Forwarded from یاسر عرب
تصاویری مشاهده کردم از عزاداری برای امام حسین (ع) در لس آنجلس که هم علم کشی و طبل زنی و سینه زنی و زنجیر زنی در آن بود و هم جمعیت عظیم و بیرق عزاداری و خیابان در تصرف عزاداران درآمده و همچنین پرچم ج.ا در دست عزاداران.
این تجمعات موجب فخر شفیعیان شده است و سربلندی ایرانیان و انشالله عالمگیر شود اما..
اما اگر همین مناسک بخواهد در کشور خودمان و برای یک چهرهی مذهبی یهودی یا مسیحی برگزار شود و چنین خیابان بند بیاورد و تبلیغ نماید و ... موضع حاکمیت ما چیست؟
از ادیان دیگر بگذریم و در همین اسلام مذهب برادران اهل سنت ما مثلا خواسته باشند در کلان شهرها و مثلا در تهران مسجدی داشته باشند برخورد حاکمیت ما و شیعیان بزرگوار چیست؟
به نظر حقیر اینکه کسانی میتوانند در آمریکا پرچم ج.ا را به دست گرفته و اینطور آزادانه در خیابان مناسک راه انداخته و عزاداری کنند بیشتر فخر آن حاکمیت است!
فرض بفرمایید در کنار و گوشهی خوابی و مناسکی و رویایی دو نفر پرچم آمریکا به دست با احترام درون همین خیابان انقلاب تهران خودمان حضور داشته باشند!
حالا فرضمحال که محال نیست. چه اتفاقی برایشان رخ خواهد داد؟
خلاصه کاش یاد بگیریم!
@yaser_arab57
این تجمعات موجب فخر شفیعیان شده است و سربلندی ایرانیان و انشالله عالمگیر شود اما..
اما اگر همین مناسک بخواهد در کشور خودمان و برای یک چهرهی مذهبی یهودی یا مسیحی برگزار شود و چنین خیابان بند بیاورد و تبلیغ نماید و ... موضع حاکمیت ما چیست؟
از ادیان دیگر بگذریم و در همین اسلام مذهب برادران اهل سنت ما مثلا خواسته باشند در کلان شهرها و مثلا در تهران مسجدی داشته باشند برخورد حاکمیت ما و شیعیان بزرگوار چیست؟
به نظر حقیر اینکه کسانی میتوانند در آمریکا پرچم ج.ا را به دست گرفته و اینطور آزادانه در خیابان مناسک راه انداخته و عزاداری کنند بیشتر فخر آن حاکمیت است!
فرض بفرمایید در کنار و گوشهی خوابی و مناسکی و رویایی دو نفر پرچم آمریکا به دست با احترام درون همین خیابان انقلاب تهران خودمان حضور داشته باشند!
حالا فرضمحال که محال نیست. چه اتفاقی برایشان رخ خواهد داد؟
خلاصه کاش یاد بگیریم!
@yaser_arab57
✳️ موافقت با آزادی موقت و تجویز اعاده دادرسی و بررسی مجدد پروندهها فارغ از مصوبات شوراها و نهادهای خارج از عدلیه؛ گامی بسمت حل مسئله!
🔹نامه دوم عدالتخواهان به رئیس دستگاهقضایی، پیرامون خبرنگاران زندانی
🔹حجتالاسلام و والمسلمین، جناب آقای اژهای؛ رئیس محترم قوه قضاییه
با سلام و اهدای احترام؛
🔹پیرو نامهی پیشین اینجانبان به حضرتعالی حول سه تن از خبرنگاران زندانی و انتشار جوابیهای در خبرگزاری دستگاه قضایی، لازم دانستیم این گفتگو را با هدف حل مسئله، در قالب نامهی دوم و با ذکر نکات ذیل ادامه دهیم:
🔹 پیرامون موضوع خانم آذرپیک نه قصد جدال بر سر واژگان «سقط جنین» یا «از دست رفتن سیکل IVF» و... را داریم و نه حریم خصوصی و خانوادگی ایشان اجازه میدهد که بیش از این مسئله را در عرصهی عمومی به بحث بگذاریم؛ فقط باتوجه به شرایط خاص نامبرده بنا بر اظهارات همسر ایشان، این سوال را مطرح میکنیم که آیا امکان اینکه اجرای حکم یا هرگونه تصمیمگیری درمورد وی به چند هفته بعد موکول میشد تا تکلیف وضعیت جسمی و موضوع فرزندآوری ایشان معلوم شود، نبود؟ در جوابیهی خبرگزاری میزان آمده است که «دستگاه قضایی در قبال محکومین فوقالذکر، کلیه تدابیر ناصحانه و مشفقانه را در پیش گرفت»؛ آیا یک فرصت چند روزه، مصداق تدبیر مشفقانه نبود؟
🔹لطفاً خودتان را جای افکارعمومی بگذارید و ببینید این اصرار و عجله در اجرای احکام خبرنگاران مدنظر که همگی مربوط به سالهای قبل بوده و ماهها از زمان امکان قطعیشدن و اجرای احکام آنها گذشته بود، در روزهای منتهی به انتخابات ریاستجمهوری چه معنایی را به ذهن متبادر میکند؟
🔹مثلاً فاصلهی ۲۴ساعته از زمان صدور و ابلاغ رأی به آقای وحید اشتری و صدور حکم جلب و مراجعه برای بازداشت وی و نهایتاً بازداشت شبانه جلوی چشم همسر و فرزندانش را چگونه میتوان تفسیر کرد؟ آیا با عملیات بازداشت یک تروریست مواجه بودهایم یا فاصلهی محدود یک هفتهای تا انتخابات موجب این عجلههای نامتعارف شده است؟
🔹آیا منطبق شدن تقویم دستگاه قضایی بر تقویم انتخابات ریاستجمهوری، جایگاه رفیع عدلیه را در نگاه مردم به ابزاری برای تحقق اهداف کوتاهمدت سیاسی دیگران تنزل نمیدهد؟
🔹در جوابیهی خبرگزاری میزان به «مصوبات شورایعالی امنیت ملی و شورای امنیت کشور ناظر بر ضرورت برخورد با برهم زنندگان امنیت روانی جامعه» اشاره شده بود. این دقیقاً همان محل نگرانی و سوال ماست. آیا ملاحظات و مصلحتهایی خارج از اتاق قاضی و دستگاه قضایی، تعیینکنندهی حکم و به محبس فرستادن شهروندان و کنشگران اجتماعی است؟!
