🔷🔸علیه اعدامگستری و سیاست ارعاب
🖋احسان شریعتی
🔸زندگی در ذات خود خود پدیدهی است حیرتانگیز، یگانه و ارجمند. نفسِ حیات، و به تعبیر حکمایی حیات فینفسه، در جهانبینی توحید امری قدسی و تجلی الوهی است و از همینرو، در اینجا میان زندگی، میل زیستی از سویی و استعلا و معنویت از دیگر سو، هیچگونه دوگانگیای متصور نیست. از میان انواع زندگی، حیات نفس یا روان و شخصیت انسانی، برترین شکل زیستی و دارای شایستگی ذاتی یا «کرامتی» خداداد است و از همینرو، کسی جز خدا یا طبیعت نمیتواند آنرا از دیگری بگیرد. زیرا با گرفتن جان کسی (کشتن نفسی بی آنکه کسی را کشته باشد یا در همین حد تبهکاری کرده باشد)، گویی جان همهی مردم را یکجا میگیرد. صدور حکم اعدام (و ترور) اشخاص چنین امر خطیری است: نشستن برجای خداوند و تصمیم به گرفتن برترین «هبه»ای که باری به بشر اعطا کرده است: جان (نفس) او.
🔹در این روزگار «وانفسا»(زمانهی عدم رعایت دیگران) گویی دیگربار سکهی صدور حکم اعدام رواج یافته است و باز میشنویم که به جرم شرب شراب و شرکت در فلان اغتشاش حکم اعدام صادر شده است. و به یاد زمانی میافتیم که بهجرم ایراد یک سخنرانی و یا به اتهام یک موضعگیری، حکم اعدام علیه دوستان روشنفکرمان صادر میشد (ماجراهای دکتر آغاجری و استاد اشکوری). اما امروز بنا به کدام مصلحت و دلالت عقلانی و عقلایی، سیاسی و اجتماعی، شرعی و حقوقی، اخلاقی و انسانی، چنین احکامی صادر میشود؟
آیا جز ایجاد ترس همگانی و ارعاب عمومی دلیل دیگری برای اتخاذ چنین تصمیماتی میتوان یافت؟ «دلیل» (و بیشتر «علت») چنین رویکردی آیا براستی مستدل، موجه و مستحکم، است؟ تجربهی تاریخی نشان میدهد که این واپسین تمهید در هواهای پس، نیز محدودیتی دارد و آن هنگامی است که حرمت جان آدمی دیگر پاس داشته نشود و کار «اغتشاش» به آشوب و فروپاشی سراسری بیانجامد و سنگ روی سنگ بند نشود و خلاصه، نقض غرض حاصل شود: بیباکی در میل به مقاتله و کشت و کشتار.
🔸این مسیر خوش(و شوم)بختانه طی دههی شصت در کشور ما آزموده و کنار گذاشته شد و در نهایت، مبارزهی مدنی و مقاومت منفی و مشی خشونتپرهیز از سوی اکثر نیروهای سیاسی در پیش گرفته شد.
🔹در عین حال مسلط شدن یک «سرمشق» (انقلاب، اصلاح) در یک دورهی بهنسبت کوتاه تاریخی بهمعنای بازگشتناپذیری و غیرقابل تکرار بودن آن و ضرورت نیافتن دوبارهی علتها و دلایل رخدادها و دورههای گذشته نیست؛ چنانکه افزایش خشونت و رشد رادیکالیسم در جنبش مطالباتی و اعتراضی چندسال اخیر شاهدی بر این امکان تکرار موقعیتهای مشابه رویداده در گذشته است. هرچند تاریخ دوبار بهشکل همانند تکرار نمیشود مگر بهشکل مضحک آن در بار دوم (مارکس)! و همین نکته نشانگر این واقعیت است که ترس بر اثر تکرار پیاپی فاجعه فرومیریزد. و همین پیآمد اعلام این خطر است که توان تأثیر و بازدارندگی سرکوب و خشونت بهدلیل عادی شدن فاجعه از هر دو سو رخت برمیبندد.
پس بهجای لغزیدن به ورطهی سیاست گسترش ارعاب و اعدام و سرکوب «خشونتزا» بهنوبهیخود، آیا عقلانیت قدرت و «مصلحت» حاکمیت حکم نمیکند که صاحبان مناصب و مسئولان قضا بیشتر به فکر تابآوری و تحمل و گذشت در برابر اعتراضات (و حتی «اغتشاشات» تا مرز خشونت)، ناشی از ناهنجاریها و بحرانهای ناگوار و تحملناپذیر موجود باشند؟
... که زمانی فروید گفته بود: «نخستین کسی که بهجای پیکان دشنام بهسوی دشمن پرتاب کرد، بنیانگذار تمدن بود ! »
#یادداشت
#اعدام
#خشونت
#ارعاب
#رادیکالیسم
#عقلانیت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌لینک وبسایت
http://www.ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=40
عکاس : روزبه روزبهانی
🖋احسان شریعتی
🔸زندگی در ذات خود خود پدیدهی است حیرتانگیز، یگانه و ارجمند. نفسِ حیات، و به تعبیر حکمایی حیات فینفسه، در جهانبینی توحید امری قدسی و تجلی الوهی است و از همینرو، در اینجا میان زندگی، میل زیستی از سویی و استعلا و معنویت از دیگر سو، هیچگونه دوگانگیای متصور نیست. از میان انواع زندگی، حیات نفس یا روان و شخصیت انسانی، برترین شکل زیستی و دارای شایستگی ذاتی یا «کرامتی» خداداد است و از همینرو، کسی جز خدا یا طبیعت نمیتواند آنرا از دیگری بگیرد. زیرا با گرفتن جان کسی (کشتن نفسی بی آنکه کسی را کشته باشد یا در همین حد تبهکاری کرده باشد)، گویی جان همهی مردم را یکجا میگیرد. صدور حکم اعدام (و ترور) اشخاص چنین امر خطیری است: نشستن برجای خداوند و تصمیم به گرفتن برترین «هبه»ای که باری به بشر اعطا کرده است: جان (نفس) او.
