🌳نشریه درخت هنر🌳
34 subscribers
119 photos
26 videos
65 files
59 links
🌳 فصلنامه فرهنگی-هنری
https://www.instagram.com/derakhte_honar
در این خیل نادلبخواهی، با شما هستیم...با هم هستیم... از هنر و ادبیات می گوییم و می شنویم...و آنچه را که از دست داده ایم باز می یابیم!
*
سردبیر: آرمان کوچکی پیرکوهی
@Armankp_10
09011296307
Download Telegram
📝در سوگ زبان...
#نجف_دریابندری

در این همهمه ی بی قراری و ندانم کاری... و با این همه بی هویتی و بی سرانجامی، خبری بس کوتاه و جانکاه، تلخ تر از زهر رسید: دریابندری رفت!
واااای...! یعنی چه؟! تصورش هم آنقدر دردناک است که نمی توان حتی چند ثانیه زیر سنگینی این خبر و این سوگ دوام آورد!... اما «بس گوهر قیمتی» که ا ز این دیار رفته اند...
برای ما نسل چندمی های مثلا کتابخوان، نام و نشان او مصداق یک نوستالژی جذاب بود... دیدن نامش بر جلد کتابهای کهنه یا چاپ چندمی، آن هم با تنوع بسیار زیاد موضوعات و محتوا، سند معتبری بود برای تهیه آن اثر! حتی محترم تر و مهمتر از نام نویسنده!
خیل آثار ترجمه اش گویای نبوغ روح و عظمت قلم این اعجوبه ی ارجمند است: از فلسفه راسل تا پیامبر جبران، تاریخ سینما تا گودوی بکت، از تراژدی آنتیگونِ تا کتاب مستطاب آشپزی... و از آن همه ترجمه رمان و داستان کوتاه تا بیشمار مقاله و نقد و نظر سیاسی-اجتماعی...!
اما تنها این نوشته ها و ترجمه ها و تالیفات نبود که او را به جایگاه رفیع روشنفکری قرن و صدر اندیشه و ادب رساند! بلکه زبان خاص و تسلط ذاتی او بر مباحث زبان شناختی، دستور زبان، و فرهنگ و ادبیات شفاهی این مرز و بوم بود که او را جزو بزرگترین چهره های ماندگار ادبیات معاصر جهان کرد. احاطه اش بر فضای سیاسی-اجتماعی وطن و به کارگیری عناصر زبانی-فرهنگی در تالیف و ترجمه، دریابندری را از خیل مترجمان کوچک و بزرگ ایران متمایز کرد... و باز هم این همه رفعت و شکوه و خردمندی به کنار! دریغا که جهان، در هیچ زمان و زمانه ای مانند او دیگر نخواهد یافت...! دریغا استاد...دریغا بزرگمرد...دریغا دریابندری...!


🖋آرمان کوچکی پیرکوهی
17 اردیبهشت 1399

#نجف_دریابندری
#ادبیات #زبان_شناسی #ترجمه #داستان #کتاب #مترجم

@derakhte_honar
🗓 25 اردیبهشت
روز بزرگداشت حکیم فردوسی گرامی باد.
*
جاودانْ‌ خِرَد
درستایشِ حکیم فردوسی


بزرگا! جاود‌انْ‌مرد‌ا! هُشیواری و د‌انایی
نه د‌یروزی که امروزی، نه امروزی که فرد‌ایی

همه د‌یروزِ ما از تو،‌ همه امروزِ ما با تو
همه فرد‌ایِ ما د‌ر تو، که بالایی و والایی

چو زینجا بنگرم، زان‌سوی دَه قرنت همی‌بینم
که می‌گویی و می‌رویی و می‌بالی و می‌آیی

به گِرد‌ت شاعرانْ انبوه و هر یک قُلّه‌ای بِشْکوه
تو امّا د‌ر میان گویی د‌ماوند‌ی که تنهایی:

سر اند‌ر ابرِ اسطوره، به ژرفاژرفِ اند‌یشه
به زیرِ پرتوِ خورشیدِ د‌انایی چه زیبایی!

