داود فیرحی
8.25K subscribers
548 photos
97 videos
356 files
498 links
📚 (بازنشر) آثار و اندیشه ها 📚


ارتباط با ادمین:

@DavoodFeirahi

@Rezataran
Download Telegram
فقه سیاسی.6.98.m4a
68 MB
🔸درسگفتار فقه سیاسی
جلسه ششم؛
" انقلاب در معنی و مفهوم ملت" در ایران معاصر
یکشنبه 25 فروردین 98
#فقه_سیاسی
🔹@Feirahi
سیره سیاسی پیامبر(ص) 6.98.m4a
73.3 MB
🔸درسگفتار "سیره سیاسی" پیامبر اعظم(ص)
جلسه ششم؛
تصریح رسول خدا بر "حضور و مشارکت یهودی ها در قرارداد مدینه"

دوشنبه 26 فروردین 98

#سیره_سیاسی_پیامبر(ص)
🔹@Feirahi
🔸کاوش قدیم،طرح جدید

به گزارش موسسه فهیم،استاد دکتر داود فیرحی، استاد دانشگاه، شامگاه پنجشنبه 29 فروردین در نشست علمی «ظرفیت‌ها و چالش‌های اندیشه دینی در حوزه نظریه‌پردازی» در مؤسسه فهیم گفت:
نظریه‌پردازی علاوه بر اینکه ایجاد طرح جدید است تلاش برای شناسایی طرح قدیم هم هست. زیرا تا سامانه قدیمی به درستی شناخته نشده باشد طرح جدید هم بی معناست به همین دلیل نظریه‌پردازان موفق کاوشگران موفق در نظریات قدیم هستند و از کاستی ها و امکانات آن ها راهی به عرصه جدید باز می‌کنند.

وی با بیان اینکه فقه امکانات و ظرفیت زیادی در بحث حکمرانی دارد بیان کرد:
از جمله امکانات این دانش آن است که تنها دانش عملی مسلمین و قرینه حکمت عملی یونان و دانش‌های عملی جدید در کشورهای دیگر است.
🔹فقه دو کار مهم را انجام می‌دهد؛ یکی اینکه اجازه نمی دهد مسلمان دچار پوچی در نسبت بین عقیده و عمل شود و ارجاع زندگی او را به نص می‌دهد. همچنین سابقه طولانی ۱۴۰۰ ساله دارد. بنابراین با سنجش موفقیت‌ها و شکست ها در مجموع تجربه ارزنده‌ای دارد. قواعد خوبی تولید کرده و روش شناسی نسبتا مشخصی دارد.
@fahiminst
🔹@Feirahi
♦️بزرگترین مشکل نظریه‌پردازی فقهی در تشخیص موضوعات است؛

فیرحی با بیان اینکه بعید است در دنیای شیعه بدون توجه به این امکانات بتوانیم نظریه‌ای را توضیح دهیم اظهار کرد: یکی از بهترین راه ورود به یک دانش، ساده سازی آن است؛ اگر ما به دستگاه فقه نگاه کنیم به دو بخش تقسیم می‌شود که یکی اجتهاد برای حکم و دیگری تشخیص موضوع است. بنده معتقدم بیشترین مشکلات در حوزه تشخیص موضوع و نه در اجتهاد است.

این استاد دانشگاه بیان کرد: امروز ما با بحرانی جدی در نسبت فقه و دانش‌های جدید مواجه هستیم و این فرضیه پیدا شده که دانش‌های جدید آیا می توانند به فقه کمک کنند یا اینکه رقیب فقه هستند؟ و ما چاره ای جز عبور از آن نداریم . گاهی چنین القاء می شود که فقه در جنگ با این دانش‌هاست. بنده در رشته سیاسی این مسئله را با صراحت می‌بینم.

