گاه‌ فرست غلامعلی کشانی
1.51K subscribers
1K photos
321 videos
190 files
1.61K links
این‌جا گاهی مطالبی می بینید که شاید در زندگیِ عملی‌تانْ مفید باشند.


در صورت مفید دیدن، لطفا کانال را معرفی کنید.


کتاب ها در سایت عدم خشونت:
ghkeshani.com
و
t.me/ahestegisadegi

t.me/ghkesh : تماس
Download Telegram
گم‌نامانی زمینی، خوش‌نامانی کیهانی: این بار، اسپینوزا
=====================
روی دیواره‌ی کوتاهِ گورِ مهجور و فروتنانه‌ی باروخ اسپینوزا در “کلیسای نو” (نیوکِرک، لاهه‌ی هلند)، عبارتی به عبری حک شده: “مردمَ‌ات” (اِمخا)، که اشاره‌ای است به بزرگ‌داشتِ اسپینوزا بعد از 279 سال، از سوی تحسین‌کنندگانِ یهودی‌اش:

ادامه در :
http://ghkeshani.com/lonelyspinoza
"حکمت حکایات صوفیان"
==================================

کتابی برای پدران و مادران و تسهیل‌گرانِ مهارت‌های زندگی و فلسفه‌برای کودک (فَبَک)

کتابی برای جمع خوانیِ کودکان، نوجوانان و همه‌ی بزرگسالان.

این کتاب را می‌توان در جمع‌های کوچک و بزرگ ۲ تا چندین نفره جمع خوانی کرد و به بحث گذاشت، حتی الان که کرونا دارد بیداد می‌کند، می‌توان در جمع های دو سه نفره‌ی خانوادگی با آن لحظاتی ارزشمند ساخت.
کتاب‌هایی که مهارت‌های زندگی را به ما یادآوری می‌کنند کم هستند، کتاب‌هایی که فلسفه‌‌ی عملی و فلسفه‌ی زندگی را به ما یاد می‌دهند کم هستند.
این کتاب از همان هاست، منتها با کمال افتخار و تاسف دو تسهیل‌گرِ خارجیِ دلسوزِ فلسفه‌برای کودکان (فبک) زحمت کشیده‌اند و از داستان‌های فارسی مواردی را انتخاب کرده‌اند و برای مخاطبان خوراکی فکری-‌روحی تهیه کرده‌اند و خوشبختانه ترجمه‌ی فارسیِ رایگان‌اش (به همتِ مترجم بزرگوارش)، سهمی هم از این بذلِ فرهنگی به ما رسانده‌اند. کاری که ما پیش از آن‌ها صدها مورد دیگرش را می‌باید انجام می‌دادیم و ندادیم.

دانلود و اطلاعاتِ بیشتر در سایتِ ارزشمندِ صدا نت:

https://3danet.ir/wisdom-of-sufi-tales/#more-23651
بوم آماییِ سالم برای شکوفاییِ انسان و جامعه اش باید طراحی شود نه برای رشدِ ظاهریِ اقتصادی (رشد شاخص تولید ناخالص ملی)!

اقتصاد دوناتی چیست؟

ویدیویی تکان دهنده و تامل برانگیز از استاد اقتصاد دانشگاه آکسفورد، ساخته ی «تد»، با ترجمه فارسی:

https://bit.ly/2RGyitP


آدرسِ کانال اکوسوفیا که متعلق به اندیشه‌ی بوم‌آمایی است:
https://t.me/ecosophia
=====================
بی تفاوت نگذریم، به اشتراک بگذاریم!


