مطالعات قفقاز و آسیای مرکزی
3.13K subscribers
625 photos
50 videos
85 files
127 links
📮 تبلیغات گسترده: @Resanads

به‌روزرسانی کانال: شنبه‌ها رأس ساعت ۱۹:۰۰

📚 مطالعات جهان ایرانی با تمرکز بر آسیای میانه، افغانستان، قفقاز و کرانه‌های کاسپین

🎓 دانش‌آموختگان مطالعات تاریخ قفقاز و آسیای مرکزی دانشگاه تهران
Download Telegram
آسیا در قرن دوم میلادی
@Dosuyecaspian
نبرد روکسولان ها با سپاهیان پونت
@Dosuyecaspian
آسیا در قرن دوم میلادی
@Dosuyecaspian
اسارت داکی ها به دست روکسولان ها
@Dosuyecaspian
اروپا در سیصد میلادی
اقوامی که به رنگ سبز نوشته شده اند ایرانی و سرمتی هستند
@Dosuyecaspian
امپراتوری روم در قرن دوم میلادی
در اطراف دریای سیاه اقوام سرمتی را می‌بینید
@Dosuyecaspian
سمت راست سوار سرمتی
سمت چپ بالا سوار بسفوری
پایین هم که لژیونر رومی
@Dosuyecaspian
شهرهای یونانی شمال دریای سیاه
@Dosuyecaspian
یک نقاشی از نبرد هون ها و الان ها
فقط نقاش لطفا کرده لباس چینی تن هون ها کرده 😁
@Dosuyecaspian
ادامه...
اما در شمال دریای سیاه چه میگذرد؟ از زمان آمدن آلان ها به این منطقه دیگر گویی تاریخ خاموش شده است. هیچ سند و نوشته ای از تاریخ این منطقه سخن نمی گوید و اطلاعات ما محدود به اقوام سارماتی دیگری است که از مقابل آلان ها گریخته اند. آثاری از آئورس ها در حوزه آزوف و کریمه به دست آمده است که به نظر میرسد ایشان در این زمان به منلطق مذکور حمله کرده اند.

از محتویات گورهای آئورس های این زمان چنین استنباط میشود که فرهنگ طبقه اشرافی آئورس ها به شدت تحت تاثیر هنر ایبریایی(گرجی) قرار گرفته بود با اینحال ایشان جنبه هایی از فرهنگ باستانی پامیری خود را حفظ کرده بودند.

❇️گوت ها
اما هجوم گوت ها در سده سوم میلادی به اوکراین به اقتدار بلامعارض عنصر ایرانی در این منطقه پایان داد. با حمله ایشان آئورس هایی که بر سر راهشان بودند باز به سوی غرب گریختند و آثار ایشان در حوالی پولتاوا و کورسک یافت شده است. تواریخ رومی ما را از آشوب هایی در شمال دریای سیاه در حدود 214 میلادی آگاه می کنند اما نامی از گوت ها نمیبرند. طبق گفته های یوردانس، گوت ها طبق روایت خودشان از سوئد به کنار رودخانه ویستولا در لهستان امروزی آمدند و مدتی آنجا ساکن شدند و سپس رو به سوی حنوب شرق نهادند و در سرزمین اوئیوم با اسپال ها وارد جنگ شدند. می دانیم که اسپال ها قبیله از آئورس ها بودند.

گوت ها سپس به سوی جنوب پیشروی کردند و سارمات ها را شکست دادند. آنان د حدود 250 میلادی با اولبیا حمله کردند. آنان دولت سکایی کریمه را هم نابود کردند و سکاها به قلمرو بسفور ریخته و بر ان حاکم شدند. آخرین سکه های بسفوری ها متعلق به 332 میلادی در زمان شاه رهسکوپوریس چهارم است. گوت هایی که این منطقه را تصرف گرفتند اوسترگوت ها نام داشتند یعنی گوت های شرقی. فرهنگ اوسترگوت نیز بسیاری از جنبه های سارماتی را به دست آورد.

