ولی من خوبم. اگر راستش را بخواهید همیشه خوبم و این تنها عیب من است. چون آدم همیشه نباید خوب باشد.
در تاریکترین روزهای زندگی،
به لبه پرتگاه میرسی. بعد به سادگی
میگوید دوستت دارم،
و مرگت به تعویق میافتد.
به لبه پرتگاه میرسی. بعد به سادگی
میگوید دوستت دارم،
و مرگت به تعویق میافتد.
او امن بود و دنج.
اگر آدم نبود و مکان بود، احتمالا پناهگاهی میشد روی کوهها، یا گرمخانهای برای بیخانمانها، شاید هم کتابخانهای برای از واقعیت فرار کردهها...
اگر آدم نبود و مکان بود، احتمالا پناهگاهی میشد روی کوهها، یا گرمخانهای برای بیخانمانها، شاید هم کتابخانهای برای از واقعیت فرار کردهها...
یه ذره سن داریم، باهاش جنگ داخلی رو دیدیم، جنگ خارجی رو دیدیم، دو سال عجیبی که کرونا اومد دیدیم، شدیدترین تروماها رو دیدیم، دلار هزار تا ۹۵ هزار تومنی رو دیدیم، ادمفروشی دیدیم، بی شرفی دیدیم، جون کندن واسه زندگی رو دیدیم، همه چی هم خوب شه دیگه اون آدم سابق نمیشیم.
«رأيتكِ أماناً
و الدنيا كلها حروب...»
در دنيايی كه سراسر جنگ است
تو پناهگاه منی...
و الدنيا كلها حروب...»
در دنيايی كه سراسر جنگ است
تو پناهگاه منی...
-من تو را دوست داشتم، در روزهایی که مسئلهی ما زنده ماندن بود، نه عاشق بودن…
@Commonbrain-
@Commonbrain-