نامه سه زندانی سیاسی زن از زندان اوین
همچنان در کنار مردم عزیز و آگاه کشورمان هستیم
دی ۲۵, ۱۳۹۷
صبا کرد افشار، یاسمن آریانی و آذر حیدری سه زن زندانی سیاسی در اوین با انتشار نامه ای سرگشاده در مورد سرکوب گسترده نظام حاکم بر ایران و تداوم غارت و تباهی نوشتند:
“ایران، کشوری با معادن و چاه های نفت فراوان ، کشوری ثروتمند با مردم فقیر] جملهای که همیشه به آن فکر میکنیم. اکثر مردم ایران زیر خط فقر زندگی میکنند، درآمد اندکی که زنده بمانند ولی از زندگی لذت نبرند.
در همه سالها به ما گفته شده خداوند را برای یک لقمه نانی که دارید شکر کنید. این جمله را کسانی گفتهاند که خود پولهای زیادی را به جیب زدند. خداوند را باید هزاران بار شکر کرد ولی، زمانی که حق و حقوقت را گرفتهاند چه باید کرد؟! ۱۰ مرداد روزی که به طور علنی رسانه های داخلی اعلام کردند میتوانید مسالمت آمیز به گرانی اعتراض کنید! ۱۱ مرداد، روزی که مسالمت آمیز اعتراض کردیم و دستگیری شدیم.
آن روز فهمیدیم ، هیچ چیز نسبت به گذشته تغییر نکرده، همه چیز شبیه قتلها، بازداشتها و خفقان موجود در دهه ۶۰،۷۰،.. و سال ۸۸ هست. با این تفاوت که به مردم لبخند میزنند، دروغ میگویند و مردم را گرسنه نگه میدارند (هم گرسنگی جسمی و هم گرسنگی فکری) و گواه آن وقایع دردناکی است که یکسال نیز تکرار شدهاند: فقدان آب خرمشهر، بازداشت اقلیتها، تورم اقتصادی، اعدام زندانیان سیاسی، خصوصی سازی کارخانههای هفت تپه و بازداشت کارگران، آتش سوزی مدارس، تعرض جنسی به دانش آموزان و اعتراض معلمان به منظور کسب حق و حقوقشان. اعدام سلاطین اختلاس و واژگونی اتوبوس دانشجویان علوم تحقیقات و بازداشت عده ای از معترضین به این حادثه ناگوار و…
به علت رعایت نکردن حقوق بشر و اختصاص بخش اعظم سرمایه کشور به بودجه نظامی برای درگیریهای داخلی و خارجی، ایرن تحریم شده و مردم باید بهای بی مسئولیتی رژیم را با سخت تر شدن شرایط زندگی پرداخت کنند. اما شاید خبر ندارند که این روزها مردم ایران آگاه تر شدهاند و در مقابل ظلمهایی که به آنها شده سکوت نمیکنند. دست در دست هم، از هر قومیت و طبقه اجتماعی، در مقابل ظلمها و کوتاهیها می ایستند. ما سه تن از بازداشت شدگان ۱۱ مرداد ۹۷، صبا کرد افشار، یاسمن آریانی، آذر حیدری، همچنان در کنار مردم عزیز و آگاه کشورمان هستیم و همچنان با شما به بی عدالتی های موجود معترضیم.
صبا کرد افشار، یاسمن آریانی، آذر حیدری / بند زنان زندان اوین / دی ۹۷″.
صبا کرد افشار، یاسمن آریانی و آذر حیدری در ۱۱ امرداد امسال در تجمعات تهران که در اعتراض به وضعیت بد اقتصادی و فساد گسترده حکومتی برگزار شده بود به همراه شمار کثیر دیگری از مردم توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان قرچک و سپس در مهرماه از قرچک به زندان اوین منتقل شدند. این سه تن هرکدام توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه هر یک به یکسال حبس تعزیری به اتهام اخلال در نظم عمومی محکوم گردیده اند. https://t.me/CHZIR/11959
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
همچنان در کنار مردم عزیز و آگاه کشورمان هستیم
دی ۲۵, ۱۳۹۷
صبا کرد افشار، یاسمن آریانی و آذر حیدری سه زن زندانی سیاسی در اوین با انتشار نامه ای سرگشاده در مورد سرکوب گسترده نظام حاکم بر ایران و تداوم غارت و تباهی نوشتند:
“ایران، کشوری با معادن و چاه های نفت فراوان ، کشوری ثروتمند با مردم فقیر] جملهای که همیشه به آن فکر میکنیم. اکثر مردم ایران زیر خط فقر زندگی میکنند، درآمد اندکی که زنده بمانند ولی از زندگی لذت نبرند.
در همه سالها به ما گفته شده خداوند را برای یک لقمه نانی که دارید شکر کنید. این جمله را کسانی گفتهاند که خود پولهای زیادی را به جیب زدند. خداوند را باید هزاران بار شکر کرد ولی، زمانی که حق و حقوقت را گرفتهاند چه باید کرد؟! ۱۰ مرداد روزی که به طور علنی رسانه های داخلی اعلام کردند میتوانید مسالمت آمیز به گرانی اعتراض کنید! ۱۱ مرداد، روزی که مسالمت آمیز اعتراض کردیم و دستگیری شدیم.
آن روز فهمیدیم ، هیچ چیز نسبت به گذشته تغییر نکرده، همه چیز شبیه قتلها، بازداشتها و خفقان موجود در دهه ۶۰،۷۰،.. و سال ۸۸ هست. با این تفاوت که به مردم لبخند میزنند، دروغ میگویند و مردم را گرسنه نگه میدارند (هم گرسنگی جسمی و هم گرسنگی فکری) و گواه آن وقایع دردناکی است که یکسال نیز تکرار شدهاند: فقدان آب خرمشهر، بازداشت اقلیتها، تورم اقتصادی، اعدام زندانیان سیاسی، خصوصی سازی کارخانههای هفت تپه و بازداشت کارگران، آتش سوزی مدارس، تعرض جنسی به دانش آموزان و اعتراض معلمان به منظور کسب حق و حقوقشان. اعدام سلاطین اختلاس و واژگونی اتوبوس دانشجویان علوم تحقیقات و بازداشت عده ای از معترضین به این حادثه ناگوار و…
به علت رعایت نکردن حقوق بشر و اختصاص بخش اعظم سرمایه کشور به بودجه نظامی برای درگیریهای داخلی و خارجی، ایرن تحریم شده و مردم باید بهای بی مسئولیتی رژیم را با سخت تر شدن شرایط زندگی پرداخت کنند. اما شاید خبر ندارند که این روزها مردم ایران آگاه تر شدهاند و در مقابل ظلمهایی که به آنها شده سکوت نمیکنند. دست در دست هم، از هر قومیت و طبقه اجتماعی، در مقابل ظلمها و کوتاهیها می ایستند. ما سه تن از بازداشت شدگان ۱۱ مرداد ۹۷، صبا کرد افشار، یاسمن آریانی، آذر حیدری، همچنان در کنار مردم عزیز و آگاه کشورمان هستیم و همچنان با شما به بی عدالتی های موجود معترضیم.
صبا کرد افشار، یاسمن آریانی، آذر حیدری / بند زنان زندان اوین / دی ۹۷″.
صبا کرد افشار، یاسمن آریانی و آذر حیدری در ۱۱ امرداد امسال در تجمعات تهران که در اعتراض به وضعیت بد اقتصادی و فساد گسترده حکومتی برگزار شده بود به همراه شمار کثیر دیگری از مردم توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان قرچک و سپس در مهرماه از قرچک به زندان اوین منتقل شدند. این سه تن هرکدام توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه هر یک به یکسال حبس تعزیری به اتهام اخلال در نظم عمومی محکوم گردیده اند. https://t.me/CHZIR/11959
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
Telegram
در جستجوی بازداشت شدگان
Forwarded from فریاد زندانیان (saleh amiri)
فراخوان به هموطنان شکنجه شده یا شاهدان شکنجه در زندانها
هموطنان!