🔹در جوابیه خبرگزاری میزان، در انتقاد به «افشاگری»های خبرنگاران مدنظر، بصورت مکرر به «اعمال مجرمانه و متخلفانه»، «انتشار مطالب بدون راستیآزمایی» و... اشاره شده است. حداقل در مورد آقای وحید اشتری و با توجه به جزئیات محکومیت وی، میدانیم که چنین نسبتهایی، ناصواب و ناروا هستند.
🔹بر اساس دادنامه شعبه ۱۴ دادگاه تجدیدنظر، محکومیت ۱۴ ماه حبس فعلی وی به دلیل دو فقره نشر اکاذیب صورت پذیرفته است: ۱) انتشار خبر صدور کیفرخواست بدلیل انتشار خبر سیلیخوردن سرباز بابلی ۲) ادعای عضویت آقای طائب و برخی متهمان پروندههای مالی در یک خیریه.
🔹در فقرهی اول، قرار نهایی دادسرا (جلب به دادرسی) در تاریخ ۱۴۰۰/۱۲/۱۷ صادر و سامانه ثنا به وحید اشتری ابلاغ شده که در آن به توییتهای وی درمورد سرباز بابلی اشاره میشود. در فقرهی دوم نیز با جستجوی ساده عنوان «بنیاد خیریه انصار ولایت» در سامانه روزنامه رسمی کشور، نام آقای «حسن طائب» و افرادی نظیر «مسعود مهردادی» (محکوم پرونده موسوم به هلدینگ یاس) را میتوانید مشاهده کنید.
🔹سوال اینجاست که کدام بخش از این مطالب افشاگری بدون راستیآزمایی و اعمال مجرمانه و متخلفانه است؟ اساساً کدامیک مصداق «افشاگری» است؟! اینها بیشتر مصداق امر به معروف و نهی از منکر حول موضوعاتی نسبتاً علنی و عمومی است.
🔹در مورد محکومیت آقای وحید اشتری، بنا بر نظر بسیاری از حقوقدانان و همانطور که پیشتر دیوانعالی کشور تشخیص داده بود و همچنین با توجه به فقدان شاکی خصوصی، در یک روال عادی و بدون ملاحظات جانبی، امکان نقض رأی و تبرئه نامبرده کاملاً در دسترس و محتمل است و با یک «تدبیر مشفقانه» میتوان این کشنگر دغدغهمند و باورمند به آرمانهای انقلاب اسلامی را از همزیستی در کنار مفسدین اقتصادی و مجرمین دانهدرشت در زندان تهران بزرگ، به آغوش جامعه و خانواده بازگرداند.
🔹در پایان، همانطور که در صدر نامه عرض شد، تأکید میکنیم که هدف از این مکاتبه و گفتگو یافتن راهی برای حل مسئله است، نه بگو مگویی بیحاصل و پیچیده و سختتر کردن وضعیت.