🔹در این روزگار «وانفسا»(زمانهی عدم رعایت دیگران) گویی دیگربار سکهی صدور حکم اعدام رواج یافته است و باز میشنویم که به جرم شرب شراب و شرکت در فلان اغتشاش حکم اعدام صادر شده است. و به یاد زمانی میافتیم که بهجرم ایراد یک سخنرانی و یا به اتهام یک موضعگیری، حکم اعدام علیه دوستان روشنفکرمان صادر میشد (ماجراهای دکتر آغاجری و استاد اشکوری). اما امروز بنا به کدام مصلحت و دلالت عقلانی و عقلایی، سیاسی و اجتماعی، شرعی و حقوقی، اخلاقی و انسانی، چنین احکامی صادر میشود؟
آیا جز ایجاد ترس همگانی و ارعاب عمومی دلیل دیگری برای اتخاذ چنین تصمیماتی میتوان یافت؟ «دلیل» (و بیشتر «علت») چنین رویکردی آیا براستی مستدل، موجه و مستحکم، است؟ تجربهی تاریخی نشان میدهد که این واپسین تمهید در هواهای پس، نیز محدودیتی دارد و آن هنگامی است که حرمت جان آدمی دیگر پاس داشته نشود و کار «اغتشاش» به آشوب و فروپاشی سراسری بیانجامد و سنگ روی سنگ بند نشود و خلاصه، نقض غرض حاصل شود: بیباکی در میل به مقاتله و کشت و کشتار.
🔸این مسیر خوش(و شوم)بختانه طی دههی شصت در کشور ما آزموده و کنار گذاشته شد و در نهایت، مبارزهی مدنی و مقاومت منفی و مشی خشونتپرهیز از سوی اکثر نیروهای سیاسی در پیش گرفته شد.
🔹در عین حال مسلط شدن یک «سرمشق» (انقلاب، اصلاح) در یک دورهی بهنسبت کوتاه تاریخی بهمعنای بازگشتناپذیری و غیرقابل تکرار بودن آن و ضرورت نیافتن دوبارهی علتها و دلایل رخدادها و دورههای گذشته نیست؛ چنانکه افزایش خشونت و رشد رادیکالیسم در جنبش مطالباتی و اعتراضی چندسال اخیر شاهدی بر این امکان تکرار موقعیتهای مشابه رویداده در گذشته است. هرچند تاریخ دوبار بهشکل همانند تکرار نمیشود مگر بهشکل مضحک آن در بار دوم (مارکس)! و همین نکته نشانگر این واقعیت است که ترس بر اثر تکرار پیاپی فاجعه فرومیریزد. و همین پیآمد اعلام این خطر است که توان تأثیر و بازدارندگی سرکوب و خشونت بهدلیل عادی شدن فاجعه از هر دو سو رخت برمیبندد.
پس بهجای لغزیدن به ورطهی سیاست گسترش ارعاب و اعدام و سرکوب «خشونتزا» بهنوبهیخود، آیا عقلانیت قدرت و «مصلحت» حاکمیت حکم نمیکند که صاحبان مناصب و مسئولان قضا بیشتر به فکر تابآوری و تحمل و گذشت در برابر اعتراضات (و حتی «اغتشاشات» تا مرز خشونت)، ناشی از ناهنجاریها و بحرانهای ناگوار و تحملناپذیر موجود باشند؟
... که زمانی فروید گفته بود: «نخستین کسی که بهجای پیکان دشنام بهسوی دشمن پرتاب کرد، بنیانگذار تمدن بود ! »
#یادداشت
#اعدام
#خشونت
#ارعاب
#رادیکالیسم
#عقلانیت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌لینک وبسایت
http://www.ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=40
عکاس : روزبه روزبهانی
🔷🔸آیا تاریخ تکرار میشود؟
(در ایستگاه پایانی عصر اعدام)
🖋احسان شریعتی
🔸« هرگز قضاوت نکنید تا مورد داوری قرار نگیرید؛ زیرا با همان حکم که قضاوت کردهاید مورد داوری قرار خواهید گرفت (...)؛ چرا پَرِ کاهی را در چشم برادرت میبینی اما تیر چوبی را که در چشم داری نمیبینی؟! »
عهد جدید: مَتّی 7:1-12
🔹همزمانی دو رخداد در این هفته دارای معنایی پُر معما بود:
از سویی، درگذشت فقیه بلندمرتبهای در بالاترین سطح از مقامهای نظام پساانقلاب که با درسگیری از تجربهی تلخ دوران دادستانی خود در دههی شصت کشور به منتقد و سرانجام به مبغوض یا قربانی همان روند قضایی-سیاسیای تبدیل میشود که زمانی دستاندرکار برساخت آن بود و عاقبت با نوعی گسست و چرخش فکری («گشت معرفتشناختی») بهسمت نواندیشی فقهی میگرود؛
و از سوی دیگر، تصمیم اخیر مقامات سیاسی-قضایی مبنی بر «تعجیل» در اعدام ورزشکاری مطرح در افکار عمومی از مدتها پیش و متهم به قتل حین مشارکت در جریان شورش اجتماعی سال گذشته.
