یادداشتی برای خوانندگان بزرگواری که با این کانال تازه آشنا می شوند:
http://t.me/gahferestghkeshani/4421
(بی تفاوت نمانیم، به اشتراک بگذاریم)
http://t.me/gahferestghkeshani/4421
(بی تفاوت نمانیم، به اشتراک بگذاریم)
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
کلامی با شما خواننده ی گرامی،
==========================================
معمولا از رسانه های مجازی انتظار می رود که فعال باشند.
معنای "فعالْ" با توجه به هر رسانه کمی فرق می کند. در مورد تلگرام، فعال بودن لابد انتشار روزانه یک یا چند فرسته است.
کانال گاه…
==========================================
معمولا از رسانه های مجازی انتظار می رود که فعال باشند.
معنای "فعالْ" با توجه به هر رسانه کمی فرق می کند. در مورد تلگرام، فعال بودن لابد انتشار روزانه یک یا چند فرسته است.
کانال گاه…
Forwarded from هزار خط ناتمام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فلسفه به چه درد میخورد؟- آلن دوباتن
#مدرسه_زندگی، #فلسفه
▪️مترجم: بهراد برمایهور
▫️لینک ویدئو با کیفیت بالا در آپارات
🍂
#مدرسه_زندگی، #فلسفه
▪️مترجم: بهراد برمایهور
▫️لینک ویدئو با کیفیت بالا در آپارات
🍂
DarKoochehVa Khiyaban.pdf
4 MB
چند حکمت از کتابِ "در کوچه و خیابان"
===========================
این کتاب در واقع اشاره ای به تاریخِ مردمیِ زندگی، فرهنگ و سیاست در یک دوره ی ۷۰ ساله ی ایرانِ همین اواخر است. نویسنده در میان مردم، از مردم و با مردم است. صحنه هایی را برایمان شرح می دهد که امروزه کمیاب هستند و در عین حال حکمت آموزند و تامل برانگیز.
(بیتفاوت نباشیم، به اشتراک بگذاریم)
===========================
این کتاب در واقع اشاره ای به تاریخِ مردمیِ زندگی، فرهنگ و سیاست در یک دوره ی ۷۰ ساله ی ایرانِ همین اواخر است. نویسنده در میان مردم، از مردم و با مردم است. صحنه هایی را برایمان شرح می دهد که امروزه کمیاب هستند و در عین حال حکمت آموزند و تامل برانگیز.
(بیتفاوت نباشیم، به اشتراک بگذاریم)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نوعی از زندگی، نوعی از آموزش:
==========================
هنری دیوید ثورو میگوید:
"عمر بیشتر انسانها در یاسی خاموش و ساکت طی میشود!"
آموزشِ درست دقیقا باید بر روی این نکته انگشت بگذارد و جسارتِ خطرکردن برای کشفِ تازگیها را به نوآموز بیاموزد.
همین نکته، چیزی است که هر فضای آموزشیِ واقعی باید از آن لبریز باشد و هر معلمِ واقعیِ زندگی باید از آن صحبت کند!
مدرسهی فعلی، اینها را آموزش نمیدهد و نمیتواند که بدهد. پس خودمان این وظیفه را باید به عهده بگیریم!
مدرسهی فعلی، کودک را به اجبار روی صندلیِ اجبار میگذارد تا آدمی اجباری یک سری حرفها را اجباراً در گوشش بخواند (ایوان ایلیچ).
روز معلمان واقعیِ بشریت گرامی باد!
(سکانسی از فیلم ارزشمندِ انجمن شاعران مرده، با هنرنماییِ رابین ویلیامز فقید. تمام فیلم بر اساسِ همین تعبیر هنری دیوید ثورو روایت میشود.)
==========================
هنری دیوید ثورو میگوید:
"عمر بیشتر انسانها در یاسی خاموش و ساکت طی میشود!"
آموزشِ درست دقیقا باید بر روی این نکته انگشت بگذارد و جسارتِ خطرکردن برای کشفِ تازگیها را به نوآموز بیاموزد.
همین نکته، چیزی است که هر فضای آموزشیِ واقعی باید از آن لبریز باشد و هر معلمِ واقعیِ زندگی باید از آن صحبت کند!
مدرسهی فعلی، اینها را آموزش نمیدهد و نمیتواند که بدهد. پس خودمان این وظیفه را باید به عهده بگیریم!
مدرسهی فعلی، کودک را به اجبار روی صندلیِ اجبار میگذارد تا آدمی اجباری یک سری حرفها را اجباراً در گوشش بخواند (ایوان ایلیچ).
روز معلمان واقعیِ بشریت گرامی باد!
(سکانسی از فیلم ارزشمندِ انجمن شاعران مرده، با هنرنماییِ رابین ویلیامز فقید. تمام فیلم بر اساسِ همین تعبیر هنری دیوید ثورو روایت میشود.)
Forwarded from مرتضی و زندگی
روز معلم مبارک؟!
شما معلمهایتان را دوست داشتید؟
من معلمها را دوست دارم اما به جز چند مورد، معمولاً علاقهای به معلمهایم در دورههای ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان و بعضی از اساتید دانشگاه نداشته و ندارم. مثلاً👇
معلم دینی،
وقتی تصور میکنم کسی اینقدر چیپ بوده که برای دستمزد معلمی حاضر میشده آن کتابها و آن بحثها را به زور در کلهی ما بچههای خردسال فرو کند و بخاطر اینکه نتوانسته بودیم فلان حدیث را درست بنویسیم یا فلان آیه را درست قرائت کنیم و بخاطر چنین خطاهایی ما را جریمه میکرده و با اخم و بدخُلقی به چند بچهی خردسال جفا میکرده؛ چطور میتوانم به چنین آدم عجیبی علاقهمند باشم. پر واضح است که بقال و نانوای محله را بسیار شریفتر، انسانتر و دوستداشتنیتر از این آقا معلم میدانم.
معلم انشا
معمولاً خودشان بلد نبود متن بدردبخوری بنویسند. حتی یکبار، فقط یک بار ندیدم که معلم انشا خودش متنی نوشته باشد و برای ما بخواند؛ فقط میآمد در طول سال وقت تلف میکرد.
اهل مطالعه آثار ادبی بودند؟ در طول زندگی، رُمان و داستان خوانده بودند؟ بعید میدانم.
موضوعات جفنگ مثلاً اینکه "در آینده دوست دارید چه شغلی داشته باشید؟" نشان میداد طرف اینقدر نمیفهمد که چرا باید از یک بچهی ده ساله چنین سوال خرکی و جفنگی بپرسد. موضوع انشا: تابستان خود را چگونه گذراندید؟
آقای معلم خودت که کار نمیکردی اما حقوق میگرفتی خودت بگو تابستانت را چگونه گذراندی!
