Forwarded from NAcinema
اختصاصی ناسینما
مستند: فریم به فریم 2015 🎥 الکساندریا بومباخ و مو اسکارپلی
در اواخر سال 2012 دو کارگردانِ این فیلم برای ساخت مستندی کوتاه درباره ی عکاسان افغانستان، به آنجا سفر کردند که در نهایت به مستند بلند فریم به فریم تبدیل شد.
پس از بیرون راندن طالبان توسط نیروهای آمریکائی در سال 2001 کم کم مطبوعات آزاد و نوپائی در افغانستان ظهور کردند. پیش از آن عکاسی توسط طالبان، گناه کبیره و جرم شمرده می شد و حال عکاسانی پا به عرصه می گذاشتند که با تلاش های شجاعانه ی خود شرایط زندگی مردم، فرهنگ و از پس مناظر آشفته ی کشور، تصاویر جذابی را ثبت می کردند.
نتیجه ی کار آنها پرتره ای ست از کشوری که هرگز ندیده بودیم. به مدد شور و شعور، این عکاسان موفق شدند در آن دوران، انقلاب رسانه ای کوچکی براه بیاندازند.
مستند "فریم به فریم" از طریق مستندهای آرشیوی دیده نشده که بهطور مخفیانه در دوران رژیم طالبان گرفته شده است و با مصاحبه های صمیمانه و رویکرد رئالش به زندگی چهار تن از این عکاسان می پردازد: فرزانه واحدی، مسعود حسینی، وکیل کوهسار و نجیب الله مسافر.
این عکاسان سعی می کردند تا جائی که میشود زمانه ی خود را مستند سازی کنند ولی با عقب نشینی نیروهای خارجی و رسانه ها، به حال خود رها شده و برای ادامه ی کارشان با مخاطرات فراوانی روبرو شدند.
این فیلم برای کارگردانانش چالش بزرگی بوده است چرا که کاراکترهای افغان به زبان خودشان صحبت می کردند و فیلمسازان، اغلب تا به اتاق تدوین نمی رسیدند اصلن نمی دانستند چه چیزی ضبط کرده اند!
هر دو کارگردان فیلم اذعان کرده اند زن خارجی بودن به آنها دسترسی های منحصر به فردی داده است که ورود به آن برای مردان خارجی امکان ندارد!
اسکارپلی گفت است برای ساخت این مستند تحت تاثیر فیلمهایی شخصیت محور و با روایتهای قوی بوده است. فیلم هایی مانند: Cutie and the Boxer (2013), Virunga (2014), Stories We Tell (2012), and After Tiller (2013)
مستند فریم به فریم در بیش از 50 فستیوال به نمایش درآمده و با استقبال منتقدین روبرو شده است.
به گفته ی یکی از عکاسان در این مستند: سرزمین بدون عکاسی، سرزمینی بدون هویت است.
#سینمای_مستند #سینمای_افغانستان
@NAcinema
@Naacinema
IMDB
Frame by Frame (2015)
Directors: Alexandria Bombach و Mo Scarpelli
مستند: فریم به فریم 2015 🎥 الکساندریا بومباخ و مو اسکارپلی
در اواخر سال 2012 دو کارگردانِ این فیلم برای ساخت مستندی کوتاه درباره ی عکاسان افغانستان، به آنجا سفر کردند که در نهایت به مستند بلند فریم به فریم تبدیل شد.
پس از بیرون راندن طالبان توسط نیروهای آمریکائی در سال 2001 کم کم مطبوعات آزاد و نوپائی در افغانستان ظهور کردند. پیش از آن عکاسی توسط طالبان، گناه کبیره و جرم شمرده می شد و حال عکاسانی پا به عرصه می گذاشتند که با تلاش های شجاعانه ی خود شرایط زندگی مردم، فرهنگ و از پس مناظر آشفته ی کشور، تصاویر جذابی را ثبت می کردند.
نتیجه ی کار آنها پرتره ای ست از کشوری که هرگز ندیده بودیم. به مدد شور و شعور، این عکاسان موفق شدند در آن دوران، انقلاب رسانه ای کوچکی براه بیاندازند.
مستند "فریم به فریم" از طریق مستندهای آرشیوی دیده نشده که بهطور مخفیانه در دوران رژیم طالبان گرفته شده است و با مصاحبه های صمیمانه و رویکرد رئالش به زندگی چهار تن از این عکاسان می پردازد: فرزانه واحدی، مسعود حسینی، وکیل کوهسار و نجیب الله مسافر.
