انگاره‌‌‌‌ | رسانه علوم اجتماعی و سیاست‌گذاری اجتماعی
1.8K subscribers
197 photos
2 videos
3 files
1K links
دسترسی به آرشیو کتابخانه، مقاله، مالتی‌مدیا و تحلیل‌های جامعه‌شناسی و سیاستگذاری اجتماعی
https://Engare.Net

ارتباط با:
@ATU_SOCIOLOG

اینستا:
Instragram.com/EngareNet

کار علوم اجتماعی
@SocioJob
رویداد علوم اجتماعی
@Socio_event
Download Telegram
سوگواره استحاله خانواده به خانوار
🖋 ابوذر قاسمی‌نژاد

بی‌شک مهم‌ترین نهاد اجتماعی خانواده است. خانواده کانون تأمین عاطفی-روانی، مهم‌ترین حصار ایمنی‌بخش و مشروع‌‌بخش‌ترین مکان تولیدمثل است. اما زمانی می‌رسد که این نهاد به دلایلی نمی‌تواند کارکردهای فوق را بازتولید کند و در ساخت یابی با شکست روبرو می‌شود. چرا؟ پاسخ به این پرسش با رهیافت‌های نظری متفاوتی امکان‌پذیر است.

🔸 ادامه نوشته را در لینک زیر یا اینستنت ویو بخوانید 🔻
📎 Engare.net/family-to-the-household

💡 #رسانه شمایید. اگر می‌پسندید، برای دوستان‌تان بفرستید.

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology
🎥 هر نفر از ما، در زمینه تولید پلاستیک در برابر آیندگان‌مان چقدر مسئولیم ؟!؟
https://www.instagram.com/p/B0VKIhsg8op


💡 #رسانه شمایید. اگر می‌پسندید، برای دوستان‌تان بفرستید.

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology
@engarenet
🔰 ظهور ایدۀ ضداجتماعی از دل آموزش مجازی
🖋 گفت‌و‌گوی شادی خوشکار با رضا امیدی

🔹 تصویر دانش‌آموزان مناطق کم‌برخوردار برای همه‌مان روشن است. آنها در کلاس‌هایی کوچک و بی‌نور، بدون سیستم‌های ‏گرمایشی و سرمایشی مناسب، روی نیمکت‌هایی که عمر خود را کرده‌اند، با تراکم بالا نشسته‌اند و درس می‌خوانند. امکانات ‏آموزشی در این مناطق معنای دیگری دارد و کیفیت آموزش بسته به این است که معلم‌شان چقدر تجربه یا علاقه داشته باشد. ‏کلاس‌هایی که فقط در آمارهای آموزش‌وپرورش می‌آیند و امکاناتی که به آنها می‌‌رسد حداقلی است. شرایط تحصیل آنها با ‏دانش‌آموزانی در مناطق برخوردار کلانشهرها قابل مقایسه نیست.

🔸آموزش در سال‌های اخیر همواره با مسأله کمبود بودجه روبه‌رو ‏بوده و این روزها شیوع بیماری کووید- ۱۹ هم بار جدیدی بر آن اضافه کرده است. باری که عمدتا از کیفیت آموزش مدارس دولتی ‏و در مناطق کم‌برخوردار می‌کاهد. این شرایط دوباره این پرسش را پیش می‌کشد که آیا این ویروس می‌تواند نابرابری‌ها را در ‏آموزش بیشتر کند؟ مجازی شدن آموزش در این چند ماه به گفته رضا امیدی، جامعه‌شناس و پژوهشگر حوزه آموزش، مثل ‏نورافکنی بود که وجوه مختلفی از نابرابری‌ها ازجمله نابرابری آموزشی را روشن کرد. امیدی در گفت‌وگویی که برای بررسی تبعات ‏بیماری کووید- ۱۹ بر عدالت آموزشی با او انجام دادیم در ادامه بحث‌هایی که همیشه درباره عدالت آموزشی مطرح کرده، ابعاد ‏مختلف این ماجرا را مشخص می‌کند.