دوستشان داشته باشم؟ وقتی پول ملت را میگرفتند که معلم انشا باشند و ۹۹ درصد شاگردانشان هیچگاه یاد نگرفتند انشا بنویسند بگویم معلم روزت مبارک؟!
معلم حرفهوفن
در دوره راهنمایی، اسمش آقای باقرپور بود. همهی وقت کلاس را از ترس میلرزدیم. راه میرفت و سرزنش میکرد؛ نصیحت میکرد؛ تهدید میکرد و فخر میفروخت. روزهایی که قرار بود با این درس مُزخرف سرگرم باشیم بدترین روزهای زندگی بود. صبحش با ترس و لرز به مدرسه میرفتیم. چوبش را همچون شلاق به دست میگرفت و میآمد که ما بچههای خردسال را بترساند. چه روزهای جهنمی برای ما ساخت. دوستش داشته باشم؟ بگویم روزت که سالروز ترور آقای مطهری است؛ مبارک؟!
معلم ریاضی،
هیچوقت مفهوم مشتق را نفهمیده بود. تا سالها فکر میکردم مشتقِ مربعِ ایکس میشود دو در ایکس. احتمالاً خودش هم نفهمیده بود که مشتق، سنجش تاثیری است که تغییر در آخرین واحد از یک متغیر بر متغیر وابسته دارد. یک مثال واقعی بلد نبود که به ما بفهماند مشتق به چه درد میخورد. تابع و نمودارهایش را اینگونه فهمیده بود که بگردد سوالاتی پیدا کند که هیچکس نتواند جواب بدهد؛ بعد باد در غبغب بیندازد بگوید نمره بیست برای خدا!
دوستش داشته باشم؟ که پول ملت را مفتمفت به باد فنا میداد و تا آخر دبیرستان هیچکس در کلاسش نفهمیده بود مشتق و تابع و انتگرال به چه دردی میخورد!
معلم زبان انگلیسی،
هزاران میلیارد تومان از پول ملت به معلمهای زبان انگلیسی داده شده که چی؟
یادش بخیر آقای رزمجو، استثنایی بود که معلم زبان بود و خودش میتوانست انگلیسی صحبت کند. فقط همین یکی بود که بلد بود انگلیسی صحبت کند؛ بقیهشان فقط کمی گرامر بلد بودند.
معلم هنر،
میفرمودند بچهها یک نقاشی بکشید تا من برگههای ریاضی را تصحیح کنم. ما هم معمولاً یک خانه میکشیدیم که یک دودکش بالایش بود و دو درخت کنارش. نقاش شدیم؟
➖➖➖
شش ساله بودیم وقتی رفتیم مدرسه؛ اولین چیزهایی که می شنیدیم این بود که چوب معلم گل است و هممدرسهای های بزرگتر از چوب و فلکهایی تعریف میکردند که سایکومعلم ها تا سالها بالای سر بچههای خردسال نشان کرده بودند.
➖➖➖
روز معلم مبارک؟ روز کادوهای اجباری مبارک؟! روز معلمهایی که ظلم کردند و به دنبال رزق و شغل درست نرفتند و هیچگاه از مردم عذرخواهی نکردند؛ مبارک؟! روز معلمهایی که دچار توهم دانایی و پیامبری بودند مبارک؟!
من فکر میکنم مدرسهزُدایی ومعلمزُدایی کار درستی است. هر چند فکر میکنم معلمها دوستان و هموطنانم هستند و بدین دلیل دوستداشتنی؛ اما از اینکه از طریق این تبریکگفتنها و دلوقلوه ردوبدل شدن ها از اصل موضوع غافل بمانیم؛ ناخرسند میشوم.
۱۲ اردیبهشت ۹۹
شما معلمهایتان را دوست داشتید؟
من معلمها را دوست دارم اما به جز چند مورد، معمولاً علاقهای به معلمهایم در دورههای ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان و بعضی از اساتید دانشگاه نداشته و ندارم. مثلاً👇
معلم دینی،
وقتی تصور میکنم کسی اینقدر چیپ بوده که برای دستمزد معلمی حاضر میشده آن کتابها و آن بحثها را به زور در کلهی ما بچههای خردسال فرو کند و بخاطر اینکه نتوانسته بودیم فلان حدیث را درست بنویسیم یا فلان آیه را درست قرائت کنیم و بخاطر چنین خطاهایی ما را جریمه میکرده و با اخم و بدخُلقی به چند بچهی خردسال جفا میکرده؛ چطور میتوانم به چنین آدم عجیبی علاقهمند باشم. پر واضح است که بقال و نانوای محله را بسیار شریفتر، انسانتر و دوستداشتنیتر از این آقا معلم میدانم.
معلم انشا
معمولاً خودشان بلد نبود متن بدردبخوری بنویسند. حتی یکبار، فقط یک بار ندیدم که معلم انشا خودش متنی نوشته باشد و برای ما بخواند؛ فقط میآمد در طول سال وقت تلف میکرد.
اهل مطالعه آثار ادبی بودند؟ در طول زندگی، رُمان و داستان خوانده بودند؟ بعید میدانم.
موضوعات جفنگ مثلاً اینکه "در آینده دوست دارید چه شغلی داشته باشید؟" نشان میداد طرف اینقدر نمیفهمد که چرا باید از یک بچهی ده ساله چنین سوال خرکی و جفنگی بپرسد. موضوع انشا: تابستان خود را چگونه گذراندید؟
آقای معلم خودت که کار نمیکردی اما حقوق میگرفتی خودت بگو تابستانت را چگونه گذراندی!
دوستشان داشته باشم؟ وقتی پول ملت را میگرفتند که معلم انشا باشند و ۹۹ درصد شاگردانشان هیچگاه یاد نگرفتند انشا بنویسند بگویم معلم روزت مبارک؟!
معلم حرفهوفن
در دوره راهنمایی، اسمش آقای باقرپور بود. همهی وقت کلاس را از ترس میلرزدیم. راه میرفت و سرزنش میکرد؛ نصیحت میکرد؛ تهدید میکرد و فخر میفروخت. روزهایی که قرار بود با این درس مُزخرف سرگرم باشیم بدترین روزهای زندگی بود. صبحش با ترس و لرز به مدرسه میرفتیم. چوبش را همچون شلاق به دست میگرفت و میآمد که ما بچههای خردسال را بترساند. چه روزهای جهنمی برای ما ساخت. دوستش داشته باشم؟ بگویم روزت که سالروز ترور آقای مطهری است؛ مبارک؟!
