دلاوران ایران زمین
45 subscribers
13.8K photos
3.29K videos
184 files
17.7K links
مبارزان میدانی درونمرز
https://t.me/Delavaraniranzamin1
Download Telegram
Forwarded from Attach Master
مجری شبکه۱:زبان پارسی زبان اقلیت ایرانیست!؟
#سپنتامهر
ایرانی!
بهوش باش!

مابهمه زبانهای بومی
ارج مینهیم
ملیون پارسی زبان هیچ حساسیتی برای زبانهای بومی ندارندمگرآنکه اینزبانها
برای تضعیف زبان رسمی پارسی
بکارگرفته شوند!
بیشرمی ووقاحت راببینیدکه
دریک برنامه ضبط شده،مجری پانترک
سیمای آخوندی
بآسانی پارسی رادرکشورفردوسی
زبان اقلیت این کشورمیداند!
این،بیحرمتی بزبان رسمی وملی
و
نیزبرپادوبرضدقانون اساسی خودشان هم،نیست؟
مسئله زبان رسمی،خط قرمزماست
همین مسئله ست که سبب
تجزیه ایرانست!

اگردرامریکا
یک مجری،درگفتگو بایک امریکایی اسپانیولی زبان،
انگلیسی رازبان اقلیت مردم امریکا بداندواگرپوزشخواهی نکنداخراجش نمیکنند!؟
این،جزاینکه
نشانگر پانترکیست بودن مجریست،نشان ازتجزیه خواهی پنهان،نیزبیسوادی وناآگاهی
ازجغرافیای کشور وآمارهای رسمی جهانی،هم دارد؟
بیخودنیست که
بیمایگانی چون آنجوانک نادان
محمدیان کارگردان ماجرای نیمروزفیلم محبوب آسدعلی
بفردوسی بزرگ،دشنام وناسزاگفت
براستی
این صداوسیمای ضدملی
وپادایرانی،تازی پرست وپانترک،کانونی شده
برای دشنامگویی وفحاشی بفردوسی بزرگ!
اینهازنگ خطریست
برای ماو
بسترهای لازم وخزنده برای تجزیه کشور
Forwarded from Radio Narmak
درود
مشهددروغی بزرگ!!
مرگ طبیعی،مسمومیت یاشهادت!!؟
#سپنتامهر
ازسری نوشتاردروغهای جاویدان!

(این نوشته پژوهشی ازسال91ست
وازانباره وآرشیودوستان بدستم رسید که بااندکی ویرایش وپیرایش دوباره پیشکش بشمانازنین یاران میشود)
------------------------------------------

یکی ازبرساخته هاوجعلیات یادست کم ازنکات پوشیده،تیره وتارومبهم تاریخی چگونگی مرگ علی بن موسی الرضا پیشوای8م شیعه ست!
گفتنیست،پس ازوزش توفان سهمگین وتوفنده وتازش ددمنشانه
تازیان وچیرگی این قوم بیمایه برمیهن ما،نیاکانمان پس ازینکه بخودآمدند برای مانایی فرهنگ وزبان خویش
وپاسداشت یادگارگذشتگان خود ناگزیرزیرتیغ بیگانه ونیزهوشمندانه،خرده فرهنگ تازی راپذیرفته،لیک
باتغییرودگرش دردین تازی
وایرانیسازی دین عرب،بنیادهای نظری اسلام ایرانیزه شده یعنی تشیع راپایه نهادند!
ویژگی،آماج و هدف این آیین درآغاز،پدیدآوردن توهم توطئه برپاد تسنن یااسلام راستینِ خلافتی بودتا ازآن ابزاری برای درگیری وستیزش، چالش وکشمکش،
وپیکاروکارزاربا حکومت ودستگاه خلافت،نیز
بااندیشه رهایش،آزادیبخشی ونجات ایرانیان ازیوغ چیرگی وچنگال حکومت خلفاوتازیان،بنیادی نو،بسازد!
گرچه،درآغااین آیین به نیت وآماج
وهدف ملی پایه گذاری شد ولیک،کم کم خود بگونه دگری،زنجیروبندوپابندی شدبرای گرفتاری واسارت ایرانی
وفرهنگ ایران!
بگونه ای که توهمسازی توطئه ها ودشمن انگاری جزء ذات،زاد،
بخش وبَرخه ای ازحیات و زندمانی تشیع گردید!
باری!
یکی ازهماندست
توطئه آفرینیهاکه نقطه
کوری در تاریخ تشیع راپدیدآورده ،
مرگ یاشهادت امام رضاست!
چنانکه دانیدو تاکنون گفته اند،
سخن نامور یاقول مشهورشهادت او بازهروشرنگ وبدست مامون بوده ست!
لیک،کهنترین اسناد،چنین چیزی را نمیگویند!
غالب وبیشتر خاستگاهها،رفرنسها و چشمه پژوهش های کهن برای مرگ علی موسی الرضا واژه(قدمات)یا
قبض علی بن موسی الرضا یاقیل مات بالسم یاگزاره گمانبرانگیزومشکوک قدقیل قتل بالسم رابکاربرده اند!
ولیک برای حسین بن علی
همگی واژه استشهد یاقدقتل
که شک وگمانی درقتل بجانمیگذاردرا بکاربرده اند!
ازکهنترین اسناد وبنمایه های تاریخ شیعه،کتاب کافی ازشیخ کلینی نامور بثقه الاسلام درگذشته سال328 یا329قمری یامهشیدیست.کلینی17 سال پس ازمرگ امام رضاودرزمان امامت پسرش جوادزاده شده است ونزدیکترین آخوندشیعه بزمان اوست!
گفته شده،کلینی درزمان
ناپیدایی خُردیاغیبت صغری امام زمان شیعه میزیسته وبباورهمه آخوندهای بزرگ شیه ازآغازتاکنون،مورد تاییدامام زمان بوده ونامه یاتوقیعی ازودریافت کرده وامام زمان درباره سندیت وراستی ودرستی کتابش،کافی گفته است که ان الکافی کاف لشیعتنا
تنهاکتاب کافی برای امت مایعنی شیعیان،بسنده ست!
ازنوشته وروایت کلینی،ج 2 کافی،کتاب الحجه،
فروتنی وگذشت مامون درباره واگذاری خلافت بعلی بن موسی الرضاودلبستگی خلیفه باو،دریافته میشودوپس ازآنکه نمیپذیرد،
ازوفروتنانه خواهش پذیرش ولیعهدی مینمایدودرروایت کلینی هیچیک از دشمتیهای نهان وآشکاری که ارمنبریان شنیده ایم که مامون بامامرضا نموده دیده نمیشود!
ودرپایان،چگونگی مرگ اوراازروایات ابراهیم وعلی بن مهزیارومحمدسنان چنین بازمیگوید که:
قبض علی بن موسی وهو ابنتسع واربعین سنه واشهرفی عام اثنین و ماتین،
علی بن موسی مرد(مات)ودرگذشت درحال و جاوَری که چهل ونه سال
وچندماه بیش نداشت بسال202ق!!
پس!نه تنها کلینی،هیچگونه چشمزد
واشاره یاسخنی درباره کشته شدن
ومسمومیت وشهادت امام هشتم شیعه بخامه نیاورده بلکه هیچ سخنی نشان برتیرگی ودشمنی میان آندو،برزبان نمیآورد!
سنددیگرنیز،
کتاب ارشاد ازشیخ مفیددرگذشته بسال 413ق است که اونیز،بباوربزرگان تشیع دوتوقیع یامهرونشان تاییدازامام زمان دریافته ست!
اومانندکلینی درکتاب ارشادخویش، بمرگ طبیعی امام رضاچشمزدنموده
وباگزاره (قدمات علی بن موسی) ازمرگ اویادکرده که همانامرده است علی موسی الرضا درسال203ق
تنهااختلاف ودگرش دربازگویی روایت مفیدوکلینی برسرسالمرگ اوست که مفیدسال 203رابرگزیده ست!
دیگرگاهنگاران وتاریخنویسان،
مانندطبری ج11،کامل ابن اثیر ج5،
تاریخ ابوالفداءج2،
مختصرتاریخ الدول،وفیات الاعیان این خلکان ج1آوندوسبب مرگ علی بن موسی الرضارا(الاکثار)پرخوردن بویژه خوردن انگوربسیارگفته اند!
برخی نیزمانندمسعودی درج3مروج الذهب ومعادن الجوهر،درگذشته بسال 346ق،مرگ اورابمسمومیت میگوید ولی بازنمیشکافدکه،این مسمومیت عامل،شوَندوسبب غذایی داشته یاانسانی ویابیماری واگر عامل انسانی داشته،آن کس که بوده است!؟
وفی خلافته فبض علی موسی الرضا مسمومابطوس ودفن هنالک
ودرزمان خلافت او(مامون)علی موسی الرضابامسمومیت بمردودرهمانجابخاک سپرده گشت!
ازگفته مسعودی نیک آشکاروروشنست که مرگ رضا طبیعی بوده وعامل و شوندوسبب انسانی نداشته است چراکه اگرچنین بود باید از واژه قتل ونیزمسموماشهیدا،
بجای قبض
بهره میجست ونیزمیگفت قدقتل مسموما شهیدا..
بخش 2 >
Forwarded from Radio Narmak
بخش2
مشهد دروغی بزرگ!؟
مرگ طبیعی،مسمومیت یاشهادت!!؟
ازسری نوشتاردروغهای جاویدان!!

