احسان شريعتی Ehsan Shariati
2.62K subscribers
799 photos
68 videos
96 files
617 links
كانال رسمي احسان شريعتی
Download Telegram
🔷📸 «مَکانیزم؛ شریعتی: پرسه‌زن دلمشغول در پاریس»


🔆«شریعتی: پرسه زن دلمشغول در پاریس» ـ يكی از پروژه هاي وب‌سايت «مَكانيزم» با مديريت مريم ربيعي ـ راهنمايي است تصويرى از مکانهایی که درتوسعه شخصیت علی شریعتی، روشنفکر، معلم، انقلابی و شاعر، در سالهای ١٩۵٩ تا ١٩۶۴ در پاریس نقش داشته‌اند. این پروژه فضاهای اجتماعی، سیاسی و فیزیکی‌ای را كه در روند شکل‌گیری شخصیت شريعتى نقش داشتند بررسی مى‌کند. وب‌سايت اين پروژه، لیستی از چهل و نه مکان را جمع‌آوری کرده و هر يک از اين مكان‌ها را به همراه عكس و مرجع آنها ارائه می‌دهد. این تحقیق همچنان ادامه دارد.

📌لینک مطلب در وبسایت مکانیزم

https://www.makanism.com/shariati-the-preoccupied-flaneur-in-paris

📌لینک این متن در وبسایت بنیاد دکتر علی شریعتی

http://drshariati.org/?p=24224

#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

🆔 @Shariati_SCF
‍ ‍‍ 🔷🔸رازداری در کشور «مخابرات»

(همزمان با بزرگداشت روز خبرنگار)

🖋احسان شریعتی

🔸به تلفن یکی از دوستان زنگ می‌زنم، پیامی به این مضمون از گوشی پخش می‌شود: «شماره مورد نظر به دلیل نپرداختن قبض مسدود می باشد!» دوست ما البته تاخیری در پرداخت آبونمان نداشت و فقط اختلالی فنی در خطوط تلفن پیش آمده بود. جنبهٔ «افشاگرانهٔ» پیام «شرکت مخابرات» اما مضحک و مفتضح است که به‌جای اصلاح خطوط خود، آبروی آبونه‌ها را می برد! (لیست کارهای عجیب دیگر این شرکت مخابرات طولانی‌تر است که در اینجا مجال پرداختن به همهٔ آنها نیست).
به بقالی سرکوچه می‌رویم، فروشنده هنگام پرداخت از راه دور داد می‌زند شماره رمز کارت شما چندست؟ منبعد تمام محله رمز کارت ما را می‌دانند و البته فروشندهٔ آشنا آنرا حفظ کرده و دفعهٔ دیگر نمی پرسد و خودش وارد می‌کند.

🔹به گیشهٔ بانک می‌روی، در حین پُر کردن فیش نفر پشت‌سر به شما می‌گوید مثل اینکه بلد نیستی قبض بنویسی و به شما راه درست نوشتن را می‌آموزد. در مترو، می‌بینی یکی یا عده‌ای به شما زُل زده‌اند و بدون پلک زدن خیره می‌نگرند. می‌پرسی ببخشید بجا نیآوردم، فرمایشی داشتید؟
برای گرفتن پاسخ آزمایش خون و ادرار به آزمایشگاه می‌روم، خانم سکرتر در برابر همه بلندبلند می‌پرسد ،آقا بیماری شما چیست؟ و بعد، برخی از ارباب رجوع دربارهٔ راه‌های علاج مرض شما اظهارنظر و توصیهٔ طبی سنتی و مُدرن می‌کنند.

🔸در چنین کشور شفافی، به‌لحاظ حفظ اسرار مردم، امروز از قول سخنگوی «شورای نگهبان»، در میان اخبار می‌خوانیم که: «شرعا نمی‌توان دلیل رد صلاحیت و مشکل اخلاقی افراد را گفت!» عجب، و البته شاید «رد صلاحیت»ها تنها موردی باشد که شرع و اخلاق در آن، بنام اصل حفظ اسرارمردم، مانع «ارایهٔ دلیل» می‌شوند.
نکتهٔ «تأمل‌برانگیز» در ذکر این پدیدهٔ به‌ظاهر مضحک (و متناقض‌نما)، اما در واقع نشانگر بی‌حرمتی و عدم رعایت حقوق فردی و صیانت اسرار آحاد شهروندان، همین عادی و بدیهی نمودن چنین رفتارهایی برای عموم مردم و حتی نخبگان تحصیل‌کرده، تکنوکرات و بوروکرات، است.

🔹در این ایام بزرگداشت مقام «خبرنگار» و اهل رسانه، می‌بایست بر نقش مهم و مؤثر این قشر اجتماعی، مسلح به ابزار و امکانات ويژهٔ بیان مطالبات، اطلاع‌رسانی، آگاهی‌بخشی، فرهنگ‌سازی، در راستای ارتقای وجدان مدنی و افزایش حساسیّت‌های جامعه، در دفاع از محیطزیست گرفته تا حرمت و حقوق آحاد ملت، تأکید ورزید. هرچند که در صفوف تلاش‌گران این عرصه و در انبوه نشریات و رسانه‌های رسمی و غیررسمی نیز، گاه شاهد گرایش‌ها و رویکردهایی باشیم از قماش همان رفتارهای بیمارگون فراگیر فوق‌الذکر، که روزی خود را از راه اشاعهٔ شایعه، شبهه، افشاگری و آبروریزی، و تخریب ارزش‌ها ونمادهای ملی و اخلاقی و..، کسب می‌کنند، به این اقلیت اهل هیاهو و جنجال اما، در برابر اکثریت جستجوگر حقیقت و عدالت، نباید بیش از وزنی که دارند (و ندارند)، بها داد، و در عوض، می‌شایست که از کوشش‌های کنش‌گران عرصهٔ رسانه و مطبوعات که از امنیت و آزادی خود در راه راستی، توسعه و تعالی ملی و مردمی، مایه می‌گذارند، قدردانی کرد و از ایشان انتظار داشت که با آسیب‌شناسی عمیق‌تری، به اصلاح‌گری ساختاری و اساسی‌ قدرت، نه تنها اقتدار متمرکز دولتی، بل‌که «قدرت منتشر» اجتماعی و فرهنگی، همت ورزند. و به این امید.

