ڪلبہ‎‌‌‎‌‌شـ؏ـردلاویز
5.6K subscribers
871 photos
1 video
11 links
زیر امضای تمام شعرهایم مینویسم" دل" نوشت
تابدانند " عشق را باید فقط با "دل " نوشت

#رزگار_موکریان

@Delaviz_20
Download Telegram
هر که به خویشتن رود ره نبرد به سوی او
بینش ما نیاورد طاقت حسن روی او

باغ بنفشه و سمن بوی ندارد ای صبا
غالیه‌ای بساز از آن طره مشک بوی او


#سعدی
ساقیا می ده که با حکم ازل تدبیر نیست
قابل تغییر نبوَد آنچه تعیین کرده‌اند

در سفالین کاسهٔ رندان به خواری منگرید
کـ‌این حریفان خدمت جام جهان‌بین کرده‌اند


#حافظ
بی قرارم کرده تا دوری یار
رفته عمرم بر مدار انتظار

کوچه با من هم نوایی میکند
در فراقت بیقرارم بی قرار


#فرانک_فرقانی
سرمست مشو زکامیابی
تا کام دوباره ای بیابی

گر،مست شوی به قله فتح
در شیب شکست می شتابی


#مجتبی_کاشانی
چیست اندر خم که اندر نهر نیست
چیست اندر خانه کاندر شهر نیست

این جهان خمست و دل چون جوی آب
این جهان حجره‌ست و دل شهر عجاب


#مولانا
به دنبال تو می گردم نمی یابم نشانت را
بگـو باید کجـا جویم مدار کهکشانت را

تمام جاده رارفتم غباری ازسواری نیست
بیابان تا بیابان جستــه ام رد نشــانت را


#حسین_اصرافیلی
ای تیره شب من! به سحر می‌نایی!
غم‌های منی که خود به سر می‌نایی!

وی صبح گران‌رکاب!تو نیز مگر
مقصود دل منی که بر می‌نایی!


#مخدوم_ملک_مجدالدین_محمود
ساقی چو به من دهد می گلگون را
گلگون کنم از فروغ او جیحون را

چندان به جزع باده دهم هامون را
تا مست کنم زیر زمین قارون را


#ادیب_صابر
شبگرد وبی خواب نبودم، که شدم
آن شاعرِ بی‌تاب نبودم، که شدم

تا پیش که از بام برآیـی مه مـن!
هیچ عاشقِ مهتاب نبودم، که شدم


#مهری_حسینی
تا مرا مهر تو در دل رخ تو در نظر است
دل ز غم مضطرب و دیده بخونابه تر است

آب چشم نگر و خون دلم ده که مرا
دل بلای دگر و دیده بلای دگراست


#فضولی
ای عشق! ای شکنجه‌گر مهربان من
دلسوزی تو می‌زند آتش به جان من

کام از هزار جام گرفتم ولی هنوز
خالی‌ست جای بوسهء تو، بر لبان من


#فاضل‌_نظری
فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب
چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را

ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است
به آب‌ورنگ و خال‌وخط چه حاجت روی زیبا را


#حافظ
چون ماه نو از حلقه به گوشان توایم
چون رود خروشنده خروشان تو ایم

چون ابر بهاریم پراکنده تو
چون زلف تو از خانه به دوشان تو ایم


#رهی_معیری
یونسی دیدم نشسته بر لب دریای عشق
گفتمش چونی جوابم داد بر قانون خویش

گفت بودم اندر این دریا غذای ماهیی
پس چوحرف نون خمیدم تا شدم ذاالنون خویش


#مولانا
قافیه باختم و شعر سرودم یعنی
به هر آن كس كه تو را دید، حسودم یعنی...
.
نفسم بندِ تو و درد مرا می خواند
بعدِ تو حسرت دنیا به دلم می ماند...


#علی_نوری
شد دور چو از نظر غبار من و ما
آن یکه سوار ناگهان شد پیدا

یعنی که شدیم نیست و اندر همه جا
دیدیم خدا هست خدا هست خدا
 

#صغیر_اصفهانی
ای جمع پرنده ها مترسک تا کی
کوچ از سر ترس چون چکاوک تا کی

شد حاصل جمع حلقه ها زنجیری
ما را سر اعتراض تک تک تا کی


#احمد_پروین
این ساحل خسته را تو پیدا کردی
این موج نشسته را تو برپا کردی

من خامُش و خسته خفته بودم ای عشق
مرداب دل مرا تو دریا کردی


#مجتبی_کاشانی
تو سال و مه از غنج خرامنده چو کبکی
من روز و شب از رنج خروشنده چو بلبل

زلفین تو زاغیست در آویخته هموار
از ماه به منقار و ز خورشید به چنگل


#عبدالواسع_جبلی
تــک درخـتی روی کوهی دور از آبــادی ام
فارغ ازهرگونه ذوق وشوق و شورو شادی ام

ساده من، دیوانه من، بیچاره من، ناچار من
عمر مـن طی شد هنــوزم در پـی آزادی ام!


#کاوه_احمدزاده
سر بر آوردم و با ماه رخت حرف زدم
آسمان خم شد و انداخت به ابروی تو چین

آنچه نم زد به خیابان تو باران که نبود
اشک دلتنگی من بود که بارید زمین


#آرمن_فرناد