عمری بودم بخدمتت بسته میان
در ساخته با غمت بهر سود و زیان
بر من چه جفاهای تو بینند عیان
امروز چه گویتد ترا عالمیان؟
#رباعی_کمالالدین_اسماعیل
در ساخته با غمت بهر سود و زیان
بر من چه جفاهای تو بینند عیان
امروز چه گویتد ترا عالمیان؟
#رباعی_کمالالدین_اسماعیل
شب چو در بستم و مست از مینابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم
دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا
گرچه عمری به خطا،دوست خطابش کردم
#فرخی_یزدی
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم
دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا
گرچه عمری به خطا،دوست خطابش کردم
#فرخی_یزدی
صبح یعنی چشم در چشمان یار
سفـره باشـد گلشن دامـان یار
صبح یعنی در پگاهی سرد سرد
گرم گردد پنجه در دستان یار
#مسلم_خزایی
سفـره باشـد گلشن دامـان یار
صبح یعنی در پگاهی سرد سرد
گرم گردد پنجه در دستان یار
#مسلم_خزایی
امروز چهروزست که خورشید دوتاست
امروز ز روزها برونست و جداست
از چرخ بخاکیان نثار است و صداست
کای دلشدگان مژده که این روز شماست
#مولانا
امروز ز روزها برونست و جداست
از چرخ بخاکیان نثار است و صداست
کای دلشدگان مژده که این روز شماست
#مولانا
آن کس که زنا صواب بشناخت صواب
بی خدمت تو کرد طلب حشمت و آب
معلوم بود که دانۀ در خوشاب
غواص خردمند نجوید ز سراب
#ازرقی_هروی
بی خدمت تو کرد طلب حشمت و آب
معلوم بود که دانۀ در خوشاب
غواص خردمند نجوید ز سراب
#ازرقی_هروی
چون حق به تفاصیل شئون گشت بیان
مشهود شد این عالم پر سود و زیان
گر باز روند عالم و عالمیان
با رتبهٔ اجمال حق آیند عیان
#رباعی_ابوسعیدابوالخیر
مشهود شد این عالم پر سود و زیان
گر باز روند عالم و عالمیان
با رتبهٔ اجمال حق آیند عیان
#رباعی_ابوسعیدابوالخیر
وز مزاج می به روی خاصگان
صد دواج رایگان پوشیدهاند
آن تنوره پیشتر کش کز تفش
در بنفشه ارغوان پوشیدهاند
#خاقانی
صد دواج رایگان پوشیدهاند
آن تنوره پیشتر کش کز تفش
در بنفشه ارغوان پوشیدهاند
#خاقانی
در دست غم عشق نهادم دل را
خاص از پی آن پای گشادم دل را
از باد مرا بوی تو آمد روزی
شکرانهٔ آن به باد دادم دل را
#اوحدالدین_کرمانی
خاص از پی آن پای گشادم دل را
از باد مرا بوی تو آمد روزی
شکرانهٔ آن به باد دادم دل را
#اوحدالدین_کرمانی
دلی حالی به حالی مانده از تو
ستون هایی خیالی مانده از تو
نشد حل ، جدول دلتنگی من
هنوزاین خانه خالی مانده ازتو
#شهراد_ميدرى
ستون هایی خیالی مانده از تو
نشد حل ، جدول دلتنگی من
هنوزاین خانه خالی مانده ازتو
#شهراد_ميدرى
خسته از غوغای شهرم، میروم تنها شوم
پیلهای در خود بسازم، فارغ از دنیا شـوم
در گلویم نعـرههـایی خفته اما ساکتم
کس ندارد طاقتش هم صحبت صحرا شوم
#حمیدرضا_آبروان
پیلهای در خود بسازم، فارغ از دنیا شـوم
در گلویم نعـرههـایی خفته اما ساکتم
کس ندارد طاقتش هم صحبت صحرا شوم
#حمیدرضا_آبروان
از خون دل چو غنچهٔ گل پاک دامنان
مستانه می کشیده و مستور بودهاند
گر ماه من ز مهر بود دور، دور نیست
تا بوده مهر و ماه ز هم دور بودهاند