#سپنتامهر
(این نوشتارازسال91است وتنهاجنبه پژوهشی دارد)
---------------------------------------------

..اینک شمارابتاریخ الامم والملوک یا تاریخ تبری که اسلامیان ام التواریخ اش خوانندنشانی میدهم!
محمدبن جریرتبری(طبری نادرستست) زاده224ق،بیست ویک یادوسال پس ازمرگ امام رضازاده شده ودر310ق،بدرودزندگانی گفته است.
اودرپوشه یاجلد13تاریخش گوید:

گویندمامون ازسرخس برفت
تاه توس رسیدوقتی آنجارسیدچندروزی نزدقبرپدرش بماندآنگاه علی بن موسی انگوری خورد وبسیارازآن بخوردو ناگهانی درگذشت واین درآخرصفربودمامون بگفت تااورابنزدقبررشیدبخاک کردند..

ازچشمه پژوهشها،منابع،خاستگاهها ورفرنسهای ارزمندومعتبردیگرتاریخی
کتاب الکامل فی التاریخ ازعزالدین بن اثیرگاهنگارنامدارست که شیعه اورا توثیق کرده وبرخی شیعیان رجالی،اوراشیعه خوانده وروایاتش راارزمندومعتبردانند!
اونیز،بسان تبری درج4تاریخش در پیشامد های سال202ق،در
فرگرد و تیتری ویژه بنام(ذکرموت علی بن موسی الرضا)گوید:
فی هذه السنه،مات علی بن موسی الرضاعلیه السلام
وکان سبب موته
انه اکل عنبافاکثر منه،فمات فجئه، وذلک فی آخرصفروکان موته بمدینه طوس فصلی المامون علیه ودفته عندقبرابیه الرشید،،!
[دراین سال،علی بن موسی الرضاکه براو درودبادبمرد!(واژه مات نشانگرمرگ طبیعی یابه سبب وشوندوفرنودبیماریست.نیزدرگزاره وجمله سبب موته،شوندوسبب مرگ رابآشکاری وروشنی،اکثاریاپرخوری
میداندومیگوید)علی بن موسی انگوربخوردودرخوردن آن زیاده روی نمودکه پس آن بمرگ فجئه درگذشت!
این رخداددرپایان ماه صفرومرگ اودرشهرتوس بودکه مامون براو نمازکردواورانزدگورپدرش هارون درباغ
پادگان توس بخاک سپرد!]
ناگفته نمانددرگذشته،آمبولی وایست قلبی را،
مرگ فجئه نیزمینامیدند که برپایه این روایت،سکته درپی بیماری یاگویاپرخوری،سبب‌،شوندوآوَندمرگ امام 8م شیعه،برشمرده شده است!
اینک!
گزیده روایت دیگری ازیکی ازعلمای نامدار وبزرگ شیعه که علی بن عیسی اربلی کردتبارایرانی
گردآورنده ونگارنده کتاب روایی ارزشمند کشف الغمه فی معرفه الائمه، برایتان بازمیگویم.
اربلی این کتاب رادر678ق نوشته البته نوشتاراربلی بسی دیرَند، دیریاز
و
دیرباز وطولانیست!

اوبه آوُندها،دلایل وفرنودهای گوناگون تاریخی علمی،پزشکی،مسمومیت علی بن موسی الرضارادروغ وساختگی دانسته وبرروایات شیخ مفیدکه درآن خواسته میان مامون وعلی موسی الرضادشمنی وتیرگی نشان دهدنقدنموده وبرپایه روایات دگرنوشته ست که علی موسی الرضابه ولایتعهدی مامون بی تمایل نبوده
وبلکه میان آندودوستی بسیاربوده واحادیثی که امامرضادرآن بمامون خیرخواهی بسیارداشته واوراراهنمایی مینموده،آورده ست،اگرچه مفیدنیزمرگ رضاراقتل بازهروشهادت نمیدانسته ولی بادوپهلوسخن گفتن اورانکوهیده،
همچنین دیدگاه سید رضی،شاگرد مفیدراکه درباره مرگ علی بن موسی الرضابسیارپژوهش وکاوش نموده، برگزیده که
نه تنهامیان اوومامون هیچ ستیزش وکشمکشی نبوده بلکه هردو بهم بسیار مهربانی،دوستی وشفقت داشته اند!
بلغنی ممن اثق به،ان السیدالرضی بن علی الطاوس،کان لایوافق علی ان المامون سقی علیاعلیه السلام..وکان کثیرالمطالعه والتنقیب والتفتیش علی ذلک،،
ثم ان نصیحته للمامون واشارته علیه بماینفعه لایوجب ان یکون سببالقتله..
ثم انالانعرف ان الابراذاغرست فی العنب،صارالعنب مسموماولایشهدبه قیاس الطبی..
وازسویی،
امام رضا،هیچگونه زیانی برای دستگاه خلافت نداشت،بلکه اوبرای خیرخواهی وهمکاری بادستگاه خلافت علویان را آرام کرد.
نیزاوبرای خواباندن وسرکوبی
جنبش ابوالسرایا،صاحب الزنج،
حربیان بغداد بمامون،
نیکخواهیها،سپارشهاوخیرخواهیهای بسیارنمود!
پس برپایه روایات کلینی،طبری،مسعودی،مفید،ابن اثیر، اربلی و...روایات قتل وشرنگ،زهروسم وانگوروانارساختگیست ونیزشهادتی درکارنبوده که جای آنرا مشهدوشهرشهادت بنامند!
بگمان،گویانخستین کسی که داستان انگورزهرآگین رابرساخته،صدوقست که درعیون اخبارالرضابدان چشمزدنموده
وپس ازوسخن دوپهلوی مسعودی که مشکوک بتشیعست وهردودرزمان بوییان میزیسته وبگمان من،
ساختن این داستان،نادلبخواه آل بویه
هم نبوده چراکه آنهاکه گرایش شیعیگری داشتندبرای دوام وپایایی چیرگی خویش بردستگاه خلیفه بغداد وشکستن شکوه معنویت عباسیان نیازمندچنین برساختگیهاوجعلیاتی بوده اندپس خودآل بویه نخستین کسانی بودندکه ازتوهم چنین توطئه ای سودسیاسی میبرده اند!
پس ازصدوق،در مناقب شهرآشوب ونیزدربحارالانوارمجلسی آن روایات،شاخ وبرگ داده شده وگسترده گردیده ست!
کنون جای پرسشست که،چراتاکنون درمنابر،تنها روایات شهادت باانگورزهرآلوده یاانارزهرآگین را شنیده ایدوتاکنون،
هرگزبنام مشهد،
فرنودوسبب نامگذاری یاوجه تسمیه
اش نیندیشیده ایم!؟
خوب!نیک،روشنست که ازروایت راستین چگونگی مرگ امام رضاکه مرگ فجئه وسکته یاپرخوردن امامست،
هیچ گریه ومویه ونویه ونیز
بخش3>
Forwarded from Radio Narmak
بخش3
مشهددروغی بزرگ!
مرگ طبیعی یا مسمومیت وشهادت!!
#سپنتامهر


