کتاب عمر ورق خورد بار دیگر و در تو
به عاشقانهترین فصل این کتاب رسیدم
چرا به نابترین شعر خود سپاس نگویم
تو را؟ که در تو به معنای عشق ناب رسیدم
#حسین_منزوی
به عاشقانهترین فصل این کتاب رسیدم
چرا به نابترین شعر خود سپاس نگویم
تو را؟ که در تو به معنای عشق ناب رسیدم
#حسین_منزوی
من پیر شدم پیر نه ز ایام شدم
از نازش معشوقه خودکام شدم
در هر نفسی پخته شدم خام شدم
در هر قدمی دانه شدم دام شدم
#رباعی_مولانا
از نازش معشوقه خودکام شدم
در هر نفسی پخته شدم خام شدم
در هر قدمی دانه شدم دام شدم
#رباعی_مولانا
عمرم از فیض محبت دفتر روشندلی است
هر نفس از بسکه چیدم صبح بر بالای صبح
سینه طور تجلی را چراغان کرده است
طرح رنگین مجلسی دارد چمن پیرای صبح
#اسیر_شهرستانی
هر نفس از بسکه چیدم صبح بر بالای صبح
سینه طور تجلی را چراغان کرده است
طرح رنگین مجلسی دارد چمن پیرای صبح
#اسیر_شهرستانی
خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد
سرِ مویی به غلط در همه اندامم نیست
میل آن دانه ی خالم نظری بیش نبود
چون بدیدم رهِ بیرون شدن از دامم نیست
#سعدی
سرِ مویی به غلط در همه اندامم نیست
میل آن دانه ی خالم نظری بیش نبود
چون بدیدم رهِ بیرون شدن از دامم نیست
#سعدی
درد یعنی که دلی یک شبه ویران بشود،
کوه غم باشی و لبخند نمایان بشود
درد آنجاست تو باشی همه جا يارترين،
او ولی باعث احوال پریشان بشود
#رسول_عسکری
کوه غم باشی و لبخند نمایان بشود
درد آنجاست تو باشی همه جا يارترين،
او ولی باعث احوال پریشان بشود
#رسول_عسکری
عشق درطلب دل به جان آمده است
جان درطلب عشق به لب آمده است
هرجاکه تویی عشق به طرب آمده است
دل درطلبت به تاب وتب آمده است
#موسوی_شکیب
جان درطلب عشق به لب آمده است
هرجاکه تویی عشق به طرب آمده است
دل درطلبت به تاب وتب آمده است
#موسوی_شکیب
با تمام اصل ها بیگانه ام جز اصل عشق
شاعری هستم که عاشق پیشه ام ازنسل عشق
عشق یعنی اصل ششم از اصول دین من
سال من یک فصل داردنوبهارفصل عشق
#مرتضی_شاکری
شاعری هستم که عاشق پیشه ام ازنسل عشق
عشق یعنی اصل ششم از اصول دین من
سال من یک فصل داردنوبهارفصل عشق
#مرتضی_شاکری
مطرب خوش نوای من عشق نواز همچنین
نغنغه دگر بزن پرده تازه برگزین
مطرب روح من تویی کشتی نوح من تویی
فتح و فتوح من تویی یار قدیم و اولین
#رباعی_مولانا
نغنغه دگر بزن پرده تازه برگزین
مطرب روح من تویی کشتی نوح من تویی
فتح و فتوح من تویی یار قدیم و اولین
#رباعی_مولانا
آن چنان زارم که بر من دشمنان گریند زار
دوستی آخر تو کمتر کوش در آزار من
محتشم هرگه نویسم شعر عاشق سوز خویش
آتش افتد از قلم در نسخهٔ اشعار من
#محتشم_كاشانى
دوستی آخر تو کمتر کوش در آزار من
محتشم هرگه نویسم شعر عاشق سوز خویش
آتش افتد از قلم در نسخهٔ اشعار من
#محتشم_كاشانى
آیینهی اغیار بُود هر سحر، ای وای
رخسارهی لبریز صفایی که تو داری
از گاوِ زمین تا به سر عرش زد آتش
«منشأ!» حذر از آهِ رسایی که تو داری...
#منشأ_لکهنوی
رخسارهی لبریز صفایی که تو داری
از گاوِ زمین تا به سر عرش زد آتش
«منشأ!» حذر از آهِ رسایی که تو داری...
