🔲⭕️ایران مطلوب من این شکلی است! ایران شما چه شکلی است؟ قسمت دوم
۱۱. در ايران مطلوب من سرمایه گذاران، کارخانه داران، کارآفرینان نه زالو هستند و نه زالو صفت . سوخت موتور رشدند و هر چه سود کسب کنند در چارچوب اخلاق و قانون، نوش جانشان. کارآفرین و سرمایه گذار حرمت دارد و سرمایه امنیت.
۱۲. در ايران مطلوب من تمام پرداخت های ما به دولت (مالیات و عوارض) مبتنی بر اطلاعات و شرایط ما منصفانه است و تمام دریافتی های ما از دولت (یارانه و کمک) بر اساس اطلاعات و شرایط اختصاصی. دولت با چشمان کور نه یارانه می دهد و نه مالیات می ستاند. کشورداری مبتنی بر داده!
۱۳. در ایران مطلوب من تامین آموزش و بهداشت به عهده دولت است اما تولید آن نه. دولت سازوکارهای تولید خدمات آموزشی و بهداشتی را تضمین می کند ولی تولید آن بر عهده دولت نیست. دولتی که خودش بهداشت و آموزش ارایه کند هیچ گاه داور و ناظر بی طرفی نیست. چون اگر نقصی باشد خودش مقصر است آنگاه به چه کسی باید شکایت برد؟
۱۴. در ایران مطلوب من قیمت گذاری دولتی نه یکباره که به صورت تدریجی رو به کاهش است. قیمت همه چیز واقعی خواهد شد به ویژه برق، گاز، آب، نفت، بنزین و نان و دارو و ارز و کار. برای همه این ها، بازارهای متشکل، منصفانه، شفاف و رقابتی شکل خواهد گرفت. این باعث می شود اولا: همه به اندازه و درست مصرف کنیم. ثانیاً: اینگونه نباشد که برق ارزان را یک نفر بیست برابر من مصرف کند. سهم او از یارانه مفت و مجانی دولت بیست برابر من باشد. ثالثاً: دولت بتواند به همه یارانه نقدی مستقیم بر اساس اعضای خانوار بدهد و نه یارانه نقدی غیرمستقیم که پولداران به مراتب بیش از فقرا سهم ببرند.
۱۵. در ايران مطلوب من نه عمامه پرانی داریم و نه بریدن کراوات! تنوع پوشش با رعایت عرف و اخلاق، آزاد و محترم است. چه زیباست اگر استاد کرد/بلوچ ما با لباس زیبای کردی یا بلوچی یا ... تدریس کند و وزیرر سیستانی ما با لباس محلی در هیات دولت حضور یابد.
۱۶. در ایران مطلوب من آموزش و پرورش «دیپلمه تست زن» و دانشگاه «مدرک دار مدعی» تولید نمی کند بلکه شهروند باشعور منتقد قاعده پذیرِ تیزبینِ مشارکتورزِ توسعهآفرین پرورش میدهد.
۱۷. در ایران مطلوب من در مهمترین صندوقهای بیمه تامین اجتماعی و بازنشستگی، تصمیم گیران اصلی مستمری بگیران و بیمه پردازان هستند و نه دولت! صندوق های متعدد وجود دارد و مردم آزادند که به هر کدام بپیوندند.
۱۸. در ایران مطلوب من، حق مالکیت کاملا رعایت می شود و همین باعث می شود که انگیزه ها فوران کند: ایده، کسب وکار، زمین، سهم در یک استارت آپ، کدی که نوشته می شود، آهنگی که خوانده می شود، فرمولی که کشف می شود، همه و همه محترم و مطمئن هستند و باعث می شود که من براحتی سرمایه گذاری کنم و نگران ایده خواری، زمین خواری، شرکت خواری و سودخواری نباشم. نگران تصاحب و تعرض نباشم و اگر هم تصاحب و تعرضی چه از سوی حکومت و چه از سوی مردم رخ داد، می توانم با خیال راحت و سهولت اعاده مالکیت کنم.
۱۹. سیاستهای یکشبه نداریم. آنقدر یکشبه که حتی رئیس جمهورش هم جمعه متوجه شود!
۲۰. تنها چیزی که آزادی را محدود می کند قانون است و قانون، به صورت جمعی، عقلایی و آزادانه نوشته می شود و تغییر می کند. قانون هم آزادی بخش است و هم محدودکننده آزادی. در عوض آنچه به قانون مشروعیت می بخشد همین آزادی است؛ قانونی که در فضای آزاد و مشارکتی تدوین و تصویب می شود. قانون آزادی را حراست می کند و آزادی به قانون مشروعیت می بخشد.
هر چه فکر می کنم در می یابم که ایران مطلوب من گام به گام بدست می آید و هیچ میانبری برای تحقق یکباره آن نیست.
می دانم با برخی از جملات من مخالفی، براحتی مخالفت خود را در این صفحه ابراز کن. رویای مشترک با «گفتگوی انتقادی محترمانه» شکل خواهد گرفت. در ضمن در انتهای پرسشنامه بنویس ايران مطلوب تو چه شکلی است؟
صفحات مجتبی لشکربلوکی در اپلیکیشن بله I تلگرام I اینستاگرام I لینکدین
۱۱. در ايران مطلوب من سرمایه گذاران، کارخانه داران، کارآفرینان نه زالو هستند و نه زالو صفت . سوخت موتور رشدند و هر چه سود کسب کنند در چارچوب اخلاق و قانون، نوش جانشان. کارآفرین و سرمایه گذار حرمت دارد و سرمایه امنیت.
۱۲. در ايران مطلوب من تمام پرداخت های ما به دولت (مالیات و عوارض) مبتنی بر اطلاعات و شرایط ما منصفانه است و تمام دریافتی های ما از دولت (یارانه و کمک) بر اساس اطلاعات و شرایط اختصاصی. دولت با چشمان کور نه یارانه می دهد و نه مالیات می ستاند. کشورداری مبتنی بر داده!
۱۳. در ایران مطلوب من تامین آموزش و بهداشت به عهده دولت است اما تولید آن نه. دولت سازوکارهای تولید خدمات آموزشی و بهداشتی را تضمین می کند ولی تولید آن بر عهده دولت نیست. دولتی که خودش بهداشت و آموزش ارایه کند هیچ گاه داور و ناظر بی طرفی نیست. چون اگر نقصی باشد خودش مقصر است آنگاه به چه کسی باید شکایت برد؟
۱۴. در ایران مطلوب من قیمت گذاری دولتی نه یکباره که به صورت تدریجی رو به کاهش است. قیمت همه چیز واقعی خواهد شد به ویژه برق، گاز، آب، نفت، بنزین و نان و دارو و ارز و کار. برای همه این ها، بازارهای متشکل، منصفانه، شفاف و رقابتی شکل خواهد گرفت. این باعث می شود اولا: همه به اندازه و درست مصرف کنیم. ثانیاً: اینگونه نباشد که برق ارزان را یک نفر بیست برابر من مصرف کند. سهم او از یارانه مفت و مجانی دولت بیست برابر من باشد. ثالثاً: دولت بتواند به همه یارانه نقدی مستقیم بر اساس اعضای خانوار بدهد و نه یارانه نقدی غیرمستقیم که پولداران به مراتب بیش از فقرا سهم ببرند.
۱۵. در ايران مطلوب من نه عمامه پرانی داریم و نه بریدن کراوات! تنوع پوشش با رعایت عرف و اخلاق، آزاد و محترم است. چه زیباست اگر استاد کرد/بلوچ ما با لباس زیبای کردی یا بلوچی یا ... تدریس کند و وزیرر سیستانی ما با لباس محلی در هیات دولت حضور یابد.
۱۶. در ایران مطلوب من آموزش و پرورش «دیپلمه تست زن» و دانشگاه «مدرک دار مدعی» تولید نمی کند بلکه شهروند باشعور منتقد قاعده پذیرِ تیزبینِ مشارکتورزِ توسعهآفرین پرورش میدهد.
۱۷. در ایران مطلوب من در مهمترین صندوقهای بیمه تامین اجتماعی و بازنشستگی، تصمیم گیران اصلی مستمری بگیران و بیمه پردازان هستند و نه دولت! صندوق های متعدد وجود دارد و مردم آزادند که به هر کدام بپیوندند.
۱۸. در ایران مطلوب من، حق مالکیت کاملا رعایت می شود و همین باعث می شود که انگیزه ها فوران کند: ایده، کسب وکار، زمین، سهم در یک استارت آپ، کدی که نوشته می شود، آهنگی که خوانده می شود، فرمولی که کشف می شود، همه و همه محترم و مطمئن هستند و باعث می شود که من براحتی سرمایه گذاری کنم و نگران ایده خواری، زمین خواری، شرکت خواری و سودخواری نباشم. نگران تصاحب و تعرض نباشم و اگر هم تصاحب و تعرضی چه از سوی حکومت و چه از سوی مردم رخ داد، می توانم با خیال راحت و سهولت اعاده مالکیت کنم.
۱۹. سیاستهای یکشبه نداریم. آنقدر یکشبه که حتی رئیس جمهورش هم جمعه متوجه شود!
۲۰. تنها چیزی که آزادی را محدود می کند قانون است و قانون، به صورت جمعی، عقلایی و آزادانه نوشته می شود و تغییر می کند. قانون هم آزادی بخش است و هم محدودکننده آزادی. در عوض آنچه به قانون مشروعیت می بخشد همین آزادی است؛ قانونی که در فضای آزاد و مشارکتی تدوین و تصویب می شود. قانون آزادی را حراست می کند و آزادی به قانون مشروعیت می بخشد.
هر چه فکر می کنم در می یابم که ایران مطلوب من گام به گام بدست می آید و هیچ میانبری برای تحقق یکباره آن نیست.
می دانم با برخی از جملات من مخالفی، براحتی مخالفت خود را در این صفحه ابراز کن. رویای مشترک با «گفتگوی انتقادی محترمانه» شکل خواهد گرفت. در ضمن در انتهای پرسشنامه بنویس ايران مطلوب تو چه شکلی است؟
صفحات مجتبی لشکربلوکی در اپلیکیشن بله I تلگرام I اینستاگرام I لینکدین
Porsline
ایران مطلوب من
با پُرسلاین به راحتی پرسشنامه خود را طراحی و ارسال کنید و با گزارشهای لحظهای آن به سرعت تصمیم بگیرید.
🔲⭕️ده فرمان تفکر استراتژیک در یک قاب
تشریح شده در کتاب ذهن استراتژیست که به چاپ هفتم رسیده است.
اطلاعات کتاب و دانلود رایگان فهرست و بخش هایی از کتاب در این لینک
تشریح شده در کتاب ذهن استراتژیست که به چاپ هفتم رسیده است.
اطلاعات کتاب و دانلود رایگان فهرست و بخش هایی از کتاب در این لینک
🔲⭕️رویای ایران؛ تصویر مشترک از ایران آینده
تا کنون بیش از ۱۴۵۰ نفر به طرق مختلف در نظرسنجی «رویای ایران؛ تصویر مشترک از ایران آینده» نظر داده اند. شما هم براحتی می توانید با ۵ دقیقه وقت گذاشتن نظر موافق یا مخالف خود را در مورد بیست ایده/تصویر از ایران آینده به اشتراک بگذارید. نتایج نظرسنجی (میزان موافقین و مخالفین هر کدام از ایده ها) تبدیل به یک گزارش و منتشر خواهد شد.
وارد این صفحه شوید: لینک
survey.porsline.ir/s/Vm0mAOOC
یادآوری: ممکن است زمانی که فیلترشکن روشن است صفحه باز نشود
رویای ایران حق ما و متعلق به همه ماست. در این رویا نقش آفرین باشیم
تا کنون بیش از ۱۴۵۰ نفر به طرق مختلف در نظرسنجی «رویای ایران؛ تصویر مشترک از ایران آینده» نظر داده اند. شما هم براحتی می توانید با ۵ دقیقه وقت گذاشتن نظر موافق یا مخالف خود را در مورد بیست ایده/تصویر از ایران آینده به اشتراک بگذارید. نتایج نظرسنجی (میزان موافقین و مخالفین هر کدام از ایده ها) تبدیل به یک گزارش و منتشر خواهد شد.
وارد این صفحه شوید: لینک
survey.porsline.ir/s/Vm0mAOOC
یادآوری: ممکن است زمانی که فیلترشکن روشن است صفحه باز نشود
رویای ایران حق ما و متعلق به همه ماست. در این رویا نقش آفرین باشیم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔲⭕️پدری که نه تنها طلای مادر که «خود مادر» را فروخت!
مجتبی لشکربلوکی
این خاطره شنیدنی را از رضا امیرخانی نویسنده مشهور معاصر بشنوید.
تجویز راهبردی: به همین خاطر آنچه باید بدان دل بست «نیلوفران آبی» است. ریزنهادهایی که از دل جامعه برمی خیزند. جوانه می زنند. تقلا می کنند. رشد می کنند. می میرند اما دوباره سر برمی آورند و گرامر زندگی جمعی ما را از نو می نویسند.
دسترسی به دانلود رایگان گزارش ها، نوشته ها، وبسایت، کتاب ها در یک صفحه
مجتبی لشکربلوکی
این خاطره شنیدنی را از رضا امیرخانی نویسنده مشهور معاصر بشنوید.
تجویز راهبردی: به همین خاطر آنچه باید بدان دل بست «نیلوفران آبی» است. ریزنهادهایی که از دل جامعه برمی خیزند. جوانه می زنند. تقلا می کنند. رشد می کنند. می میرند اما دوباره سر برمی آورند و گرامر زندگی جمعی ما را از نو می نویسند.
