گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
1.51K subscribers
1.01K photos
321 videos
191 files
1.62K links
این‌جا گاهی مطالبی می بینید که شاید در زندگیِ عملی‌تانْ مفید باشند.


در صورت مفید دیدن، لطفا کانال را معرفی کنید.


کتاب ها در سایت عدم خشونت:
ghkeshani.com
و
t.me/ahestegisadegi

t.me/ghkesh : تماس
Download Telegram
فایل‌های صوتی متن کاملِ کتاب
ایران، بوم و توسعه
نویسنده: دکتر ابراهیم خدائی
گوینده: یاسین خسروی بابادی


بخش اول:
https://t.me/ebrahimkhodaee/801

بخش دوم (قسمت اول و دوم):
https://t.me/ebrahimkhodaee/803
بخش دوم (قسمت سوم و چهارم):
https://t.me/ebrahimkhodaee/809

بخش سوم:
https://t.me/ebrahimkhodaee/810

بخش چهارم و پایانی:
https://t.me/ebrahimkhodaee/812

ناشر: موسسه وارثان فرهنگ بلوط، ۱۴۰۲

کانال بوم‌اندیشی؛ @Ebrahimkhodaee
Audio
VoiceChanger
از بوم تا بام
🎤 فایل صوتی مقدمه دکتر محسن رنانی بر کتاب «بوم، توسعه و آموزش؛ جامعه‌شناسیِ تاریخیِ آموزش و پرورش ایران»

اطلاعات بیشتر درباره کتاب:
https://t.me/ebrahimkhodaee/754

لینک متن مقدمه:
https://t.me/ebrahimkhodaee/762


تهیه نسخه چاپی کتاب:
https://idebook.ir/product/p-300638

نسخه الکترونیکی کتاب:
https://taaghche.com/book/191518


کانال بوم‌اندیشی در تلگرام
@EbrahimKhodaee
گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
HowToChangeTheWorld_Bornsteinچگونه_دنیا_را_تغییر_دهیم_کارآفرینان.pdf
تغییر ! و تو چه دانی که چیست‌ تغییر!

ما خواهان تغییریم،
در زندگیِ خودمان و
در اوضاعِ زمانه‌‌ی خودمان هم.

در ادامه‌ی فرسته‌ی پیوستِ بالا👆👆

اما چرا اتفاق نمی‌افتد؟
بعضی دلیل‌های ضرورتِ فردیِ تغییر و به‌سازیِ "خود" را فرزانه‌گانِ تاریخی و معاصر سعی کرده‌اند یا مدعی شده‌اند که به ما بازگویی کنند.

دانشِ روان‌‌شناسی و مشاوره هم تلاش‌شان در جهتِ تغییر فرد بوده است تا او را با شرایطِ سختِ زندگی منطبق‌‌تر کنند، آن‌طور که فشار کم بشود.

اما، اوضاعِ زمانه را چه‌طور می‌توان تغییر داد؟
پس چرا راه‌حل‌هایی که ما آن‌ها را می‌پسندیم و درست می‌دانیم، رایج نمی‌شوند، مُسری نمی‌شوند و گوشِ کسی بدهکارشان نیست؟

فایلِ صوتیِ زیر به کتاب تغییر می‌پردازد که همین پرسش را در میان می‌گذارد و پژوهش‌هایی را به ما معرفی می‌کند که به نحوه‌ی نفوذ این یا آن رفتارِ اجتماعی در بینِ مردم توجه کرده‌‌اند.

آیا حتما لازم است این راه‌حل‌های پیشنهادی را افراد شاخص، نام‌دار و معروف تبلیغ کنند یا روشِ نفوذشان از مسیرِ دیگری می‌گذرد؟

بهتر است گزارشِ سخنِ نویسنده را خود بشنویم:


پادکستِ بی‌ پلاس، اپیزودِ تغییر، شماره ۱۵۷، بحث‌ی بسیار هوش‌مندانه برای وضع و حالِ زمانه‌ی ما! :


https://castbox.fm/vb/670964925
گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
HowToChangeTheWorld_Bornsteinچگونه_دنیا_را_تغییر_دهیم_کارآفرینان.pdf
بوم‌گردان‌های زاپاتیستا.pdf
440.2 KB
بوم‌گردان‌های زاپاتیستا


در پیوند با فرسته‌ی پیوست، در مورد تغییر، از پدیده‌ای به اسم زاپاتیستا نقل‌قولی شد که می‌گفت:

"عمل متحد می‌کند، کلام تفرقه می‌اندازد!"


در فرسته‌ی حاضر، کمی و فقط کمی، با این پدیده آشنا می‌شویم. طبعا مطالبِ بیشتری به زبان فارسی و مطالبِ بسیاری به زبان انگلیسی می‌توان در اینترنت خواند و شنید،
نک: فرسته‌های زیر:




dropbox.com/scl/fi/ag2qrf02tquvpm9kcuo87/.pdf?rlkey=zyhjm2epjf8g3bmy55d0wmpb3&dl=0



fa.wikipedia.org/wiki/ارتش_آزادی%E2%80%8Cبخش_ملی_زاپاتیستا
زنانِ ما و رادیو مرز

پادکست‌ها را، بعد از شبکه‌هایی مثل تلگرام و واتس‌اَپ، می‌توان هدیه‌ای نو از طرفِ جهانِ دیجیتال برای آموزش بشر به‌ حساب آورد (با همه‌ی آسیب‌ها و عیب‌های عصب‌شناسیک، روانی، عاطفی، خانوادگی، اجتماعی، محیط‌زیستی، سیاسی، اقتصادی‌ و .... جهانِ دیجیتال).