@ahestegisadegi I @GAHFERESTGHKESHANI
زباله‌گردان هرات!
(کودکی سطل زباله‌ی خیابانی فرعی را می‌جورد. رهگذری عبور می‌کند.)
-سلام عمو!/-سلام… بله؟… بگو عمو… همین؟ سلام؟/-خسته نباشی./-خودت خسته نباشی. جانم؟ -چیزی احتیاج داری؟/-نه. خواستم سلام کنم./ -اسمت چیه؟/-اسدالله./-چند سالته اسدالله؟/-یازده سال./-اهل کجایی؟/-هرات./این‌جا با کی زندگی می‌کنی؟/-با برادر کوچکم./-او چند سالشه؟/هشت سال./-پدر و مادرت چی؟ زنده‌اند؟/-بله عمو. در هرات اند./-آن‌جا باز هم برادر و خواهر داری؟/-بله عمو./-چند تا بچه‌اید؟/-سی و دو تا./-سی و دو تا؟! همه خواهر برادرهای خودت اند؟!/-بله عمو./-پدرت کار می‌کند؟/-دیگر نه./-شب‌ها کجا می‌خوابی اسدالله؟/-همین خیابان چالوس. تو یک گاراژ./-اون‌جا کسی اذیتت نمی‌کند؟/-چرا. چند روز پیش یکی‌شان یک تکه شیشه‌ی شکسته برایم کشید و پول‌هایم را گرفت./-دیگر چه؟/(کودک قدری هول می‌کند و سرش را زیر می‌اندازد.)/-همین./…/- روزی چقدر درمی‌آری؟/-بستگی دارد. هر گونی بزرگ را پنجاه هزار تومان می‌دهند. بیشتر پول را به عادل می‌دهم که شب با برادرم آن‌جا بخوابیم. چیزی نمی‌ماند./-دلت نمی‌خواهد برگردی افغانستان؟/-نه عمو. افغانستان طالبان هست. نمی‌گذارند درس بخوانیم. این‌جا درس می‌خوانم./-خوب درس می‌خوانی؟/-الان که تابستان است./-دو هفته دیگر مدرسه‌ها باز می‌شود. آن وقت هم کار می‌کنی، هم درس می‌خوانی؟/-بعد از ظهرها کار می‌کنم. درسم خوب است عمو./-من یک کم پول همراه دارم. بیا تقسیم کنیم./-پول نمی‌خوام عمو. پول دارم./-مطمئنی؟ لازمت می‌شه./-نه عمو پول دارم./-خیلی مراقب خودت باش. داری می‌ری؟/-برم دیگه عمو. دیر می‌شه./-شاید باز هم همدیگر را دیدیم. قیافه‌ی من یادت می‌ماند؟/-بله عمو./-مراقب خودت باش اسدالله./-چشم عمو. خداحافظ./-خداحافظ. (نوشته‌ی ن. ابوعطا، ۲۵ آبان ۱۳۹۸)



اسداللهِ عزیزِ ما اهل شهری است که زمانی پایتختِ فرهنگی مردم فارس زبان بوده است. او فرزند ملتی است که در آنِ واحد دو رئیس‌جمهور قسم‌خورده دارد (در اسفند ۱۳۹۸)، با ۹۰۰هزار رای (اشرف غنی) و ۶۰۰هزار رای (عبدالله‌ عبدالله)، و آمار ۱۹ درصدی مشارکت در انتخابات، با ۱۵۰ میلیون دلار هزینه‌ی انتخاباتی که کشورهای پولدار به دستگاه دیوان‌سالاریِ حکومت داده‌اند تا بخورند و این رسواییِ تعداد کم رای دهنده و جان‌فدایی برای به دوش کشیدن بار سنگین ریاست جمهوری را راه بیندازند. این حکومت با این همه پولی که کشورهای غربی خرج‌اش کرده‌اند، ۲۰ کیلومتر آن‌طرف‌تر از مرکزش، هیچ قدرتی ندارد. فقط در مرکز چند شهر بزرگ‌اش اقتدار دارد و بس. در بیرون این مراکز، حکومت از آنِ طالبان است و القاعده و داعش و آی اس‌ آی پاکستان و گروه‌های رنگارنگ سَلَفیِ آسیای میانه و چچن و ترکستانِ چین. این وضعیت، نمونه‌ی مثالی است برای بی‌فایدگیِ دولتِ متمرکز متکی بر دیوان‌سالاری و نخبه‌گرایی، الیگارشیِ سیاسی و خویشاوند‌سالاری و دزدسالاری و حامی‌پروری و فضل‌سالاری با ساختِ حقوقیِ ظاهراً مدرن و ساخت حقیقیِ اجتماعی بیگانه‌با ساخت مدرن. این تجربه می‌تواند نمونه‌ای خوب از دخیل بستن به چیزی باشد که از درونِ مردم برنیامده و مردم نقش اصلی را در آن ایفا نمی‌کنند. گردانندگان حکومت نخبه‌گان با آن زحمت‌کشانی که در غربت و در سراسرِ ایران با پینه‌های دست‌شان آبادی آفریده‌اند و ارزش تولید کرده‌اند، هیچ سنخیتِ زیستی ندارند. همه نخبه‌اند و نخبه مانده‌اند. هر جای دیگری هم اگر این‌چنین تکرار بشود، نتیجه همین است که در مورد اسدالله‌ها می‌بینیم.