حکومت بنا شده بر اعدام و شکنجه در ایران، امروز بیش از هر زمان دیگری در معرض سقوط قرار گرفته است.
از این رو شکنجه گران و ناقضان حقوق بشر طی ۴۰ سال حاکمیت دیکتاتوری، تلاش دارند خود را از این همه جنایت تطهیر کنند و دستان خونآلود خود را پاک جلوه دهند.
طی روزهای گذشته، موجی از افشاگریها در مورد شکنجه توسط جلادان وابسته به حاکمیت، فضای مجازی را پر کرده است. این امر، نشان همه گیر و سیستماتیک بودن شکنجه در همه زندانها و بازداشتگاههای این حکومت است.
لذا از همه زنان و مردانی که خود در معرض مستقیم شکنجه بوده و یا شاهد شکنجه دیگران بوده اند و یا در خانواده و دوستان خود کسانی را سراغ دارند که روزی در معرض شکنجه قرار گرفتهاند، درخواست داریم که مشاهدات و دانسته های خود را برای ما به آدرس های زیر ارسال نمایند.
خواهشمندیم برای هر چه مستندتر بودن گزارشها، زمان و مکان و مشخصات فرد شکنجه شده و ارگان یا فرد شکنجه کننده را حتی الامکان با جزئیات شرح دهید. این گزارشها علنی و منتشر نخواهند شد و فقط جهت پیگیری به ارگانها و مجامع حقوق بشری جهانی ارسال میگردند.
اینک زمان آن رسیده، که مردم ایران لب به سخن بگشایند و پرونده نقض حقوق بشر در ایران و شکنجه گران و عاملان سرکوب به دادگاههای بین المللی و شورای امنیت ارجاع داده شود.
هرگونه مشخصات و اطلاعات و اسنادی درباره شکنجه و اسناد مربوط به شکنجه گران و آدرس محل زندگی و کار آنها را برای ما ارسال کنید.
ایمیل سایت جوانه ها: info@javanehha.com
ادمین کانال و گروه در جستجوی بازداشت شدگان: @salehamiri1396
ادمین کانال و گروه نه به زندان نه به اعدام:
@MaryamHashemai
https://t.me/CHZIR/11932
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
هموطنان!
حکومت بنا شده بر اعدام و شکنجه در ایران، امروز بیش از هر زمان دیگری در معرض سقوط قرار گرفته است.
از این رو شکنجه گران و ناقضان حقوق بشر طی ۴۰ سال حاکمیت دیکتاتوری، تلاش دارند خود را از این همه جنایت تطهیر کنند و دستان خونآلود خود را پاک جلوه دهند.
طی روزهای گذشته، موجی از افشاگریها در مورد شکنجه توسط جلادان وابسته به حاکمیت، فضای مجازی را پر کرده است. این امر، نشان همه گیر و سیستماتیک بودن شکنجه در همه زندانها و بازداشتگاههای این حکومت است.
لذا از همه زنان و مردانی که خود در معرض مستقیم شکنجه بوده و یا شاهد شکنجه دیگران بوده اند و یا در خانواده و دوستان خود کسانی را سراغ دارند که روزی در معرض شکنجه قرار گرفتهاند، درخواست داریم که مشاهدات و دانسته های خود را برای ما به آدرس های زیر ارسال نمایند.
خواهشمندیم برای هر چه مستندتر بودن گزارشها، زمان و مکان و مشخصات فرد شکنجه شده و ارگان یا فرد شکنجه کننده را حتی الامکان با جزئیات شرح دهید. این گزارشها علنی و منتشر نخواهند شد و فقط جهت پیگیری به ارگانها و مجامع حقوق بشری جهانی ارسال میگردند.
اینک زمان آن رسیده، که مردم ایران لب به سخن بگشایند و پرونده نقض حقوق بشر در ایران و شکنجه گران و عاملان سرکوب به دادگاههای بین المللی و شورای امنیت ارجاع داده شود.
هرگونه مشخصات و اطلاعات و اسنادی درباره شکنجه و اسناد مربوط به شکنجه گران و آدرس محل زندگی و کار آنها را برای ما ارسال کنید.
ایمیل سایت جوانه ها: info@javanehha.com
ادمین کانال و گروه در جستجوی بازداشت شدگان: @salehamiri1396
ادمین کانال و گروه نه به زندان نه به اعدام:
@MaryamHashemai
https://t.me/CHZIR/11932
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
Telegram
فریاد زندانیان
نامه سرگشاده سعید شیرزاد به اسماعیل بخشی
کارگران حق خود را در میدان نبرد بدست می آورند
سعید شیرزاد، زندانی سیاسی زندان رجایی شهر، در نامه ای ضمن حمایت از فعالان کارگری، اتحاد و اعتصابات سراسری را موثرترین عامل در پیروزی علیه ظلم برشمرده است.
«برای رفیقان ایستاده چون کوه، اسماعیل و سپیده و عسل و علی که همچو ماهی سیاه کوچولو در میان دریایی خروشان به پیش میروند.
برای اسماعیل بخشی که همچو نامش تا به همیشه بخشی از تاریخ مبارزات کارگری خلق های تحت ستم ایران باقی خواهد ماند.
برای سپیده قلیان که نامش سپیدی فردایی روشن ستم کشان و محرومان را نوید میدهد.
برای عسل محمدی که نامش شیرین ترین روزی را که روز پیروزی کار بر سرمایه است به تصویر می کشد.
و برای علی نجاتی که نامش در این راه بلند پیغام آور پایان این شبهای سیاه و غمزده است.
هفته ها و ماهها و سالها بود که فریاد اعتراض کارگران نیشکر هفت تپه از میان خرابه های شوش گوش فلک را در نوردیده و آسمان از آن به خروش آمده بود،فریاد کارگرانی که در تمامی این سالهایی که نیروی کارشان به یغما رفته بود و حتی بهای بخور و نمیر نیروی کارشان هم از آنان دریغ شده بود و در بازار مکاره ی خصوصی سازیها و رانت خواری دزدان یقه سفید که بر حنجره کارگران دندان تیز کرده و به بهانه این دزدیها و غارتگریهای موسوم به خصوصی سازی خون کارگران هفت تپه را با همان نیشکری که مولدش کارگران هستند را در جامهای خونین و سیراب نشدنیشان سر می کشند و متقابلأ بازداشت و سرکوب فعالین کارگری کارگری که تنها خواسته شان نان است و نان…
اسماعیل عزیز رفیق هم طبقه ام خبر سخت و دردناک بود خبر شکنجه و دردهای بجا مانده از دوران بازجویی ات که پس از دو ماه خواب را از چشمانت ربوده است،خبری که اگرچه دردناک بود ولی تکرار صدها ساله ی سلطه ی اقلیتی مفت خوار مسلح و زورمند بر اکثریت بود و بهانه این نوشته هم اگرچه رنج و دردهای توست ولی این کلمات برای تکرار شکنجه هاییست که در تمام این سالها تنم را و وجودم را هر روز شکنجه کرده و با خون در نوردیده شده ام…
هنوز چندروزی از قیام شکوهمند۵۷نگذشته بود که با درخون غلطیدن رفقایمان در ترکمن صحرا و آن آذرخشانی که سینه هایشان آماج گلوله های فاشیسم و ارتجاع قرار گرفت شکنجه شدم و در هجوم تفنگها به روستای قارنا و قتل عام کودکانی که تفنگها کودکیشان را نشانه رفته بود (۱)و با یحیی ماهیگیر جوان زحمتکش بندر انزلی برای لقمه ای نان به خون نشستم(۲)و در همهمه ی تلاشهای دزدان یقه سفید دولت موقت و بزرگشان بازرگان نامی که همچو اطرافیانش در دارالتجاره ی آزادی در مصادره کردن آن قیام شکوهمند هیچ دریغ نکردندحتی وقتیکه کردستان با درخشش۵۸ستاره بر آسمانش سراسر گلوله و بمباران شد و در پادگان سنندج من هم شکنجه و تیرباران شدم(۳)و در انقلاب باصطلاح فرهنگی که سروش ها و معین ها و زیبا کلام ها با خون دانشجویان رقصیدند و با جندی شاپور غرقه در خون به کارون افکنده شدم و در فریادهای سرکوب شده ی شیراز و مشهد و اسلامشهر فریادهایم در سینه سرکوب و به خون نشست.
