روز ۱۳۵: مزمور ۵۲:۸–۹
جان کلون
اما من چون درخت زیتونِ سبز در خانهٔ خدا هستم؛ و به رحمت خدا تا ابدالآباد توکل دارم.
بیایید این درس سودمند را در دلهای خود نقش بندیم: اینکه باید بزرگترین هدف وجود خود را در این بدانیم که در شمار پرستندگان خدا قرار گیریم؛ و از امتیازات گرانبهای گردهماییهای منظم کلیسا بهرهمند شویم؛ گردهماییهایی که برای ضعفهای ما ضروریاند، و وسیلهای برای تشویق و تحریک متقابل ما محسوب میشوند. بهواسطهٔ این گردهماییها و مقدسات مشترکمان، خداوند که خدای واحد است، و خواسته است که ما نیز در او یکی باشیم، ما را با هم تربیت میکند، در امید به حیات جاودان، و در ستایش جمعی از نام قدوس او.
بیایید با داوود بیاموزیم که جایگاهی در خانهٔ خدا را بر تمام باطلهای فریبندهٔ این جهان ترجیح دهیم. داوود در ادامه، دلیل اینکه خود را همچون درخت زیتونی سبز میداند، بیان میکند: زیرا به رحمت خدا امید دارد. و در این سخن، به تضاد میان خود و دشمنانش اشاره میکند. آنها شاید زمانی کوتاه شکوفا شوند، شاخههایشان را دور بگسترانند، و قامتشان به بلندی رسد، اما بهزودی پژمرده خواهند شد، زیرا در رحمت خدا ریشه ندارند؛ در حالی که داوود یقین دارد که از این سرچشمه، همواره شیره و توانِ تازه خواهد گرفت.
از آنجا که دوران آزمونهای زمینیاش ممکن بود به درازا کشد، و خطر آن وجود داشت که زیر بار دوام آنها خم شود، مگر آنکه اعتمادش به آیندهای دور گسترش یابد، بهصراحت اعلام میکند که هرگز زمانبندی برای خدا تعیین نخواهد کرد، و امیدش تا ابد امتداد دارد. از اینرو، خود را تماماً به خدا میسپارد، چه در آنچه به زندگی مربوط است و چه در آنچه به مرگ.
این بخش، تمایز بزرگ میان فرزندان حقیقی خدا و ریاکاران را برای ما روشن میسازد. ایشان باهم در کلیسا یافت میشوند، چنانکه گندم و کاه در یک خرمنگاه جمعاند؛ اما گروه نخست در استواریِ امیدی راستین پایدار میماند، در حالی که گروه دوم در باطلِ اعتمادهای نادرست خود رانده میشوند.
جان کلون
اما من چون درخت زیتونِ سبز در خانهٔ خدا هستم؛ و به رحمت خدا تا ابدالآباد توکل دارم.
بیایید این درس سودمند را در دلهای خود نقش بندیم: اینکه باید بزرگترین هدف وجود خود را در این بدانیم که در شمار پرستندگان خدا قرار گیریم؛ و از امتیازات گرانبهای گردهماییهای منظم کلیسا بهرهمند شویم؛ گردهماییهایی که برای ضعفهای ما ضروریاند، و وسیلهای برای تشویق و تحریک متقابل ما محسوب میشوند. بهواسطهٔ این گردهماییها و مقدسات مشترکمان، خداوند که خدای واحد است، و خواسته است که ما نیز در او یکی باشیم، ما را با هم تربیت میکند، در امید به حیات جاودان، و در ستایش جمعی از نام قدوس او.
بیایید با داوود بیاموزیم که جایگاهی در خانهٔ خدا را بر تمام باطلهای فریبندهٔ این جهان ترجیح دهیم. داوود در ادامه، دلیل اینکه خود را همچون درخت زیتونی سبز میداند، بیان میکند: زیرا به رحمت خدا امید دارد. و در این سخن، به تضاد میان خود و دشمنانش اشاره میکند. آنها شاید زمانی کوتاه شکوفا شوند، شاخههایشان را دور بگسترانند، و قامتشان به بلندی رسد، اما بهزودی پژمرده خواهند شد، زیرا در رحمت خدا ریشه ندارند؛ در حالی که داوود یقین دارد که از این سرچشمه، همواره شیره و توانِ تازه خواهد گرفت.
از آنجا که دوران آزمونهای زمینیاش ممکن بود به درازا کشد، و خطر آن وجود داشت که زیر بار دوام آنها خم شود، مگر آنکه اعتمادش به آیندهای دور گسترش یابد، بهصراحت اعلام میکند که هرگز زمانبندی برای خدا تعیین نخواهد کرد، و امیدش تا ابد امتداد دارد. از اینرو، خود را تماماً به خدا میسپارد، چه در آنچه به زندگی مربوط است و چه در آنچه به مرگ.
این بخش، تمایز بزرگ میان فرزندان حقیقی خدا و ریاکاران را برای ما روشن میسازد. ایشان باهم در کلیسا یافت میشوند، چنانکه گندم و کاه در یک خرمنگاه جمعاند؛ اما گروه نخست در استواریِ امیدی راستین پایدار میماند، در حالی که گروه دوم در باطلِ اعتمادهای نادرست خود رانده میشوند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
روز ۱۳۶: مزمور ۵۳
جان کلون
همه رویگردان شدهاند، با هم فاسد گشتهاند؛ نیکوکاری نیست، نه، یکی هم نیست.
داوود اعلام میکند که همهٔ انسانها چنان در امیال ناپایدار و شهوتهای دمدمی خود گرفتار شدهاند که در سراسر زندگیشان چیزی از پاکی یا درستی یافت نمیشود. او نهفقط گروهی از مردم را نکوهش میکند، بلکه همه را بهطور مساوی در همان وضعیت قرار میدهد. اما ممکن است این پرسش پیش آید که داوود چگونه استثنایی قائل نمیشود؟ چگونه میگوید که حتی یک شخص پارسا باقی نمانده، در حالی که در ادامه میگوید که بینوان و فروتنان بر خدا توکل میکنند؟ یا اگر همه شریر بودند، آن «اسرائیل» که رستگاری آیندهٔ او را در پایان مزمور جشن میگیرد، چه کسانی بودند؟ و باز، چون خود داوود هم عضوی از آن قوم بود، چرا دستکم خود را استثنا نمیداند؟
پاسخ آن است که داوود در اینجا به بدن جسمانی و منحرفشدهٔ قوم اسرائیل حمله میکند، و اقلیت اندکی را که نسل برگزیده و مقدس برای خدا هستند، جزو آنها نمیداند. به همین دلیل است که پولس نیز در رساله به رومیان ۳:۱۰ این جمله را به تمام بشریت تعمیم میدهد: «نیکوکار نیست، حتی یکی هم نه.»
