شاهنشهِ هر شاهی، صد اختر و صد ماهی
هر حکم که می‌خواهی، می‌کن که همه جانی

گر نیست و گر هستم، گر عاقل و گر مستم
ور هیچ نمی‌دانم، دانم که تو می‌دانی


#مولانا

بی تو شیرینی هر بیتِ غزل کم می شد
شعر بر روی لب خسته ی من غم می شد

مات چشمان تو بودم در این بازی غم
کیش مهرت به دلم قصه ی مبهم می شد


#سعید_حسینی

صبح است ویک سبد گل تقدیم هر نگاهت
هرگل « سـلام » داردبر روی همچو ماهت

خورشید زرفِشان داد صدها سلام دیگر
از من درود بر تو زیبا و خوش پگاهت


#غنیمتی_متینی

آه که بار دگر آتش در من فتاد
وین دل دیوانه باز روی به صحرا نهاد

آه که دریای عشق بار دگر موج زد
وز دل من هر طرف چشمه خون برگشاد


#مولانا

انس چون با دوست باشد ، باد و آتش هم توئی
انس چون با دوست باشد ، آدم عالم توئی

انس چون با دوست باشد ذره‌ها دریا شود
انس چون با دوست باشد رازها پیدا شود


#عطار

تا ز مستی جهالت به خمار افتادیم
به کدورت گذرد شنبه و آدینه  ما

در پریخانه ما جغد همـــــا می گردد
صبح شنبه خجل است از شب آدینه ما


#صائب_تبریزی

عمریست مرا تیره و کاریست، نه راست
محنت همه افزوده و راحت، کم و کاست

شکر ایزد را ، که آنچه اسباب بلاست
ما را ز کسِ دگر، نمی باید خواست


#خیام

آن صبر که می گفتم من کوه گران سنگ
بادی بوزید از تو ندانم که کجا رفت

گفتم که زیم بی تو، دوری مکش اکنون
گر از من درویش حدیثی به خطا رفت


#امیرخسرو_دهلوی

خود گنه كاريم و از دنيا شكايت ميكنيم
غافل از خود ديگری را هم قضاوت ميكنيم

كودكی جان ميدهد از درد فقر و ما هنوز
چشم ميبنديم و هر شب خواب راحت ميكنيم...


#شیخ_بهایی

شادم که ز من بر دل کس باری نیست
کس را ز من و کار من آزاری نیست

گر نیک شمارند و گرم بد گویند
با نیک و بد هیچکسم کاری نیست


#امیر_شاهی

چون مرا درخواب کردی روز و شب
روز و شب درخواب می بینم تو را

روی تو ماهست و چشم من پر آب
روز و شب در آب می بینم تو را


#شاه_نعمت_الله_ولی

عمری دوای در دل خویش جستمی
غافل از اینکه درد مرا خود طبیب بود

آسوده ایم ما زمکافات روزگار
کز هر چه خواست خاطر ما بی نصیب بود


#نشاط_اصفهانی

همدرد منی حال تو را می فهمم...
در قهوه ی غم،فال تو را می فهمم

گفتند که پرواز نکن ، ممنوع است!
قیچی شدن بال تو را ، می فهمم...


#ثریا_صفری

دیروز که چشم تو بمن در نگریست
خلقی بهزار دیده بر من بگریست

هر روز هزار بار در عشق توام
میباید مرد و باز میباید زیست


#ابوسعید_البوالخیر

پست افکندم، غم تو ای سرو بلند
شادم، که مرا غمت بدین روز افکند

داد من و بیداد تو، آخر تا کی
عذر من و آزار تو، آخر تا چند!


#انوری

یار در سینه نهان بود نمی‌دانستم
دل به‌سویش نگران بود نمی‌دانستم

چهره‌ای دیدم و آهنگِ تماشا کردم
غمزه‌اش رهزن جان بود نمی‌دانستم..


#اشرف_مازندرانی

هر زمان لطفت همی در پی رسد
ور نه کس را این تقاضا کی رسد

مست عشقم دار دایم بی خمار
من نخواهم مستیی کز می رسد


#مولانا

شب از نفس سرد زمان می خواند
از روح مه آلود جهان می خوانم

بر سر در هر خانه سری آویزان
شهری که در آن مرگ اذان می خواند


#ایرج_زبردست

گاهی ز وصال تو، دلم آرام است
گاهی ز غمت سینه پر از آلام است

دیشب ز لبت بوسه مرا قسمت بود
امروز نصیبم ز لبت دشنام است


#صابر_همدانی

رخ نمایان کن که دیدار نگاهت ماه رو
چون طلوع صبح زیبا و نکو و دلرباست

میهمانم کن به یک جام از لبانت نازنین
بوسه از لب های تو بر درد بی درمان دواست


#امیرعباس_خالق_وردی

دلبرا حسن رخت می ندهد دستوری
که بهم جمع شود عاشقی و مستوری

آمدن نزد تو بختم ننماید یاری
رفتن از کوی تو عشقم ندهد دستوری


#سیف_فرغانی