راستی! حق این دستگاه اداری این نیست که طالبان بیاید و آن را اداره کند، طالبانی که حداقل در باره‌ی فسادش کسی هنوز چیزی نگفته است؟
زباله‌گردان هرات در کوچه‌هایِ ما!
(کودکی سطل زباله‌ی خیابانی فرعی را می‌جورد. رهگذری عبور می‌کند.)
-سلام عمو!/-سلام… بله؟… بگو عمو… همین؟ سلام؟/-خسته نباشی./-خودت خسته نباشی. جانم؟ -چیزی احتیاج داری؟/-نه. خواستم سلام کنم./ -اسمت چیه؟/-اسدالله./-چند سالته اسدالله؟/-یازده سال./-اهل کجایی؟/-هرات./این‌جا با کی زندگی می‌کنی؟/-با برادر کوچکم./-او چند سالشه؟/هشت سال./-پدر و مادرت چی؟ زنده‌اند؟/-بله عمو. در هرات اند./-آن‌جا باز هم برادر و خواهر داری؟/-بله عمو./-چند تا بچه‌اید؟/-سی و دو تا./-سی و دو تا؟!

بی‌تفاوت نمانیم، به اشتراک بگذاریم.

ادامه در :
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4476
کتابِ سَبْک‌های سَبُک‌تر، به قلم آرش حسینیان را می‌توانید بخرید، یا دانلود کنید،
اما بخوانید و با نزدیکان‌تان به بحث بگذارید.

کانالِ "اقدام، صلح، اتحاد، و مراقبت" معرفِ آرش حسینیان‌است
که یکی از کوشندگانی است که پیگیرانه در زمینه‌‌ی محیطزیستِ سالم‌تر، چه طبیعت و چه مردمان‌اش تلاش می‌کند.
ترجمه‌ها و نوشته‌هایش همه در این جهت بوده‌اند.
کارهای انجام شده‌ی او شاهد این تلاش‌ها هستند.
کارهای او در کانال‌اش قابل دانلودند، اما خیلی‌هاشان هم نسخه‌ی چاپی دارند که خواندن‌شان می‌تواند زندگیِ شما را با معناتر و کم‌مشکل‌‌تر کند.

برایش روحیه‌ای امیدوار و دستانی پرکار برای اهداف‌ معنادارش آرزومندم.


تلفن خرید:
۰۹۳۵۵۹۳۴۷۰۳


آدرس دانلود کتاب: https://t.me/Arash_Hoseinian/676
آدرس کانال‌: http://t.me/Arash_Hoseinian
آدرس سایت : http://ahpub.ir/

(بی‌تفاوت نمانیم، به اشتراک بگذاریم.)
Forwarded from هزار خط ناتمام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چگونه می‌توانم به خودم بیشتر شفقت بورزم؟ - راس هریس
#روان‌درمانی، #پذیرش_و_تعهد، #اکت، #راس_هریس، #شفقت_به_خود

▪️مترجم: حسین محمدی‌زاده
▫️لینک ویدئو در آپارات
🍂
"جاز باف"، هنر دستِ زنان حاشیه‌ی تالاب جازموریان در مرز بین جنوب کرمان و بلوچستان، یعنی یکی از دورترین نقاط ایران از نظر توجه و اعتنا.
فکر کنم اسم قلعه گنج، بشاگرد و جازموریان و گل‌مورتی را نشنیده باشیم یا کم شنیده باشیم.
این بار بشنویم که هموطنانی در این سرزمین‌ها داریم که هر روز را با امید به کار شروع می‌کنند.


بیایید این بار من و ما برای‌شان کار تولید کنیم.
مجموعه‌ای از بافته‌های مختلف، از سبد خرید (به‌جای کیسه‌پلاستیک) تا جاگلدانی و جا نونی و ...

https://www.instagram.com/jazbaf/

شماره تلفن خرید: ۰۹۱۳۶۶۵۵۷۶۸

(بی‌تفاوت نباشیم،‌ به اشتراک بگذاریم)
"جاز باف"، هنر دستِ زنان حاشیه‌ی تالاب جازموریان در مرز بین جنوب کرمان و بلوچستان، یعنی یکی از دورترین نقاط ایران از نظر توجه و اعتنا.
فکر کنم اسم قلعه گنج، بشاگرد و جازموریان و گل‌مورتی را نشنیده باشیم یا کم شنیده باشیم.
این بار بشنویم که هموطنانی در این سرزمین‌ها داریم که هر روز را با امید به کار شروع می‌کنند.