داوود، بهدرستی، وضعیت آشفته و ویران آن دوران را، در زمان سلطنت شائول، با اندوه توصیف میکند. بااینحال، بیتردید، مقایسهای میان فرزندان خدا و همهٔ کسانی که از روح خدا تولد نیافتهاند، بلکه در مسیر تمایلات جسم خود کشیده میشوند، ارائه میدهد. موضوع بحث پولس، ماهیت اکثریت انسانها نیست، بلکه ماهیت تمام کسانی است که بهوسیلهٔ طبیعت فاسد خود هدایت و اداره میشوند.
پس باید توجه داشت، هنگامیکه داوود خود و بازماندگان اندک ایمانداران را در یک سو قرار میدهد، و عموم قوم را در سوی دیگر، این تقسیم نشان میدهد که تفاوتی آشکار وجود دارد میان فرزندان خدا، که بهدست روح او خلقتی تازه یافتهاند، و تمام نسل آدم، که فساد و تباهی در آنها سلطنت دارد.
تنها خداست که میتواند ما را، بهواسطهٔ فیض رازآلود خود، آفریدهای تازه گرداند.
جان کلون
همه رویگردان شدهاند، با هم فاسد گشتهاند؛ نیکوکاری نیست، نه، یکی هم نیست.
داوود اعلام میکند که همهٔ انسانها چنان در امیال ناپایدار و شهوتهای دمدمی خود گرفتار شدهاند که در سراسر زندگیشان چیزی از پاکی یا درستی یافت نمیشود. او نهفقط گروهی از مردم را نکوهش میکند، بلکه همه را بهطور مساوی در همان وضعیت قرار میدهد. اما ممکن است این پرسش پیش آید که داوود چگونه استثنایی قائل نمیشود؟ چگونه میگوید که حتی یک شخص پارسا باقی نمانده، در حالی که در ادامه میگوید که بینوان و فروتنان بر خدا توکل میکنند؟ یا اگر همه شریر بودند، آن «اسرائیل» که رستگاری آیندهٔ او را در پایان مزمور جشن میگیرد، چه کسانی بودند؟ و باز، چون خود داوود هم عضوی از آن قوم بود، چرا دستکم خود را استثنا نمیداند؟
پاسخ آن است که داوود در اینجا به بدن جسمانی و منحرفشدهٔ قوم اسرائیل حمله میکند، و اقلیت اندکی را که نسل برگزیده و مقدس برای خدا هستند، جزو آنها نمیداند. به همین دلیل است که پولس نیز در رساله به رومیان ۳:۱۰ این جمله را به تمام بشریت تعمیم میدهد: «نیکوکار نیست، حتی یکی هم نه.»
داوود، بهدرستی، وضعیت آشفته و ویران آن دوران را، در زمان سلطنت شائول، با اندوه توصیف میکند. بااینحال، بیتردید، مقایسهای میان فرزندان خدا و همهٔ کسانی که از روح خدا تولد نیافتهاند، بلکه در مسیر تمایلات جسم خود کشیده میشوند، ارائه میدهد. موضوع بحث پولس، ماهیت اکثریت انسانها نیست، بلکه ماهیت تمام کسانی است که بهوسیلهٔ طبیعت فاسد خود هدایت و اداره میشوند.
پس باید توجه داشت، هنگامیکه داوود خود و بازماندگان اندک ایمانداران را در یک سو قرار میدهد، و عموم قوم را در سوی دیگر، این تقسیم نشان میدهد که تفاوتی آشکار وجود دارد میان فرزندان خدا، که بهدست روح او خلقتی تازه یافتهاند، و تمام نسل آدم، که فساد و تباهی در آنها سلطنت دارد.
تنها خداست که میتواند ما را، بهواسطهٔ فیض رازآلود خود، آفریدهای تازه گرداند.
Forwarded from کلیسای خانه پدر وان
عزیزان
لطفاً برای برادرمون پارسا گرامی دعا کنید که صحیح و سالم پیدا بشوند و به آغوش خانواده محترمشان برگردند در نام مقدس عیسی مسیح.
لطفاً برای برادرمون پارسا گرامی دعا کنید که صحیح و سالم پیدا بشوند و به آغوش خانواده محترمشان برگردند در نام مقدس عیسی مسیح.
🙏6
هیچ انسانی دیگر نخواهد مرد.
انسانها از بدو تولد دیگر نخواهند مُرد. انسانها دارای روح ی ابدی می باشند.
تنها پرسش باقی مانده برای بشر این است:
ابدیت را با که و در کجا بسر خواهد برد؟
تنها کسی که قدرت پاسخگویی به این پرسش مهم بشر را دارایت عیسی مسیح است.
ابدیت شما در کجا طی خواهد شد؟
“عیسی گفت: «من قیامت و حیات هستم. کسیکه به من ایمان بیاورد حتّی اگر بمیرد، حیات خواهد داشت؛ هر کسیکه زنده باشد و به من ایمان بیاورد، هرگز نخواهد مرد. آیا این را باور میکنی؟»”
یوحنا ۱۱
انسانها از بدو تولد دیگر نخواهند مُرد. انسانها دارای روح ی ابدی می باشند.
تنها پرسش باقی مانده برای بشر این است:
ابدیت را با که و در کجا بسر خواهد برد؟
تنها کسی که قدرت پاسخگویی به این پرسش مهم بشر را دارایت عیسی مسیح است.
