Fix Proxy
31.2K subscribers
4 photos
1 file
8.26K links
Download Telegram
بجای سایت XXX بیا ویدیو های اینجارو ببین ارضـ..ـاشی: 💦
@Xxxxx.com
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
دیروز رفتم از کمد داداشم یه هودی کش برم برا قرار با دوست پسرم  ، یه لحظه دیدم یه چیز بنفشی زیر لباسا قایم شده  ، درآوردم دیدم یه باکس شکلاته  ، تا خواستم بازش کنم یکی بخورم  ، دیدم داداشم بدو بدو اوومد نههههههه دست نمیزنی بهشا  ، گفتم جلو بیای پرتش میکنم بشکنن  ، یدونه میخورم میرم  ، گفت دست نزن بخدا همین الان یکی ام برا تو سفارش میدم فقط به اون دست نزن  ، گفتم دروغ میگی الان این معلوم نیس چند صد تومن پولشه نمیخری دروغ میگی ؛ گفت نه بخدا قیمتاش خیلی پایینه ایناهاش بیا از اینجا الان برات سفارش میدم  :

@shokolat 💜
1
زبون عمو روی چوچولم بود و ک.یر پسر عمو روی سوراخم
خودمو به ک.یر امیر علی پسر عموم میفشردم و آه میکشیدم
-آههههییی امیر علی اون ک.یر کلفتتو بکن توم
عمو با شنیدن صداس ح.شریم تند تند ک.صمو مالید و ک.یر پسرعمو..
ادامه داستان👇🏻
https://t.me/+Dwx1PZ4qnh5mNTJk
با عموی حشری و پسر عموی ک.یر کلفتش سکس میکنه🔞💦
چوچـ_ـولمو گرفت بین دوتا انگشتشو فشار داد و از پشتم با سوارخ باســ_ـنم بازی می‌کرد داشتم دیگه به خودم می‌پیچدم که از جلو انگشتشو کرد تو و چند بار عقب جلو کرد.
از روی صندلی توالت دستشویی بزرگی که تو سالن عروسی بود بلند شد و سریع شورت و شلوارشو باهم کشید پایین. یه لحظه دولا شد جلوی کـ_ـصم و زبونشو چند بار کرد تو و محکم مک زد. با دستاش لبه های کـ_ـصم بیشتر باز کرد و زبونشو بیشتر کرد تو.
وقتی دید دارم میلرزم فوری سرشو برد بالا و یهو... ادامه داستان
خلاصه بگم زهره هستم قدم ۱۷۸ بدن سفید و توپر و سینه‌های سفید و سفت ۸۰ رفتم حموم و ترو تمیز کردم و یه لباس یقه باز تاپ مانند و یه دامن پوشیدم و بالخره رسید
وارد خونه شد یکم حرف زدیم بعد گفت میشه دستمو بکنم تو سینه هات و من گفتم اجازه نمیخواد…چهرش سرخ شده بود از شهوت و سینه های منو آورد از یقه لباسم بالا و شروع کرد به خوردن … داشتم ازحال میرفتم که بهش گفتم بریم تو اتاقا رو تخت…
رو تخت تا دراز کشیدم افتاد روم و شروع کرد به خوردن گردنم خیلی حشری شده بودم که دیدم سینه هامو درآورد و شروع کرد به خوردن چه کیفی میداد…لباسمو در اورد و دامنم درآورد و فقط با یه شرت مشکی توری موند دیگه بدجور حشری شده بودیم تا اینکه شورتمو درآورد و شروع کرد...ادامه داستان