واقعا فکر میکنی اون روزایی که من تو چشات نگاه میکردم و اشک میریختم رو یادم رفته؟
و بهت اجازه میدم دوباره اشک منو دربیاری؟
دوباره باعث مشکل اعصاب من بشی؟
الانم نکنه انتظار داری بگم اره درست فکر کردی؟
نه عزیز من.
تو با کارایی که با من کردی،چه خواسته و چه ناخواسته… خودتو برام کمرنگ کردی و اون همه دوست داشتن رو خراب کردی.
و بهت اجازه میدم دوباره اشک منو دربیاری؟
دوباره باعث مشکل اعصاب من بشی؟
الانم نکنه انتظار داری بگم اره درست فکر کردی؟
نه عزیز من.
تو با کارایی که با من کردی،چه خواسته و چه ناخواسته… خودتو برام کمرنگ کردی و اون همه دوست داشتن رو خراب کردی.
هرچه را که می خواهی از دست بده، اما قلبی را که برای خوشحالی تو تلاش زیادی میکند از دست نده، زیرا قلب هایی هستند که هرگز نمیتوان آنها را جبران کرد.
- غسان كنفانی
- غسان كنفانی
زمانی از دست دادن برایِ من فاجعه بود. بعدها، آنقدر از دست داده بودم، که به مرور یاد گرفتم دیگر چیزی برای از دست دادن ندارم.
• عباس معروفی
• عباس معروفی
بگذار دوستت بدارم
تا از اندوه دور بمانم؛
تا از تاریکی بِرَهم
تا از زشتی دور شوم
بگذار دمی در کَفِ دستان تو بخوابم
ای امن ترین مکان ها...
- نزار قبانی
تا از اندوه دور بمانم؛
تا از تاریکی بِرَهم
تا از زشتی دور شوم
بگذار دمی در کَفِ دستان تو بخوابم
ای امن ترین مکان ها...
- نزار قبانی
در بعضی طوفانهای زندگی، کم کم یاد میگیری که نباید توقعی داشته باشی، مگر از خودت !
متوجه میشوی بعضی را هرچند نزدیک، اما نباید باور کرد، متوجه میشوی روی بعضی، هر چند صمیمی، اما نباید حساب کرد، میفهمی بعضی را هرچند آشنا، اما نمیتوان شناخت، و این اصلا تلخ نیست، شکست نیست، ممکن است در حین آگاه شدن درد بکشی، این آگاهی دردناک است اما تلخ ، هرگز …
متوجه میشوی بعضی را هرچند نزدیک، اما نباید باور کرد، متوجه میشوی روی بعضی، هر چند صمیمی، اما نباید حساب کرد، میفهمی بعضی را هرچند آشنا، اما نمیتوان شناخت، و این اصلا تلخ نیست، شکست نیست، ممکن است در حین آگاه شدن درد بکشی، این آگاهی دردناک است اما تلخ ، هرگز …
اگر ندانیم که میمیریم طعم زنده بودن را نمیتوانیم بچشیم و بدون دریافت شگفتی شگرف زندگی، تصور مرگ نیز ناممکن است.
روزی که پزشک به مادربزرگش خبر داد که بیماریاش لاعلاج است چیزی بدین مضمون بر زبان آورد: «تا این لحظه نفهمیده بودم زندگی چه زیباست.»
تاثرآور نیست که آدم باید بیمار شود تا بفهمد زنده بودن چه نعمتی است؟
دنیای سوفی – یوستین گردر
روزی که پزشک به مادربزرگش خبر داد که بیماریاش لاعلاج است چیزی بدین مضمون بر زبان آورد: «تا این لحظه نفهمیده بودم زندگی چه زیباست.»
تاثرآور نیست که آدم باید بیمار شود تا بفهمد زنده بودن چه نعمتی است؟
دنیای سوفی – یوستین گردر
مانع از رفتن آن که می رود نشو،
زیرا هرگز نخواهی توانست آن را که می آید ملاقات کنی.
• کارل گوستاو یونگ
زیرا هرگز نخواهی توانست آن را که می آید ملاقات کنی.
• کارل گوستاو یونگ
ضعیف ترین آدما :
- آدمایی که وابستن.
- آدمایی که از تنهایی میترسن.