ابدیت شما در کجا طی خواهد شد؟
“عیسی گفت: «من قیامت و حیات هستم. کسیکه به من ایمان بیاورد حتّی اگر بمیرد، حیات خواهد داشت؛ هر کسیکه زنده باشد و به من ایمان بیاورد، هرگز نخواهد مرد. آیا این را باور میکنی؟»”
یوحنا ۱۱
🙏11
روز ۱۳۷: مزمور ۵۴
جان کلون
ای خدا، مرا به نام خود نجات ده، و به قوت خویش مرا دادرسی فرما.
داوود با توسل به خدا بهعنوان داورش، راستی خود را اعلام میکند. این نکته باید برای ما روشن باشد که وقتی از خدا محافظت میطلبیم، ضروری است که از درستیِ موضوع خود یقین داشته باشیم؛ زیرا اگر کسی انتظار داشته باشد که خدا از ظلم حمایت کند، نشانهای است از نهایت بیحرمتی. داوود، از راه نیکیِ دعوایش و اطمینان از درستی خود، تشویق شد که برای رهایی دعا کند؛ و ذرهای تردید نداشت که با عرضهٔ این موضوع نزد خدا، او بهعنوان مدافعش وارد عمل خواهد شد و بیرحمی و خیانت دشمنانش را کیفر خواهد داد.
بهراستی که خدا مددکار من است.
چنین زبانی نشان میدهد که داوود دعای خود را بیهدف به هوا نمیفرستاد، بلکه آن را با ایمان زندهای بهجا میآورد. او گویی با انگشت به همان خدایی اشاره میکند که در کنارش ایستاده تا از او دفاع کند؛ و آیا این، نمونهای شگفتانگیز از قدرتی نیست که ایمان دارد، ایمانی که میتواند بر همهٔ موانع فائق آید، و در لحظهای، از ژرفای نومیدی تا عرش خداوند پرواز کند؟
با رغبت برای تو قربانی خواهم گذرانید؛ ای خداوند، نام تو را حمد خواهم گفت، زیرا نیکوست.
داوود طبق عادت همیشگیاش تعهد میکند که، در صورت نجات، احساس قدردانی خود را بهجا آورد؛ و تردیدی نیست که در اینجا همچنین وعده میدهد که در صورت فراهم شدن فرصت، رسماً به خدا شکر خواهد گفت. هرچند خدا در درجهٔ نخست به نیت درونی دل نظر دارد، اما این حقیقت بهانهای نمیشود برای ترک آیینهایی که شریعت مقرر کرده بود. داوود با گذراندن قربانی، که در میان قوم خدا رایج بود، لطفی را که از خدا یافته بود ابراز میداشت، و از این راه، دیگران را نیز با سرمشقی عملی به انجام وظیفهٔ خود تشویق میکرد.
و او با رغبت قربانی میگذرانید؛ این نه به این معناست که قربانیهای شکرگزاری به اختیار پرستندگان بود، بلکه به شور و شادیای اشاره دارد که با آن، نذر خود را پس از رهایی از خطرات حاضر ادا میکرد.
این متن به ما میآموزد که در آمدن به حضور خدا، نمیتوانیم انتظار پذیرش داشته باشیم، مگر آنکه با دلی مایل و مشتاق به خدمت او بیاییم.
جان کلون
ای خدا، مرا به نام خود نجات ده، و به قوت خویش مرا دادرسی فرما.
داوود با توسل به خدا بهعنوان داورش، راستی خود را اعلام میکند. این نکته باید برای ما روشن باشد که وقتی از خدا محافظت میطلبیم، ضروری است که از درستیِ موضوع خود یقین داشته باشیم؛ زیرا اگر کسی انتظار داشته باشد که خدا از ظلم حمایت کند، نشانهای است از نهایت بیحرمتی. داوود، از راه نیکیِ دعوایش و اطمینان از درستی خود، تشویق شد که برای رهایی دعا کند؛ و ذرهای تردید نداشت که با عرضهٔ این موضوع نزد خدا، او بهعنوان مدافعش وارد عمل خواهد شد و بیرحمی و خیانت دشمنانش را کیفر خواهد داد.
بهراستی که خدا مددکار من است.
چنین زبانی نشان میدهد که داوود دعای خود را بیهدف به هوا نمیفرستاد، بلکه آن را با ایمان زندهای بهجا میآورد. او گویی با انگشت به همان خدایی اشاره میکند که در کنارش ایستاده تا از او دفاع کند؛ و آیا این، نمونهای شگفتانگیز از قدرتی نیست که ایمان دارد، ایمانی که میتواند بر همهٔ موانع فائق آید، و در لحظهای، از ژرفای نومیدی تا عرش خداوند پرواز کند؟
با رغبت برای تو قربانی خواهم گذرانید؛ ای خداوند، نام تو را حمد خواهم گفت، زیرا نیکوست.
داوود طبق عادت همیشگیاش تعهد میکند که، در صورت نجات، احساس قدردانی خود را بهجا آورد؛ و تردیدی نیست که در اینجا همچنین وعده میدهد که در صورت فراهم شدن فرصت، رسماً به خدا شکر خواهد گفت. هرچند خدا در درجهٔ نخست به نیت درونی دل نظر دارد، اما این حقیقت بهانهای نمیشود برای ترک آیینهایی که شریعت مقرر کرده بود. داوود با گذراندن قربانی، که در میان قوم خدا رایج بود، لطفی را که از خدا یافته بود ابراز میداشت، و از این راه، دیگران را نیز با سرمشقی عملی به انجام وظیفهٔ خود تشویق میکرد.
و او با رغبت قربانی میگذرانید؛ این نه به این معناست که قربانیهای شکرگزاری به اختیار پرستندگان بود، بلکه به شور و شادیای اشاره دارد که با آن، نذر خود را پس از رهایی از خطرات حاضر ادا میکرد.
این متن به ما میآموزد که در آمدن به حضور خدا، نمیتوانیم انتظار پذیرش داشته باشیم، مگر آنکه با دلی مایل و مشتاق به خدمت او بیاییم.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تلگرام | وبسایت | یوتیوب | اینستاگرام | فیسبوک
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤1
«موت مقدسین خداوند در نظر او گرانبهاست.»
(مزامیر باب ۱۱۶ آیه ۱۵)
برادران و خواهرانم در مسیح،
خداوند در حکمت و محبت خود اراده فرمود تا پارسا عزیزمان را نزد خود ببرد؛
جایی که دیگر نه جفایی هست، نه آوارگی، و نه اشکی. او اکنون در کنار سایر مقدسین، شادمانه انتظار روز دیدار دوباره را خواهد کشید.