دسترسی به دانلود رایگان گزارش ها، نوشته ها، وبسایت، کتاب ها در یک صفحه
روایت ایران در گفتگو با ایران پایدار
🔲⭕️روایت ایران: نظریه کتری جوشان، چرا ایران ژاپن نشد؟ و گذشته و حال و آینده ایران
مجتبی لشکربلوکی
به دعوت مجموعه وزین ایران پایدار در مورد ایران و آینده آن صحبت کردم.
دیدن فیلم در آپارات
دیدن فیلم در یوتیوب
توصیه می کنم مجموعه روایت های ایران را بشنوید و ببینید
☑️⭕️زمان های مهم
3:30 چیز خاصی در زندگی ام وجود نداره و معمولی ام
15:15 چگونه می توان ایران را تعریف کرد؟
15:45 چرا ایران هر از تعریفی فرار می کند؟
23:15 سوال دوم: وضعیت فعلی ایران بر اساس 5 شاخص مهم نیابتی و ترکیبی
30:15 مهاجرت و فرزندآوری و مقایسه پیر شدن ایران و اروپا و آینده خطرناک این روند
33:07 مقایسه سرمایه گذاری خارجی ایران و آلمان
34:00 شاخص فلاکت ایران و آلمان
35:00 شاخص درآمد سرانه ایران و آلمان
37:00 در کجای جهان ایستاده ایم
39:15 جنبه امیدوارکننده ایران
41:40 نظریه کتری جوشان
48:00 سوال سوم: چرا به این جا رسیدیم؟
1:22:30 مقایسه ایران و ژاپن از منظر تاریخ و جغرافیا
1:49:48 سوال چهارم: چه می توان کرد؟
روایت های اساتیدی چون شروین وکیلی، پرویز پیران، داریوش فرهود و... را در این کانال می یابید
@Iranepaydar_Official
مجتبی لشکربلوکی
به دعوت مجموعه وزین ایران پایدار در مورد ایران و آینده آن صحبت کردم.
دیدن فیلم در آپارات
دیدن فیلم در یوتیوب
توصیه می کنم مجموعه روایت های ایران را بشنوید و ببینید
☑️⭕️زمان های مهم
3:30 چیز خاصی در زندگی ام وجود نداره و معمولی ام
15:15 چگونه می توان ایران را تعریف کرد؟
15:45 چرا ایران هر از تعریفی فرار می کند؟
23:15 سوال دوم: وضعیت فعلی ایران بر اساس 5 شاخص مهم نیابتی و ترکیبی
30:15 مهاجرت و فرزندآوری و مقایسه پیر شدن ایران و اروپا و آینده خطرناک این روند
33:07 مقایسه سرمایه گذاری خارجی ایران و آلمان
34:00 شاخص فلاکت ایران و آلمان
35:00 شاخص درآمد سرانه ایران و آلمان
37:00 در کجای جهان ایستاده ایم
39:15 جنبه امیدوارکننده ایران
41:40 نظریه کتری جوشان
48:00 سوال سوم: چرا به این جا رسیدیم؟
1:22:30 مقایسه ایران و ژاپن از منظر تاریخ و جغرافیا
1:49:48 سوال چهارم: چه می توان کرد؟
روایت های اساتیدی چون شروین وکیلی، پرویز پیران، داریوش فرهود و... را در این کانال می یابید
@Iranepaydar_Official
🔲⭕️ایران؛ جامعه بی رویا، جامعه فرار و هجوم
مجتبی لشکربلوکی
تفاوت اصلی انسان و حیوان، ظرفیت رویاپردازی و روایت گری اوست. رویا یعنی این که انسان بتواند زنجیرهای از مفاهیم واقعی و ملموس، و انتزاعی و ناملموس، را به هم گره بزند و از آنها قصهای خواستنی درست کند. آنچه خواندیم دیدگاه دکتر محسن رنانی، کنشگر و پژوهشگر برجسته توسعه است. در ادامه ببینم که او اهمیت رویاپردازی جمعی و ارتباط آن با توسعه را چه می داند؟
در میان همه رویاها، معمولا یک رویا، مرکزیت دارد و به همه رویاهای دیگر «وحدت» و «معنی» میدهد. همچنین هر جامعه ای حداقل یک «رویای جمعی معنی بخش و وحدتآفرین» نیاز دارد که همه رویاهای دیگرش را جهت بدهد و معنی کند. به چنین رویایی، «رویای ملی» میگوییم. جوامعی توسعه می یابند که رویا دارند. رویا یعنی افق مشترک، درد مشترک، امید مشترک و انرژی مشترک.
راستی ما ایرانیان اکنون کدام رویای ملی را داریم؟ می خواهیم تمدن هخامنشیان را احیا کنیم؟ می خواهیم مدینه نبوی بسازیم؟ می خواهیم حکومت علوی داشته باشیم؟ می خواهیم ژاپن اسلامی شویم؟ می خواهیم یک جامعه عادلانه بسازیم یا یک جامعه دموکراتیک؟ یا میخواهیم به حکومت سلطنتی بازگردیم؟ واقعیت اینست که دیرزمانی است که ایرانیان رویای ملی ندارند؛ و تا زمانی که رویای ملی نداشته باشیم سخن گفتن از توسعه بیمعنا خواهد بود.
اکنون چنان ناهمگون و پراکنده شده ایم که دیگر توان خلق رویای ملی وحدت بخش نداریم. شکل دادن به یک رویای جمعی از پرتاپ موشک به فضا، هم مهمتر است و هم سختتر. ساختن رویای جمعی کاری بسیار ظریف و دقیق است و متاسفانه حکومت ما هم فاقد چنین مهارتی است و البته جامعه ایران نیز مهارت کافی در گفتوگو و همشنوی و مشارکت ندارد.
جامعه بی رویا نشانه اش و محصولش فرار است و هجوم. فرار به هرکجا بشود و هجوم به هر چه میشود. فرار به سوی مهاجرت، هجوم به سوی مواد مخدر؛ فرار از دین و سنتها، هجوم به انواع عرفانهای نو؛ فرار از ازدواج و فرزندآوری، هجوم به سکس و شراب؛ فرار به سوی افسردگی و خودکشی، هجوم به سوی شورش و تخریب. هر گاه جامعهای وارد خشونت شود یکی از احتمالات جدی این است که رویاهایش تمام شده است. اصولا وقتی وضع موجود قابل تحمل نباشد و هیچ روزنه ای هم برای تغییر نباشد، و همه رویاها هم تخریب شده باشند، خشم و خشونت جای آنها را می گیرد. (متن کامل نوشته دکتر رنانی را اینجا بخوانید)
🔲⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
ما جامعه بی رویاییم. توسعه مدیون کنشگری جمعی است و کنشگری جمعی در گرو تصویر نسبتاً مشترک و درد نسبتاً مشترک و هدف نسبتاً مشترک است. رویای ملی ایران باید در ذهن من و شما شکل بگیرد. این حاصل گفتگو، انتقاد، نوشتن و غلط گرفتن و پاک کردن و دوباره نوشتن، مشارکت، نظرسنجی و همه پرسی است. برای رویاپردازی چه باید کرد؟ دست کم چهار شرط آن چنین است:
◾️درک ریشهها: هر چند رویا در مورد آینده (سرنوشت مشترک) است اما اشتباه است اگر به گذشته مشترک مان نگاه نکنیم و تحلیلش نکنیم. سرنوشت مشترک ما بی ارتباط با سرگذشت مشترک ما نیست.
◾️جهان آگاهی: به تجربیات جهانی باید نگاه کرد. جوامع دیگر چه اشتباهاتی کرده اند. کجاها پیشرفت خیره کننده داشته اند؟ شاید مدل های توسعه متفاوت باشد اما آیا اصولی مشترک می توان یافت بین مدل های کاملا متفاوت؟
◾️از واگرایی تا همگرایی: قرار نیست یک شبه و چند ماهه به رویای مشترک برسیم. باید مجال طرح ایده های مختلف، ناقص و حتی اشتباه را داد (واگرایی آگاهانه) سپس صبورانه و محترمانه گفتگو کرد و تا در انتهای دالان سیاه این تعامل نوری از تفاهم از روزنه ای بتابد (همگرایی صبورانه)
◾️ نکشتن رویای دهه آینده در پای اقدام هفته آینده: یک خطای تکراری کشتن رویا در پای اقدام هفته آینده است اگر برای هر تصویر یا ایده ای بگوییم که این شدنی نیست؛ این ذبح رویاست. رویا چیزی بین شدن و نشدن است و یک تصویر بلندمدت. بدیهی است که اگر امروز می شد رویا را محقق کرد که به آن رویا نمی گفتیم. رویا را ترسیم می کنیم تا بدانیم که 520 هفته آینده من و شما توان و زمان مان را روی چه موضوعی متمرکز کنیم. رویاپردازی دهه آینده مانع کنشگری هفته آینده نیست. هم این و هم آن.
به عنوان یک حرکت کوچک، به عنوان یک مشق اولیه که نیازمند غلط گیری است، بیست تصویر از رویای ایران نوشته ام. می توانید شما هم مشارکت کنید در مورد هر تصویر بگویید که موافقید یا مخالف. 5 دقیقه برای رویای ملی وقت بگذارید. تا کنون چهار هزار نفر شرکت کرده اند شما هم به این رویاپردازی دعوتید.
https://survey.porsline.ir/s/Vm0mAOOC
مجتبی لشکربلوکی در بله I تلگرام I اینستاگرام I لینکدین I تمام لینک ها در یک صفحه
مجتبی لشکربلوکی
تفاوت اصلی انسان و حیوان، ظرفیت رویاپردازی و روایت گری اوست. رویا یعنی این که انسان بتواند زنجیرهای از مفاهیم واقعی و ملموس، و انتزاعی و ناملموس، را به هم گره بزند و از آنها قصهای خواستنی درست کند. آنچه خواندیم دیدگاه دکتر محسن رنانی، کنشگر و پژوهشگر برجسته توسعه است. در ادامه ببینم که او اهمیت رویاپردازی جمعی و ارتباط آن با توسعه را چه می داند؟
در میان همه رویاها، معمولا یک رویا، مرکزیت دارد و به همه رویاهای دیگر «وحدت» و «معنی» میدهد. همچنین هر جامعه ای حداقل یک «رویای جمعی معنی بخش و وحدتآفرین» نیاز دارد که همه رویاهای دیگرش را جهت بدهد و معنی کند. به چنین رویایی، «رویای ملی» میگوییم. جوامعی توسعه می یابند که رویا دارند. رویا یعنی افق مشترک، درد مشترک، امید مشترک و انرژی مشترک.
راستی ما ایرانیان اکنون کدام رویای ملی را داریم؟ می خواهیم تمدن هخامنشیان را احیا کنیم؟ می خواهیم مدینه نبوی بسازیم؟ می خواهیم حکومت علوی داشته باشیم؟ می خواهیم ژاپن اسلامی شویم؟ می خواهیم یک جامعه عادلانه بسازیم یا یک جامعه دموکراتیک؟ یا میخواهیم به حکومت سلطنتی بازگردیم؟ واقعیت اینست که دیرزمانی است که ایرانیان رویای ملی ندارند؛ و تا زمانی که رویای ملی نداشته باشیم سخن گفتن از توسعه بیمعنا خواهد بود.
اکنون چنان ناهمگون و پراکنده شده ایم که دیگر توان خلق رویای ملی وحدت بخش نداریم. شکل دادن به یک رویای جمعی از پرتاپ موشک به فضا، هم مهمتر است و هم سختتر. ساختن رویای جمعی کاری بسیار ظریف و دقیق است و متاسفانه حکومت ما هم فاقد چنین مهارتی است و البته جامعه ایران نیز مهارت کافی در گفتوگو و همشنوی و مشارکت ندارد.
جامعه بی رویا نشانه اش و محصولش فرار است و هجوم. فرار به هرکجا بشود و هجوم به هر چه میشود. فرار به سوی مهاجرت، هجوم به سوی مواد مخدر؛ فرار از دین و سنتها، هجوم به انواع عرفانهای نو؛ فرار از ازدواج و فرزندآوری، هجوم به سکس و شراب؛ فرار به سوی افسردگی و خودکشی، هجوم به سوی شورش و تخریب. هر گاه جامعهای وارد خشونت شود یکی از احتمالات جدی این است که رویاهایش تمام شده است. اصولا وقتی وضع موجود قابل تحمل نباشد و هیچ روزنه ای هم برای تغییر نباشد، و همه رویاها هم تخریب شده باشند، خشم و خشونت جای آنها را می گیرد. (متن کامل نوشته دکتر رنانی را اینجا بخوانید)
🔲⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
ما جامعه بی رویاییم. توسعه مدیون کنشگری جمعی است و کنشگری جمعی در گرو تصویر نسبتاً مشترک و درد نسبتاً مشترک و هدف نسبتاً مشترک است. رویای ملی ایران باید در ذهن من و شما شکل بگیرد. این حاصل گفتگو، انتقاد، نوشتن و غلط گرفتن و پاک کردن و دوباره نوشتن، مشارکت، نظرسنجی و همه پرسی است. برای رویاپردازی چه باید کرد؟ دست کم چهار شرط آن چنین است:
◾️درک ریشهها: هر چند رویا در مورد آینده (سرنوشت مشترک) است اما اشتباه است اگر به گذشته مشترک مان نگاه نکنیم و تحلیلش نکنیم. سرنوشت مشترک ما بی ارتباط با سرگذشت مشترک ما نیست.