فیرحی با بیان اینکه از قدیم فقها گفته‌اند که آنچه در استنباط حکم تعیین کننده است ماهیت موضوع است تصریح کرد: موضوعات غیر استنباطی، دو قسم بیشتر نیستند؛ یا طبیعی و یا برساخته هستند؛ مثلا فلس در ماهی، شراب و خوک و ... موضوعات طبیعی هستند و تا حدی می‌توانیم تشخیص دهیم ولی بسیاری از موضوعات طبیعی نیستند و به راحتی نمی توانیم بشناسیم؛ یکی از این موضوعات که سیال و دائما در حال تغییر و تحول است، بحث دولت و حکمرانی است؛ مثلا سال‌ها چالش و مقاومت در انتخاب بین حمام های مخزنی و مدرن بود و سرانجام مسئله حل شد، ولی کسی فکر نمی‌کند که دولت هم تغییر می‌کند.

این استاد و محقق دینی با بیان اینکه سنت‌های استنباطی ما به خصوص در تشخیص موضوع بسیار کند عمل می‌کند به ماجرای مظفرالدین شاه اشاره کرد و گفت: او پادشاهی بود که مدیریت زوال را فهمیده بود و همین امر باعث شد تا مدتی حکومت قاجار را تثبیت کند برخلاف تصور ما که فکر می کنیم بی عرضه بود؛ او می‌گوید فکر نکنید که من از روی اجبار مشروطه را پذیرفتم مدت ها بود درصدد این کار بودم ولی امکانش فراهم نشده بود؛ او می‌گوید همان طور که نوع لباس مردم و شبکه ‌های آب تغییر می‌کند ما هم باید تغییرات در حکومت را بپذیریم لذا مشروطه را پذیرفت.

وی با بیان اینکه برخی مواقع ما راهی جز صید تغییرات و پذیرش آن نداریم اضافه کرد: در مورد حکومتداری تقریبا از حدود ۱۲۶۰ میلادی، تغییرات زیادی در دنیا رخ داد؛ در انگلیس، ماهیت حکومت از ولایت به وکالت و حقوق تبدیل شد؛ در دوره مشروطه در ایران هم این مسئله رخ داد و یکی دو وزارتخانه را حاکمیتی و مابقی را ذیل حقوق بردند ولی در دستگاه فقهی ما تاکنون هم این تغییر مورد توجه نبوده است؛ مثلا مرحوم آیت الله مومن در مباحث خود، هیچ احتمالی در بحث انقلاب در موضوع حکمرانی نداده است؛ این بزرگان تصور می‌کنند حکومت فعلی همان حکومتی است که در موقع صدور و بیان روایت وجود داشته است؛ برخی تصور می کنند همان طور که شراب در زمان صدور روایت شراب بوده هنوز هم هست، دولت هم همچنان همان دولت است که بود. در حالی که دولت آنقدر تغییر می کند که انسان نمی‌تواند آن را بشناسد.

فیرحی با بیان اینکه در دنیا چندسال یکبار سنجشی در مورد حکمرانی خوب برگزار می شود و تغییرات آن را شناسایی و فاکتورهایی به آن اضافه می‌کنند، اشاره کرد که چنین تلاش های موضوع شناسانه در دگرگونی دولت در ایران هم ضرورت دارد تا دولت در ایران نیز فارغ از رقابت های جناحی از معیارهای جهانی حکمرانی فاصله نگیرد و عقب نیفتد.
وی برای توضیح بیشتر به این فاصله ها و پیامدهای عقب افتادگی در حوزه بانکداری اشاره کرد .

@fahiminst
🔹@Feirahi
🔹نقش علوم انسانی در فقه

فیرحی ادامه داد: امروز عرف را چه کسی توضیح می‌دهد و چگونه می توان آن را شناخت و آن را معیاری برای تشخیص موضوع قرار داد؟
مطابق ادبیات مرحوم امام خمینی ما می توانیم از عرف دقیق صحبت کنیم لذا اگر این حرف را تفسیر کنیم می‌توانیم بگوییم نماد عرف دقیق در دنیای امروز، رشته‌های متعدد علوم انسانی است. بنابراین علوم انسانی دوربینی برای کمک به فقیه و حجت برای او در تشخیص موضوع است.