پارسا جان، دلم برایت تنگ میشود.
برای تسلی دل مادرش، فاطمه، دعا کنید.
با محبت و امید،
برادر شما در مسیح مانی محمدی
از طرف خدمت چهره به چهره
(مزامیر باب ۱۱۶ آیه ۱۵)
برادران و خواهرانم در مسیح،
خداوند در حکمت و محبت خود اراده فرمود تا پارسا عزیزمان را نزد خود ببرد؛
جایی که دیگر نه جفایی هست، نه آوارگی، و نه اشکی. او اکنون در کنار سایر مقدسین، شادمانه انتظار روز دیدار دوباره را خواهد کشید.
پارسا جان، دلم برایت تنگ میشود.
برای تسلی دل مادرش، فاطمه، دعا کنید.
با محبت و امید،
برادر شما در مسیح مانی محمدی
از طرف خدمت چهره به چهره
❤11🙏2
درس سیزدهم زبانها و خواب و رویا.pdf
352.8 KB
📝 جزوه درس سیزدهم با انظمام پرسش های مرتبط
🔺عطایای سخن گفتن به زبانهای غیر
خواب و رویا برای ایمانداران
🗓 تاریخ جلسه: پنجشنبه ساعت ۱۸:۳۰ به وقت تهران
مکان ملاقات: در اپلیکیشن گوگل میت
لطفا جزوه را مطالعه بفرمایید.
به امید دیدارتان
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤5
روز ۱۳۸: مزمور ۵۵
جان کلون
راستی، دشمن نبود که بر من ننگ افکند، زیرا اگر چنین بود، آن را تحمل میکردم... بلکه تو بودی، ای مردی از همردیفان من،... و دوست نزدیکم؛ ما با شیرینی ژرفترین رازهایمان را با هم در میان میگذاشتیم، با هم به خانهٔ خدا میرفتیم.
از تجربهٔ داوود، آنگونه که در اینجا بازنمایی شده، میآموزیم که در این جهان، باید در انتظار خیانت پنهانی دوستان باشیم، چنانکه باید با شمشیر و جنگ آشکار نیز روبهرو شویم. خدا، افزونبر دشمنان بیرونی، دشمنانی خانگی نیز برای ما برمیخیزاند، تا با سلاحهای پنهانیِ حیله و فریب به ما آسیب رسانند. با چنین دشمنی نمیتوان نه گریخت و نه او را به عقب راند. داوود از جانب کسی خیانت دید که از نزدیکترین همنشینانش بود، کسی که نهفقط در امور دنیوی بلکه در مسائل دینی نیز به او اعتماد داشت.
روح خدا به ما میآموزد که پیوندهای طبیعیای را که انسانها را در جامعه به هم متصل میسازد محترم بشماریم. افزونبر پیوند همگانی انسانیت، روابطی وجود دارند که مقدستر و خاصترند، و باید به همان اندازه که نزدیکیمان با افراد بیشتر است—چه از راه همسایگی، خویشاوندی، یا حرفه و دعوت مشترک—احساس تعهد کنیم. بهویژه آنگاهکه بدانیم این پیوندها بر حسب اتفاق نیست، بلکه بهواسطهٔ نقشه و تدبیر مشیّت الهی پدید آمدهاند. از میان تمام پیوندها، پیوند مشارکت روحانی مقدسترینِ آنهاست.
خدا را خواهم خواند، و یَهُوَه مرا نجات خواهد داد.
از آنجا که داوود بهصورت خاص از شب، صبح، و نیمروز یاد میکند، میتوان نتیجه گرفت که این زمانها، در آن دوره، ساعات معین برای دعای مردان خدا بودهاند. در معبد، هر روز صبح و شام قربانی تقدیم میشد، و از این راه، قوم تشویق میشدند که در خانههای خود نیز بهطور خصوصی در دعا پایدار باشند. در نیمروز نیز معمولاً قربانیهای اضافی گذرانده میشد.
از آنجا که ما بهطور طبیعی برای عمل دعا آمادگی نداریم، این خطر وجود دارد که در آن سستی کنیم و بهتدریج آن را بهکلی ترک نماییم، مگر آنکه خود را به قاعدهای خاص محدود سازیم.
بیتردید، وقتی خدا ساعات معینی را برای عبادت مقرر کرده، در نظر داشته که ما انسانهایی ضعیف هستیم. این اصل باید در مورد پرستشهای پنهان نیز، همچون پرستشهای عمومی، به کار گرفته شود؛ چنانکه هم این آیه به ما نشان میدهد، و هم نمونهٔ دانیال (دانیال ۹:۳).
جان کلون
راستی، دشمن نبود که بر من ننگ افکند، زیرا اگر چنین بود، آن را تحمل میکردم... بلکه تو بودی، ای مردی از همردیفان من،... و دوست نزدیکم؛ ما با شیرینی ژرفترین رازهایمان را با هم در میان میگذاشتیم، با هم به خانهٔ خدا میرفتیم.
از تجربهٔ داوود، آنگونه که در اینجا بازنمایی شده، میآموزیم که در این جهان، باید در انتظار خیانت پنهانی دوستان باشیم، چنانکه باید با شمشیر و جنگ آشکار نیز روبهرو شویم. خدا، افزونبر دشمنان بیرونی، دشمنانی خانگی نیز برای ما برمیخیزاند، تا با سلاحهای پنهانیِ حیله و فریب به ما آسیب رسانند. با چنین دشمنی نمیتوان نه گریخت و نه او را به عقب راند. داوود از جانب کسی خیانت دید که از نزدیکترین همنشینانش بود، کسی که نهفقط در امور دنیوی بلکه در مسائل دینی نیز به او اعتماد داشت.