🔹نامه دوم عدالتخواهان به رئیس دستگاهقضایی، پیرامون خبرنگاران زندانی
🔹حجتالاسلام و والمسلمین، جناب آقای اژهای؛ رئیس محترم قوه قضاییه
با سلام و اهدای احترام؛
🔹پیرو نامهی پیشین اینجانبان به حضرتعالی حول سه تن از خبرنگاران زندانی و انتشار جوابیهای در خبرگزاری دستگاه قضایی، لازم دانستیم این گفتگو را با هدف حل مسئله، در قالب نامهی دوم و با ذکر نکات ذیل ادامه دهیم:
🔹 پیرامون موضوع خانم آذرپیک نه قصد جدال بر سر واژگان «سقط جنین» یا «از دست رفتن سیکل IVF» و... را داریم و نه حریم خصوصی و خانوادگی ایشان اجازه میدهد که بیش از این مسئله را در عرصهی عمومی به بحث بگذاریم؛ فقط باتوجه به شرایط خاص نامبرده بنا بر اظهارات همسر ایشان، این سوال را مطرح میکنیم که آیا امکان اینکه اجرای حکم یا هرگونه تصمیمگیری درمورد وی به چند هفته بعد موکول میشد تا تکلیف وضعیت جسمی و موضوع فرزندآوری ایشان معلوم شود، نبود؟ در جوابیهی خبرگزاری میزان آمده است که «دستگاه قضایی در قبال محکومین فوقالذکر، کلیه تدابیر ناصحانه و مشفقانه را در پیش گرفت»؛ آیا یک فرصت چند روزه، مصداق تدبیر مشفقانه نبود؟
🔹لطفاً خودتان را جای افکارعمومی بگذارید و ببینید این اصرار و عجله در اجرای احکام خبرنگاران مدنظر که همگی مربوط به سالهای قبل بوده و ماهها از زمان امکان قطعیشدن و اجرای احکام آنها گذشته بود، در روزهای منتهی به انتخابات ریاستجمهوری چه معنایی را به ذهن متبادر میکند؟
🔹مثلاً فاصلهی ۲۴ساعته از زمان صدور و ابلاغ رأی به آقای وحید اشتری و صدور حکم جلب و مراجعه برای بازداشت وی و نهایتاً بازداشت شبانه جلوی چشم همسر و فرزندانش را چگونه میتوان تفسیر کرد؟ آیا با عملیات بازداشت یک تروریست مواجه بودهایم یا فاصلهی محدود یک هفتهای تا انتخابات موجب این عجلههای نامتعارف شده است؟
🔹آیا منطبق شدن تقویم دستگاه قضایی بر تقویم انتخابات ریاستجمهوری، جایگاه رفیع عدلیه را در نگاه مردم به ابزاری برای تحقق اهداف کوتاهمدت سیاسی دیگران تنزل نمیدهد؟
🔹در جوابیهی خبرگزاری میزان به «مصوبات شورایعالی امنیت ملی و شورای امنیت کشور ناظر بر ضرورت برخورد با برهم زنندگان امنیت روانی جامعه» اشاره شده بود. این دقیقاً همان محل نگرانی و سوال ماست. آیا ملاحظات و مصلحتهایی خارج از اتاق قاضی و دستگاه قضایی، تعیینکنندهی حکم و به محبس فرستادن شهروندان و کنشگران اجتماعی است؟!
🔹در جوابیه خبرگزاری میزان، در انتقاد به «افشاگری»های خبرنگاران مدنظر، بصورت مکرر به «اعمال مجرمانه و متخلفانه»، «انتشار مطالب بدون راستیآزمایی» و... اشاره شده است. حداقل در مورد آقای وحید اشتری و با توجه به جزئیات محکومیت وی، میدانیم که چنین نسبتهایی، ناصواب و ناروا هستند.
🔹بر اساس دادنامه شعبه ۱۴ دادگاه تجدیدنظر، محکومیت ۱۴ ماه حبس فعلی وی به دلیل دو فقره نشر اکاذیب صورت پذیرفته است: ۱) انتشار خبر صدور کیفرخواست بدلیل انتشار خبر سیلیخوردن سرباز بابلی ۲) ادعای عضویت آقای طائب و برخی متهمان پروندههای مالی در یک خیریه.
🔹در فقرهی اول، قرار نهایی دادسرا (جلب به دادرسی) در تاریخ ۱۴۰۰/۱۲/۱۷ صادر و سامانه ثنا به وحید اشتری ابلاغ شده که در آن به توییتهای وی درمورد سرباز بابلی اشاره میشود. در فقرهی دوم نیز با جستجوی ساده عنوان «بنیاد خیریه انصار ولایت» در سامانه روزنامه رسمی کشور، نام آقای «حسن طائب» و افرادی نظیر «مسعود مهردادی» (محکوم پرونده موسوم به هلدینگ یاس) را میتوانید مشاهده کنید.
🔹سوال اینجاست که کدام بخش از این مطالب افشاگری بدون راستیآزمایی و اعمال مجرمانه و متخلفانه است؟ اساساً کدامیک مصداق «افشاگری» است؟! اینها بیشتر مصداق امر به معروف و نهی از منکر حول موضوعاتی نسبتاً علنی و عمومی است.
🔹در مورد محکومیت آقای وحید اشتری، بنا بر نظر بسیاری از حقوقدانان و همانطور که پیشتر دیوانعالی کشور تشخیص داده بود و همچنین با توجه به فقدان شاکی خصوصی، در یک روال عادی و بدون ملاحظات جانبی، امکان نقض رأی و تبرئه نامبرده کاملاً در دسترس و محتمل است و با یک «تدبیر مشفقانه» میتوان این کشنگر دغدغهمند و باورمند به آرمانهای انقلاب اسلامی را از همزیستی در کنار مفسدین اقتصادی و مجرمین دانهدرشت در زندان تهران بزرگ، به آغوش جامعه و خانواده بازگرداند.
🔹در پایان، همانطور که در صدر نامه عرض شد، تأکید میکنیم که هدف از این مکاتبه و گفتگو یافتن راهی برای حل مسئله است، نه بگو مگویی بیحاصل و پیچیده و سختتر کردن وضعیت.
دستور حضرتعالی مبنی بر آزادی موقت خبرنگاران (مطابق روال مرسوم و ممکن قانونی) و تجویز اعاده دادرسی (مشروط به درخواست خود افراد) و تأکید و نظارت شخص شما بر روند بررسی مجدد پروندهها، بمنظور پیشگیری از هرگونه اعمال نفوذ و فشار بیرونی بر قضات و روند رسیدگی، میتواند گامهایی رو به جلو بمنظور رفع چالش و بازگشت این افراد به جامعه و نزد خانوادهشان باشد.