#خبرنگار
#مخابرات
#شورای_نگهبان
#افشاگری
#یادداشت
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati
‍ ‍‍ 🔷🔸فرارسیدن عید سعید قربان، جشن پیروزی یکتاپرستان «یک‌تو»، بر نیروهای شرک، بر تمام موحدان جهان، مبارک‌باد !


🔸🔆» نبرد پایان یافته است. ..
آنچه باید ذبح می‌کردی، اسماعیل نبود، بند اسماعیل بود ...
... ذبح گوسفند به‌جای اسماعیل، قربانی است، ذبح گوسفند به‌عنوان گوسفند قصابی ! «

📌شریعتی، ع.، حج، م.آ.۶، تهران: الهام (چ.۲۰- ۱۳۷۸)، ص‌ص ۱۷۰-۱۸۱


🔆🔸پارادُکس ابراهیم:‌ « (در آزمون قربانی) ابراهیم به امر به‌ظاهر گزاف و ناسازوارنما ایمان داشت و اگر تردید داشت می‌توانست به‌شکل دیگری عمل کند (برای نمونه، با فدای خویش). در این‌صورت جهانیان او را تحسین می‌کردند و نام او فراموش نمی‌شد. اما ستایش شدن یک چیز است، و ستاره‌ای گشتن که فرد مضطرب راهدایت ‌کند و نجات ‌بخشد، چیزی دیگر ...
با ایمان است که ابراهیم از سایر آدمیان فراتر می‌رود و به سپهری می‌رسد که برای قهرمانان نیز دست‌نایافتنی است:
همواره انسان‌هایی در نیرو، خرد، امید، یا عشق‌ بزرگ بوده‌اند؛ اما ابراهیم از همه بزرگ‌تر بود: بزرگ با داشتن آن نوع انرژی‌ای که نیرویش ناتوانی است، آن فرزانگی‌ای که رازش شیدایی است، آن امیدی که ظاهرش زوال عقل است، و آن عشق که بیزاری از خویش می‌نماید.»

📌 سورن کرکگوور، «ترس و لزر»


#قربان
#عید
#انسان
#عشق
#اندیشه

@Dr_ehsanshariati
‍ ‍‍ 🔷🔸«یادآوری امید»

🖋احسان شریعتی


🔹نقد منظم سیاهی‌ها و تباهی‌ها، نقطه‌ ضعف‌ها، جنبه‌های منفی، سایه‌های «پندارها، گفتارها، و کردار»های رسمی و مسلط بر کشور، و یا رفتارهای عمومی و سبک‌زیست «غیررسمی» اما رایج و روزمرهٔ هموطنان و همشهریان محترم، گاه ممکن است در مجموع، تصویری سراسر سیاه از جامعهٔ ما بر پردهٔ چشم‌ها، بويژه در نظر بیگانگان، ترسیم سازد (همان «سیاه‌نمایی» در لسان مسئولان)، و این تصور را در ذهن‌ها بیآفریند که وضع موجود (و نظم حاکم) چنان «اصلاح‌ناپذیر» بوده یا شده است که برای تغییر-و-تحول ساختاری و اساسی آینده، گویی دیگر کورسوی «امید»ی باقی نمانده و خلاصه، «مزاج دهر» آن‌قدر به‌قول «شاعر»، تبه شده که «ز تندباد حوادث نمی‌توان دیدن، در این چمن که گلی بوده است یا سمنی»!
این‌ست که برای رفع هرگونه سؤ تفاهمی باید به‌روشنی و به‌صراحت بیان کرد اگر براستی چنین می‌بود، دیگر چرا می‌بایست در میهن‌مان می‌ماندیم و «جلای وطن» نمی‌کردیم؟ که، باز به‌قول شاعر بزرگ دیگرمان سعدی، «نتوان مُرد به‌سختی که من این جا زادم!»
اگر در ایران می‌مانیم و به‌خلاف سخن سعدی، حتی با سختی در اینجا می‌میریم، از آن‌روست که دوستی میهن و هم‌میهن برای ما نه فقط یک حق طبیعی و یک وظیفهٔ شهروندی، که آموزه و آزمونِ جهان‌بینی و ایمان ماست.