روح خدا به ما میآموزد که پیوندهای طبیعیای را که انسانها را در جامعه به هم متصل میسازد محترم بشماریم. افزونبر پیوند همگانی انسانیت، روابطی وجود دارند که مقدستر و خاصترند، و باید به همان اندازه که نزدیکیمان با افراد بیشتر است—چه از راه همسایگی، خویشاوندی، یا حرفه و دعوت مشترک—احساس تعهد کنیم. بهویژه آنگاهکه بدانیم این پیوندها بر حسب اتفاق نیست، بلکه بهواسطهٔ نقشه و تدبیر مشیّت الهی پدید آمدهاند. از میان تمام پیوندها، پیوند مشارکت روحانی مقدسترینِ آنهاست.
خدا را خواهم خواند، و یَهُوَه مرا نجات خواهد داد.
از آنجا که داوود بهصورت خاص از شب، صبح، و نیمروز یاد میکند، میتوان نتیجه گرفت که این زمانها، در آن دوره، ساعات معین برای دعای مردان خدا بودهاند. در معبد، هر روز صبح و شام قربانی تقدیم میشد، و از این راه، قوم تشویق میشدند که در خانههای خود نیز بهطور خصوصی در دعا پایدار باشند. در نیمروز نیز معمولاً قربانیهای اضافی گذرانده میشد.
از آنجا که ما بهطور طبیعی برای عمل دعا آمادگی نداریم، این خطر وجود دارد که در آن سستی کنیم و بهتدریج آن را بهکلی ترک نماییم، مگر آنکه خود را به قاعدهای خاص محدود سازیم.
بیتردید، وقتی خدا ساعات معینی را برای عبادت مقرر کرده، در نظر داشته که ما انسانهایی ضعیف هستیم. این اصل باید در مورد پرستشهای پنهان نیز، همچون پرستشهای عمومی، به کار گرفته شود؛ چنانکه هم این آیه به ما نشان میدهد، و هم نمونهٔ دانیال (دانیال ۹:۳).
روز ۱۳۹: مزمور ۵۶
جان کلون
هرگاه ترسان شوم، بر تو توکل خواهم کرد.
برهان واقعی ایمان در این است که، وقتی دچار ترسهای طبیعی میشویم، بتوانیم در برابر آنها مقاومت کنیم و نگذاریم تسلطی نامشروع بر ما پیدا کنند. ترس و امید ممکن است احساساتی ناسازگار و متضاد بهنظر برسند، اما از مشاهدهٔ زندگی روشن است که امید، تنها هنگامی بهراستی قدرت میگیرد که بخشی از ترس نیز حضور داشته باشد. در زمانی که ذهن آرام و آسوده است، امید مجالی برای عمل نمییابد، بلکه در آن حالت خاموش است؛ و قدرت واقعیاش تنها زمانی نمایان میشود که روانی افسرده را بالا میکشد، ناآرامیاش را آرام میکند، یا پریشانیاش را تسکین میبخشد. این دقیقاً همان شیوهای است که امید در زندگی داوود آشکار شد: او ترسید، اما توکل کرد؛ بزرگی خطر را درک میکرد، ولی با امیدی استوار به رهایی الهی، ذهنش را آرام ساخت.
اندوه مرا به یاد آور، اشکهایم را در مشکت بریز—آیا در دفتر تو ثبت نشدهاند؟
در آن دوران، شراب و روغن را در مشکهایی نگاه میداشتند؛ پس این عبارت بهمعنای دعایی است که خدا اشکهای داوود را چون گنجینهای گرانبها حفظ کند و نگذارد بیهوده بر زمین ریخته شوند. آنگونه که از این آیه پیداست، دعای داوود بر پایهٔ ایمان به مشیّت خداوند است، که مراقب همهٔ گامهای ماست، و همانگونه که عیسی گفت، «حتی موی سرهای شما نیز همهشمردهاند» (مَتّی ۱۰:۳۰).
تا زمانیکه در دلمان یقین نداشته باشیم که خدا از هر رنجی که میکشیم آگاه است، هرگز نمیتوانیم با اطمینان دعا کنیم که خدا اشکهای ما را در مشک خود بریزد، تا به یادشان بیاورد و با دیدن آنها، در حمایتمان دخالت کند. داوود امید خود را با این اندیشه نیرو میبخشد که همهٔ اشکهایش در دفتر خدا ثبت شدهاند، و پس بیشک فراموش نخواهند شد.
و ما نیز میتوانیم با اطمینان باور کنیم که اگر خدا اینچنین برای اشکهای مقدسین ارزش قائل است، پس بیتردید قطرهقطرهٔ خون ریختهشدهٔ ایشان را نیز خواهد شمرد. ستمگران شاید بتوانند گوشت و استخوان قدیسان را بسوزانند، اما خون ایشان همچنان باقی میماند تا برای عدالت، ندا سر دهد؛ و هیچ عصری، هرچقدر هم که بگذرد، نمیتواند آنچه را در دفتر یاد خدا نوشته شده، محو کند.
جان کلون
هرگاه ترسان شوم، بر تو توکل خواهم کرد.
برهان واقعی ایمان در این است که، وقتی دچار ترسهای طبیعی میشویم، بتوانیم در برابر آنها مقاومت کنیم و نگذاریم تسلطی نامشروع بر ما پیدا کنند. ترس و امید ممکن است احساساتی ناسازگار و متضاد بهنظر برسند، اما از مشاهدهٔ زندگی روشن است که امید، تنها هنگامی بهراستی قدرت میگیرد که بخشی از ترس نیز حضور داشته باشد. در زمانی که ذهن آرام و آسوده است، امید مجالی برای عمل نمییابد، بلکه در آن حالت خاموش است؛ و قدرت واقعیاش تنها زمانی نمایان میشود که روانی افسرده را بالا میکشد، ناآرامیاش را آرام میکند، یا پریشانیاش را تسکین میبخشد. این دقیقاً همان شیوهای است که امید در زندگی داوود آشکار شد: او ترسید، اما توکل کرد؛ بزرگی خطر را درک میکرد، ولی با امیدی استوار به رهایی الهی، ذهنش را آرام ساخت.
اندوه مرا به یاد آور، اشکهایم را در مشکت بریز—آیا در دفتر تو ثبت نشدهاند؟
در آن دوران، شراب و روغن را در مشکهایی نگاه میداشتند؛ پس این عبارت بهمعنای دعایی است که خدا اشکهای داوود را چون گنجینهای گرانبها حفظ کند و نگذارد بیهوده بر زمین ریخته شوند. آنگونه که از این آیه پیداست، دعای داوود بر پایهٔ ایمان به مشیّت خداوند است، که مراقب همهٔ گامهای ماست، و همانگونه که عیسی گفت، «حتی موی سرهای شما نیز همهشمردهاند» (مَتّی ۱۰:۳۰).