بیایید این بار من و ما برای‌شان کار تولید کنیم.
مجموعه‌ای از بافته‌های مختلف، از سبد خرید (به‌جای کیسه‌پلاستیک) تا جاگلدانی و جا نونی و ...

https://www.instagram.com/jazbaf/

شماره تلفن خرید: ۰۹۱۳۶۶۵۵۷۶۸

(بی‌تفاوت نباشیم،‌ به اشتراک بگذاریم)
"جاز باف"، هنر دستِ زنان حاشیه‌ی تالاب جازموریان در مرز بین جنوب کرمان و بلوچستان، یعنی یکی از دورترین نقاط ایران از نظر توجه و اعتنا.
فکر کنم اسم قلعه گنج، بشاگرد و جازموریان و گل‌مورتی را نشنیده باشیم یا کم شنیده باشیم.
این بار بشنویم که هموطنانی در این سرزمین‌ها داریم که هر روز را با امید به کار شروع می‌کنند.


بیایید این بار من و ما برای‌شان کار تولید کنیم.
مجموعه‌ای از بافته‌های مختلف، از سبد خرید (به‌جای کیسه‌پلاستیک) تا جاگلدانی و جا نونی و ...

https://www.instagram.com/jazbaf/

شماره تلفن خرید: ۰۹۱۳۶۶۵۵۷۶۸

(بی‌تفاوت نباشیم،‌ به اشتراک بگذاریم)
JazmorianBasket7b_ap.pdf
480.4 KB
سبد‌های نخل، سوپرمارکت‌ها و سیاره‌ی زمین!
=========
شاید بیشتر ما متوجه شده‌ایم که داریم از جیبِ زمین می‌خوریم. یعنی خیلی خیلی بیشتر از حق‌مان و بیشتر از توانِ بازسازی و ترمیم‌پذیری زمین داریم از آن بهره‌کشی می‌کنیم و مصرف می‌کنیم و زباله می‌سازیم. راه نجات، طبعا کم‌کردن وابستگی به سوپرمارکت‌ها و بازارهای خریدِ کالاهای مثلا ماندگار است (که این روزها با عمرِ بسیار کم و با تنوعِ بسیار طراحی می‌شوند). ما حتی با وجود فقر و فلاکتِ دامنگستری که سرزمین‌مان را گرفته، هنوز هم جزو اسراف‌کاران دنیاییم. در کتابِ سَبْک‌های سَبُک‌تر (پنج فرسته بالاتر) به راه‌های عمل به‌خوبی اشاره شده است. فایل پی‌دی‌اف پیوست بالا هم از تلاش برای به‌زیستی‌ معنوی با وُسْعِ فعلی سخن می‌‌گوید. یکی از آن‌ها استفاده از سبد‌های نخلِ "جازباف (بافتِ حاشیه‌‌ی هامون جازموریان)" به‌جای کیسه پلاستیک است!

جاز باف ( www.instagram.com/jazbaf ) و امثال آن را (مثل "با سلام (www.BaSalam.com)، و کشمون (www.Keshmoon.com) ) دریابیم. شماره تلفنِ جازباف برای خرید ۰۹۱۳۶۶۵۵۷۶۸ است.
کتابِ "۵۰ واقعیت که جهان را باید تغییر دهند"

نوشته‌ی جسیکا ویلیامز،
ترجمه‌ی غلامعلی کشانی،
ویرایشِ مصطفی ملکیان،
در انتشارات نگاه معاصر منتشر شد. (تلفن سفارش: ۰۲۱۲۲۴۴۸۴۱۹ / ۰۹۱۲۲۰۸۰۴۸۹)

جسیکا ویلیامز، در این کتاب بر آن است که از میان صدها معضلِ جهانی، ۵۰ مورد را که به‌نظرش مهم‌ترند، برای ما در مقاله‌هایی ۴-۵ صفحه‌ای تشریح کند و بعضی از راه‌های واکنش به آن‌ها را هم معرفی کند تا اگر بخواهیم آستینی بالا بزنیم، اقدام کنیم.