◾️جهان آگاهی: به تجربیات جهانی باید نگاه کرد. جوامع دیگر چه اشتباهاتی کرده اند. کجاها پیشرفت خیره کننده داشته اند؟ شاید مدل های توسعه متفاوت باشد اما آیا اصولی مشترک می توان یافت بین مدل های کاملا متفاوت؟
◾️از واگرایی تا همگرایی: قرار نیست یک شبه و چند ماهه به رویای مشترک برسیم. باید مجال طرح ایده های مختلف، ناقص و حتی اشتباه را داد (واگرایی آگاهانه) سپس صبورانه و محترمانه گفتگو کرد و تا در انتهای دالان سیاه این تعامل نوری از تفاهم از روزنه ای بتابد (همگرایی صبورانه)
◾️ نکشتن رویای دهه آینده در پای اقدام هفته آینده: یک خطای تکراری کشتن رویا در پای اقدام هفته آینده است اگر برای هر تصویر یا ایده ای بگوییم که این شدنی نیست؛ این ذبح رویاست. رویا چیزی بین شدن و نشدن است و یک تصویر بلندمدت. بدیهی است که اگر امروز می شد رویا را محقق کرد که به آن رویا نمی گفتیم. رویا را ترسیم می کنیم تا بدانیم که 520 هفته آینده من و شما توان و زمان مان را روی چه موضوعی متمرکز کنیم. رویاپردازی دهه آینده مانع کنشگری هفته آینده نیست. هم این و هم آن.
به عنوان یک حرکت کوچک، به عنوان یک مشق اولیه که نیازمند غلط گیری است، بیست تصویر از رویای ایران نوشته ام. می توانید شما هم مشارکت کنید در مورد هر تصویر بگویید که موافقید یا مخالف. 5 دقیقه برای رویای ملی وقت بگذارید. تا کنون چهار هزار نفر شرکت کرده اند شما هم به این رویاپردازی دعوتید.
https://survey.porsline.ir/s/Vm0mAOOC
مجتبی لشکربلوکی در بله I تلگرام I اینستاگرام I لینکدین I تمام لینک ها در یک صفحه
گزارش تحلیل ده ساله مسکن.pdf
1.4 MB
🔳⭕️گزارش تحلیلی ده ساله مسکن با عنوان سرمایه گذاری هوشمندانه در املاک و مستغلات منتشر شد
◻️در این گزارش قیمت مسکن در تهران با استانبول، کانادا (ونکور)، لندن، لس آنجلس و نیویورک مقایسه شده
◻️بازده سرمایه گذاری در مسکن در مقایسه با سایر بازارها تحلیل شده
◻️همچنین مشخص شده که قیمت زمین و مسکن در ماه های مختلف سال چگونه است؟
◻️مشخص شده که کدام شهرها بیشترین رشد قیمت را داشته اند
این گزارش توسط کارگزاری املاک و مستغلات دایموند تهیه شده
وبسایت دایموند برای گزارش های تکمیلی
www.DiamondCMG.com
◻️در این گزارش قیمت مسکن در تهران با استانبول، کانادا (ونکور)، لندن، لس آنجلس و نیویورک مقایسه شده
◻️بازده سرمایه گذاری در مسکن در مقایسه با سایر بازارها تحلیل شده
◻️همچنین مشخص شده که قیمت زمین و مسکن در ماه های مختلف سال چگونه است؟
◻️مشخص شده که کدام شهرها بیشترین رشد قیمت را داشته اند
این گزارش توسط کارگزاری املاک و مستغلات دایموند تهیه شده
وبسایت دایموند برای گزارش های تکمیلی
www.DiamondCMG.com
🔲⭕️آقا! خانم! لطفا هر دو تو پستو!
مجتبی لشکربلوکی
ابتدا یک نوشته از میثاق محرابی پژوهشگر ادیان و عرفان بخوانیم روانشناسان، اصطلاحی دارند به نام "ضمیر ناخودآگاه جمعی". میگویند هر انسانی جدای از اینکه دارای یک سن شناسنامهای است، یک سن تاریخی هم دارد و حاصل آن، انباشت میراثهایی است که از گذشتگان به او رسیده و در ضمیر ناخودآگاه او، تجمیع و پنهان شده.
چند نکته تاریخی را بررسی کنیم، که هرچند من و شما، در سن شناسنامهایمان، با آن مواجه نشدیم، اما گذشتگان درک کردهاند و به ما به ارث رسیده.
ایران باستان: در برخی منابع تاریخی آمده که ایرانیان باستان، اهل نوشتن نبودند، زبان گفتاریشان اوستایی بود، ولی خط نوشتاری نداشتند.
حکیم ابوالقاسم فردوسی این باور را به شکل نسبتاً مفصلی در شاهنامه منعکس کرده: بر اساس روایت فردوسی، طهمورث (تهمورس) برای اولین بار، نوشتن را از دیوان آموخت. او وقتی بر گروه دیوان، غلبه میکند، و آنها را در بند میکشد، آنها به او گفتند: ما را مکُش تا تو را هنری نو بیاموزیم که به کارَت آید. تهمورس در ازای آموزش خط، آنها را آزاد ساخت و آن ديوان، نوشتنِ نزدیک به سی زبان چون رومی و پارسی و چینی و پهلوی را به او آموزش دادند.
سده اخیر: حسن رشدیه نخستین مؤسس مدارس جدید بوده. معروف است در زمانی که در شهر قم مدرسه دخترانه وجود نداشت او خود، سر دو دخترش را میتراشید و با لباس پسرانه به مدرسه میفرستاد تا باسواد شوند. وصیت کرده بود که: «مرا در محلی به خاک بسپارید که هر روز شاگردان مدارس از روی گورم بگذرند تا بدین طریق روحم شاد گردد». (داستان تلاشهای او برای برقراری مدارس مدرن در ایران، بسیار امیدبخش و درس آموز است.)
یک نسل قبل: یادم میآید مرحوم مادربزرگم، برایمان تعریف میکرد که پدرش به او و سایر خواهران اجازه درس خواندن در مکتب را نمیداد و میگفت: "دختر اگر نوشتن بداند، برای پسران نامه مینویسد!" برای همین هم تا جایی سواد آموخته بود که بتواند قرآن بخواند، فقط همین... دستخط نداشت.
روزگار معاصر: دوست داشتم این پاراگراف را اینطور مینوشتم که: "این سنت ناپسند، این روزها برچیده شده و دیگر اثری از آن نیست و انسان در روزگار علم و مدرنیته، طور دیگری میاندیشد و گونهای دیگر میاندیشد" اما ..... (رفرنس)
☑️⭕️تجویز راهبردی:
آن کسانی که با درس خواندن، اشتغال، ورزش کردن و دختران ما مخالفند و معتقدند که مردان می توانند در پارک ها قهقهه بزنند اما زنان حق شادی کردن ندارند. مردان می توانند تیم محبوب شان را تشویق کنند اما زنان اصلا چه کار دارند به ورزش! بخاطر بسپارند دختری که درس نمی خواند، ورزش نمی کند، شادی نمی کند، کار نمی کند و باید در پستوی خانه بماند تا خدای ناکرده ما مردان به گناه نیفتیم، نه زندگی را به تمام معنا تجربه می کند (محرومیت)، نه فرصت برابر با دیگران خواهد داشت (تبعیض)، نه می تواند از حق خود دفاع کند (ظلم) براحتی فریفته می شود (فریب) و می تواند در معرض سوء استفاده قرار گیرند [ماجرای قاچاق دختران را به خاطر بیاورید] (فساد). این نگاه شما منجر می شود که نیمی از ما، پاره تن های ما، نیمی از وجود ما در معرض محرومیت، ظلم، تبعیض، فساد و فریب قرار بگیرد.
آیا دلیلی داریم؟ کدام مذهب؟ کدام دین؟ چنین نگاهی را تایید می کند. به خانه خداوند نگاه کنید که مردان و زنان در کنار هم می آیند و می روند و می خوانند و تعالی می جویند.
دو پیشنهاد:
پنجاه درصد تلاشی که برای محدود کردن جامعه و به ویژه زنان می کنیم را بگذاریم برای تعمیق اصالت و شرافت و نجابت آدم ها به ویژه آقایان.
اگر احیانا روش بالا جواب نداد، اشکالی ندارد به مدت یک ماه هر محدودیتی برای خانم ها در نظر گرفتید مساوی یا مشابه آن برای آقایان وضع کنید. نیک می دانم که حکم صددرصد یکسان در مورد خانم ها و آقایان نمی توان داشت اما می توان فکر کرد که یک ماه (فقط یک ماه) هر محدودیتی برای گروهی در نظر گرفته شد شبیه یا نزدیک به آن محدودیت برای دیگری در نظر گرفته شود. برای تقریب به ذهن؛ اگر می گویید که خانم ها باید در پستو بمانند. سه روز خانم ها در پستو بمانند که مردان خدای ناکرده به زحمت نیفتند و سه روز هم مردان در پستو بمانند که در معرض گناه قرار نگیرند. هفته ای یک روز هم همه در پستو بمانیم که اصلا کسی کسی را نبیند اینگونه کلا ریشه تمام مشکلات اخلاقی حل می شود. حتی اگر کارآمد هم نباشد دست کم می فهمیم که محروم کردن زنان از مدرسه و ورزشگاه و پارک و .... چه مزه ای دارد.
ایکاش می فهمیدیم محدود کردن غیرعقلایی زنان یعنی ترویج محرومیت، ظلم، تبعیض، فساد و فریب
@Dr_Lashkarbolouki
yek.link/Lashkarbolouki
مجتبی لشکربلوکی
ابتدا یک نوشته از میثاق محرابی پژوهشگر ادیان و عرفان بخوانیم روانشناسان، اصطلاحی دارند به نام "ضمیر ناخودآگاه جمعی". میگویند هر انسانی جدای از اینکه دارای یک سن شناسنامهای است، یک سن تاریخی هم دارد و حاصل آن، انباشت میراثهایی است که از گذشتگان به او رسیده و در ضمیر ناخودآگاه او، تجمیع و پنهان شده.
چند نکته تاریخی را بررسی کنیم، که هرچند من و شما، در سن شناسنامهایمان، با آن مواجه نشدیم، اما گذشتگان درک کردهاند و به ما به ارث رسیده.
ایران باستان: در برخی منابع تاریخی آمده که ایرانیان باستان، اهل نوشتن نبودند، زبان گفتاریشان اوستایی بود، ولی خط نوشتاری نداشتند.
حکیم ابوالقاسم فردوسی این باور را به شکل نسبتاً مفصلی در شاهنامه منعکس کرده: بر اساس روایت فردوسی، طهمورث (تهمورس) برای اولین بار، نوشتن را از دیوان آموخت. او وقتی بر گروه دیوان، غلبه میکند، و آنها را در بند میکشد، آنها به او گفتند: ما را مکُش تا تو را هنری نو بیاموزیم که به کارَت آید. تهمورس در ازای آموزش خط، آنها را آزاد ساخت و آن ديوان، نوشتنِ نزدیک به سی زبان چون رومی و پارسی و چینی و پهلوی را به او آموزش دادند.
سده اخیر: حسن رشدیه نخستین مؤسس مدارس جدید بوده. معروف است در زمانی که در شهر قم مدرسه دخترانه وجود نداشت او خود، سر دو دخترش را میتراشید و با لباس پسرانه به مدرسه میفرستاد تا باسواد شوند. وصیت کرده بود که: «مرا در محلی به خاک بسپارید که هر روز شاگردان مدارس از روی گورم بگذرند تا بدین طریق روحم شاد گردد». (داستان تلاشهای او برای برقراری مدارس مدرن در ایران، بسیار امیدبخش و درس آموز است.)
یک نسل قبل: یادم میآید مرحوم مادربزرگم، برایمان تعریف میکرد که پدرش به او و سایر خواهران اجازه درس خواندن در مکتب را نمیداد و میگفت: "دختر اگر نوشتن بداند، برای پسران نامه مینویسد!" برای همین هم تا جایی سواد آموخته بود که بتواند قرآن بخواند، فقط همین... دستخط نداشت.
روزگار معاصر: دوست داشتم این پاراگراف را اینطور مینوشتم که: "این سنت ناپسند، این روزها برچیده شده و دیگر اثری از آن نیست و انسان در روزگار علم و مدرنیته، طور دیگری میاندیشد و گونهای دیگر میاندیشد" اما ..... (رفرنس)
☑️⭕️تجویز راهبردی:
آن کسانی که با درس خواندن، اشتغال، ورزش کردن و دختران ما مخالفند و معتقدند که مردان می توانند در پارک ها قهقهه بزنند اما زنان حق شادی کردن ندارند. مردان می توانند تیم محبوب شان را تشویق کنند اما زنان اصلا چه کار دارند به ورزش! بخاطر بسپارند دختری که درس نمی خواند، ورزش نمی کند، شادی نمی کند، کار نمی کند و باید در پستوی خانه بماند تا خدای ناکرده ما مردان به گناه نیفتیم، نه زندگی را به تمام معنا تجربه می کند (محرومیت)، نه فرصت برابر با دیگران خواهد داشت (تبعیض)، نه می تواند از حق خود دفاع کند (ظلم) براحتی فریفته می شود (فریب) و می تواند در معرض سوء استفاده قرار گیرند [ماجرای قاچاق دختران را به خاطر بیاورید] (فساد). این نگاه شما منجر می شود که نیمی از ما، پاره تن های ما، نیمی از وجود ما در معرض محرومیت، ظلم، تبعیض، فساد و فریب قرار بگیرد.