🔹موضوع‌شناسی وظیفه سازمانی فقها و حوزه نیست

فیرحی تصریح کرد: امام مثلا وقتی بحث رویت هلال را مطرح می کردند دنبال گروه‌های استهلال و ... نبودند و به نظر مرکز ژئوفیزیک اعتماد می کردند زیرا این مرکز ابزار دقیقی دارد و رصد در طول سال هم دارند بنابراین ضریب خطای کمی دارد؛ این در حالی است که شبیه این اتفاق در حوزه استنباط فقهی رخ نداده است، ما همه طلاب را به موضوع‌شناسی سوق داده ایم و آن را وظیفه سازمانی فقه تلقی کرده‌ایم در حالی که هنوز معلوم نیست موضوع شناسی کار کیست؟.

این استاد دانشگاه بیان کرد: نظام پژوهشی حوزه نشان از جهت‌گیری نسبتا روشن در این بحث ندارد؛ ابهام ما عمدتا در حوزه موضوعات است و چون خوب این موضوعات برای فقیه شناخته نمی‌شود و ارتکازات دوره صدور روایات را مبنا قرار می‌دهند لذا نمی توانند شناخت درستی از موضوع و تغییرات آن داشته باشند.

🔸آزمایشگاه و مرجع معتبر در موضوع‌شناسی نداریم

فیرحی تصریح کرد: در حوزه موضوعات فقهی، ما آزمایشگاه مورد اعتمادی نداریم تا موضوع را به حکم نزدیک کند البته فقها هم می‌توانند بگویند که دانش‌های انسانی هم دانش‌های روشن و قابل اعتمادی نیست که درست است ولی پاسخ این است که قدما وقتی به یک عرفی تکیه می‌کردند مگر عرف‌های مخالف وجود نداشت و انتخاب روشمند بین عرف ها و کارشناسی های خبره راه حل عقلایی و پذیرفته شده ای دارد.

🔸جنگ علوم انسانی و فقه؛ نتیجه ورود فقها به موضوع‎شناسی

وی با بیان اینکه تشخیص موضوع از وظائف سازمانی فقیه نیست ولی امروز در حوزه در حال تبدیل شدن به گفتمانی مسلط است، تاکید کرد: معنای این مسئله آن است که فقه با دانش‌های انسانی دیگر جنگ خواهد کرد نه اینکه از آن کمک بگیرد لذا همیشه ما با یک بحران مواجه خواهیم بود که یا باید فقه را رها کرده و تسلیم علوم انسانی شویم و یا علوم انسانی را رها کرده و تسلیم فقه شویم و معتقدم هر دو غیرممکن است و جامعه در یک آشوب قرار می‌گیرد؛ نه دستگاه فقه توان جایگزینی علوم انسانی را دارد و نه علوم انسانی می تواند نقش فقه را بازی کنند زیرا فقه به انسان می گوید که چگونه زندگی کند و و به عنوان مسلمان درست عمل کند.

وی تاکید کرد: انسان تنها موجودی است که اگر میان ارزش ها و زندگی او فاصله بیفتد عصبی می‌شود و سرانجام یا زندگی و یا ارزش‌هایش را آتش می زند؛ اگر ما رابطه علوم انسانی جدید را با فقه تعیین نکنیم، علی القاعده احتمالا همبستگی میان ارزش‌ها و زندگی کم می شود، و اگر تضادی میان ارزش‌ها با زندگی پیدا شود، افراد کمی هستند که ارزش‌ها را نگه دارند و بخش زیادی از مردم به زندگی می چسبند.
امروز، هستی و نیستی فقه به تعیین تکلیف در رابطه با علوم انسانی وابسته است.
@fahiminst
🔹@Feirahi
💥مطلبی از دکتر محمد منصور نژاد؛