پادکست‌ها در خیلی از موارد،‌ اسم‌شان پیشوندِ رادیو را با خود دارد.

رادیو هستند، اما رادیو‌‌هایی آماتور، اکثرا مستقل و دو-سه‌نفره که صدای حاشیه‌ هم می‌توانند باشند؛ رادیو‌هایی که صاحب‌شان می‌تواند آدم‌ی باشد یک‌لاقبا یا رند یا قلندر یا خراباتی یا مست یا دُردی‌کِش یا گدا یا فرزانه یا متخصص یا تکنیسین، یا ... .

خلاصه این‌که می‌تواند صدای یک قدرتِ انحصارگرِ نباشد، بلکه صدای بازتاب‌گرِ بی‌صدایان و آدم‌های عابرِ پیاده هم باشد.

و این یعنی بازتوزیعِ نسبتا برابر فرصت، چه در زمینه‌ی بیان مطالبات یا نظرات یا آموزشِ عمومی برای امروز و فرداها!

اما برابریِ فرصت هم یعنی حسِ وجودِ عدالتِ اجتماعی. حسِ وجودِ عدالتِ اجتماعی هم یعنی حرکت متعادلِ «جزء به‌ جزء» و آرام به سمتِ دمکراسیِ پیش‌رونده.

پس پادکست می‌تواند ابزاری باشد برای شروعِ آموزشِ عمیق، کار عمیق و بالیدنِ یک فرد یا ملت.

اما مسئولیت استفاده‌ی درست از این ابزار و فرصت، مثل همه‌ی ابزارهای دیگر، به‌عهده‌ی سلامتِ نفس و سلامت روان، وجدان و هوشیاری و مهارتِ درستی‌سنجی و، سواد و هوشِ رسانه‌‌ایِ هر کاربر است، چه تولیدکننده‌ی محتوا باشد یا مصرف‌کننده‌ی آن.

کاربرِ هر رسانه، مخصوصا رسانه‌ی دیجیتال، باید دیرباور (و نه بدبین)، پرسش‌گر، دلیل‌خواه، ضد شایعه‌باوری و ضد شایعه‌پراکنی باشد.
در این‌ها شکی نیست!

پادکستِ رادیو مرز (تا امروز که کار کرده) در همین مسیر بوده: آگاهی و آموزش، آن‌هم آموزشِ طبیعی و غیرِ مستقیم:

رادیو مرز:

- اپیزود ۶۱ ، خانه‌دار

- اپیزود ۱۳، بچه‌‌های طلاق

- اپیزودِ ۲۶، بعد از طلاق
‌و
اپیزودهای 50 ، 3 و 34 و 58 و ... .

- باقیِ اپیزودها هم به مرزهای متنوع دیگری سَرَک می‌کشند که باز هم در مورد زنان هستند و راویِ رنج‌های آنان. اما باقیِ اپیزودها به همه‌گان توجه دارند، و حتما به بخش‌هایی از حاشیه‌ای‌ها و پیرامونیان اجتماعی مربوط اند.

هر چند که هنوز هم باید به سراغ بعضی از محروم‌ترین‌ها و بی‌سخنگوترین‌ها برود، همانان که از مرکز، همْ دوریِ جغرافیاییِ بیشتری دارند، و هم دوریِ منزلت‌ی.

در هر یک از اپیزودهای رادیو مرز به مرزهای بینِ عمومِ مردم و آدم‌های متعددی که از تجربه‌های‌شان حرف می‌زنند پرداخته می‌شود. مرزهایی که آن‌ها حس می‌کنند،‌ اما مردم حس نمی‌کنند و از آن رنج نمی‌‌کشند.

در موقعِ روایتِ تجربه‌ها ممکن است هر کدام از ما حس مشترک داشته باشیم با راوی.

مثلا زنان خانه‌دار که بخشِ بزرگی از زنانِ جامعه را تشکیل می‌دهند اگر به اپیزودِ خانه‌دار گوش کنند، متوجه درد و مشکل مشترک می‌شوند و در جستجوی چاره، ممکن است با راه‌حل‌های خلاقانه‌ای آشنا بشوند و یا خودشان خلاقیتی دسته‌جمعی نشان بدهند.

نکته در این‌جا است که رادیو مرز این نقش را دارد که این رنج‌ها و این مرزها را نمی‌گذارد که به زیرِ فرش جارو بشوند، بلکه آن‌ها را سعی می‌کند که در زیر نورِ آفتابِ روشنایی و آگاهی پخش کند تا همه‌گان ببینند.

پرسش، و جستجوی پاسخ از همین نقطه است که شروع می‌شود‌:

از آگاهیِ معطوف به عمل!


‌===========ه
- برای شنیدن: با گوگل کردن می‌توان این اپیزودها را خیلی راحت گوش کرد. اما با برنامک (اَپ)های پادکست گیر (پادگیر) مثل کست‌باکس و گوگل پادکست به‌شکل خیلی بهتری می‌شود آن‌ها را شنید.