🔹امید است که سرانجام کار، نزدیکترین حالت به حق و عدالت باشد.
با احترام
امیر تفرشی/ میلاد دخانچی/ سید محمد رضا اصنافی/ مرتضی کیا/ سید هاشم فیروزی/ غلامحسین اسلامی صدر/ مهدی نیکخواه/ میلاد گودرزی/ علیرضا ملوندی/ سلمان کدیور/ یاسر عرب
🔹امید است که سرانجام کار، نزدیکترین حالت به حق و عدالت باشد.
با احترام
امیر تفرشی/ میلاد دخانچی/ سید محمد رضا اصنافی/ مرتضی کیا/ سید هاشم فیروزی/ غلامحسین اسلامی صدر/ مهدی نیکخواه/ میلاد گودرزی/ علیرضا ملوندی/ سلمان کدیور/ یاسر عرب
✳️ چندی پیش این عکس از دیدار فرماندهان ارشد سپاه پاسداران با رئیس جمهور منتخب خبری شد که ذیل آن به گفتگو و همکاری طرفین با هم اشاره شده بود.
ولی این عکس با همه چهره هایش، یک غایب مهم دارد و بنظرم بدون توافق و تفاهم با ایشان، مسائل بسیاری حول تفاهم جریان انقلابی با دولت همچنان مبهم خواهد بود.
آن شخص، سردار عزیز جعفری، فرمانده قرارگاه فرهنگی اجتماعی حضرت بقیة الله است.
البته عاقلان دانند که چه می گویم...
...
...
@Falaakhon
ولی این عکس با همه چهره هایش، یک غایب مهم دارد و بنظرم بدون توافق و تفاهم با ایشان، مسائل بسیاری حول تفاهم جریان انقلابی با دولت همچنان مبهم خواهد بود.
آن شخص، سردار عزیز جعفری، فرمانده قرارگاه فرهنگی اجتماعی حضرت بقیة الله است.
البته عاقلان دانند که چه می گویم...
...
...
@Falaakhon
Forwarded from فلاخن||سلمان کدیور (سلمان کدیور)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from قصه.رنگ.توپ
ارغوان دخترم کلاس ششم است.خادم یکی از هیات های شهر دهدشت است. در حال آب دادن بود که شنید سخنران مراسم گفت:دخترانی که عبا می پوشند عامل دشمن هستند وحجاب اصلی چادر است اگر چادر را کنار گذاشتید بعد عبا می شود و بعد بی حجابی.
این سخن ارغوان را برآشفت. بعد از مراسم پیش روحانی مراسم می رود به او اعتراض می کند که من در این هیات دختران زیادی می بینم عبا می پوشند در عین حال مذهبی اند و عامل دشمن هم نیستند. این سخن شما باعث دین گریزی نوجوانان و جوانان می شود دلیل تان برای این ادعاتون چیست؟.
آن شب که این جریان را شنیدم بسیار به خودم بالیدم که دختری دارم که تفکر نقاد دارد. هر سخنی را نمی پذیرد و در عین حال جسارت این را دارد که به شخصی که در نگرش او خلاف می گوید اعتراض کند و دلیل بخواهد.
این سخن ارغوان را برآشفت. بعد از مراسم پیش روحانی مراسم می رود به او اعتراض می کند که من در این هیات دختران زیادی می بینم عبا می پوشند در عین حال مذهبی اند و عامل دشمن هم نیستند. این سخن شما باعث دین گریزی نوجوانان و جوانان می شود دلیل تان برای این ادعاتون چیست؟.
آن شب که این جریان را شنیدم بسیار به خودم بالیدم که دختری دارم که تفکر نقاد دارد. هر سخنی را نمی پذیرد و در عین حال جسارت این را دارد که به شخصی که در نگرش او خلاف می گوید اعتراض کند و دلیل بخواهد.
Forwarded from دیدن (سیامک)
نقدی بر یادداشت دکتر رنانی با عنوان "به پیشواز عزاداری دختران نسل زد بروییم»
✍️سیامک مهاجری
شاید این اولین بار باشد که در نوشتن مطلبی اینچنین دچار هراس و تردید هستم! با اینکه بهعنوان یک جامعهشناس و دانشجوی حقوق، با آنچه دکتر رنانی به دنبال آن هستند همراهم و صراحتاً با برخوردهای صورت گرفته در سالهای اخیر با نسلی که به درست یا غلط به نسل Z معروف شدهاند مخالفم، اما همچنان نگران و منتقد جریانی هستم که پس از اتفاقات پاییز گذشته به هر قیمتی به دنبال دفاع حداکثری از این نسل هستند که میتواند منجر به نوعی پوپولیسم نخبگانی شود، زیرا در رسانهمحوری حاکم بر عرصه اجتماعی ما، به نظر میرسد با نوعی دلبری و جذب این نسل روبرو هستیم. که در ادامه به برخی از پیامدهای این وضعیت اشاره میکنم.