تا زمانیکه در دلمان یقین نداشته باشیم که خدا از هر رنجی که میکشیم آگاه است، هرگز نمیتوانیم با اطمینان دعا کنیم که خدا اشکهای ما را در مشک خود بریزد، تا به یادشان بیاورد و با دیدن آنها، در حمایتمان دخالت کند. داوود امید خود را با این اندیشه نیرو میبخشد که همهٔ اشکهایش در دفتر خدا ثبت شدهاند، و پس بیشک فراموش نخواهند شد.
و ما نیز میتوانیم با اطمینان باور کنیم که اگر خدا اینچنین برای اشکهای مقدسین ارزش قائل است، پس بیتردید قطرهقطرهٔ خون ریختهشدهٔ ایشان را نیز خواهد شمرد. ستمگران شاید بتوانند گوشت و استخوان قدیسان را بسوزانند، اما خون ایشان همچنان باقی میماند تا برای عدالت، ندا سر دهد؛ و هیچ عصری، هرچقدر هم که بگذرد، نمیتواند آنچه را در دفتر یاد خدا نوشته شده، محو کند.
🙏3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تلگرام | وبسایت | یوتیوب | اینستاگرام | فیسبوک
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
فایل صوتی
دروس الهیات متوسطه در سیزدهم
سخن گفتن به زبانهای غیر
https://soundcloud.com/facetoface-ministry/gift_of_tongues
دروس الهیات متوسطه در سیزدهم
سخن گفتن به زبانهای غیر
https://soundcloud.com/facetoface-ministry/gift_of_tongues
SoundCloud
مانی محمدی
یک. سخن گفتن به زبانهای غیر در عهد جدید
دو. بدعت مونتاسیم و رابطه آن با عطیه زبانهای فرشتگان
سه. رابطه زبانها در اعما ۲ و اول قرنتیان ۱۴ چیست؟
چهار. رابطه داوری خداوند و زبانهای بیگانه و الکن چه بود؟
دو. بدعت مونتاسیم و رابطه آن با عطیه زبانهای فرشتگان
سه. رابطه زبانها در اعما ۲ و اول قرنتیان ۱۴ چیست؟
چهار. رابطه داوری خداوند و زبانهای بیگانه و الکن چه بود؟
🙏2
فایل تصویری
دروس الهیات متوسطه در سیزدهم
سخن گفتن به زبانهای غیر
https://www.youtube.com/watch?v=RXUWbJoWjHQ
دروس الهیات متوسطه در سیزدهم
سخن گفتن به زبانهای غیر
https://www.youtube.com/watch?v=RXUWbJoWjHQ
YouTube
الهیات متوسطه جلسه سیزدهم عطیه زبانهای غیر - مانی محمدی
یک. سخن گفتن به زبانهای غیر در عهد جدید
دو. بدعت مونتاسیم و رابطه آن با عطیه زبانهای فرشتگان
سه. رابطه زبانها در اعما ۲ و اول قرنتیان ۱۴ چیست؟
چهار. رابطه داوری خداوند و زبانهای بیگانه و الکن چه بود؟
مدرس مانی محمدی
دو. بدعت مونتاسیم و رابطه آن با عطیه زبانهای فرشتگان
سه. رابطه زبانها در اعما ۲ و اول قرنتیان ۱۴ چیست؟
چهار. رابطه داوری خداوند و زبانهای بیگانه و الکن چه بود؟
مدرس مانی محمدی
🙏2
از شما دعوت می کنیم تا این هفته شنبه ۲۶ جولای، ۴ شهریور به این سری موعظات بپیوندید.
موضوع:
ابراهیم - پدر تمام ایمانداران
بخش سوم : سخاوتِ ایمان
پیدایش ۱:۱۳-۱۸
ساعت تفسیر بر اساس مکانها:
۱۸:۳۰ به وقت تهران
۱۹:۳۰ به وقت کابل
۱۸:۰۰ به وقت آنکارا و آتن
۱۸:۳۰ به وقت ایروان و تفلیس
۲۰:۰۰ به وقت اسلام آباد
راه پیوستن به ما گوگل میت
(همزمان جلسه در فیس بوک، یوتوب و اینستاگرام و تلگرام بصورت آنلاین خواهد بود)
- خدمت «چهره به چهره»
🔵 Persianchristians.com
✝️ @ChehreBeChehreh
☎️ @IranKelisa
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤2
روز ۱۴۰: مزمور ۵۷
جان کلون
«ای خدا، بر من رحم کن! بر من رحم کن، زیرا جانم نزد تو پناه میجوید؛ در سایۀ بالهای تو پناه خواهم گرفت تا بلا بگذرد.»
تکرار این دعا نشان میدهد که اندوه، اضطراب، و بیمی که داوود در این زمان در دل داشت، از نوعی عادی نبود. آنچه شایان توجه است، این است که دلیل درخواست او برای رحم، امیدی است که به خدا بسته است. جانش بر او توکل کرده است؛ و این گونه سخن گفتن، معنایی دارد که نباید از نظر دور داشت: زیرا بر آن دلالت دارد که این اعتماد از ژرفترین عواطف دلش برخاسته است—اعتمادی ناپایدار و سطحی نبود، بلکه ریشهدار و نیرومند بود. همین حقیقت را داوود به زبانی تصویری نیز بیان میکند، آنگاه که یقین خود را میافزاید که خدا او را در سایۀ بالهایش خواهد پوشاند.
بهاختصار، داوود خود را بهکلی به محافظت خدا سپرده است؛ و اکنون، آن آگاهیِ مبارک از ساکن بودن در مکان امن را تجربه میکند، همان که در آغاز مزمور نودم نیز بیان میکند. پناه الاهی به سایۀ بالها تشبیه شده، زیرا خدا برای آنکه ما را با لطف بیشتری به سوی خود فراخواند، چنان نمایانده میشود که گویی بالهایش را چون مرغی، یا پرندهای دیگر، برای پناه دادن فرزندان خود میگشاید.