🔹در حوزه‌های اجتماعی نظیر آموزش و سلامت در نظام سیاست‌گذاری، نخواهندگی وجود دارد نه محدودیت منابع. دولت در این حوزه‌ها به‌شدت بدنبال مخارج‌زدایی است و سپردن تأمین مالی آموزش به جیب مردم. این موضوع صراحتاً از سوی مدیران عالی کشور و آموزش و پرورش بیان می‌شود. اتفاقاً از این لحاظ دولت‌ها به اهدافی که داشته‌اند رسیده‌اند و تا توانسته‌اند از سهم دولت در تأمین مالی آموزش کاسته‌اند. گزارش اخیر یونسکو دربارۀ سهم مشارکت دولت‌ها در تأمین مالی آموزش نشان می‌دهد که ما با میانگین جهانی فاصله‌ای جدی داریم و این همان چیزی است که در سیاست‌گذاری‌ها دنبال شده است!

🔸واقعیت این است که چنین بحران‌هایی در دل خود می‌تواند فرصت‌ها و ظرفیت‌هایی برای بازنگری بنیادین در سیاست‌ها داشته باشد. نمونه‌های تاریخی هم در این زمینه وجود دارد، اما چنین فرصت‌سازی‌هایی تا حد زیادی به ظرفیت نظام سیاست‌گذاری از یکسو و آرایش نیروهای سیاسی و طبقاتی از سوی دیگر بستگی دارد. اگر بپرسیم آیا این «لحظه»، لحظه‌ای است که می‌تواند به دگرگونی در سیاست‌ها منجر شود؟ متأسفانه باید بگویم در ایران خیر. آرایش و وزن نیروها و ایده‌ها چنین چیزی را نشان نمی‌دهد. ضعف جدی گفتمان سیاست‌گذاری اجتماعی در بین نخبگان و روشنفکران و نهادهای مدنی هم موجب می‌شود مقاومت جدی در این زمینه شکل نگیرد. مسیر چسبنده‌ای طی دو سه دهه شکل گرفته و ذینفعان قدرتمندی، هم در جامعه و هم در درون نظام سیاسی دارد. به همین دلیل این نگرانی جدی است که دولت از بحران برای شتاب‌دادن به کالایی‌سازی آموزش استفاده کند.

🗒 ادامه مصاحبه را در InstantView یا در انگاره بخوانید🔻
https://engare.net/?p=8134

💡 #رسانه شمایید. اگر می‌پسندید، برای دوستان‌تان بفرستید.

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology
@EngareNet
🔰 آخرین دفاع آلبرت پارسونز، یکی از جان‌باختگان جنبش اول ماه مه
🖋 محسن حکیمی

🔹 چنان که می دانیم، در پی جنبش طبقۀ کارگر آمریکا برای ۸ ساعت کار در روز، که با تظاهرات کارگران شیکاگو در اول ماه مه ۱۸۸۶ ابعاد گسترده ای به خود گرفت، روز چهارم مه از درون تجمع کارگران در میدان «هی مارکتِ» شهر شیکاگو بمبی به طرف پلیس پرتاب شد و چند تن از افراد پلیس کشته شدند. سال ها بعد معلوم شد که کارگران هیچ نقشی در این بمب اندازی نداشته اند و در واقع پرتاب بمب به سوی پلیس توطئۀ خودِ پلیس برای سرکوب جنبش کارگران بوده است. این جنبش سرکوب شد و در جریان آن شمار زیا۸ تن از رهبران این جنبش در تابستان و پائیزِ سال بعد به محاکمه کشیده شدند. قاضی «گری»، رئیس بیدادگاهی که این کارگران را محاکمه کرد، یکی از آنان را به ۱۵ سال زندان و بقیه را به اعدام محکوم کرد. از اعدامیان، دو تن تقاضای عفو کردند، که پذیرفته شد و محکومیت شان به حبس ابد تقلیل یافت، یکی دیگر خود را در زندان کشت و ۴ تن دیگر در نوامبر ۱۸۸۷ به دار کشیده شدند. ازاین ۴ تن یکی آلبرت پارسونز بود، که در اینجا به مناسبت اول ماه مه امسال (۲۰۲۰) آخرین دفاع او را به شرحی که در کتاب «مرگ در هی مارکت» آمده بازگو می کنم.