❇️آوارگان سرمتی در غرب:
آئورس ها از مقابل گوت ها به همه سو یعنی جنوب، غرب و حتی شمال پراکنده شدند. گروهی از ایشان والاشی، بسارابی و مولداوی امروزی را تصرف کردند. نویسندگان از ان زمان رود پروث را رود آلان نام گذاشتند. مهمترین اثر ایشان در این منطقه نام «یاس» است که اسلاوها به آلان ها میدادند. امروزه پایتخت مولداوی هم «یاسی» نام دارد. شاید بتوان این نام را منشعب از یکی از قبایل آئورسی بنام آسائوی دانست. همچنین چند چاینام سرمتی در بسارابی و مولداوی به دست آمده است که یادگار ایشان است مانند(هوتین، چوسین، چوتینیک) این نام ها را در لهستان، بوهم و آلمان شرقی هم پیدا کرد که ممکن است به یکی از اقوام سرمتی حاکن در آن مناطق یعنی کرووات های سپید باشد.
بنابر نوشته یوردانس، در سال 375 انتاها بر ضد پادشاه گوت ها موسوم به وینیتاریوس(ویتیمر) شورش کردند اما شکست خوردند و شاه ایشان بُز BOZ به همراه هفتاد تن از سران قبایل آنتا به صلیب کشیدن شدند که این تعداد نشانگر بیشمار بودن مردمان آنتا در اروپای شرقی شامل هفتاد قبیله است.

❇️آنتاها در لهستان
شواهد باستان شناسی نشان میدهد که بخشی از آلان های غربی یا همان آئورس ها در لهستان امروزی رسوخ کردند. ایشان را میتوان همان آنتاها دانست. گورهای ایشان در زاکرزو یا ساکرائو در سیلزی مشاهده کرد. همچنین تاریخچه لانگوباردی که درواقع تاریخ قومی لانگوباردی یا لومباردها است هم می گوید که لانگوباردی ها طی سفر از اقامتگاه اصلی خود در کنار رود الب، به سوی اتریش امروزی، از سرزمین آنتهائیب گذشته و با آنتاها جنگیده اند

میتوان با رد گیری مسیر لانگوباردی ها سرزمین آنتهائیب را در لهستان غربی و منطقه سیلزی در نظر گرفت. به هر روی دولت انتاها در لهستان توسط هون ها نابود شد اما سنت سارماتی قرن ها در لهستان باقی ماند و بسیاری اشراف لهستانی اصل و نسب لهستانی برای خود قائل بودند و حتی علائم تمغا های سرمتی را میتوان روی سکه ها تا قرن یازدهم مشاهده کرد.
❇️روکسولان ها در رومانی
همانگونه که گفتیم روکسولان ها از مقابل آئورس ها گریخته و رو به غرب نهادند. آنان میان دنیپر تا دانوب ساکن شدند و یازیگ هایی که از مقابل خوشان به این منطقه گریخته بودند را اخراج کردند. روکسولان ها تا 62 میلادی دشت های جنوب رومانی را نیز به تصرف در آوردند. آنان در زمستان 69 میلادی به ایالت رومی موئسیا حمله کردند و لژیون سوم روم را نابود کردند اما توسط سپاه دیگر رومی غافلگیر شده و شکست خوردند. اما در 85 میلادی دوباره به همان ایالت حمله کردند.

آنان در جنگ های تراژان علیه داکی ها، با داکی ها متحد شده و علیه رومی ها جنگیدند. ترازان در 107 میلادی پیروز شد و روسکولان ها و داکی های اسیر را در خیابان های رم به نمایش گذاشت. او بر روی ستونی که از این پیروزی خود با یادگار گذاشته است تصویری از فرار سواران زره پوش روسکولانی که از مقابل سواران رومی میگریزند را به نمایش گذاشت.