-آدمایی که اعتماد به نفس ندارن.
-آدمایی که همش دنبال راضی کردن بقین. حرف مردم براشون مهمه.
-آدمایی که خودشون اولویت خودشون نیستن.
- آدمایی که تسلیم میشن.
- آدمایی که بی هدفن.
- آدمایی که یکسره درحال غر زدن و انرژی منفی دادنن.
- آدمای بدبین و همیشه نا امید.
-آدمایی که تقلید میکنن. خودشون نیستن.
- ضعف چیزی نیست که بپذیریش و دوسش داشته باشی. باید حلش کنی. وگرنه محو و نابود میشی.
-دیاکو.
- آدمایی که وابستن.
- آدمایی که از تنهایی میترسن.
-آدمایی که اعتماد به نفس ندارن.
-آدمایی که همش دنبال راضی کردن بقین. حرف مردم براشون مهمه.
-آدمایی که خودشون اولویت خودشون نیستن.
- آدمایی که تسلیم میشن.
- آدمایی که بی هدفن.
- آدمایی که یکسره درحال غر زدن و انرژی منفی دادنن.
- آدمای بدبین و همیشه نا امید.
-آدمایی که تقلید میکنن. خودشون نیستن.
- ضعف چیزی نیست که بپذیریش و دوسش داشته باشی. باید حلش کنی. وگرنه محو و نابود میشی.
-دیاکو.
هیچ چیز واضح تر، محسوس تر و ملموس تر از لحظهٔ حال نیست. با اینهمه، لحظهٔ حال کاملا فرار است. تمامی حزن و اندوه زندگی در همین است. تنها در ظرف یک ثانیه، حس بینایی ما، حس شنوایی ما و حس بویایی ما دانسته یا ندانسته انبوهی از رویدادها را ضبط می کنند و رشته ای از احساسها و افکار از مغز ما می گذرد. هر لحظه ای نماینگر جهانی کوچک است، که ناگزیر در لحظهٔ بعدی فراموش می شود.
📕 هنر رمان
👤 #میلان_کوندرا
📕 هنر رمان
👤 #میلان_کوندرا
روزها میگذرند...
روزهای تاریک و خیس
و غمانگیز؛
تنها حقیقت و روشنایی که برایم باقی مانده
بودن توست.
- ناظم حکمت
روزهای تاریک و خیس
و غمانگیز؛
تنها حقیقت و روشنایی که برایم باقی مانده
بودن توست.
- ناظم حکمت
در انتهای آسمان خالی ، دیواری عظیم فرو ریخته است و فریاد سرگردان تو ، دیگر به سوی تو باز نخواهد گشت.
"احمد شاملو"
"احمد شاملو"
دقیقا نمیدونم از کی شروع شد اما خیلی وقته که دیگه هیچکسو اندازه ی تو دوست ندارم و به هیچکس جز خودت اهمیت نمیدم.
الان کل زندگیم مربوط به تو شده و برام مهمه که تو حالت خوب باشه،کسل نباشی،خسته نباشی،ناراحت نباشی و...
من حتی نمیتونم دیگه ببینم تو کوچیک ترین ناراحتی ای به اون صورت قشنگت اومده و دائم نگرانتم که اتفاقی نیفته که حالتو بد کنه.
تو با اومدنت تو زندگیه من همه چیزو قشنگ کردی یه جوری که دیگه هیچ سختی ای به چشمم نمیاد چون میدونم هرچیزیم که بشه تو رو دارم هرچیزیم شه میدونم که یکیو دارم که در عین حال که تکیه گاهشم برام یه تکیه گاهه محکمه و همه جا میتونم بهش تکیه کنم و درکل خیلی خیلی دوست دارم.
الان کل زندگیم مربوط به تو شده و برام مهمه که تو حالت خوب باشه،کسل نباشی،خسته نباشی،ناراحت نباشی و...
من حتی نمیتونم دیگه ببینم تو کوچیک ترین ناراحتی ای به اون صورت قشنگت اومده و دائم نگرانتم که اتفاقی نیفته که حالتو بد کنه.