کتاب در بعضی جاها، از واقعیت‌هایی چنان دردناک پرده برمی‌دارد که باعث تاثر شدید می‌شود، اما در کنار همین‌ها، به امکانِ عمل و وجود امید هم اشاره می‌‌کند. نویسنده در آخر کتاب مراکز مشخصی را برای آستین‌بالازنی معرفی می‌کند. مترجم هم در پیوست در یک فهرست بعضی از معضلاتِ دیگری را که در کتاب ناگفته‌مانده‌ اند و بعضی از راه‌های جهانیِ اقدام را هم مطرح می‌کند.

در چندین مقاله‌ی کتاب به جلوه‌های مختلفِ نابرابری در جهان نگاه شده، مثلا به شکافِ امید به زندگیِ بینِ کشورهای ثروتمند و فقیر، بیشتر بودنِ یارانه‌ی گاوهای اروپایی از خرج زندگی ۷۵ درصد آفریقاییان، درآمدِ‌ زیرِ یک دلارِ ۲۰ درصد از جمعیتِ دنیا، وجود ۲۷ میلیون برده؛ و در مقالاتی دیگر به خشونتِ بینِ فردی و جمعی اشاره شده، که به شکلِ مشکلِ مین‌های زمینی، ناپیداییِ ۴۴ میلیون زن به‌خاطر سقطِ جنینِ دختر در چین، کشته‌شدنِ سالانه‌ی ۱۲۰۰۰ زنِ روسی در خشونت‌های خانگی، مجازاتِ اعدام، رایج‌ بودنِ شکنجه در ۱۵۰ کشور، ۳۰۰۰۰۰ زندانیِ وجدان و عقیده، جنگ بین یک سومِ جمعیتِ دنیا، جنگ بر سرِ منابعِ طبیعی، میلیاردها دلار هزینه‌ی نظامیِ ارتش‌ها خود را نشان می‌دهد.


در کنار این ها نویسنده به مسئله‌ی حقوق کودکان و زنان هم می‌پردازد، و بعضی از موارد تخطی از آن را در احتمالِ بیشترِ بیماری روانی در بین کودکانِ نادار، قاچاق شدن ۱۲۰هزار کودک و زن به اروپای غربی، ۳۰۰۰۰۰ کودک‌سرباز‌، ختنه‌شدن دومیلیون زن و دختر و غیره می‌بیند.

جسیکا ویلیامز نگاهی ایدئولوژیک به این واقعیات نداشته، بلکه فقط گزارشگرِ نسبتا بی‌طرفِ ابعاد و کیفیت مشکل بوده و در این بین، به تلاش‌هایی در هر یک ازین صحنه‌ها هم اشاره می‌کند که برای مبارزه با مشکل انجام می‌گیرد. در معرفی‌های او از معضلات، خواننده با یک علت روبرو نمی‌شود،‌ بلکه چندین علت را در ایجاد این مشکلات دخیل می‌بیند. او از طرفی به رفتار کاسب‌کارانه‌ی معمولِ بازار آزاد اشاره می‌کند و از طرفی دیگر ناکارکردی بودن دولت‌ها را نشان می‌دهد.

اما از همه‌مهم تر، خواننده می‌تواند نقشِ رفتارِ خودِ مردم و فرهنگِ مردم را در ایجاد، تداوم، تشدید و برطرف کردن مشکل ببیند و حس کند. و به این ترتیب بر خلافِ روال معمولِ تلقیِ "قادرِ متعال" از دولت و حتی از بازارِ آزاد، خواننده به نتایج متفاوتی می‌رسد.

نویسنده در ابتدای کتاب به خواننده‌اش پیشنهاد می‌کند که کتاب را فقط برای سرگرم‌شدن نخواند، بلکه مانند کنش‌گرانِ هر یک از چالش‌های مطرح در کتاب، دست به اقدام بزند. به همین دلیل است که بعضی منتقدین، این کتاب را راهنمایِ مقدماتیِ عمل کنشگران دانسته‌اند.

مصطفی ملکیان، اندیشمندِ مطرحِ ایرانِ معاصر و اندیشه‌ورز مستقلِ فلسفه‌‌ی اخلاق و مباحثِ فرهنگی که مشکل‌پسندی‌‌اش در نقدِ نوشتار و به‌خصوص نقدِ ترجمه برای مخاطبان‌ بسیار شناخته‌شده است، متن را با دقت و همدلی ویراسته کرده و ارتقاء داده ‌است.

با اولویت دهی به آگاهیِ عامه‌ی مردم تلاش شده تا زبانِ ترجمه‌‌ی کتابْ ساده باشد و برای هر گروه سوادی خواندن‌اش آسان شود.

