تغییر نام Bard به Gemini🔥

✅ از زمان راه‌اندازی Bard در سال گذشته، مردم در سراسر جهان از آن برای از آن برای کارهایی مانند دیباگ کد، آماده شدن برای مصاحبه‌های کاری، ایده‌پردازی برای کسب‌و‌کار و ایجاد تصاویر استفاده می‌کردند. حالا Bard به نام Gemini شناخته می‌شود تا بتواند از قابلیت‌های این مدل هوش مصنوعی پیشرفته رونمایی کند. در ادامه به بررسی پنج ویژگی جدیدی که بارد به صورت رایگان ارائه می‌دهد می‌پردازیم.

1️⃣ برنامه نویسی آسان و ادغام برنامه:
- با ویژگی‌های پیشرفته برنامه‌نویسی Gemini، کد را به راحتی نوشته و ویرایش کنید.
- به طور بی‌وقفه به برنامه‌های محبوب مانند Instacart، Spotify، Walmart، Indeed دسترسی پیدا کنید.

2️⃣ تبدیل متن به تصویر و دسترسی جهانی:
- با استفاده از هوش مصنوعی Gemini و NLP پیشرفته، متن را به تصاویر واقع‌گرایانه تبدیل کنید.
- هوش مصنوعی Gemini با پشتیبانی از بیش از 40 زبان و در دسترس بودن در 230 کشور، از تنوع فرهنگی حمایت می‌کند و در تلاش است تا فناوری هوش مصنوعی را به صورت جهانی در دسترس مردم قرار دهد.

3️⃣ بهبود منطق و فهم زبان

4️⃣ تعامل شخصی و تولید محتوای خلاقانه:
- هوش مصنوعی Gemini که قادر به ایجاد پاسخ‌های متنوع به سؤالات مشابه است، تعامل شخصی را تضمین می کند.
- از Google Lens برای توصیف سریع و خلاقانه تصویر استفاده می‌کند و قابلیت تولید فوری تصویر در چت را ارائه می‌دهد و تجسم ایده‌ها را آسان می‌کند.

5️⃣ دسترسی مستقیم به اینترنت:
- با قابلیت دسترسی مستقیم به اینترنت، به هر سؤالی پاسخ‌های سریع و مستقیم را ارائه می‌دهد.

⭕️ ظهور ربات‌های چت هوش مصنوعی مانند چت‌ جی‌پی‌تی، جمینی و ابزارهای هوش مصنوعی مایکروسافت به سرعت نحوه تعامل ما با فناوری را تغییر می‌دهد و نشان‌دهنده آینده‌ای است که در آن استفاده از هوش مصنوعی در زندگی روزمره ما ضروری می‌شود.

🚨 #خبر

🔗 Credit: Google

Cognition World 🚀

نوروساینس از «عادت‌ها» می‌گوید 🛸

⚙️ همه‌ی ما هر روز یک الگوی مشابه را تکرار می‌کنیم: باز کردن چشم‌ها، کمی وقت تلف کردن در تخت، پیاده شدن از تخت و شستن دست و صورت. این الگوی قاطعانه از کجا آمده؟

⬅️ #عادت‌ها برای زندگی ما مثل یک اسکلت هستند و به بهینه کردن زمان ما و نظم بخشیدن به روزمره کمک می‌کنند. ویژگی بارز عادت غیر وابسته بودن آن به #پاداش است.

✅ می‌دانیم که #یادگیری یعنی ایجاد ارتباطات نورونی بین بخش‌های مختلف #مغز و تقویت شدن این مسیرها. آن بخش از مغز که این روابط را به صورت اختصاصی برای شکل گیری عادت‌ها ایجاد می‌کند، همان عقده‌های قاعده‌ای هستند.

🧠 بخشی از عقده‌های قاعده‌ای که #استریاتوم¹ نام دارد، وظیفه‌ی یادگیری و رفتار اتوماتیک را عهده‌دار است. اگر رفتاری را برای بارهای اول انجام می‌دهیم، استریاتوم فرمان را از بخش‌های عالی‌تر مغز که همان لوب #فرونتال (پیشانی) است، می‌گیرد. قابل ذکر است که هر جا لوب فرونتال دخیل باشد، یعنی ما به صورت آگاهانه، هشیار و با صرف انرژی بسیار زیاد در حال تصمیم‌گیری برای انجام آن رفتار هستیم. اما اگر به تکرار رفتار ادامه دهیم، استریاتوم این الگو را نگه می‌دارد و از آن پس، دیگر برای پیاده کردن این عادت، منتظر فرمان فرونتال نمی‌ماند و به صورت خودانگیخته، رفتار را اجرا می‌کند.