🔸همزمانی این دو رخداد نشان چه معما و نکتهی تأملبرانگیزی است؟
در مورد اول آیا تغییر و تحول چهرههای سیاسی و فکری که در موارد مشابه بسیار دیگر تکرار شده است، امر عجیبی است؟ اعجابآورتر اما این که چرا برای بسا فقها و امرای همقطار، و گاه در مقامی پایینتر، چنین تحولی موجب پرسش، بازاندیشی و بازگشایی باب «احتیاط» نشده است؟! معیاری که در فقه همان جایگاه را دارد که مثلا مفهوم «فرونزیس» (حزم) در فلسفه (ارسطو، معلم اول متافیزیک).
🔹و این نکته مؤید همان آموزهی هگلی است که «نخستین درسی که از تاریخ میآموزیم ایناست که کسی از تاریخ درس نمیآموزد (نه حکومتها و نه مردم)!» و ضرورت طرح دوبارهی پرسش که آیا براستی میتوان (و میبایست) از تاریخ درس آموخت ؟ و چه درسی؟ و همین هگل در جای دیگری گفته است که «تاریخ همواره دو بار تکرار میشود» و مارکس، شاگرد او، افزوده بود که استاد فراموش کرده بیافزاید: «بار اول بهشکل تراژدی و بار دوم بهشکل کمدی!» در واقع، تکرار مضحک حوادث دردناک گذشته خواه به»علت» ترس باشد از اتمامِ ترس، ضرورت ارعاب برای اعمال اقتدار، سرکوب شورشهای بالقوه، و خواه به«دلیل» اصرار بر استمرارِ سنت، ارادهی تقلید از رویهی گذشته، و بزرگداشت گذشتگان و باز بهتعبیر مارکس، شرکت در «جشن احیای اموات»؛ همگی بهروشنی نشان نمیدهد که برغم آشکار شدن عواقب هر کار و اقدامی، تاریخ بهشکل بیرحمانه یا مضحکی «تکرار» میشود و گویی همچنان قرار نیست کسی از آن درسی بگیرد؟
در همینجا اما، در پساپشتِ ظاهر اعجابآور و جنونآمیزِ «تکرار» تاریخ، ناگهان، «تفاوت» هر دوران و یگانه بودن هر «رخداد» که دال بر رشد عقلانیت و منطق پیشرفت آزادی است، نمودار میشود. تفاوتی که هر دم تراژدی را به کمدی، ترس را به تمسخر، درد را به پادتن(آنتیبادی)، و قاطعیت را به تجدیدنظر (توبه، گشت و فرگشت)، تبدیل میسازد.
🔸پس نه، تاریخ هرگز طابق نعلبهنعل تکرار نمیشود و به همین دلیل هم نمیتوان بهطور مستقیم (و مکانیکی) از رخدادهای گذشته درس آموخت. تشابه موارد گذشته و حال بهمعنای تداوم و تکرار تاریخ نیست. تاریخ روایت فراز و فرودها، گسستها، و جهشهای کیفی رو به پیش و رو به بالا است. و معنای سر زدن امر «نو» گسست با گذشته و گذشتهگرایان است و دلواپسی واپسگرایان هم از همینجاست. امر «نو» برآمدن جهان دیگری است که منطقِ زندگی و زایش و ایجاد جایگزین جنونِ مرگ و تباهی و اعدام گردد.
#اعدام
#رادیکالیسم
#فقه_نوگرا
#قوه_قضایه
#واپس_گرایی
#تکرار_تاریخ
✅ @Dr_ehsanshariati
🖇لینک متن در وبسایت
http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=47
(در ایستگاه پایانی عصر اعدام)
🖋احسان شریعتی
🔸« هرگز قضاوت نکنید تا مورد داوری قرار نگیرید؛ زیرا با همان حکم که قضاوت کردهاید مورد داوری قرار خواهید گرفت (...)؛ چرا پَرِ کاهی را در چشم برادرت میبینی اما تیر چوبی را که در چشم داری نمیبینی؟! »
عهد جدید: مَتّی 7:1-12
🔹همزمانی دو رخداد در این هفته دارای معنایی پُر معما بود:
از سویی، درگذشت فقیه بلندمرتبهای در بالاترین سطح از مقامهای نظام پساانقلاب که با درسگیری از تجربهی تلخ دوران دادستانی خود در دههی شصت کشور به منتقد و سرانجام به مبغوض یا قربانی همان روند قضایی-سیاسیای تبدیل میشود که زمانی دستاندرکار برساخت آن بود و عاقبت با نوعی گسست و چرخش فکری («گشت معرفتشناختی») بهسمت نواندیشی فقهی میگرود؛
و از سوی دیگر، تصمیم اخیر مقامات سیاسی-قضایی مبنی بر «تعجیل» در اعدام ورزشکاری مطرح در افکار عمومی از مدتها پیش و متهم به قتل حین مشارکت در جریان شورش اجتماعی سال گذشته.
🔸همزمانی این دو رخداد نشان چه معما و نکتهی تأملبرانگیزی است؟
در مورد اول آیا تغییر و تحول چهرههای سیاسی و فکری که در موارد مشابه بسیار دیگر تکرار شده است، امر عجیبی است؟ اعجابآورتر اما این که چرا برای بسا فقها و امرای همقطار، و گاه در مقامی پایینتر، چنین تحولی موجب پرسش، بازاندیشی و بازگشایی باب «احتیاط» نشده است؟! معیاری که در فقه همان جایگاه را دارد که مثلا مفهوم «فرونزیس» (حزم) در فلسفه (ارسطو، معلم اول متافیزیک).