بایکوت منتقدان
این پوپولیسم نخبگانی، که اینبار نه اهل سیاست که نخبگان مجری و پیشگام آن هستند، پیشاپیش در حال رقم زدن وضعیتی است که هر منتقدی را در برابر موج بایکوت (Cancel culture) قرار میدهد که بر پایه آن خواهناخواه هر سخنی در انتقاد از این نسل میتواند به محرومیت اجتماعی برای منتقدان تبدیل شود، این موج که به مدد شبکههای اجتماعی گسترش بیشتری نیز یافته است،میتواند معضلات ما را دو چندان کند و به بدیل اجتماعی،سرکوب نهادی بدل شود.
مارپیچ سکوت در جامعه
در عین حال این روند مطابق آنچه جامعهشناسانی چون الیزابت نیومن متذکر شدهاند میتواند بهسرعت بخشهایی از جامعه را درگیر وضعیت مارپیچ سکوت (Spiral of silence) کند؛ یعنی وضعیتی که که طی آن افراد وقتی عقاید خود را در اقلیت می دانند، یا در موضوع مشخصی نظری متفاوت دارند، به دلیل ترس از انزوای اجتماعی یا پیامدهای آن، سکوت میکنند. این سکوت دیدگاه بخشی از جامعه را بیشتر به حاشیه میبرد و این تصور را تقویت میکند که نظر غالب تنها دیدگاه قابل قبول است و در نتیجه چرخهی انسداد آزادی بیان اینبار هم در شکل اجتماعی و هم در شکل نهادی تداوم مییابد
.
تقدسبخشی به نسل جدید
مضافاً به نظر میرسد آنچه اکنون در فضای سیاسی و اجتماعی ما به چشم میخورد، حاکی از این وضعیت است که نقد و نفی تقدسزدایی از حاکمیت و نهادهای سنتی، در حال تبدیل شدن به تقدسبخشی به نسل جدید و ارزشهای مورد علاقه آنها شده است. به این معنا که نفس تقدسبخشی نیست که مسئلهمند میشود، بلکه باز مسئله، تقدسزدایی از امری برای تقدسبخشی به امری دیگر است!
در نتیجه باید خطر پوپولیسم نخبگانی، محرومیت اجتماعی منتقدان، ظهور پدیده مارپیچ سکوت و احیای تقدسگرایی جدید را جدی گرفت و گمان نکرد که حساسیت در این بخش، نافی تلاشهای مدنی و حقوقی برای احقاق حق جامعه است.
ایگویسم نسلی
صرف حمایت و پیگیری مطالبات بهحق و سرکوبشده این نسل، نباید منجر به چشمپوشی نسبت به پیامدهای نامطلوبی شود که میتواند تا دههها خود این نسل و جامعه را درگیر معضلاتی لاینحل کند. نباید از یاد برد چگونه نورچشمیهای گذشتههایی نهچندان دور، در فقدان شناخت درست و انتقادی، به خاری بر چشم اکنون جامعه بدل شدند. علیرغم برخی وجوه متفاوت و چشمگیر این نسل، که اگر از جنبههای اغراقشده آن که ویژگی هر نسلی است بگذریم، نمیتوانیم بر پیامدهایی چون ایگویسم نسلی، که معالاسف توسط بخشی از جامعه نخبگانی ما نیز تشدید میشود، چشم بپوشیم که از هماکنون با اعتماد به نفس بیشتری اشکال متنوعی از خشونت، قطبیسازی، تعصب و نابرابری را تولید میکنند، گویی این خصائص در سایه صراحت، استقلال و شجاعت این نسل در نفی تحمیلهای نهادی و ساختاری به دست فراموشی سپرده شده است.
ادامه مطلب
به دیدن بیا @Boof60
✍️سیامک مهاجری
شاید این اولین بار باشد که در نوشتن مطلبی اینچنین دچار هراس و تردید هستم! با اینکه بهعنوان یک جامعهشناس و دانشجوی حقوق، با آنچه دکتر رنانی به دنبال آن هستند همراهم و صراحتاً با برخوردهای صورت گرفته در سالهای اخیر با نسلی که به درست یا غلط به نسل Z معروف شدهاند مخالفم، اما همچنان نگران و منتقد جریانی هستم که پس از اتفاقات پاییز گذشته به هر قیمتی به دنبال دفاع حداکثری از این نسل هستند که میتواند منجر به نوعی پوپولیسم نخبگانی شود، زیرا در رسانهمحوری حاکم بر عرصه اجتماعی ما، به نظر میرسد با نوعی دلبری و جذب این نسل روبرو هستیم. که در ادامه به برخی از پیامدهای این وضعیت اشاره میکنم.
بایکوت منتقدان
این پوپولیسم نخبگانی، که اینبار نه اهل سیاست که نخبگان مجری و پیشگام آن هستند، پیشاپیش در حال رقم زدن وضعیتی است که هر منتقدی را در برابر موج بایکوت (Cancel culture) قرار میدهد که بر پایه آن خواهناخواه هر سخنی در انتقاد از این نسل میتواند به محرومیت اجتماعی برای منتقدان تبدیل شود، این موج که به مدد شبکههای اجتماعی گسترش بیشتری نیز یافته است،میتواند معضلات ما را دو چندان کند و به بدیل اجتماعی،سرکوب نهادی بدل شود.