به نام خدای علم
راه حلی ناتمام: دکتر فیرحی؛ جمع بین علوم انسانی و فقه
دیروز نوشته ای از دکتر فیرحی گرامی، درباره «فقه و علوم انسانی» در یکی از کانال های تلگرامی، توجهم را به خود جلب نمود و بیش از یکبار خواندم. مایلم درباره این نوشته تاملاتی داشته باشم. اما بگذارید ابتدا از شخصیت دکتر شروع نمایم:
1)حدود 2 دهه است از نزدیک دکتر فیرحی از آشنایی نزدیک دارم؛ از زمانی که استاد مشاور رساله دکتریم در سال 1379 در دانشگاه تهران بودند. استاد، فردی سلیم النفس، شریف، خوش محضر، مهذب و کم ادعایی هستند که آدمی از مصاحبت با ایشان لذت می برد و....
همچنین اظهار نظر ایشان در باب فقه از آن جهت اهمیت دارد که خود دانش آموخته حوزه و از افرادی است که فقه خوانده است و از این رو نقد ایشان بر فقه صرفا نقد برونی (و احیانا از روی عدم آشنایی با زوایای فقه) نیست و به نحوی نقد از درون، و با توجه به مشکلات این علم در جهان معاصر نیز محسوب می گردد.
2)پرسشی که ایشان در می افکند در این سامان بیش از یک قرن است که همواره فرا راه متدینان بوده که آیا در عصر جدید، می توان به دانش فقه که به دنیای قدیم تعلق دارد، بازگشت؟ به عبارت دیگر فقه چگونه به سوالات عصر پاسخ می دهد، در حالیکه برای مخاطبان و موضوعات فقه و فقاهت، دانش های نوینی مثل علوم انسانی، پاسخ های تازه و جذاب دارند؟
استاد فیرحی هم در این موضوع مهم ورود کرده و بر این باورند که:
- اگر ما به دستگاه فقه نگاه کنیم به دو بخش تقسیم می‌شود که یکی اجتهاد برای حکم و دیگری تشخیص موضوع است. بنده معتقدم بیشترین مشکلات در حوزه تشخیص موضوع و نه در اجتهاد است؛
-آنچه در استنباط حکم تعیین کننده است ماهیت موضوع است: موضوعات غیر استنباطی، هم دو قسم بیشتر نیستند؛ یا طبیعی و یا برساخته هستند؛ تشخیص موضوعات برساخته، کار فقه و فقاهت نیست؛
-نماد عرف دقیق در دنیای امروز، رشته‌های متعدد علوم انسانی است. بنابراین علوم انسانی دوربینی برای کمک به فقیه و حجت برای او در تشخیص موضوع است.
-نه دستگاه فقه توان جایگزینی علوم انسانی را دارد و نه علوم انسانی می تواند نقش فقه را بازی کنند زیرا فقه به انسان می گوید که چگونه زندگی کند و و به عنوان مسلمان درست عمل کند.
پس عصاره پاسخ ایشان بدین پرسش آن است که دامنه وظایف و مباحث این دو علم از هم جداست و از این رو تزاحمی برای هم ایجاد نمی کنند، بلکه علوم انسانی به کمک فقها می آید. راه حل مشخص ایشان آن است که موضوع شناسی و تشخیص کار فقها نیست، و به اصحاب علوم انسانی واگذار شود؛
3)بحث ایشان در حقیقت زیر مجموعه بحث علم دینی و حریم و حیطه آن است و چون امروزه در حوزه های شیعی، علم فقه بیش از حد لازم فربه شده است، از این رو علم دینی به غلط، معادل فقه شیعی (و مقدمه آن علم اصول) قلمداد می گردد. به پرسش بالا (چگونگی جمع علم دینی و به ویژه فقه با پرسش ها و دانش های عصری) در استقرایی غیر تام، تا کنون در میان شیعیان پاسخ های زیر داده شده است:
یک: در جایی که نص وجود دارد، به نص مراجعه می گردد و در جایی که نص نداریم (ما لا نص فیه) به عقل بشری مراجعه می کنیم. طبق این منطق که مهمترین مدافعش «مرحوم نایینی» بود، قانون اساسی عصر مشروطه را نوشتند و برای اینکه قوانین مجلس از مدار شرع خارج نشود، فقهایی بر آن نظارت داشتند؛