پادگیرها می‌توانند کاربر را از راه کامنت‌های «باهمستان» که می‌خوانَد کم‌کم با دنیای بزرگِ پادکست آشنا کنند و در ضمن خیلی هم راحت‌تر و تنظیم‌شونده هستند.

- برای سایر یادداشت‌ها در باره‌ی زنان، می‌توانید با کلیدواژه‌ی زن، این کانال را جستجو کنید.

اپیزود خانه دار ، رادیو مرز
Forwarded from گاه‌ فرست غلامعلی کشانی (Gholamali Keshani)
💟 روز جهانی زن الزاما روز جهانی زنانی نیست که جهان را تغییر داده اند.

روز جهانی زن می تواند روز زنانی باشد که تغییر را از جهانِ خویش آغاز کردند.
زنانی که همان دنیای کوچکِ خود را تغییر داده اند.
از همان روزی که چشم باز کردیم و دیدیم این زنان روی پاهای خودشان ایستادند و بیشتر از مردان و با درآمدی کمتر یا با هیچ درآمدی در خانه و مغازه و کارگاه و اداره و مزرعه کار کردند و می‌کنند.

روز جهانی زن، روزِ زنانی هم هست که حتی نمی دانند جهان یک روز را به نامشان ثبت کرده است.

روز جهانی زن، روزی است که زنان باید یاد بگیرند این گونه تعارفات مردسالارانه را پس بزنند و حقوق فردی، عرفی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود را با آستین‌های بالا زده‌ی خود به‌دست آورند.

روز جهانی زن روزی است که زنان خانه‌دار و زنان پوشانده‌شده در خانه و زندانی در آشپزخانه، به حقوق انسانی خود به‌عنوان انسان‌هایی برابر پی ببرند و بر پوشانده شدن اجباری خود در خانه معترض شوند.

روز جهانی زن، باید روز زنانی باشد که در پسِ پشتِ مردانِ پرآوازه در بالیدن‌‌شان نقش داشته‌اند، اما تا ابد گمنام مانده اند.

دو جنسیت داریم، ماده و نر (با خصوصیات و توانایی‌های جسمی، جنسی و روانی مشترک و نیز متفاوت)، اما مفهومِ زن و مرد برساخته‌ی عرف و تاریخ و جغرافیا و مردسالاری و قدرت‌های مسلط خانگی تا اجتماعی و اقتصادی و سیاسی هستند. اما هیچ کدام این‌ها ربطی به حقوق انسانیِ این دو ندارد.

زنان خود در تداوم این وضعیت نقش موثری داشته و دارند. روز جهانی زن باید کمکی باشد به درک ضرورت بیرون زدنِ خودِ‌ آنان از این چرخه‌ی معیوب تکراری.

«روز زن» این‌گونه مبارک باد!


به‌قول عبدالله اوجالان، آزادی تمدن انسانی، به آزادی زن وابسته است.
(لطفا کلیک کنید)

#۸مارس
#روز_جهانی_زن
Forwarded from کنجِ دنج
برای من هر روز، روز زن است.
هر صبح که پای سفره زیبایِ صبحانه کنار مادرم نشستم روز زن بود.
هر بامداد که صبح بخیر همسرم را میشنوم روز زن است.
هر بار که زنی را ساز در دست یا آواز خوان روی صحنه دیدم روز زن بود.
هربار که مدال‌های درخشان مسابقات علمی و ورزشی را آویخته بر گردن زنان دیدم روز زن بود.
هر بار که کتاب‌های خوب از زنان نویسنده را در پیشخوان کتابفروشی ها دیدم روز زن بود.

هر بار که غزل‌های عاشقانه خواندم روز زن بود.
هر بار که با اخبار تجاوز داعشیان به زنان و دختران معصوم مواجه شدم روز زن بود.
هر بار که به ازدواج زیر سن قانونی اندیشیدم روز زن بود.
هر بار که به حق تحصیل زنان در افغانستان، آفریقا و ممالک عربی و... فکر کردم روز زن بود.
هر بار که تاریخ انقلاب‌های بزرگ را مطالعه کردم روز زن بود.
هر بار که زایش ماده ای در طبیعت را دیدم روز زن بود.
هر بار که در چرایی دستمزد کمتر زنان کارگر نسبت به مردان تأمل کردم روز زن بود.
هر بار که به دردهای طبیعی و زایمان مادرم و دیگر زنان فکر کردم روز زن بود.
هر بار که با قوانین فقهی درباره قضاوت، شهادت، سهم ارث و دیه و حق حضانت فرزند و حق ازدواج و طلاق و... مواجه شدم روز زن بود.
هر بار که نام مریم عمید، صدیقه دولت آبادی، فخرآفاق پارسا، نسرین ستوده، نرگس محمدی، شیوا نظرآهاری، گلرخ ایرایی ، آتنا دائمی و... را شنیدم روز زن بود.

این روز وقتی مبارک است که کلمه‌ی "زن" را بی کم و کاست برابر با کلمه‌ی "مرد" بدانیم.