مارپیچ سکوت در جامعه
در عین حال این روند مطابق آنچه جامعهشناسانی چون الیزابت نیومن متذکر شدهاند میتواند بهسرعت بخشهایی از جامعه را درگیر وضعیت مارپیچ سکوت (Spiral of silence) کند؛ یعنی وضعیتی که که طی آن افراد وقتی عقاید خود را در اقلیت می دانند، یا در موضوع مشخصی نظری متفاوت دارند، به دلیل ترس از انزوای اجتماعی یا پیامدهای آن، سکوت میکنند. این سکوت دیدگاه بخشی از جامعه را بیشتر به حاشیه میبرد و این تصور را تقویت میکند که نظر غالب تنها دیدگاه قابل قبول است و در نتیجه چرخهی انسداد آزادی بیان اینبار هم در شکل اجتماعی و هم در شکل نهادی تداوم مییابد
.
تقدسبخشی به نسل جدید
مضافاً به نظر میرسد آنچه اکنون در فضای سیاسی و اجتماعی ما به چشم میخورد، حاکی از این وضعیت است که نقد و نفی تقدسزدایی از حاکمیت و نهادهای سنتی، در حال تبدیل شدن به تقدسبخشی به نسل جدید و ارزشهای مورد علاقه آنها شده است. به این معنا که نفس تقدسبخشی نیست که مسئلهمند میشود، بلکه باز مسئله، تقدسزدایی از امری برای تقدسبخشی به امری دیگر است!
در نتیجه باید خطر پوپولیسم نخبگانی، محرومیت اجتماعی منتقدان، ظهور پدیده مارپیچ سکوت و احیای تقدسگرایی جدید را جدی گرفت و گمان نکرد که حساسیت در این بخش، نافی تلاشهای مدنی و حقوقی برای احقاق حق جامعه است.
ایگویسم نسلی
صرف حمایت و پیگیری مطالبات بهحق و سرکوبشده این نسل، نباید منجر به چشمپوشی نسبت به پیامدهای نامطلوبی شود که میتواند تا دههها خود این نسل و جامعه را درگیر معضلاتی لاینحل کند. نباید از یاد برد چگونه نورچشمیهای گذشتههایی نهچندان دور، در فقدان شناخت درست و انتقادی، به خاری بر چشم اکنون جامعه بدل شدند. علیرغم برخی وجوه متفاوت و چشمگیر این نسل، که اگر از جنبههای اغراقشده آن که ویژگی هر نسلی است بگذریم، نمیتوانیم بر پیامدهایی چون ایگویسم نسلی، که معالاسف توسط بخشی از جامعه نخبگانی ما نیز تشدید میشود، چشم بپوشیم که از هماکنون با اعتماد به نفس بیشتری اشکال متنوعی از خشونت، قطبیسازی، تعصب و نابرابری را تولید میکنند، گویی این خصائص در سایه صراحت، استقلال و شجاعت این نسل در نفی تحمیلهای نهادی و ساختاری به دست فراموشی سپرده شده است.
ادامه مطلب
به دیدن بیا @Boof60
Telegraph
نقدی بر یادداشت دکتر رنانی با عنوان "به پیشواز عزاداری دختران نسل زد بروییم»
ادامه از بخش اول تعارض گفتمانی سنجش این وضعیت نیز بینیاز از هر تأویل و تفسیری است. کافی است همان کسانی که در حمایت دربست از مطالبات این نسل از هیچ کوششی دریغ نکردهاند، تنها با نقدی ملایم از این سو یا حمایتی از آن سو سخنی به زبان بیاورند، تا بهسرعت آماج…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✳️خوانش قطعه ای از رمان #پس_از_بیست_سال توسط مخاطبین
نوشته سلمان کدیور
انتشارات شهرستان ادب
....
....
@Falaakhon
نوشته سلمان کدیور
انتشارات شهرستان ادب
....
....
@Falaakhon
🔹 دولت مرحوم رئیسی که در سال 1400 روی کار آمد، برای نشان دادن مردمی بودن و شفاف بودن تعیین مدیران و اعضای کابینه، یک سامانه راه انداختند و فراخوان دادند که مردم و نخبگان مدیران دولت را معرفی کنند تا از آنها در مدیریت کشور استفاده شود.
این اقدام اما یک نمایش و شعار بیشتر نبود و اعضای کابینه به صورت ملوک طوایفی، با سهمیه احزاب و افراد مختلف وارد مدیریت دولت سیزدهم شدند. و حتی کار از این بالاتر رفت و برخی رسانه ها از نقش همسر و داماد مرحوم رئیسی ، در تعیین اعضای کابینه سخن ها گفتند.
حالا جالب است این جریانی که طی سه سال گذشته به آن مدل تعیین اعضای دولت معترض نبودند بلکه رضایت هم داشتند، به پزشکیان در مورد کارگروه های تخصصی تعیین وزرا و مدیران که اعضا و نحو کارش روزانه اعلام و شفاف می شود، خرده می گیرند و هر روز جنجال می کنند.
آقای رئیسی که روی کار آمد از مردم و منتفدان خواستند اندازه ثمر دادن بادمجان به دولت ایشان مهلت دهند، حالا خودشان حتی معطل تحلیف و تنفیذ و تعیین کابینه هم نشده و شمشیر از رو بسته اند.
....
....