و در خیمه شب بازیهای دوم خردادیها که با رنگی دیگر به جنگ کارگران برخواستند و در سکوت وقیحانه یشان و دریوزگیشان در ادعای آزادی،کارگران خاتون آباد شهر بابک را از آسمان به رگبار بستند(۴)و سید خندانشان و بزرگ دزد باصطلاح اصلاح طلبشان خم به ابرو نیاورد…
و با شاهرخ زمانی که مرگی مظلومانه تر از ستار بهشتی در آشیان به انتظارش نشسته بود و در سرخی رد شلاقهای نشسته بر تن کارگران آق دره شکنجه شدم.
و باز با گلوله های نشسته به کمین کارگران و کولبران کوردستان که اگر روزی جانشان را نستاند،صخره و بهمن و سرما به کمین مرگشان می نشیند و در بازی روباه کلید دزد مسند نشین سبز بنفش شده آنکه می چاپد و می خورد و می بعلد آزاد و آنکه برای لقمه ای نان با گلوله یه بهمن می میرد می شود مجرم…
اسماعیل عزیز ایستادگی ات ستونیست همانگونه که نام وارطان سالاخانیان در سخن نگفتنش،ولی بدان که نباید امیدی به دادخواهی ات داشته باشی وقتیکه در این آشفته بازارها به خاطر شکنجه شدنت مجرم هم می شوی و قابل پیگرد!!!
وقتیکه آن کاذب زشت کلام استاد بزرگ اصلاح طلبان با وقاحتی که نمونه اش را هیچ کجا نمی توان یافت شکنجه را برای آنکه فعال صنفی است مجاز نمی داند و دیگری را هیچ ابایی از شکنجه نمی داند و وقتیکه همین ادعا را استاندار بنفش نشین خوزستان در روزنامه ی دولتتش وار تکرار میکند و سخنگو و دفتردار دزدان پاستور نشین خود را شاکی و تو را متهم به دروغگویی می کند.
اسماعیل عزیز رفیق جان ام دادخواهی تو برای تمامی کارگران و ستمدیدگانی که سالهاست با درد تو شکنجه می شوند و تنها مرجع قضاوت هستن تا ابد ثبت و پذیرفته شد و ما همگان و همه با هم و مشت در مشت هم اسماعیل بخشی هستیم و خواهیم بود.
کارگران حق خود را در میدان نبرد بدست می آورند
سعید شیرزاد، زندانی سیاسی زندان رجایی شهر، در نامه ای ضمن حمایت از فعالان کارگری، اتحاد و اعتصابات سراسری را موثرترین عامل در پیروزی علیه ظلم برشمرده است.
«برای رفیقان ایستاده چون کوه، اسماعیل و سپیده و عسل و علی که همچو ماهی سیاه کوچولو در میان دریایی خروشان به پیش میروند.
برای اسماعیل بخشی که همچو نامش تا به همیشه بخشی از تاریخ مبارزات کارگری خلق های تحت ستم ایران باقی خواهد ماند.
برای سپیده قلیان که نامش سپیدی فردایی روشن ستم کشان و محرومان را نوید میدهد.
برای عسل محمدی که نامش شیرین ترین روزی را که روز پیروزی کار بر سرمایه است به تصویر می کشد.
و برای علی نجاتی که نامش در این راه بلند پیغام آور پایان این شبهای سیاه و غمزده است.
هفته ها و ماهها و سالها بود که فریاد اعتراض کارگران نیشکر هفت تپه از میان خرابه های شوش گوش فلک را در نوردیده و آسمان از آن به خروش آمده بود،فریاد کارگرانی که در تمامی این سالهایی که نیروی کارشان به یغما رفته بود و حتی بهای بخور و نمیر نیروی کارشان هم از آنان دریغ شده بود و در بازار مکاره ی خصوصی سازیها و رانت خواری دزدان یقه سفید که بر حنجره کارگران دندان تیز کرده و به بهانه این دزدیها و غارتگریهای موسوم به خصوصی سازی خون کارگران هفت تپه را با همان نیشکری که مولدش کارگران هستند را در جامهای خونین و سیراب نشدنیشان سر می کشند و متقابلأ بازداشت و سرکوب فعالین کارگری کارگری که تنها خواسته شان نان است و نان…
اسماعیل عزیز رفیق هم طبقه ام خبر سخت و دردناک بود خبر شکنجه و دردهای بجا مانده از دوران بازجویی ات که پس از دو ماه خواب را از چشمانت ربوده است،خبری که اگرچه دردناک بود ولی تکرار صدها ساله ی سلطه ی اقلیتی مفت خوار مسلح و زورمند بر اکثریت بود و بهانه این نوشته هم اگرچه رنج و دردهای توست ولی این کلمات برای تکرار شکنجه هاییست که در تمام این سالها تنم را و وجودم را هر روز شکنجه کرده و با خون در نوردیده شده ام…
هنوز چندروزی از قیام شکوهمند۵۷نگذشته بود که با درخون غلطیدن رفقایمان در ترکمن صحرا و آن آذرخشانی که سینه هایشان آماج گلوله های فاشیسم و ارتجاع قرار گرفت شکنجه شدم و در هجوم تفنگها به روستای قارنا و قتل عام کودکانی که تفنگها کودکیشان را نشانه رفته بود (۱)و با یحیی ماهیگیر جوان زحمتکش بندر انزلی برای لقمه ای نان به خون نشستم(۲)و در همهمه ی تلاشهای دزدان یقه سفید دولت موقت و بزرگشان بازرگان نامی که همچو اطرافیانش در دارالتجاره ی آزادی در مصادره کردن آن قیام شکوهمند هیچ دریغ نکردندحتی وقتیکه کردستان با درخشش۵۸ستاره بر آسمانش سراسر گلوله و بمباران شد و در پادگان سنندج من هم شکنجه و تیرباران شدم(۳)و در انقلاب باصطلاح فرهنگی که سروش ها و معین ها و زیبا کلام ها با خون دانشجویان رقصیدند و با جندی شاپور غرقه در خون به کارون افکنده شدم و در فریادهای سرکوب شده ی شیراز و مشهد و اسلامشهر فریادهایم در سینه سرکوب و به خون نشست.
و در خیمه شب بازیهای دوم خردادیها که با رنگی دیگر به جنگ کارگران برخواستند و در سکوت وقیحانه یشان و دریوزگیشان در ادعای آزادی،کارگران خاتون آباد شهر بابک را از آسمان به رگبار بستند(۴)و سید خندانشان و بزرگ دزد باصطلاح اصلاح طلبشان خم به ابرو نیاورد…
و با شاهرخ زمانی که مرگی مظلومانه تر از ستار بهشتی در آشیان به انتظارش نشسته بود و در سرخی رد شلاقهای نشسته بر تن کارگران آق دره شکنجه شدم.