آیا دلیلی داریم؟ کدام مذهب؟ کدام دین؟ چنین نگاهی را تایید می کند. به خانه خداوند نگاه کنید که مردان و زنان در کنار هم می آیند و می روند و می خوانند و تعالی می جویند.
دو پیشنهاد:
پنجاه درصد تلاشی که برای محدود کردن جامعه و به ویژه زنان می کنیم را بگذاریم برای تعمیق اصالت و شرافت و نجابت آدم ها به ویژه آقایان.
اگر احیانا روش بالا جواب نداد، اشکالی ندارد به مدت یک ماه هر محدودیتی برای خانم ها در نظر گرفتید مساوی یا مشابه آن برای آقایان وضع کنید. نیک می دانم که حکم صددرصد یکسان در مورد خانم ها و آقایان نمی توان داشت اما می توان فکر کرد که یک ماه (فقط یک ماه) هر محدودیتی برای گروهی در نظر گرفته شد شبیه یا نزدیک به آن محدودیت برای دیگری در نظر گرفته شود. برای تقریب به ذهن؛ اگر می گویید که خانم ها باید در پستو بمانند. سه روز خانم ها در پستو بمانند که مردان خدای ناکرده به زحمت نیفتند و سه روز هم مردان در پستو بمانند که در معرض گناه قرار نگیرند. هفته ای یک روز هم همه در پستو بمانیم که اصلا کسی کسی را نبیند اینگونه کلا ریشه تمام مشکلات اخلاقی حل می شود. حتی اگر کارآمد هم نباشد دست کم می فهمیم که محروم کردن زنان از مدرسه و ورزشگاه و پارک و .... چه مزه ای دارد.
ایکاش می فهمیدیم محدود کردن غیرعقلایی زنان یعنی ترویج محرومیت، ظلم، تبعیض، فساد و فریب
@Dr_Lashkarbolouki
yek.link/Lashkarbolouki
🔲⭕️بالاخره امیدوار باشیم یا نه؟ جواب: پارادکس استاک دیل
مجتبی لشکربلوکی
این روزها زیاد از هم می پرسیم که بالاخره اوضاع مملکت چه می شود؟ امیدوارم باشیم یا نه؟ حق می دهم که افراد این سوال را بپرسند، اما باید بگویم که این سوال احتمالا اشتباه است. چرا؟ توضیح می دهم.
تعریف امید چیست؟ امید یعنی حس انتظار مثبت (توقع) رخداد چیزی یا دستیابی به چیزی یا ممکن دانستن وقوع چیزی یا تحقق چیزی یا دستیابی به چیزی. دقت کردید؟ اصولا «امیدواریِ صرف» معنا ندارد. بلکه باید بگوییم که آنچه در مورد آن صحبت می کنیم چیست. امید به چه چیزی؟ بنابراین من هم امیدوارم و هم ناامید. بگذارید دو مثال بزنم: من به کارآفرینان وطن پرست این سرزمین امیدوارم. اما در عین حال به سیاست مداران سنتی امیدوار نیستم. این باعث شده است که کمتر حرص بخورم، و بدانم که نقطه تمرکزم را کجا بگذارم.
پس امیدواری تنها معنا ندارد بلکه امیدواری به الف و ناامیدی از ب معنادار است. اما حالا سوال پیش می آید که آیا برآیند این ناامیدی ها و امیدواری ها به امور مختلف، چه می شود؟ به آینده کلان ایران امیدوار بمانیم یا نه؟
برای پاسخ به این سوال از مفهوم پارادکس استاک دیل استفاده می کنم. این مفهوم را جیم کالینز، استاد برجسته دانشگاه استنفورد وارد ادبیات مدیریت کرد. استاک دیل، مدیر یک شرکت چند میلیارد دلاری نیست. بلکه استاک دیل نام بلندپایه ترین افسر نظامی است که در جنگ ویتنام اسیر شد. بیش از ۷ سال اسیر بود و در یکی از اردوگاههای زندانیان جنگی. شکنجههای وحشتناکی را در آنجا تجربه کرد. بدون حقوق انسانی، بدون تاریخ آزادی، بدون پشتیبانی. او نه تنها در آن شرایط دوام آورد که جان بسیاری را نجات داد. یک سیستم ارتباطی رمزی بین اسرا درست کرد. برای آنکه اعتراف اجباری نکند صورتش را با تیغ برید و اطلاعات را به صورت محرمانه برای کشورش ارسال می کرد و ... جیمز کالینز با او مصاحبه ای کرد و از او پرسید «چه کسانی در آن سختیها دوام آوردند و چه کسانی دوام نیاوردند و نابود شدند؟»
پاسخ او تکان دهنده بود: خوش بین ها در هم شکستند! کسانی که منتظر بودند به زودی اتفاق مثبتی بیفتد و آنها از این مهلکه رها شوند. خوشبینها میگفتند: حتماً این کریسمس آزاد میشویم و به خانه بازمیگردیم. کریسمس میرسید و آنها آزاد نمیشدند. بعد میگفتند دیگر حتماً تا عید پاک [چند ماه بعد] خلاص خواهیم شد.» عید پاک هم میرسید و اتفاقی نمیافتاد. تکرار این رویه باعث میشد که در هم بشکنند و به تدریج از درون فرو بریزند.
چرا پروفسور کالینز نام این پدیده را پارادکس گذاشته است چون می گوید که امیدواری مثبت باید کنار دیدن واقعیت های منفی باشد. از این جهت پاراداکس است که یک امر منفی (واقعیت های مهلک) کنار یک امر مثبت (امیدواری) قرار می گیرند و همزمان با هم پیش می روند. بدبینی و امیدواری.
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
اگر بخواهم آنچه آموختم را فرموله کنم چنین می گویم:
۱) امیدواری بدون زمان: مهم ترین آموزه ای که پارادکس استاک دیل برای من داشت این است که امیدواری بدون زمان داشته باشم. امیدواری بدون زمان یعنی انتظار برای بهبود در آینده ای که نمی دانم چه زمانی فرا می رسد. امیدواری (انتظار) بدون زمان به تنهایی و بدون دو آیتم بعدی بی معناست.
۲) همپذیری اکنون و آرمان: به همان اندازه که ندیدن واقعیت های تلخ، احمقانه و کشنده است، نداشتن امید و نااستواری نیز ابلهانه و کشنده است. با چشمی به شرایط اسفناک موجود نگاه می کنم و با چشمی دیگر به آینده مطلوب مستتر در وضعیت فعلی.
۳) اقدام در دایره امکان: استاک دیل چه کرد؟ فقط امیدوار بود؟ نه! زبان رمزنگاری شده بین اسرا ایجاد کرد. به سایر اسرا آموزش داد که چگونه در مقابل شکنجه ها دوام بیاورند، زنده بمانند و اعتراف هم نکنند. اطلاعات محرمانه به کشور می فرستاد. روحیه می داد. او آنچه ممکن بود را انجام می داد.
پاراداکس استاک دیل نه تنها در مورد ایران که در مورد آینده جهان نیز الهام بخش است. پایان این جهان زیباست. می توان سه گانه معنوی «انتظار، نجات، موعود» را با امیدواری بدون زمان و اقدام در دایره امکان ترکیب کرد. حال ایران ما خوب نیست. جهان نیز از جنگ، تنش و ظلم و تجاوز رنج میبرد (=واقعیت های تلخ) اما می توان امیدوارانه در دایره امکان آنچه می توانيم، انجام دهيم و سعی کنيم جهان را اندکی فقط اندکی بهتر از آنچه تحویل گرفته ايم تحویل دهيم. هیچ کدام از کارهای ما گم نمی شوند. جهان بی حافظه نیست. هر کنشی که امروز انجام می دهيم با زنجیره بی نهایتی از روابط علت معلولی به پایان جهان متصل است. می توان با همین خرده اقدامات و انتظار فعال در پایان زیبای جهان و آینده مطلوب ایران حضور داشت. می توان یک منجی کوچک بود. می توان جاودانه شد.
@Dr_Lashkarbolouki
مجتبی لشکربلوکی
این روزها زیاد از هم می پرسیم که بالاخره اوضاع مملکت چه می شود؟ امیدوارم باشیم یا نه؟ حق می دهم که افراد این سوال را بپرسند، اما باید بگویم که این سوال احتمالا اشتباه است. چرا؟ توضیح می دهم.
تعریف امید چیست؟ امید یعنی حس انتظار مثبت (توقع) رخداد چیزی یا دستیابی به چیزی یا ممکن دانستن وقوع چیزی یا تحقق چیزی یا دستیابی به چیزی. دقت کردید؟ اصولا «امیدواریِ صرف» معنا ندارد. بلکه باید بگوییم که آنچه در مورد آن صحبت می کنیم چیست. امید به چه چیزی؟ بنابراین من هم امیدوارم و هم ناامید. بگذارید دو مثال بزنم: من به کارآفرینان وطن پرست این سرزمین امیدوارم. اما در عین حال به سیاست مداران سنتی امیدوار نیستم. این باعث شده است که کمتر حرص بخورم، و بدانم که نقطه تمرکزم را کجا بگذارم.
پس امیدواری تنها معنا ندارد بلکه امیدواری به الف و ناامیدی از ب معنادار است. اما حالا سوال پیش می آید که آیا برآیند این ناامیدی ها و امیدواری ها به امور مختلف، چه می شود؟ به آینده کلان ایران امیدوار بمانیم یا نه؟
برای پاسخ به این سوال از مفهوم پارادکس استاک دیل استفاده می کنم. این مفهوم را جیم کالینز، استاد برجسته دانشگاه استنفورد وارد ادبیات مدیریت کرد. استاک دیل، مدیر یک شرکت چند میلیارد دلاری نیست. بلکه استاک دیل نام بلندپایه ترین افسر نظامی است که در جنگ ویتنام اسیر شد. بیش از ۷ سال اسیر بود و در یکی از اردوگاههای زندانیان جنگی. شکنجههای وحشتناکی را در آنجا تجربه کرد. بدون حقوق انسانی، بدون تاریخ آزادی، بدون پشتیبانی. او نه تنها در آن شرایط دوام آورد که جان بسیاری را نجات داد. یک سیستم ارتباطی رمزی بین اسرا درست کرد. برای آنکه اعتراف اجباری نکند صورتش را با تیغ برید و اطلاعات را به صورت محرمانه برای کشورش ارسال می کرد و ... جیمز کالینز با او مصاحبه ای کرد و از او پرسید «چه کسانی در آن سختیها دوام آوردند و چه کسانی دوام نیاوردند و نابود شدند؟»
پاسخ او تکان دهنده بود: خوش بین ها در هم شکستند! کسانی که منتظر بودند به زودی اتفاق مثبتی بیفتد و آنها از این مهلکه رها شوند. خوشبینها میگفتند: حتماً این کریسمس آزاد میشویم و به خانه بازمیگردیم. کریسمس میرسید و آنها آزاد نمیشدند. بعد میگفتند دیگر حتماً تا عید پاک [چند ماه بعد] خلاص خواهیم شد.» عید پاک هم میرسید و اتفاقی نمیافتاد. تکرار این رویه باعث میشد که در هم بشکنند و به تدریج از درون فرو بریزند.
چرا پروفسور کالینز نام این پدیده را پارادکس گذاشته است چون می گوید که امیدواری مثبت باید کنار دیدن واقعیت های منفی باشد. از این جهت پاراداکس است که یک امر منفی (واقعیت های مهلک) کنار یک امر مثبت (امیدواری) قرار می گیرند و همزمان با هم پیش می روند. بدبینی و امیدواری.
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
اگر بخواهم آنچه آموختم را فرموله کنم چنین می گویم:
۱) امیدواری بدون زمان: مهم ترین آموزه ای که پارادکس استاک دیل برای من داشت این است که امیدواری بدون زمان داشته باشم. امیدواری بدون زمان یعنی انتظار برای بهبود در آینده ای که نمی دانم چه زمانی فرا می رسد. امیدواری (انتظار) بدون زمان به تنهایی و بدون دو آیتم بعدی بی معناست.
۲) همپذیری اکنون و آرمان: به همان اندازه که ندیدن واقعیت های تلخ، احمقانه و کشنده است، نداشتن امید و نااستواری نیز ابلهانه و کشنده است. با چشمی به شرایط اسفناک موجود نگاه می کنم و با چشمی دیگر به آینده مطلوب مستتر در وضعیت فعلی.
۳) اقدام در دایره امکان: استاک دیل چه کرد؟ فقط امیدوار بود؟ نه! زبان رمزنگاری شده بین اسرا ایجاد کرد. به سایر اسرا آموزش داد که چگونه در مقابل شکنجه ها دوام بیاورند، زنده بمانند و اعتراف هم نکنند. اطلاعات محرمانه به کشور می فرستاد. روحیه می داد. او آنچه ممکن بود را انجام می داد.