#رهی_معیری
مستانه می کشیده و مستور بودهاند
گر ماه من ز مهر بود دور، دور نیست
تا بوده مهر و ماه ز هم دور بودهاند
#رهی_معیری
فکر تو نقش است و فکر اوست جان
نقد تو قلبست و نقد اوست کان
او توی خود را بجو، در اوی او
کو و کو گو، فاخته شو سوی او
#مولانا
نقد تو قلبست و نقد اوست کان
او توی خود را بجو، در اوی او
کو و کو گو، فاخته شو سوی او
#مولانا
ایزد امروز همه کار برای تو کند
همه عالم به مراد و به هوای تو کند
از لطف هر چه کند با تو سزای تو کند
زانکه ضایع نکند هر چه به جای تو کند
#منوچهری
همه عالم به مراد و به هوای تو کند
از لطف هر چه کند با تو سزای تو کند
زانکه ضایع نکند هر چه به جای تو کند
#منوچهری
بر خاک سر کوی تو ای عشق، پُرست
تنها نه منم فتاده شوریده و مست
چون من به سر کوی تو صد عاشق هست
از پای بیفتاده و جان بر کف دست
#امیر_معزی
تنها نه منم فتاده شوریده و مست
چون من به سر کوی تو صد عاشق هست
از پای بیفتاده و جان بر کف دست
#امیر_معزی
در دلم بنشستهای بیرون میا
نی برون آی از دلم در خون میا
چون ز دل بیرون نمیآیی دمی
هر زمان در دیده دیگرگون میا
#عطار
نی برون آی از دلم در خون میا
چون ز دل بیرون نمیآیی دمی
هر زمان در دیده دیگرگون میا
#عطار
گفتم آخر تو بگو عدل خداوند کجاست؟
گفت آنجاست که تو در ره خود سر بازی
گفتم این عشق نباشد که پرستم خود را
گفت پس جان بده چون کرده ای آتش بازی...
#مولانا
گفت آنجاست که تو در ره خود سر بازی
گفتم این عشق نباشد که پرستم خود را
گفت پس جان بده چون کرده ای آتش بازی...
#مولانا
خواستم گریه کنم دلنگرانم باشی
شبِ دلتنگی من را ضربانم باشی
گریه هم در تو اثر نیست ولی میدانم
شاید امشب تو خودت قاتل جانم باشی...
#نگار_حسینی
شبِ دلتنگی من را ضربانم باشی
گریه هم در تو اثر نیست ولی میدانم
شاید امشب تو خودت قاتل جانم باشی...
#نگار_حسینی
خورشید که زد شعر سپیدی بنویس
برنامه ی جذاب مفیدی بنویس
خورشید هم از شعر خوشش می آید
هرصبح رباعی جدیدی بنویس
#محمدعلی_ساکی
برنامه ی جذاب مفیدی بنویس
خورشید هم از شعر خوشش می آید
هرصبح رباعی جدیدی بنویس
#محمدعلی_ساکی
جمعه یعنی بروی از همه جا دور شوی
به فراموشی و انکار، تو مجبور شوی
جمعه یعنی همهی شهر اگر غمگینند؛
تو بخندی و کمی وصلهی ناجور شوی
#نرگس_صرافیان_طوفان
به فراموشی و انکار، تو مجبور شوی
جمعه یعنی همهی شهر اگر غمگینند؛
تو بخندی و کمی وصلهی ناجور شوی
#نرگس_صرافیان_طوفان
باز چشمت شعرِ دلتنگی سُرود
طاقت و صبر و قرارم را رُبود
یکّه و تنها غمت را می خرم
باز هم بر دردِ بی درمان دُرود
#سیدجمال_میراحمدی
طاقت و صبر و قرارم را رُبود
یکّه و تنها غمت را می خرم
باز هم بر دردِ بی درمان دُرود
#سیدجمال_میراحمدی
سایهام بود ولی خسته تر از پیکر من
دل به ته مانده ی نوری که نمیتــابد بست
تیر غیبی که بنا بود مرا، خورد به او
سایهام از خود من زودتر افتادو شکست
#علیرضا_آذر
دل به ته مانده ی نوری که نمیتــابد بست
تیر غیبی که بنا بود مرا، خورد به او
سایهام از خود من زودتر افتادو شکست
#علیرضا_آذر