#کیهان_کلهر

@khialatesarzadeh
گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
💟 روز جهانی زن الزاما روز جهانی زنانی نیست که جهان را تغییر داده اند. روز جهانی زن می تواند روز زنانی باشد که تغییر را از جهانِ خویش آغاز کردند. زنانی که همان دنیای کوچکِ خود را تغییر داده اند. از همان روزی که چشم باز کردیم و دیدیم این زنان روی پاهای خودشان…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یک‌زن،
✳️ سرودِ جهانیِ زنان


سازمانِ مللِ متحد اگر به دردِ هیچ کاری نمی‌خورَد، حداقل بخشِ زنان‌اش می‌تواند سرودی بسازد که "تا حد ممکن" شرح‌حال‌ی باشد برای همه‌‌ی زنانِ جهان، از هر رنگ و قوم و قبیله و دین و باور و شکلِ معاش و طبقه‌‌ی اقتصادی و اجتماعی و فکری.

در سال ۲۰۱۳، بیست و پنج خواننده و نوازنده از بیش از ۲۰ کشور دنیا دور هم جمع شدند تا آوایی یکتا به اسمِ " یک زن " سر دهند برای زنانِ همه‌ی دنیا.
ویدئوی بالا محصول کار آنان در بخشِ برابریِ جنسیتی و توان‌مندسازیِ زنانِ این سازمان است.
ترجمه: غلامعلی کشانی

منبع‌:
unwomen.org/en/about-us/about-un-women/un-women-song


برای بحث‌های بیشتر در همین کانال، نک: زن، زنان، خانواده، دختر، فرزند، مدرسه محوری و ...
#زن ، سرود یک زن ، یک‌زن
#زن ، زندگی ، آزادی
گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
💟 روز جهانی زن الزاما روز جهانی زنانی نیست که جهان را تغییر داده اند. روز جهانی زن می تواند روز زنانی باشد که تغییر را از جهانِ خویش آغاز کردند. زنانی که همان دنیای کوچکِ خود را تغییر داده اند. از همان روزی که چشم باز کردیم و دیدیم این زنان روی پاهای خودشان…
زن، گاندی و اقتصادِ سیاسی

"کشاورزی که علف‌اش را در موقعِ مناسب درو می‌کند، بنّایی که آجرها را در ملاتِ محکمی کار می‌گذارد، زنِ خانه‌داری که از اثاثیه‌اش در مهمان‌خانه مراقبت می‌کند و در برابر همه‌ی چیزهایی که در آشپزخانه‌اش هدر می‌روند برخوردی مناسب می‌کند، همگی اقتصادکاران یا اقتصاددانانی سیاسی‌‌ به معنای حقیقی و نهاییِ کلمه‌اند، و همواره به ثروت و رفاهِ ملت خود، اضافه می‌کنند." (سارودایا – بهروزی برای همه، ماهاتما گاندی، غلامعلی کشانی)


عکس در مورد "سمپوزیوم دستمزد کار خانگی" ۴ مارس ۲۰۲۱:
زنانی که در هند زندگی می کنند، روزانه تا ۳۵۲ دقیقه کار خانگی انجام می دهند که ۵۷۷ درصد بیشتر از مردان (۵۲ دقیقه) و حداقل ۴۰ درصد بیشتر از زنان چین (۲۳۴ دقیقه) و آفریقای جنوبی (۲۵۰ دقیقه) است. داده‌های مربوط به استفاده از زمان در سال ۲۰۱۹ که توسط سازمان ملی نمونه گیری جمع آوری شده است نشان می‌دهد که بیش از ۸۰ درصد زنان و دختران بالای ۶ سال در کار خانگیِ بدون حقوق مشغول هستند، در حالی که این رقم برای مردان بیش از یک چهارم است. بنابراین، کار بدون حقوق در خانه و مراقبت در هند به شدت جنسیتی و به طور ناعادلانه توزیع شده است.
یاوه‌های پرخطر مد روز و
جمعیتِ اصلیِ هدف

۳۰ سال پیش رفته بود ژاپن.

از سال‌‌ها پیش‌تر خیلی چیزها در باره‌ی سرزمین و مردم‌اش خونده بود و فیلم و عکس دیده بود، خیلی! پس حداقل فکر می‌کرد خیابونای توکیو رو با رباتِ کامپیوتری جارو می‌کنند. رفت و دید تووی منطقه‌ی خیلی لوکسِ رُپْپونگیْ رفتگرِ مهربان وجوانی، با دنیایی صدها سال دورتر از دور و بَرَش، سر در عالمِ خودش، با جارویی کار می‌کند که صد رحمت به پیشرفتگیِ جاروهای قزوینیِ دست‌ساز رفتگران شریف خودمان.

این‌جا بود که پرده‌های توهم و تصور کنار رفت و فهمید که شناختن از راه دور کافی نیست، بلکه باید روی خاکِ خودِ مردم هم قدم گذاشت و آنان را حس کرد، وگرنه کُمِیْتِ کار لنگ می‌مانَد. درست مثلِ برداشتِ اشتباه نخبه‌گان و رسانه‌ها از "ملتِ ایران"، که تصور می‌کنند چیزی به اسمِ ملیت برای‌شان نهادینه شده است، در حالی‌که این قومیت و عشیره و حتی طبقاتِ نفوذناپذیرِ چهارگانه‌ای شبیه کاست‌های هندو است که بر تصمیمات و اراده‌ی فردی و جمعیِ مردمانِ اعماق این سرزمین حکومت می‌کند.

باید پا بر روی خاک گذاشت.