💡و نکته‌ی آخر این که، هورمون دخیل در این فرایند، همان #دوپامین نام‌آشنای خودمان است که کاری انجام نمی‌دهد مگر به قصد #لذت. به عبارت دیگر، برای ایجاد یک عادت، باید چشم‌اندازی از پاداش در انتهای مسیر وجود داشته باشد اما پس از آن، رفتار فارغ از نتیجه تکرار می‌شود. در پست‌های آینده در مورد انواع پاداش‌های درونی و بیرونی صحبت می‌کنیم.

¹Striatum

👀 پریا پوروقار
دانشجوی کارشناسی ارشد علوم شناختی

2️⃣ یادداشتی که خواندید دومین پست از پروندهٔ #مغز_شگفت‌انگیز دنیای شناخت است.

🗓️ هر دوشنبه منتظر پست‌های بعدی این پرونده باشید.

🔗Credit: Brain Facts

Cognition World 🚀

فکر می‌کنید اصالت با کدام یکی است؟ آثار خلق شده توسط هوش مصنوعی یا انسان؟ 🔥

Cognition World 🚀

با شرکت در نظرسنجی به نویسنده‌های این پرونده‌مون انگیزه بدید دوستان 🚀🤍

🔊به مناسبت اعیاد پیش رو یک خبر خوب هم براتون داریم!
تا ۴۸ ساعت آینده ثبت‌نام در دوره «کاربرد هوش مصنوعی در زندگی روزمره» با 0️⃣5️⃣🔣 تخفیف ویژه همراهه؛ که یعنی هزینه دوره ۲۰۰‌هزار تومان شده! 🚀
این فرصت رو از دست ندید. 🌿

  📎 جهت ثبت نام و مشاوره علمی با این شناسه و شماره در ارتباط باشید:

🌐 @CWmediamanager
📞 09931385261

هوش مصنوعی دارای آگاهی و احساسات است یا فقط آن را تقلید می‌کند؟ 🧠

🔣 در ابتدا بهتر است به بررسی چیستی آگاهی و ویژگی‌هایی که در فرد به‌وجود می‌آورد بپردازیم. سه نظریه اصلی درمورد عملکرد آگاهی وجود دارد. نظریه‌ی اول فضای کاری جهانی (GWT) به توانایی انتخاب، نگه‌داری و به اشتراک‌گذاری اطلاعات اطرافمان بین ماژول‌های مغز اشاره دارد. نظریه‌ی بعدی مربوط به تولید اطلاعات (IGT) است که به توانایی خیال‌پردازی، رویا دیدن و قوه‌ی تخیل انسان مرتبط است. آگاهی نه تنها توانایی پیش‌بینی دنیای حسی، بلکه شبیه سازی رویداد‌‌ های نادیده را به ما می‌دهد. و در نهایت طرحواره‌ی توجه (AST) نوعی سیستم است که موجب نظارت مغز بر توجه می‌شود که به توجه انتخابی و انعطاف‌پذیری در مقابل اطلاعات اشاره دارد.

🛸 ساختار مغز و هوش مصنوعی دارای تفاوت های اساسی هستند. به‌طور مثال ساختار هوش مصنوعی فعلی فاقد ویژگی‌های سیستم تالاموکورتیکال هستند. همچنین نورون‌های بیولوژیکی انسان که در آگاهی نقش دارند بسیار پیچیده‌تر و سازگارتر از نورون‌های رمزگذاری شده در هوش مصنوعی هستند. از دیگر تفاوت‌های ساختار مغز و هوش مصنوعی این است که سیستم‌های هوش مصنوعی برخلاف پاسخ‌های پیچیده‌شان، تجربه‌های تجسم یافته‌ای که مشخصه‌ی آگاهی انسان است را ندارند.

✅ از نظر عصب‌شناسان ورودی‌های مدل زبانی در هوش مصنوعی فاقد جسمیت‌یافتگی هستند. محتوای اطلاعات جسمیت‌یافته، نشان‌دهنده‌ی ارتباط حسی ما با جهان خارج هستند. همچنین بقای موجودات زنده در طی مسیر‌های تکاملی به طور پیچیده‌ای با فرآیندهای سلولی، بین‌سلولی و ارگانیسمی مرتبط است که در عاملیت و آگاهی به اوج خود می‌رسد، که این پیچیدگی و تکامل در سیستم های مصنوعی که امروزه تصور می‌شود، وجود ندارد.

⚡️ وسوسه انگیز است که فرض کنیم ChatGPT و سیستم‌های مشابه ممکن است هوشیار باشند، اما این امر پیچیدگی مکانیسم‌های عصبی که هوشیاری را در مغز ما ایجاد می‌کنند به شدت دست کم می‌گیرد.