...هیچ گریه،مویه و نویه و
نوحه ای وبفرجام
هیچ آب ونانی ومنافعی چون دهه خوانی ودرآمدی برای آخونددرنمیآمده ونمیآید!
باپدیدآوردن وخلق چنین توهم توطئه هایی،آخوندمیتوانسته ومیتواندبرخیزابه ها وامواج نادانی پامنبرنشینان ومستمعانش،موجسواری کند،اعتبارو آبرویی بدست آورد،دستش راببوسندوببخشیدتُفش رابشفا ببرند،وجوهاتی بگیردوامپراتوری دینیش رادرهزاروچندصدساله اش،رونق و پایایی ومانایی وپویایی ببخشد ،وبهرروی!
همه این کانایی ها،نادانی ها وجهالتها درکارند تاآخوند،نانی آنهم روغنی بکف آردوبی منت بخورد!!
بگفته ای طنز،
شمرگفتابشیخ روضه خوان،
نان برایت پخته ام ،قدرش بدان!!
Forwarded from Radio Narmak
درودادرود!
دشمنی دوعلامه مطهری،حسینی تهرانی بافردوسی بزرگ وزبان پارسی!
[بایستگی بکارگیری واژگان پارسی فراموش شده!]
#سپنتامهر

پیش ازین در نوشتاری،
از بایایی وبایستگی و(ضرورت) بکارگیری،بهره جویی و(استفاده)
ازواژگان فراموش شده فارسی،سخن گفته ایم!
انبوه واژگانی که پس از تاخت وتازو (هجوم)وتازش تازیان و(اعراب) رفته رفته جای خودرابواژگان تازی دادند
یادرلابلای نسک ونامه هاو(کتاب)های دستنویس،ودرنوشته ها
ونویسه هاو (نسخه)های(خطی)
در(کتاب)خانه ها،در جاور ودر(حال) نابودیند!
برابر آماربیش ازیک سوم نویسه هاو (نسخه)های(خطی )ودستنویس ترکیه بزبان پارسیند ودههاهزارماتیکان و(کتاب)دستنوشته وگرانبهادرکتابخانه های همگانی وعمومی ویادر(کتابخانه)های (ویژگانی)وخصوصی هندکه گاه،آن نسخه های بیهمتاوهمالندتنهاویگانه دستنویس و(نسخه منحصر بفرد)درجهان ودرگیتی هستند.
دریغا
و
فسوسا،
شوربختانه!
چه بسیارازآن نویسِه های دستنوشته و(نسخ خطی)به آوندهاو فرنود هاو(دلایل) گوناگون مانند آب و هوا و...پوسیده و ازمیان رفته ویا به فرنود ،آوند و(دلیل)نداشتن توان (مالی)و نبودِ شایِش،توانایی و(امکان)برای نگاهداری(علمی وتکنولوژیکی )کتابهاو نداشتن یارایی مالی،
ونیزدچار شدن نَسکهاو(کتاب)ها بویروسهای ویژه و( مخصوص کتاب) یاکوتاهی وسستی و پَرویش و(اهمال)کاری کتابداران،
فرسوده گشته وازمیان رفته ومیروند!
بگفته برخی،بتنهایی درنَسکخانه هایا (کتاب)خانه های شهرحیدرآبادهندبیش ازده هزار(کتاب) ودستنویس کهن،
پارینه
و دیرینه(قدیمی و عتیقه)هست،که
براستی برخی از آنان تک،یگانه و بی مانندهستند ودومین آن،درهیچ کجای گیتی نیست،همچنین
نام و نشانی،نه ازنام آن نسک ونامه
و(کتاب)ونه ازنویسنده آن درجایی نیامده
و باازمیان رفتنش،بخشی ازفرهنگ گسترده پارسی ودر(حقیقت)وفروزه،
بخشی ازفرهنگ ایرانی نابود وبرچیده شده وازمیان میرود.

ازسویی،
با تازش وافزایش واژگان بیگانه نوین و(جدید)و نوپدیددرزبان گفتاری ونوشتاری که هرروز بشمار آنها افزوده میشود.
نیز باپَرویش وسستی،
ناپایبندی وبدپیمانی و(خیانت) حاکمیت وکارکردبدونادرست بخشهای فرهنگی کشوروکوتاهی
درنکوداشت ونگاهداشت فرهنگ
وزبان ملی‌ ومیدان دادن بپارسیستیزان،
بناتوان کردن ومیراندن زبان وفرهنگ ملی،کمک میکنند!!
ازیرا،
نیازوناگزیری بکارگیری واژگان فراموش شده،بسیار بایسته
و(ضروری)
بگمان میرسد!
مردمان کشورهای دیگر گیتی
دلداده
فرهنگ خویشند ودلبسته زبان ملی
ودر پاسداشت ونگاهداری ازآن میکوشند و تلاش میکنند!
گاه این دلدادگی بزبان که برخاسته از (ملی)گرایی ومیهنپرستیست،آمیخته بخشک اندیشی و(تعصب) میشود،
گرچه که نزدمردم آنکشورستوده
وخوبست!
برای نمونه فرانسه!
اگرنگوییم همه ولیک بیشترین فرانسویان،انگلیسی را که زبان جهانیست ، میدانند ولی
هرگز بآن زبان سخن نمیگویند ونمینویسندمگر دردبیرستان،
دانشگاه یاباجهانگردان یا (توریست) ها!
واژگونه وباژگونه فرانسویان،
ایرانیان بوده اندکه بسی از آنان،چندسده پس از اسلام،
بادست خویش،درخت تناور تنومندفرهنگ وزبان پارسی رازخم زدند!
بویژه ازپایان سبک خراسانی درسده ششم،چامه و چانه یانظم ونثرپارسی
بسوی عربیگویی بسیاررفت وبرخی ادبدانان مابه پیشواز زبان بیگانه رفته و آغوش برفرهنگ خونبارتازشگران گشودندوگرچه نتوانستندآن درخت تناورراازریشه بدرکنندولی آسیب وگزندبیشمار برآن زدندو
اگرچه نتوانستند آن کاخ بلند استوار پی افکنده رافروریزند ولی بنمای آن سازه زیبابسی زیان وگزند رساندند!
ازآندست گزندهاوآسیبها،اندرآوردن
و(وارد)نمودن یا
درآیشِ بسیاری ازواژگان تازی از14سده پیش بزبان پارسیست.

گرچه دادو دهش واژگان(سبب)و آوند فربه شدن زبانست ولی به سامِه و
به(شرطی)که واژگان نوپدید بیگانه،جایگزین واژگان زبان ملی نگردد.
ازینروی،
بسی ازدانشمندان ایرانی به آیین تازی پیوسته
وازفرهنگ خویش گسسته،
زبان تازشگران رابرگزیده
وگاه،بامید پاداش مینویی و(ثواب اخروی )چنین کردندبگونه ای که نامهای سَرَه وناب ایرانی وشاهنامه ای راهم،با
بندواژها
یا(حروف)تازی نوشتند!
مانندطوس وطهماسب!