و باز با گلوله های نشسته به کمین کارگران و کولبران کوردستان که اگر روزی جانشان را نستاند،صخره و بهمن و سرما به کمین مرگشان می نشیند و در بازی روباه کلید دزد مسند نشین سبز بنفش شده آنکه می چاپد و می خورد و می بعلد آزاد و آنکه برای لقمه ای نان با گلوله یه بهمن می میرد می شود مجرم…
اسماعیل عزیز ایستادگی ات ستونیست همانگونه که نام وارطان سالاخانیان در سخن نگفتنش،ولی بدان که نباید امیدی به دادخواهی ات داشته باشی وقتیکه در این آشفته بازارها به خاطر شکنجه شدنت مجرم هم می شوی و قابل پیگرد!!!
وقتیکه آن کاذب زشت کلام استاد بزرگ اصلاح طلبان با وقاحتی که نمونه اش را هیچ کجا نمی توان یافت شکنجه را برای آنکه فعال صنفی است مجاز نمی داند و دیگری را هیچ ابایی از شکنجه نمی داند و وقتیکه همین ادعا را استاندار بنفش نشین خوزستان در روزنامه ی دولتتش وار تکرار میکند و سخنگو و دفتردار دزدان پاستور نشین خود را شاکی و تو را متهم به دروغگویی می کند.
اسماعیل عزیز رفیق جان ام دادخواهی تو برای تمامی کارگران و ستمدیدگانی که سالهاست با درد تو شکنجه می شوند و تنها مرجع قضاوت هستن تا ابد ثبت و پذیرفته شد و ما همگان و همه با هم و مشت در مشت هم اسماعیل بخشی هستیم و خواهیم بود.
رفیق جان ام از سالها کشتار و شکنجه گفتمت پس به رفقایمان بگو که جز از دست دادن زنجیرهایمان چیزی برای از دست دادن نداریم و تنها راه رهایی در گرو اتحاد و اعتصابات سراسری نهفته است که دادخواهی بزرگ همین است وقتیکه بگفته آموزگار بزرگ لنین: کارگران حق خود را در میدان نبرد بدست می آورند.
رفیق دربند
کمتر از هیچ
سعید شیرزاد
سه شنبه۲۵دی
زندان گوهردشت کرج
پی نوشت ها
پی نوشت۱:روستای قارنا از توابع شهرستان نقده که در ۱۱شهریور۱۳۵۸ در هجوم نیروهای نظامی به روستا بیش از۶۰ نفراز ساکنان آن قتل عام شدند.
پی نوشت۲:در پی درگیری صیادان بندر انزلی با نیروهای حکومتی در سال۵۸ماهیگیر جوانی به نام یحیی به قتل میرسد.
پی نوشت۳:در پی حضور صادق خلخالی در کردستان در تابستان
سال ۵۸ حداقل ۵۸ نفر در مرداد و شهریور همان سال بدستور وی اعدام شدند و واقعه پادگان سنندج نیز در تاریخ۵شهریور۵۸ بوقوع پیوست که بدستور وی۱۱ نفر در آنروز اعدام شدند.
پی نوشت۴:در تاریخ۴بهمن۸۲ در پی تداوم اعتراضات کارگران معدن مس خاتوت آباد در مقابل فرمانداری هلی کوپترهای نیروهای نظامی از هوا کارگران را به رگباربسته و چندین نفر کشته و زخمی شدند.» https://t.me/CHZIR/11962
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
رفیق دربند
کمتر از هیچ
سعید شیرزاد
سه شنبه۲۵دی
زندان گوهردشت کرج
پی نوشت ها
پی نوشت۱:روستای قارنا از توابع شهرستان نقده که در ۱۱شهریور۱۳۵۸ در هجوم نیروهای نظامی به روستا بیش از۶۰ نفراز ساکنان آن قتل عام شدند.
پی نوشت۲:در پی درگیری صیادان بندر انزلی با نیروهای حکومتی در سال۵۸ماهیگیر جوانی به نام یحیی به قتل میرسد.
پی نوشت۳:در پی حضور صادق خلخالی در کردستان در تابستان
سال ۵۸ حداقل ۵۸ نفر در مرداد و شهریور همان سال بدستور وی اعدام شدند و واقعه پادگان سنندج نیز در تاریخ۵شهریور۵۸ بوقوع پیوست که بدستور وی۱۱ نفر در آنروز اعدام شدند.
پی نوشت۴:در تاریخ۴بهمن۸۲ در پی تداوم اعتراضات کارگران معدن مس خاتوت آباد در مقابل فرمانداری هلی کوپترهای نیروهای نظامی از هوا کارگران را به رگباربسته و چندین نفر کشته و زخمی شدند.» https://t.me/CHZIR/11962
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
Telegram
در جستجوی بازداشت شدگان
اعتراض پدر بهنام ابراهیم زاده، در مقابل دادگستری
بیش از یک ماه از #بازداشت و بیخبری از سرنوشت #بهنام_ابراهیم_زاده فعال حقوق کودک و حقوق کارگران میگذرد. و برغم مراجعه پدر ایشان به دادگاه تهران از جواب دادن خودداری میکنند و میگویند برو ۲ هفته دیگر بیا و خانواده زندانی را سر میدوانند.
#چهل_سال_شکنجه👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
بیش از یک ماه از #بازداشت و بیخبری از سرنوشت #بهنام_ابراهیم_زاده فعال حقوق کودک و حقوق کارگران میگذرد. و برغم مراجعه پدر ایشان به دادگاه تهران از جواب دادن خودداری میکنند و میگویند برو ۲ هفته دیگر بیا و خانواده زندانی را سر میدوانند.
#چهل_سال_شکنجه👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
وخامت حال مصطفی دانشجو در زندان اوین
#مصطفی_دانشجو امروز چهارشنبه در پی تشدید بیماری تنفسی بهوسیلهی برانکارد به بهداری زندان اوین منتقل شد ولی علیرغم توصیههای مکرر پزشکان و نظر پزشکی قانونی مبنی بر پیگیری روند درمان در بیمارستانی خارج از زندان، بدون هیچ اقدام درمانی و فقط با تزریق سرم به بند ۴ این زندان بازگردانده شد.
این وکیل دادگستری و فعال حقوق درویشان گنابادی طی چند روز گذشته دچار درد شدید در ناحیه شکم شده و به تجویز پزشک جراح عمومی بهداری #زندان_اوین در روز جمعه میبایست برای پیگیری اقدامات درمانی و عمل جراحی به بیمارستان فوقتخصصی خارج از زندان اعزام میشد که تاکنون هیچگونه اقدامی صورت نگرفته، این در حالیست که وی میبایست هرچه سریعتر به پزشک معالج فوقتخصص ریه و مراکز مجهز و فوقتخصصی درمانی دسترسی داشته باشد. https://t.me/CHZIR/11966
@CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
#مصطفی_دانشجو امروز چهارشنبه در پی تشدید بیماری تنفسی بهوسیلهی برانکارد به بهداری زندان اوین منتقل شد ولی علیرغم توصیههای مکرر پزشکان و نظر پزشکی قانونی مبنی بر پیگیری روند درمان در بیمارستانی خارج از زندان، بدون هیچ اقدام درمانی و فقط با تزریق سرم به بند ۴ این زندان بازگردانده شد.
این وکیل دادگستری و فعال حقوق درویشان گنابادی طی چند روز گذشته دچار درد شدید در ناحیه شکم شده و به تجویز پزشک جراح عمومی بهداری #زندان_اوین در روز جمعه میبایست برای پیگیری اقدامات درمانی و عمل جراحی به بیمارستان فوقتخصصی خارج از زندان اعزام میشد که تاکنون هیچگونه اقدامی صورت نگرفته، این در حالیست که وی میبایست هرچه سریعتر به پزشک معالج فوقتخصص ریه و مراکز مجهز و فوقتخصصی درمانی دسترسی داشته باشد. https://t.me/CHZIR/11966
@CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
Telegram
در جستجوی بازداشت شدگان
اطلاعیه کارگران فولاد اهواز ،خواهان آزادی همکاران بازداشتی خود شدند
به دنبال عدم آزادی شماری از کارگران بازداشتی فولاد اهواز، کارگران این مجتمع در #اطلاعیهای خواستار آزادی همکاران خود شدند. در بخشی از این اطلاعیه آمده است: یک ماه است که کارگران به وعده خود عمل کردند و به سرکار بازگشتند؛ اکنون که شرکت بزرگ #گروه_ملی_فولاداهواز مدت کوتاهی است که در مسیر تقریبا صحیحی و به آرامی در حال حرکت است،
خواسته اصلیمان، #آزادی هرچه سریعتر و بدون قید و شرط باقی همکاران در بندمان میباشد و عدم حضور آنها، فشار روحی و روانی سنگینی بر ما متحمل میسازد و از سوی دیگر بیش از این غم و اندوه خانوادههای شریف این همکاران را به هیچ وجه برنمیتابیم. کارگران بازداشتی تنها از منافع صنفی خود و همکارانشان دفاع کردهاند.
