گر یار زند بر دف و صد غصه براند
من نیز غزل گویم و تا یار بخواند
چرخی بزنم ، هو بکشم با دم سازش
صد باده بیارم که در آن حال بماند...
#مولانا
من نیز غزل گویم و تا یار بخواند
چرخی بزنم ، هو بکشم با دم سازش
صد باده بیارم که در آن حال بماند...
#مولانا
بر تار موهایت بزن دستی که از شوق
دل می شود هر گوشه ای جامه درانت
شاید خدا قسمت کند روزی خصوصی
چشمم ملاقاتی کند با گیسوانت
#هادی_باباقصابها
دل می شود هر گوشه ای جامه درانت
شاید خدا قسمت کند روزی خصوصی
چشمم ملاقاتی کند با گیسوانت
#هادی_باباقصابها
صبح شد یک باردیگر آمدم در کوی تو
تـا ببینم بـا دل مشتاق و شیدا روی تو
یک غزل ازعشق می خوانی ومن دیوانه وار
می گذارم سر ز مستی بر سر زانوی تو
#پدیده_احمدی
تـا ببینم بـا دل مشتاق و شیدا روی تو
یک غزل ازعشق می خوانی ومن دیوانه وار
می گذارم سر ز مستی بر سر زانوی تو
#پدیده_احمدی
چون شفق گرچه مرا باده ز خون جگر است
دل آزادهام از صبح طربناکتر است
عاشقی مایه شادی بود و گنج مراد
دل خالی ز محبت صدف بیگهر است
#رهی_معیری
دل آزادهام از صبح طربناکتر است
عاشقی مایه شادی بود و گنج مراد
دل خالی ز محبت صدف بیگهر است
#رهی_معیری
چند روزیست که پائیزتر از قبل شده
زندگی بی تو غمانگیزتر از قبل شده
دیر یا زود به هر حال زمین میریزد
ساغر عمر که لبریزتر از قبل شده
#مجید_ترکابادی
زندگی بی تو غمانگیزتر از قبل شده
دیر یا زود به هر حال زمین میریزد
ساغر عمر که لبریزتر از قبل شده
#مجید_ترکابادی
دل در همه حال تکیهگاه است مرا
در ملک وجود پادشاه است مرا
از فتنهٔ عقل چون به جان میآیم
ممنون دلم خدا گواه است مرا
#خلیل_الله_خلیلی
در ملک وجود پادشاه است مرا
از فتنهٔ عقل چون به جان میآیم
ممنون دلم خدا گواه است مرا
#خلیل_الله_خلیلی
نه تو اندر حرم گنجی نه در بتخانه میآیی
ولیکن سوی مشتاقان چه مشتاقانه میآیی
قدم بیباکتر نه در حریم جان مشتاقان
تو صاحبخانهای آخر چرا دزدانه میآیی
#اقبال_لاهوری
ولیکن سوی مشتاقان چه مشتاقانه میآیی
قدم بیباکتر نه در حریم جان مشتاقان
تو صاحبخانهای آخر چرا دزدانه میآیی
#اقبال_لاهوری
هر که به خویشتن رود ره نبرد به سوی او
بینش ما نیاورد طاقت حسن روی او
باغ بنفشه و سمن بوی ندارد ای صبا
غالیهای بساز از آن طره مشک بوی او
#سعدی
بینش ما نیاورد طاقت حسن روی او
باغ بنفشه و سمن بوی ندارد ای صبا
غالیهای بساز از آن طره مشک بوی او
#سعدی
ساقیا می ده که با حکم ازل تدبیر نیست
قابل تغییر نبوَد آنچه تعیین کردهاند
در سفالین کاسهٔ رندان به خواری منگرید
کـاین حریفان خدمت جام جهانبین کردهاند
#حافظ
قابل تغییر نبوَد آنچه تعیین کردهاند
در سفالین کاسهٔ رندان به خواری منگرید
کـاین حریفان خدمت جام جهانبین کردهاند
#حافظ
بی قرارم کرده تا دوری یار
رفته عمرم بر مدار انتظار
کوچه با من هم نوایی میکند
در فراقت بیقرارم بی قرار
#فرانک_فرقانی
رفته عمرم بر مدار انتظار
کوچه با من هم نوایی میکند
در فراقت بیقرارم بی قرار
#فرانک_فرقانی
چیست اندر خم که اندر نهر نیست
چیست اندر خانه کاندر شهر نیست
این جهان خمست و دل چون جوی آب
این جهان حجرهست و دل شهر عجاب
#مولانا
چیست اندر خانه کاندر شهر نیست
این جهان خمست و دل چون جوی آب
این جهان حجرهست و دل شهر عجاب
#مولانا
به دنبال تو می گردم نمی یابم نشانت را
بگـو باید کجـا جویم مدار کهکشانت را
تمام جاده رارفتم غباری ازسواری نیست
بیابان تا بیابان جستــه ام رد نشــانت را
#حسین_اصرافیلی
بگـو باید کجـا جویم مدار کهکشانت را
تمام جاده رارفتم غباری ازسواری نیست
بیابان تا بیابان جستــه ام رد نشــانت را
#حسین_اصرافیلی
ای تیره شب من! به سحر مینایی!