این عکاسان سعی می کردند تا جائی که میشود زمانه ی خود را مستند سازی کنند ولی با عقب نشینی نیروهای خارجی و رسانه ها، به حال خود رها شده و برای ادامه ی کارشان با مخاطرات فراوانی روبرو شدند.
این فیلم برای کارگردانانش چالش بزرگی بوده است چرا که کاراکترهای افغان به زبان خودشان صحبت می کردند و فیلمسازان، اغلب تا به اتاق تدوین نمی رسیدند اصلن نمی دانستند چه چیزی ضبط کرده اند!
هر دو کارگردان فیلم اذعان کرده اند زن خارجی بودن به آنها دسترسی های منحصر به فردی داده است که ورود به آن برای مردان خارجی امکان ندارد!
اسکارپلی گفت است برای ساخت این مستند تحت تاثیر فیلمهایی شخصیت محور و با روایتهای قوی بوده است. فیلم هایی مانند: Cutie and the Boxer (2013), Virunga (2014), Stories We Tell (2012), and After Tiller (2013)
مستند فریم به فریم در بیش از 50 فستیوال به نمایش درآمده و با استقبال منتقدین روبرو شده است.
به گفته ی یکی از عکاسان در این مستند: سرزمین بدون عکاسی، سرزمینی بدون هویت است.
#سینمای_مستند #سینمای_افغانستان
@NAcinema
@Naacinema
IMDB
Frame by Frame (2015)
Directors: Alexandria Bombach و Mo Scarpelli
IMDb
Frame by Frame (2015) ⭐ 7.9 | Documentary, War
1h 25m
Forwarded from NAcinema
@Naacinema. Frame by Frame (2015)720.mkv
814.1 MB
Frame by Frame (2015)720
انکود و انتشار اختصاصی ناسینما
برای نخستین بار
با بهترین کیفیت
@NAcinema
@Naacinema
انکود و انتشار اختصاصی ناسینما
برای نخستین بار
با بهترین کیفیت
@NAcinema
@Naacinema
Forwarded from تصویر و زندگی
ژان لویی شفر- ابداع بدن.pdf
1.3 MB
از «ژان لویی شفر» - فیلسوف، منتقد و تئورسین بزرگ سینما و نقاشی- تعداد بسیار محدودی مقاله به فارسی در دسترس است. فکر کردیم که بابی باشیم کوچک به جهانِ پیچیده و غنیِ او؛ به بازاندیشی در معنای «فیگور» و «ابداع بدن» در نزد او.
با سه مقاله:
🖌️ابژهی فیگوراسیون، برگردان: سارا دلشاد
🖌️عالیجناب تصاویر، برگردان: بریر بوجار
🖌️هزارتو- زمان و خاطره و تصاویر، برگردان: امیرحسین بیوکآقازاده
کانال تصویر و زندگی
با سه مقاله:
🖌️ابژهی فیگوراسیون، برگردان: سارا دلشاد
🖌️عالیجناب تصاویر، برگردان: بریر بوجار
🖌️هزارتو- زمان و خاطره و تصاویر، برگردان: امیرحسین بیوکآقازاده
کانال تصویر و زندگی
Forwarded from تصویر و زندگی
یک: پان یولیانگ (Pan Yuliang) فاحشهای چینی بود که بدل به یک نقاشِ بزرگ شد. متاثر از پل سزان، گوگن و دگا، شروع کرد به نقاشی. در نهایت او را در چینْ نقاشی غربی میدانستند که به سنتهای زیباشناختی چین پشت کرده و در فرانسه نیز او را یک غریبهی چینی میپنداشتند. اکنون میدانیم که او یک نقاش بزرگ بوده که بدلیل زن بودن و سبقهی فحشا، بارها از دو سو طرد شد و در فلاکت جان باخت. فیلمی براساس زندگی بولیانگ ساخته شده با عنون «جانی که با نقاشی تسخیر شد».
دو: جالب آنکه «فاحشهنگاری» از علائق امپرسیونیستهای فرانسوی بود. از نقاشیِ معروف ادوارد مانه (المپیا) و سزان (المپیای مدرن) تا مدلهای فاحشهی ونگوگ. ولی کسی که با فاحشهنگاری، معنای برهنگی را از شهوت به تنفروشی و مصائباش تغییر دارد کسی نبود جز تولوز لوترک: مشتریِ روزانهی فاحشهخانههای پاریس. بودلر میگوید:
«فحشا برای امپرسیونیستها حجتی بر مدرنیته بود. آنها فاصلهای قائل نبودند بین تخیل در استودیو و فانتزی جنسیشان در فاحشهخانه» تا جاییکه استودیو و فاحشهخانه یکی شوند. بودلر حتی جایی میگوید: «هنر چیست؟ فحشا».
