Forwarded from جاشو به روی دریا
-کمالگرایی دیگه ازم چیزی جز یه خاطره باقی نذاشته!
﴿به بند میکشد مرا، مرور خاطرات تو
به باد میسپارمت، اشک اگر امان دهد.﴾
رضا ترکمان
به باد میسپارمت، اشک اگر امان دهد.﴾
رضا ترکمان
احساسِ به پایان رسیدن خوشیهای موقت و شروع دورهی رنج همیشه اینطوره که آدم با خودش میگه یعنی اصلا این دورهی کوتاه ارزشش رو داره؟!
واقعا عجیبه.
واقعا عجیبه.
میدونید چی عجیبتره؟
اینکه بعد گذر از هر دوره، آدمیزاد با همون سوالات تکراری اما جوابهای متفاوت روبرو میشه.
اینکه بعد گذر از هر دوره، آدمیزاد با همون سوالات تکراری اما جوابهای متفاوت روبرو میشه.
و سوال بعدی اینجاست که آیا کسی هست این حرفها رو با تمام وجود درک کنه؟ یا همشون صرفا افکار پیچیده شده درون ذهن آشفتهی من هستن؟!
تا حالا یک ساعت کامل طراحی نکردید، بعد با اسپری تافت کل طرح رو خراب کنید تا عاشقی یادتون بره.
''زوال''
در وصف زیبایی چشمها، پارت پنجم.
و پارت بعدیِ نقاشی که با عکسهاش، نقاشیها رو به بدترین شکل ممکن نشون میده.
Forwarded from سُرْمِهایْ
«يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكارِهِ...» بخوانیم.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این شعر شهریار در حالت عادی قلبم رو به درد میآورد همیشه، حالا؛ نمیدونم حتی چطور بیان کنم که دیدنش چقدر ناراحتم میکنه.
امروز رو هم فقط با این فکر گذروندم که برای ایجاد یک انقلابِ بزرگ درون قلب آدمها باید بها داد.
[به قول شهید آوینی، در عالم رازیست که جز به بهای خون فاش نمیشود.]
[به قول شهید آوینی، در عالم رازیست که جز به بهای خون فاش نمیشود.]