معلم ریاضی،
هیچوقت مفهوم مشتق را نفهمیده بود. تا سالها فکر میکردم مشتقِ مربعِ ایکس میشود دو در ایکس. احتمالاً خودش هم نفهمیده بود که مشتق، سنجش تاثیری است که تغییر در آخرین واحد از یک متغیر بر متغیر وابسته دارد. یک مثال واقعی بلد نبود که به ما بفهماند مشتق به چه درد میخورد. تابع و نمودارهایش را اینگونه فهمیده بود که بگردد سوالاتی پیدا کند که هیچکس نتواند جواب بدهد؛ بعد باد در غبغب بیندازد بگوید نمره بیست برای خدا!
دوستش داشته باشم؟ که پول ملت را مفتمفت به باد فنا میداد و تا آخر دبیرستان هیچکس در کلاسش نفهمیده بود مشتق و تابع و انتگرال به چه دردی میخورد!
معلم زبان انگلیسی،
هزاران میلیارد تومان از پول ملت به معلمهای زبان انگلیسی داده شده که چی؟
یادش بخیر آقای رزمجو، استثنایی بود که معلم زبان بود و خودش میتوانست انگلیسی صحبت کند. فقط همین یکی بود که بلد بود انگلیسی صحبت کند؛ بقیهشان فقط کمی گرامر بلد بودند.
معلم هنر،
میفرمودند بچهها یک نقاشی بکشید تا من برگههای ریاضی را تصحیح کنم. ما هم معمولاً یک خانه میکشیدیم که یک دودکش بالایش بود و دو درخت کنارش. نقاش شدیم؟
➖➖➖
شش ساله بودیم وقتی رفتیم مدرسه؛ اولین چیزهایی که می شنیدیم این بود که چوب معلم گل است و هممدرسهای های بزرگتر از چوب و فلکهایی تعریف میکردند که سایکومعلم ها تا سالها بالای سر بچههای خردسال نشان کرده بودند.
➖➖➖
روز معلم مبارک؟ روز کادوهای اجباری مبارک؟! روز معلمهایی که ظلم کردند و به دنبال رزق و شغل درست نرفتند و هیچگاه از مردم عذرخواهی نکردند؛ مبارک؟! روز معلمهایی که دچار توهم دانایی و پیامبری بودند مبارک؟!
من فکر میکنم مدرسهزُدایی ومعلمزُدایی کار درستی است. هر چند فکر میکنم معلمها دوستان و هموطنانم هستند و بدین دلیل دوستداشتنی؛ اما از اینکه از طریق این تبریکگفتنها و دلوقلوه ردوبدل شدن ها از اصل موضوع غافل بمانیم؛ ناخرسند میشوم.
۱۲ اردیبهشت ۹۹
امروز روز معلم است،
امروز روز تعارف تکه پاره کردن است، یکی از روزهایی که در اون کمتر به نقد و بررسیِ خودمان میپردازیم.
بخشی از چهرهی آموزش را از زبان یک معلم استثنایی که به شیوهای تازه معلمی میکند، در بالا با هم میخوانیم،
و به افتخار معلمان واقعی بشریت، معلمان دلسوز برای همه،
از جمله تولستوی، شوایتزر، رومن رولان، گاندی، ایوان ایلیچ، هنری دیوید ثورو، مجید رهنما، بودا، موری بوکچین، لوتر کینگ و ... و همهی معلمانِ اینچنینیِ آموزشِ رسمی درود بگوییم!
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4503
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4502
امروز روز تعارف تکه پاره کردن است، یکی از روزهایی که در اون کمتر به نقد و بررسیِ خودمان میپردازیم.
بخشی از چهرهی آموزش را از زبان یک معلم استثنایی که به شیوهای تازه معلمی میکند، در بالا با هم میخوانیم،
و به افتخار معلمان واقعی بشریت، معلمان دلسوز برای همه،
از جمله تولستوی، شوایتزر، رومن رولان، گاندی، ایوان ایلیچ، هنری دیوید ثورو، مجید رهنما، بودا، موری بوکچین، لوتر کینگ و ... و همهی معلمانِ اینچنینیِ آموزشِ رسمی درود بگوییم!
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4503
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4502
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
روز معلم مبارک؟!
شما معلمهایتان را دوست داشتید؟
من معلمها را دوست دارم اما به جز چند مورد، معمولاً علاقهای به معلمهایم در دورههای ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان و بعضی از اساتید دانشگاه نداشته و ندارم. مثلاً👇
معلم دینی،
وقتی تصور میکنم کسی اینقدر چیپ…
شما معلمهایتان را دوست داشتید؟
من معلمها را دوست دارم اما به جز چند مورد، معمولاً علاقهای به معلمهایم در دورههای ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان و بعضی از اساتید دانشگاه نداشته و ندارم. مثلاً👇
معلم دینی،
وقتی تصور میکنم کسی اینقدر چیپ…
"به جای آنکه کلید جامعه را به سیاستمدار بدهیم بهتر است قفل را عوض کنیم" (پیتر کروپوتکین)
برای آشناییِ بیشتر با کروپوتکین نک:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4506
https://bit.ly/2KXc6Id
برای آشناییِ بیشتر با کروپوتکین نک:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4506
https://bit.ly/2KXc6Id
یادداشتی برای خوانندگان بزرگواری که با این کانال تازه آشنا می شوند:
http://t.me/gahferestghkeshani/4421
(بی تفاوت نمانیم، به اشتراک بگذاریم)
http://t.me/gahferestghkeshani/4421
(بی تفاوت نمانیم، به اشتراک بگذاریم)
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
کلامی با شما خواننده ی گرامی،
==========================================
معمولا از رسانه های مجازی انتظار می رود که فعال باشند.
معنای "فعالْ" با توجه به هر رسانه کمی فرق می کند. در مورد تلگرام، فعال بودن لابد انتشار روزانه یک یا چند فرسته است.
کانال گاه…
==========================================
معمولا از رسانه های مجازی انتظار می رود که فعال باشند.
معنای "فعالْ" با توجه به هر رسانه کمی فرق می کند. در مورد تلگرام، فعال بودن لابد انتشار روزانه یک یا چند فرسته است.
کانال گاه…
فهرست حکومتهای وامانده
======================
در لینک زیر از سایتِ ویکیپدیا، فهرستی از وضعیت ۱۷۸ کشور بهترتیب رتبهی شاخصِ حکومتهای شکننده میآید. این حکومتها قبلا حکومتهای وامانده نامیده میشدند. "مجمع اتاقِ فکر برای صلحِ" ایالاتِ متحده این فهرست را از سال ۲۰۰۵ هرساله تهیه میکند.