برگردیم به ژاپن: مسافرمان متوجه شد که در همین ژاپنِ امروزِ او، هنوز برای ماشینِ تازه‌خریدْ مراسمِ مفصلِ شَمَنیِ تَبرّک برگزار می‌کنند و در سوپرمارکت‌ها تخته‌هایی به اندازه‌ی کف دست، با حکاکیِ گاو یا خوک می‌فروشند که پشتِ کنکوری‌ها برای قبول شدن به نرده‌های دانشگاه‌ها آویزان ‌کنند و دخیل ببندند و البته در معابد‌شان.

در آمریکا هم داستان همین‌طور است، در هند هم. در آمریکای لاتین هم. منتها ممکن است نسخه‌های‌شان کهنه و نو داشته باشند.


در فرانسه‌ی به‌شدت ضدِ دین و همین‌طور در کشورهای کاتولیک مذهب، مثل پرتغال و ... ، دخیل بستنِ تکه پارچه به درخت و دخیلِ قفل کاری است رایج.


اما یک نکته‌ی مشترک:
هر قدر زندگیِ فردی و اجتماعی برای زنان گشوده‌تر و بازتر باشد، هر قدر زنان راه‌حل‌ها و گزینه‌های ارادیِ بیشتری جلوی روی‌شان باز باشد، احتمالِ گرایشِ جامعه و به‌خصوص شکار شدنِ زنان از سوی شیادانِ پولی و جنسی یا شومَن‌های روان‌نژند و روان‌گسیخته‌ی شهرت‌طلب و قدرت‌طلب کمتر است.

در این وسط، از نظرِ سنتی و عرفی، هند یکی از بسته‌ترین جامعه‌های جهان برای زنان است، در کنار ژاپن -ژاپنی که ۳۰ سال پیش، هنوز یکی از وظایف زنِ خانه‌دار، تشت‌ِآب‌گرم برای پاهای آقایش بوده که نزدیکِ نیمه‌شب، از عرق‌خوریِ رفاقتی‌ِ بعد از سرِ کار اش برگشته.

نگاه نکنید به ویترین‌های ژاپن و بالی‌وودِ هند. نگاه نکنید به اخبارِ در صدرِ رسانه‌های هند و رسانه‌های دنیا. اگر کمی به خودتان زحمت بدهید و به پشتِ دکّه‌ها سَرَک بکشید، می‌توانید آن طرف سکه‌ی هند و جاهای دیگر را بهتر ببینید و به خاکِ واقعیت نزدیک بشوید.

و چنین است وضعیتِ کشورهای نزدیکِ رتبه‌‌بندی هند از همین نظر (وضعیتِ باز یا بسته‌ بودن افقِ زندگیِ سرافراز و مستقل برای زنان)

حالا بحثی را در همین باره می‌شنویم، بحثی که بازارش در جامعه‌ی ما همیشه گرم است و گرم‌تر شده. بحثی که انرژی و سرمایه‌ی ذهنیِ زنانِ ما را صَرفِ وابستگی به "دستی از غیب"،‌ تقدیر و نیروهای خردستیز و خردگریز می‌کند، در دورانی که انرژی‌ها کم شده و حالی برای آدم‌ها نمانده، در دوران خطرِ نومیدی. به‌جای این که نصفِ جمعیتِ جامعه به توان‌مندسازیِ ارادیِ خود و جامعه فکر کند و تا آن‌جا که شرایطِ بیرونیِ مسلط اجازه می‌دهد معمار زندگی و حیاتِ مادی و معنویِ خودش باشد.

آیا بهتر نیست که پیکرتراشِ زندگیِ مادی و معنویِ خودمان باشیم؟!

پادکست چیستا ، یاوه‌های پرخطر روز:

(فیلترشکن می‌خواهد. لطفا دقیق گوش کنید، با سرعت 80 درصد)

و برای کمی اطلاع بیشتر در باره‌ی وضعیت‌ زنان، بر اساس شاخص‌های مرسوم به لینک های زیر نگاه کنید👇:


https://castbox.fm/vb/668443190


[باید توجه داشت که شاخص‌های زیر هرگز نمی‌توانند نمایش‌گرِ دقیقِ زیرِ پوستِ جامعه و سنت‌ها و عرف‌های عملی (ساختارِ حقیقی) باشند، مگر شاخص‌هایی نسبی که با احتیاط و دقتِ علمی باید به‌آنها استناد کرد. ساختارِ حقوقی، همان چیزهایی است که بر روی کاغذ نوشته اند، چیزهایی که رسانه‌ها بر روی آن‌ها مانور می‌دهند، اما مثلا هیچ وقت به دختر کشی ( جنین و نوزاد) و عروس سوزاندنِ دسته‌جمعی در خانواده‌‌ی شوهر (برای دُوُری یا همان سینیِ جهیزیه) و قتلِ غیرتی و تجاوزِ دسته‌جمعی در هند اعتنا نمی‌کنند. به این‌ها می‌گویند ساختار حقیقی!]:



radiofarda.com/a/wellbeing-of-women-in-iran-and-region-based-on-major-global-indices/32852060.html

ourworldindata.org/grapher/women-civil-liberties-index

giwps.georgetown.edu/the-index/

n26.com/en-eu/female-opportunity-index

hdr.undp.org/content/paths-equal
کتابی برای زندگی:
سارودایا- بهروزی برای همه،
ماهاتما گاندی،
غلامعلی کشانی،
نشر کرگدن. تلفن سفارش: ۰۲۱۶۶۹۷۳۳۴۲

(دانلود فایل جلد دوم کتاب از سایت عدم خشونت)