معرفی این کتاب از سویِ بعضی از منتقدین:

گاردین: کتابچه‌ی راهنمای پژوهش برای نسلِ روگردان از بِرَندها و نشان‌های تجاری؛

بی‌بی‌سی: کتابی از جنس کتاب‌های "حتماً خواندنی"؛

نیو استیتزمَن: باید به کتاب‌مقدسِ کنش‌گران و داوطلبانِ کارِ اجتماعی تبدیل شود؛

بخش کتابِ مایکروسافت: به‌یادماندنی، کوبنده و درست به‌طرفِ هدف.


برای آشناییِ بیشتر با این کتاب، نک:
www.ghkeshani.com/50facts
(بی‌تفاوت نمانیم،‌به اشتراک بگذاریم)
https://www.aparat.com/ARMG_Studies
هزار خط ناتمام
و کلیپ‌های اکثرا مفیدِ فارسی‌اش را ببینید و برای زندگی‌تان، زندگیِ فردی و زندگیِ جمعی‌تان توشه‌ی راه کنید.

هر کدام از این کلیپ‌ها می‌توانند آن‌قدر درس آموز باشند که نیازتان را به سر زدن به انبوه اطلاعات بیشتر منتفی کند.

می‌توانید امتحان کنید،
این شما و این هزار خط ناتمام:

https://www.aparat.com/ARMG_Studies
Forwarded from هزار خط ناتمام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چگونه به‌طرزی مؤثر به بحران کرونا واکنش نشان بدهیم؟ - راس هریس
#روان‌درمانی، #پذیرش_و_تعهد، #اکت، #راس_هریس، #جداسازی، #ذهن‌آگاهی، #ارزش‌ها، #شفقت، #کرونا

▪️مترجم: حسین محمدی‌زاده
▫️لینک ویدئو با کیفیت در آپارات
🍂
تاملاتِ مارکوس اورلیوس (۱)،
کتاب چهارم،‌ بند ۳۳:
=====================
اصطلاحاتی که در گذشته به کار می‌رفتند اکنون رایج نیستند. نام‌هایی که پیش ازاین آشنا بودند امروزه از هر نظر غریبه‌ اند؛ کامیلوس، کائسو، ولسوس، دنتاتوس؛ و اندکی بعد، اسکیپیو و کاتو، اوگوستوس، و حتی هادریان و آنتونینوس. همه‌چیز به افسانه‌ها می‌پیوندد و به سرعت از یادها می‌رود.

این اتفاق حتی برای افرادی هم که زندگیِ باشکوهی داشته‌اند رخ می‌دهد؛ و اما دیگرانی هستند که به محضِ مُردن، به قول هومر، به افرادی "گمنام ‌و ناشناس" بدل می‌شوند. در این صورت، شهرتِ ابدی چیست؟ چیزی جز خیالی پوچ و توخالی؟ پس باید چه سودایی در سر داشت؟ فقط و فقط همین:

- اندیشه‌ای عادلانه،
- عملی فداکارانه،
- گفتاری صادقانه،
- خلق و خویی قَدَری مَسلکانه و
- اعتقاد به مبدا و منشاء واحد امور.
(برگرفته از: تاملاتِ مارکوس اورلیوس، عرفان ثابتی، نشر ققنوس.)
=================================

سال‌ها پیش فکر می‌کردم این یا آن کتابْ، این یا آن شخص، این یا آن گروهْ ترازوی ارزیابیِ کل کیهان، طبیعتِ زمین و نحوه‌ی رفتارِ مردمان‌اش است، مثل خیلی از خیل‌های دیگر. کم‌کم که چشم‌ها باز تر شد، کمی از این ادعا پایین آمدم و دیدم نگاه‌های متفاوتی هم وجود دارند که شایسته‌ی تامل اند و من قرن‌ها از آن‌ها بی‌خبر بوده‌ام و بی‌خبر خواهم ماند.

باز هم گذشت تا دو سه سال پیش. کسی بانیِ خیر شد و گفت فلان کتاب را بگیر. اما آهسته‌آهسته اش بخوان. عجله نکن. روزی یک صفحه. این کتاب برای تمام کردن نیست، برای عمل کردن است، برای بارها مراجعه کردنِ هر روزه است.

