📑❓آیا در ایران انقلاب میشود؟
شاید این پرسش مهمی باشد که هر مخالف جمهوریاسلامی از خود و یا از دیگران پرسیده باشد. حتا طرفداران نظام هم بیشک این پرسش را در خلوت خود از خود پرسیدهاند که آیا به راستی انقلاب اسلامی به انقلاب «قائم آل محمد» وصل خواهد شد یا نه.
شاید پرسش دقیقتر این باشد که آیا انقلابها اساسا قابل پیشبینیاند یا نه و آیا شرایطی وجود دارد که اگر محقَّق بشود میشود گفت که زمان انقلاب فرا رسیده است؟
فرض کنیم ما برای وقوع یک انقلاب در یک جامعه، شرایطی را مورد نظر داشته باشیم و مثلا بر این نظر باشیم که وجود یک حکومت ناکارآمد، گستردگی فقر عمومی در جامعه و اینکه علتالعلل این فقر وجود حکومت ناتوان یا ستمگر است، وجود نارضایتی گسترده از حکومت، معتقدبودن که برافتادن حکومت میتواند شرایط زندگی مردم را بهتر کند و مانند اینها بهوجودآورندهی انقلاب است.
در اینصورت ما میتوانیم جوامعی را نشان بدهیم که با داشتن چنین شرایطی انقلاب نکردهاند.
بنابراین میشود گفت که انقلابها قابل پیشبینی نیستند و چه بگوییم ایران در آستانهی انقلاب است و چه بگوییم نیست در واقع حدس و گمانی زدهایم که هیچ مشخص نیست درست از کار در بیاید. حتا اگر وقوع یک انقلاب را پیشبینی کنیم و انقلاب هم به وقوع بپیوندد باز هم میشود گفت که فقط این شانس را داشتهایم که پیشبینیای کردهایم و از قضا درست درآمده است.
آری! انقلابها غیرقابل پیشبینی و محصول شانس و بیشتر همزمانی غیرارادی اتفاقها هستند.
وقتی تزار روسیه با فشارهای مردم از سلطنت کنارهگیری کردند، انقلابیانی مانند لنین، تروتسکی، بوخارین خارج از کشور بودند. لنین در زوریخ به سر میبرد. او وقتی خبر انقلاب را شنید به همسرش کروپسکایا با شگفتزدگی گفت: «حیرتانگیز است. اصلا نمیتوان باور کرد.» جالب است بدانیم لنین که خود رهبر انقلاب ۱۹۱۷ بود در ژانویه همین سال و تنها کمی چند قبل از انقلاب در سخنرانیای در جلسهی سوسیالیستهای جوان سوئیسی در فولکشائوس زوریخ گفت:
«ما، آدمهای پیر، شاید آنقدر زنده نمانیم که نبردهای سرنوشتساز انقلاب آتی را ببینیم.ام چنین به ذهنم خطور میکند که میتوانم با اعتماد بهنفس بسیار از این امید سخن بگویم که جوانانی که چنین عالی در جنبش سوسیالیستی سوییس و کل جهان کار میکنند نه فقط شادمانی نبرد، بلکه شادمانی پیروزی در انقلاب پرولتری را تجربه خواهندکرد.»
در انقلاب اسلامی ایران هم بسیاری از تحلیلگران غربی و همینطور انقلابیان به رخدادن انقلاب امیدی نداشتند.
دکتر استراکا، سفیر چکسلواکی در ایران در سال ۱۹۷۳ (۶ سال قبل از انقلاب) بر این نظر بود که «رژیم ایران بسیار مستحکم است و در ایران اپوزیسیونی که استخواندار باشد وجود ندارد. (سالهای مهاجرت حزب توده ایران در آلمان شرقی، قاسم شفیعنورمحمدی ص۱۲۹)
بسیاری از انقلابیان حتا در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی معتقد بودند که هیچگاه فکر نمیکردند که انقلاب بشود و تنها به وظیفه خود در مبارزه علیه شاه عمل میکردهاند.
📍برخی مانند رمون آرون، فیلسوف و جامعهشناس فرانسوی، معتقدند که حتا برای انقلاب نیاز به نارضایتی گسترده در جامعه نیست. او در مطلبی با عنوان «اسطوره انقلاب» میآورد:
«وقوع انقلابها بیشتر ناشی از نومیدی یا امید (به تغییر) است تا نارضایتی.» (رمون آرون-افسون روشنفکران،ترجمه: پیروز ایزدی، نشر فرهنگ جاوید، ص۱۰۲)
آرون در همین مقاله میآورد:
«میل به بهبود وضعیت اجتماعی همواره یا منطقا به اراده معطوف به انقلاب منتهی نمیشود و نیز به میزانی از خوشبینی و ناشکیبایی محتاج است.» (همان، ص ۱۰۷)
کسانی هستند که زمانی که حرکتهای اعتراضی در ایران راه میافتد - مانند دیماه ۹۶- در قالب یک دانای کل میروند و قاطعانه میگویند که در ایران شرایط انقلاب وجود ندارد و انقلابی رخ نخواهد داد که معلوم نیست مبانی تئوریک آنها برای این پیشبینی قاطعانه چیست.
برای انقلاب به تعبیر آرون بیش از نارضایتی، نیاز به امید یا ناامیدی از تغییر است و همینطور میزانی از خوشبینی و ناشکیبایی.
از بین بردن این خوشبینی، خصوصا در زمانی که نارضایتی عمومی به اوج رسیده و فشارهای جهانی، حکومت را ضربهپذیر کرده است خواسته یا ناخواسته امید به تغییر را در جامعه ضعیف میکند. این امید و خوشبینی و ناشکیبایی را برای انقلاب باید زنده نگاه داشت؛ برای انقلابی براندازانه و بیخشونت برای نیل به حقوق بشر و آزادی و دموکراسی.
#ب_مهرانی
@c_b_shahzadeh
شاید این پرسش مهمی باشد که هر مخالف جمهوریاسلامی از خود و یا از دیگران پرسیده باشد. حتا طرفداران نظام هم بیشک این پرسش را در خلوت خود از خود پرسیدهاند که آیا به راستی انقلاب اسلامی به انقلاب «قائم آل محمد» وصل خواهد شد یا نه.
شاید پرسش دقیقتر این باشد که آیا انقلابها اساسا قابل پیشبینیاند یا نه و آیا شرایطی وجود دارد که اگر محقَّق بشود میشود گفت که زمان انقلاب فرا رسیده است؟
فرض کنیم ما برای وقوع یک انقلاب در یک جامعه، شرایطی را مورد نظر داشته باشیم و مثلا بر این نظر باشیم که وجود یک حکومت ناکارآمد، گستردگی فقر عمومی در جامعه و اینکه علتالعلل این فقر وجود حکومت ناتوان یا ستمگر است، وجود نارضایتی گسترده از حکومت، معتقدبودن که برافتادن حکومت میتواند شرایط زندگی مردم را بهتر کند و مانند اینها بهوجودآورندهی انقلاب است.
در اینصورت ما میتوانیم جوامعی را نشان بدهیم که با داشتن چنین شرایطی انقلاب نکردهاند.
بنابراین میشود گفت که انقلابها قابل پیشبینی نیستند و چه بگوییم ایران در آستانهی انقلاب است و چه بگوییم نیست در واقع حدس و گمانی زدهایم که هیچ مشخص نیست درست از کار در بیاید. حتا اگر وقوع یک انقلاب را پیشبینی کنیم و انقلاب هم به وقوع بپیوندد باز هم میشود گفت که فقط این شانس را داشتهایم که پیشبینیای کردهایم و از قضا درست درآمده است.
آری! انقلابها غیرقابل پیشبینی و محصول شانس و بیشتر همزمانی غیرارادی اتفاقها هستند.
وقتی تزار روسیه با فشارهای مردم از سلطنت کنارهگیری کردند، انقلابیانی مانند لنین، تروتسکی، بوخارین خارج از کشور بودند. لنین در زوریخ به سر میبرد. او وقتی خبر انقلاب را شنید به همسرش کروپسکایا با شگفتزدگی گفت: «حیرتانگیز است. اصلا نمیتوان باور کرد.» جالب است بدانیم لنین که خود رهبر انقلاب ۱۹۱۷ بود در ژانویه همین سال و تنها کمی چند قبل از انقلاب در سخنرانیای در جلسهی سوسیالیستهای جوان سوئیسی در فولکشائوس زوریخ گفت:
«ما، آدمهای پیر، شاید آنقدر زنده نمانیم که نبردهای سرنوشتساز انقلاب آتی را ببینیم.ام چنین به ذهنم خطور میکند که میتوانم با اعتماد بهنفس بسیار از این امید سخن بگویم که جوانانی که چنین عالی در جنبش سوسیالیستی سوییس و کل جهان کار میکنند نه فقط شادمانی نبرد، بلکه شادمانی پیروزی در انقلاب پرولتری را تجربه خواهندکرد.»
در انقلاب اسلامی ایران هم بسیاری از تحلیلگران غربی و همینطور انقلابیان به رخدادن انقلاب امیدی نداشتند.
دکتر استراکا، سفیر چکسلواکی در ایران در سال ۱۹۷۳ (۶ سال قبل از انقلاب) بر این نظر بود که «رژیم ایران بسیار مستحکم است و در ایران اپوزیسیونی که استخواندار باشد وجود ندارد. (سالهای مهاجرت حزب توده ایران در آلمان شرقی، قاسم شفیعنورمحمدی ص۱۲۹)
بسیاری از انقلابیان حتا در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی معتقد بودند که هیچگاه فکر نمیکردند که انقلاب بشود و تنها به وظیفه خود در مبارزه علیه شاه عمل میکردهاند.
📍برخی مانند رمون آرون، فیلسوف و جامعهشناس فرانسوی، معتقدند که حتا برای انقلاب نیاز به نارضایتی گسترده در جامعه نیست. او در مطلبی با عنوان «اسطوره انقلاب» میآورد:
«وقوع انقلابها بیشتر ناشی از نومیدی یا امید (به تغییر) است تا نارضایتی.» (رمون آرون-افسون روشنفکران،ترجمه: پیروز ایزدی، نشر فرهنگ جاوید، ص۱۰۲)
آرون در همین مقاله میآورد:
«میل به بهبود وضعیت اجتماعی همواره یا منطقا به اراده معطوف به انقلاب منتهی نمیشود و نیز به میزانی از خوشبینی و ناشکیبایی محتاج است.» (همان، ص ۱۰۷)
کسانی هستند که زمانی که حرکتهای اعتراضی در ایران راه میافتد - مانند دیماه ۹۶- در قالب یک دانای کل میروند و قاطعانه میگویند که در ایران شرایط انقلاب وجود ندارد و انقلابی رخ نخواهد داد که معلوم نیست مبانی تئوریک آنها برای این پیشبینی قاطعانه چیست.
برای انقلاب به تعبیر آرون بیش از نارضایتی، نیاز به امید یا ناامیدی از تغییر است و همینطور میزانی از خوشبینی و ناشکیبایی.
از بین بردن این خوشبینی، خصوصا در زمانی که نارضایتی عمومی به اوج رسیده و فشارهای جهانی، حکومت را ضربهپذیر کرده است خواسته یا ناخواسته امید به تغییر را در جامعه ضعیف میکند. این امید و خوشبینی و ناشکیبایی را برای انقلاب باید زنده نگاه داشت؛ برای انقلابی براندازانه و بیخشونت برای نیل به حقوق بشر و آزادی و دموکراسی.
#ب_مهرانی
@c_b_shahzadeh