پیشتر،
درچندنوشته راز ورمزبیمهری تاریخی بزبان پارسی رابازجسته ایم ودرین باره سخنانی برایتان،بازگفته ایم!
باری،برهر ایرانی،بایسته وشایسته ست واژگان زیبای پارسی را بیشتر بکاربرد!
گرچه،ما نه،میخواهیم ونه میتوانیم، واژگان بیگانه را بزُداییم و بِستُریم!
لیک،آماج(هدف)مابهره جویی
وبکارگیری و(استفاده)ازواژگان پارسی ناب وسره فراموش شده،درکنار واژه های بیگانه است.
سیهبختانه!
برخی واژگان پارسی باندازه ای فراموش شده اند وبرای ما ناشناخته
و
نا(مانوس)اند
که تنهادرکنار واژه بیگانه با،
واو پیوند
یا (عطف) شناخته میشوند مانند این گزاره و(جمله )که..

بخش 2->
Forwarded from Radio Narmak
بخش2
دشمنی دوعلامه مطهری وحسینی تهرانی بافردوسی بزرگ وزبان پارسی
[بایستگی بکارگیری واژگان پارسی فراموش شده!]
#سپنتامهر

..ماننداین گزاره یا(جمله)که
《من این واژه و(کلمه)را زَند،گزارش
و سَفرَنگ نمودم》
که واژگان زند ، گزارش و سفرنگ،
درگزاره و(جمله)بالا،فارسی سره اند
و
برابرواژه و(مترادف)سه واژه عربی(توضیح، شرح،تفسیر)!
همچنین،
بدرخواست برخی گرامی یاران،
برای بازشناخت واژگان پارسی از واژگان دیگرزبانها،
واژگان بیگانه چه تازی وچه زبانهای لاتینی رادردوکمانه و(پرانتز)مینهم!
براستی!
بی خشک اندیشی(تعصب)و
خشکمغزی،
بسیاری ازواژگان ناب وسره و(خالص) پارسی زیباتراز برابرواژه یا(مترادف) تازی آن هستند!
مانندهمین
واژهِ ،،واژه،،که پارسی ناب وسره است را بنگریدوبسنجیدبابرابرِتازی آن،
کلمه!
واژه،زیباترازکلمه،نیست!؟
یاواژهِ خوش یانیک بجای خیر!
و
بامدادخوش!بجای(صبح بخیریا
صبح کم الله بالخیرِ مومنان!!)که همه اش تازیست،زیباترنیست؟!

البته خشکاندیشی و(تعصب)پافشاری وخشکمغزی هم بکار نمیبریم،
اگرواژه ای رادرزبان پارسی نداشته ونساخته ایم
یاواژه بیگانه زیباتری باشد،آن رابرمیگزینیم!

ازدگرسوی،بایستی درشیوه نوشتاری ودبیره ویا نِویسِش و(رسم الخط)و الگونوشته های واژگان پارسی ازبندواژهایا(حروف)پارسی بهره جوییم!
بایدبگویم،پیشینیان مابه آوند ودلیل مهرودلبستگی بآیین تازی ونیزبرهاوردآن زبان تازی،
واژگان پارسی را نادرست مینوشته اند، بگونه ای که واژه پارسی را با بندواژِ عربی مینگاشتندکه این نادرست و بایسته وشایسته ویرایش و پیرایش است!
مانندطوس،طهماسب افلاطون،ارسطو طهران،اطاق،طناب،توتی،صابون،غوطه خوردن،اسطوره،،شصت، صد،سیصدچهارصدو....
که درست آن توس تهماسب ،تهران،افلاتون،ارستو، اتاق، تناب،سابون، استوره،غوته،شست ، سد،سیسدو.. است!
چراکه،
هر واژه ای که درآن یکی ازین بندواجها و(حروف)ء ، ح ، ص ،ض ، ط ، ظ ، ع و ق باشد ، آن واژه ، بیگمان تازیست!
مگر نادرست نوشته باشند مانند نمونه های بالاطهران وطوس و...!
نیز،
هرواژه که درآن یکی از(حروف )یا بندواژهای پ ،چ ، ژ ،.گ بکاررفته باشد،بیگمان وناگزیر،پارسی سره است!

دیگربندواجهایا(حروف)از32 بندواج، میان هردوزبان پارسی و تازی،
همسان، هموندو(مشترک)هستند!
پس!
چنانکه گفتیم ازخویشکاریهاو(وظایف ملی)ماپاسداری ونگاهبانی ازفرهنگ وپایه استوارآن،زبان ملی و سره نگاری ودرستنویسیست!
ببهانه بزرگداشت فردوسی،
یگانه پیشوای ملی هرایرانی،
بیادآوردم ازعلامه حسینی تهرانی وکتاب اوبنام نور،ملکوت وقرآن،
که هم اندیش ویاردبستانی مرتضی مطهری بود
که از اونیز،
چیزهایی هم، درهمین باره
درهمان کتاب آورده است!
علامه حسینی تهرانی، آخوندشیعه
ونویسنده پرکاردینی بودکه درسالهای پایانی زندگیش بمشهدآمده ودرین شهر
در1372خورشیدی
بدرودزندگانی گفت!
او که پارسی ستیزی
ودشمنیش بافرهنگ ملی وزبان پارسی را
نهان وپنهان نکرده
وبایادآوری ازدوست هماندیشش مرتضی مطهری،
از
ستیزش و ستیهِش و(مخالفت)مطهری با
فرزانه توس فردوسی ورجاوند،
ناخرسندیش راازبزرگداشت فردوسی،
بآشکارایادنموده
وآن بزرگمردهمیشه تاریخ ایران
وشاهنامه اوراسرزنش نموده
و(خاسر)وزیانکارش خوانده ست!
چنانکه
در،ج4کتاب نورملکوت قرآن
مینویسد:

《ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﻏﻠﻂ ﮐﺮﺩﮐﻪ
ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺭﺍزﻧﺪﻩ ﮐﻨﺪ!!
ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺮوﺻﺪﺍﺑﺮﺍﯼ ﻋﻈﻤﺖ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﻭﺟﺸﻨﻮﺍﺭﻩ ﻭﻫﺰﺍﺭﻩ
ﻭﺳﺎﺧﺘﻦ ﻣﻘﺒﺮﻩ ﻭﺩﻋﻮﺕ ﺧﺎﺭﺟﯿﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﺑﺮﺍﯼ ﺍﺣﯿﺎﺀ
ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ،ﻭﺗﺠﻠﯿﻞ ﻭﺗﮑﺮﯾﻢ ﺍﺯﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩ ﺧﺎﺳﺮﺯﯾﺎﻥ ﺑُﺮﺩﻩﯼ
ﺗﻬﯿﺪﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯿﺴﺖ؟!
ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ
ﺩﺭﺑﺮﺍﺑﺮﻟﻐﺖ ﻗﺮﺁﻥ