باورم نمی‌شد. کتاب را گرفتم. همان‌طور که بایدْ خواندم. دیدم الحق که درست می‌گفته، این کتاب برای همه‌ی طاقچه‌ها و همه‌ی جیب‌هاست، منتها امروز دیگر نمی‌گویم که راز کیهان و طبیعت و انسان را بازگو می‌کند. فقط می‌گویم که با تو از اساسی‌ترین دلایلِ بی‌خردی و کوته‌بینی و بی‌رحمی و بی‌عدالتی، هم در سطح فردی و هم اجتماعی حرف می‌زند و تو را به جایی می‌رساند که زندگیِ سالم را حداقل بدانی که چیست و اگر هم خواستی آن را عملی کنی.

تاملات مارکوس اورلیوس (۱۲۱-۱۸۰ میلادی)، که واگویه‌های یک امپراتور برای شخصِ خودش بوده و برای خواننده نوشته نشده، در طی سفر او از رومِ باستان برای دفع حمله‌ای در آلمان نوشته شده و خوشبختانه تا امروز دست نخورده به دست ما رسیده. مثل کتاب‌های افلاطون و سایر فیلسوفانِ باستان. بنابراین بحثی برای ردّ انتساب به او مطرح نشده است. او یکی از چهار رواقیِ مشهور تاریخ فلسفه‌ی عملی است که اتفاقا امپراتور هم بوده و صاحب مُکنت و ثروت، در کنار زنون، سنکا و البته اپیکتِتوسِ کارتُن خواب!
بگذریم ...،
بعد از این که کتاب را یک بار تمام کردم، این یادداشت را در اول کتاب نوشتم:
[کتابی برای تمام فصول،
در تعجب‌ام که این همه حرافی در باره ی حَرف‌ها و حُکم‌ها و حِکمت‌ها و عرفان‌های مثلا بزرگِ (اما در بیشترِ مواقع کم مایه و کم عمق) انجام می‌گیرد، ولی کتابی این چنین ساده و فروتن و بی‌ادعا، اما پُرمایه، نادیده گرفته می‌شود، کتابی ساده‌، و مثلا باستانی، ولی "روزآمد"، و کاملا رو به هدف! ]

از این کتاب حداقل سه ترجمه دیده‌ام. دومی ترجمه‌ی نشر نی، یک ناشر معتبر دیگر است، سومی مربوط به بیش از ۱۰۰ سال پیش است از زنده یاد طالبوف: تفکرات مارکوس اورلیوس، انتشارات معتبرِ نگاه معاصر.
تاملات مارکوس اورلیوس (۲)، کتاب دوم، بند ۱۷
==================================
عمرِ آدمی لحظه‌ای بیش نیست، وجودش جریانی گذرا، احساسات‌اش مبهم، جسم‌اش طعمه‌ی کرم‌ها، نفس‌اش گردبادی ناآرام، سرنوشت‌اش نامعلوم و شهرت‌اش ناپایدار است. مختصر این‌که آدمی از لحاظِ جسمانی همچون آبِ جاری، و از لحاظِ نفسانی همچون خواب و خیال و بخار است؛ زندگی چیزی نیست جزنبرد، اقامتی کوتاه در سرزمینی بیگانه؛ و پس از شهرت، گمنامی فرا می‌رسد. پس چه چیزی می‌تواند راهنما و پاسدارِ آدمی باشد؟ فقط و فقط یک چیز: فلسفه. فیلسوف بودن یعنی:
- پاک و سالم نگه‌داشتنِ روحِ خود،
ـ روحی فارغ از لذت و درد داشتن،
ـ هدف داشتن و از کذب و ریا مبرّا بودن،
ـ در قید کرده‌ها و نکرده‌های دیگران نبودن،
- تن به قضا دادن و خدایان را منشاء امور دانستن – و از همه مهم‌تر
- با متانت در انتظار مرگ بودن و مرگ را جز انحلال و انفکاکِ ساده‌ی عناصرِ سازنده‌‌ی موجوداتِ زنده ندانستن.
اگر این عناصر بنفسه از ترکیب و باز ترکیبِ بی‌پایانِ خود آسیب نمی‌بینند، چرا باید به تغییر و انحلالِ کل ظنین باشیم؟
تغییرْ جزئی از راه و رسمِ طبیعت است؛ و در راه و رسمِ طبیعت هیچ شرّی وجود ندارد.
(برگرفته از: تاملاتِ مارکوس اورلیوس، عرفان ثابتی، نشر ققنوس.)
=================================

سال‌ها پیش فکر می‌کردم این یا آن کتابْ، این یا آن شخص، این یا آن گروهْ ترازوی ارزیابیِ کل کیهان، طبیعتِ زمین و نحوه‌ی رفتارِ مردمان‌اش است، مثل خیلی از خیل‌های دیگر. کم‌کم که چشم‌ها باز تر شد، کمی از این ادعا پایین آمدم و دیدم نگاه‌های متفاوتی هم وجود دارند که شایسته‌ی تامل اند و من قرن‌ها از آن‌ها بی‌خبر بوده‌ام و بی‌خبر خواهم ماند.

