در آن نفس که بمیرم
در آرزوی تو باشم

بدان امید دهم جان
که خاک کوی تو باشم

َ#سعـــدی

روزگاریست که هر جمعه تورا می جویم
جمعه ها بی تو جهنم شده کی می آیی؟

خاطرات تو فراموش نمی گردد هیچ
زندگی بی تو پراز غم شده کی می آیی ؟

َ#شيدا_التيام

در راه نیاز فرد باید بودن
پیوسته حریص درد باید بودن

مردی نبود گریختن سوی وصال
هنگام فراق مَرد باید بودن...

َ#مولانا

سر و سامان مجو از من چو رفتی
تو چون رفتی سر و سامان من رفت

چه دید از من که چون بر هم زدم چشم
چو اشک از دیدهٔ گریان من رفت

َ#وحشی_بافقی

؏ــهــدو،،،
پیـــمان،،،
فلـڪ را،،،
نیـــسٺ،،،
چنــدان،،،
اعتبـــار،،،
عهدباپیمانه بندم شرط باساغرڪنم.....


َ#حافظ

راهِ در رو کجای این قفس است؟
کـــوچه های زمــانــــه بن بستند

چه کسی بــا جهان مـــوافق بود
که جهــان را به ریشِمان بستند؟

َ#علیرضا_آذر

از آستانه شمس الشموس اگر دورم
به یک اشاره او رو به ماه آوردم

شکسته بالم و محتاج یک نوازش تو
به دست های کریمت پناه آوردم

َ#فاطمه_معصومی

پنداشتی که کـــورۀ سوزان عشق من
دور از نگاه گرم تو خاموش می‌شود؟

پنداشتی که یــاد تو، این یــاد دلنواز
در تنگنای سینه فـــراموش می‌شود؟

َ#فریدون_مشیری

غم که می‌آید در و دیوار، شاعر می‌شود
در تـو زندانی ترین رفتار شاعر می شود

می نشینی چند تمـرین ریاضی حل کنی
خط کش و نقاله و پرگار، شاعر می‌شود

َ#نجمه_زارع

حسد برم که چرا دیگری خورد، غم تو
مرا به دولت عشق تو گر چه غم، کم نیست

مرا که زخم جفا خورده‌ام، دوا فرما
به ضربتی دگرم، کاحتیاج مرهم نیست

َ#سلمان_ساوجی

رسیده تا کمــرت گیسوان و می‌ترسم
میان خـــرمن مو گم کنــــم میانت را

من از دهان تو در حیـرتم که از تنگی
خـدا چگونه میانش دمیده جانت را؟

َ#علیرضا_بدیع

ای نور خـــدا در نظر از روی تــو ما را
بگذار که در روی تـــو ببینیم خـــدا را

هرچند که در راه تو خوبان همه‌خاکند
حیف‌است که برخاک نهی آن کف‌پا را

ُ#هلالی_جغتایی

غم که می‌آید در و دیوار، شاعر می‌شود
در تـو زندانی ترین رفتار شاعر می شود

می نشینی چند تمـرین ریاضی حل کنی
خط کش و نقاله و پرگار، شاعر می‌شود

َ#نجمه_زارع

سر هر جای پایت گل بکارم
چو باران بر سر راهت ببارم

اگرصدسال هم بامن نباشی
تو را مانند اول دوست دارم

َ#خانمیرزا_قاسمی

در عشق تو زارتر ز موی تو شدیم
خاک قدم سگان کوی تو شدیم

روی دل هر کسی به روی دگری است
ماییم که بت پرست روی تو شدیم

َ#عراقی

در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
صراحی می ناب و سفینه غزل است

جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است
پیاله گیر که عمر عزیز بی‌بدل است


َ#حافظ

ای باد که بر خاک در دوست گذشتی
پندارمت از روضه بستان بهشتی

دور از سببی نیست که شوریده سودا
هر لحظه چو دیوانه دوان بر در و دشتی


َ#سعدی

نگاهم ز آنچه بینم بی نیاز است
دل از سوز درونم در گداز است

من و این عصر بی اخلاص و بی سوز
بگو با من که آخر این چه راز است؟

َ#اقبال_لاهوری

ز دلبری نتوان لاف زد به آسانی
هزار نکته در این کار هست تا دانی

به همنشینیِ رندان سری فرود آور
که گنج‌هاست در این بی‌سری و سامانی

َ#حافظ

تو رفته ای که بی من,تنها سفر کنی
من مانده ام که بی تو,شبها سحر کنم

تو رفته ای که عشق من از سر بدر کنی
من مانده ام که عشق تو را تاج سر کنم...

َ#دلاویز

گر رود دیده و عقل و خرد و جان تو مرو
که مرا دیدن تو بهتر از ایشان تو مرو

تو مرو گر بروی جان مرا با خود بر
ور مرا می‌نبری با خود از این خوان تو مرو

َ#مولانا