ادامه در فرسته‌ی بعدی:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5923
کتابی برای زندگی:
سارودایا- بهروزی برای همه،
ماهاتما گاندی،
غلامعلی کشانی،
نشر کرگدن. تلفن سفارش: ۰۲۱۶۶۹۷۳۳۴۲

(دانلود فایل جلد دوم کتاب از سایت عدم خشونت)


موضوع اولیه‌ی کتاب ظاهرا اقتصاد سیاسی و ارزشِ اضافی است، اما گاندی-راسکین و، بعدا، مترجم آن را به بهروزی انسان، راه‌حل‌های جایگزینِ اقتصادی-حکم‌رانی-معنویِ برآمده از شستن دوباره‌ی چشمان (دگرگونیِ نِگرِشی، پارادایم شیفت) گسترش می‌دهند، راه‌هایی برآمده از سر باز زدن از اندیشه‌های جریان‌غالب (جریان‌اصلی) با نقد توسعه‌ی جریان غالب، و نگرشِ انتقادیِ پساتوسعه.


شرح پشت جلد در فرسته‌ی قبلی:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5922

برای اطلاع بیشتر از «حرفِ» این کتاب، می‌توانید فرسته‌‌های ۸ سال‌ پیش تا امروز را در این کانال (گاه‌ فرست) سرچ کنید، با کلید واژه‌ی سارودایا.
شادباشِ
پَساپَسِ
نوروزی!
================ه

دوستان گرامی،
نوروز و سال نوی‌تان هر چه نو تر باد!
چندان که
هر شبنم و
هر طلوع و
هر غروب را بهتر از آن چه که پیشتَرَک‌ها لمسیده بودید، بتوانید حس کنید،
اما،
بازهم بیشتر از قبل، 
بی سفره‌گانی را شریک کنید
در "هم‌سفره‌گیِ" بی‌چشمداشتِ همین داشته‌های اندک، اما نسبتا انبوهِ‌تان.

هر روزتان، نوروزی‌تر و بامعناتر باد!

امیدوارم بتوانیم باز هم با رسیدگی به خود و به «دیگریْ» رضایت خاطر پیدا کنیم.

کمترین، غلامعلی کشانی
فروردین 1403

==========ه

لطفا عذر  تاخیرم را  هم بپذیرید.
دور از دیجتال بوده‌ام.
هر قدر دورتر از دیجیتال، همان‌قدر فرصت نزدیک‌تر شدن به زندگی و زندگان!


Ghkeshani.com

Ghkeshani.com/about

Ghkeshani.com/translations

t.me/gahferestghkeshani

t.me/ahestegisadegi
بیست‌‌ و هفتم فروردین ماه ۱۴۰۳

✳️ دوستان گرامی سلام!

در این "برهه‌‌ی همیشه حساس‌‌[ترِ] کنونی"،
در این وضعیتِ گل‌وبلبل،
که دائم
خبر گل‌وگیلاس می‌شنویم،
و دائم
سفره‌های معنویت‌مان؛
سفره‌های اخلاق‌‌مان؛
سفره‌های مزدبگیران‌مان؛
سفره‌های سلامتی‌مان؛
سفره‌های امنیتِ جانی‌مان؛
و سفره‌های فرهنگ و آزادی و حقوق‌ِ انسانیِ‌مان کوچک‌تر و فقیرتر می‌شود،
راهی نیست جز تغییرِ همزمان و توامان در ساحت برون و درون، که آن‌هم با پرداختن واقعی و صمیمانه به رنجِ خود و همسایه می‌تواند عملی بشود.

نماندن در زیرِ چتر دروغ مگر کار کوچکی است!؟
کاری که وقت می‌برد و صبر می‌خواهد و عرق‌ریزانِ روح و جسم!
یک شبه نیست، یک هفته‌ای و شش‌ماهه هم نیست:
پس هاول بخوانیم و گاندی! :

دولت‌شهرِ موازی و برنامه‌ی سازنده (فرهاد میثمی)

دانلودِ خود فایل:

https://t.me/GahFerestGhKeshani/5310


این کانال پر است از تلاش برای طرح پرسش‌های تلخ و دردناکِ مکررِ همین روزها، پرسش‌ها و روزهایی که بارها تکرار شدنی خواهند بود، مگر که خود آستینی بالا بزنیم.

پس می‌توانیم دوباره مرور کنیم پرسش‌ها و پاسخ‌های احتمالی را:

https://t.me/GahFerestGhKeshani/4227
"... اگر که این کار را می‌‌کردیم، خواست‌های‌مان به حداقل می‌رسید، خوراک‌مان ساده می‌شد. آن‌وقت بود که می‌خوردیم تا زندگی کنیم، نه این که زندگی کنیم تا بخوریم. هر کس که به این پیشنهاد شک داشته باشد، اگر عرقِ جبین را برای نان‌اش امتحان کند، بالاترین لذت را از کارش خواهد برد، سلامتی‌اش بهتر می‌شود، و کشف خواهد کرد که خیلی از چیزهایی که دارد اضافی اند."

در کتاب خودگردانی روستایی به قلم ماهاتما گاندی و با ترجمه‌ی این قلم (به‌زودی در کتاب‌فروشی‌ها) تاملاتی از او خواهیم دید که عمیق اند و برای همه‌‌ی فصول.