🔸ایمان در این نگرش، گرویدن به سرزمینی «امن» است، در گریز از وحشت مواجهه با عظمت جهان. نوعی از ترس‌آگاهی که اگر به‌تعبیر عمیق‌تر‌ فلسفی، در رویارویی با معمای «هستی»، شکل «حیرت» به‌خود بگیرد، «اندیشه» از آن برمی‌خیزد، و در رویارویی با «حقیقت هستی» (یا «ساحتِ قدسی» و یزدانی)، تبدیل به «خشیت» می‌شود: آن نوع هراسِ هستی‌برافکن از حضور غایب «دیگری» مطلق، که تنها تصور «نیستی» می‌تواند صفت «ثبوتی» بارز و رسانندهٔ معنای آن باشد. ایمان «خروجی» چنین برهوت خوف‌ناکی میان مطلق هستی (و نیستی) مطلق است، به‌سوی پناه‌گاه یا «قرارگاه»ی، تا ذات «بی‌قرار» انسان را مأمنی باشد. البته این یک تفسیر ممکن یا روایت خاص از مبنای فلسفی امر ملی و میهنی است که به‌هیچ‌وجه راه را بر سایر تفاسیر نمی‌بندد. تفسیرهای دیگر نیز می‌توانند با بیانی متفاوت و مُلهم از زبان‌های دینی یا عقیده‌های عیردینی، فلسفی و طبیعی دیگر، این حسّ ملی-میهنی را تبیین کنند. نگرش و گروش تراز توحیدی اما، به‌گونه‌ای ویژه، به ما می‌آموزد که سرزمین مادری یا پدری خود را چگونه دوست بداریم، به‌پاس همهٔ ارزش‌هایی که مردمی در درازنای تاریخ با هم‌زیستی خود آفریده اند و در «فرهنگ» (زبان، هنر، دین، سبک زیست و تولید و...) یا تمدن آن «ملت» تبلور یافته اند. در واقع، ما «ایدهٔ» ایران را دوست می‌داریم به‌خاطر همهٔ ابعاد معنویِ مردمی که در تجربهٔ تاریخی مشترک آن‌را با هم زیسته‌اند، تلاش و مبارزه کرده‌اند و به‌تدریج روح، سبک، یا ذائقهٔ ویژه‌ای را پرورده‌اند. ایدهٔ ایران از دیرباز «وحدتی از تنوع» بوده است در چارچوبی فراگیرتر از «مرزها»ی کنونی و قالب‌های خاک-و-خونی، و معیارهای قوم‌محورانه ملی یا فرقه‌گرایانهٔ مذهبی. آن‌ رشتهٔ تسبیحی که همهٔ این دانه‌ها را به ‌یکدیگر متصل می‌کند، منافع و «مصالح» مشترک مردمانی است که در این سرزمین، به‌معنای عام «منطقه» یا خطهٔ جغرافیایی با هم زیسته و می‌زیند، و گذشته و سنت و میراث فرهنگی مشترک و متنوعی داشته و دارند.

🔹برغم تمامی سیاهی‌ها و کاستی‌ها، و مظاهر منفی اوضاع و نظامات مسلط تاکنونی که در مبارزهٔ منظم و نقد دایمی آنیم، از بی‌احترامی و بی‌مبالاتی نسبت به سرنوشت بوم‌زیست گرفته تا عدم مراعات و مروت نسبت به حقوق و حرمت هم‌نوعان و هم‌وطنان، و در اوج نومیدی‌های ناشی از رفع توهمات گذشته، و در سیاه‌ترین نقطهٔ ظلمت شب، هنوز نور امیدی سوسو می‌زند که شعاعش ناگهان پردهٔ سیاهی‌ها و تباهی‌ها را به آتش می‌کشد.

🔸این امید به زیبایی‌ها، تلاش‌ها، فداکاری‌ها، و همهٔ ارزش‌های فرازنده و برازندهٔ فرهنگ ایران‌زمین، از شعر و ادب و اندیشه و ایمان گرفته تا سنت اخلاقی و همت جوان‌مردی و صفا و وفا و خلوصی که در آثار و میراث نسل‌ها و عصرهای گذشته و حال، سراغ داریم، ما را بر آن می‌دارد که همچنان در این سرزمین و در میان این مردم، در پیکار با خواری‌ها و نامردمی‌ها، بمانیم، و به‌سختی یا به‌آسانی، بمیریم!

#آینده
#امید
#ایران
#میهن_دوستی
#مهاجرت
#یادداشت
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati
‍ ‍‍ 🔷🔸دیگر هرگز مباد!

🖋احسان شریعتی

📌«نه فراموش ‌می‌کنیم، و نه طلسم‌ می‌شویم!
نه می‌بخشیم، و نه انتقام می‌جوییم! «
🔸در سالگرد کودتا و عید غدیر

🔹🔸در یکی از یادداشت‌های پیش به چند دسته از آدم‌ها و رویکردها اشاره شده بود :

🔹1) آنان که (خطاها و جرم‌های گذشته را) «فراموش ‌می‌کنند و (به همین علت) می‌بخشند!» (اکثر مردمان؛ و نتیجهٔ این رویکرد امکان تکرار آنها در آینده است)؛

🔸2) آنان که «فراموش ‌می‌کنند» (بویژه اشتباهات خودشان را)، اما (خطاهای دیگران را) «نمی‌بخشند» (مثل اکثر مسئولین نظامات گذشته)؛

🔹3) آنان که (جنایات گذشته را) «فراموش ‌نمی‌کنند، اما می‌بخشند» (تا دور باطل انتقام قطع شود)! این فرمول به‌ظاهر هوشمندانه حق به‌جانب‌تر می‌نماید؛