ﺯﺑﺎﻥ ﻋﺮﺏ ﮐﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﺳﻼﻡ ﻭﺯﺑﺎﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ۳۰ﺳﺎﻝ
ﻋﻤﺮﺧﻮﺩﺭﺍﺑﻋﺸﻖ ﺩﯾﻨﺎﺭﻫﺎﯼ ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻣﺤﻤﻮﺩ ﻏﺰﻧﻮﯼ ﺑﻪ ﺑﺎﺩ
ﺩﺍﺩﻩ ﻭﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪﯼ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪﺍﯼ ﺭﺍﮔﺮﺩﺁﻭﺭﺩﻩ ﺳﺖ..ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕ ﺑﺮﺍﯼ
ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﻭﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ،ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﺳﺖ.ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﺑﺎ
ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪِﺍﻓﺴﺎﻧﻪﺍﯼ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﺎﻃﻠﯽ ﺭﺍﺩﺭﻣﻘﺎﺑﻞ ﻗﺮﺁﻥ ﻋَﻠﻢ
ﮐﻨﺪوﺧﺪﺍﻭﻧدﻭﯼ ﺭﺍﺑﻪ ﺟﺰﺍﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺩﺭﺩﻧﯿﺎﺭﺳﺎﻧﯿﺪوﺍﺯ
ﻋﺎﻗﺒﺘﺶ ﺩﺭﺁﺧﺮﺕ ﺧﺒﺮﻧﺪﺍﺭﯾﻢ!
ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﻏﻠﻂﮐﺮﺩﮐﻪ
ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺭﺍﺯﻧﺪﻩ ﮐﻨﺪوﺩﺭ ﻋﻮﺽ ﺯﺑﺎﻥ ﻗﺮﺍﻥ ﺭﺍ
ﺭﯾﺸﻪ ﮐﻦ ﮐﻨﺪ.
چشمه پژوهش ومنبع:>ﮐﺘﺎﺏ ِ ﻧﻮﺭﻣﻠﮑﻮﺕ ﻗﺮﺁﻥ》
مطهری
ایدئولوگ انقلابست‌وبیگمان،اندیشه
اوآبشخورفکری آخوندیسم تهران درفردوستیزیهایش بوده،گرچه ستیزندگی،دشمنی و(مخالفت) بافرهنگ پارسی باتازش تازیان
وازهمان سده نخست اسلامی آغازشده بودواندیشه وباورحسینی تهرانی اندیشه نوپدیدوتازه ونوینی نیست! براستی اوجانشین وبازمانده اندیشه کسانیست که تفضیل العرب علی العجم نوشتندمانندابن قتیبه دینوری
و
یابازمانده کسانی مانندصاحب اسماعیل بن عباد وبدیع الزمان همدانی ست که سراینده پارسیگوی رابگناه سرودن چامه و(شعر)پارسی میزنندو میرانندوبسان امام محمدغزالی
وشیخ عباس قمی هانوروز وآیین ایرانی راکفرمیدانستندوتبارایرانی را بندگان فرومایه!

گرچه آن مهر فروزان سپهروآسمان ادب پارسی،فردوسی توسی،که هماره در تارک وچکاد ادبیات ماخوش میدرخشد،چراغی برفروخته ستکه هرگز..
بخش3>
Forwarded from Radio Narmak
بخش3
دشمنی دوعلامه مطهری وحسینی تهرانی بافردوسی بزرگ و زبان پارسی،،

#سپنتامهر


..هرگزخاموشی نگیرد و روشنای تابانش پایان نپذیرد وچنان کاخی بلند و استوار افراشت که این توفانهای شرنگین و زهرآگین ،بدان آسیب وگزندی نتوانند !
او چونان سیمرغیست بلندپرواز که این مگسان رنج آور و (زحمت) آفرین را، به گستره وفراخه و (عرصه جولان) او ، راهی نباشد، که تنها ، دربرابردیدگان پرهودو( نسل) خردورز جوان ما ، (عرض) خودبرند و آبروی خویش !
اینک ،
فرنود و (دلیل ) پاسداشت زبان پارسی را دانستید و بایستگی و( لزوم )نگاهداشت و بکارگیری واژگان پارسی را !!؟؟






برای آگاهی بیشتردرباره آنچه گفتیم
بنگریدبه ->ج۴کتاب نور ،ملکوت،قرآن، علامه
سیدمحمدحسین طهرانی!!
درپشت جلدکتابهای ایشان ،نام خانوادگیش تهرانی بخواست اوطهرانی با،، ط ،،چاپ شده!!
02_Dast-To-Dast_-_www.BehdashtFC.IR
GholamReza-vazan & Mohsen-Sharifian -www.BehdashtFC.IR
درود
#سپنتامهر
دوزَله
یادونی یکی ازکهنترین سازهای بادی ماست که ازروزگاران دیرین درایرانزمین شناخته شده بوده ست ودرهمه میهن ماازشمال تاجنوب نواخته میشود!
این سازراجفته یاسازجفتی،دونای(که ازدوتکه نی بنام زله ساخته میشود)یا دودال(که ازتَه دوتاپردال گونه ای عقاب سازند)ودرجنوب خراسان(گویاگونه مسین)آنراقمشه گویندیاشایدبرای داشتن قمیشی مضاعف!(فرهنگ موسیقی،حسن مشحون/سازشناسی ایرانی،منصوری/انتشارات فرهنگ وهنرونامنامه موسیقی ایران ستایشگر)
برخی ریشه این سازراایران باستان وتمدن ایلام دانندوبرخی ازمصر!فارابی
درموسیقی الکبیرآنرابنامهای دونی،دونای بادیانی،مزدوج ومزمارین ومثنی نامیده!
شیوه دمش درین سازبگونه نفس برگردانست یعنی نوازنده هم دم وهم بازدم رابآواونغمه برمیگرداندوازدم وبازدمش آوامیسازدازیرانواختن آن،سخت ودشوارست!بازهم
ترانه ایرانپرستا
نه ای ازبوشهرسرزمین
دلاوران جنوب،یادآورشیرمردان تنگستان ودشتستانورئیسعلی دلواری
که مردانه تاپای جان رویاروی لشکرتازشگرواستعمارگرانگلیسی
ایستادند!جاییکه واژه ایران
برای مردمانش
بسی سپندومقدسست!این ترانه،بنام ایران ومردمش،نیز
نغمه دلاویزوزیبای بوشهریست باآوای دلانگیزودلنشین غلامرضاوزان
Forwarded from Radio Narmak
درود
هشدار!
پارسی ستیزی ازبزرگترین بزه هاوجرایم کیفری!
#سپنتامهر
📗زبان وخط رسمی ومشترک مردم ایران فارسیست.اسنادمکاتبات،متون رسمی وکتب درسی بایدباین زبان وخط باشدولی استفاده اززبانهای محلی
وقومی درمطبوعات ورسانه‌های گروهی وتدریس ادبیات آنهادرمدارس،درکنار زبان فارسی آزادست/اصل۱۵قانون اساسی!
میدانیددرهرکشورقانون اساسی مادروسرچشمه قوانینست،بگونه ایگه
سرپیچی ازآن،ازبزرگترین جرایم کیفریست!
📗شوربختانه،چندی پس ازآغازشورش۵۷بازماندگان چپ
بویژه حزب توده شاخه تبریزهمان مزدوران تجزیه گرایران که درسال۱۳۲۴خ،تغییرودگرشِ نام دادندوبه فرقه دموکرات آذربایجان ناموَرشدندبگونه آشکاروبه بهانه عوامگرایانه وپوپولیستوارانهِ زبان مادری،دربرابرزبان رسمی وملی چندهزارساله پارسی،سینه راست کرده
وباشعارهای مردمفریب خنده آوراستثمارزبانی
بگمراهی برخی مردم پاک اندیش آذربایجان برخاستند!
بنیکی آشکاربودکه،بسی ازرهبران حاکمیت آخوندیسم در۳قوه، ازآغازانقلاب،که خود
آذری بودندازآنهاپشتیبانی مینمودند!
📗پروانه جرایدی دماگوژیست، نیرنگبازوفریبکاربنام زبان مادری
به آن مزدوران دادندکه آماج بنیادین وهدف اصلیشان،
بسترسازی برای پیدایش یک کینه بزرگ
وژرف اززبان پارسی
و
کاشت تخم دشمنی سترگ ازبرادران پارسیزبان بود.کسانی مانندمحمدجوادهیئت که خودرئیس
بیمارستان شهربانی دولت شاهنشاهی بود1پروانه مجله وارلیق راگرفت و..
📗این کمترین درسالهای میانی دهه۶۰
بمانندیک شهروندایرانی،تاسه مندونگران بمعاونت مطبوعاتی وزارت ارشادنامه ای نگاشتم
وتاسه وخطراینگونه رسانه های نوشتاری فرافکنراچشمزدنمودم،ولی گوش شنوایی نبود.
به برخی یاران نیزکه میگفتم،خوشبینانه
میگفتندآقابزرگش نکنیدامکان نداردآذربایجان تجزیه شودو..
نادانسته ازینکه
📗بگفته سعدی شیرینگفتاردرسیرت پادشاهان گلستان
درداستان بس زیبای طایفه راهزنان ودزدان عرب که:
دانی که چه گفت،زال بارستم گُرد
دشمن نتوان حقیروبیچاره شمرد!