➕ هوش مصنوعی قادر به انجام رفتارهای شگفت‌انگیزی هستند و در جواب سوال‌های ما پاسخ‌های دقیق و بی نقصی می‌دهند. اما در‌واقع هوش مصنوعی نوعی الگوریتم‌های هوشمندانه‌ی تطبیق الگو هستند.

🧚🏻‍♀مائده پورقنبری
دانشجوی روانشناسی

1️⃣ یادداشتی که خواندید اولین پست از پرونده‌ی #آگاهی دنیای شناخت است.

🔗Credit: Neuroscience News
🔗Credit: TMLR
🔗Credit: NCBI

Cognition World 🚀

رویکردی نوین در مطالعات سازمانی 🛸

⬅️ همهٔ ما شاهد پیشرفت چشمگیر داده‌های علوم اعصاب در تمام زمینه‌ها هستیم و هر روز خبرهای بیشتری درمورد موفقیت آن می‌شنویم. ولی به نظر شما این علم می‌تونه حتی وارد سازمان‌ها بشه و به گسترش و پیشرفت بیشتر آن‌ها کمک کنه؟

🤨جالبه بدونید که جواب این سوال بله هست. یک شاخه بین رشته‌ای در این زمینه با عنوان علوم اعصاب سازمانی یا عصب شناسی سازمانی وجود دارد. محققان این رشته را به‌عنوان تاثیر مغز بر رفتاری که در سازمان‌ها رخ می‌دهد و روش‌های عصبی علمی برای تجزیه و تحلیل و درک رفتار انسان در محیط کابردی سازمان‌ها تعریف می‌کنند. علوم اعصاب سازمانی، ریشه در علوم اعصاب اجتماعی دارد و ممکن است در سطح فردی، گروهی، سازمانی و بین سازمانی باشد.

💡 رفتار سازمانی عصبی شامل سه سطح تجزیه و تحلیل  عصبی، شناختی و رفتاری است. سطح عصبی بر شناسایی مناطقی از مغز تمرکز دارد که وقتی اعضای سازمان انواع خاصی از رفتار را نشان می‌دهند، فعال می‌شود. سطح شناختی مربوط به فعالیت‌های ذهنی درونی است که به این بسترهای عصبی پردازش حافظ متکی است. سطح رفتاری مربوط به اقدامات مشاهده شده توسط اعضای سازمان است. در اینجا باید نقش خاص ساختارهای خاص مغز را به روشنی درک کرد.

👍 کاربرد این رشته را می‌توان در زمینه‌های رهبری و مدیریت تغییر و نوآوری و... دید. امید هست تا این رشته بتواند همزمان با طرح سوالات جدید به نظریات موجود و پیشرفت سازمان‌ها هم کمک کند.

❤️ قرار هست در پست‌های بعدی‌ مفصل‌‌تر دربارهٔ این موارد صحبت کنیم پس همراه ما باشید...

❄️ زهرا نوروزی
دانشجوی کارشناسی رشتهٔ روانشناسی

1️⃣ یادداشتی که خواندید اولین پست از پروندهٔ #عصب‌شناسی_سازمانی دنیای شناخت است.

🗓️ هر پنج‌شنبه منتظر پست‌های بعدی این پرونده باشید.

🔗 Credit: Oxford bibliographies
🔗 Credit: Civilicia

Cognition World 🚀

خانه تکانی فلسفی: پرونده ادراک رنگ و افسردگی 🎨

⬅️ زمانی که موضوع ادراك رنگ و افسردگی را انتخاب می کردم حتی پس ذهنم هم نبود که «پرونده» شود. چیزهایی در یوتیوب راجع به این موضوع شنیده بودم و هیچ وقت آنقدر کنجکاو نشده بودم که بروم و درستی شان را بسنجم.

➕ بيخيالی من ادامه داشت تا اينكه آهنگ Colorblind را شنیدم و دوباره ذهنم درگیر شد. گفتم بیایم و خودم را خلاص کنم؛ کمی در متن ها بگردم و بالاخره بفهمم که واقعاً افسرده‌ها از نظر فیزیولوژیکی دنیا را متفاوت می بینند یا خير. با خودم گفتم احتمالاً داستان در یک پست تمام می شود. راستش را بخواهید فکر هم نمی کردم امروز بیایم و از مقاله‌ای بگویم که کل فرایند و روش نگارش پرونده‌ام را زیر سوال ببرد. 

