود، اما پدر گفت فقط دو هزاری.
دومی قیفی می خواست، هر اسکوپ دو هزار. و طبعا معامله سر نگرفت.
حسرت به دل ماند.
خانم فروشنده بعدا به همکارش می گفت: «مرتیکه خجالت نمی کشه! هر سال که داره میاد این جا، یه دونه داره اضافه می کنه. خدا به زن اش صبر بدِه!»
حسابِ دو دو تا چارتا است، اخلاق و معنویت و ارزش و زیبایی شناسی و حس مادرانه و پدرانه و کوفت و زهر مار به کنار!
همین الان ایران در کنار 12 کشور خاورمیانه و چهار کشور آسیایی دیگر، جزو 17
«کشورِ روز آخر»
از نظر محیط زیستی است و آخرین پژوهشِ جهانیِ سازمان ملل معتقد است که
«آخرالزمان محیط زیستی»
در سال 2040 فرا می رسد. (گزارشی که محصول بررسی 6000 پژوهش، و کار 91 دانشمند از 40 کشور جهان است).
همین الان، بیش از
«500 شهر در بحران آب»
قرار دارند، روستا های مهاجر فرست به کنار! (هر سه عنوان بالا قابل جستجو در اینترنت اند.)
حالا! دورهمی ای برای این بحث مهم می خواهد برگزار بشود (توضیح در فرسته ی بالا).
امیدواریم این دورهمی به روشنگری و به خیر ختم شود و صدها دورهمیِ معطوف به همین امور واقعی و نیز معطوف به عمل در روستا ها و شهر های کوچک و بزرگ دیگرِ ایران برگزار شود، و نه فقط در میدانِ تاریخیِ فردوسی در اَبَرشهرِ تهران!
=====================
اگر اختلال شخصیت نداشته باشیم، اگر جنون و شهوتِ مقابله با خانواده ها و قوم ها و ملت هایِ (مثلا) دشمن و رقیب نداشته باشیم، اصلا نمی توانیم قبول کنیم که
عددِ جمعیتِ خانوار، قوم، ملت و جهان را بالا ببریم.
این بحث، بحث دو دو تا چهار تاست!
دیروز پدری 50 ساله با ظاهری موقر با دو پسر بچه اش توی لبنیاتی گیر کرده بودند.
پدر نمی توانست بستنی ای گرانتر از دو هزارتومن بخرد.
یکی از پسر ها چهار هزار تومنی انتخاب کرده بود، اما پدر گفت فقط دو هزاری.
دومی قیفی می خواست، هر اسکوپ دو هزار. و طبعا معامله سر نگرفت.
حسرت به دل ماند.
خانم فروشنده بعدا به همکارش می گفت: «مرتیکه خجالت نمی کشه! هر سال که داره میاد این جا، یه دونه داره اضافه می کنه. خدا به زن اش صبر بدِه!»
حسابِ دو دو تا چارتا است، اخلاق و معنویت و ارزش و زیبایی شناسی و حس مادرانه و پدرانه و کوفت و زهر مار به کنار!
همین الان ایران در کنار 12 کشور خاورمیانه و چهار کشور آسیایی دیگر، جزو 17
«کشورِ روز آخر»
از نظر محیط زیستی است و آخرین پژوهشِ جهانیِ سازمان ملل معتقد است که
«آخرالزمان محیط زیستی»
در سال 2040 فرا می رسد. (گزارشی که محصول بررسی 6000 پژوهش، و کار 91 دانشمند از 40 کشور جهان است).
همین الان، بیش از
«500 شهر در بحران آب»
قرار دارند، روستا های مهاجر فرست به کنار! (هر سه عنوان بالا قابل جستجو در اینترنت اند.)
حالا! دورهمی ای برای این بحث مهم می خواهد برگزار بشود (توضیح در فرسته ی بالا).
امیدواریم این دورهمی به روشنگری و به خیر ختم شود و صدها دورهمیِ معطوف به همین امور واقعی و نیز معطوف به عمل در روستا ها و شهر های کوچک و بزرگ دیگرِ ایران برگزار شود، و نه فقط در میدانِ تاریخیِ فردوسی در اَبَرشهرِ تهران!
تمرینِ مشارکتِ شهروندی: اتوبوسْمدرسهی پیاده (برای مهر ماه هر سال)
=========================
در شرایطی که به سرزمینمان، بهخصوص در مناطق روستایی و حاشیهشهری، سیل عظیمِ موتورسیکلتها و خودروهایی هجوم آورده که استانداردهای ایمنیِ پایین، مصرف سوخت و سرعت بالا دارند و با جولانشان در ابرشهرها و روستاها، عرصهی پیادهرَویِ امن را به جاندارانِ پیاده (چارپا یا دوپا، پولدار، بیپول، کودک، سالمند و بانوان ) تنگ کردهاند؛ وسایل نقلیهای که داشتنشان برای هر کس به یک “باید” تبدیل شده؛
در شرایطی که تمامِ سرزمین ما “خودرو مدار” و “خودرو محور” شده و شهر و روستا به تصرفِ خودرو درآمده، اصنافِ شهر و شهرکها به رنگِ خودرو درآمدهاند و نسبتِ بالایی از مغازهها و راستههای شهرهای کوچک و بزرگ به کلینیکهای فوق تخصصیِ ماشین و موتور(!) و دکانهای لوازم یدکی تبدیل شدهاند.