گاندی انسان‌ی متوسط است با همه‌ی ضعف‌ها و قوت‌های انسانی. اما تازگی‌هایی که فکر و عملِ توامانِ او دارد برای آدمِ ناظر و عامل شگفتی‌آور اند. وقتی که برای چندمین بار ترجمه‌ی نوشته‌ی او را برای چاپ ویرایش می‌کنم، از شدتِ زنده‌ بودنِ بعضی نظرات‌اش نمی‌توانم سرِ جای خود بنشینم. تعجب می‌کنم که:
"مگر می‌شود!"

او هم مثل هر آدمی، به‌خصوص بعضی انسان‌های مدرن، ممکن است به خرافه‌هایی بچسبد و ول نکند. اما تیزذهنی، چندجانبه‌‌گی و عمیق‌بودن‌اش هم حرفی دیگر است.

علتِ این تازگی، تکرار مشکلاتِ همیشگیِ بشرِ ابله و دیوانه است!
BAIANEAH VERSION 3.pdf
217.4 KB
با سلام خدمت حضرتعالی و سایر علاقمندان به تقویت "جامعه مدنی"،"سرمایه اجتماعی"و "هم‌زیستی مسالمت‌آمیز" و آرزوی تندرستی برایتان،
⬅️متن پیش نویس و پیشنهادی "ورژن سوم منشور مطالبات جمعی از فعالان جامعه مدنی منطقه اورامان"، جهت اصلاح و اظهار نظر خدمت تان ارسال می شود.لطفا بعد از مطالعه دقیق محتوای آن،نظرات و پیشنهادات خودتان را در گروه درج نموده و یا به صورت اختصاصی برای اینجانب ارسال فرمایید.با سپاس فراوان
دکتر برهان ولدبیگی
۲۰ دی ۱۴۰۲
گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
BAIANEAH VERSION 3.pdf
BAIANEAH VERSION 3.pdf
217.4 KB
"نسخه‌ی سوم منشور مطالبات جمعی از فعالان جامعه مدنی منطقه اورامان"

فرهنگ و مهارتِ مطالبه‌گری نشان از زنده‌ بودن جماعت دارد.

زنده‌یاد محمد‌ مختاری از "فرهنگِ بی‌چرا" یاد کرد و واسلاو هاول از فرهنگ زیستنِ در زیرِ چترِ دروغ و کسی دیگر از "فرهنگِ سکوت"!

به‌پیوست و در فرسته‌ی بالا منشوری را می‌بینید که باید امیدوار بود تدوین و مطالبه و عمل به انواع مختلفِ آن از سوی بی‌قدرتان، در همه‌‌ی ساحت‌های متنوعِ زندگیِ مدنی و جمعی و حتی خانوادگی در سراسر سرزمین‌مان و جهان، قدرت بیافریند و سرافرازی و آبادی و آزادی و آرامش.

دست کم نباید گرفت این نوع متن‌ها را. نباید اشتباهات مکرر را تکرار کرد. این منشور از هر نظر که نگاه کنیم آموزش است و آموزش. و آموزش یعنی سیاست به معنای رادیکال و پایدار!

و سیاستِ عمیق همان آموزش عمیق است!

اما باید به‌ یاد داشت که هیچ حقی نباید مطالبه بشود مگر این که مطالبه‌گر، قبلا، و همزمان مشغول به انجام وظایف خود بوده باشد! این را گاندی‌ای می‌گوید که به‌ رادیکال‌ترین شکل‌ی به دنبال مطالبه و احقاق حقوقِ خود و مردم‌اش بوده. (نک: منشور وظایف بشر، در همین کانال)
با سلام و درودها،

✳️ کلامی‌ با شما خواننده‌ی گرامیِ کهنه و تازه‌پیوسته،

مقدم‌تان به‌خیر باد!
امید که مطالب گاه‌ فرست مایه‌ی فایده و نشاط در زندگیِ شما بشوند.
==============ه

لینک دسترسی به بخش‌های مختلف کانال گاه فرست:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4226


==============ه


معمولا از رسانه های مجازی انتظار می رود که فعال باشند.


معنای "فعالْ"  با توجه به هر رسانه کمی فرق می کند. در مورد تلگرام، فعال بودن لابد انتشار روزانه یک یا چند فرسته است.

کانال گاه فرست با این تعریف، لابد «فعال» نیست.

این کانالِ «غیر خبری» تا الان بیشتر از 5000 فرسته داشته است.