دو: برخی از حوزویان به اینجا رسیدند که نه تنها علوم انسانی موجود، بلکه علوم پایه (فیزیک و شیمی و...) هم باید اسلامی شود و البته از فقه مصطلح و موجود هم فاصله گرفته و درصددند تا علم دینی تازه ای تاسیس نمایند. (طرفداران فرهنگستان علوم اسلامی قم)؛
سه: برخی سخن از تفکیک موضوعات علم داشتند و مثلا درباره اقتصاد گفتند: اسلام علم اقتصاد ندارد، ولی نظام اقتصادی (که فقه بدان می پردازد) را دارد. (استاد مطهری) این منطق را به نظرم از نگاه استاد به سایر رشته های علوم انسانی نیز می توان تعمیم داد؛
چهار: در علوم اجتماعی، اگر جایی بین جامعه شناسان درباره ریشه و راه حل یک آسیب اجتماعی اجماع نظر وجود داشته باشد، و ارایه گردد متشرعان باید بدان تن داده و پیروی کنند، و در غیر این موارد «نَقل»، (و از جمله محصولاتش فقه) رهگشاست. (آیه الله جوادی آملی)
پنج: علوم حوزوی و مثلا فقه می توانند در کنار سایر علوم انسانی برای مشکلات اجتماعی تولید فرضیه نمایند. با این وصف علوم انسانی و فقه در کنار هم فعالند و مفید. (کارشناسان پژوهشگاه وحدت حوزه و دانشگاه)
شش: قوانين ديني از مسايل سياسي منفكّ‌‏اند. اسلام با سياست مدن كاري ندارد و در مسایل متداول فقهی، حیطه غیر از عبادات، باید به خرد جمعی (که علوم انسانی از جمله مظاهر آن است) رجوع نمود. (دکتر مهدی حایری)
هفت: اگر دکتر فیرحی هنوز اجتهاد فقهی را در تعامل با علوم انسانی، کارآمد می بیند، برخی برای کارآمد سازی دین، گفتند: باید در اصول و مبانی دینی هم اجتهاد نماییم. و در جمع وظیفه عالمان دین و اصحاب علوم آکادمیک، سپردن تکلیف موارد منسوخ، (که فقط شامل عبادات نمی شود) به عقل جمعی بشر بدون انتساب به دین، و نیز تعمیق امور ثابت و جاودانه دین را راه حل مشکل می داند. (دکتر کدیور)
هشت: خودم در این زمینه مبنایی متفاوت از موارد یاد شده دارم که شرح و بسط آن را ممکن است در نوشته مستقل و مبسوط دیگر داشته باشم.
4) و اما به نظرم استاد فیرحی، موضوعی را که دیگران در ابعاد پیچیده تری پیشتر بررسی نمودند، به صورت ساده تری طرح کرده و راه حل آسانی، هم برای جمع بین فقه و علوم انسانی پیشنهاد نمودند. ولی به نظرم این اظهار نظر جامع و مانع نیست؛ زیرا:
یک: اولا باید درباره این غلط مصطلح توضیح داد که «علوم انسانی» که در دانشگاههای ما در برابر علوم پایه و پزشکی و... باز شناسی می گردد، برداشت دقیقی از علوم انسانی نیست. در مفهوم بندی دقیق، علوم انسانی (Humanities) در مقابل علوم اجتماعی (Science Social ) شناسایی شده و هنر دانش مدرن آن است که علوم اجتماعی را خلق نموده است (و البته برای علوم انسانی نیز مبانی تازه خلق نموده است)، اما علوم اجتماعی را در مبنا و بنا خلق کرده و از نبود به بود آورده است. به عبارت دیگر، علم اخلاق، فلسفه و ادبیات و.... که از مصادیق علوم انسانی در معنای دقیقند، قدمت بالای 20 قرنه در تاریخ بشر دارند، اما جامعه شناسی، روانشناسی، علم سیاست، علم اقتصاد و... که از مصادیق علوم اجتماعی اند، محصول عصر مدرن اند و با ظهور این علوم است که علوم دینی سابق مثل فقه، از جهت کارکرد و کارآمدی، دچارمشکل گردیده اند. به عبارت دقیقتر پرسش اساسی آن است که علم فقه با علوم اجتماعی آیا قابل جمع است یا خیر؟