پاراداکس استاک دیل نه تنها در مورد ایران که در مورد آینده جهان نیز الهام بخش است. پایان این جهان زیباست. می توان سه گانه معنوی «انتظار، نجات، موعود» را با امیدواری بدون زمان و اقدام در دایره امکان ترکیب کرد. حال ایران ما خوب نیست. جهان نیز از جنگ، تنش و ظلم و تجاوز رنج میبرد (=واقعیت های تلخ) اما می توان امیدوارانه در دایره امکان آنچه می توانيم، انجام دهيم و سعی کنيم جهان را اندکی فقط اندکی بهتر از آنچه تحویل گرفته ايم تحویل دهيم. هیچ کدام از کارهای ما گم نمی شوند. جهان بی حافظه نیست. هر کنشی که امروز انجام می دهيم با زنجیره بی نهایتی از روابط علت معلولی به پایان جهان متصل است. می توان با همین خرده اقدامات و انتظار فعال در پایان زیبای جهان و آینده مطلوب ایران حضور داشت. می توان یک منجی کوچک بود. می توان جاودانه شد.
@Dr_Lashkarbolouki
🔳⭕️ ۵۰٪ تخفیف نوروزی دوره های آموزشی دکتر لشکربلوکی
▪️هوش استراتژی (اصول و فنون تفکر استراتژیک)
▪️رقص استراتژی (برنامه ریزی استراتژیک پیشرفته)
▪️مدیریت تحول استراتژیک (مدیریت تغییر)
زمان استفاده از تخفیف تا ۱۰ فروردین
بدیهی است در صورت ثبت نام لازم نیست حتما تا ۱۰ فروردین دوره را تکمیل کنید و بعد از این تاریخ هم فرصت دارید. فقط ثبت نام بايد قبل از ۱۰ فروردین انجام شود
لینک و اطلاعات بیشتر
https://b2n.ir/s24314
سال تان پر از آگاهی و امید
▪️هوش استراتژی (اصول و فنون تفکر استراتژیک)
▪️رقص استراتژی (برنامه ریزی استراتژیک پیشرفته)
▪️مدیریت تحول استراتژیک (مدیریت تغییر)
زمان استفاده از تخفیف تا ۱۰ فروردین
بدیهی است در صورت ثبت نام لازم نیست حتما تا ۱۰ فروردین دوره را تکمیل کنید و بعد از این تاریخ هم فرصت دارید. فقط ثبت نام بايد قبل از ۱۰ فروردین انجام شود
لینک و اطلاعات بیشتر
https://b2n.ir/s24314
سال تان پر از آگاهی و امید
🔳⭕️ در سال جدید مطالب بی شناسنامه را فوروارد نکنیم!
مطلبی در شبکه های اجتماعی در حال نشر است که این گونه شروع می شود.
نوشته آقای لشکربلوکی در جواب یکی از دوستان که برای وی پیام تبریک نیمه شعبان را فرستاده بود.
«عرض ارادت
در خصوص پیام جناب عالی گفتم اگر جواب حضرت عالی را ندهم بی احترامی است و لذا در خصوص پیام های مذهبی، تبریک میلاد های مذهبی و آنچه که مربوط به مذهب می شود نکته ای خواستم عرض کنم برای روشنگری، ضمن احترام به عقاید و اندیشه آدم ها و معتقدین -- معتقدم که ...»
بقیه مطلب را نیاوردم چون آوردن آن منجر به بازنشر یک مطلب ناصواب (البته از نظر حقیر) می شود. به کرات پرسش شده آیا این نوشته را تایید می کنم یا نه؛ به عرض می رسانم:
۱) نمی دانم کدام عزیزی چنین مطلبی نوشته. هر چند تصریح نشده که فرد مذکور مجتبی لشکربلوکی است ولی برخی عزیزان فکر کرده اند که احتمالا آن لشکربلوکی من بوده ام.
۲) به هیچ وجه این نوشته حقیر نیست احتمالا لشکربلوکی دیگری بوده. فقط یک لشکربلوکی که وجود ندارد!
۳) آن عزیزانی که از نزدیک مرا می شناسند که هیچ. برای دوستانی که مرا نمی شناسند تصریح می کنم که این مطلب ربطی به باورهای حقیر ندارد. بخشی از باورهای من اینجا آمده. پیش تر در یکی از نوشته هایم آورده بودم که《کسانی که مرا می شناسند می دانند آدم مذهبی هستم کمی هم سنتی. (البته لزوما آدم خوبی نیستم ولی دست کم دل در گرو مذهب دارم)》و همچنان به کارکرد دین داری راستین و عقلایی باور دارم.
۴) اکنون بیش از ده سال است که می نویسم و هر چه باور داشته ام یا به عقلم رسیده را به صورت عمومی در شبکه های اجتماعی یا کتاب ها یا مقالات منتشر می کنم. نمی گویم هر آنچه نوشته ام درست است ولی دست کم مکتوب است و شناسنامه دار. به هر مطلب بی شناسنامه ای اعتنا نکنید. و مهم تر آنکه «اخلاق ایجاب می کند هر مطلب بی شناسنامه ای را فوروارد نکنیم.»
از خداوند برای خودم و شما رستگاری آن جهانی و شادکامی این جهانی آرزومندم.
@Dr_Lashkarbolouki
مطلبی در شبکه های اجتماعی در حال نشر است که این گونه شروع می شود.
نوشته آقای لشکربلوکی در جواب یکی از دوستان که برای وی پیام تبریک نیمه شعبان را فرستاده بود.
«عرض ارادت
در خصوص پیام جناب عالی گفتم اگر جواب حضرت عالی را ندهم بی احترامی است و لذا در خصوص پیام های مذهبی، تبریک میلاد های مذهبی و آنچه که مربوط به مذهب می شود نکته ای خواستم عرض کنم برای روشنگری، ضمن احترام به عقاید و اندیشه آدم ها و معتقدین -- معتقدم که ...»
بقیه مطلب را نیاوردم چون آوردن آن منجر به بازنشر یک مطلب ناصواب (البته از نظر حقیر) می شود. به کرات پرسش شده آیا این نوشته را تایید می کنم یا نه؛ به عرض می رسانم:
۱) نمی دانم کدام عزیزی چنین مطلبی نوشته. هر چند تصریح نشده که فرد مذکور مجتبی لشکربلوکی است ولی برخی عزیزان فکر کرده اند که احتمالا آن لشکربلوکی من بوده ام.
۲) به هیچ وجه این نوشته حقیر نیست احتمالا لشکربلوکی دیگری بوده. فقط یک لشکربلوکی که وجود ندارد!
۳) آن عزیزانی که از نزدیک مرا می شناسند که هیچ. برای دوستانی که مرا نمی شناسند تصریح می کنم که این مطلب ربطی به باورهای حقیر ندارد. بخشی از باورهای من اینجا آمده. پیش تر در یکی از نوشته هایم آورده بودم که《کسانی که مرا می شناسند می دانند آدم مذهبی هستم کمی هم سنتی. (البته لزوما آدم خوبی نیستم ولی دست کم دل در گرو مذهب دارم)》و همچنان به کارکرد دین داری راستین و عقلایی باور دارم.
۴) اکنون بیش از ده سال است که می نویسم و هر چه باور داشته ام یا به عقلم رسیده را به صورت عمومی در شبکه های اجتماعی یا کتاب ها یا مقالات منتشر می کنم. نمی گویم هر آنچه نوشته ام درست است ولی دست کم مکتوب است و شناسنامه دار. به هر مطلب بی شناسنامه ای اعتنا نکنید. و مهم تر آنکه «اخلاق ایجاب می کند هر مطلب بی شناسنامه ای را فوروارد نکنیم.»
از خداوند برای خودم و شما رستگاری آن جهانی و شادکامی این جهانی آرزومندم.
@Dr_Lashkarbolouki
IRAN+20 Report.pdf
3.3 MB
🔲⭕️گزارش ایران پلاس ۲۰ تقدیم می شود؛ بیست تصویر از آینده
آنچه در این فایل آمده، گزارش یک هم آفرینی چند هزار نفره است در مورد بیست تصویر از ایران آینده.
در یک هم اندیشی مجازی ۵۵۶۱ نفر شرکت کردند و موافقت یا مخالفت خود را با بیست تصویر از آینده ایران مطرح کردند و همچنین صدها ایده جذاب جدید ارایه کردند. در این گزارش میزان موافقت یا مخالفت ۵۵۶۱ هم آفرین(مشارکت کننده) با تصاویر مختلف را با هم مرور می کنیم و به ایرانی بهتر می اندیشیم.
آنچه آمده یک مشق اولیه پر نقص است که شاید هیچ کدام از تصاویر و ایده ها درست نباشند اما خود این هم آفرینی ارزشمند است.
در این گزارش می خوانیم:
▪️تفاوت انسان و سنجاب
▪️۱۴ اصل کشورداری مطلوب
▪️ چند تصویر منتخب از مشارکت کنندگان
▪️کلمات و مفاهیم پرتکرار در تصاویر و ایده های مشارکت کنندگان
▪️پاسخ به چند انتقاد در مورد این هم آفرینی
▪️نقش «ما» در ساختن ایران «ما»
آنچه در این فایل آمده، گزارش یک هم آفرینی چند هزار نفره است در مورد بیست تصویر از ایران آینده.
در یک هم اندیشی مجازی ۵۵۶۱ نفر شرکت کردند و موافقت یا مخالفت خود را با بیست تصویر از آینده ایران مطرح کردند و همچنین صدها ایده جذاب جدید ارایه کردند. در این گزارش میزان موافقت یا مخالفت ۵۵۶۱ هم آفرین(مشارکت کننده) با تصاویر مختلف را با هم مرور می کنیم و به ایرانی بهتر می اندیشیم.
آنچه آمده یک مشق اولیه پر نقص است که شاید هیچ کدام از تصاویر و ایده ها درست نباشند اما خود این هم آفرینی ارزشمند است.
در این گزارش می خوانیم:
▪️تفاوت انسان و سنجاب
▪️۱۴ اصل کشورداری مطلوب
▪️ چند تصویر منتخب از مشارکت کنندگان
▪️کلمات و مفاهیم پرتکرار در تصاویر و ایده های مشارکت کنندگان
▪️پاسخ به چند انتقاد در مورد این هم آفرینی
▪️نقش «ما» در ساختن ایران «ما»
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔲⭕️این زن نگاه نکرد، شروع کرد و سپس ...
مجتبی لشکربلوکی
این فیلم ضبط شده از یک رخداد واقعی را نگاه کنید.
دقت کنید
▫️چگونه کسانی شروع کردند،
▫️چگونه کسانی پیوستند
▫️و چگونه یک موقعیت پیچیده، به سامان رسید.
آینده جامعه را کسانی می سازند که
▫️امیدوارند
▫️کنشگرند (در دایره امکان دست به اقدام می زنند)
▫️خود تعمیم یافته دارند (وجودشان را در خود محدود نکرده اند)
▫️مسئولیت پذیرند (در قبال جامعه احساس مسئولیت می کنند).
همانگونه که در کتاب استراتژی توسعه ایران گفته شده باید از نسل توسعه خواه به نسل توسعه آگاه و توسعه آفرین گذر کرد.
@Dr_Lashkarbolouki
دسترسی به تمام جستارها، محتواهای صوتی و تصویری و گزارش های رایگان
yek.link/Lashkarbolouki
مجتبی لشکربلوکی
این فیلم ضبط شده از یک رخداد واقعی را نگاه کنید.
دقت کنید
▫️چگونه کسانی شروع کردند،
▫️چگونه کسانی پیوستند
▫️و چگونه یک موقعیت پیچیده، به سامان رسید.
آینده جامعه را کسانی می سازند که
▫️امیدوارند
▫️کنشگرند (در دایره امکان دست به اقدام می زنند)
▫️خود تعمیم یافته دارند (وجودشان را در خود محدود نکرده اند)
▫️مسئولیت پذیرند (در قبال جامعه احساس مسئولیت می کنند).
همانگونه که در کتاب استراتژی توسعه ایران گفته شده باید از نسل توسعه خواه به نسل توسعه آگاه و توسعه آفرین گذر کرد.
@Dr_Lashkarbolouki
دسترسی به تمام جستارها، محتواهای صوتی و تصویری و گزارش های رایگان
yek.link/Lashkarbolouki
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔲⭕️تراژدی انسان های پوشالی بدون مغز و کلاغ هایی که نگاه می کنند!
مجتبی لشکربلوکی
به این ویدئو نگاه کنید این یک اثر هنری رباتیک است که در موزه هنرهای معاصر سئول به نمایش گذاشته شده. انسانهایی از جنس پوشال و بی سر، که در رقابتی بی پایان برای به دست آوردن یک «سَر» که روی میز میچرخد، تلاش میکنند هر بار که سر به آن ها نزدیک می شود با شوق به سمت آن بلند می شوند اما ... و کلاغهایی که از بالا نظارهگر این تلاش بیپایاناند!
☑️⭕️تجویز راهبردی:
وقتی مناسبات جامعه درست طراحی نشده باشد (به تعبیر عجم اوغلو وقتی نهادها غیرفراگیر و استثماری هستند و به تعبیر داگلاس نورث برنده جایزه نوبل وقتی نهادها با دسترسی محدودند) فرصت های اقتصادی و سیاسی نامتقارن است. عده ای تا بی نهایت تلاش می کنند و به جایی نمی رسند و عده ای کاری نمی کنند و به بی نهایت ثروت و قدرت می رسند.
انسان های پوشالی باید یاد بگیرند به جای این رقابت بی فایده، نهاد جدیدی (بازی جمعی یا قواعد جدیدی) طراحی کنند وگرنه این بازی کثیف تا ابد ادامه خواهد داشت.
@Dr_Lashkarbolouki
دسترسی به تمام جستارها، گزارش ها، کتاب ها و ...