#منشأ_لکهنوی
من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت
از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت
جامی و بتی و بربطی بر لب کشت
این هرسه مرا نقد و تو را نسیه بهشت
#خیام
از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت
جامی و بتی و بربطی بر لب کشت
این هرسه مرا نقد و تو را نسیه بهشت
#خیام
با اولین نگاهت قلب مرا ربودی
در دفتر دل من شعر ترم تو بودی
کام دل نزارم با بودن تو شیرین
غم ها و غصه ها را تو از دلم زدودی
#پونه_حاج_علیان
در دفتر دل من شعر ترم تو بودی
کام دل نزارم با بودن تو شیرین
غم ها و غصه ها را تو از دلم زدودی
#پونه_حاج_علیان
غم هم نشد نصیب دل تنگدست من
قسمت نشد وگرنه کجا ما نخواستیم
زیبا و زشت، ظاهر و باطن، دروغ و راست
بازی بس است آینهه ما نخواستیم
#مجید_ترکابادی
قسمت نشد وگرنه کجا ما نخواستیم
زیبا و زشت، ظاهر و باطن، دروغ و راست
بازی بس است آینهه ما نخواستیم
#مجید_ترکابادی
آن زلف سیاه و قد رعناش نگر
شیرینی آن لعل شکرخاش نگر
گفتم که زکوة حسن یک بوسه بده
برگشت و به خنده گفت سوداش نگر
#رباعی_مولانا
شیرینی آن لعل شکرخاش نگر
گفتم که زکوة حسن یک بوسه بده
برگشت و به خنده گفت سوداش نگر
#رباعی_مولانا
همین که بغض می شود سکوت های های من
دوباره خواب می شود پناه گریه های من
دوباره شانه های شب به من پناه می دهد
سلام می دهم به او که گشته هم صدای من
#ایلناز_حقوقی
دوباره خواب می شود پناه گریه های من
دوباره شانه های شب به من پناه می دهد
سلام می دهم به او که گشته هم صدای من
#ایلناز_حقوقی
مانشانِ خود رقم بر دفتر دل ها زدیم
آشنایی نام مان وعاشقی ناموس مان
چشم های کینه ورهم،معنی دیگر نیافت
ز ابتدا تا انتها،جز مهر، در قاموس مان
#حسین_منزوی
آشنایی نام مان وعاشقی ناموس مان
چشم های کینه ورهم،معنی دیگر نیافت
ز ابتدا تا انتها،جز مهر، در قاموس مان
#حسین_منزوی
گر خلوت و عزلت است سرمایهٔ تو
هرگز به ضلالت نرسد پایهٔ تو
مانند هما مجرد آ تا بینی
ارباب سعادت همه در سایهٔ تو
#رباعی_باباافضل_كاشانى
هرگز به ضلالت نرسد پایهٔ تو
مانند هما مجرد آ تا بینی
ارباب سعادت همه در سایهٔ تو
#رباعی_باباافضل_كاشانى
بمان، ای گریه، این ساعت، همان لحظه فروریزی
که آن سنگین دل نااستوار از در درون آید
ز من عذری بخواهی، ای رقیب، آن ناپشیمان را
که چون من مرده بودم شرمسار از در درون آید
#امیرخسرو_دهلوی
که آن سنگین دل نااستوار از در درون آید
ز من عذری بخواهی، ای رقیب، آن ناپشیمان را
که چون من مرده بودم شرمسار از در درون آید
#امیرخسرو_دهلوی
شرم دار ای اشک، آخر از کدامین سنگ دل
شیشه ی لبریز آتش در گیریبانی شکست
غمزه نشناسم کدام است و دل طالب کدام؟
نشتری دانم که در آغوش شریانی شکست
#طالب_آملی
شیشه ی لبریز آتش در گیریبانی شکست
غمزه نشناسم کدام است و دل طالب کدام؟
نشتری دانم که در آغوش شریانی شکست
#طالب_آملی
بهر دل غیر، خستهجانم مپسند
خصمی مکن ای دوست!چنانم مپسند
در دوستی تو گشتهام دشمنکام
ای دوست! به کام دشمنانم مپسند...
#عبدالمجید_طالقانی
خصمی مکن ای دوست!چنانم مپسند
در دوستی تو گشتهام دشمنکام
ای دوست! به کام دشمنانم مپسند...
#عبدالمجید_طالقانی
در ســرو رسیدست ولیکن به حقیقت
از سرو گذشتست که سیمین بدنست آن
هرگـز نبود جسم بدین حسن و لطافت
گویی همه روحست که در پیرهنست آن
#سعدی
از سرو گذشتست که سیمین بدنست آن
هرگـز نبود جسم بدین حسن و لطافت
گویی همه روحست که در پیرهنست آن
#سعدی