⬅️ اگر خيلی سخت بگيريم بايد بگوييم كه در هيچ پژوهشی نمی‌توان بی‌طرف بود. پيش‌فرض‌های پژوهشگر همواره بر پژوهش او تاثير می‌گذارند. اين پرونده هم تاكنون پيش‌فرضی داشته است: ادراك‌گرایی¹. بر اساس اين ديدگاه خلق می‌تواند مانند عينک رنگی عمل كند. هنگامی كه خلق خاصی داریم پارامترهای كيفی مشخصی را در چيزها می‌بينيم و ديگر پارامترها را درك نمی‌كنيم و يا به آن‌ها توجه كافی نشان نمی‌دهيم (مثالاً وقتی خلق مضطربی داريم همه چيز تهديدكننده و وقتی خوش‌خلقيم همه‌چيز دوست‌داشتنی است).

🔣 به صورت خلاصه، خلق با تغيير محتوای ارزيابی ادراكی² ما از چيزها، تجربه‌‌ی ما را تغيير می‌دهد. ادراک‌گرايی بينش خوبی به ما می‌دهد اما با محدوديتی بزرگ روبه‌رو است: قطع دسترسی هيجانی³ را توجيه نمی‌كند. ديدن اما احساس نكردن. وجود ديواری نامرئی ميان ما و هيجاناتمان. نوعی گسست و سرشدن. به این معنا که ما معمولاً می‌توانيم محتواهای متضاد با خلقمان را درک كنيم اما هنگامی‌كه اين كار ار انجام می‌دهيم متوجه می‌شويم اين ارزيابی‌های ادراكی به صورت عجيبی از ما دور هستند و نمی‌توانيم به هيجانات مربوط به اين ادراكات دسترسی داشته باشيم. برای مثال در خلق افسرده، ما به وضوح درك می‌كنيم كه چيزهای اطرافمان خوب و ارزشمندند اما با اين‌حال نسبت به آن‌ها از نظر هيجانی بی‌حس هستيم.

❤️ پس شايد اين ديدگاه بهتر باشد: قرارگرفتن در خلقی خاص تنها محتوای ادراكاتمان را تغيير نمی‌دهد؛ بلكه اهميت كلی ادراك‌ برايمان دگرگون می‌شود. حتی اگر اسمان آبی و زيبا درك شود در خلق افسرده اين درک اهميتی نخواهد داشت.

🤔 به نظر شما اين تغيير ديدگاه در ادامه اين پرونده تغييری ايجاد می‌كند، يا فقط بحثی نظری است؟ شايد جایی را اشتباه آمده باشيم؟ شايد هم روش‌مان تابه‌حال منطبق با همان ديدگاه دوم بوده است و الان تازه متوجه شده‌ايم؟ به نظر شما آهنگ پيوست شده با كدام ديدگاه منطبق است؟

اين داستان هنوز هم ادامه دارد... 🦔

1. Perceptualism
2. Evaluative Perception
3. Emotional accessibility

⬅️ قسمت بعد: داده‌ای مخالف

4️⃣ یادداشتی که خواندید چهارمین پست از پروندهٔ #ادراك_رنگ_و_افسردگی است.

🔗 Credit: Springer
🔗 Credit: Youtube

Cognition World 🚀

🎼 Colorblind
🗓 2018
📝 Lyrics

مدل‌های هوش مصنوعی تبدیل متن به ویدئو 🔥

⚡️ شرکت OpenAI از اولین مدل متن به ویدیو خود به نام Sora رونمایی کرد. این مدل هوش مصنوعی قادر است ویدیوهایی تا حداکثر 60 ثانیه که شامل صحنه‌های بسیار جزئی، حرکات پیچیده دوربین، و چندین شخصیت با احساسات زنده‌ را ایجاد کند.

✅ ویدیویی که مشاهده کردید با Prompt زیر تولید شده است:
"Beautiful, snowy Tokyo city is bustling. The camera moves through the bustling city street, following several people enjoying the beautiful snowy weather and shopping at nearby stalls. Gorgeous sakura petals are flying through the wind along with snowflakes.”

🔣 اگر دوست دارید نوشتن پرامپت‌ در هوش مصنوعی رو یاد بگیرید، دوره آموزشی کاربرد هوش مصنوعی در زندگی روزمره رو بهتون پیشنهاد می‌کنیم.