حکومتِ شکننده چندین مشخصه دارد. شاخصهای رایج شامل این موارد اند:
- ضعف دولت مرکزی تا آنحد که بر روی بیشتر قلمرو کشور کنترل عملی کم است؛
- عدم تامین خدماتِ عمومی برای مردم ؛
- فسادِ و جرمخیزیِ گسترده؛
- وجودِ پناهندگان و جابجاییِ ناخواستهی جمعیت؛
- زوالِ شدید اقتصادی.
دانشگاهیان و روزنامهنویسان از این فهرست برای مقایسههای خود زیاد استفاده میکنند.
این فهرستِ سال ۲۰۱۹ است که مقایسهی رتبهی هر کشور با وضعیتِ سالِ قبلاش را هم دارد.
گزارش از ۱۲ عامل استفاده میکند تا رتبهی هر ملتی را تعیین کند، از جمله تهدیدهای امنیتی، درونپاشیِ اقتصادی، تخطی از حقوق بشر و جریانهای پناهندگان.
شاخصهای حکومت شکننده:
"مجمع اتاق فکر برای صلح" از عوامل زیر استفاده میکند تا وضعیتِ یک کشور را مشخص کند:
اجتماعی:
- فشارهای فزایندهی جمعیتی و منازعات قبیلهای، قومی و/یا مذهبی؛
- جابهجایی برونی و درونیِ گسترده سیل پناهندگان، که ایجادکنندهی فوریتهای انسانیِ بسیار وخیم باشد؛
- نارضایتیِ گستردهی گروههای انتقامجو؛
- فرار مزمن و مستمرِ نیروی انسانی به خارج.
اقتصادی:
- فساد گسترده؛
- نابرابری شدیدِ اقتصادی؛
- شکوفاییِ نابرابر اقتصادی بین گروهها؛
- زوالِ شدید اقتصادی.
سیاسی:
- مشروعیتزداییشدنِ حاکمیت؛
- وخامت اوضاعِ خدماتِ عمومی؛
- تعلیق یا کاربرد دلخواهانهی قانون؛ بدرفتاری گستردهی حقوق بشری
- حضور نیروهای امنیتی بهشکلِ "حکومت در حکومت"، و اغلب با مصونیت؛
- افزایش نخبگانِ تبدیل شده به باندهای حکومتیِ رقیب؛
- دخالتِ عناصرِ سیاسیِ بیرونی و حکومتهای خارجی.
وضعیتِ گروههای رتبهبندی از این قرارند:
- بسیار بسیار قرمز،
- بسیار قرمز؛
- قرمز؛
- هشدار شدید؛
- هشدار بالا؛
- هشدار؛
- باثبات؛
- با ثباتتر؛
- با ثبات بسیار؛
- پایدار؛
- بسیار پایدار .
لینک فهرست در اینجاست:
https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_countries_by_Fragile_States_Index
(بیتفاوت نمانیم، به اشتراک بگذاریم)
======================
در لینک زیر از سایتِ ویکیپدیا، فهرستی از وضعیت ۱۷۸ کشور بهترتیب رتبهی شاخصِ حکومتهای شکننده میآید. این حکومتها قبلا حکومتهای وامانده نامیده میشدند. "مجمع اتاقِ فکر برای صلحِ" ایالاتِ متحده این فهرست را از سال ۲۰۰۵ هرساله تهیه میکند.
حکومتِ شکننده چندین مشخصه دارد. شاخصهای رایج شامل این موارد اند:
- ضعف دولت مرکزی تا آنحد که بر روی بیشتر قلمرو کشور کنترل عملی کم است؛
- عدم تامین خدماتِ عمومی برای مردم ؛
- فسادِ و جرمخیزیِ گسترده؛
- وجودِ پناهندگان و جابجاییِ ناخواستهی جمعیت؛
- زوالِ شدید اقتصادی.
دانشگاهیان و روزنامهنویسان از این فهرست برای مقایسههای خود زیاد استفاده میکنند.
این فهرستِ سال ۲۰۱۹ است که مقایسهی رتبهی هر کشور با وضعیتِ سالِ قبلاش را هم دارد.
گزارش از ۱۲ عامل استفاده میکند تا رتبهی هر ملتی را تعیین کند، از جمله تهدیدهای امنیتی، درونپاشیِ اقتصادی، تخطی از حقوق بشر و جریانهای پناهندگان.
شاخصهای حکومت شکننده:
"مجمع اتاق فکر برای صلح" از عوامل زیر استفاده میکند تا وضعیتِ یک کشور را مشخص کند:
اجتماعی:
- فشارهای فزایندهی جمعیتی و منازعات قبیلهای، قومی و/یا مذهبی؛
- جابهجایی برونی و درونیِ گسترده سیل پناهندگان، که ایجادکنندهی فوریتهای انسانیِ بسیار وخیم باشد؛
- نارضایتیِ گستردهی گروههای انتقامجو؛
- فرار مزمن و مستمرِ نیروی انسانی به خارج.
اقتصادی:
- فساد گسترده؛
- نابرابری شدیدِ اقتصادی؛
- شکوفاییِ نابرابر اقتصادی بین گروهها؛
- زوالِ شدید اقتصادی.
سیاسی:
- مشروعیتزداییشدنِ حاکمیت؛
- وخامت اوضاعِ خدماتِ عمومی؛
- تعلیق یا کاربرد دلخواهانهی قانون؛ بدرفتاری گستردهی حقوق بشری
- حضور نیروهای امنیتی بهشکلِ "حکومت در حکومت"، و اغلب با مصونیت؛
- افزایش نخبگانِ تبدیل شده به باندهای حکومتیِ رقیب؛
- دخالتِ عناصرِ سیاسیِ بیرونی و حکومتهای خارجی.
وضعیتِ گروههای رتبهبندی از این قرارند:
- بسیار بسیار قرمز،
- بسیار قرمز؛
- قرمز؛
- هشدار شدید؛
- هشدار بالا؛
- هشدار؛
- باثبات؛
- با ثباتتر؛
- با ثبات بسیار؛
- پایدار؛
- بسیار پایدار .
لینک فهرست در اینجاست:
https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_countries_by_Fragile_States_Index
(بیتفاوت نمانیم، به اشتراک بگذاریم)
Wikipedia
List of countries by Fragile States Index
This is a list of countries by order of appearance in the Fragile States Index (formerly the Failed States Index) of the United States think tank Fund for Peace.