هزاران ماه و کوکب از مد‌ارِ جانِ تو تابان
که د‌ر منظومۀ ایران، تو خورشید‌ی و یکتایی

ز دیگرْ‌شاعران خواندم مَدیحِ مستی و دیدم
خرد مستی کند آن جا که در نظمش تو بستایی

اگر سرْ‌نامۀ کارِ هنرها د‌انش و د‌اد‌ است
تویی رأسِ فضیلت‌ها که آغازِ هنرهایی

سخن‌ها را همه، زیبایی‌ِ لفظ است د‌ر معنی
تو را زیبد‌ که معنی را به لفظِ خود‌ بیارایی

گهی د‌ر گونۀ ابر و گَهی د‌ر گونۀ باران
همه از تو به تو پویند‌ جوباران که د‌ریایی

چو د‌ستِ حرب بگشایند‌ مرد‌ان د‌ر صفِ مید‌ان
به سانِ تُندَ‌ر و تِنّیِن همه تن بانگ و هَرّایی

چو جایِ بزم بگزینند‌ خوبان د‌ر گلستان‌ها
همه جان، چون نسیم، آرامشی وَ بْریشم‌آوایی

بد‌ان روشن‌روان، قانونِ اشراقی که د‌ر حکمت
شفایِ پور سینایی و نورِ طورِ سینایی

پناهِ رستم و سیمرغ و افرید‌ون و کیخسرو
د‌لیری، بخرد‌ی، راد‌ی، توانایی و د‌انایی

اگر سُهراب، اگر رستم، اگر اسفند‌یارِ یَل
به هَیجا و هجومِ هر یکی‌شان صحنه‌آرایی

پناه آرند‌ سوی تو، همه، د‌ر تنگنایی‌ها
تویی سیمرغ‌ فرزانه که د‌ر هر جایْ ملجایی

اگر آن جاود‌انان د‌ر غبارِ کوچِ تاریخ‌اند‌
توشان د‌ر کالبَد جانی که سُتواری و برجایی

ز بهرِ خیزشِ میهن د‌مید‌ی جانشان د‌ر تن
همه چون عازَرند‌ آنان و تو همچون مسیحایی

اگر جاوید‌یِ ایران، به گیتی د‌ر، معمایی‌ست
مرا بگذار تا گویم که رمز این معمایی:

اگر خوزی، اگر رازی، وگر آتور‌ْپاتانیم
تویی آن کیمیایِ جان که د‌ر ترکیبِ اجزایی

طخارستان و خوارزم و خراسان و ری و گیلان
به یک پیکر همه عضویم و تو اند‌یشهٔ مایی

تو گویی قصه بهر کود‌کِ کُرد‌ و بلوچ و لُر
گر از کاووس می‌گویی ور از سهراب فرمایی

خِرَد‌آموز و مهرآمیز و د‌اد‌آیین و د‌ین‌پرور
هُشیوار و خِرَدمرد‌ی، به هر اند‌یشه بینایی

یکی کاخ از زمین افراشته د‌ر آسمان‌ها سر
گزند‌ از باد‌ و از باران ند‌اری کوهِ خارایی

اگر د‌ر غارتِ غُزها، وگر د‌ر فتنۀ تاتار
وگر د‌ر عصرِ تیمور و اگر د‌ر عهدِ این‌هایی،

هَماره از تو گرم و روشنیم، ای پیرِ فرزانه!
اگر د‌ر صبحِ خرد‌اد‌ و اگر د‌ر شامِ یلد‌ایی

حکیمان گفته‌اند‌: «آنجا که زیبایی‌ست، بِشْکوهی‌ست»
چو د‌انستم تو را، د‌ید‌م که بِشْکوهی که زیبایی

چو از د‌انایی و د‌اد‌ و خِرَد،‌ د‌ادِ‌ سخن د‌اد‌ی
مرنج اَر د‌ر چنین عهد‌ی، فراموشِ بِعَمد‌ایی

ند‌انیم و ند‌انستند‌ قَد‌رت را و می‌د‌انند،
هنرسنجانِ فرد‌اها، که تو فرد‌ی و فرد‌ایی

بزرگا! بخرد‌ا! راد‌ا! به د‌انایی که می‌شاید‌
اگر بر ناتوانی‌های این خُرد‌ان ببخشایی
*******************
محمدرضا شفیعی کدکنی
از دفترِ «مرثیه‌های سروِ کاشمر»
*****************
پی‌نوشت:
تِنّین: اژدها /
هَرّا: بانگ و فریاد هراس‌آور و مهیب /
عازَر: نام مردی است که مسیح بر سرِ گور او آمد و او را، چهار روز پس از مرگِ وی، زنده کرد.
خوزی: خوزستانی /
آتورپات: آذربایجان


#فردوسی
#شفیعی_کدکنی
#درخت_هنر


@derakhte_honar
چو روز تو آمد، جهاندار باش
خردمند باش و بی آزار باش

نگر تا نپیچی سر از داد خواه
ببخشی ستمکارگان را گناه

زبان را مگردان به گرد دروغ
چو خواهی که تاج از تو گیرد فروغ!