✅Credit: OpenAI

Cognition World 🚀

اثر ایکیا ⚡️

🍰 تصور کنید می‌خواهید یک کیک بپزید و پودر کیک آن را از سوپرمارکت تهیه می‌کنید. دوتا گزینه پیش روی شماست. در حالت اول فقط باید پودر را با آب مخلوط کنید و داخل فر بگذارید. در حالت دوم، باید بیشتر در فرایند آشپزی و خلق کردن سهیم شوید. باید شیر، تخم مرغ و روغن را خودتان تهیه کنید؛ با یکدیگر مخلوط کنید و در مرحله‌ی آخر با پودر ترکیب کنید و داخل فر قرار دهید. کدوم یکی حس مثبت‌‌تری به شما می‌دهد؟

🧁 ماجرا از جایی شروع شد که یک شرکت آمریکایی در دهه‌ی ۱۹۵۰، شروع به تولید بسته‌های پودر کیک آماده کرد اما متوجه شد افراد تمایل زیادی به این محصول ندارند. وقتی علت عدم تمایل افراد را جست‌وجو کردند متوجه شدند افراد از اینکه فقط باید آب را به پودر اضافه کنند حس خوبی ندارند‌. چراکه فکر می‌کردند آشپزی‌شان را خیلی آسان می‌کند و کارشان را کم‌ ارزش جلوه می‌دهد.

🐣 راه حل این شرکت برای حل مشکل چه بود؟! آن‌ها فرمول‌بندی را تغییر دادند طوری‌که مصرف‌کننده باید یک تخم‌مرغ به ترکیب‌های قبلی اضافه می‌کرد. همین تغییر ساده باعث شد افراد احساس کنند آشپزی به تلاش بیشتری نیاز دارد و محبوبیت محصول بالا رفت.

تاریخچهٔ اثر ایکیا 🗓

⬅️ اولین بار در سال ۲۰۱۱، مایکل نورتون، دنیل موچون و دن آریلی، این پدیده را برای یک مبلمان‌ساز سوئدی، ایکیا نام‌گذاری کردند. در واقع اثر ایکیا یک خطای شناختی است. اثر ایکیا به این نکته اشاره دارد که وقتی به افراد این امکان داده می‌شود تا در فرایند خلق محصول شریک شوند، ارزش بیشتری برای آن قائل می‌شوند.

چرا اثر ایکیا اتفاق می‌افتد؟

1️⃣ وقتی کارهایی مثل سر هم کردن یک صندلی و پختن کیک را خودمان انجام می‌دهیم، احساس #خودکارآمدی (باور ما دربارهٔ توانایی‌هایمان برای عملکرد خوب و اعمال کنترل بر زندگی) ما افزایش پیدا می‌کند.

2️⃣ طبق نظریهٔ «توجیه تلاش» وقتی افراد برای چیزی تلاش کنند، ارزش بیشتری برای آن قائل می‌شوند.

3️⃣زمانی‌که احساس مشارکت افراد نسبت به چیزی برانگیخته می‌شود، احساس مالکیت بیشتری می‌کنند.

🌒 مهلا عباسی

6️⃣ یادداشتی که خواندید ششمین پست از پروندهٔ #سوگیری‌های_شناختی دنیای شناخت است.

🗓️ هر یک‌شنبه منتظر پست‌های بعدی این پرونده باشید.

🔗Credit: Decision Lab

Cognition World 🚀

📕 ژن (تاریخ خودمانی)
✍️ نویسنده: سیدارتا موکرجی
✍️ مترجم: حسین راسی

Cognition World 🚀

📌 سیدارتا موکرجی، نویسنده و پزشک آمریکایی است که در کتاب «ژن» با زبانی ساده و دلنشین، به بررسی ژن‌ها، تاریخچهٔ مطالعات مرتبط با ژنتیک و دانشمندان این حوزه می‌پردازد.

📕 این کتاب با هوشمندی به بررسی علم ژنتیک می‌پردازد طوری‌که حتی برای کسانی که هیچ‌چیزی از ژنتیک نمی‌دانند جذاب و قابل‌ فهم است. علاوه‌بر این، موکرجی برای اینکه مخاطب را با خود همراه کند، گریزی به گذشته‌ها می‌زند و با قلمی جذاب دربارهٔ تلاش بی‌امان صدها پژوهشگر مثل ارسطو، داروین و مندل می‌نویسد.

✅ اگر فرصت خواندن این کتاب را ندارید، می‌توانید به پادکست بی‌‌پلاس گوش بدهید. بی‌پلاس یک پادکست رادیویی است که توسط علی بندری تولید می‌شود و در هر قسمت خلاصه‌ی یک کتاب را با لحنی شیوا روایت می‌کند.

#معرفی_کتاب
#معرفی_پادکست

Cognition World 🚀

📕 ژن (تاریخ خودمانی)
✍️ نویسنده: سیدارتا موکرجی
✍️ مترجم: حسین راسی

#معرفی_کتاب

Cognition World 🚀