دیدیم بسی،که آب سرچشمه خُرد
چون بیشترآمد،شتروبارببرد!
پس ازچندسال
هماندیشان هیئت ونویسندگان وارلیق و..که نامشان رانمیبرم،بکانادارفتندودیگرپوشش وسپرزبان مادری وخودگردانی وفدرالیسم راسویی نهاده وچهره زشت وپلیدتجزیه وجداییخواهیِ خودرانمایان ساختندوابرسیاه فریب فدرالیسم راازآسمانه شب تیره وتاریک تجزیه طلبی
کنارزده وهسته نخستین
تجزیه طلبان بنامهای گروه استقلال آذربایجان جنوبی وشبکه های ماهواره ای چون گونازوآرازوصدهاکانال وگروه خردوکلان تجزیه خواه درفراخه پندارین وفضای مجازی رابنیادنهادند!
این کمترین،ببرخی دوستان آذری
که جان درگرومهرایران دارندوبراستی فرزندان شایسته ستارخاننداین هشدارراداده ام،بازبگفته
سعدی شیرین گفتاردرهمان داستان راهزنان عرب
که:
درختی که اکنون گرفته‌ست پای
به نیروی شخصی برآیدزجای

وگرهمچنان روزگاری، هِلی
به گردونش،ازبیخ،برنَگسَلی

سرچشمه،شایدگرفتن به بیل
چو پرشد،نشایدگذشتن به پیل!

📗اینک!
ازپَرویش،سستی وکوتاهی آگاهانه وعامدانه حکومت آخوندی،
پانترکیسم،پدیده بیگانهِ نوپدید درکشورمابدانجارسیده که وارونه آذریان گرامی ماونسلهای پیشین
وپدران ونیاکان ایرانپرستشان،
که جان برسرایران وفرهنگ ایران مینهادندبجزپارسی ستیزی،شعارهای پادِامنیت ملی میدهدوبی ممیزی وآزادانه
بلکه باپشتیبانی آخوندیسم تهران،
بکارهای کیفری ومجرمانه وهویتسازی دست میازدکتابهای دروغ مینگاردومیپراکند!
درخاک سپندین ومقدس ایران،
پرچم دوکشورک آذربایجان جعلی وترکیه رابرمیافرازدشعارننگین ودروغ بزرگ خلیج عربی سرمیدهدوهم آوا باآخوندهای ایرانستیزازشیخ ابوالقاسم گَرکانی مذکِرتوس که پای برپیکرسردومرده وتن فسرده آن
بزرگفرزانه نهادونگذاشت درگورستان مسلمانان بخاک سپرده شود
تامطهری وحسینی تهرانی
بی پروا
بشاهنامه،شناسنامه ملی هرایرانی وفردوسی بزرگ دشنام میدهدو..
📗کنون،
آنچه مِهَندین و مهمست،
سویه وجنبه کیفری پارسیستیزیست که
مغفول ونهان مانده وکمترکس بآن
وپیامدهای پادملی،ضدامنیتی وشایدخونین آن،اندیشیده!
گفتیم،برپایه عرف تاریخی مردم ایران
چون مهرتابان،آشکارستکه درچندهزاره تاریخ مازبان ملی ودیوانی
حتی درزمان شاهان ترک،پارسی بودوبس!
درقانون اساسی کنونی نیزبه
مرقانون وتصریح آشکار،زبان رسمی وملی
همه مردم ایرانی،پارسیست وساختاراداری یادیوانسالاری کشوروکلیه اسنادتنهاوتنهابایدبزبان پارسی باشد.
نیزآموزش زبانهای بومی ورسانه های گروهی،درکنارزبان رسمی،قانونیست!
📗برای نمونه،
برنامه بزبان بومی،درشبکه هاوصداوسیمای
استانی درکنارزبان پارسی،پروانه دارومجازست.
لیک،اگرسیمای تبریزبرنامه های پارسی راحذف کرده اینکاربرضدوبرپادِاصل۱۵قانون اساسی وجرم کیفری بشمارمیرود شوربختانه،سالهاستکه زبان پارسی ازسیمای تبریززدوده وحذف شده
واگردرکشورمابهمین قوانین مصوبه دستگاه مقننهِ خودحکومت
عمل میشدبراستی،بایدرییس صداوسیمای تبریزنه تنهابرکنارکه
بمیزداوری ومحاکمه نشانده میشد!
📗نیزنویسندگان،روزنامه
بخش2>
Forwarded from Radio Narmak
بخش2
هشدار!
پارسیستیزی ازبزرگترین..
#سپنتامهر