#فردوسی

@derakhte_honar
شاهنامه؛
شاهکارِ خیال شاعرانه


▪️آنها که از شعر توقع استعاره و تشبیه دارند، یعنی حوزهٔ تصویر را محدود در این دو گونهٔ رایج تصویر می‌دانند، اغلب در باب شاهنامه اشتباه می‌کنند و می‌گویند شاهنامه نظمی است استادانه، ولی آثار نظامی شعر است. اگر به علت اصلی این عقیدهٔ ایشان بنگریم خواهیم دید که این داوری ایشان برخاسته از نظرگاه محدود آنان در زمینهٔ تصویر‌های شعری است، ولی مگر جوهر شعری، تأثیر و به گفتهٔ ارسطو تخییل نیست، در این صورت، در حماسه، چه چیز از اغراقِ شاعرانه خیال‌انگیزتر تواند بود، آیا تصویری ازین‌گونه که در این ابیات می‌خوانیم:

سپاهی که خورشید شد ناپدید
چو گَرد سیاه از میان بردمید
نه دریا پدید و نه هامون نه کوه
زمین آمد از پای اسبان ستوه

و زمینهٔ تخییلی آن تا مرزِ حیرت گسترده است، می‌تواند از رهگذر تصویر‌های استعاری و یا تشبیهی ترسیم شود؟ آنچه را فردوسی در یک مصراع از رهگذر اسناد مجازی –به معنی مصطلح ما در این کتاب– ارائه می‌دهد آیا می‌توان با هزار تشبیه و استعاره عرضه داشت:

به مرگ سیاوش سیه پوشد آب
کند زار نفرین بر افراسیاب
و یا:
که زیبد کزین غم بنالد پلنگ
ز دریا خروشان برآید نهنگ
و گر مرغ با ماهیان اندر آب
بخوانند نفرین به افراسیاب

شاهنامه از نظر تنوّع حوزهٔ تصویر، در میان دفاترِ شعر فارسی، یکی از شاهکارهای خیال شاعرانهٔ سرایندگان زبان پارسی است و صوَر خیالِ فردوسی محدود در شکل‌های رایج تصویر _که استعاره و تشبیه است_ نیست.

در شاهنامه وسیع‌ترین صورتِ خیال، اغراقِ شاعرانه است. اغراق شاعرانه در شاهنامه دارای خصایصی است که با دیگر نمونه‌های مشابه آن در شعر این روزگار و اعصارِ بعد نیز قابل قیاس نیست. در اغراق‌های او قبل از هر چیز مسألهٔ تخییل را به قوی‌ترین وجهی می‌توان مشاهده کرد و از این روی جنبهٔ هنری آن امری است محسوس. برخلاف بسیاری از اغراق‌های معاصران او و یا گویندگان دوره‌های بعد، که فقط نوعی ادّعاست و این خصوصیت در اغراق شرط اصلی است وگرنه اغراق غیر هنری، کار هر دروغ‌گویی است و اغلب شاعران، مرز میان گونه‌های مختلف اغراق را درنیافته‌اند و هرگونه ادّعای دروغین را از مقولهٔ اغراق شمرده‌اند و از همین‌جاست که بسیاری از ناقدان، اغراق را از میان صور خیال شاعرانه، نپسندیده‌اند ولی بعضی دیگر آن را بهترین نوع تصاویر شعری دانسته‌اند.

محمدرضا شفیعی کدکنی
صور خیال در شعر فارسی، چاپ ششم، آگه، تهران: ۱۳۷۵، صص ۴۴۸–۴۴۷
#فردوسی
#شفیعی_کدکنی
#درخت_هنر

@derakhte_honar
🗓 28 اردیبهشت
روز بزرگداشت حکیم عمر خیام نیشابوری.

هرگز دل من ز علم محروم نشد
کم ماند ز اسرار که معلوم نشد
هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز
معلومم شد که هیچ معلوم نشد!

#خیام


@derakhte_honar
بی‌گُمان عمر خیّام پرآوازه‌ترین شاعر ایرانی در آن سوی مرزهاست. این آوازه، از سویی، مرهون مضامین ابدی رباعیّات اندک‌شمار اوست که به زبانی سخته و پخته، و در قالبی موجز و آهنگین سروده شده‌اند، و از دیگر سو به دلیلِ ترجمه‌ی استادانه و افسونکارانه‌ی ادوارد فیتزجرالد (۱۸۰۹-۱۸۸۳)، شاعر ـ مترجم انگلیسی، است. این حقیقت که شعر خیّام از رهگذر ترجمه‌ی منظوم فیتزجرالد، اندک‌اندک، جهان غرب را درنوردید، بر هیچ‌کس پوشیده نیست. شاید یکی از علل شهرت جهانگیر و حُسن قبول شعر خیّام این است که شعر او ترجمانِ سرگشتگی‌ها و درماندگی‌های انسانِ غربی بود. گویی خیّام از زبانِ او سخن می‌راند.