این فرسته ها در باره ی موضوعات خیلی متنوعی بوده‌اند که در عینِ‌حال در رعایت چند اصل با هم اشتراک داشته‌اند.
یکی از مهم ترین این اصل ها، کاهش درد و رنج بشری بوده؛
یکی دیگر توجه به عینی ترین مسائل ملموس و مکرر  روزمره ی همگانی بوده؛
و همین‌طور در اصولی دیگر.
صاحب این کیبورد، فکر می کند که مگر آدم چقدر حرف باید داشته باشد که هر روز بخواهد و بتواند حتما یک روضه‌ی تازه سرِ مِنبر بخواند؟
درست است که ما با بمباران و انفجار اطلاعاتی روبرو هستیم، اما این هم درست است که لازم نیست با آن هم سرعت بشویم.
خیلی از مطالب، حتی مطالب غیر خبری، تکرار مکررات حکیمانه یا مکرراتِ یاوه است که می‌شنویم و برای دیگران تعریف می‌کنیم یا بازفرست می‌کنیم.
پس بد نیست اساس را بر کم‌گویی و کم‌شِنَوی و گزیده‌گویی و گزیده‌شنوی بگذاریم و
جان و روح و وقت و «عمل» و رفتارِ خویش ازین ورطه برهانیم.
اما به‌جای آن در فکرِ عملِ فردی و جمعی به یکان‌یکانِ حکیمانه‌ترین و واجب‌ترین آموزه‌هایی باشیم که در معرض‌شان قرار گرفته‌بوده‌ایم و فقط لحظاتی به آن‌ها فکر کرده‌ایم و پشتِ‌گوش انداخته‌ایم.
دوستانی که به تازگی به این کانال می پیوندند همان حرف‌هایی را که صاحب این قلمْ  در طول دو سه سال لازم به انتشار می‌دیده، می‌توانند با کلیک‌کردن روی آدرس زیر بخوانند و به یادداشت‌های بالا و پایین آن ها هم سر بزنند، و اگر یاوه نبودند و چیز دندان‌گیری دیدند، سر نخ را بگیرند و خودشان در عمل و نظر دنبال کنند و بیشتر بکاوند:
__ه

این کانال، بیشتر
به نیازهای عملی و مفیدِ زندگی می‌پردازد، چیزهایی که در زندگیِ واقعی و عملی به‌کار بیایند و به  «خودپالایی»، «خودتوانمندسازی»، "خود‌آستین‌بالازنی" و «خودتوان‌بخشیِ» فردی و جمعیِ ما ملتِ «درخودمانده» توجه می‌کند،
به تقلیل مرارت و تقریر حقیقت؛
و طبعاً و قطعاً به «برون‌آمدنِ دستی از غیب» و بیرون باور ندارد!
=================
لینک دسترسی به بخش‌های مختلف کانال گاه فرست:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4226
گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
با سلام و درودها، ✳️ کلامی‌ با شما خواننده‌ی گرامیِ کهنه و تازه‌پیوسته، مقدم‌تان به‌خیر باد! امید که مطالب گاه‌ فرست مایه‌ی فایده و نشاط در زندگیِ شما بشوند. ==============ه لینک دسترسی به بخش‌های مختلف کانال گاه فرست: https://t.me/GahFerestGhKeshani/4226…
دوستان گرامی سلام،

خبرهای خوب همیشه هستند،
خبرهای بد هم همیشه هستند.
خبرهای نومیدکننده همیشه بیشتر!
اما باید در برابر نومیدی‌ها، تاب‌آورانه مقاومت کرد و زیستنِ اصیل را زندگی کرد.

خبر در نظر رسانه‌های حرفه‌ای معمولا یعنی چیزی که بترساند یا طمع و حرص را تحریک کند.

این نوع خبر معمولا کاری به خِرَدورزی و فلسفه‌ورزی (چراپرسی و چگونه‌پرسی) ندارد.


اما این ماییم که شاید با تلاشی نوتر و هر روزه بتوانیم از راه رسیدگی به خود و دیگران، به خود عمیقاً رسیدگی کنیم.

پس پیشنهاد همیشگی را تقدیم می‌کنم.
لازم نیست خبرهای تازه و هر روزه در این کانال ببینیم.

به همان صحبت‌های کهنه ی 9 سال پیش تا حالا نگاه می‌کنیم.
شاید چیز دندان‌گیری برای امروز و فردای  جان‌مان، خانه‌های کوچک تک‌تک‌مان، همسایگان‌مان و وطن‌مان داشته باشند!

شاید این نوشته‌ها وظیفه‌ی روشن‌ و صریح‌، اما انجام‌نشده‌ای، یا حق آشکار، اما زیرپاگذاشته‌ای، در برابر خِرَدمان بگذارند تا کمی و فقط یک قدمِ استوار خود را از این هاویه بیرون بکشیم و از تکرار گلایه‌ها و بهانه‌‌های "فرار از مسئولیت و ندادن‌ هزینه‌های کوچکِ ممکن" دست بکشیم.

‌تا شاید به‌جای تکرار عادتِ
«بازی در میدان دیگران»، و
"سواری بر اسبِ زین‌کرده"، و
روبرو شدن اجباری و مُنفعِلانه با
«صورت غذاهای دوگانه‌ی تکراری»،

به آفرینش و مطالبه‌ی زمینِ بازیِ سازنده و مطلوب خودمان اقدام کنیم!

شاید!
========ه

بهتر است فراموش نکنیم که
رسیدن انسان و یک جامعه به توسعه و روزگار کمی آفتابی‌تر، نیازمند صبر در نظاره، تجربه، مطالعه و دادن هزینه‌‌هایی کوچک، مثل وقت و اعتنا و ... دارد:

تنها آن روزی سپیده سر می‌زند که برای‌اش بیداریم! (ثورو)

پس، حداقل، باید وقت گذاشت و بیشتر و مفصل‌تر خواند:

(برای یک نمونه:
نک: جستجو در همین کانال، با هر یک از این عبارت‌ها:
دولت‌ شهر موازی / دولت‌شهر موازی / برنامه‌ی سازنده / برنامه سازنده / هاول / گاندی، فرهاد میثمی )


سپاس پرشمار!

(برای سرزدن به مطالب اول اول تا امروز، لطفا پیام پیوست یا سنجاق شده‌ی بالای کانال را ببینید.)