گاههایی هست که افتخار آن را داریم که از آفتاب آرامش و کامیابی بهرهمند شویم؛ اما در هیچ روزی از زندگیمان نیست که نتوانیم ناگهان گرفتار طوفانهای بلا شویم. ازاینرو، لازم است که یقین داشته باشیم که خدا ما را زیر سایهٔ بالهایش خواهد پوشاند. داوود به امید، دعا را نیز میافزاید.
«ای خدا، برتر از آسمانها باش؛ بگذار که جلال تو بر تمام زمین باشد.»
برای درک تناسب این دعا، باید تأمل کنیم در عمق جسارت و غروری که شریران بدان میرسند، آنگاهکه دست عنایت الاهی مهارشان نمیکند، و نیز در طبیعت دهشتناک توطئهای که از سوی شائول و عموم قوم علیه داوود شکل گرفته بود—امری که تقاضای آشکار شدن توان الاهی به نفع او را میطلبید. و نهتنها این، بلکه تسلی اندکی نیست که بدانیم خدا، در حالیکه برای یاری قوم خود ظاهر میشود، در همان حال جلال خویش را نیز پیش میبرد. مخالفت شریران، نهفقط علیه قوم او، بلکه علیه جلال او نیز هست، و او هرگز اجازه نخواهد داد که جلالش به تاریکی کشیده شود یا نام قدوسش با کفرهای ایشان آلوده گردد.
جان کلون
«ای خدا، بر من رحم کن! بر من رحم کن، زیرا جانم نزد تو پناه میجوید؛ در سایۀ بالهای تو پناه خواهم گرفت تا بلا بگذرد.»
تکرار این دعا نشان میدهد که اندوه، اضطراب، و بیمی که داوود در این زمان در دل داشت، از نوعی عادی نبود. آنچه شایان توجه است، این است که دلیل درخواست او برای رحم، امیدی است که به خدا بسته است. جانش بر او توکل کرده است؛ و این گونه سخن گفتن، معنایی دارد که نباید از نظر دور داشت: زیرا بر آن دلالت دارد که این اعتماد از ژرفترین عواطف دلش برخاسته است—اعتمادی ناپایدار و سطحی نبود، بلکه ریشهدار و نیرومند بود. همین حقیقت را داوود به زبانی تصویری نیز بیان میکند، آنگاه که یقین خود را میافزاید که خدا او را در سایۀ بالهایش خواهد پوشاند.
بهاختصار، داوود خود را بهکلی به محافظت خدا سپرده است؛ و اکنون، آن آگاهیِ مبارک از ساکن بودن در مکان امن را تجربه میکند، همان که در آغاز مزمور نودم نیز بیان میکند. پناه الاهی به سایۀ بالها تشبیه شده، زیرا خدا برای آنکه ما را با لطف بیشتری به سوی خود فراخواند، چنان نمایانده میشود که گویی بالهایش را چون مرغی، یا پرندهای دیگر، برای پناه دادن فرزندان خود میگشاید.
گاههایی هست که افتخار آن را داریم که از آفتاب آرامش و کامیابی بهرهمند شویم؛ اما در هیچ روزی از زندگیمان نیست که نتوانیم ناگهان گرفتار طوفانهای بلا شویم. ازاینرو، لازم است که یقین داشته باشیم که خدا ما را زیر سایهٔ بالهایش خواهد پوشاند. داوود به امید، دعا را نیز میافزاید.
«ای خدا، برتر از آسمانها باش؛ بگذار که جلال تو بر تمام زمین باشد.»
برای درک تناسب این دعا، باید تأمل کنیم در عمق جسارت و غروری که شریران بدان میرسند، آنگاهکه دست عنایت الاهی مهارشان نمیکند، و نیز در طبیعت دهشتناک توطئهای که از سوی شائول و عموم قوم علیه داوود شکل گرفته بود—امری که تقاضای آشکار شدن توان الاهی به نفع او را میطلبید. و نهتنها این، بلکه تسلی اندکی نیست که بدانیم خدا، در حالیکه برای یاری قوم خود ظاهر میشود، در همان حال جلال خویش را نیز پیش میبرد. مخالفت شریران، نهفقط علیه قوم او، بلکه علیه جلال او نیز هست، و او هرگز اجازه نخواهد داد که جلالش به تاریکی کشیده شود یا نام قدوسش با کفرهای ایشان آلوده گردد.
🙏2❤1
روز ۱۴۱: مزمور ۵۸
جان کلون
«صادِقان شادی خواهند کرد، آنگاه که انتقام از دشمنانشان گرفته شود.»
در نگاه نخست ممکن است چنین به نظر برسد که احساسی که در اینجا به صادِقان نسبت داده شده، با رحمتی که باید صفت شاخص ایشان باشد، ناسازگار است؛ اما باید به یاد داشت که عاطفهای که داوود در اینجا به آنان نسبت میدهد، از نوعی پاک و مهارشده است؛ و در چنین حالتی، شگفت نیست اگر ایمانداران، زیر تأثیر و هدایت روحالقدس، از دیدن اجرای داوریهای الاهی شاد شوند.
آن رضایت سنگدلانهای که بسیاری هنگام نابودی دشمنان خود احساس میکنند، برخاسته از تمایلات ناپاکی همچون نفرت، خشم یا بیصبری است، که اشتیاق افراطی به انتقام را به بار میآورد. اما خدا را رحمتش بازنمیدارد که در زمانهای مناسب، سختگیری داورانهاش را نمایان سازد، بهویژه آنگاهکه وسایل بازگرداندن گناهکار به توبه بیثمر مانده باشد. و چنین اعمالی از سوی خدا را نمیتوان مخالف بردباریاش دانست.
همچنین، صادِقان مشتاقانه خواهان توبهٔ دشمنان خود خواهند بود و در برابر آسیبها، صبر بسیار نشان خواهند داد، تا شاید آن دشمنان به راه نجات بازگردند؛ اما وقتی سرسختی عمدی سرانجام زمان مجازات را فرا آورد، کاملاً طبیعی است که ایشان از دیدن آن داوری شاد شوند، زیرا این نشاندهندهٔ علاقهٔ خدا به حفظ ایمنی شخصی آنان است.