@Dosuyecaspian
پس از جنگ های داکیایی، امپراتوری روم به روکسولان ها کمک هزینه(بخوانید باج) میداد تا از مرزهای روم دور باشند. اما این مبلغ در 117 میلادی قطع شد و روکسولان ها آشوب به پا کردند و از امپراتور هادریانوس شکست خوردند ولی کمک هزینه تجدید شد و شاه روکسولان ها در 118 به تابعیت روم درامد که از او با نام رکس-روکسولانوروم در دو سنگ نوشته در پولا و ایستریا در صربستان امروزی یاد شده است همچنین به ایشان اجازه داده شد که از طریق ایالت رومی داکیا با خویشاوندان خود یعنی یازیگ ها در بانات و پانونیا ارتباط داشته باشند.
این صلح تا 260 میلادی ادامه پیدا کرد اما در این سال گوت ها به داکیا حمله کردند و رومی ها تا 271 داکیا را تخلیه کردند. این موضوع سبب شد روکسولان ها با گوت ها پیوسته و تابع ایشان شوند و به همراه ایشان قلمرو روم را مورد حمله قرار دادند.
در 331 گوت ها و تایفال ها(قومی ژرمنی) سعی کردند روکسولان ها را از مونتینا(جنوب رومانی) اخراج کنند. این موضوع نه از بابت پیمان شکنی بلکه از بابت فرار گوت ها از مقابل هون ها بود. برخی از روکسولان ها به ایالت رومی موئسیا حمله کردند و الباقی به پانونیا در نزد خویشاوندان یازیگ خود گریختند.
@Dosuyecaspian
❇️یازیگ ها در مجارستان
یازیگ ها جزو نخستین اقوام سارماتی بودند که از رود دُن گذشته و راه غرب در پیش گرفتند. آنان تا دوبروجا در دلتای دانوب پیشروی کردند اما از حدود 20 تا 30 میلادی از مقابل روکسولان ها گریخته و باز هم راه غرب را در پیش گرفتند و در شمال دشت پانونی(مجارستان) و شرق موراوی (اسلواکی) ساکن شدند.
@Dosuyecaspian
حضور یازیگ ها در این منطقه تاثیری اشتباه بر جغرافیدانان آن روزگار گذاشت و میتوانیم در آثار آگریپا جغرافیدان رومی این موضوع را ببینیم. اون از طریق دریا سواحل شمال آلمان را کاوش کرد اما با این تصور که در جنوب سارماتی ها در شرق ژرمن ها هستند اقوام پروتوبالتواسلاویک شرق ژرمانیا را سرمتی پنداشته و آنجا را سارماتیا نام نهاد. از آن پس تا قرن ها سرزمین های غیر ژرمنی شرق ژرمانیا را سارماتیا میخواندند.

رومی ها همیشه یازیگ ها را سارمات ها می نامیدند. آنان 450 سال پانونیا را در تصرف داشتند و چون از خویشان خود در شرق جدا افتادند بشدت تحت تاثیر فرهنگی رعایای خود قرار گرفتند. اما علت عدم هضم ایشان در رعایای خود اینست که بخشی از خویشان ایشان که همیشه در حال کوچیدن به غرب بودند به سرزمین ایشان آمده و به ایشان می پیوستند و اینچنین امتداد فرهنگی ایشان حفظ میشد اما این تازه واردان گرسنه همیشه برای یازیگ ها دردسرساز بودند و روابط ایشان را با رومی ها تیره می کردند و موجب مصائب فراوانی برای خود و سرمتی های بومی میشدند.

در آغاز ورود یازیگ ها به پانونیا ایشان روابط خوب و نزدیکی با رومی ها داشتند و متحد نظامی ایشان بودند. یازیگ ها در طی جنگ های تراژانی بعنوان متحد روم علیه داکی ها و روکسولان های متحد آنان جنگیدند. یازیگ ها در پی همین جنگ ها در 92 میلادی سرزمین های داکی ها را تصرف کرده و خود را به دانوب رسانده و ناگهان به موئسیای روم حمله کردند. اما در 105 میلادی «دکه بالوس» شاه داکی ها یازیگ ها را بیرون راند اما سال بعد رومی ها داکیا را تصرف کردند. در این زمان یازیگ ها از غرب و روکسولان ها از شرق همزمان به داکیای رومی حمله کردند اما شکست خوردند و صلحی با رومی ها منعقد کردند که 50 سال دوام آورد.

دوباره روابط یازیگ ها طی جنگهای مارکومانی با رومی ها تیره شد. یازیگ ها طی دهه شصت و هفتاد قرن دومی میلادی به عنوان متحد مارکومانی ها و دشمن رومی ها وارد جنگ شدند و سعی در غارت پانونیای رومی و داکیای رومی شدند. در سال 169 گروهی از روکسولان ها هم به یاری یازیگ ها آمدند و علیه رومی ها جنگیدند اما بالاخره یازیگ ها از مارکوس اورلیوس شکست خوردند و مارکوس اورلیوس لقب سارماتیکوس(فاتح سارماتیا ) لقب گرفت.

شرایط صلح برای یازیگ ها سنگین بود. از آن ها خواسته شد تا مقدار زیادی از دانوب دور شوند و هشت هزار سوار به ارتش روم بدهند که از این تعداد 5500 نفر به بریتانیا فرستاده شدند. این سواران در طی مرز شمالی روم در بریتانیا در واحدهای پانصد نفره مستقر شدند که تا کنون چهار پایگاه ایشان کشف شده است. در قلعه رومی چستر یک کلاخود سارماتی و یک برگستوان اسب یافته شده است.