دو: اگر استاد تلقی می کنند که علوم انسانی مصطلح و در حقیقت علوم اجتماعی تنها به موضوع شناسی می پردازد، این سخن درست نیست. می دانید که «نظریه پردازی» کار علوم اجتماعی است و هر نظریه، سه رکن دارد: «توصیف»؛ «تبیین» و «تجویز». یعنی این علوم جدیده هم موضوع را می شناسند در مقام توصیف؛ و سپس چرایی آن را در مقام تبیین، کالبد شکافی می نمایند و در گام سوم و در مقام تجویز، برای رفع مشکل، نسخه ارایه نموده و ارایه طریق دارند. این گام و رسالت سوم با دانش های مرتبط با آینده پژوهی به شدت گسترش هم یافته اند و بُعد تجویزی علوم انسانی روز به روز رو به گسترش است. با این وصف، وقتی علوم انسانی موضوعی را شناخت و با روش های علمی برای آن راهبرد و راهکار دارد، دیگر چه نیازی به استنباط فقهی درباره موضو ع است؟ در این صورت، راه حل استاد با ماهیتی که علوم انسانی دارد، به زیر سوال می رود!
سه: اینکه «فقه به درست عمل کردن باز می گردد» هم مدعای دقیقی نیست. اولا بیش از فقه، این اخلاق است که به درست عمل کردن نظر و عنایت دارد و ثانیا در دنیای جدید برخی ( حتی در ایران) بر این باورند که علم اخلاق، لزوما به دین گره نمی خورد و می تواند پشتوانه اش یکی از مکاتب در فلسفه اخلاق باشد!
و اضافه شود که بر مبنای فقهی، فتاوایی گاه در روزگار ما در میان شیعه و اهل سنت، داده شده است (مثلا برداشت فقهی داعش) که با راه درست فرسنگها فاصله دارد! به عبارت دیگر، در اظهار نظر راجع به فقه، حتما باید به تنوع مبانی و مظاهر فقهی توجه داشت و حکم واحد درباره فقه، قرین به صواب نیست؛
چهار: اینکه علم فقه با «تشخیص موضوع» کار ندارد هم مدعای کاملی نیست. چون در برخی مسایل مثلا عبادی (موضوعات مربوط به اقسام نماز) فقه به شناخت، تشخیص و تعیین موضوعات هم می پردازد (و علم دیگری اصلا چنین صلاحیتی در خود نمی بیند). دقیقتر آن است که تطبیق موضوع مشخص شده و اجتهاد شده با مصداق، کار مکلف است.
شش: در باب اینکه علوم انسانی «نماد عرف دقیق» نیز جای چند و چون دارد. عرف دامنه وسیعی دارد و پشتوانه نص حتی در کتاب خدا دارد. مثلا وقتی در قرآن آمده است: وامر بالعرف (اعراف/199)، ای پیامبر به عرف فرمان بده، آیا می توان برداشت نمود، یعنی به علوم انسانی ارجاع بده؟
در کتاب درس گفتارهای دین و موسیقی به تفصیل (5 جلسه) در باب عرف سخن گفتم. از جمله آوردم: «در گفتمان دینی و فقهی برای واژه‌ی «عرف» معادل‌هایی از قبیل: سیره عملی، عمل الناس، عرف الاعاده، محاسن العادات، عادت الناس، بنای عرف، عادات العقلا، عرف عقلا، بنای عقلا، طریقه و سلوک عقلا، ارتکاب عقلایی، اجماع عملی، اتفاق ناس و ... پیشنهاد شده است. بحث عرف از آن بحث‌های فرّار، پیچده، مبهم و بلاتکلیف است. چون به عنوان مثال در همان نگاه اول می‌فهمیم که شیوه عمل الناس و سلوک عقلا با هم متفاوت هستند. عمل مردم عادی با مردمی که عقلا و زعمای قوم معرفی می‌شوند، از هم دور است. عرف را با هر کدام از آن معانی که در نظر بگیریم، برداشت متفاوتی از آن می‌شود.» (البته بحث عرف فقط مربوط به فقهیان ما و جهان اسلام نیست، بلکه بحث تمام رشته‌های حقوقی در سطح جهان است و در آنجا هم مساوی با علوم انسانی نیست)
هفت: بر اساس همین ملاحظلات اندک می خواهم نتیجه بگیرم با اینکه بیش از یک قرن است در این سامان درباره نسبت دین با پرسش های عصری و علوم زمانه اظهار نظر شده است، اما به نظرم در این موضوع و بحث به قول آن شاعر افغانی:
«هنوز اول عشق است
سخن دنباله دارد»!
سیره سیاسی پیامبر 7.98.m4a
73 MB
🔸درسگفتار "سیره سیاسی" پیامبر اعظم(ص)
جلسه هفتم؛
برخی نکات مهم در قرارداد مدینه:"حرم، پناهندگی،صلح و داوری"