تاملات مارکوس اورلیوس (۳)، کتاب نهم، بند ۲۹
=====================
علت اولیهی جهان همچون سیلابی خروشان همهچیز را با خود میبرد. چقدر فرومایهاند مردمِ حقیری که خود را با سیاست سرگرم میکنند و خود را قانع میسازند که فیلسوفانه عمل میکنند. آنها نوزادانی هستند که حتی نمیتوانند بینیِ خود را پاک کنند!
پس ای انسان، تو کیستی؟ آنگونه عمل کن که مقتضای طبیعتِ امروز توست. فرصت را غنیمت شمار و به نظارتِ دیگران اهمیت نده. ولی در انتظارِ آرمانشهرِ افلاطون مباش؛ از کمترین پیشرفت راضی باش و این گونه نتایج را ناچیز مشمار، زیرا چه کسی میتواند امیدوار باشد که عقایدِ انسانها را تغییر دهد؟ و بدون تغییرِ عقیده، چهچیزی غیر از اطاعت اجباری و موافقت ساختگی ممکن است و جود داشته باشد؟
اکنون برایام از اسکندر و فیلیپ و دمتریوس فالرونی سخن بگو. اگر آنها واقعا ارادهی طبیعت را تشخیص داده و از آن پیروی کردهاند، من هم از آنها سرمشق میگیرم. ولی اگر ترجیح دادهاند که نقش پادشا ه را بازی کنند، مجبور نیستم از آنها تقلید کنم. فلسفه، حرفهای ساده و نجیب است. هرگز سعی نکن مرا به سوی تظاهر و شکوه و جلال بکشانی. (تاملات، عرفان ثابتی، نشر ققنوس)
=============================
سالها پیش فکر میکردم این یا آن کتابْ، این یا آن شخص، این یا آن گروهْ ترازوی ارزیابیِ کل کیهان، طبیعتِ زمین و نحوهی رفتارِ مردماناش است، مثل خیلی از خیلهای دیگر. کمکم که چشمها باز تر شد، کمی از این ادعا پایین آمدم و دیدم نگاههای متفاوتی هم وجود دارند که شایستهی تامل اند و من قرنها از آنها بیخبر بودهام و بیخبر خواهم ماند.
باز هم گذشت تا دو سه سال پیش. کسی بانیِ خیر شد و گفت فلان کتاب را بگیر. اما آهستهآهسته اش بخوان. عجله نکن. روزی یک صفحه. این کتاب برای تمام کردن نیست، برای عمل کردن است، برای بارها مراجعه کردنِ هر روزه است.
باورم نمیشد. کتاب را گرفتم. همانطور که بایدْ خواندم. دیدم الحق که درست میگفته، این کتاب برای همهی طاقچهها و همهی جیبهاست، منتها امروز دیگر نمیگویم که راز کیهان و طبیعت و انسان را بازگو میکند. فقط میگویم که با تو از اساسیترین دلایلِ بیخردی و کوتهبینی و بیرحمی و بیعدالتی، هم در سطح فردی و هم اجتماعی حرف میزند و تو را به جایی میرساند که زندگیِ سالم را حداقل بدانی که چیست و اگر هم خواستی آن را عملی کنی.
تاملات مارکوس اورلیوس (۱۲۱-۱۸۰ میلادی)، که واگویههای یک امپراتور برای شخصِ خودش بوده و برای خواننده نوشته نشده، در طی سفر او از رومِ باستان برای دفع حملهای در آلمان نوشته شده و خوشبختانه تا امروز دست نخورده به دست ما رسیده. مثل کتابهای افلاطون و سایر فیلسوفانِ باستان. بنابراین بحثی برای ردّ انتساب به او مطرح نشده است. او یکی از چهار رواقیِ مشهور تاریخ فلسفهی عملی است که اتفاقا امپراتور هم بوده و صاحب مُکنت و ثروت، در کنار زنون، سنکا و البته اپیکتِتوسِ کارتُن خواب!
بگذریم ...،
بعد از این که کتاب را یک بار تمام کردم، این یادداشت را در اول کتاب نوشتم:
[کتابی برای تمام فصول،
در تعجبام که این همه حرافی در باره ی حَرفها و حُکمها و حِکمتها و عرفانهای مثلا بزرگِ (اما در بیشترِ مواقع کم مایه و کم عمق) انجام میگیرد، ولی کتابی این چنین ساده و فروتن و بیادعا، اما پُرمایه، نادیده گرفته میشود، کتابی ساده، و مثلا باستانی، ولی "روزآمد"، و کاملا رو به هدف! ]
از این کتاب حداقل سه ترجمه دیدهام. دومی ترجمهی نشر نی، یک ناشر معتبر دیگر است، سومی مربوط به بیش از ۱۰۰ سال پیش است از زنده یاد طالبوف: تفکرات مارکوس اورلیوس، انتشارات معتبرِ نگاه معاصر.
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4515
(بیتفاوت نمانیم، به اشتراک بگذاریم.)
=====================
علت اولیهی جهان همچون سیلابی خروشان همهچیز را با خود میبرد. چقدر فرومایهاند مردمِ حقیری که خود را با سیاست سرگرم میکنند و خود را قانع میسازند که فیلسوفانه عمل میکنند. آنها نوزادانی هستند که حتی نمیتوانند بینیِ خود را پاک کنند!
پس ای انسان، تو کیستی؟ آنگونه عمل کن که مقتضای طبیعتِ امروز توست. فرصت را غنیمت شمار و به نظارتِ دیگران اهمیت نده. ولی در انتظارِ آرمانشهرِ افلاطون مباش؛ از کمترین پیشرفت راضی باش و این گونه نتایج را ناچیز مشمار، زیرا چه کسی میتواند امیدوار باشد که عقایدِ انسانها را تغییر دهد؟ و بدون تغییرِ عقیده، چهچیزی غیر از اطاعت اجباری و موافقت ساختگی ممکن است و جود داشته باشد؟
اکنون برایام از اسکندر و فیلیپ و دمتریوس فالرونی سخن بگو. اگر آنها واقعا ارادهی طبیعت را تشخیص داده و از آن پیروی کردهاند، من هم از آنها سرمشق میگیرم. ولی اگر ترجیح دادهاند که نقش پادشا ه را بازی کنند، مجبور نیستم از آنها تقلید کنم. فلسفه، حرفهای ساده و نجیب است. هرگز سعی نکن مرا به سوی تظاهر و شکوه و جلال بکشانی. (تاملات، عرفان ثابتی، نشر ققنوس)
=============================
سالها پیش فکر میکردم این یا آن کتابْ، این یا آن شخص، این یا آن گروهْ ترازوی ارزیابیِ کل کیهان، طبیعتِ زمین و نحوهی رفتارِ مردماناش است، مثل خیلی از خیلهای دیگر. کمکم که چشمها باز تر شد، کمی از این ادعا پایین آمدم و دیدم نگاههای متفاوتی هم وجود دارند که شایستهی تامل اند و من قرنها از آنها بیخبر بودهام و بیخبر خواهم ماند.