🔸4) و بالاخره، آنان که «نه فراموش ‌می‌کنند و نه می‌بخشند!» (اقلیتی که «افراطی» تلقی یا معرفی می‌شوند). و اما از قضا، شاید منطقی‌ترین و طبیعی‌‌ترین رفتار همین رویکرد نوع چهارم باشد. چرا؟ به این دلیل ساده که اگر از پیش فرض و قرار این باشد که جرایم بخشیده خواهند شد (هرچند فراموش نشوند)، چه عاملی بازدارندهٔ اقدامات تبهکاران آینده خواهد بود؟
هدف اصلی، اگر ناممکن ساختن «تکرار» جرم، جنحه و جنایت، در آینده است، دو عامل بازدارندهٔ قوی، یکی ایجاد حساسیّت و خودآگاهی و تقویت حافظهٔ تاریخی است و دیگر، مجازات عملی حقوقی و قضایی بزهکاران. برای دست‌یابی به این ضمانت می‌بایست هم با بیماری «فراموشی» مبارزه کرد، و هم به مرتکبان چنان درسی داد که از تکرار آن بهراسند. پس مجازات قاعده و قانون است و «بخشش» استثنا و حادثه‌ای منحصر به فرد. هدف البته اگر اجتناب از «تکرار» جرم در آینده است، یادآوری جرم‌ها و فاجعه‌های تاریخی نباید ما را تبدیل به وسواس مستمر شود و ما را طلسم و مسحور زمان گذشتهٔ متصلب سازد، به گونه‌ای که جز به آن رخداد به چیز دیگری نیاندیشیم. زیرا فراموشی نیز به‌اندازهٔ یاد برای بشر و برای تغییر-و-تحول و ادامهٔ راه بسوی آینده ضروری است، هم‌چنانکه خواب به اندازهٔ بیداری برای سلامت جسم و جان آدمی لازم‌ است.

🔹فراموش نمی‌کنیم، اما در گذشته هم منجمد نمی‌مانیم و امکان آغازهای دیگر را از میان نمی‌بریم. همچنین اگر قرار و اصل بر آن نیست که حتما مجرمان را ببخشیم، برای ممانعت از تکرار جرم باید از ورود به دور باطل «انتقام» یا خشونت مشابه اجتناب ورزیم. معنای عملی «قصاص» و مجازات‌های معادل‌، با تکامل جوامع و جهش‌های حقوقی عصر جدید، بس پیچیده‌تر و بغرنج‌تر شده است و معطوف به هدف اصلی، «امتناع از تکرار جرم». برای نمونه، بجای تنبیه سریع جسمی (از عضو در برابر عضو گرفته تا اعدام عاجل در انتهای راه)، بطورکلی، در محاکمه‌ها و محکومیت‌های مُدرن، به‌قول میشل فوکو، بجای داوری اعمال و مجازات جرم‌ها، پیرامون «روح» مجرمان قضاوت می‌شود، و «دیگر پرسش صرفاً این نیست که چه قانونی باید این خلاف را مجازات کند؟، بل‌که این‌است که «مناسب‌ترین تدبیر در مورد او کدام ‌است؟ چگونه می‌توان تغییر و تحول سوژه [خلاف‌کار] را پیش‌بینی کرد؟ و بهترین و مطمئن‌ترین راه اصلاح او کدام است؟» (و البته درهر پیشرفت پسرفتی نهفته که فوکو درصدد افشای آن است: مراقبت و تنبیه در فازی بالاتر).
مجرمانه‌تر از خود جرم‌ها، تلاش برای «تحریف» تاریخ است: برای نمونه، امروزه دیگربار شاهدیم که چگونه تلاش می‌شود که «کودتا»ی ۲۸ مرداد ۳۲ را «قیام» عمومی علیه یکدندگی و خودکامگی مصدق (در برابر پیشنهادات امریکا و دربار و مجلس) و اقدامات او را علیه «مشروطه» جلوه دهند و جای خدمت و خیانت، دیکتاتوری و آزادی، وابستگی و استقلال، و ..، را عوض کنند تا همهٔ معیارها و مفاهیم درهم آمیزد و ملیون و آزادیخواهان به استعمار و استبداد «بدهکار» شوند.

🔸جوهر و آماج «سیاست» اگر تسخیر «قدرت» باشد و روش حفظ آن حزم و حیله، در تاریخ صدر اسلام، راهی «سیاسی‌«تر می‌نمود که از «سقیفه» به امارت معاویه و سلطنت اموی می‌رسد. ماهیت «سیاست»، اما، اگر آزادی بیان و کُنش‌گری عدالت‌محور در سپهر عمومی پیرامون سرنوشت شهر و «مدنیّت» باشد، توصیهٔ «غدیر»، را راه‌نمایی در راه‌یابی آحاد جامعهٔ اعتقادی (امت) و سمت‌گیری عقیدتی پیروان (تشیع) می‌یابیم و نیز گزینه‌ای مؤثر بر سر راه «انتخاب» سیاسی شهروندان یک دولت-شهر (مدینه)، در شرایط تشکیل (پیش-مُدرن) یک «ملّت».

#کودتا
#انتقام
#آغازی_دیگر
#مشروطه
#آینده
#یادداشت
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati
Forwarded from چهارسوی مشهد
❇️ در چشم ديگران ۳
به استقبال مراسم بزرگداشت استاد محمدتقی شریعتی، مشهد، شهریور ۱۳۹۸
@Chaharsouy
‍ ‍‍ ‍‍ ‍‍ 🔷🔸استاد شریعتی و بنیان‌گذاری راه سوم