از نیمه شب یکشنبه ۲۵ آذرماه و چند روز پس از آن، دست کم ۴۳ تن از کارگران فولاد اهواز توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بودند. از میان بازداشت شدگان، #طارق_خلفی، #محمدرضانعمت_پور و #کریم_سیاحی، سه کارگری هستند که همچنان در بازداشت به سر میبرند.@CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
به دنبال عدم آزادی شماری از کارگران بازداشتی فولاد اهواز، کارگران این مجتمع در #اطلاعیهای خواستار آزادی همکاران خود شدند. در بخشی از این اطلاعیه آمده است: یک ماه است که کارگران به وعده خود عمل کردند و به سرکار بازگشتند؛ اکنون که شرکت بزرگ #گروه_ملی_فولاداهواز مدت کوتاهی است که در مسیر تقریبا صحیحی و به آرامی در حال حرکت است،
خواسته اصلیمان، #آزادی هرچه سریعتر و بدون قید و شرط باقی همکاران در بندمان میباشد و عدم حضور آنها، فشار روحی و روانی سنگینی بر ما متحمل میسازد و از سوی دیگر بیش از این غم و اندوه خانوادههای شریف این همکاران را به هیچ وجه برنمیتابیم. کارگران بازداشتی تنها از منافع صنفی خود و همکارانشان دفاع کردهاند.
از نیمه شب یکشنبه ۲۵ آذرماه و چند روز پس از آن، دست کم ۴۳ تن از کارگران فولاد اهواز توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بودند. از میان بازداشت شدگان، #طارق_خلفی، #محمدرضانعمت_پور و #کریم_سیاحی، سه کارگری هستند که همچنان در بازداشت به سر میبرند.@CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
اعدام یک زندانی در استان مازندران
سحرگاه امروز یک زندانی در استان مازندران به دار آویخته شد. به گزارش کانون حقوق بشری نه به زندان - نه به اعدام، صبح امروز خبرگزاری حکومتی ایرنا خبر از اعدام یک زندانی به اتهام قتل در یکی از شهرهای استان مازندران را داد. این زندانی ۲۹ ساله که نام وی اعلام نشده است، با اتهام قتل عمد به قصاص نفس (اعدام) محکوم شده بود و صبح امروز چهارشنبه ۲۶ دیماه ۹۷ در مکانی نامعلوم در شهر بابل به دار آویخته شد.
سحرگاه امروز یک زندانی در استان مازندران به دار آویخته شد. به گزارش کانون حقوق بشری نه به زندان - نه به اعدام، صبح امروز خبرگزاری حکومتی ایرنا خبر از اعدام یک زندانی به اتهام قتل در یکی از شهرهای استان مازندران را داد. این زندانی ۲۹ ساله که نام وی اعلام نشده است، با اتهام قتل عمد به قصاص نفس (اعدام) محکوم شده بود و صبح امروز چهارشنبه ۲۶ دیماه ۹۷ در مکانی نامعلوم در شهر بابل به دار آویخته شد.
انتقال اجباری زندانیان سیاسی بند 12 به بند فاقد امکانات در زندان ارومیه
زندانیان سیاسی بند ۱۲ زندان مرکزی ارومیه با تهدید و اجبار روز دوشنبه ۲۴ دی ماه به بند جدید حسینیه سابق منتقل شدند.
دوشنبه شب مدیرکل زندان با ورود به این بند با تهدید و اجبار کلیه زندانیان این بند را به محل جدید منتقل کرد.
بند جدید فاقد سیستم گرمایش و آب گرم و هواکش است. هواخوری بند بسیار کوچک است. تخت خواب ها کهنه و پر سروصدا بوده و سرو صدای تختها مانع خوابیدن و آسایش زندانیان است.
یادآوری می شود که کارگزاران رژیم در زندان ارومیه طرح افزایش و گسترش بند در این زندان را دارند و تاکنون اماکنی همچون حسینیه و رختشویی و نانوایی را خراب کرده اند و بجای آنها به ساختن بندهای جدید مبادرت کرده اند.
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
زندانیان سیاسی بند ۱۲ زندان مرکزی ارومیه با تهدید و اجبار روز دوشنبه ۲۴ دی ماه به بند جدید حسینیه سابق منتقل شدند.
دوشنبه شب مدیرکل زندان با ورود به این بند با تهدید و اجبار کلیه زندانیان این بند را به محل جدید منتقل کرد.
بند جدید فاقد سیستم گرمایش و آب گرم و هواکش است. هواخوری بند بسیار کوچک است. تخت خواب ها کهنه و پر سروصدا بوده و سرو صدای تختها مانع خوابیدن و آسایش زندانیان است.
یادآوری می شود که کارگزاران رژیم در زندان ارومیه طرح افزایش و گسترش بند در این زندان را دارند و تاکنون اماکنی همچون حسینیه و رختشویی و نانوایی را خراب کرده اند و بجای آنها به ساختن بندهای جدید مبادرت کرده اند.
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
حسین احمدی نیاز، وکیل دادگستری طی ابلاغیهای به شعبه ۱۰۶ دادگاه کیفری دو سنندج احضار شد. در این احضاریه از وی خواسته شده در تاریخ ۱۶ بهمن ماه در این دادگاه حاضر شود.
روز سهشنبه ۲۵ دیماه ۱۳۹۷، حسین احمدی نیاز، وکیل دادگستری طی ابلاغیهای الکترونیکی به شعبه ۱۰۶ دادگاه کیفری دو سنندج احضار شده است. اتهام مطرح شده علیه وی “نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی” عنوان شده است.
حسین احمدی نیاز: “پروندهی اینجانب در خصوص شکایت اداره اطلاعات سنندج منتج به صدور کیفرخواست شده و به شعبه ١٠۶ کیفری سنندج ارجاع شده است”.
در این احضاریه از وی خواسته شده است که ساعت ۹ و ۳۰ صبح روز ۱۶ بهمنماه از بابت اتهام “نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی” در شعبه ۱۰۶ دادگاه کیفری دو سنندج حاضر شود.
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
روز سهشنبه ۲۵ دیماه ۱۳۹۷، حسین احمدی نیاز، وکیل دادگستری طی ابلاغیهای الکترونیکی به شعبه ۱۰۶ دادگاه کیفری دو سنندج احضار شده است. اتهام مطرح شده علیه وی “نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی” عنوان شده است.
حسین احمدی نیاز: “پروندهی اینجانب در خصوص شکایت اداره اطلاعات سنندج منتج به صدور کیفرخواست شده و به شعبه ١٠۶ کیفری سنندج ارجاع شده است”.
در این احضاریه از وی خواسته شده است که ساعت ۹ و ۳۰ صبح روز ۱۶ بهمنماه از بابت اتهام “نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی” در شعبه ۱۰۶ دادگاه کیفری دو سنندج حاضر شود.