باز هم گذشت تا دو سه سال پیش. کسی بانیِ خیر شد و گفت فلان کتاب را بگیر. اما آهستهآهسته اش بخوان. عجله نکن. روزی یک صفحه. این کتاب برای تمام کردن نیست، برای عمل کردن است، برای بارها مراجعه کردنِ هر روزه است.
باورم نمیشد. کتاب را گرفتم. همانطور که بایدْ خواندم. دیدم الحق که درست میگفته، این کتاب برای همهی طاقچهها و همهی جیبهاست، منتها امروز دیگر نمیگویم که راز کیهان و طبیعت و انسان را بازگو میکند. فقط میگویم که با تو از اساسیترین دلایلِ بیخردی و کوتهبینی و بیرحمی و بیعدالتی، هم در سطح فردی و هم اجتماعی حرف میزند و تو را به جایی میرساند که زندگیِ سالم را حداقل بدانی که چیست و اگر هم خواستی آن را عملی کنی.
تاملات مارکوس اورلیوس (۱۲۱-۱۸۰ میلادی)، که واگویههای یک امپراتور برای شخصِ خودش بوده و برای خواننده نوشته نشده، در طی سفر او از رومِ باستان برای دفع حملهای در آلمان نوشته شده و خوشبختانه تا امروز دست نخورده به دست ما رسیده. مثل کتابهای افلاطون و سایر فیلسوفانِ باستان. بنابراین بحثی برای ردّ انتساب به او مطرح نشده است. او یکی از چهار رواقیِ مشهور تاریخ فلسفهی عملی است که اتفاقا امپراتور هم بوده و صاحب مُکنت و ثروت، در کنار زنون، سنکا و البته اپیکتِتوسِ کارتُن خواب!
بگذریم ...،
بعد از این که کتاب را یک بار تمام کردم، این یادداشت را در اول کتاب نوشتم:
[کتابی برای تمام فصول،
در تعجبام که این همه حرافی در باره ی حَرفها و حُکمها و حِکمتها و عرفانهای مثلا بزرگِ (اما در بیشترِ مواقع کم مایه و کم عمق) انجام میگیرد، ولی کتابی این چنین ساده و فروتن و بیادعا، اما پُرمایه، نادیده گرفته میشود، کتابی ساده، و مثلا باستانی، ولی "روزآمد"، و کاملا رو به هدف! ]
از این کتاب حداقل سه ترجمه دیدهام. دومی ترجمهی نشر نی، یک ناشر معتبر دیگر است، سومی مربوط به بیش از ۱۰۰ سال پیش است از زنده یاد طالبوف: تفکرات مارکوس اورلیوس، انتشارات معتبرِ نگاه معاصر.
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4515
(بیتفاوت نمانیم، به اشتراک بگذاریم.)
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
علت اولیهی جهان همچون سیلابی خروشان همهچیز را با خود میبرد. چقدر فرومایهاند مردمِ حقیری که خود را با سیاست سرگرم میکنند و خود را قانع میسازند که فیلسوفانه عمل میکنند. آنها نوزادانی هستند که حتی نمیتوانند بینیِ خود را پاک کنند!
پس ای انسان، تو کیستی؟…
پس ای انسان، تو کیستی؟…
تاملات مارکوس اورلیوس (۳)، کتاب نهم، بند ۲۹
======================
علت اولیهی جهان همچون سیلابی خروشان همهچیز را با خود میبرد. چقدر فرومایهاند مردمِ حقیری که خود را با سیاست سرگرم میکنند و خود را قانع میسازند که فیلسوفانه عمل میکنند. آنها نوزادانی هستند که حتی نمیتوانند بینیِ خود را پاک کنند!
پس ای انسان، تو کیستی؟ آنگونه عمل کن که مقتضای طبیعتِ امروز توست. فرصت را غنیمت شمار و به نظارتِ دیگران اهمیت نده. ولی در انتظارِ آرمانشهرِ افلاطون مباش؛ از کمترین پیشرفت راضی باش و این گونه نتایج را ناچیز مشمار، زیرا چه کسی میتواند امیدوار باشد که عقایدِ انسانها را تغییر دهد؟ و بدون تغییرِ عقیده، چهچیزی غیر از اطاعت اجباری و موافقت ساختگی ممکن است و جود داشته باشد؟
اکنون برایم از اسکندر و فیلیپ و دمتریوس فالرونی سخن بگو. اگر آنها واقعا ارادهی طبیعت را تشخیص داده و از آن پیروی کردهاند، من هم از آنها سرمشق میگیرم. ولی اگر ترجیح دادهاند که نقش پادشا ه را بازی کنند، مجبور نیستم از آنها تقلید کنم. فلسفه، حرفهای ساده و نجیب است. ....
ادامه در آدرس زیر:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4510
======================
علت اولیهی جهان همچون سیلابی خروشان همهچیز را با خود میبرد. چقدر فرومایهاند مردمِ حقیری که خود را با سیاست سرگرم میکنند و خود را قانع میسازند که فیلسوفانه عمل میکنند. آنها نوزادانی هستند که حتی نمیتوانند بینیِ خود را پاک کنند!
پس ای انسان، تو کیستی؟ آنگونه عمل کن که مقتضای طبیعتِ امروز توست. فرصت را غنیمت شمار و به نظارتِ دیگران اهمیت نده. ولی در انتظارِ آرمانشهرِ افلاطون مباش؛ از کمترین پیشرفت راضی باش و این گونه نتایج را ناچیز مشمار، زیرا چه کسی میتواند امیدوار باشد که عقایدِ انسانها را تغییر دهد؟ و بدون تغییرِ عقیده، چهچیزی غیر از اطاعت اجباری و موافقت ساختگی ممکن است و جود داشته باشد؟
اکنون برایم از اسکندر و فیلیپ و دمتریوس فالرونی سخن بگو. اگر آنها واقعا ارادهی طبیعت را تشخیص داده و از آن پیروی کردهاند، من هم از آنها سرمشق میگیرم. ولی اگر ترجیح دادهاند که نقش پادشا ه را بازی کنند، مجبور نیستم از آنها تقلید کنم. فلسفه، حرفهای ساده و نجیب است. ....