دوشنبه 2 اردیبهشت 98

#سیره_سیاسی_پیامبر(ص)
🔹@Feirahi
فقه سیاسی 7.98.m4a
60.1 MB
🔸درسگفتار فقه سیاسی
جلسه هفتم؛

درآمدی بر؛
" انقلاب در معنی و مفهوم دولت" در ایران معاصر

یکشنبه 8 اردیبهشت 98

#فقه_سیاسی

🔹@Feirahi
🌐" تأملی کوتاه دربارۀ آیندۀ جهان اسلام"

💠آینده پژوهی، تلاش روشمند برای پیش بینی(و نه پیش گویی) آیندۀ جهان اسلام، به اعتبار منطق حاکم بر تحولات گذشته و حالِ این جامعه است. اگر زندگی امروز، حاصل افکار و کردار دیروز است، وضعِ فردای جهان اسلام نیز، لاجرم، حاصل اندیشه و کردار امروز خواهد بود.
🔹این حکم بر دو پیش فرض اساسی استوار است؛ نخست، قاعده مندی تحولات زندگی و پیوست معنی دار گذشته، حال و آینده است. به گونه ای که «عبور» از گذشته «عبرتی» برای حال، و شناخت وضعِ موجود، «بصیرتی» نسبت به آیندۀ ناشناخته فراهم می نماید؛ دوم این که این پیوستار تاریخی، البته جبری و صد درصدی نیست، بلکه احتمالی تحلیلی است که به یکی از دو شرط زیر ممکن است دگرگون شود؛ الف) رخدادِی غیرمنتظره یا؛ ب) اندیشه ای خلّاق،که مسیر عادی جهان اسلام را تغییر دهند.
🔸اگر این دو شرط را از آینده شناسی جهان اسلام خارج کنیم، و از طرفی هم "گذشته و آیندۀ جهان اسلام را به دور و نزدیک تقسیم نمائیم، تأملات حاضر بر این موضع تمرکز خواهد داشت؛ «آیندۀ نزدیک جهان اسلام به اعتبارِ حال و گذشتۀ نزدیک آن». منظور از گذشتۀ نزدیک، سرگذشتِ افکار و کردار مسلمانان در چهار دهۀ گذشته است، و آیندۀ نزدیک نیز ده/ دوازده سال آینده(1410ش/2030م) است.
🔹قطع نظر از عوامل خارجی که البته اختلال زیادی در تحولات این جامعه دارد، گذشتۀ نزدیک جهان اسلام را اگر از درون بنگریم، وضع خیره کننده ای را می بینیم که عبارت از؛ مناقشۀ دو گفتمان «اسلام گرایی ناتوان» و «سکولاریسم ناتوان» است. دو ناتوانی رقیب که آیندۀ نزدیک مسلمانان را تعیین می کنند و این احتمال وجود دارد که مسلمانان را در درون جهان اسلام با دو خطر احتمالی مواجه نمایند؛ گتویی شدن و غربت در خانه، یا بازگشت رادیکالیسم مذهبی به جهان اسلام. خواهم کوشید این نکات را اندکی بیشتر برجسته نمایم./.