🖋 احسان شریعتی

🔹هنگامی که استاد شریعتی پس از پایان دیکتاتوری رضاشاه (و اشغال ایران) در ۱۳۲۰، کار تازه و بزرگ خود را آغاز کرد، نه مانند ما ٧٠ سال «راه طی‌شده» را چون پشتوانه خود داشت و نه هنوز چشم‌اندازها برای او و یارانش روشن می‌نمود. جامعه ایران از یک دوران «نوسازی آمرانه» بیرون آمده بود و با این احساس کاذب «رهایی»، قطب‌بندی شده بود بر سر دو راهی «بازگشت به سنت» (از سوی مردم)، یا روی‌آوردن (روشنفکران و اقشار تحصیلکرده) به ایدئولوژی‌ها، گفتمان‌ها، یا روایت‌های دیگری از تجدد و اردوکشی‌های جدید جهانی. در عمق جامعه، نیروی تعیین‌کننده‌، هرچند به‌شکل نامحسوس، همچنان سنت‌گرایی دینی بود. استاد شریعتی اما، راه دیگر «دوم» یا دقیق‌تر بگوییم «سوم» خود را با گزینش طرح «پیرایش» (رفرماسیون) ایمان دینی و «نوزایش» (رنسانس) فرهنگ ملی در پیش گرفت. همان طرح ناتمامی که بار نخست، توسط سیدجمال در ایران عصر ناصری آغاز و در بُعد سیاسی، با نهضت‌های تنباکو و مشروطه، شکوفا شد؛ و با ناکامی مشروطه (و بروز واکنش «مشروعه»خواهی) و برآمدن نظم رضاخانی (مُلهم از مُدل آتاتورکی)، وقفه‌ و خللی در تداوم آن طرح و پروژه پیش آمده بود.

🔸برای فهم آن فضای خلأ، ناشی از شکست سیاست فرهنگی نوسازی تحمیلی و از بالا و مشکلات بنیانگذاری مجدد «راه سومی» میان بازگشت به سنت بومی و برون‌رفت‌ ایدئولوژی‌های وارداتی، شرایط را می‌توان با دوران پس از انقلاب مقایسه کرد. از این نظر که در مجموع، به‌رغم چشم‌اندازهای دوران خیزش که دورنمای نوعی روشنگری و نواندیشی دینی، محرک و انگیزه‌بخش نهضت انقلابی محسوب می‌شد، در دوران تثبیت نظام، بازگشت به «سنت»، با قرائت یا خوانشی «اصولگرا» به‌تدریج تفوق یافت؛ و این روند تداوم یافت تا نیمه دهه هفتاد (و بار دیگر، به‌شکل ضعیف‌تر از نیمه دهه ٨٠). در قیاس این دو بازگشت به سنت در دو برهه تاریخی مورد نظر، تفاوت و فصل ممیزه آشکار، پیدایش و رشد گفتمان اصولگرایی است، پدیده‌ای که نه فقط در ایران، بلکه در جهان اسلام و در کل جهان تازگی داشته و دارد. نکته‌ای که غالبا در مجادلات سیاسی روز و دعواهای فکری محلی و ملی فراموش می‌شود این‌ مهم است که «سنت‌گرایی، اصولگرا و نوگرایی»، هر یک دلیل وجودی و منطقی جدی خود را دارند، که باید آن را شنید و شناخت. مشکل وقتی شروع می‌شود، که یک گرایش یا انگارش انحصارطلبانه بکوشد سایرین را از سپهر عمومی گفت‌وگو، حذف و محروم سازد. امری که با توجه به پایگاه توده‌ای نیروی سنتی (و نه سنت«انگار» یا اصول«گرا»)، به‌شکل منظم، به ضرر نواندیشان، رخ می‌دهد. از یک جنبه، با توجه به تغییر دوران‌ها و «گشت»های معرفت‌شناختی و گفتمانی، موقعیت فکری جامعه ما در قیاس با زمان «استاد» (مواجهه با گفتمان‌های سنتی مذهبی، چپ توده‌ای، روشنفکری سبک کسروی و تجددگرایی آمرانه)، «پیشرفت» انکارناپذیر بسیاری کرده است. از سوی دیگر، به سبب مستهلک (و دافعه‌ساز) شدن بسیاری از واژه‌ها و مفهوم‌ها، از فرط -‌یا سوء-استفاده به یک معنا، دیگر بار به همان دوران بازگشته‌ایم.

🔹با این تفاوت که امکان به‌کارگیری دوباره آن معانی، که آن زمان هنوز «بکر» بودند و «مبتکر»ی چون استاد را برای احیاء (یا تذکار مهجوری یا اصلاح تصلب خویش) می‌طلبیدند، از ما سلب شده است. از این رو و به این معنا، موقعیت و کار ما از زمان استاد، صعب و دشوارتر به نظر می‌آید؛ هرچند که انبانی پُر از تجربه و آموزه ٧٠ساله داشته باشیم. خاستگاه، ریشه و بنیاد هر چیز، می‌تواند ساده‌ترین، فقیرترین و بسط‌و توسعه‌نیافته‌‌ترین بخش، در مسیر مراحل رشدوقوام آن باشد (در یک دیدگاه هگلی یا عیسوی: هر چیز را با «میوه‌»اش بسنج نه با «ریشه»اش!). و به عکس، می‌توان (با نگاهی هایدگری) چنین گفت که برای فهم هر چیز، امر، پدیده، پندار، و…، می‌بایست به سادگی، فقر، خلوص، بکارت و ابتکار نخستین «سرچشمه» بازگشت و آن را از نو، دیگر بار، از سر گرفت! هر امر «نو» بنا به تعریف، نوعی خطر کردن است. اما در این نوع از نواندیشی، ما نه با تفسیری نو از فراخوانی کهن، بلکه فقط با تفسیر (تفهمی- فراخوانی قرآن) سروکار داریم که نام دیگر یا اسم کوچکش «نوین» است!