🔸روز ۸ اکتبر [۱۸۸۷] رو به پایان بود که نوبت آخرین دفاع به آلبرت پارسونز رسید. او پیش از آن سخنرانی های فراوانی کرده بود – در تجمع های بردگان آزادشده در کشتزارهای تکزاس و در گردهمایی های بزرگ کارگران در میدان های شلوغ شیکاگو – اما اکنون باید در دادگاه و برای هزاران نفر از همشهریانش و شمار زیادی خبرنگار سخن می گفت. او می خواست سخنانی را به زبان آورد که مخاطبانش نه تنها نسل آن روز بلکه نسل های آینده باشند، سخنانی که ممکن بود جان او را نجات ندهد اما صدایش را برای نسل های آیندۀ طبقۀ کارگر به یادگار می گذاشت.

🔹پارسونز، که زندان او را نحیف و رنگ پریده کرده بود، با کت و شلواری به رنگ مشکی و کراواتی هماهنگ با رنگ لباسش و گل سرخی بر یقۀ کتش، برای آخرین دفاع به پا خاست. پوشه ای پُر از کاغذ روی میز مقابلش گذاشت و با صدایی بلند و رسا صحبت خود را آغاز کرد. نخست، از رئیس دادگاه درخواست اعادۀ دادرسی کرد:

🔸«عالی جناب، اگر یک ویژگی وجود داشته باشد که محاکمۀ کنونی را شاخص کرده باشد آن ویژگی هیجان و حرارت و خشم و خشونتی است که از همان روز نخست بر این پرونده حاکم شد … شما از من می پرسید چرا نمی خواهم حکم اعدام در مورد من اجرا شود. می پرسید چرا باید فرصت محاکمۀ جدیدی به من داده شود که بتوانم بی گناهی خود را ثابت کنم و اجرای عدالت را از دادگاه درخواست کنم. عالی جناب، من به پرسش شما پاسخ می دهم : حکمی که شما صادر کرده اید حکمی است هیجانی، واقعه را به گونه ای هیجانی یک کلاغ چهل کلاغ کرده، و از دل هیجان سازمان یافتۀ شهر شیکاگو بیرون آمده است. به همین دلیل است که از شما می خواهم حکم اعدام را معلق کنید و دادگاه جدیدی در فضایی آرام برگزار کنید».

🗒 ادامه دفاعیات را در InstantView یا در انگاره بخوانید🔻
Engare.net/albert-parsons

💡 #رسانه شمایید. اگر می‌پسندید، برای دوستان‌تان بفرستید.

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology
@EngareNet
🔰 می‌خواستم مانع نادیده‌گرفتن‌شان شوم
🖋 شادی خوشکار

گزارشی درباره کتاب مردم‌نگارانه «انگار لال شده بودم…» در مورد زندگی کودکان کار افغانستانی نوشته سپیده سالاروند

🔹 «انگار لال شده بودم و صدایی از گلویم درنمی‌آمد و فقط خیال می‌کردم که فریاد می‌زنم.» این چند جمله از داستان بیست‌وچهار ساعت در خواب و بیداری نوشته صمد بهرنگی است که نام کتابی مردم‌نگارانه این روزها از آن الهام گرفته شده. کتابی که روی جلد خود را «یک مردم‌نگاری از کودکان کارگر افغانستانی در ایران» معرفی می‌کند و حاصل تحقیق در دو میدان «خانه کودک ناصرخسرو» و «گود زباله سعید» در جاده تهران-سمنان است. سپیده سالاروند دانش‌آموخته مطالعات فرهنگی دانشگاه علم و فرهنگ متولد ۱۳۷۰ است و این کتاب براساس پایان‌نامه کارشناسی ارشد او است برای آنکه صدایی برای تغییر شرایط کودکان کار مهاجر در ایران باشد.

🔸 اهمیت این کتاب علاوه بر زحمتی که برای تحقیق آن کشیده شده، شیوه نگارش آن است که تعمدا از پژوهش‌های مرسوم فاصله گرفته است. سالاروند با تکیه بر آموخته‌های انسان‌شناسانه و مطالعه بر روش مردم‌نگاری به کتاب فرم جستار داده تا کتابی باشد که خوانده شود، چراکه نوشتن و پژوهش فقط برای یک کار پژوهشی هدفش نبوده و می‌خواسته منشأ تغییری باشد. این نگارش در نقاط مهمی دست به خودانتقادی زده است.