#خیام

@derakhte_honar
📝 آموزش خط پهلوی ساسانی (پارسیگ)

🔸خواندن و نوشتن دبیره
🔸خوانش و شرح متون کهن
🔸تاریخ زبان های ایرانی
🔸شناخت اساطیر و حماسه ها
—————————
✍️ آموزگار: آقای کوچکی
شنبه ها : ساعت 16 الی 18
🏠 لاهیجان، میدان گلستان، مجتمع سیمرغ، کافه قاف
☎️09384527733
instagram: ghaf_cafe

@derakhte_honar
جشن تيرگان

فريدون جنيدی

ايرانيان باستان هر روز را با نامي از ايزدان مي‌خواندند. روز سيزدهم باستاني، برابر با تير (تيشتر) روز بود. در آيين‌هاي كهن ايراني هرگاه نام روز با نام ماه برابر مي‌شد، جشني برپاي مي‌گرديد. بدين روي، روز سيزدهم تير ماه باستاني، جشن تيرگان است. اين جشن به دليل مبنا قرار گرفتنِ گاه‌شماري خيامي كه نيمه نخست سال در آن، سنجش و شمارش سي و يك روزه است، برابر با دهم تير ماه امروزي گرديد. بر بنياد نوشته كهن «تيشتر يشت» ميان تيشتر ايزد «باران» كه نام ستاره‌اي در آسمان است، با «اپوش» ديو خشكي و خشكسالي نبردهايي سهمگين درمي‌گيرد و هر بار «تيشتر» در شكلي ظاهر مي‌شود، يك‌بار در شكل جواني زيبا و پانزده ‌ساله، يك‌بار در شكل گاوي زرّين و بالاخره در شكل اسپي سفيد. سرانجام تيشتر پيروز مي‌شود و ايزد «باد» به او كمك مي‌كند. در برخي منابع چنين آمده كه تيراندازي آرش كمانگير از البرزكوه تا كنار «جيهون: جيحون» در تيرگان يعني «تير روز» از «تير ماه» بوده است.از آيين‌هاي جشن تيرگان كه دستِ‌كم تا پنجاه سال گذشته در يزد و كرمان برگزار مي‌شده و گاه در روزگار ما هم نشاني از آن در جايي بايد باشد، اين بود كه يك روز پيش از جشن تيرگان، دختركي كوزه‌اي پر آب مي‌كند و دور مجلس مي‌چرخاند و هر كس چيزي در آن مي‌‌اندازد. بعد اين كوزه را به خانه‌اي مي‌برند كه درخت «مورد» داشته باشد پارچه سبزي روي كوزه مي‌اندازند و آيينه‌اي روبه‌روي آن، زير درخت قرار مي‌دهند آنگاه در تيرگان هر كسي نيتي مي‌كند و بيت شعري مي‌خواند. دخترك چيزي از كوزه بيرون مي‌آ‌ورد و آن را با نيت و شعري كه خوانده شده تطبيق مي‌دهد. از آنجا كه شعرهاي آنان بيشتر نويدبخش است، بيشتر اين فال‌ها هم نيك است. يكي از اين شعرها را كه از پيرزني بهدين شنيدم چنين بود:

رخ زيبا، قد رعنا چش شهلا داري/ آنچه خوبان همه دارند تو تنها داري

هنگام نبردهاي «تيشتر» با «اپوش»، ايزد باد به او كمك مي‌كند و باد ابرها را در جهان مي‌پراكند و باران به همه جا مي‌ريزد و نهرها و رودخانه‌ها و درياها به وجود مي‌آيد و جهان را به هفت كشور تقسيم مي‌كند. سعدي نتيجه اين مبارزه را با مشاطه‌گري باد صبا اين‌طور بيان مي‌كند كه: بر عروسان چمن بست صبا، هر گوهري/ كه به غواصي ابر، از دل دريا برخاست. با اميد بازگشت به روش نياكان در گرامي‌داشت داده‌هاي خداوند چون «باران» و «آب» و «زمين» و «محيط‌زيست» و...

جشن تيرگان بر ايرانيان خجسته باد.