📌روزنامه شرق، در بیست هفتمین یادمان استاد و هفتادمین سالگرد تاسیس «کانون نشر حقایق اسلامی»

#یادداشت
#محمد_تقی_شریعتی
#راه_سوم
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati


🆔 @Shariati_SCF
🔷🔶دومین سالگرد درگذشت دکتر ابراهیم یزدی

🔆سیاست خارجی و دکترین امنیت ملی


🎙سخنران ها

🔹احسان شریعتی

🔹آذر منصوری

🔹ابراهیم اصغرزاده

📌زمان: پنجشنبه _ هفتم شهریور ۱۳۹۸

🔸ساعت : ۱۷الی ۱۹

🔹تهران _ میدان توحید_خیابان پرچم _کانون توحید

@Dr_ehsanshariati
🔷🔆بزرگداشت استاد محمدتقی شریعتی
(جانِ جهانِ دانش و اخلاق)

🎙 با حضور و سخنرانی:

🔅مقصود فراستخواه
🔅احسان شریعتی
🔅هادی خانیکی
🔅محمدعلی مهدوی‌راد
🔅محمود دل‌آسایی

📌هفتم شهریورماه ۱۳۹۸
تالار شهر مشهد

ساعت ۱۶

#جهان_دانش_اخلاق
#محمد_تقی_شریعتی
#صدای_نوین_خراسان

@VoNoKh
📸گزارش تصویری بزرگداشت استاد محمدتقی شریعتی مشهد


📌مشهد_پنجشنبه_۶_شهریور


📎 برای مشاهده تصاویر به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید

@Dr_ehsanshariati

https://telegra.ph/گزارش-تصویری-مراسم-بزرگداشت-استاد-محمد-تقی-شریعتی-08-30
احسان_شریعتی__مشهد_مراسم_محمدتقی.mp3
25.8 MB
🎙سخنرانی دکتر احسان شریعتی

🔶🔷 مراسم بزرگداشت استاد محمد تقی شریعتی

📌مشهد_هفتم شهریور_۱۳۹۸

#سخنرانی
#احسان_شریعتی
#مشهد
#بزرگداشت_محمد_تقی_شریعتی

@Dr_ehsanshariati
Forwarded from چهارسوی مشهد
🔹احسان شریعتی:
استاد شریعتی بین سنت‌گرایی و مدرنیته چپ و راست و ناسیونالیستی و سوسیالیستی، قطب سومی را بنا نهاد، و با راه سومی که در پیش گرفت، توانست بین ایمان و امر توسعه و پیشرفت یعنی امر آزادی و عدالت آشتی ایجاد کند؛ امری که همچون یک مدل، توسط دکتر شریعتی ادامه پیدا کرد و دکتر شریعتی چنان درخششی داشت که متأسفانه خود استاد شریعتی در سایه قرار گرفت.

@Chaharsouy
Forwarded from چهارسوی مشهد
[ Photo ]
🔹احسان شريعتی: روش استاد شريعتی روش گفت‌وگويی بود.
@Chaharsouy
🔷🔸تبریک و شادباش آزادی رضا آقاخانی

🖋احسان شریعتی


🔸« ... ای آزادی، قامت بلند و آزاد تو، مناره زیبای معبد من است ! ...»

🔹🔸آزادی دوستمان رضا آقاخانی را به خانوادهٔ او و همهٔ دوستداران و پویندگان راه و آرمان‌های «آزادی، برابری، عرفان»، تبریک میگویم و آزادی همهٔ زندانیان عقیده و وجدان سیاسی و اجتماعی را آرزو می‌کنیم.

#آزادی
#رضا_آقاخانی
#پیام_تبریک

@Dr_ehsanshariati
📸گزارش تصویری مشهد گردی


📌مشهد_شهریور ۱۳۹۸


🔷🔸 برای مشاهده تصاویر به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید

#مشهد_گردی
#محمد_تقی_شریعتی
#میراث
#گزارش_تصویری
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati

https://telegra.ph/گزارش-تصویری-مشهد-گردی-08-31
Forwarded from چهارسوی مشهد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💠 یادگار سفر یک‌روزه به مزینان
هشتم شهریور ۱۳۹۸
@Chaharsouy
🔸مراسم دومین سالگرد درگذشت دبیرکل فقید نهضت آزادی ایران و وزیر خارجه دولت موقت با عنوان « سیاست خارجی و دکترین امنیت ملی » روز پنجشنبه هفتم شهریور 98 در کانون توحید تهران برگزار شد.

@nehzatazadiiran

🔹به گزارش روابط عمومی نهضت آزادی ایران در این مراسم که شخصیتهایی نظیر محمدجواد مظفر، لطف اله میثمی، احمد زیدآبادی، قربان بهزادیان‌نژاد، محمدمهدی جعفری، فریده غیرت، محمد کیانوش‌راد، محمود عمرانی، ابوالفضل قدیانی، حسین رفیعی، فیاض زاهد، تقی شامخی، اعظم طالقانی، طاهره طالقانی، محمد محمدی اردهالی، محمدامین هادوی، فیروزه صابر، حامد سحابی، فاطمه فرهنگ‌خواه، الهه امیرانتظام، محسن آرمین، محمود دعایی، احمد منتظری، جواد امام، مرتضی الویری، فیض اله عرب سرخی، عبداله مومنی و ... حضور داشتند خانم آذر منصوری و آقای دکتر ابراهیم اصغرزاده به ایراد سخنرانی پرداختند. همچنین اقای دکتر یوسف یزدی فرزند زنده یاد دکتر ابراهیم یزدی و آقای دکتر احسان شریعتی نیز به صورت ویدئویی سخنان خود را به سمع و نظر حاضرین رساندند.