🔸همایش بین‌المللی آینده جهان اسلام در افق 1414شمسی.

دانشگاه تهران. 9 اردیبهشت98

@Feirahi
تاملی بر آینده جهان اسلام.m4a
24.4 MB
🔹" تأملی بر آیندۀ جهان اسلام"


🔸همایش بین‌المللی آینده جهان اسلام در افق 1414شمسی.

دانشگاه تهران. 9 اردیبهشت98

@Feirahi
استاد دکتر رضوی.m4a
9.8 MB
🌾 "مهارت علمی ، فضیلت اخلاقی"

همایش بزرگداشت استاد برجسته اندیشه سیاسی؛ دکتر سید محمد رضوی

دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
10 اردیبهشت 98
@Feirahi
با دکتر فرهنگ رجایی
همایش بزرگداشت دکتر رضوی
سالن شیخ انصاری. دانشکده حقوق و علوم سیاسی. دانشگاه تهران.
10 اردیبهشت 98
@Feirahi
از چپ:
دکتر علی محمودی، دکتر فرهنگ رجایی، بنده و دکتر حبیبا

همایش بزرگداشت دکتر رضوی
سالن شیخ انصاری. دانشکده حقوق و علوم سیاسی. دانشگاه تهران.
10 اردیبهشت 98
@Feirahi
عکسی به یادگار...

@Nedaye_siyasat
@Feirahi
سیره پیامبر 8.98.m4a
80.9 MB
🔸درسگفتار "سیره سیاسی" پیامبر اعظم(ص)

جلسه هشتم؛
پیامدها و نتایج قرارداد مدینه؛
"ظهور دولت-شهر پیامبر"

دوشنبه 9 اردیبهشت 98

#سیره_سیاسی_پیامبر(ص)
🔹@Feirahi
سیره سیاسی پیامبر اعظم9.98.m4a
74.8 MB
🔸درسگفتار "سیره سیاسی" پیامبر اعظم(ص)

جلسه نهم:
از قانون اساسی مدینه تا صلح حدیبیه(اول تا پنجم هجرت)؛
" تحلیلی بر مواد دهگانه قرارداد حدیبیه"

دوشنبه 16 اردیبهشت 98

#سیره_سیاسی_پیامبر(ص)
🔹@Feirahi
فقه سیاسی98.8.m4a
86.3 MB
🔸درسگفتار فقه سیاسی
جلسه هشتم؛

انقلاب در مفهوم دولت:
" از استعاره مالکیت تا قرارداد مالکانه"

(تأملی بر کتاب "آزادی و سیاست" و اندیشه های عبدالرحیم طالبوف در باره دولت مشروطه)

یکشنبه 15 اردیبهشت 98

#فقه_سیاسی
🔹@Feirahi