#جشن_تيرگان

@derakhte_honar
رادیو شاهنامه | بخش بیست و ششم
رادیو شاهنامه
🎧قسمت بيست و ششم راديو شاهنامه
سخنرانی عزت الله فولادوند (خرد و آزادی دو گوهر کمیاب)، شاهنامه خوانی گفتار اندر فراهم آوردن شاهنامه، معرفی کتاب واج شناسی شاهنامه اثر جلال خالقی مطلق، نقالی مرجان صادقی از هفت خوان رستم (بخش دوم) و شاهنامه خوانی نوربخش احمدزاده
#راديو_شاهنامه
#شاهنامه
#فردوسی
@radioshahnameh
@derakhte_honar
📽دو جایزه برای سینمای ایران/ فهرست کامل برگزیدگان هفتاد و هفتمین جشنواره ونیز:

🔹بخش اصلی:
شیر طلایی بهترین فیلم:سرزمین آواره‌ها ساخته کلویی ژائو
جایزه بزرگ هیئت داوران: نظم نوین ساخته میشل فرانکو
شیر نقره‌ای بهترین کارگردان: کیوشی کوروساوا برای همسر یک جاسوس
جایزه کوپا ولپی بهترین بازیگر مرد: پییر فرانچسکو فاوینو برای پدر ما
جایزه کوپا ولپی بهترین بازیگر زن: ونسا کربی برای تکه‌های یک زن
جایزه مارچلو ماسترویانی(بهترین بازیگر مرد یا زن جوان): روح الله زمانی برای خورشید
جایزه بهترین فیلمنامه: چیتانیا تامهانه برای مرید
جایزه ویژه هیئت داوران: رفقای عزیز! ساخته آندری کونچالوفسکی

🔹بخش افق‌ها:
بهترین فیلم:دشت خاموش ساخته احمد بهرامی
بهترین کارگردان: لاو دیاز برای فیلم LAHI, HAYOP
جایزه ویژه هیئت داوران: گوش بده
بهترین بازیگر مرد:یحی مهینی برای مردی که پوستش را فروخت
بهترین بازیگر زن: خانسا بتما برای فیلم تماس زانکا
بهترین فیلمنامه: غارتگران
بهترین فیلم‌ کوتاه: ENTRE TÚ Y MILAGROS
شیر آینده - جایزه لوییجی دی لورنتیس بهترین فیلم اول: گوش کن


#جشنواره_ونيز
#سينما

@derakhte_honar
نشریه درخت هنر-شماره یک-تابستان 99.pdf
14.6 MB
نشریه فرهنگی-هنری «درخت هنر» منتشر شد!
@derakhte_honar
*
🌳 #درخت_هنر منتشر شد!🌳

✳️درود.
نخستین شمارۀ نشریه فرهنگی-هنری #درخت_هنر با مجوز انتشار الکترونیکی منتشر شد. در این شماره به #داستان، #سینما، #عکاسی، #شعر، #نقاشی، #موسیقی و #کتاب پرداخته ایم. پرونده ی ویژه هم به « #خواب» و تعریفها و تعبیرهای مختلفی از آن اختصاص دارد.

همراهان این شماره:
🔸میلاد رضایی خلیق
🔸سمانه عاطف درخشان
🔸سام ایمانی
🔸الهام اسدی نیا
🔸جواد تقوی سوره برق
🔸مهسا ادهم
🔸آروین حکَمی
🔸عباس رسولی املشی
🔸ایمان نادری
🔸اکبر شاهانی مقدم
🔸شهرزاد قاسمی
🔸 گیلدا جعفری مقدم
🔸مانی نیک روشن
🔸رضا خرم
🔸امید فلاح
🔸آرمان کوچکی پیرکوهی
و گفتارهایی از شیخ احمد غزالی توسی
———————————-
نشریه را از اینستاگرام و تلگرام #درخت_هنر derakhte_honar دریافت نمائید.

با افتخار، پذیرای نظرات ارزشمند و مطالب گرانقدرتان هستیم. 🌹

#درخت_هنر #نشریه #فرهنگ #هنر #ادبیات
👥 کلاس:
شاهنامه خوانی بر پایه زبان پهلوی و آشنایی با اسطوره های ایران
(شاهنامه و اساطیر)
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
🔸شرح و تحلیل یکایک ابیات
🔸ریشه یابی واژگان و نام ها (اوستایی، پهلوی، سامی و...)
🔸شناخت اسطوره های ایرانی
🔸 همانندی حماسه های جهان با شاهنامه فردوسی
🔸بررسی تطبیقی اساطیر با متن شاهنامه
🔸شاهنامه پژوهی
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
🎓 به صورت ترمی و با ارائه مدرک معتبر در پایان دوره.
🏡 لاهیجان: روبروی استخر- خیابان مطهری-کوچه باباطاهر
مؤسسه شیوا سخن پارسی
📝مدرس: آقای کوچکی
📞09011296307
09021386884
instagram: shivasokhan.parsi

