ای ساقی جان برین خوش آواز برو
ساز ازلیست هم بر این ساز برو
ای باز چو طبل باز او بشنیدی
شه منتظر تست سبک باز برو
#مولانا
ساز ازلیست هم بر این ساز برو
ای باز چو طبل باز او بشنیدی
شه منتظر تست سبک باز برو
#مولانا
نفسی بی تو گر از سینه تنگم سر زد
برق الماس شد و سر به گریبانم کرد
چون صبا، سنبل امید در آغوشم بود
بخت بد شانهکش طره حرمانم کرد
#قدسی_مشهدی
برق الماس شد و سر به گریبانم کرد
چون صبا، سنبل امید در آغوشم بود
بخت بد شانهکش طره حرمانم کرد
#قدسی_مشهدی
هیچ برگی درنیفتد از درخت
بی قضا و حکم آن سلطان بخت
در زمین و آسمان ها ذره ای
برنجنباند نگردد پره ای
#مولانا
بی قضا و حکم آن سلطان بخت
در زمین و آسمان ها ذره ای
برنجنباند نگردد پره ای
#مولانا
مستیم و خرابیم و گرفتار فلانیم
سر حلقهٔ رندان خرابات جهانیم
ایمان به جز از کفر سر زلف نداریم
جز معرفت عشق دگر علم ندانیم
#شاه_نعمت_الله_ولی
سر حلقهٔ رندان خرابات جهانیم
ایمان به جز از کفر سر زلف نداریم
جز معرفت عشق دگر علم ندانیم
#شاه_نعمت_الله_ولی
چون رميدنهای آهو ، ناز كردنهای او
دشت چشمان مرا حالی به حالی كرد و رفت
كهنه ای بودم برای اشكهای اين و آن
هركسی ما را به نوعی دستمالی كرد و رفت !
#محمدعلی_رستمی
دشت چشمان مرا حالی به حالی كرد و رفت
كهنه ای بودم برای اشكهای اين و آن
هركسی ما را به نوعی دستمالی كرد و رفت !
#محمدعلی_رستمی
چو غلام آفتابم ، هم از آفتاب گویم
نه شبم نه شب پرستم ، که حدیث خواب گویم
چو رسول آفتابم ، به طریق ترجمانی
پنهان از او بپرسم ، به شما جواب گویم
#غزل_مولانا
نه شبم نه شب پرستم ، که حدیث خواب گویم
چو رسول آفتابم ، به طریق ترجمانی
پنهان از او بپرسم ، به شما جواب گویم
#غزل_مولانا
من ندانم با که گویم شرح درد
قصهی رنگِ پریده، خونِ سرد؟
هر که با من همره و پیمانه شد
عاقبت شیدا دل و دیوانه شد
#نیما_یوشیج
قصهی رنگِ پریده، خونِ سرد؟
هر که با من همره و پیمانه شد
عاقبت شیدا دل و دیوانه شد
#نیما_یوشیج
"امشب به دلم، یاد تو، بازآمده است
مهمان دل از راهِ دراز آمده است
آنقدر عزیز است خیالت که سِرِشک
تا کنج لبم به پیشواز آمده است...!"
#محمدرضا_حسینـعلی
مهمان دل از راهِ دراز آمده است
آنقدر عزیز است خیالت که سِرِشک
تا کنج لبم به پیشواز آمده است...!"