@Falaakhon
این اقدام اما یک نمایش و شعار بیشتر نبود و اعضای کابینه به صورت ملوک طوایفی، با سهمیه احزاب و افراد مختلف وارد مدیریت دولت سیزدهم شدند. و حتی کار از این بالاتر رفت و برخی رسانه ها از نقش همسر و داماد مرحوم رئیسی ، در تعیین اعضای کابینه سخن ها گفتند.
حالا جالب است این جریانی که طی سه سال گذشته به آن مدل تعیین اعضای دولت معترض نبودند بلکه رضایت هم داشتند، به پزشکیان در مورد کارگروه های تخصصی تعیین وزرا و مدیران که اعضا و نحو کارش روزانه اعلام و شفاف می شود، خرده می گیرند و هر روز جنجال می کنند.
آقای رئیسی که روی کار آمد از مردم و منتفدان خواستند اندازه ثمر دادن بادمجان به دولت ایشان مهلت دهند، حالا خودشان حتی معطل تحلیف و تنفیذ و تعیین کابینه هم نشده و شمشیر از رو بسته اند.
....
....
@Falaakhon
Forwarded from خیریه منهای فقر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
‼️وضعیت زنان ساکن در پاتوقها
خیلی از آدمها، نمیدونند پاتوق چیه و کجاست، تصوری از زندگی بیخانمانی و مواد و خلاف و بدبختیهاش ندارند، خیلیها یک شب تاحالا بیرون خانه را ندیدند،
ما میخواهیم چیکار کنیم؟ اینکه غذا به دست وارد پاتوقها بشیم تا فرصت و بهانه صحبت کردن و رفاقت با آدمهای ته خطی شهر را داشته باشیم. ته خطیها، همون هایی اند که همه طردشان میکنند، خانواده هاشون نمیخواهند بدونند زنده هستند یا مرده، آب و غذا فرایند رفتن و رسیدن را تسهیل میکنه، لباس و اقلام بهداشتی توزیع میکنیم و در نهایت چند دقیقهای با زنان ساکن در پاتوقها صحبت میکنیم تا بهشون بگیم تنها نیستند، دل آدمهای زیادی براشون میتپه و لبشان به دعاست تا یک روزی از مواد سیر و خسته شن و برگردند به جامعه.
قصد داریم یک وَن امدادی به مبلغ ۸۰۰ میلیون تومان تجهيز کنیم تا شبانهروزی به توزیع آب، لوازم بهداشتی و... در بین این افراد بپردازیم.
مشارکت تاکنون ۴۰۰ میلیون تومان
مبلغ باقیمانده ۴۰۰ میلیون تومان
لینک پرداخت از طریق سایت منهای فقر
کارت:
شبا:
(بنام خیریه منهایفقر - بانک رسالت)
@menhayefaghr
خیلی از آدمها، نمیدونند پاتوق چیه و کجاست، تصوری از زندگی بیخانمانی و مواد و خلاف و بدبختیهاش ندارند، خیلیها یک شب تاحالا بیرون خانه را ندیدند،
ما میخواهیم چیکار کنیم؟ اینکه غذا به دست وارد پاتوقها بشیم تا فرصت و بهانه صحبت کردن و رفاقت با آدمهای ته خطی شهر را داشته باشیم. ته خطیها، همون هایی اند که همه طردشان میکنند، خانواده هاشون نمیخواهند بدونند زنده هستند یا مرده، آب و غذا فرایند رفتن و رسیدن را تسهیل میکنه، لباس و اقلام بهداشتی توزیع میکنیم و در نهایت چند دقیقهای با زنان ساکن در پاتوقها صحبت میکنیم تا بهشون بگیم تنها نیستند، دل آدمهای زیادی براشون میتپه و لبشان به دعاست تا یک روزی از مواد سیر و خسته شن و برگردند به جامعه.
قصد داریم یک وَن امدادی به مبلغ ۸۰۰ میلیون تومان تجهيز کنیم تا شبانهروزی به توزیع آب، لوازم بهداشتی و... در بین این افراد بپردازیم.
مشارکت تاکنون ۴۰۰ میلیون تومان
مبلغ باقیمانده ۴۰۰ میلیون تومان
لینک پرداخت از طریق سایت منهای فقر
کارت:
5041721111902848
شبا:
530700001000228472379001
(بنام خیریه منهایفقر - بانک رسالت)
@menhayefaghr
✳️ امروز رهبر انقلاب، از نمایندگان مجلس خواست از هرگونه جنجال و برهم زدن آرامش جامعه اجتناب کنند و بنایشان را بر وفاق و اتحاد ملی بگذارند.
این نکته از آن حیث مهم است که چندمین بار است که ایشان این تذکر را به نمایندگان مجلس انقلابی می دهند.
بنظرم ایشان به خوبی متوجه خطر جریان های #نزاع_طلب در میان نمایندگان مجلس هستند.
جریان هایی که قرار است انرژی و وقت مجلس را بجای آنکه صرف پیشرفت و اتحاد ملی کنند، صرف نزاع و درگیری با دولت منتخب نمایند.
#سلمان_کدیور
این نکته از آن حیث مهم است که چندمین بار است که ایشان این تذکر را به نمایندگان مجلس انقلابی می دهند.
بنظرم ایشان به خوبی متوجه خطر جریان های #نزاع_طلب در میان نمایندگان مجلس هستند.
جریان هایی که قرار است انرژی و وقت مجلس را بجای آنکه صرف پیشرفت و اتحاد ملی کنند، صرف نزاع و درگیری با دولت منتخب نمایند.