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
اعتصاب غذاى مهدى خانى پور(حلفى) زندانى سياسى اهوازى در زندان شيبان اهواز
امروز چهارشنبه 26 دى ماه 1397؛ #مهدى_خانى_پور (حلفى) در اعتراض به ممانعت وى از شركت در مراسم تدفين پدرش از امروز اقدام به اعتصاب غذا و آب كرده است.
بعد از فوت كريم خانى پور(حلفى) پدر زندانى مهدى خانى پور، خانواده و او درخواست مرخصى جهت شركت در مراسم تدفين كردند اما مقامات قضائى و امنيتى از دادن مرخصى به اين زندانى ممانعت كردند.
مهدی خانى پور (حلفى) متولد 1363 فرزند کریم از اهالى روستاى تلبومه شمال اهواز در چهارم فروردين سال 1393 توسط اداره اطلاعات اهواز بازداشت شد. و در دادگاه انقلاب شعبه 4 به اتهامات محاربه و عضویت در "جنبش مبارز عربی براى آزادی الأحواز" محاكمه و به 17 سال حبس محكوم شده است.مهدى خانى پور(حلفى) هم اكنون در حال سپرى دوران محكوميتش در زندان شيبان(زندان مركزى اهواز) مى باشد.
درگذشت پدر بزرگوار مهدى خانى پور را تسلیت و از پروردگار مهربان برای ایشان، رحمت واسعه و برای خانواده آن مرحوم بخصوص زندانى سياسى دربند مهدى خانى پور(حلفى) شکیبایی و اجر در تحمل مصیبت را میخواهيم.
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
امروز چهارشنبه 26 دى ماه 1397؛ #مهدى_خانى_پور (حلفى) در اعتراض به ممانعت وى از شركت در مراسم تدفين پدرش از امروز اقدام به اعتصاب غذا و آب كرده است.
بعد از فوت كريم خانى پور(حلفى) پدر زندانى مهدى خانى پور، خانواده و او درخواست مرخصى جهت شركت در مراسم تدفين كردند اما مقامات قضائى و امنيتى از دادن مرخصى به اين زندانى ممانعت كردند.
مهدی خانى پور (حلفى) متولد 1363 فرزند کریم از اهالى روستاى تلبومه شمال اهواز در چهارم فروردين سال 1393 توسط اداره اطلاعات اهواز بازداشت شد. و در دادگاه انقلاب شعبه 4 به اتهامات محاربه و عضویت در "جنبش مبارز عربی براى آزادی الأحواز" محاكمه و به 17 سال حبس محكوم شده است.مهدى خانى پور(حلفى) هم اكنون در حال سپرى دوران محكوميتش در زندان شيبان(زندان مركزى اهواز) مى باشد.
درگذشت پدر بزرگوار مهدى خانى پور را تسلیت و از پروردگار مهربان برای ایشان، رحمت واسعه و برای خانواده آن مرحوم بخصوص زندانى سياسى دربند مهدى خانى پور(حلفى) شکیبایی و اجر در تحمل مصیبت را میخواهيم.
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
فراخوان محمد نجفی وکیل شریف و زندانی شده به افشای شکنجه
تا نگاه كرديم به ماه!
از چاله افتاديم به چاه!
از سال ٨٨ تا ٩٦ طى چند بار دستگيرى و بازجويى، در حكومت اسلامى، زير چشم و پرچم الله به نام سرباز گمنامِ امام زمان و به نامِ ولى مطلقه فقيه آقاى خامنه اى، علاوه بر سلول انفرادى، بازجويى هاى شبانه، گروهى از پشت سر، اطاق سرد و پنجره نيمه باز، زدن چشم بند و تهديد و ارعاب و توهين؛ به طور ويژه موردِ شكنجه ناموسى و روانى قرار گرفتم كه از توضيح بيشتر آن در اين مجال شرم دارم! شرح اين شكنجه كه در موردخودم و برخى از موكلين و هم پرونده اى هايم اعمال شده در صورتجلسات تحقيقات مقدماتى و دادگاه و نيز در شكايت مطروحه در كميسيون حقوقِ شهروندى دادگسترى كل استان مركزى ثبت است بدون هيچ نتيجه اى!! اينك با بيان اين رنجِ خانوادگى و اجتماعى! كه مثل سايه ٩ سال است همراه من است، از تمام كسانى كه مورد شكنجه قرار گرفته اند تقاضادارم با شجاعت و صداقت آن را افشا كنند!
قلم اگر از بيداد ننويسد، قلم باد!
محمد نجفى- زندان اراك / ٩٧/١٠/٢٤
#من_هم_شکنجه_شدم
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
تا نگاه كرديم به ماه!
از چاله افتاديم به چاه!
از سال ٨٨ تا ٩٦ طى چند بار دستگيرى و بازجويى، در حكومت اسلامى، زير چشم و پرچم الله به نام سرباز گمنامِ امام زمان و به نامِ ولى مطلقه فقيه آقاى خامنه اى، علاوه بر سلول انفرادى، بازجويى هاى شبانه، گروهى از پشت سر، اطاق سرد و پنجره نيمه باز، زدن چشم بند و تهديد و ارعاب و توهين؛ به طور ويژه موردِ شكنجه ناموسى و روانى قرار گرفتم كه از توضيح بيشتر آن در اين مجال شرم دارم! شرح اين شكنجه كه در موردخودم و برخى از موكلين و هم پرونده اى هايم اعمال شده در صورتجلسات تحقيقات مقدماتى و دادگاه و نيز در شكايت مطروحه در كميسيون حقوقِ شهروندى دادگسترى كل استان مركزى ثبت است بدون هيچ نتيجه اى!! اينك با بيان اين رنجِ خانوادگى و اجتماعى! كه مثل سايه ٩ سال است همراه من است، از تمام كسانى كه مورد شكنجه قرار گرفته اند تقاضادارم با شجاعت و صداقت آن را افشا كنند!
قلم اگر از بيداد ننويسد، قلم باد!
محمد نجفى- زندان اراك / ٩٧/١٠/٢٤
#من_هم_شکنجه_شدم
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
دو فعال اهوازى در خطر #شكنجه اداره اطلاعات اهواز هستند
روز چهارشنبه 26 دى ماه 1397؛ دو فعال عرب اهوازى احمد امين(قيس)غزی وسيد عليرضا نظاري(سید صادق نزاری) براى دومين بار به دادگاه انقلاب اهواز منتقل شدند ودر بازپرسى شعبه 12 دادسراى انقلاب محاكمه وبراى هركدام قرار وثيقه 500 ميليون تومان صادر شده است.
روز چهارشنبه 26 دى ماه این دو را به شعبه 12 بازپرسی دادسرای انقلاب اهواز منتقل كردند و بدون اطلاع قبلی خانواده های آنها و همچنین بدون حضور وکلای آنها جلسه اى در دادگاه تشکیل شده است.بازپرس پرونده بعد از اتمام جلسه بدون اجراى قرار وثيقه بنا به خواسته اداره اطلاعات قرار بازداشت آنها را تمديد كرد و قرار وثیقه آنها را اجرایی ننموده و پس از اتمام جلسه،نیروهای اداره اطلاعات اهواز آنها را دوباره به بازداشتگاه اداره اطلاعات منتقل كردند.
از مهرماه تا كنون بيش از 700 نفر از شهروندان عرب توسط اداره اطلاعات و اطلاعات سپاه بازداشت شدند كه بسيارى از آنها به بند 4,5 و 6 زندان شيبان(زندان مركزى اهواز) و در زندان سپيدار در بلاتكليفى بسر مى برند و شمارى از آنان در بازداشتگاههاى سپاه و اداره اطلاعات بسر مى برند و تعدادى از اين بازداشت شدگان در زندان اوين بسر مى برند.