@derakhte_honar
👥 کلاس:
آموزش زبان پهلوی ساسانی

🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
🔸خواندن و نوشتن دبیره
🔸دستور زبان پهلوی
🔸خوانش و شرح متون
🔸تاریخ زبان های ایرانی
🔸شناخت اساطیر و حماسه ها
🔸پژوهش زبانی
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
🎓 به صورت ترمی و با ارائه مدرک معتبر در پایان دوره.
🏡 لاهیجان: روبروی استخر- خیابان مطهری-کوچه باباطاهر
مؤسسه شیوا سخن پارسی
📝مدرس: آقای کوچکی
📞 09011296307
09021386884
instagram: shivasokhan.parsi

@derakhte_honar
👥 کلاس:
نقالی و اجرای نمایشی شاهنامه
(ویژه کودک و نوجوان)

🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
🔸نقالی داستان های شاهنامه فردوسی
🔸نمایشنامه خوانی داستان ها
🔸اجرای نمایشی داستان ها
🔸حکایات و قصه های پندآموز ادبی
🔸آشنایی با اساطیر ملی
🔸فعالیت پژوهشی به صورت فردی و گروهی
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
🎓 به صورت ترمی و با ارائه مدرک معتبر در پایان دوره.
🏡 لاهیجان: روبروی استخر- خیابان مطهری-کوچه باباطاهر
مؤسسه شیوا سخن پارسی
📝مدرس: آقای کوچکی
📞 09011296307
09021386884
instagram: shivasokhan.parsi

@derakhte_honar
👥 کلاس:
سعدی خوانی
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
🔸گلستان و بوستان
🔸شرح لغات و ترکیبات
🔸کنایات و ضرب المثل ها
🔸پندها و حکمت ها
🔸سبک شناسی آثار سعدی
🔸سعدی پژوهی
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
🎓 به صورت ترمی و با ارائه مدرک معتبر در پایان دوره.
🏡 لاهیجان: روبروی استخر- خیابان مطهری-کوچه باباطاهر
مؤسسه شیوا سخن پارسی
📝مدرس: آقای کوچکی
📞09011296307
09021386884
instagram: shivasokhan.parsi

@derakhte_honar
📚 #باکتاب
برای مهربان اندیشیدن...
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
📕جمع آوری کتاب و کاغذ غیرقابل استفاده
📗تبادل و تعویض کتاب
📙اهدای کتاب به کودکان
📘برگزاری جلسات کتابخوانی و قصه گویی
📒برگزاری نمایشگاه کتاب
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
🏡 لاهیجان: روبروی استخر- خیابان مطهری-کوچه باباطاهر
مؤسسه شیوا سخن پارسی/ نشریه درخت هنر

📝با
اهدای کتاب و کاغذ، در خرید کتاب کودک با ما همراه باشید.

📞 09011296307 - 09021386884
instagram:
derakhte_honar
shivasokhan.parsi


@derakhte_honar
Audio
@bankema
🎧 اسطوره چیست؟
(بخش اول)

🎙#استاد_ژاله_آموزگار

زمان: 1 ساعت و 38 دقیقه
حجم: 34 مگابایت

#اسطوره #تاریخ #ادبیات
@derakhte_honar
📚کلاس شاهنامه
شاهرخ مسکوب
گفتار ۱ - حماسه

🔺حماسه بیانگر دید و جایگاه انسان است در جهان، حال آنکه اسطوره بیانگر دید و جایگاه انسان است در کیهان. به تعبیر دیگر، حماسه همان اسطوره است که از آسمان به زمین، از انتزاع به جسم، از عالم مجاز به دنیای واقعی انسان ها آمده است.

بنا بر نظر هگل، روایت حماسی مربوط به فرهنگ اقوام در حال شکل گیری است، چون ایلیاد و اودیسه نزد یونانی ها، یا مهاباراتا ورامایانا نزد هندی ها. اما حماسه ملی ایران یا شاهنامه در قرن چهارم هجری، یعنی ۱۲۰۰ سال پس از تشکیل قوم و ملت ایران و چهار صد سال پس از شکست از عربها نوشته شده است. در این دوران، تاریخ ایران که پیش‌تر به دست اردشیر پی ریزی شده بود، این بارتوسط یک شاعر از نو پی افکنده می شود. بنابراین، شاهنامه را می توان حماسه متأخر نام نهاد.