🔹و این نکته مؤید همان آموزهی هگلی است که «نخستین درسی که از تاریخ میآموزیم ایناست که کسی از تاریخ درس نمیآموزد (نه حکومتها و نه مردم)!» و ضرورت طرح دوبارهی پرسش که آیا براستی میتوان (و میبایست) از تاریخ درس آموخت ؟ و چه درسی؟ و همین هگل در جای دیگری گفته است که «تاریخ همواره دو بار تکرار میشود» و مارکس، شاگرد او، افزوده بود که استاد فراموش کرده بیافزاید: «بار اول بهشکل تراژدی و بار دوم بهشکل کمدی!» در واقع، تکرار مضحک حوادث دردناک گذشته خواه به»علت» ترس باشد از اتمامِ ترس، ضرورت ارعاب برای اعمال اقتدار، سرکوب شورشهای بالقوه، و خواه به«دلیل» اصرار بر استمرارِ سنت، ارادهی تقلید از رویهی گذشته، و بزرگداشت گذشتگان و باز بهتعبیر مارکس، شرکت در «جشن احیای اموات»؛ همگی بهروشنی نشان نمیدهد که برغم آشکار شدن عواقب هر کار و اقدامی، تاریخ بهشکل بیرحمانه یا مضحکی «تکرار» میشود و گویی همچنان قرار نیست کسی از آن درسی بگیرد؟
در همینجا اما، در پساپشتِ ظاهر اعجابآور و جنونآمیزِ «تکرار» تاریخ، ناگهان، «تفاوت» هر دوران و یگانه بودن هر «رخداد» که دال بر رشد عقلانیت و منطق پیشرفت آزادی است، نمودار میشود. تفاوتی که هر دم تراژدی را به کمدی، ترس را به تمسخر، درد را به پادتن(آنتیبادی)، و قاطعیت را به تجدیدنظر (توبه، گشت و فرگشت)، تبدیل میسازد.
🔸پس نه، تاریخ هرگز طابق نعلبهنعل تکرار نمیشود و به همین دلیل هم نمیتوان بهطور مستقیم (و مکانیکی) از رخدادهای گذشته درس آموخت. تشابه موارد گذشته و حال بهمعنای تداوم و تکرار تاریخ نیست. تاریخ روایت فراز و فرودها، گسستها، و جهشهای کیفی رو به پیش و رو به بالا است. و معنای سر زدن امر «نو» گسست با گذشته و گذشتهگرایان است و دلواپسی واپسگرایان هم از همینجاست. امر «نو» برآمدن جهان دیگری است که منطقِ زندگی و زایش و ایجاد جایگزین جنونِ مرگ و تباهی و اعدام گردد.
#اعدام
#رادیکالیسم
#فقه_نوگرا
#قوه_قضایه
#واپس_گرایی
#تکرار_تاریخ
✅ @Dr_ehsanshariati
🖇لینک متن در وبسایت
http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=47
Forwarded from اكنون، ما و شريعتی
🔷🔸کانال تحلیلی اکنون ما و شریعتی ، با توجه به رویداد های رخ داده در رابطه با جمعیت امام علی ، بر آن است که سلسله یادداشت ها و مصاحبه ها یی را در این رابطه در میان خوانندگان قرار دهد تا نقش نهاد مدنی در جامعه و بخصوص اثر گذاری جمعیت امام علی بر طبقات محروم جامعه را مورد بررسی قرار دهد.
_________________
🔷💢 ادبار تدبیر و امید
در روز عید مبعث
🖋احسان شریعتی
🔸درخواست «انحلال» جمعیت دانشجویی امام علی توسط وزارت کشور دولت «تدبیر و امید»، هرچند مثل خبر یک «اعدام» تکاندهنده بود، دستکم دو خدمت کرد:
🔹نخست، معنای «تدبیر» را در نزد دولتهای «کارگزار» بهروشنی تعریف کرد و مصداق آنرا به نمایش گذاشت. منظور از تدبیر در اینجا همان تمهید اجماع و آشتی و مماشات میان حاکمان و مدیران در برابر جامعه و فعالین اجتماعی و مدنی است. در غیراینصورت، حکمت جلوگیری ازنضج و قوامیابی و منع شکلگیری فعالیتها و تلاشهای مدنی و صنفی، اعم از مددکاری اجتماعی، دفاع از محیطزیست، حقوق بشر، حقوق کارگران، اقلیتهای مذهبی و قومی، زنان، و..، چه میتواند باشد و چرا «تدبیر برادران برخلاف تقدیر رحمان» رقم میخورد؟
🔸این میزان از حساسیت نسبت به رشد و گسترش یک نهاد مدنی مستقل البته نشانگر درستی و موفقیت چنین خطمشی و روش کار اجتماعی است که در مرحلهای از رشد با سد انسداد و ایست استبداد مواجه میشود. و از آنجا که این رخداد مکرر و مزمن از سوی دیگر نشان میدهد که هرگونه فعالیت اجتماعی غیرسیاسی، اعم از فرهنگی، حقوقی، اقتصادی، و حتی انساندوستانه و خیریهای هم میتواند در معرض این تهدید و تدبیرهای سیاسی-امنیتی قرار گیرد، فرقی نمیکند که در کدام عرصه فعّال هستید. در همه حال با کار شما برخورد سیاسی میشود!
خدمت بزرگتر دیگر اما، نقطهی پایان گذاردن بر «امید»های واهی است. درست بههمان معنا که فیلسوفان وجودی زمانی میگفتند که «نومید شو!» تا به امکانات واقعی خود تکیه کنی. برخی از جوانان زیادامیدوار نسبت به توفیق اصلاحات و آن بخش از اقشار مردم که در انتخاباتهای قبلی به نامزدان این جبهه رأی دادهاند، ممکن است از این پس با مشاهدهی این اوضاع و اینگونه مواضع «مدیرومدبرانه»، آنهم درآستانهی انتخابات آتی مجریه، از اصلاحات حکومتمحور نومید شوند و پیام اینگونه اقدامها را بیفایده یافتن بازی مشارکت در انتخاب میان «بد و بدتر» تلقی کنند. روش و مشیای که برغم کسب دستآوردهایی تاکنون در مجموع ناکام مانده و به تغییروتحول موردنظر مردم و مصلحان، یعنی تغییرات اساسی و ساختاری، نیانجامیده است و از اینرو میبایست از این پس شیوهی دیگر و سومی میان دوگانهی اصلاح و انقلاب، به معنی رایج کلمات، را برگزید.