تو با اومدنت تو زندگیه من همه چیزو قشنگ کردی یه جوری که دیگه هیچ سختی ای به چشمم نمیاد چون میدونم هرچیزیم که بشه تو رو دارم هرچیزیم شه میدونم که یکیو دارم که در عین حال که تکیه گاهشم برام یه تکیه گاهه محکمه و همه جا میتونم بهش تکیه کنم و درکل خیلی خیلی دوست دارم.
باور کن همان چیزی که از دست دادنش
برای انسان سختترین کارهاست،سرانجام
همانی است که دیگر رغبتی به آن ندارد.
«آلبر کامو»
برای انسان سختترین کارهاست،سرانجام
همانی است که دیگر رغبتی به آن ندارد.
«آلبر کامو»
محبوب من؛
آنقدر غمگینام امروز
که دلم میخواهد همه چیز را فراموش کنم
و هقهق کنان، چنان کودکی
سرم را در سینهات پنهان کنم.
- تومریس اویار
آنقدر غمگینام امروز
که دلم میخواهد همه چیز را فراموش کنم
و هقهق کنان، چنان کودکی
سرم را در سینهات پنهان کنم.
- تومریس اویار
هیچوقت چیزی که هستی رو فراموش نکن، چون بدون تردید دنیا فراموش نمی کنه. اون رو به قدرت خودت تبدیل کن؛ اون وقت هیچ وقت نمی تونه به نقطه ضعفت تبدیل بشه. مثل یه سپر محافظ ازش استفاده کن، اون وقت هیچکس نمی تونه برای آسیب زدن بهت، ازش استفاده کنه.
نغمه آتش و یخ – جرج آر آر مارتین
نغمه آتش و یخ – جرج آر آر مارتین
نمیدانی چه روزهایی را بیتو گذراندهام.
به خاطر این روزها از تو بدم میآید.
میتوانستیم با هم خوشبخت باشیم.
" لیدی ال؛ رومن گاری "
به خاطر این روزها از تو بدم میآید.
میتوانستیم با هم خوشبخت باشیم.
" لیدی ال؛ رومن گاری "
دعوت نشدی: نرو
بهت نگفتن: نپرس
ازت نپرسیدن: نظر نده
دعوتهای دیر: قبول نکن
دروغ شنیدی: خط بزن
بیتوجهی دیدی: حذف کن!
قدر خودتو بیشتر بدون ❤️
بهت نگفتن: نپرس
ازت نپرسیدن: نظر نده
دعوتهای دیر: قبول نکن
دروغ شنیدی: خط بزن
بیتوجهی دیدی: حذف کن!
قدر خودتو بیشتر بدون ❤️
من پناهگاهم رو توی آغوش تو پیدا کردم. تو بهم یاد دادی که پناهگاه یه مکان نیست، یه احساسه. هرچیزی میتونه پناهگاهت باشه. میتونه یه بوی همیشگی باشه، یه وسیله و یا حتی یه شخص. هرآدمی پناهگاه خودشو داره و برای هر آدمی متفاوته. برای من پناهگاه یعنی تو. از لحظه ای که باهات آشنا شدم تا حالا تو پناهم بودی. بمون برام همیشه؛"
تو حق نداری کسی رو قضاوت کنی که کل زندگیش رو ندیدی، روزای سختش رو حس نکردی و از نزدیک شاهد هیچیش نبودی. تو فقط یه قسمت کوچیک از عمرشو تماشا کردی. تو فقط دیدی چیکار کرده، ولی ندیدی بهش چی گذشته. شاید این بهترین تصمیمی بوده که اون آدم گرفته، ولی قضاوت بدترین تصمیمیه که تو گرفتی...
دلتنگ توام
مرا بیاموز چطور دلتنگت نباشم...
چطور باید ریشهی عشق تو را
از اعماق جانم بَرکنم...؟
بیاموزم چگونه
اشک در کاسهی چشم میمیرد...
بیاموزم قلبها
چهطور میمیرند وشور و شوق وجود آدمی چگونه خودکشی میکند...؟
- نزار قبانی
مرا بیاموز چطور دلتنگت نباشم...
چطور باید ریشهی عشق تو را
از اعماق جانم بَرکنم...؟
بیاموزم چگونه
اشک در کاسهی چشم میمیرد...
بیاموزم قلبها
چهطور میمیرند وشور و شوق وجود آدمی چگونه خودکشی میکند...؟
- نزار قبانی