🔹راوی بارها به نگاه خود به‌عنوان زنی که از طبقه فرودست نیست، اشاره می‌کند و به یاد خودش می‌آورد که صدای فرودستان شدن کاری پیچیده است. در ‌عین حال این پژوهش کاری نیست که فقط در همان دو میدانی که درباره‌شان نوشته معنادار شود. کودکی، کار و مهاجرت سه عنصری که از نگاه سالاروند فرودستی این کودکان را رقم زده‌اند، در ارتباط با مجموعه‌ای از روابط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی معنا دارند و از این‌رو تحقیقش را با توجه به این مجموعه‌ها انجام داده است. سپیده سالاروند درباره تجربه‌اش در مطالعات فرودستان در ایران می‌گوید: «وقتی که من شروع کردم حول‌و‌حوش ۹۳-۹۴ مثل الان نبود که همه دارند درباره فرودستان کار می‌کنند. اغلب درباره طبقه متوسط می‌نوشتند. بعد انگار یک موجی راه افتاد. انگار جامعه یک لحظه می‌ایستد و از خودش می‌پرسد چرا ما تا به حال به این آدم‌ها نمی‌پرداختیم. حالا هم البته طوری شده که هر کسی که خودم هم می‌توانم جزو آنها باشم، فکر می‌کند اجازه این را دارد که وارد زندگی مردم شود تا درباره‌شان بنویسد. این هم موضع خطرناکی است، چون ما خودمان فرودست نیستیم و ممکن است دچار نگاه از بالا باشیم، مثل کاری که شرق‌شناسان می‌کردند. سعی کردم این حساسیت را داشته باشم. برای همین چیزهایی بود که به دست آوردم، اما ننوشتم، چون فکر کردم به تصویر آنها لطمه می‌زند.»

🔸مایحتاج روزانه مردم به گود می‌آید و همین باعث می‌شود ارتباط کمی با محله‌های شهری اطراف‌شان داشته باشند: «کسی با تانکر، آب شیرین می‌فروشد، دیگری با وانت خربزه و هندوانه و یکی دیگر با موتور نان بربری می‌آورد، گردن مرغ بیشترین ماده غذایی گوشتی است که دیده‌ام خریداری می‌شود.» این فروشنده‌ها غالبا ایرانی‌اند و روابط‌شان با ساکنان گود بسیار خوب است. نویسنده برخی از تصورات رایج را رد می‌کند: «برخلاف تصور عمومی هر بچه‌ای که در گود زباله زندگی می‌کند، زباله‌گرد نیست. بچه‌های کوچک‌تر معمولا فال می‌فروشند یا گدایی می‌کنند که البته هیچ‌کدام این مشاغل ثابت نیست. یعنی ممکن است به نسبت میزان دستگیری و خطر بهزیستی یا ماموران بازیافت بچه‌های کوچک‌تر مدتی فال بفروشند و بعد مدتی زباله جمع کنند و باز دوباره فال بفروشند.»

🗒 ادامه گزارش را در InstantView یا در انگاره بخوانید🔻
Engare.net/?p=8151

💡 #رسانه شمایید. اگر می‌پسندید، برای دوستان‌تان بفرستید.

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology
@EngareNet
🔰 پدرسالاری
🔄 Patriarchy

این مفهوم که به صورت (patriarcate )نیز آمده است خانواده و حتی جامعه‌ای را میرساند که در آن مرد حکومت می‌کند .بدین سان، پدرسالاری نه تنها حکومت و برتری مرد در خانه است ،بلکه حکومت مردان در جامعه (Androcracy) را نیز می‌رساند و نه تنها دارای ابعاد سیاسی ،نظامی و اقتصادی است بلکه از بعد تربیتی و فرهنگی نیز برخوردار است .از این رو ،فرهنگ وبستر بین المللی چنین تعریفی از آن ارائه می‌دهد:« پدرسالاری نه تنها مرد سالاری است و برتری جسمی و اقتصادی مردان را در جامعه ابتدایی می رساند ،بلکه پدر نسبی را نیز شامل می‌شود.» از این معنای عام که بگذریم ،پدرسالاری با تفاوت‌های بالنسبه محسوس توسط دانشمندان مطرح گردیده است :

۱- در بین انسان‌شناسان، پدرسالاری، شکل خاص خانواده در جامعه ما قبل خط و کتابت را می‌رساند:
الف: به عنوان مثال (رادکلیف براون) بر این عقیده است که «یک جامعه را زمانی می توان پدرسالار خواند که در آن پدر نسبی، پدر مکانی دیده شود ،همچنین میراث از آن افراد مذکر باشد ،جانشینی نیز توسط پسر صورت گیرد و قدرت در خانه در اختیار مرد باشد »
ب: از دیدگاه مالینوفسکی خانواده پدرسر« تنها خانواده‌ای است که در آن مرد قدرت می‌یابد ».