امروز، در عید مبعث، میبایست و میشایست که به این راه سوم («بعثت»، خودبرانگیختگی بنیادین اصلاحی-انقلابی) بیشتر اندیشید که همان کار آگاهیبخش ریشهای بینشی-منشی است و از دیگرسو، مقاومت خشونتپرهیز مدنی، با طرح مطالبات مشخص و ممکن الوصول برای بنبستشکنی و یافتن راه برونرفتی از بحرانهای تودرتوی پیشرو در جامعه، و البته پیگیری این مهم، نه تکرار کلامهای بارها شنیدهشده و نه تجربههای ناکام گذشته، که ابتکار و خلاقیتی دیگر میطلبد.
#انحلال
#اعدام
#نهاد_مدنی
#جمعیت_امام_علی
#تدبیر_امید
#احسان_شریعتی
#یادداشت_اختصاصی
🆔 @Shariati40
_________________
🔷💢 ادبار تدبیر و امید
در روز عید مبعث
🖋احسان شریعتی
🔸درخواست «انحلال» جمعیت دانشجویی امام علی توسط وزارت کشور دولت «تدبیر و امید»، هرچند مثل خبر یک «اعدام» تکاندهنده بود، دستکم دو خدمت کرد:
🔹نخست، معنای «تدبیر» را در نزد دولتهای «کارگزار» بهروشنی تعریف کرد و مصداق آنرا به نمایش گذاشت. منظور از تدبیر در اینجا همان تمهید اجماع و آشتی و مماشات میان حاکمان و مدیران در برابر جامعه و فعالین اجتماعی و مدنی است. در غیراینصورت، حکمت جلوگیری ازنضج و قوامیابی و منع شکلگیری فعالیتها و تلاشهای مدنی و صنفی، اعم از مددکاری اجتماعی، دفاع از محیطزیست، حقوق بشر، حقوق کارگران، اقلیتهای مذهبی و قومی، زنان، و..، چه میتواند باشد و چرا «تدبیر برادران برخلاف تقدیر رحمان» رقم میخورد؟
🔸این میزان از حساسیت نسبت به رشد و گسترش یک نهاد مدنی مستقل البته نشانگر درستی و موفقیت چنین خطمشی و روش کار اجتماعی است که در مرحلهای از رشد با سد انسداد و ایست استبداد مواجه میشود. و از آنجا که این رخداد مکرر و مزمن از سوی دیگر نشان میدهد که هرگونه فعالیت اجتماعی غیرسیاسی، اعم از فرهنگی، حقوقی، اقتصادی، و حتی انساندوستانه و خیریهای هم میتواند در معرض این تهدید و تدبیرهای سیاسی-امنیتی قرار گیرد، فرقی نمیکند که در کدام عرصه فعّال هستید. در همه حال با کار شما برخورد سیاسی میشود!
خدمت بزرگتر دیگر اما، نقطهی پایان گذاردن بر «امید»های واهی است. درست بههمان معنا که فیلسوفان وجودی زمانی میگفتند که «نومید شو!» تا به امکانات واقعی خود تکیه کنی. برخی از جوانان زیادامیدوار نسبت به توفیق اصلاحات و آن بخش از اقشار مردم که در انتخاباتهای قبلی به نامزدان این جبهه رأی دادهاند، ممکن است از این پس با مشاهدهی این اوضاع و اینگونه مواضع «مدیرومدبرانه»، آنهم درآستانهی انتخابات آتی مجریه، از اصلاحات حکومتمحور نومید شوند و پیام اینگونه اقدامها را بیفایده یافتن بازی مشارکت در انتخاب میان «بد و بدتر» تلقی کنند. روش و مشیای که برغم کسب دستآوردهایی تاکنون در مجموع ناکام مانده و به تغییروتحول موردنظر مردم و مصلحان، یعنی تغییرات اساسی و ساختاری، نیانجامیده است و از اینرو میبایست از این پس شیوهی دیگر و سومی میان دوگانهی اصلاح و انقلاب، به معنی رایج کلمات، را برگزید.
امروز، در عید مبعث، میبایست و میشایست که به این راه سوم («بعثت»، خودبرانگیختگی بنیادین اصلاحی-انقلابی) بیشتر اندیشید که همان کار آگاهیبخش ریشهای بینشی-منشی است و از دیگرسو، مقاومت خشونتپرهیز مدنی، با طرح مطالبات مشخص و ممکن الوصول برای بنبستشکنی و یافتن راه برونرفتی از بحرانهای تودرتوی پیشرو در جامعه، و البته پیگیری این مهم، نه تکرار کلامهای بارها شنیدهشده و نه تجربههای ناکام گذشته، که ابتکار و خلاقیتی دیگر میطلبد.
#انحلال
#اعدام
#نهاد_مدنی
#جمعیت_امام_علی
#تدبیر_امید
#احسان_شریعتی
#یادداشت_اختصاصی
🆔 @Shariati40
🔷🔸جنون جنایت جاهلی
🖋احسان شریعتی
🔹جنایت هولناک گردن زدن و اعدام دستهجمعی شماری از جوانان (گاه نابالغ) شهروند عربستان سعودی (از اقلیت شیعی) نشان داد که منطقهی ما هنوز زیر سلطهی جبّاریت عصر «جاهلی» است، هرچند تجدیدتولید شده در پوش خلافتهای «اسلامی».