ادامه در آدرس زیر:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4510
GandhiMandellaOrwelTechnologyVillage.pdf
2.5 MB
گاندی و توسعه، ماشینیسم، اقتصادِ بازار آزاد، احکامِ دینی، دعا، مجمعالجزایر روستاهای آباد و خودگردان، و ...
به زبانِ خودش و به زبانِ آلدوسهاکسلی ، نلیسون ماندلا و ...
(بیتفاوت نمانیم، به اشتراک بگذاریم)
به زبانِ خودش و به زبانِ آلدوسهاکسلی ، نلیسون ماندلا و ...
(بیتفاوت نمانیم، به اشتراک بگذاریم)
Forwarded from هزار خط ناتمام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چرا ذهنآگاهی نیرویی خارقالعاده است؟ - دَن هریس
#ذهنآگاهی، #مدیتیشن، #happify
▪️مترجم: حسین محمدیزاده
▫️لینک ویدئو با کیفیت بالا در آپارات
🍂
#ذهنآگاهی، #مدیتیشن، #happify
▪️مترجم: حسین محمدیزاده
▫️لینک ویدئو با کیفیت بالا در آپارات
🍂
یادداشتی برای خوانندگان بزرگواری که با این کانال، تازه آشنا میشوند:
http://t.me/gahferestghkeshani/4421
(بی تفاوت نمانیم، به اشتراک بگذاریم)
http://t.me/gahferestghkeshani/4421
(بی تفاوت نمانیم، به اشتراک بگذاریم)
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
کلامی با شما خواننده ی گرامی،
==========================================
معمولا از رسانه های مجازی انتظار می رود که فعال باشند.
معنای "فعالْ" با توجه به هر رسانه کمی فرق می کند. در مورد تلگرام، فعال بودن لابد انتشار روزانه یک یا چند فرسته است.
کانال گاه…
==========================================
معمولا از رسانه های مجازی انتظار می رود که فعال باشند.
معنای "فعالْ" با توجه به هر رسانه کمی فرق می کند. در مورد تلگرام، فعال بودن لابد انتشار روزانه یک یا چند فرسته است.
کانال گاه…
composing guide.pdf
1.4 MB
راهنمای تهیهی کمپوستِ خانگی از پسماندِ "تّر"، نوشته ی عبدالله ابوالاحرار
شرح در:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4520
شرح در:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4520
هفتهی جهانیِ کمپوست و زبالههای ما
======================
امروزه فقط در جماعتهای معدودِ مستقل، منزوی و بومی -که درون جنگلهای دور از جریان اقتصادِ بازار و تولیدِ انبوه زندگی میکنند- زباله وجود ندارد.
۵۰ سال پیش هم، در روستاهای ایران چیزی به نام زباله (پسماند) اصلا معنا نداشت.
۲۰۰ سال پیش در هیچ جای دنیا زباله وجود نداشت.
۶۰-۷۰ سال پیش در اروپا و بهخصوص در آمریکا زباله وجود داشت و بسیار هم وجود داشت. برای همین بود که والتدیسنی همان موقع کارتونی ساخت با مضمونِ "انسان، حیوانِ زبالهساز".
امروزه کوچههای اکثرِ روستاهای ایران تبدیل به زبالهدانی شده است. مردم جایی را برای سامانبخشی به انواع پسماندها و پلاستیکهایشان ایجاد نمیکنند و نمیشناسند. زباله در همهجا زیر پاست و بهخصوص، پلاستیک در مزارع.
امروزه دفع زباله معضل بزرگ حکومتهای نسبتاً پاسخگوست.
تفکیک زباله راهحلی است که بهعقل هر آدمی میتواند برسد. این کار به دستِ خود مردم باید انجام بگیرد. خیلی هم به حکومتها مربوط نیست. حداقل زبالهی تر را میتوان از انواع زبالهی خشک سوا کرد. میتوان لباسهای اضافی را با زبالهی تر در یکجا نریخت.
میتوان کمی به جلو رفت. کمیجلو رفتن ممکن است، خیلی جلو رفتن محال!
ما مردم ایران (مثل باقیِ مردمِ جهان) برای بهترشدن روزگارِ فلاکتزدهیمان، باید زبالههای مختلفی را به طرز درست سامانبخشی کنیم. زبالههای فکری، فرهنگی، اجتماعی و در آخر هم زبالههای خانگی.
دفع هر یک از اینها آداب و اَدبهایی دارد، حتی دفع زبالههای خانگی.
در فایلِ پیوست، به مناسبتِ هفتهی جهانیِ کمپوست راهنمایی ارائه میشود که آدابِ درستکردن کمپوست از زبالههای تر را به ما یاد میدهد:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4519
اقدام به این کار، چه بهشکل فردی، و چه بهشکل جمعی و محلهای و کوچهای، میتواند قدمی کوچک اما مهم و بامعنی در ایجادِ حسِ تعلقِ ملی و تعلقِ بشری در افراد و جماعتها باشد.
بیتفاوت نمانیم، به اشتراک بگذاریم و نزدیکان را با کمپوست سازی آشنا کنیم.
======================
امروزه فقط در جماعتهای معدودِ مستقل، منزوی و بومی -که درون جنگلهای دور از جریان اقتصادِ بازار و تولیدِ انبوه زندگی میکنند- زباله وجود ندارد.
۵۰ سال پیش هم، در روستاهای ایران چیزی به نام زباله (پسماند) اصلا معنا نداشت.
۲۰۰ سال پیش در هیچ جای دنیا زباله وجود نداشت.
۶۰-۷۰ سال پیش در اروپا و بهخصوص در آمریکا زباله وجود داشت و بسیار هم وجود داشت. برای همین بود که والتدیسنی همان موقع کارتونی ساخت با مضمونِ "انسان، حیوانِ زبالهساز".
امروزه کوچههای اکثرِ روستاهای ایران تبدیل به زبالهدانی شده است. مردم جایی را برای سامانبخشی به انواع پسماندها و پلاستیکهایشان ایجاد نمیکنند و نمیشناسند. زباله در همهجا زیر پاست و بهخصوص، پلاستیک در مزارع.
امروزه دفع زباله معضل بزرگ حکومتهای نسبتاً پاسخگوست.
تفکیک زباله راهحلی است که بهعقل هر آدمی میتواند برسد. این کار به دستِ خود مردم باید انجام بگیرد. خیلی هم به حکومتها مربوط نیست. حداقل زبالهی تر را میتوان از انواع زبالهی خشک سوا کرد. میتوان لباسهای اضافی را با زبالهی تر در یکجا نریخت.