۲-در بین جامعه شناسان ،دیدگاه ها در این مورد، تمایز بیشتری می‌یابند:
الف: برخی چون (ریچارد)، خانواده پدرسالار را خانواده‌ای می‌دانند که در آن پدر نسبی به چشم می‌خورد و مردان بر جامعه حکومت میکنند.
ب:برخی دیگر ،نظیر (هویجز)، پدرسالاری را حکومت مطلقه مردان می دانند و آن را نمونه ای بسیار نادر تلقی می‌کند. نمونه ای که به نظر (هوبل)، چندان نیز با واقعیت انطباق ندارد .چه، به نظر وی ،«پدر جبار در گروه‌ها و جوامع ابتدایی جز از جر وبحث های قرن ۱۹ در بین دانشمندان منبعث نمی‌شود».

۳-روانکاوان نیز از جهاتی بسیار پدرسالاری را مطمح‌نظر قرار داده اند ،چه، عقده اودیپ و الکترا به ترتیب در خانواده‌های پدرسالار و مادرسالار تبلور می‌یابند. سرکوب تمایلات کودک به هنگام برخورد آنان با قوانین اجتماعی در چنین خانواده‌هایی به حد اعلا تجلی می‌کند. با این همه روانکاوان تعریفی دقیق از این مفهوم ارائه نکرده اند.

🔸 در هر حال، پدرسالاری علیرغم همه اختلاف‌های بین اندیشمندان علم انسان ویژگی‌های چند می‌یابد .بدین قرار :
حاکی از اقتداروسیع مرد در خانه و هم در جامعه است .از این رو آن را ،در برابر مادرسالاری (matriarchy) که جزئی از قدرت در خانه و جامعه در آن به زن تفویض می‌شود ،پدیده تام می دانند.
با پدر مکانی، پدر نسبی، پدر تباری و پدرنامی همراه است.
بردوگانگی جامعه با توجه به تباین شرایط زن و مرد در همه موارد (میراث، اعتبار، قدرت و….) متکی است. آنچنان که در آن اخلاق جنسی نیز دوگانه است.
مرد بودن فی نفسه حاکی از برتری در برابر زنان است و سن عامل ارجحیت و حاوی اعتبار است .چه در چنین جامعه ای، مسن بودن دال بر دارا بودن تجربیات انباشته جامعه است.

🔸 همچنین می‌توانید در #انگاره بخوانید🔻
Engare.net/patriarchy

#مفاهیم_علوم_اجتماعی

💡 #رسانه شمایید. اگر می‌پسندید، برای دوستان‌تان بفرستید.

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology
🔰حکومت ایدئولوژیک
🔄 Ideological state

ایدئولوژی
نوعی نظام اعتقادی ذات‌گرایانه است که در آن انسان موظف به تحقق اهداف تعیین شده و متعین است. ذات‌انگاری آن نوع از تلقی است که مدعی دستیابی انحصاری به حقیقت است. حقیقتی که وظایف مشخصی برای انسان تعریف و برای تحقق آن بایدها و نبایدهای ثابت و انعطاف ناپذیری را دیکته می‌کند.

حکومتهای ایدئولوژیک، مشروعیت خود را از یک نظام اعتقادی کسب می‌کنند که آن نظام تکالیف و وظایف مشخصی را در برنامه کاری خود دارد. وظایفی که خارج از اراده و حاکمیت مردم تعیین و همگان موظف به انجام آن هستند.

در نظام های اعتقادی همه چیز در خدمت به اهداف آرمانی تعریف می‌شود و قدرت نیز در بدو امر همچون سایر منابع برای پیشبرد اهداف مصرف می‌شود.