🔺منابع حماسه ملی ایران عبارتند از:
ـ روایت های اسطوره ای برگرفته از اوستا
ـ سیکل سیستان یا روایت های پهلوانی شرق ایران (خاندان نریمان، سام، زال، رستم و فریبرز)
ـ روایت های تاریخی خانواده های اشکانی (گودرز، گیو و بیژن)

روایت های هر سه این منابع طی سالیان دراز به صورت شفاهی، سینه به سینه و از نسلی به نسل دیگر نقل می شده است. اوستا را تنها موبدان می دانستند و بازگو می کردند، در حالی که روایت های پهلوانی و حماسی توسط گوسان ها به شعر و همراه با موسیقی بیان می شده است. در اواخر دوره اشکانی، ابتدا اوستا جمع آوری و به صورت مکتوب روی پوست گاو نوشته می شود. سپس روایت های اساطیری، پهلوانی و تاریخی که در طول ۴۷۰ سال پادشاهی ساسانی، به هم آمیخته و در هم تنیده شده اند، در خداینامک ها گردآوری و تدوین می شود. چند صد سال بعد، یعنی در قرن چهارم هجری، هنگامی که خلافت عباسی در بغداد ضعیف می شود، درخراسان و شمال شرق ایران و ماوراء النهر، نوعی استقلال محلی بوجود می آید و زبان فارسی مشروعیت پیدا می کند. در چنین شرایطی، سپهسالار خراسان به فکر می افتد که داستان های پراکنده و تاریخ گسسته ایران را جمع آوری کند. پس، از چهار کاتب زرتشتی دعوت می کند تا به توس بیایند و خداینامک جدیدی را که بعد ها به نام او خداینامک ابومنصوری نام یافت، به نثر بنویسند.
این کتاب منبع اصلی فردوسی بوده است.

🔺در شاهنامه، اسطوره، حماسه و تاریخ، یا به بیان دیگر افسانه، داستان و واقعیت، در هم تنیده اند. شاهنامه به منزله اثری ادبی، حماسه ای است که در آن سه بخش اساطیری، پهلوانی و تاریخی باز شناخته می شود:

ـ بخش اساطیری (از نخستین پادشاه تا جمشید، ضحاک و فریدون، افراسیاب و کیخسرو، زرتشت واسفندیار)
ـ بخش پهلوانی یا حماسی ( از فریدون تا بهمن)
ـ بخش تاریخی ( از اسکندر تا یزدگرد)
البته این بخش بندی اجمالی و تقریبی است و گاه مرز روشنی، به ویژه میان دو بخش نخستین که نام آورانی چون فریدون و افراسیاب و کیخسرو نقش پردازان آنند، وجود ندارد.

#اسطوره #ادبیات #شاهنامه #شاهرخ_مسكوب

@derakhte_honar
📚کلاس شاهنامه، شاهرخ مسکوب
گفتار دو - زمان
(بخش یک)

🔵کتاب «ارمغان مور، جستاری در شاهنامه» که این کلاس ها بازتابی از آن است و خواندنش برای کسانی که این گفتارها را دنبال می کنند بسیار روشن کننده است، از پنج بخش تشکیل می شود: زمان، آفرینش، تاریخ، جهانداری و سخن. اما بنا به گفته خود مؤلف در پیشگفتار آن، رشته پنهانی که همه این فصل ها را به هم می پیوندد، زمان است. دریافت از زمان در تمام ساحت های اندیشه ایرانی: زمان اکرانه و زمان کرانمند، نقش زمان در اسطوره آفرینش، زمان اساطیری، زمان پهلوانی، زمان تاریخی و غیره.

🔸آنچه در شاهنامه آمده و در گیتی می گذرد بازتابی است از آنچه در اوستا آمده و در مینو می گذرد.

🔸در اسطوره آفرینش، اهورا مزدا گیتی را آفرید و برای پیروزی در کارزار کیهانی علیه اهریمن، زمان کرانمند را اندیشید. دورانی نه هزار ساله که به سه دوره هر کدام سه هزار ساله تقسیم می شود. اگر این زمان نمی بود، عمر اهریمن نیز به سر نمی رسید. در این نبرد، زمان نیز چون انسان، به یاری اهورامزدا می آید تا او را بر اهریمن پیروز سازد. پس به یاری زمان و در زمان است که اهورا مزدا خدا می شود. خدایی که نه تنها آگاه مطلق است بلکه در پایان زمان توانای مطلق نیز خواهد بود.

🔸در فرگرد ۲ وندیداد، اهورا مزدا نخست با جمشید گفتگو می کند و فرا می خواندش به رواج دین بهی. اما جمشید از این رسالت سر باز می زند. او تنها عهده دار سامان دادن به گیتی می شود، سه بار جهان را فراخ می کند و ورجمکرد را می سازد.