..روزنامه نگاران وهرپارسیستیزپانترک که برضدقانون اساسی،رفتاری فرافکنانه وکین آفرین داردکه همین کسان بسترسازتجزیه ودست کم ستیزش وکشمکش میان اقوام وخدای ناکرده جنگ اقوام درآینده نه چندان دوری خواهندگردید!
📗پس!
ستیزش وبیحرمتی به زبان رسمی درکشورهای دموکراتیک نیز،کاری برپادوضدقانونست،چرا،
نقدقانون بگونه کارویژگی وحقوقی نیزفرنودسارانه واستدلالی
ونه کینسازانه،دشمن آفرینانه وکینتوزانه
ونه دستآموزبیگانه شدن،کاریست دموکراتیک وشیوه رایج وگسترده درجهان مدرن ونوین
ازسویی،حتی درکشورهای فدراتیوکه بشیوه خودگردانی اداره میشوندبازدرباره کلان کشوری،لشکری،وحدت زبانی وجودداردمانندایالت کبک کاناداکه گرچه درامورداخلی،زبانشان،فرانسه ست وزبان رسمی درون ایالتی،
فرانسه است ولی درامورکلان کشورمانندسیاست خارجه،امورمجلس ملی یاکنگره،سیاستهای کلان اقتصادی و..زبان انگلیسی ست که کبک رابکاناداپیوندمیدهد!
📗همچنین،کشورهایی که بشیوه فدراتیویته اداره میشوندباکشورماهرگزشایانِ سنجش همسانی وقابل مقایسه نیستندکه درگذشته به فرنودهاودلایل تاریخی،اقلیمی،مساحتی،قومی ومنطقه ای،به زیانباربودن فدرالیسم درایران پرداخته ایم
وبازشکافته ایم این فروزه واصل راکه
نه تمرکزگرایی ونه فدرآلیسم،برای ماآزادی،دموکراسی وبرابری حقوقی
وحقوق بشربارمغان نمیآوردکه فرانسه نمونه کشوری تمرکزگرا
وشوروی یاروسیه کنونی وچین نمونه کشورهای فدراتیوندکه درفرانسه باهمه تمرکزگراییش،حقوق بشرودموکراسی داریم ولی درچین وروسیه فدرال،
باسیستم فدرالیسم
هنوزسنگینترین
دیکتاتوریهارا!
بهرروی!
📗این نوشتار،هشداروبیدارباشیست،بحاکمیت همیشه خواب آخوندی که بااهمال وپَرویش وکوتاهی درباره اصل۱۵قانون اساسی ودرباره پاسداشت ونکوداشت زبان پارسی،
زمینه های فرافکنی،جدایی وکین آفرینی
وجنگهای داخلی آینده رافراهم کرده!نیزنیک،روشنست پانترکان،ضلع دیگرتثلیث قدرت درکناربنیادگرایان واصلاحطلبانند!
📗سیهبختانه,درکشورمامانندهمه جهان مدرن وسیستمهاوشگردهای حقوقی چه مدل حقوقی رومی ویا کامن لا
که دیده بان مستقل نظارتی برقانون اساسی،بنام
دادگاه عالی قانون اساسی2دارندچنین نهادی نداریم ونظارت برانجام
قانون اساسی برچندنهادست وهرکدام خودرامفسر،ناظروتطبیق کننده قوانین باقانون اساسی دانسته،بگونه ای که همواره بایکدگردرستیزش وکشمکش بوده اندگرچه قانون اساسی تنهارئیس جمهورراناظربراجرامیداندولی شورای نگهبان،دیوان عالی کشور،دیوان عدالت اداری ونیزمصلحت نظام هرکدام داوشگرومدعیندازیرادرین
کشورگل وبلبل،اجرای هرقانون
ومفسران آن،متکثرانه وپلورالیستوارانه ست وگویاتنهاجایی که پلورالیسم هست درنظارت واجرای قوانین درکشورست!مهمترازینهاکه گفتیم چندنهادناپیداونامرئی یافراقانونی دیگردرکشورمابنام نهادآقایابیت،
سرداران سپاه،امامان جمعه هستندکه نقشهای نظارتی،اجرایی،اصلاحی،نقادی،تغییراتی،
نهایی رانهانی دردست دارند!
باری!
📗رئیس جمهورتنهاجایگاه تعیین شده
برای نظارت درحسن اجرایا
خوش انجامِشِ قانون اساسیست
که درقانون اساسی شناخته شده ست
واومسئول مستقیم اجرای اصل۱۵یعنی باره وپیشاوَردی که درآنیم،هست!
بارهاگفته ایم که نکوداشت وارجنهادن بزبانهای بومی،ازحقوق قومی واتنیکی مردمان ایرانست!ولی
ستیزش ودشمنی بازبان پارسی،ببهانه زبان مادری
وپدیدآوردن اندیشه کهنه وپوسیده تریبالیسم وشیوه واپسگرایانه وارتجاعی قوم وقبیله گرایی
به آماج دشمنی باپارسیزبانان یاکردستیزی،ارمنی وآسوری ستیزی
جرمیست کیفری که
حکومت دیده برآن پوشانده بلکه پیوسته
ونهان وآشکارچنین بزهکاران
ومجرمانی رابرای روزمباداییکه دانیم، انباره وآبنمکخواب وپشتیبانی نموده ست‌ وبویژه چنین کسانرادرنهادهای فرهنگی مانندصداوسیمای سراسری،وزارت علوم و..بکارگمارده ست!


📗پانوشت وزیرنویسها
1-درباره دکترهیئت پزشک ورئیس بیمارستان شهربانی کل کشوردرزمان شاه فقیدسخن گفته ایم.
اوفرزندمیرزاعلی آقاهیئت
آخوندهمراه باشیخ محمدخیابانی درحزب دموکرات اوبود!
بنوشته کسروی درتاریخ۱۸ساله،میرزاعلی آقاهنایِشپذیرومتاثرازطلعت
پاشانامقکمال وجوانان ترک استانبول شایدنخستین پارسیستیزباشدبگفته زنده یادکسروی،بااینکه خیابانی بزبان پارسی وفرهنگ ایرانی دلبستگی داشت
ولی آرامگیری،انفعال وسکوت خیابانی دربرابراجنبی پرستانی چون شیخ علی
هیئت،کسروی رابرآن داشت ازخیابانی جداشود!
علی هیئت،درزمان رضاشاه اززی وجامه آخوندی درآمدوتغییرموضع دادوبدادگستری رفت وازمقامات عالی قضایی کشورشد!
2-دادگاه عالی نظارت برقانون اساسی
نهادمستقل ومیانجی قوه مجریه ودیوان عالی قضاییکه کارویژه وتخصصش رسیدگی بکاستیمندیهاونارساییهای قانون اساسی وروش درست اجرای آنست.
این اندیشه،برخاسته ازتئوری حقوق
محض هانس کلسن حقوقدان فرمالیست برجسته اتریشی
درمدل حقوقی رومییست،لیک
این نهادبه آوندوفرنودارزش حقوقیش دربرخی کشورهای کامن لاچون امریکاوکانادانیزپذیرفته وبنیادشده!
02_Dast-To-Dast_-_www.BehdashtFC.IR
GholamReza-vazan & Mohsen-Sharifian -www.BehdashtFC.IR
درود
#سپنتامهر
دوزَله
یادونی یکی ازکهنترین سازهای بادی ماست که ازروزگاران دیرین درایرانزمین شناخته شده بوده ست ودرهمه میهن ماازشمال تاجنوب نواخته میشود!
این سازراجفته یاسازجفتی،دونای(که ازدوتکه نی بنام زله ساخته میشود)یا دودال(که ازتَه دوتاپردال گونه ای عقاب سازند)ودرجنوب خراسان(گویاگونه مسین)آنراقمشه گویندیاشایدبرای داشتن قمیشی مضاعف!(فرهنگ موسیقی،حسن مشحون/سازشناسی ایرانی،منصوری/انتشارات فرهنگ وهنرونامنامه موسیقی ایران ستایشگر)
برخی ریشه این سازراایران باستان وتمدن ایلام دانندوبرخی ازمصر!فارابی
درموسیقی الکبیرآنرابنامهای دونی،دونای بادیانی،مزدوج ومزمارین ومثنی نامیده!
شیوه دمش درین سازبگونه نفس برگردانست یعنی نوازنده هم دم وهم بازدم رابآواونغمه برمیگرداندوازدم وبازدمش آوامیسازدازیرانواختن آن،سخت ودشوارست!بازهم
ترانه ایرانپرستا
نه ای ازبوشهرسرزمین
دلاوران جنوب،یادآورشیرمردان تنگستان ودشتستانورئیسعلی دلواری
که مردانه تاپای جان رویاروی لشکرتازشگرواستعمارگرانگلیسی
ایستادند!جاییکه واژه ایران
برای مردمانش
بسی سپندومقدسست!این ترانه،بنام ایران ومردمش،نیز
نغمه دلاویزوزیبای بوشهریست باآوای دلانگیزودلنشین غلامرضاوزان
Forwarded from Radio Narmak
درود
بخش2
اخوانیه یایارچامه ودوستسرودهِ اخوان بادکترپرویزناتل خانلری
#سپنتامهر

...اخوان ثالث،م،امیدازهمان سرایندگانیست وکمی نزدیک بچپ، که به سان بسیاری،شادمان ازشورش۵۷ وخرسندازانقلاب بود!

ولیک،دیری نپاییدکه،این روشنای این شادمانی چونان اخگری گم وناپدیدشدوبرنج وتیرگی اندوه گراییدو
چندگاهی بیش،نگذشت،
که،لبریزازپشیمانی وندامت گشت!
ولیک چه سودکه دیرشده بود
وآن پیمانه ریخته بودوآن سبوشکسته!
ونا آگاه ازینکه،
گرگ میش انگاشته شدهِ پرورده،
گله رادریده!

گرگ خون آشام رادرگله،مهمانی مبر،
تانگردد بره ات، قربانی نادانیت!