Yek.link/Lashkarbolouki
مجتبی لشکربلوکی
به این ویدئو نگاه کنید این یک اثر هنری رباتیک است که در موزه هنرهای معاصر سئول به نمایش گذاشته شده. انسانهایی از جنس پوشال و بی سر، که در رقابتی بی پایان برای به دست آوردن یک «سَر» که روی میز میچرخد، تلاش میکنند هر بار که سر به آن ها نزدیک می شود با شوق به سمت آن بلند می شوند اما ... و کلاغهایی که از بالا نظارهگر این تلاش بیپایاناند!
☑️⭕️تجویز راهبردی:
وقتی مناسبات جامعه درست طراحی نشده باشد (به تعبیر عجم اوغلو وقتی نهادها غیرفراگیر و استثماری هستند و به تعبیر داگلاس نورث برنده جایزه نوبل وقتی نهادها با دسترسی محدودند) فرصت های اقتصادی و سیاسی نامتقارن است. عده ای تا بی نهایت تلاش می کنند و به جایی نمی رسند و عده ای کاری نمی کنند و به بی نهایت ثروت و قدرت می رسند.
انسان های پوشالی باید یاد بگیرند به جای این رقابت بی فایده، نهاد جدیدی (بازی جمعی یا قواعد جدیدی) طراحی کنند وگرنه این بازی کثیف تا ابد ادامه خواهد داشت.
@Dr_Lashkarbolouki
دسترسی به تمام جستارها، گزارش ها، کتاب ها و ...
Yek.link/Lashkarbolouki
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔲⭕️چرا یک ساختار فاسد، سیاست غلط یا قانون تنش زا ادامه پیدا می کند؟
مجتبی لشکربلوکی
این فیلم کوتاه را ببینید.
تحلیل و تجویز راهبردی:
سعی و خطا، نشانه هوشمندی است.
سعی در خطا نشانه حماقت!!
ما انسانیم و ناآگاه بنابراین جستجو می کنیم، سعی و خطا می کنیم. این نشانه هوشمندی است. اما اگر سعی در خطا کنیم. یعنی سعی کنیم ایده ای که غلط است، سیاستی که ناکارآمد است، ساختاری که فاسد است، قانونی که تنش زاست را تکرار کنیم آنگاه این نشانه حماقت است.
چرا چنین چیزی رخ می دهد؟
یکی از دلایل می تواند همذات پنداری با ایده، سیاست و قانون و ساختار است. به چه معنا؟ یعنی اینکه ایده من یعنی من، سیاست پیشنهادی من مساوی است با من و اگر درست از آب در نیامد یا نقد شد یعنی من زیر سوال می روم به همین خاطر دچار سندروم تشدید غیرمنطقی تعهد می شوم.
☑️⭕️چه باید کرد؟
تفکیک معرفتی-روانی؛ برای هوشمندی باید بدانیم و بفهمیم که ما مساوی نظرات، ایده ها و سیاست ها نیستیم. بلکه آن ها پدیده ای مجزا از ما هستند اگر خطا بودنشان معلوم شد، این ما نیستم که زیر سوال می رويم. این آن ایده/سیاست است.
@Dr_Lashkarbolouki
YeK.link/Lashkarbolouki
مجتبی لشکربلوکی
این فیلم کوتاه را ببینید.
تحلیل و تجویز راهبردی:
سعی و خطا، نشانه هوشمندی است.
سعی در خطا نشانه حماقت!!
ما انسانیم و ناآگاه بنابراین جستجو می کنیم، سعی و خطا می کنیم. این نشانه هوشمندی است. اما اگر سعی در خطا کنیم. یعنی سعی کنیم ایده ای که غلط است، سیاستی که ناکارآمد است، ساختاری که فاسد است، قانونی که تنش زاست را تکرار کنیم آنگاه این نشانه حماقت است.
چرا چنین چیزی رخ می دهد؟
یکی از دلایل می تواند همذات پنداری با ایده، سیاست و قانون و ساختار است. به چه معنا؟ یعنی اینکه ایده من یعنی من، سیاست پیشنهادی من مساوی است با من و اگر درست از آب در نیامد یا نقد شد یعنی من زیر سوال می روم به همین خاطر دچار سندروم تشدید غیرمنطقی تعهد می شوم.
☑️⭕️چه باید کرد؟
تفکیک معرفتی-روانی؛ برای هوشمندی باید بدانیم و بفهمیم که ما مساوی نظرات، ایده ها و سیاست ها نیستیم. بلکه آن ها پدیده ای مجزا از ما هستند اگر خطا بودنشان معلوم شد، این ما نیستم که زیر سوال می رويم. این آن ایده/سیاست است.
@Dr_Lashkarbolouki
YeK.link/Lashkarbolouki
بنام خداوند پروانه های قشنگ
🔲⭕️معرفی یک موسسه نیکوکاری مطمئن زیر نظر هیات امنایی از اساتید و دانش آموختگان دانشگاه های تهران
این یکی از صدها پرونده ای است که پیش روی این نهاد نیکوکاری است:
امیرعلی ۷ ساله و ملیکا ۱۰ ساله مبتلا به بیماری برنارد سولیر هستند که به دلیل این بیماری گاهی خونریزی شدید میکنند و مجبورند مدتی را در بیمارستان بستری شوند و باید تحت عمل پیوند مغز واستخوان قرار بگیرند که هزینه آن حدود ۲۰ تا ۳۰میلیون تومان است. پدر و مادر آنها به دلیل اعتیاد از هم جدا شدهاند و تامین تمام مخارج زندگی به عهده مادر است اما او هم به دلیل پرستاری از این دو فرزند نمیتواند در خارج از منزل کار کند. این خانواده در اطراف کرج مستاجرند و به سختی زندگی را میگذرانند. منابع مالی شما صرف حمایت از دانشجویان نیازمند، خانه های نیازمند و به عبارت ساده تر صرف همشهری ها و هم نوعان شما می شود.
💳شماره کارت :
6104337770070090
💶 شماره حساب
7156286831
💳شماره شبا:
IR490120000000007156286831
🔶 پرداخت سریع و آسان با:#29*7*733*
📱ارتباط با خیریه
09354066029
اطلاع از کارها و خدمات این نهاد نیکوکاری در کانال و اینستاگرام
آدرس تلگرام:
@MehreAftab8
آدرس اینستاگرام:
http://Instagram.com/@Kheirye.mohebanoreza
برای دگرگزینی عقلایی و دگردوستی سنجش گرانه باید از کمک رسانیِ «هیجانی-مالی-شخصی» به خیررسانی «عقلایی-چندبعدی-نهادی» گذر کنیم و در این راه «نهادهای نیکوکاری مطمئن» می تواند بهترین مسیر باشد.
🔲⭕️معرفی یک موسسه نیکوکاری مطمئن زیر نظر هیات امنایی از اساتید و دانش آموختگان دانشگاه های تهران
این یکی از صدها پرونده ای است که پیش روی این نهاد نیکوکاری است:
امیرعلی ۷ ساله و ملیکا ۱۰ ساله مبتلا به بیماری برنارد سولیر هستند که به دلیل این بیماری گاهی خونریزی شدید میکنند و مجبورند مدتی را در بیمارستان بستری شوند و باید تحت عمل پیوند مغز واستخوان قرار بگیرند که هزینه آن حدود ۲۰ تا ۳۰میلیون تومان است. پدر و مادر آنها به دلیل اعتیاد از هم جدا شدهاند و تامین تمام مخارج زندگی به عهده مادر است اما او هم به دلیل پرستاری از این دو فرزند نمیتواند در خارج از منزل کار کند. این خانواده در اطراف کرج مستاجرند و به سختی زندگی را میگذرانند. منابع مالی شما صرف حمایت از دانشجویان نیازمند، خانه های نیازمند و به عبارت ساده تر صرف همشهری ها و هم نوعان شما می شود.
💳شماره کارت :
6104337770070090
💶 شماره حساب
7156286831
💳شماره شبا:
IR490120000000007156286831
🔶 پرداخت سریع و آسان با:#29*7*733*
📱ارتباط با خیریه
09354066029
اطلاع از کارها و خدمات این نهاد نیکوکاری در کانال و اینستاگرام
آدرس تلگرام:
@MehreAftab8
آدرس اینستاگرام:
http://Instagram.com/@Kheirye.mohebanoreza
برای دگرگزینی عقلایی و دگردوستی سنجش گرانه باید از کمک رسانیِ «هیجانی-مالی-شخصی» به خیررسانی «عقلایی-چندبعدی-نهادی» گذر کنیم و در این راه «نهادهای نیکوکاری مطمئن» می تواند بهترین مسیر باشد.
🔲⭕️کفش هایت برای من!
مجتبی لشکربلوکی
پیتر سینگر (فیلسوف معاصر و استاد دانشگاه پرینستون) ما را در یک موقعیت جالب اما متفاوت قرار می دهد: فرض کنید که دارید در پارک قدم می زنید می بینید کودکی در حال غرق شدن در دریاچه ای کم عمق است، اگر سریع تصمیم بگیرید و بپرید در آب او نجات پیدا می کند فقط کفش گران قیمتی که پوشیدید خراب می شود. آیا ما آن کودک را نجات می دهیم؟ قاعدتا می گوییم که قید کفش مان را می زنیم و به آب می زنیم و او را نجات می دهیم.
تا اینجا سخت نبود، گیر قضیه سوال دوم است: سوال بعدی او این است که چه تفاوتی وجود دارد بین آن کودکی که جلوی چشم ما افتاد توی آب و شما به راحتی می توانید نجاتش بدید با کودکان دیگری که ما می دانیم با هزینه بسیار کمتر از کفش لوکسمان میتوانستیم جانشان را نجات بدیم؟ اگر الان از طریق موسسات نیکوکاری به کسانی که گیر ۱ میلیون تومان پول هستند، کمک نکنیم در واقع انتخاب کردیم که کفشمون خراب نشه. یعنی بین کودکان نیازمند و کفش لوکس، دومی را انتخاب کرده ایم.
ما هر بار که پولمان را صرف امور تجملاتی (و نه کارکردی) می کنیم مانند لپتاپ آخرین سیستم، موبایل آخرین مدل، ماشین گران قیمت، خانه لوکس، بلیط صف اول کنسرت، بوت و نیم بوت مارک دار، پالتوی اشرافی، لوستر آنچنانی و مبلمان تشریفاتی و هر نوع هزینه تجملاتی در واقع انتخاب کرده ایم که آن کودکان بمیرند! به همین راحتی! چون با هزینه بسیار کمتر از آن ماشین لوکس می شد دهها بلکه صدها کودک را نجات داد.
◻️⭕️شش آموزه کلیدی
کتاب The Most Good You Can Do که در ایران نیز ترجمه شده نوشته همین پیتر سنگر است. شش آموزه جالب این کتاب را با هم مرور کنیم:
۱) اخلاقی زیستن صرف اجتناب از رفتارها و گفتارهای غیراخلاقی نیست (اخلاق منفی گریز) بلکه باید تا جای ممکن به دیگران خیر رساند (اخلاق مثبت گرا).
۲) دگردوستی سنجشگرانه و عقلایی بسی والاتر از دگردوستی هیجانی-احساسی است. اگر من به خاطر التیام خاطر یا همدردی به کسی کمک کنم خوب است اما پیترسنگر می گوید که کرامت و سخاوت باید با عقلانیت همراه باشد. خیر و خرد باید با هم باشند. بدان معنا که من همواره از خودم به بپرسم که اکنون این زمان و توان و امکان محدودم را به چه کسی و چه چیزی و در کجا باید تخصیص دهم که بیشترین بازده مثبت جمعی را داشته باشد؟ کمک به تامین آب آشامیدنی در کشور الف یا زلزله زدگان کشور ب. به گروهی که به پایان کارتن خوابی می اندیشند یا به گروهی که بر درس خواندن کودکان محروم متمرکزند؟
پیتر سنگر در ویدئویی که برای ترجمه کتابش در ایران داشت گفت در اسلام توصیه شده بخشی از ثروت را به فقرا انفاق کنیم. خیلی از اهل انفاق فکر می کنند مهم نیست که کمکشان چقدر موثر باشد. این درست نیست. برخی کمکها ۱۰ برابر، برخی ۱۰۰ برابر موثر است و برخی دیگر اینگونه نیستند. او تاکید دارد که انجام عمل خیر باید خردمندانه باشد.
۳) ما به مواردی که در مجاورت و در جلوی چشم ما رخ می دهد بیشتر واکنش نشان می دهیم. برای آنکه در دام دگردوستی هیجانی، احساسی، واکنشی و شخصی نیفتیم استفاده از نهادهای حرفه ای نیکوکاری روش مناسبی است. نباید فقط به مواردی که جلوی چشم مان است تمرکز کنیم.
۴) خیر رساندن فقط کار خیریه و صرف پول نیست. زمان، اعتبار، آبرو و ارتباطاتمان را می توانیم صرف بهبود اوضاع انسان و جهان کنیم. برای اینکار باید هزینه های زندگی مان را محدود به ضروریات و رفاهیات معمولی کنیم و از رفاهیات لوکس و تجملات چشم پوشی کنیم. برای اینکار باید رشته تحصیلی و شغلمان را گونه ای انتخاب کنیم که بیشترین خیر عمومی را تولید می کند. اصلا باید تلاش کرد که چندین برابر درآمد داشته باشیم تا بیشتر صرف امور نیکوکارانه کنیم.
۵) بر خیری که شخصاً میتوانیم برسانیم باید تمرکز کنیم، نه بر مسائلی که باقی میمانند یا حلشان دست ما نیست. کاهش دادن رنج و زشتی، چه در انسان و چه در جهان طبیعت، مطلوب است، حتی اگر از بین بردن برخی رنجها فعلا ممکن نباشد.