🔸اگر هنگامیکه برابر چشم جهانیان یک شخصیت شناخته شدهی جهانی را که در ترکیه به سفارت کشور خود مراجعه کرده بود، قطقهقطعه و سربهنیست میکردند، صدای اعتراض قدرتهای جهان پُرسروصدا بلند میشد، امروزه شاهزادهها کمتر جسارت و جنون از خود نشان میدادند. ترور، اعدام و کشتار جمعی مخالفان و منتقدان از سوی حکومتها و نظامهای مستقر و رسمی مصداق بارز جنایت ضدبشری و تروریسم دولتی است که در عرصهی حقوقی مسئولیت قابل تعقیبِ بیشتری را نسبت به گروههای غیرمسئول (و شیوههای داعشوار) متوجه دولتمردان میسازد.
🔹رسم زشت سکوت و بیتفاوتی در برابر جنایات و سرکوبهایی که هر روزه در جنوب و شرق جهان اتفاق میافتد (بویژه از سوی متفقان شمال و غرب) را باید شکست و انزجار از چنین شیوههای عصر حجری را (در هر رنگ و پوشش دینی و قومی) فریاد کرد و پایان عصر سلاخی و اعدامهای جمعی را اعلام و یادآوری کرد.
#جنایت
#اعدام
#غرب
#حقوق_بشر
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖋احسان شریعتی
🔹جنایت هولناک گردن زدن و اعدام دستهجمعی شماری از جوانان (گاه نابالغ) شهروند عربستان سعودی (از اقلیت شیعی) نشان داد که منطقهی ما هنوز زیر سلطهی جبّاریت عصر «جاهلی» است، هرچند تجدیدتولید شده در پوش خلافتهای «اسلامی».
🔸اگر هنگامیکه برابر چشم جهانیان یک شخصیت شناخته شدهی جهانی را که در ترکیه به سفارت کشور خود مراجعه کرده بود، قطقهقطعه و سربهنیست میکردند، صدای اعتراض قدرتهای جهان پُرسروصدا بلند میشد، امروزه شاهزادهها کمتر جسارت و جنون از خود نشان میدادند. ترور، اعدام و کشتار جمعی مخالفان و منتقدان از سوی حکومتها و نظامهای مستقر و رسمی مصداق بارز جنایت ضدبشری و تروریسم دولتی است که در عرصهی حقوقی مسئولیت قابل تعقیبِ بیشتری را نسبت به گروههای غیرمسئول (و شیوههای داعشوار) متوجه دولتمردان میسازد.
🔹رسم زشت سکوت و بیتفاوتی در برابر جنایات و سرکوبهایی که هر روزه در جنوب و شرق جهان اتفاق میافتد (بویژه از سوی متفقان شمال و غرب) را باید شکست و انزجار از چنین شیوههای عصر حجری را (در هر رنگ و پوشش دینی و قومی) فریاد کرد و پایان عصر سلاخی و اعدامهای جمعی را اعلام و یادآوری کرد.
#جنایت
#اعدام
#غرب
#حقوق_بشر
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🔷🔸 آغاز اعدام ها همزمان با روز حقوق بشر !
🖋احسان شریعتی
📌« وگر تو میندهی داد روز دادی هست!»
🔹«هر کس جانی را بستاند که مرتکب کشتن یا تبهکاری در زمین نشده، گویى همهی مردم را یک جا کشته است و هر کس انسانى را از مرگ رهایی بخشد، گویى همه مردم را با هم زنده ساخته است.» (قرآن، ۵، ۳۲)
* بنی آدم اعضای یکدیگرند...
🔸براستی بر اساس کدام معیار شرعی، مجوز قانونی، مبنای عقلانی، مصلحت سیاسی و..، میتوان به این سهولت احکام اعدام جوانان معترض را صادر کرد؟ مسئولیت پاسخگویی نسبت به عواقب چنین عقوبتهای بازگشتناپذیری با کیست؟
۱۹ آذر، در روز جهانی حقوق بشر [ 10 December ]
#نگاه_روز
#اعدام
#اعتراضات_ایران
#حقوق_بشر
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖋احسان شریعتی
📌« وگر تو میندهی داد روز دادی هست!»
🔹«هر کس جانی را بستاند که مرتکب کشتن یا تبهکاری در زمین نشده، گویى همهی مردم را یک جا کشته است و هر کس انسانى را از مرگ رهایی بخشد، گویى همه مردم را با هم زنده ساخته است.» (قرآن، ۵، ۳۲)
* بنی آدم اعضای یکدیگرند...