«آنگاه مردم خواهند گفت: بیگمان برای صادِقان پاداشی هست؛ بیگمان خدایی هست که در زمین داوری میکند.»
هیچچیز بهاندازۀ یقینِ درونی و پایدار به این حقیقت که صادِقان هرگز پاداش خود را از دست نخواهند داد، به تقوای واقعی کمک نمیکند. از همینروست که اِشَعْیا چنین میگوید: «به صادِقان بگویید که برایشان نیکو خواهد بود؛ زیرا میوهٔ اعمالشان را خواهند خورد» (اِشَعْیا ۳:۱۰).
در ادامه، دلیلی افزوده شده که چرا صادِقان نمیتوانند از پاداش دینداری خود محروم شوند: زیرا خدا داور جهان است؛ و اگر جهان را مشیت الاهی اداره میکند، محال است که او نیکان و بدان را، دیر یا زود، از هم جدا نسازد. بهویژه گفته شده که او در زمین داوری میکند، زیرا برخی با بیدینی چنین ادعا کردهاند که حکومت خدا تنها در آسمان برقرار است و امور این جهان به دست بخت و اتفاق سپرده شدهاند.
جان کلون
«صادِقان شادی خواهند کرد، آنگاه که انتقام از دشمنانشان گرفته شود.»
در نگاه نخست ممکن است چنین به نظر برسد که احساسی که در اینجا به صادِقان نسبت داده شده، با رحمتی که باید صفت شاخص ایشان باشد، ناسازگار است؛ اما باید به یاد داشت که عاطفهای که داوود در اینجا به آنان نسبت میدهد، از نوعی پاک و مهارشده است؛ و در چنین حالتی، شگفت نیست اگر ایمانداران، زیر تأثیر و هدایت روحالقدس، از دیدن اجرای داوریهای الاهی شاد شوند.
آن رضایت سنگدلانهای که بسیاری هنگام نابودی دشمنان خود احساس میکنند، برخاسته از تمایلات ناپاکی همچون نفرت، خشم یا بیصبری است، که اشتیاق افراطی به انتقام را به بار میآورد. اما خدا را رحمتش بازنمیدارد که در زمانهای مناسب، سختگیری داورانهاش را نمایان سازد، بهویژه آنگاهکه وسایل بازگرداندن گناهکار به توبه بیثمر مانده باشد. و چنین اعمالی از سوی خدا را نمیتوان مخالف بردباریاش دانست.
همچنین، صادِقان مشتاقانه خواهان توبهٔ دشمنان خود خواهند بود و در برابر آسیبها، صبر بسیار نشان خواهند داد، تا شاید آن دشمنان به راه نجات بازگردند؛ اما وقتی سرسختی عمدی سرانجام زمان مجازات را فرا آورد، کاملاً طبیعی است که ایشان از دیدن آن داوری شاد شوند، زیرا این نشاندهندهٔ علاقهٔ خدا به حفظ ایمنی شخصی آنان است.
«آنگاه مردم خواهند گفت: بیگمان برای صادِقان پاداشی هست؛ بیگمان خدایی هست که در زمین داوری میکند.»
هیچچیز بهاندازۀ یقینِ درونی و پایدار به این حقیقت که صادِقان هرگز پاداش خود را از دست نخواهند داد، به تقوای واقعی کمک نمیکند. از همینروست که اِشَعْیا چنین میگوید: «به صادِقان بگویید که برایشان نیکو خواهد بود؛ زیرا میوهٔ اعمالشان را خواهند خورد» (اِشَعْیا ۳:۱۰).
در ادامه، دلیلی افزوده شده که چرا صادِقان نمیتوانند از پاداش دینداری خود محروم شوند: زیرا خدا داور جهان است؛ و اگر جهان را مشیت الاهی اداره میکند، محال است که او نیکان و بدان را، دیر یا زود، از هم جدا نسازد. بهویژه گفته شده که او در زمین داوری میکند، زیرا برخی با بیدینی چنین ادعا کردهاند که حکومت خدا تنها در آسمان برقرار است و امور این جهان به دست بخت و اتفاق سپرده شدهاند.
🙏5
۳ پرسش اساسی ۳ پاسخ اصولی
از رساله به رومیان باب ۹
۱.آیا خدا این حق را دارد که هرکس را که خود اراده کرد نجات ببخشد؟
بلی زیرا..
''چنانکه کتاب مقدس می فرماید: «یعقوب را دوست داشتم اما از عیسو متنفر بودم».'' (۱۳)
۲. پس با این اوصاف آیا خداوند ظالم و بی عدالت است؟
خیر زیرا ..
''پس چه بگوئیم؟ بگوئیم که خدا بی انصاف است؟ هرگز.
زیرا خدا به موسی می فرماید: «به هرکه بخواهم رحم کنم، رحم خواهم کرد و به هرکه بخواهم دلسوزی نمایم، دلسوزی خواهم نمود» (۱۴و۱۵)
۳. پس چه؟ آیا نجات انسان به خودش نیز بستگی دارد؟
خیر زیرا ..
«بنابراین به خواسته ها و کوششهای انسان بستگی ندارد بلکه بسته به خدائی است که رحمت می نماید.» (۱۶)
از رساله به رومیان باب ۹
۱.آیا خدا این حق را دارد که هرکس را که خود اراده کرد نجات ببخشد؟
بلی زیرا..
''چنانکه کتاب مقدس می فرماید: «یعقوب را دوست داشتم اما از عیسو متنفر بودم».'' (۱۳)
۲. پس با این اوصاف آیا خداوند ظالم و بی عدالت است؟
خیر زیرا ..
''پس چه بگوئیم؟ بگوئیم که خدا بی انصاف است؟ هرگز.
زیرا خدا به موسی می فرماید: «به هرکه بخواهم رحم کنم، رحم خواهم کرد و به هرکه بخواهم دلسوزی نمایم، دلسوزی خواهم نمود» (۱۴و۱۵)
۳. پس چه؟ آیا نجات انسان به خودش نیز بستگی دارد؟
خیر زیرا ..
«بنابراین به خواسته ها و کوششهای انسان بستگی ندارد بلکه بسته به خدائی است که رحمت می نماید.» (۱۶)
🤝4🔥2