۶) با رساندن بیشترین خیر به دیگران، سبب تعالی خودم می شوم. من با کمک کردن هیچ منتی بر دیگری ندارم چرا که خودم تعالی یافته ام. به عبارت دیگر ما به نیازمندان محتاجیم نه برعکس.
☑️⭕️تجویز راهبردی
اگر به فکر توسعه ایران هستیم فرهنگ دگرگزینی عقلایی را ترویج کنیم. دگردوستی سنجش گرانه و عقلایی همان چیزی است که به آن محتاجیم. تا از خود محدود به «خود تعمیم یافته» برسیم. از «انتظار برای دستاوردهای بزرگ» به «اقدام برای نتایج کوچک» (نیلوفران آبی) مهاجرت کنیم و از کمک رسانی با سه ویژگی «هیجانی-مالی-شخصی» به خیررسانی «عقلایی-چندبعدی-نهادی» گذر کنیم. از کفش مان (کمیت زندگی) به خاطر کیفیت زندگی بگذریم.
@Dr_Lashkarbolouki
مجتبی لشکربلوکی
پیتر سینگر (فیلسوف معاصر و استاد دانشگاه پرینستون) ما را در یک موقعیت جالب اما متفاوت قرار می دهد: فرض کنید که دارید در پارک قدم می زنید می بینید کودکی در حال غرق شدن در دریاچه ای کم عمق است، اگر سریع تصمیم بگیرید و بپرید در آب او نجات پیدا می کند فقط کفش گران قیمتی که پوشیدید خراب می شود. آیا ما آن کودک را نجات می دهیم؟ قاعدتا می گوییم که قید کفش مان را می زنیم و به آب می زنیم و او را نجات می دهیم.
تا اینجا سخت نبود، گیر قضیه سوال دوم است: سوال بعدی او این است که چه تفاوتی وجود دارد بین آن کودکی که جلوی چشم ما افتاد توی آب و شما به راحتی می توانید نجاتش بدید با کودکان دیگری که ما می دانیم با هزینه بسیار کمتر از کفش لوکسمان میتوانستیم جانشان را نجات بدیم؟ اگر الان از طریق موسسات نیکوکاری به کسانی که گیر ۱ میلیون تومان پول هستند، کمک نکنیم در واقع انتخاب کردیم که کفشمون خراب نشه. یعنی بین کودکان نیازمند و کفش لوکس، دومی را انتخاب کرده ایم.
ما هر بار که پولمان را صرف امور تجملاتی (و نه کارکردی) می کنیم مانند لپتاپ آخرین سیستم، موبایل آخرین مدل، ماشین گران قیمت، خانه لوکس، بلیط صف اول کنسرت، بوت و نیم بوت مارک دار، پالتوی اشرافی، لوستر آنچنانی و مبلمان تشریفاتی و هر نوع هزینه تجملاتی در واقع انتخاب کرده ایم که آن کودکان بمیرند! به همین راحتی! چون با هزینه بسیار کمتر از آن ماشین لوکس می شد دهها بلکه صدها کودک را نجات داد.
◻️⭕️شش آموزه کلیدی
کتاب The Most Good You Can Do که در ایران نیز ترجمه شده نوشته همین پیتر سنگر است. شش آموزه جالب این کتاب را با هم مرور کنیم:
۱) اخلاقی زیستن صرف اجتناب از رفتارها و گفتارهای غیراخلاقی نیست (اخلاق منفی گریز) بلکه باید تا جای ممکن به دیگران خیر رساند (اخلاق مثبت گرا).
۲) دگردوستی سنجشگرانه و عقلایی بسی والاتر از دگردوستی هیجانی-احساسی است. اگر من به خاطر التیام خاطر یا همدردی به کسی کمک کنم خوب است اما پیترسنگر می گوید که کرامت و سخاوت باید با عقلانیت همراه باشد. خیر و خرد باید با هم باشند. بدان معنا که من همواره از خودم به بپرسم که اکنون این زمان و توان و امکان محدودم را به چه کسی و چه چیزی و در کجا باید تخصیص دهم که بیشترین بازده مثبت جمعی را داشته باشد؟ کمک به تامین آب آشامیدنی در کشور الف یا زلزله زدگان کشور ب. به گروهی که به پایان کارتن خوابی می اندیشند یا به گروهی که بر درس خواندن کودکان محروم متمرکزند؟
پیتر سنگر در ویدئویی که برای ترجمه کتابش در ایران داشت گفت در اسلام توصیه شده بخشی از ثروت را به فقرا انفاق کنیم. خیلی از اهل انفاق فکر می کنند مهم نیست که کمکشان چقدر موثر باشد. این درست نیست. برخی کمکها ۱۰ برابر، برخی ۱۰۰ برابر موثر است و برخی دیگر اینگونه نیستند. او تاکید دارد که انجام عمل خیر باید خردمندانه باشد.
۳) ما به مواردی که در مجاورت و در جلوی چشم ما رخ می دهد بیشتر واکنش نشان می دهیم. برای آنکه در دام دگردوستی هیجانی، احساسی، واکنشی و شخصی نیفتیم استفاده از نهادهای حرفه ای نیکوکاری روش مناسبی است. نباید فقط به مواردی که جلوی چشم مان است تمرکز کنیم.
۴) خیر رساندن فقط کار خیریه و صرف پول نیست. زمان، اعتبار، آبرو و ارتباطاتمان را می توانیم صرف بهبود اوضاع انسان و جهان کنیم. برای اینکار باید هزینه های زندگی مان را محدود به ضروریات و رفاهیات معمولی کنیم و از رفاهیات لوکس و تجملات چشم پوشی کنیم. برای اینکار باید رشته تحصیلی و شغلمان را گونه ای انتخاب کنیم که بیشترین خیر عمومی را تولید می کند. اصلا باید تلاش کرد که چندین برابر درآمد داشته باشیم تا بیشتر صرف امور نیکوکارانه کنیم.
۵) بر خیری که شخصاً میتوانیم برسانیم باید تمرکز کنیم، نه بر مسائلی که باقی میمانند یا حلشان دست ما نیست. کاهش دادن رنج و زشتی، چه در انسان و چه در جهان طبیعت، مطلوب است، حتی اگر از بین بردن برخی رنجها فعلا ممکن نباشد.
۶) با رساندن بیشترین خیر به دیگران، سبب تعالی خودم می شوم. من با کمک کردن هیچ منتی بر دیگری ندارم چرا که خودم تعالی یافته ام. به عبارت دیگر ما به نیازمندان محتاجیم نه برعکس.
☑️⭕️تجویز راهبردی
اگر به فکر توسعه ایران هستیم فرهنگ دگرگزینی عقلایی را ترویج کنیم. دگردوستی سنجش گرانه و عقلایی همان چیزی است که به آن محتاجیم. تا از خود محدود به «خود تعمیم یافته» برسیم. از «انتظار برای دستاوردهای بزرگ» به «اقدام برای نتایج کوچک» (نیلوفران آبی) مهاجرت کنیم و از کمک رسانی با سه ویژگی «هیجانی-مالی-شخصی» به خیررسانی «عقلایی-چندبعدی-نهادی» گذر کنیم. از کفش مان (کمیت زندگی) به خاطر کیفیت زندگی بگذریم.
@Dr_Lashkarbolouki
🔲⭕️کدام کتاب، کجا؟ با چقدر تخفیف؟
کتاب های دکتر لشکربلوکی را کجا می توان خرید؟
◽️پنج کتاب در حوزه استراتژی و تفکر استراتژیک
▪️ذهن استراتژیست (این کتاب برای عموم قابل استفاده است)
▪️هنر رقصیدن با استراتژی
▪️جاری سازی استراتژی
▪️کنترل و پایش استراتژی
▪️جعبه ابزار استراتژی
آریاناقلم در نمایشگاه نیست. اما هم حضوری و هم مجازی می توانید با ۲۰٪ تخفیف بخرید: مجازی از این لینک: https://b2n.ir/x66945
حضوری: ساعت ۱۰ تا ۱۹ سهروردی جنوبی، ملایریپور غربی، پلاک ۳۷
◻️سه کتاب با تخفیف ۴۰٪
این سه کتاب عمومی و برای سنین بالاتر از ۱۶ سال قابل استفاده است.
▪️چرا عقب ماندیم؟ چگونه پیشرفت کنیم؟ (استراتژی توسعه ایران)
▪️خلاصه خوشبختی؛ عصاره ۱۲ رفرنس خوشبختی در ۱۵ تکنیک کاربردی
▪️استراتژی های یک حرفه ای؛ رموز موفقیت و پیشرفت در کار و حرفه
با این 👆 بن تخفیف با مراجعه حضوری: شبستان (ناشران عمومی)، سالن ۳: راهروی ۲۴ غرفه ۱۳ انتشارات پناه ۴۰٪ تخفیف بگیرید.
پیشنهاد می شود گذری در کوی نیکنامان رو هم بخرید.
◽️کتاب ذهن زیبا (مهارت تصمیم گیری و حل مساله و قابل استفاده برای عموم بالای ۱۶ سال). لینک:
https://b2n.ir/q45627
کتاب های دکتر لشکربلوکی را کجا می توان خرید؟
◽️پنج کتاب در حوزه استراتژی و تفکر استراتژیک
▪️ذهن استراتژیست (این کتاب برای عموم قابل استفاده است)
▪️هنر رقصیدن با استراتژی
▪️جاری سازی استراتژی
▪️کنترل و پایش استراتژی
▪️جعبه ابزار استراتژی
آریاناقلم در نمایشگاه نیست. اما هم حضوری و هم مجازی می توانید با ۲۰٪ تخفیف بخرید: مجازی از این لینک: https://b2n.ir/x66945
حضوری: ساعت ۱۰ تا ۱۹ سهروردی جنوبی، ملایریپور غربی، پلاک ۳۷
◻️سه کتاب با تخفیف ۴۰٪
این سه کتاب عمومی و برای سنین بالاتر از ۱۶ سال قابل استفاده است.
▪️چرا عقب ماندیم؟ چگونه پیشرفت کنیم؟ (استراتژی توسعه ایران)
▪️خلاصه خوشبختی؛ عصاره ۱۲ رفرنس خوشبختی در ۱۵ تکنیک کاربردی
▪️استراتژی های یک حرفه ای؛ رموز موفقیت و پیشرفت در کار و حرفه
با این 👆 بن تخفیف با مراجعه حضوری: شبستان (ناشران عمومی)، سالن ۳: راهروی ۲۴ غرفه ۱۳ انتشارات پناه ۴۰٪ تخفیف بگیرید.
پیشنهاد می شود گذری در کوی نیکنامان رو هم بخرید.
◽️کتاب ذهن زیبا (مهارت تصمیم گیری و حل مساله و قابل استفاده برای عموم بالای ۱۶ سال). لینک:
https://b2n.ir/q45627
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔲⭕️نتوکراسی و کنشگران مرزی ابزار توسعه
بازنشر از مجموعه ایران پایدار
✅ «مجتبی لشکربلوکی»، جستارنویس ایرانی است؛ که کتابی را با عنوان «استراتژی توسعه در ایران» منتشر کرده. او در این کتاب با ترکیب نظرات اندیشمندان مختلف به دو پرسش پاسخ می دهد: «چرا ایران عقب ماند؟» و «چگونه پیشرفت کنیم؟»؛ پرسشهایی که با دو پرسش از ۴ پرسش اصلی ايران پایدار ارتباط مییابد.
✅ مجموعهٔ ايران پایدار، در یکی دیگر از برنامههای گفتگومحور مِهستان میزبان ایشان بود. در این بخش از برنامه لشکربلوکی نتوکراسی و کنشگران مرزی را به عنوان ابزارهایی برای بهبود در شرایط کنونی معرفی میکند.
نسخهٔ صوتی برنامه
نسخهٔ تصویری در یوتیوب و آپارات ايران پایدار
لیست برنامههای گفتگومحور مِهستان
@IranePaydar_Official
پی نوشت: ایده اصلی: چاره ای نیست. اختلافات سر جای خودش، باید برای مسایلی که با دولت و حاکمیت تفاهم وجود دارد کمک کرد تا یک راه حل معقول و مرضی الطرفین خلق شود. بخشی از مسیر توسعه از طریق حل مسایل ملی به شیوه مشارکتی و شبکه ای با محوریت کنشگران مرزی است. نتوکراسی فراتر از دموکراسی و بروکراسی عمل می کند.
@Dr_Lashkarbolouki
بازنشر از مجموعه ایران پایدار
✅ «مجتبی لشکربلوکی»، جستارنویس ایرانی است؛ که کتابی را با عنوان «استراتژی توسعه در ایران» منتشر کرده. او در این کتاب با ترکیب نظرات اندیشمندان مختلف به دو پرسش پاسخ می دهد: «چرا ایران عقب ماند؟» و «چگونه پیشرفت کنیم؟»؛ پرسشهایی که با دو پرسش از ۴ پرسش اصلی ايران پایدار ارتباط مییابد.
✅ مجموعهٔ ايران پایدار، در یکی دیگر از برنامههای گفتگومحور مِهستان میزبان ایشان بود. در این بخش از برنامه لشکربلوکی نتوکراسی و کنشگران مرزی را به عنوان ابزارهایی برای بهبود در شرایط کنونی معرفی میکند.