غمهای منی که خود به سر مینایی!
وی صبح گرانرکاب!تو نیز مگر
مقصود دل منی که بر مینایی!
#مخدوم_ملک_مجدالدین_محمود
غمهای منی که خود به سر مینایی!
وی صبح گرانرکاب!تو نیز مگر
مقصود دل منی که بر مینایی!
#مخدوم_ملک_مجدالدین_محمود
ساقی چو به من دهد می گلگون را
گلگون کنم از فروغ او جیحون را
چندان به جزع باده دهم هامون را
تا مست کنم زیر زمین قارون را
#ادیب_صابر
گلگون کنم از فروغ او جیحون را
چندان به جزع باده دهم هامون را
تا مست کنم زیر زمین قارون را
#ادیب_صابر
شبگرد وبی خواب نبودم، که شدم
آن شاعرِ بیتاب نبودم، که شدم
تا پیش که از بام برآیـی مه مـن!
هیچ عاشقِ مهتاب نبودم، که شدم
#مهری_حسینی
آن شاعرِ بیتاب نبودم، که شدم
تا پیش که از بام برآیـی مه مـن!
هیچ عاشقِ مهتاب نبودم، که شدم
#مهری_حسینی
تا مرا مهر تو در دل رخ تو در نظر است
دل ز غم مضطرب و دیده بخونابه تر است
آب چشم نگر و خون دلم ده که مرا
دل بلای دگر و دیده بلای دگراست
#فضولی
دل ز غم مضطرب و دیده بخونابه تر است
آب چشم نگر و خون دلم ده که مرا
دل بلای دگر و دیده بلای دگراست
#فضولی
ای عشق! ای شکنجهگر مهربان من
دلسوزی تو میزند آتش به جان من
کام از هزار جام گرفتم ولی هنوز
خالیست جای بوسهء تو، بر لبان من
#فاضل_نظری
دلسوزی تو میزند آتش به جان من
کام از هزار جام گرفتم ولی هنوز
خالیست جای بوسهء تو، بر لبان من
#فاضل_نظری
فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب
چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را
ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است
به آبورنگ و خالوخط چه حاجت روی زیبا را
#حافظ
چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را
ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است
به آبورنگ و خالوخط چه حاجت روی زیبا را
#حافظ
چون ماه نو از حلقه به گوشان توایم
چون رود خروشنده خروشان تو ایم
چون ابر بهاریم پراکنده تو
چون زلف تو از خانه به دوشان تو ایم
#رهی_معیری
چون رود خروشنده خروشان تو ایم
چون ابر بهاریم پراکنده تو
چون زلف تو از خانه به دوشان تو ایم
#رهی_معیری
یونسی دیدم نشسته بر لب دریای عشق
گفتمش چونی جوابم داد بر قانون خویش
گفت بودم اندر این دریا غذای ماهیی
پس چوحرف نون خمیدم تا شدم ذاالنون خویش
#مولانا
گفتمش چونی جوابم داد بر قانون خویش
گفت بودم اندر این دریا غذای ماهیی
پس چوحرف نون خمیدم تا شدم ذاالنون خویش
#مولانا