در مراحل نخستین شکل گیری حکومت‌های اعتقادی، قدرت تابعی از عوامل مشروعیت‌بخش است که در قالب احکام و پارادایم‌های ثابت پشتیبانی می‌شود. هم سنخی بین باور توده ها با مبانی اعتقادی نظام ایدئولوژیک، بسیج توده‌ها را برای حمایت از نظام سامان می‌بخشد. البته این فرایند به شکل مستمر از طریق طوفان تبلیغات انحصاری از سوی نظام تقویت می‌شود.
با امنیتی تر شدن ساختار نظام، چرخشی در ترکیب هیئت حاکمه صورت پذیرفته و از وزن نیروهای فکری به نفع سرکردگان نظامی‌ کاسته می‌شود. با تغییر جایگاه گروههای مرجع در درون حاکمیت، رفته رفته نظریه پردازان اعتقادی نظام جایگاه مرجعیت خود را از دست خواهند داد. نه تنها از نقش آنان کاسته خواهد شد، بلکه وجود گروههای مرجع و مستقل برای نظام تحمل‌ناپذیر می‌شود. از این منظر جامعه به تودهای بی شکل و فرمان‌بردار مبدل و دستگاه تبلیغی رفتار اجتماعی مردم را شرطی می‌کند.

همزمان با کم وزن شدن نظام اعتقادی، ریزش از محیط و بدنه نظام آغاز می‌شود. ابتدا نیروهای چپ، سپس میانه و سرانجام نیروهای راست وفادار به نظام از گرد آن پراکنده می‌شوند. با فاصله گرفتن نظام از عاملیت دستگاه اعتقادی، فساد شکل عریان پذیرفته و غارت اموال عمومی‌از سوی صاحبان قدرت فراگیر می‌شود. هر بار خبر از اختلاس و فساد اخلاقی از گوشه و کنار به گوش خواهد رسید.

دستگاه قضایی نیز با حمایت از صاحبان قدرت به چرخه فساد دامن خواهد زد. ارزش های اجتماعی افول و ناهنجاری رواج می‌یابد. با کاهش سرمایه اجتماعی، اعتماد متقابل در بین مردم تقلیل و هزینه مبادله افزایش می‌یابد.

در این هنگام با بی ثباتی مستمر نظام اقتصادی و کارایی پایین عملکرد دولت، دستگاه سرکوب بیش از پیش تقویت می‌شود و حاصل این دور باطل، نارضایتی فزاینده توده مردم از عملکرد حاکمیت است
آن نوع از حکومت‌های ایدئولوژیک که مبانی اعتقادیشان قدرت بقا ندارند (مذهبیون افراطی یا مارکسیسم) سرانجامی‌جز فروپاشی نخواهند داشت، اما در سایر اشکال حکومت های اعتقادی، تداوم حکومت زمانی امکان پذیر می‌شود که دستگاه اعتقادی از قابلیت انعطاف و تطبیق با نیازهای روز برخوردار شود. تطبیق با نیاز روز از طریق نقد درونی حاصل می‌شود.

چنانچه فرایند انجام اصلاحات نیازمند نقد مبانی اعتقادی برای سازگاری با نیازهای روز شده و انجام نقد درونی نیز منجر به تغییر هویت آن نظام فکری نشود، امکان انجام اصلاحات بنیادی وجود خواهد داشت، در غیر این صورت، اصلاحات صرفا ناظر بر تغییرات شکلی و در نهایت محدود به تغییر آرایش سیاسی می‌شود، مطلوب ترین گزینه برای انجام اصلاحات همه جانبه در شرایطی که نارضایتی در حال گسترش است آن است که مرجعیت دستگاه اعتقادی، خود را از دستگاه قدرت و سیاست جدا سازد تا امکان بقای خود را با کمترین هزینه فراهم کند. آنگاه صاحبان قدرت حاکم می‌توانند با جریان سیاسی رقیب به تفاهم رسیده و مانع از افزایش هزینه های اجتماعی شوند.

🔸 این یادداشت در #انگاره🔻
Engare.net/ideological-state
🔹 نوشته‌های مرتبط🔻
ایدئولوژی از منظر لویی آلتوسر

#مفاهیم_علوم_اجتماعی

💡 #رسانه شمایید. اگر می‌پسندید، برای دوستان‌تان بفرستید.

🌐 شبکه جامعه‌شناسی علامه
@Atu_Sociology