نسخهٔ صوتی برنامه
نسخهٔ تصویری در یوتیوب و آپارات ايران پایدار
لیست برنامههای گفتگومحور مِهستان
@IranePaydar_Official
پی نوشت: ایده اصلی: چاره ای نیست. اختلافات سر جای خودش، باید برای مسایلی که با دولت و حاکمیت تفاهم وجود دارد کمک کرد تا یک راه حل معقول و مرضی الطرفین خلق شود. بخشی از مسیر توسعه از طریق حل مسایل ملی به شیوه مشارکتی و شبکه ای با محوریت کنشگران مرزی است. نتوکراسی فراتر از دموکراسی و بروکراسی عمل می کند.
@Dr_Lashkarbolouki
🔲⭕️ آینده ایران و دومینوهای احتمالی
مجتبی لشکربلوکی
در سال۱۹۹۲ فقط ۲۷۷ هزار اجاق مایکروویو در چین فروخته شد. میانگین قیمت یک اجاق مایکروویو حدود ۳ هزار یوان بود که از توان مالی یک شهروند معمولی چینی بسیار فراتر بود. بیشتر چینی ها اجاق مایکروویو را کالایي لوکس می دیدند. تولیدکنندگان، چینی ها را غیرمشتریانی می دیدند که حتی به خریدن اجاق مایکروویو فکر هم نمی کنند. اما بنیانگذار گالانز چیز دیگری دید: او مردمی را می دید که در مجموعه آپارتمانهای کوچک بدون اجاق گاز یا با اجاق گازهای جاگیر و سنگین زندگی می کردند. بسیاری از آنها از اجاق رومیزی استفاده میکردند که بیشتر اوقات آپارتمانهای تنگ و کوچک آنها را حسابی گرم می کرد. شرکت گالانز تصمیم گرفت روی بازار چین متمرکز شود دقیقاً به همان دلایلی که بسیاری از برندها تصمیم گرفتند این بازار را نادیده بگیرند. او روی تولید اجاق ارزان قیمت کار کرد، به جای آنکه محصول بیافریند، بازار آفرینی کرد.
او بعدها توانست به درآمدی بالای ۴ میلیارد دلار در سال برسد. جزو ۵۰۰ شرکت برتر خصوصی چین شود. او در سال ۱۹۹۳ ، فقط ۲۰ کارمند داشت اما بعدها از مرز ۴۰ هزار کارمند هم گذشت. و سهم بازاری ۴۰ درصدی در بازار جهانی دارد و آنقدر رشد کرد که چندی پیش شرکت معروف ویرپول را نیز خرید.
آنچه خواندیم بخشی از کتاب پارادکس پیشرفت است نوشته استاد فقید و مشهور دانشگاه هاروارد کریستنسن (دانلود رایگان ترجمه کتاب). او معتقد است اگر می خواهیم جهان را تغییر دهیم و توسعه پیدا کنیم، باید برویم سراغ نوآوری بازارآفرین. بیشتر توضیح می دهم. اندیشه بنیادین او سه آموزه کلیدی دارد:
۱) ما سه گونه نوآوری داریم: نوآوری تداوم بخش (بهبود محصولات و خدمات)، نوآوری کارایی بخش (بهبود فرآیندها) و نوآوری بازارآفرین (خلق بازار جدید از طریق تبدیل غیرمشتریان به مشتریان). توسعه در گرو نوآوری بازارآفرین است.
۲) نوآوری بازارآفرین، بازارهای جدید را می آفریند. اما نه هر بازار جدیدی، بلکه بازارهای جدید در خدمت آن مردمی که برای مصرف آنها هیچ محصولی وجود ندارد یا محصولات موجود برایشان قابل خرید/استفاده نیست.
۳) نوآوری بازارآفرین اثرات دومینویی فوق العاده ای دارد. نه تنها برای شرکت ها ثروت آفرین است که برای کشورها توسعه آفرین است. بازارآفرینی هم برای مشتریان سودمند است (رفاه مصرفی)، هم برای کارمندان (شغل و استقلال مالی)، هم برای کارآفرینان و سرمایه گذاران (ثروت) و هم برای جامعه (اثرات دومینویی). شهروندان که استقلال اقتصادی کسب کنند، آزادیهای سیاسی و افزایش شعور اجتماعی هم به دنبال آن می آید.
این اثرات دومینویی را در مثال فورد ببینم: زمانی در آمریکا کمتر از ۱۷ هزار خودرو وجود داشت که همگی خودروهای سفارشی ساز بودند و نماد تشخص اجتماعی. نه راه آسفالت و نه جایگاه سوخت جدی. کسی هم پولش به خرید خودرو نمی رسيد. اما هنری فورد همه اینها را تغییر داد. او مدل تی را ارایه کرد مبتنی بر تولید انبوه و کارآمد. ده اثر دومینویی:
◽️صنایع گردشگری، هتلداری، غذای آماده، تعمیر خودرو، بیمه خودرو، جایگاه سوخت رونق گرفت.
◽️ تقاضای محصولات صنایعی مانند فولاد، روغن، رنگ، شیشه و لاستیک افزایش پیدا کرد
◽️برنامه های جدید ساخت و تعمیر خودرو در مدارس فنی شروع شد.
◽️قانون گذاری جدید انجام شد برای رانندگی و امینی.
◽️اشتغال فراوان ایجاد شد و درآمد مالیاتی هنگفتی برای دولت.
◽️خودروها روی تصمیماتی همچون اینکه امریکاییها کجا و چگونه زندگی، کار و تفریح کنند هم تأثیر گذاشت
◽️با هجوم مردم برای خرید خودرو، رقبای جدید هم آمدند که این صنعت را فعال تر کرد.
◽️ساختن جادههای بیشتر گردش مالی عظیمی ایجاد کرد.
◽️ حومههای شهری بیشتر شد، مدارس و مناطق مسکونی شروع به توسعه یافتن به حومه شهرها کردند.
◽️حتی پژوهشها نشان داد که جرم و جنایت نیز کمتر شد(رفرنس: معمای شکوفایی ترجمه خیرخواهان).
همه این اتفاقات دومینووار، تداوم نوآوری بود که فورد شروع کرد.اثر دومینویی یعنی دنبالهای از رخدادهای زنجيره ای که رخداد بعدی می تواند نیرومندتر از رخداد پیشین باشد
☑️⭕️تجویز راهبردی:
یکی از معدود منافذ باز برای توسعه پیش روی ایران، نیلوفران آبی دومینوساز است (نیلوفر آبی در کتاب استراتژی توسعه تشریح شده). نیلوفر آبی گلی است خود رو که در مرداب رشد می کند. سپس نه تنها خودش رشد می کند که زیست بومی که در آن هست را هم تمیز و دگرگون می کند. حتی اگر بمیرد دوباره بعد از مدت ها سربرمی آورد. نیلوفرآبی، دومینوی توسعه را استارت می زند. اثرات دومینویی نیلوفرآن آبی را دست کم نگیریم. دقت کنید که نمی گویم این تنها راه توسعه است و حتما هر نیلوفر آبی به نتیجه می رسد. حتی اگر از هر ۱۰۰۰ نیلوفرابی یکی به نتیجه برسد باز ارزشمند است.
@Dr_Lashkarbolouki
مجتبی لشکربلوکی
در سال۱۹۹۲ فقط ۲۷۷ هزار اجاق مایکروویو در چین فروخته شد. میانگین قیمت یک اجاق مایکروویو حدود ۳ هزار یوان بود که از توان مالی یک شهروند معمولی چینی بسیار فراتر بود. بیشتر چینی ها اجاق مایکروویو را کالایي لوکس می دیدند. تولیدکنندگان، چینی ها را غیرمشتریانی می دیدند که حتی به خریدن اجاق مایکروویو فکر هم نمی کنند. اما بنیانگذار گالانز چیز دیگری دید: او مردمی را می دید که در مجموعه آپارتمانهای کوچک بدون اجاق گاز یا با اجاق گازهای جاگیر و سنگین زندگی می کردند. بسیاری از آنها از اجاق رومیزی استفاده میکردند که بیشتر اوقات آپارتمانهای تنگ و کوچک آنها را حسابی گرم می کرد. شرکت گالانز تصمیم گرفت روی بازار چین متمرکز شود دقیقاً به همان دلایلی که بسیاری از برندها تصمیم گرفتند این بازار را نادیده بگیرند. او روی تولید اجاق ارزان قیمت کار کرد، به جای آنکه محصول بیافریند، بازار آفرینی کرد.
او بعدها توانست به درآمدی بالای ۴ میلیارد دلار در سال برسد. جزو ۵۰۰ شرکت برتر خصوصی چین شود. او در سال ۱۹۹۳ ، فقط ۲۰ کارمند داشت اما بعدها از مرز ۴۰ هزار کارمند هم گذشت. و سهم بازاری ۴۰ درصدی در بازار جهانی دارد و آنقدر رشد کرد که چندی پیش شرکت معروف ویرپول را نیز خرید.
آنچه خواندیم بخشی از کتاب پارادکس پیشرفت است نوشته استاد فقید و مشهور دانشگاه هاروارد کریستنسن (دانلود رایگان ترجمه کتاب). او معتقد است اگر می خواهیم جهان را تغییر دهیم و توسعه پیدا کنیم، باید برویم سراغ نوآوری بازارآفرین. بیشتر توضیح می دهم. اندیشه بنیادین او سه آموزه کلیدی دارد:
۱) ما سه گونه نوآوری داریم: نوآوری تداوم بخش (بهبود محصولات و خدمات)، نوآوری کارایی بخش (بهبود فرآیندها) و نوآوری بازارآفرین (خلق بازار جدید از طریق تبدیل غیرمشتریان به مشتریان). توسعه در گرو نوآوری بازارآفرین است.
۲) نوآوری بازارآفرین، بازارهای جدید را می آفریند. اما نه هر بازار جدیدی، بلکه بازارهای جدید در خدمت آن مردمی که برای مصرف آنها هیچ محصولی وجود ندارد یا محصولات موجود برایشان قابل خرید/استفاده نیست.
۳) نوآوری بازارآفرین اثرات دومینویی فوق العاده ای دارد. نه تنها برای شرکت ها ثروت آفرین است که برای کشورها توسعه آفرین است. بازارآفرینی هم برای مشتریان سودمند است (رفاه مصرفی)، هم برای کارمندان (شغل و استقلال مالی)، هم برای کارآفرینان و سرمایه گذاران (ثروت) و هم برای جامعه (اثرات دومینویی). شهروندان که استقلال اقتصادی کسب کنند، آزادیهای سیاسی و افزایش شعور اجتماعی هم به دنبال آن می آید.
این اثرات دومینویی را در مثال فورد ببینم: زمانی در آمریکا کمتر از ۱۷ هزار خودرو وجود داشت که همگی خودروهای سفارشی ساز بودند و نماد تشخص اجتماعی. نه راه آسفالت و نه جایگاه سوخت جدی. کسی هم پولش به خرید خودرو نمی رسيد. اما هنری فورد همه اینها را تغییر داد. او مدل تی را ارایه کرد مبتنی بر تولید انبوه و کارآمد. ده اثر دومینویی:
◽️صنایع گردشگری، هتلداری، غذای آماده، تعمیر خودرو، بیمه خودرو، جایگاه سوخت رونق گرفت.
◽️ تقاضای محصولات صنایعی مانند فولاد، روغن، رنگ، شیشه و لاستیک افزایش پیدا کرد
◽️برنامه های جدید ساخت و تعمیر خودرو در مدارس فنی شروع شد.
◽️قانون گذاری جدید انجام شد برای رانندگی و امینی.
◽️اشتغال فراوان ایجاد شد و درآمد مالیاتی هنگفتی برای دولت.
◽️خودروها روی تصمیماتی همچون اینکه امریکاییها کجا و چگونه زندگی، کار و تفریح کنند هم تأثیر گذاشت
◽️با هجوم مردم برای خرید خودرو، رقبای جدید هم آمدند که این صنعت را فعال تر کرد.
◽️ساختن جادههای بیشتر گردش مالی عظیمی ایجاد کرد.
◽️ حومههای شهری بیشتر شد، مدارس و مناطق مسکونی شروع به توسعه یافتن به حومه شهرها کردند.
◽️حتی پژوهشها نشان داد که جرم و جنایت نیز کمتر شد(رفرنس: معمای شکوفایی ترجمه خیرخواهان).
همه این اتفاقات دومینووار، تداوم نوآوری بود که فورد شروع کرد.اثر دومینویی یعنی دنبالهای از رخدادهای زنجيره ای که رخداد بعدی می تواند نیرومندتر از رخداد پیشین باشد
☑️⭕️تجویز راهبردی:
یکی از معدود منافذ باز برای توسعه پیش روی ایران، نیلوفران آبی دومینوساز است (نیلوفر آبی در کتاب استراتژی توسعه تشریح شده). نیلوفر آبی گلی است خود رو که در مرداب رشد می کند. سپس نه تنها خودش رشد می کند که زیست بومی که در آن هست را هم تمیز و دگرگون می کند. حتی اگر بمیرد دوباره بعد از مدت ها سربرمی آورد. نیلوفرآبی، دومینوی توسعه را استارت می زند. اثرات دومینویی نیلوفرآن آبی را دست کم نگیریم. دقت کنید که نمی گویم این تنها راه توسعه است و حتما هر نیلوفر آبی به نتیجه می رسد. حتی اگر از هر ۱۰۰۰ نیلوفرابی یکی به نتیجه برسد باز ارزشمند است.
@Dr_Lashkarbolouki