شرایط صلح برای یازیگ ها سنگین بود. از آن ها خواسته شد تا مقدار زیادی از دانوب دور شوند و هشت هزار سوار به ارتش روم بدهند که از این تعداد 5500 نفر به بریتانیا فرستاده شدند. این سواران در طی مرز شمالی روم در بریتانیا در واحدهای پانصد نفره مستقر شدند که تا کنون چهار پایگاه ایشان کشف شده است. در قلعه رومی چستر یک کلاخود سارماتی و یک برگستوان اسب یافته شده است.

اما جنگ در داکیا دوباره صورت گرفت و منجر به صلحی تعدیل یافته تر از صلح قبلی شد. به یازیگ ها اجازه داده شد که با قایق های خود از دانوب با خویشان روکسولانی خود در رومانی امروزی ارتباط داشته باشند. اما دوباره جنگ با روم صورت گرفت و اینبار امپراتور ماکسیموس تراکس در 238 یازیگ ها را شکست داد و لقب سارماتیکوس ماکسیموس گرفت.

باز یازیگ ها در 250 به داکیا و 254 به پانونیای رومی حمله کردند همراه با کوادی ها(قومی ژرمنی) حمله کردند. اواسط قرن سوم میلادی دوره انحطاط این سارمات های مجارستان آغاز شد. یک قوم متجاوز ژرمنی بنام گپید ها به همسایه شمالی یازیگ ها تبدیل شد و هجوم خود علیه ایشان را از سر گرفت. همچنین ویزگوت ها در 260 داکیا را تصرف کردند و روکسولان های این ناحیه را به قلمرو یازیگ ها راندند.

یازیگ ها با کمک روکسولان ها و کوادی های ژرمنی به پانونیای رومی حمله کردند. پس رومی ها به پنج لشگرکشی پشت سرهم به قلمرو یازیگ ها دست زدند که سرزمین ایشان را به کلی ویران کرد و امپراتور گالریوس ماکسیموس و جانشینانش کنستانتین و لیکینوس لقب سارماتیکوس گرفتند. این جنگ ها بشدت سارمات های پانونیا را تضعیف کرد.

ویزگوت ها در 321 به یازیگ ها حمله کردند اما از کنستانتین امپراتور روم شکست خوردند و اینچنین سارماتی ها نجات پیدا کردند. اما در 322 جنگ داخلی مصیبت باری میان سارمات های پانونیا درگرفت که در حکم جام زهر برای ایشان بود. طایفه یازیگی «لیمیگانت ها» علیه اربابان تازه وارد سارماتهای «آرداگارانت» که احتمالا روکسولانی بودند، با گروهی موسم به سارمات های آزاد متحد شدند و جنگ در گرفت. گفته میشود صدهزار بربر در این جنگ ها کشته شدند که نتیجه آن شکست آرداگارانت ها بود.
@Dosuyecaspian
گروهی از آنان به نزد کوادی ها و گوت ها گریختند اما بیشتر ایشان به پانونیای رومی پناه بردند. در سال های 355 و 357 میلادی لیمیگانت ها موئسیا و پانونیای رومی را غارت کردند ولی در 358 از امپراتور کنستانتینوس شکست خوردند و رومی ها آرداگارانت ها را به قدرت بازگردانده و شاهزاده ای بنام زیزائیس را به شاهی یازیگ ها نشاندند. اما سال بعد دوباره یازیگ ها به قلمرو روم حمله کردند و اینبار رومی ها تمام آرداگارانت ها را قتل عام نمودند.

سارمات ها با در سال های 364، 374، 378 باز به قلمرو روم حمله کردند و در سال 384 از امپراتور تئودوسیوس شکست خوردند. پایان تاریخ این دسته از سارمات ها نیز در 430 میلادی رقم خورد که هون ها وارد این سرزمین شدند. با اینحال نه تنها یازیگ ها تا پنجاه سال دیگر در این سرزمین حضور داشتند بلکه در قرون بعدی دسته ای از آلان ها هنگام حمله مغول به مجارستان آمدند که یاسی نامیده میشدند.
@Dosuyecaspian
سوار سنگین گوت و سوار سبک سرمتی
@Dosuyecaspian