کانال تصویر و زندگی
دو: جالب آنکه «فاحشهنگاری» از علائق امپرسیونیستهای فرانسوی بود. از نقاشیِ معروف ادوارد مانه (المپیا) و سزان (المپیای مدرن) تا مدلهای فاحشهی ونگوگ. ولی کسی که با فاحشهنگاری، معنای برهنگی را از شهوت به تنفروشی و مصائباش تغییر دارد کسی نبود جز تولوز لوترک: مشتریِ روزانهی فاحشهخانههای پاریس. بودلر میگوید:
«فحشا برای امپرسیونیستها حجتی بر مدرنیته بود. آنها فاصلهای قائل نبودند بین تخیل در استودیو و فانتزی جنسیشان در فاحشهخانه» تا جاییکه استودیو و فاحشهخانه یکی شوند. بودلر حتی جایی میگوید: «هنر چیست؟ فحشا».
کانال تصویر و زندگی
DoCs on ArT & ArTists (هنر و هنرمند)
یک: پان یولیانگ (Pan Yuliang) فاحشهای چینی بود که بدل به یک نقاشِ بزرگ شد. متاثر از پل سزان، گوگن و دگا، شروع کرد به نقاشی. در نهایت او را در چینْ نقاشی غربی میدانستند که به سنتهای زیباشناختی چین پشت کرده و در فرانسه نیز او را یک غریبهی چینی میپنداشتند.…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from "DoCs" Archive
📎📼
مستند هایی در بابِ "کارگرانِ جنسی"
(بخش اول)
قلعه - کامران شیردل
https://t.me/DoCumentarieSTake2/434
متولد روسپیخانه
https://t.me/DoCumentarieSTake2/7108
Atlas
https://t.me/DoCumentarieSTake2/7110
Streetwise
https://t.me/DoCumentarieSTake2/6033
Chicken Ranch
https://t.me/DoCumentarieSTake2/7113
#DocsOnProstitution
مستند هایی در بابِ "کارگرانِ جنسی"
(بخش اول)
قلعه - کامران شیردل
https://t.me/DoCumentarieSTake2/434
متولد روسپیخانه
https://t.me/DoCumentarieSTake2/7108
Atlas
https://t.me/DoCumentarieSTake2/7110
Streetwise
https://t.me/DoCumentarieSTake2/6033
Chicken Ranch
https://t.me/DoCumentarieSTake2/7113
#DocsOnProstitution
Telegram
maani petgar in DoCs, TakE II (مستند، برداشت ۲)
قلعه 1344
📎
این جا باید فقط حاویِ "مستند در موردِ هنر و هنرمندان" باشد،
ولی حال که صحبت به اینجاها کشیده شد،
این لیست 👆 خدمتِ شما...
این جا باید فقط حاویِ "مستند در موردِ هنر و هنرمندان" باشد،
ولی حال که صحبت به اینجاها کشیده شد،
این لیست 👆 خدمتِ شما...
Forwarded from "DoCs" Archive
هنر همیشه به مانندِ یک آینه است. و باید یاد گرفت که چگونه
این آینه را (در دستانِ خود) نگه داشت. اگر از ترس در حالِ لرزیدن باشیم،
(تصویرمان) وضوحِ کامل را نخواهد داشت.
Art is always a mirror. And you must learn how to hold a mirror. If you tremble with fear, it will be out of focus.
Ingmar Bergman
(excerpt from an interview in "پرسونا، فیلمی که اینگمار برگمن را نجات داد")
این آینه را (در دستانِ خود) نگه داشت. اگر از ترس در حالِ لرزیدن باشیم،
(تصویرمان) وضوحِ کامل را نخواهد داشت.
Art is always a mirror. And you must learn how to hold a mirror. If you tremble with fear, it will be out of focus.
Ingmar Bergman
(excerpt from an interview in "پرسونا، فیلمی که اینگمار برگمن را نجات داد")
Forwarded from "DoCs" Archive
در اینجا Iggy Pop
(در سالِ ۲۰۰۱، که نه فیسبوک بود و نه طبیعتا اینستا)
کسی که نیمچه سلبریتی بوده،
ولی در حالِ حاضر بعضیها او را "Living Legend" می نامند،
خودش (Very Important Person)
و طرفدارانش رو به مضحکه می گیره...