در شرایطی که کشورمان، توان و استعداد مالی و محیط زیستیِ مصرفِ انرژیاش به شدت پایین آمده؛
در شرایطی که خشکسالیِ بومی و جهانی و تغییراتِ اقلیمی در سطح جهانی، شرایط سختی را به اقلیمهای متنوعِ سرزمینمان وارد کرده که پسماندهای مصرف فسیلیِ زندگی و تحرکِ خودرویی آن را به مراتب سختتر میکند؛
در شرایطی که ایران جزو ۱۷ کشورِ “روزِ آخر” است؛
در شرایطی که “آخرالزمانِ محیط زیستی” بر سرِ راه سیارهی زمین است؛
در شرایطی که همهی دولتهای جهان، بهجای توجه به ضروریترین نیازهای شهروندانِ خود و بعدا هم توجه به نیازهای همسایگان دور و نزدیک، درگیرِ معادلاتِ “بقای تا ابد”، “گسترش قدرت” یا “پیروزی در دورِ بعدی”اند؛
در این شرایط است که شاهدِ نابودیِ اَشکالِ سنتیِ زندگی و پشتیبانیِ اقتصادی-اجتماعی-روانیِ جماعتیِ آنها (بدون جایگزینهای تکاملیافتهتر)، رواجِ سبکهای زندگیِ “مصرفگرا”ی اسرافگر یا تجملی، تخریبِ زیستبومها و انواعِ آلودگیهای زیستی و فرهنگی، “ولوشدهگیِ (دامنگستریِ) شهری”، حومهنشینسازی، بیغولهنشینی و جرمخیزیِ شهری، فرهنگِ و حیاتِ “خودرومحور”، ازدحامِ رفتآمدی، “مزرعهداریِ مهاجمِ صنعتی”، رواجِ تراریختهگرایی و نابودیِ ذخیرهی بذرِ سیاره، محوِ دانشها و مهارتهای بومی، بیشاتکایی به سوختهای فسیلی، ظهورِ صنعت درمان بهشکل بیماریافروزی و پزشکی کردن و … هستیم.
شهرهای ما، بهخصوص اَبَرشهرهای ما، طبعا دچار همان بلاهایی هستند که در جهان سوم رخ داده: ولوشدگیِ (دامنگستریِ) شهری و حاشیهنشینیِ شدید، و به دنبالِ آن افزایش ضریبِ جرمخیزی، رفتآمدگریِ خودرویی (فرهنگ خودرویی= کامیوتینگ)[1]. یعنی همان آسیبهایی که جهان صنعتیِ برخوردار، خیلی زودتر از بروزشان آگاه شده و خواهان چارهجویی برایشان شدهاند. اما شرایطِ خاصِ اجتماعی-اقتصادیِ خودِ ما، مصائب دیگری از جمله تکیدگی و چروکیدگیِ اجتماعی[2] و نیز اتمیزهشدنِ شدیدترِ اهالی را هم اضافه کرده است.
در این شرایطْ مردمِ کشورِ ما بازهم با انواع مشوقهای استفاده از خودرو روبرو هستند و ازین جمله، تلاشِ شدید شرکتهای خودروسازی است برای ادامهی حیات و گسترشِ بازار و رشدِ بینهایتِ تولید، یعنی همان چیزی که جزوِ ذات و طبیعتِ هر تولیدکنندهی منصف یا بیانصاف در بازار آزاد است.
... ...
... ...
... ...
... ...
یک تاثیرِ همزمان، اما بسیار بزرگترِ این طرحْ آموزشِ مشارکتِ اجتماعی-جماعتی به بزرگترها (در بدو امر) و نهادینهکردنِ همین آموزش در کودکانی است که شاهدِ هر روزهی مشارکتِ بزرگترها بوده، از آن سود میبرند و از “همراهی با هم” لذت هم میبرند.
آموزشِ مشارکتِ جمعی یکی از مهمترین حلقههای مفقودهی ظهورِ حسِ پیوندِ شهروندی و عِرْقِ ملی، کارِ جمعی، رفعِ تکیدگی و فلاکتِ اجتماعی، و شکوفاییِ ملیِ ایرانیان میتواند باشد.