🔸در شاهنامه، زمان با جمشید، بزرگ ترین پادشاه اساطیری ما، صورتمند می شود. او که پادشاهی تمدن ساز است، به ساخت و پرداخت جهان و زندگی آدمیان می پردازد و سه گروه اجتماعی بزرگ را بنا می گذارد. او حتی دیوها را هم به زیر فرمان خود در می آورد و آنها را وا می دارد تا دیوارها و کاخ ها و ایوان های دور از گزند برافرازند. در روزگار جمشید نه درد و رنج و بیماری هست و نه مرگ. روزی که جمشید به تخت می نشیند و بر دوش دیوان بر آسمان دست می یابد، نخستین روز بهار است. پس او آن روز را روز نو می نامد و جشن می گیرد. نوروز یا روز هرمز از ماه فرودین. با نامگذاری این روز، آگاهی به زمان پیدا می شود. بدین ترتیب مردی که مکان را ساخت و پرداخت، زمان را نیز سروسامان داد. پس او پادشاه زمان و مکان است، اما خدا نیست، انسان است. به همین خاطر هم دچار غرور و آز می شود و منی می کند و به گیتی جز از خویشتن را نمی بیند. اینست که فر ایزدی از او روی گردان می شود و کار برمی گردد و شکست به بارمی آید. فرجام کار جمشید، پیروزی ضحاک است.


#اسطوره #ادبیات #شاهنامه #شاهرخ_مسكوب

@derakhte_honar
کلاس شاهنامه، شاهرخ مسکوب
گفتار سه - تاریخ
(بخش یک)

شاهنامه چهار صد سال پس از فروریختن ساسانیان و شکست ایرانیان از عرب ها سروده شد، زمانی که وجدان تاریخی ایرانیان دوباره برانگیخته شده بود. در این کتاب تاریخ ایران که در گذشته یکبار به دست پادشاهی چون اردشیر پی ریزی شده بود، این بار به دست شاعری چون فردوسی از نو سامان یافت.

بناهای آباد گردد خراب
ز باران و از تابش آفتاب

پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند

بر این نامه بر عمرها بگذرد
همی خواندش هر که دارد خرد

دراین سه بیت شعر، شاعر به خوبی از درک خود از کار بزرگی که در پیش دارد، پرده بر می دارد: نقشه داشتن، شالوده ریختن، برافراشتن کاخی بلند و بی گزند از باد و باران. پی افکندن در نظم، خود نظام و سامان دادن است به آنچه تا پیش از آن در نثر پراکنده و گسیخته بوده است. پناهگاهی در زبان دور از گزند زمان!

آنچه از روزگاران پیشین به دست فردوسی رسیده بود، خداینامک ها از جمله خداینامک ابومنصوری بود که توسط چهار کاتب زردشتی به نثر گردآوری و نوشته شده بود. فردوسی پاره ای از داستان ها را بر گزید و پاره ای دیگر را به کنار نهاد، و البته قصه هایی چون رستم و سهراب، بیژن و منیژه و اکوان دیو را نیز که از منابع دیگر گرفته بود، وارد کتاب کرد.

بازمانده ادبیات پهلوی نشان می دهد که در روزگار ساسانیان، یعنی دوران تکوین و تدوین خداینامک ها، اسطوره و اندیشه زروانی با آداب و آیین های زردشتی در آمیخته بوده است. در اسطوره های ایرانی (خواه زروانی و خواه زردشتی) جهان آغاز و انجام و پایانی دارد. در شاهنامه تاریخ گیتی بازتابی است از تاریخ مینو، زمین از راه آسمان و واقعیت از راه اسطوره در تصور نقش می بندد. مسیر این تاریخ گرته برداری از تاریخی است که در عالم بالا اتفاق می افتد. زروان با زادن دو پسر، اهورامزدا و اهریمن، طرح ۹۰۰۰ ساله سرنوشت کیهان را می ریزد و فریدون نیز با تقسیم جهان میان پسران خود، طرح تاریخ ایران و توران (و روم) را! زروان خواهان اهریمن و نبردش با هرمزد نبود، فریدون نیز دشمنی سلم و تور با ایرج را بر نمی تافت. دشمنی ای که منجر به کشته شدن یک برادر بدست دو برادر دیگر شد و این برادر کشی نقطه آغاز تاریخ حماسی ما بود ودر کارزار نبردهای دیرپای ایران و توران متبلور گشت. کارزاری که سراسر تاریخ حماسی ما را رقم می زند اما در هیچ مقطعی از آن رنگ نژادی ندارد، چون برادران همه فرزند یک پدر (فریدون) هستند و این تنها «آز» است که عامل اصلی تراژدی است.

#اسطوره #ادبیات #شاهنامه #شاهرخ_مسكوب

@derakhte_honar