احمد امين(قيس)غزی 33 ساله،نویسنده و پژوهشگر وفعال فرهنگى ساکن زویه عامری(کوی ملت) شهر اهواز كه درشامگاه جمعه 27 مهرماه 1397 بازداشت شد وسيد عليرضا نظاري(سید صادق نزاری) 63 ساله از كوى آل صافي شهر اهواز كه در 25 مهرماه 1397 بازداشت شده است. هر دو آنها توسط اداره اطلاعات اهواز بازداشت شده اند.
بنا به گزارش فعالان حقوق بشر از اهواز؛ اين دو فعال مدنى اهوازی حدود سه ماه است كه در بازداشتگاه انفرادی اداره اطلاعات اهواز زير شديدترين شكنجه روحى و جسمى قرار دارند و تا كنون از اتهام و دليل بازداشت آنان اطلاعى در دست نيست. https://t.me/CHZIR/11976
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
روز چهارشنبه 26 دى ماه 1397؛ دو فعال عرب اهوازى احمد امين(قيس)غزی وسيد عليرضا نظاري(سید صادق نزاری) براى دومين بار به دادگاه انقلاب اهواز منتقل شدند ودر بازپرسى شعبه 12 دادسراى انقلاب محاكمه وبراى هركدام قرار وثيقه 500 ميليون تومان صادر شده است.
روز چهارشنبه 26 دى ماه این دو را به شعبه 12 بازپرسی دادسرای انقلاب اهواز منتقل كردند و بدون اطلاع قبلی خانواده های آنها و همچنین بدون حضور وکلای آنها جلسه اى در دادگاه تشکیل شده است.بازپرس پرونده بعد از اتمام جلسه بدون اجراى قرار وثيقه بنا به خواسته اداره اطلاعات قرار بازداشت آنها را تمديد كرد و قرار وثیقه آنها را اجرایی ننموده و پس از اتمام جلسه،نیروهای اداره اطلاعات اهواز آنها را دوباره به بازداشتگاه اداره اطلاعات منتقل كردند.
از مهرماه تا كنون بيش از 700 نفر از شهروندان عرب توسط اداره اطلاعات و اطلاعات سپاه بازداشت شدند كه بسيارى از آنها به بند 4,5 و 6 زندان شيبان(زندان مركزى اهواز) و در زندان سپيدار در بلاتكليفى بسر مى برند و شمارى از آنان در بازداشتگاههاى سپاه و اداره اطلاعات بسر مى برند و تعدادى از اين بازداشت شدگان در زندان اوين بسر مى برند.
احمد امين(قيس)غزی 33 ساله،نویسنده و پژوهشگر وفعال فرهنگى ساکن زویه عامری(کوی ملت) شهر اهواز كه درشامگاه جمعه 27 مهرماه 1397 بازداشت شد وسيد عليرضا نظاري(سید صادق نزاری) 63 ساله از كوى آل صافي شهر اهواز كه در 25 مهرماه 1397 بازداشت شده است. هر دو آنها توسط اداره اطلاعات اهواز بازداشت شده اند.
بنا به گزارش فعالان حقوق بشر از اهواز؛ اين دو فعال مدنى اهوازی حدود سه ماه است كه در بازداشتگاه انفرادی اداره اطلاعات اهواز زير شديدترين شكنجه روحى و جسمى قرار دارند و تا كنون از اتهام و دليل بازداشت آنان اطلاعى در دست نيست. https://t.me/CHZIR/11976
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA
Telegram
در جستجوی بازداشت شدگان
Forwarded from فریاد زندانیان (saleh amiri)
نامه سرگشاده سعید شیرزاد به اسماعیل بخشی
کارگران حق خود را در میدان نبرد بدست می آورند
سعید شیرزاد، زندانی سیاسی زندان رجایی شهر، در نامه ای ضمن حمایت از فعالان کارگری، اتحاد و اعتصابات سراسری را موثرترین عامل در پیروزی علیه ظلم برشمرده است.
«برای رفیقان ایستاده چون کوه، اسماعیل و سپیده و عسل و علی که همچو ماهی سیاه کوچولو در میان دریایی خروشان به پیش میروند.
برای اسماعیل بخشی که همچو نامش تا به همیشه بخشی از تاریخ مبارزات کارگری خلق های تحت ستم ایران باقی خواهد ماند.
برای سپیده قلیان که نامش سپیدی فردایی روشن ستم کشان و محرومان را نوید میدهد.
برای عسل محمدی که نامش شیرین ترین روزی را که روز پیروزی کار بر سرمایه است به تصویر می کشد.
و برای علی نجاتی که نامش در این راه بلند پیغام آور پایان این شبهای سیاه و غمزده است.
هفته ها و ماهها و سالها بود که فریاد اعتراض کارگران نیشکر هفت تپه از میان خرابه های شوش گوش فلک را در نوردیده و آسمان از آن به خروش آمده بود،فریاد کارگرانی که در تمامی این سالهایی که نیروی کارشان به یغما رفته بود و حتی بهای بخور و نمیر نیروی کارشان هم از آنان دریغ شده بود و در بازار مکاره ی خصوصی سازیها و رانت خواری دزدان یقه سفید که بر حنجره کارگران دندان تیز کرده و به بهانه این دزدیها و غارتگریهای موسوم به خصوصی سازی خون کارگران هفت تپه را با همان نیشکری که مولدش کارگران هستند را در جامهای خونین و سیراب نشدنیشان سر می کشند و متقابلأ بازداشت و سرکوب فعالین کارگری کارگری که تنها خواسته شان نان است و نان…
اسماعیل عزیز رفیق هم طبقه ام خبر سخت و دردناک بود خبر شکنجه و دردهای بجا مانده از دوران بازجویی ات که پس از دو ماه خواب را از چشمانت ربوده است،خبری که اگرچه دردناک بود ولی تکرار صدها ساله ی سلطه ی اقلیتی مفت خوار مسلح و زورمند بر اکثریت بود و بهانه این نوشته هم اگرچه رنج و دردهای توست ولی این کلمات برای تکرار شکنجه هاییست که در تمام این سالها تنم را و وجودم را هر روز شکنجه کرده و با خون در نوردیده شده ام…
هنوز چندروزی از قیام شکوهمند۵۷نگذشته بود که با درخون غلطیدن رفقایمان در ترکمن صحرا و آن آذرخشانی که سینه هایشان آماج گلوله های فاشیسم و ارتجاع قرار گرفت شکنجه شدم و در هجوم تفنگها به روستای قارنا و قتل عام کودکانی که تفنگها کودکیشان را نشانه رفته بود (۱)و با یحیی ماهیگیر جوان زحمتکش بندر انزلی برای لقمه ای نان به خون نشستم(۲)و در همهمه ی تلاشهای دزدان یقه سفید دولت موقت و بزرگشان بازرگان نامی که همچو اطرافیانش در دارالتجاره ی آزادی در مصادره کردن آن قیام شکوهمند هیچ دریغ نکردندحتی وقتیکه کردستان با درخشش۵۸ستاره بر آسمانش سراسر گلوله و بمباران شد و در پادگان سنندج من هم شکنجه و تیرباران شدم(۳)و در انقلاب باصطلاح فرهنگی که سروش ها و معین ها و زیبا کلام ها با خون دانشجویان رقصیدند و با جندی شاپور غرقه در خون به کارون افکنده شدم و در فریادهای سرکوب شده ی شیراز و مشهد و اسلامشهر فریادهایم در سینه سرکوب و به خون نشست.
و در خیمه شب بازیهای دوم خردادیها که با رنگی دیگر به جنگ کارگران برخواستند و در سکوت وقیحانه یشان و دریوزگیشان در ادعای آزادی،کارگران خاتون آباد شهر بابک را از آسمان به رگبار بستند(۴)و سید خندانشان و بزرگ دزد باصطلاح اصلاح طلبشان خم به ابرو نیاورد…
و با شاهرخ زمانی که مرگی مظلومانه تر از ستار بهشتی در آشیان به انتظارش نشسته بود و در سرخی رد شلاقهای نشسته بر تن کارگران آق دره شکنجه شدم.
و باز با گلوله های نشسته به کمین کارگران و کولبران کوردستان که اگر روزی جانشان را نستاند،صخره و بهمن و سرما به کمین مرگشان می نشیند و در بازی روباه کلید دزد مسند نشین سبز بنفش شده آنکه می چاپد و می خورد و می بعلد آزاد و آنکه برای لقمه ای نان با گلوله یه بهمن می میرد می شود مجرم…
اسماعیل عزیز ایستادگی ات ستونیست همانگونه که نام وارطان سالاخانیان در سخن نگفتنش،ولی بدان که نباید امیدی به دادخواهی ات داشته باشی وقتیکه در این آشفته بازارها به خاطر شکنجه شدنت مجرم هم می شوی و قابل پیگرد!!!
وقتیکه آن کاذب زشت کلام استاد بزرگ اصلاح طلبان با وقاحتی که نمونه اش را هیچ کجا نمی توان یافت شکنجه را برای آنکه فعال صنفی است مجاز نمی داند و دیگری را هیچ ابایی از شکنجه نمی داند و وقتیکه همین ادعا را استاندار بنفش نشین خوزستان در روزنامه ی دولتتش وار تکرار میکند و سخنگو و دفتردار دزدان پاستور نشین خود را شاکی و تو را متهم به دروغگویی می کند.
اسماعیل عزیز رفیق جان ام دادخواهی تو برای تمامی کارگران و ستمدیدگانی که سالهاست با درد تو شکنجه می شوند و تنها مرجع قضاوت هستن تا ابد ثبت و پذیرفته شد و ما همگان و همه با هم و مشت در مشت هم اسماعیل بخشی هستیم و خواهیم بود.
کارگران حق خود را در میدان نبرد بدست می آورند
سعید شیرزاد، زندانی سیاسی زندان رجایی شهر، در نامه ای ضمن حمایت از فعالان کارگری، اتحاد و اعتصابات سراسری را موثرترین عامل در پیروزی علیه ظلم برشمرده است.
«برای رفیقان ایستاده چون کوه، اسماعیل و سپیده و عسل و علی که همچو ماهی سیاه کوچولو در میان دریایی خروشان به پیش میروند.
برای اسماعیل بخشی که همچو نامش تا به همیشه بخشی از تاریخ مبارزات کارگری خلق های تحت ستم ایران باقی خواهد ماند.
برای سپیده قلیان که نامش سپیدی فردایی روشن ستم کشان و محرومان را نوید میدهد.
برای عسل محمدی که نامش شیرین ترین روزی را که روز پیروزی کار بر سرمایه است به تصویر می کشد.
و برای علی نجاتی که نامش در این راه بلند پیغام آور پایان این شبهای سیاه و غمزده است.
هفته ها و ماهها و سالها بود که فریاد اعتراض کارگران نیشکر هفت تپه از میان خرابه های شوش گوش فلک را در نوردیده و آسمان از آن به خروش آمده بود،فریاد کارگرانی که در تمامی این سالهایی که نیروی کارشان به یغما رفته بود و حتی بهای بخور و نمیر نیروی کارشان هم از آنان دریغ شده بود و در بازار مکاره ی خصوصی سازیها و رانت خواری دزدان یقه سفید که بر حنجره کارگران دندان تیز کرده و به بهانه این دزدیها و غارتگریهای موسوم به خصوصی سازی خون کارگران هفت تپه را با همان نیشکری که مولدش کارگران هستند را در جامهای خونین و سیراب نشدنیشان سر می کشند و متقابلأ بازداشت و سرکوب فعالین کارگری کارگری که تنها خواسته شان نان است و نان…
اسماعیل عزیز رفیق هم طبقه ام خبر سخت و دردناک بود خبر شکنجه و دردهای بجا مانده از دوران بازجویی ات که پس از دو ماه خواب را از چشمانت ربوده است،خبری که اگرچه دردناک بود ولی تکرار صدها ساله ی سلطه ی اقلیتی مفت خوار مسلح و زورمند بر اکثریت بود و بهانه این نوشته هم اگرچه رنج و دردهای توست ولی این کلمات برای تکرار شکنجه هاییست که در تمام این سالها تنم را و وجودم را هر روز شکنجه کرده و با خون در نوردیده شده ام…
هنوز چندروزی از قیام شکوهمند۵۷نگذشته بود که با درخون غلطیدن رفقایمان در ترکمن صحرا و آن آذرخشانی که سینه هایشان آماج گلوله های فاشیسم و ارتجاع قرار گرفت شکنجه شدم و در هجوم تفنگها به روستای قارنا و قتل عام کودکانی که تفنگها کودکیشان را نشانه رفته بود (۱)و با یحیی ماهیگیر جوان زحمتکش بندر انزلی برای لقمه ای نان به خون نشستم(۲)و در همهمه ی تلاشهای دزدان یقه سفید دولت موقت و بزرگشان بازرگان نامی که همچو اطرافیانش در دارالتجاره ی آزادی در مصادره کردن آن قیام شکوهمند هیچ دریغ نکردندحتی وقتیکه کردستان با درخشش۵۸ستاره بر آسمانش سراسر گلوله و بمباران شد و در پادگان سنندج من هم شکنجه و تیرباران شدم(۳)و در انقلاب باصطلاح فرهنگی که سروش ها و معین ها و زیبا کلام ها با خون دانشجویان رقصیدند و با جندی شاپور غرقه در خون به کارون افکنده شدم و در فریادهای سرکوب شده ی شیراز و مشهد و اسلامشهر فریادهایم در سینه سرکوب و به خون نشست.
و در خیمه شب بازیهای دوم خردادیها که با رنگی دیگر به جنگ کارگران برخواستند و در سکوت وقیحانه یشان و دریوزگیشان در ادعای آزادی،کارگران خاتون آباد شهر بابک را از آسمان به رگبار بستند(۴)و سید خندانشان و بزرگ دزد باصطلاح اصلاح طلبشان خم به ابرو نیاورد…
و با شاهرخ زمانی که مرگی مظلومانه تر از ستار بهشتی در آشیان به انتظارش نشسته بود و در سرخی رد شلاقهای نشسته بر تن کارگران آق دره شکنجه شدم.
و باز با گلوله های نشسته به کمین کارگران و کولبران کوردستان که اگر روزی جانشان را نستاند،صخره و بهمن و سرما به کمین مرگشان می نشیند و در بازی روباه کلید دزد مسند نشین سبز بنفش شده آنکه می چاپد و می خورد و می بعلد آزاد و آنکه برای لقمه ای نان با گلوله یه بهمن می میرد می شود مجرم…
اسماعیل عزیز ایستادگی ات ستونیست همانگونه که نام وارطان سالاخانیان در سخن نگفتنش،ولی بدان که نباید امیدی به دادخواهی ات داشته باشی وقتیکه در این آشفته بازارها به خاطر شکنجه شدنت مجرم هم می شوی و قابل پیگرد!!!
وقتیکه آن کاذب زشت کلام استاد بزرگ اصلاح طلبان با وقاحتی که نمونه اش را هیچ کجا نمی توان یافت شکنجه را برای آنکه فعال صنفی است مجاز نمی داند و دیگری را هیچ ابایی از شکنجه نمی داند و وقتیکه همین ادعا را استاندار بنفش نشین خوزستان در روزنامه ی دولتتش وار تکرار میکند و سخنگو و دفتردار دزدان پاستور نشین خود را شاکی و تو را متهم به دروغگویی می کند.
اسماعیل عزیز رفیق جان ام دادخواهی تو برای تمامی کارگران و ستمدیدگانی که سالهاست با درد تو شکنجه می شوند و تنها مرجع قضاوت هستن تا ابد ثبت و پذیرفته شد و ما همگان و همه با هم و مشت در مشت هم اسماعیل بخشی هستیم و خواهیم بود.