🔸براستی بر اساس کدام معیار شرعی، مجوز قانونی، مبنای عقلانی، مصلحت سیاسی و..، میتوان به این سهولت احکام اعدام جوانان معترض را صادر کرد؟ مسئولیت پاسخگویی نسبت به عواقب چنین عقوبتهای بازگشتناپذیری با کیست؟
۱۹ آذر، در روز جهانی حقوق بشر [ 10 December ]
#نگاه_روز
#اعدام
#اعتراضات_ایران
#حقوق_بشر
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🔷🔸برای زندگی، علیه سیاست اعدام گستری
🖋احسان شریعتی
🔸هر اعدام خاطرهی سهمناک تمامی مرگ(و میراندن)های پیشین را زنده میکند؛ زیرا به تعبیر شاعر حکیم شرق افراد یک جامعه اعضای یک پیکر اند و نیز از همین رو زمانی فیلسوف مغربزمین در نقد عدالت کیفری مینوشت: «آن کو مجازات میشود شایستهی مجازات نیست: او صرفا بهمثابهی ابزاری برای منع دیگران از برخی اعمال مورد استفاده قرار میگیرد؛ مجازات و پاداش نه به خاطر آنچه از آن فرد است، بلکه بهخاطر فایدهای، بدون آنکه مستحق آن باشد به او داده میشود،...، (زیرا) منفعت بشر ایجاب میکند که تنبیه و تشویق همواره پابرجا بمانند...» (نیچه، «انسانی، زیاده انسانی»، ۱۰۵)
🔹قاضیانی که بهسهولت حکم ستاندن جانهای خدادادهی متهمان را صادر میکنند، به عواقب فجیع تصمیمشان وقوف ندارند؟ پس آنهمه شرط و شروط در همان فقه سنتی از باب احتیاط و در اثبات جرم برای رسیدن به «احوط»ها، در مواردی هزار بار پیش پا افتاده تر از حیات و ممات آدمیان، چگونه به این سرعت به اثبات جرم و گناه مهلک میرسند؟ و در صورت خطا در این گونه داوری ها بازگرداندن زندگیها چگونه ممکن خواهد بود و آسیبهای بعدی چگونه جبرانپذیر؟ و دور باطل خشونت و انتقام کی و چگونه بسته خواهد شد؟
🔸یکی از موارد عمدهی اعتراض های مردمی در آستانهی انقلاب، علیه اعدامهای بیرویه در عصر پهلوی بود، اما سیاستِ «اعدامگستری» از فردای دگردیسی نهضت انقلابی به نظام فقاهتی بعدی به یک سنت قضایی رسمی تبدیل و ارتقاء یافت! و چنین انحراف و معکوس سازیِ انقلابِ «گُل علیه گلوله» (همچون موارد سایر انقلاب ها)، البته از بهانهی ضرورت بازدارندگی از «بازگشتِ ضدانقلاب» آغاز میشود و به بلعیدنِ «فرزندان انقلاب» میانجامد.
🔹معنا و جهتِ جنبش مدنی جاری و بهپاخاستن «برای» دفاع از منزلتِ «زن، زندگی، و آزادی» (در برابرِ ستمِ مردسالاری و مرگگستری)، درخواست جهان دیگری است، دنیایی که در آن دیگر از «اعدام» معترضان خبری مخابره نشود!
#خشونت_حاکمیتی
#اعدام_گستری
#زن_زندگی_آزادی
#یاداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖋احسان شریعتی
🔸هر اعدام خاطرهی سهمناک تمامی مرگ(و میراندن)های پیشین را زنده میکند؛ زیرا به تعبیر شاعر حکیم شرق افراد یک جامعه اعضای یک پیکر اند و نیز از همین رو زمانی فیلسوف مغربزمین در نقد عدالت کیفری مینوشت: «آن کو مجازات میشود شایستهی مجازات نیست: او صرفا بهمثابهی ابزاری برای منع دیگران از برخی اعمال مورد استفاده قرار میگیرد؛ مجازات و پاداش نه به خاطر آنچه از آن فرد است، بلکه بهخاطر فایدهای، بدون آنکه مستحق آن باشد به او داده میشود،...، (زیرا) منفعت بشر ایجاب میکند که تنبیه و تشویق همواره پابرجا بمانند...» (نیچه، «انسانی، زیاده انسانی»، ۱۰۵)
🔹قاضیانی که بهسهولت حکم ستاندن جانهای خدادادهی متهمان را صادر میکنند، به عواقب فجیع تصمیمشان وقوف ندارند؟ پس آنهمه شرط و شروط در همان فقه سنتی از باب احتیاط و در اثبات جرم برای رسیدن به «احوط»ها، در مواردی هزار بار پیش پا افتاده تر از حیات و ممات آدمیان، چگونه به این سرعت به اثبات جرم و گناه مهلک میرسند؟ و در صورت خطا در این گونه داوری ها بازگرداندن زندگیها چگونه ممکن خواهد بود و آسیبهای بعدی چگونه جبرانپذیر؟ و دور باطل خشونت و انتقام کی و چگونه بسته خواهد شد؟
🔸یکی از موارد عمدهی اعتراض های مردمی در آستانهی انقلاب، علیه اعدامهای بیرویه در عصر پهلوی بود، اما سیاستِ «اعدامگستری» از فردای دگردیسی نهضت انقلابی به نظام فقاهتی بعدی به یک سنت قضایی رسمی تبدیل و ارتقاء یافت! و چنین انحراف و معکوس سازیِ انقلابِ «گُل علیه گلوله» (همچون موارد سایر انقلاب ها)، البته از بهانهی ضرورت بازدارندگی از «بازگشتِ ضدانقلاب» آغاز میشود و به بلعیدنِ «فرزندان انقلاب» میانجامد.
🔹معنا و جهتِ جنبش مدنی جاری و بهپاخاستن «برای» دفاع از منزلتِ «زن، زندگی، و آزادی» (در برابرِ ستمِ مردسالاری و مرگگستری)، درخواست جهان دیگری است، دنیایی که در آن دیگر از «اعدام» معترضان خبری مخابره نشود!
