ز آب روان و سبزه و صحرا و لاله زار
با من مگو که چشم در احباب خوشترست

زهرم مده به دست رقیبان تندخوی
از دست خود بده که ز جُلّاب خوشترست


#سعدی

چو خاک در کف پایش فتادم از خواری
اگر چه از سر تحقیق سر به سر گهرم

به لابه گفتمش آخز زمانکی بنشین
مگر به وصل تو بنشیند آتش جگرم


#ظهیر_فاریابی

هنگام سخن عشوۀ پنهانی ریخت
دانشکدۀ علوم کيهانی ریخت

محبوبم ماه و ماه و ناگاه خسوف
موهایش را به روی پیشانی ریخت


#احسان_پرسا

دل های همه ، پر ازغمی جانکاه است
تک واژه ی مشترک ، همانا آه است

امسال ، بهارمان شده سرسنگین
انگار زمستان نویی در راه است


#مهناز_محمودی

باز گلزار صفای رخ جانان دارد
هر طرف زینتی از سنبل و ریحان دارد

دارد آن لطف کنون باغ که از دیدن آن
این که دل را نرسد ذوق چه امکان دارد


#فضولی

خاک شیراز که سرمنزل عشق است و امید
قبله مردم صاحبدل و صاحب‌نظر است

سرخوش از ناله مستانه سعدی است رهی
همه گویند ولی گفته سعدی دگر است


#رهی_معیری

غیر از تو نگنجد به سرایی که تو باشی
جز تو همه محوند به جایی که تو باشی

در عشق، حسد نیست مگر بر دو مقامم
آن‌جا که نه من باشم و جایی که تو باشی


#نظیری‌_نیشابوری

گویند به هر درد بود صابر مرد
تا کی خورم اندوه و غم و حسرت و درد

تا کی ز فراق دوست فریاد کنم
در فرقت دوست صبر نتوانم کرد


#قطران_تبریزی

من شاعرانه محو تماشای او ... ولی
او عاشقانه غرق تماشای دیگریست

این جا به هر که دل بدهی دور می شود
یوسف همیشه فکر زلیخای دیگریست


#امید_صباغ_نو

به تو گفتم که در این دور شدن ناچاری ؟
سر به تایید تکان دادی و گفتی آری..!

عین مرگ است اگر بی تو بخواهد برود
او که از جان خودت دوست تَرَش می داری...


#تکتم_حسینی

ایزد که جهان به قبضه ی قدرت اوست
دادست تورا دو چیز کان هر دو نکوست

هم سیرت آنکه دوست داری کس را
هم صورت آنکه کس تورا دارد دوست


#ابوسعید_ابوالخیر

در مسلخ عشـق تو گرفتارم من
یک بار تو را ديدم و بيمارم من

سوگند بر آن ديده ی سر مست تو
از خلق جهان بجز تو بيزارم من


#محسن_دولتی

ای گل تو ز لطف گلستان می خندی
یا از دم عشق بلبلان می خندی

یا در رخ معشوق نهان می خندی
چیزیت بدو ماند از آن می خندی


#مولانا

دلتنگ بهار با زمستان سر کرد
تنهایی و انتظار را از بَر کرد  

کنسرت لطیف برگ و باران و نسیم
حال دل روزگار را بهتر کرد


#پروین_رضائی

ز من فراغت فردوس دور باد که من
بساط ماتمیان بـر فــراغ می چینم

هــزار غم سر غم کرده ام ولی در دل
غـم تو ریشه فرو کرد، می کشد اینم


#عرفی_شیرازی

شب مهتا بی و چشمان تو آهو ، چه شود
خوشه ی ماه و جهانی پُرِ جادو، چه شود

نیمه شب مست و خراب از می عشقت ای ماه
صید یک بوسه ز لبهای تو مه رو ،چه شود


#احسان_حق_شناس

گویند صبر کن که ترا صبر بر دهد
آری دهد ولیک به عمر دگر دهد

من عمر خویش را به صبوری گذاشتم
عمری دگر بباید تا صبر بر دهد


#دقیقی_طوسی

نفسی گرم تر از عشق توام یافت نشد
تو همان گرم ترین حادثه دورانی

انچنان پیرو چشمان توام‌ زیبا رو
که مرا ناب تر از شعر و غزل می مانی


#امیرعباس_خالقوردی

چون نعره زنان قصد بکوی تو کنم
جان در سر کار آرزوی تو کنم

در هر نفسم هزارجان می باید
تا رقص کنان نثار روی تو کنم


#عمعق_بخاری

همه شب ناله کنم من زِ غمِ تنهایی
ای گلم منتظرم تا که شبی باز آیی

عاشقت شد به نگاهی دلِ شوریده ی من
کس ندیدم که کند صید به این زیبایی


#محسن_دولتی

شب همه شب ما و تمنای عشق
در غم هجریم ز سودای عشق

روز به میخانه دمی سر زنیم
شب چو رسد باز به شیدای عشق..!


#راحم_تبریزی