میتوان کمی به جلو رفت. کمیجلو رفتن ممکن است، خیلی جلو رفتن محال!
ما مردم ایران (مثل باقیِ مردمِ جهان) برای بهترشدن روزگارِ فلاکتزدهیمان، باید زبالههای مختلفی را به طرز درست سامانبخشی کنیم. زبالههای فکری، فرهنگی، اجتماعی و در آخر هم زبالههای خانگی.
دفع هر یک از اینها آداب و اَدبهایی دارد، حتی دفع زبالههای خانگی.
در فایلِ پیوست، به مناسبتِ هفتهی جهانیِ کمپوست راهنمایی ارائه میشود که آدابِ درستکردن کمپوست از زبالههای تر را به ما یاد میدهد:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4519
اقدام به این کار، چه بهشکل فردی، و چه بهشکل جمعی و محلهای و کوچهای، میتواند قدمی کوچک اما مهم و بامعنی در ایجادِ حسِ تعلقِ ملی و تعلقِ بشری در افراد و جماعتها باشد.
بیتفاوت نمانیم، به اشتراک بگذاریم و نزدیکان را با کمپوست سازی آشنا کنیم.
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
راهنمای تهیهی کمپوستِ خانگی از پسماندِ "تّر"، نوشته ی عبدالله ابوالاحرار
شرح در:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4520
شرح در:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4520
ایلیچ_مدرسهزدایی_خانهآموزی_بیمدرسهگی.pdf
490.6 KB
نگاهی مختصر به راههای جایگزینِ آموزشِ رسمیِ مَدرِسی در نمونههای ایوان ایلیچ، مدرسهزدایی، خانهآموزی و بیمدرسهگی، و
جابهجاییِ پارادایمی
هر یک از ما، مستقیم یا نامستقیم، خواهناخواه با موضوعِ آموزش درگیریم، یا خودمان یا بستگان و نزدیکانمان.
نوشتهی بالا، بعضی (و فقط بعضی) از راههای متنوعی را برای جایگزینیِ آموزشهای رسمیِ فعلیِ مدرکساز مطرح میکنند تا شاید خودِ ما راهِنجاتی پیدا کنیم از این باتلاقِ آموزشیای که همهی دنیای شهرنشین، و بهخصوص ما "جویندگانِ فروتنِِ شوکرانِ" مدرکِ فوقِدکترا در وطنمان در آن فرو رفتهایم.
جابهجاییِ پارادایمی
هر یک از ما، مستقیم یا نامستقیم، خواهناخواه با موضوعِ آموزش درگیریم، یا خودمان یا بستگان و نزدیکانمان.
نوشتهی بالا، بعضی (و فقط بعضی) از راههای متنوعی را برای جایگزینیِ آموزشهای رسمیِ فعلیِ مدرکساز مطرح میکنند تا شاید خودِ ما راهِنجاتی پیدا کنیم از این باتلاقِ آموزشیای که همهی دنیای شهرنشین، و بهخصوص ما "جویندگانِ فروتنِِ شوکرانِ" مدرکِ فوقِدکترا در وطنمان در آن فرو رفتهایم.
Forwarded from مرتضی و زندگی
☑️ معلمزُدایی (یادگیری بدون معلم)
کودکان میتوانند بدون معلم یادگیری داشته باشند. سوگاتا میترا تحقیقات و آزمایشات جالبی برای اثبات این واقعیت داشته است. با تشکر از صالح امینی که ما را با سوگاتا میترا آشنا کرد. پیشنهاد میکنم این سه تدتاک از سوگاتا میترا را ببینید👇
https://go.ted.com/6bFp
http://go.ted.com/H231DQ
http://go.ted.com/FhrKOQ
کودکان میتوانند بدون معلم یادگیری داشته باشند. سوگاتا میترا تحقیقات و آزمایشات جالبی برای اثبات این واقعیت داشته است. با تشکر از صالح امینی که ما را با سوگاتا میترا آشنا کرد. پیشنهاد میکنم این سه تدتاک از سوگاتا میترا را ببینید👇
https://go.ted.com/6bFp
http://go.ted.com/H231DQ
http://go.ted.com/FhrKOQ
Ted
Kids can teach themselves
Speaking at LIFT 2007, Sugata Mitra talks about his Hole in the Wall project. Young kids in this project figured out how to use a PC on their own -- and then taught other kids. He asks, what else can children teach themselves?
مدرسهمحوری یا مدرسه زدایی پرسشی است اساسی که امثالِ ایوان ایلیچ (فیلسوفِ آموزش) آن را مطرح کردهاند.
در کلیپهای کانال مرتضی و زندگی به یکی از راههای جایگزینِ مدرسه محوری اشاره میشود.
در آمریکا که کشور پرجمعیتی است، بچههای زیادی در خانه آموزش میبینند. مدرسهی خانگی هم یک راهجایگزین است.
برای اطلاع بیشتر به فرستهی زیر :
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4521
و به فرسته ی زیر از کانال مرتضی و زندگی نگاه کنید:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4522
در کلیپهای کانال مرتضی و زندگی به یکی از راههای جایگزینِ مدرسه محوری اشاره میشود.
در آمریکا که کشور پرجمعیتی است، بچههای زیادی در خانه آموزش میبینند. مدرسهی خانگی هم یک راهجایگزین است.
برای اطلاع بیشتر به فرستهی زیر :
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4521
و به فرسته ی زیر از کانال مرتضی و زندگی نگاه کنید:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4522
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
نگاهی مختصر به راههای جایگزینِ آموزشِ رسمیِ مَدرِسی در نمونههای ایوان ایلیچ، مدرسهزدایی، خانهآموزی و بیمدرسهگی، و
جابهجاییِ پارادایمی
هر یک از ما، مستقیم یا نامستقیم، خواهناخواه با موضوعِ آموزش درگیریم، یا خودمان یا بستگان و نزدیکانمان.
نوشتهی…
جابهجاییِ پارادایمی
هر یک از ما، مستقیم یا نامستقیم، خواهناخواه با موضوعِ آموزش درگیریم، یا خودمان یا بستگان و نزدیکانمان.
نوشتهی…
Forwarded from هزار خط ناتمام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ارزشهای شخصیام را چگونه تعریف کنم؟ - راس هریس
#رواندرمانی، #پذیرش_و_تعهد، #اکت، #راس_هریس، #ارزشها
▪️مترجم: حسین محمدیزاده
▫️لینک ویدئو در آپارات
🍂
#رواندرمانی، #پذیرش_و_تعهد، #اکت، #راس_هریس، #ارزشها
▪️مترجم: حسین محمدیزاده
▫️لینک ویدئو در آپارات
🍂