I'm a Very Important Person
I park in the V.I.P
And when I go to the bathroom,
I go in the V.I.P toilet
And when I wanna change a light bulb,
I don't do it myself
I have a technician
Cause I'm a V.I.P
I'm a V.I.P
I'm a V.I.P
I'm a V.I.P
Now, as I began to become a V.I.P,
I forgot what I've become a V.I.P for
I began to grow accustomed to people saying
"Right this way sir, drinks are on the house"
Flight attendants on airplanes saying
"Please, really, I don't wanna bother you sir,
but it's such a pleasure to have you on board.
May I have your autograph for my daughter?"
"Yeah baby right after I go to the toilet
I I'll give you a couple of 'em
Cause I'm a V.I.P!"
Now, one thing about V.I.P is, is they never seem to be alone
Oh no !
The "true" V.I.P must travel with an entourage !
People who say "Right on boss"
Cause it's a V.I.P!
Right on boss
I'm a V.I.P!
As I began to realize that I had gained V.I.P status,
Worries began to creep in
What if one day, I woke up, and I was no longer a V.I.P?
No more good tables at the restaurants,
No more strange women smiling and approaching me on the streets,
No more top notch booty
No more entourage to say "Right boss"
I began to have nightmares
And in my nightmares, I was just a fucking nobody.
Laying at the beach, imagining myself being a VIP!
Just like I was before,
Hearing the applause in my head
Beautiful warm embraces of superior members of the female gender
V.I.P
V.I.P
Of course, when one becomes a V.I.P,
One meets other V.I.Ps
At social occasions,
And one inevitably thinks,
"thick! How shallow and crass these people are!
They're not down to earth and real like me,
Oh no! I'm a very special V.I.P"
Another interesting phenomenon, associated with V.I.P celebrity hood,
Is the "V.I.P reflection effect", during which anyone associated with the V.I.P,
Becomes a sort of V.I.P in their own right!
Such as "son OF the V.I.P",
"Guitar player FOR the V.I.P",
"Girlfriend WITH the V.I.P",
"Accountants of the V.I.P"
The maid, the dog, the music publisher, huh!
All enjoy a sort of 'reflected glory', as in
"Hi this is Nastea
I work for Iggy
And I'd like 6 tables tonight in the V.I.P section
And he needs passes for everyone
And free drinks of course
In the V.I.P area"
Right on boss
Cause I'm a V.I.P.
It's also true that when one is a V.I.P, everybody's happy to see you, all the time!
And there's an implicit rule that a V.I.P must never, never
be on a barn.
Cause everybody expects YOU to make their day
And they're all be on to you if you're in a bad mood.
They will "thck!tchk!tchk ! mur mur mur mur mur!",
And you will find yourself with the wrong kind of attention:
A "difficult" V.I.P.
Psychologists tell us that a sense of self-esteem
Is so necessary in today's world.
As a V.I.P, I can guarantee you, you'll never be alone.
You'll never be alone.
Cause you're a V.I.P!
#با_طعم_مستند
(در سالِ ۲۰۰۱، که نه فیسبوک بود و نه طبیعتا اینستا)
کسی که نیمچه سلبریتی بوده،
ولی در حالِ حاضر بعضیها او را "Living Legend" می نامند،
خودش (Very Important Person)
و طرفدارانش رو به مضحکه می گیره...
I'm a Very Important Person
I park in the V.I.P
And when I go to the bathroom,
I go in the V.I.P toilet
And when I wanna change a light bulb,
I don't do it myself
I have a technician
Cause I'm a V.I.P
I'm a V.I.P
I'm a V.I.P
I'm a V.I.P
Now, as I began to become a V.I.P,
I forgot what I've become a V.I.P for
I began to grow accustomed to people saying
"Right this way sir, drinks are on the house"
Flight attendants on airplanes saying
"Please, really, I don't wanna bother you sir,
but it's such a pleasure to have you on board.
May I have your autograph for my daughter?"
"Yeah baby right after I go to the toilet
I I'll give you a couple of 'em
Cause I'm a V.I.P!"
Now, one thing about V.I.P is, is they never seem to be alone
Oh no !
The "true" V.I.P must travel with an entourage !
People who say "Right on boss"
Cause it's a V.I.P!
Right on boss
I'm a V.I.P!
As I began to realize that I had gained V.I.P status,
Worries began to creep in
What if one day, I woke up, and I was no longer a V.I.P?