📌یوسف یزدی: پدرم همیشه می گفت که شیطان همه انسانها را وسوسه می کند و اگر شیطان موفق است نباید تقصیر شیطان گذاشت. باید تقصیر ضعف آن آدمها دانست که آدمهایی ضعیف هستند و شیطان می تواند روی آنها اثر بگذارد. اگر مردی قوی است اگر کشوری قوی است فشارهای خارجی نمی تواند خیلی روی آن تأثیر بگذارد.

📌آذر منصوری: زمانی که از من دعوت شد برای این سخنرانی، من در صفحات اجتماعی این اعلامیه را به اشتراک گذاشتم، دو گروه شروع به توهین کردند: گروهی وی را سازش کار با غرب می دانستند و انواع تهمت ها و توهین و در مقابل آنها گروهی که دکتر یزدی را اهل سازش با حکومت می دانستند.

📌احسان شریعتی: در مورد شخصیت ایشان یکی از نکاتی که برای من در ان زمان جالب بود همین ساده زیستی ایشان بود. یادم هست که وقتی می خوابید یک کتاب می گذاشت زیر سرش و خیلی راحت می خوابید و بیدار می شد و حرکت می کرد و دائم در حرکت بود. یعنی در این سالها بین اروپا و آمریکا و خاور میانه ایشان دائم در تحرک و جابجا شدن بود.

📌ابراهیم اصغرزاده: نگاهی که دکتر یزدی به امنیت ملی داشت، این است که کسی که از همه به ما دور تر است را به خود نزدیک کنیم دشمن بالفعل را تبدیل به دشمن بالقوه بکنیم و دوست بالقوه را تبدیل کنیم به دوست بالفعل. ولی شما وقتی نگاهتان نگاهی است نظامی گرا، فرصت ها را از دست می دهید.

@nehzatazadiiran

📎 گزارش خبری این مراسم را در آدرس زیر بخوانید:

https://bit.ly/2ZzgoOK
‍ ‍‍ 🔷🔸شریعتی باید مستقل و معلم و منتقد و مردمی باقی بماند

🎙 سخنرانی احسان شریعتی در مراسم بزرگداشت محمدتقی شریعتی


🔸افتخار دارم که در اولین مجلس رسمی پس از درگذشت استاد محمدتقی شریعتی در شهر مشهد که پایگاه ما بوده است و هست شرکت کنم. ما سیری در شهر داشتیم و اماکنی را که به یادگار مانده بود دیدیم. البته بعضی‌ها از بین رفته بود و این نتیجه سیاست شهری است که در کشور ما تعقیب شده‌است: از بین بردن ابنیه و میراث فرهنگی و محیط زیست و همه اصالت‌ها. این سیاست به شکل شدیدتری در مشهد مقدس به اجرا در آمده و چیز زیادی باقی نمانده است و در واقع از نمادها و خرابه‌ها بازدید کردیم. 

🔹مشهد و خراسان ما همیشه مرکز مقاومت فرهنگی بوده است و این توقع تاریخی از آن وجود دارد که نقش تاریخی خودش را دوباره ایفا کند و به صحنه بیاید. به حرکتی که امروز با بزرگداشت استاد شریعتی آغاز شده است خیرمقدم می‌گوییم.
میراث فرهنگی استاد شریعتی می‌تواند در وجوه مختلف بررسی شود. ایشان یک مفسر قرآن است که یک سبک و روش جدید آورد و انسانی دینی به معنی عمیق کلمه بود.
🔸در شهر مشهد پس از شهریور 1320 شرایطی پیش آمد که مشابه شرایط پس از انقلاب 57 بود، یعنی پس از دوره دیکتاتوری بیست‌ساله بازگشتی داشتند به شکل سنتی دین. یعنی مظاهر و مناسک و آیین‌های سنتی که محکوم و مطرود بودند و سرکوب می‌شدند، آزاد شدند و مردم به شکل تناقض‌آمیزی هم‌زمان با اشغال ایران احساس آزادی می‌کردند و از این آزادی برای بازگشت به مذهب سنتی استفاده شد و توده مردم شاید همین الان هم همین‌طور باشند. در قطب دیگر روشنفکران به مارکسیسم و حزب توده و انقلاب اکتبر گرایش پیدا کردند. نکته‌ای که می‌خواهم به آن تأکید کنم، روش استاد در دهه 20 است که آن روش گفت‌وگویی است. می‌دانیم که مفهوم گفت‌وگو در حوزه عمومی از سنت سقراط شروع می‌شود و یک مفهوم فلسفی جدی است. اینجا بحث دیالوگ با دیگری مطرح است. در اوج درگیری‌های دهه 20 که گاه با زد و خورد هم همراه است، استاد شریعتی با روش دیالوژیک، یعنی گفت‌وگویی، به خیابان می‌رود و با سنتی‌ها یا روشنفکران گفت‌وگو می‌کند.
استاد شریعتی با روش گفت‌وگویی به جای خشونت و درگیری و واکنش‌هایی که در عالم سیاست می‌بینیم، می‌خواهد دیگری را بفهمد. ما وقتی دیگری را می‌فهمیم که خودمان را جای او بگذاریم و برای او حقانیتی قائل شویم. این روشی بود که دکتر شریعتی در کلاس‌هایش در مشهد از آن استفاده می‌کرد؛ مثلا وقتی می‌خواست بودیسم درس بدهد، می‌رفت در قالب یک بودایی، چنان که دانشجویان تحت‌تأثیر قرار می‌گرفتند و بعضی از دوستان استاد احساس خطر می‌کردند و به استاد می‌گفتند که فرزند شما دارد بچه‌ها را در دانشگاه مشهد بودایی می‌کند و دکتر شریعتی این را از پدرش آموخته بود. این یک روش نوآورانه است. استاد شریعتی هم که به عنوان روحانی وارد آموزش و پرورش شده بود، خودش نوآور بود. راست‌گویی و خلوص دینی که در استاد هست، مهم‌ترین وجه اخلاقی است و برای من این جنبه از زندگی ایشان از همه جنبه‌های دیگر زندگی و آثارشان مهم‌تر است. ایشان اصولا این ایمان و اندیشه‌ها و مفاهیم را زندگی می‌کرد. استاد شریعتی قطب سومی را بین سنت‌گرایی و مدرنیته چپ و راست (ناسیونالیستی و سوسیالیستی) بنا نهاد و توانست آشتی بین ایمان و امر توسعه و پیشرفت و آزادی و عدالت ایجاد کند و مدل این راه توسط دکتر شریعتی ادامه پیدا کرد و چنان درخششی داشت که خود دکتر شریعتی در سایه قرار گرفت و الان این مشکل را با شریعتی داریم. ممکن است کسی فکر کند نام شریعتی برای ما امتیازهایی می‌آورد، ولی ما آقازاده نبودیم و نام ایشان برای ما جز مشکل و دردسر ایجاد نکرد، به شکلی که الان من به طور رسمی شغلی ندارم. اما شریعتی باید مستقل و منتقد و معلم در بین مردم بماند که می‌ماند و شریعتی ادامه خواهد یافت.