#خشونت_حاکمیتی
#اعدام_گستری
#زن_زندگی_آزادی
#یاداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🔷🔸برای زندگی، علیه سیاست اعدام گستری
🖋احسان شریعتی
📌#بازنشر_یادداشت
🔸هر اعدام خاطرهی سهمناک تمامی مرگ(و میراندن)های پیشین را زنده میکند؛ زیرا به تعبیر شاعر حکیم شرق افراد یک جامعه اعضای یک پیکر اند و نیز از همین رو زمانی فیلسوف مغربزمین در نقد عدالت کیفری مینوشت: «آن کو مجازات میشود شایستهی مجازات نیست: او صرفا بهمثابهی ابزاری برای منع دیگران از برخی اعمال مورد استفاده قرار میگیرد؛ مجازات و پاداش نه به خاطر آنچه از آن فرد است، بلکه بهخاطر فایدهای، بدون آنکه مستحق آن باشد به او داده میشود،...، (زیرا) منفعت بشر ایجاب میکند که تنبیه و تشویق همواره پابرجا بمانند...» (نیچه، «انسانی، زیاده انسانی»، ۱۰۵)
🔹قاضیانی که بهسهولت حکم ستاندن جانهای خدادادهی متهمان را صادر میکنند، به عواقب فجیع تصمیمشان وقوف ندارند؟ پس آنهمه شرط و شروط در همان فقه سنتی از باب احتیاط و در اثبات جرم برای رسیدن به «احوط»ها، در مواردی هزار بار پیش پا افتاده تر از حیات و ممات آدمیان، چگونه به این سرعت به اثبات جرم و گناه مهلک میرسند؟ و در صورت خطا در این گونه داوری ها بازگرداندن زندگیها چگونه ممکن خواهد بود و آسیبهای بعدی چگونه جبرانپذیر؟ و دور باطل خشونت و انتقام کی و چگونه بسته خواهد شد؟
🔸یکی از موارد عمدهی اعتراض های مردمی در آستانهی انقلاب، علیه اعدامهای بیرویه در عصر پهلوی بود، اما سیاستِ «اعدامگستری» از فردای دگردیسی نهضت انقلابی به نظام فقاهتی بعدی به یک سنت قضایی رسمی تبدیل و ارتقاء یافت! و چنین انحراف و معکوس سازیِ انقلابِ «گُل علیه گلوله» (همچون موارد سایر انقلاب ها)، البته از بهانهی ضرورت بازدارندگی از «بازگشتِ ضدانقلاب» آغاز میشود و به بلعیدنِ «فرزندان انقلاب» میانجامد.
🔹معنا و جهتِ جنبش مدنی جاری و بهپاخاستن «برای» دفاع از منزلتِ «زن، زندگی، و آزادی» (در برابرِ ستمِ مردسالاری و مرگگستری)، درخواست جهان دیگری است، دنیایی که در آن دیگر از «اعدام» معترضان خبری مخابره نشود!
🔸منتشر شده در تاریخ ۲۳ دی ۱۴۰۱
📌وبسایت رسمی احسان شریعتی
https://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=6191&Tag
#بازنشر
#خشونت_حاکمیتی
#اعدام_گستری
#زن_زندگی_آزادی
#یاداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖋احسان شریعتی
📌#بازنشر_یادداشت
🔸هر اعدام خاطرهی سهمناک تمامی مرگ(و میراندن)های پیشین را زنده میکند؛ زیرا به تعبیر شاعر حکیم شرق افراد یک جامعه اعضای یک پیکر اند و نیز از همین رو زمانی فیلسوف مغربزمین در نقد عدالت کیفری مینوشت: «آن کو مجازات میشود شایستهی مجازات نیست: او صرفا بهمثابهی ابزاری برای منع دیگران از برخی اعمال مورد استفاده قرار میگیرد؛ مجازات و پاداش نه به خاطر آنچه از آن فرد است، بلکه بهخاطر فایدهای، بدون آنکه مستحق آن باشد به او داده میشود،...، (زیرا) منفعت بشر ایجاب میکند که تنبیه و تشویق همواره پابرجا بمانند...» (نیچه، «انسانی، زیاده انسانی»، ۱۰۵)
🔹قاضیانی که بهسهولت حکم ستاندن جانهای خدادادهی متهمان را صادر میکنند، به عواقب فجیع تصمیمشان وقوف ندارند؟ پس آنهمه شرط و شروط در همان فقه سنتی از باب احتیاط و در اثبات جرم برای رسیدن به «احوط»ها، در مواردی هزار بار پیش پا افتاده تر از حیات و ممات آدمیان، چگونه به این سرعت به اثبات جرم و گناه مهلک میرسند؟ و در صورت خطا در این گونه داوری ها بازگرداندن زندگیها چگونه ممکن خواهد بود و آسیبهای بعدی چگونه جبرانپذیر؟ و دور باطل خشونت و انتقام کی و چگونه بسته خواهد شد؟
🔸یکی از موارد عمدهی اعتراض های مردمی در آستانهی انقلاب، علیه اعدامهای بیرویه در عصر پهلوی بود، اما سیاستِ «اعدامگستری» از فردای دگردیسی نهضت انقلابی به نظام فقاهتی بعدی به یک سنت قضایی رسمی تبدیل و ارتقاء یافت! و چنین انحراف و معکوس سازیِ انقلابِ «گُل علیه گلوله» (همچون موارد سایر انقلاب ها)، البته از بهانهی ضرورت بازدارندگی از «بازگشتِ ضدانقلاب» آغاز میشود و به بلعیدنِ «فرزندان انقلاب» میانجامد.
🔹معنا و جهتِ جنبش مدنی جاری و بهپاخاستن «برای» دفاع از منزلتِ «زن، زندگی، و آزادی» (در برابرِ ستمِ مردسالاری و مرگگستری)، درخواست جهان دیگری است، دنیایی که در آن دیگر از «اعدام» معترضان خبری مخابره نشود!
🔸منتشر شده در تاریخ ۲۳ دی ۱۴۰۱
📌وبسایت رسمی احسان شریعتی
https://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=6191&Tag
#بازنشر
#خشونت_حاکمیتی
#اعدام_گستری
#زن_زندگی_آزادی
#یاداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
وب سایت رسمی احسان شریعتی
برای زندگی، علیه سیاست اعدام گستری
هر اعدام خاطرهی سهمناک تمامی مرگ(و میراندن)های پیشین را زنده میکند؛ زیرا به تعبیر شاعرحکیم شرق افراد یک جامعه اعضای یک پیکر اند و نیز از همین رو زمانی فیلسوف