No more good tables at the restaurants,
No more strange women smiling and approaching me on the streets,
No more top notch booty
No more entourage to say "Right boss"
I began to have nightmares
And in my nightmares, I was just a fucking nobody.
Laying at the beach, imagining myself being a VIP!
Just like I was before,
Hearing the applause in my head
Beautiful warm embraces of superior members of the female gender
V.I.P
V.I.P
Of course, when one becomes a V.I.P,
One meets other V.I.Ps
At social occasions,
And one inevitably thinks,
"thick! How shallow and crass these people are!
They're not down to earth and real like me,
Oh no! I'm a very special V.I.P"
Another interesting phenomenon, associated with V.I.P celebrity hood,
Is the "V.I.P reflection effect", during which anyone associated with the V.I.P,
Becomes a sort of V.I.P in their own right!
Such as "son OF the V.I.P",
"Guitar player FOR the V.I.P",
"Girlfriend WITH the V.I.P",
"Accountants of the V.I.P"
The maid, the dog, the music publisher, huh!
All enjoy a sort of 'reflected glory', as in
"Hi this is Nastea
I work for Iggy
And I'd like 6 tables tonight in the V.I.P section
And he needs passes for everyone
And free drinks of course
In the V.I.P area"
Right on boss
Cause I'm a V.I.P.
It's also true that when one is a V.I.P, everybody's happy to see you, all the time!
And there's an implicit rule that a V.I.P must never, never
be on a barn.
Cause everybody expects YOU to make their day
And they're all be on to you if you're in a bad mood.
They will "thck!tchk!tchk ! mur mur mur mur mur!",
And you will find yourself with the wrong kind of attention:
A "difficult" V.I.P.
Psychologists tell us that a sense of self-esteem
Is so necessary in today's world.
As a V.I.P, I can guarantee you, you'll never be alone.
You'll never be alone.
Cause you're a V.I.P!
#با_طعم_مستند
Forwarded from سینما پارادیـزو
▪️جان بورمن در یکی از کتابهایش «نتیجهگیریها» داستانی نقل میکند دربارۀ دیدارش با بیلی وایلدر به سال ۱۹۸۲ در جشنوارۀ کن که قرار بوده به مناسبت چهلمین سالگرد جشنواره، به چند نفر از فیلمسازها جوایز افتخاری داده شود. او میگوید: «من و وایلدر زودتر از بقیه به محل تمرین مراسم رسیدیم. خانم جوانی که مسئول مراسم بود و از دیدن چنین چهرههای مشهوری کمی عصبی به نظر میرسید، به ما نزدیک شد و پرسید اشکالی ندارد کمی صبر کنیم تا بقیه هم برسند؟ وایلدر گفت: اشکالی ندارد صبر کنیم؟ خانم جان، من تمام عمرم در حال صبر کردن بودهام؛ صبر کرده ام پول برسد، صبر کردهام بازیگرها فیلمنامهها را بخوانند، صبر کردهام تا فیلمبردارها وسایلشان را جمع و جور کنند، صبر کردهام آفتاب طلوع کند، صبر کردهام آفتاب غروب کند. دو تا فیلم با مریلین مونرو ساختهام. حالا شما میپرسید اشکالی ندارد صبر کنم؟ در این پنجاه سالی که فیلم میساختم، میدانید دوربین چه مدتی داشت فیلم میگرفت؟ احتمالا دو هفته.»
— Satyajit Ray, Billy Wilder & John Boorman at the Cannes Film Festival, 1982.
🎥 @CinemaParadisooo
— Satyajit Ray, Billy Wilder & John Boorman at the Cannes Film Festival, 1982.
🎥 @CinemaParadisooo
Forwarded from سینما پارادیـزو
▪️عباس کیارستمی
ـــ یادم میآید زمانی فیلم «صحنههایی از زناشویی» برگمان را در پاریس دیدم که مشکلهای شخصی داشتم و آن فیلم رویم تأثیر گذاشت. اگر الان بخواهم آن تأثیر را توصیف کنم میگویم: پذیرش اینکه راهحلی وجود ندارد.
🎥 @CinemaParadisooo
ـــ یادم میآید زمانی فیلم «صحنههایی از زناشویی» برگمان را در پاریس دیدم که مشکلهای شخصی داشتم و آن فیلم رویم تأثیر گذاشت. اگر الان بخواهم آن تأثیر را توصیف کنم میگویم: پذیرش اینکه راهحلی وجود ندارد.
🎥 @CinemaParadisooo