#سخنرانی
#مشهد
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati
🔷🔸امروز، در جشن آزادی و زادروز دوستمان رضاآقاخانی...
به امید رهایی همهٔ زندانیان سیاسی-عقیدتی .

#امید
#آزادی
#زندانی_سیاسی
#رضا_آقاخانی

@Dr_ehsanshariati
‍ ‍‍ 🔷🔸امید و نومیدی ( رفراندم و انتخابات)

📌مصاحبه احسان شریعتی با پایگاه اطلاع رسانی جماران (محورهایی از مصاحبه + فایل متن کامل مصاحبه در پیوست):

🔸»... امروزه نه روش‌های خشونت و قهرآمیز شبیه انقلاب مسلح و جنگ خارجی و فروپاشی جواب می‌دهد نه روش‌های اصلاحی مصلحت گرا و پراگماتیستی موفق است، بدین معنا که با ورود به سیستم و با اجازه و به‌سبک چانه‌زنی در بالا بدون پشتوانه مردمی، دست به اصلاحات زد. بلکه «راه سومی» باید دنبال شود که خیلی هم یافتش سخت است زیرا همیشه در پس ذهن ما فقط دو راه و دوگانهٔ «رفرم و انقلاب» وجود داشته است. متاسفانه راه سوم را نتوانسته‌ایم بیابیم ...«

🔹» ... معنای «راه سوم» این است که ما روش آگاهی رهایی‌بخش (اصلاح‌گری اساسی و ساختاری) را در پیش گیریم، یعنی در همه زمینه‌ها، از دیپلماسی گرفته تا قدرت دفاع نظامی و محیط زیست و..، چشم‌اندازهای درست و علمی و عملی را شناسایی کنیم و این بدیل را از طریق رسانه و فضای مجازی، آموزش-و-پرورش و هنر-و-ادبیات، و حضور و مشارکت در عرصهٔ اجتماعی و سیاسی، به جامعه عرضه کنیم ...«

🔸» ... باید از نیرویی که سالم باشد و بخواهد اصلاحاتی اساسی انجام دهد، حمایت کرد. من نوعی باید ببینم جامعه یا همین نیروهای اصلاح‌طلب چه چشم‌انداز فکری‌ای را تعقیب می‌کنند؟ تعیین این چشم‌اندازها کار روشنفکر بوده و امروز دچار اختلال شده است. متاسفانه اصلاح‌طلبان درون قدرت هیچ چشم‌انداز جدی‌ای ارايه نداده‌اند و اگر چند سوال اساسی و استراتژیک از بسیاری از آنها شود، گاه از پاسخ عاجز می‌مانند. برای نمونه، وقتی از آنها پرسیده شود که در قدرت چگونه می‌خواهید با مافیاهای مختلف از زباله، ماشین، ساخت-و-ساز، دیپلماسی و ..، و در برابر اینان که می‌خواهند نظم و مناسبات و تفاهم‌های خود را به شما تحمیل کنند، مقابله کنید، از پاسخ درمی‌مانند ...«
🔹» ... منظور از شعار «نه شرقی، نه غربی» این بود که نه دیکتاتوری شرقی و نه استثمار-و-استعمار غربی، بلکه مدل و راه سومی که انسانی، اسلامی و ایرانی، باشد. مدلی که در آن عدالت و آزادی همراه هم و معطوف به توسعه و تعالی باشند ...«
🔸» ... روشنفکران جامعه به این صفت بهترست وارد قدرت دولتی یا سیاسی نشوند. من روشنفکر باید از نیروی فکری و نیروی مردمی و اجتماعی‌ای که می‌توانم داشته باشم، استفاده کنم ...«

#امید
#انتخابات
#رفراندم
#مصاحبه
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati