❤️دیل_گِتَه_تالش❤️

#شاد_باشید_و_شادی_را_به_دیگران_هدیه_کنید

❤️دیل_گِتَه_تالش❤️

جشن خرمن در گیلان


🔹جشن آیینی -خرمن- به پاس سپاسگزاری, همه ساله اوایل شهریور در گیلان برگزارمی شود.

🔹جشن خرمن، یکی از جشن‌های باستانی این استان پرنعمت است که به پاس سپاس از نعمت در پایان فصل زراعی برگزار می‌شود.
🔹چند سالی است که این جشن به صورت نمادین و پرشور در راستای حفظ هویت و فرهنگ گیلانی با حضور پرشور مردم برگزار می شود.

🔹طی این جشن, پیرمردی با لباس محلی سه بار ظرف مسی را به سمت آسمان بالا می‌برد و از خداوند درخواست بارش باران و آفتاب (عناصر مورد نیاز برای رشد خوشه‌های برنج ) می‌کند و سپس به صورت نمادین و با حرکاتی موزون کاشت، داشت و برداشت برنج انجام می شود. در انتها نیز با گذاشتن مجمعه‌ای حاوی دانه‌های برنج بر سر خود بابلند کردن دست های خود را به سوی آسمان سپاس خدا را به جا می آورد. 
🔹جشن پر از صدای ساز و دهل و شادی و حس سپاسگزاری از برداشت محصول است..

💙👌

❤️دیل_گِتَه_تالش❤️

عصــر زیباتون بخیـر

دلتــــون شـاد
💙🌻👌

❤️دیل_گِتَه_تالش❤️

تو راسته بازار حاج عبدالله یه گلفروشی بود
هر روز که از حجره فرش فروشی آ سید ممد برمیگشتم
ازجلوی گلفروشی ردمیشدم وچشمم می افتاد به دختر ریزه میزه فروشنده
از ملاحت چهره اش خوشم میومد یجورایی خستگی اون حجره رو از تنم درمیاورد!
پیش نیومده بود همکلامش شم
یه روز به مناسبت روز مادر رفتم تو مغازه اش
سلام کردم
سر تکون داد
گفتم یه دسته گل میخوام واسه مادرم
لبخندی زد و توی دفترچه یادداشتی یه چیزی نوشت و گرفت جلوم:
گلاتونو انتخاب کنید!
متعجب نگاش کردم..
با اشاره گلا رو نشونم داد
اون نمیتونست حرف بزنه!!
هاج و واج چند شاخه گل برداشتم
خیلی قشنگ دسته‌شون کرد و داد دستم
پرسیدم چند؟
نوشت ۱۲
شب خوابم نبرد
دلبر گلفروش من لال بود و من نمیدونستم..
خیلی فک کردم..
فردا دوباره رفتم سراغش و گفتم یه گلدون میخوام
تو دفترچه اش نوشت چه گلدونی؟
خودکارشو از دستش گرفتم و تو دفترچش نوشتم:حسن یوسف
لبخند زد و نوشت پشت سرتون
نوشتم ممنون
هر روز به یه بهانه رفتم مغازه و با نوشتن باهاش حرف می‌زدم
اوایل از فواید گل و گیاه و کم کم به اینکه     کی ام و چی ام..
باهاش حالم خوب بود
دلم رفته بود واسه چشاش و حرفای خوش خطش
تصمیممو گرفته بودم
چند روزی نرفتم گلفروشی
از دور می دیدم ساعت ۵ عصر در مغازه منتظره..
بعد از ۷روز رفتم گلفروشی
اخم کرده بود
رو کاغذ نوشتم یه دسته گل بزرگ میخوام واسه خواستگاری
سلیقه خودتون باشه
غمگین نگام کرد
رفت سراغ گلا و یه سبد خوشگل درست کرد
تو دفترچش نوشت مبارک باشه!
غم چشماش دلمو بیشتر لرزوند
سبد رو گرفتم از دستشو دوباره دادم دستش
مات نگام کرد
رو کاغذ نوشتم:زن من میشی؟؟
بخدا قسم لبخندش قشنگ تر از همه گلای گلفروشی بود
نوشتم براش
تو این دنیای پر هیاهو
خوبه که حرف نمیزنی
خوبه که مهربونیاتو می نویسی و بی ریا هدیه میدی به آدما...
چندساله از ازدواجمون گذشته و من هنوز عاشق سکوت لباشو صدای چشاشم

*راستی چقد خوبه تو این دنیای پر هیاهوی....،نه بیهوده حرف بزنی ونه حرف بیهوده ای بشنوی...!*
❤️‍🩹🌿

❤️دیل_گِتَه_تالش❤️

آنان که عشق را پیدا می کنند
حالشان "خوب" می شود
و آنانکه موفقیت را پیدا میکنند روزگارشان
اما هیچ‌کدام خوشبخت نمی‌شوند
خوشبختی سهم کسانی است
که موفقیت و عشق را توأمان داشته باشند

زندگیتون پر از عشق و موفقیت

عصرتون بخیر و شاد
‌‌‌‌‌‌‌
. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌    ‌‌‌‌‌‌‌‌      ‌‌‌‌‌‌‌‌☕️🍏☘️💙

❤️دیل_گِتَه_تالش❤️

صحنه هایی که به وفور میتوان در شهر هشتبر یافت جوانان امروز تالش درحال دفاع از هویت و زبان و سرزمین خود دربرابر فاشیستهای بیمار

ارسال شده توسط: #اسماعیل_دوستی

❤️دیل_گِتَه_تالش❤️

اینگونه سیصد سال کهن ترین زبان شمال غرب ایران را به سخره گرفتند و زبان تحمیل شده ای که به خودشان نیز تحمیل شده بود بر ما تحمیل میکردند.
تفکر پانترکیسم امروز بلای جان اقوام کهن ایران است.

ارسال شده توسط: #اسماعیل_دوستی

❤️دیل_گِتَه_تالش❤️

🍃🌿
زنبورها وقتی خسته میشن
پاهای همدیگه رو بغل میکنن
و پنج الی هشت ساعت
در میان گلها میخوابند...!
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
          ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
 ‌‌‎‌‎‌‌‎‌💙😍👌

❤️دیل_گِتَه_تالش❤️

زیبا و دیدنی 👍👍💙