باز هم گذشت تا دو سه سال پیش. کسی بانیِ خیر شد و گفت فلان کتاب را بگیر. اما آهسته‌آهسته اش بخوان. عجله نکن. روزی یک صفحه. این کتاب برای تمام کردن نیست، برای عمل کردن است، برای بارها مراجعه کردنِ هر روزه است.

باورم نمی‌شد. کتاب را گرفتم. همان‌طور که بایدْ خواندم. دیدم الحق که درست می‌گفته، این کتاب برای همه‌ی طاقچه‌ها و همه‌ی جیب‌هاست، منتها امروز دیگر نمی‌گویم که راز کیهان و طبیعت و انسان را بازگو می‌کند. فقط می‌گویم که با تو از اساسی‌ترین دلایلِ بی‌خردی و کوته‌بینی و بی‌رحمی و بی‌عدالتی، هم در سطح فردی و هم اجتماعی حرف می‌زند و تو را به جایی می‌رساند که زندگیِ سالم را حداقل بدانی که چیست و اگر هم خواستی آن را عملی کنی.

تاملات مارکوس اورلیوس (۱۲۱-۱۸۰ میلادی)، که واگویه‌های یک امپراتور برای شخصِ خودش بوده و برای خواننده نوشته نشده، در طی سفر او از رومِ باستان برای دفع حمله‌ای در آلمان نوشته شده و خوشبختانه تا امروز دست نخورده به دست ما رسیده. مثل کتاب‌های افلاطون و سایر فیلسوفانِ باستان. بنابراین بحثی برای ردّ انتساب به او مطرح نشده است. او یکی از چهار رواقیِ مشهور تاریخ فلسفه‌ی عملی است که اتفاقا امپراتور هم بوده و صاحب مُکنت و ثروت، در کنار زنون، سنکا و البته اپیکتِتوسِ کارتُن خواب!
بگذریم ...،
بعد از این که کتاب را یک بار تمام کردم، این یادداشت را در اول کتاب نوشتم:
[کتابی برای تمام فصول،
در تعجب‌ام که این همه حرافی در باره ی حَرف‌ها و حُکم‌ها و حِکمت‌ها و عرفان‌های مثلا بزرگِ (اما در بیشترِ مواقع کم مایه و کم عمق) انجام می‌گیرد، ولی کتابی این چنین ساده و فروتن و بی‌ادعا، اما پُرمایه، نادیده گرفته می‌شود، کتابی ساده‌، و مثلا باستانی، ولی "روزآمد"، و کاملا رو به هدف! ]

از این کتاب حداقل سه ترجمه دیده‌ام. دومی ترجمه‌ی نشر نی، یک ناشر معتبر دیگر است، سومی مربوط به بیش از ۱۰۰ سال پیش است از زنده یاد طالبوف: تفکرات مارکوس اورلیوس، انتشارات معتبرِ نگاه معاصر.

(بی‌تفاوت نمانیم، به اشتراک بگذاریم.)
تاملات مارکوس اورلیوس (۲)، کتاب دوم، بند ۱۷
====
عمرِ آدمی لحظه‌ای بیش نیست، وجودش جریانی گذرا، احساسات‌اش مبهم، جسم‌اش طعمه‌ی کرم‌ها، نفس‌اش گردبادی ناآرام، سرنوشت‌اش نامعلوم و شهرت‌اش ناپایدار است. مختصر این‌که آدمی از لحاظِ جسمانی همچون آبِ جاری، و از لحاظِ نفسانی همچون خواب و خیال و بخار است؛ زندگی چیزی نیست جزنبرد، اقامتی کوتاه در سرزمینی بیگانه؛ و پس از شهرت، گمنامی فرا می‌رسد. پس چه چیزی می‌تواند راهنما و پاسدارِ آدمی باشد؟ فقط و فقط یک چیز: فلسفه. فیلسوف بودن یعنی:

ادامه در :

https://t.me/GahFerestGhKeshani/4494

(بی‌تفاوت نمانیم، به اشتراک بگذاریم)