بجای سایت XXX بیا ویدیو های اینجارو ببین ارضـ..ـاشی: 💦
@Xxxxx.com
@Xxxxx.com
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
دیروز رفتم از کمد داداشم یه هودی کش برم برا قرار با دوست پسرم ، یه لحظه دیدم یه چیز بنفشی زیر لباسا قایم شده ، درآوردم دیدم یه باکس شکلاته ، تا خواستم بازش کنم یکی بخورم ، دیدم داداشم بدو بدو اوومد نههههههه دست نمیزنی بهشا ، گفتم جلو بیای پرتش میکنم بشکنن ، یدونه میخورم میرم ، گفت دست نزن بخدا همین الان یکی ام برا تو سفارش میدم فقط به اون دست نزن ، گفتم دروغ میگی الان این معلوم نیس چند صد تومن پولشه نمیخری دروغ میگی ؛ گفت نه بخدا قیمتاش خیلی پایینه ایناهاش بیا از اینجا الان برات سفارش میدم :
@shokolat 💜
@shokolat 💜
❤1
Fix Proxy
Photo
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
زبون عمو روی چوچولم بود و ک.یر پسر عمو روی سوراخم
خودمو به ک.یر امیر علی پسر عموم میفشردم و آه میکشیدم
-آههههییی امیر علی اون ک.یر کلفتتو بکن توم
عمو با شنیدن صداس ح.شریم تند تند ک.صمو مالید و ک.یر پسرعمو..
ادامه داستان👇🏻
https://t.me/+Dwx1PZ4qnh5mNTJk
با عموی حشری و پسر عموی ک.یر کلفتش سکس میکنه🔞💦
خودمو به ک.یر امیر علی پسر عموم میفشردم و آه میکشیدم
-آههههییی امیر علی اون ک.یر کلفتتو بکن توم
عمو با شنیدن صداس ح.شریم تند تند ک.صمو مالید و ک.یر پسرعمو..
ادامه داستان👇🏻
https://t.me/+Dwx1PZ4qnh5mNTJk
با عموی حشری و پسر عموی ک.یر کلفتش سکس میکنه🔞💦
چوچـ_ـولمو گرفت بین دوتا انگشتشو فشار داد و از پشتم با سوارخ باســ_ـنم بازی میکرد داشتم دیگه به خودم میپیچدم که از جلو انگشتشو کرد تو و چند بار عقب جلو کرد.
از روی صندلی توالت دستشویی بزرگی که تو سالن عروسی بود بلند شد و سریع شورت و شلوارشو باهم کشید پایین. یه لحظه دولا شد جلوی کـ_ـصم و زبونشو چند بار کرد تو و محکم مک زد. با دستاش لبه های کـ_ـصم بیشتر باز کرد و زبونشو بیشتر کرد تو.
وقتی دید دارم میلرزم فوری سرشو برد بالا و یهو... ادامه داستان
از روی صندلی توالت دستشویی بزرگی که تو سالن عروسی بود بلند شد و سریع شورت و شلوارشو باهم کشید پایین. یه لحظه دولا شد جلوی کـ_ـصم و زبونشو چند بار کرد تو و محکم مک زد. با دستاش لبه های کـ_ـصم بیشتر باز کرد و زبونشو بیشتر کرد تو.
وقتی دید دارم میلرزم فوری سرشو برد بالا و یهو... ادامه داستان
خلاصه بگم زهره هستم قدم ۱۷۸ بدن سفید و توپر و سینههای سفید و سفت ۸۰ رفتم حموم و ترو تمیز کردم و یه لباس یقه باز تاپ مانند و یه دامن پوشیدم و بالخره رسید
وارد خونه شد یکم حرف زدیم بعد گفت میشه دستمو بکنم تو سینه هات و من گفتم اجازه نمیخواد…چهرش سرخ شده بود از شهوت و سینه های منو آورد از یقه لباسم بالا و شروع کرد به خوردن … داشتم ازحال میرفتم که بهش گفتم بریم تو اتاقا رو تخت…
رو تخت تا دراز کشیدم افتاد روم و شروع کرد به خوردن گردنم خیلی حشری شده بودم که دیدم سینه هامو درآورد و شروع کرد به خوردن چه کیفی میداد…لباسمو در اورد و دامنم درآورد و فقط با یه شرت مشکی توری موند دیگه بدجور حشری شده بودیم تا اینکه شورتمو درآورد و شروع کرد...ادامه داستان
وارد خونه شد یکم حرف زدیم بعد گفت میشه دستمو بکنم تو سینه هات و من گفتم اجازه نمیخواد…چهرش سرخ شده بود از شهوت و سینه های منو آورد از یقه لباسم بالا و شروع کرد به خوردن … داشتم ازحال میرفتم که بهش گفتم بریم تو اتاقا رو تخت…
رو تخت تا دراز کشیدم افتاد روم و شروع کرد به خوردن گردنم خیلی حشری شده بودم که دیدم سینه هامو درآورد و شروع کرد به خوردن چه کیفی میداد…لباسمو در اورد و دامنم درآورد و فقط با یه شرت مشکی توری موند دیگه بدجور حشری شده بودیم تا اینکه شورتمو درآورد و شروع کرد...ادامه داستان