باری!
گرچه،درآن روزگاران،که کسی برای حضرت سدعلی،درین شهر تره ای خردنمیکرد،ایشان بدوستی اودرمشهد سرمیافراشت وگوییا
نشست وبرخاست بااخوان
برایش اعتباری میآوردوارزوارجی، وباسربلندی بانجمنهای ادبی مشهدکه اخوان وعمادو...درآنجابودندهم میرفت
ولی اخوان پس ازانقلاب،
پشیمانانه ازدوستی وهمراهی باآخوند دانسته بودکه،

مارسرماخورده را،درآستینت جامده!
آن ستمگستر، کجاداندبهای معرفت؟!

ودرزمان رئیس جمهوریش،به او نه،
گفت وهیچ چامه ای درستایش رهبران انقلاب نسرودوهیچ چیزازاونخواست وخودراپیش اونشکست
مگریکبار!
وآن،درخواست کاربرای
سراینده زنجانی سوته دل،حسین منزوی که آسیب خزان دیده بود!
باری!
اخوان،بابراه افتادن ماشین کشتار حکومت آخوندی،نابرابریها،نامردمیها دزدیهاوستمهای بیشمارحاکمیت دینی، دگردیسی یافت ودانست
که دل به اهریمنان هَروانگر و شکنجه گران وجلادان راستین بسته بوده ست
وپشیمان ازینکه،ارج وارزوقدرپزشکان وطبیبان راستین رانکوندانسته بود!
دانست که،زمستان راستین اکنونست نه آنزمان!
واینزمانست که سرهادرگریبان،سلامت راپاسخ نمیگویند،ازیرا،
هیچ همکاری بارژیم نوپدیداسلامی نکردوباهمان گفته نامورش که
شاعرآزاده برسلطه است،نه باسلطه،
چندی نگذشت که آقادرنمازآدینه
اورابهیچ خواندوبهیچ بداد!
واخوان نیزدرایماءوچشمزدباوهیچ وکمترازهیچ راسرودوسرانجام
آب پاکی روی دستهای حضرت آقاریخت وبرای همیشه
دست ردبسینه اوزد،دررنج وسختی زیست ولیک برای گرده نان
دست دریوزگی پیش بیمایگان و دونان درازنکرد!

اواین پشیمانیرا،پشیمانی ازانقلاب را،بی پروایانه درسروده هایش آشکارنموده
بویژه دراخوانیه ای که درپیرانه سرِ دکترپرویزناتل خانلری بزرگمردجایگزین ناپذیردانش وادب پارسی،درسال64؟ ودرستایش دکترخانلری سروده
واین یارچامه رابرای اوفرستاده
وزنده یادخانلری هم در پاسخ اوچکامه زیبایی برهمان وزن، برشته چامه درآورده و به زیوردُرّدَری کشیده ست،دراین چامه اخوان،نیک دریافته
و خَستو ومعترفست که بلای زمستان(چشمزدواشاره بسروده زمستان خودش دارد)
همین زمستان وبلای پرآسیب وآفت شورش57ست که برسراین بوستان ریخت وآنراپوسانیدو ویرانید وسوزانید،نابودکردوپژمرد،
واورا امیدمیدهدکه چرخ دوباره آن بهاررا(بهارگذشته که نادانسته زمستانش خوانده)برسراوخواهدگذراندوبلای صعب زمستان بهارانگاشته شده سپری شودودوباره همان بهارپیشینش،نوبت رسد!
وبازدرفرجام،نویدودلداریش دهدکه درخت خشکیده ایران بستم آخوند، دوباره باروبردهادوفضائل ایران غریبنماندوبگفته حافظ چنین عزیزنگینی بدست اهرمنی نخواهدماند.
آری،اینچنین نخواهدماندودورچرخ بسان زمان پیشبن، کندگذاردگر!
که من ازدفتر
توراای کهن بوم وبردوست دارم اخوان،
برایتان بازمیگویم!

این سروده بنام،،گذشت چرخ کندبازهم گذاردگر،
وبه آغازه یامطلع(بزرگوارعزیزامباش رنجه که چرخ)است:
بزرگوارعزیزا،مباش رنجه که چرخ‏
نمودچهردگرگون وکردکارِدگر
زمین بگرددوگردون بسى پدیدکند
زمانه دگروروزورروزگاردگر
بلاى صعب زمستان یقین شودسپرى‏
دوباره نوبت دیگررسدبهاردگر
شنیده‏ اى مثل سیب راومى دانى‏
مَثَل حکایت ازاین‏سان،کندهزاردگر
هزارچرخ زندسیب برفکنده فراز
که زى فرودبیاید بدست،باردگر
بزرگوارا،گیتى ستم بسى کرده ست‏ چنان‏که برتووبربس بزرگواردگر
تویادگارنهادى بسى بزرگ آثار
کز آن،جهان ادب داردافتخار دگر
بمان وبازبهل درفنون فضل وادب‏
چنان‏که هشتى،بسیاریادگاردگر
دوباره بازبهارآیدوپدیدآرد
درخت خشک وتهى نیزبرگ وباردگر
چنین غریب نماندفضائل ایران‏
ز دور،دیده فراوان چنین مداردگر
چنان نماندوچنین نیزهم نخواهدماند
گذشت چرخ کندبازهم گذاردگر

چندى بعدقطعه ‏اى که جناب آقاى دکتر خانلرى درجواب من سروده بودندبمن رسید:
به‏ دوست سخنورم،اخوان ثالث:

عزیزمن،زتوام این پیام دلدارى‏
دهدنویدکه آیدبهارباردگر
بلى،زمستان گرفصل سردى وسختى است‏
امیدهست که آردزپى بهاردگر
ولى چه سود؟که پیرانه‏سرنگرددباز
نشاط وشادى وامیّدروزگاردگر!
کنون که ازتَف انده گداخت شمع امید
منم نشسته ودرپیش،شام تاردگر!
بکنج عزلت اگرهیچ غمگسارنماند
کجاروم زپى یارغمگساردگر
زعمر،آنچه بجامانده یادگارغمست‏
چرابه سرنهمش باز،یادگاردگر
هر افتخارکه اندوختم وبالم شد
چه بایدم که درافزایم افتخاردگر؟1
زمانه قاصدشرّست وپیک بیداداست‏
گمان مدارکه گرددبه یک مداردگر!
توشادمانه بزى
بخش3>
Forwarded from Radio Narmak
بخش 3
اخوانیه یا یارچامه و دوستسروده اخوان بادکترناتل خانلری!
#سپنتامهر



..توشادمانه بِزی،ای رفیق عهدشباب‏
که هست بردل من زین بهار،باردگر!




پابرگی وپانوشت
1،دکترخانلری،براستی از انگشت شمارپریستاران و
اندک خدمتگزاران پرکار زبان وادب پارسی بود.
آن زنده یاد،ازاستادان نمونه کرسیداردانشگاه،سراینده نغزگوی ازنخستین زبانشناسان بزرگ،نگارنده ومصحح
حافظ ودههامتون پارسی،وزیرفرهنگ وسناتورسنا ،مدیرمجله سخن،
ورئیس بنیادفرهنگ ایران بودکه درآنجايگاه،کارهای ارزنده وجاودانه ، بیادگارنهاد
مانندشناساندن وچاپ صدهادستنویس ونسخه خطیِ ناشناخته پارسی بیهمتا!
نیزنظریات نوینش،درزبانشناسی، دستورزبان نوین،آواشناسی،تاربخ زبان
پیشرودرزمان مابود.
دریغ ازیندرخت تنومندوتناور
که بخزان
حکومت آخوندخشکیدازکاربیکار،
مصادره اموال، زندانی و
نیزازکاردانشگاهی وآموزش
هم
بدستورشورای انقلاب فرهنگی
و
بلطف ومهر دکترسروش،شریعتمداری،
دکترصادق زیباکلام ،
محسن مخملباف
وهماندیشان و یاران دیگرشان در آن شورای مبارکه ،
ممنوع ،بازداشته واخراج
وسرانجام هم،
درگوشه وکُنج گنج خویش
درسال69 بدرودزندگانی گفت!