حالا چه باید کرد؟
لینکهای ارجاعی و باقیِ این بحث را، لطفا در آدرسِ زیر ببینید و بخوانید:
https://ghkeshani.com/walkingschoolbus/
=========================
در شرایطی که به سرزمینمان، بهخصوص در مناطق روستایی و حاشیهشهری، سیل عظیمِ موتورسیکلتها و خودروهایی هجوم آورده که استانداردهای ایمنیِ پایین، مصرف سوخت و سرعت بالا دارند و با جولانشان در ابرشهرها و روستاها، عرصهی پیادهرَویِ امن را به جاندارانِ پیاده (چارپا یا دوپا، پولدار، بیپول، کودک، سالمند و بانوان ) تنگ کردهاند؛ وسایل نقلیهای که داشتنشان برای هر کس به یک “باید” تبدیل شده؛
در شرایطی که تمامِ سرزمین ما “خودرو مدار” و “خودرو محور” شده و شهر و روستا به تصرفِ خودرو درآمده، اصنافِ شهر و شهرکها به رنگِ خودرو درآمدهاند و نسبتِ بالایی از مغازهها و راستههای شهرهای کوچک و بزرگ به کلینیکهای فوق تخصصیِ ماشین و موتور(!) و دکانهای لوازم یدکی تبدیل شدهاند.
در شرایطی که کشورمان، توان و استعداد مالی و محیط زیستیِ مصرفِ انرژیاش به شدت پایین آمده؛
در شرایطی که خشکسالیِ بومی و جهانی و تغییراتِ اقلیمی در سطح جهانی، شرایط سختی را به اقلیمهای متنوعِ سرزمینمان وارد کرده که پسماندهای مصرف فسیلیِ زندگی و تحرکِ خودرویی آن را به مراتب سختتر میکند؛
در شرایطی که ایران جزو ۱۷ کشورِ “روزِ آخر” است؛
در شرایطی که “آخرالزمانِ محیط زیستی” بر سرِ راه سیارهی زمین است؛
در شرایطی که همهی دولتهای جهان، بهجای توجه به ضروریترین نیازهای شهروندانِ خود و بعدا هم توجه به نیازهای همسایگان دور و نزدیک، درگیرِ معادلاتِ “بقای تا ابد”، “گسترش قدرت” یا “پیروزی در دورِ بعدی”اند؛
در این شرایط است که شاهدِ نابودیِ اَشکالِ سنتیِ زندگی و پشتیبانیِ اقتصادی-اجتماعی-روانیِ جماعتیِ آنها (بدون جایگزینهای تکاملیافتهتر)، رواجِ سبکهای زندگیِ “مصرفگرا”ی اسرافگر یا تجملی، تخریبِ زیستبومها و انواعِ آلودگیهای زیستی و فرهنگی، “ولوشدهگیِ (دامنگستریِ) شهری”، حومهنشینسازی، بیغولهنشینی و جرمخیزیِ شهری، فرهنگِ و حیاتِ “خودرومحور”، ازدحامِ رفتآمدی، “مزرعهداریِ مهاجمِ صنعتی”، رواجِ تراریختهگرایی و نابودیِ ذخیرهی بذرِ سیاره، محوِ دانشها و مهارتهای بومی، بیشاتکایی به سوختهای فسیلی، ظهورِ صنعت درمان بهشکل بیماریافروزی و پزشکی کردن و … هستیم.
شهرهای ما، بهخصوص اَبَرشهرهای ما، طبعا دچار همان بلاهایی هستند که در جهان سوم رخ داده: ولوشدگیِ (دامنگستریِ) شهری و حاشیهنشینیِ شدید، و به دنبالِ آن افزایش ضریبِ جرمخیزی، رفتآمدگریِ خودرویی (فرهنگ خودرویی= کامیوتینگ)[1]. یعنی همان آسیبهایی که جهان صنعتیِ برخوردار، خیلی زودتر از بروزشان آگاه شده و خواهان چارهجویی برایشان شدهاند. اما شرایطِ خاصِ اجتماعی-اقتصادیِ خودِ ما، مصائب دیگری از جمله تکیدگی و چروکیدگیِ اجتماعی[2] و نیز اتمیزهشدنِ شدیدترِ اهالی را هم اضافه کرده است.
در این شرایطْ مردمِ کشورِ ما بازهم با انواع مشوقهای استفاده از خودرو روبرو هستند و ازین جمله، تلاشِ شدید شرکتهای خودروسازی است برای ادامهی حیات و گسترشِ بازار و رشدِ بینهایتِ تولید، یعنی همان چیزی که جزوِ ذات و طبیعتِ هر تولیدکنندهی منصف یا بیانصاف در بازار آزاد است.
... ...
... ...
... ...
... ...
یک تاثیرِ همزمان، اما بسیار بزرگترِ این طرحْ آموزشِ مشارکتِ اجتماعی-جماعتی به بزرگترها (در بدو امر) و نهادینهکردنِ همین آموزش در کودکانی است که شاهدِ هر روزهی مشارکتِ بزرگترها بوده، از آن سود میبرند و از “همراهی با هم” لذت هم میبرند.
آموزشِ مشارکتِ جمعی یکی از مهمترین حلقههای مفقودهی ظهورِ حسِ پیوندِ شهروندی و عِرْقِ ملی، کارِ جمعی، رفعِ تکیدگی و فلاکتِ اجتماعی، و شکوفاییِ ملیِ ایرانیان میتواند باشد.
حالا چه باید کرد؟
لینکهای ارجاعی و باقیِ این بحث را، لطفا در آدرسِ زیر ببینید و بخوانید:
https://ghkeshani.com/walkingschoolbus/