#محمدرضا_حسینـعلی
سحر است خیز ساقی بکن آنچ خوی داری
سر خنب برگشای و برسان شراب ناری
چه شود اگر ز عیسی دو سه مرده زنده گردد
خوش و شیرگیر گردد ز کفت دو سه خماری
#مولانا
سر خنب برگشای و برسان شراب ناری
چه شود اگر ز عیسی دو سه مرده زنده گردد
خوش و شیرگیر گردد ز کفت دو سه خماری
#مولانا
این کیست که با این همه غم می خندد؟
زخمی شده باز دم به دم می خندد
در مرگ چه رازی ست که این کهنه درخت
با هر تبری که می زنم می خندد؟
#میلاد_عرفانپور
زخمی شده باز دم به دم می خندد
در مرگ چه رازی ست که این کهنه درخت
با هر تبری که می زنم می خندد؟
#میلاد_عرفانپور
به مجمعی که فتادی بساز با یاران
که در نماز جماعت شتاب بیکارست
مخور فریب مسیحا و چاره سازی او
که شربت دل بیمار، چشم بیمارست
#صائب_تبریزی
که در نماز جماعت شتاب بیکارست
مخور فریب مسیحا و چاره سازی او
که شربت دل بیمار، چشم بیمارست
#صائب_تبریزی
مژده ایدوست که خورشید عیان خواهد شد
کوچه روشن ز مه جان جهان خواهد شد
نیتی کرده تفال زده ام حافظ گفت
"نفس بادصبا مشک فشان خواهد شد"
#سین_جیم_میم
کوچه روشن ز مه جان جهان خواهد شد
نیتی کرده تفال زده ام حافظ گفت
"نفس بادصبا مشک فشان خواهد شد"
#سین_جیم_میم
مـــرا مهمان بکن در خانه دل
شریکت میکنم با آب و با گل
گل یاس و بنفشه زیـــر پایت
بریــزم تا نشینی در بــــر دل
#پروانه_زنگنه
شریکت میکنم با آب و با گل
گل یاس و بنفشه زیـــر پایت
بریــزم تا نشینی در بــــر دل
#پروانه_زنگنه
چو نزود نبشته بود حق فرقت ما
از بهر چه بود جنگ و آن وحشت ما
گر بد بودیم رستی از زحمت ما
ور نیک بدیم یاد کن صحبت ما
#مولانا
از بهر چه بود جنگ و آن وحشت ما
گر بد بودیم رستی از زحمت ما
ور نیک بدیم یاد کن صحبت ما
#مولانا
خاتم لعل تو در دست خیالم چو فتاد
مور بودم به ضعیفی و سلیمانم کرد
دوش در مجمع عشاق به من باد صبا
بوئی از زلف تو آورد و پریشانم کرد
#صغیر_اصفهانی
مور بودم به ضعیفی و سلیمانم کرد
دوش در مجمع عشاق به من باد صبا
بوئی از زلف تو آورد و پریشانم کرد
#صغیر_اصفهانی
ذهن را درگير با عشقی خيالی كرد و رفت
جمله های واضح دل را سوالی كرد و رفت
من در اين زندان تن حس رهايی داشتم
فرصت آزاديم را او محالی كرد و رفت
#محمدعلی_رستمی
جمله های واضح دل را سوالی كرد و رفت
من در اين زندان تن حس رهايی داشتم
فرصت آزاديم را او محالی كرد و رفت
#محمدعلی_رستمی
چونترا دیدمبدیدم خویش را
آفرین آن آینهٔ خوش کیش را
چونترا دیدم محالم حال شد
جان من مستغرق اجلال شد...
#مولانا
آفرین آن آینهٔ خوش کیش را
چونترا دیدم محالم حال شد
جان من مستغرق اجلال شد...
#مولانا
اگر دانی که دنیا غم نیرزد
بروی دوستان خوشباش و خرم
غنیمت دان اگر دانی که هر روز
ز عمر مانده روزی می شود کم
#سعدی
بروی دوستان خوشباش و خرم
غنیمت دان اگر دانی که هر روز
ز عمر مانده روزی می شود کم
#سعدی
ما در ره او از دو جهان بگذشتیم
این شعر و غزل بهر بتان بنوشتیم
ای عشق مکن در به در و حیرانم
از توبه ی صدساله ی خود برگشتیم
#احمدانصاری_هادی_پور
این شعر و غزل بهر بتان بنوشتیم
ای عشق مکن در به در و حیرانم
از توبه ی صدساله ی خود برگشتیم
#احمدانصاری_هادی_پور
پاییز شعر من دیگر گذشته است
آن برگ زردعشق رازش نهفته است
در فصل تازه ای من سبز میشوم
در خاطر بهار پاییز خفته است
#مولانا
آن برگ زردعشق رازش نهفته است
در فصل تازه ای من سبز میشوم
در خاطر بهار پاییز خفته است
#مولانا
با دشمن خویشیم دمادم در جنگ
او با دم تیغ آمده، ما با دل تنگ
ما رود مدامیم، بگویید به تیغ
ما شیشه عطریم بکوبید به سنگ
#میلاد_عرفانپور
او با دم تیغ آمده، ما با دل تنگ
ما رود مدامیم، بگویید به تیغ
ما شیشه عطریم بکوبید به سنگ
#میلاد_عرفانپور