#سلمان_کدیور
دو صفحه توضیح بنویسید
محمد فاضلی
یکی از خطرناکترین تهدیدها برای کمیتههای انتخاب همکاران رئیسجمهور در هیئت دولت، نرمافزار اِکسِل (Excel) است. توضیح میدهم.
فکر کنید کمیتههای انتخاب وزرا یک فایل اکسل تحویل شورای راهبری دادهاند که در آن ده نفر اسم و جلوی هر اسمی هم نمرهای بین ۱ تا ۲۰ یا تعداد آرای آن فرد در کمیته نوشته شده است. اعضای کمیته هم مد نظرشان است که این نمرات، کیفیت فرد پیشنهادی را نشان میدهد.
در دنیای واقعی، یک شیشه داروی گیاهی هم که بخری، یک برگه کاغذ همراهش هست که در آن توضیح داده این دارو برای چه بیماریهایی مناسب است، چه عوارضی دارد، و موارد مصرف آن چیست. حالا اگر قرار باشد کسی را به عنوان نامزد وزارت معرفی کنند، باید پیشنهاددهندگان اقلاً دو صفحه توضیح بنویسند که چرا این فرد را برگزیدهاند. بالاخره وزیر که از یک شیشه داروی گیاهی کماهمیتتر نیست.
در ضمن، آن دو صفحه توضیح باید قابل انتشار هم باشد. بالاخره جامعهای که منتظر خروجی کمیتههاست، حق دارد بداند اعضای کمیته به چه دلیلی فلانی را شایسته وزارت یا رئیس سازمانی الف یا ب دانستهاند.
در مجلس وقتی میخواهند به وزرا رأی اعتماد بدهند، چند نماینده موافق و چند مخالف، ثبت نام میکنند و در موافقت و مخالفت با وزیر حرف میزنند. بالاخره معلوم میشود چه کسانی مدافع فلان وزیر هستند و چه کسانی مخالف. خوب است در کمیتهها هم موافقان و مخالفان هر گزینه مشخص باشند و هر موافقی در دفاع از گزینه خود حرف بزند. نمره دادن در یک فایل اِکسِل که چیزی را مشخص نمیکند.
خانمها و آقایان عضو کمیتهها، دارید وزیر و همکار رئیسجمهور انتخاب میکنید، در نظرسنجی درباره کیفیت روغن بادام که شرکت نکردهاید تا با نمره دادن بدون دو صفحه توضیح درباره چرایی انتخابهایتان، کار را تمام کنید.
شهروندان حق دارند بدانند هر گزینه به چه دلایلی در فهرست قرار گرفته است.
@fazeli_mohammad
...
....
@Falaakhon
محمد فاضلی
یکی از خطرناکترین تهدیدها برای کمیتههای انتخاب همکاران رئیسجمهور در هیئت دولت، نرمافزار اِکسِل (Excel) است. توضیح میدهم.
فکر کنید کمیتههای انتخاب وزرا یک فایل اکسل تحویل شورای راهبری دادهاند که در آن ده نفر اسم و جلوی هر اسمی هم نمرهای بین ۱ تا ۲۰ یا تعداد آرای آن فرد در کمیته نوشته شده است. اعضای کمیته هم مد نظرشان است که این نمرات، کیفیت فرد پیشنهادی را نشان میدهد.
در دنیای واقعی، یک شیشه داروی گیاهی هم که بخری، یک برگه کاغذ همراهش هست که در آن توضیح داده این دارو برای چه بیماریهایی مناسب است، چه عوارضی دارد، و موارد مصرف آن چیست. حالا اگر قرار باشد کسی را به عنوان نامزد وزارت معرفی کنند، باید پیشنهاددهندگان اقلاً دو صفحه توضیح بنویسند که چرا این فرد را برگزیدهاند. بالاخره وزیر که از یک شیشه داروی گیاهی کماهمیتتر نیست.
در ضمن، آن دو صفحه توضیح باید قابل انتشار هم باشد. بالاخره جامعهای که منتظر خروجی کمیتههاست، حق دارد بداند اعضای کمیته به چه دلیلی فلانی را شایسته وزارت یا رئیس سازمانی الف یا ب دانستهاند.
در مجلس وقتی میخواهند به وزرا رأی اعتماد بدهند، چند نماینده موافق و چند مخالف، ثبت نام میکنند و در موافقت و مخالفت با وزیر حرف میزنند. بالاخره معلوم میشود چه کسانی مدافع فلان وزیر هستند و چه کسانی مخالف. خوب است در کمیتهها هم موافقان و مخالفان هر گزینه مشخص باشند و هر موافقی در دفاع از گزینه خود حرف بزند. نمره دادن در یک فایل اِکسِل که چیزی را مشخص نمیکند.
خانمها و آقایان عضو کمیتهها، دارید وزیر و همکار رئیسجمهور انتخاب میکنید، در نظرسنجی درباره کیفیت روغن بادام که شرکت نکردهاید تا با نمره دادن بدون دو صفحه توضیح درباره چرایی انتخابهایتان، کار را تمام کنید.
شهروندان حق دارند بدانند هر گزینه به چه دلایلی در فهرست قرار گرفته است.
@fazeli_mohammad
...
....
@Falaakhon